برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 از مجموع 92
  1. #1
    New Is Always Better
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    محل سکونت
    TvWorld
    ارسال ها
    928
    سپاس
    23,924
    از این کاربر 23,267 بار در 996 پست سپاس گزاری شده

    The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال



    در این تاپیک می توانید پیرامون فصل دوم مجموعه The Leftovers بحث و تبادل نظر نمایید. حتماً عدد قسمت مورد بحث رو هم در پست‌تون ذکر کنید تا باقی دوستان متوجه منظورتان بشوند. لطفاً به تگ اسپویلر هم عنایت داشته باشید.







    After everything she did, all the lies and the death and
    the wreckage, I still love her. She’s my mom. – Jax



  2. #21
    سینا هستم
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    ارسال ها
    83
    سپاس
    48
    از این کاربر 925 بار در 85 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    این سریال برای جذب مخاطب عمومی زیادی هوشمندانه ـست.

  3. 11 کاربرِ زیر از Heisen-berg بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #22
    Natural Selection
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    محل سکونت
    کرج
    ارسال ها
    3
    سپاس
    3
    از این کاربر 16 بار در 2 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    نمیدونم... این سریال چرا انقدر فصل جدیدش بد بود..
    چرا همه ی شخصیتا انقدر عوض شدن؟؟
    مثلا فکر کن یه عده شخصیت هستن و تو ازشون خوشت میاد، بعد سازنده بیاد بگه خیلی خوب ... طرفداری سریال برن **** . از حالا همه چی برعکس
    بعد یه بچه ی سیاه زشت هم اضافه میشه.
    دیگه من رفتم.. بای
    اگه اون بچه سیاهه مرد یکی به من پیام بده ادامه بدم سریالو.. ممنون

  5. #23
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    محل سکونت
    outer heaven
    ارسال ها
    521
    سپاس
    1,205
    از این کاربر 6,370 بار در 551 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    قسمت هفتم

    واوو ، دهنم وا مونده
    نمیدونم چی بگم
    واقعا سریال کوبنده و دهشتناکه ، چی شد ؟!
    عجب پایانی ، مغزم داره سرخ میشه الان : |
    بهترین سریال در حال پخش بدون شک
    اصن نمیشه این سریال رو توصیف کرد ، این فصل واقعا بهتر از فصل قبل ـه ، تازه هنوز 3 قسمت دیگه داریم
    خلاصه مایند بلاون : |

    ---

    نمره ign رو داشته باشین : )




    یکی از تئوری ها جالبی که کاربران گذاشته بودن در مورد پایان اپیزود :

    Virgil killed himself so he can now guide Kevin to where he needs to go in the afterlife. This is why the epinephrine is never used because Virgil knows if he told Him what he really had to do, fight his own demons; that he would not agree to take the poison without a definitive way back. The reason for this lies in the book of the divine comedy. Virgil is Dante's guide through the 7 levels of hell. He guides him through these to reach heaven, but Virgil is also a torchered soul, who can't not enter the gates but only guide him to where he needs be. In killing himself he atoned for his sins but ultimately sacrifices himself to help Kevin find his path. Truly brilliant.
    Trump2016

  6. 16 کاربرِ زیر از .Ven0m. بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  7. #24
    گَرزَنه دست نزن رِه
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    محل سکونت
    رشت
    ارسال ها
    204
    سپاس
    5,078
    از این کاربر 2,505 بار در 204 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    شاهکـــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــاره این سریال
    چند لحظه بعد تموم شدن این قسمت فقط عین دیوانه ها به مانیتور زل زده بودم ،به قول دوستمون واقعا مایند بلاون بود
    این قسمت و فک نکنم اصن پلک زده باشم
    چه پایانی ، واقعا چه پایانی این فصل به معنای واقعی ترکونده

    من بعد دیدن این قسمت
    “There's not some finite amount of pain inside us. Our bodies and minds just keep manufacturing more of it.”


  8. 11 کاربرِ زیر از Alireza-cRm بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  9. #25
    تاریخ عضویت
    May 2014
    محل سکونت
    تهران.اسلامشهر
    ارسال ها
    76
    سپاس
    2,624
    از این کاربر 6,613 بار در 909 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    یکی از بچه های انجمنهای همسایه که در مورد این سریال نظرات و دید خیلی خوبی داره یه صفحه مطلب خیلی خوب در مورد این فصل و فصل پیش نوشته . کپی کردم شما هم بخونید .
    من هنوز قسمت 7 فصل دو رو ندیدم.


