فروشنده/The Salesman | هفتمین فیلم اصغر فرهادی |معرفی، تریلر، بحث و تبادل نظر

[mr67]

فروشنده/The Salesman هفتمین فیلم اصغر فرهادی پس از گذشته، جدایی نادر از سیمین، درباره الی، چهارشنبه سوری، شهر زیبا و رقص در غبار است که قرار است 21 می 2016 (1 خرداد 95) برای اولین بار در بخش مسابقه 69ـمین دوره جشنواره کن به نمایش درآید. خلاصه داستان به نقل از سایت رسمی جشنواره کن: "عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی) بدلیل خطراتی که ساخت و ساز در همسایگی‌شان ایجاد کرده مجبور به ترک آپارتمانشان هستند و به خانه‌ای در مرکز تهران نقل مکان می‌کنند. حادثه‌ای که به مستاجر قبلی این خانه مربوط است زندگی این زوج جوان را به شکل دراماتیکی تغییر می‌دهد." همچنین ورایتی پس از پذیرفته شدن فیلم در جشنواره کن درباره فیلم نوشته: "خیلی چیزی درباره فیلم نمی‌دانیم فقط اینکه گفته شده تا درجاتی از 'مرگ یک دستفروش' اثر آرتور میلر الهام گرفته است. بغیر از این مثل اکثر کارهای فرهادی روی رابطه شکننده یک زوج تمرکز می‌کند." و گاردین روایت دیگری از فیلم ارائه می‌دهد: "فروشنده نیز داستان جدایی زوجی را بیان می‌کند، در این مورد زوج بازیگری که رابطه‌شان در جریان تور اجرای نمایشنامه 'مرگ یک دستفروش' از هم می‌پاشد." بازیگران

شهاب حسینی

ترانه علیدوستی

بابک کریمی

مینا ساداتی

عوامل پشت دوربین نویسنده و کارگردان: اصغر فرهادی مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان (فرهادی که در 'گذشته' و 'جدایی نادر از سیمین'، محمود کلاری را به عنوان مدیر فیلمبرداری به همراه داشت، برای این فیلم دوباره با جعفریان همکاری کرده، جعفریان مدیر فیلمبرداری 'درباره الی' و 'چهارشنبه سوری' بود) تدوین: هایده صفی‌یاری (از 'چهارشنبه سوری'، صفی‌یاری همیشه تدوین کارهای فرهادی را برعهده داشته البته بغیر از گذشته) موسیقی: ستار اورکی (موسیقی پایانی جدایی نادر از سیمین نیز کار ستار اورکی است)

نکاتی درباره فیلم آخرین فیلمی بود که برای بخش مسابقه اصلی جشنواره کن انتخاب شد (ظاهرا بدلیل اینکه اصغر فرهادی خیلی دیر آن را به جشنواره ارائه کرده +) و در آخرین روز جشنواره به نمایش درمی‌آید و باید با فیلم‌هایی از نیکلاس ویندینگ رفن، پدرو آلمادوار، پارک‌ چان ووک، کن لوچ، زویه دولان، جیم جارموش، برادران داردن و ... رقابت کند. (لیست کامل فیلم‌های بخش اصلی جشنواره کن 2016) ریاست هیئت داوران این دوره جشنواره کن برعهده جورج میلر است. (لیست کامل هیئت داوران بخش اصلی جشنواره کن 2016) 'گذشته' فیلم قبلی اصغر فرهادی نیز سال 2013 در جشنواره کن حضور داشت و برنیس بژو برای آن فیلم جایزه بهترین بازیگر زن را برد. سایت معتبر The Playlist در لیست مورد انتظارترین 100 فیلم سال 2016 فروشنده را در رده 5ـم پس از !Hail, Caesar برادران کوئن و پیش از The Neon Demon نیکلاس ویندینگ رفن قرار داده است و در توضیح این انتخاب آورده: "برای اکثر ما، اصغر فرهادی هیجان‌انگیز ترین فیلمسازیـست که در این دهه پدیدار شده است." مدت زمان فروشنده 125 دقیقه است. فیلمبرداری فروشنده هشت آذر 94 شروع و شش اسفند به پایان رسید. یدالله نجفی صدابردار فیلم در طول فیلمبرداری فوت کرد و فیلمبرداری به همین دلیل یک هفته تعطیل شد. اسم فیلم ابتدا قرار بود 'برسد به دست آهو' باشد. اسم فیلم برای نمایش در فرانسه LE CLIENT (مشتری) است. کمپانی فرانسوی 'ممنتو فیلمز' که تهیه‌کننده فیلم 'گذشته' بود به همراه اصغر فرهادی تهیه‌کننده و سرمایه‌گذار فیلم هستند. فرهادی پس از این فیلم قرار است فیلم بعدی‌اش را در اسپانیا به تهیه‌کنندگی پدرو آلمادوار و احتمالا با بازی پنه لوپه کروز بسازد. افتخارات و جوایز جایزه بهترین فیلمنامه برای اصغر فرهادی از 69ـمین جشنواره کن ویدئو جایزه بهترین بازیگر مرد برای شهاب حسینی از 69ـمین جشنواره کن ویدئو بهترین فیلم بین‌المللی جشنواره مونیخ 3 ویدئو از بخش‌هایی از 3 سکانس متفاوت فیلم

