The Marvelous Mrs. Maisel | سریالی با محوریت استندآپ کمدی | معرفی، نقد و بررسی

[peyman_eun]

اگه شوهرامون رو نداشتیم...
مجبور بودیم راجع به چی حرف بزنیم؟

بازیگران راشل بروسناهان در نقش میریام میج میزل الکس بورستین در نقش سوزی مایرسون (کافه‌دار) تونی شالهوب در نقش ایب وایسمن (پدر میج)

The Marvelous Mrs. Maisel/خانم میزل شگفت‌انگیز عنوان یک سریال آمریکایی شگفت‌انگیز با سبک‌ کمدی-درام محصول شبکه Amazon ساخته امی شرمن پالادینو است. پیش از این شرمن پالادینو به خاطر ساخت سریال "دختران گیلمور" مطرح شده بود. تهیه‌کننده این سریال دنیل پالادینو و کمپانی تولیدکننده آن Dorothy Parker Drank Here Productions بوده است. فیلمبرداری فوق‌العاده این سریال توسط دیوید مولن که اصلیتی ژاپنی دارد انجام گرفته است. این سریال گردآوری شده از نمایش‌های تخیلی چند کمدین برجسته از جمله لنی بروس و باب نیوهارت و همینطور الهام‌بخش به دنبال کردن کمدین‌های زن مانند جوان ریورس و توتی فیلد است. طراح لباس بسیار خوش ذوق این سریال دونا زاکوسکا و کامپوزر موسیقی متن این سریال سم فیلیپس می‌باشد. پخش فصل اول این سریال 8 قسمتی از 29 نوامبر 2017 شروع شد و برای فصل دوم نیز تمدید شده است. مدت زمان هر قسمت در حدود 46–61 دقیقه است. نکاتی جالب در مورد سریال: 1- اپیزود پایلوت سریال "خانم میزل شگفت‌انگیز" یکی از موفقیت آمیزترین ویدیوهای آمازون بود که رتبه میانگین 4.9/5 ستاره را از بینندگان به دست آورد. 2- در تاریخ 10 آوریل 2017 آمازون سفارش ساخت فصل دوم را برای این سریال داد. امی شرمن پالادینو باری دیگر مسئول ساخت فصل دوم این سریال خواهد بود. 3-بسیاری از درب‌های خانه‌ها در سراسر این سریال حاوی یک قطعه کوچک متصل‌شده به آنها می‌باشند. این قطعه‌ها که Mezuzah نام دارند شامل نقل‌ها و عباراتی از تورات می‌باشند که یهودیان به طور معمول به عنوان یک یادآوری برای پی بردن به حضور مداوم خداوند، به چارچوب درب خانه‌هایشان متصل میکنند. نشانه‌های بسیاری چه از نظر ظواهر و چه در دیالوگ‌ها وجود دارند که نشان دهنده‌ی این است که بیشتر کاراکترهای این سریال یهودی هستند.

بازیگران مایکل زیگن در نقش جوئل میزل (شوهر میج) مارین هینکل در نقش رز وایسمن (مادر میج) لوک کربی در نقش لنی بروس (کمدین)