    ولی تقریبا 2 بار ظرف چند هفته ی گذشته، فصل 1 سریال رو مرور کردم(سال گذشته هم سریالو دیده بودم ولی از اونجایی که فصل دو خیلی وابسته به یک هست، دوباره فصل یکو دیدم)
    چیزایی دستگیرم شد ک میخام اینجا بهتون میگم


    ====
    قسمت 1 فصل 1
    اول سریال وقتی جمعیت عزیمت شدگان از کشورهای مختلف رو اعلام میکنن، اولین جایی که بهش اشاره میشه، ایرانه که 1.47 میلیون نفر غیب شدن، در قسمت 5 از فصل دو وقتی مت به همراه زنش از تونل فاضلاب خارج میشن، به چادری میرسن تا ازش کمک بگیرن، طرفی که تو چادره به فارسی بهش میگه( از اینجا برو)...نشون میده که حتی ایرانیها هم پشت دروازه شهر میراکل هستن

    وقتی کوین تو بار نشسته بود و تلویزیون اشخاص مهمی که غیب شدن رو اسم می برد، مثل جنیفر لوپز یا خود پاپ واتیکان
    صاحب بار گفت حالا پاپ غیب شد اونکه معلومه واسه چی ولی چرا این باید غیب بشه(اسم از شخصیت کمدین میبره)
    کوین در جوابش میگه،کار ما دلیل اووردن نیست!
    ======
    قسمت 2 از فصل یک
    پدر کوین به کوین میگه، یکی رو فرستادن کمکت کنه(منظور تیراندازیه که تو کشتن سگا به کوین کمک میکرد)،نباید ازش به کسی بگی
    ======
    قسمت 7 از فصل یک
    _نورا همراه با کوین توی ماشین نشستن، نورا به کوین میگه 4 قرار کافیه دیگه، میخام دعوتت کنم خونه
    کوین به دخترش جیل، اس میده، اشکال نداره امشب خونه نیام؟
    از اونور جیل با دوستاش شرط گذاشته بوده که میتونه رکورد بیشترین زمان موندن در یخچالو بشکونه
    جیل در همون حالیکه در یخچال و در حال نفس نفس زدنه، به پدرش اس میده که نه(اشکال نداره، میتونی نیای)، رکورد رو که میزنه، از یخچال که میخاد بزنه بیرون،دستگیره در یخچال شکسته میشه، یهو پدربزرگش از راه میرسه و نجاتش میده
    (این شکستن در یخچال و پیدا شدن پدربزرگش به هیچ عنوان اتفاقی نبود، میخام بهتون بگم که از فصل اول(اسمشو میذارم نیرو) نیرویی بوده که نمیخاسته کوین با نورا قرار بذاره، وقتی جیل به باباش میگه نه اشکال نداره میتونی شب نیای، اون نیرو عصبانی میشه و دستگیره رو میشکونه(چون مانع رفتن کوین به خونه نورا نمیشه)، سر بزنگاه پدربزرگ میرسه و ماجرای نجات جیل...پدربزرگ از جریان نیرو مطلع بوده
    از اونورم وقتی نورا بهمراه کوین دمه در خونه نورا میرسن، پتی دو نفر(سفیدپوشا، مگی و یکی دیگه) رو میفرسته دمه در خونه ی نورا، نورا به کوین میگه از ابتدای غیب شدن خونوادم بعد از مدتها میبینیم که دمه در خونم اومدن
    یعنی حتی پتی هم از نزدیک شدن نورا به کوین، هراسان میشه، روزای بعد مگی(تو فصل دو شده سرگروه سفیدپوشا)، حتی ساعتای ورود خروج نورا به خونش و یه چیزای دیگه رو هم یادداشت میکنه!


    (جریان کوین گاروی بهمراه اون تفنگچیه که سگا رو میکشت)
    _کوین مثل همیشه تو تختخوابش به خواب میره یهو خودشو دمه در خونش میبینه، تفنگچیه هم صداش میکنه، کوین بیا یکیشونو گیر انداختم، توی صندوق(پستی مانند) یه سگ اسیر شده بوده، خیلیم پارس میکرد، کوین بهمراه تفنگچیه سگ شکار میکردن ولی از اونور یهو کارگردان پشت وانت رو نشون میده که پتی و لوری با کیسه ای پلاستیکی بر سر در اون هستن اونم با سر خونی! اینا سگ شکار میکردن، چرا پتی و لوری پشت وانت هستن!
    سگه دسته کوینو گاز میگیره، دست کوین زخمی میشه، یهو تامی دمه در خونه میاد و سرش رو به نشونه نارضایتی تکون میده و داخل خونه میره
    داستان میرسه به تامی که جای دختر پسری که دقیقا مثل خودش و اون دختر آسیایی هستنو پیدا میکنه، از وین مقدس حرف میزنن که سرمون کلاه گذاشته و... یه مرتبه دختر آسیاییه اسلحه برمیداره و شروع میکنه به شلیک کردن، دست تامی زخمی میشه
    زخمی که دست تامی برمیداره دقیقا مثل زخم دست کوینه(همون دست)، کارگردان درست بعد از زخمی شدن دست تامی، زخم دست کوین رو نشون داد که در رستوران در حال چایی خوردنه



    _باز هم ی شب وقتی کوین میخوابه، ایمی دوست جیل، کوین رو سمت جنگل میکشونه، تفنگچیه هم در حال نشونه گیریه ولی عوض اینکه در حال شکار سگ باشن، ی تصویر مبهم از ی چیزی نشون داده میشه که در حال فراره، اون تصویر مبهمو اگه چند بار عقب جلو کنید میبینید یکی از اعضای سفید پوشاست!