The Salesman Clip 1 720p 480p

The Salesman Clip 3 720p 480p

The Salesman Clip 2 720p 480p

لطفا از مطالب و بحث‌های حاشیه‌ساز پرهیز کنید. لینک دانلود، خبرهای بدون منبع یا کپی شده از جاهای دیگر نیز ارسال نکنید.

[P!NK]

من هم دیشب رفتم سینما و این فیلم رو دیدم...
بدون شک عالی بود... البته به نظر من یه درجه از "جدایی" سطحش پایین تر بود. ولی بازم به نسبت بقیه کارگردانها بهتر بود.
یه درام غمگین و تاریک، که در عین حال که غمگینه بعضی صحنه هاش تو رو میخندونه!
من به شخصه با زمان طولانیش مشکلی نداشتم و برام تا آخرش جذاب بود.
البته به نظرم یه سری مسائل کوچیک در فیلم حل نشده باقی موند و برای همین باعث شد که بهش از 10 امتیاز 9 بدم...
اگه بگن که الان یه فیلمه که ارزش سینما رفتن داره، اون همین فیلمه، ازش حمایت کنید و برید سینما.

[Alireza-cRm]

دوستان پست میدن که رفتن دیدن فروشنده رو، میخواد اشکم در بیاد اصن(تو رشت اکرانش هنوز مشخص نیست). یه فیلم میخوای ببینی باید بری یه شهر دیگه ...عجب

[AdibTE]

کی تو بقیه شهرا اکران میشه؟ -__-

[Joey]

چه حس خاصی ـه این حس بعد از دیدن فیلم های فرهادی! مدام توی خودت می چرخی و هی کلنجار میری، انگار هنوز لازمه به خیلی چیزا فکر کنی و تعجب میکنی چقدر راحت میتونی فراموششون کنی... و فراموششون میکنی! امشب که داشتم از سالن میومدم بیرون به این فکر میکردم اگه تک تک ما می تونستیم مثل فرهادی این نکات ظریف اخلاقی که در زندگی هر روزمون میگذره و خیلی راحت از کنارشون رد میشیم رو ببینیم، چقدر زندگی بهتری در کنار هم داشتیم.

دیالوگی که بدجور منو لرزوند

بعد از اینکه رعنا سر صحنه حالش بد میشه و نمیتونه اجراش رو ادامه بده

"یکی از تماشاچیا طرز نگاه کردنش مثل اون یارو بود" (نقل به مضمون)

شاید فروشنده مثل جدایی اونقدر صیقل خورده نباشه ولی بی شک همونقدر تو رو درگیر خودش میکنه
فقط میشه گفت ببینیم، فکر کنیم، فکر کنیم و فکر کنیم

[smh2011]

