I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
-=omid=-,abbas stannis,AdibTE,afshin2014,ahmady45,amir_24,aramis2800,arso,Barney Stinson,behnam-hbi,behzad_daniel,Being Amin,Charlie,darktime,Days of Heaven,dazraf,Detective,Dexter_171,eni,erfani,ESR,haven11,hesamdx,HMNN,hosseinf722,Hossein_124,ShInOdA,janloka,jay-z,K.Gatsby,kamy_12,karim_load,katy-ho,KING STANNIS,kingnessi,leon kennedy,Leonardo_D,Luca Brasi,M.Amir,mahdi20,MaMaLoM,mas5oud281,masoud 99,matiyo,MeHr@n,Mia_3D,Miss Harley,Mohammad Tz,mohammad1992,mr67,Nevah,Nora,pejmanmm,peyman_eun,pinklotus,pro_translator,raha_91,Raylan Givens,R_HURRICANE,S@eeD-Mj,saeedporreza9,shayan010,SKYPERSiA,Tha Real Nigga,TrUe.MadnesS,vahid-fcb,VIVA THE ROCK,wlh,zakhar2atishe,ŞłŁΞИҬ
اپیزود دوم
داستان وارد فاز گیج کردن بیننده شده نمیدونی چی باور کنی قتل تروریست بازی یا همدستی با رییس تروریستا نبود تی بگ احساس شد.این فصل احتمالا زیاد رو نحوه فرار مانور نمیدن بنظر میاد وقایع بعد از فرار و این 7 سالی ک مایکل نبودتش رو بیشتر نشون بدن.
دعوت میکنم پرومو اپیزود بعد ببینین.
پرومو اپیزود سوم
I'm Justice
.
خب قسمت دوم رو هم دیدیدم .....
باز هم قصد نقد سریال رو ندارم و میخوام به بازیها اشاره کنم .
یکی از بازیگرای حاشیه ای که در این قسمت به نظرم خیلی خوب ظاهر شد خانم Inbar Lavi هست .
یه خانم هات و دورگه از مادر مراکشی و پدر لهستانی
علیرغم نقش بسیار کم رنگی که براش درنظر گرفته شده و حضور کلی دو اپیزودیش در این فصل به نظرم بهتر از چیزی که در سناریو براش درنظر گرفته شده بود رلش رو بازی کرد .
در صحنه هایی که به عنوان بومی و راننده قرار هست دو مسافرش (لینکلن و سی نت C-Note’) رو به حومه شهر ببره .... در صحنه های ایست بازرسی ها دقت کنید انقدر طبیعی بازی میکنه که واقعا تحسین برانگیزه.
.
از اون هنرپیشه های یه مقدار بدشانسه ولی در سریالهای معروف و زیادی هم نقش های کمرنگ داشته .
این رو مقدمه ای کردم برای آشنایی بیشتر با این هنرپیشه و آخرین کارش که سریالی هست به نام Imposters که خیلی اتفاقی تماشا کردم و به نظرم جالب هست .
.
.
اگر فرصت شد باید یه تاپیک جمع و جور در مورد این سریال بی ادعا بزنم .
.
.
قسمت دوم از همه لحاظ ضعیغ تر از قسمت اول بود.
قسمت اول همون چیزی بود که همه طرفردارا انتظارشو داشتن و یجوری عطشمونو برطرف کرد.
دسوت داشتم بیشتر با محیط داخلی زندان و پیشینه هم سلولی های مایکل آشنا بشیم. یه سرنخ هایی میداد ولی خب در حد 2-3 خط دیالوگ کمه انصافن. البته هنوزم دیر نشده. بیشتر کیف فرار از زندان به ابن بود که مثل خود مایکل زندان و زندینیاشو میشناختیم و باهاش همذات پنداری میکردیم... الان مایکل همه چیو میدونه و مانه.....
اینم که مایکل عوض شده باشه خیلی چیز واضحی هست که نشده. اگه مایکل از اینجور آدما بود توی 81 قسمت قبلی اینقدر موقعیت های بهتر بود که عوض می شد و کارش به اینجا ها نمیرسید.