    _تو رستورات کوین و پدرش نشستن، پدره از ماموریت کوین میگه و اینکه اونا به خدماتت احتیاج دارن، کتاب نشنال جئوگرافیک رو بهش میده، بعدشم یه دعوایی بینشون میشه
    دمه در رستوران، کشیش یا همون مت به کوین میگه، پدر به پسر چنین گفت: الهامت را برای برادرانت بازگومکن، زیرا ممکن است علیهت توطئه بچینند!!!
    (این سخنان برمیگردن به جریان فصل دو و جریان دیدن پتی توسط کوین و تعریف اون برای نورا)
    ========
    قسمت 8 فصل یک

    _وقتی کوین و تفنگچیه، پتی رو توی کلبه گیر میندازنو اونو میبندن
    کوین که خیلی ترسیده بوده زنگه میزنه خونه نورا تا جریانو تعریف کنه، نورا خونه نبود، وقتی صدا رو پیغام گیر میره، صدای کوین کلا قطع میشه و پیغام گیز ضبطش نمیکنه
    باز هم همون نیرو(ممانعت از ارتباط کوین با نورا و گفتن جریاناتی که برای کوین در حال رخ دادن هستن)، همون نیرویی که دستگیره در یخچال رو شکست
    پتی که توی کلبه روی صندلی بسته شده بود، از تفنگچیه میپرسه تو اصلا کی هستی، ما اطلاعات هر کسی که بخوایم رو میتونیم دربیاریم ولی تو نه گواهینامه داری نه خلافی کردی، تفنگچیه در جواب میگه، فکر کن فرشته ی نگهبانم(اون تفنگچیه واقعا فرشته ی نگهبان بود، در بالا هم گفتم پدر کوین به کوین میگه یکیو برای کمک فرستادن، اون نفر همون تفنگچیست)
    =======
    قسمت 9 فصل یک

    _قبل از حادثه 14 اکتوبر، پتی، مریض لوری بود(لوری هم روانشناس)
    13 اکتوبر یه سکانسی رو نشون میده که پتی در مطب دکتر لوری نشسته و با هم در حال صحبت هستن
    پتی به لوری میگه، میدونم که تو میتونی حسش کنی...
    لوری رو در فصل 2 دیدیم که کلا گروه سفیدپوشا رو ترک کرده بود همچنین سیگارو، بعد تو قسمت 6 فصل دو دیدیم که دوباره سیگار به دست شده بود
    (بنظرم بزودی سرنوشت لوری مثل پتی میشه، چون در بالا همونجور ک گفتم لوری در کنار پتی با سر خونین پشت وانت بود)
    ======

    قسمت 10 فصل یک

    _ بعد از اینکه تفنگچیه، پلاستیک رو سر پتی میذاره تا خفش کنه، کوین ممانعت میکنه، تفنگچیه در حالیکه در حال خارج شدن از کلبست به پتی میگه، اینقد ناله نکن هر کاری تونستم کردم، به کوینم میگه من قصدم فقط کمک کردن بود
    (تنها راهی که پتی می تونست یار کوین بشه این بود که بمیره، آخرسرم خودشو کشت)

    _کوین به کشیش مت برای درخواست کمک زنگ میزنه، وقتی پتی رو خواستندفن کنن، کشیش مت، کوین رو وادار میکنه که از انجیل نوشته های، های لایت شده رو بخونه(مت از تمام جریانا باخبره، برای همین خیلی معمولی با مسئله خودکشی پتی برخورد کرد) در همون لحظه که کوین سخنان رو میخوند، اشعه های نورآفتاب شروع به تابش کردن، همون سخنان باعث شدن تا پتی به کوین ملحق شه، کلا این اشعه های آفتاب دو جای دیگه هم هستن، یجا بود که تو صفحات قبل راجعبش گفتم، اینکه یه ماشین که چند خانم درش هستن سمت کوینی میان که یه جایی دور از همه خلوت کرده و در حال سیگار کشیدنه، خانمی که در ماشینه به کوین میگه، آماده ای؟ قبل اومدن خانما، کوین نور رو میبینه
    جای دیگه هم اشعه ها نشون داده میشن همونجا که سگه دست کوین رو گاز میگیره، کوین صبح که از خواب پا میشه، اشعه ها از پنجره ی خونش شروع به تابش میکنن

    _اون سگی هم که دست کوین رو گاز گرفته بود و کوین اونرو در حیاط خونه بسته بود و مدام پارس میکرد(کوین از کتاب ناشنال جئوگرافیکی که پدرش اصرار داشت اونو داشته باشه دوری میکرد، کوین کتاب رو تو خونه ی خودش میبینه(جیل اونو خریده بوده)، سگه یک آن به سمت پنجره هجوم اوورد)، بعد از چند روز جیل اونو آزادش میکنه
    وقتی پتی دفن میشه و کوین اون سخنان رو بالای قبرش میخونه، سکانس آخر قسمت ده فصل یک، همون سگ رو نشون میده که خیلی آرومه و به سمت کوین میاد، کوین هم بند سگ رو میگیره


    از همه جالب تر اینه که هیچ وقت ایمی(دوست جون جونی جیل که یه مدتم ساکن خونه کوین بود)
    [SIZE=3][SIZE=2] به جیل از جریاناتی که همراه با کوین در شب سپری کرد چیزی نگفت
    بعدم بی سروصدا از خونه رفت
    =====
    ترجمه ی david ی چیز دیگست
    واقعا دست درد نکنه و خسته نباشید
    [/SIZE]
    [/SIZE]

