برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 21
  1. #1
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,535
    سپاس
    14,665
    از این کاربر 19,943 بار در 1,358 پست سپاس گزاری شده

    Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث



    فیلمی هیجان انگیز و رمانس فراموش نشدنی از نویسنده و کارگردان Tom Ford، در جستجوی مرزی باریک بین عشق و خشونت، انتقام و رستگاری. Susan Morrow یک دلال هنری لس آنجلسی است که یک زندگی مرفه ولی برآورده نشده همراه با شوهرش Hutton Morrow دارد. در آخر هفته که Hutton به یک سفر تجاری می رود، Susan یک بسته ناخواسته دریافت می کند. یک رمان "حیوانات شبگرد" نوشته شده توسط همسر سابقش Edward Sheffield که سالهاست با او در ارتباط نیست. یادداشت های Edward همراه با نوشته هایی است که Susan را ترغیب به خواندن رمان می کند و از او می خواهد که با Edward در شهر ملاقات کند. شب، در تختخواب، Susan شروع به خواندن رمان می کند. رمان به او اختصاص یافته ...... اما محتوای آن خشن و ویرانگر است. هر اندازه که Susan بیشتر می خواند بیشتر غرق در نوشته ها و لحظاتی از عشق بین خود و نویسنده می شود..... تا جاییکه Susan آن را یک تهدید واضح و یک داستان انتقامی در نظر می گیرد.
    فیلم دو ستاره بی چون و چرای هالیوود را در اختیار دارد که در بالاترین سطح بازی کاریشان قرار دارند، نام آن ها به تنهایی می تواند فروش گیشه را برای فیلم تضمین کند اما باید دید تلنگرهای A single man ساخته Tom Ford در آن دیده می شود. نامفهوم بودن دیوانه کننده Enemy ساخته Denies Villeneuve و عکس های منتشر شده از Jake Jyllenhaal که به نظر می رسد در همان حال و احوالات باشد ترغیب کننده بیننده خواهد بود.
    تام فورد در باره فیلم می گوید:

    " یک داستان هشدار دهنده درباره انتخاب هایی که ما در طول زندگی انجام می دهیم و باید با عواقب آن ها مواجه شویم. در فرهنگ مصرف گرایی تمام چیزها شامل روابط ما به راحتی دور ریخته می شوند. این داستان وفاداری، فداکاری و عشق است. داستانی در مورد تنها بودن ما و اهمیت روابط شخصی در زندگی که ما را نگه می دارند. "

    بازیگران
    Amy Adams

    Jake Gyllenhaal

    Michael Shannon

    Isla Fisher

    Armie Hammer


    برای اندازه بزرگتر کلیک کنید
    منابع + +


  2. #11
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال ها
    34
    سپاس
    554
    از این کاربر 3,796 بار در 453 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    این فیلم هم مثل Birdman خز شد رفت

    در کل بدم نیومدش و در حد شاهکار هم نمیدونمش ولی خب بخش مربوط به رمان بهتر کار شده بود و حتی بازیگری مثل آدامز هم نتونست فیلمو کامل نجات بده. این انگیزه رو در من ایجاد کرد که برم فیلم قبلی کارگردانشو ببینم

  3. 4 کاربرِ زیر از DEBB بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #12
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال ها
    34
    سپاس
    554
    از این کاربر 3,796 بار در 453 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    اینو اگه خواستید بخونید. و اما این:







    تصاویر از بالا به پایین متعلق به همین فیلم، The Wolf of Wall Street و The Heat از مایکل مان هستش

  5. 9 کاربرِ زیر از DEBB بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #13
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    فیلم متوسطی بود ؛ و البته نکته خوبی که داشت استفاده از زمان روایی هم زمان و زمان های غیر خطی برای پیشبردن داستان ؛ اما به شدت سکانس های جاده و اون درگیری و تجاوز عذاب دهنده هست ؛ و کاملا آدم رو اذیت میکنه ؛ ولی خب روی هم رفته تجربه جدیدی واسه این نوع ژانرها میتونه باشه . و به عنوان کارگردانی که دومین فیلمش هست اگه اشتباه نکنم ؛ پیشرفت خوبی محسوب میشه .


