Babylon Berlin ►◄ پُرخرج‌ترین سریال غیرانگلیسی‌زبان تاریخ با طعم وایمار

[MrP]

██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ژانر:جنایی,درام,تاریخی ریت: 8.5 شبکه سازنده: Sky کشور سازنده: آلمان تعداد فصل و قسمت: دو فصل (16 قسمت) پخش شده و برای فصل 3 تمدید شده است خالق سریال: Henk Handloegten,Tom Tykwer,Achim von Borries بازیگران: Volker Bruch Liv Lisa Fries Peter Kurth Babylon Berlin درامی جنایی محصول کشور آلمان برگرفته از سری رمان های جناییVolker Kutscher معروف به The Gereon Rath Mystery می باشد که رمان (The Wet Fish (Der Nasse Fisch اولین سری از آن می باشد و اتفاقات دو فصل اول سریال را شامل می شود و پنج کتاب دیگر از همین سری رمان نیز منتشر شده است که Lunapark آخرین آن می باشد ؛ داستان این رمان ها در حدود سال ها ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۳ معروف به دوره «وایمار» می گذرد که با به قدرت رسیدن نازی ها و هیتلر دوره «وایمار» هم به پایان رسید و در واقع داستان چندین سال قبل از آغاز حکومت هیتلر روایت می شود و در طول سریال اشاره ای کوتاه هم به نام هیتلر می شود .یکی از دلایل ساخت سریال در این دوره زمانی می‌توان به علاقه سازندگان سریال به کاوش در مقدمات شکل گیری و قدرت گرفتن نازی ها اشاره کرد و Henk Handloegten از سازندگان این سریال هم در مصاحبه اي گفته بود كه يكي از دلايل ساخت Babylon Berlin نشان دادن اين بود که «همه این آدم ها از آسمان به عنوان نازی نیامده اند ، در واقع آنها انسان هايي بودند كه به تغييرات جامعه آلمان واكنش نشون دادند و مطابق به آن تصميمات خود را گرفتند. دوره «وایمار» نزدیک به یک و نیم دهه مهیج در تاریخ آلمان می باشد که با تغییرات بنیادی در جامعه همراه بود و Volker Kutscher با ترکیب این دوره با عناصر داستان های کلاسیک نوآر توانست سری کتاب های جنایی خود رو خلق کند که شخصیت اصلی آن ,کارآگاه پلیس «گیریون رت» ، جوان خوش تیپ و سرباز با سابقه جنگ که معتاد به مواد مخدر است و از شهر کلن به برلین منتقل شده است و در ميان تحولات سیاسی و اجتماعی به بررسی و حل معماهای جنایی برلین می پردازد . حدود ۷۰ درصد بازسازی ساختمان ها و خیابان ها در محل واقعی خودشان فیلم برداری شده اند و دو فصل Babylon Berlin که ضبط آن ۱۸۰ روز به طول کشید، ۴۷ میلیون دلار هزینه ساخت داشت که باعث شد به گران ترین سریال غیر انگلیسی زبان تبدیل شود که و بعد از Game of Thrones با بیش از یک میلیون بیننده به سریالی تبدیل شد که بهترین شروع رو در آلمان داشته است ، نتفلیکس هم با خرید حق پخش Babylon Berlin این سریال رو در سرویس خود قرار داد و همچنین شبکه عمومی ARD که دومین شبکه عمومی جهان از نظر ارزش مالی هم میباشد با مشارکت در تولید، حق پخش این سریال رو با یک سال فاصله بعد از شبکه Sky بدست آورد تا بینندگان این شبکه بدون هیچ حق پرداختی بتوانند این سریال رو تماشا کنند. بودجه سنگین سریال این اجازه رو به خالقان سریال داده تا بتوانند به خوبی برلین در سال های منتهی به 1930 رو به نمایش بگذارند: کلوپ های مجلل شبانه, ساختمان های صنعتی با راهرو های پر پیچ و خم و دستگاه های زنگ زده ، ،میدان های بزرگ شهر که پر از جمعیت می باشد و با نگاهی از بالا آینده متروپولیسی رو ترسیم می کند؛ میخانه های زیر زمینی و ... که به خوبی یادآور برلین در آن سال ها می باشد و با جلوه های بصری خیره کننده ای به نمایش در میایند که