یه چیز دیگه هم که بدجور توی ذوقم زد جایی بود که رفتن تو خارج از شهر که تحت کنترل داعش بود. خیلی راحت و بی دردسر رفتن و برگشتن. معلوم نشد از کجا رفتن رو پشت بوم که کسی ندید و نمیتونست بره... خیلی بیش از حد راحت از این تیکه رد شدن . کاشکی یکم بیشتر به جزئیاتش توجه میکردن مث قبل.
البته 2-3 تا تیکه فرار از زندانی ناب هم داشت. مثل قضیه آدامس و لحظه ای که سارا دنبال مایک میگشت و پیدا شد. کاشکی از اینجور صحنه ها بیشتر ببینیم
ولی به هرحال بازم خوب بود و هنوز خیلی خیلی خیلی باید از این ها ضعیف تر باشه تا بگیم بد بود.
فرار از زندان موضوعی که باید حساب شده و دقیق و منطقی برای بیننده بیان بشه،
فصل اول سریال رو بیاد بیارید چقدر روی جزئیات حساب باز شده بود
22 قسمت مناسب همراه با فلش بک های کم اما لازم برای تعریف بهتر شخصیت ها عالی بود
باعث خوشحالیه که سریال شروع شده اونم بعد از مدت طولانی
اما روند و سرعت سریال در فصل جدید درست مثل فصول دوم سوم و چهارم شده
نکته عجیب برای من مسلمون شدن سی نوته که خیلی تو ذوق می زنه
درسته که در فصل اول نشون داده شده بود در عراق و کویت سرباز جنگ بوده اما مسلمون شدنش خیلی غیر عادی جلوه می کنه
ونورث میلر و دومینیک هم به جمع تهیه کننده ها پیوستن
همه چیز نشون میده که سریال برای چند فصل برنامه ریزی شده
نامه عجیب زنده موندن مایکل همراه با عکسی تاریک از جایی نا مشخص برای تی بگ در فاکس ریور و از طرف دیگه پیدا شدن شخصی بی نام و نشان که پول عمل جراحی دست او را داده بنظرم برنامه ای بزرگ پشت این کارها نهفته است
تنها کسی که هنوز کینه مایکل رو بیاد داره و زنده هم هست همین تی بگه که حضورش در سریال الزامیه
در کل بعد از دیدن دو قسمت باید طرفداران سریال صبر حوصله کنند و بنظرم به تدریج و با تمدید احتمالی برای فصول بعد خیلی از ماست مالی کردن ها و نحوه شروع و زنده موندن مایکل مشخص میشه و جاهای خالی هم پر میشه
من بشخصه سریال رو هر هفته خواهم دید
afshin2014,Ali.99,amir-ali,ashley-cole,behnam-hbi,changizkhan,darktime,dazraf,delerara,Dexter_171,Duran,erfani,ESR,H a M i D,hamidreza2017,haven11,hossein-ali,Hossein_124,jalal-arami,jay-z,jojo11,juleta,K.Gatsby,kaka07,katy-ho,KING STANNIS,MaMaLoM,MeHr@n,Mia_3D,MrP,nosheh,peyman_eun,pouria98,ramin2017,Raylan Givens,S@eeD-Mj,sh2012,sina-sing,SKYPERSiA,Tha Real Nigga,tonny-j,TrUe.MadnesS,Uncle Tommy,VIVA THE ROCK,zakhar2atishe
اپیزود سوم
داستان ب طرز جالبی چندتا گرهو باز کرد امان از این کلرمن ک همیشه پشت پرده داستانه.team up سارا و تی بگ خیلی میتونه جالب باشه و اما فرار ناموفق در اپیزود سوم با توجه ب اینکه شیش اپیزود باقی مونده خیلی سوال برانگیز بود و شاید چیزی پشتش باشه.
