برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 4 از 23 اولیناولین ... 2345614 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 از مجموع 228
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,355
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,060 بار در 1,456 پست سپاس گزاری شده

    سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    با ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه و ورود آن به ایران سینمای ما آغاز میشود.. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ خورشیدی توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.
    نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در شهر تبریزتأسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلم‌های جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد

    تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد.


    اولین‌ها


    • اولین فیلمبردار ایرانی: میرزا ابراهیم خان عکاس باشی (۱۲۷۹)
    • اولین سینمای ایرانی: گراند سینما (۱۳۰۵)
    • اولین فیلم صامت ایرانی: آبی و رابی، اوانس اوگانیانس (۱۳۰۹)
    • اولین فیلم ناطق ایرانی: دختر لر، اردشیر ایرانی (۱۳۱۲)
    • اولین فیلم دوبله فارسی: دختر فراری، اسماعیل کوشان (۱۳۲۵)



    فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکترهوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامه‌پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می‌شدند.

    كاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» كاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران كه از دوره‌ی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل كوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می‌كرد ایجاد كند... او اصرار می‌كرد كه فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود كه می‌خواست از به‌هم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه كند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه‌ی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.


    با نمایش گنج قارون در سال ۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم‌های «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند طی سال‌های بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال ۱۳۴۸ با ظهور فیلم‌هایی مانندگاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازه‌ای ایجاد شد که موج نوی سینمای ایرانلقب گرفت.


    از چپ به راست : اساتید ؛ جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند ، علی نصیریان ، اکبر زنجانپور،‌بهروز وثوقی و سرکارخانم ثریاقاسمی.


    سینمای پس از انقلاب

    بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ به دلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامان بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و *** را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.


    موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران


    • از مهمترین رویدادها:
    • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین برای فیلم طبیعت بی جان ۱۹۷۴ سهراب شهید ثالث
    • برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره مسکو برای فیلم سفر بهرام بیضایی
    • جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین برای فیلم باغ سنگی ۱۹۷۶ پرویز کیمیاوی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم آب، باد، خاک ساخته امیر نادری
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم دوندهساخته امیر نادری
    • برنده جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم جشنواره سه قاره، فرانسه ۱۹۹۳، برای فیلم ساراداریوش مهرجویی
    • جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو، ۱۹۹۷، به فیلم آیینه ساخته جعفر پناهی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره سه قاره، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم یک داستان واقعی کار ابوالفضل جلیلی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم بادکنک سفید اثر جعفر پناهی
    • برگزیده شدن بچه‌های آسمان جزء ۵ نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی دراسکار ۱۹۹۸
    • جایزه روبرتو روسلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ۱۹۹۲، بهعباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
    • نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ عباس کیارستمی
    • نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم اویتا ۱۹۹۶ داریوش خنجی
    • برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم دایره جعفر پناهی
    • برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷ عباس کیارستمی
    • برنده جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین‌المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال برای فیلمبچه‌های آسمان ۱۹۹۷ مجید مجیدی
    • برنده جایزه طلایی از جشنواره فیلم توکیو برای فیلم مسافر جنوب ۱۹۹۷ پرویز شهبازی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها بهمن قبادی
    • برنده جایزه منتقدین جشنوارهٔ فیلم لندن ۲۰۰۲ برای فیلم من ترانه ۱۵ سال دارمرسول صدرعاملی
    • برنده خرس شیشه‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۲۰۰۵ بهمن قبادی
    • برنده خرس نقری برای از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۸ به فیلم دربارهٔ الیاصغر فرهادی
    • برنده خرس طلایی راز جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین
    • برنده جایزه ویژه فیلم‌های خارجی جایزه گلدن گلوب در سال ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه ستلایت ۲۰۱۱ بهترین فیلم برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه سزار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمیناصغر فرهادی
    • دریافت جوایز بودیل و دیوید دی دوناتلو ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلمجدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی، بهترین فیلم از نگاه مردم درجشنواره فیلم ونکوور، فیلم تحسین شده حلقه منتقدان فیلم نیویورک، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان از هیئت ملی بازبینی فیلم در سال ۲۰۱۱
    • دریافت جایزه بهترین فیلم بیست وچهارمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا برای فیلم روز روشن حسین شهابی سال۲۰۱۳
    • دریافت جایزه قرقاول طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هند درسال ۲۰۱۳ برای بهترین فیلم پرویز مجید برزگر
    • دریافت جایزه قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هنددرسال ۲۰۱۴ برای فیلم روز روشن حسین شهابی


    سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.


    به مانند تاپیکهایی که برای کشورهای دیگر (کره ، ژاپن، آلمان و...)در انجمن ایجاد شد این بار فرصت آن را داشتیم تا تاپیکی برای سینمای کشور درانجمن ایجاد کنیم. باشد که موردتوجه شما عزیزان قرار گیرد.

    اهداف تاپیک

    > بحث و تبادل نظر پیرامون سینمای ایران، خوبی ها و بدیهای آن درچارچوب احترام متقابل به نظر دیگران و قوانین سایت.

    > به اشتراک گذاری تجربه ی شخصی خودتان از آخرین فیلم ایرانی که تماشا کردید.

    > مکانی برای مطلع شدن از اخبار سینمای داخل و جلوگیری از ایجاد شدن تاپیک های متعدد در انجمن.(به منظور رعایت قوانین کپی /رایت بعد از درج اخبار درصورت غیراختصاصی بودن حتماً لینک منبع را ذکر نمائید.)

    > محلی برای حمایت از سینمای ایران





  2. #31
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,605 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    چند وقتیه شروع کردم به دیدن فیلمای دهه 70 ایران، اولیش همین دختران انتظار ...

