Game Of Thrones | مادر اژدهایان. موهبت یا مصیبت؟

[HMNN]

هشدار! فقط در صورتی به خواندن ادامه بدید که سریال رو تا قسمت چهارم فصل ششم تماشا کردید!

Spoiler Alert!

دنریس تارگرین یکی از مهم ترین شخصیت های سریالِ. از معدود کسانی که هنوز نمردن!، صاحب ارتشی بسیار قدرتمند، چند تا جوجه اژدها، یک شهر، یک استاد جاسوس و کوتوله ای دوست داشتنی.

هدف من از زدن این تاپیک بررسی دو دیدگاه درباره دنریس و آینده اش و نقشی که در داستان ایفا می کنه (و خواهد کرد) هست. دو دیدگاهی که در چند سال اخیر و در هنگام مطالعه درباره سریال باهاشون بسیار برخورد داشتم.

دیدگاه اول دنریس فردی بسیار خوش قلب است. او به مردم جهان (وستروس) رفاه و صلح هدیه خواهد داد. همان طور که به برده ها آزادی هدیه داد. در پایان داستان او به نگهبانان شب و جان اسنو کمک می کند و با آدر ها و ارتش مردگانشان می جنگد. او همه مردم را با استفاده از اژدهایانش نجات می دهد. او یک فرشته است که دیو (وایت واکر ها ) را نابود می کند.

دیدگاه دوم دنریس به اندازه آدر ها خطرناک است(خواهد شد) و به اندازه آن ها صدمه خواهد زد. در پایان داستان، او و اژدهایانش دشمن بشر خواهند بود(مثل آدر ها) دنریس شاید فردی خوش قلب باشد و نیت خیری داشته باشد. اما او باعث زجر مردم زیادی شده و باعث زجر مردم زیادی خواهد شد.

نظر من :

دنریس یک فاتحِ. بلد نیست حکومت کنه. بلایی به سر مرینی ها آورد که خودشون اومدن گفتن ما می خوایم دوباره برده بشیم! کسی که نمی تونه به یک شهر حکومت کنه چطوری می خواد به یک قاره حکومت کنه؟
تیریون هست. اما شما فکر می کنید دنریس حاظره به حرف های تیریون گوش بده و با دشمنانش مذاکره کنه و باهاشون به توافقی برسه؟
دنریس قضاوت بسیار ضعیفی داره. یادتونه یک بار یک برده سابق رو به خاطر این که یکی از پسران هارپی رو بدون دادگاه اعدام کرده بود، بدون دادگاه اعدام کرد؟



حمله اون به وستروس یک فاجعه برای مردم وستروس خواهد بود.
فکرشو کنید! ارتش دوتراکی ها تو وستروس! عروسی دتراکی رو به خاطر دارید؟ مردمی که عروسیشون اینطوریِ حمله نظامیشون چطوری خواهد بود؟



سخنان بانوی قرمز جدید سریال رو به یاد بیارید. " اژدهایان ناباوران رو با آتششون خالص می کنن و گناهانشون رو پاک می کنن "

این داستان هیچ وقت درباره نبرد "خیر" و "شر" و آدم خوبه و آدم بده نبوده. شخصیت ها همه خاکستری هستند. این که در پایان دنریس به عنوان آدم خوبه آدر ها که آدم بدِ هستن رو شکست بوده و همه چیز به خوبی و خوشی تموم شه خیانتی به داستانِ و با روحش تضاد داره.

برای مردم عادی وستروس، دنریس و اژدهایانش به اندازه آدر ها خطرناک و قدرت مند هستند(خواهند شد)
ارتباط بین اژدهایان دنریس و خود او با آتش مانند ارتباط آدر ها با یخ است.




من فکر می کنم هدفی که در پایان داستان دنبال می شه به دست آوردن تعادل ِ . یعنی انسان ها سعی می کنن اژدهایان دنریس و آدر ها رو نابود کنن. و فقط در این صورت به پایداری نسبی در جهان می رسیم.
دنریس به طور ذاتی پلید نیست، اما صدمه زیادی زده و صدمه زیادی می زنه و باید متوقف شه.