در عین نابودی شهر نگهبانا خوب حواسشون جمع بود.لینک هم هیروی شیبا شد و ...خخخخخ.و جالب اینجاس توی این هفت سال مایکل زندانهای دیگه ای رو هم ترکونده.امان از دست این مرد شاید اگه روز اول میدونست فراری دادن لینک اینهمه دردسر ساز میشه شاید بیخیال میشد.نمره این اپیزود 9.
I'm Justice
قـسمت سـوم
---------------
آه مـایکل ایـن ناامیـد شدن مایکل تو این سکانس و سکانس پایانیِ سریال بدون شک برای خیلی ها که با این سریال خـاطرات ساختن دردناک بود، بـرای من هم کمـر شکـن بود. فکرشم نمیکردم که موفق نشن، مایکل و برنامه ریزی هاش شکت بخوره؟ پـووف. این یـارو رمـل رو چطور میخواد حالا قانع کنه که نکشتتش؟! چـه کردی با خودت مایکل، چه کردی.
وقتی مایکل با اون دوستش باهم حرف میزدن قشنگ مشخص شد که مایکل این همه سال چیکار میکرده، برای سی.آی.اِی کـار میکردن و کسایی که اونا میخواستن رو از زندان فـراری میدادن. کی فکرشو میکرد مایکل نون خوره سی.آی.اِی بشه، من یکی که همچین فکری نمیکردم. ولی اون ویدئویی که بـرای سارا ضبط کرد با اون اشکـی که ریخت نمیشه گفت مایکل برای خودش اینکارارو کـرده. کـلاً با این سه قسمت حـال کردم، مخصوصاً سکـانس های پایانیِ هر اپیزود که فوق العاده ـس.
تیبگِ لعنتـی حرف که میزنه جیگرم حـال میاد، این خشن شدن سارا دستوراتی که بهش داد هم در نوعِ خودش جالب بود ولـی تی بگ رو هممون میشناسیم و میدونیم آخرش یکـاری میکنه :دی همونطور که انتظارش میرفت کلرمنِ لعنتی هیچوقت ول کن این خانواده نیست، تمام اون رفتم سرِ زندگی عادی و معمولی هم کشـک، مثل همیشه یه غلطی داره میکنه.
لینکلن هم که همش داره مُـشت میخوره بدبخت از این و اون ای کاش تی بگ رو همراه خودشون میبردن یمن، خیلی خفن میشد خـلاصه از روندِ سـریال راضیم و دارم لذتـی که باید ببرم رو میبرم. بعضی وقتها نیاز نیست یه داستان قوی و تیمِ خوفناک پشت یه سریال باشه تا لذت ببری، بعضی وقتها فقط برای لذت بردن نیازه که خـاطرات رو برات زنده کنن.
صحنه اشک مایکل خیلی بد بود .مایکل مثلا قراره یه آدم بی احساس نابغه باشه!! این آدم انگشتای پاش رو قطع کردن گریه نکرد!!
با اینکه بنظرم کمی زندان ـش تخیلی ـه و فرارش برای مایکل که از سیلا و فاکس ریور فرار کرده کاری نداره ( مگه اینکه این فرار ناموفق هم جزئی از نقشش باشه )
هیجان فوقالعاده ای داشت ولی دوست دارم بیشتر از اون حرکات خلاقانه مایکل ببینیم .
فکر کنم تا اینجا ؛ سریال توانسته داشته هاش به نمایش بزاره ؛ بعد این همه سال توقع یک چیز عجیب و غریب و اتفاقات خیلی غافلگیرکننده نباید داشته باشیم ولی تا این اپیزود به نظرم غافلگیر کننده بوده ؛ اصلا بحث این نیست که سریال چقدر پتانسیل نمایشی داره و چقدر میتونه مانور بده ؛ ولی خب موضوعیت دیگه فرار از زندان فاکس ریور نیست ؛ فاکس ریور همه چیز شسته و رفته بود ؛ نقشه ها دقیق ترسیم شده برای همه چیز پیش بینی شده ؛ و البته هیجان خاص خودش رو داشت ؛ ولی دیگه زندان صنعا همه چیز پیش بینی نشده ؛ میبینیم مایکل روی هرچیزی بیرونی حساب باز کرده ؛ و در لحظه انگار تصمیم میگیره ؛ مثلا روی اون بچه حساب باز کرده ؛ و ادامس بهش میده ؛ و یا روی قطعی برق بیرون از شهر حساب بازکرده ؛ در صورتی که همانطور که دیدیم نمیشد مطمن بود برق شهر قطع میشه یا نه ؛ و همین غیر قابل پیش بینی بودن ؛ این فصل از سریال رو جذاب میکنه ؛ هرچند ایراد هم توی روایت داستان وجود داره ؛ یه مقداری بعضی چیزا مشخصه ؛ مثلا اون مرده که پاسپورت جعل میکرد مشخص بود دروغ میگه و تله هست ؛ ولی خب اینجا شخصیت ها میدونن که ممکنه توی تله بیوفتن ولی فرار کردن از یه شهر جنگ زده بهتر از موندن هست .