  10. 15 کاربرِ زیر از KEVIN GARVEY بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  11. #26
    گَرزَنه دست نزن رِه
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    محل سکونت
    رشت
    ارسال ها
    204
    سپاس
    5,078
    از این کاربر 2,505 بار در 204 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    نقل قول نوشته اصلی توسط MEHRAB-1363 نمایش پست ها
    یکی از بچه های انجمنهای همسایه که در مورد این سریال نظرات و دید خیلی خوبی داره یه صفحه مطلب خیلی خوب در مورد این فصل و فصل پیش نوشته . کپی کردم شما هم بخونید .
    من هنوز قسمت 7 فصل دو رو ندیدم.


    ولی تقریبا 2 بار ظرف چند هفته ی گذشته، فصل 1 سریال رو مرور کردم(سال گذشته هم سریالو دیده بودم ولی از اونجایی که فصل دو خیلی وابسته به یک هست، دوباره فصل یکو دیدم)
    چیزایی دستگیرم شد ک میخام اینجا بهتون میگم


    ====
    قسمت 1 فصل 1
    اول سریال وقتی جمعیت عزیمت شدگان از کشورهای مختلف رو اعلام میکنن، اولین جایی که بهش اشاره میشه، ایرانه که 1.47 میلیون نفر غیب شدن، در قسمت 5 از فصل دو وقتی مت به همراه زنش از تونل فاضلاب خارج میشن، به چادری میرسن تا ازش کمک بگیرن، طرفی که تو چادره به فارسی بهش میگه( از اینجا برو)...نشون میده که حتی ایرانیها هم پشت دروازه شهر میراکل هستن

    وقتی کوین تو بار نشسته بود و تلویزیون اشخاص مهمی که غیب شدن رو اسم می برد، مثل جنیفر لوپز یا خود پاپ واتیکان
    صاحب بار گفت حالا پاپ غیب شد اونکه معلومه واسه چی ولی چرا این باید غیب بشه(اسم از شخصیت کمدین میبره)
    کوین در جوابش میگه،کار ما دلیل اووردن نیست!
    ======
    قسمت 2 از فصل یک
    پدر کوین به کوین میگه، یکی رو فرستادن کمکت کنه(منظور تیراندازیه که تو کشتن سگا به کوین کمک میکرد)،نباید ازش به کسی بگی
    ======
    قسمت 7 از فصل یک
    _نورا همراه با کوین توی ماشین نشستن، نورا به کوین میگه 4 قرار کافیه دیگه، میخام دعوتت کنم خونه
    کوین به دخترش جیل، اس میده، اشکال نداره امشب خونه نیام؟
    از اونور جیل با دوستاش شرط گذاشته بوده که میتونه رکورد بیشترین زمان موندن در یخچالو بشکونه
    جیل در همون حالیکه در یخچال و در حال نفس نفس زدنه، به پدرش اس میده که نه(اشکال نداره، میتونی نیای)، رکورد رو که میزنه، از یخچال که میخاد بزنه بیرون،دستگیره در یخچال شکسته میشه، یهو پدربزرگش از راه میرسه و نجاتش میده
    (این شکستن در یخچال و پیدا شدن پدربزرگش به هیچ عنوان اتفاقی نبود، میخام بهتون بگم که از فصل اول(اسمشو میذارم نیرو) نیرویی بوده که نمیخاسته کوین با نورا قرار بذاره، وقتی جیل به باباش میگه نه اشکال نداره میتونی شب نیای، اون نیرو عصبانی میشه و دستگیره رو میشکونه(چون مانع رفتن کوین به خونه نورا نمیشه)، سر بزنگاه پدربزرگ میرسه و ماجرای نجات جیل...پدربزرگ از جریان نیرو مطلع بوده
    از اونورم وقتی نورا بهمراه کوین دمه در خونه نورا میرسن، پتی دو نفر(سفیدپوشا، مگی و یکی دیگه) رو میفرسته دمه در خونه ی نورا، نورا به کوین میگه از ابتدای غیب شدن خونوادم بعد از مدتها میبینیم که دمه در خونم اومدن
    یعنی حتی پتی هم از نزدیک شدن نورا به کوین، هراسان میشه، روزای بعد مگی(تو فصل دو شده سرگروه سفیدپوشا)، حتی ساعتای ورود خروج نورا به خونش و یه چیزای دیگه رو هم یادداشت میکنه!


