Midnight Mass:وحشت در جزیره,معرفی,بحث

[yaser63]

Midnight Mass عنوان درام ژانر وحشتی است که اوایل تابستان 2019 سفارش ساخت خود را از سوی سرویس نتفلیکس دریافت کرد. Mike Flanagan که ساخت سریال های ترسناک The Haunting of Hill House و دنباله آن The Haunting of Bly Manor را در کارنامه کاری خود دارد,سازنده و کارگردان این اثر می باشد.کارفیلمبرداری سکانس های این سریال در نیمه دوم سال گذشته میلادی در کانادا به انجام رسیده و انتشار اپیزودهای فصل اول آن در هفت قسمت از بیست و چهارم سپتامبر 2021 (جمعه دوم مهرماه 1400)آغاز می شود++++ خلاصه داستان: داستان سریال زندگی ساکنان جزیره ای را به تصویر می کشد که بازگشت جوانی بدنام و یک کشیش کاریزماتیک به آن باعث تعمیق شکاف های موجود در این جامعه شده است. حضور این کشیش در منطقه با وقوع رویدادهایی معجزه وارد و علایم ترسناک همراه می شود که افراد این مکان دورافتاده را تحت تاثیر قرار می دهد.++ بازیگران: Zach Gilford در نقشRiley Kate Siegel در نقشErin Annabeth Gish در نقشSarah Michael Trucco در نقش Bullard Hamish Linklater در نقشPaul Samantha Sloyan در نقشBev تیزر-تریلری از سریال: تماشا دریافت

[kingnessi]

Book I: Genesis چند وقتی میشه که یه پایلوت به این خوبی ندیدم. همه چیز سرجای خودش عالی بود؛ فضاسازی فوق العاده که تخصص کارگردانه، معرفی تمام شخصیت ها، کارگردانی درست بخصوص از جنبه تدوین و ریتم سریال و خلاصه اینکه به شدت امیدوارکننده شروع شد. در مورد داستان با این قسمت اول تقریبا هیچی رو نمیشه حدس زد ولی من به کاراکتر "ارین گرین" مشکوکم نکته دیگه ای که توجهمو جلب کرد بازی با سایه ها بود، چند جایی این کار انجام شد مث صحنه ورود کشیش به خونه ش.

[kingnessi]

Book III: Proverbs یکی از ویژگی های مهم کارهای "فلنگن" اینه که داستانش به اصطلاح "روح" داره؛ یعنی برخلاف نمونه های دیگه که فقط میخوان بترسونن، کارهای این کارگردان درامِ قدرتمند و عمیقی دارن که بعضی جاها از بهترین درامهای تلویزیونی هم بهتر درمیان. این قسمت درام قدرتمندی داشت و بازی های فوق العاده ای به همون اندازه؛ تقریبا مطمئنم این سریال هم مث باقی کارهای کارگردان توی فصل جوایز نادیده گرفته میشه ولی شک نکنید که این سریال چندتا از بهترین بازی های سال رو داره. در مورد داستان: مشاهده محتوا اسپویلر انتظارشو داشتم که معلوم بشه کشیش مردم جزیره رو چیزخور میکنه، با توجه به اون صندوقچه (تابوت) توی قسمت اول هم حدس میزدم چیزی رو با خودش به جزیره آورده باشه ولی داستان دمشق و خون آشامِ مدفونِ زیرِ صحرا، جالب و نوآورانه بود و غافلگیرم کرد. تا اینجا بخش مهمی از داستان رو شده اما فکر میکنم اسرار دیگه ای وجود داره که باید منتظر برملا شدنشون باشیم.

