I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
-=omid=-,AdibTE,ahmady45,alita34,AMIRHOSSEIN20,AMIRREZA RV,anzalichi,Arsalan.H,arso,Artin_PM,bikash,caroline,Chandler Bing,D O R D I,Dr. HANNIBAL LECTER,Hilary1370,Hossein_124,Irag,Jack Bauer,karim_load,KOOROSH,kuchulu93,M.Amir,Marlon Brando,mas5oud281,Mia_3D,Miss Harley,mr67,nasim777,nemsis,pooya,raha_91,ramins2000,Raylan Givens,SaeeD-Mj90,saman2esm,Shayea,Trinity Killer,TrUe.MadnesS,UntouChable,WalTer WhiTe,white_beard,_Nirvana_
من که نتونستم قسمت ۱۱ بدون گریه تموم کنم آخرش واقعا قلبم فشرده شد
دوتا زنهای این قسمت هم خیلی باحال بودن
از فصل دهم خیلی انتقاد میکردن که موضوع مشخصی نداره و فقط بی خودی لفتش میدنو نمیدونم دیگه ایده ای به ذهن نویسندگانش نمیرسه .
فصل 11 چطوره بهتر شده ؟ یا همون آش و همونکاسه؟
.
نسبت به فصل قبل بهتره، روال داستان تا اینجا خوب بوده اون کشش لازم رو داره برای اینکه دلت بخواد دنبال کنی
البته بنظرم مشکل نویسنده ها ایده نداشتن نیست چون تو همین فصل قبل ماجرای دیمن شدن دین یکی از جذاب ترین اتفاقاتی بود که تو سرگذشت ده ساله ی برادرا رخ میداد ( پایان فصل 9 ) اما بعد توی چند قست ناقابل جمعش کردن. اصلا خود داستان برادران هابیل و قابیل از بهترین داستانای موازی با داستان برادرا بود ( بعد از مایکل و لوسیفر). اینکه چرا قابیل برادرش رو کشته بود و چه اتفاقی ازون موقع به بعد براش افتاده بود خیلی قشنگ داشت گره میخورد به برادرا.
کلا داستان مارک و خطر کشته شدن سم توسط دین در نوع خودش جالب بود، اما توانایی نویسنده ها تو پرورش همین ایده هاشون به طرز عجیبی خشکید و . . .
این فصل بهتره ولی، یه رنگ و بوی دیگری دارد...
اپیـــــزود 11
من خودم از اون دسته منتقدین سوپرنچرالم که معتقدن یکی دو فصله سریال به سمت فنا داره میره
هرچند این فصل خیلی زور زدن که روند فصل های اولیه را پیش بگیرن که داستان بهتر در بیاد اما به نظر من چیزی جز کلیشه درنیومده
اما خب چه کنیم که افتادیم به جون سریال تا اپیزود آخر هم می بینیم و غر میزنیم
این اپیزود هم همون روند شکارهای قبلی را در پیش داشت چیز خاص و جدیدی نداشت
من فقط موندم الان کستیل کجاست؟ با لوسیفر تو یه پوسته گیر افتاده و چون لوسیفر قوی تره الان کستیل کنترل را نمیتونه به دست بگیره ، یا اینکه لوسیفر کستیل را از کالبدش بیرون کرده و کستیل الان تو قفس پیش مایکله؟
الان یعنی دین یه رابطه عمیق عاطفی با آمارا پیدا کرده ؟
خیلی جالبه!!!!
اتفاقا همه یا درواقع بیشتر بیننده ها میگن این فصل یکی از بهترین فصل هاست و واقعا همین طور هست داستان های هاشیه ای این قسمت خیلی خوبه ادم خسته نمیشه(بعضی هاش که شاهکاره مثل قسمت 4 که نمره 9.8 گرفت) و از همه مهم تر داستان اصلی فیلم که واقعا حرف نداره و نصبت به قبل قسمت های بیشتری رو به داستان اصلی اختصاص دادن ....
اضافه شده در : 3 minutes
خوب این دیگه بهانه الکیهادم اگر از یک سریال خوشش نیاد نگاه نمیکنه که!!!!اتازه اونم این سریال که قسمت های زیادی داره و طولانی هست
کاملا درسته که بعضی فصل ها افت زیادی داشت اما انقدر نبود که بیبننده کلافه بشه و قید سریالو بزنه وگرنه تا الان سریال کنسل شده بود
قسمت 11
امتیاز به این قسمت 8.5خبری از امارا نیست کستیل خوب به جای لوسیفر بازی میکنه ولی خود لوسیفر یک چیز دیگست میخوام بدونم با کراولی چیکار کرد لوسیفر؟؟؟؟
Episode 11
اول از همه کستیل (یا همون کسیفر ) به عنوان لوسیفر خوب ظاهر شد. من میترسیدم بازیش عجیب غریب بشه اما خوب بود. به خصوص اون تیکه ای که با دین صحبت میکرد خوب نشون داد که وانمود میکنه کستیله ولی درواقع لوسیفره ...
