Nordic Noir زیرژانری است که به پشتوانهـی در لفافه قراردادنِ مسائلی چون قتل، مردسالاری، تجاوز و تبعیض در بستری از مشکلات اجتماعی، القای مسائل پیچیده اخلاقی به بطن داستان با زبانی عاری از نمادگرایی و نمایش بدیع از طبیعتِ اسکاندیناوی (Nordic Countries) به موفقیتهای زیادی نائل شده است.
تقریبا بیشتر سریالهای Nordic در ترکیبی با این زیرژانر به سبد نتفلیکس ریخته میشوند و البته ناگفته پیداست که طرفداران بسیار زیادی نیز برای خود دست وپا کردهاست. در اینجا برخلاف
Crime Fiction های انگلیسی خبری از پروسهـی
Whodunit نیست، واقعگرایی، سادگی و دقت به همراه زدایشِ کلماتِ اضافی از ویژگیهایی است که به موفقیت این زیرژانر نسبت میدهند.
پروتاگونیستها، کاراگاهانی ناسالم و بدور از تعریف قهرمان ساده هستند و به لطفِ از همگسیختگیهای اجتماع ـیست که به داستانی چندلایه جان میبخشند.
Nordic Noir به کمک روایتِ تاریکش از معضلاتِ جوامع مدرن به این محبوبیت دست یافته ولی به نظر
Brot تنها بر همین جنبه تاکید دارد و اصل اساسی را، که همان پیچشهای داستانی مناسب است، فراموش میکند.
درپی قتلی وحشیانه و عدم توانایی پلیس Reykjavik برای حل آن، مقامات تصمیم به کمک گرفتن از فردی خارج از مجموعه خود میگیرند...
این سریال با دستاویز قراردادنِ
مسئلهای نخنما قصد دارد به موفقیتِ سریالهای چون
The Killing - The Bridge - Trapped یا حتی
Bordetown نزدیک شود، اما با فاصلهای بسیار زیاد پشت سر آنها قرار میگیرد.