    (جریان کوین گاروی بهمراه اون تفنگچیه که سگا رو میکشت)
    _کوین مثل همیشه تو تختخوابش به خواب میره یهو خودشو دمه در خونش میبینه، تفنگچیه هم صداش میکنه، کوین بیا یکیشونو گیر انداختم، توی صندوق(پستی مانند) یه سگ اسیر شده بوده، خیلیم پارس میکرد، کوین بهمراه تفنگچیه سگ شکار میکردن ولی از اونور یهو کارگردان پشت وانت رو نشون میده که پتی و لوری با کیسه ای پلاستیکی بر سر در اون هستن اونم با سر خونی! اینا سگ شکار میکردن، چرا پتی و لوری پشت وانت هستن!
    سگه دسته کوینو گاز میگیره، دست کوین زخمی میشه، یهو تامی دمه در خونه میاد و سرش رو به نشونه نارضایتی تکون میده و داخل خونه میره
    داستان میرسه به تامی که جای دختر پسری که دقیقا مثل خودش و اون دختر آسیایی هستنو پیدا میکنه، از وین مقدس حرف میزنن که سرمون کلاه گذاشته و... یه مرتبه دختر آسیاییه اسلحه برمیداره و شروع میکنه به شلیک کردن، دست تامی زخمی میشه
    زخمی که دست تامی برمیداره دقیقا مثل زخم دست کوینه(همون دست)، کارگردان درست بعد از زخمی شدن دست تامی، زخم دست کوین رو نشون داد که در رستوران در حال چایی خوردنه



    _باز هم ی شب وقتی کوین میخوابه، ایمی دوست جیل، کوین رو سمت جنگل میکشونه، تفنگچیه هم در حال نشونه گیریه ولی عوض اینکه در حال شکار سگ باشن، ی تصویر مبهم از ی چیزی نشون داده میشه که در حال فراره، اون تصویر مبهمو اگه چند بار عقب جلو کنید میبینید یکی از اعضای سفید پوشاست!


    _تو رستورات کوین و پدرش نشستن، پدره از ماموریت کوین میگه و اینکه اونا به خدماتت احتیاج دارن، کتاب نشنال جئوگرافیک رو بهش میده، بعدشم یه دعوایی بینشون میشه
    دمه در رستوران، کشیش یا همون مت به کوین میگه، پدر به پسر چنین گفت: الهامت را برای برادرانت بازگومکن، زیرا ممکن است علیهت توطئه بچینند!!!
    (این سخنان برمیگردن به جریان فصل دو و جریان دیدن پتی توسط کوین و تعریف اون برای نورا)
    ========
    قسمت 8 فصل یک

    _وقتی کوین و تفنگچیه، پتی رو توی کلبه گیر میندازنو اونو میبندن
    کوین که خیلی ترسیده بوده زنگه میزنه خونه نورا تا جریانو تعریف کنه، نورا خونه نبود، وقتی صدا رو پیغام گیر میره، صدای کوین کلا قطع میشه و پیغام گیز ضبطش نمیکنه
    باز هم همون نیرو(ممانعت از ارتباط کوین با نورا و گفتن جریاناتی که برای کوین در حال رخ دادن هستن)، همون نیرویی که دستگیره در یخچال رو شکست
    پتی که توی کلبه روی صندلی بسته شده بود، از تفنگچیه میپرسه تو اصلا کی هستی، ما اطلاعات هر کسی که بخوایم رو میتونیم دربیاریم ولی تو نه گواهینامه داری نه خلافی کردی، تفنگچیه در جواب میگه، فکر کن فرشته ی نگهبانم(اون تفنگچیه واقعا فرشته ی نگهبان بود، در بالا هم گفتم پدر کوین به کوین میگه یکیو برای کمک فرستادن، اون نفر همون تفنگچیست)
    =======
    قسمت 9 فصل یک

    _قبل از حادثه 14 اکتوبر، پتی، مریض لوری بود(لوری هم روانشناس)
    13 اکتوبر یه سکانسی رو نشون میده که پتی در مطب دکتر لوری نشسته و با هم در حال صحبت هستن
    پتی به لوری میگه، میدونم که تو میتونی حسش کنی...
    لوری رو در فصل 2 دیدیم که کلا گروه سفیدپوشا رو ترک کرده بود همچنین سیگارو، بعد تو قسمت 6 فصل دو دیدیم که دوباره سیگار به دست شده بود
    (بنظرم بزودی سرنوشت لوری مثل پتی میشه، چون در بالا همونجور ک گفتم لوری در کنار پتی با سر خونین پشت وانت بود)
    ======

    قسمت 10 فصل یک

    _ بعد از اینکه تفنگچیه، پلاستیک رو سر پتی میذاره تا خفش کنه، کوین ممانعت میکنه، تفنگچیه در حالیکه در حال خارج شدن از کلبست به پتی میگه، اینقد ناله نکن هر کاری تونستم کردم، به کوینم میگه من قصدم فقط کمک کردن بود
    (تنها راهی که پتی می تونست یار کوین بشه این بود که بمیره، آخرسرم خودشو کشت)

    _کوین به کشیش مت برای درخواست کمک زنگ میزنه، وقتی پتی رو خواستندفن کنن، کشیش مت، کوین رو وادار میکنه که از انجیل نوشته های، های لایت شده رو بخونه(مت از تمام جریانا باخبره، برای همین خیلی معمولی با مسئله خودکشی پتی برخورد کرد) در همون لحظه که کوین سخنان رو میخوند، اشعه های نورآفتاب شروع به تابش کردن، همون سخنان باعث شدن تا پتی به کوین ملحق شه، کلا این اشعه های آفتاب دو جای دیگه هم هستن، یجا بود که تو صفحات قبل راجعبش گفتم، اینکه یه ماشین که چند خانم درش هستن سمت کوینی میان که یه جایی دور از همه خلوت کرده و در حال سیگار کشیدنه، خانمی که در ماشینه به کوین میگه، آماده ای؟ قبل اومدن خانما، کوین نور رو میبینه
    جای دیگه هم اشعه ها نشون داده میشن همونجا که سگه دست کوین رو گاز میگیره، کوین صبح که از خواب پا میشه، اشعه ها از پنجره ی خونش شروع به تابش میکنن

