Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود دهم

[HMNN]

Season 6, Episode 10, The Winds of Winter
فصل ششم, قسمت دهم, باد های زمستان

خلاصه داستان اين قسمت : سرسی به خاطر جرایمش محاکمه می شود، در حالی که جیمی همراه با والدر فری پیروزی را در دو قلو ها جشن می گیرند. داووس جان را با اقدامات ملیساندرا مواجه می کند، و لیتل فینگر اغراضش را برای ... برملا می کند.

ویرایش مدیریت:
لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی.

[saeed_iri]

چه قدر خوبه این got ! واقعا شگفت انگیره ،
چندین سوال برام پیش می آد که امیدوارم تا فهمیدن جوابش زنده بمونم !
-نقشه لیتل فیتگر چیه ؟
-سانسا تحت تاثیر وسوسه لیتل فینگر قرار میگیره یا وفادار به برادرش میمونه ، شاید هم مثل سرسری سودای تکیه زدن به تخت پادشاهی رو داره و نمیخواد با کسی تقسیمش کنه !
-جیمی ، بعد از دیدن سرسی روی تخت پادشاهی هر حسی که داشت ، مسلما خوشحالی نبود ، بین جیمی و سرسی چه اتفاقاتی قراره بیافته
- برن و آریا تو چه تقاطع داستانی به جان و سانسا قراره بپیوندن.

بدترین و نگران کننده ترین خبر هم برای من و طرفداران دنیای تاج و تخت فکر میکنم بحث دستمزد سنگین بازیگران و عوامل تهیه سریال پس از پایان قرار دادشون هست، بیم این میره که قسمت های باقی مانده سرعت و ریتم اتفاقات ، از منطق و روند طبیعی سریال جلو بزنه و به اون پایان ایده آل و مطلوب نرسیم .باید بود و دید......

[abbas stannis]

حضور واریس در سکانس دورن و بعد حضورش کنار دنریس به نحوی باعث اعتراض خیلی از بینندگان شده. عده زیادی این رو یک نقص میدونن و به طور کلی مسئله سفر شخصیت های سریال در این فصل و سرعت رسیدنشون رو مورد انتقاد قرار میدن.
خب بیایم ببینیم آیا این یه نقصه و اگه نقصه سازندگان سریال متوجهش نیستن و فقط ما میبینیم و با تکرار مداومش( سفر گریجوی ها، سفر آریا،سفر واریس، سفر بیلیش) انتقاد صحیحی انجام میدیم یا خیر؟

سازندگان سریال این مطلب رو قبلا گفتن که سکانس هایی که ما از هر یک از شخصیت ها میبینیم ممکنه چند روز و بلکه روزها و هفته ها از سکانس قبلی و بعدی فاصله زمانی داشته باشه. به طور مثال آخرین سکانس آریا در اپیزود هشتم در براووس بود و ما در قسمت دهم آریا رو در سرزمین های رودخانه و در قلعه دو برج دیدیم. پس بین این دو سکانس هفته ها فاصله بوده و ماجرای قابل ذکری در طی سفر آریا رخ نداده که سریال نشون بده. بیاین به آخر فصل چهارم برگردیم، زمانی که آریا سفرش رو از وستروس به براووس با کشتی آغاز میکنه. در ابتدای فصل پنجم ما آریا رو در براووس میبینیم. فاصله یک ساله بین دو فصل سریال بدین معنا نیس که آریا یک سال در سفر بوده و اول فصل ب براووس رسیده. در واقع زمان حرکت آریا از وستروس به براووس مشابه زمان حرکتش در برگشت بوده ولی چون این اتفاق در حدفاصل اپیزود هشتم و دهم بود، بیننده پیش خودش فکر میکنه آریا چطور اینقدر سریع رسیده.
در حالی ک بعد از 60 قسمت بیننده باید ب زمان سفر شخصیت ها و اون فاصله زمانی واقف باشه چون سریال از همون قسمت اول به ما میگه " ببین بیننده ما نمیتونیم مسئله زمان سفر شخصیت ها رو مثل دنیای واقعی نشون بدیم چون اگه بخایم این کار رو انجام بدیم اگه شخصی مثل آریا از وستروس به براووس بره از قسمت اول تا آخر طول میکشه، بنابراین ما سفرش رو اگه ماجرا نداشته باشه کات میکنیم تا بتونیم داستانمون رو تعریف کنیم"
اما چجوری سریال از قسمت اول ما رو با این نحو آشنا کرد؟ در اولین اپیزود سریال ما جیمی و سرسی رو میبینیم که در کینگزلندینگ حضور دارن، در اواسط همون قسمت مشاهده می کنیم که این دو نفر همراه با کاروان پادشاه رابرت به وینترفل رسیدن. خب بین کینگزلندینگ و وینترفل فاصله خیلی زیادیه. در یکی از سکانس ها ما متوجه میشیم که کاروان پادشاهی ماه ها در راه بودند.
بنابراین سریال در باقی سفرهای شخصیت ها نیومد هفته ها یا ماه هایی که در سفر بودن رو نشون بده. بلکه باید بعد 60 قسمت بیننده این رو متوجه شده باشه و فاصله زمانی بین سکانس ها رو درک کنه و این کمترین انتظاریه که سریال از بینندگان داره.
در کتاب هم همینطوره و مارتین خودش اعلام کرده که فصل های شخصیت‌ها لزوماً همزمان نیست و ممکنه با هم فاصله زمانی قابل توجهی داشته باشند.

