I dont care how long I gonna live. whether it's in a week or twenty years, there's horrible pain and sadness ahead
abbas stannis,Alex Vause,amin_orang,aramis2800,ARCTIC,arso,ashley_1986,bayani,CapKiLL3r,D O R D I,Daniel Desario,don draper,eni,erfani,hosseinf722,ShInOdA,KING STANNIS,kingnessi,l-lamidreza,leon kennedy,M.Amir,Mia_3D,opeth1h,pejmanmm,peyman_eun,raha_91,Ray Deadman,Raylan Givens,S@eeD-Mj,Sahid,sarkhail,sh2012,SKYPERSiA,Slender man,vahid-fcb,wlh,عبدالله
لالو این تونل رو درست کرده بود برای همچین روزی و اگر دقت کنی لحظه آخر خود لالو دو دل بود که در راه مخفی رو ببنده یا نه و آخر سر در رو نبست تا از پشت بیاد بزنتشون . تونل هم از انتهاش میرسید به بیرون خونش که برگشت و دخلشون رو اورد .
اون تیم هم برا اطمینان یکیشون بالا وایساد نگهبانی داد و دو نفر هم رفتن تو تونل دیگه .
در اینکه لالو هوشمندانه عملکرد شکی نیست ولی بشخصه رد پای نویسنده رو اواخر اپیزود کامل حس میکردم... بقول دوستان، اصلا همین که یه تیم مثلا حرفه ای برای نفوذ نیاز داشته باشه یکی بیاد براشون درو باز کنه یجورایی در راستای خواست نویسنده هست بیشتر. یا اینکه اگه اینا (حداقل یکیشون) برمیگشت احتمالا اتفاق دیگهای میفتاد. به هر صورت اپیزود آخر رو دوست داشتم و نمیخوام گیر الکی بدم؛ ولی به نظرم میتونست تو پرداخت بهتر عمل کنه.
در اون تونل زیر وان حمام بود و اگر لالو میرفت و در و میبست تا اونا بخوان ورودی پیدا کنن لالو فلنگ و بسته بود منتها لالو طمع کرد و به جای فرار مقاله کرد به همین حاطر از عمد ورودی و نبست که اونا گول بخورن، خودشم اصلا نرفت داخل تونل توی حمام مخفی شد و اونارو کشت
ولی در کل 5 سیزن گذشته و به خصوص تو دو تا سیزن آخر تقریبا هیچ اتفاقی نمیافته با اینکه بازی ها و کارگردانی عالیه ولی در کل سریال به لحاظ داستانی پیش نمیره
بصورت اتفاقی فهمیدم که یکی از شبکه های ماه واره ای داره Breaking bad رو میزاره. و ترغیب شدم که هر شب ببینمش. درکل فارغ از خود سریال و کیفیتش نکته دیگه ای که جذاب ترش میکنه دیدن اپیزودیک سریال هست که تبدیل به یه اونت خاص روزانه برام شده تا کل برنامه و کار هامو هماهنگ کنم هر زو تا شب ساعت10-11 وقتم آزاد باشه.
چقدر سریال همچنان تازه و ناب هست.. دروغ چرا ولی 7-8 سال پیش که شروع کردم به دیدین bb بعضی وقتا برام خسته کننده میشد. انتظار پلات های داستانی معمول و باسمه ای رو داشتم. چرا والت جین رو کشت؟ چرا اسکابلر همون اول سر با والت سر جنگ گرفت و ماجرای طلاق پیش اومد. چرا اینقدر داستان کریزی ایت طولانی پیش رفت. چرا والت دور ساندویچ کریزی ایت رو میبرید . اصن چرا اینقدر با طمانینه این صحنه رو نشون میده . کلی چرا های دیگه... ولی الان که میبینم - مسلمن سواد بصری 8سال پیش من ضعیف بوده و مسلمن دیدن همین مدل فیلم و سریال ها باعث رشد فکری و ذهنی ای شده که امروز لذت دوباره دیدنش رو برام دو چندان کرده- نه تنها سریال کند نیست بلکه خیلی هم مسلسل وار داره پیش میره.. بدون هیچ گونه درجا زدن و کش دادن داستان..
و اما چرا اینجا اومدم این حرف هارو دارم میزنم؟!
چند شب پیش بود که سال گودمن وارد سریال شد و چند تا نکته به ذهنم رسید راجبش:
اول اینکه چقدر سال زمان ورودش به سریال چاق تر بوده.. به نظرم گریمی که ما از جیمی مکگیل داریم بیشتر به فصول انتهایی bb نزذیک هست تا ورودش به سریال.
دوم اینکه چقدر سال انتهای فصل چهارم با سالی که وارد bb میشه همچنان فاصله داره.. با وجود اینکه در انتهای فصل پنجم bcs سال بیشترین فاصله رو با جیمی داره ولی هنوز فاصله زیادی با سالی که وارد فصل دوم bb میشه هست. و این کار داستان گویی برای فصل انتهایی bcs رو خیلی سخت میکنه که باید توی 13 قسمت این میزان از تغییرات صورت بگیره. البته ناگفته نماند با سابقه ای که وینس گیلیگان داره زیاد جای نگرانی نیست. چرا که توی هر فصل کلی از تغییرات شخصیتی و داستانی رو شاهد بودیم. خلاصه که بنظرم همچنان بیشتر جیمی مکگیل رو شاهد هستیم تا سال گودمن.. میان سال فصل پنجم bcs تا سال فصل دوم bb خودش نردیک به سریال 7-8 فصلیبه سبک واکینگ دد فاصله هست.