حاوی اسپویل

امروز با چن تا از دوستان رفتیم فیلمو دیدیم و از خوش شانسیم صندلیم از بقیه جدا افتاد و کامل حواسم به فبلم بود.
برای منی که اصلن با گذشته نتونستم بخاطر خنثی بودن و زبون فرانسویش که هیچی نمیفهمیدم هی کام بک عالی بود.
بدون هیچ ذهنیتی فیلم رو دیدم. نه موضوع رو میدونستم نه کسی چیزی دربارش برام گفته بود.
فضایی که تو فیلم بود رو خیلی بیشتر از جدایی دوست داشتم خیلی منطقی تر و برای من قابل درک تر بود (شاید چون خودم چند بار شاهد یه همچین فضاهایی بودم و تشابه اخلاقی با عماد حس میکردم)
بازی بازیگرا عالی و یه دست بود
تقریبن همه بی نقص بازی میکردن .گریم ها هم به شدت خوب و باورپذیر بودن. شاید اولین فیلم ایرانی ای بود که تونسته بود جو مدرسه رو واقعی و اون چیزی که هست نشون بده.
به شدت با قسمت های تئاتر فیلم ارتباط برقرار کردم و یه جورایی مکمل اون چیزی بود که شاید نمیشد تو داستان خوب بیانش کرد.
فیلمنامه شسته رفته و تر تمیز بود که پایانش باز باز نبود.
ولی تاثیرگذاریش روم طولانی مدت نبود و به سرعت از فضاش اومدم بیرون.

پ.ن: عاقا مردم چرا اینجوری میان سینما؟؟؟؟؟ ملت نمیان فیلم ببینن فقط میان سینما... مونده بودم کچای فیلم خنده داره که میخندن.... یا اینکه حتمن لازم نیست از اول تا آخر فیلم یه چیزی بخوری وبا نی تا آخرین قطره آیسپک رو چندین بار هورت بکشی...10 دقیقه ای یه بار موبایلتو چک کنی.... بعد از فیلم هم که همه میخندیدن انگار نه انگار که فیلم جدی بوده وپایانش یه مقدار تاثیرگذار....

[anzalichi]

تواین دوسه سالی که میرم سینما به یاد ندارم مردم شهرم برای فیلمی اینقدر هیجان داشته باشند و بلیط فروشهای پیر شهر , فرصت خاروندن سرشون روهم نداشته باشند.
فیلم فروشنده رو خیلی بیشتر از جدایی دوست داشتم.یه حس تنفر خاصی نسبت به خیلی چیزهارو در باطن آدم شعله ور میکنه.فیلم رو دریک خط بخواهیم توصیف کنیم این میشه : بیایید بی شرف نباشیم !!
مفاهیم عمیقی رو در این قاب به تماشا نشستیم.همین بی شرف بودنی که دامن گیر انسانیت خیلی هامون شده رو به زیباترین شکل در صدای هق هق ناامیدی و داغونیه شهاب حسینی در کنج اتاق خونه نگاه میکنیم و هزاران امید و آرزویی که بخاطر رفتارهای غلط ما و دیگران بر زندگی و روح و روان همه باهم تاثیر میزاره روبه تماشا میشینیم.. شاید برای اونور آبی ها مفاهیم اخلاقی و ضدارزشهایی که دراین فیلم به تصویر کشیده میشه آنچنان ملموس جلوه نده ولی علاوه بر مباحث فیلم , مخاطب فیلم فروشنده روح آدم هاست نه جبر جغرافیاییشون و همین باعث میشه تقریبا از جمله فیلمهایی باشه که همگی بعد از تموم شدنش روی مفاهیم و ارزشهای بحث شده توش متفق القول هستیم. فیلم فقط به یکی از مرض های جامعه و در طیف وسیعتر دنیا به اسم هوس رانی پرداخته و فکر میکنم خیلی هم خوب و بی شیله پیله ذات کثیف این پدیده رو به تصویر کشیده... فیلم فروشنده کسی رو دست خالی به بیرون سینما نمیفرسته !!
و همین بس که خیلی از افراد سینما رو با مکان تاریک کنار معشوقه ی واهیشون اشتباه میگیرن و صرفا برای خلوت کردن باهم میرن سینما (میدونم که دیدید شماهم) ولی وقتی فیلم پخش شد آنچنان introقوی و محکمی داشت که همه ی خنده ها و شیطنت های ملت و رو خفه کرد و همه چیز فراموشمون شد و با دقت نشستیم تماشا کردیم و بدون شک شهاب حسینی کلاس بازیگریش , تیپش, فرو رفتن تو نقشش یک کلاس درس برای بازیگران وطنی و خیلی از خارجی هاست.
باید به اصغرفرهادی تبریک گفت...

