برای استفاده از تمامی امکانات انجمن و مشاهده ی آنها بایستی ابتدا ثبت نام کنید
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 از مجموع 5
  1. #1
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,535
    سپاس
    14,681
    از این کاربر 19,957 بار در 1,358 پست سپاس گزاری شده

    A Song of Ice and Fire | تفاوت های عمده کتاب و فصل اول سریال

    >>> نغمه یخ و آتش یکی از بزرگترین مجموعه‌های فانتزی در عصر حاضر است. مجموعه‌ای که به نظر می‌رسید دنیایی مملوء از داستان‌های ناب برای بازگو‌کردن داشت اما اقتباسی نیم بند از کتاب، در قالب سریالی 7 فصلی، موج ریزش مخاطبان عام (سریال) را به همراه داشت. اما براستی ناامیدی به سریال از چه زمانی برای طرفداران کتاب آغاز شد؟
    سال‌های قبل همواره در این روزها منتظر جدیدترین تریلر از سریال Game of Thrones بودیم، اما الان باید پیگیر خبرهایی از سریال‌های "خاندان اژدها" یا "دانک و اگ" باشیم. طرفدارانِ GOT علاقه‌ـی خود به اسپین‌آف‌ها را از دست داده‌اند و یا با دیده تردید به آن‌ها می‌نگرند هر چند باید به آن‌ها گفت دنیایِ کتاب‌های نغمه با دنیای سریال تفاوت‌های فاحشی دارد. بی خبری از این تفاوت‌ها که بیشتر ناشی از علاقه‌ـی کم‌تر به خواندن کتاب‌ها بوجود آمده است، باعث ایجاد چنین شکاف عظیمی بین طرفداران دو جبهه‌ـی کتاب‌خوان و سریال‌بین شده است. کتاب به عنوان منبعی اصیل‌تر و جذاب‌تر برای علاقه‌مندان همواره باید دست بالاتر را در روایت داستان داشته باشد اما به مدد تیم نویسندگان و البته سازندگان سریال ورود ناهمگونی‌هایِ مختلف به خط روایی، نه از فصل 6 (اتمام کتاب پنجم) بلکه از همین فصل اول سریال(کتاب اول) مشاهده می‌شد.
    در این تاپیک قصد داریم به تفاوت‌های فصل اول سریال و کتاب اول اشاره کنیم، البته نه به صورت جزء به جزء که در این صورت کاری تکراری است. تفاوت‌های عمده‌ای که باعث هجوم بی ثباتی به منطق روایت داستان شد و ضربه‌ـی اساسی را به سریال وارد کرد. برای پی بردن به دلایل بی‌علاقگی طرفدارانی که با دیده شک به اسپین‌آف‌ها می‌نگرند شاید لازم باشد دوباره به کتاب‌ها برگردیم.
    دسته‌بندی تفاوت‌ها

    با مراجعه به این سایت می‌توانید به ریزترین تفاوت‌ها بین کتاب و سریال پی ببرید، اما برای این تاپیک تنها تفاوت‌های عمده در خطوط داستانی مهم است، نه تفاوت در ظاهر کاراکترها یا نحوه‌ـی توصیف مکان ها.
    هشدار اسپویل کتاب و سریال
    1. حرامزاده‌های رابرت
    شاید به سختی بتوان نقطه‌ای برای آغاز حوادث کتاب یافت ولی مطمئنا یکی از آرک‌های داستانی مهم حرامزاده‌ های رابرت براثیون، پادشاه وقت است. او که تا قبل از پادشاهی شهرت زیادی در زن‌بارگی داشت پس از لیانا استارک و ازدواج اجباری با سرسی از خاندان لنیستر این خو را تغییر نداد و تعداد زیادی حرامزاده از خودش به جا گذاشت. راز اصلی مرگ دست سابق، جان ارین، در همین نکته مخفی بود اما سوالات بسیار زیادی در این باره وجود دارد که کتاب به خوبی از آن‌ها پرده‌برداری می‌کند اما سریال، روایت را در این بخش عقیم می‌گذارد. شاید باید از خود بپرسید که گندری چگونه گریخت؟ آهنگر چه کسی را با دست پادشاه دیده بود؟ ریشه‌ـی این شک از کجا بوجود آمده بود؟
    ادامه‌ـی مطلب
    2. بلک فیش
    اینکه بلک فیش کیست و در آغاز داستان در کجاست، بسیار مهم است ولی سریال با انتخاب‌های اشتباه، خط داستانی او را تقریبا از بین برد شاید در فصل های بعد سعی در جبرانِ این نقیصه داشت ولی سناریوی فصل اول همواره تیم نویسندگان را در منجلابی بی سر و ته سرگردان ساخت. او که در خدمت لایسا تالی خواهر کتلین است نقش بزرگی در پیروزی‌های راب استارک در کتاب اول دارد. چگونه راب استارک به برج های دوقلوی فری نیاز پیدا کرد؟ چرا و در چه شرایطی جیمی لنیستر در نبرد وسپرینگ‌وود اسیر شد؟
    ادامه‌ـی مطلب
    3. نیروهای راب
    با اینکه نام نبرد ویسپرینگ‌وود در سریال آورده می‌شود ولی اشارهای به جزئیات و نحوه‌ـی شروع جنگ و ابتکارهای نظامی به کار رفته در آن از طرف سریال نادیده گرفته می‌شود، با خواندن کتاب شما نیز متوجه می‌شوید شمالی‌ها چه تاکتیک‌هایی را به کار بردند و چرا در عروسی خونین گرفتار شدند. چرا ریورران در فصل اول سریال نادیده گرفته می‌شود ولی در فصل دوم به ناچار و حتی به اشتباه، راب و لشکر او را به آنجا برمی‌گردانند تا در مراسم مرگ و ادای احترام به لرد هاستر تالی محافظ ریورران حضور داشته باشد؟ توازن نیروها چگونه به نفع راب استارک عوض شد و چرا او آن را به سادگی از دست می‌دهد؟
    ادامه‌ـی مطلب
    4. نبردها
    علاوه بر نبرد ویسپرینگ‌‌وود(که واقعیت آن به شکل دیگری است) نبرد دیگری نیز بین ارتش متحد شمال و فری‌ها با نیروهای تایوین لنیستر صورت گرفت که متاسفانه نه تنها به خوبی تصویری از آن در سریال منعکس نشد بلکه با سناریویی ضعیف و به منظور کاهش نمایش جنگ‌ها(به دلیل هزینه‌های زیاد)، این نبرد به قتلگاهی بدون توجیه تبدیل شد.
    ادامه‌ـی مطلب
    5. تیریون در دیوار
    حذف شخصیت آهنگر تک دست در کسل‌بلک و واگذار کردن نقش او به تیریون یکی از تغییرات بی جهت در سناریو بود، ازمعدود مواردی که می‌توان گفت به بدنه‌ـی فصل اول صدمه نزد اما فصول دیگر را تحت تاثیر قرار داد. از همینجا می‌شد حدس زد تیریون و جان باز هم با هم ملاقات می‌کنند و با این اشتباه، سریال حذف هر دو را غیرممکن ساخت.

