برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 11 از 23 اولیناولین ... 91011121321 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 101 تا 110 از مجموع 227
  1. #1
    جمله مورد علاقه ندارد
    تاریخ عضویت
    Oct 2012
    ارسال ها
    1,354
    سپاس
    16,112
    از این کاربر 30,047 بار در 1,455 پست سپاس گزاری شده

    سینمای ایران | بحث و تبادل نظر


    با ورود نخستین دوربین فیلم‌برداری در زمان مظفرالدین‌شاه و ورود آن به ایران سینمای ما آغاز میشود.. نخستین فیلم صدادار فارسی، فیلم دختر لر بود که در سال ۱۳۱۲ خورشیدی توسط اردشیر ایرانی ساخته شد. ورود نخستین دستگاه سینماتوگراف به ایران در سال ۱۲۷۹ هجری خورشیدی توسط مظفرالدین شاه سر آغازی برای سینمای ایران به حساب می‌آید.
    نخستین سالن سینمای ایران در سال ۱۲۷۹ (۵ سال پس از اختراع جهانی آن توسط برادران لومیر) با نام «سینما سولی» که توسط کاتولیک‌ها در شهر تبریزتأسیس شده بود، آغاز به کار کرد؛ اما به دلیل عدم دسترسی به فیلم‌های جدید، در سال ۱۲۹۵ تعطیل شد

    تا سال ۱۳۰۹ هیچ فیلم ایرانی ساخته نشد و اندک سینماهای تأسیس شده به نمایش فیلم‌های غربی که در مواردی زیرنویس فارسی داشتند می‌پرداختند. نخستین فیلم بلند سینمایی ایران به نام «آبی و رابی» در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوگانیانس ساخته شد.


    اولین‌ها


    • اولین فیلمبردار ایرانی: میرزا ابراهیم خان عکاس باشی (۱۲۷۹)
    • اولین سینمای ایرانی: گراند سینما (۱۳۰۵)
    • اولین فیلم صامت ایرانی: آبی و رابی، اوانس اوگانیانس (۱۳۰۹)
    • اولین فیلم ناطق ایرانی: دختر لر، اردشیر ایرانی (۱۳۱۲)
    • اولین فیلم دوبله فارسی: دختر فراری، اسماعیل کوشان (۱۳۲۵)



    فیلمفارسی اصطلاحی است که اولین بار توسط دکترهوشنگ کاووسی درمجلهٔ فردوسی برای سینمای عامه‌پسند ایران به کار برده شد و مثال معروف آن فیلم گنج قارون است. این اصطلاح به معنای محصولی سینمایی است که مولفه‌هایی همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان سازی، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط به داستان، نبود روابط علت و معلولی، عشق‌های غیرواقعی، حادثه پردازی و غیره. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند و در فضایی ایرانیزه ساخته می‌شدند.

    كاوسی با ساختن «واژه- اصطلاحِ» كاربردی فیلمفارسی، توانست ضدگفتمانی را در برابر گفتمان مسلط آن روزهای سینمای ایران كه از دوره‌ی شروع مجدد در سال ۱۳۲۷ توسط کسانی مثل اسماعیل كوشان، تماماً در حوالی «فیلمفارسی» سیر می‌كرد ایجاد كند... او اصرار می‌كرد كه فیلمفارسی را باید سر هم نوشت و دلیلش هم این بود كه می‌خواست از به‌هم‌آمیزی این دو، مفهوم جدیدی ارائه كند. او با چسباندن «فیلم» به «فارسی» و رسیدن به واژه‌ی «فیلمفارسی» سینمایی را هدف می‌گرفت که به‌زعم خودش نه فیلم بود و نه فارسی؛ بلکه آمیزه‌ای نچسب از این دو بود.


    با نمایش گنج قارون در سال ۱۳۴۴، سینمای فیلمفارسی اوج خود را تجربه کرد و موجی از فیلم‌های «گنج قارونی» سینماهای ایران را درنوردید. این روند طی سال‌های بعد از فرط تکرار به ابتذال کامل کشیده شد و در سال ۱۳۴۸ با ظهور فیلم‌هایی مانندگاو و قیصر تغییری اساسی کرد؛ جریان تازه‌ای ایجاد شد که موج نوی سینمای ایرانلقب گرفت.


    از چپ به راست : اساتید ؛ جمشید مشایخی ، محمدعلی کشاورز ، داریوش ارجمند ، علی نصیریان ، اکبر زنجانپور،‌بهروز وثوقی و سرکارخانم ثریاقاسمی.


