Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود پنجم

[Katy Perry]

Season 6, Episode 5, The Door
فصل ششم, قسمت پنجم, در

خلاصه داستان اين قسمت : تیریون به دنبال متحدی عجیب است. برن بسیار می‌آموزد. برین به ماموریتی می‌رود. به آریا شانسی داده می‌شود تا خودش را اثبات کند. و هودور ...

ویرایش مدیریت:
_{لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی}

[Sir Nikk]

[persp000000lis]

باحال ترین عکسهارو جمع آوری کردم ، امیدوارم لذت ببرین

بــــــــــــــــرای دیدن عکــــــــــــس های این قسمت کلیک کنید

وقتی برای بار اول hold the door رو شنیدم
و و قتی برای بار دوم hold the door رو شنیدم

[HlHCC]

یکی بیاد این قسمت 5 نقد کنه.خیلی اپیزود سنگینی بود!!!!!!

این اپیزودو تازه الان دیدم.
فکر میکنم این اپیزود پخته ترین اپیزود تا این جای سریال بود،. البته بعضی از قسمت هاش مثل فرار یارا گریجوی هم به نظرم ماستمالی کرده بودن و نمیخاستن بیشتر از این روی این بحث تاکید کنن. بله ،،، واقعا قبول دارم که اپیزود سنگینی بود و آدم واقعا نمی دونه چی بنویسه
کلن قشنگ بود....9.3

[shahin9191]

پست اکثر کاربرا :
1-یا اسپمه (هر قسمت مینویسن بدون شک این بهترین اپیزود بود ، یه عده هم مینویسن مطمئنا آشغال ترین اپیزود بود) که خوندن این مزخرفات واسه ما هیچ فایده ای نداره!
2-یا از احساسات مسخرشون مینویسن (مثلا گریه کردمو فلان...)
3-یا چیزایی که خودمون توسریال دیدیم رو عینا بازگو میکنن



دوست عزیز اینجا محل بحث و تبادل نظر و صحبت طرفدارای سریاله بزرگیه که تو این سریال هر نوع حسی از خنده و عشق تا خشم و گریه واسه بیننده ها پیش میاد و توهین و مسخره خوندن نظر افراد کار قشنگی نیست.خوبه ادم یاد بگیره نظر مخالفش رو هم با ادب بگه

[lady snow]

شما هم قبل از اینکه پستهای (abbas stannis) رو بخونین اول ازش تشکر میکنین یا فقط من اینجوریم ؟

پست اکثر کاربرا :
1-یا اسپمه (هر قسمت مینویسن بدون شک این بهترین اپیزود بود ، یه عده هم مینویسن مطمئنا آشغال ترین اپیزود بود) که خوندن این مزخرفات واسه ما هیچ فایده ای نداره!
2-یا از احساسات مسخرشون مینویسن (مثلا گریه کردمو فلان...)
3-یا چیزایی که خودمون توسریال دیدیم رو عینا بازگو میکنن
اما آقا عباس راجع به نکته های ریز و بخشهای جا افتاده ی سریال حرف میزنه و بدون اینکه وقت رو هدر بده،یک راست میره سر اصل مطلب

مزخرف، احساسات مسخره

دوست من عزیز من برادر خواهر نمیدونم چه سنی هستین
اینجا که کلاس درس نیست بیایم نکات کنکوری بنویسیم. اینجا یه جمع دوستانه هست. جمعی از کسانی که عاشق این سریال هستن. جایی هست که میای و از خوندن احساسات کسانی که با تو یک علاقه مشترک دارن لذت میبری. از اینکه فلان جا اشک ریختن و فلان جا خندیدن. از فلانی متنفرن و عاشق فلانی هستن. از کل کل بین کسایی که دنریس رو دوست دارن یا ندارن. از خوندن سوالایی که اصلا به فکر خودت نرسیده متعجب میشی. و از اینکه جواب سوال کسی رو میدونی و براش مینویسی شاد میشی. و نقدایی میخونی که تو رو شگفت زده میکنه. من از پیدا کردن اینجا خیلی خوشحالم. و از اینکه دوستان اینجا احساساتشون رو با من به عنوان یکی از اعضای این فروم درمیون میزارن و همینطور احساسات من رو میخونن خیلی لذت میبرم.
اینجا که دنیای مجازی هست هیچی. ولی قویا به شما پیشنهاد میکنم توی دنیای واقعی به احساسات آدمها احترام بگذارید.

