اکران اختصاصی بهار 98 ؛ فیلم اول : One Cut of the Dead

[kingnessi]

| | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | |

اا اا اا اا اا اا نام فیلم: One Cut of the Dead کارگردان: Shin'ichirô Ueda نویسنده: Shin'ichirô Ueda بازیگران: Takayuki Hamatsu ، Yuzuki Akiyama و Harumi Shuhama ژانر: کمدی ، ترسناک کشور سازنده: ژاپن زبان: ژاپنی مدت زمان: 96 دقیقه سال ساخت: 2018 معرفی کننده : kingnessi اا اا اا اا اا اا - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - » جـــوایــز و افــتــخــارات :. مشاهده محتوا اسپویلر - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - » کوتـــــاه دربـــاره فیـلم:. One Cut of the Dead یک فیلم تجربی و جمع و جور است که در ابتدا بدلیل ضعف در بازاریابی نتوانست آنچنان که باید و شاید دیده شود ولی به یکباره در گیشه سینماهای ژاپن غوغایی به پا کرد و توانست به هفتمین فیلم پرفروش سینماهای این کشور در سال 2018 تبدیل شود. این فیلم با درآمدی بیش از هزار برابر هزینه ساختش ، یکی از فیلمهای پُرسود و تاریخساز در باکس آفیس به شمار میرود. منتقدین خلاقیت فراوان و کیفیت فنی این فیلم را ستوده اند و آن را درمیان بهترین فیلمهای کمدی-ترسناک تاریخ بشمار آورده اند. - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - » داســــــــــتــــــــــا ن :. کارگردانِ یک فیلم کم خرج زامبی محور بعد از جروبحث با عوامل و بازیگران قهر میکند. در این بین عوامل در حال استراحت هستند که زامبی های واقعی حمله میکنند و کارگردان که فضا را مناسب میبیند از فیلمبردار میخواهد به کار خود ادامه دهد ؛ اما این همه ماجرا نیست ... - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - »بــازیـــگــران :. Takayuki Hamatsu Harumi Shuhama Yuzuki Akiyama - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - آخرین مهلت : تا پایان روز سه شنبه دو هفته آینده (دهم اردیبهشت) مهلت دارین نظر بدین. چهارشنبه هم تاپیک جدید آماده میشه

| | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | | |

[peyman_eun]