    6. ادارد استارک
    مکالمه‌های او با واریس، نحوه‌ـی درگیری او با جیمی لنیستر در کینگزلندینگ و صحبت‌هایی که هیچوقت بین تایوین و جیمی رد و بدل نشده بود به کنار، حذف بدون دلیل جین پول و حضور سرزده‌ـی یارن در سپت بیلور بدون داستان‌پردازی مناسب یکی دیگر از نقاط ضعفی بود که در انتهای فصل اول خودنمایی می‌کرد. رویاهای ادارد استارک در این فصل بلاجبار به فصول آخر منتقل شد، در حالی که در کتاب از همان فصل اول تئوری R+L=J به خوبی و با وضوح بالا دیده می‌شد.

    لطفا در این تاپیک پستی ارسال نکنید تا پیوستگی مطالب حفظ شود.
    در ادامه و در پست‌های جداگانه به هر بخش خواهیم پرداخت و از دلایل و نکاتی که کتاب‌خوان‌ها را به سمت دلزدگی از سریال پیش بُرد پرده‌برداری می‌کنیم، ضعف‌هایِ سناریوی سریال را برجسته می‌کنیم و عظمت کتاب خود از بین این صحبت ها هویدا می‌شود.


  2. #2
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,535
    سپاس
    14,681
    از این کاربر 19,957 بار در 1,358 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : A Song of Ice and Fire | تفاوت های عمده کتاب و فصل اول سریال