[Ned Stark]

با شرافت ترین شخصیت سریال قطعا ند استارک کبیره

برای محافظت از جان.. کلی زخم زبون از کتلین خورد سالها و نگاه سنگینش ک تو همخواب فرد دیگه شدی !

حتی وقتی فهمید سرسی چیکار کرده...رفت بهش گفت و هشدار داد ک بچه هاشو برداره بره .. این پای حماقت نیست...شرافته


و حالا جان از مادر استارک..از پدر تارگرین... بزرگ شده ی دست ند استارک ...چه شود.... واسه همینه شرافتش مث ند هست

[Winter]

چندین سوال برام پیش می آد که امیدوارم تا فهمیدن جوابش زنده بمونم !
-نقشه لیتل فیتگر چیه ؟
-سانسا تحت تاثیر وسوسه لیتل فینگر قرار میگیره یا وفادار به برادرش میمونه ، شاید هم مثل سرسری سودای تکیه زدن به تخت پادشاهی رو داره و نمیخواد با کسی تقسیمش کنه !

الان بحث مثلث جان/سانسا/ لیتل فینگر خیلی داغ شده.

به نظر می رسه سیزن بعد کشمکش اصلی در داستان شمال همین قضیه باشه.
چون داستان شمال باید تا زمان ورود آدرها یه تنشی داشته باشه و یکنواخت دنبال نشه... چه دردسری بهتر از لیتل فینگر؟

بازیگرها و تهیه کننده ها هم به این موضوع یه اشاره ای کردن.


سیزن 7 فصل کنار رفتن باقی villain های داستانه یعنی سرسی، لیتل فینگر و یورون گریجوی.
فقط مسئله اینجاس تا قبل ازینکه حذف بشن چقدر میتونن خسارت بزنن.

خود من یورون گریجوی رو خیلی معضل مهمی نمیدونم... به هر حال دیدیم اژدهاهای دنریس با کشتی ها چکار میتونن بکنن.

سرسی قضیه اش فرق داره... میتونه قبل از مرگش کلی ویرانی به بار بیاره که یه نمونش هم دیدیم...
احتمالا اگه از سقوطش مطمئن بشه کل شهرو به آتیش می کشه. باید ببینیم موفق میشه یا مثلا جیمی همونظور که جلوی شاه دیوانه رو گرفت جلوی ملکه ی دیوانه رو هم میگیره.


و اما villain اصلی وستروس یعنی لیتل فینگر.
هر خونریزی و جنگی بار اومد تو این مدت سرش به این آدم ختم میشه.
این اپیزود هم که برای اولین بار هدف نهاییش رو برای یه نفر روشن کرد.

بیلیش روی ملکه شدن سانسا حساب باز کرده بود و میخواست با ازدواج با اون شمالو تصاحب کنه.
بعد هم میتونست با ارتش ویل ریوران رو از فری ها پس بگیره و در مرحله ی آخر هم سرسیو کنار بزنه.

با انتخاب جان به عنوان شاه شمال نقشه هاش بهم ریخت و در حال حاضر مثل یه مار زخمیه... خطرناک تر از همیشه.
تو این اوضاع هم شمالی ها سانسا و نقشش تو نابودی بولتون هارو به کل نادیده میگیرن و همین میتونه باعث یأس و حسادتش بشه.
همین موضوع هم میشه بهترین فرصت برای لیتل فینگر که بتونه بین سانسا و جان که تو گذشته هم به هم نزدیک نبودن فاصله بندازه و علیه هم تحریکشون کنه.

از بابت جان نگرانی ندارم چون حضورش تو نبرد نهایی قطعیه پس قرار نیست بلایی سرش بیاد.

