The North Water▶ ◀ افسانه ـی تاریکی

[wlh]

درباره سریال در مورد سریال هنوز چیز زیادی نیست و به مرور زمان با درز بیشتر اطلاعات و نزدیک شدن به زمان پخش (نامعلوم) میشه بیشتر راجع بهش صحبت کرد اما حالا و با این وضعیت می تونیم فقط به نکاتی مثل، مینی سریال 5 قسمتی، محصول BBC TWO و بازیگران تراز اول و یه کارگردان کاربلد که نویسندگی کار رو هم به عهده داره، بسنده کنیم و چیز دیگه ای نمیشه گفت، حتی پیدا کردن تصویر از این سریال هم یه خورده سخته بنابراین می خوایم این بار به داستان و رمان بپردازیم و یه خورده روی صحبتمون رو به محتوا بدیم. درباره رمان نویسنده این رمان Ian McGuire است و این رمان دومین و موفق ترین اثراوست، داستان مردانی که گذشته تاریکشان رهایشان نخواهد کرد، تاریکی به سراغشان می آید حتی اگر از آن گریزان باشند. اما محتوای داستان بسیار مشابه به رمان "موبی دیک" و "لرد جان" می باشد و در نقدهای NyTimes و TheGuardian تشابهات بسیاری بین این دو رمان و اثر این استاد ادبیات و نویسنده آکادمیک دیده می شود. روش او برای نوشتن در توضیح سینمایی صحنه های مدنظرش است و می توانید به وضوح در خلال سطور رمانش به استفاده بجا او از کلمات پیچیده زبان انگلیسی به سهل و ممتنع ترین روش پی ببرید. برای شخصیت هایش رستگاری نمی خواهد و همواره در مسیر کشتی به سمت شکار وال ها آن ها را با ضد اخلاق درگیر می کند و از آن ها تنها چیزی که طلب می کند خود خودشان است. اما گذشته این نویسنده چه اثری بر کار او دارد؟داستان در حوالی هال شروع می شود، شهر محل تولد او که در آن و در سال 1850 تنها پیشه ماجراجویانه، شکار وال است، بسیاری از مردم بر روی این صنعت سرمایه گذاری کرده اند و حال با شروع استفاده از پارافین و زغال سنگ دیگر نیازی به روغن وال نیست، حالا کاپیتان کشتی که فردی با گذشته تاریک در دریانوردی است باید با از بین رفتن شغلی که در آن مهارت دارد کنار بیاید، در این بین رازهایی نیز وجود دارند که تنها سکاندار و مسئول انتخاب و استخدام افراد جدید از آن اطلاع دارد. خشونت ذاتی شغل دریانوردی همراه با افرادی که تقریبا در لبه سیاه دنیای خودشان قرار دارند و تلنگری تا هبوط به آن فاصله ندارند را با خشونت علیه وال ها و طبیعت همراه کنید چاشنی از بین رفتن نظم اقتصادی قدیم را به آن بیفزایید و حال این را در فضای سرد و تاریک و یخبندان قرار دهید .... اما شاید شخصیت اصلی ما دکتری باشد معتاد به تریاک برگشته از جنگ دهلی و بی اعتبار به خاطر اعمالش در ارتش، بدون دوست، که تنها راه ممکن برای او همان رفتن و کندن از همه چیز است، او خودخواسته به این سفر آمده است و به عنوان دکتر داوطلب به کشتی پا می گذارد اما حال باید با قلدری متجاوز دست و پنجه نرم کند.... از جملات قابل اعتنای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد : Talking to Drax is like shouting into the blackness and expecting the blackness to answer back in kind I’m the fu**er, me, I’m never the one that’s fu**ed دانلود رمان Pdf Epub

Colin Farrell Henry Drax Jack O'Connell Patrick Sumner Stephen Graham Captain Brownlee Eliza Butterworth Hester تاپیک مرتبط: موردانتظارترین فیلم‌ها، سریال‌ها و انیمه‌های سال 2020 ++++

[wlh]

Behold The Man

مشاهده محتوا اسپویلر It is a grave mistake to think too much why board the volunteer? why sealing? why Whaling? there is no reason and that is its great genius, the illogic of it, the near idiocy. perhaps life cannot be puzzled or blathered into submission but should be lived through and survived in whatever fashion a man can manage. maybe cleverness will get you nowhere. maybe it is only the stupid, the brilliantly stupid, who will inherit the earth.