    حرامزاده‌های رابرت

    جرقه‌ـی شروع بخشی از حوادث و واکنش زنجیره‌ای اتفاقاتِ دنیای نغمه با مرگ جان ارین شروع می‌شود، مرگی که ظاهرا به خاطر کشف ماهیت فرزندان پادشاه (جافری، میرسلا و تامن) است اما در آینده مشخص می‌شود که مرگ او دسیسه‌ای از جانب پیتر بیلیش و لایسا تالی بوده است. پس ممکن است که ایده‌ـی اصلی نیز از بیلیش نشات گرفته باشد. به صورت دقیق نمی‌توان فهمید که چه کسی جرقه‌ـی این موضوع را در ذهن جان ارین و استنیس ایجاد کرده است، اما جمله‌ـی معروفی از زبان واریس خطاب به لرد ادارد استارک ذهن‌های بسیاری را مشغول کرده است.
    "سوال‌ها پرسیده می‌شن و جواب‌ها به من اشاره می‌کنند."
    طبق پیشگویی‌ مگی قورباغه رابرت 16 حرامزاده دارد. اما واریس که تقریبا تمامی رازها را می داند، تنها 8 حرامزاده را می‌شناخت1. در جستجوی حقیقت مرگ دست سابق، جان ارین و حین بازدید ادارد استارک از آهنگری تابهو مات (آهنگری واقع در کینگزلندینگ و محلی که گندری در آن مشغول به کار است.) مشخص می‌شود که هنگامی که جان ارین به این آهنگری آمده، استنیس براثیون نیز حضور داشت و استنیس از این طریق متوجه ماهیت جافری، تامن و میرسلا می‌شود نه نامه‌ـی ادارد استارک. در واقع نامه‌ـی ادارد استارک توسط جاسوسان سرسی کشف می‌شود و هیچگاه به استنیس نمی‌رسد که به وضوح نسبت به خط داستانی سریال قابل باورتر است.
    نکته‌ـی دیگری که در صحبت های ادارد استارک و تابهو ماتِ آهنگر فاش می‌شود این است که مردی از اشراف هزینه‌ـی شاگردی گندری را می‌پردازد. در واقع در همان خط اول به هویت او اشاره کردم و او کسی نیست جز واریس که بعدها مسئولیت فرار "گندری" از کینگزلندینگ و سپردن او به "یارن" را بر عهده می‌گیرد.
    اما براستی ریشه‌ـی این شک از کجا بوجود آمده است؟ طبق گفته های واریس او سال‌ها قبل از این موضوع اطلاع داشته و حتی هدیه‌های شاه به "ادریک استورم" توسط او انتخاب می‌شد، گندری را تحت سرپرستی آهنگر درآورده بود و حتی می‌دانست که بارا کوچک‌ترین حرامزاده‌ـی رابرت در "شاتایا" است، پس وقتی تیریون در کتاب نزاع شاهان قانع شده که شک جان ارین و استنیس از سمت او نشات نگرفته است، چرا ما باید به لرد واریس شک کنیم؟ اما با توجه به اینکه او در طرحِ نقشه برای بازگرداندن خاندان تارگرین به قدرت دست دارد آیا می توان به او اعتماد کرد؟!
    در کتاب دوم و حین صحبت‌های استنیس و رنلی (پس از متحد شدن تایرل‌ها و لردهای استورمزاند با رنلی او در تدارک حمله به کینگزلندینگ است که استنیس استورمزاند را از دریا محاصره می‌کند، رنلی برای اینکه ضعفی نشان ندهد با سواره نظام خود که بالغ بر 40000 سوار است به سمت استورمزاند حرکت می‌کند، در حالی‌که استنیس نیرویی نزدیک به 5000 نفر را در اختیار دارد، در حین مذاکره دو برادر در زمین‌های اطراف استورمزاند مکالمه‌ـی جالبی بین آن‌ها صورت می‌گیرد)، متوجه می‌شویم که در واقع این استنیس بوده که ابتدا جان ارن را از موضوعِ نامشروع بودن فرزندهای رابرت و سرسی خبردار کرده است. پس در این صورت چه کسی این موضوع را به استنیس اطلاع داده است؟
    به هر حال شک به لرد واریس و پیتر بیلیش همواره و در هر مساله‌ای جایز است. آیا کسی هست که از این اتفاق بیشتر از این دو نفر سود ببرد؟ به راستی در ذهن مارتین چه می‌گذرد؟!
    1 - میا استون در ایری، بلا در حین شورش غاصب یا قیام رابرت و گندری پس از آن، طبق ادعای بیلیش دوقلوهایی از زنی خدمتکار در کسترلی راک، ادریک استورم از دِلِنا دخترعموی زن استنیس در شب عروسی استنیس و سلیس، بارا از زنی ف.احشه‌ در شاتایا
    (واریس به 8 حرامزاده اشاره دارد (فصل 15 کتاب نزاع شاهان) ولی فقط اسم 7 نفر از آن ها مشخص است.)

  3. 17 کاربرِ زیر از wlh بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  4. #3
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,535
    سپاس
    14,681
    از این کاربر 19,957 بار در 1,358 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : A Song of Ice and Fire | تفاوت های عمده کتاب و فصل اول سریال