  7. 10 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #14
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال ها
    34
    سپاس
    554
    از این کاربر 3,796 بار در 453 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    نقل قول نوشته اصلی توسط New_Sense نمایش پست ها
    فیلم متوسطی بود ؛ و البته نکته خوبی که داشت استفاده از زمان روایی هم زمان و زمان های غیر خطی برای پیشبردن داستان ؛ اما به شدت سکانس های جاده و اون درگیری و تجاوز عذاب دهنده هست ؛ و کاملا آدم رو اذیت میکنه ؛ ولی خب روی هم رفته تجربه جدیدی واسه این نوع ژانرها میتونه باشه . و به عنوان کارگردانی که دومین فیلمش هست اگه اشتباه نکنم ؛ پیشرفت خوبی محسوب میشه .
    سلام به New_Sense عزیز

    خب کارگردان هدفش ایجاد تعلیق بود که اگه نگم موفق هم شده، میشه گفت که تقریبا موفق شد

    البته اینم قبول دارم که فیلمنامش آبگوشتی بود و جای کار بیشتری داشت و دید ماکیاولیستی کارگردان هم بد نبود... که هرچند دید مریضیه

    شخصیت آدامز میتونست که اینقدر رو هوا و بیهوده نباشه و کارگردان بهتر ازش بازی بگیره

  9. 9 کاربرِ زیر از DEBB بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  10. #15
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    نقل قول نوشته اصلی توسط debb نمایش پست ها
    سلام به new_sense عزیز

    خب کارگردان هدفش ایجاد تعلیق بود که اگه نگم موفق هم شده، میشه گفت که تقریبا موفق شد

    البته اینم قبول دارم که فیلمنامش آبگوشتی بود و جای کار بیشتری داشت و دید ماکیاولیستی کارگردان هم بد نبود... که هرچند دید مریضیه

    شخصیت آدامز میتونست که اینقدر رو هوا و بیهود نباشه و کارگردان بهتر ازش بازی بگیره

    سلام debb جان

    آره مطمنا تعلیق رو میخواسته نشون بده ؛ البته من این نوع تعلیق رو قبول ندارم ؛ ولی مشکلی که من با این نوع فیلم ها دارم عذاب دادن بیننده هست ؛ یعنی اینکه دوربین از نگاه اول شخص قرار میگیره و کاملا تو رو توی یک فضای به شدت رئال قرار میده ؛ به طوری که با همه وجودت زجر اون شخص رو احساس میکنی و حتی احساس میکنی به تو داره تجاوز میشه ؛ اینکه که کارگردان هدفش این بوده درسته و واقعا هم به هدفش رسیده ؛ اما مشکلی که هست در آخر اون انتقام اصلی که باید از متجاوز گرفته بشه که بیننده یه نفس راحت بکشه ؛ انجام نمیشه ؛ کشته شدن اون متجاوز در آخر فیلم خیلی سهوی هست و کارگردان دیگه توی اون فضا و لوکیشن رئال کار نکرده و خیلی بد نشون داده میشه .

    البته نمونه این نوع فیلم ها زیاده البته با تم دیگه ای و داستان دیگه ای . ولی به نظرم نمونه که یکم به این فضای حیوانات شبگرد نزدیکه ؛ اثر برادران کوئن همون «جایی برای پیرمردها نیست» که البته فقط فضای روحی به این فیلم نزدیکه ؛ بیننده با اینکه قتل های مختلفی رو میبینه ولی واقعا عذاب نمیکشه و اینقدر فضا رئال نیست .