    دیدنش جالب بود ، انگار یه فیلم تاریخی میدیدم شکل شمایل اجتماع در اون موقع با این

    که 20 سال گذشته چقدر همه چیز تغییر کرده ،خیابونا مدو لباس نحوه ارایش ،

    یه موبایل 20 کیلولیی نماد ثروت بود ، داستان فیلم ساده و جمع جور ، اما جالب ...

    که دغدغه های مردمو لابه لای داستان اصلی نشون میداد ...


    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  3. 15 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #32
    You talking To Me ?
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    محل سکونت
    KaRaJ
    ارسال ها
    222
    سپاس
    6,539
    از این کاربر 5,213 بار در 254 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    ماهی و گربه
    ماهی و گربه فیلمی ساخته ی شهرام مکری هستش که قبل از این فیلم چند فیلم کوتاه و یک فیلم بلند در کارنامه داره.اولین نکته ای که در مورد فیلم چشمگیره و شاید دلیل اصلی دیده شدن فیلم باشه اینه که فیلم در یک پلان-سکانس ضبط شده.خب این مسئله طبیعتا روی تمامی فاکتورهای فیلم از بازیگری و فیلنامه و لوکیشن گرفته تا فیلمبرداری و صدابرداری تاثیرگذاره.بازیگران این فیلم برای ضبط فیلم یک ماه در تهران و یک ماه در لوکیشن(که جنگلی در نزدیکی یکی از روستاهای رشت هست)تمرین کردند. احتمالا تماشای دو ساعت فیلم که در یک لوکیشن اتفاق می افته و کاتی در کار نیست اگر داستان قوی و جذابی نداشته باشه خسته کننده میشه و نمیتونه مخاطب رو با خودش همراه کنه.البته کارگردان به کلی روی این موضوع آگاهی داره و در انتخاب داستان فیلم و ژانر اون زیرکی خاصی به خرج میده.در ابتدای فیلم یک نوشته روی تصویر ظاهر میشه که در مورد خبریه که سال 77 پخش شد مبنی بر اینکه یک رستوران بین راهی گوشت چرخ کرده انسان به فروش میرسونده.البته فیلم در سال 77 نمیگذره زیرا در فیلم اشاره به فی*/س*بو/ک میشه.از مقدمه که بگذریم میرسیم به فیلم:

    دایره
    از ویژگی پلان-سکانس بودن فیلم که بگذریم(که البته همونطور که همه میدونیم کار بسیار طاقت فرسایی هستش ساختن فیلمی با این فرم) چیزی که بیشتر نظر من رو به خودش جلب کرد شیوه روایت داستان بود.داستان فیلم در مورد چند جوانه که دانشجو هستن و برای برپا کردن کمپ به یک جنگل در شمال کشور سفر میکنن.از بخت بد برای آدرس پرسیدن به یک پیرمردی مراجعه میکنن که همون قاتل ماجراست.پس از این که پیرمرد متوجه میشه طعمه هایی در همین نزدیکی وجود دارن یک کیسه از گوشت که بوی بدی هم داره(احتمالا گوشت انسان) به دست گرفته و با دوستش به راه می افتن که سرآغاز قصه است.قصه به گونه ای روایت میشه که ما در ابتدا شاهد یک اتفاق یا برخورد هستیم و با گذشت زمان دوباره به همان اتفاق باز میگردیم البته با زاویه ای دیگری(دژاوو).در این فیلم زمان هیچ معنایی ندارد(یک نقدی خواندم که نویسنده معتقد بود مکان هم معنا ندارد!!) زیرا همان طور که گفتم فیلم دایره است و شیوه روایت فیلم به صورت خطی نیست.به نظرم تمامی عناصر این فیلم (به جز چند مورد که خواهم گفت) کاملا در ارتباط هستند و به نوعی فیلم را کامل میکنند.قصه به نوعی ترسناک است و نیاز به یک لوکیشن خاص دارد=فیلم در یک لوکیشن میگذرد=تک لوکیشن بودن لازمه ی اصلی پلان-سکانس بودن است=پلان-سکانس بودن فیلم بر هیجان و ترس فیلم می افزاید.همانطور که شیوه روایت این فیلم دایره است ویژگی های کلی فیلم نیز دایره وار میباشد.

    نکات منفی
    شیوه روایت در این فیلم همانگونه که به کمک فیلمساز آمده فیلم را در بخش هایی به دردسر نیز می اندازد.اگر فیلم را دیده باشید متوجه میشوید که فیلم در چند بازه زمانی مخاطب رو گیج میکند و از قصه پرت میکند بیرون و از آنجایی که شاهد چند دایره هستیم فیلم به احتمال زیاد مخاطبان زیادی را از دست میدهد.از این نکته اگر فاکتور هم بگیرم از بازی های بد و تصنعی بازیگران نمیتوان گذشت.تقریبا همه ی بازیگران به جز بابک کریمی که بازی قابل قبولی ارائه داده از پس نقش بر نمی آیند.احتمالا این هم به پلان-سکانس بودن فیلم(که ظاهرا یک کات دارد به علت نقص فنی) بر میگردد و بازیگران از هراس اینکه اگر دقت نکنند, و به موقع در جای خود قرار نگیرند, به موقع از کادر خارج نشوند و ... همه چیز خراب میشود توجهی به نقش خود ندارند.استفاده نابجا از موسیقی نیز یکی از همین نکات منفی میباشد موسیقی بسیار دلهره آور و جذاب است اما متاسفانه شیوه استفاده از آن و مدت زمانی که موسیقی میشنویم اصلا درخور فیلم نیست.

    فیلم همچنان نان پلان-سکانس بودن خود را میخورد و واقعا نوش جانش چون به جز چند مورد مثل طناب هیچکاک که به علت کمبود امکانات مجبور به کات در هر چند دقیقه میشود و کشتی روسی سوخوروف که ندیده ام و چند فیلم دیگر که انگشت شمار هستند کسی به سراغ این فرم نرفته است و از این رو کار مکری کاملا قابل تحسین است .
    با همه ی این ها نکات مثبت فیلم بر نکات منفی آن میچربد از این رو فیلم واقعا تجربه ی لذت بخشی خواهد بود و شما را دو ساعت با خود همراه میکند و اگر باهوش باشید و این مسئله ای که مکری به گفته ی خودش در زمان شکست ایجاد کرده را کامل و دقیق درک کنید به یکی از بهترین های عمرتان تبدیل خواهد شد.