---

(دیدگاه ها بسیار رادیکال هستند. از عمد بوده)
من نظرم رو گفتم، خوشحال می شم شما هم نظرتون رو بگید.
امیدوارم بتونیم بحث و گفتگو خوبی در این باره با هم داشته باشیم.


نظرسنجی: اگر 1 به معنای موافقت کامل با دیدگاه اول و 7 به معنای موافقت کامل با دیدگاه دوم باشد، بین 1 تا 7 عددی رو انتخاب کنید.

[KING STANNIS]

اصلا خوشم نمیاد دنی ب حکومت برسه....
چون حقش نیس چون حکومت بلد نیس...
ولی کلا خیلی خرشانسه...

[hasssan]

مطمئن باش آخر داستان نبرد دنریس و شاه شب در پیشه.

نغمه یخ و آتش

حالا اینکه چه کسانی به ارتش دنریس میپیوندن و ... معلوم نیست.
کلا با اینکه دو فصل دیگه مونده ولی اتفاقات زیادی در پیشه.

در مورد شخص دنریس هم فقط میشه گفت بعضی جاها بی تجربگی کرده و در خوش نیت بودنش شکی نیست.
من خودم از استارک ها خوشم میاد و همیشه میگفتم دنریس که میخواد همه خاندان ها رو نابود کنه با اینا چیکار میکنه؟
اما بعد از اینکه دیدم با تیریون لنیستر عاقلانه کنار اومد. گفتم حتما با استارکهایی هم که منافع شون با دنریس در تضاد نیست کنار میاد.

یه ورژن اینه که قبل از رسیدن دنریس به وستروس زمستان حداقل تا کینگزلندینگ رسیده و جنگ دنریس و دار و دستش (کلا انسانها) با ادر ها خواهد بود و جنگی بین دنریس و خاندانی در نخواهد گرفت. یعنی خاندان ها از بین رفتن و شخصیت هایی موندن که به دنریس میپیوندن (جان اسنو، برن، تیریون و ...) و به جنگ میرن.
یه ورژن هم اینکه دنریس بیاد و طی جنگ هایی قدرت رو در دست بگیره و پیشروی آدر ها قدرتهای باقی مونده رو با دنریس متحد کنه و ... (برای دیدن صحنه های جنگی و داستانی بیشتر امیدوارم این اتفاق بیافته)

[New_Sense]

من هم با نظر hassan موافقم ؛ به نظر من درگیری در بین آدرها و دنریس رخ میده ؛ ولی تا قبل از رد شدن آدرها از دیوار ؛ دنریس یه جنگایی با خاندان هایی داره و عده ای رو میکشه و عده رو از دست میده .


ولی مطمنا با خاندان هایی متحد میشه برای جنگ با آدرها ؛ آدرها از دیوار هم فکر میکنم توی یه مرحله حتی رد میشن و اینجاست که جنگ بزرگی رخ میده



یادتون بیاد دنریس توی فصل 2 زمانی که کال دروگو مرده بود رفت توی دنیای دیگه و رفت آینده کال دروگو و بچش رو دید ؛ اگه یادتون باشه ؛ یک صحنه توی تالار بود که سقفش ریخته بود و تالار آهنین و تخت پر از برف بود ؛ این سکانس یه نمایه ای از آینده میده به نظرم . شاید فقط برن باشه بتونه یه چیزایی رو تغییر بده .

[abbas stannis]