    بلک‌فیش

    یکی از بیشمار شخصیت‌هایی که سریال در مورد آن ها روایت کتاب را نادیده می‌گیرد یا داستان را به نحوی تغییر می‌دهد که دیگر راهی برای نجاتِ خط آن‌ شخصیت باقی نمی‌گذارد. البته سریال به اشتباه خود پی می‌برد و در فصل‌های بعدی به او باز‌می‌گردد اما ...
    بلک‌فیش (بریندن تالی) برادرِ کوچک‌تر لرد هاستر تالی است. او هیچ وقت ازدواج نکرد و مارتین نیز هیچوقت دلیل آن را مشخص نکرد. زمانی که لرد هاستر تالی (پدر کتلین، لایسا و ادمور) قصد پیدا کردن زن مناسبی برای او داشت با مخالفت بریندن شعله اختلاف بین برادرها جوانه می‌زند، بعدها هنگام ازدواج کتلین- ند استارک، جان ارن- لایسا تالی و در بحبوحه‌ـی شورش غاصب/ قیام رابرت، بریندن به لرد تالی اطلاع می‌دهد که به عنوان محافظت از لایسا به ایری خواهد رفت و از آن روز به بعد به ندرت همدیگر را ملاقات کرده‌اند. او بعدها با مبارزه در نبردهای شورش غاصب برای خود شهرتی به دست می‌آورد. پس از پیروزی رابرت و انتخاب جان ارن به عنوان دستِ پادشاه، بلک‌فیش به مقام شوالیه‌ـی دروازه خونین می‌رسد. در شروع داستانِ کتاب اول او به همراه لایسا در ایری به سر می‌برد و هنگام ورود کتلین تالی و زندانیش تیریون لنیستر، فرمانده دروازه خونین در ایری است. پس از مبارزه بران برای تیریون در ایری، کتلین به همراه عموی خود بریندن (او به عنوان شوالیه دروازه خونین به افرادش دستور می‌دهد که به نیروهای راب ملحق شوند ولی لایسا با آن مخالفت می‌کند و بریندن به همراه رودریک کسل و کتلین تالی به شمال می‌روند) راهی بندر وایت هاربر می‌شود ولی با اطلاع از حرکت راب و ارتش شمال به سمت جنوب، بریندن و کتلین هم از طریق موت کیلین به آن ها می‌پیوندند. بریندن به عنوان فرمانده پیش‌قراولان راب (300 نفر شامل تئون گریجوی) دو سمت برج های دوقلوی فری را با کمانداران پوشش می‌دهد تا اخبار حرکت لشکر شمال به لنیسترها نرسد. بعدها او با همین 300 نفر تمام گشتی‌های جیمی لنیستر (ریورران در محاصره‌ـی نیروی 15000 نفری به فرماندهی سِر جیمی لنیستر است و برادر کتلین تالی، سر ادمور تالی نیز به اسارت درآمده است) را از بین می‌برد و از عوامل مهم پیروزی نیروی 4000 نفره راب در نبرد ویسپرینگ‌وود و نبرد کمپ‌ها بود. پس از ملاقات بریندن و لرد هاستر تالی، و در کتاب دوم نیروی راب به همراه بریندن به سرزمین‌های غربی می‌رود و پیروزی‌های چشمگیری در غرب به دست می‌آورند(نبرد اکس‌کراس). پس از اینکه راب تصمیم می‌گیرد از طریق برج‌های دوقلوی فری به شمال برگردد و آهن زادگان را از شمال براند، مقام محافظ جنوب را به بریندن تالی می‌سپارد. پس از عروسی خونین، بلک فیش، ریورران را به نام راب سرپا نگه می‌دارد ولی طی محاصره مجدد ریورران توسط جیمی لنیستر و استفاده از ادمور تالی به عنوان نقشه‌ـی فتح ریورران، بریندن می‌گریزد و در انتهای کتاب پنجم سرنوشت او کماکان نامشخص است...


  5. 14 کاربرِ زیر از wlh بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  6. #4
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,535
    سپاس
    14,681
    از این کاربر 19,957 بار در 1,358 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : A Song of Ice and Fire | تفاوت های عمده کتاب و فصل اول سریال

    نیروهای راب

    پس از مجموعه اتفاقاتی که منجر به زندانی شدن ادارد استارک شد، پسرش در حالیکه تنها 14 سال از عمرش سپری شده بود با لشکری متشکل از نیروهای شمال به قصد، آزاد کردن پدرش و دفاع از خاندان مادرش ابتدا به موت‌کیلین رفت، سپس از راه "نک" وارد سرزمین‌های جنوبی شد. در همین حین ریورران توسط سر جیمی لنیستر با نیروی 15000 نفری محاصره شده و برادر کتلین تالی لرد ادمور تالی نیز جز اسیران لنیسترهاست، در سمت دیگر لرد تایوین لنیستر، محافظ غرب، با ارتش 20000 نفری از شرق گرین‌فورک به سمت شمال پیشروی می‌کند. در این وضعیت یکی از بهترین استراتژی‌ها توسط ارتش شمال بکار گرفته می‌شود، اما دلایل این تصمیم چیست و چه عواقبی را برای گرگ جوان درپی داشت؟
    برای درک بهتر از موقعیت ارتش شمال، ارتش ریورران و ارتش لنیسترها شاید باید جغرافیای دنیای نغمه را بهتر شناخت. اما قبل از آن ابتدا باید به تعداد نیروهای راب و کیفیت جنگی آن‌ها اشاره کرد. ارتش شمال به نسبت وسعت این منطقه بسیار کوچک است ولی شمالی‌ها با جثه درشت‌تر و توانایی جنگ در مناطق مختلف آب‌وهوایی این نقیصه را تا حدودی برطرف کردند. ضمنا آن‌ها در دو جنگ، قیام/شورش رابرت و شورش بیلون گریجوی، امتحان خود را پس داده‌اند و لردهای شمالی فرماندهان قابلی هستند، از جمله جان آمبر، روس بولتون، ریکارد کاراستارک، میج مورمنت و گالبرت گلاور.
    اما در نبردهای دنیای نغمه شوالیه‌ها و سوراه نظام از اهمیت دو چندانی برخوردارند و در این بخش ارتش شمال به غایت ضعیف و ارتش لنیسترها به شدت نیرومند است. راب در هنگام گذر از "نک" تقریبا 20000 نیروی شمالی داشت درحالی که ارتش لنیسترها شامل 35000 نیرو بود، با این حساب توازن قوا به نفع ارتش غرب به فرماندهی تایوین و جیمی لنیستر بود. ریورران محاصره شده است و تایوین لنیستر با قوای خود از شرق گرین‌فورک به سمت شمال در حال حرکت است، بدین ترتیب نه توازن قوا و نه شرایط هیچکدام به نفع گرگ جوان نیست. با نگاهی به نقشه‌ـی زیر می‌توانید خلاصه‌ـی تصویری شرایط و نفرات را مشاهده کنید.
    به خاطر دلایل بالا راب و مشاورانش تصمیم می‌گیرند با تقسیم نیروهایشان، قرار دادن شاخه‌های ترایدنت بین لشکر شمال و با کمک والدرفری برای گذر از دوقلوها ابتدا ریورران را آزاد کنند. با توجه به نقشه بالا ریسک چنان طرحی بسیار بالا بود، اما با کمک بریندن تالی (شکار زاغ‌های خبررسان دوقلوها با استفاده از نیروهای گشتی) و کتلین (راضی کردن والدرفری) قوای دوقلوها که شامل 4000 سرباز بود به ارتش راب ملحق شدند و تنها 400 نفر از ارتش شمال و 400 نفر از سربازان دوقلوها در کنار والدرفری باقی ماندند. با حرکت راب به سمت ریورران نیروهای سیگارد و بخشی از فراریان نبرد ریورران نیز به نیروی 2900 نفری راب پیوستند(تمام این نیرو سواره و متشکل از بهترین جنگجویان شمال بود) و راب با تقریبا 6000 نفر به سمت ویسپرینگ‌وود و ریورران در حرکت است. اما در سوی دیگر روس بولتون فرماندهی 17 تا 19 هزار نفر را بر عهده دارد و به سمت تایوین لنیستر پیشروی می‌کند.
    نگاهی به جدول زیر شما را از کیفیت جنگی و تعداد سربازان ارتش‌های شمال-فری-ریورران و غرب مطلع می‌سازد. (اعداد در تمام منابع با تقریب بازگو شده‌اند)
    ارتش(فرماندهی) پیاده سواره کل
    شمال(راب-روس‌بولتون) 16500+0 600+2900 20000
    لنیستر (جیمی-تایوین) 12500+12000 7500+3000 35000
    دوقلوها(فری) - - 4000
    سیگارد(ملیسترها) - فراریان نبرد ریورران - - 3000