    سینمای پس از انقلاب

    بعد از انقلاب طی سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۲ به دلیل نبودن ضوابط تدوین شده فیلمسازی، سینمای ایران تقریباً در وضعیتی نابسامان بسر می‌برد. پس از سال ۱۳۶۲ با تدوین ضوابط فیلمسازی که با توجه به شرایط پس از انقلاب تنظیم شده بود، عناصری چون خشونت و *** را اجباراً از سینمای ایران خارج ساخت و از طرف دیگر به دلیل مصادره بسیاری از سینماها و شرکت‌های تولید فیلم و اعمال نظارت دولتی بر آنها به طور غیر مستقیم نقش عامل سودآوری در سینما کمرنگ تر شد. این عوامل همراه با تکامل کیفی فیلمسازان دهه پنجاه چون عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی تأثیر مثبتی بر روند فیلمسازی در ایران گذاشت که با توجه به محدودیت‌ها، محصولات بدیعی را آفریدند و تحسین منتقدان جهانی را به همراه داشت. در این دوره فیلمسازان جوانی چون محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، جعفر پناهی، مجید مجیدی و ابوالفضل جلیلی که با تمایلات مختلف پا به عرصه فیلمسازی گذاشتند و به مرور با مطالعه و پشتکار توانستند به صورتی هنرمندانه عناصر این هنر را بکار بگیرند، نقش موًثری در این تحول ایفا نمودند.

    همچنین برقراری منظم سالانه دست کم یک جشنواره بین‌المللی فیلم که در بهمن ماه هر سال به نام جشنواره بین‌المللی فیلم فجر در کشور برگزار می‌گردد نیز در ایجاد علاقه به سینما در قشر جوان کشور از یکسو و توسعه این هنر نقش مهمی ایفا نموده‌است.


    موفقیتهای بین‌المللی سینمای ایران


    • از مهمترین رویدادها:
    • برنده خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره فیلم برلین برای فیلم طبیعت بی جان ۱۹۷۴ سهراب شهید ثالث
    • برنده جایزه بهترین فیلم کوتاه از جشنواره مسکو برای فیلم سفر بهرام بیضایی
    • جایزه خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین برای فیلم باغ سنگی ۱۹۷۶ پرویز کیمیاوی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۹، به فیلم آب، باد، خاک ساخته امیر نادری
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم جشنواره سه قاره نانت، فرانسه، ۱۹۸۵، به فیلم دوندهساخته امیر نادری
    • برنده جایزهٔ نقرهٔ بهترین فیلم جشنواره سه قاره، فرانسه ۱۹۹۳، برای فیلم ساراداریوش مهرجویی
    • جایزه پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو، ۱۹۹۷، به فیلم آیینه ساخته جعفر پناهی
    • جایزه بزرگ بهترین فیلم در جشنواره سه قاره، فرانسه، ۱۹۹۶ به فیلم یک داستان واقعی کار ابوالفضل جلیلی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن، فرانسه، ۱۹۹۵، به فیلم بادکنک سفید اثر جعفر پناهی
    • برگزیده شدن بچه‌های آسمان جزء ۵ نامزد نهایی جایزه بهترین فیلم خارجی دراسکار ۱۹۹۸
    • جایزه روبرتو روسلینی در جشنواره کن، فرانسه، ۱۹۹۲، به عباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثارش. جایزه فرانسوا تروفو در جشنواره فیلم جیفونی، ۱۹۹۲، بهعباس کیارستمی به خاطر مجموعه آثار
    • نامزد نخل طلایی جشنواره فیلم کن برای فیلم زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ عباس کیارستمی
    • نامزد جایزهٔ اسکار بهترین فیلمبرداری برای فیلم اویتا ۱۹۹۶ داریوش خنجی
    • برنده شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز برای فیلم دایره جعفر پناهی
    • برنده نخل طلای جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس ۱۹۹۷ عباس کیارستمی
    • برنده جوایز کلیسای جهانی، تقدیرنامه منتقدان بین‌المللی، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و جایزه ویژه از بیست و یکمین جشنواره فیلم مونترال برای فیلمبچه‌های آسمان ۱۹۹۷ مجید مجیدی
    • برنده جایزه طلایی از جشنواره فیلم توکیو برای فیلم مسافر جنوب ۱۹۹۷ پرویز شهبازی
    • جایزه دوربین طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۰ برای فیلم زمانی برای مستی اسب‌ها بهمن قبادی
    • برنده جایزه منتقدین جشنوارهٔ فیلم لندن ۲۰۰۲ برای فیلم من ترانه ۱۵ سال دارمرسول صدرعاملی
    • برنده خرس شیشه‌ای جشنواره بین‌المللی فیلم برلین برای فیلم لاک‌پشت‌ها هم پرواز می‌کنند ۲۰۰۵ بهمن قبادی
    • برنده خرس نقری برای از جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۸ به فیلم دربارهٔ الیاصغر فرهادی
    • برنده خرس طلایی راز جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین
    • برنده جایزه ویژه فیلم‌های خارجی جایزه گلدن گلوب در سال ۲۰۱۱ به فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه اسکار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه ستلایت ۲۰۱۱ بهترین فیلم برای فیلم جدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه سزار ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلم جدایی نادر از سیمیناصغر فرهادی
    • دریافت جوایز بودیل و دیوید دی دوناتلو ۲۰۱۲ بهترین فیلم خارجی زبان برای فیلمجدایی نادر از سیمین اصغر فرهادی
    • دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم سیدنی، بهترین فیلم از نگاه مردم درجشنواره فیلم ونکوور، فیلم تحسین شده حلقه منتقدان فیلم نیویورک، بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان از هیئت ملی بازبینی فیلم در سال ۲۰۱۱
    • دریافت جایزه بهترین فیلم بیست وچهارمین جشنواره فیلم شیکاگو آمریکا برای فیلم روز روشن حسین شهابی سال۲۰۱۳
    • دریافت جایزه قرقاول طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هند درسال ۲۰۱۳ برای بهترین فیلم پرویز مجید برزگر
    • دریافت جایزه قرقاول نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم کرالا هنددرسال ۲۰۱۴ برای فیلم روز روشن حسین شهابی