.


نمره 8 از 10.

مشاهده محتوا اسپویلر

از مردم که نمیشه انتقاد کرد..بدشون میاد.. فیلم بنجولی مثل من سالوادور نیستم رو به فروش 13-14 میلیاردی میرسونیم ولی وقتی پای عناوین مهم که به درد جامعه میپردازن میرسیم آنچنان حمایت درستی انجام نمیشه.. عباس کیارستمی خدابیامرز , حتما باید از دنیا میرفت تا ملت چهارتا فیلم ازش دانلود کنن و ببینن... این قدرنشناسی ها اعصاب نمیزاره .. استاد فرهنگ شریف تاهفته پیش که هنوز در بینمون بودند شناخته شده نبود..کسی که تار میزد گل ها پرپر میشدن , بعد از فوتش وقتی تو گوگل.حرف ف مینوشتیم اولین سرچ اسم ایشون بود...این رسمش نیست

[AdibTE]

#با_شرف_باشیم حوصله ی نقد کردن ندارم، فقط از نکات خوب فیلم میگم براتون، نکاتی که درس اخلاق و حدیثی برای سایر فیلم ها و کارگردان های سرزمینمون بود که هر چه بیشتر جلو میریم تجاوز رو به افزایش و شرف رو به نابودیه؛ که البته این قضیه فقط جنبه ی فیزیکی نداره بلکه بیشتر با روح آدم درگیره. پریشونی ای که تو چهره ی شخصیت ترانه علیدوستی دیده میشد، غیرت و عتش انتقام شهاب حسینی، نوید یه فیلم خوب رو میداد. هر چند که از محتوای داستان و پیچیدگیش انتظار بیشتری داشتم، ناامیدم کرد و بنظرم تنها ضعفش بود که صحنه هایی قابل پیشبینی داشت. من که ردیف اول نشسته بودم(دیر رسیدم جا نمونده بود!)، کارگردانیِ اصغر فرهادی واقعا روم تاثیر داشت و احساس میکردم خودم تو فیلم زندگی میکنم! طوری که سیلیِ آخر رو احساس کردم خودم خوردم. یکی از صحنه های تاثیر گذار رو به صحنه ای ارجاع میدم که این دیالوگ استفاده شد:"فکر کرده چون نقش یه فا/حشه رو بازی میکنم هر چی دلش خاص میتونه بگه.". این فیلم رو از دست ندین. 9

[M.Amir]

