My Brilliant Friend |شبکه HBO و سریالی اقتباسی از 《چهارگانه ناپلی》النا فرانته

[MrP]

ژانر: درام

My Brilliant Friend عنوان سریالی ایتالیایی و اقتباسی از سری رمان ها معروف به «رمان های 4 گانه ناپل» به قلم Elena Ferrante می باشد که فصل نخست آن در 8 اپیزود در نوامبر 2018 بر روی آنتن خواهد رفت. دوست نابغه من» اولین رمان از این سری می باشد که داستان فصل اول سریال رو شامل می شود و سه عنوان بعدی با نام های The Story of a New Name(داستان نام جدید) ، Those Who Lives and Those Who stay(آنهایی که می روند و آنهایی که می مانند)، The Story of Lost Child(داستان فرزند گمشده) می باشد که هر فصل سریال به یک کتاب از این سری رمان اختصاص خواهد یافت که 8 قسمت خواهد بود و بیانگر این است که HBO در طی 4 فصل 32 اپیزود از این سریال را منتشر خواهد کرد و داستان کلی این سری رمان در مورد دوستی بین دو دختر در ناپل ایتالیا می باشد که از سال 1950 آغاز شده و بیش از 60 سال ادامه می یابد و شاهد تغییر تدریجی شهر و محله های ناپل ایتالیا با داستانی از خشونت، اعتماد و عشق در این دوستی دیرینه خواهیم بودیم. محل فیلمبرداری سریال شهر Caserta ایتالیا می باشد و کارگردانی تمام اپیزودهای فصل اول به عهده Saverio Costanzo می باشد و فیلم نامه سریال نیز توسط Elena Ferrante نوشته شده است . داستان در فصل نخست بیشتر به دوران کودکی تا نوجوانی دو کاراکتر اصلی خواهد پرداخت و دو بازیگر خردسال سریال در فصل نخست Margerita Mazzuco در نقش «النا» و Gaia Giraco در نقش «لیلا» می باشد و انتظار می رود با توجه به پرش های زمانی داستان شاهد تغییر بازیگران سریال نیز خواهیم بود خلاصه داستان: «النا» که حالا زنی سالخورده می باشد متوجه می شود که دوست قدیمیاش «لیلا» بدون هیچ ردی ناپدید شده است. در خانه ای که پر از کتاب است «النا» پشت کامپیوترش می شیند و شروع به نوشتن داستان دوستی دیرینه ای می کند که در سال 1950 با دیدار «لیلا» در مدرسه ابتدایی آغاز شده بود. داستانی که روایتگر 60 سال دوستی در شهر ناپل خطرناک و فریبنده در آن سال ها می باشد و سعی به شرح معمای «لیلا »که دوست نابغه و تا حدی بدترین دشمنش می باشد می پردازد . تماشای تریلر

[eli99]

طرفدارهای کتاب از نینو متنفرـن؛ و هرچی می‌ره جلوتر، بیش‌تر مشخص می‌شه چرا. یه دلیل دیگه‌ش هم قسمت اول فصل سوم. مردک.

نینو بیخودترین، بی مصرف ترین، بی وجودترین و رو اعصاب ترین شخصیت مرد کل داستانهایی که من تا به حال خوندم! و از همه رو اعصاب تر اینکه برای خواننده ها کاملا مشخصه که این چه جور شخصیتی هست ولی از نظر خودش یه قدیس و لنو هم باهاش هم نظره!!!! اعصاب بود که موقع خوندن این داسنان به فنا رفت

[FARID_S]

میشه خواهش کنم به منم لینک بدین، پیدا نمیکنم فصل سوم و

(دوست عزیز من قسمت 1 را با زیر نویس از دیجی موویز دانلود کردم )

[Raylan Givens]

قسمت دوم یکی از تاریک‌ترین و درعین‌حال شگفت‌انگیزترین قسمت‌های کل سریال بود. دیگه نگم براتون :دال فقط حیف در یک مقطعی پرش زمانی خواهیم داشت به بزرگ‌سالی‌شون و گایا جیراچه رو تا آخر سریال نداریم.