    سالهاست سينماي ايران از مشكلات فراواني رنج مي برد. اين مشكلات موجب شده است كه رفته رفته هنر هفتم كه از قدمت طولاني در ايران برخوردار است مخاطبان خود را از دست دهد و كم كم شاهد سالن هاي خلوت و بعضا بدون تماشاگر سينما باشيم. به اعتقاد بسياري از كارشناسان سينما، يكي از مشكلات اساسي در سينماي ايران، نبود فيلمنامه هاي خوب و جدي است كه اين معضل موجب شده است بسياري از فيلمهاي ما فاقد هرگونه پيام خاص و بار ارزشي باشد.


    به مانند تاپیکهایی که برای کشورهای دیگر (کره ، ژاپن، آلمان و...)در انجمن ایجاد شد این بار فرصت آن را داشتیم تا تاپیکی برای سینمای کشور درانجمن ایجاد کنیم. باشد که موردتوجه شما عزیزان قرار گیرد.

    اهداف تاپیک

    > بحث و تبادل نظر پیرامون سینمای ایران، خوبی ها و بدیهای آن درچارچوب احترام متقابل به نظر دیگران و قوانین سایت.

    > به اشتراک گذاری تجربه ی شخصی خودتان از آخرین فیلم ایرانی که تماشا کردید.

    > مکانی برای مطلع شدن از اخبار سینمای داخل و جلوگیری از ایجاد شدن تاپیک های متعدد در انجمن.(به منظور رعایت قوانین کپی /رایت بعد از درج اخبار درصورت غیراختصاصی بودن حتماً لینک منبع را ذکر نمائید.)

    > محلی برای حمایت از سینمای ایران





  2. #101
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    ارسال ها
    3
    سپاس
    5
    از این کاربر 39 بار در 4 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط anzalichi نمایش پست ها

    - گاهی-Sometimes


    وقتی به آرشیو فیلم هام نگاه میکنم فقط یک فیلم ایرانی پیدا میکنم که هر چند وقت یکبار میرم سراغش و از اول تماشا میکنمش و هربار برام احساس فوق العاده ای به ارمغان میاره. اهل چندبار دیدن فیلم هام نیستم و تعداد فیلم هایی که بیش از یکبار دیدمشون به اندازه ی انگشت های یک دسته که خب از قضای روزگار این فیلم هم جزو همون فیلم هاست. یک فیلم که مدت زمانش هم اتفاقاً زیاد نیست و مثل اپیزود یک سریال میمونه ولی ارزش بار ها دیدن رو داره. اگر یه زمان بخوام یه تاپ تن از فیلم هام نام ببرم حتماً این فیلم هم به اسامی اضافه میکنم. تقریباً دو سال پیش برای اولین بار دیدمش و هر چندماه یکبار میرم سراغش. نقطه ی اوج داستان بسیار دقیق شکل میگیره و به زیبایی هر چه تمام تر مخاطب رو له میکنه. بی رحمی کارگردان در این فیلم بسیار ستودنیه. اصلاً در چارچوب تابوهای سینمای ایران پیش نمیره. حرف های بسیار رک صریح نافذ و خانمان برانداز. شخصیت ها رو تو موقعیت هایی میزاره که مطمئنم همگی شرایط مشابهش رو در زندگی تجربه کردیم. به طور مثال ناراحتید ولی نمیتونید فریاد بزنید. خب این فیلم بهتون جرئت میده. ناامیدتون میکننه، امیدوارتون میکنه، بهتون تلنگر میزنه و باعث میشه زندگی خودتون رو بزارید جلوی خودتون. از قضای روزگار درباره ی بدبختی ایرانیا هم نیست. درباره ی بدبختی انسانیت عه! فیلمیه که وابسته به زمان و مکان نیست و همیشه میتونیم ازش بعنوان عبرت و الگو یاد کنیم. حداقل برای من چنین احساسی داره. خواستم بگم اگر دنبال یک فیلم بسیار متفاوت وطنی هستید گاهی رو نگاه کنید.

    سبک مشابه کسی دیده یا میشناسه بگه بهم
    ازاده صمدی بازی کنه من ندیده باشم
    رفت واسه دانلود
    ممنون از شما با کلام اثرگذارتون

  3. 7 کاربرِ زیر از metti بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #102
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,602 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    خفگی

    یه فیلمایی رو توی شبکه خانگی میبینی و خدارو شکر میکنی خوب شد واسه این فیلم سینما نرفتی!

