در سال 1999 چارلی کافمنِ نویسنده و اسپایک جونزِ کارگردان ، دست به دست یکدیگر دادند تا کمدی تخیلی «جان مالکوویچ بودن» را بسازند . این هم حقایقی در مورد فیلم:
1. چارلی کافمن ، برای نوشتن فیلمنامه ، دو ایده را با یکدیگر ترکیب کرد . |
کافمن فیلمنامه را در سال 1994 بعد از اینکه سیتکام چارلی الیوت را برای شبکهی FOX نگارش میکرد ، نوشت . این فیلمنامه باعث شد زمان بیشتری را بر روی تلویزیون کار کند ، ولی استودیوها نمیدانستند با آن فیلمنامه چه کار کنند . کافمن که عادت داشت با یک همکار نویسنده ، همکاری کند ، تصمیم گرفت تا با خودش همکاری کند ، و دو ایدهی ظاهراً مجزا که در یک فیلمنامه داشت را با یکدیگر ترکیب کرد . یکی مربوط به مردی بود که عاشق زنی میشود که همسرش نیست ، و دیگری مربوط به پیدا کردن دریچهای به ذهن جان مالکوویچ بود . سرانجام در سال 1996 ، اسپایک جونز ، فیلمنامه را خواند .
2. طبق گفتهی کافمن ، جان مالکوویچ تنها انتخاب برای ایفای نقش اصلی بود . |
کافمن : نکتهی جالب همینجاست ؛ توی ذهن من ، با شخص دیگری جواب نمیداد . من مغرضانه جان مالکوویچ را انتخاب کردم ، چون زمانی که کلمهی مالکوویچ را تلفظ میکنید ، خیلی خندهدار است .
3. فرانسیس فورد کاپولا کمک کرد تا فیلمنامه به مالکوویچ برسد . |
فرانسیس فورد کاپولا که پدرزن سابق جونز میباشد [ جونز و سوفیا کاپولا طی سالهای 1999 تا 2003 با یکدیگر مزدوج بودهاند ] ، از طرف جونز با مالکوویچ تماس گرفت . مالکوویچ زمانیکه فیلمنامه را برای اولینبار خواند ، در تعجب بود که آیا در گذشته در حق کافمن بدی کرده یا خیر [ ایندو تابحال همدیگه را ندیده بودند ] . مالکووچ قبل از توافق به کافمن گفت که مشکلی با ساخت و یا کارگردانی این پروژه ندارد ، ولی وی باید دنبال بازیگر دیگری برای ایفای این نقش بگردد .
4. استودیوهای سازنده ، خواستار بازیگر دیگری بودند . |
استودیوی مربوطه ، پروژه را فردای روزی که رئیس رابرت شی از سازندگان فیلم پرسید که چرا فیلم نمیتواند «تام کروز بودن» باشد ، این پروژه را رها کرد . قضیه از جایی جالب میشود که اولین سؤالی که مالکوویچ پرسید هم این بود که چرا از تام کروز استفاده نمیکنید ؟!
5. کمرون دیاز و اسپایک جونز ، اولین ملاقاتی که داشتند ، خیلی عجیب بود . |
دیاز درحالی وارد رستوران شد تا با سازندهی فیلم آشنا شود که با صحنهای عحیب مواجه شد . جونز بر روی صندلی وی در حال چرت زدن بود . دیاز مجبور شد به نیویورک پرواز کند تا برای نقش لاتی ، تست دهد .
6. عوامل ، دیاز را بهعنوان لاتی نمیشناختند . |
کافمن قیافهی لاتی [ و یا مکسین ] را در فیلمنامه ، توصیف نکرده بود . پس برعهدهی جونز بود تا از افرادی که در خیابان با آنها آشنا میشود ، عکس بگیرد ، و وی با دیاز کار کرد تا چهرهی مورد نظرش را بهدست آورد . وقتی دیاز در چهرهی شخصیت مورد نظر فرو رفت ، و با تعدادی از عوامل ، صحبت کرد ، آنها فکر میکردند که او یک غریبه است .
7. جان کیوزک فیلمنامه را پیدا کرد ، چون وی خواستار یک فیلمنامهی احمقانه بود . |
او از ویلیام موریس خواست تا دیوانهوارتیرین و غیرقابلساختترین فیلمنامهای را که میتواند ، به او بدهد . کیوزک زمانیکه فیلمنامه را خواند ، بلافاصله آنرا قبول کرد .
8. آنها دکتر لستر را در یک LATE NIGHT TALK SHOW پیدا کردند . |
آرسن بینِ بازیگر ، چندین سال بود که بر روی Dr. Quinn, Medicine Woman کار میکرده ولی نام شناخته شدهای نبوده . بعد از زمان زیادی که عوامل صرفِ پیدا کردن یک بازیگر مناسب برای ایفای نقش دکتر لستر کردند ، یکی از تهیهکنندگان ، بین را بهعنوان مهمان در The Late Late Show with Tom Snyder دید ، و از او درخواست کرد تا برای این نقش ، تست دهد .
9. کاترین کینر از شخصیت خودش خوشش نمیآمد . |
«من آن چیزی که در نقش مکسین دیده بودم ، نبودم . مکسین ، جذاب و جسور بود ؛ و من زیاد از او خوشم نمیآمد» . کینر برای نقش مکسین ، نامزد دریافت جایزهی اسکار در بخش بهترین بازیگر مکمل زن شد .
10. دیوید فینچر هم در این پروژه حضور داشت . |
فینچر کارگردان Fight Club و The Social Network در نقش کریستوفر بینگ ، منتقد هنری خیالیِ لسآنجلس تایمز در این فیلم حضور به عمل آورد [ که در داخل مستند ، در مورد عروسکگردانیِ مالکوویچ ، صحبت میکرد ] . از دیگر چهرههای معروفی که حضور کوتاهی در این پروژه داشتند ، میتوان به شان بین و بازیگر فیلم «فایت کلاب» یعنی برد پیت ، اشاره کرد . همچنین جونز هم بهعنوان معاون درک منتینی لحظهای جلوی دوربین ظاهر شد .
11. چارلی شین انتخاب کافمن برای دوست هنرپیشهی مالکوویچ نبود . |
در فیلمنامهی اصلی ، کوین بیکن دوست هنرپیشهی مالکوویچ بود. مالکوویچ بود که شین را پیشنهاد کرد .