خلاصه داستان میریام میج میزل (راشل بروسناهان) یک زن خانه‌دار یهودی است که در سال 1958 در شهر نیویورک زندگی می کند. شوهرش "جوئل" یک تاجر است که به عنوان یک کمدین در کافه "گس‌لایت" می‌درخشد. میج در این راه جوئل را حمایت می‌کند و بازخوردی در مورد عملکردش ارائه می دهد، اما زمانی که میفهمد که جوئل یکی از بهترین عادات و جوک‌های خود را از "باب نیوهارت" دزدیده است، از خیال باطل بیدار میشود. در یک شب، جوئل پس از عملکرد بسیار ناهنجار و ضعیف خود در مقابل میج اعتراف میکند که با شخص دیگری رابطه داشته است و میج را ترک میکند. میج به پیش خانواده‌اش میرود تا او را پشتیبانی کنند اما در ابتدا با انتقاد شدید آنها به واسطه تصمیم نامناسب به‌خاطر ازدواج با جوئل روبرو میشود. میج پس از مست کردن، برای اجرای استندآپ کمدی خود به کافه گس‌لایت بازمی‌گردد و بدون احتیاط روی استیج میرود. فی‌البداهه در مورد مشکلات خود حرف میزد و مخاطبان را وادار به خنده میکند. بعد از اینکه میج هنگام اجرا برای نشان دادن جذابیت‌هایش یک کار خارج از نزاکت انجام میدهد، پلیس او را به‌خاطر نداشتن مجوز کاباره! دستگیر میکند. در خودروی پلیس یک کمدین دیگر به نام "لنی بروس" (لوک کربی) حضور دارد که او نیز دستگیر شده است. میج که لنی را دیده بود، صبح روز بعد به زندان بازمی‌گردد تا او را آزاد کند و از او بپرسد که آیا عاشق حرفه خود (کمدین) است؟ لنی بروس به او هشدار میدهد که تجارت کمدی وحشتناک است! اما میج هشدار او را به عنوان تشویق در نظر میگیرد و با بهترین دوستش "سوزی" (الکس بورستین) که یک کارمند انجمن کمدی هست، یک تیم تشکیل میدهد تا عملکرد او را در استندآپ بهبود بخشد. بازخوردها سریال The Marvelous Mrs. Maisel با امتیاز %96 از جمع 68 رأی در سایت راتن تومیتوز، امتیاز 80 در سایت متاکریتیک از جمع 27 منتقد و مثبت بودن اکثر نقدها بازخورد خوبی بین منتقدان داشته است. در IMDB نیز امتیاز عالی 8.9 را از جمع 11,945 تماشاگر کسب کرده و افتتاحیه بسیار مناسبی داشته است. این سریال موفقیت‌های چشمگیری داشته است از جمله: برنده بخش بهترین سریال تلویزیونی کمدی یا موزیکال در مراسم گلدن گلوب 2018 برنده بخش بهترین بازیگر زن (راشل بروسناهان) در سریال‌های تلویزیونی کمدی یا موزیکال در مراسم گلدن گلوب 2018 برنده بخش بهترین بازیگر زن (راشل بروسناهان) در سریال‌ کمدی در مراسم جوایز انتخاب منتقدین 2018 برنده بخش بهترین سریال کمدی در مراسم جوایز انتخاب منتقدین 2018 و برنده و نامزد بسیاری از بخش‌ها (از جمله بهترین طراحی لباس، بهترین بازیگر نقش مکمل زن (الکس بورستین)، بهترین کارگردانی، بهترین تهیه‌کنندگی و ...) در مراسم‌های دیگر. نگاهی بر عملکرد فصل اول و معرفی کاراکترها سریال "خانم میزل شگفت‌انگیز" با محوریت استندآپ کمدی ساخته شده است و الهام‌گرفته از کمدین‌های برجسته قدیم، تشویق‌کننده به دنبال کردن کمدین‌های زن و نشان‌دهنده‌ی استعدادهای نهفته در آنها می‌باشد. در این سریال کاراکتر میریام میج میزل کلیدی‌ترین نقش را برعهده دارد. "میریام میج میزل" یک زن یهودی خانه‌دار است که در خود استعداد تبدیل شدن به یک کمدین (استند آپ کمدی) را کشف میکند. او خود را در ابتدا کمدینی با نام "آماندا گلیسن" معرفی میکند. از نظر شخصیتی آرام و قرار ندارد و عادت به تند حرف زدن دارد اما بسیار گرم و جذاب صحبت میکند. میج بسیار باهوش است و در فی‌البداهه‌گویی استاد است. صمیمی‌ترین دوست او سوزی هست (یکی از کارکنان کافه‌ گس‌لایت که بهترین سانس‌های اجرای استندآپ کمدی را به میج میدهد) و از نظرات و حمایت‌های او برای پیشرفت خود در زمینه‌ی استندآپ کمدی بهره میگیرد. میج اعتماد به نفس بالایی دارد و در هر جمعی شرکت میکند محفل را در دست میگیرد و آنها را میخنداند. اینگونه استندآپ کمدی را به درون زندگی‌ واقعی‌اش وارد میکند و هیچگاه عشق اول خود (استندآپ کمدی!) را رها نمیکند. هر کمدینی یک تکنیک منحصر به فرد دارد و میج نیز از این قاعده مستثنا نیست. او زندگی شخصی‌ و مشکلات خانوادگی‌اش را وارد دنیای استندآپ کمدی میکند و مردم را با بدبختی‌های واقعی میخنداند! بسیاری از کمدین‌ها از نام‌های ساختگی استفاده میکنند و با نام‌های ساختگی مشهور میشوند. اصولأ حرفه‌ی استندآپ کمدی با وقایع ساختگی و تخیل‌ گره خورده است. اما میج در نقطه مقابل این قضیه قرار میگیرد. سرقت ادبی شوهرش جوئل برای او قابل پذیرش نیست و داستان نیز به سمتی کشیده میشود که او زندگی واقعی و مشکلات زناشویی خودش را روی استیج مطرح کند و نام ساختگی خود ("آماندا گلیسن") را کنار بگذارد و با نام واقعی خودش (خانم "میریام میزل" شگفت‌انگیز!) شهرت پیدا کند. شاید بتوان گفت او تنها وقتی خود واقعیش است که در حال اجرای استندآپ باشد و صد البته خود واقعی او بسیار بی‌شرم و بی‌نزاکت است! به کار بردن شوخی‌های جنسی و کلمات رکیک در استندآپ‌های او غوغا میکند و بسیار پیش آمده است که او چوب زبانش را خورده باشد. صد البته شوهر بیچاره‌ی او (جوئل) نیز از نیش زبان او در استندآپ کمدی‌هایش در امان نیست و این حرفه (استندآپ کمدی) زندگی آنها را به نابودی کشیده است! تمام اختلافات و جدایی آنها بخاطر همین عشق آنها به استندآپ کمدی‌ست و میج باید بین عشق اولش (استندآپ کمدی) و عشق دومش (شوهرش "جوئل") یکی را انتخاب کند! کاراکتر "میج" به قدری عالی جا افتاده است که هیچ منتقدی پیدا نمیشود که در مورد این سریال سخنی به زبان آورده باشد و "راشل بروسناهان" را به‌خاطر ایفای بسیار عالی نقش "میج" تحسین نکرده باشد و حقیقتأ به حق برنده‌ی جایزه گلدن گلوب شده است. این در حالی‌ست که تقریبأ هیچ کاراکتر ضعیفی در این سریال به چشم نمیخورد و کارگردان به خوبی توانسته است از بازیگران نقش بگیرد. به هر بازیگری که برمیخوریم شیفته آن کاراکتر میشویم! واقعأ کاراکترهای "سوزی" و "جوئل" هیچ دست کمی از "میج" ندارند و نقش آنها هم بسیار خوب جا افتاده است. حتی پدر و مادر میج به خصوص پدرش "ایب" نیز کاراکترهای جذابی هستند. در این سریال نقش والدین میج پررنگ‌تر از نقش والدین جوئل هست و از طرفی درگیری‌های لفظی، اختلاف سلایق و عقاید والدین میج و جوئل بسیار جذاب است. آنها نه تنها مشکلات فرزندانشان را حل نمیکنند و بین آنها واسطه نمیشوند بلکه بر این اختلافات دامن میزنند و زندگی این زوج هر چه بیشتر به سمت نابودی کشیده