    نمیدونم تماشاچی رو چی فرض میکنن ، این فیلم هم مثل بیشتر فیلم های ایرانی خیلی دیر شروع میشه

    قراره دلهره آورو مرموز باشه ولی واقعا اعصاب خورد کنه ، یه مشت تیپ خشک و بی حال با بازی های تصنعی

    با دیالگ های کلیشه ایی بدتر از اون تصاویر کاریکاتوری .اگه قرار فیلمی رو سیاه سفید ببینیم و حال هوای کلاسیک

    داشته باشه پس اون گوشی ایفون وسط فیلم چی میگه ! این فیلم رایگان با حجم رایگان هم دانلود کنی بزور تحمل میکنی

    0/10


    [/CENTER]
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  5. 17 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #103
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    محل سکونت
    in My Loneliness
    ارسال ها
    181
    سپاس
    4,295
    از این کاربر 1,815 بار در 201 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed224 نمایش پست ها


    یه فیلمایی رو توی شبکه خانگی میبینی و خدارو شکر میکنی خوب شد واسه این فیلم سینما نرفتی!

    نمیدونم تماشاچی رو چی فرض میکنن ، این فیلم هم مثل بیشتر فیلم های ایرانی خیلی دیر شروع میشه

    قراره دلهره آورو مرموز باشه ولی واقعا اعصاب خورد کنه ، یه مشت تیپ خشک و بی حال با بازی های تصنعی

    با دیالگ های کلیشه ایی بدتر از اون تصاویر کاریکاتوری .اگه قرار فیلمی رو سیاه سفید ببینیم و حال هوای کلاسیک

    داشته باشه پس اون گوشی ایفون وسط فیلم چی میگه ! این فیلم رایگان با حجم رایگان هم دانلود کنی بزور تحمل میکنی

    0/10



    متاسفانه این قضیه برا من پیش اومد و به اصرار دوستی ک بلیط گرفتم باید بیای رفتیم و یکی از بدترین تجربه های سینماییم رقم خورد اسم فیلم برازندشه چون واقعا وسطای فیلم حس خفگی بهت دست میده و در حد مرگ حوصلت سرمیره. شانس ما هم وسط سالن بودیم نمیشد فرار کنی وافعا عذاب اور بود

  7. 8 کاربرِ زیر از 125yahel بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #104
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    عصبانیت ازهم گسیخته درونی

    نقدی بر فیلم «عصبانی نیستم!»

    شاید تا قبل از دیدن این فیلم در سینما ، همه جوره انتظار اکران آن ، یک نوع تجربه خاص را برای نگارنده دربرگرفته باشد ، اما فیلم عصبانی نیستم بعد از 5 سال و اندی بالاخره اکران شد ، بعد از آنهمه هیاهو و درگیری های سیاسی و فجر و جایزه نگرفتن بازیگر نقش اول آن (نوید محمد زاده) بعد از آنکه حتی اسمش به عنوان دریافت سیمرغ بهترین بازیگر سال خوانده شد و دادن سیمرغ به کسی دیگر وعصبانیت جریان های سیاسی از چپ و راست تا بالا و پایین از هر نوع احزاب فرهنگی و سیاسی و اجتماعی تا بوق و کرنا و خیلی از اتفاقات عجیب و غریبی که باعث اکران نشدن این فیلم شد ، اینقدر این اتفاقات متاثر از جریانات آن سال بود که دیگر مساله سینما به مثابه هنر کاملا در سایه قرار گرفت ، انگار همگی دست در دست هم دادند تا رضا درمیشیان را برای ساخت چنین فیلمی محاکمه کنند که وامصیبتا از دغدغه های جامعه و نیش و کنایه های سیاسی کوچک و جمع جور به این مسئول و ان مسئول تا انگ سیاه نمایی یا سفید رویی یا هرچه که اصلا ربطی به سینما ندارد برای یک فیلم اتفاق افتاد ، اگر داستان یک فیلم اینقدر میتواند جار و جنجال کند الحق و انصاف سینما به مثابه رسانه کاملا درست عمل کرده است و این جریان مدیون منفی نگری مخالفان فیلم و تبلیغ رایگان آنها شده بود ، مگر جامعه ما در بطن درونی خود اینقدر چنین داستان های واقعی و خالی از این همه نگرش عجیب و غریب ندارد که هیهات کنان بر سر و صورت خود میکوبند که نکند با این فیلم نظام اجتماعی یک جامعه بهم بریزد ، الحق و انصاف اکران امروز این فیلم نشان داد هرچقدر فیلم را در قاب سینما ببینیم میتوانیم به خوبی یا بدی آن پی ببریم نه با نفی و تبلیغ منفی و بیان رسانه ای کردن آن ، هرچند امروز همه چیز ریشه در تفکرات عقب افتاده مسئولینی دارد که هنوز فکر میکنند سینما ابزار شیطان است و به مقبولیت آن شک دارند . از اینها که بگذریم میرسیم به فیلم درمیشیان ، که 5 سال در گنجه تاریخ خاک خورد و بالاخره اکران شد .