    _اون سگی هم که دست کوین رو گاز گرفته بود و کوین اونرو در حیاط خونه بسته بود و مدام پارس میکرد(کوین از کتاب ناشنال جئوگرافیکی که پدرش اصرار داشت اونو داشته باشه دوری میکرد، کوین کتاب رو تو خونه ی خودش میبینه(جیل اونو خریده بوده)، سگه یک آن به سمت پنجره هجوم اوورد)، بعد از چند روز جیل اونو آزادش میکنه
    وقتی پتی دفن میشه و کوین اون سخنان رو بالای قبرش میخونه، سکانس آخر قسمت ده فصل یک، همون سگ رو نشون میده که خیلی آرومه و به سمت کوین میاد، کوین هم بند سگ رو میگیره


    از همه جالب تر اینه که هیچ وقت ایمی(دوست جون جونی جیل که یه مدتم ساکن خونه کوین بود)
    [SIZE=3][SIZE=2] به جیل از جریاناتی که همراه با کوین در شب سپری کرد چیزی نگفت
    بعدم بی سروصدا از خونه رفت
    =====
    ترجمه ی david ی چیز دیگست
    واقعا دست درد نکنه و خسته نباشید
    [/SIZE]
    [/SIZE]
    نکات خیلی ریز و خوبی بود ، ممنون بخاطر لطفت
    بیشترش رو فهمیده بودم ولی بعضیاش رو با این مطلب گرفتم
    این سریال دلیل زیاد به چشم نیومدنش و طرفدار کم داشتنش همین مفهموم گرا بودنش هست که به شخصه خودم همین روند رو دوست دارم که داره پیش میره بهتر از اینه که بخاطر جذب طرفدار از مفهموم گراییش دور بشه

    یه نکته تو فصل دو اینکه : تو قسمت اول اون شخصی که تو وسط شهر رو یه چیز برج مانند نشسته به مایکل مورفی یه نامه میده که به یه نفر تو استرالیا باید فرستاده بشه به نام دیوید برتون ، بعد تو قسمت دوم پدر کوین رو میبینیم که از تیمارستان مرخص شده و به نظر حالش خوب میاد میگه که میخواد برای یه مدت محدود به استرالیا بره (حتما بهش گفته شده به استرالیا بره) ، حتما یه قضیعه ای بینشون هست شایدم نه.

    یه سوالم برا آدم ایجاد میشه اینه که چرا کلن اینا با ارتباط بین کوین و نورا مشکل دارن ، تو این قسمت هفت دیگه معلوم شد مشکل اصلیشون بخاطر ارتباط این دوتاست
    آخر هم به نظرم همین نورا باید کوین رو نجات بده مثل عکس پوستر فصل دو یا میخواد تا نجاتش بده

    در کل این سریال چقد خوش ساخته که در طول قسمت ها ، چه فصل یک چه فصل دو ، معما هایی ایجاد میکنه که فقط خود مخاطب جوابش رو میتونه بده
    “There's not some finite amount of pain inside us. Our bodies and minds just keep manufacturing more of it.”


  12. 10 کاربرِ زیر از Alireza-cRm بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  13. #27
    It's Happenning
    تاریخ عضویت
    Aug 2013
    ارسال ها
    816
    سپاس
    18,798
    از این کاربر 18,910 بار در 814 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    Justin Theroux بازیگر نقش کوین به تازگی بعد از پخش اپیزود هفتم مصاحبه کوتاهی با TVLINE در مورد اتفاق مهم این اپیزود و همینطور فصل سوم احتمالی داشته. (قسمت‌هایی که می‌تواند اسپویلر محسوب شود -که البته بخش جذاب مصاحبه نیز محسوب می‌شود- با رنگ سفید نوشته شده است. با مسئولیت خودتان بخوانید)

    Justin Theroux درباره چرخش ناگهانی Leftovers: فیلمنامه نوشته بود "کوین واقعا مرد"
    در لحظات پایانی اپیزود هفتم به نظر می‌آمد که The Leftovers کوین را کشته است. اما آیا واقعا مرده است؟ ما به Justin Theroux زنگ زدیم و از او خواستیم به ما کمک کند راز چرخش پایان اپیزود را حل کنیم، سکانس مرگش را واکاوی کنیم و اگر اطلاعی از فصل سوم احتمالی دارد برای ما بازگو کند.

    TVLINE: خب... عجب اپیزودی بود.
    Justin Theroux: آره، چیز خاصی بود.

    TVLINE: خودت اپیزود رو دیدی؟
    Justin Theroux: آره همون یکشنبه شب دیدم.

    TVLINE: تماشای صحنه مرگ خودت چجوریه؟ مهمتر از اون نامزدت (همسرت) Jennifer چه احساسی داشت؟
    Justin Theroux: نمی‌دونم چه احساسی داشت. ناراحت که شد البته [می‌خنده].