    البته باز یک فیلم دیگه هم از همین برادران کوئن هست که خیلی نزدیک تره حالتش به حیوانات شبگرد به نام « خون ساده » ولی قاتل آخر کار طوری کشته میشه که بیننده احساس رضایت کنه از مرگ قاتل .

    ما فیلم میبینیم که زجر نکشیم ؛ حالت تهوع نگیریم و روحمون توی عذاب نباشه ؛ با اینکه سینما باید تجربه های مختلف داشته باشه که منکرش نیستم اما سینما از واقعیت باید دور باشه تا چیزی به نام هنر به وجود بیاد .

    البته من با مکتب ماکیاولیسم کاملا مشکل دارم ؛ اگر این نوع نگاه در فیلم رو یک نگاه ماکیاولیستی فرض بگیریم ؛ پس نگاه فیلم منچستر کنار دریا کاملا در تضاد این نوع نگاه هست؛ حالا دیگه انتخاب هرکس بستگی داره به این مقوله .


  11. 9 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  12. #16
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال ها
    34
    سپاس
    554
    از این کاربر 3,796 بار در 453 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    اول از هر چیز چقدر خوبه که یه همچین بحث داغ و جالبی شکل گرفته. نقل قول هم نکردم که بتونم راحتتر جواب بدم.

    خب من واقعا درکت نمیکنم که میگی فیلمساز داره عذاب میده! پر واضحه که من از این نوع تعلیق خوشم اومد و با توجه به محتوا و هدفی که فیلم دنبال میکنه، کاملا موثر بود. چقدر زود کارگردان این تعلیق رو به بدنه فیلم تزریق میکنه که بعدش اون گفتگو شکل میگیره و از همینجا کارگردان راجع به شخصیت منفعل جیلنهال به ما کد میده که این کد دادن هم به هیچ وجه آزار دهنده نیست. همونطوری که خود اون و کلانتره احتمالا تو کافه دارن صحبت میکنن که بازم قبل از اون شب کارگردان بهمون کد میده. فقط دو جا، یکی اونجایی که جیلنهال تو دل شب تنها میمونه و یکی اونجایی که با شخصیت منفی اصلی تو اواخر به درگیری میپردازه که این شب و روزش و گذشت زمانش چندان برام حس نشد!

    فیلمبرداری هم از نظر من یکی که استاندارد بود. جوی که من اونو حس کردم تا درک کردن. اگه میخواست کارگردان عذاب بده میومد اون کشتاری که شکل گرفته رو از اولش و حتی همراه با جزییات نشون میداد که خدا رو شکر این کارو نکرد.

    آخ آخ چه خوب شد که اون فیلمو گفتی، ولی برای من یکی که Hell or High Water به فیلم مذکور شباهت بیشتری داشت و اگه این با اون مقایسه بشه به جاهای بهتری رسیده میشه نه با این فیلم که میخواد یه پیچیدگی بلند پروازانه و یه عشق نافرجام رو نشون بده. همینکه کارگردان نخواسته فیلمش شباهت زیادی به این و اون فیلم (چه از لحاظ شخصیتها و چه روند داستانی) داشته باشه، قابل تقدیره! حالا درسته که جنس فیلم به جنس فیلمای کوئنها نزدیکه ولی مثلا شخصیت کلانترو در نظر بگیر، بامزگی که توش به کار رفته و حتی شاید نحوه سیگار کشیدنش باعث شده که از شخصیتهای کوئنی حتی الامکان دوری کنه.

    اگه از داستانش همون اول هم آگاهی و اطلاع داشتی، باید میدونستی که تو طول فیلم قرار نیست که همش نازک نارنجانه باشه.

