I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
جان: دروغ گفتیم
مادر: دلم نمیخواد اونطوری بهش فکر کنی. به خانواده کمک کردین. هیچی مهمتر از این نیست.
بهقول کوین it's just so fu**ed up و بهقول مادرش it is. اون فضای آروم و غمناک و اون حس خفقان رو که سریال در دو فصل اول داشت بگیرید، دو برابر، یا حتی سهبرابرش کنید؛ قسمت اول چنین حسی داشت. حالا تازه اولشه، واضحه که بدتر هم میشه. فقط این مادره فکر نمیکردم اینقدر چیز باشه، یعنی اصلاً بهش نمیخورد :دی این فصل آخری بهدرد بینجواچ کردن میخوره، ولی حیف و افسوس که وقتش نیست
...So F*cked up
این فصل قرار چه بر سر ما بیاره...چقدر فضا خسته تر ،ارومتر و درنده تر شده... چه بازیهایی شاهد هستیم در این سریال...یعنی وقتی اسم درامِ سردِ محض میاد همه باید به بلادلاین ادای احترام کنند.تویست داستان زیاد شده،مشکلات داره میباره رو سر ریبورن ها.این فصل یا بلادلاین را تا دستنیافتنی میبره بالا یا میکوبتش...خیلی خوب شده لعنتی.چهره ی خسته جان ،کوین و مگ واقعارسوخ کننده بود.
kevin:john where the f*ck are you man ,call me back
me: f**k,call him back you son of.... h
I wanna go back to the black
طعم خوش درام ... به این میگن یه درام واقعی، حتی با اون آرومی شدیدش، بهقدری کشش داره که اگه فرصت داشتم، هر 10 قسمت رو توی یه روز میدیدم. امروز هرچی کار و زندگی داشتم گذاشتم کنار، و با بلادلاین زندگی کردم. خودمو رسوندم به قسمت هفتم، و هیچجوره نمیتونم عاقبت خوشی رو برای ریبورنها، متصور بشم. کوین که پدر شده، ولی بازم نمیتونه خوب و بد رو تشخیص بده و از دردسر دور بمونه؛ جان بهقدری فشار روشه که گریه میکنه، از طرفی هم خیلی راحت دروغ میگه تا اسم خانوادهشو حفظ کنه؛ مگ هم راحتترین راه درّو رو انتخاب کرده؛ مادرشون هم که یه دوروی قهاره؛ هرچی نباشه، بچهها به مادرشون رفتن. فقط این وسط اریک بدبخت گیر افتاده بین اینا.
ولی فقط کوین. در جدیترین شرایط، حرکات و حرف زدنش منو از ته دل میخندونه اونجایی که هـی زنگ میزد به جان و جان جواب نمیداد، عکسالعملهاش عالی بود. یا مثلاً اونجایی که میخواستن صحنهسازی کنن
نمیدونم دقت کردین یا نه، ولی هرفصل که میگذره، اون رنگ و لعاب و لوکشینهای جذاب کم میشه و تیره و تارتر میشه. دو سه قسمت اول که بیشتر سکانسها توی تاریکی بود، باقی قسمتها هم یه رنگ مردهای داره. نمیدونم از عمده یا نه، ولی خیلی خوب به فضاسازی کمک کرده.
قسمت اولشو دیدم. دلم میخواد کم کم ببینمش که قشنگ به خوردم بره. خدایا خودت جان رو عاقبت به خیر کن
انتظار همچین عکس العملی رو از مادر ریبورن نداشتم
They are all lying,Lets F*ck them up
تا قسمت ششم دیدم وخودم رسوندم،4قسمت دیگه تا پایان یکی از بهترینهای درام تلویزیون باقی مونده.بلادلاین نمونه ی کامل پختگی سریالی هست.اگر برگردیم به قسمت اول فصل اول واقعا سخته که بخوایم حدس بزنیم سریال از اونجا به اینجا رسیده واز اون سختتر اینکه نمیدونیم داره به کجا میره وچطوری تمام میشه...به قول دوستان اونوری سریال ما را لب اِج(پرتگاه)نگاه داشته نه میتونیم بپریم نه میتونیم برگردیم به عقب...
بی شک ستاره ی فصل اول با اونهمه بازیگر توانا بن مندلسون بود که با توانایی بسیار بالای خودش نقطه ی عطف واسه جذب مخاطب بود.ولی ازفصل 2 کایل چندلر(جان ریبورن) شروع به دست گرفتن جایگاه بن(دنی) کرد وحالا که در فصل 3 هستیم اصلا جای خالی بن مندلسون حس نمیشه چون کایل با اون چهره ی خسته ودرهم تنیده و بازی توانمند خودش سریال را چندلول بالا اورده.
داستان بسیار تیره و بیرحم شده ونکته ی جالب اینکه این تیرگی وبیرحمی داره به ارومی تزریق میشه وهمین لذت را دو چندان کرده.اون لحظه ای که تو دادگاه اریک به جان گفت چرا داری این کارا رو با من میکنی واقعا ناراحت شدم .معلوم نیست مگ کجا رفته... از سالی (مادر ریبورن ها) این فصل خیلی بدم اومده ودیدنشون چون دردی در ماتحت بنده را ازار میدهودر اخر من هم با چلسی متحد میشم ومیگم:Lets f**k the rayburn.
I wanna go back to the black
قسمت نهم قطعاً عجیب و غریبترین قسمت سریال در بین این 32 قسمت پخش شده بود؛ از طرفی منو یاد لاست انداخت. به تم سریال نمیخورد، و همین جذابش کرده بود. واقعاً گیجکننده بود. واقعاً جان اونکارو کرد؟ خودش که نمیخواست قبول کنه، و وقتی خود جان هم مطمئن نبود چی شده، ببینده چطور میتونه مطمئن باشه؟ همونطور که دنی گفت، همیشه جان بود که آماده بود به درخواست کمکها رسیدگی کنه، ولی حالا بهجایی رسیده که به کمک نیاز داره.
این قضیه هم مثل اینکه بر اساس یه پدیدهی واقعیه به نام Shallow Water Blackout. قضیه هم از این قراره که این بلا، بیشتر سر غواصهایی میاد که حدود 7 دقیقه یا بیشتر، نفسشون رو حبس میکنن، و زمانیکه میخوان برگردن به سطح آب، چون بدنشون اکسیژن زیادی رو از دست داده، بیهوش میشن. بیشتر مواقع 10 فیت مونده برسن به سطح آب، این بیهوشی رخ میده. قضیه وقتی وحشتناک میشه که وقتی بههوش میان، حافظهشونو بصورت موقت از دست دادن و نمیدونن چی شده، یا کجان؛ اگه کسی پیششون نباشه، وحشت میکنن و غرق میشن.
هدف از این قسمت فکر کنم این بود که نشون بده چی در سر جان میگذره و چقدر فشار روحی روشه، بخاطر چیزایی که میدونه و در ذهنشه، ولی نمیخواد، یا نمیتونه در موردشون حرف بزنه.
+ کایل چندلر داره غوغا میکنه این فصل؛ مخصوصاً این قسمت که هنر بازیگریشو به رخ کشید ...