میشود. پدر میج (ایب) مدرس ریاضیات در دانشگاه است. او ریاضیات را با مثال‌های زندگی واقعی و به صورت بسیار مفهومی درس میدهد! یعنی زندگی‌ را در حرفه خود (تدریس) وارد کرده است و همچنین این حرفه نیز بر روی زندگی‌اش تأثیر مشابهی گذاشته است. درست مثل دخترش "میج" که در استندآپ‌های خود از اتفاقات روزمره، دعواها و اختلافات در زندگی خود و دیگران بهره میبرد. مادر او ("رز") نیز شخصیتی خرافاتی، استرسی و در عین حال دلسوز است. میرسیم به بدبخت‌ترین کاراکتر سریال یعنی "جوئل" که شوهر میج هست و تنها به خاطر یک شکست در یکی از اجراهای استندآپ کمدی‌اش از زندگی مأیوس میشود و زندگی خود و همسرش میج را به نابودی میکشد. چه چیز باعث از هم پاشیدن زندگی آنها شد؟ حرفه‌ی آنها یعنی استندآپ کمدی! به همین خاطر است که کاراکتر "لنی بروس" در جایی از سریال به "میج" هشدار میدهد که استندآپ کمدی یک شغل وحشتناک است که نباید وجود داشته باشد. شبیه یک غده سرطانی! (جالب است بدانید که لنی بروس یکی از کمدین‌های معروف تاریخ هست که در این سریال به او نیز ادای دینی صورت گرفته است) این درحالی‌ست که میج از او در مورد عشقش به استندآپ کمدی سوال میکند! میج عاشق استندآپ کمدی‌ست و برای او شوهرش عشق دومش محسوب میشود!! و حاضر است به‌خاطر عشق اولش حتی عشق دومش را تخریب کند و دور بیاندازد. جوئل نمیتواند شیوه‌ اجرای میج را بپذیرد و وارد کردن داستان‌های اختلافات واقعی زندگی‌شان در قالب استندآپ کمدی برای او قابل هضم نیست. هر دو نمیتوانند روش و تکنیک دیگری را قبول کنند و شیوه خود را درست میدانند یعنی منشأ اول و اصلی اختلافات آنها، اختلاف آنها در شیوه اجرای استندآپ کمدی است. حال این اختلاف تا حدی بالا میگیرد که زندگی واقعی‌شان را تحت تأثیر قرار میدهد، جوئل نمیتواند شکست را تحمل کند و با دختر دیگری به نام "پنی" که منشی او بوده است رابطه‌ای ساختگی برقرار میکند تا حال میج را بگیرد! (اینگونه عقده‌ شکستی که خورده است را خالی میکند و در مقابل میج هم وقتی جوئل میخواهد به زندگی‌شان برگردد، مقابله به مثل میکند و عذر او را نمی‌پذیرد) و داستان به سمتی کشیده میشود که میخواهند از یکدیگر جدا شوند. حتی وقتی که به صورت مستقل از هم زندگی میکنند، جوئل بارها در موقعیت مشابهی قرار میگرد تا درد و دلش را به میج بگوید اما نمیتواند آنچه در درونش است را فریاد بزند و شخصیتی به شدت درون ریز است. مخاطب به راحتی میتواند با کاراکتر "جوئل" و مشکلاتش همذات‌پنداری کند. "سوزی" رفیق فابریک میج است که او را برای استندآپ‌هایش آماده میکند و مدیریت اجراهای او را بر عهده میگیرد. از آنجایی که خود از کارکنان کافه "گس‌لایت" است، بهترین سانس‌ها (زمان‌های اجرا) را به او اختصاص میدهد. سوزی شخصیتی بسیار گرم، پرحرف، کثیف، بی‌نظم و در عین حال بی‌ادب است. از طرف دیگر بسیار با معرفت و باحال است و روحیه شوخ طبعی دارد. او هر کاری از دستش برمی‌آید برای میج انجام میدهد تا موفقیت او را ببیند و ایرادات اجراهایش را به او میگوید تا دوباره با شکست روبرو نشود. سوزی هیچگاه نمیتواند به میج دروغ بگوید و اعتماد به نفس بیخودی به او بدهد و هرگاه میج بد اجرا