داستان اصلی رو یه خورده سانسورش کردند، یعنی حداقل تا اونجایی که من تونستم بخونم ولی خب چه کنیم که همه دارن دست میبرن تو داستان های اورجینال و نسخه های خودشون رو بهمون قالب می کنند اگه درکس رو درست تصویرسازی میکردند یا یه خورده بیشتر میموندند هال، از خشونت درکس همه با هم لذت میبردیم، بهتر بود... تا اینجا بد نبوده یه خورده خود رمانش هم تکیه ـش روی متن سنگینه پس بیشتر باید دقت کرد ولی لابه‌لای همین متن های عجیب غریب چیزهای زیادی برای پنهان کردن وجود داره. در مجموع ازش لذت بردم هر چند نکته ابتدایی بدجور تو ذوق میزد، کینگی معتقده این سریال هم به سرنوشت سایر سریال‌های فصل دچار میشه ولی روی این یکی باهات موافق نیستم امتیاز : 7/10

[kingnessi]

قسمت اول مشکل اصلی این سریال نه از داستان کهنه و تکراریشه، نه از ریتم کند و کسالت بارشه و نه از دیالوگ های کتابی و شُسته و رفته اش که اصلا به تن سریال نمیشینه، مشکل این سریال اینه که قصه گویی رو بلد نیست. یک ساعت پایلوت ساختن، دوربین توی تاریکی حرکت میکنه دنبال چندتا کاراکتر که چندخط دیالوگ گنده ولی بی معنی بگن و درنهایت ما سه تا مرد با گذشته بد داریم که میخوان برن شکار نهنگ.(سعی کنید خوابتون نبره) اولا اینکه قصه ای نداریم، دوم اینکه هیجانی هم نداریم،سوم اینکه عملا شخصیت پردازی هم نداریم و فقط سه تا تیپ انداختن جلومون که تا ته گذشته و آینده شونو میشه از همین قسمت اول حدس زد، چهارم اینکه قراره کلی دیالوگ قشنگ و مکش مرگ ما بگن که به تن سریال زار میزنه. قبل از این، همین داستان توی سریال "ترور" تکرار شد و نتیجه نداد، حداقل اونجا یه هیجانی داشت که خداروشکر این سریال اونم نداره. مگر اینکه معجزه ای اتفاق بیوفته در غیر این صورت وقتتون رو با این سریال تلف نکنید، وقتتون رو با سریالهای دیگه تلف کنید

[wlh]

متنفر از این که بگم حق با کینگی بود پس بذارید اینجوری شروع کنیم سریال بیش از حد به دیالوگ‌های سنگین و لغاتِ سخت تکیه کرده بود جوری که بعضی وقت ها تو ذوق میزد. طرح داستان پیچش‎‌های خاصی نداشت یعنی اگه سه یا چهار دهه پیش پخش می‌شد شاید گل می‌کرد اما الان توی این دهه با این همه آدم بدِ خوش ساخت دیگه هنری درکس ته لیست کسی هم جا نمیگیره. سرما، خشونت، بدذاتی و شرارت تنها و بدون اتفاقات مهیج نمیتونه مخاطب رو سرگرم کنه هرچند شما از بدی‌های انسان نسبت به طبیعت بگی و کشتن وال‌ها رو به خوبی به تصویر بکشی. به نظرم این هم برمیگرده به رمان و نویسنده اون که از محیط آکادمیک میاد و خیلی سرراست میره تو بحث تقابل خوبی با بدی. درکل سریال از ثانیه اول با terror مقایسه میشه و این زیاد خوب نیست البته خود سازندگان هم زیاد تلاش نکردند این نقیصه رو رفع کنند و آخرش هم افتادند توی گودال مقایسه با اون سریال که با توجه به شکست نسبی terror این سریال هم به همون ورطه کشیده میشه. اما در هر صورت سریال با 5 قسمت به پایان رسید و من آنچنان سرخورده نیستم دیالوگ‌های خوبی شنیدم که لغات بسیاری ازش یاد گرفتم صحنه‌های برفی زیبایی دیدم و از لهجه زیبای بازیگرا لذت بردم مشاهده محتوا اسپویلر شکار وال و صحنه کشتن خرس به نظرم زیباترین بخش ها بودند هر چند تکرار صحنه هایی از فیلم و سریال های دیگه بودند، غرق شدن کشتی و مرگ براونلی هم برام جذاب بود و بازی بی نظیر Stephen Graham مثل همیشه برام لذتبخش بود.

.