    با در نظر گرفتن وقایع پس از نبردهای گرین‌فورک و ویسپرینگ‌وود شاید یکی از بزرگترین اشتباه‌های راب استارک اعتماد بیش از حد به روس بولتون بود.
    راب در ادامه با قلع و قمع کردن نیروی 15000 نفری جیمی لنیستر و اسیر کردن او در خلال نبردهای ویسپرینگ‌وود و نبرد کمپ‌ها اعلام می‌کند که پادشاهِ شمال و ترایدنت است. سپس با طرح نقشه‌ـی قبلی به سمت سرزمین‌های غربی یورش می‌برد و در نبردهای مختلف سرزمین‌های غربی را به تاراج می‌برد. تایوین لنیستر پس از شکست دادن روس بولتون در نبرد گرین‌فورک مدتی در هارنهال می‌ماند اما به قصد مقابله با راب استارک به سمت سرزمین‌های غربی روانه می‌شود اما لرد ادمور تالی در خلال "نبردهای فورد" در شاخه های ترایدنت اجازه عبور را به تایوین لنیستر نمی‌دهد، این در حالی‌ـیست که راب و بریندن تالی با طرح نقشه‌ای سعی در کشاندن لرد تایون به سرزمین‌های غربی داشتند (دوری از کینگزلندینگ) تا او را در حوالی گولدن توث غافلگیر کنند، اما ادمور تالی نقشه‌ـی راب را به هم می‌ریزد...، تایوین با اطلاع از خبر حمله‌ـی استنیس به کینگزلندینگ به سمت آنجا روانه می‌شود. در همین حال لیتل‌فینگر خاندان‌های سرزمین "ریچ" را به اتحاد پادشاه در می‌آورد. تایرل‌ها و لنیسترها، کشتی‌های استنیس و لشکرش را در نبرد خلیج بلک‌واتر از بین می‌برند و قوای متحدشان را به سمت شمال روانه می‌کنند (به فرماندهی کوه و رندیل تارلی) توازن قوا که به نفع راب استارک بود با دخالت ادمور تالی به ضرر او تمام شد در همین حین آهن‌زادگان و تیون، شمال را درنوردیده و وینترفل را سوزاندند(واقعیت در کتاب‌های بعد مشخص می‌شود) برن و ریکون توسط تیون کشته شدند...، راب پس از جراحت در نبرد با شنیدن این خبرها به دختر لرد وسترلینگ تجاوز می‌کند و به خاطر شرافتش مجبور به ازدواج با او می‌شود... بدین ترتیب حمایت فری‌ها و نیروهایشان را از دست می‌دهد...، مادرش در ریورران جیمی لنیستر را با شرط پس فرستادن سانسا و آریا آزاد می‌کند... و او برای مقابله‌ـی سریع با آهن‌زادگان که اکنون موت‌کیلین را در اختیار دارند مجبور است از دوقلوها عبور کند...، روس بولتون که توازن قوا را به نفع شمال نمی‌بیند ابتدا با حذف وفاداران به استارک‌ها و سپس با همدستی والدرفری عروسی خونین را رقم می‌زند...
    راب استارک پادشاه شمال در سن 16 سالگی با اشتباه‌های مکرر و تقسیم ارتش شمال نبردها را برد ولی جنگ را به بی‌تجربگی خودش باخت. او به مانند ادارد استارک و به خاطر شرافتِ جین وسترلینگ، عهد با والدرفری را شکست و تاوان آنرا پرداخت.

