I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
هر قسمت ک میبینیم فقط حسرت میخورم چرا این سریال مثل بعضی از سریال های دیگه هر فصلش تعداد قسمت های زیادی نداره
چون واقعا سریال پتانسیل بالایی داره که به جزیات متعدد بپردازه.مثلا یک مورد کوچیک و محدود مثل همین مسابقه تو کارخونه قسمت دوم
پایان فصل 4 و انتظار تا 2019 برای فصل 5
با این که همچنان معتقدم بهترین فصل از لحاظ هیجان و ایجاد شوک فصل 3 هست ولی از این نکته نمیشد گذشت که اپیزود آخر فصل 4 به خودی خود یک فصل کامل بود، یک اپیزود تمام عیار، یک پایان عالی برای فصل4 و دیگر چه میتوان گفت جز سپاس و ستایش از استیون نایت.... روند سینوسواری داشت این قسمت اما هرچند بشخصه بعد از اتمام اپیزود 5 حدس زده بودم که در اپیزود آخر چه خواهیم داشت و این پیش بینی هم تا اواسط قسمت6 درست از آب دراومد.. اواخر قسمت هم که ترک Pyramid Song از بند خوب ردیوهد هم با اون حال و هوای جنگزده و پرمخاطره تامی، لذت این قسمت رو بیشتر کرد..
به هرحال مثل هر فصل، 6 هفته خوب رو با سریال گذروندیم و آخر هفته هامون رنگ و بوی بیرمنگهامی به خودش گرفته بود(:
ادرین برودی که نیازی به تعریف نداره بازی این فصلش اما افسوس که دیگر تام هاردی و جان شلبی رو نخواهیم داشت... امیدوارم که در فصل 5 بازیگرانی که اضافه میشند به خوبی این فصل باشند..
خب فصل چهارم رو همین الان تموم کردم او 7 ساعت پشت سرهم. عالی بود این فصل و بنظرم بهترین فصل این سریال بود چقدر فیلمبرداری این سریال عالیه چقدر بازیها عالیه.کیلیان مورفی ک انگار ساخته شده واسه این نقش فوق العادس این بشر مخصوصا سیگار کشیدناش ک ادمو روانی میکنه.ادرین برودی هم فوق العاده بازی کرده بود ک اخرشم مرد.مرگ جان خیلی ناراحت کننده بود واسه ارتور نمیتونست باهاش کنار بیاد واسه همینم هی کوک و الکل میزد.کلا این سریال چیزی کم نداره تامی هم ک رفت تو مجلس.رکب خوبی ب لوکا چنگرتا زدن با جعل مرگ ارتور من داشت کم کم باورم میشد ک باس خداحافظی کنیم با ارتور ولی خب خوشبختانه اینجور نبود.صحنه مرگ الفی(تام هاردی
) هم خیلی خوب بود هر چند نقش کمی داشت تام تو این سریال ولی بازم عالی بود.
نمره ب این فصل 10
فصل خیلی خوبی بود و مثل همیشه عالی جلو رفت و تموم شد
چقدر ادرین برودی و تام هاردی عالی بازی کردن ولی حیف
این هم اهنگی که ابتدای قسمت دوم فصل چهارم پخش شد و دیوونه کننده ست(اصل اهنگ 5 دقیقه هست که براتون گذاشتم)
nick cave & the bad seeds- the mercy seat
از اون سریالای کم نظیر که فصل به فصل قوت میگیره
واقعا فضای این فصل رو دوست داشتم و وارد شدن مافیای ایتالیا امریکایی به سریال عالی بود و ادرین برودی معرکه بود اون لحظه که تامی اسم ال کاپون رو جلوش اورد قشنگ ترس تو چهرش موج میزد
خداحافظی تلخی هم با تام هاردی داشت این فصل و حیف که دیگه نمی بینیمش ...
تامی موند و نفوذ در جبهه انقلاب گرایان ...
وای وای چقدر عالی بود دیگه چی میشه گفت اصلا وصف نمیشه کرد فقط باید دید , هرکس این سریال رو ندیده نصف عمرش بر فناست
قسمت پایانی عالی بود چقدر هیجان چقدر بازی تامی عالی بود چقدر اون اهنگ اخر دلنشین بود و مناسب این قسمت بود دیگه هیچی نمیشه گفت فقط مو به تنم سیخ بود کل این قسمت
هرچی بگم کم گفتم بهترین لحظاتو هر سال با این سریال دارم رفت تا سال دیگه , اون روز نیاد که این سریال تموم شه
انقدر هر جا رفتم همه گفتن این سریال عالیه امشب همشو دانلود میکنم .
برو که رفتیم
هعیییی خدا حالا چجوری 1 سال صبر کنیم واسه فصل بعدی
این فصل هم مث فصلای قبل عالی بود گل کاشتن
اولش شک داشتم آرتور مرده باشه ولی وقتی اونجوری تامی رفت وسط رینگ باورم شد مرده ، خیلی خوب بازی میکنه این بشر
شخصا یکی از طرفداران پروپاقرص این سریال هستم، اما فصل چهارم انتظاراتی که سه فصل اول برام به وجود آورد رو براورده نکرد.
نکات مثبت این فصل بازی قابل قبول «آدرین برودی» و حذف دو بازیگر «تام هاردی» و «همسر جان» بود. ای کاش «همسر آرتور» هم به این دو بازیگر میپیوست؛ افسوس!