و اما سانسا...
تنها ناجیش هم از دست لنیسترها و هم از دست لایسا لیتل فینگر بود.
همین باعث شد یه پیوندی بینشون برقرار شه.
هم بیلیش رو Mentor خودش می دید و مورد اعتمادش بود و هم بهش یه احساس رمانتیک پیدا کرده بود.
بعد از قضیه رمزی اعتمادش از دست رفت ولی احساسش... مشخص نیست.
مخصوصا اینکه لیتل فینگر یکبار دیگه به کمکش اومد و به خاطر اون بود که موفق شدن وینترفلو پس بگیرن.

کلا کاراکتر سانسا و ارتباطش با لیتل فینگر از همون اول هم پیچیده بود.
ساده ترین کاراکتر ابتدای داستان در کنار player اصلی بازی تاج و تخت.
مارتین حتما از کنار هم قرار دادن این دو نفر هدف مهمی داشته.

به نظر من اگه سانسا دوباره گرفتار بازی لیتل فینگر بشه و در نهایت هم همراه اون سقوط کنه، این خط داستانی پیچیده و پر تنش خیلی ضعیف و مأیوس کننده به پایان میرسه.
یعنی این راه طولانی ای که این کاراکتر اومده... سختی هایی که کشیده و تجربه هایی که به دست آورده همه پوچ میشه.
ولی برعکسش... یعنی نابودی لیتل فینگر به دست سانسا یه پایان قوی و دراماتیک برای این خط داستانیه.


باید منتظر موندو دید...
واقعا نمیشه با قاطعیت پیش بینی کرد...
ولی من که امیدوارم مورد دوم اتفاق بیفته.

[kntu]

تا الان 60 قسمت از سریال رو دیدیم و راهی تا پایان سریال باقی نمونده (13 قسمت)
توی این مدت کلی سوال ایجاد شده و پاسخ اکثرش رو هم گرفتیم، اما چند تا سوال حداقل برای من بی پاسخ مونده، با توجه به نزدیک شدن به پایان بندی سریال، این سوال ها فراموش شدن یا جواب شون رو خواهیم گرفت؟



1- اولین سکانسی که از سریال دیدیم، قبل از تیتراژ قسمت اول فصل اول، رویایی چند نفر از برادران نایتز واچ با وایت واکرها بود، اما حالا که بیشتر با وایت واکر ها آشنا شدیم، میبینیم که اونها با اون چیزایی که تو قسمت اول دیدیم فرق دارن، چون اونها با سرعت چشم به هم زدن میتونستن از جایی به جای دیگه برن و تمام چند نگهبان نایتز واچ رو شکار کردند، اما این وایت واکرهای اخیر (مثلا اونایی که تو هاردهوم دیدیم) فقط قدم میزنن. حالا سوال اینه که چند مدل وایت واکر داریم یا سازندگان اونا رو تغییر دادن؟



2- تا الان میدونیم که جاکن هاکار رهبر یه فرقه از قاتلین در براووس هست و توانایی های استثنائی ای داره، اما در ابتدای فصل 2 این موضوع برای ما روشن نبود، اون موقع به عنوان یک اسیر توی یه قفس دیدیمش که به آریا استارک مدیون شد، اما حالا که هویت جاکن هاکار رو میدونیم، این سوال پیش میاد که همچین شخصی چگونه اسیر چند تا مزدور شده بود؟ اصلا تو وستروس چیکار داشت؟ آیا ماموریتی رو دنبال میکرد؟



3- در فصل دوم، دنریس سر از شهر اسرار آمیزی به نام کارث در آورد، در ابتدای ورودش زنی پیش جوراه اومد و بهش هشدار داد که مراقب دنریس باشه و خودش رو هیچکس (No One) معرفی کرد، این زنی کی بود؟ با توجه به اینکه دنریس ایسوس رو ترک کرد، یعنی همچین شخصیتی به همین راحتی فراموش شد؟ فقط قرار بود چند ثانیه دیالوگ داشته باشه؟ اصلا جوراه از جزیره خرس رو چه طور میشناخت؟



4- تا حالا دو بار در سریال به داستان اخته شدن وریس اشاره شده و گفته شده وریس بعد از کارهای جادوگری که اخته اش کرده صدایی از درون آتش شنیده، این صدا به وریس چی گفته؟



