برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 9 از 23 اولیناولین ... 789101119 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 81 تا 90 از مجموع 226
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    با ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه و ورود آن به ایران سینمای ما آغاز میشود.. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ خورشیدی توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.
    نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در شهر تبریزتأسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلم‌های جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد

    تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد.


    اولین‌ها


    • اولین فیلمبردار ایرانی: میرزا ابراهیم خان عکاس باشی (۱۲۷۹)
    • اولین سینمای ایرانی: گراند سینما (۱۳۰۵)
    • اولین فیلم صامت ایرانی: آبی و رابی، اوانس اوگانیانس (۱۳۰۹)
    • اولین فیلم ناطق ایرانی: دختر لر، اردشیر ایرانی (۱۳۱۲)
    • اولین فیلم دوبله فارسی: دختر فراری، اسماعیل کوشان (۱۳۲۵)



    فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکترهوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامه‌پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می‌شدند.

    كاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» كاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران كه از دوره‌ی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل كوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می‌كرد ایجاد كند... او اصرار می‌كرد كه فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود كه می‌خواست از به‌هم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه كند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه‌ی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.


    با نمایش گنج قارون در سال ۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم‌های «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند طی سال‌های بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال ۱۳۴۸ با ظهور فیلم‌هایی مانندگاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازه‌ای ایجاد شد که موج نوی سینمای ایرانلقب گرفت.


    از چپ به راست : اساتید ؛ جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند ، علی نصیریان ، اکبر زنجانپور،‌بهروز وثوقی و سرکارخانم ثریاقاسمی.


    سینمای پس از انقلاب

    بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ به دلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامان بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و *** را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.


    موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران


    • از مهمترین رویدادها:
    • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین برای فیلم طبیعت بی جان ۱۹۷۴ سهراب شهید ثالث
    • برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره مسکو برای فیلم سفر بهرام بیضایی
    • جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین برای فیلم باغ سنگی ۱۹۷۶ پرویز کیمیاوی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم آب، باد، خاک ساخته امیر نادری
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم دوندهساخته امیر نادری
    • برنده جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم جشنواره سه قاره، فرانسه ۱۹۹۳، برای فیلم ساراداریوش مهرجویی
    • جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو، ۱۹۹۷، به فیلم آیینه ساخته جعفر پناهی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره سه قاره، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم یک داستان واقعی کار ابوالفضل جلیلی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم بادکنک سفید اثر جعفر پناهی
    • برگزیده شدن بچه‌های آسمان جزء ۵ نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی دراسکار ۱۹۹۸
    • جایزه روبرتو روسلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ۱۹۹۲، بهعباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
    • نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ عباس کیارستمی
    • نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم اویتا ۱۹۹۶ داریوش خنجی
    • برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم دایره جعفر پناهی
    • برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷ عباس کیارستمی
    • برنده جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین‌المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال برای فیلمبچه‌های آسمان ۱۹۹۷ مجید مجیدی
    • برنده جایزه طلایی از جشنواره فیلم توکیو برای فیلم مسافر جنوب ۱۹۹۷ پرویز شهبازی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها بهمن قبادی
    • برنده جایزه منتقدین جشنوارهٔ فیلم لندن ۲۰۰۲ برای فیلم من ترانه ۱۵ سال دارمرسول صدرعاملی
    • برنده خرس شیشه‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۲۰۰۵ بهمن قبادی
    • برنده خرس نقری برای از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۸ به فیلم دربارهٔ الیاصغر فرهادی
    • برنده خرس طلایی راز جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین
    • برنده جایزه ویژه فیلم‌های خارجی جایزه گلدن گلوب در سال ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه ستلایت ۲۰۱۱ بهترین فیلم برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه سزار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمیناصغر فرهادی
    • دریافت جوایز بودیل و دیوید دی دوناتلو ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلمجدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی، بهترین فیلم از نگاه مردم درجشنواره فیلم ونکوور، فیلم تحسین شده حلقه منتقدان فیلم نیویورک، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان از هیئت ملی بازبینی فیلم در سال ۲۰۱۱
    • دریافت جایزه بهترین فیلم بیست وچهارمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا برای فیلم روز روشن حسین شهابی سال۲۰۱۳
    • دریافت جایزه قرقاول طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هند درسال ۲۰۱۳ برای بهترین فیلم پرویز مجید برزگر
    • دریافت جایزه قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هنددرسال ۲۰۱۴ برای فیلم روز روشن حسین شهابی


    سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.


    به مانند تاپیکهایی که برای کشورهای دیگر (کره ، ژاپن، آلمان و...)در انجمن ایجاد شد این بار فرصت آن را داشتیم تا تاپیکی برای سینمای کشور درانجمن ایجاد کنیم. باشد که موردتوجه شما عزیزان قرار گیرد.

    اهداف تاپیک

    > بحث و تبادل نظر پیرامون سینمای ایران، خوبی ها و بدیهای آن درچارچوب احترام متقابل به نظر دیگران و قوانین سایت.

    > به اشتراک گذاری تجربه ی شخصی خودتان از آخرین فیلم ایرانی که تماشا کردید.

    > مکانی برای مطلع شدن از اخبار سینمای داخل و جلوگیری از ایجاد شدن تاپیک های متعدد در انجمن.(به منظور رعایت قوانین کپی /رایت بعد از درج اخبار درصورت غیراختصاصی بودن حتماً لینک منبع را ذکر نمائید.)