    کافیست سریال را دیده باشید تا میزان انحراف خطوط داستانی مختلف در همین فصل اول برایتان مشهود شده باشد.
    >>> مارتین در مصاحبه‌ای در ارتباط با راب گفته، شخصیت و سرنوشت او برگرفته از دو داستان تاریخی از مردمان اسکاتلند است که با در هم آمیختن و تغییراتی به صورت داستان گفته شده روایت شده است.

  7. 17 کاربرِ زیر از wlh بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


  8. #5
    شفا بایدت داروی تلخ نوش...
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    ارسال ها
    1,535
    سپاس
    14,681
    از این کاربر 19,957 بار در 1,358 پست سپاس گزاری شده

    پاسخ : A Song of Ice and Fire | تفاوت های عمده کتاب و فصل اول سریال

    نبردها
    دنیای نغمه بدون جنگ‌هایش معنای چندانی ندارد، جذابیت جنگ‌ و نبردهای آن غنایِ این دنیای فانتزی است. هر چند عده‌ای معتقدند سریال به لطف فصول آخر، در این بخش نمره قابل قبولی می‌گیرد اما فراموش نکنیم در سریال نبردهای اولیه در جنگ 5 پادشاه هیچوقت بخوبی نشان داده نشد (مدیریت هزینه در روند تولید) و با توجه به ناتمام ماندن کتاب‌ها و روایت‌های ناقص و نیم‌بندِ سریال از کتاب، به نظر باید به کم و کیفِ نمایشِ همان نبردها در فصول آخر سریال نیز شک کرد!
    نبرد گرین‌فورک

    نقشه تقریبی نبرد گرین‌فورک منبع Reddit
    نبرد گرین‌فورک از تاکتیکی گمراه‌کننده سرچشمه می‌گیرد. راب با تقسیم نیروهایش در دوقلوهای فری در واقع فاصله بسیار زیادی بین بخش اعظم ارتش شمال و خودش انداخت درحالی‌که هنگام فراخواندن پرچمداران شمالی، راب در مکالمه‌ای با برن، بی اعتمادی خود را نسبت به روس بولتون و گالبرت گلاور و سایر لردهای شمالی‌ افشا می‌کند و به برن می‌گوید که هر کدام در ازای شرکت در جنگ، چه آشکار و چه نهان چیزی از او طلب می‌کنند. روس و گالبرت از او فرماندهی نیروها را می‌خواهند، لرد سروین ازدواج او با دخترش، میج مورمنت نیز او را از لحاظ سنی با دخترانش مقایسه می‌کرد در آخر لرد هورن‌وود قطعه‌ای زمین و اجازه‌ـی احداث سد. تنها لردی که راب طی نبردها به او اعتماد کامل پیدا کرد جان آمبر (GreatJon) بود.
    ارتش راب با پیوستن 4000 نفر از نیروهای فری به 24000 نفر افزایش پیدا کرد اما 400 فری (به درخواست والدرفری) و 400 شمالی (به پیشنهاد کتیلین تالی برای جلوگیری از بدقولی والدرفری) برای حفاظت دوقلوهای فری باقی ماندند، پس شمار آن‌ها به 23200 نفر کاهش یافت. روس بولتون با یک دهم سواره نظام (320) و تمام پیاده نظام (20000) به مصاف تایوین لنیستر رفت و راب به همراه 2900 سوار به تقابل با جیمی لنیستر شتافت.
    اما چرا راب جان آمبر یا گالبرت گلاور یا ... را به فرماندهی نیروهایش انتخاب نکرد، چرا این مقام به روس بولتون داده شد؟ آیا این بزرگترین اشتباه راب بود یا از ابتدا تاکتیک فریب او سرنوشت را بر علیه‌ـش شوراند؟
    نقشه‌ـی راب حمله‌ـی غافلگیرکننده به جیمی لنیستر و آزادسازی ریورران بود و این مُهم تنها زمانی بدست می‌آمد که تایوین و جیمی لنیستر از این نقشه و حمله‌ـی راب بی‌خبر باشند. تایوین لنیستر با استفاده از گشتی‌های متعدد در مسیر از تحرکات شمالی‌ها مطلع بود (پس از ورود تیریون به لشکرگاه پدرش، در ملاقات تیریون و پدرش در شورای جنگ قاصدی از طرف فرمانده گشتی‌های ارتش غرب، سر ماربرند، حرکت ارتش شمال را به تایوین اطلاع می‌دهد)و اگر به خاطر تلاش‌های بلک فیش و گشتی‌های تحت امر او نبود جیمی لنیستر نیز از نقشه‌ـی راب مطلع می‌شد. در این‌صورت ارتش شمال با عملیات فریب توسط پیاده نظام علاوه بر مشغول نگه داشتن تایوین در سمت شرقی گرین‌فورک، فرصت حمله را برای راب فراهم می‌کرد. در حقیقت راب به فرماندهی نیاز داشت که محاسبه‌گر باشد و بی‌پرووایی جان آمبر می‌توانست تلفات ارتش شمال را افزایش دهد. اما راب به این نکته توجه نداشت که در طی هزاران سال از زمان فرمانروایی شاهان استارک بر شمال تنها خاندان شمالی که علیه استارک‌ها شوریدند نوادگان Red King، یعنی بولتون‌های دردفورت بودند. یعنی راب فرماندهی را به یکی از رقیبان قدیمی استارک‌ها سپرد. کسی که تمام ملزومات نقشه‌ـی راب را فراهم می‌کرد جز وفاداری.