اول اینکه بسیار ممنوم بابت همچین تاپیک عالی و به جایی
در فصل پنجم وقتی تیریون لنیستر و دنریس تارگرین با هم صحبت می کردند، دنریس از یه چرخ صحبت کرد. چرخی که پره هاش خاندان های بزرگ وستروس هستند. چرخی که مدام در حال چرخیدنه. تیریون گفت عجب رویایی میخای این چرخ رو متوقف کنی. جواب دنریس پاسخ معماس : من نمیخام این چرخ رو متوقف کنم. بلکه میخام بشکنمش (نابودش کنم)
نمیشه تو دنیای بازی تاج و تخت باشیم و با خوش قلبی به پیش بریم و به اهداف برسیم.
اگه از دید اول به قضیه نگاه کنیم و دنریس خوش قلب و آزادکننده برده ها رو در نظر بگیریم :
دنریس هیچ ایده صحیحی از وستروس نداره. فقط از صحبت هایی که از برادرش ویسریس و محافظانش سر جورا و سر باریستان می شنید این طور برداشت کرد که مردم عوام در حال دوختن پرچم اژدها هستن و برای بازگشت پادشاه تارگرینی لحظه شماری میکنن. دنریس این دید رو داره . یعنی فکر میکنه مردم عوام وستروس مثل همین برده های شهرهای خلیج بردگان میسا گویان به استقبالش میان و خاندان های بزرگ وستروس مثل برده داران به راحتی مطیع میشن. اون میخاد مردم رو از دست پادشاه غاصب نجات بده. این روی خوش ماجراس. دنریس خوش قلب با این نگاه با کشتی های آهن زادگان و جنگجویان بی رحمش ، دوتراکی ها و خوی وحشی گریشون، در بنادر وستروس لنگر میندازه اما به ناچار دیدگاه دوم وارد ماجرا میشه (پس دیدگاه دوم اجتناب ناپذیره) . وقتی ببینه هیچ فرش قرمزی براش پهن نشده . متوسل به زور میشه. بکش تا پیروز شوی. خون و آتش( شعار تارگرین ها) به راه خواهد افتاد. درست شبیه به زمان جد دنریس؛ اگان فاتح و خواهرانش.

اژدهایان دنریس می سوزانند و منفور واقع میشن. فقط یه چیز میتونه جایگاه دنریس رو تثبیت کنه. وقتی آدرها و لشکرش میان؛ وستروس به اژدهایان نیاز داره . دنریس میتونه این منبع خطر رو به مقابل دشمن اصلی ببره و قهرمان وستروس بشه.

هدفی که در پایان داستان دنبال می شه به دست آوردن تعادل ِ . یعنی انسان ها سعی می کنن اژدهایان دنریس و آدر ها رو نابود کنن

این جنگ باعث نابودی دو طرف ( آدرها و اژدهایان) خواهد شد. این برای کل وستروس خوبه هم از شر موجودات سرد زمستان خلاص میشن و هم آتش تارگرین ها . آتشی که از 300 سال پیش تا حالا می سوزد. وستروس از مصیب تارگرین ها رهایی پیدا میکنن و موهبتش رو هم نمیخان؛ موهبتی که این همه براش تاوان بدهند دلچسب نخواهد بود.
( جان رو هنوز وارد بازی نکردیم! مثل برن و خیلی های دیگه. فقط خواستیم از دیدگاه موهبت یا مصیبت مادر اژدهایان به قضیه نگاه کنیم)
دوباره چرخ مذکور به راه خواهد افتاد و این دفعه هیچ کس قصد شکستنش رو نخواهد داشت.

[тнor]

من که بیشتر نظرم به دنریس اینکه ادم خوش قلبیه
اما اگه بخواد وارد وستروس بشه همونطور که عباس استنیس عزیز فرمودن به قصد شکستن چرخ میاد
واسه شکستن چرخ هم معلومه که از رو نعش کلی ادم قراره رد بشه در واقع اگه بخواد خوب عمل کنه کل خاندان ها رو از بین میبره و نظام جدیدی بنا میکنه
حالا خوب بد بودنش بستگی به زاویه دید ادم به قضیا داره
اما بیشترین نقش دنریس تو سریال فکر کنم همین رویا رویش با ادر ها خواد بود یعنی یه جورای از فصل اول تو اب نمک خوابوندنش تا ازش تو مقابله با ادر ها استفاده کنن
اینکه همیشه کامنت های خیلی از بچه ها اینه که این چرا چیزیش نمیشه چرا این همه بلا سر دیگران میاد ولی این فقط داره ارتشش بزرگ تر میشه همه دارن براش تعظیم میکنن به نظرم نشانه اینه که فقط قرار نقش اصلی در شب طولانی رو داشته باشه
اما اینکه وستروس رو فتح کنه و با توجه به نشانه های که دیدیم قرار نیست که درست حسابی حکومت کنه احتمال میدم که تنهایی حکومت نخواهد کرد
حالا اگه طبقه گفته ای سه سر اژدها یعنی سه نفر که قراره نقش منجی رو بازی کنن فکر کنم این سه نفر با هم حکومت کنن یا هم که یه شوهر خوب گیرش میاد و میشینه به کارای خونه میرسه
البته دنریس یکی از کارکتر های که همیشه تو سریال مورد علاقه ام بوده هرکاری بکنه به نظرم کار درستیه