    صد در صد شما را به تماشای این اثر که واقعا نه تنها در قیاس با سینمای ایران بلکه در مدیوم جهانی حرفی برای گفتن دارد دعوت میکنم.

    (البته فکر کنم من دیر جنبیدم )


    8/10






  5. 24 کاربرِ زیر از Trinity Killer بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #33
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,605 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    [

    کارگردان: رخشان بنی اعتماد

    نویسندگان فیلمنامه: فریدون جیرانی و رخشان بنی اعتماد

    مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان

    موسیقی متن: محمدرضا علیقلی

    بازیگران: ابوالفضل پورعرب، فریماه فرجامی، فاطمه رضوی، رضا کرم رضایی و ...

    انصافا فیلم جالب و جذابی بود به غیر از پایانش دوست نداشتم منو درگیر خودشش کرد ....

    بعد دیدن فیلم نقدی در باره فیلم نرگس خوندم که فکر کنم جذاب باشه قسمت های از اون رو شما هم بخونید ...

    گذشته هر انسانی بر روی زندگی آینده اش بی تأثیر نیست و اجتماع پر است از آدمهای فیلم نرگس و هر فیلمسازی بی تأثیر از اجتماعش نمی تواند فیلم بسازد و اگر فیلمساز بخواهد فیلمی بسازد که دور از ذهن و اجتماعی که در آن زندگی می کند باشد چندان مورد توجه قرار نخواهد گرفت. فیلم نرگس حرفی برای گفتن و چه بسا حرفهایی برای گفتن دارد.

    زندگی و گذشته آفاق باعث شده که به عادل دلبستگی پیدا کند و خود را با عادل تقسیم کند. به عبارتی عادل را در خود حل کند و برای حفظ او از هیچ کوششی دریغ ندارد هر چند که به کارهای خلاف قانون بپردازد زیرا تواناییهایش بیش از این نیست.

    این فیلم آشکارا پرده از علائقی برمی دارد که قهرمانان آن راه خلاصی نمی یابند، به نوعی درگیر عواطف و احساساتی هستند که بی خبر از نتیجه آن ضربه به اساس زندگی خود می زنند. شخصیتهایی بی آینده و بی ریشه (عادل)، بدون توازن و منطق (آفاق)، سودپرست و اصلاح ناپذیر (یعقوب)، بی گناه و معصوم (نرگس).

    آنچه که اینها را به هم پیوند می دهد یا به عبارتی درگیر می سازد اتفاق منطقی است که در روحیه و احساسات عادل بروز می کند که از حق بلامنازع خود یعنی سر و سامان دادن به زندگی نکبت بار خود سرچشمه می گیرد و این میسر نمی شود جز با آگاه شدن به وضع موجود خود و چنین می شود که نرگس به چنین مثلثی ناپایدار و بی قاعده قدم می گذارد.


    متن کامل نقد
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  7. 10 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #34
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر





    گناه به مثابه یک شخصیت

    نقدی بر فیلم « فروشنده »

    [چند کلام حرف دوستانه : قبل از اینکه نقد فیلم را شروع کنم ؛ ترجیح دادم چند کلام حرفهای دوستانه ای به هم انجمنی ها عزیز بگم ؛ چندی پیش در مورد نقد فیلم بتمن علیه سوپرمن سو تفاهمی با یکی از دوستان پیش اومد و باعث شد دوست عزیزمون در مورد نقدهای من قضاوت کنه و نه اینکه مساله بزرگی باشه ولی ترجیح دادم یه توضیحاتی در مورد نقدهام بنویسم ؛ سعی و تلاش من تا به امروز برای نوشتن نقد ها کاملا دیدگاه شخصی و ذهنیت بنده از فیلم هست و به هیچ وجه قبل از نوشتن ؛ نقدهای بزرگان منتقد چه ایرانی و چه خارجی رو نمیخونم ؛ به این دلیل که روی نقد و ذهنیت من تاثیر منفی نذاره ؛ پس مطمنا پس از اینکه نقد خودم رو نوشتم در مورد یک فیلم به سراغ بقیه نقد ها و نظرات مختلف میرم . این پوشیده نیست هرکسی متاثر از حرفهای و تفکر شخص دیگری باشه ولی تمام تلاشم کردم در تمامی نقدها بدون زاویه طرفداری و یا نفرت باشه و اثر را در میزانسن نقد قرار بدم . ]



    نقد نوشتن در مورد فیلمی پر آوازه به کارگردانی یکی از بهترین های ایران کمی سخت و شاید قابل نوشتن نباشد .

    اما فیلم از چند نظر فیلم خوبیست و از چند نظر فیلم نسبتا ضعیف. در واقع فروشنده اصغر فرهادی به اعتقاد بنده از فیلم قبلی او (گذشته) یک سرو گردن بالاتر و از جدایی نادر از سیمین یک سرو گردن پایین تر است . دیدن فیلم بر صفحه نقره ای سینما در مواردی کشش زیادی برای ادامه دادن پیدا نمیکند و در واقع احساس میشود فیلم ریتم کندی دارد و بیننده ناچارا این احساس کند بودن ریتم فیلم را باید بپذیرد ؛ داستان پر پایه یک معزل و نقد اجتماعی فراگیر در مورد مردانی که حتی در سنین بالا و در پیری هم وسوسه به گناه افتادن و در منجلاب هوس خود قرار میگیرند ؛ استوار است . در واقع غیرت و مردانگی در فیلم مورد ازمایش قرار میگیرد و این نکته بسیار خوب فیلمنامه می باشد ؛ اشتباه یک زن و اجازه ورود به یک مرد در خانه و تمهیداتی برای گناه و شوهری که به دنبال جواب میباشد و جوابی که سرانجام به ان میرسد ؛ اما چند مساله اساسی در فیلم به چشم میخورد که نامشخص است و انگار فیلمنامه در این موارد ضعیف عمل میکند .

