Game of thrones|شش سوال که در فصل ششم به دنبال جواب انها هستیم...

[KING STANNIS]

با توجه به روند سريع اين فصل و پيشي گرفتن سريال از کتاب سوالات زيادي به ذهن بينندگان وارد شده که تئوري هاي زيادي رو بوجود اورده در اين تاپيک ميخوايم با SHARE کردن نظرات هم به جواب برسيم و هم احتمالات رو بررسي کنيم لطفا اگه نظر ميذارين به تمام سوالات پاسخ بدين...باتشکر


سوال اول=از ادامه ي فلش بک برج شادي چه انتظاري دارين؟

سوال دوم=چه بلايي به سر شمشير سر ارتور دين اومد؟ايا ند استارک برش داشت؟شمشير الان کجاس؟

سوال سوم=روشهاي کشتن شاه شب چيه؟

سوال چهارم=ايا ريگار تارگرين رو خواهيم ديد؟يا فلش بک از گذشته اش نشون داده ميشه؟ايا اگر زنده هست او هم اژدهايي خواهد داشت؟

سوا پنجم=ايا شيپوري که منس رايدر از ان سخن ميگفت بالاخره نشان داده خواهد شد و کاربردش رو ميبينيم؟

سوال ششم=ايا به جنگ ملکه ها اعتقاد داريد؟چرا؟

خب ابتدا توضيحاتي در مورد سوالات بديم.

برج شادي (Tower of Joy)، برجي مدور شکل که در نواحي شمالي کوهستان سرخ (Red Mountains) در دورن (Dorne) قرار دارد.برج در گذرگاه شاهزاده (Prince's Pass) قرار گرفته است، و کينگز گريو (Kingsgrave) در جنوب و نايت سانگ (Nightsong) در شمال آن واقع اند.نام برج شادي توسط ريگار تارگرين (Rhaegar Targaryen) بر روي اين برج گذاشته شد. او از اين برج براي پنهان ساختن ليانا استارک (Lyanna Stark) پس از آنکه او را ربود استفاده کرد. پس از آنکه ريگار به دستور پدرش ايريس تارگرين (Aerys Targaryen) براي جنگ با رابرت براتيون (Robert Baratheon) شورشي راهي شد، ليانا همچنان در برج باقي ماند. در پايان جنگ، ادارد استارک (Eddard Stark) به همراه شش تن از همراهانش (هاولند ريد (Howland Reed)، لرد ويلام داستين (Willam Dustin)، ايتن گلاور (Ethan Glover)، مارتين کسل (Martyn Cassel)، تيو وول (Theo Wull) و سر مارک رايسول (Mark Ryswell)) به پاي برج رسيدند. آنان در آنجا ديدند که از برج توسط سه تن از اعضاي گارد پادشاهي (Kingsguard) (سر آرتور داين (Arthur Dayne)، سر اوسول ونت (Oswell Whent) و لرد فرمانده جرالد هاي تاور (Gerold Hightower)) محافظت مي شود. ادارد و هاولند تنها بازماندگان نبرد شکل گرفته در پاي برج بودند. ادارد استارک برج را خراب کرد و در محل آن مقبره اي براي آن هشت نفر که کشته شده بودند ساخت.

آرتور شمشير بزرگي به نام سحر (Dawn) با خود حمل مي کرد چرا که حمل اين شمشير قسمتي از وظيفه او به عنوان شمشير صبح (Sword of the Morning) بود، او شمشيرش را بر پشت کمرش مي بست.از دست آورد هاي او مي توان به از پاي در آوردن انجمن برادري جنگل پادشاهي (Kingswood Brotherhood) نام برد. او مورد علاقه ي عامه ي مردم در جنگل پادشاهي (Kingswood) بود، چرا که او موفق شده بود عوامل نارضايتي مردم را که از پيش از پادشاهي ايريس تارگرين دوم (Aerys II Targaryen) وجود داشت، از بين ببرد. در آخر او در مبارزه اي تن به تن با شواليه خندان (Smiling Knight)، او را از پاي در آورد و به تهديد اين انجمن پايان داد. پس از آن پيروزي، او جيمي لنيستر (Jaime Lannister) را شواليه کرد، کسي که بعداً به يکي از برادران سوگند خورده ي وي در گارد پادشاه (Kingsguard) تبديل شد.

براساس افسانه ها، پادشاه شب در زمان عصر قهرمانان، مدتي بعد از کامل شدن ديوار زندگي ميکرد. او يک جنگجوي بي باک بود، که به عنوان سيزدهمين فرمانده نگهبانان شب، برگزيده شد. بعدها، او در دام عشق زني " با پوست سفيد همانند ماه، و چشماني شبيه ستاره آبي" افتاد. او را تعقيب کرد و با آنکه پوست او يخ و سرد بود، به عشق بازي با او پرداخت، و روح خود را نيز تسليم آن زن کرد.او آن زن را با خود با قلعه ي نايت فورت (Nightfort) برگرداند، و خود را شاه، و آن زن را ملکه خود کرد و سيزده سال در نايت فورت حکومت کرد. در طول سالهاي تاريک حکومت خود، جنايتهاي وحشتناکي را مرتکب شد،اين داستانها، هنوز هم در شمال گفته مي شود. پادشاه شمال، به همراهي جورامون (Joramun)، پادشاه پشت ديوار، او را از سلطنت خلع و نگهبانان شب را آزاد کردند.

پرنس ريگار تارگرين، بزرگ ترين پسر ايريس دوم (Aerys II)، و به عنوان وارث اصلي، پرنس دراگون استون (Dragonstone) بود. ريگار در طول زندگي اش بين مردم عامه (smallfolk) محبوبيت داشت، اما در شورش رابرت (Robert’s Rebellion)، که تا اندازه‌اي به خاطر ربودن ليانا استارک (Lyanna Stark) توسط او به راه افتاده بود، کشته شد. وفاداران تارگرين‌ها از او به عنوان يک قهرمان ياد مي‌کنند. نبرد رابرت و ريگار

منس ريدر قبل از اين‌که پيمان شکني کند و وظيفه‌اش را رها کند يکي از برادران عضو نگهبانان شب بود. از آن زمان او تبديل به شخصيت بسيار تاثير‌گذار ميان مردمان آزاد شد تا جايي که او را پادشاه آنسوي ديوار ناميدند. منس ادعا دارد که مي‌تواند توسط يک شيپور جادويي به نام شيپور زمستان که در اختيار اوست ديوار را تخريب کند ولي از اين به عنوان آخرين نقشه‌اش ياد مي‌کند، در صورتي که نتواند از سد نظامي نگهبانان شب عبور کند. منس آشکارا مي‌گويد که وحشي‌ها از جمله مردم خودش توسط آدرها و وايت ها کشته مي‌شوند و آنها قادر به متوقف کردنشان نيستند. به همين دليل منس قصد تخريب ديوار را ندارد و فقط ميخواهد از آن به عنوان سپر مقابل آدرها استفاده کند.

	5 ملکه از 5 اقليم همه به دنبال قدرت