باعث شکل گیری لحظات جذاب و به یاد ماندنی می شوند و شاید بهترین آن را می توان دقایق مربوط به کلوب شبانه Moka efti با رقص ها و آهنگ Zu Asche,zu Staub دونست که با اجرای زیبا Severija Janušauskaitė همراه بود ، در رابطه با موزيك هاي سريال بايد به آهنگ معروف Gloomy Sunday اشاره كرد که در اپیزود ۸ فصل دوم به زبان روسی اجرا شد از موزیک های جالب توجه این سریال می باشد و علاوه بر اين ها مطمئن باشيد كه قرار است در تمام اپيزودها محو موزیک ها و اجراهای این سریال بشوید به خصوص موزیسین بزرگی مثل Bryan Ferry که بیشتر موزیک های سریال از ساخته های او می باشد.برلین در سال ۱۹۳۰ رو می توان شهری توصیف کرد که در حال بلعیده شدن در تبلیغات نازی ها می باشد و مشکلات فراوانی مردم دوره «وایمار» را که در حال رها شدن از وضعیت وخیم جنگ جهانی اول و پیمان ورسای می باشند را درگیر خود کرده است و شهروندان برلین با غرق شدن در روابط جنسی،الکل،مواد مخدر و فراموش کردن خدا، سعی در مقابله با آسیب های زندگی خود دارند. صفت Babylon در کنار نام Berlin هم اشاره به همان شهر باشکوه بابل در تاریخ دارد که داستان های زیادی از ساکنین بابل گفته شده است و می توان گفت که معروف ترین آن داستان برج بابل می باشد ؛ و حتما" قرار دادن نام این دو شهر در کنار هم ، به خاطر تشابهاتی می باشد که نمایانگر مردم و شهر بابل در قالب برلین ۱۹۳۰ خواهد بود. در لیست خالقین سریال نام Tom Tykwer به چشم می خورد که کارگردانی آثاری مثل فیلم Run Lola Run , Perfume و همکاری با واچوفسکی ها در ساخت سریال Sense8 و فیلم Cloud Atlas را در کارنامه خود دارد و دو کاراکتر اصلی سریال Volker Brusch در نقش «گیریون رت» قهرمان خونسرد داستان و Liv Lisa Fries در نقش «شارلوته ریتر» دستیار «گیریون» که رویای تبدیل شدن به اولین کارآگاه زن پلیس رو در سر دارد، می‌باشند.اگر هنوز Babylon Berlin رو ندیده اید ، پس لذت دیدن ۱۶ ساعت اعتیاد آور را از دست داده اید، چون خیابان ها، ماشین ها، ساختمان ها، لباس ها،ادوات موسیقی تا قطاری که از موزه باواریا قرض گرفته شده قرار است شما را به سفری شگفت انگیز به تاریخ آلمان ببرد و مطمئن باشید که نه تنها پروداکشن گران قیمت، بلکه داستان جذاب و موزیک های فوق العاده سریال هم برای میخکوب کردن بیننده ها کافی می باشد. خلاصه داستان:برلین, کلان شهری آشفته که از اقتصاد و فرهنگ گرفته تا سیاست و دنیای جنایتکاران همه چیز در حال تغییر می باشد. بیکاری و فقر در حال افزایش می باشد و در مقايسه با زندگی شبانه مردم در تناقض می باشد. کارآکاه «گیریون رت» پلیسی که به تازگی از شهر کلن به برلین منتقل شده است,مسئول حل پرونده جنایی ساخت فیلم های مستهجن توسط مافیای برلین می شود.در ظاهر به نظر میاید که ماجرا فقط به اخاذی مربوط می شود ولی در ادامه این مسئله تبدیل به رسوایی بزرگی می شود که زندگی «گیریون» و همکارانش رو تغییر خواهد داد.«رت» با کمک «شارلوته» و همکارش «برونو» با قاچاق اسلحه، فساد اداری، معاملات مواد مخدر و همچنین انتخاب بین کشف حقیقت و وفاداری رو به رو خواهد شد و در این داستان شگفت زده خواهیم شد که چه کسی دشمن و چه کسی دوست می باشد؟ و پيچيدگي هاي اين داستان با اتفاقاتي مانند قطار روسي حامل طلا و گاز سمي، مانور مخفيانه نيروهاي نظامي،مقابله پليس با كمونيست ها،مافيا و ماموران شوروي و ... گره می‌خورد. موزیک Gloomy Sunday ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██ ██