    در فیلم متاسفانه مساله تجاوز نامشخص میماند و این یکی از چیزهاییست که گنگ است . ما با چهار وسایل باقی مانده از مرد گناهکار در خانه طرفیم ؛ جوراب ؛ موبایل ؛ سوییچ ماشین و مقداری پول ؛ این چهار وسیله در اصل به دنبال سرنخی برای بیننده است اما در مرحله اول این سوال پیش می آید ؛ آن مرد پس از ورود به خانه مستقیم به سمت حمام رفته و شخصیت رعنا ( با بازی ترانه علیدوستی) در حمام بوده است و پس از ورود به حمام و زد و خورد پایش روی شیشه شکسته شده زخمی شده و بعد به شخصیت زن تجاوز کرده است ؛ و همان موقع با عجله از خانه فرار کرده است (براساس روایت فیلم البته در فیلم هیچ اشاره ای به تجاوز نمیشود) ؛ اگر مرد به شخصیت زن تجاوز کرده است پس چرا تجاوز به زن کاملا گنگ می باشد ؟ مساله تجاوز به یک زن چرا کوچک شمرده میشود ؟ و اینکه این مرد پس از تجاوز به زن نفهمیده است این شخص یک زن دیگری است ؟ و اگر فهمیده چرا پول در کشو گذاشته است ؟ متاسفانه در جای جای فیلم مساله تجاوز خیلی خیلی ساده انگارانه مطرح میشود و اصلا وضوح مشخصی ندارد و تکلیف مشخص نمیکند و این یکی از مشکلات و ضعف های فیلم نامه است .

    در واقع نه اینکه فیلمنامه بد باشد اما نقطه ظعف هایی به خودی خود دارد ؛ فیلم در تقابل داستان اصلی محکی بر صحنه نمایش تئاتر میزند و بازیگرانی که برای نمایششان ؛ پر از اندوه و تنش های عصبی میشوند که گاه در مقابل نگاه مردم گریه میکنند و گاه بدون سناریویی از قبل حرفهایی بد و بیراه میزنند ؛ صحنه نمایش در واقع نشان از اینده دو شخصیتی دارد که در تقابل تقاص و بخشش قرار میگیرند .

    شخصیت های فیلم هر کدام در منجلاب اشتباه و گناه هستند ؛ شخصیت شهاب حسینی با اینکه شخصیت اصلی فیلم می باشد و به دنبال جواب و احاده حیثبت خویش است هم در دوئل بخشش یا تقاص قرار میگیرد ؛ و با سیلی که بر صورت پیرمرد گناهکار میزند ؛ در منجلاب اشتباه و گناه می افتد . هرچند شاید این سیلی بیان دردیست که او از این واقعه کشیده است اما در واقع اصغر فرهادی به خوبی توانسته است ؛ قضاوت را به عهده بیننده بگذارد ؛ شخصیت بابک کریمی هم در فیلم گناهکار است ؛ او شخصیتیست پر از حرفهای نگفته و منفعل ؛ انگار شخصیت از قبل با مستاجر قبلی که یک زن فاحشه است رابطه داشته و بعد از مدتی با ان زن مستاجر دعوا کرده است وبه همین دلیل هم میخواهد وسایلش را بیرون بیندازد و در جایی لباس های او را خیلی محترمانه تا میکند و در جعبه قرار میدهد .

    فیلم گناه را به مثابه یک شخصیت قرار میدهد ؛ گناه یک شخصیتیست که در وجود پیرمردی سالخورده قرار داده شده ؛ شاید میتوانست در وجود پسری جوان و یا مردی میانسال باشد ؛ در واقع قرار گرفتن در میان تقاص و بخشش و انتخاب بین این دو دست مایه فیلم فروشنده می باشد .

    نام فیلم فروشنده هم یک نوع تقد اجتماعیست ؛ مستاجری که فروشنده است ؛ شخصیتی فروشنده در صحنه نمایش .

    فیلم ؛ تئاتر مرگ فروشنده اثزی از آرتور میلر را همزمان با روایت خود فیلم پیش میبرد و از این تئاتر در تاثیر گذاری فیلم به خوبی بهره میبرد و ستایشی نیز از نمایشنامه این اثر دارد .

    اصغر فرهادی به خوبی توانسته است در دو سکانس ارجاعی به بزرگان سینما و موسیقی ایران کرده باشد و هم ستایشی به اثرهای این بزرگان ؛ ارجاع به فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی که به عنوان یک اثر کلاسیک در موج نو سینمای ایران و ارجاع به موزیک رعنا از ملوک ضرابی از خواننده های قدیمی ایران ؛ و این یکی از زیباترین و پر اهمیت ترین ارجاع و ستایش از بزرگان ایران زمین می باشد .

    اگر بخواهیم از حق نگذریم فیلم فروشنده به غیر از ریتم کند در بعضی از موارد پر از فیلمبرداری های خوب می باشد ؛ صحنه های تئاتر شارپ و تاثیر گذار است ؛ صحنه نمایش تئاتر برای نگاه بصری از دید شخصیت هایی که در قالب شخصیتی دیگر نمایش اجرا میکنند بسیار خوب است ؛ فیلم قضاوت را نیز مورد پرسش و کنکاش قرار میدهد ؛ به غیر از مقوله گناه و گناه کار مساله قضاوت روی خط سیر داستانی مشخص است .