    > محلی برای حمایت از سینمای ایران





  2. #81
    人の夢は!!!終わらねェ!!!!
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    ارسال ها
    570
    سپاس
    5,151
    از این کاربر 7,474 بار در 571 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط New_Sense نمایش پست ها


    دراکولا

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    یک کمدی فانتزی پوچ




    اگر رضا عطاران را با سریال های بسیار جذاب تلویزیون بشناسید میدانید عطاران از سالهای دور قطب دوم سریال سازی کمدی بود که قطب دیگر آن مهران مدیری است ، متاسفانه عطاران کاملا از آن کمدی رئالیستی چرک که قطعا استادانه کارگردانی میکرد دور شده و دیگر همانند گذشته با این ویژگی مهم خود و نگاه رئال و واقعی به مساله کمدی نگاه نمیکند حداقل در آخرین فیلمش یعنی دراکولا فانتزی جای خود را به واقعیت گرایی داده است شاید مساله اعتیاد در بستر خونخواری یک دراکولا و بازی کردن با این شیوه روایت جالبی باشد و میتوان آن را یک مساله سینمایی دانست اما شیوه بیان و برخورد با این سوژه در این فیلم تهیست و رضا عطاران در سینما بازهم یک برگشت به عقب زده است ، و هنوز خوابم میاد را میتوان بهترین اثر سینمایی رضا عطاران دانست .


    سلام بمبئی

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    عشق های بدلی ، داستان هندی و بی مایه ، فیلمفارسی مدرنیته



    سلام بمبی نسخه بروز شده فیلمفارسی های قبل از انقلاب می باشد با این تفاوت مدرنیزه شده است به سبک هندی ، شما فکر کنید فیلمفارسی با رنگ و لعاب بصری در بستر هندی را تماشا میکنید که حتی از فیلمفارسی های قبل از انقلاب به شدت عقب تر است ، یعنی به باور من اگر کسی این فیلم را بپسندد یا سینما را نمیداند یا به دنبال شناخت عشق نبوده است و ندانسته در رنگ و لعاب و خشکلی شخصیت ها غرق شده است .
    هنوز برای من عجیب و غیر قابل باور است که نویسنده محترم این فیلم ، شناخت عشق و درک یک داستان ، که دو نفر در بستری مناسب عاشق میشوند را متوجه نشده است و یا احتمالا به دنبال نسخه بازسازی شده فیلمهای قدیمی هندی بوده است ، فیلم که عملا تمامی صحنه های خود را در هند فیلمبرداری کرده است و از لحاظ تفکر ایرانی کاملا الکن است ، شاید بیننده هندی متقابلا چون با سینمای هند بزرگ شده است با این فیلم همزادپنداری کند ولی عملا برای ما ایرانیان یک فیلم به شدت ناشیانه و بد و خسته کننده است و پر از پیشبینی های مشخص که از ابتدا فیلم میتوان آن را حدس زد .
    حتی به باور من سینمای دسته سه هالیوود و فیلمفارسی های دهه 50 ایران از این فیلم سرتر هستند و بیان سینمایی بهتری دارند .


    50 کیلو آلبالو

    (نسخه نصفه و ساطوری شده آن موجود می باشد)


    50 کیلو تهوع و استفراغ (حاصل از خوردن آلبالو)



    برای این فیلم هرچه نگوییم بهتر است ، با گفته هایمان احساس میکنیم در حق سینما جفا کرده ایم ، 50 کیلو تهوع از یک فیلم ناشیانه ، قطعا کارگردان محترم با این فیلم در کارنامه خود سالهای سال به عنوان یک کارگردان بد یاد میشود ، البته اینجا ایران است و مساله اساسی در واقع نه ساختن فیلم خوب است و نه نشان دادن سینما ، 50 کیلو آلبالو خاطره بازی کارگردان است با فیلمهای خارجی دیگری که کارگردان از سکانسهای آنها چیزهایی را برداشت کرده و بدون هیچ پرداخت کمدی در قالب یک بیان طنز به بیننده تحمیل کرده است .
    هرچه نگوییم بهتر است با دیدن این فیلم به خودتان و سینما بدهکار میشوید .
    خیلی هم عالی با واژه ی 50 کیلو نهوع خیلی ارتباط گرفتم الان فیلم خالتور ( که خدا پدر کارگردانشو بیامرزه برا این اسمش که بهشم میاد) بهتره از این فیلمای بالا !چون ادعایی نداره کامل واسه مضحکه ساخته شده ولی اینا با کلی سر و صدا و ... امیدوارم امسال جشنواره از این دست زباله ها رو کمتر شاهد باشیم

  3. 9 کاربرِ زیر از ShInOdA بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #82
    !Never say Never
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    محل سکونت
    هپروت
    ارسال ها
    276
    سپاس
    2,933
    از این کاربر 2,616 بار در 297 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط afshin2014 نمایش پست ها
    نکته جالب اینجاست که در کشور ما هر چه قدر فیلم بی محتوا تر بیشتر فروش میکنه ... تو این سال ها ببینید چه فیلم هایی میلیاردی فروختن !!
    مردم فقط دنبال فیلمی هستن که بتونن باهاش بخندن و یکی دو ساعتی باهاش تفریح کنن..