باید دو تا تشکر ویژه کنم از علی جان... یکی به خاطر اینکه زحمت تاپیک معرفی این فیلم رو کشید و دیگری به خاطر اینکه سورپرایزمون کرد اول از همه بگم من از فیلم‌های با محتوای زامبی متنفرم و این شاید جزو معدود فیلم‌های با محتوای زامبی بود که تونستم کلش رو ببینم بدون اینکه از فیلمش زده بشم و حقیقت سه چهار باری غافلگیر شدم. فکر نمیکردم یک فیلم آسیایی تا این حد بتونه عالی عمل کنه. فیلمبرداری بسیار دلچسب و غافلگیری‌های داستانی لذت دیدن این فیلم رو دو چندان کرده. به نظرم ایده فیلم بسیار جالب و در عین حال خلاصه داستانش گول‌زننده‌ست! به طوری که مخاطب مرز اینکه بازیگران دارند نقششان را ایفا می‌کنند و یا اینکه حوادث در واقعیت رخ می‌دهند را تشخیص نمی‌دهد و این یعنی اینکه بازیگران کاملأ در نقش خود فرو رفته‌اند کما اینکه هدف کارگردانی که درون فیلم نقش ایفا می‌کند با هدف کارگردان اصلی این فیلم تطابق کامل دارد. کارگردان: تو داری با مرگ مواجه میشی بازیگر: بله کارگردان: قبلأ این حس رو داشتی؟ بازیگر: بله. داشتم سعی میکردم نشون بدم کارگردان: نه نشون دادن جعلی‌ـه بازیگر: باشه کارگردان: نشونش نده... زندگی‌اش کن! بازیگر: باشه. منظورت از "زندگی کردن"؟ کاگردان: ترس واقعی میخوام. باید ترس رو تو صورتت ببینم. میدونی چرا نمیتونی اجراش کنی؟ بخاطر اینکه کل زندگیت جعلی‌ـه. کل زندگیت رو با دروغ گذروندی. ماسک جعلی بودنت رو بردار. در نیمه دوم فیلم، ایده داستان کاملأ لو میره و اینبار مشاهده می‌کنیم که نقش کارگردان چه بود! و کارگردان از چه ابزارها و شیوه‌هایی برای واقعی جلوه دادن فیلمش استفاده کرده. نکته جالب اینکه کارگردان درونِ فیلم در واقع هم بازیگر است و هم کارگردان و نکته جالب دیگر اتفاقی‌ست که باعث می‌شود این کارگردان درون فیلم خودش بازی کند. اما شخصیت و روحیات او در واقعیت با نقشی که ایفا می‌کند کاملأ متفاوت است. البته به نظرم پایان‌بندی‌ فیلم بسیار مزحک بود! هم پایان‌بندی فیلم درونی هم پایان‌بندی فیلم اصلی هر دو ضعیف بودن و به همین خاطر 1 نمره کم می‌کنم. جا داره 1 نمره دیگر هم از فیلم کم کنم به خاطر اینکه کارگردان اصلی فیلم میتونست ارزش فیلمش رو با یک حرکت جالب‌تر تکمیل کنه که متأسفانه اینجور نیست.... فقط میتونم بگم این پتانسیل هدر رفت. اونم اینکه کاش کارگردان اصلی فیلم همونی بود که داخل فیلم بود! منظورم اینه که کاش کارگردان اصلی این فیلم خودش نقش کارگردان درونِ فیلم رو بازی میکرد! و در آخر دوست دارم تقدیر کنم از فیلمبرداری عالی، خنده‌دار و بدون کات فیلم درونی! ایده خلاقانه و غافلگیرکننده، بازیگران فیلم که نقششون رو نسبتأ خوب ایفا کردن و صد البته کارگردان خلاق! و حرفه‌ای این فیلم که چه در فیلم درون و چه در فیلم برون! ثابت کرد با وجود محدودیت‌ها و بودجه کم میشه یک فیلم خلاقانه و غافلگیرکننده ساخت و کلیشه‌ها را شکست. امتیاز من: 7/10 پ.ن: امیدوارم مشارکت بالایی رو در اکران‌های تخصصی شاهد باشیم اول خلاصه داستانش رو بخونید بعد فیلم رو ببینید اینجوری بیشتر غافلگیر میشید! به عنوان پیشنهاد هم فیلم Hatred 2016 رو پیشنهاد میدم.

[Rezaraki]