    مستاجری که قبلا با مردهای مشکوکی ارتباط داشته است مورد قضاوت همسایه ها قرار میگیرد

    زنی که در صحنه نمایش نقش یک فاحشه را بازی میکند توسط همکارش مورد قضاوت قرار میگیرد

    شخصیت اول فیلم در تاکسی مورد قضاوت زن بغل دستیش قرار میگیرد

    پسری که از معلمش فیلم میگیرد مورد قضاوت معلم خود قرار میگیرد


    و این خط همینطور پیش می رود تا پایان فیلم . مکث های فیلم و سکوت و نگاه های بازیگران بسیار عالی کار شده است و در مواردی احساس بیننده با خودی خود با فیلم پیش میرود ؛ مثلا شخصیت اول در مقام یک قاضی به جای اینکه بخواهد مجازات مرد گناهکار را به قانون بسپارد خود وارد عمل میشود در صحنه ای که شخصیت اول فیلم سیلی به مرد گناهکار میزند یک شوک غریب الوقوع برای بیننده اتفاق می افتد .

    سکانسی از این فیلم در زمانی که شخصیت ها پدر پیر خود را پیدا میکنند و وارد ساختمان میشوند و مادر به دلیل کهولت سن و تعداد زیاد پله ها دیرتر میرسد یک تعلیق کوچکی ایجاد میکند و صحنه ورود مادر به خانه و لحظه دیدار با همسر خود ؛ بهترین سکانس این فیلم می باشد و قضاوت کردن به اوج میرسد ؛ و این بیننده هست که باید قضاوت کند و بیننده دچار احساس دوگانه ای بین نفرت از گناهکار و یا بخشش به واسطه عشق قرار میگیرد .

    فیلم با یک زلزله واقعی شروع میشود و با یک زلزله روحی و ذهنی به پایان میرسد .

    فیلم به مراتب یکی از بهترین های امسال می باشد و میتوان به عنوان یک فیلم خوب ؛ و نه عالی مورد تایید باشد .






    95/06/31
    ـ New_Sense


  9. 15 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #35
    Wassup??
    تاریخ عضویت
    May 2016
    محل سکونت
    تهران
    ارسال ها
    108
    سپاس
    821
    از این کاربر 1,076 بار در 106 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    بچه ها یه فیلم هست به اسم "رخ دیوانه" خیلی فیلم جالبی بود، پیشنهاد میکنم حتما ببینید.
    البته باید تاکید کنم که فیلم رو حتما باید تا آخرش ببینید

  11. 12 کاربرِ زیر از P!NK بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #36
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    مادر بودن


    نقدی بر فیلم « ناهید »

    مطمنا فیلم به کارگردانی یک فیلم اولی ؛ به شدت خوب ساخت و پرداخت شده است ؛ و برای اولین تجربه فیلم بلند آیدا پناهنده قابل تامل است ؛ و لازمه یک فیلمنامه نسبتا خوب و پیش برنده داستان و روابط شخصیت ها دیده شده است ؛ فیلم روایت مادر بودن به زبان شخصیتی به نام ناهید را بیان میکند و مخاطرات و مشکلاتی که یک مادر در مواجهه با جامعه کوچک شهری و پر از حرف ها و حدیث هایی که میتوان به شخصیت زن گفته شود را مورد کنکاش قرار میدهد ؛ در واقع شخصیت ناهید چوب مادر بودن را به اندازه کافی میخورد ولی آن چیست که مادر را مادر میکند ؟ و آن چیست که مادر برای فرزندش ؛ به سوی موقعیت های پر تلاتم از بدگویی و فحش و ناسزاگویی و توهین به خود و حتی تهمت ها را می برد ؟

    ناهید به عنوان تیپی از مادران جامعه است که متاسفانه در برابر جامعه ای پر از هیاهو و پر از خطرهای ریز و درشت قرار میگیرد ؛ از یک طرف مادریست که برای پسر 10 یا 12 ساله خود باید مادری را به جا اورد و از طرف دیگر در برابر نیش ها و زبانهای تیز مردمان اطراف در امان بماند ؛ و همچنین فیلم روایتی خطی از شوهرانی که در نوجوانی عاشق و سودای ازدواج کردن را میپرانند و در جوانی در منجلاب اعتیاد و قمار می افتند ؛ را دارد .

    فیلم ؛ قهرمان را مادر قصه بیان میکند اما در مواردی مادر قصه متاسفانه در مصاف با واقعیت و مرز بین راستگویی و دروغگویی ؛ به سمت دروغگویی پیش میرود و لاپوشانی در خیلی از موارد جز لاینفک رفتار ناهید (مادر) می باشد . و این یکی از مشکلات شخصیت پردازی ناهید است .

    ایدا پناهنده به خوبی توانسته است در مواردی از زیر و بم مادر بودن شخصیت در فیلمش بهره ببرد؛ شاید اگر کارگردان فیلم یک مرد بود ؛ به خوبی از بعضی از صحنه های حساس مادرانگی نمیتوانست پرده بردارد و ملودرام های خوبی را رقم بزند .

    ناهید با اینکه برای فرزندش ؛ تا میتواند تلاش میکند و برای هر کنش از جامعه ؛ واکنشی را نشان میدهد ؛ اما به شدت جامعه ستیز است و جامعه را پس میزند ؛ جامعه ای که یک زن جوان بدون شوهر را ؛ خط بطلان افتادن در گناه میداند ؛ اما این خط داستانی در ورطه انگ چسبانی به انسانها و جامعه نمی افتد و روایت را منطقی پیش میبرد .

    در فیلم راه و روش های یادگیری شخصیت پسر ؛ و تقلید کورکورانه از پدر را نشان میدهد ؛ در واقع در کنار شوهری اس پاس و معتاد و قمار باز ؛ ما به پسری مواجه ایم از همان پدر که به جای یادگیری درس به سمت بازی قمار میرود و در این راه هم دقیقا مشابه پدر هم قمار را پیروز میشود و هم کتک میخورد . فیلم آسیب شناسی اجتماعی از روابط پسرانی که بچه های طلاق هستند و در سنی بسیار سرنوشت سازی قرار دارند و تلاش هایی که مادر برای جلوگیری از دچار شدن فرزندش همانند سرنوشت پدرش را بیان میکند ؛ در خیلی از موارد دیدنیست .