  5. 5 کاربرِ زیر از ESR بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #83
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    خاطره بازی بیهوده برای هیچ

    نقدی بر فیلم «مرگ ماهی»

    قطعا در مقام مادر هیچ چیز را نمیتوان والا دانست و اگر فیلمی در مقام مادر ساخته شود باید سر تعظیم فرود آورد ، اما چه حیف فیلم مرگ ماهی در واقع نه در وصف مقام مادر است و نه وصف بودنش ، عملا مادری نیست و فقط با یک پیکر مرده و شمایل مادر در فیلم مواجه میشویم که چیزی را برای نشان دادن ندارد ، بیشتر خاطره بازی فرزندان یک مادر است از دوران بودنش یعنی از گذشته ، در سینما با اینکه زمان در اختیار کارگردان است و کارگردان خیلی ساده میتواند نشانه ای از زمان و گذر ایام و متقابلا آینده را بیان کند ، اما در این فیلم همه چیز در زمان حال و مرگ مادری اتفاق می افتد که وصیت کرده است .

    بیان این نوع نگاه به مادر را در فیلم به شدت دوست داشتنی مادر اثر علی حاتمی دیده ایم ، چیزی که به نظر نگارنده به طور یقین در وصف مقام مادر است و مشخصه بارز آن پویایی مادر خانواده است و دیالوگ هایی از او به فرزندانش قبل از فوت .

    اما در فیلم مرگ ماهی همه چیز دایره وار و چرخه گهواره ای بر واکنش های فرزندان در نبودن و مرگ مادر است و مساله اساسی در واقع دغدغه امروزی جامعه ما را نشان میدهد از ندیدن همدیگر و نداشتن ارتباطات انسانی و خانوادگی ، شاید در اینجا بتوان وجه متمایز سینمای ایران با هالیوود را مقایسه کرد .

    اگر فیلم مرگ ماهی را هالیوود ساخته بود چه شیوه ای را در پیش میگرفت ؟

    هالیوود به شدت به خانواده و رابطه های خانوادگی در قالب داستان درام یا تراژدی یا کمدی یا هر نوع ژانری اهمیت میدهد و همیشه اگر داستانی را با هر نوع شیوه بیان کند در اخر نشانی از ارتباطات و امید به برگشت این از همگسیختگی را میدهد ، یعنی به باور سینمای آمریکا یک خانواده از هم پاشیده و از هم گسیخته میتواند به واسطه یک مرگ عزیز به هم دوباره وصل شود و دوباره نشانی از شادی و امید را ایفا کند ، زیرا هالیوود به این نقطه نظر ویژه ای دارد اگر داستان تلخ و پر از درگیری باشد میتوان امید را در نسل بعد جریان داد ، و آنها در واقع در بیان داستانی خودشان به نسل بعد توجه میکنند ، مثلا اگر در فیلم مرگ ماهی نوه هایی دیده میشود آنها به این فکر میکنند که این نوه ها حق دورهم بودن دارند و حق در ارتباط قرار گرفتن با فامیل و اقوام خود در هر وضعیتی .

    اما در مقایسه با سینمای ایران همه چیز تغییر میکند و خود به خود درونمایه اجتماعی تلخ و درگیری های ذهنی روحی گاها توحش مدرنیته و بیان سیاسی آغشته به ناله نمود عینی پیدا میکند و متاسفانه این مسیر تا آخر و سکانس نهایی ادامه پیدا میکند و دیگر چیزی به عنوان نگرش امید و نگرش همزیستی مسالمت آمیز یک خانواده از هم پاشیده و بیان مظلومیت نوه های کوچک یک خانواده بیان نمیشود و همینطور این بیان پایان پیدا میکند بدون لحظه ای تصور به نگاه متغییر در داستان .

    اما مرگ ماهی متاسفانه کاملا فیلمنامه هیچ نداری دارد و هیچ نسازی ، هیچ برای گفتن ندارد هیچ کنشی که به واسطه آن کشمکش درام ایجاد شود و خود به خود بیننده را درگیر کند و هیچ برای پرداخت و ساختن یک اتفاق خاص و ویژه در بیان داستانی ، اگر زمانی فیلمهای ایرانی محتوا زده از این ور بوم افتاده بودند که هیچ فرم و قالب بصری برای بیان این محتوا نداشتند در فیلم مرگ ماهی متاسفانه کاملا برعکس است ، فرم بازی رنگ لعاب های زیبا و جذاب بصری و پر از ته رنگ های سبز زیتونی و قاب بندی های قابل قبول و پرتره ای از جذابیت بصریست اما چه حیف همه این فرم بازی ها هیچ بیان و محتوا سینمایی ندارد و عملا کارگردان تنها خاطره بازی بیهوده ای برای هیچ کرده است .

    پر از بازیگران توانا و مشهور و پر از بیان احساس های متفاوت اما از نقطه ابتدایی داستان هیچ پرده اول و یا دومی که بیان نقطه عطف اول و دوم باشد برای فیلمنامه در نظر نگرفته شده است نویسنده و کارگردان محترم متاسفانه در فیلمنامه نویسی حتی به روش فیلمنامه نویسی آکادمیک هم بسنده نکرده است که حداقل انتظار یک کوشش یا یک هدف برای این همه بازی موش و گربه خواهر برادران را داشته باشد که بیننده در دراماتیک بودن یک واقعه قرار بگیرد .

    و خب با این نگاه فیلمساز به سینما قطعا فیلم به شدت بد و به شدت بیهوده ای ساخته شده است . در فیلم ما یک نگاه مشکوک به اتفاقی را متوجه میشویم ، قبل از مرگ مادر شخصیتی با او دیدار کرده است و به او چیزهایی گفته است اما تا آخر این نگاه مشکوک حل نشده باقی میماند .

    یا در صحنه ای ما متوجه میشویم داماد بزرگ خانواده تسبیح پاره شده خودش را در باغ به واسطه همسرش پیدا میکند ولی خب بازهم این شکاکیت و بیان آن نامشخص است .

