معرفي سريال اسپانيايي (The House of Paper (La Casa De Papel

[MrP]

La casa de papel (TV Series 2017) - IMDb Thriller

مینی سریال La Casa De Papel که ترجمه نام این سریال The House of Paper هست ولی با عنوان Money Heist از سریال هم نام برده میشه.محصول کشور اسپانیا و از شبکه Antena 3 در 15 قسمت 70 دقیقه ای که تو 2 پارت 9 و 6 قسمتی در سال 2017 پخش شد. شبکه Netflix پس از خریدن حق پخش سریال ,پارت اول رو با کم کردن زمان اپیزودها تو 13 قسمت پخش کرد ,ولی هنوز زمانی برای پخش پارت دوم اعلام نکرده. خلاصه داستان:شخصی به نام «پروفسور» 8 نفر برای سرقت از کارخانه چاپ اسکناس انتخاب می کنه.این 8 نفر برای اینکه هویتشون حتی برای خودشون ناشناس بمونه اسم های شهر های مختلف برای خودشون انتخاب میکنن.«برلین» , «مسکو», «دنور», «توکیو», «هلسینکی», «اوسلو», «ریو», «نایروبی» نام این 8 نفر هستش .پس از چند ماه تمرین تو همون اپیزود اول موفق می شن وارد ساختمان بشن و 67 نفر هم گروگان می گیرن ولی فقط برای سرقت پول های موجود نیومدن بلکه هدفشون دزدیدن 2400میلیون یورو پول غیر قابل تعقیب هستش که برای اینکار باید 11 روز تو ساختمون بمونن و پس از چاپ این مقدار پول فرار کنن.حالا باید 67 گروگان و پلیس و کلی اتفاق غیر منتظره رو مدیریت کنن تا زمان کافی برای چاپ اسکناس تموم بشه و «پروفسور» هم بیرون از ساختمان اینا رو رهبری و کمک می کنه.باید دید که نقشه های پروفسور می تونه در نهایت این 8 نفر رو با پول از ساختمان خارج کنه ...

نظرمن:اگه بخوام 3 تا سريال خوبي كه تو سال 2017 ديدم رو اسم ببرم قطعا" يكيش همين سريال خواهد بود. داستان هايي با موضوع سرقت از بانك هميشه جذابيت و هيجان زيادي دارن و اين سريال هم از اين قضيه بي نصيب نيستش.علاوه بر داستان سريال كلكسيوني از شخصيت هاي مختلف داره كه هر كدومشون به نحوي مخاطب رو به خودش جذب مي كنه،از پدري كه با پسرش مي ره دزدي گرفته تا گروگاني كه عاشق سارق بانك ميشه و پليسي كه با سردسته سارقين دوست ميشه و ... . شايد همين شخصيت پردازي و شيمي بين كاراكترها باعث شده كه اين سريال رو اينقدر دوست داشته باشم حتي «برلين» كه منفورترين چهره سريال هم هستش چند تا ويژگي و خصوصيت تو خودش داره كه بيننده مي تونه باهاش همزاد پنداري كنه و البته فلش بك ها و صداي «توكيو» كه تو بعضي جاها به نقد و يادآوري اتفاقات مي پردازه هم بي تاثير نبوده. تو بيشتر سكانس هاي سريال استرس عجيبي به بيننده وارد ميشه كه اينو بايد مديون موسيقي فوقالعاده سريال باشيم كه هر بار كه موسيقي اوج مي گيره قلب بيننده هم شروع به تپيدن مي كنه مخصوصا" تو جاهايي كه «پروفسور» بين مرگ و زندگي تصميم مي گيره و هر لحظه امكان نابودي همه چيز هستش. «دنور» و «نايروبي» يعني امكان نداره كسي عاشق اين دو تا نشه.«دنور» كه داره همش به يه گروگان اميد به زندگي ميده و با اون خنده هاي مسخرش كه همه هم اداشو در ميارن و «نايروبي» كه داره يه جورايي با اينكه اومده دزدي حال مي كنه. يه چيزي كه بين اكثر كاراكترها مشترك هستش همين فان و دل رحم بودشون هستش.اون تيكه هايي هم به چند فيلم ديگه و تارانتينو هم مي اندازن عالي بود و همينطور كه بعضي جاها همه چي خيلي جدي و خشن ميشه و تو بعضي جاها به رقص و بگو بخند مي گذره. «راكْل» تنها پليس باهوش اين وسط هستش كه با اينكه از اين 8 نفر زرنگ تر هستش ولي همش از «پروفسور» يه قدم عقب تر هستش و قرباني بازي هاي «پروفسور» ميشه و جالبش اينجاست كه «پروفسور» داره بهش كمك مي كنه كه تصميم درست رو بگيره و نمي خواد آسيبي بهش وارد بشه و جذاب ترين سكانس هاي سريال همين پشت تلفن به عنوان دزد و پليس صحبت كردنشون هست. كلام آخر كه هيچ ايرادي به سريال نمي تونم بگيرم و همه چي سريال به اندازه بودش،هيجان،تعليق،ديالوگ ها،موسيقي،شخصيت پردازي و ... .قطعا" جادوي اين سريال شما رو هم خواهد گرفت و ديدنش رو از دست نديد

---

معرفی سریال بلژیکی (Public Enemy (Ennemi Public

معرفی سریال فرانسوی (The Mantis (La Mante

معرفی سریال (I Know Who You Are (Se Quien Eres