فیلم به اعتباری به دو قسمت و به اعتباری به سه یا چهار قسمت تقسیم میشه! تقسیم بندیه دو تیکه ایش اینکه یکی 1-فیلم درونی هست که زامبی ها رو نشون میده و تیکه دوم بقیه اشه. که شامل ( 2-پشت صحنه‌ی فیلم درونی، 3-اتفاقات یک ماه قبل و 4-پشت صحنه‌ی پشت صحنه‌ی فیلم درونی) می‌شه! فیلم درونی که حدود نیم ساعت اوله فیلمه و مطالبق همون خلاصه داستان پیش می‌ره، معمولیه! یکم خنده دار هست، ولی بیشتر حوصله سر بره! همه‌چی به حد اعلا مصنوعیه که با خودت میگی پارودیه دیگه، کلیشه های این فیلم هارو می‌خواد مسخره کنه و مسخره هم می‌کنه ولی مشکل اینجاست که به اندازه ی کافی جذاب نیست! چند بار می خواستم ولش کنم تو همین قسمت نمی ساعته که یادم می افتاد باید تا ته ببینم بیام اینجا نظر بدم ادامه میدادم! چند تیکه اش خنده دار بود ولی کافی نبود دیگه! بعد یهو می بینی تازه اولای فیلمه که تیتراژ میاد! اینطوری میشی: داستان یک ماه پیش رو نشون میده که به کارگردان فیلم درونی میان پیشنهاد میدن که بیا یه فیلم بساز برای شبکه زامبی محورمون که کات نخوره و نیم ساعتم طول بکشه. + روابط این کارگردان با عوامل و خونواده اش رو میبینیم. این قسمت حوصله سر بر ترین قسمت کل فیلم بود. بعد از یه شروع معمولیه نیم ساعته، حدث میزنم بیشترین میزان رها شدن فیلم توی چند دقیقه‌ی این تیکه از فیلم باشه. میدیدم نمیتونم ولش کنم سرعت پخش رو زیاد کردم یکم و تیکه تیکه میزدم جلو ببینم فقط چی میشه و کی تموم میشه که بیام اینجا بکوبمش! و اینکار رو هم کردم! بعد میرسه به پشت صحنه‌ی فیلم برداری که تلاش های همه جانبه‌ی دست اندرکاران و بخصوص کارگردان درونی رو برای درست در آوردن این نیم ساعت نشون میده که این تیکه بهترین قسمت فیلم بودش و چندین بار در جاهای مختلف خندوندم و یهو وسطاش بودم که دیدم دیگه اصلا جلو نمیزنم و دارم با دقت می بینمش. از همون تیکه ای که به این پسره چک میزنه و به دختره میگه تو هم چیت ماسکه و با دروغ بالا اومدی، تا آخرش که وسط کار یهو زنش پا میشه و به زور می خوابوننش! خیلی خندیدم این قسمت و خوشم اومد. این قسمت هم یه مقدار مصنوعی بود یعنی با این که کمدی بود ولی خیلی طبیعی تر از بخش اول بودش و اتفاقاش منطقی و معقول رخ میداد به جز یکی دو تا اتفاق مثلا اینکه یه تیکه فیلم بردار میوفته رو زمین و دیگه تکون نمیخوره تا یکی دیگه دوربین رو ور داره. اونجایی که کچله رو در حین قضای حاجت گیریم میکنن و اونجایی که زنه با تبر هر کی میاد جلوش رو بگیره میزنه ناک اوت میکنه خیلی خندوند منو. قسمت آخر هم پشت صحنه‌ی پشت‌صحنه است که نشون میده کدوم قسمت ها از پشت صحنه ی رو فیلم بازی کردن! که لابد اگر پشت صحنه ی اونم بزارن می‌بینیم اون ها هم فیلم بوده! در کل خیلی بد نبود ولی خیلی هم خوب نبود. اگر به خاطر اکران نبود هرگر نمیدیدمش و اگر میدیدم هم قطعا ولش میکردم، ولی خب تا آخر دیدم و ارزششو داشت چون آخراش خیلی بهتر شد. نمره ام 5 یا نهایتا 6ـه. پ.ن: واقعا انتظار داشتم کارگردان واقعی با اونیکه تو فیلمه یکی می‌بود! پ.ن2: این نردبون رو که دیدم حس کردم بهم خیانت شده!

[Tha Real Nigga]