    جزئیات نبرد، استراتژی و تلفات

    در کتاب‌ها دو نبرد از زبان تیریون نقل می‌شود، نبرد گرین‌فورک و نبرد خلیج بلک‌واتر، توصیفات او می‌تواند دقیق نباشد اما دلیلی برای شک به او وجود ندارد هر چند تجربه‌ـی کم او شاید توصیفات را از درجه‌ـی دقت کامل سلب کند. نفرات سربازان در دو سو به صورت زیر است :
    ارتش غرب
    جناح تعداد فرماندهی
    راست 4000 سواره ماربرند
    مرکز 10000 سواره، پیاده، نیزه‌دار، تیرانداز کوان لنیستر
    چپ و پیش قراول کوهنشینان تیریون، مزدوران، سربازان تعلیم ناقص در مجموع 1000 سوار سر کرگور کلگین + تیریون لنیستر
    ذخیره 2500 سواره، 2500 پیاده تایوین لنیستر
    ارتش شمال
    جناح فرماندهی
    راست کاراستارک‌ها
    مرکز فری+ سروین‌ها
    چپ گلاورها
    ذخیره بولتون‌ها
    ارتشی متشکل از 20000 پیاده
    و 300 سواره
    در عکس بالا جزئیات نبرد به خوبی تشریح شده و در اینجا به خلاصه‌ای از آن اکتفا می‌کنیم :
    ارتش شمال به فرماندهی روس بولتون که به خوبی توسط گشتی‌های لنیستر تحت نظر هستند در عملی غیرمنتظره اقدام به حرکت شبانه و حمله‌ـی غافلگیرکننده می‌کنند اما برخلاف انتظار سحرگاه روز بعد به ارتش لنیستر می‌رسند و در کمال تعجب در حالی‌که فـاکتورِ غافلگیری را از دست می‌دهند به دلیل ضرورت اجرای مانور فریب(؟) به حمله ادامه می‌دهند. ارتش لنیستر با چینش بالا سعی در ضعیف جلوه دادنِ سمت چپ خود دارد تا شمالی‌ها به آنجا یورش ببرند در حالی‌که کمانداران مرکز به فرماندهی کوان لنیستر آن‌ها را از حمله‌ـی مستقیم برحذر می‌دارند. با این استراتژی زمانی‌که شمالی‌ها به سمت چپ(ضعیف‌تر) حمله‌ور شدند، لرد تایوین با استفاده از نیروی ذخیره و سر کوان با استفاده از نیزه‌دارن آن‌ها را بین ارتش لنیستر و گرین‌فورک به تله می‌اندازند. اما با شجاعت قبایل کوهنشینِ تحت امر تیریون و استراتژی شمالی‌ها، این نقشه نصف و نیمه اجرا می‌شود و ارتش شمال با تلفات 6500 نفری و اسارت تعداد زیادی از لردهای شمالی عقب‌نشینی می‌کند.
    اما با گذری به داستان بالا و ریزتر شدن در جزئیات نبرد، حتی در کتاب به ناهمگونی‌های زیادی برمی‌خوریم که یا به صورت عمدی و ایستراگ‌وارانه در داستان نهاده شدند یا اطلاعات مارتین از نبردهایی به این سبک ناقص است.
    برای مثال، اگر به توضیحات تیریون از زمین‌های دو طرف جاده‌شاهی توجه کنیم، قسمت راست ارتش لنیستر تقریبا بدون هیچ عمل مفیدی در سمت سنگلاخ و ناهموارِ شرق جاده شاهی بلااستفاده خواهد بود. در کمال تعجب و با توجه به استعداد قوای این قسمت، پس از نبرد حتی به تعقیبِ پیادگان شمالی و قلع و قمع آن‌ها به منظور وارد کردن تلفات بیشتر ادامه نمی‌دهند. توضیحات تیریون در مورد قسمت مرکزی مخصوصا ترکیب تیراندازان و نیزه‌داران فاصله‌ـی بسیار زیادی با حقیقت دارد. با توجه به توصیفات تیریون از زمین‌های اطراف رودخانه و سمت غربی جاده شاهی(شرق گرین‌فورک) عملا نیروهای ذخیره امکانِ حضور با استعدادِ 2500 سوار را در چنین فضا و زمینی ندارند چه برسد به اضافه‌کردنِ 2500 پیاده به آن‌ها.
    اما نکات برجسته‌ای نیز در این بین دیده می‌شوند، از جمله سیاست روس بولتون در به میدان فرستادنِ تمام رقبای بولتون‌های دردفورت مانند لرد هورن‌وود، لرد سروین، پسر لرد مندرلی و گالبرت گلاور، سیاست تایوین لنیستر در به میدان فرستادنِ تنها پسرِ حاضر خود در پیش‌قراولان و قرارگرفتن در بالادستِ نبرد و حفظ جان خود به عنوان آخرین امیدهای پادشاهیِ نوه‌هایش.
    جوانا و تایوین لنیستر پس از تولد تیریون
    خیانت