[Raylan Givens]

« نقد و بررسی سریال بابیلون برلین / Babylon Berlin Review »

[wlh]

▂▃▅▆▇▒░ببیلون برلین فصل اول░▒▇▆▅▃▂ اینکه یکی از پر خرج ترین سریال های اروپایی هستش رو میشه از همون فضای های قرن بیستمی، ماشین ها، صحنه ها و مکان های فیلم برداری راحت فهمید اینکه موزیک های جذابی داره که نمی فهمیشون ولی ازشون لذت می بری هم کافیه که بفهمی توی این بخش هم حرفه ای کار کردند، اما داستان و محتوای داستانی ـیش بسیار پیچیده تر از این حرفاست و براحتی نمیتونی نادیده ـَشون بگیری. اغلب خطوط داستانی به جای تعریف محلی و بومی رو به تعریف بین المللی و همه پسند آوردند که البته میشه راجع به تمام ساخته های جدید تلویزیون های اروپایی این حرف رو زد و پوینت منفی نداره(؟) برای سریال ولی ... فصل اول رو از چند منظر میشه دید،اول : ژانر نوآر یا نئو نوآر که به قول ویدئویی که هومن گذاشته، سریال توی این بخش اومده و قواعد رو یه خورده تکون داده،دوم : تاریخ سیاسی و فرهنگی جمهوری وایمار،سوم : پس زمینه شکل گیری داستان و ژانری به نام Political Fiction حالا دروغ چرا بحث ژانر نوآر رو ویدئوی هومن به خوبی (یا به بدی) تشریح کرده و من سراغ اون نمی رم، تاریخ سیاسی فرهنگی جمهوری وایمار رو هم اگه شروع کنم دنباله دار میشه و زده میشید مطمئنا چون من با دید سازنده اندکی موافقم و بقیه ـتون خدا میدونه با چی موافقید یا نظرتون چیه، توی این بحث فقط یه تیکه کوچیک تیتروار میگم در ادامه و جدی هم نگیرید رد شید ازش (: اما بحث سوم خیلی جذاب تره و نیمه دوم از دهه دوم قرن بیست و یکم کلا در تسخیر ژانر Political Fiction بوده حالا شاید بگید چه طور که ما خبر نداشتیم پروفسور؟ ): پس در ادامه با توضیحات ما همراه باشید. راستش واسه اینکه بفهمیم این Political Fiction دنبال چی هست یه خورده باید تاریخ بدونیم و این تنها نکته سخت و دلیل اصلی دنبال نکردن این ژانر هست، حالا یه خورده تاریخ بدونیم... جمهوری وایمار + افسانه خنجر از پشت اولین جمهوری دموکراتیک آلمان بعد از نظام پادشاهی و صد البته قیصر ویلهلم دوم (نوه ارشد ملکه ویکتوریای بریتانیا)، یه جمهوری نوپا که سردمدار ـِش، حزب سوسیال دمکرات بود. حزبی که حتی در اولین و پرشور ترین حضور مردم(83%) در انتخاباتش باز هم نتونست اکثریت رو به دست بیاره و کج دار و مریز دست به ائتلاف زد، خب تقریبا اولین اقدام اونها (پس از استقرار جمهوری) گردن نهادن به معاهده ورسای بود، که تقریبا حکم خودکشی رو داشت براشون (و البته چاره ای هم نداشتند بین اقدام به خودکشی و مرگ و اشغال باید یکی رو انتخاب می کردند) حالا این وسط فرمانده های جنگ قبل که نمیتونستند ساکت بشینند، پس در مجلس نمایندگان جمهوری به تئوری خنجر از پشت بدون اسم آوردن از شخص خاصی دامن زدند و سعی به تقدیس سازی خودشون داشتند، با همین حیلت تونستند لقب شکست ناپذیران (لقبی که توسط بعضی فرماندهان ارتش و سیاستمداران اقتدارگرا به ارتش آلمان پس از بازگشت از جبهه های جنگ جهانی اول داده می شد) رو برای خودشون به ارمغان بیارن. ستون هایی بر باد+ دشمنان ملت نظامیان بازگشته از جنگ طبیعتا با سوسیال دمکرات ها که به ناچار معاهده ورسای را امضا کردند به سختی در تضاد بودند حتی کودتای کاپ هم ماحصل همین تفکر بود که با همراهی سوسیال دموکرات ها و اعتصاب جنبش کارگری ناکام ماند. دشمن دیگر سوسیال دمکرات ها چپ های طرفدار حکومت شورایی (شبه شوروی و حزب کمونیست) بودند این دسته تا انتهای جمهوری وایمار از مخالفان سرسخت آن ها باقی ماندند (به غیر از