    جالب است که فیلم سوم درمیشیان یعنی «لانتوری» اینقدر عذاب آور و دیدنش سخت بود که همه جوره به درمیشیان به عنوان سازنده ژانر آزار احترام ویژه ای قائل شده ام ، استاد مسلم این ژانر در ایران کسی نیست جزء درمیشیان همین که در فیلم اولش «بغض» دوربین روی دست عصبی وار و تکان های پشت هم و دیوانه وار را ادامه داد که بغض همه را در آورد ، بعد از بغض که بیشتر یک سینمای تجربی را داشت ، لانتوری درمیشیان به شدت آزاردهنده عمل کرد ، یک فیلم شبه مستند داستان گو ، که بیشتر به عنوان زبان ، جامعه را تلخ و عریان بیان میکند ، تا جایی که در سکانس نهایی فیلم یعنی قصاص ، چیزی جزء میخکوب شدن و نشان دادن جزء به جزء خشونت تنها از ذهن سیال و عجیب و غریب درمیشیان بر می آید و بس ، اشتباه فکر نکنید نگارنده به دنبال تعریف از لانتوری نیست برعکس فیلم لانتوری درمیشیان به شدت بد و آزاردهنده عمل کرده است ، تا جایی که تجربه دیدن دوباره آن هم عذاب آور است ، انگار درمیشیان با فون تریه یک قرابت شخصی و احساسی برقرار کرده بود ، در هر صورت فیلم دوم درمیشیان یعنی «عصبانی نیستم» مبنای نگاه اساسی درمیشیان به واقع گرایی جامعه ای دارد که همه چیز در آن اتفاق می افتد ، و باز هم درمیشیان برعکس آنهمه تبلیغ و هیاهو ، همانند لانتوری به عذاب دادن و آزار بیننده تاکید میکند ، ولی اینبار در بستر ملودرام عاشقانه ای که شاید برای لطافت احساس و درگیری اینهمه مشکل و غم خوب باشد ، اما واقعا ملودرام عاشقانه میتواند نگاه رئالیسم اجتماعی فیلمساز را لطیف کند ؟

    شاید باید مساله اصلی سینما و زبان گویای سینما بازخوانی شود ، هیچکاک را میتوان استاد دلهره و یکی از بزرگان سینما دانست که فیلمهایش به مراتب دلهره آور و به شدت پر تعلیق بود ، اما هیچوقت در فیلمهایش بیننده را آزار نداد ، نگاه هیچکاک به مساله سینما ، سرگرمی بود و لذت بردن از تعلیق و دلهره ، نه برآیند ترس خارج از فیلم برای بیننده ، هدف دیدن یک فیلم روشن سازی آگاهی ما و پایه ریزی ناخودآگاه ما برای زندگانی آینده می باشد ، یعنی هر فیلم تجربه ناخودآگاه ما از آن سیر و سلوک درام را پر میکند که ما به انسانی بهتر و اندیشه ای والاتر برای زندگی آینده تبدیل کند ، نه اینکه تبدیل به انسانی وحشی شویم . برای همین باید به این مساله پی برد ، که فیلمساز برای نگاه به مقوله خشم و عریان سازی آن حد و حدود انسانی را نگه دارد ، چرا که خود به خود تاثیرات بلند مدت روانی بر بیننده میگذارد .

    در هر صورت درمیشیان برای عصبانی نیستم ، دغدغه یک جوان بیکار 26 ساله امروزی جامعه مان را به اندازه ای به واقعیت نزدیک میکند که خود به خود برای بیننده باورپذیر تر از حتی واقعیت است ، جوانی که برای رسیدن به عشق دچار معضلات به شدت زیادی میشود که فیلمساز عمدتا بنای این مشکلات جوان را اخراج از دانشگاه به عنوان یک دانشجو ستاره دار بیان میکند ، که البته نگاه سیاسی به مساله در مرحله اول تا نگاه اجتماعی غالب تر است ، اما به مرور این جامعه از هم گسیخته ایرانی میشود تمام بزنگاه های مشکلات این جوان ، تا جایی که خشم و عصبانیت راه حل مشکلات میتواند باشد ، و جلوگیری از این خشونت در لایه بیرونی با تجویز قرص و تلقین عصبانی نبودن بروز میکند اما در لایه درونی فرد به خشونت از هم گسیخته درونی زیاد گرایش پیدا میکند ، نوید محمد زاده بهترین بازی عمرش را تا به امروز کرده است ، و قطعا برای این بازی باید او را تحسین کرد ، نگاه درونی و نگاه بیرونی به مساله خشم در صورت و ذهن و چهره او به مراتب اینقدر خوب عمل کرده است ، که نمیتوان نوید داستان «عصبانی نیستم» را همان نوید محمد زاده خارج از داستان ننامید ، اما در این بین دوربین های همیشگی درمیشیان و پر از تکان و لحظه انگاری های بصری و تدوین و تعدد کات در فیلم زجر آور است ، کلا انگار با یک لانتوری دیگری طرف هستیم که اینبار به شدت دوربین از هر لحظه ای برای بیان سینمایی استفاده میکند که در لحظه شما به واقعه پی ببرید و عملا میزانسن فنا شده است ، درمیشیان در میزانسن به هیچ وجه نمیتوان او را یک کارگردان کاربلد دانست ، انگار میزانسن در دوربین روی دست و تدوین صورت میگیرد و دیگر از چیدمان و دکوپاژ اساسی در فیلم برای قاب بندی درست و درمان خبری نیست ، و این عملا به شدت از جنبه هنری و سینمایی فیلم می کاهد ، و قطعا اگر فیلم را به هر کارگردان دیگری بسپارند نمیتواند آن را بسازد .