کرده باشد به او راحت میگوید که گند زده است! این کاراکتر یکی از جذاب‌ترین کاراکترهای این سریال است، تا حدی که نامزد بازیگر نقش مکمل زن در گلدن گلوب نیز شده بود و به خوبی توانسته است جنبه کمدی سریال را یک پله بالاتر ببرد. این سریال کاراکترهای فرعی متعددی نیز دارد که پرداختن به همه‌ی آنها در این مجال نمیگنجد. اما فارغ از شخصیت‌پردازی‌های بسیار خوب این سریال متأسفانه در نوشتن متن بسیاری از استندآپ‌ها سهل‌انگاری صورت گرفته است. به عبارت دیگر متن استندآپ‌ها زیاد خنده‌دار نبود. بیشتر متن‌ها برای به نقد کشیدن جامعه و نشان دادن یک کمدی سیاه نوشته شده بودند و اندک لحظات خنده‌دار متن‌ها نیز مربوط به جک‌ها و شوخی‌های جنسی میشد. از طرف دیگر گاهی دیالوگ‌ها گنگ و یا حوصله سر بر میشد و سریال افت و خیزهایی داشت. عقاید یهودیت در سریال موج میزند و شاهد دیالوگ‌ها و نمادهایی در این زمینه نیز هستیم. اما فیلمبرداری بی‌قرار و بی‌نظیر و فضای شگفت‌انگیز سریال این کاستی‌ها را جبران کرده است و لحظات مفرح بسیاری در سریال وجود دارد به خصوص سریال در قسمت‌های دوم، هفتم و هشتم در اوج خود قرار دارد (گرچه این سریال هیچ قسمت ضعیفی ندارد و تقریبأ هر 8 قسمت جذاب هستند). طراحی صحنه سریال نیز فوق‌العاده است و فضای سریال به شدت عالی ترسیم شده است و زیبایی‌های خیابان‌ها و مکان‌های مختلف نیویورک را به تصویر کشیده است. موسیقی متن این سریال نیز بسیار خوب است و با فضای سریال هماهنگی دارد. این سریال در زمینه طراحی لباس درجه یک است و در این زمینه هیچ رقیبی نه در بین فیلم‌ها و نه در بین سریال‌های سال 2017 ندارد! بسیاری از کمدین‌ها هر دفعه در یک پوسته و با یک نام متفاوت خودشان را نشان میدهند و حرف‌هایی در استندآپ کمدی‌هایشان زده میشود که مخاطب فکر میکند واقعی هستند. این سریال دقیقأ همین موضوع را به نقد میکشد. موضوع استندآپ‌ها ترکیبی از زندگی واقعی و داستان‌های ساختگی‌ شده است و همین به پیچیدگی موضوع می‌افزاید و معلوم نمیشود که کدام حرف واقعی‌ست و کدام ساختگی و شاید فکر کنید اهمیتی ندارد اما زندگی زوج این سریال (میج و جوئل) به‌خاطر همین موضوع به نابودی کشیده شد. "میریام میج میزل" یا "آماندا گلیسن"؟ مسئله این است. ماجرا به سمتی کشیده میشود که میج با یک کمدین معروف که شخصیت واقعی‌اش کاملأ با کارکتری که در استندآپ‌هایش خلق کرده است متفاوت است، ملاقات میکند و احساس میکند مشکل خودش این بوده است که هیچوقت در استندآپ کمدی‌هایش یک "کاراکتر" جذاب خلق نکرده است و کاراکتر "آماندا گلیسن" نتوانسته است در دل مردم راه یابد. اما او درمی‌یابد که عامل موفقیت او میتواند همین باشد! او در استندآ‌هایش همیشه خود بی‌نزاکتش هست! همیشه وقایع زندگی خودش را میگوید و در آخر سریال هم نام ساختگی خودش (آماندا گلیسن) را کنار میزند و خودش را خانم "میزل" معرفی میکند و به اسم واقعی خودش برمیگردد! این سریال سکانس‌های ماندگار زیادی دارد، فصل اول آن پایان بسیار مناسبی داشته و بدون شک یکی از بهترین سریال‌های کمدی چند سال اخیر است. تماشای این سریال که پخش آن برای فصل دوم نیز تمدید شده است، به شدت پیشنهاد می‌شود.