اضافه شده در : 4 minutes

این فرزندان جنگل که همشون دختر هستن. کسی می دونه چجوری زاد و ولد می کنن ؟

در مورد فرزندان جنگل فکر نکردم هیچوقت.
ولی در مورد آدرها فک میکنم تفاوت جنسیتی نباید داشته باشند. چون نوزادان پسر بهشون تقدیم میشده و اونها رو به آدر تبدیل میکردن. و اینکه میگن اون استارک عاشق یه آدر شد برام جالبه. یعنی آدر جنس مونث هم دارن؟

[KEVIN GARVEY]

یه نکته.
آدرهای بزرگ مثل اونیکه با شمشیر والریان میمیرن اولش هشت تا اینا بودن. تا الان سه تاشان مرده. از در غار که اومدن تو 4 تا بودن که الان ۳ تا میمونه. کسی میدونه چند تا ازونا هست. یا تو کتاب اشاره شده به اینا. مثل طلایه داران لشکر وایت واکرها هستن اینا.
میدونیم که اینا همون بچه هایی هستن که اون یارو بهشون میداد.

[New_Sense]

تراژدی هودور با اینکه نوشتن نقد واسه سریالی با این عظمت و پر از محتوا و نکات ریز و درشت بسیار کار سختی هست ولی خب به رسم و عشق و علاقه ای که به سریال گیم آف ترونز و همچنین قسمتی که پرده برداری میکند از تراژدی هودور ؛ بنده تلاشم رو کردم نقدی در خور و قابل توجه ای را برای این اپیزود و طرفدارهای این سریال بنویسم . نکته اول برمیگردد به اپیزود قبل ؛ رویارویی سه خواهر با برادارانشان را به خوبی نشون داده شد که جنگ و قدرت طلبی نه تنها از مردان فقط سرچشمه نمیگیرد ؛ بلکه این زنان هستند که سرنوشت یک خاندان را میتوانند در دست بگیرند و به خوبی شاهد لحظه دیدار خواهر و برادر در استارک ها و گریجوی ها و تایرل ها بودیم و مطمنا سرنوشت وستروس و جنگ و پادشاهی با وجود دنریس تارگرین و سرسی لنیستر ؛ مهر محکمی بر قدرت زنها در این فصل سریال می باشد . چیزی که به ندرت در فصل 1 شاهدش بودیم و به مرور و رفته رفته قدرتمندی زنها را در جایگاه های مختلف ؛ مشاهده کردیم . زمانی که در فصل های 2 یا 3 ؛ از قدرت دنریس پرده برداری شد چیزی که به مرور در وجود هر شخصیت از خاندان های مختلف نمود پیدا کرد ؛ مثلا وجود کتلین در کنار راب استارک یا وجود ملیساندرا در کنار استنیس باراتیون و وجود یارا گریجوی در کنار پدرش و سرسی لنیستر در کنار جافری ؛ همگی به نوعی نشان از وجود وجه دیگری از سیاستمداری و تفکر هوشمندانه زنان در سریال می باشد . با اینکه در جای جای سریال شاهد در هم تنیده شدن شخصیت های زن بوده ایم و شخصیت های زن همانطور که در جایگاه مشاور و حتی قدرت قرار میگرفتن ولی باز دچار آزمون و سختی قرار گرفته اند ؛ همانطور که دنریس تارگرین توسط برادرش به کال دروگو هدیه داده شد و در 2 اپیزود قبل تر توسط دوتراکی ها اسیر شد و از بین رفتن جایگاه سرسی در فصل قبل و نابود کردن شرف و عزت او بعد از چالش لخت پیمایی در شهر توسط مذهب هفت و همچنین نابود کردن روح لطیف سانسا بعد از ازدواج با جافری و بدتر از اون ؛ قسمت فجیع عروسی اجباری رمزی با سانسا و صحنه به شدت ناراحت کننده گرفتن دخترانگی سانسا توسط رمزی و ... همه و همه نشان از قدرت نمایی شخصیت هایی که در اول در حاشیه و به مرور در بطن و حتی در قدرت قرار گرفته اند ؛ می باشد . با اینکه نام نقد « تراژدی هودور » می باشد ولی خب ترجیحا لازم دانستم به هر خاندانی سری بزنم و چیزی را بیان کنم . ما با خاندانی از دریا طرف شده ایم به نام گریجوی ؛ خاندانی که در این اپیزود به شدت کاملتر و دقیق تر ساخت و پرداخت شده است که حتی در این 5 فصل اخیر سریال اینطور نشان داده