سال های رشد اقتصادی و شکوفایی بازار کار در جمهوری وایمار 1923-1929) اما راست افراطی و شوونیسم هایی با گرایشات نژاد پرستی هر چند در اقلیت بودند اما همان سال های ابتدایی(1923) کودتایی به نام "کودتای هیتلر" در باواریا با انگیزه راهپیمایی به سمت برلین (با هدف شبیه سازی حرکت فاشیست ها و استقرار حکومت موسولینی در ایتالیا) ترتیب دادند که ناموفق بود ولی سال های بعد مشخص شد که تفکرات ضد دموکراتیک در بدنه اجتماعی مردم آلمان بود که جمهوری وایمار را فرسایش داد(؟!) جمهوری نوپایی که در تاریخ اشتباهی تاسیس شد! و طاقت بار معاهده ورسای و رکود بزرگ را نداشت. ناپایداری درجه چندم + جهان ناسازگار در اصل جمهوری وایمار فرد دمکراتی به خود ندید و با اینکه یکی از پیشرفته ترین و کامل ترین قوانین اساسی زمانه خودش را داشت پیش بینی سوء استفاده از قدرت "قیصر جانشین" را نکرده بود. دموکراسی بدون دمکرات ها (جمهوری وایمار) سرانجام در سال 1929 و با شروع تورم جهانی ناشی از وابسته بودن اقتصاد های دنیا به اقتصاد آمریکا و سیاست ریاضتی "بانک مرکزی آمریکا(فدرال رزرو)" اولین شکاف عمیق در خود را ملموس تر دید و پس از آن دیگر هیچ چیزی سر جای خودش نبود و نماند... Political Fiction + اروپای چموش سال های زیادی این گونه ـی داستانی در پی معرفی خودش به مشتاقان ادب داستانی است ولی ذات گفتگوی سیاسی در بستری که به دنبال مشخص کردن مقصر است همواره چالش برانگیز بوده و هست. حال در مدیوم تلویزیون نمونه های بسیاری می توان برای آن یافت ولی زیرژانرهای تولید شده برای این داستان ها می تواند قدری پیچیده تر هم باشد. درام جزء اصلی آن هاست هر چند اضافه کردن تم هایی چون رازآلود و جنایی می تواند آنرا پربارتر نیز جلوه دهد. اما روایت آن در بستری تاریخی آن هم با قواعد ژانر نوآر قطعا ترکیبی دلنشین خواهد بود البته اگر بخواهید! نگاهی گذرا به دنیای تلویزیون های اروپایی در سالهای 2010-2019 می تواند ما را با ژئوپلتیک سیاسی سایه افکنده بر محتوای داستانی آثار برجای مانده از این دوران آشنا سازد. آثاری که می تواند نشان از عقده گشایی کشورها و مردمان سرزمین های دسته چندم اروپایی و یا حتی مبرا سازی بدنه اجتماعی سرزمین های بالا نشین اروپا داشته باشد. کافی ـست نگاهی به خیزش های اجتماعی بالکان بعد از جنگ جهانی اول یا آلمان و جمهوری وایمار ـش بیندازید آنوقت سهم این ژانر را در روزمره مردم مرکز و شرق اروپا برای احقاق حق، و انکار دست داشتن در ضایع کردن آن حق، از سمت اروپای غربی را خواهید دید. از سال 2010 و با رونمایی از مقاله ای از استاد فرانسوی با عنوان "ژئوپلتیک احساسات: شکل دادن به جهان با فرهنگ های ترس، حقارت و امید"، مشخص می شود که تقسیم بندی احساسی بدنه اجتماعی مردم جهان حال دیگر با تاریخ منطقه ـشان پیوند خورده و یاد تمام اتفاقات در حافظه تاریخی ـشان حک شده است. با این وضعیت درام های سیاسی با پس زمینه داستان سازی و تئوری پردازی برای مشخص کردن مقصران تاریخی و میزان خون روی دست هایشان پا به صحنه گذاشتند، نویسندگان محلی با حدود یه دهه پیش بودن حال به کارگردانان پوپولیست محلی برخوردند که حاضرند متاعشان را بخرند ولی با یک شرط، تعریفی بین المللی برای داستانی محلی و منطقه ای. بله بابیلون برلین و سایه های بالکان نمونه ای از این دست آثار است که چالش پرداخت تئوری خود برای مشخص کردن میزان سهم نظامیان، سیاستمداران، گنگسترهای اروپایی و مردم عادی یا سیاست زده در بلبشوهای اجتماعی را به راه انداخته اند... ادامه دارد...

