تو ایران 6 اردیبهشت میاد
اینهم از قسمت سوم تا کی زیر نویس بیاد
و چه صحنه عجیبی در آخر داره
Beware guys; I'm gonna spoil STH
بدون هرگونه recency bias میگم که از مرگ هیچ شخصیتی تو دنیایی که گولد و گیلیگان خلق کردن به اندازهی مرگ ناچو ناراحت نشدم. این همه سختی رو تحمل کرد آخرش هم خودش جون خودشو گرفت. اپیزود عجیبی بود واقعا. سینماتوگرافی گوردن سمیث چه کرده بود با این اپیزود ! مونولوگ ناچو رفت کنار مونولوگ کیم به لالو تو فصل قبل و همچنین کنار مونولوگ چاک به جیمی تو دادگاه تو اپیزود chicanery.
خیلیا استناد میکردن به اینکه چون جیمی تو BB اسم ناچو و لالو رو آورد در نتیجه این دو نفر زنده میمونن در حالی که سرنوشت ناچو رو دیدیم و لالو هم احتمالا چنین عاقبتی در انتظارشه.
جزو بهترین اپیزودهای BCS بود. این اپیزود نوید یه فصل پر از اتفاقات پیشبینی نشده با کلی مرگ دراماتیک رو در آینده میده.
فقط یه چیزی رو میخواستم راجع به نویسندههای این سریال بگم؛ واقعا چطور ممکنه که نویسندهها هر بار اینو به رخ بیننده بکشن که تو تک تک اتفاقات چند قدم از بیننده جلوترن و قادرن داستان رو به منطقی ترین شکل ممکن طوری جلو ببرن که کسی نمیتونه حدس بزنه ؟ چطور همچین چیزی ممکنه واقعا ؟
در آخر اینکه ناچو و سرنوشتش رو واقعا نمیشه به راحتی فراموش کرد؛ شخصیتهای فرعی این سریال از شخصیتهای اصلی ۹۵ درصد سریالهای دیگه باور پذیر ترن و پرداخت درستتری دارن.
جایی که مایک به ناچو گفت آسیاب به نوبت عالی بود
لحظه جون دادن ناچو یاد صحنه جون دادن مایک کنار رودخونه در غروب افتادم
واقعا از نظر کارگردانی یکی از بهترین قسمت های کل دنیای bb بود، انتخاب موسیقی و ادیت عالی بود. در کنار این ها هر شات از کیم انگار قرار بوده قاب بشه واسه مجله های مد! از زوایای حساب شده نورپردازی بی نظیر! روایت داستان هم که فوق العاده بود تو این قسمت! همونطور که بچه ها گفتند حتی با قابل پیش بینی بودن یک سری چیزها ولی هیچی از هیجان و لذت دیدن کم نمیشه. مرگ ناچو هم که یکی از بهترین سکانس های سریال بود بخصوص دیالوگش خطاب به هکتور! خیلی ها اینکه چطور والت باعث نابودی چنین امپراطوری بزرگی شد رو شرم آور میدونند، با دیدن مرگ ناجوانمردانه ناچو حالا میشه فهمید که بی شک سزاوار بلاهایی که والت سر تک تک این افراد آورد بودند. اون تابلویی که ساول دستش بود دقیقا تو سکانس ابتدایی فصل 6 هم دیدیم و اینجا مشخص شد همه اینها یادگاری از کیمه! حالا چی میشه که کیم مجبور میشه برای همیشه مخفی بشه هنوز نمی دونیم! اون سکانسی که هیول بود هم از نظر موسیقی و رنگ و ادیت بی نظیر بود!
گفتنی هارو گفتین و حقیقتا باید بگم سکانس آخر واقعا خفن بود. چقدر تدوین های این سریال خفنه. صحنه ای که پارک بان از پله ها میدوعه به سمت کلید ماشین هاوارد و میکسش با صحنه ی کپی کلید ماشین واقعا بی نظیر بود.