به گزارش كانون سينماي دانشگاه تهران ، مسعود فراستی دیروز سه شنبه ٢٣ شهریور در کانون سینمای دانشگاه تهران دو فیلم "فروشنده" و "لانتوری" را به طور مفصل زیر تیغ نقد برد. در این جلسه ابتدا حاضران نقدهایشان را خواندند و پس از آن فراستی به جمع بندی آنها و در نهایت بیان نظرات خودش درباره این دو فیلم پرهیاهوی این روزها پرداخت. در این گزارش قسمتی از صحبت های او را مرور می کنیم: 🔹من پیشنهاد می کنم فیلم "مستاجر "پولانسکی را ببینید ، فیلم بدی است اما یک چیزش خوب است ، ساختمان را برای ما می سازد.من یک سوال دارم ، وقتی یک پدیده خودش شفاف نباشد برای سازنده ، بحث های آدم های حسابی می شود سر اینکه در فیلم فلانی چه کار کرد چه کار نکرد و این فاجعه است ، یعنی آدم هایی که مغزشان کار می کند ، اهل سینما و اهل نقد هستند را می اندازد به دامی که جوراب را درآورده یا در نیاورده ؟! تجاوز کرده یا تعدی کرده ؟! چگونه فرار کرده ؟! و آنها کل داستان را از یاد می برند. هیچکاک فیلمی دارد احتمالا قسمت دوی فصل اول سریال "آلفرد هیچکاک تقدیم می کند" ، به یک زن تجاوز می شود و شوهرش می رسد ، زن با حالتی به شدت آسیب دیده ماجرا را برای شوهرش می گوید ، متجاوز با ماشین فرار می کند (من خیلی نادقیق می گویم چون سالها پیش دیدم) ، با ماشین می روند بیرون و زن اولین کسی را که می بیند می گوید او بود. شوهر او را می گیرد و كتك می زند ، در تمام این مدت آن زن نابود است یعنی بعد از كتك زدن هم نابود است ، مرد فکر می کند قضیه حل شده است اما دوباره فردا با هم می روند بیرون. باز زن یکی دیگر را می بیند و می گوید او بود ... یعنی قصه چیست ؟ قصه همین چگونگی است ، یعنی این زن مضمحل شده ، از نظر روانی. سرما نخورده ، زمین نخورده سرش بشکند یک روزه خوب شود بیاید بیرون باند را باز کند و ... این ها نیست ، روح او آسیب دیده ، اگر برای فیلمساز همین بود که تا اینجا گفتم یک جور دیگر صحنه را می ساخت ، اینقدر چیستانی اش نمی کرد و عشق نمی کرد از این که ما و مردمی که فیلم را می بینند بگویند فلان شد یا فلان نشد ، عشق می کند و می گوید عجب سرکاری گذاشتم ، یکی باید به او بگوید تو اصلا قصه مسئله ات نیست ، اصلا زن تجاوز شده یا تعدی شده مسئله ات نیست. اگر بود من می دیدم ، چه چیزی برای او مهم است ؟ رعنا برای او مهم نیست ، رعنا می تواند بهترین شخصیت این درام بشود با یک بازی فوق العاده از ترانه علیدوستی که ظرفیتش را دارد اما این جا چیست ؟ یک زن که از اول هم گنگ است و غیر از آن صحنه آوازخوانی مبتذل بقیه جاها نیمه افسرده است ، بعد از تجاوز اگر زخم هایش را فراموش کنیم و یکی دو دیالوگ درب را باز بگذار و ... را فراموش کنیم بقیه شخصیت چگونه ساخته می شود ؟ هیچ ! هیچ تفاوت جدی با قبل ندارد. بعد چرا این خانم طلبکار است از شوهرش ؟ معمولا زنی که در این شرایط قرارگرفته تا دوران به شدت طولانی شاید تا آخر عمر احتیاج به حامی دارد و خودش را گناهکار می داند هرچقدر بگویی وزن تو ٤٠ کیلو بود او ١٥٠ کیلو بود ، چاقو دستش بود و ... اصلا فرقی نمی کند ، زن آدم حسابی، خودش را گناهکار می داند ، زن سالم تمیز و آدم حسابی ، و این از او پاک نمی شود ، یعنی احتیاج به روان پزشک و خیلی چیزهای دیگر پیدا می کند ، احتیاج شدید به حامی پیدا می کند. شوهر او باید ده برابر حامی تر بشود ، چرا این هارا نمی گویی ؟! این که جوراب درآورد و تجاوز کرد یا نه که اصلا بحث مهمی نیست ، اصلا فرض کنیم اینجا فرانسه است و صحنه تجاوز را هم می بینیم ، بعدش چه می شود ؟! این که کارگردان می گوید من در آن حمام نبودم و نمی دانم چه شده (عین جمله فرهادی) یعنی تو خالق اثر نیستی ! بعدش چه می شود ؟ زن چه می شود ؟ او می گوید کاش مرده بودم. آیا این زندگی ادامه پیدا می کند ؟ سوال مرکزی این است ، این یک ، دو : عماد چه می شود ؟ نابود است ، این عماد نیست ، این هیچ نیست ، آرتیستی می رود دنبال وانت و با تاخیر زیاد ، می رود سر تمرین نمایش و انگار نه انگار و دنبال زنش هم نمی رود ، اصلا انگار اتفاقی نیفتاده است. یعنی نه مرد فیلم ساخته می شود و نه زن فیلم ، تمام ساختمان این اثر بعد از این صحنه است که اصلا ساخته نمی شود. 🔹دوربین یک نمای خوب دارد ، به نظر من تنها نمای خوب فیلم است ، آیفون را می زند که اصلا منطقی نیست ، برای این که ٣٠ ثانیه پیش دارد با شوهرش حرف می زند ، تلفن تمام می شود و چند ثانیه بعد صدای زنگ می آید و گذر زمان را هم نمی بینیم در حالی که تایم کاملا real است. چرا رعنا درب را باز می کند ؟ چون جور دیگری بلد نیست درام بگوید. نکته ای دیگر ، درب را باز می کند با این توجیه که عماد است دیگر ، عماد که به طور واقعی تا مدتی نمی تواند بیاید با صحنه تلفن که دیدیم . فرض کنیم فکر كرده عماد است، همان لحظه مي رود حمام. اگر عماد است، هيچ زني حتي در شرف طلاق هم که باشد نمی رود حمام ، می ایستد سلامی می کند و بعد می رود ، این دیگر مینیمم زندگی است ، این مسخره بازی است که همه این ها حذف شده. ما را وادار می کند زندگی به او بگوییم ، اصلا مثل این که کارگردان نمی داند زن چیست، مرد چیست، زندگی چیست! 🔹حذف کردن این ها یعنی فیلم ساز بلد نیست درام بسازد و بلد نبودن اش را با حذف آگاهانه بروز می دهد ، وقتی حذف می کند مخاطب دیگر دنبال سینما نیست ، دنبال قصه خاله زنکی است : چه شد ؟ اما وقتی حذف نمی کنی مثل هیچکاک که هیچ چیز را حذف نمی کند ، دنبال چگونه هستیم که همان برخورد آدم ها با موقعیت است و مدام خودمان را جای آدم ها در آن فضا قرار می دهیم ، ما اینجوری تجربه می کنیم و رشد می کنیم. این فیلم اتفاقا تعلیق suspense می خواهد برای اینکه مسئله بعد از تجاوز مهم است نه خود تجاوز. حرف فرهادی چیست ؟ رعنا حق دارد ، عماد کمتر حق دارد ، پیرمرد کمی بیشتر حق دارد ، سوپرمارکتی هم حتی حق دارد فقط مخاطب حق ندارد. این نسبیت حق داشتن را در میزانسن می بینیم. وقتی خانم رعنا می گوید اگر دست رویش بلند کنی نه من نه تو ، این یعنی چه ؟! در میزانسن رویارویی عماد و پیرمرد و بعدتر رعنا دوربین کاملا طرف پیرمرد است و آن را مظلوم نشان می دهد. فیلم سازی بلد نیست pov می گیرد از شهاب حسینی در آشپزخانه و پیرمرد نشسته است ، بلند می شود و در ادامه خودش می آید در pov اش ! فیلم از این مثال های غلط پر است. فیلمساز مدام کدهای اومانیستی قلابی غیر سینمایی و غیر دراماتیک می گذارد که اصل را نگیریم. جایزه مال این است : پیرمرد فیلم وسوسه شد. گناه دارد این چک چی بود ؟ و ... می گوید جامعه ی ما شبیه رمان میلر است که اصلا و مطلقا رمان را نمی فهمد ، یعنی آن بحران اقتصادی را اصلا درک نکرده ، می گوید ما شبیه آن زمانیم و من دارم علیه خشونت جاری جامعه حرف می زنم. چه خشونتی ما دیدیم ؟ یک سیلی بود فقط که می گوید این هم اضافه است. 🔹فیلم با یک تنش آغاز می شود ، تنشی که در واقع ادامه ندارد پس تنشی در کار نیست، خانه ی خراب قلابی ، دوربین روی دست برای این که نایستد و ببینیم چه خبر است ، فقط آشفتگی. وارد خانه ی دوم می شویم، خانه ی اول که به کل از حیز انتفاع خارج است، در خانه ی دوم ٢٠ دقیقه وقت من را سر چیدن وسایل تلف می کند. نمایشنامه ربطی به فیلم ندارد چون ویلی عذاب وجدانی که سر قضیه دارد بخشی از فرسودگی اش است و اساسا شکست خورده است. این متجاوز باید فروشنده می شد که نشده است. این پیرمرد شکست خورده نیست ، کار می کند ، زن و بچه دارد و ... به علاوه ی اینکه دوربین وقتی می رود در تئاتر کاملا ضبط تئاتری دارد ، دوربین برگمان را در "بعد از تمرین" ببینید ، وقتی می رود در تئاتر دوربین و تدوین سینمایی است. فرهادی وقتی می رود در تئاتر دوربینش تئاتری می شود. چرا با وجود تجاوز و ... همچنان عماد می رود سر تئاتر ؟ سر کلاس گاو نشان می دهد. بشدت گاو را دست می اندازد ، دارد با گاو متلک اجتماعی می گوید بعد کتاب ها را می ریزد سطل آشغال ! معلم ادبیات این را نمی گوید. فقط فرهادی می تواند چنین کاری بکند چون اصلا کتاب نمی داند چیست ، حرمت کتاب را نمی داند. در منطق نسبی گرایی ایشان عماد هم حق دارد ، سیلی را می زند که بگوید من علیه خشونت حاکم بر جامعه ام ، این هم خشونت ، در میزانسن می فهمیم کارگردان طرفدار پیرمرد است. و بابت سیلی اینجا هم بهره برداری می کند ، کسی که نشناسدش می گوید عماد اینجا یک سیلی زد دیگر ، دست هم می زنند در سینما. با منطق خودش که همه چیز نسبی است و اخلاق هم نسبی است باید به عماد هم حق بدهد اما نمی دهد. من گفتم فیلم یک نمای خوب دارد ، یک بازی خوب دارد که بچه ی فیلم است و یک نمای خوب هم دارد : مکثی که دوربین روی دربِ باز می کند وقتی رعنا از کادر خارج شده و به حمام رفته ، این شروع تعلیق می توانست باشد ولی ادامه پیدا نمی کند ، این مهم ترین و بهترین نمای فیلم است. 🔹من هم بودم به این فیلمنامه جایزه می دادم ، برای اینکه همان تصویری که آنها از ما می خواهند را ارائه می دهد ، یک تصویر اگزوتیک مدرن ، مخملباف ها اگزوتیک سنتی اند ، این اگزوتیک مدرن است. پ.ن: این پست تنها جنبه ی اطلاع رسانی داشت. منبع: کانون سینمای دانشگاه تهران @CinemaUT