اول از همه باید یه تشکر بکنم از علی kingnessi عزیز برای راه انداختن دوباره اکران های اختصاصی و معرفی این فیلم، چند وقت پیش علی توی چت باکس این فیلم رو معرفی کرد و دانلود کردم و تا الان فیلم رو ندیده بودم و چه بهتر که تا الان این فیلم عالی رو ندیدم و تا الان و اکران اختصاصی تماشاش طول کشید. پرده اول که فیلم درونی هست واقعا مضخرف بود که البته همین دلیل مضخرف بودن فیلم هم در ادامه مشخص میشه، اول که فیلم رو دیدم فکر کردم این یه فیلم پارودیه و قصد داره اینجور فیلم های زامبی محور رو مسخره کنه که البته داره به بدترین شکل ممکن این کار رو میکنه، بازیگرا دارن خیلی بد کار میکنن و یه سری اتفاقاتی رو میبینیم که هیچ ضرورتی ندارن، مثلا آموزش دفاع شخصی واقعا بد بود آخه چه دلیلی داره وسط فیلمبرداری آموزش دفاع شخصی ببینن و تازه چقدر هم بد این کارو میکردن، یا اونجایی که میخواستن ببینن حالشون خوبه یا نه دو سه بار از هم پرسیدن "حالتون خوبه یا نه؟"، دلیلش رو اون موقع توی فیلم نمیفهمیدم، پیش خودم گفتم این چه فیلم مضخرفیه که میبینم؟ فیلم از این بهتر نبود برای اکران اختصاصی در نظر بگیرن؟ ولی گفتم حتما یه دلیلی داره که این فیلم انتخاب شده و بیخود از یه فیلمی تعریف نمیکنن، به زور فیلم درونی درونی رو دیدم و تا پایان فیلم درونی امتیازم به فیلم از لحاظ مفرح بودن 0 بود یعنی به قدری به نظرم این فیلم حتی توی مسخره کردن هم بد بود که ارزش نظر نوشتن هم نداشت، رفتم یه استراحتی کردم و برگشتم تا ادامه اش رو ببینم. ادامه فیلم رو که دیدم فهمیدم این فیلم رو یه کارگردان تبلیغاتی به درخواست یه شبکه تازه تاسیس با محوریت زامبی ساخته و همه چیز از اول به این مضخرفی و افتضاحی که دیدم نبوده و مجموعه ای از اتفاقات پیش اومده که فیلم درونی چنین آشغالی شده، نیمه دوم فیلم به معنای واقعی کلمه فوقالعاده سرگرم کننده بود و بودجه پایین، نبود یکی از بازیگرا و گریمور، مریض شدن دو تا از بازیگرا، اضافه شدن یه بازیگر ناشی که از قضا همسر کارگردان هم هست که خیلی توی نقش هاش فرو میره، داغون شدن فیلمبرداری که بدون کات فیلمبرداری میکرد، کلوزآپ های ناشیانه برای اطلاف وقت، بازیگر پرمدعا و..... . فیلم درونی رو به چنین آَشغالی تبدیل کرده بودن. آشغالی که شاید در ابتدا و 30 دقیقه اول فیلم کاملا کسل کننده به نظر بیاد ولی با دیدن نیمه دوم میفهمیم که چقدر روند ساخت این فیلم درونی خنده دار و جالب بوده و باید همینقدر بد و ناشیانه ساخته میشده، خیلی از اتفاقات به ظاهر ناشیانه که توی فیلم درونی میبینیم با دیدن نیمه دوم کاملا زیر و رو میشن و میفهمیم که چقدر این سکانس ها خلاقانه گرفته شده و چندین نفر آدم اون پشت دهنشون سرویس شده تا همچین فیلمی رو تولید کنن. تلاش تیم برای گرفتن صحنه پایانی فیلم واقعا جالب بود جایی که تمام تیم هرمی رو تشکیل دادن تا صحنه پایانی این فیلم رو بگیرن، هرمی که تشکیل شده بود از کارگردان، فیلمبردار، بازیگران و حتی تهیه کننده. یعنی انقدر این فیلم براشون مهم شده بود که حتی اون بازیگر پر مدعای فیلم هم جزئی از هرم شده بود تا این فیلم رو به سرانجام برسونن. در کل امتیازم به این فیلم 10 هست، شاید میتونستم یک امتیاز رو برای فیلم درونی کم کنم ولی با دیدن نیمه دوم به نظرم ناشیانه و مضخرف بودن فیلم درونی دلیلی داشته و همین مضخرف بودن فیلم درونی بود که نیمه دوم انقدر عالی و سرگرم کننده از آب در اومد، یه خسته نباشید هم باید به تیم سازنده گفت که با این بودجه کم چنین فیلم خلاقانه ای رو تولید کردن فیلم پیشنهادی: Guava Island

[SajadMarvel]

اول از همه دلم میخواد بگم... اکران اختصاصی رو که دیدم بنظرم حرکت خیلی خوبی اومد و دوست داشتم مشارکت کنم تا ادامه پیدا کنه، واسه همین با اینکه میدونستم فیلم خوبی نخواهد بود دیدمش، اما شما رو به خدا این چه فیلمی بود! فقط میتونم بگم بهتر از این نمیشد کمر اکران اختصاصی رو شکست! احساس میکنم تاپیک رو اشتباه اومدم و انگار قراره بوده بدترین فیلم 2017 رو انتخاب کنیم(در اون صورت رای من همین فیلمه). نمیدونم دیگه دست و دلم به این میاد فیلم بعدی‌ای که اینجا معرفی بشه رو ببینم یا نه. میدونم این فیلم حداقل سلیقه یک نفر بوده که انتخاب شده اما سر جدتون فیلم بعدی رو یجوری انتخاب کنین که یه حداقل هایی داشته باشه تا اون بنده خدایی که فیلم رو دید پیش خودش احساس گناه نکنه که چرا دو ساعت از عمرش رو اینجوری هدر داده. امیدوارم از این حرفم سوء برداشت نشه و نمیخواستم هیچکس رو زیر سوال ببرم. از @kingnessi عزیز هم برای راه انداختن این حرکت زیبا تشکر میکنم و اما فیلم... اگه بشه اسمش رو فیلم گذاشت چون این سینما نبود. یک برنامه مستقل ژاپنی که فقط یک ایده داشتن! که حوصله نداشتن پرورشش بدن که هیچ! حتی حوصله نداشتن بسازنش. این ایده فیلم بدون کات هم جدید نیست و تا حالا خیلی انجام شده حتی در ایران هم شهرام مکری کارگردان آینده‌دار سینما فیلم درجه یک به این صورت ساخته. خلاصه که... همین بس این اثر حتی ارزش نمره دادن نداره و دیدنش اکیدا توصیه نمیشه. مثل من گول نخورین و بجای دیدن این فیلم دو ساعت بخوابین واسه سلامتی تون هم بهتره برای اکران بعدی من فیلم Dogtooth رو پیشنهاد میدم