[T-REX]

دنریس ذاتا خوش قلبه ولی مهمترین ویژگیش نازا بودنشه (البته اگر اشتباه نکنم). اگر قضیه L و R و جی رو بزاریم کنار، رسیدنش به قدرت تازه شروع ماجراست. چون این طوری وارث به حقی نخواهد داشت و بعد از مرگش روز از نو و روزی از نو و دوباره هرج و مرج کل وستروس رو میگیره. اگر مشکل وارثش حل بشه، من خوشم میاد که بتونه چرخ قدرت وستروس رو به کل نابود کنه و بر تخت بشینه

یه پیش بینی خیلی خوفناک اینه که آدرها با یکی علیه انسان های وستروس متحد بشن. یکی مثل دنریس. من دنریس رو به طور صد در صد نقطه مقابل آدر ها نمی بینم. متحد شدن این دوتا می تونه بزرگترین شوک کل سریال باشه.

[farzinawsome12]

ممنون بابت تاپیک و مطلبتون
راجب دنریس،تو این 6 فصلی که از سریال گذشته و شخصیت پردازی که ازش دیدیم:مطمئنا به فکر مردمه و خوش قلبه و فکر نمیکنم که نیتش برای گرفتن تاج و تخت نیت شومی باشه(مگه اینکه در آینده چیز دیگه ای ببینیم )
ولی همونطور که دوستان گفتن اصلا به درد حکومت نمیخوره،اینو تو فصل های قبلی نشون داده،ولی داستان سریال اصلا به حکومت نمیکشه و بعد از اومدن کامل زمستان و جنگ بزرگ یخ و آتش و مرگ احتمالی دو طرف،داستان پایان پیدا میکنه...
من خیلی دوست داشتم قبل اینکه دنریس به سمت وستروس و تاج و تخت لشکر کشی کنه،این تاج و تخت از دست خاندان لنیستر جا ب جا و به خاندان دیگری تعلق میگرفت تا کینگز لندیگم با طمعی غیر از لنیستر تجربه کنیم...
پ.ن:ولی بعد پایان این پروژه،چه فیلم ها و سریال هایی که نمیشه از گذشته این وستروس و اهالیش و جنگ هاش ساختپر ایدست

[kntu]

واقعیت مطلب، من نه از شخصیت دنریس بدم میاد نه از بازیگرش
ولی جدا خط داستانی دنریس با اختلاف از بقیه خطوط ضعیف تره
اولا از اول سریال کلا از بقیه خطوط دور بوده و کمترین برخورد رو با بقیه شخصیت های اصلی داشته ( تازه تیریون و واریس هم که اومدن، دنریس زود از پیش شون رفت)
ثانیا واقعا این شخصیت پرداخته نشده و باور پذیر نیست و کلا رو هواس
برادرش مثل یه ف/اح/ش/ه دادش به کال دروگو، کال دروگو رو به سادگی رام کرد، کال دروگو به سادگی مرد (با یه زخم تو شونه اش)، به طرز عجیب غریبی که آخرش هم معلوم نشد چی شد بچه اش هم مرد و نازا هم شد، اتفاقات توی شهر اولی که رفت واقعا نپخته بود و یه سری وقایع پشت سر هم تند تند و بدون منطق افتاد ( برای نمونه من یادمه یه شخصیت زن تو اون شهر بود که نقاب داشت و اصلا معلوم نبود با کیه، اومد به جوراه یه چیزی گفت و دیگه دود شد) سه تا شهر رو بدون هیچ پیچیدگی ای گرفت، هر سه تاش رو دوباره به راحتی از دست داد، یهو اژدهاش ورش داشت بردش وسط برهوت ولش کرد و همین قضیه باعث شد به سادگی چند قبیله دوتراکی هم به سپاهش ضمیمه بشه (مثلا اونجایی که اون ساختمون رو آتیش زد و همه کال ها رو کشت، واقعا در نیومده بود، آخه اون همه نره غول مثل بچه ها ترسیدن و سوختن و تو چشای دنریس نگاه کردن، بعد مردم هم به جای اینکه بگن چرا کال های ما رو کشتی همه سجده کردن، مقایسه کنید با صحنه ای که شمال دیوار مورمونت تو مهمانخانه کرستر کشته شد چقدر باورپذیر)
برای نمونه ارتباطش با داریو ناهاریس رو در نظر بگیرید، اصلا معلوم نیست چه خبره، تکلیف شون مشخص نیست، داریو از راه میرسه به راحتی باهاش میخوابه، یه بار جلو جوراه داریو رو ضایع میکنه، یه بار جوراه رو جلو همه ضایع میکنه و ....
یا ارتباطش با اژدها هاش و در کل اصلا تکلیف این آدم با خودش مشخص نیست، کجا یه حرکت هوشمندانه از دنریس دیدین که بگید واقعا آفرین به هوشش (حالا هوش یا هر ویژگی شخصیتی دیگه ای) خب این چی داره که تونسته این همه موفقیت کسب کنه، یه منطقی باید باشه دیگه