    شاید جالب باشد که اگر انگلوپولوس را استاد برداشت های طولانی و پر از مفهوم بدانیم باید 180 درجه چرخش درمیشیان را استاد مسلم تدوین و تعدد کات در ایران بنامیم . این همه چرخش و دوربین عصبی و تنش زا برای فیلم قطعا کاملا احساس خوب که هیچ احساس تنفر از فیلم و آزار را برای بیننده رقم میزند و فیلم را جزو دسته فیلمهای با تاریخ مصرف و تمام شده قرار میدهد .

    فیلم متوسط است اما خوب نیست ، و متاسفانه به اندازه تبلیغش و جریان هایی که برایش اتفاق افتاده تا به امروز جنجال برانگیز و جذاب نیست ، و برای آزار دادن و خراب کردن حال شما بعد از دیدن آن ساخته شده است که متاسفانه دیدن دوباره آن یعنی انزجار درونی برای دو ساعت دیگر .



    New_Sense
    97/03/05



  9. 20 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #105
    Smoke WeeD EvEryDaY
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    محل سکونت
    021
    ارسال ها
    1,049
    سپاس
    1,907
    از این کاربر 13,614 بار در 1,062 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    ناصرخان بیش از 20 سال در قاب تلوزیون هنرنمایی میکرد اما تبعید شد تا زمان مرگ... علی کسگم کلیپ کوتاهی در اینستا و ساخت و پایش به قاب تلوزیون ملی باز شد
    این است رسم روزگار


    ناصرخان روحت شاد


  11. 18 کاربرِ زیر از Luca Brasi بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #106
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    متولد 65


    اگر فیلمی خوب باشد پس خوب است و نیاز به امتیاز دهی ندارد ، در
    سینمای ایران دقیقا این مصداق را میتوان در مورد فیلم ها به کار برد ، فیلم متولد 65 شاید فیلم خوبی به اندازه ابد و یک روز نباشد ولی نسبت به فیلم های با لوکیشن بسته همانند فیلم ملبورن که قبلا در نقد «سادیسم صدا» به آن پرداخته شده بود ، فیلم بهتری است و میتوان آن را نقطه عطفی در فیلمهای آپارتمانی کم خرج و جمع جور نام برد ، یک ملودرام عاشقانه جمع و جور با تم شک و اشتباه و تنش همراه با درگیری های شخصی که قطعا از هم نوعان خودش یک سرو گردن بالاتر است .

    با این حال دروغ نگوییم با دیدن فیلم احساستان درگیر میشود و قطعا خودتان را در این مخمصه قرار میدهید و با ریتم و دوربین گهواره وار در خانه همسو میشوید . دوربین به همه جا سرک میکشد و همواره ریتم خودش را حفظ میکند .

    مجید توکلی به عنوان دومین اثر خود یک فیلم تجربی نسبتا متوسط رو به بالایی را برای بیننده نشان میدهد و نمیتوان فیلم را بد خواند ، داستان کشش زیادی را دارد و داستان بدی نیست و به مراتب احساس عشق به دو نفر را بهتر از فیلمهای هم رده خود بیان میکند .

    دارای اسپویلر

    داستان از دو عاشق دلداده به نام افشار (امیر افشار زاده) و خاطره شروع میشود و شیطنت های این دو که با رویای استفاده لحظه ای و لذت آنی از پولدار بودن را روایت میکند ، در واقع این دو شخصیت مبنا تفکر جوانان امروزی را دارند که با نداشتن ماشین های آنچنانی و یا نداشتن پنت هاوس های بالای شهر و ویلاهای زیبا اما برای لحظه ای گذران از آن حس و حال پولداران ، حاضر به نقش بازی کردن هستند و حاضرن خودشان را به عنوان پولدار جا بزنن و برای خرید ب ام دبلیو و دور زدن دو دقیقه ای برای تست از ماشین لذت ببرند و حتی برای دیدن بهترین پنت هاوس در تهران به مشاور املاک بروند و نقش بازی کنند تا 1 ساعتی را با رویای داشتن آن باهم زیر یک سقف زندگی کنند ، با این حال داستان دقیقا نقطه عطف خودش را با ورود به خانه در یک برج در طبقه هشتم در بالا شهر شروع میکند و تمامی رویاهایی که به واسطه شک نابود میشود

    تا اینجای کار داستان دقیقا در فیلمنامه صحیح عمل میکند ، در ادامه داستان در صحنه ای شخصیت افشار با ترفندی از منزل فرار میکند و خاطره در خانه با یک پیرمرد و پیرزن تنها میگذارد ، صحنه با مدیوم بسته از چهره افشار در آسانسور گرفته میشود و بعد از آن افشار بدون اینکه از آسانسور خارج شود دوباره به خانه برمیگردد ، در سکانس های جلوتر زمانی که خاطره به پیرزن خانه التماس میکند که آنها را آزاد کند و پیرزن خانواده او را آزاد میکند ، اینبار صحنه از مدیوم بسته از پشت سر خاطره گرفته میشود که آسانسور می ایستد اما او حرکتی نمیکند و با این حال او به خاطر عشقش افشار به خانه برمیگردد .
    دقیقا این صحنه مصداق بارز یک نگاه درست به عشق دو دلداده دارد و قطعا میتوان یک پون مثبت در نظر گرفته شود ، با اینکه فیلم احساس میشود یک فیلم آپارتمانی کم خرج و ایستا هست اما همواره پویایی شخصیت ها در خانه دیده میشود .