سوم عجیب پیر و فرسوده بودن مایک توی bcs . این بشر ار لحاظ فیزیکی خیلی خیلی ضعیف تره.و با وجود گریم همچنان پیر تر میزنه. شاید اگه بودجه عظیمی داستن تا مثل آیریش از تکنولوژیه های تغییر چهره استفاده میکنن خیلی خوب میشد ( البته میدونم یه کاشکی محاله... کل بودجه سریال رو برای همچین کاری می طلبید)
در آخر هم ارجاعاتی که ورود ساول توی bb به bcs میده. جایی که والت و جسی میبرنش توی بیابون تا تهدیدش کنن میگه لالو شما رو فرستاده... بهش بگین کار من نبوده کار ایگناسیو بوده ( پایان بندی فصل 5 bcs)
این سریال جدا من رو بد عادت کرده. مگه میشه همه چیز اینقدر آن تاپ؟! استانداردهای بتر کال سال واقعا ترسناکه؛ میتونه لذت دیدن کلی سریال دیگه رو برات زهرمار کنه! هر اپیزودش کلاس درس کارگردانی، فیلمبرداری، نورپردازی، کادربندی، کامپوزیشن و درک رنگه.
این فصل پر بود از سکانسها و لحظات ماندگار؛ توپهای بولینگ، ازدواج جیمی و کیم، آش و لاش شدن مایک، انفجار لوس پولوس (مخصوصا سکانس پاک کردن سینک با اون تعلیق فوقالعادش)، داستان جیمی و مساورده، کیم و لالو، فوران خشم جیمی بر سر هاوارد، ناچو، لالو و ترمیناتور شدنش (اون صحنه که صدای ماسهها و سنگریزههای زیر پاش، تبدیل به غرش یه آتشفشان شد)، بازگشت اسلیپین کیمی (جای دوری هم نرفته بود!) و در نهایت اپیزود استثنایی هشتم، حامل پول.
واقعا اگه بخوام در مورد ریز به ریز جزئیات این فصل و منطقی که پشت سرشون بود صحبت کنم، یه مثنوی هفتاد مَن میشه؛ پس فقط به لحظه پایانی کیم بسنده میکنم؛ جایی که حتی خود جیمی هم جا خورد! (دقیقا برعکس فصل قبل) من از اول با این نگرش که جیمی، کیم رو فاسد کرده یا میکنه، کاملا مخالف بودم و هستم و خواهم بود. رابطه این دوتا شبیه اون سکانسیه که مایکل کورلئونه تو آشپزخونه پنیک میزنه و میگه "هربار میخواستم بیام بیرون، دوباره درگیرم کردن." درسته در بیشتر موارد این جیمی بوده که پای کیم رو به جریانات مختلف باز کرده، ولی جاهای بسیار حیاتیای هم بودن که کیم، جیمی رو به جاده ساول شدن برگردونده.
حالا فصل پایانی شروع شده و باید ببینیم که سرنوشت کاراکترهایی که تو برکینگ بد حضور نداشتن به کجا ختم میشه...
روی هم رفته خیللللی بهتر از فصل قبل بود و داستان ار همه لحاظ جذاب دنبال میشد. اوج فصل رو هم باید بذاریم اون اپیزودی که توش ساول و مایکل تو بیابونها سرگردون بودن. واقعاً فوقالعاده بود. از هر لحاظی که فکرش رو بکنید؛ کارگردانی، نورپردازی، فیلمبرداری، گریم و ... یکی از بهترین اپیزودهای سریال عمرم رو دیدم.
حقیقتش فکر نمیکردم که لالو قسر در بره و حدس میزدم که این اپیزود، آخرین حضورش تو سریال باشه؛ اما خب این چقرِ بدبدن به هر ترتیبی که بود تونست جون سلام به در ببره و به نظرم در اولین فرصت هم میره سراغ ناچو. و البته با توجه به حضور گاس و مایک و ساول توی بریکینگ بد، با اطمینان میشه گفت که گزندی از لالو به این سه نفر نمیرسه.
کیم با اون کیم سادهی فصول اولیه که با یه سر کار گذاشتن توی یه کافه احساساتی میشد و شروع میکرد به ماچ و بوس گرفتن از ساول، اصلاً قابل مقایسه نیست. این تغییر به حدیه که خود ساول هم بعضی مواقع فقط خیره نگاه میکنه و نمیدونه که الان کیم داره شوخی میکنه یا جدی میگه.
منم فکر میکنم که پروندهی مساورده و هاوارد تو سریال بسته نشده و فصل بعد حتماً یه گریزی بهش زده میشه.
بالاخره بعد از 5 فصل تماشا میرسیم به اون سکانسهای سیاه و سفیدی که اول هر فصل بهمون نشون میدادن. بریم ببینیم چی در انتظارمونه