    فیلم از یک لحاظ جلب توجه میکند ؛ لوکیشن فیلم در بندر انزلی است و روایت فیلم کاملا در همان حوالی پیش میرود و زبان شخصیت ها شمالیست و از این لحاظ به خوبی فیلم توانسته است از حال و هوای محیطی و جاذبه های دریا و فرهنگ آن منطقه در خط داستانی خود بهره ببرد .

    ولی یک از مشکلات فیلم در مصاف با شخصیتی به نام مسعود رقم میخورد ؛ مسعود مردیست که برای ازدواج با ناهید تلاش میکند و دختری نیز از ازدواج قبلیش دارد و تلاش او در مرحله اول صیغه کردن ناهید است ولی به مرور که پیش میرود فیلم از او شخصیت منفعل و نامطمنی میسازد ؛ در واقع مسعود در ظاهر عاشق ولی در باطن انگار برای ازدواج با ناهید و کمک به او نامطمن جلوه میکند و متاسفانه شخصیت پردازی او نیز ضعیف عمل می کند .

    فیلم جوایز بسیاری از جشنواره های مختلف خارجی گرفته است و مطمنا به یک بار دیدنش می ارزد و فیلم بدی نیست .





    95/07/08 ـ New_Sense


  13. 16 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #37
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    سادیسم صدا

    نقدی بر فیلم « ملبورن »

    فیلم به شدت سادیسم صدا زنگ در ؛ صدای زنگ موبایل و تلفن و صدای آژیر اتومبیل را دارد ؛ واقعا سخت است درک این مطلب که چرا یک فیلم بیننده را اینطور آزار میدهد . و صدای مکرر زنگ درب ؛ موبایل ؛ تلفن ؛ آژیر به چه معناست ؟ بیننده برای لذت فیلم را میبیند نه برای تحمیل سادیسمی که در فیلم رواج است و کارگردان نابلد این فیلم متاسفانه هنوز درک درستی از ایجاد تنش برای یک اتفاق ناخواسته در موقعیتی حساس را ندارد ؛ و فیلم به سادگی با فیلمنامه ای درب و داغون و بدون فرم و چینش و فضاسازی نامطلوب و بازیگری به شدت بد ؛ از بین میرود .

    در واقع فیلم به خودی خود هیچ برای عرضه ندارد و هیچ برای آگاهی و درک و یادگیری از موقعیت مهم و حساس در زندگی ؛ چرا که فیلمنامه از اساس پر از شکاف و حفره هست ؛ داستان دو زوج که در آستانه سفر چند ساله به خارج از کشور (ملبورن) و قرارگیری در یک موقعیت تراژدی ( که اصلا تراژدی نیست) و مشکلات و تنش های این وضعیت ؛ داستان فیلم است ؛ کل لوکیشن فیلم از اول تا آخر در یک خانه است و فیلم قهرمان که ندارد ؛ اجتماعی هم که نیست ؛ محتوای انسانی هم که نمیدهد ؛ برعکس نطق و انگ هم میزند . بازی ها که رئال نیست ؛ خب این چه فیلمی است که کاملا مزخرف جلوه میکند و در این راستا سوتی هم میدهد .

    در سکانسی از فیلم زمانی که سمسار به خانه می آید شخصیت اول مرد ( با بازی پیمان معادی) در حال جمع کردن وسائل مودم را از برق جدا میکند و میگذارد در وسايل سمسار ؛ جالب تر سکانس های بعدی ما میبینم که با لپ تاپش وارد اینترنت میشود و در حال جستجو موضوعی است . آیا در این موقعیت که همه چیز جمع شده است و نه دیگر خبری از مودم هست و نه سیم تلفن و وای فای میتوان به راحتی به اینترنت وصل شد ؟ آره چرا که نه وای فای همسایه ؛ کارگردان حتما نظرش مودم همسایه بوده است.

    همه با خود درگیرند و سادیسم فراگیر است ؛ صدای آژير ماشین شخصیت اول مرد تماما از کوچه می آید و هی او صدای آژير را قطع میکند ؛ مثلا کارگردان میخواهد با این صدا التهاب و تنش را زیاد کند .

    مرد منفعل و ناتوان فیلم هم که پشت سر هم سیگارش دستش است و بعد از هر صدای زنگی ؛ یک نخ سیگار آتش میزند .
    فیلم پر از وفت تلف کردن های بی خود و بی اساس است ؛ کارگردان بیشتر میخواسته 90 دقیقه فیلمش را کامل کند تا اینکه داستان درست و درمانی تحویل بیننده دهد .

    هرچه از افتضاح بودن فیلم بگوییم کم است ؛ آخر مگر میشود برای یک چنین فیلمی بیننده بلیط سینما بخرد و هزینه کند و در آخر سرخورده و بدون لذت و کاملا با لعن و نفرین از سینما بیرون نیاید ؟

    معزل و موج ساخت فیلم های اپارتمانی فاقد انسجام و پختگی و پر از سوراخ های فیلمنامه ای و پر از ضعف میزانسن و فرم سازی بصری همچنان ادامه دارد و همچنان کارگردان های جوان کم تجربه و حتی شناخته شده و مشهور سینمای ایران ؛ از این نوع روایت تبعیت میکنند . کاش به جای ساختن فیلم و هزینه های گزافی که پرداخته میشود برای هر فیلم ؛ فیلمساز غیر حرفه ای عزیز مشغول به یادگیری میشد و درک درستی از سینما پیدا میکرد و آنوقت به دنبال خلق اثری که معنای سینما دهد ؛ میرفت .


    حیف که تا آن زمان باید فیلم های اجتماعی محتوا زده ایرانی ؛ به خورد تماشاگران داده شود .