    مرگ جوانا لنیستر در بستر زایمانِ تیریون، به نظر بزرگترین شکست تایوین در زندگی باشد. سرسی و پدرش هیچوقت تیریون را به خاطر این گناهِ ناکرده نبخشیدند و تیریون نیز همواره این فکر را در ذهن خود می‌پروراند. اما در این جنگ تایوین چاره‌ای جز این ندارد. از طرفی خودش به عنوانِ آخرین امیدِ خاندانش و پادشاهی نمی‌تواند در نبرد اصلی حضور داشته و ریسک چنین عملی را پذیرا باشد، از طرف دیگر فردی از خاندانش باید در میدان حضور داشته باشد، در نبود پسر ارشدش چه کسی بهتر از کوتوله‌ـی منفور خاندانِ لنیستر می‌تواند این نقش را برعهده بگیرد؟ در مجموع شاید تیریون این افکار را داشته باشد ولی نقشه‌ـی تایوین یکی از معقولانه‌ترین راهکارهای پیش‌رویش بود هر چند تناقضاتی در کلیت استراتژی و تناسب آن با واقعیت نبردها وجود دارد.

    اما عده‌ای معتقدند روس بولتون قبل از این نبرد یا شاید در خلال حرکتش بسوی این نبرد تصمیم خیانت به خاندان استارک را گرفته بود، او با به میدان فرستادن رقبای فرماندهی خود، قربانی کردن رقبای اصلی خاندانش در شمال از جمله بخش اعظمی از نیروهای استارک و بدون تلفات نگه‌داشتنِ قوای خود، تقریبا تمام ذهن‌ها را بسوی تئوری توطئه سوق داد. حرامزاده‌ـی او در شمال بعدها و پس از مرگ لرد هورن‌وود، بیوه‌ـی او را به زور به همسری خود انتخاب می‌کند، زمین هایش را به دردفورت ضمیمه می‌کند و با سرگرم نگه‌داشتنِ رودریک کسل به تعقیب خودش، زمینه ورود آسانِ آهن‌زادگان را به شمال فراهم می‌کند، در نهایت با حمله به وینترفلِ تسخیر شده توسط آهن‌زادگان و تیون گریجوی، راهِ رسیدن پدرش به مقام حافظ شمال را هموار می‌کند. هر چند در نگاه اول به سطور بالا، کمی تئوری آشوب و خوش‌بینی بیش‌ازحد نسبت به نقشه‌های روس و رمزی دیده می‌شود ولی تطابق جزیی در این نقشه‌ها نیز سرنوشتی مشابه برای راب استارک پس از ورود او به شمال را وعده می‌دهد.
    اگر مخالف این تئوری هستید پس توجه کنید که روس بولتون می‌توانست با معطل نگه‌داشتنِ ارتش تایوین لنیستر به روش‌های مختلف (قرارگیری در موقعیت دفاع از تپه‌های مجاور جاده شاهی یا سرزمینی دیگر) و با توجه به مسافت بین جیمی و ارتش پدرش (تایوین در نهایت میتوانست با کلاغ به جیمی خبر دهد و در صورت حرکت به سمت جیمی ارتش شمال به تعقیب دنباله ارتش لنیستر و وارد کردن تلفات به آن می‌پرداخت، ضمنا تایوین می‌بایست زمین‌هایی را که به سختی به چنگ آورده بود براحتی از دست بدهد)، به راحتی و با تلفاتی به مراتب کمتر از این به عقب نشینی بپردازد اما او تصمیم دیگری گرفت که شک‌ها را به خود معطوف کرد از جمله شکِ تایوین لنیستر.

  9. 11 کاربرِ زیر از wlh بخاطرِ این مطلب مفید سپاس گزاری کرده اند :


 

 

موضوعات مشابه

  1. Song of the Sea | معرفی انیمیشن سینمایی|بحث و تبادل نظر|
    By Sina_Saw in forum انیمیشن بلند و سینمایی
    پاسخ ها: 3
    آخرين ارسال: 03-24-2015, 06:31 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمی توانید موضوع جدید ارسال کنید
  • شما نمی توانید به پست ها پاسخ دهید
  • شما نمی توانید فایل پیوست ضمیمه کنید
  • شما نمی توانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
  • قدرت گرفته از سیستم vBulletin نسخه ی 4.2.3
  • قالب اختصاصی انجمن TvWorld نسخه ی 1.0
  • طراحی و اجرای قالب : نوژن
  • تمام حقوق مطالب و محتوا برای تی وی وُرلد محفوظ می باشد
Powered by vBulletin® Version 4.2.1
Copyright ©2000 - 2009, Jelsoft Enterprises Ltd.