    در صحنه دیگر دختر کوچک خانواده نشان از بدحالی و آسیب روحی او داده میشود اما دلیل این آسیب روحی و دلایل این نگرش و ذهنیت این دختر نامشخص است .

    واژه مرگ ماهی از مرگ ماهی های کوچک دختر کوچک خانواده که در گذشته در این خانه باغ زندگی میکردند دارد ، اما چه چیزی را برای بیان داستان نشان میدهد ؟ اصلا چه هویتی و ربطی به داستان اصلی دارد ؟

    گربه ای به نام میو میو در باغ گم شده است و بچه ها به دنبالش میروند و هیچ وقت پیدایش نمیکنند این چه مفهومی دارد ؟

    متاسفانه فیلم پر از این نگاه های بی خود و بی جهت به مساله است به ملو دارمی که اصلا ساخته نمیشود و نگاه اشتباه به مساله مرگ دارد.
    فیلم از اولین سکانس ابتدایی این موضوع رو بیان میکند که وصیت مادر فوت شده این است که 3 روز جسدش را در خانه نگه دارند و به کسی خبر ندهند و بعد از آن خاک شود ، سوال این است هدف از این 3 روز چیست ؟ اگر هدف از این 3 روز جمع شدن خانواده دور هم است که متاسفانه نگاه قالب کارگردان به این جمع شدن در پایان فیلم نیز همان نگاه اولیه است یعنی همه خانواده با اینکه در کنار هم جمع شده اند اما هیچکدام تا پایان فیلم با هم آشتی نمیکنند و هنوز باهم قهر هستند و تا آخر فیلم ما هیچ ثمره ای از این 3 روز نمیبینیم . پس هدف از این نگاه به مرگ و جسد مادر چیست ؟

    متاسفانه فیلم کاملا در بی هویتی داستانی و بدون بیان سینمایی مانده است و تنها دلخوش به قاب بندی و رنگ لعاب بصری شده است.

    دیدن این فیلم به هیچ وجه توصیه نمیشود .




    New_Sense
    96/09/23


  7. 20 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #84
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    تجربه متفاوت از جاسوس بازی

    من

    اولین فیلم سهیل بیرقی قطعا فیلم عالی نیست اما پر از نکات جالب و خلاقیت داستانی را داراست ، اول اینکه داستان اینبار جدا از کشمکش های اجتماعی که بیش از پیش در تمامی آثار سینمای ایران دیده میشود ، خط مشی زنانگی در جامعه مردانه را به تصویر میکشد ، چه بسا داستان به شدت پتانسیل بیشتر ادامه دادن را داشت و حتی میتوان به عنوان یک داستان خاص در بستر جامعه و جاسوسی برای جریان سریال سازی تلویزیون و یا سینمای خانگی اتفاق بیوفتد .

    «من» تجربه ای متفاوت از داستان های بی رمق اجتماعی و محتوا زده ایرانیست ، هرچند بازهم فیلمنامه نقاط عطف و کشش و جذابیت بصری گاها کمرنگ است و بازهم چوب فیلمنامه های ضعیف را میخورد ولی با اینحال تجربه خاصی از رویارویی و کنش های یک زن جامعه را نشان میدهد و پر از خیابان و پویایی است اما با فرضیات تکرار همان جایگاه و همان لوکیشن .

    با اینحال اگر مشاور کارگردان عبدالرضا کاهانی باشد پس باید فیلم را دید ، چون مطمنا بارقه هایی از حس و حال کاهانی را در فیلم خواهید دید و با بازی لیلا حاتمی و بازی متفاوت بهنوش بختیاری که قطعا اینبار توانایی خود را در سینمای بدنه محک زده است ، میتوان فیلم را به عنوان آثار قابل توجه قرار داد .

    در مورد داستان همین که شک و جاسوسی نمود قالب بر داستان اجتماعی است ، میتوان احساس متفاوتی را از سینمای ایران تجربه کنید .

    دیدن فیلم با هر نوع سلیقه ای برای دوستان سینمای ایران توصیه میشود .




    حرف و نگاه و دیگر هیچ

    دختر

    رضا میرکریمی که مطمنا جزو کارگردان های خوب کشورمان است اینبار باز هم در منجلاب فیلمهای اجتماع زده محتوا پندار پر از حرافی و نگاه مانده است ، ریتم کند و خسته کننده تقریبا در دو فیلم آخر میرکریمی مشهود است ، فیلم دختر و فیلم قبلی او «امروز» کاملا برگشت رو به عقب دارد و دیگر ما شاهد میرکریمی نیستیم که زیرنورماه ، خیلی دور و خیلی نزدیک و شاید بهترین فیلم او یعنی یه حبه قند را ساخته بود و آن فیلمنامه پر پیمان آثار قبلیش کاملا در فیلم اخر او یعنی دختر ، خالیست .

    داستان دخترانگی که شاید تا میانه فیلم ریتم جمع و جوری دارد به یکباره ازهم می پاشد و کاملا فدای یک ریتم به شدت کند و بد میشود و شاید حرکت تند تند کلیک های موس بر روی فیلم برای زدن جلو برای مخاطب جذاب تر باشد .


    فیلم کاملا شکست خورده و هیچ برای گفتن ندارد . با ندیدنش به خودتان لطف بزرگی کنید .