[MrP]

وقتی اولین بار این فیلم معرفی شد رفتم یه نگاهی به پوستر و تریلر فیلم انداختم و از همون برداشت اول چیزی تو فیلم ندیدم که بخواد منو مجاب به دیدنش کنه. یه پوستر درب و داغون و با یه تریلری که یادآور فیلم های پارودی تو پایینترین سطح ممکن بود ولی به خاطر اکران اختصاصی و مشارکت تو تاپیک نشستم پای دیدن فیلم و سعی کردم حداقل نگاهی بی طرفانه بهش داشته باشم. اما خود فیلم ... کل فیلم 1 ساعت و نیم هستش که میشه سه قسمت تقسیمش کرد که بیشتر از نیم ساعت زمان ابتدایی فیلم با یه اثر فاجعه آمیز با موضوع پروسه ساخت یه فیلم زامبی محور با زامبی های واقعی طرف هستیم که فاقد هیچ ارزش سینمایی هست و اگر دوستان داستان رو اسپویل نمیکردن همون ده دقیقه اول ولش میکردم ولی به هر حال تا شروع قسمت دوم فیلم تحمل کردم. پارت دوم فیلم تا رسیدن به سر صحنه فیلمبرداری بازم دست کمی از همون شروع فیلم نداره و هیچ کشش و جذابیتی نداره و تنها نکته مثبتش اینه که خط داستانی پارت اول فیلم رو به پارت پایانی وصل میکنه و مشخص میکنه پروسه ساخت یه فیلم فاجعه از کجا شروع شده. اما قسمت پایانی فیلم: این قسمت تنها زمانی از فیلم بود که میدونستم با چی طرف هستم؛ داستان کاملا" مشخص بود و هدف فقط صرفا" نمایش کمدی از پشت صحنه ساخت فیلمی بود که ابتدا نمایش داده میشه و این قسمت به خاطر چند تا سکانس خنده داری که داشت حداقل تو رسالت خودش موفق بود و تا حدودی تحمل یک ساعت وقت تلف کردن برای فیلم را قابل توجیه میکرد اما نظر کلی ام در مورد فیلم اینه که از دیدنش پشیمونم، می تونستم وقتم را با فیلم های بهتری پر کنم. علی رغم اینکه ایده خلاقانه ای داشت ولی دلیل نمیشه هر ایده جدیدی مورد رضایت بیننده قرار بگیره. تو بحث فنی فیلم هم بازم همین آش و کاسه هستش و از شانس عوامل فیلم داستان به گونه ای هست که نیازی به هیچ کیفیت فنی ای احساس نمیشه و شاید خیلیا بیان فیلم برداری بدون کات نیم ساعته رو تحسین کنن ولی الان دیگه همه میدونن که تو فیلمبردای بدون توقف هم اون وسط ها یه چند جا کات میخوره و در مورد One Cut o f the Dead، حالا حتی کات هم نخوره بازم چیزی نیست که یه کارگردان ناشی هم نتونه نیم ساعت اینجور فیلم فاجعه آمیزی بسازه. با اینکه بودجه های ناچیز دست خیلی از کارگردان ها رو می بنده ولی مطمئنا" بودجه هنگفت هم بازم فرقی به حال این فیلم نمی کرد و فقط به قولی کارگردان نون ایده اثرش رو خورد که اینقدر فروش کرد وگرنه هیچ امیدی ندارم که تو آینده فیلمی از این کارگردان ببینم که برام جذاب باشه شاید برای خیلیا یه ربع یا نیم ساعت لذت بردن از یه فیلم یک و نیم ساعته براشون برای رضایتمندی از یه فیلم کافی باشه ولی برعکس من دوست دارم وقتی یک و نیم ساعت پای دیدن ی فیلم میشینم فقط نهایتا" از یه ربع یا نیم ساعتش لذت نبرم. اگر طرفدار دیدن فیلم های ترسناک هستید دیدین این فیلم توصیه نمیشه و اگر طرفدار فیلم های کمدی هستید بازم دیدن این فیلم توصیه نمیشه چون غیر از چند مورد چیز خاصی نظر شما رو جلب نخواهد کرد. با احترام به نظر دوستان من به فیلم 4 میدم.