[EYE]

فراستی منتقدیه که میگه فروشنده بده,لانتوری بده,پالپ فیکشن و تارانتینو کلا تعطیلند,راننده تاکسی هیچی نداره,کوبریک هیچی نداره فیلماش مفت نمیارزه,نولان فیلماش بده و بین ستاره ای بدترینشونه...کلا همه چرت و پرتن و مقوان ولی فقط هیچکاک خوبه هیچکاک.منتقدی که نتونه بدون عقیده شخصی بره جلو منتقد نیست!بهرجهت سینما سلیقه ایه و ممکنه یکسی خوشش نیاد از یه فیلمی که 10ملیون نفر خوششون اومده.ولی اگه اون یک شخص سینماگر باشه میگه باشه من حالا بهم نخورده این فیلم ولی نکات مثبت فیلم رو میبینه!قبول میکنه!ولی میگه به مزاق من خوش نیومده!
ولی فراستی میشینه با اون چنتا عقب افتاده دیگه تو هفت یه چنتا واژه هم هست که مدام همونا رو بلده تکرار کنه!فلان چیز مقواس.شصخیت مقواس.کارگردان خودفروشی کرده.وطن رو به حراج گذاشته.من برای فیلمها نوشابه باز نمیکنم! و غیره...همینا رو هی تکرار میکنه بعدشم میشینن مثلا دارن ایستاده در غبار رو نقد میکنن یهویی بهت ضربه وارد میکنن و با صراحت میان میپرن وسط میگن آره الان مثلا این فیلم رو که ساختارش رو با بچه رزماری مقابسه کنیم,میبینیم که واقعا هم فیلم پولانسکی فقط به درد خودش میخورده و هیچی نداشته در واقع!یعنی 500بار دیدم که خیلی یهویی بحث رو به فنا میدن.یعنی از یه چیزی میپرن به یه چیز دیگه ای که هیچ ارتباطی بینشون نیست.حالا این بالاییه مثال بود ولی بار ها دیدم که مثلشو.یبار دیدم بحث سر یه فیلم جنگی بود که اسمشم یادم نیس بعد بحث کشیده شد به جاده مالهالند و ادامه پیدا کرد.یعنی کلا جوری پرش موضوع دارن که خودتم آخرش نمیفهمی بحث چجوری به اینجا رسید.یا همین دقعه پیش که فراستی هی کرم میریخت بحث رو بی ارتباط میبرد سمت فروشنده آخرشم که گ.ه زد به پایان فیلم.
بمونه که نقد نخواستیم...حداقل میشینید تو تلویزیون چرت و پرت میگین,پایان فیلمها رو لو ندید
در کل اینکه بیخیال فراستی و امثالش بشید