  9. 22 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #85
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    گیج ، نامشخص ، خسته کننده

    نقدی بر فیلم « قاتل اهلی »

    مسعود کیمیایی بزرگ در 76 سالگی تمام تلاش خودش را کرده که فیلمی بسازد که هم زمانه امروز را هدف گرفته باشد و هم حرفهای کیمیایی وار خودش را مثل همیشه بگوید و دیالوگ های جوانمردی و مردانگی را در غالب خلق خوی مرام مسلکی که زمانی در رضا موتوری و قیصر گفته بود را به سبک امروزی بیان کند اما ...

    اما مشکل اساسی چیست ؟ و اصلا فیلم قاتل اهلی چه چیزی برای ارائه دارد ؟ تقریبا داستان در دو محور پیش میرود که تلاقی دو محور و گسست دو محور در ادامه فیلم هیچ بیان داستانی قابل فهمی ندارد ، فیلم از محور اول به دکتر سروش شخصیت مومن ، حاجی زمانه که در حوزه نفت سرمایه گذاری میکند و کارخانه دارد می پردازد و در محور دوم به خواننده جوان که کنسرت میدهد و عاشق دختر این حاجی است پرداخته میشود که در واقع جایی هر دو شخصیت با هم تلاقی میکنند اما مشکل اینجاست داستان این خواننده هیچ برای گفتن ندارد و هیچ برای احساس متقابل بیننده ، پر از نماهای لانگ و مدیوم از کنسرت های این پسر و خوانندگی که اصولا برای پیشبرد داستان تکیه بر متن اهنگ دارد که بازهم متن آهنگ در بیان داستانی الکن نشان داده میشود .

    مثلا در نمایی ما مشکلات حاجی یا همان دکتر سروش را میبینیم که با زدبند های سیاسی و مطبوعاتی درگیر است و بعد یک جامپ کات به کنسرت و خوانندگی این جوان به اسم بهمن (پولاد کیمیایی) ، در واقع شخصیت بهمن کاملا در فیلم اضافیست و اصلا بود و نبودنش چیزی از داستان اصلی فیلم کم نمیکند و حتی شاید با نبودنش فیلم کمی بهتر شود . با این حال کیمیایی بزرگ در این فیلم نیز به نظر نگارنده شکست میخورد .

    کارگردان با اینکه تلاش برای بیان تصویر امروزی یک دغدغه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه را دارد اما متاسفانه فیلم بیان دغدغه مندی ندارد و بیشتر تکیه بر دیالوگ های بی محتوا و نامشخص دارد ، و عملا انگار کارگردان به دنبال نقب زدن به گذشته دور فیلمهای خود همانند رضا موتوری و قیصر است و دلش برای آن دوران تنگ شده ، با اینکه فیلم کیمیایی وار است و قطعا بعد از دیدن فیلم ناخودگاه متوجه میشوید قهرمان فیلم ، همان رضا موتوری است که اینبار به جای موتور خود ، پشت بنز نشسته است ، ولی آن بیان احساسی و بازی عالی بهروز وثوقی را نمیتوان اصلا با امیر جدیدی مقایسه کرد .

    فیلم گیج است و قطعا در گیجی مطلب خود مانده ، دکتر سروش ما بینا بین حاجی بودن یا لات بودن یا یک رزمنده جبهه بودن و یا یک شخصیت مومن با خدا بودن مانده است ، شخصیت دکتر سروش (پرویز پرستویی) همانند یک لات قبل از انقلاب سخنوری میکند و از پشت پرده فساد نفتی و بانکی میگوید ، در جایی همچون یک مومن با خدا به مسجد پناه میبرد ، در جایی حرف هایی از جنگ و مین میزند و در جایی دیگر دم از حافظ و شاعرانگی میزند ، متاسفانه شخصیت آنچنان که باید در گیجی کارکتر سازی مانده است .

    یا کارکتر قهرمان قصه که به عنوان قاتل اهلی همه کاری برای حاجی ما میکند ، در جایی نگاه عاشقانه دارد ، در جایی بیان مرام و مسلکی دارد ، در جایی همه چی بلد و کارپرداز است ، و در جایی قاتل .

    اما چرا قاتل اهلی ، قاتل نیست ؟ و قهرمان داستان ما دوگانگی بین قاتل بودن و قهرمان بودن را نشان میدهد ؟ در سکانسهای آخر قهرمان داستان ما متوجه میشود که وکیل دکتر سروش برای نابودی او نقشه کشیده و در پشت تلفن متوجه میشود که آن وکیل در استخر است در اینجا خیلی راحت صحنه به استخر مورد نظر کات میخورد و میبینیم که قهرمان داستان در زیر آب قایم شده که وکیل را بکشد ، قطعا در فیلمنامه باید به این اندیشیده شود که چطور آن استخر را پیدا کرده ؟ و چطور با این سرعت خودش را به استخر رسانده و دقیقا در همان استخر خودش را پنهان کرده ؟ شاید این ایرادات کمی ایرادات لپی به نظرآید اما منطق داستانی و سینما یک بیان تصویری است نه یک بیان قصه گو یک بعدی پس باید تمهیداتی برای این سکانس در نظر گرفته میشد . در ضمن از قبل قهرمان داستان ما با اینکه نمایی از قلدری و چاله میدانی از خود به جای گذاشته است اما نمیتوان این نما از کارکتر یک نمای قاتل باشد و لازمه قاتل بودن را اصلا ندارد ، در این وصف قتل و قاتل کاملا ناهمخوان است و عملا چیزی به نام قاتل اهلی بیشتر بیان گفتاری دارد تا بیان تصویری به پویایی سینما و حرکت و تصویر .