    در آخر دیدن این فیلم تجربی حتما توصیه میگردد.









  13. 15 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #107
    In God We Trust
    تاریخ عضویت
    Aug 2011
    محل سکونت
    اینترنت
    ارسال ها
    612
    سپاس
    2,514
    از این کاربر 6,602 بار در 633 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر



    دیروز این فیلمو دیدم اصلا انتظار چنین کیفیتی رو نداشتم ، اکتای براهنی چه به لحاظ شیوه داستانگویی و فضا سازی و

    شیوه نگاهش به موضوع با اینکه فیلم اولش بود ، استاندارد خوبی رو رعایت کرده ، با اینکه فیلمو به خاطر حضور هومن سیدی

    دیدم ولی بازی اکبر زنجانپور خیلی طبیعی و حرفه ایی بود ، کست فیلم خیلی مناسب چیده شده همین امر هم باعث کیفیت

    بالای فیلم شده......

    پل خواب

    7/10
    J.J. Abrams
    Lost-Cloverfield-10 Cloverfield Lane-Super 8

  15. 8 کاربرِ زیر از hamed224 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #108
    !Never say Never
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    محل سکونت
    هپروت
    ارسال ها
    276
    سپاس
    2,933
    از این کاربر 2,616 بار در 297 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamed224 نمایش پست ها


    دیروز این فیلمو دیدم اصلا انتظار چنین کیفیتی رو نداشتم ، اکتای براهنی چه به لحاظ شیوه داستانگویی و فضا سازی و

    شیوه نگاهش به موضوع با اینکه فیلم اولش بود ، استاندارد خوبی رو رعایت کرده ، با اینکه فیلمو به خاطر حضور هومن سیدی

    دیدم ولی بازی اکبر زنجانپور خیلی طبیعی و حرفه ایی بود ، کست فیلم خیلی مناسب چیده شده همین امر هم باعث کیفیت

    بالای فیلم شده......

    8/10

    اسم فیلم مشخص نیست

  17. 5 کاربرِ زیر از ESR بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #109
    Ain't No Such Things As Halfway Crooks
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    محل سکونت
    The Oswald State Correctional Facility, Level 4
    ارسال ها
    1,194
    سپاس
    14,953
    از این کاربر 18,646 بار در 1,392 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    نقل قول نوشته اصلی توسط ESR نمایش پست ها

    اسم فیلم مشخص نیست
    فکر کنم منظور پل خواب هست

  19. 7 کاربرِ زیر از Tha Real Nigga بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  20. #110
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : سینمای ایران | بحث و تبادل نظر

    دایره مینا

    یه چیزی از چند روز قبل تو دلم گیز گیز میکرد نمیدونم واقعا چرا پای یک فیلم ایرانی قبل از انقلاب این حال واسم به وجود اومد ، این مطلب واقعا نقد یک فیلم نیست نقد حس و حال خودمو ، بعد از دیدن فیلم « دایره مینا» داریوش مهرجویی با اینکه خیلی وقت این فیلم رو داشتم ولی همش بیخیال دیدنش میشدم ، یه احساس غریب و غم غربت عجیب به سراغم اومد ؛ تا حالا هر وقت واسه فیلمی احساس کردم که ارزش حرف داره چه بد باشه چه فیلم خوبی باشه ، چیزی در موردش نوشتم ، احساس میکنم برای بعضی فیلمها باید بیشتر وقت گذاشت واسه همین حتی اگر بتونم یک کلمه در وصف فیلمی میگم، ولی دایره مینا مهرجویی احساس غریبی داشت ، باورم نمیشه هنوز ته دلم انگار خاطراتی از دورانی که وجود نداشتم مونده ، جالبه که قبل از انقلاب من به دنیا نیمدم ولی چرا باید این حس و حال رو پیدا کنم که انگار این فیلم یک نوستالوژی و خاطره ای واسه من زنده میکنه ، شاید به خاطر حال و هوای فیلم هست و شاید ناخودآگاه تو ذهنم این فیلم یه چیزی داره که درون من طلب میکنه ، اینبار دیگه نه حوصله خیلی ادبی و منتقد وار نوشتن دارم و نه تحلیل داستان که آیا این فیلم خوب هست یا نه ، ولی واقعا فیلم برام خوشاینده نه به واسطه داستان نه به واسطه جذابیت روایت گویی و نه به خاطر موج نو بودن فیلم ، شاید به خاطر حس بازیگرا و حس فیلمبرداری و حس غریب اون دوران ، واقعا این یک نقد نیست ، احساس میکنم باید درونم خالی کنم و بریزم روی کاغذ ، شاید مسخره باشه هم احساس خوبی دارم و هم احساس غم ، قطعا شما اگر بازیگرایی رو بشناسید و بعد ببینید اون بازیگر کاملا متفاوت یک نقش جدیدی توی یک فیلم بازی کرده جا میخورید و احساس خوب یا بد پیدا میکنید ، ولی من اینبار بازی «فروزان» توی فیلم واسم به شدت دوست داشتنی بود ، نمیدونم چرا شاید به خاطر اینکه جزو آخرین فیلمهاش قبل از انقلاب بود چون بعد از انقلاب برای همیشه کنار گذاشته شد ، یا حس و غم درونی که مهرجویی توی بیان فیلم نشون داده ، احساس میکنم انگار زمانی خاص اون مکان اون فضا و اون حس و حال بودم ، برای اولین بار هست یک فیلم چنین احساس نوستالوژی شدیدی به من میده ، احساس میکنم تو خاطراتم چنین چیزی بوده ولی ذهنم باور داره که اشتباه میکنم و نبوده ، نمیتونم احساسم رو کاملا براتون وصف کنم فقط خود فیلم میتونه همه چیز رو بیان کنه ، پیشنهادی برای دیدنش نمیکنم چون فقط شاید من چنین احساسی به خاطر گذشته و دورانی پیدا کرده باشم .