    راستش من با این مکتب خیلی آشنایی ندارم اما اگه بخوام 2 تا فیلم قابل تحمل و قابل توجه رو بهشون اشاره کنم یکی این و همینطور انیمیشن Fantastic Mr. Fox. منچستر هدفش چیز دیگست. ما اینجا با آدمای ساده ای سر و کار داریم که سبک زندگیشون و... با چیزی که تو این ناکترنال نشون داده میشه تفاوت اساسی داره، ما میدونیم که همسر افلک تو فیلم به خاطر سهل انگاری و اشتباه وحشتناکی که اون کردش، اونو ترک کرده، اما اینجا قضیه فرق داره

    البته چیزی که مشخصه، اینه که جفتمون مطلقا فیلمو بد نمیدونیم

  13. 7 کاربرِ زیر از DEBB بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  14. #17
    حافظه دستان من پر شده از دامان تو
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    محل سکونت
    Shiraz
    ارسال ها
    312
    سپاس
    293
    از این کاربر 4,218 بار در 329 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    آره بحث جالبی میشه ؛ به هر حال نگاه هرکسی توی فیلم دیدن و انتخاب فیلم متفاوت هست ؛ هرچند من همیشه سعی کردم کاملا با هر نوع فیلمی خودمو وفق بدم و بعد دنبال چرایی این نوع نگاه کارگردان باشم ؛ البته به غیر از فیلمهایی که واقعا ارزش هنری و سینمایی نداشته باشه که فکر کنم منظورمو میدونید چه نوع فیلمی میگم .


    اینکه میگم عذاب میده منو و آزار اذیت میکنه بیننده رو ؛ از فضا و حس حالی که به وجود میاره هست ؛ زمانبندی فیلم رو روی سه شاخصه مهم کار کرده کارگردانی و این زمانبندی و شیوه استفادشو دوست دارم ؛ داستانم به نظرم به خودی خود بد نیست اما مشکل اینجاست که توی زمان روایی که توی قصه پیش میره ؛ یعنی از زمانی که امی ادامز شروع میکنه به خوندن اون کتاب ؛ اون شیوه فضاسازی کاملا رئال هست حتی یه چیز فراتر از رئال و کارگردان بیننده رو از نگاه امی ادامز قرار داده ؛ توی همون سکانس جاده که اون وحشی ها میریزن و اذیت میکنن اون مرد و خانوادشو و زن و بچش میدزدن و بعد ادامه داستان ؛ چون ما از نگاه امی ادامز داریم فیلم رو میبینیم این تلخی و عذابی که امی ادامز میکشه از داستان رو داریم احساس میکنیم ؛ اینجا من مشکل دارم ؛ اصلا نمیگم کارگردان کارش اشتباهه ؛ برعکس اون چیزی که میخواسته انجام داده ؛ ولی احساس رئالیستی توی داستانی که از قصه بیان میشه با داستانی که از حال درونی امی ادامز بیان میشه و فلش بک های که از گذشته داشته ؛ تفاوت فضایی داری ؛ یعنی فضای حال و فلش بک ها رئالیستی نیست ولی خب بازم اینجا حتی اگر نخوام بگم درسته یا غلط ؛ آخر فیلم ما سکانس نهایی کتاب که در واقع داستان هست طرف هستیم ؛ اینا اون متجاوز رو پیدا میکنن و جک جیلنهال باید توی فضای رئالیستی اون متجاوز گر بکشه ؛ یک جورایی پایان خیلی بدی رقم میزنه ؛ متجاوز گر در اصل سهوی یعنی شانسی با ضربه ای که به جک میزنه یه تیر هم میخوره و بعد که جک به هوش میاد میبینه که یارو مرده ؛ این نوع کشتن متجاوز در واقع ستایش متجاوز هست تا مرگ درست و حسابی که بیننده احساس خوشایندی پیدا کنه .