[Tha Real Nigga]

با تشکر از پیمان عزیز برای تایپک پر و پیمونی که اماده کرده
قسمت اول این سریال رو هم گرفتم و با تعریفاتی که خودت و دیگران کردین خیلی مشتاقم ببینم امیدوارم مثل سریال The End of the F***ing World بتونه انتظاراتم رو براورده کنه

[Samya]

ممنون از پیمان که این تاپیک جامع رو برای این سریال فوق العاده زیبا ایجاد کرد. به واقع تمامی صحبت‌هایی که در این نوشته در خصوصِ این سریال صورت گرفت رو تأیید می‌کنم؛ معتقدم این سریال، بهترین کمدی‌ای بود که در چند سال اخیر دیدم. چون واقعاً کمدیِ کمدی بود. نه کمدِی تلخ بود (نه اینکه کمدیِ تلخ بد باشه، فقط اینکه اخیراً خسته شدم از بس کمدیِ تلخ دیدم!)، و نه کمدی‌ای که صرفاً ظاهر کمدی رو داشته باشه و باطناً لودگی باشه. این سریال دهه‌ای از تاریخ و جامعۀ آمریکا رو نشون میده، که برام واقعاً جالب هست، و به نوعی می‌تونم باهاشون همذات‌پنداری کنم؛ چون بیانگر واقعیت‌های کنونیِ جامعۀ خودمون هستن. ما در این لحظه توی یه جامعۀ مذهبی داریم زندگی می‌کنیم که محدودیت‌هایی وجود داره. به عنوان مثال، خیلی از این محدودیت‌ها، برای خانم‌های ایرانی وجود داره (که البته این قضیه توی چند سال اخیر به مراتب کمرنگ‌تر شده، ولی همچنان وجود داره). این سریال خیلی روی این موضوع کار می‌کرد. اینکه نقشِ زن (یا حداقل نقش یه زن توی یه خانوادۀ مذهبی) رو نشون می‌داد. وظیفه‌ـش این بود که توی روز بچه‌داری کنه، به خونه و زندگی برسه، تا شب آقای شوهر واردِ خونه بشه، خانم هم کاملاً در اختیار آقای شوهر باشه. اینکه کاراکتر اصلیِ خانمِ این سریال سخت تلاش می‌کرد خودش رو زیباتر کنه تا توجهِ شوهرش رو به خودش جلب کنه با کمدیِ بسیار زیبایی نشون داده شد. تلاش مصنوعی و مخفیانۀ خانمِ میزل، برای آرایش کردنِ خودش، بعد از خوابیدن و قبل از بیدار شدنِ شوهرش اما جالب این بود که اون اواخرِ سریال، به خاطر تحولاتی که برای این کاراکترِ خانم (خانمِ میزل) به وجود اومده بود، به طور تصادفی، به هیچ عنوان تلاشی به منظورِ زیباتر جلوه دادنِ خودش برای شوهرش نکرد؛ و همین مسأله، گویا اون کاراکترِ خانم رو بیشتر به دلِ شوهرش نشوند. اینکه شوهرش تونست حداقل برای یک بار هم که شده با ذات واقعی همسرش مواجه بشه، و اون ذات واقعی رو بیشتر از اون ذات ظاهری بپسنده. جامعه‌ای که توی این سریال نشون داده شده، جامعۀ یهودیِ مقیم آمریکا هست. یکی از ارکان کمدیِ این سریال، شوخی‌هایی بوده که با یهودی‌ها داشته. از جمله پول‌پرست بودنِ بی حد و حسابشون که واقعاً به زیباییِ هر چه تموم‌تر این قضیه رو نشون داده. اون محدودیت‌هایی که برای خانم‌ها وجود داشته برام جالب توجه بود؛ اینکه مثلاً یه جور تابویی وجود داشته برای خانم‌ها که بتونن به عنوان استندآپ کمدین خودشون رو نشون بدن. افکارِ بیشترِ اون جامعه این بود که خانمی به زیباییِ خانم مِیزِل، به عنوان رقاص به مراتب می‌تونسته موفق‌تر باشه و به هیچ عنوان اون جامعه این رو نمی پذیرفت که یه خانم مطلقه که شوهرش اون رو ترک کرده، بخواد با بد دهنی و کارهای خلاف عُرف، در قالبِ یه کمدین، گذران زندگی داشته باشه. اینکه میگم مورد کاملاً مشابه این سریال رو اخیراً داخل ایران هم تجربه کردیم، برمیگرده به انتقاد یکی از روزنامه‌ها به یکی از همین استندآپ‌های ایرانی؛ اصلاً کاری به استندآپ‌‌ـش ندارم، چون اصلاً ندیدمش، اما دلیل اینکه این موضوع رو مطرح کردم، فقط و فقط انتقاد تند این روزنامه به این استندآپ صرفاً بر اساس یه سری معیارها بوده که جالب توجه هست. به همین خاطر، معتقدم تونستم بیشتر با این سریال همذات پنداری کنم، و شاید از نظر خیلی‌ها این سریال، کمدی برتر چند سال اخیر نبوده باشه، ولی از نظرِ بنده این سریال، برترین کمدیِ چند سال اخیر بوده. من سریال کمدی زیاد می‌بینم؛ ولی این کمدی‌ها اکثر خودشون ژانرهای مختلفی رو دارن. مثلاً Shameless که یه کمدی فوق‌العاده‌ـست، ولی تلفیقی از درام و تلخی رو درونِ خودش داره. یا Silicon Valley که کمدی‌ای هست که شاید جامعۀ هدفش بیشتر کارآفرین‌ها (استارتاپی‌ها)، خوره‌های تکنولوژی و امثالهم باشن. یا همین کمدی اخیر The end of the f***ing world، که در سبکِ خودش کاملاً بی‌نظیر بود، و در عینِ حال کاملاً Dark بود. اگه بریم سراغ انیمیشن‌ها، کلی سریال دیگه هست که میتونم ازشون اسم ببرم و واقعاً میتونم بگم تحولی در دنیای طنز و کمدی به وجود آوردن. ولی طنزی که این سریال داره، از یه جنس دیگه‌ـس. انگار که کمدی یا طنزِ واقعی قرار بوده از همون اول یه چنین چیزی باشه. توی همین فصلِ اولش، علاوه بر بازخوردهای بسیار زیادِ مثبتی که از منتقدها و بیننده‌هاش گرفت، به حق جوایزی رو هم از گلدن گلوب گرفت. پیشنهاد می‌کنم حتماً این سریال رو در لیست مشاهداتتون قرار بدین و دیدنش رو به تأخیر نندازین.

[KimiaM]

دوستان همه تعریف ها رو کردن
واجب شد دنلودش کنم

ممنون از پیمان به خاطر معرفی خوبی که از این سریال ارائه کردن !

