The Shield ▬ برترین سکانس فصل اول!

[Raylan Givens]

با سلام. کمی دیر به این فکر افتادم، ولی از قدیم گفتن ماهی رو هر موقع از آب بگیری، تازه‌ست. زیرنویس فصل اول کامل شد و کسی نظری در مورد سریال نداد به جز یک نفر، که برای خود من ناامیدکننده بود و رک بگم، خستگی کار توی تنم موند. ولی این تاپیک نظرسنجی رو می‌زنم تا حداقل بیننده‌هاش توش شرکت کنن و یه نظری هم بدن. چهارتا از سکانس‌های برتر فصل اول رو انتخاب کردم که می‌تونید از بینـشون، سکانس برتر خودتون رو انتخاب کنید.

گزینه‌ی 1 قسمت اول، Pilot ، قتل تری کراولی چه راه گیج‌کننده و درعین حال بی‌نقصی برای به اتمام رساندن پایلوت! تا قبل از سه دقیقه‌ی پایانی این قسمت، ما دید خوبی از شخصیت مکی، به دست آورده‌ایم: وی خیلی سرسخت بود، اهل عذرخواهی نبود، و شاید کمی جامعه‌ستیز، ولی وقتی وی آن گلوله را زیر چشم تری کراولی کاشت، تاریخ تلویزیون، ساخته شد، و تولد یک شخصیت بسیار پیچیده در جلوی چشمان ما، رقم خورد. این صحنه، یورش گروه ضربت به خانه‌ی یک موادفروش را نشان می‌دهد و آهنگ Bawitdaba از کید راک در پشت زمینه‌ی آن پخش می‌شود. تری کراولی، عضو جدید گروه ضربت با گروه، وارد خانه می‌شود تا اولین دستگیری بزرگ خود را انجام دهد؛ در حالی‌که مخفیانه بر روی پرونده‌ای برای گیر انداختن ویک مکی کار می‌کند؛ ویک هم از قضیه بو می‌برد و تصمیم می‌گیرد تا از یورش، برای حل این مشکل استفاده کند. گزینه‌ی 2 قسمت نهم، Throwaway ، کتک خوردن هکتــور تمرکز این قسمت بیشتر بر روی کرتیس [ لـم ] لمنسکی می‌باشد. گروه ضربت در این قسمت، مرتکب یکی از بی‌شمار اعمال غیرقانونی خود می‌شود؛ آنها در حال یک یورش، به یک شخص بی‌گناه، شلیک می‌کنند و برای گیر نیوفتادن خود، در دست آن شخص، اسلحه جاسازی می‌کنند. گنگ لوس‌مگز، به یک ون انتقال مدارک پلیس دست‌برد می‌زند و از طرفی سردسته‌ی این گنگ، دوست‌دختر خود را زخمی می‌کند و همین موضوع باعث می‌شود شاهد یکی از دیدنی‌ترین سکانس‌های این قسمت باشیم؛ لم به در خانه‌ی این شخص رفته و او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. گروه ضربت برای جبران اشتباهی که مرتکب شده بود، ظاهر خود را به ظاهر اعضای لوس‌مگز تغییر می‌دهد و به ون انتقال مدارک پلیس دستبرد می‌زند. دیدن این دوسکانس، هیجانی درونی را برای بیننده به ارمغان می‌آورد و نشان می‌دهد که لم را نباید دست‌کم گرفت. گزینه‌ی 3 قسمت دهــم، Dragonchasers ، فروپاشی روحی داچ داچ که بیشتر فصل اول را به دنبال یک قاتل سریالی بود و به خاطر شوخی‌هایی که در پاسگاه با وی میشد، تحت فشار روحی قرار داشت، سرانجام شخصی که مسبب قتل‌های ماهرانه و بی‌شمار بود را گرفت. وی حتی از طرف همکارانش که اکثرشان او را مسخره می‌کردند، مورد قدردانی قرار گرفت. اما قاتل سریالی در حین بازجویی، چندکلمه‌ای را گفت که روان وی را به هم ریخت؛ و این قسمت در حالی به پایان می‌رسد که داچ، سوار ماشین خود شده و گریه می‌کند. بهترین روزش طوری به پایان می‌رسد که احساساتـش سرازیر می‌شود. این سکانس فوق‌العاده جواب داد و درمقابل حالت تمام‌برد استثنايی وابسته به شیوه‌ی کاری پلیس قرار گرفت. داچ به جای حالت غرور پیروزمندانه و اینکه از خودمتشکر باشد، تنها در ماشین خود می‌نشیند و تنها همدمش، اشک‌های اوست. گزینه‌ی 4 قسمت سیزدهــم، Circles ، فروپاشی روحی ویــک اعمال ویک مکی سرانجام در پایان فصل، گریبان او را گرفت. بعد از رسوایی گیلروی که به خاطر اعمال وی، یک شورش صورت گرفت و چندین افسر پلیس، کشته شدند؛ خانواده‌ی ویک بودند که او را ترک کردند و همین موضوع، ضربه شدیدی به ویک وارد کرد. وی به خانه آمد و خانه را خالی یافت، پیام‌گیر را فعال کرد و صدای همسرش را شنید که به وی التماس می‌کند که دنبالـشان نگردد، و همین باعث می‌شود که به ویک، حمله‌ی عصبی دست بدهد. این صحنه را می‌توان یکی از برترین بازی‌های چیکلیس دانست، وی بارها گستره‌ی احساساتـش را از شوکه شدن، ناراحتی و عصبانیت، به نمایش گذاشت و مزدش را هم بعد از پایان فصل اول با نامزد شدن در گلدن گلاب و بعداً در اِمی و گرفتن جایزه، دریافت کرد. این صحنه با پرتاب کردن نشانش به آن سمت آشپزخانه به پایان می‌رسد. لازم به ذکر است که در همان صحنه، به مایکل چیکلیس حمله‌ی عصبی دست داده بود و دردی که می‌کشید، تماماً بازی نبود! نظر شما چیست؟ اگر سکانس برتر خود را در این لیست نمی‌بینید، با ما به اشتراک بگذارید ...