    95/07/24
    ـ New_Sense


  15. 17 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #38
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر




    روان پریشی پسامدرن

    نقدی بر فیلم « اعترافات ذهن خطرناک من »

    روان پریشی ؛ فضاسازی پسا مدرن ؛ نریشن های مداوم ؛ شخصیت اول اگزجره ؛ داستان گنگ

    این فیلم از فیلمهای قبلی کارگردان یک پله عقب تر و پر از مشکلات فیلمنامه ای و داستان پردازی گنگ را داراست ؛ و به مراتب فیلم اول هومن سیدی « آفریقا» از این فیلم بهتر عمل کرده است ؛ هر چند باز هم فیلم خوبی نیست . هومن سیدی در بیشتر فیلم هایش تاکید بر فضاسازی های نامتعارف و میزانسن های خواب گونه و روان پریش را دارد و شخصیت هایی که رئال نیستند و همگی در یک بحران ذهنی و درگیری خاص قرار میگیرند ؛ در فیلم قبلی او «13» شخصیت اول فیلم نیز تصورات ذهنی خود در سن 13 سالگی را روایت میکرد و شخصیت های جوان درگیر مسائلی چون مواد فروشی و خیابان گردی و مشکلات اجتماعی بودند.

    در فیلم اعترافات ذهن خطرناک من نیز داستان از نریشن های شخصیت اول فیلم که از یک خواب بیدار میشود روایت میگردد ؛ و فیلم به شدت به فیلم Memento کریستوفر نولان شباهت دارد و مطمنا بر فیلم هومن سیدی تاثیر بسزایی داشته است . اما فیلم همانند مومنتو روایت معکوس از داستان ندارد و تنها شخصیت اول فیلم به دنبال هویت گمشده خویش می گردد .

    فیلم در واقع داستان پردازی خوبی را برای بیننده تداعی نمیکند و همینطور سر درگم بیننده باید به دنبال شخصیت اول فیلم که روان پریش ؛ معتاد ؛ قاچاقچی و درگیر است ؛ برود و در اخر نیز فیلم بدون نتیجه ای با همان قاب اول پایان برسد .

    بازی با دوربین برای نشان دادن یک ذهن روان پریش و فضاهای نامتعارف و پسا مدرن و شخصیت اگزجره و همچنین لوس بازی های داستانی که میخواهد ؛ پیچ و تابی برای گیج کردن بیننده انجام دهد و پر از لوکیشن های خیابانی و اکشن های بدون فرم ؛ از مولفه های اصلی این فیلم می باشد .

    هرچند هومن سیدی توانسته است ؛ سبک خاص روایی خود از داستان را بیان کند ؛ اما فیلم به شدت ندیدنی است و نخواستنی.

    و مطمنا در زمره فیلم های خاص ساخته شده است ؛ اما چرا باید فیلم اینقدر خسته کننده و نامتعارف جلوه کند ؟

    و چرا بازیگر خوب سینمای ایران ؛ در کارگردانی ضعیف عمل میکند و فیلمنامه پر از حفره خویش را با رنگ و لعاب و اسلوموشن و تک شات های رفت و برگشت میخواهد پر کند ؟

    اساس بزرگنمایی داستانی که از پی گم و ناپیداست و تنها روایت داستان شخصیت هایی مثل «صحت» و « آیدا» در فیلم با نریشن و دو سکانس مشخص میگردد ؛ و خب این همه جنجال هیچ برای عرضه و هیچ برای لذت ندارد.

    به هر حال فیلم به شدت ضغیف عمل میکند ؛ و مطمنا احساس رضایتی نمیدهد ؛ و فقط تجربه ای ناموفق برای کارگردان محسوب میشود .




    95/08/07 ـ New_Sense


  17. 11 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #39
    کاش زندگی فست فوروارد داشت
    تاریخ عضویت
    Oct 2016
    محل سکونت
    Day-Dreamer
    ارسال ها
    363
    سپاس
    3,436
    از این کاربر 11,190 بار در 388 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط New_Sense نمایش پست ها


    سادیسم صدا

    نقدی بر فیلم « ملبورن »

    فیلم به شدت سادیسم صدا زنگ در ؛ صدای زنگ موبایل و تلفن و صدای آژیر اتومبیل را دارد ؛ واقعا سخت است درک این مطلب که چرا یک فیلم بیننده را اینطور آزار میدهد . و صدای مکرر زنگ درب ؛ موبایل ؛ تلفن ؛ آژیر به چه معناست ؟ بیننده برای لذت فیلم را میبیند نه برای تحمیل سادیسمی که در فیلم رواج است و کارگردان نابلد این فیلم متاسفانه هنوز درک درستی از ایجاد تنش برای یک اتفاق ناخواسته در موقعیتی حساس را ندارد ؛ و فیلم به سادگی با فیلمنامه ای درب و داغون و بدون فرم و چینش و فضاسازی نامطلوب و بازیگری به شدت بد ؛ از بین میرود .

    در واقع فیلم به خودی خود هیچ برای عرضه ندارد و هیچ برای آگاهی و درک و یادگیری از موقعیت مهم و حساس در زندگی ؛ چرا که فیلمنامه از اساس پر از شکاف و حفره هست ؛ داستان دو زوج که در آستانه سفر چند ساله به خارج از کشور (ملبورن) و قرارگیری در یک موقعیت تراژدی ( که اصلا تراژدی نیست) و مشکلات و تنش های این وضعیت ؛ داستان فیلم است ؛ کل لوکیشن فیلم از اول تا آخر در یک خانه است و فیلم قهرمان که ندارد ؛ اجتماعی هم که نیست ؛ محتوای انسانی هم که نمیدهد ؛ برعکس نطق و انگ هم میزند . بازی ها که رئال نیست ؛ خب این چه فیلمی است که کاملا مزخرف جلوه میکند و در این راستا سوتی هم میدهد .