[wlh]

S03E02

شاید اگه یه کم سختگیر باشید سکانس سخنرانی لی‌لا براتون زیادی چپ تعریف بشه، ولی دلم می‌خواد اون رو کنار نریشن لنو زمانی‌که داره از لی‌لا به عنوان فرشته نجاتش نام می‌بره بذارید و متوجه بشید که زیبایی لایه های درهم تنیده‌ی داستان النا فرانته نه تنها به تنهاییِ تارهای لی‌لا ست بلکه به الزام وجود پودهای لنو ست. اون سکانس آخر و اضمحلال دنیای موقتی لی‌لا هم شاهکار بود گایا جیراچه خیلی خوب بازی میکنه ولی به نظرم داستان چندین فرسنگ جلوتره و قصه نسل‌هایی رو میگه که درکش برای ما سهل و ممتنعه...

فکر کنم انتخاب هومن برای این سبک زیرنویس (ass.) از سر ناچاری بوده هر چند دیدم یه جاهایی توی کانالش از این فرمت استفاده میکنه، من اولین بار زیرنویس اتک رو با این فرمت دیدم و نظرمو جلب کرد، نمیدونم هومن چند وقته داره از این فرمت استفاده میکنه ولی امیدوارم بتونه نهایت استفاده رو از ابزارهای اون ببره، یه جاهایی توی زیرنویس نیازه چشم بیننده از اون پایین جدا بشه تا تمرکزش روی قاب از بین نره، یکی از روش هایی که توی یه سایت خوندم این بود که زیرنویس رو هر جایی که مترجم صلاح میدونه به قسمت های مختلف صفحه انتقال بده تا هم خستگی چشم برای بیننده بوجود نیاد هم اون نکته بالا، یه کار دیگه ای که هومن انجام داده تغییر رنگه که امیدوارم تلقی من از عمدی بودنش درست بوده باشه ولی به نظرم ترجمه داره میره به سمت هنر شدن و امیدوارم هومن هم ادامه بده و لذت ببره چون حقیقتا من دارم لذت میبرم از ریزه‌کاری‌هاش، حالا امیدوارم درست دیده باشم ...

[wlh]

S03E03

همه ما طعم رویاهای بچگی رو چشیدیم و از قضا زهر حقیقت دوران بزرگسالی تنها چیزیه که از اون رویاها بیاد داریم، سریال سعی داره مفاهیم مختلفی رو در ضمن روایت قصه این دو دوست بهمون بفهمونه ولی آخر همه بخش‌هاش برمیگرده به همون محله و همون صندلی و همون دو نفر...

[Serenita]

دیدن این سریال برای من یک غم شیرین بود.
غم از این نظر که سرنوشت و روزگار شخصیت های داستان به خصوص لی لای باهوش خیلی تلخه و مشابهش رو در کشور خودمون کم نمی بینم.
خانواده های عامی و درگیر سنت و نادانی که ای کاش مشابهشون رو الان حدود 60 سال بعد از وقایع سریال نمی دیدم.
چقد از دست مادر لنو حرص خوردم.
داستان پر از استعاره و معنی های عمیقه ولی این باعث نمی شه که مخاطب از داستان عقب بمونه و باهاش ارتباط برقرار نکنه.
شعاری نیست و به حال شخصیت ها دل نمی سوزونه و اجازه می ده مخاطب با جون و دل شرایطشون رو درک کنه
...
از نظر هنری سریال یک اثر هنری تمام عیاره
بازی های دقیق و بی ایراد حتی در هنرپیشه های خردسال که با چشم هاشون با بیننده حرف می زنند
کادربندی های هنرمندانه که مخاطب رو یاد سینمای برتولوچی می اندازه
صدای با احساس و محزون راوی داستان که کاملا بیننده رو با خودش همراه می کنه.
موسیقی بی نظیر مکس ریشتر (ترک In Remembrance of You فوق العاده ست) و موسیقی تیتراژش - از نظر تاثیر گذاری وجذابیت به تیتراژ Succession شبیهه به نظر من.
-
یک نکته در مورد النا فرانته نویسنده داستان ها که البته می دونید اسم واقعیش نیست و هیچ کس نمی دونه اون کیه واقعا: در ابتدای سریال می بینیم که لی لا از خونه رفته و ناپدید شده و حتی عکسش رو از آلبوم ها حذف کرده - با توجه به عمق شخصیت پردازی ها و گفته خود نویسنده که بخشی از وجودش در لی لا و بخشی در الناست به نظرم نویسنده زندگی ای بسیار مشابه لی لا داشته و الان شاید به دلایل مشابه لی لا نمی خواد حضور داشته باشه
خلاصه اینکه این سریال رفت جز سریال های محبوب من در تمام دوران