I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
-=omid=-,abbas stannis,AdibTE,afshin2014,ahmady45,amir_24,aramis2800,arso,Barney Stinson,behnam-hbi,behzad_daniel,Being Amin,Charlie,darktime,Days of Heaven,dazraf,Detective,Dexter_171,eni,erfani,ESR,haven11,hesamdx,HMNN,hosseinf722,Hossein_124,ShInOdA,janloka,jay-z,K.Gatsby,kamy_12,karim_load,katy-ho,KING STANNIS,kingnessi,leon kennedy,Leonardo_D,Luca Brasi,M.Amir,mahdi20,MaMaLoM,mas5oud281,masoud 99,matiyo,MeHr@n,Mia_3D,Miss Harley,Mohammad Tz,mohammad1992,mr67,Nevah,Nora,pejmanmm,peyman_eun,pinklotus,pro_translator,raha_91,Raylan Givens,R_HURRICANE,S@eeD-Mj,saeedporreza9,shayan010,SKYPERSiA,Tha Real Nigga,TrUe.MadnesS,vahid-fcb,VIVA THE ROCK,wlh,zakhar2atishe,ŞłŁΞИҬ
کلا از قسمت 3 یا 4 به بعد هر کاری کردم نتونستم نظر خوبی بدم . ! الانم نظری ندارم فقط چند تا سوال . اگه کسی میدونه یا میتونه ج بده مممنون میشم .
اول قسممت 7 یه صحنه نشون داد که مایک (پسر) یکی میدزدتش . اون چی شد ؟ چی بود؟ کجا بود؟
دوم بالاخره کلرمن مرد ؟ یا نه ؟
سوم کی گفته بودقراره سریال رو ببندن ؟ این که از باز هم باز تر بود !!!
چهارم .الان تی بگ بخاطر مرگ بچش از مایکل عصبانی نیست ؟ چون مایکگل انتخابش کرد برا اینکارا ؟
طی دیدن قسمت آخر، همش منتظر بودم یه اتفاقی بیفته، یه چیزی بشه که سطح فصل پنجم سریال رو از افتضاحی که درست کردن بالاتر ببره ولی هرچی پیش رفت مضحک تر و مضحک تر شد. انگار نویسنده ها و کارگردان روی دور تند افتاده بودن که فقط به پایانی که نوشتن برسن و از همه بدتر مرگ پسر ویپ ، کسی که به قول مایکل نقش دست شلاق زنش رو داشت ، به اون طرز خنده دار و بعد کشته شدن اون مزدوره به دست تی بگ فقط و فقط واسه اینکه تی بگ برگرده فاکس ریور. واقعا کسی که به مایکل کمک میکرد از زندان های مختلف فرار کنه باید یدفعه ای قاطی کنه و طبق نقشه عمل کنه و خودش رو به کشتن بده؟
متاسفم واقعا ، بهترین اپیزود این فصل قسمت هشتم بود که هیجان و استرس رو به وجود میاورد کمی تا قسمتی ، که اون هم با اپیزود آخر و ماست مالی هاش و سوتی هاش کلا به باد رفت.
با این وضع موجودی که در حال ساخت هست به نظرم فرار از زندان بهتر بود دیگه تولید نشه؛ چند برابر ورژن ضعیف تر فصل های قبلیه
در هر قسمت ما تقریبا قسمت بعدی رو میتونیم پیشبینی کنیم و هر قسمت تبدیل به یک کلیشه شده.
زندگی ها رویایی شدن و زیبایی و هیجان فصل های قبل رو به بیننده القا نمیکنه.