در مورد ناچو هم، یه سلام ویژه عرض میکنم خدمت دوستانی که گفتن آخر عاقبت ناچو خیلی برامون اهمیت نداره. بنظرم اونقدر شاهکار بازی کرد و اون قدر روایت کاراکترش زیبا تموم شد که واقعا میشه فن این سریال باشی و از این شخصیت بگذری؟
فصل ۵ ارومی داشت این سریال در مقایسه با این فصل. و باید بگم قطعا اتفاقای عجیب دیگه ای هم در راهه (منتظر برگشت والت و جسی ام شدیدا. امیدوارم در حد فلش بک نباشه)
تازه اپیزود سه و این همه اتفاق خدا رو شکر ده قسمت دیگه از این شاهکار باقی مونده.
مشاهده محتوا اسپویلر
و در آخر اینکه یه سریال چقدر میتونه خوب باشه در هر زمینه ای.
مشاهده محتوا اسپویلر
You Think of Me, You Twisted F.uck
1. به خودت بستگی داره، میخوای رفیقِ کارتل باشی یا یه جاسوس!
کیم عالی میتازونه.
البته اینم بگم واسه کیم تصمیم آسونی نیست و توی اون صحنه با دادستان از فشردن انگشت هاش به هم میشد فهمید که هنوز یه جنگ درونی بین خیر و شر تو وجودش هست ولی سکانس بعدی متوجه میشیم که (حداقل اینجا و تا حالا) شر پیروز شده.
جیمی عملا کل زندگیش دنباله رو بوده و الانم فرمون افتاده دست کیم.
یه جورایی به نظرم میرسه که کیم جیمی رو به عنوان یه ابزار برای رسیدن به هدفش میبینه و اگر حدسم درست باشه همین عامل آشوب بینشون میشه.
2. چرا این کارارو میکنی؟
حضور هیول خیلی خوب بود اما مهمترین جایِ حضور کوتاهش سوالی بود که بارها از والتر وایت هم پرسیده شد.
جیمی هنوز توی فازِ انکارِ حقیقته ولی روزی به این واقعیت میرسه و بهش اعتراف میکنه که همه اینارو انجام داده چون بهش حس خوبی میداده و ازش لذت میبرده.
3. تصمیمِ من نبود.
اون پاکت نامه هنوزم منو اذیت میکنه. یعنی گاس فرینگ اونقدر آشفته شده که چنین نقشه پر از چاله چوله ای میکشه واسه حذف ناچو؟
همونطور که ناچو بهش گفت اتفاقات بدتری توی راه بود اگر بدست سالامانکا میوفتاد. ریسکِ عجیبی بود که فرض کنن ناچو حتما توی درگیری کشته میشه و اتوماتیک مشکلشون حل میشه.
(گاس نمیتونست خودش ناچو رو حذف کنه چون اونوقت دلیلی هم برای مبرا کردن خودش نداشت.)
4. بزنش!!!
و ناچو...
توی سکانس تلفن زدن به پدرش کیف کردم. قرار دادن دو طرف توی دو گوشه تصویر، یکی تاریک و اونیکی روشن. و راه رستگاری واسه ناچو روشن شد.
از اون به بعد هر سکانسی که ناچو هست یه ذره نور بیشتر میشه تا اون سکانسِ روشن آخر.
یه سکانس درجه یک دیگه هم داشت اونجا که با گاس حرف زد پشت تلفن. کل صحنه از روی شونه مایک فیلمبرداری شده و آخرش میفهمیم که آدم مهم توی اون صحنه مایکه نه گاس فرینگ با اینکه کلش ما فقط گاس رو می دیدیم.
گاس کاملا رها شده و آشفته و داغونه.یه اتفاقی باید بیوفته تا دوباره همون گاس همیشگی رو ببینیم.
در مورد سکانس آخر حرفی ندارم. فقط میشه کیف کرد.