    این فیلم سال 1353 ساخته و 4 سال توقیف شد و بالاخره سال 1357 اکران شد که البته تقریبا نزدیکای انقلاب بود شاید باید گفت چون مرز میان دو نگاه مختلف به فرهنگ در دو دوره تاریخی و سیاسی مملکت هست حس غریبی داره .


    فروزان یکی از آخرین فیلمهایی بود که بازی کرد ، و شاید جزو معدود فیلمهایی هست که او به عنوان یک شخصیت خاص موج نو بازی میکنه نه یک شخصیت توی فیلمفارسی ، چون تا قبل از اون فروزان بیشتر در فیلمهای تجاری موسوم به فیلمفارسی بازی میکرد




    سعید کنگرانی یکی از اخرین فیلمهایی بود که بازی کرد ، بعد اونهم دوباره از ممکلت رانده شد، سعید کنگرانی به خاطر پیشینه بازی توی درامتداد شب با گوگوش یاد بیاریم شاید بهتر باشه ولی توی این فیلم به نظرم به شدت نقش خوب بازی کرد









    دو تا از بزرگان بازیگری که امروز هم بازی میکنن توی فیلم هستن ، عزت الله انتظامی و علی نصیریان که قطعا بازهم به جذابیت فیلم کمک میکنه .












    داستان فیلم اینقدر خاص و مهم است که بعد از اکران فیلم ، یکی از تاثیرگذارترین فیلمی که باعث شکل گیری سازمان انتقال خون در ایران میشه











    حال وهوای بیمارستان به شدت امروزی و رئالیست هست ، جوری که احساس میشه که دکترا واقعا دکترن یا پرستارا واقعا پرستارن ، ولی خود فضای بیمارستان احساس زنده بودن نمیده احساس مرگ و اتمام زندگی داره











    مرضیه برومند توی فیلم نقش خیلی کوچکی داره به عنوان پرستار با این حال اونایی که میشناسنش مدرسه موشها رو فراموش نمیکنن تنها فیلمی هست که قبل از انقلاب بازی کرده










    فیلم با اینکه اصلا نئورئالیست نیست اما احساس فیلمهای ویتوریو دسیکا ، ویسکونتی و ...میده ، کسایی که از حس و حال فضای خیابان ها ایتالیا اون دوران توی فیلمهای دسیکا یادشون میاد قطعا بعضی از صحنه های اینجوری و تکان دهنده هست










    بازهم فروزان ، نمیدونم چرا ولی نقش فروزان به شدت دوست داشتنی هست ، انگار برای یک عمر پرستار یا مستخدم اون بیمارستان باقی مونده ، برخوردش با سعید کنگرانی احساس مادرانگی داره و در عین حال احساس خاص دوست داشتن











    خیلی از صحنه های فیلم صبح زود یا دم غروب که آفتاب نیست گرفته شده و حس و حال غربت رو تداعی میکنه نمیدونم مهرجویی تعمدا اینکار کرده یا برحسب اتفاق چنین صحنه هایی گرفته شده ولی به شدت با فضای فیلم چفت و بست پیدا کرده


    داستان فیلم براساس یکی از داستان غلامحسین ساعدی هست ، که اصلا لازم به گفتن نیست که چقدر داستان های عالی داره


    زجر و انحطاط انسانی به وفور تو فیلم دیده میشه ، انگار فیلم واقعیت یک زندگی هست ، کمتر فیلمی چنین خاصیتی داره


    فیلم برعکس غالب فیلمهای امروز سینمای ایران ، آدم رو زجر نمیده ، لحن تلخ داره ولی هنوز احساس نهفته داخلش هست


    این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی ، و اولین فیلم رنگی او هست












  21. 15 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 11 از 23 اولیناولین ... 91011121321 ... آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.