[M.Amir]

فراستی منتقدیه که میگه فروشنده بده,لانتوری بده,پالپ فیکشن و تارانتینو کلا تعطیلند,راننده تاکسی هیچی نداره,کوبریک هیچی نداره فیلماش مفت نمیارزه,نولان فیلماش بده و بین ستاره ای بدترینشونه...کلا همه چرت و پرتن و مقوان ولی فقط هیچکاک خوبه هیچکاک.منتقدی که نتونه بدون عقیده شخصی بره جلو منتقد نیست!بهرجهت سینما سلیقه ایه و ممکنه یکسی خوشش نیاد از یه فیلمی که 10ملیون نفر خوششون اومده.ولی اگه اون یک شخص سینماگر باشه میگه باشه من حالا بهم نخورده این فیلم ولی نکات مثبت فیلم رو میبینه!قبول میکنه!ولی میگه به مزاق من خوش نیومده!
ولی فراستی میشینه با اون چنتا عقب افتاده دیگه تو هفت یه چنتا واژه هم هست که مدام همونا رو بلده تکرار کنه!فلان چیز مقواس.شصخیت مقواس.کارگردان خودفروشی کرده.وطن رو به حراج گذاشته.من برای فیلمها نوشابه باز نمیکنم! و غیره...همینا رو هی تکرار میکنه
بمونه که نقد نخواستیم...حداقل میشینید تو تلویزیون چرت و پرت میگین,پایان فیلمها رو لو ندید
در کل اینکه بیخیال فراستی و امثالش بشید

خواستم زودتر پست بدم گفتم ابتدا روند ویرایش تون کامل بشه بعد.

به شخصه معتقدم هم باید نقدهای مثبت خوانده بشه و هم نقدهای منفی! جالبه که بدونین فیلم هایی که می پنسدم رو اول میرم نقدهای منفیش رو میخونم!
همین نقدهای منفیه که بعدها روی نحوه ی برقراری ارتباط با داستان روی فیلمهای دیگه روی آدم تاثیر میذاره!

در آخر همانطوری هم که عرض کردم اون پست تنها جنبه ی اطلاع رسانی داره. چرا که خودم هنوز وقت نکردم این فیلم رو ببینم و در موردش نظر بدم.
اما تابحال صحنه هایی از تجاوز و مشکلات بعدش رو با اکت های معرکه ای دیدم که فکر نکنم بتونم با صحنه های این فیلم ارتباط برقرار کنم! بالاخره فیلمهای ایرانی محدودیت خودشون رو دارن.