    TVLINE: چند وقت قبل از فیلمبرداری خبردار شدی که چه اتفاقی قراره برات بیافته؟
    Justin Theroux: وقتی متن رو خوندم فهمیدم.

    TVLINE: واقعا؟ یعنی Damon Lindelof (خالق سریال) قبلش بهت اخطاری نداد؟ مثلا نگفت: "در ضمن صفحه 58 میمیری."
    Justin Theroux: نه. البته عمدا اینجوریه. ما به تفاهم رسیدیم که من ‌نمی‌خوام هیچی رو زودتر بدونم. ترجیح میدم که متن رو بخونم و مثل بقیه که سریالو میبینن من هم سوپرایز بشم.

    TVLINE: عکس‌العملت بعد از خوندن چی بود؟
    Justin Theroux: از درون خالی شدم. و بعد با خودم گفتم: "این واقعا افسرده کننده ست."

    TVLINE: آیا بلافاصله با Damon تماس گرفتی که توضیح بخوای؟
    Justin Theroux: بدیهی‌ـه که Damon نمی‌خواست چیزی رو برای من اسپویل کنه. ولی گفت "امکان داره که کوین به شکلی برگرده." ولی یادمه توی فیلمنامه نوشته بود: "کوین مرده. او واقعاِ واقعا مرده."

    TVLINE: هیچ بخشی از وجودت بود که بعد از خوندن این جمله بگه: "اوه! خدا رو شکر"
    Justin Theroux: [می‌خنده] کوین بالاخره از بدبختیش خلاص شد! بخشی از وجودم میگه که اون به وظیفه‌ش عمل کرد و حداقل لوری رو به خونه پیش جیل برگردوند و حداقل تونست یجورایی از نورا قول بگیره که اگه از دست پتی خلاص شد، نورا برگرده. به یک روش کاملا عجولانه که آدمایی که قصد خودکشی دارن معمولا اینجورین، کوین سعی‌شو کرد که چیزایی که می‌تونست رو قبل از اینکه به این ماجراجویی بره درست کنه.

    TVLINE: چطور یه بازیگر خودشو برای اینچنین صحنه مرگی آماده می‌کنه؟
    Justin Theroux: موقع فیلمبرداری خیلی طولانی‌تر به نظر میومد، نه اینکه بخوام بیخود طولانیش کنم [می‌خنده]. توی یوتیوب دنبال ویدئوهای غش کردن گشتم. ما مجبور شدیم که یجورایی یه سم جدید اختراع کنیم (از نظر تئوری). می‌دونستیم که این سم قراره سیستم تنفسی رو از کار بندازه. من به افرادی که مار نیششون زده بود نگاه کردم. ولی بیشتر از هر چیز، کاری که کردم افتادن چندباره روی زمین بود [می‌خنده].

    TVLINE: چی توی دهنت گذاشتی که به نظر بیاد دهنت کف کرده؟
    Justin Theroux: صفرای انسان. [می‌خنده] نه، مخلوطی از Alka-Seltzer و Gaviscon (هر دو داروی ضد اسید معده). [می‌خنده] معده‌م خیلی خوشحال بود.

    TVLINE: چه اسپویلر مبهمی در مورد اپیزود بعدی میتونی بگی؟ به عنوان طرفدار سریال یجورایی هیجان انگیزه که هیچ سرنخی نداریم که حتی فریم اول اپیزود بعدی چیه و اینکه کی قراره تو اون فریم باشه.
    Justin Theroux: عاشق اینم که اصلا نمیدونی قراره چی بشه. سرگرمی اصلی اینجاست. سریال قراره یک چرخش دیوانه‌کننده دیگه داشته باشه. قراره شخصیت‌های جدیدی بیان.

    TVLINE: تو هم هستی؟
    Justin Theroux: "امکان داره. من به یک شکل یا تجسم دیگه." این تنها چیزیه که میتونم بگم.

    TVLINE: تو هم شگفت‌زده شدی از اینکه نورا بعد از شنیدن اعترافِ مایه دلشکستگی کوین که اساسا می‌گفت که داره از یجور بیماری روانی رنج می‌بره ترکش کرد؟ درسته که کوین اینو ازش مخفی کرده بود، ولی به نظر نمیومد که این دلیل ناراحتی نورا باشه.
    Justin Theroux: آره! من هنوز از اینکه چرا اینکارو کرد گیجم. همدیگه رو میشناسن و در عین حال همدیگه رو نمی‌شناسن. برای من هنوز مثل پازله. ولی تنها درخواست نورا ثباته. خانواده‌های از هم گسیخته اغلب بدنبال ساختن یه خانواده جدیدن که اون خانواده قبلی رو فراموش کنن. پس شاید اون طبیعتا تمایل داره که اینکارو بکنه. حقیقتا یکی از بدترین عزیمت‌ها برای نورا اتفاق افتاد، اون همه خانوادش رو از دست داد. و اگه راستشو بخوای اون خودش هم مشکلات روحی خودش رو داره. [می‌خنده] من تنها آدم دیوونه این داستان نیستم. من اونی نیستم که سنگ به پنجره خونه بقیه پرتاب می‌کنه یا پرونده‌های دیگران رو می‌دزده.