نشده بود ؛ و انتخاب پادشاه بر حق در گریجوی صحنه های به شدت دیدنی دارد مثلا قرارگیری در کنار دریا برای انتخاب پادشاه و همزمان استفاده از موسیقی خاندان گریجوی و صحنه های شعار گونه تیون گریجوی برای حفظ و قدرت خواهرش یارا و پیدا شدن عمو آنها یورون برای تصاحب قدرت ؛ و در نهایت آن تاجگذاری پر از التهاب گریجوی ها و فرار یارا و تیون با همه ناوگان ؛ همه چیز در اصل نشان از نحوه نگارش داستان دقیق و لحظه های مهم می باشد ؛ چیزی که یورون به دنبال آن بود ( بردن ناوگان به سمت میرین و ملحق شدن با دنریس و ...) و اتفاقی که باعث شد یارا و تیون را به سمت و سوی دنریس هدایت کند ؛ هرچند هنوز نمیتوان احتمالی بر جایگاه لنگر اندازی ناوگان گریجوی ها داد . و نکته دیگر داستان آریا استارک می باشد داستانی که گمانه هم به خدای بی چهره میزند و هم آریا را در جایگاه بین بی چهره بودن و یا اصل نسب داشتن قرار میدهد ؛ صحنه های تئاتر مضحک در شهر و رویارویی آریا با این صحنه ها و اون بغض و فروخوردگی آریا ؛ هنوز این ذهنیت را برای بیننده به تصویر میکشد که آریا هنوز یک استارک هست یا یک بی چهره ؟ صحنه های تئاتر مضحک که در خیابان اجرا شد همگی و همگی داستان واقعی یک وجه از باراتیون و استارک و لنیستر ها رو به تصویر کشید ؛ با اینکه همگی نقدی تمسخر آمیز به وضعیت پادشاهی همه خاندان ها را گوشزد میکرد . دنریس تارگرین همانطور که در ابتدا نقد تاکید شد ؛ نقطه عطف داستان می باشد ؛ شخصیتی که در این اپیزود هم ارتش قدرتمند دوتراکی ها با او هم پیمان شده اند و هم عشقی که در قلبش به سر جوراه مورمنت دارد را به وضوح نشان داد و هم اینکه تیریون لنیستر و لرد واریس توانسته اند با چینش سیاسی و هوشمندی برای ورود دنریس به میرین ؛ مقدمه چینی کنند در اصل این هوش بالای دنریس و واریس این وضعیت را سرو سامان داد ولی مساله مهم و اساسی در این اپیزود وجود قدرت خدای نور و بانوی قرمزی دیگر به جمع مشاوران دنریس می باشد ؛ بانوی قرمزی که زمانی ملیساندرا را به سمت استنیس فرستاده بود ( و شکست استنیس ) پر از خرافات و توهماتی که نامشخص می باشد و شاید این وجه مشکلات جدیدی را برای دنریس به وجود بیاورد . و اما سانسا و جان ؛ دو شخصیت دوست داشتنی ولی بدون نگرش و تاکتیک سیاسی و جنگ حداقل نسبت به خاندان های دیگر ؛ هوشمندی لرد بیلیش بسیار ستودنی هست و آن چهره حق به جانب گرفته او و مطمنا در این وهله زمانی بسیار هوشمندانه ؛ شاید به ارتش جان ملحق شود و چیزی که در حد تصورات بنده می باشد که لرد بیلیش به دنبال گرفتن سانسا از جان می باشد و این چهره مظلومیت و دیدار او قبل از هرجنگی برای نشان دادن اهمیت خود نسبت به سانسا دارد ؛ چیزی که احتمال داده میشود این است که لرد بیلیش واقعیت وجود برندن عمو سانسا را دروغ گفته است و چیز پر اهمیت دیگری در ذهن دارد ( زبان قاصر است از فهمیدن درک و هوشمندی لرد بیلیش ) . و مطمنا در اپیزود بعد شاهد جنگی تمام عیار باید بود . چیزی که این فصل را به شدت هم پر از هیجان و هم پراز توهمات میکند ؛ ناشی از اینکه شخصیت برن استارک و کلاغ سه چشم و کلا تاریخچه وستروس دستخوش چه تحولاتی قرار گرفت که امروز باید وستروس شاهد آدرها و نایت کینگ و کلاغ سه چشم و مذهب هفت و خدای نور و خدای بی چهره باشد ؟ و همگی در اصل خداهایی با قانون های مخصوص خود پیش بروند و همگی ادعای بزرگ بودن و حق بودن را نشان بدهند ! نقب زدن به گذشته توسط برن و هم ردیف شدن با کلاغ سه چشم و برگشتن به گذشته های دور که از اپیزود اول ما شاهدش بودیم چیزی بود که یواش یواش ما را همراهی کرد برای این اپیزود و چیزی که هودور را هودور کرده بود ؛ و مطمنا این وجه داستان گویی از بچگی ند و بنجن و لیا و وینترفل در گذشته اینقدر جذابیت داشت که فکر میکنم همه طرفداران متفق القول از برگشت به گذشته لذت برده اند . در این وضعیت جی آر آر مارتین و تیم سازنده به هوشمندی بسیار بالا توانسته اند مقدمه ای برای این فرضیه درست کنند ؛ که آیا دخالت هایی که برن استارک در برگشت به گذشته انجام داده است باعث تغییر رویه و جنگ هایی در وستروس شده است ؟ و آیا تاثیرات برگشت به زمان قبل و قرارگیری اون در این وضعیت باعث مرگ شخصیت ها می شود ؟ چیزی که به هیچ وجه نمیتوان نتیجه مطلوبی از آن گرفت و نمیتوان پیش بینی کرد ؛ این که در این اپیزود به واسطه برن ؛ تاریخچه به وجود آمدن آدرها رونمایی شد ؛ بسیار قابل اهمیت است ولی خب سوالای اساسی که ذهن همه مارا درگیر کرد این بود که چرا آدرها وفادار نماندند به فرزندان جنگل ؟ و چرا نایت کینگ ؛ کلاغ سه چشم را کشت ؟ و اینکه برن قرار بر این شد در جایگاه کلاغ سه چشم قرار بگیرد ولی با این وضع فرار از آدرها و همچنین فلج بودن او ؛ چطور باید در این جایگاه قرار بگیرد ؟ و ... و اما « تراژدی هودور» یا بهتر بگوییم « hold the door » چیزی که از همان فصل های اول شخصیت هودور را هودور میکرد ولی مساله ای که همه بینندگان و طرفداران سریال را به چالش کشید و اینقدر به شدت تراژدیک بود که میتوان جزو بهترین اپیزودها و یا سکانس در تاریخ سریال و تلویزیون نام برد ؛ در اصل برن استارک در مرحله اول با قرارگیری خودش در گذشته به واسطه کلاغ سه چشم و در مرحله دوم در وینترفل دوران قدیم و قرارگیری در جسم هودور این محاسبات و تفکرات هر بیننده را در هم ریخت( چیزی که در فیلم اینسپشن ؛ کریستوفر نولان کامل به آن پرداخته شده است ) و در این وجه داستانی کاملا همه را درگیر خود کرد ؛ و این هوشمندی جی آر آر مارتین و بقیه نویسنده های در کنار اون که چطور از اولین فصل این سریال به این نکته رسیده اند که هودور به معنای hold the door می باشد ؟ و چطور باید در اپیزود 5 فصل 6 از آن استفاده کرد ؟ ( چیزی که همیشه در سریال لاست قابل اهمیت بود و این طرز فکر نویسنده ها که به مراتب داستان را به فصل های پایانی ارتباط داده بودند از همان اوایل فصل ) و خب صحنه به شدت قدرتمند و دیدنی تلفظ hold the door و تغییر به هودور و صحنه مرگ هودور خیلی خیلی تراژدی عظیمی را نشان داد ؛ مطمنا شما هم به اندازه من از این صحنه پر از التهاب و غمگین؛ ناراحت شده اید و حتی اشک هایی نیز در چشمانتان جمع شده است . داستان گویی به شدت بالا پیش می رود و هر اپیزود اینقدر چالش بر انگیز و مهم می باشد که نمیتوان اپیزود 9 و 10 این فصل را پیش بینی کرد و حتی نمیتوان تصور کرد چه کسی و چه شخصیت پر اهمیتی باید شاهد مرگش در اپیزود های آخر باشیم و اینکه چطور باید این معادلات را در کنار هم بچینیم و از همه مهمتر جی آر آر مارتین مارا به کجا میخواهد ببرد ؟ هنوز راه درازی مانده است برای همه تعملات و تفکرات و فهم و قدرت این همه رویارویی با دنیایی به وسعت یک دنیای وستروسی و مغز جی آر آر مارتینی و صحنه پردازی و کارگردانی دیوید بینوفی . و همچنان به انتظار مینشینیم .