[lady snow]

بعد از دیدن 5 اپیزود
نمیخوام درباره داستان و ژانر سریال و بازیها و چیزهای دیگه حرف بزنم. بستگی به این داره چقدر به این ژانر علاقمند باشین
من میخوام درباره فکر پشت این سریال حرف بزنم. انتقاد از کارایی مذهب در جهان امروز.
اولش فکر میکردم سریال داره تبلیغ مسیحیت میکنه ولی هرچه که جلوتر رفتم و به عمق داستان و دیالوگها نزدیکتر شدم دیدم سریال به صورت خیلی جدی داره به ایدئولوژیهای مذهبی میتازه. به اینکه یه فرد خشک مذهب که معتقد به ایدئولوژی مذهب خودش هست چقدر میتونه دچار انحراف بشه و چقدر میتونه با حماقت برای جامعه اطرافش خطرناک باشه. بخصوص حتی برای هم مذهبیهای خودش
این مسیر داستانی در اپیزود چهار و پنج به اوج میرسه. وقتی دوربین بین سه دسته مشخص از آدمها میچرخه و مرتب بدون هیچ جهت گیری خاصی افکار این آدمها رو با دیالوگهای فوق العاده نشان میده. دیالوگهایی درباره جهان هستی- مرگ و وجود خداوند. دسته اول مذهبی های ایدئولوژیک. دسته دوم مذهبی های معتدل و بی آزار. دسته سوم بی مذهبها.
و پایان اپیزود پنج نتیجه گیری جالبی بود منکه کاملا غافلگیر شدم. شاید میخواست بگه هرچه ذهنت بازتر و رهاتر باشه کمتر تسلیم ایدئولوژیهای مزخرف میشی

[kingnessi]

Book VII: Revelation فلنگن یکی از خوش فکرترین فیلمسازهای زمانه ماست که خلاقیت توی آثارش موج میزنه. ایمان (و بعد از اون تعصب) موضوع اصلی این سریاله. ایمان به خودیِ خود فضیلته و به قول بورلی کین "هیچ فضیلتی بدون اینکه بهای آن پرداخته شود فضیلت نیست." مشاهده محتوا اسپویلر بهای ایمان چیه؟ سوال اصلی این سریال همینه. وقتی به قسمت آخر برسید بهایی که هر کدوم از کاراکترها میپردازن رو خواهید دید اما ایمان، فضیلتی که مثل خیره شدن به خورشیده. مومن (حتی مومنِ مثلا آگاه و حواس جمعی مثل مُنسینیور) اگر لحظه ای پلک بزنه راه رو گم میکنه. مُنسینیور لحظه ای غافل میشه و خدای تقلبی رو با خودش به جزیره میاره. ایمانش هنوز قویه ولی غلط و کورکورانه س و بدون اینکه بدونه اونچیزی که بهش ایمان داشته رو گم کرده. اتفاقی که توی دنیای امروز ما مشهوده. بورلی کین از طرف دیگه همیشه ایمان رو به عنوان ابزاری برای خودش و مقاصدش میبینه واسه همینه که وقتی همه چیز معلوم میشه توی این قسمت (حتی برای مُنسینیور)، بورلی شروع میکنه به توجیه کردن اعمالش؛ ایمانش رو به هر شکلی که شده توجیه میکنه؛ اینها خطرناکترین آدمهای روی زمینن (گزاره آشنایی هست حداقل برای ما.) بورلی نماد مومنینِ اجاره ایه. کسایی که ایمان رو دستمایه ای میبینن برای رسیدن به هدف. ارین گرین، رایلی فلین، کلانتر و ... نماد مومنین پرسشگر و در عین حال واقعین. مومن جوینده که با این ایمان بدنیا اومده، خیلی جاهای زندگیش کم میاره، هدفش رو گم میکنه، مشکلاتشو میندازه گردن ایمانش و خلاصه اینکه بین برزخ داشتن و نداشتن گیر کرده. اینا افرادی هستن که میتونن نجات پیدا کنن چون ایمانشون نه ابزاریه و نه تقلیدی. باقی افراد شهر، خون آشام های تشنه، مقلدن. و به جای اینکه ایمانشون رو کنترل کنن، ایمانشون اونهارو کنترل میکنه و به هرجا که بخواد میکشونه. طمع اونها رو میکشونه به سمت بورلی و مُنسینیور و درنهایت نابودشون میکنه. در مورد این سریال میشه ساعت ها بحث کرد. از لحاظ فنی در بالاترین سطحی که میتونست باشه بود (آخر قسمت ششم رو ببینید.) چندتا بازی خیلی خوب داشت بخصوص بازیگر کاراکتر بورلی که شاهکار بود.

پ ن: حدسم درباره ارین گرین اشتباه بود.