«تام هاردی» رو من یک بازیگر در نگاه اول «جذاب» و در طولانی مدت یک بازیگر «خسته کننده» میبینم. معتقدم بهترین نقشی که تا به حال به عهده داشته همین الفی بوده، اما با توجه به روند داستان و کمرنگتر شدن نقشش بهتر بود در همین فصل کارش به پایان میرسید.
نکات منفی رو بخوام از نگاه یک بیننده عرض کنم: حذف زودهنگام و بدون مقدمه چینی یکی از بازیگرهای اصلی(جان) بود. بازی عالی «جو کول» و نقش جاافتادهاش لیاقت پایان شایستهتری رو داشت. دیگری ازدیاد آهنگها در سریالـه. باید محدودیتی قائل بشن. اینطوری که به نظر میاد تعداد بالای آهنگها در جهت پوشش ضعفهای سریال هستش. حقههای فیلمنامه هم تکراری شده. دیگه برای بیننده این حقهها تازگی نداره. باید نحوهی وارد کردن سورپرایز در داستان رو تغییر بدن تا جذابیتهای اصلی سریال از بین نره. از لهجهای که روی اعصاب رژه میره هم نمیخوام بگم که یک مقدار شخصی میشه.
امتیازم به سه فصل اول ۹/۱۰ هست؛ به فصل چهارم ۸/۱۰
وااااااو ... چه شروعی!
قبل از صحبت در مورد فصل چهار میخوام یه صحبتی در مورد شروع فصل سوم داشته باشم. دو سال از وقایع فصل دوم میگذره و سریال در حالی شروع میشه که شاهد عروسی تامی تو یه مراسم باشکوه هستیم. همه چی نشون از این داره که پیکی پلایندرها عوض شدن. آرتور با پیدا کردن نیمه گمشدش به آرامش رسیده، ازمه برای چندمین بار حامله ست، روابط مایکل و پالی تو بهترین حالتشه و ظاهرا گریس تونسته تا حد زیادی تام رو رام کنه. اما خب این آرامش ظاهری حتی یه اپیزود هم دووم نمیاره و از انتهای همین اپیزود پیکی بلایندرها نشون میدن این فقط ظاهر کاره و در اصل چیزی عوض نشده.
و اما شروع فصل چهارم ... واسه این که عمق فاجعه رو برای این گروه نشون بدی چی بهتر از این که اولین سکانست طناب دار باشه. تقریبا تمام اعضای اصلی گروه پیکی بلایندر تا پای دار میرن، اما باز هم با درایت تامی سرشون بالای دار نمیره. به شیوه فصول گذشته متنی ظاهر میشه و یک سال به جلو میریم. پیکی بلایندرها دیگه نشونی از اون گروه خشن و همه کاره ندارن. آرتور داره با دخترش تخم مرغ جمع میکنه، جان با زیرشلواری تو خونه میچرخه، پالی مراسم احضار روح برگزار میکنه و کار تامی هم از معامله با روس ها و نامه نگاری با چرچیل کشیده به چک و چونه زدن سر دستمزد کارگرها. این دفعه دیگه این آرامش ظاهری نیست و به نظر میاد همه چی عوض شده. اما درست وقتی که همه چی خوب به نظر میرسه، یه اتفاقی از گذشته باعث میشه اعضای این خانواده دوباره بشن پیکی فا*کی*نگ بلایندرز.
تو همون سکان هاس اول کاملا مشخصه که همگی تو حسرت روزهای گذشته به سر میبرن. آرتور گله میکنه که حتی نمیذارن نزدیک اسلحه بشه، جان هنوزم تو اون حال و هواست و تامی هم برای فرار از گذشته و خانواده به مشروب و س ک س روی آورده. تا این که این گذشته دوباره پدیدار میشه. اما نه اصلا به اون شکلی که این گروه انتظارش رو داره. طوری که وقتی آیدا کادوی کریسمسش رو به تامی میده، تامی ازش میپرسه ماشین زمانه؟ چون تنها چیزی که الان میتونه به دادشون برسه یه ماشین زمانه. ولی خب چیزی که عوض داره گله نداره و همونجور که تامی تو ملاقاتش با آشپز میگه، دستاش خونیه و رد خون هم حالا حالاها دنبالش میکنه.
این بار دشمن پیکی بلایندرز مافیای سیسیله. مافیایی که هیچ خط قرمزی تو کشتار دشمناش نداره و «یا میکشه و یا کشته میشه.» و واسه این که منه بیننده هم متوجه بشم این بار تهدید خیلی جدی تر از دفعات قبله و به قولی این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست، اون اتفاق پایانی اپیزود رقم میخوره. فقط و فقط امیدوارم تو ایپزود بعدی یه بار دیگه نزنه شش ماه بعد و شش ماه بعد هم همگی از بیمارستان مرخص شده باشن و همه چیز هم اوکی باشه برای مبارزه با این گروه مافیایی. امیدوارم حالا که نایت تا اینجای کار پیش اومده، از اینجا به بعد هم جسارت به خرج بده و حداقل یکی از دو کاراکتر تیر خورده رو حذف کنه.
همه اینا رو نوشته که برگردم به همون جمله اولی:
واااااو ... چه شروعی!