[iran9win]

نقل قول از پست "لو رفتن داستان کل فصل !"

خوب شد گفتی
خیلیارو میشناسم وقتی اول اسپویل ها رو میخونن بعد سریال رو میبینن ، بیشتر هایپ میشن ^_^
خودمم بعضی وقتا اینطوریم ، ترجیح میدم اول اسپویل ها رو بخونم
میشه بگین خلاصه ای که از فصل شیش game of thrones لو رفته رو کجا گذاشتن ؟
کسی ترجمه اش نکرده ؟

متاسفانه اصلا خلاصه نیست

طرف کل فصل رو دیده تا اخر و کامل گفته

حتی سوالام جواب داده

با ریزترین جزییات مثلا جزییات کاما جنگ حرامزاده ها !!!!!

[HMNN]

مزخرف، احساسات مسخره

دوست من عزیز من برادر خواهر نمیدونم چه سنی هستین
اینجا که کلاس درس نیست بیایم نکات کنکوری بنویسیم. اینجا یه جمع دوستانه هست. جمعی از کسانی که عاشق این سریال هستن. جایی هست که میای و از خوندن احساسات کسانی که با تو یک علاقه مشترک دارن لذت میبری. از اینکه فلان جا اشک ریختن و فلان جا خندیدن. از فلانی متنفرن و عاشق فلانی هستن. از کل کل بین کسایی که دنریس رو دوست دارن یا ندارن. از خوندن سوالایی که اصلا به فکر خودت نرسیده متعجب میشی. و از اینکه جواب سوال کسی رو میدونی و براش مینویسی شاد میشی. و نقدایی میخونی که تو رو شگفت زده میکنه. من از پیدا کردن اینجا خیلی خوشحالم. و از اینکه دوستان اینجا احساساتشون رو با من به عنوان یکی از اعضای این فروم درمیون میزارن و همینطور احساسات من رو میخونن خیلی لذت میبرم.
اینجا که دنیای مجازی هست هیچی. ولی قویا به شما پیشنهاد میکنم توی دنیای واقعی به احساسات آدمها احترام بگذارید.

اضافه شده در : 4 minutes



در مورد فرزندان جنگل فکر نکردم هیچوقت.
ولی در مورد آدرها فک میکنم تفاوت جنسیتی نباید داشته باشند. چون نوزادان پسر بهشون تقدیم میشده و اونها رو به آدر تبدیل میکردن. و اینکه میگن اون استارک عاشق یه آدر شد برام جالبه. یعنی آدر جنس مونث هم دارن؟

شاید اگه نوزاد دختر داشته باشن اون نوزاد تبدیل به آدر مونث بشه.
شاید فرزندان جنگل زن یا زن هایی هم تبدیل کرده باشن به آدر ها.
شاید هم اون داستان واقعی نیست و هیچ آدر مونثی وجود نداره و نداشته.
واقعیت این ه که ما نه چیز زیادی از آدر ها می دونیم و نه آدر های زیادی دیدیم. باید همه احتمالات رو در نظر بگیریم.

[sornay]

یه نکته.
آدرهای بزرگ مثل اونیکه با شمشیر والریان میمیرن اولش هشت تا اینا بودن. تا الان سه تاشان مرده. از در غار که اومدن تو 4 تا بودن که الان ۳ تا میمونه. کسی میدونه چند تا ازونا هست. یا تو کتاب اشاره شده به اینا. مثل طلایه داران لشکر وایت واکرها هستن اینا.
میدونیم که اینا همون بچه هایی هستن که اون یارو بهشون میداد.

S04E04