[Raylan Givens]

اجرای فوق‌العادۀ ترانه‌های معروف Szomuru Vasarnap و Zu Asche, Zu Staub توسط Severija Janusauskaite (بازیگر نقش اِسوِتلانا) به همراه ارکستر «موکا اِفتی».

تماشا و دریافت

[ahmady45]

واقعا مرسی تی وی ورلد بابت معرفی این سریال زیبا
فصل 1 و 2 رو تو چند روز دیدم عجیب آدمو معتاد میکنه ، خط داستانی تا اینجا که حرف نداشته باید ببینم در ادامه به کجا میره!
در مورد داستان سریالم دوستان کاملا توضیح دادن
دم جناب Raylan Givens هم گرم برای ترجمه و زحمتی که کشیدن
خلاصه بشدت سریال خوب و خوش ساختیه اگه وقت خالی دارین حتما ببینین

[hadi2006mi]

سریال پلیسی خوبی هست با شخصیت پردازی عالی دو شخصیت اصلی فیلم .در کنارش خرده روایتهای سیاسی و اجتماعی خوبی داره که در فصل اول و دوم به پیشبرد داستان کمک میکنه ولی در فصل سوم که تعداد قسمتهای سریال زیاد می شود تا حدودی کسل کننده می باشد.فصل اول و دوم شما با یک سریال معمایی و جنایی خوب سرو کار دارید و در فصل سوم بیشتر با یک مانیفیست سیاسی که به نطر من برای چنین سریالی ظروری نبود.در مجموع دیدن این سریال به علاقمندان ژانر پلیسی به شدت پیشنهاد میدم

[:: ERFAN ::]

وقفه ی زیادی بین تماشای دو فصل اول و فصل سوم برام به وجود اومد ، از اونجایی که سریال تاپیک دیگه ای نداره ناچارا نظرم در مورد فصل سوم رو همینجا مینویسم

مشاهده محتوا اسپویلر

پیش از همه چیز ، فارغ از داستان طراحی صحنه ی این سریال من رو همواره مسحور کرده که این فصل هم باز این امتیاز مثبت مثل همیشه خودنمایی میکرد
سرگردانی های همواره جذاب گریون و توهماتش این فصل خیلی کمتر بود هر چند با گرایش پسرش به نازیسم و ریزش نهایی بورس و توهماتی که در زیر دریچه فاضلاب میدید مطمئنا فصل بعد قوی تر برمیگرده اما این فصل نبودشون احساس شد
مهمترین نکته ی مثبت فصل از نظرم جا انداختن کاراکتر ونت بود ،انتخاب بازگیر رو هم در این مورد عجیب میپسندم از چهره اش بارقه های فاشیسم دیده میشه

هر چند گره ی جنایی فصل رو هم نهایتا خوب جمع کردن اما به نظرم دیگه وقتش رسیده فاز جنایی سریال کامل در خدمت فاز سیاسی اون برهه ی زمانی به کار گرفته شه یعنی در طول فصل به حل یک گره جنایی که هیچ ربطی به تحولات سیاسی اون برهه زمانی نداره نپردازند
طبیعتا اضافه شدن تعداد قسمت های بیشتر به این فصل باعث شده یه سری خط های داستانی (مثل خواهران شارلوت بخصوص خواهر کوچیکه/ کل روابط مثلث ادگار استر والتر/ خود درگیری های هلگا ) بیش از حد بهشون پر و بال داده بشه که میشد این تایم به شفاف سازی شوکی که در پایان فصل قبل در مورد شخصیت انو دادن اختصاص داشته بشه،هنوز که هنوزه این شخصیت بسیار گنگه
به شخصه ترجیح میدادم گریون با تظاهر به نزدیکی به ونت قصد ضربه زدن بهش رو داشته باشه اما خب ضبط صداش نشون میده استراتژی شمشیر از رو بستن رو انتخاب کرده

در کل بیشتر ایراد گرفتم اما حقیقتا باز هم به حد کافی لذت بخش بود ،این فصل رو شاید باید پی ریزی برای فصل بعد دید, مرگ گوستاو اشترسمان و شروع بحران اقتصادی یعنی جذاب ترین برهه ی جمهوری وایمار برای به تصویر کشیدن و بی صبرانه منتظرم که چطور اون برهه رو نمایش میدن
امتیاز به این فصل:7.5

[wlh]

واقعا سریال نابیه زیرنویس هومن عالیه و اون آهنگ دیوانه کننده ست، اگه حال داشتم می‌گشتم ببینم واقعا از اون دورانه یا جدید خوندند، اون تصاویر اولیه مستندوار چقدر وحشناکه کافیه یه خورده راجع به اون بحران مالی بخونیم ببینیم چه بلایی سر دنیا آورده، کلا هم خیلی سخته بخوایم اون زمان رو درک کنیم ولی خب لذتی داره دیدن تصاویر بسیار زیبا، فکر کنم فقط هومن ببینه و هادی پس نظر بدید ...

[lady snow]

پنج قسمت دیدم و باید بگم توی ژانر خودش واقعا متفاوت عمل کرده.
توصیه میشه