آخییییییییییییییییییییییش
بالاخره
برم 12 ساعت بخوابم
تا حالا انقدر از پایان یه اپیزود شوکه نشده بودم...
فکم خورد زمین
واقعا دمشون گرم بعد از این همه سال هنوز کارشون رو خوب بلدن
پشمام از این پایان... لالو هاواردو ؟!
چرا لالو باید یه آدم معمولی که نمیشناسه رو براحتی بکشه؟ البته دلیلش زهر چشم گرفتن از کیم و جیمی بود ولی خیلی فلفلش تند بود فکر کنم دهن هممون بعنوان مخاطب سوخت.
کل اپیزود سورپرایزهای دیگه ای هم داشت ولی اصلا ارزش نداره بخوام راجبش حرف بزنم.
این اپیزود تلافی این چند قسمت قبلی رو خوب در اورد.
THEY PULLED ANOTHER HANK ON US.
حس اشتباه بودن به آدم میده. اونجوری که هنک کشته شد. واقعن میتونستی بی گناهی رو احساس کنی. واسه همینه که به مقادیر زیادی شکه کننده هست. حالا هم هاوارد. بی گناه بود و کشته شد. حتی واسه من که پلات رو قبل دیدن اپیزود خوندم شکه کننده بود.
و اینکه عجیب نیست که جیمی سکته کرده بود حین فیلمبرداری.
و البته، بهترین صحنه سریال واسه اونایی که عین آوتیستا در مورد روند سریال نق میزنن این بود:
...You Were Born That Way, But YOU
قسمت های قبلی گفته بودم کیم تغییر کرده، عملا چیزی خطرناکتر از سال گودمن.
جیمی خیلی روشن تر از کیمی رفتار میکنه در حالی که در طرف مقابل کیم روز به روز بی رحم تر و شرورتر میشه. همه اون کمبودها و عقده هایی که داشتن رو این دوتا تبدیل کردن به یه شرارتِ بی پایان و این کارها بهایی داره که باید پرداخته بشه.
والتر وایت هم این بها رو پرداخت؛ حالا خون یه بیگناه ریخته شده و مقصر اصلیش کیم و جیمی هستن.
قسمت قبلی هم گفتم کیم وارد یه راه بدون بازگشت شد و جیمی رو هم با خودش پایین کشید.
از اول این فصل معلوم بود جیمی دلش با نقشه نیست و حتی قسمت قبل میخواست بیخیال بشه ولی...
سوالاتِ بی پاسخِ هاوارد مهمترین سوالات این سریالن. واقعا چرا؟
کی و چه زمانی کیم به همون نتیجه ای که والتر و البته سال گودمن رسیدن میرسه (اینکه همه اینارو به این خاطر انجام دادم که خوشم میومد)
انتظار نداشتم لالو این همه دووم بیاره، زرنگترین سالامانکا بازم یه سالامانکاست و این خانواده کلا وحشی و خشنن، انتظار نداشتم اینقدر باهوش باشه. نقشه ای که داشت دیگه بدرد نمیخوره (میدونیم که اون فیلم هم احتمالا به الادیو نمیرسه و آزمایشگاه سرجاشه) و حالا میره سراغ پلن بی؛ اما نه اون پلنِ بی ای که مایک و گاس فرینگ انتظارشو میکشن.
یکی از سکانس های عالی این فصل اون سکانسی بود که هاوارد درباره چاک حرف میزد و اینکه همیشه برای اتفاقات تصادفی و غیرتصادفی آماده بود، همون موقعی که توی دام جیمی و کیم گیر افتاده بود
و اون سکانس آخر... اتفاقات تصادفی؟ غیر تصادفی؟
هاوارد آدم بدی نبود ولی نماینده همه اون چیزایی بود که جیمی و کیم ازشون کینه و نفرت داشتن؛ مهمترین چیزی که توی قسمتای باقیمونده انتظارشو میکشم نحوه برخورد جیمی و کیم با این قضیه س.
نظرم اینه که جیمی نمیتونه این اتفاق رو هضم کنه و میشه سال گودمن؛
یادتونه همه مون فکر میکردیم اون اتفاق مهم توی زندگی جیمی که تغییرش میده و تبدیلش میکنه به سال گودمنِِ بی احساسِ بریکینگ بد مرگ کیمی هست یا اینکه جیمی رو ول میکنه میره؟
اما اونچه که خیلی برام مهمتره نحوه برخورد کیمه، نظر من اینه که هنوز با کیمیِِ شرور روبرو نشدیم، بذارید قسمتای جدید بیاد تا اون یکی چهره خودشو کاملا نشونمون بده.
پانویس یک:
میفرمودن که هاوارد کاراکتر مهمی نیست توی دنیای بریکینگ بد
پانویس دو:
وقتی اون شعله شمع رو نشون داد یه چند دقیقه ای صبر کردم چون مطمئن بودم که کیمی رو از دست دادیم، هاوارد که اومد تو خیالم راحت شد ولی بعدش...
این لامصبا چرا انقدر خوبن
نیمفصل اول حرفی باقی نذاشت. هر قسمت اومدم یه چیزی بنویسم، دیدم حکم اسپم رو میگیره. ولی حالا برای خالینبودن عریضه، با همین عکسها با این بخش خدافظی میکنیم :دال+ صحنۀ آخر نشون داد چرا «سال» توی BrBa اینقدر از لالو وحشت داشت.