فیلم پیشنهادی : The Captain

[aramis2800]

وقتی شروع به دیدن این فیلم کردم در مورد ژانر سردرگم بودم. با یه کمدی طرف هستیم, با یه بی مووی طرف هستیم یا یه پارودی این مبحث از این نظر مهم بود برام که دید من نسبت به فیلم رو تعریف میکنه و همینطور سطح توقعم رو از فیلم مثلا وقتی یه پارودی مثل scary movie میبینم توقعم هم در سطح همون پاردوی هست و میدونم هدف فیلم فقط و فقط سرگرمی و مسخره کردن و خندوندن هست بدون پیچیدگی داستانی, پیچیدگی های فنی و این مباحث وقتی توی سکانس آخر دیدم بازیگر زن توی ستاره داوود ایستاده مطمئن شده بودم پارودی هست ولی خوب ادامه داستان به این صورت نبود نحوه فیلم برداری و پاشیدن خون و این داستان ها به بی مووی ها شباهت داشت اما بی مووی هم نبود در نهایت نتیجه گیری من یه کمدی بود ولی واقعیت با کمدی خوبی هم طرف نبودیم حالا چرا تو گیشه های ژاپن فروخته رو نمیدونم, اینجا هم مثلا رحمان 1400 فروش میکنه دیگه. بحث گیشه واقعیت مثال خوبی برای اثبات خوب بودن فیلم نیست البته برای دفعات بعد در اکران اختصاصی اگه فیلم رو ندیده باشم, تا خودم فیلم رو ندیدم تاپیک رو باز نمیکنم که مثل این دفعه برام اسپویل نشه شاید همین مسئله از جذابیت این فیلم برای من کاست ولی مسئله اونقدرها هم حاد نیست, برای یک بار دیدن بدک نبود فیلم های مرتبط با زامبی ها یکی از بهترین موضوعات برای بی مووی ها و پارودی هاست که کارای معروفی هم داره ولی یکی Warm Bodies و یکی هم Zombieland رو بهتون پیشنهاد میدم. این دومی به هر حال وودی هارلسون و اما استون و امبر هرد و البته بیل موری داره ریت من: 5 از 10

[ESajad]

من از فیلمهایی که با محوریت زامبی ساخته می شوند خیلی خوشم میاد
اما باید بگم که از سبک فیلمهای زامبی که توسط سینمای کره و ژاپن ساخته میشه خوشم نمیاد
دو سه تا با این موضوع دیدم خوشم نیومد یکی قطار پوسان بود یکی هم همین فیلم
یعنی دقیقا من فقط نیم ساعت از این فیلم رو دیدم قطار پوسان خیلی سرتر و بهتر بود
یک فیلم اماتور بیشتر نبود حتی یک بی مووی خوبی هم نبود
از نوع فیلم برداری بازی و داستان این فیلم خوشم نیومد
دلیل اصلی بد بودن این فیلم برای من این بود که فیلم نتونسته مرز بین کمدی یا زامبی رو به خوبی مدیریت کنه این برای من جالب نبود
شما اگر درون مایه یک فیلم بر اساس یک ژانر مثلا ترسناک باشه باید از استاندارهای این سبک پیروی کنه
ویژگی فیلم های |انر ترسناک رو داشته باشه و برای جذاب یا متفاوت بودن این فیلم میشه از سکانس ها یا دیالوگ های کمدی هم استفاده کرد
مثلا فیلم Shaun of the Dead یک فیلم خوب در این مایه ها بود
کلیت فیلم که بر پایه این باشه سازندگان یک فیلم زامبی محور گرفتار اتفاق مشابهی شده و حوادث نیمه دوم فیلم رو رقم بزند
خیلی خوبه ولی باید بتوند از این حوادث به خوبی استفاده کنند و در حد قابل قلولی کار کنند
ولی از جلوه های ویژه و طراحی قابل قبولی استفاده کنند تا جذابیت و کشش فیلم رو بالاتر ببرنند
وقتی فیلمی از ابتدا نتونه من درگیر خودش کنه یا جذابیت و کششی برای ادامه نداشته باشم نگاهش نمی کنم
این فیلم رو من نیم ساعت دیدم خوشم نیومد ادامه ندادم و پاکش کردم برام جذاب نبود
وقتی این فیلم رو دیدم یاد این فیلم Be Kind Rewind افتادم