[Alex Vause]

اول از همه یه تشکر ویژه از پیمان عزیز بابت تاپیک بسیار خوبی که برای این سریال فوق العاده زده می کنم به پیشنهاد پیمان این سریال رو شروع کردم واقعا نه تنها یکی از بهترین کمدی ها بلکه یکی از بهترین سریال هایی بود که تو دو سال اخیر دیدم. واقعا مدتی بود از سریال دیدن رو گذاشته بودم کنار چون کیفیت مدنظرم رو نداشتند اما فقط 20 دقیقه از قسمت اول این سریال گذشته بود که stop رو زدم و یه لحظه به خودم گفتم قطعا یکی از بهترین سریال هایی خواهد بود که تا حالا دیدم ! چیزی که بیشتر از همه در مورد سریال دوست داشتم غیر قابل پشی بینی بودنش هست ! مثلا جایی که میج برای اولین بار استند آپ کمدی اجرا کرد گفتم خوب قراره از این به بعد پشت سر هم اجراهای فوق العاده بکنه و به شهرت برسه. اما این اتفاق نیافتاد و سریال دچار این مشکل نشد که شوخی هاش وابسطه به اجرای استندآپ باشه. این چیزی بود که من خیلی دوست داشتم . ما با یه داستان قوی سرو کار داریم ، مورد بعدی کارگردانی و بازی های بشدت قوی هستش. انتخاب بازیگرها فوق العاده است. البته من وقتی فهمیدم راشل بروسناهانش نقش اصلیه خیلی خوشحال شدم چون نقشش تو سریال HOC رو خیلی دوست داشتم.

[hadi2006mi]

کشف سال 2017
یک سریال درجه یک جذاب و شیرین و درکنار بازیهای عالی و داستانی پر کشش دیدن این سریال رو به شدت توصیه میکنم

[Mia_3D]

سریال بسیار عالی بود. ولی قسمت "نگاهی بر عملکرد فصل اول و معرفی کاراکترها" از متن مزخرفی بیش نبود و انگار اصلن ماجرای یه سریال دیگه رو نوشته بود :/(ببخشید رک میگم ولی واقعن همینه و تعجب میکنم چطور خیلی ها خوندن و تشکر کردن و حتی چن نفر نظر هم دادن ولی هیچ کس اشاره ای نکرد)

صد البته شوهر بیچاره‌ی او (جوئل) نیز از نیش زبان او در استندآپ کمدی‌هایش در امان نیست و
این حرفه (استندآپ کمدی) زندگی آنها را به نابودی کشیده است!
:////// خدایی از کجا در آوردی این رو؟
تمام اختلافات و جدایی آنها بخاطر همین عشق آنها به استندآپ کمدی‌ست
:/
و
میج باید بین عشق اولش (استندآپ کمدی) و عشق دومش (شوهرش "جوئل") یکی را انتخاب کند!
عشق اول؟؟؟ ابتدای سریال که میج علاقه ای به استندآپ کمدی نداشت :/(خیلی عجیب جوری نوشتین انگار همه چی تقصیر میج بوده :/ حالا پایین تر بدتر هم میشه...)
میرسیم به بدبخت‌ترین کاراکتر سریال یعنی "جوئل" که شوهر میج هست و تنها به خاطر یک شکست در یکی از اجراهای استندآپ کمدی‌اش از زندگی مأیوس میشود و زندگی خود و همسرش میج را به نابودی میکشد.
چه چیز باعث از هم پاشیدن زندگی آنها شد؟ حرفه‌ی آنها یعنی استندآپ کمدی!
حرفه آنها؟ :/ اونم تا نیمه ی قسمت اول که میج هیچ استندآپ ـی اجرا نکرده بود؟
به همین خاطر است که کاراکتر "لنی بروس" در جایی از سریال به "میج" هشدار میدهد که استندآپ کمدی یک شغل وحشتناک است که نباید وجود داشته باشد. شبیه یک غده سرطانی! (جالب است بدانید که لنی بروس یکی از کمدین‌های معروف تاریخ هست که در این سریال به او نیز ادای دینی صورت گرفته است)
اگه دقت میکردی حرفای لنی راجب کمدی شوخی بودن:

مشاهده محتوا اسپویلر

Standup. Do you love it?

Seriously?
Well, I've been doing it a while.
Okay, let's put it like this.
If there was anything
else in the entire world
that I could possibly
do to earn a living,
I would. Anything.
I'm talking dry cleaners to the Klan,
crippled kid portrait painter,
slaughterhouse attendant.
If someone said to me,
"Leonard, you can
either eat a guy's head
"or do two weeks at the Copa,"
I'd say "Pass the ****ing salt."
It's a terrible, terrible job.
It should not exist,
like cancer and God.