حالا مقایسه اش کنید با بقیه شخصیت های داستان که چقدر خوب شخصیت پردازی شدن و چقدر شناسنامه دارن، سیر تحول کاملا باور پذیری برا همشون وجود داره، مثلا آریا، برید فصل اولش رو با الان مقایسه کنید ببینید چه سیری رو طی کرد و از کجا به کجا رسید و همش باور پذیر، فرارش از کینگز لندینگ، زندانی شدنش تو هارنهال، نوع فرار کردنش از هارنهال، آشنایی اش با یه قاتل به نام هاوند، همه و همه مثل نخ تسبیح دست به دست هم دادن که این تغییرات تو شخصیتش اتفاق بیفته
یا احساسی که به جیمی لنیستر تو اپیزود اول جاییکه برن رو پرت کرد داشتید رو با الان مقایسه کنید، یا سرسی یا برن یا تیون و خیلی های دیگه


خلاصه مطلب اینکه اتفاقاتی که تو وستروس میفته یه داستان پیچیده و پر از سیاست و حیله و نیرنگ و پر از پیچش و غافلگیری ایه
اما اتفاقات اسوس یعنی خط دنریس در حد یه داستان تین ایجری خیلی معمولیه

فقط امیدوارم این فرضیاتی که مطرح کردین درست نباشه و شاهد یک حرکت انتحاری از مازتین باشیم و دنریس به طرز غیر منتظره ای حذف بشه و شخصیت های جدی داستان رو به سرانجام برسونن

[New_Sense]

ولی جدا خط داستانی دنریس با اختلاف از بقیه خطوط ضعیف تره
اولا از اول سریال کلا از بقیه خطوط دور بوده و کمترین برخورد رو با بقیه شخصیت های اصلی داشته ( تازه تیریون و واریس هم که اومدن، دنریس زود از پیش شون رفت)
ثانیا واقعا این شخصیت پرداخته نشده و باور پذیر نیست و کلا رو هواس

خب به نظر من نقد شما رو هواس ؛ چون نقد نیست انکارپذیری هست ؛ یه جورایی چون شخصیتی رو خوشتون نمیاد و نمیتونید باهاش ارتباط برقرار کنید پس کاملا نفی میکنید شخصیت رو ؛ این اشتباهه .

داستان دنریس برعکس ضعیف نیست چون شما فکر میکنی کارای عجیب و غریب میکنه مثلا توی آتیش میره و نمیسوزه و اژدها داره و سوار آژدها میشه فکر میکنی داستان ضعیفی داره ؛ در صورتی که در کینز لندیگ داستان نه اژدها هست و نه ضد آتیش بودن و مثلما توی کینز لندینگ داستان زودتر پیش میریه چرا ؟ چون ما با خاندان لنیستر و باراتیون و مذهب هفت طرف هستیم و مرکزیت پادشاهی ؛ خب دنریس شخصیتی که از بقیه خاندان ها به واسطه منطقه ای که تولد شده و جنگ ها دور بوده این که دیگه انکار پذیر نیست ؛ توقع داشتید زودی مثلا تایوین لنیستر و استنیس باهاش برخورد کنه ؟ خب نقشه رو نیگاه کنید کلا دنریس این ور هست و بقیه یه ور دیگه ؛ چطور شخصیت رو هواست ؟ من درک نمیکنم چرا چیزی که میگید بدون یک کلام منطق هست

