با توجه به شروع فصل جدید و وقفه طولانی مدت(دو سال) در اینجا خلاصه ای از اتفاق ها و وضعیت کنونی شخصیت های اصلی این سریال بازگو می شود.
اگر فصل های قبل را ندیده اید در ادامه این تاپیک داستان برای شما افشا می شود پس لطفا ادامه ندهید.
الک هاردی: پس از آنکه به دلیل بیماری از کار کنار گذاشته شد در آکادمی پلیس مشغول تدریش شد اما نتوانست پرونده
سندبروک را از ذهن خود بیرون کند، در حین تلاش برای حل پرونده سندبروک با بیماریش نیز در حال جنگیدن بود.....سرانجام توانست عدالت را در حق پیپا و لیسا اجرا کند درحالیکه نتوانست برای دنی این کار را انجام دهد، چون
جو میلر قاتل دنی با رای ژوری تبرئه شد.
الی میلر: بعد از اینکه مشخص شد
اظهارات جو میلر به دلیل تحت شکنجه بودن توسط الی میلر (فصل اول)
قابل استناد نیست، رابطه اش با بث لائمِر به مرز نابودی رسید، سرشکسته از تبرئه جو میلر
، تبعید به خیابان ها، تهمت به دستکاری مدارک به نفع جو میلر(همسرش) و پرونده سندبروک تلخ ترین اتفاق ها برای الی در طی فصل دوم بود. بهترین اتفاق دو فصل را الی در سکانس های تهدید به کشتن جو میلر و سوار کردن او به ماشین رقم زد.
بث لائمِر: فصل دوم پر بود از
شکستن قلب و شکنجه دردآور برای مادر دنی. در جایگاه شهود جلوی تمام مردم شهر از قصد مارک برای ترک او و بچه ها گفت، جسد دنی برای کالبد شکافی درآورده شد و احساس می کرد بهترین دوستش (الی میلر) به عمد در شهادت جو میلر خرابکاری کرده است. تولد بچه کورسویی در تاریکی مطلق فصل دوم بود. در حالیکه بث دل به این کورسو بسته بود
، آزادی جو میلر همه چیز را به ورطه نابودی کشاند. شاید نقطه عطف فصل دوم قسمت آخر و با این جمله بث خطاب به جو میلر شروع شد:
" من به خاطر این نمیشکنم". با رفتن جو میلر و بچه نورسیده شاید بث و مارک با هم بمانند ولی برای چه مدت؟؟
مارک لائمِر: شاید تنها کسی که هیچوقت با مرگ دنی کنار نیامد پدرش بود، و هیچ فصلی به غیر از فصل دوم نمی توانست آنرا به وضوح نشان دهد. رابطه احمقانه او با بکا فیشر(فصل اول) در جایگاه شهود به ضررش تمام شد و مجبور شد به تصمیمش برای ترک خانواده اعتراف کند. زمانی که به لیزی(بچه نو رسیده اش) گفت:
"اینجوری پیروز میشیم" آیا برای فصل سوم هم هنوز پیروزی در کار هست؟
عکس های زیر به روشن شدن خط داستانی سایر شخصیت ها و اتفاقاتی که به وقوع پیوسته کمک خواهد کرد.