    یه چیزی که توی داستان نویسی و مخصوصا فرم شکل گیری داستانی که وارد سینما میشه و همیشه از دوران گریفیث تا امروز رواج داشته و یه جورایی قراردادی شده البته با تم های متغییر و ژانر زیر ژانرها و سبکهای مختلف و یا خاص ؛ اینکه آدم بد قصه قصاص میشه ؛ وقتی یه فیلم مبناشو گذاشته آدم بد قصه رو بکشه باید مرگش رو مانند متجاوز گریش وحشتناک و بد نشون بده ؛ که این نگاه ستایشگرانه یکم توجیح بشه ؛ سکانس همین حیوانات شبگرد جک جیلنهال زمانی که زنش و دخترش که لخت توی بغل هم کشته شده تجاوز شده روی تخت میبینه این سکانس به شدت تلخ و اوج وقاحت آدم بد قصه هست ؛ این آدم بد قصه باید با مرگی به همین فجیعی و یا با استعاره ای شبیه به همین کشته بشه ؛ مرد خانواده یعنی اینقدر منفعل که حتی اولش حاضر نبود قاتل و کسی که به زن بچش تجاوز کرده رو بکشه ؛ این نوع نگاه یه مقداری بده واسه کارگردان و از همون ماکیاولیستی که گفتین نشات میگیره .

    اینکه اومدم منچستر کنار دریا رو مثال زدم فقط فقط واسه فضایی که فیلم در قالبش شکل گرفته رو مثال زدم ؛ اخلاقیاتی که به شدت بر پایش استواره ؛ کیسی افلک اونجا یک اشتباه به شدت جبران ناپذیر کرد که باعث شد فرزندش توی خونه اتیش بگیره و بمیره اونم غیر عمد ولی اینقدر اخلاقیات بر روی فضای فیلم مشهود بود که تا آخر فیلم هیچوقت خودشو نمیبخشه ؛ تا جایی که زنش ترکش میکنه و میبینه کیسی افلک اینقدر مرد درستیه که پذیرفته باز برمیگرده و ازش عذرخواهی میکنه .

    من تعلیق این فیلم رو چرا قبول ندارم چون استاد مسلم تعلیق هیچکاک هست و فکر میکنم انصاف باشه که متر و معیار تعلیق رو به کارگردان مولف این نوع نگاه بسپاریم ؛ هیچکاک به تو همه چیز توی داستان میده قاتل بمب ساعت زمان ادم خوب و ادم بی گناه و ... ولی چگونگی و چطور اتفاق افتادن رو با سینما به من بیننده نشون میده ؛ همین باعث میشه که هنوز که هنوز استاد مسلم تعلیق بدوننش ؛ توی حیوانات شبگرد تعلیق لحظه ای پیش میاد اونم فقط توی پیچش زمانی داستان که به نظر من به معنای واقعی تعلیق نیست .


    منم قبول دارم این فیلم بدی نیست و فیلم متوسطی هست که توی نوع خودش جذابه ؛ مخصوصا پیچش زمانی داستان که از 3 زمان همزمان استفاده کنه قابل تقدیره ؛ ولی خب ازون فیلمایی هست که برای بار دوم هیچوقت نگاهش نمیکنم و اگر کسی بهم بگه ایا ببینمش یا نه بهش میگم اگر مشکلی با اذیت شدن و شکنجه شدن روحی نداری نگاه کن .


  15. 5 کاربرِ زیر از New_Sense بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  16. #18
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال ها
    34
    سپاس
    554
    از این کاربر 3,796 بار در 453 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    دقیقا منم یه همچین رویکردی رو برای خودم در نظر میگیرم، که البته فکر کنم یه مدتی اگه میخواستم نظرمو در مورد فیلم بدم در حد خوب بود، بد نبود، بامزه و باحال بود و اینجور چیزا و احتمالا زود و خیلی زود هم به همین حالت برگردم، بگذریم...