    با این حال فیلم به شدت خسته کننده است مخصوصا سکانس های کنسرت و عشق بی هویت خواننده به دختر دکتر سروش که کاملا هیچ ندارد . یا حال و هوای طولانی بی دیالوگ دختر دکتر سروش در اتاقش ، یا نامشخص بودن شخصیت «نور» در فیلم که تا اخر فیلم به دکتر سروش کمک میکند و تا اخر فیلم ما متوجه نمیشویم این پیر اندیشمند چیکاره است ؟ و اصلا هدفش از کمک کردن به دکتر سروش چیست ؟


    با اینکه برای استاد کیمیایی بزرگ باید سر تعظیم فرود آورد ، اما با کمال تاسف فیلم به شدت بد و خسته کننده است و دیدن آن به هیچ وجه توصیه نمیشود .





    New_Sense
    96/10/09



  11. #86
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    داستان پر از تهی

    نقدی بر فیلم «نهنگ عنبر 2 »

    داستان دنباله سازی فیلمهای پرفروش در این دهه اخیر هنوز که هنوز است ادامه دارد ، و قطعا سینمای ایران با این رویکرد بیشتر به دنبال برگشت سرمایه از کمدی های مختلف است ، اگر گشت ارشاد برای فروش بیشتر گشت 2 را زایید ، و یا آتش بس تهمینه میلانی اینبار با رویکرد دیگری آتش بس 2 را آفرید ، یا حتی رسوایی ده نمکی به رسوایی 2 تبدیل شد ، پس قطعا نهنگ عنبر سامان مقدم سلکشن 2 ایی هم دارد و باید با سلکشن 2 رویا اینبار به دنبال ماجراجویی های یک عشق قدیمی ده شصتی برویم ، اما خب هرچقدر در این سینمای ایرانی ، ورژن اول هر فیلمی خوب باشد اما در ورژن 2 کامل تغییر رویه مشاهده میشود و انگار کارگردان های ما برای ورژن 2 همانند تیبا ورژن 2 بیشتر منفعت طلبی و سرمایه گذاری با برگشت را طالب هستند تا نشان دادن یک سینمای کاملا کمدی و با ارزش که نه تنها خنده وامدار آن باشد بلکه تاثیرگذاری عینی مطابق شیوه کمدی بر جهان بینی سینمای آینده ایران را سرمایه گذاری کند ، تا جایی که بتوان 30 سال بعد با افتخار بگوییم خب ورژن 2 نهنگ عنبر خوش ساخت خوش پرداخت و خوش داستان و خوش فرم است و پر از تهی نیست . اما چه حیف تا امروز باید نسخه شکسته بندی شده اولیه را در قالب شماره 2 به خورد ملت داده شود ، قطعا فروش دیگر ملاک نیست ، در سینمایی که طنز و خنده (بخوانید دلقک بازی) بیشتر بر سینمای کمدی رئال و حتی سینمای ملودرام از میزان فروش پیشه میگیرد دیگر کدام کارگردان و نویسنده و تهیه کننده و سرمایه گذاری به دنبال جهشی در سینمای ترسناک ایران است ؟ و قطعا با این شیوه دیگر سینمای اکشن یا ترسناک یا فانتزی یا علمی تخیلی و ...همگی در خواب سوررئالیستی مسئولان سینمایی ایران شاید بیاید البته دوایش کمی سبک خوابیدن ، و قبل از خواب قضا حاجت است .

    همه اینها گفته شد تا شاید نهنگ عنبر 2 سلکشن رویا را با این مقدمه شروع کنیم ، که کاش اگر فیلم دهه شصتی میسازید با این نگاه بسازید که جزئیات فدای کلیات نشود جوری که زمانی حمید نعمت اله برای وضعیت سفید زحمت کشید تا جایی که برای سریالش باید قطعا چند سیمرغ بلورین و زرین کوچک بزرگ و دیپلم افتخار به او داد ، نه اینکه تنها به گریم و لباس هایی بسنده شود و در فضای بسته حال و هوای دهه شصت را تداعی کند ، که شاید تنها فضای باز فیلم ، صحنه های ورزش در پارک بود که قطعا در پشت زمینه چند درخت و گل و گیاه را نمیتوان با دهه شصت مقایسه کرد .

    سامان مقدم در قسمت 2 نهنگ عنبر در دو قسمت روایی داستان را پیش میبرد ، که قسمت اول زمان حال و آینده ای که امروز به واقعیت پیوسته است برای شخصیت ارژنگ و قسمت دوم فلش بک هایی به گذشته و مرور خاطرات دوران جوانی آنها در دهه شصت و سیر اتفاقاتی که باعث شد شخصیت رویا به آمریکا برود ، شاید در فلش بک ها همانند نهنگ عنبر 1 از لحاظ داستانی بتوان خنده ای حاکم بر آن دید اما چه حیف که داستان دقیقا عقب و جلو به شدت کلافه کننده ای دارد ، و کاملا داستان در زمان حال نابود میشود و همه سرخوشی ها و خنده هایی را که از گذشته گرفته بود در سکانس پایانی خراب میشود .

    چیزی که در سکانس پایانی برای نهنگ عنبر 2 اتفاق افتاد در واقع ایجاد سمپاتی هرچه بهتر و بیشتر برای بیننده بود ، چرا که بیننده تا جایی با فیلم همراه میشود ولی دقیقا از صحنه به شدت بد و افتضاح تصادف جاده ای بیننده کاملا از این سیر غلط داستانی رها میشود و انگار فیلم میخواهد با ما شوخی کند ، صحنه های فانتزی و رویاوار بالون با لانگ شات هایی که بیشتر به فیلمهای هری پاتر و بعضی از فیلمهای فانتزی اسپیلبرگ شبیه است اصلا با داستان طنز و کمدی دو دلداده مطابقت ندارد ، آن همه سیر و واکنش و اتفاق که شاید به عنوان تراژدی بخواهد یاد شود چیزی بیشتر شبیه مسخره بازی سینمایست تا بیان تصویری قوی برای درگیری احساس بیننده ، و جالب تر زمانیست که همه چی در صحنه آخر برمیگردد ، بیشتر یک جک بی مزه را روایت میکند .

