جایی سم تو سخنرانیش گفت "آقای دست و چکش(یه نمادِ تبلیغاتی) هم کچله .
در حالیکه اون فقط عکسِ یه دسته
. تا آخر قسمت هم بیخیال قضیه نمیشد ...
اون پیرمرده هم جالب بود. زارتی یهو ولو میشد
. میگفت زمین از زیر پام در رفت
. بعد من موندم تو این سن ....
این پسر بچه هم که ...
بچه ی همجــنس باز ندیده بودیم که دیدیم . گندشون بزنن
.
وای راستی اونجا که کوپر داشت صحبتاش با وایولت رو تمرین میکرد و پیت سر رسید خیلی باحال بود
.
پیت : داشتی به اونجات میگفتی دوستت دارم ؟
همه چیِ کوپر هم باید به هم بیاد. رفته عاشقِ وایولت شده...روان شناسِ روانی
.
تو همین سه، چهار قسمت خرابِ کاراکترِ کوپر شدم . شخصیت دوست داشتنی ای داره
.