    در سکانسی از فیلم زمانی که سمسار به خانه می آید شخصیت اول مرد ( با بازی پیمان معادی) در حال جمع کردن وسائل مودم را از برق جدا میکند و میگذارد در وسايل سمسار ؛ جالب تر سکانس های بعدی ما میبینم که با لپ تاپش وارد اینترنت میشود و در حال جستجو موضوعی است . آیا در این موقعیت که همه چیز جمع شده است و نه دیگر خبری از مودم هست و نه سیم تلفن و وای فای میتوان به راحتی به اینترنت وصل شد ؟ آره چرا که نه وای فای همسایه ؛ کارگردان حتما نظرش مودم همسایه بوده است.

    همه با خود درگیرند و سادیسم فراگیر است ؛ صدای آژير ماشین شخصیت اول مرد تماما از کوچه می آید و هی او صدای آژير را قطع میکند ؛ مثلا کارگردان میخواهد با این صدا التهاب و تنش را زیاد کند .

    مرد منفعل و ناتوان فیلم هم که پشت سر هم سیگارش دستش است و بعد از هر صدای زنگی ؛ یک نخ سیگار آتش میزند .
    فیلم پر از وفت تلف کردن های بی خود و بی اساس است ؛ کارگردان بیشتر میخواسته 90 دقیقه فیلمش را کامل کند تا اینکه داستان درست و درمانی تحویل بیننده دهد .

    هرچه از افتضاح بودن فیلم بگوییم کم است ؛ آخر مگر میشود برای یک چنین فیلمی بیننده بلیط سینما بخرد و هزینه کند و در آخر سرخورده و بدون لذت و کاملا با لعن و نفرین از سینما بیرون نیاید ؟

    معزل و موج ساخت فیلم های اپارتمانی فاقد انسجام و پختگی و پر از سوراخ های فیلمنامه ای و پر از ضعف میزانسن و فرم سازی بصری همچنان ادامه دارد و همچنان کارگردان های جوان کم تجربه و حتی شناخته شده و مشهور سینمای ایران ؛ از این نوع روایت تبعیت میکنند . کاش به جای ساختن فیلم و هزینه های گزافی که پرداخته میشود برای هر فیلم ؛ فیلمساز غیر حرفه ای عزیز مشغول به یادگیری میشد و درک درستی از سینما پیدا میکرد و آنوقت به دنبال خلق اثری که معنای سینما دهد ؛ میرفت .


    حیف که تا آن زمان باید فیلم های اجتماعی محتوا زده ایرانی ؛ به خورد تماشاگران داده شود .




    95/07/24
    ممنون بابت نقد
    ملبورن نقد شخصی
    از انجایی که کارگردان اولین تجربه سینمایش را تجربه می کند به عنوان کار اول بنظرم فیلم خوبی از اب در آمده،جایی خوندم " ملبورن تازه ترین مورد مبتلایان به تب سینمای فرهادی " داستان فیلم از شروعش برای بیننده جالبه،سرعت داستان گویی، ورود شخصیت های مختلف از جمله واقعی و مجازی ( شخصی که با اسکایپ با معادی در تماس است) از همان ابتدای داستان باعث شده تماشاگر سرعت ذهن و حافظه خود را در درک و هضم شخصیت ها زیاد کند،آهنگ و روند داستان خیلی سریع به جلو می رود،فیلم به بی راهه نمی رود و واقعا لوکیشنی همچون یک خانه ای که تمام اسباب و اثاثیه اش جمع شده بیننده را نه خسته و بی حوصله بلکه تا آخرین سکانس مجذوب روند داستان و شخصیت های اصلی داستان می شود.با اینکه فیلم سال گذشته ساخته شده اما حالا تونستم ببینمش، برا کارگردانی که کار اولش ملبورن بوده،فیلم مخاطب پسند و نمره ی خوبی می گیرد.

    شباهت های زیادی بین فیلم و کار این کارگردان که متاسفانه الان اسمشون یادم نیست به فیلم ها،شخصیت ها،و داستان های اصغر فرهادی دارد.این فیلم همانند اکثر آثار فرهادی، اکستازی و هیجان زیادی از ابتدا به بیننده وارد می کند،هیجانی که مخاطب برای پیگیری سکانس های بعدی بشدت به آن نیاز دارد،اما فرقی که این فیلم و استایل و تکنیکی که این کارگردان برای این فیلمش به کار برده دقیقا 360 درجه با پایان و جمع بندی های فرهادی تفاوت دارد و این تفاوت در نحوه پایان فیلم است که فرهادی در اکثر اثارش در آخر خود بی طرف می ماند و پایان و نتیجه گیری را باز و به عهده ی مخاطب می گذارد.تکنیک و استعداد فرهادی در پایان باز فیلم هایش است اما در این فیلم کارگردان چیزی را به عهده تماشاگر نمی گذارد، نقش بی طرف به خود نمی گیرد و پایانی معقول و منطقی برای فیلم تهیه می کند.بنظرم بجز بازی نگار جواهریان که همیشه راکت و در تمام فیلم ها یکدست است،با فیلم خوبی روبرو هستیم
    طرفداران فیلم های ایرانی حتما این فیلم را ببینند

  19. 13 کاربرِ زیر از Nevah بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  20. #40
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,605 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط New_Sense نمایش پست ها






    95/08/07

    نقد خوبی بود باهاش موافقم ، ولی انصافا فیلم متفاوتی برای ایران محسوب میشه ، هر چند شاید داستانش گیرایی لازم رو نداره اما فضای

    فیلم جالب و متفاوته اگر این فیلم خط داستانی جالبتری داشت یا روایت فیلم کمی ملموس تر بود الان نظر متفاوتی داشتیم

    چون ایده و فضاسازیای فیلم خوب شده فقط همون مشکلی که عنوان کردی فیلنامه و خط داستانی...

    در کل نگاه و شیوه فیلمسازی هومن سیدی رو میپسندم...... فیلم 13 رو خیلی دوست داشتم
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  21. 10 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 4 از 23 اولیناولین ... 2345614 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.