    در سینمای ایران اگر از لحاظ فنی و از لحاظ بصری و از لحاظ های دیگر از جهان عقب هستیم اما خوب در برگشت سرمایه یک فیلم استادانه عمل میکنیم ، کافیست 2 ماه مداوم را با چند دوست در کنار یکدیگر در ویلای خود بنشینید و شروع به نوشتن فیلمنامه های آب دوغ خیاری با هدف برگشت سرمایه بکنید .

    محمود چه ژانری بهتره ؟
    طنز ؛ خنده بگیر
    آها منظورت کمدیه
    چند ماه فیلمبرداری میخواد ؟
    4 ماه کافیه
    چقدر سرمایه لازمه ؟
    2 میلیارد پُر پُرش
    چقدر برمیگرده؟
    20 میلیارد
    خب خوبه !
    کی اکران کنیم ؟
    عید نوروز یا فطر
    عالیه ، برو بریم برای یک فیلم بِرفروش


    دیدن این فیلم شاید برای لحظه هایی خوشایند و طنز باشد اما در بقیه موارد وقت هدر دادن است ! خودتان انتخاب کنید .



    New_Sense
    96/10/29






  12. #87
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,599 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    رگ خواب
    این فیلم از اون دسته فیلماست که هر چقدرم دوسش نداشته باشی نمیتونی بگی بد بود

    به نظر من کلا پرداختن به معقوله عشق در چنین سینمای بسته ایی تلاشی مذبوحانه است

    البته که این فیلم درباره عشق نیست و لایه های روانشناسی عمیقی درونش نهفته است

    همین قضیه هم این فیلم رو از سایر فیلمها مشابه متمایز میکنه. در کل این فیلم رو

    دوست نداشتم و تنها قسمت جذاب فیلم برای من نریشن های ذهنی مینا در انتهای فیلم بود:

    "میدونم هر جا که برم خودمو همراهم میبرم ، پس برم کجا که خودم نباشم "
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  13. 15 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #88
    Smoke WeeD EvEryDaY
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    021
    ارسال ها
    1,049
    سپاس
    1,906
    از این کاربر 13,614 بار در 1,062 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    امروز فيلم خط ويژه رو ديدم
    از اونجايي كه كارگردان ميخواست انتقادي به سيستم اقتصادي كشور(و خيلي چيزهاي ديگه) بكنه
    و متاسفانه در اين مسير ره به تركستان برد... خواستم چند خطي در ارتباط سينماي ايران بنويسم

    اگر مبنا قبل از انقلاب باشه ، برهه اي كه بيك ايمانوردي و فردين و امثالهم سينما رو تسخير كرده بودن
    اميرنادري و علي حاتمي و سهراب شهيدثالث و امثالهم اوومدن و سينماي ايران رو از نو ولي اينبار قوي
    و متفاوت تر از قبل پايه ريزي كردن...
    تنگسير ، سازدهني ، سوت دلان ، ... آثاري بودن كه تماشاگر رو به فكر وا ميداشتن... هدف فيلم مثل قبل
    فقط سرگرم كردن و وقت گذروندن نبود... كارگردان از ساخت اثرش هدفي داشت هدفي كه گاهي فراتر از
    يه فيلم ساده بود... سالها بايد پي هم سپري ميشد تا ارزش واقعي اثر مشخص بشه...

    بعد از انقلاب ، كارگردان هاي نوپايي ظهور كردن كه ره رو پايه گذاران اصيل سينما ي ايران بودن
    كمال تبرزي ، مجيد مجيدي ، و ... مصداق هاي خوبي هستن

    اما متاسفانه هرچقدر سينماي ايران به عصر مدرنتيه نزديك و نزديك تر شد ، به فنا رفت ، نه اينكه در سال هاي اخير
    فيلم خوب نداشته باشيم نه ، ولي از هر ١٠ فيلمي كه هر سال ساخته ميشه راحت ٤الي٥تاش "آشغال محضِ" اينو به
    جرئت ميتونم بگم

    ديگه خبري از اون نگاه انتقادي در قالب طنز نيست(مثل اجاره نشين هاي داريوش مهرجويي يا مارمولك كمال تبريزي)
    ديگه خبري از اون ور شهر نيست ، انگار بالا و پايين شهر نداريم همه در سطح متوسط رو به بالا زندگي ميكنن انگار نه انگار
    يه زماني شهر زيبايي بود ، زيرنور ماه ـي بود...

    اگر بخوام اين پست رو ادامه بدم پتانسيل ١٠٠٠ خط نوشته رو داره اما واقعا متاسفم سينماي ايران به سمتي رفته
    كه عناويني مثل خط ويژه و اكسيدان!!!!!!!!!!!! شدن نماينده ي انتقاد ملت از جامعه و حكومت و ...