[masihm]

خب. عادت ندارم دربارۀ فیلم‌هایی که می‌بینم نظری بنویسم، ولی چون اکران اختصاصیه، خودمو مجبور می‌کنم که توی چند خط، مشتی کلمه سوار هم کنم. در ضمن از علی @kingnessi بابت راه‌اندازی دوبارۀ اکران‌های اختصاصی و پیگیری‌هاش ممنونم. فیلم رو ببینید، بعد بخونید. فیلم ژاپنیِ «دست از فیلمبرداری نکش!» با عنوان انگلیسی One Cut of the Dead، توی نیم‌ساعت اول خودش رو هجویه‌ای بر زیرژانر فیلم‌زامبی‌ها معرفی می‌کنه، ولی بعد با یه فلش‌بک قابل‌انتظار۱ اما جالب، یه یک ماه قبل‌تر برمی‌گرده و زور می‌زنه به کمدی-درامی خانوادگی تبدیل بشه؛ که البته میشه، ولی مثل هرم انسانی آخر فیلم، بدون چفت و بست و متزلزل. دلیلش هم به نظر من اینه که یک‌سوم از زمان فیلم رو صرف ایجاد سؤالاتی می‌کنه که بعداً بتونه پاسخ بده و حس رضایت و لذت رو به بیننده القا کنه، منتها این کار رو بدون معرفی شخصیت‌ها در نیم‌ساعت اولیه انجام میده و همین مسئله باعث میشه که بعدتر توی قسمت فلش‌بک، خیلی سریع و اجمالی، فقط کمی از رفتار، گذشته و اهداف شخصیت‌ها بو ببریم و شخصیت‌ها ناقص و سطحی شکل بگیرن. ضعف اصلی فیلم به نظر من اینه. اگه به نحوی این مشکل برطرف می‌شد، با فیلم خیلی بهتری مواجه می‌شدیم؛ ولی خب، این به انتخاب آقای شینیچیرو اوئِدا -کارگردان و فیلمنامه‌نویسِ فیلم- برمی‌گرده که تصمیم به تحمیل اون تک‌برداشت طولانیِ نیم‌ساعته به فیلم گرفته و از اون وَر ضربه‌ای که به یک‌پارچگی و کلیت فیلم زده رو در ادامه به‌خوبی ترمیم و تصحیح نکرده. بگذریم... روند قصه بدون درنظرگیری ترتیب نمایش و تقسیم اطلاعات، زندگی کارگردانی غیرحرفه‌ای رو دنبال می‌کنه که با پیشنهاد ساخت فیلم کم‌خرج تک‌برداشتی با موضوع زامبی‌ها از طرف شبکه‌ای درِ پیتی مواجه میشه، که این پیشنهاد رو قبول می‌کنه. باقی اتفاقات همگی بایستی به گونه‌ای پیش برن که کار ضبط این فیلم به پایان برسه. حین این فرآیند، ما به دم‌دستی‌ترین صورت ممکن، از ناراحتی آقای کارگردان از سردی رابطه‌ش با دخترش آگاه میشیم و این توقع در ما ایجاد میشه که رابطۀ این دو بهبود پیدا کنه. از طرف دیگه، طرح داستان در ابندا فیلمِ نهایی رو نمایش می‌ده. بعد از اتمام این فیلمِ نیم‌ساعته ما با سؤالات عدیده‌ای درگیر می‌شیم: دلیل وقفه‌ها و نگاه‌های ناموجه شخصیت‌ها به اطراف چیه؟ کارگردانِ فیلم کجا رفت؟ چرا هِی میاد و می‌ره؟ چرا اون یارو کچله واسه خاطر جونش در نمی‌ره و یه گوشه بی‌خیال نشسته؟ چرا کارگردان، مستقیم به دوربین نگاه می‌کنه و میگه «Don't stop the shooting»؟ (جمله‌ای که در این زمان به «دست از فیلمبرداری نکش» تعبیر میشه اما در انتهای فیلم و موقع گره‌گشایی‌ها، به «جلوی فیلم‌برداری رو نگیر») مگه فیلم‌بردار هم جزو شخصیت‌هاست که کارگردان اون رو مستقیماً مخاطب قرار می‌ده؟ اگه آره، پس چرا وقتی اون صحنه دوربین روی زمین می‌افته، یهو برش‌می‌داره و مثل تیر از اون زامبیه سبقت می‌گیره؟ چرا اینقدر آروم از دست زامبی‌ها فرار می‌کنه و به تنش بیشتر کنش دامن می‌زنه؟ چرا دخترۀ نقش اصلی، اینقدر طولانی جیغ و فریاد می‌کشه و دوربین هم تا چند ده ثانیه روش می‌مونه؟ شاید واسه تمسخر و اشاره به گریم همزمان با فیلم‌برداریه؛ شایدم نه. فیلمی که دیدیم، کارکردش ایجاد سؤال و کنجکاویه. با اتمام فیلم و بازگشت به یک ماه قبل از فیلم‌برداری، با شخصیت واقعی کارگردانِ فیلم آشنا می‌شیم و زندگی اون رو تا اتمام ضبط فیلمِ تک‌برداشتی که پیش‌تر دیدیم، دنبال می‌کنیم. فیلم با معرفی سریع شخصیت‌ها و بازگشت به نقطۀ اولیه و تغییر زاویه، به سؤالاتی که طرح کرده پاسخ میده و شخصیت آقای کارگردان هم طی فرآیند ساخت فیلم، دچار تحول میشه. ......... ۱. قابل‌انتظار از این جهت که این فیلم برای اکران اختصاصی انتخاب شده و نباید تا آخر اینقدر بد یا بدنما بمونه. چند عدد خارش ذهنی حین تماشای فیلم: • سبک فیلم‌برداری دوربین روی دستِ ابتدای فیلم، من رو یاد فیلم کم‌خرج و پرفروش دیگه‌ای انداخت که یه سر و گردن از این فیلم بهتره: The Blair Witch Project • یه کم، همینطوری، اون اواسط، یه کوچولو، یاد هشت و نیم فلینی افتادم. • خوب میشه اگه آخر مطلبی که قراره واسه این فیلم بنویسم، چندتا نکتۀ کوتاه، زیرِ عنوانِ «چند عدد خارش ذهنی حین تماشای فیلم» بنویسم. • بازی شهرام مکری با زمان توی فیلم تک‌برداشتش، ماهی و گربه، چقدر حال داد. • علی، قحطی فیلم بود. • اینو نگو که ناراحت میشه. پ.ن: دمت گرم علی. ممنون که همراهِ باقی بچه‌ها، به انجمن رونق میدی. پ.ن۲: نمرۀ من به فیلم، «فعلاً قابل قبول، اما نیاز به تلاش بیشتر در ادامۀ فیلمسازی»ـه.

پیشنهاد من برای فیلم بعدی: Barton Fink

[pejmanmm]

ممنون از علی عزیز برای ایجاد دوباره اکران اختصاصی
همیشه از نوشته ها و خبرهای درجه یکی که توی انجمن میزاره لذت میبرم
من خیلی بلد نیستم طولانی بنویسم و همه چیز رو دوستان گفتن
منم اگه برام اسپویل نشده بود که فیلم به دو قسمت تقسیم میشه و تا اخرش باید صبر کرد همون ده دقیقه اول پاکش میکردم
همونطور که بیشتر بچه ها گفتن روند ساخته شدن این فیلم مسخره زامبی بعضی صحنه های خنده دار داشت که خوشم اومد و اوجش اون کچله صدابرداره بود که دلش درد گرفت و...
در کل میشه یه بار دید و تحملش کرد و امتیاز ۴ میدم