مزدورای پوسایدن:فک میکنی چرا اون مارو انتخاب کرده ؟ چون میدونه ما تو کارمون بهترینیم پس میتونیم خارج بشیم
یکیشون اینقد احمق بود ک نمیدونست کامل مشخصه ک زنه از 21ووید(؟) خارج نمیشه و خودشو ب کشتن داد
دومی هم از اون احمق تر و بعد اینکه پسرِ یه قاتل رو کشت ولش کرد تا بیاد گردنشو بشکنه
- صحنه بعدش نشون میده که مایکل از خواب میپره از اون جایی که در صحنه های بعدی پسر مایک رو با جیکوب می بینیم یعنی مایکل خواب میدیده. والا منم بعدا فهمبدم
- بنابر چیزی که در سریال می بینیم بله
- به نظر من بازتر نبود. حداقل برای شخصیت های اصلی
- بر اساس خط داستان و به نظر من نه- درسته مایکل ارش میخواد اما بعد از مکالمه تلفنی مایکل با پسرش و این که جیکوب رو به عنوان پدرش میشناسه این تی بگه که میگه پوسایدون کجاست تا بکشش و البته مکالمه ای که در صحنه های بعدی در راه های متل با پسرش داره و این که آدمای بدی مثل این ابورمال باید کشته بشن (و البته ابن که سرنوشت سریال و کاراکتر ها در نهایت دست سازنده هاشه و این که گفتن احتمال برگشت سریال ضعیفه مگر این که یک داستتن دست اول گیرشون بیاد. خوب مثلا تنفر دوباره تی بگ از مایکل و برگشت برای انتقام میشه جز داستان های بعدی باشه که کافیه شروع کنیم به دیدن دوباره سریال تا اون رو باور کنیم مثل زنده موندن مایکل برای ساختن فصل سریال)
به نظر من هم کلا سریال خوب بود فقط داستان تی بگ و پسرش و کلا حضور تی بگ اضافه بود. اگرچه حضور افراد قدیمی مثل تی بگ و یا سوکره یا کلرمن در سریال حتی در همین حد هم به جذابیت سریال اضافه می کنه. امیدوارم فصل دیگه ای رو نبینیم.
مدیر شبکه فاکس همین چند وقت پیش اولش گفت نمیسازیم ولی یه چند وقت بعدش گفتند فصل 5 پایان فرار از زندان نیست ولی فصل 6 هم فصلی نیست که به این زودی ها ساخته بشه و فصل 6 باید خاص باشه و ایده های فصل 6 هم در حال تراوشه. بازیگرای اصلی هم از اینکه فصل جدید ساخته بشه استقبال کردند . به نظر من پایان فصل 4 خیلی خوب و منطقی بود ولی فصل 5 جذابیت فصل ها ی قبلی رو نداشت یکم بیشتر رو فیلمنامه کار میکردند میتونست فصل 5 بهتر باشه و این همه سوتی نداشته باشه . ولی یه عده ای هم انگار نشستند این سریال رو فقط برای اینکه ازش ایراد بگیرند ببینند و ایراد های بنی اسرائیلی بعضا میگیرند و همش به ایراداتش اشاره میکنند بعضی از این ایرادها واقعا در نگاه اول به چشم نمیاد به خاطر ریتم تند سریال در بعضی قسمت ها ولی ازهمون قسمت هایی که سرعت سریال هم خیلی بالا بود و ایرادات خیلی به چشم نمیومد یه عده ای نشستند ایراد گرفتند انگار فیلم رو گذاشتند رو اسلو موشن که فقط ازش ایراد بگیرند . اگه این سریال این همه بد بود و همه اش سوتی بود و هیچ چیز دیگه ای نداشت چرا این همه آدم تا قسمت آخرشو اینقدر با جزییات دیدن و در بارش نظر میدن پس یه خوبی هایی هم داشته که همون دو سه قسمت اول ولش نکردین و تا آخرش رو هم دیدین . بعضیا هم که کل سریال رو زبر سوال بردند و گفتند همه فصل هاش پر از باگ بود انصافا فصل اول تا سوم فرار از زندان پر از باگ بود ؟؟یا گفتند فصل 5 همش باگ بود وقتی داریم یه سریالی ر نقد میکنیم یه کم انصاف داشته باشیم و فقط نکوبیمش و قشنگی هاش رو هم بگیم مثل اون ماجرای نقاشی جعلی پسر مایکل یا عشق برادرانه مایکل و لینک و اون سکانس پشت میله های زندان یا وقتی که دو برادر بعد از سالها همدیگر رو بغل میکنند و لینک به خاطر نجات مایکل تمام تلاشش رو میکنه یا ماجرای آدامس و سفارش پیتزا و ...همه فقط اومدن اینجا دارن سریال رو میکوبن و بقیه هم لایک میکنند و فقط بدی هاشو میگن .قبول دارم سریال یه جاهایی خیلی ضایع بود مثل اون قسمت آخر که مایکل دستشو میگیره جلو صورتش و میره تو ولی خوبی هاش رو هم بگین حداقل . من که خودم همین که بعد از سالها این سریالو دوباره دیدم خاطراتم زنده شد و واقعا لذت بردم . امیدوارم فصل 6 رو بسازند ولی یه جوری بسازند که کسی بهش نتونه ایراد بگیره و مثل فصل اول سریال عالی باشه و نقشه های هوشمندانه مایکل توش باشه نه فقط شانس و اقبال. فصل اول فرار از زندان واقعا عالی بود .فرار از زندان همیشه یکی از بهترین ها خواهد بود هرچند فصل 5 ضعیف تر بود ولی این ربطی به فصل های قبلی اش نداره و در زمان خودش فرار از زندان بهترین سریال بود.