دوتا بازیگر زن خوب بودن، میلدرد به طرز باحالی از دین خوشش اومده بود و دیالوگای بینشون جالب بود. (نویسنده ی این قسمت هم رابی تامپسون بود اگه اشتباه نکنم، چون دیالوگا رو خیلی خوب مینویسه شخصیتای زنی هم که معرفی میکنه خوب از آب درمیان. چارلی رو هم تامپسون خلق کرده بوده... که متاسفانه جوون مرگ شد! )
به نظرم خیلی خوب میشد اگه برادرا توی زندگیشون یه شخصیت کم وبیش ثابت مونث داشتند که رابطه ی مادرانه یا یه چیزی تو این مایه ها باهاشون داشت. واقعا بعد ازینکه بابی مرد جای خالی یه همچین کسی حس میشد. یادتونه قبل اینکه کاراکتر بابی معرفی بشه یه زن سیاه پوستی بود که جان وینچستر پیشش رفته بود و به پسرا برای پیدا کردن پدرشون میخواست کمک کنه؟؟ اسمش یادم نیست، ولی اون خانوم قرار بوده درواقع نقش بابی سریال رو ایفا کنه! اما به دلایلی نمیتونه و شخصیت بابی بجاش معرفی میشه
خلاصه بد نیست اگه کاراکترای زن خوب معرفی شه، بازیگر ناشنوای این قسمت خوب بود، نقاط مشترک زیادی با سم داشت، در حالی که تو گهوارش بود خانوادش کشته شده بودن. ناخواسته به یه شکارچی تبدیل شده بود ، به حقوق علاقه داشت... و از همه مهمتر مثل سم و دین پدربزرگش man of letters بود و یه وارث به حساب میومد شاید بعدا برادرا یه کلید یدک از پناهگاه بش بدن
صحبتای آخرشون هم که مثلا معمای چندین ساله ای رو حل کرد. سه فصل طولش دادن تا بالاخره قضیه ی برزخ رفتن دین و اینکه سم برای پیدا کردنش نرفته دوباره به میون بیاد. اما به نظرم اینکه سم گفت " من هیچوقت خودمو بخاطرش نبخشیدم " و بعد دین بگه "ولی من بخشیدم" کافی نبود.... ! آخه این قضیه خیلی جدایی انداخته بود بین این دوتا توی فصل هشت، تمام ماجراهایی که بعد ازون اتفاق افتاد احساس گناهی که همیشه همراه سم بود و بخاطرش میخواست به قیمت از دست دادن جونش دروازه های جهنمو ببنده بلکه دین رو از خودش نا امید نکنه. ازون گرفته تا همین فصل قبل که جلوی برادرش زانو زده بود آماده ی مرگ! همه ی اینا بخاطر احساس گناهیه که سم همیشه داشته خودش هم بارها اینو گفته که برادرم همیشه پشتمه حتی وقتایی که اونو از خودم نا امید کردم، آخه تا کی این همه احساس گناه
این صحنه ای هم که سم رو روی تخت نشون میداد سایه ای که روی تخت و دیوار افتاده جالب بود، یه جورایی انگار داشت میگفت با اینکه سم دیگه توی قفس نیست اما از نظر ذهنی توی یه قفسه. حرفایی که لوسیفر زده بودو میشنید ، که برای شکست دادن دارکنس باید بتونه مرگ کسایی که دوسشون داره رو تماشا کنه من میدونم اینا آخرش ازبین رفتن آمارا رو ربط میدن به مردن دین...
توی سکانس آخر هم که هردوتا میرن بخوابن. دین از سم میپرسه که امشب رو میتونه راحت بخوابه یا نه، سم میگه آره و بعد میره توی تختش. و اون کسی که درواقع خوابش نمیبره خود دین هست. جالبه که اون بنشی از بین همه ی کسایی که توی اون آسایشگاه بودن دین رو آسیب پذیر تر از همه دید و سراغ اون رفت. آخه یعنی تا چه حد آسیب پذیر و داغونه من منتظرم دین هرچه زودتر قضیه خودش و آمارا رو به سم بگه اونم الان که لوسیفر در موردش میدونه
لوسیفر یا همون کستیل خودمون به احتمال زیاد دین رو طمعه ای چیزی قرار میده تا به آمارا برسه بدون شک!!
یه چیز جالبی که تو خلال این قسمت خوب نشون داد اینه که پاشنه آشیل دین، آماراست...بد نقطه ضعفیه خدا به داد دین برسه!!!
قسمت 14
هیجان انگیز و زیبا بود.کلا این قسمتایی که در مورد سفر تو زمانه قشنگ در میاد فقط زمان کلا پیچیدس.میتونستن برن قبل این که اصلا وارد کشتیه بشه اون شی رو دوباره پیداش کنن.