    خب ببین این یه فیلم خیلی نادره که با یه پایان نه دقیقا خوش همراهه، که میشه اینو بهش نسبت داد که در قالب شاید سام پکینپا، تمثیل وحشیانه در مورد بدترین طبیعت یا از بدترین طبیعت مردان سخن میگه و این داستان در داستانشه که من باهاش مشکل دارم تا این دیدی که بحثش به راهه. حالا مشکلم کجاست؟ شخصیت آدامز رو در نظر بگیر. خیلی ساده متاثر میشه، خر میشه و میره قرار؟ این خشونتی که تو صفحات حس میکنه، ای کاش دلایل بهتر و محکمتری برای به نمایش گذاشتنش وجود داشت. همین شخصیتی که جیلنهال تو رمان خودش ازش یه همچین غول، آدم کثیف و وحشتناکی رو ساخته، این برای من بیننده نمیتونه دقیقا قابل هضم باشه که البته شاید این اقتضای زمانو با خودش داره که بازم برای من یکی که یه همچین تحولی (حداقل کمی) رو شاهدش بودم نشد که بپذیرمش! من فکر میکنم که بدونم در مورد چی صحبت میکنی و احتمال زیاد دوست داشتی اون صحنه یه چیزی شبیه به سکوت بره ها بشه و اون تعلیقو وارد کنه! در مورد شخصیت جیلنهال که اولا اگه اشتباه نکنم همون موقع که نزدیک به اون تخت میشه، به درستی نگاه نمیکنه که حتی اونجایی که کلانتره اون تفنگو بهش داد هم به نظر میومد که نمیتونه درست با چشمای اشک آلود نگاه کنه و این نوع از شخصیت پردازی جای بحث داره که در مورد چرایی و اینگه چرا یه همچین واکنشهایی رو از خودش نشون میده، حتی نمیشه با قاطعیت گفت که هم کاملا این نوع بیان برای شخصیت اصلی مشکل داره و هم اینکه بالعکس. اون تمهیدی که کارگردان با نماهایی از شهری افسرده کننده که در همون ابتدا و آغاز نشون میده، اصلا جوری نیست که بتونه بین 2 تا داستان که به شکل موازی روایت میشه، تطبیق مناسبی پیدا کنه. اما نشانه هایی که از طریق تابلوهای نقاشی هستش رو دوست داشتم. برای من یکی که بخش مربوط به رمان اصالت بیشتری داره و نه اینکه من از طرفدارای هر خشونتی باشم اما برای من یکی که بیشتر قابل ملموس بودش.

    این شجاعتی که فورد برای ایجاد رئالیسم و بافتهای مختلف برای هر خط داستان داشت جالب بود.

    در مورد منچستر بای د سی که نشد دیگه. میگی برمیگرده و ازش عذرخواهی میکنه؟ کارگردان اینجا به ما نشون میده که برادر کیسی افلک رفته و اینم مجبورا برمیگرده به زادگاهش با آدمایی که ازشون خاطره خوشی نداره و تصادفا همسرشو میبینه که خب شاید اگه خودت یا من هم جاش بودیم (البته دور از جون)، شبیه به همچین واکنشی رو داشتیم و جدا از این چقدر این صحنه خوب بود! حتی اون دعواهایی که تو بار راه میندازه هم به نوعی میخواد که خودشو ارضا کنه و شاید چیزی شبیه به برندون شیم و...

    حالا نمیدونم چرا اینقدر راحت میگی که پذیرفت. الآن میتونی شیم هم راحت بگی که شخصیت اصلی پذیرفت؟ اون نگاه تو مترو و قبلش هم اون تطهیر باعث تغییر میشه یا انسان همان است و هوسهایش هم همان؟

    میدونستم که یه جورایی پای هیچکاکو بکشی وسط... در اینکه ایشون استاد تعلیقه که شکی نیست و حتی اگه از فیلمهاش هم خوشت نیاد نمیتونی منکر تاثیری که تو سینما گذاشته بشی و به هر حال هیچکاکی گفتن... اما مشکل اینجاست که تو حس بدی در مورد تعلیقش داشتی که برای منم قابل احترامه اما تعلیقش در راستای اون چیزی که گفتم برای من قابل قبول بود که البته اون درگیری کمی خرابش کرد. کارگردان زیاد کاری به درونیات و گذشته شخصیتهایی که باهاشون کار داریم نداره، بلکه میخواد اون چیزی که در زمان حال رخ داده رو بسط بده به چیزی که در ادامه متوجه اش میشیم و حتی برای رسیدن به هدفش از مردن الکی و شاید مسخره شخصیت اصلی تا اضافه کردن سرطان برای روشن نگه داشتن موتور روایتگریش نمیگذره.