برادرش مثل یه ف/اح/ش/ه دادش به کال دروگو، کال دروگو رو به سادگی رام کرد، کال دروگو به سادگی مرد (با یه زخم تو شونه اش)، به طرز عجیب غریبی که آخرش هم معلوم نشد

شما مطمنی کل سریال رو اپیزود به اپیزود دیدی ؟ این نوشته شما معلومه اصلا دقت نکردی به خط داستانی ؛ داداشش به واسطه قدرت و گرفتن سرباز و اسب از کال دروگو اونو فروخت که بتونه بره سمت کینزلندینگ و تخت پادشاهی پس بگیره ؛ بعد کال دروگو به سادگی رام کرد ؟ به سادگی مرد ؟ یکم توضیح میدید سادگی چیه ؟ کال دروگو دچار بیماری ناعلاجی شد که باز باجادوی خون و این چیزا هم درمان نشد ؛ زخم رو شونش چرک کرد اونا که توی شهر نیستن که برن بیمارستان ؛ در ضمن یادت باشه خاندان دوتراکی هم خوی وحشی دارن و با یه زخم رو شونه که پا نمیشن برن دکتر ؛ یکم شما به سریال با دقت نیگاه میکردی واستون منطقی بود

اتفاقات توی شهر اولی که رفت واقعا نپخته بود و یه سری وقایع پشت سر هم تند تند و بدون منطق افتاد ( برای نمونه من یادمه یه شخصیت زن تو اون شهر بود که نقاب داشت و اصلا معلوم نبود با کیه، اومد به جوراه یه چیزی گفت و دیگه دود شد) سه تا شهر رو بدون هیچ پیچیدگی ای گرفت، هر سه تاش رو دوباره به راحتی از دست داد،

باور کنید من شک دارم شما سریال رو اصلا کامل دیده باشد ؛ یه سری وقایع شامل آزاد کردن برده ها و جنگ بود و این نشان از تفکر دنریس هست ؛ توقع ندارین که دنریس با بچه اژدها پرواز کنه تک و تنهایی رو کنز لندینگ آتیش بریزه ؟ توی شهر اول پول داد و سرباز جمع کرد و توی شهرای بعد مردم رو به سمت خودش کشوند تا هم مردم دوسش داشته باشن و هم نشون بده بخشنده هست ولی خب چون سیاستمدار نبود اونم به واسطه بی تجربگی دوباره اون شهرها برده هاشون رفتن سر جایگاه خودشون ؛ در ضمن به واسطه همین سه شهر بود که تجربه هایی کسب کرد و بازهم اینو دقت کنید از توی اون بیابون که دوتراکی ها ولش کردن تا اولین شهر مسیرش مشخص هست پس معلومه شهرهای مختلف برخورد میکنه و همینجوری نمیتونه بپره بره وینترفل که

یهو اژدهاش ورش داشت بردش وسط برهوت ولش کرد و همین قضیه باعث شد به سادگی چند قبیله دوتراکی هم به سپاهش ضمیمه بشه (مثلا اونجایی که اون ساختمون رو آتیش زد و همه کال ها رو کشت، واقعا در نیومده بود، آخه اون همه نره غول مثل بچه ها ترسیدن و سوختن و تو چشای دنریس نگاه کردن، بعد مردم هم به جای اینکه بگن چرا کال های ما رو کشتی همه سجده کردن، مقایسه کنید با صحنه ای که شمال دیوار مورمونت تو مهمانخانه کرستر کشته شد چقدر باورپذیر)