[MrP]

پایان سریال »» می تونم بگم سریال خوبی بود نه بیشتر، افراط تو حرافی و دیالوگ هایی که هر از گاهی فقط به یه شکل دیگه دوباره تکرار میشه بزرگترین مشکل سریاله، داستان و ایده جالبی داره ولی زمانی که باید صرف پرداختن بهش بشه بیش از حد اضافیه، این سریال در واقع یه فیلم 7 ساعته است که دو ساعت اون اضافه ست. بعضی وقت ها اونقدر گفت و گوها طولانی و تکراری میشه که میخوای چند دقیقه ای رو بدی جلو و درست اون لحظه ای که انتظار داری گفت و گوی دو نفره تموم بشه بعد میبینی تازه نفر دوم شروع به صحبت میکنه، شاید تنها جایی که از دیالوگ ها لذت بردم فقط خطبه های کشیش تو کلیسا بود و مابقی جاها نه. دو اپیزود اول سریال بی هدف دنبال میشه و در اپیزودهای بعدی کم کم تو مسیر خودش قرار میگیره، دو اپیزود آخر واقعا" عالیه و نشون میده که سریال فقط لب و دهن نیست و پایان بندی خوبی هم داره. بازی ها خیلی خوبن و هم چنین سریال خوش ساختیه ،چیزی که تو سریال قبلی Mike Flanagan هم مشهود بود. این سریال دقیقا" همون مشکلات The Haunting of bly Manor یعنی افراط تو درام را داره ولی بهتر از اون عمل میکنه. Midnight Mass بیشتر یه سریال درام هستش و با این ذهنیت سمتش برید، روند سریال کند هستش و افت و خیز زیادی در طول سریال شاهد هستیم، به هر حال دیدنش توصیه میشه و اگر با روند کندش کنار بیایید بیشتر از من لذت میبرید . امتیاز 7

[matiyo]

سریال خوبی بود با این که روند کندی داره ولی وقتی به جاهایی میرسه که میفهمی میخواد چی بگه حواست بیشتر جمع میشه و حتی به دیالوگها با دقت بیشتری توجه میکنی.البته بنظرم هدف مایک فلنگن ساخت سریالی ترسناک نبوده بلکه نفس و ذات یک چنین تفکراتی ماحصلی جز وحشتی بزرگ نداره!
مخصوصا که با تعصب ، افراطی گری و تفاسیر من دراوردی همراه بشه.اصولا ایراد بیشتر آثار ترسناک اینه که چیز زیادی برای گفتن (از لحاظ فلسفی) ندارن و بیشتر جنبه بالا بردن آدرنالین و هیجان بیننده مورد توجهشون هست ولی این اثر به خوبی تونسته وحشت درون این گونه تفکرات رو نشون بده و از همه مهمتر درستی اونها رو هم به چالش بکشه.نکته جالب سریال اینجاست که از یک موجود افسانه ای برای به چالش کشیدن افسانه ها استفاده کرده. 8/10

[smh2011]

سریال پکیج کاملی از اونچه که خالقش مایک فلنگان در اون مهارت داره هست و همه چیز در اکستریم ترین حالت خودش قرار داره.
توی همه آثار فلنگان درام و توجیهات علمی و منطقی پشت اتفاقات داستان قرار داره و اینجا هم همینطور هست. موارد تخیلی و خون آشام طور هم مربوط به وجهه نمادین سریال هست.
بیشتر زمان اپیزود ها به مکالمه های دو نفره شخصیت ها اختصاص داره ولی به طرز عجیبی این مونولوگ گویی ها در اکثر موارد نه تنها زجرآور نیستن بلکه در اختیار عنصر درام داستان قرار دارن.
چکیده سریال برای من در این هست که دین برای ادامه حیات بشریت یک فاکتور ضروری و لازم هستش و حتی آتئیست ها هم در نوع خودشون اعتقادات و باور هایی رو دارن. از همین رو دین میتونه بازیچه دستی بشه برای امثال بو کین که هرجا لازم شد یک آیه رو کنن و اتفاقی اشتباه و غلط رو درست و الهی جلوه بدن.
بنظرم دیدن سریال توی دنیای امروزی بر هر فردی واجبه.