فصل 5 دوست داشتم باحال بود و جذبه فصل های قبل فرار از زندان و داشت
هر اپیزود که میومد بیشتر دوست داشتم جیکوب بکشم
تی بگ مثل همیشه بهترین بود و وقتی پسرش کشتن و برگشت به فاکس ریور نشون داد که دوباره میتونه تو زندان پادشاهی کنه
ظاهرا همه چیز به خوبی و خوشی تموم شد
ولی امیدوارم سریالو ادامه بدن
«فرار از زندان» هم شده داستانه فیلم «سریع و خشمگین»! دیدن مورد استقبال قرار گرفته گفتن یه دونه دیگه هم ازش بسازیم!
در مورد فصل ۵ چه میشه گفت؟! جز بازیهای مصنوعی و فیلمنامه تکراری و بدون ایده نو. فیلمبرداری هم سعی داشت ضعفها رو بپوشونه، که خودش شد پاشنه آشیل!
ما ایرانیها همینجوریش هم از قضایای خاورمیانه و حواشیش کلافهایم. به قدری عمرمون پای این داستانها و پیگیری وضعیتهاش هدر رفت که هیچ حوصله برای تفسیرهای گوناگون باقی نمونده.
بیشتر از این در مورد فصل ۵ حرف بزنم حیفه... حیفه وقت!
اگه هنوز این فصل رو ندیدید، اندک خاطرههای قدیمی رو به فنا ندید، و از تماشاش صرف نظر کنید.
عجب فصلی بود . من که خیلی حال کردم . درسته ضعف هایی هم داشت اما هیجانش بالا بود . بالاخره خوب شد که مایکل نمرد
سال 82 رفته بودیم باغ یکی از اقوام ، بین راه خرابه هایی بودن که توشون پر سگ بود و همیشه موقع گذر از کنارشون به طرز بسیار پرخواشگرایانه ای مشایعتمون میکردن!(ماهم که آدرنالینمون میزد بالا کلی عشق و حال میکردیم !)
هر سال 3ماه ، ماهی 4-5 بار این صحنه و سناریو تکرا میشد تاجایی که میدونستیم کدوم سگ اول حمله خواهد کرد و چند تاشون به سمت ماشینا یورش میارن! و خلاصه کی بی خیالمون میشن !
یه سگ قهوه ای ، سه تا سیاه و 2 تا سفید و سیاه !
دانشگاه شروع شد و یه مدت نتونستم برم و بعد دو سال دوباره از همون جاده و مسیر رد شدم تا به باغ فامیل دور برسم!
و در کمال ناباوری دیدم که در اون دوسال منطقه تبدیل به یه جای مدرن و تکنولوژیکی شده بود !!!!ولی تنها چیزی که تغییر نکرده بود همون خرابه با :
یه سگ قهوه ای سه تا سگ سیاه و دو تا سفیدو سیاه بودن که با کمال احترام! ماشینمون رو مشایعت میکردن .
هیچ تغییری نکرده بودن!! فقط کمی جا افتاده تر، عیال وار تر و دنیا دیده تر شده بودن!!(البته خریتشون پابرجا بود!)
بله ! جریان باروز و دوستان هم مثل جریان همون سگهای مهربانه خرابه های داستان ماست و فقط پالانشون تغییر کرده و دیگه جذابیتی نداره!
کاش بجای تکرار گذشته یه سناریو و داستان جدید رو امتحان میکردن . یعنی چی آخه! همون دسیسه های پنهانی همون فرار از دست توطعه چین ها همون فرار از زندان با ایده های شگفت انگیز مایک! و صحنه هایی که آخرش یه جوری به نفع همه میشه ! همون کش و قوس های قدیمی و تکراری...
.