این اپیزود پر از نکات کلیدی داشت ؛ و گره های داستانی رو تا حدودی باز کرد ؛ اول اینکه کاملا مشخص شد کانیل اوتیس کیه ؛ ولی به صرف گفتن و دیالوگ نمیشه باورپذیر کرد داستان رو ؛ به نظرم حتما باید یه روایت یک خطی یا فلش بکی چیزی از روند تبدیل شدن مایکل به کانیل اوتیس و اینکه چرا مایکل قبول کرد رو سریال بده .
مطمنا مایکل شخصیتی بود که دقیقا 4 فصل قبل رو جنگید با سیاست و کمپانی و حتی مادرش تا به این برسه که از سیاست و از مافیا و از جاسوسی فرار کنه و یه زندگی ارامش بخشی داشته باشه ؛ ولی چرایی این موضوع که مایکل تبدیل بشه به جاسوسی با هویت دیگه ای برای فراری دادن شخصیت های سیا ؛ وارد زندان میشه ؛ یه مقداری نامشخص هست .
یا مثلا سارا به این پی برد که کلرمن یه طرف قضیه هست ؛ هرچند من مطمنم کلرمن در شخصیت خوب ظاهر میشه و مثل قبل نیست و باز هم فقط برای درگیری ذهن بیننده اینطور روایت شد .
نکته بعد که فکر کنم قابل پیش بینی شد ؛ رابطه ای که بین شیبا و لینکلن پیش میاد و احتمال عشق هم هست .
و وجود تی بگ دوست داشتنی که انگار خلق شده فقط واسه این شخصیت و رفاقتی که با سارا شاید باز کرده که باعث بشه تی بگ هم در عین رفتار های کاملا مشخص تبدیل بشه به یکی از خوب های داستان .
(واقعا واسه شخصیت تی بگ یک تحلیل چند صفحه ای میشه کرد ؛ چون به نظرم دقت نویسنده ها توی شخصیت پردازی این کارکتر به شدت بالا بوده واقعا حیرت آوره)
ولی خب با همه این تفاسیر ؛ اون ذهنیتی که ما و کلا دنیا از داعش داره رو خوب توی سریال به نمایش گذاشته شده ؛ همین داستان کشتن و مساله مرگ و خلافت این عده به روند بد ها و خوب ها ؛ به داستان جذابیت بخشیده . و خب همین چیزا باعث میشه ما ندونیم که مایکل چی تو ذهنش هست و میخواد چیکار کنه و دلیل اینکه به داعش کمک میکنه چیه و بعد دلیلش رو میفهمیم و خوشایند هست .
و خب به نظرم همین یک فصل برای تمام شدن همیشگی فرار از زندان کافی باشه ؛ دیگه بعد از این فصل نباید به نظر من فصل دیگه ای ساخته بشه گ چون عملا در ورطه تکرار افتادن هست .
دلیل جذابیت کمو بیش این فصل هم اینه که سریال بعد از سالها اومده و خاطرات زنده شده و داستان ناب و دقیقا منطبق به جریانات سیاسی دنیا هست که واسه سریالی که تب و تاب تند و التهاب داره ؛ کفایت میکنه .