5- سوال آخر اینکه پدر جان اسنو کیه؟ فرضیه ها و تئوری ها رو همه میدونیم اما آیا این فرضیه ها درست هستند؟ تا حالا هیچ جای سریال مستقیما اشاره نشده که پدر جان اسنو ریگار تارگرین هست، اگه بخوایم با ما موضوع یه کم شکاکانه برخورد کنیم در واقع تا حالا حتی مستقیما اشاره نشده که مادر جان اسنو لیانا است، فقط تصویر نوزاد توی برج شادی کات خورده به چهره جان اسنو، با توجه به سابقه سریال در فریب دادن بیننده ها (مثل مورد رمزی و ...) ممکنه سازندگان به طرز شوک آوری فرضیه R + L = J رو نقض کنن؟

[raha_91]

این فصل سریال که شروع آرامی داشت ،در اپیزود های آخر باعث میخکوب شدن می گردید.

کشته شدن مارجری و برادرش در پیشگاه گنجشک اعظم در شعله های سبز حس خوبی را ایجاد می کرد.

و به تخت نشستن جان اسنو وسرسی یکی به عنوان حرامزاده و دیگری به عنوان ملکه دیوانه باعث می گردد امیدوارباشیم فصل بعدی زودتر از موعد بیاید.

[بردیا]

الان به جز جان و دنریس مدعی دیگه ای هم از لحاظ نسبی برای تاج و تخت هستش؟ (و همچنین به جز اون شخصی که ادعا میکنه ایگان تارگرین هستش و یه کودک روستایی به دست لنیسترها کشته شده در ماجرای غارت کینگز لندینگ نه اون)

توی صفحات اول دیدم که یکی از بچه ها اسم یه نفر دیگه رو اورده بود ولی الان پیداش نمی کنم

[mkarimifard77]

من فکر می کنم توی قضیه برج شادی هنوز یه چیزهایی پنهان هست که احتمالا در فصل بعدی تماشاگران را سورپرایز می کند. باتوجه به اینکه از مدتها قبل تیوری r+l=g توسط فن ها مطرح شده بود و قطعا سازندگان سریال هم در جریان این موضوع قرار داشتن بنابراین یک مقدار ساده انگارانه اس که فکر کنیم سازندگان؛ فاش شدن اینکه جان اسنو پسر ریگار هست را گذاشتن فصلهای بعد نشون بدن تا تماشاگر را دچار سورپرایز کنند.من برداشتم اینه که توی موضوع تولد جان اسنو هنوز یک معمای بزرگ وجود داره که خیلی مهمتراز اینه که بفهمیم جان پسر ریگار و لیانا است وصحبت درگوشی لیانا با ند هم برای پنهان نگه داشتن اسم پدر جان از تماشاگر نبوده است بلکه موضوع دیگری در کار است.
نمی دونم شاید با فاش شدن کامل اون راز ما حتی برداشتمان از نقش جان اسنو در آینده دنیا عوض شود. شاید حتی وجود جان اسنو درواقع یک عامل مهم برای ورود شاه شب به وستروس باشه یا هر چیز دیگری که کاملا ما را شگفت زده کند.
فقط یک لحظه به این فکر کنید که اگر ریگار و لیانا عاشق هم بوده اند و جان اسنو حاصل عشق آنهاست و یا اگر لیانا تا این حد برای ریگار اهمیت داشته که بخاطرش جنگ راه بیاندازد ؛ پس چرا ند استارک خواهرش را آغشته به خون و رو به موت پیدا کرد. یادتان باشد که ما هنوزاز کیفیت ارتباط لیانا با ریگار و حتی از دلیل مرگ او آگاه نیستیم. ضمن آنکه زمانی که در فلاش بک بران استارک ما برای اولین بار داخل برج شادی را دیدیم همه در و دیوار و تختخواب خون آلود بود .
من که فکر می کنم کاسه ای زیر نیم کاسه است .

[mrhn]

شبکه HBO ساعاتی پیش بطور رسمی تصویری را از روابط خانوادگی جان مشخص کرد.همانطور که می بینین در این تصویر جان پسر ریگار است

[kntu]

سه تا نکته:

1- با توجه به اینکه الان آریا تو سرزمین های رودخانه است ممکنه گرگش رو پیدا کنه




نکته دوم بسیار مهمه و یه جورایی اسپویلره
2-

مشاهده محتوا اسپویلر

توی سایت makinggameofthrones.com که ظاهرا مال خود سازندگان سریال هست، این عکس قرار گرفته که به صورت رسمی فرضیه
R + L =J رو تایید میکنه
اینجا واقعا جا داره بگیم جان اسنو، عمتو ...

3- من واقعا دوس دارم سرسی رو تو فصل آینده دوباره با اون موهای قشنگ اول سریالش ببینم