آقا تو رو خدا اگر میخواید فراستی وار نقد کنید حداقل درک فراستی از سینما و فیلم رو داشته باشید ؛ این واژه در نیمده واژه ای که نباید بی خود رو زبون بیاد اینقدر باید فیلم دیده باشید که بتونید در عین واحد مقایسه کنید با چند اثر مطرح و بعد با منطق و مقایسه بگید در نیمده ؛ بی دلیل که نباید بگید ؛ یهو اژدها ورش داشت بردش ؟ یادت هست چی شد یهو اژدها بردش ؟ نه دیگه نیست ؛ توی شهر میرین اون جنگ گلادیاتور ها بود فرزندان هارپی شروع کردن به قلع و قمع و میخواستن دنریس و همه ادماش رو بکشن توی همون موقعیت بود که اژدها پیدا شد و مجبور شد ببرتش از شهر که دنریس کشته نشه ؛ به سادگی قبیله دوتراکی بهش اضافه نشد اسیرش کردن و اون با سر جوراه و اون یکی نقشه ریختن که توی معبد چنین حرکتی انجام بدن و معبد آتیش زد ؛ اون همه نره غول درکشون وحشی هست از آتیش به عنوان یک قدرت یاد میکنن معلومه از این همه آتیش بترسن ؛ شما انگار چهارشنبه سوری نرفتی ببینی یه انیش به ارتفاع 1 متر چقدر ترس داره که حتی از روش بپری ؛ مردم دوتراکی عقلشون به چیزی که میبینن درک فلسفی ندارن که دیدن معبد اتیش گرفت و یه ملکه بدون اینکه یه سوختگی داشته باشه از اتیش میاد بیرون معلومه تعظیم میکنن و ایمان میارن ؛ وقتی توی همین ایران پای یه درخت که میگفتن خون ازش میاد بیرون که بعدا کاشف به عمل اومد لوله آب بوده و داشتن کلاه برداری میکردن ؛ مردم میرن برای شفا و علاج ؛ دیگه چه توقعی از دوتراکی ها دارید ؟ یکم مسائل تحلیل گونه ببینید نه سر دستی .

برای نمونه ارتباطش با داریو ناهاریس رو در نظر بگیرید، اصلا معلوم نیست چه خبره، تکلیف شون مشخص نیست، داریو از راه میرسه به راحتی باهاش میخوابه، یه بار جلو جوراه داریو رو ضایع میکنه، یه بار جوراه رو جلو همه ضایع میکنه و ....
یا ارتباطش با اژدها هاش و در کل اصلا تکلیف این آدم با خودش مشخص نیست، کجا یه حرکت هوشمندانه از دنریس دیدین که بگید واقعا آفرین به هوشش (حالا هوش یا هر ویژگی شخصیتی دیگه ای) خب این چی داره که تونسته این همه موفقیت کسب کنه، یه منطقی باید باشه دیگه

اصلا دنریس شخصیتی نیست که بخواد حرکت هوشمندانه انجام بده ؛ اصلا معنی نداره همه حرکت هوشمندانه انجام بدن ؛ مگه همه لرد بیلیش هستن ؟ اگر که کارای هوشمندانه که میکرد که نیاز به واریس و تیریون و مشاور در کنارش نبود ؛ یه دختر که سنش هم بالا نیست و تجربه و سیاستمداری نداره دیگه این واقعا سادست .

خلاصه مطلب اینکه اتفاقاتی که تو وستروس میفته یه داستان پیچیده و پر از سیاست و حیله و نیرنگ و پر از پیچش و غافلگیری ایه
اما اتفاقات اسوس یعنی خط دنریس در حد یه داستان تین ایجری خیلی معمولیه

برعکس به نظر من هیچ کجای این سریال تینیجری نیست اصلا این سریال برای بالا 18 سال هست داستان پر از خونریزی و *** و بی رحمی و سیاستمداری هست . ربطی به دنریس و امثالش نداره .


چیزایی که من نوشتم ربطی به این نداره که فکر کنید من عاشق دنریس هستم ؛ قبلا هم گفتم من شخصیت دوست داشتنی این سریال واسم تیریون لنیستر هست و البته شخصیت های دیگه ؛ ولی اینکه بدون منطق و یکم تحلیل و یکم موشکافانه یه چیز سردستی بنویسید منم با منطق و دلیل جواب میدم .

نظر شما هم محترمه ولی به نظر من ایراد بخواین بگیرین باید با منطق باشه جواب تمامی سوالاتون اینه که از اول بشینید و سریال رو نیگاه کنید و دقت کنید .