    یه اتفاقی تو چت باکس باعث شد که ذهنم بهم بریزه متاسفانه و تلاش خودم رو کردم که منظورمو برسونم :دی ولی ناکام بزرگ این فیلم برای من خانم آدامز بود که ازش بازی دوست داشتنی و شیرینی تو فیلمی مثل The Master دیدم! نمیدونم تو ذهن خوانندگان در مورد این فیلم چی میگذره!

    هنوز که هنوزه 2 چیزه که واقعا باور کن واقعا باور کن که انتظار نداشته باش درک کنم. یکی که همون تعلیق تو بزرگراه هستش، یکی هم اینکه اگه بد برداشت نکرده باشم، از این دید یا نگاه کاملا مشکل داری و اگه میگفتی که فقط مشکل داری باز یه چیزی! یه فیلمی به اسم قاچاق هم وجود داره که یادم اومدش و اونم از همین دید برای داستانش پیروی میکنه! هرچند که فوق العاده بعید اما شاید خوشت بیاد.

    احتمال زیاد فیلمسازایی مثل مک دونا و کلونی هم برای فیلم جدیدشون از همین دید پیروی کردن که البته امیدوارم در کنار جذاب بودن، بتونن که نگاه جدیدتر و بهتری بهش داشته باشن.

    اگه هدف وسیله رو توجیه میکنه، اون چیزی که در مورد نشات گرفتن گفتی رو من یکی که باهاش مخالفم.

    زیاد شد، منم احتمالش کمه دوباره برم سراغش...


  17. 4 کاربرِ زیر از DEBB بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  18. #19
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    ارسال ها
    711
    سپاس
    7,972
    از این کاربر 6,073 بار در 737 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث

    دوستان رو نمیدونم ولی تنها حسی که از اول فیلم تا آخرش داشتم حس عصبانیت و ترحم همراه با خشم نسبت به شخصیت هیستینگز بود که یک آدم چقدر میتونه .... باشه که جلوی چشمش هرکاری با خانواده اش بکنن و نتونه یه کم جوربوزه از خودش نشون بده
    من که کلا از اول تا اخرش حرص خوردم و هیچ لذتی هم از فیلم نبردم

    .


  19. 6 کاربرِ زیر از matiyo بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  20. #20
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    ارسال ها
    34
    سپاس
    554
    از این کاربر 3,796 بار در 453 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : Nocturnal Animals | انفجار عشق، خشونت و انتقام | معرفی و بحث



    http://straightfromamovie.com/nocturnal-animals-review/

    باور کنید که اصلا قصد نداشتم پستی بذارم ولی چشمم به این خورد و حیفم اومد که نذارم. واقعا طرف چه حوصله ای داشته که اینقدر براش نوشته.

    فقط سوال اینجاست که این فیلم واقعا Speechless بود البته اگه این واژه رو یه جور تعریف ندونیم و معنیش هم گنگه که هیچی دیگه!

    از 5 ستاره هم بهش 4 داده

  21. 7 کاربرِ زیر از DEBB بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 
صفحه 2 از 3 اولیناولین 123 آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. ارائه‌ی 416 تی‌وی‌وُرلد | زیرنویس سریال Animals | قسمت پنجم
    By Hamed_jail in forum سریال های در حالِ انجام اختصاصیِ TvWorld
    پاسخ ها: 5
    آخرين ارسال: 05-17-2017, 07:07 PM
  2. پاسخ ها: 4
    آخرين ارسال: 03-07-2016, 01:46 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.