    TVLINE: فکر می‌کنی کوین عاشق نورا ست؟ یا عاشق اینه که اون نماینده عادی بودنه؟
    Justin Theroux: فکر کنم نورا نماینده فرمی از عادی بودنه. و کوین دنبال صمیمیت و نزدیک شدنه. ولی یه دیواری جلوی کوینـه که نمی‌ذاره با نورا ارتباط برقرار کنه. انگشت‌هاشون همیشه به اندازه 2 اینچ از هم فاصله داره، هم در ظاهر و هم در باطن. حتی اینکه موقع خواب هم یک دستبند نصف بدنش رو یک طرف تخت نگه داشته همینو نشون میده.

    TVLINE: در مورد فصل سوم چی شنیدی؟ بعد از این اپیزود سخته که فکر نکنیم داریم به خط پایان نزدیک میشیم.
    Justin Theroux: هر اتفاقی ممکنه. عاشق سریالمونم. امیدوارم که فصل سوم هم داشته باشیم. فکر می‌کنم هنوز جاهای دیگه‌ای هست که می‌تونیم بریم، ولی نمی‌تونم آینده رو پیش‌بینی کنم. شنود هم تو HBO کار نذاشتم.

  14. 17 کاربرِ زیر از mr67 بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  15. #28
    Ain't No Such Things As Halfway Crooks
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    محل سکونت
    The Oswald State Correctional Facility, Level 4
    ارسال ها
    1,194
    سپاس
    14,953
    از این کاربر 18,646 بار در 1,392 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    این فصل هم مثل فصل قبلی خیلی خوبه من تازه فصل اول رو تموم کردم و رفتم برای فصل دوم و قسمت اول که خیلی خوب بود کسانی که فصل اول رو کنسل کردن پشیمون میشن هر چه زودتر ادامه اش رو ببینن

  16. 6 کاربرِ زیر از Tha Real Nigga بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  17. #29
    Ain't No Such Things As Halfway Crooks
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    محل سکونت
    The Oswald State Correctional Facility, Level 4
    ارسال ها
    1,194
    سپاس
    14,953
    از این کاربر 18,646 بار در 1,392 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال


    قسمت دوم رو دیشب دیدم خیلی خیلی خوب بود اوپنینگ که خیلی عالیه این که توی این دو قسمت از دو زاویه به داستان نگاه شده بود خیلی خوب بود و الانم میخوام برم قسمت سوم رو بگیرم تا امشب ببینم

  18. 7 کاربرِ زیر از Tha Real Nigga بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  19. #30
    تاریخ عضویت
    May 2013
    محل سکونت
    Teh
    ارسال ها
    1,301
    سپاس
    12,483
    از این کاربر 23,477 بار در 1,411 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : The Leftovers | بحث و تبادل نظر پیرامون فصل دوم سریال

    پارسال انقدر تحت تاثیر ترو دیتکتیو بودم که از این غافل شدم ... غافل که نشدم هفتگی دنبالش میکردم اما بقول بچه‌ها عمق فاجعه رو درک نکردم!
    غیرقابل پیش‌بینی ترین و عجیب‌ترین اتفاقاتی ممکنه تویِ زندگی روزمره یه خانواده رخ بده، اینجا رخ میده ... سریال با لاتی‌ترین و چاله میدونی ترین لحن ممکن
    به هر سوالی که دلش بخواد جواب میده، هر کدوم هم حال نکنه بیخیالش میشه ... ماجرایی عجیب و غریب که خلاقترین قسمت مغز هم نمیتونه تخیلش کنه، با یه
    کارگردانیِ دیوونه و حساب‌شده ترکیب شده، تا بیننده از این فرمولِ تکراریِ سریال سازی که همه دارن یه جورایی تجزیه‌اش میکنند،
    کیلومترها دور بشه و چیزی به اسمِ : "یه تجربه جدید" رو تجربه کنه!!



  20. 10 کاربرِ زیر از MaMaLoM بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 3 از 10 اولیناولین 12345 ... آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. The Leftovers | بحث اپیزودیک | فصل اول , اپیزود دهم(پایان)
    By yaser63 in forum آرشیو بحث فصل اول و دوم
    پاسخ ها: 10
    آخرين ارسال: 02-10-2017, 01:46 PM
  2. The Leftovers | بحث اپیزودیک | فصل اول , اپیزود هفتم
    By yaser63 in forum آرشیو بحث فصل اول و دوم
    پاسخ ها: 1
    آخرين ارسال: 10-22-2015, 02:46 PM
  3. The Leftovers | بحث اپیزودیک | فصل اول , اپیزود نهم
    By yaser63 in forum آرشیو بحث فصل اول و دوم
    پاسخ ها: 4
    آخرين ارسال: 09-01-2014, 04:30 PM
  4. The Leftovers | بحث اپیزودیک | فصل اول , اپیزود هشتم
    By yaser63 in forum آرشیو بحث فصل اول و دوم
    پاسخ ها: 3
    آخرين ارسال: 08-22-2014, 01:28 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.