این درحالی‌ست که میج از او در مورد عشقش به استندآپ کمدی سوال میکند!
میج عاشق استندآپ کمدی‌ست و برای او شوهرش عشق دومش محسوب میشود!!
باز هم مزخرف...
و
حاضر است به‌خاطر عشق اولش حتی عشق دومش را تخریب کند و دور بیاندازد.
دیگه این خیلی خوبه پس در واقع میج بوده که به جوئل خیانت کرده
جوئل نمیتواند شیوه‌ اجرای میج را بپذیرد و وارد کردن داستان‌های اختلافات واقعی زندگی‌شان در قالب استندآپ کمدی برای او قابل هضم نیست. هر دو نمیتوانند روش و تکنیک دیگری را قبول کنند و شیوه خود را درست میدانند یعنی منشأ اول و اصلی اختلافات آنها، اختلاف آنها در شیوه اجرای استندآپ کمدی است.
آخه جوئل که حتی تا قسمت آخر نمیدونس میج استندآپ اجرا میکنه :/ واقعن نمیفهمم چی نوشتی و چه سریالی رو دیدی که اینارو نوشتی
حال این اختلاف تا حدی بالا میگیرد که زندگی واقعی‌شان را تحت تأثیر قرار میدهد، جوئل نمیتواند شکست را تحمل کند و
با دختر دیگری به نام "پنی" که منشی او بوده است رابطه‌ای ساختگی برقرار میکند تا حال میج را بگیرد! (اینگونه عقده‌ شکستی که خورده است را خالی میکند و در مقابل میج هم وقتی جوئل میخواهد به زندگی‌شان برگردد، مقابله به مثل میکند و عذر او را نمی‌پذیرد)
انصافن فکر نمیکردم متن بتونه چرند تر از این بشه...
"رابطه‌ای ساختگی برقرار میکند"(با اینکه جوئل گفت ماه ها باهاش رابطه داره)
"تا حال میج را بگیرد"
"مقابله به مثل میکند و عذر او را نمی‌پذیرد"

و داستان به سمتی کشیده میشود که میخواهند از یکدیگر جدا شوند. حتی وقتی که به صورت مستقل از هم زندگی میکنند، جوئل بارها در موقعیت مشابهی قرار میگرد تا درد و دلش را به میج بگوید اما نمیتواند آنچه در درونش است را فریاد بزند و شخصیتی به شدت درون ریز است.
مخاطب به راحتی میتواند با کاراکتر "جوئل" و مشکلاتش همذات‌پنداری کند.
بهترین همسر دنیا رو داشته باشی و بهش برای ماه ها خیانت کنی و درحالی که هیچ اشتباهی مرتکب نشده با 2تا بچه ترک اش کنی(اونم شب قبل یه اتفاق بسیار مهم). بله حتمن باهاش همذات پنداری میکنم

زندگی زوج این سریال (میج و جوئل) به‌خاطر همین موضوع به نابودی کشیده شد.

[peyman_eun]

سریال بسیار عالی بود. ولی قسمت "نگاهی بر عملکرد فصل اول و معرفی کاراکترها" از متن مزخرفی بیش نبود و انگار اصلن ماجرای یه سریال دیگه رو نوشته بود :/(ببخشید رک میگم ولی واقعن همینه و تعجب میکنم چطور خیلی ها خوندن و تشکر کردن و حتی چن نفر نظر هم دادن ولی هیچ کس اشاره ای نکرد)

سلام دوست عزیز. من شبهاتی که شما وارد کردید همه رو جواب میدم (تک تکشون) و برای تمام حرف هام اثبات محکم دارم. برام هم مهم نیست چجوری در مورد متنم جبهه گیری کردید.
فقط به دلیل اینکه درگیر مسائل دیگری هستم والله در حال حاضر وقت ندارم جواب بدم چون درگیر مسائل مهمتری هستم و این معنیش نیست که من چرت گفتم و نمیتونم جواب بدم.
فعلأ هرجور دوست دارید قضاوت کنید. اینقدر خدا بهم شعور داده که بابت چنین چیزهای کوچکی خودم رو آزار ندم.

[mehrab 63]

بنده خدا دوست عزیزمون پیمان اینهمه زحمت کشیده تاپیک رو زده .حداقل یک روز وقت گذاشته واسه این تاپیک .
پس دیگه انصاف نیست بیاییم با کلماتی مانند چرت و چرند زحمت شو متشکر شیم .
اقا هر کسی یه نوع دیدی داره به هر سریالی دیگه‌....


مثال کاربری بود که تو تاپیک انتقادات در جواب یکی از پست ها، پستهای
نویسنده رو چرت و پرت دونسته بود ....

[عبدالله]

هر دو بزرگوار نظر و برداشتشون از هنر رو گفتن دیگه. ذات هنر همینه که میتونه برداشت های متفاوت داشته باشه (بر اساس تجربه های فردی هر کسی در زندگی)
چرا به کسی باید بر بخوره.... تاپیک ها برای همین صحبت هاست.