  15. 13 کاربرِ زیر از Luca Brasi بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #89
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,599 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط Don Corleone نمایش پست ها
    امروز فيلم خط ويژه رو ديدم
    از اونجايي كه كارگردان ميخواست انتقادي به سيستم اقتصادي كشور(و خيلي چيزهاي ديگه) بكنه
    و متاسفانه در اين مسير ره به تركستان برد... خواستم چند خطي در ارتباط سينماي ايران بنويسم

    اگر مبنا قبل از انقلاب باشه ، برهه اي كه بيك ايمانوردي و فردين و امثالهم سينما رو تسخير كرده بودن
    اميرنادري و علي حاتمي و سهراب شهيدثالث و امثالهم اوومدن و سينماي ايران رو از نو ولي اينبار قوي
    و متفاوت تر از قبل پايه ريزي كردن...
    تنگسير ، سازدهني ، سوت دلان ، ... آثاري بودن كه تماشاگر رو به فكر وا ميداشتن... هدف فيلم مثل قبل
    فقط سرگرم كردن و وقت گذروندن نبود... كارگردان از ساخت اثرش هدفي داشت هدفي كه گاهي فراتر از
    يه فيلم ساده بود... سالها بايد پي هم سپري ميشد تا ارزش واقعي اثر مشخص بشه...

    بعد از انقلاب ، كارگردان هاي نوپايي ظهور كردن كه ره رو پايه گذاران اصيل سينما ي ايران بودن
    كمال تبرزي ، مجيد مجيدي ، و ... مصداق هاي خوبي هستن

    اما متاسفانه هرچقدر سينماي ايران به عصر مدرنتيه نزديك و نزديك تر شد ، به فنا رفت ، نه اينكه در سال هاي اخير
    فيلم خوب نداشته باشيم نه ، ولي از هر ١٠ فيلمي كه هر سال ساخته ميشه راحت ٤الي٥تاش "آشغال محضِ" اينو به
    جرئت ميتونم بگم

    ديگه خبري از اون نگاه انتقادي در قالب طنز نيست(مثل اجاره نشين هاي داريوش مهرجويي يا مارمولك كمال تبريزي)
    ديگه خبري از اون ور شهر نيست ، انگار بالا و پايين شهر نداريم همه در سطح متوسط رو به بالا زندگي ميكنن انگار نه انگار
    يه زماني شهر زيبايي بود ، زيرنور ماه ـي بود...

    اگر بخوام اين پست رو ادامه بدم پتانسيل ١٠٠٠ خط نوشته رو داره اما واقعا متاسفم سينماي ايران به سمتي رفته
    كه عناويني مثل خط ويژه و اكسيدان!!!!!!!!!!!! شدن نماينده ي انتقاد ملت از جامعه و حكومت و ...
    بر خلاف نظر شما من باور دارم اگر سایه ممیزی رو از سینما بردارن تمام خواسته های شما براورده میشه ،

    این سختگیری هایی که میشه جرات تهیه کننده برای دست گذاشتن بر روی خیلی سناریو ها میبنده ، ممیزی

    که خط به خط فیلنامه رو بررسی میکنن و تغییر میدن نویسنده رو هم دوچار خودسانسوری میکنه تازه مشکل

    بدتر اینه که استاندارد خاصی هم نیست ، خیلی وقت ها سلیقه ایی عمل میکنن و زحمات یک گروه رو بر باد میدن

    در چنین وضعیت آشفته ایی از صد تا فیلم یدونه مثل فروشنده هم بیرون بیاد چیزی شبیه معجزه است
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  17. 9 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #90
    Smoke WeeD EvEryDaY
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    021
    ارسال ها
    1,049
    سپاس
    1,906
    از این کاربر 13,614 بار در 1,062 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed224 نمایش پست ها
    بر خلاف نظر شما من باور دارم اگر سایه ممیزی رو از سینما بردارن تمام خواسته های شما براورده میشه ،

    این سختگیری هایی که میشه جرات تهیه کننده برای دست گذاشتن بر روی خیلی سناریو ها میبنده ، ممیزی

    که خط به خط فیلنامه رو بررسی میکنن و تغییر میدن نویسنده رو هم دوچار خودسانسوری میکنه تازه مشکل

    بدتر اینه که استاندارد خاصی هم نیست ، خیلی وقت ها سلیقه ایی عمل میکنن و زحمات یک گروه رو بر باد میدن

    در چنین وضعیت آشفته ایی از صد تا فیلم یدونه مثل فروشنده هم بیرون بیاد چیزی شبیه معجزه است
    سايه ي مميزي بعد از سال ٥٧ بخصوص دهه ي ٧٠ خيلي پرنگ شد
    ولي در همون سال ها هم بودن كارگردان هاي بزرگي كه به اعتقاد خودشون پاي بند
    بودن و فيلم ميساختن حتي به قيمت اكران نشدن و برباد رفتن تمام هزينه هايي كه كردن
    طلاي سرخ و آفسايد جعفر پناهي ، باد ما را خواهد برد عباس كيارستمي و ...

    سايه ي مميزي باعث شد خيلي از كارگردان ها ديگه علاقه اي به فيلم ساختن تو ايران
    نداشته باشن ولي ابدا باعث نشد ذره اي رو كيفيت كارشون تاثير بزاره...
    نمونه ي بارز امير نادري كه بكل از ايران رفت
    يا كمال تبريزي كه ديگه اشتياقي به فيلم ساختن نداره و ...

    در كل حرف من اين نيست كه حتما سازنده ها دست رو سوژه هاي خفن(!) بزارن
    حرف من اينكه هرسوژه اي رو كه ميخوان فيلم كنن پرداخت درستي داشته باشن
    براي روايت...


  19. 6 کاربرِ زیر از Luca Brasi بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 9 از 23 اولیناولین ... 789101119 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.