PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : [Silver Linings Playbook] معرفی، بحث کلی



Batlaghi
01-17-2013, 12:29 AM
http://www.picoup.ir/images/89731791427016029477.jpg

« نمایشنامه امید » داستان زندگی مردیست به نام پت سولاتانو ( با بازی بردلی کوپر ) که مدت هشت ماه است در یک بیمارستان روانی بستری شده و دلیل اصلی بستری شدن پت در بیمارستان،خیانت همسرش نیکی باعث روانی شدن پت میشه و معلمی که با زنش رابطه داشته رو انقدر میزنه که کارش به دادگاه و بیمارستان روانی کشیده میشه. پت پس از هشت ماه سپری کردن دوران درمانش از بیمارستان خارج میشه و تصمیم میگیره بار دیگه به سراغ همسر سابق خودش بروه تا شاید دوباره بتونه نیکی رو به زندگیش برگردونه اما وقتی به خونشون بر میگرده میبینه که نیکی رفته و با اینکه پدر و مادرش خیلی تلاش میکنن تا دیگه سراع نیکی نره فایده ندارو و پت کار خودشو میکنه و...تا دوستش به خونش دعوتش میکنه و در اون مهمونی با خواهرزن دوستش تیفانی(جنیفر لورنس)آشنا میشه که اون هم دارای مشکلات روانی خاصی هست و دوتایی از مهمونی میزنن بیرون و....









http://www.picoup.ir/images/86511887759398006904.jpg

نمایشنامه امید بر اساس رمانی به نویسندگی متیو کوییک ساخته شده است.
دیوید اُ راسل کارگردانی این فیلم را انجام داده است و این رمان زیبا و بی نقص را به فیلم تبدیل کرد و برای انجام این امر به سراغ بازیگرانی از دو نسل متفاوت رفت رابرت دنیرو اسطوره سینمای هالیوود و بردلی کوپر و جنیفر لورنس که شاید یکی از بهترین فیلمهای دوران بازیگری خودشون رو بازی کردن
دیوید اُ.راسل تصمیم گرفت تا این داستان زیبا و پرکشش جناب کوییک را به فیلم تبدیل کند و برای اینکار به سراغ بهترین تیم بازیگری شامل افراد پرتجربه و جوان رفت که نتیجه اش بسیار عالی از آب درآمده است.
شاید در نگاه اول به نظر برسد که « نمایشنامه امید » یک موضوع نه چندان خوشایند را برای روایت داستان کمدی اش انتخاب کرده است، داستان مردی که به دلیل خیانت همسرش دچار بیماری روانی شده و این بیماری و مشکلاتش در سرتاسر فیلم در حال به تصویر کشیده شدن هست، شاید یک عامل بازدارنده برای نقش بستن لبخند بر روی لبان تماشاگر باشد اما خوشبختانه اُ. راسل با درک این موضوع، داستان کمدی اش را بدون هرگونه تاکید مستقیم بر بیماری ویرانگر پت ، به مخاطب ارایه کرده و این به معنای آن است که بیماری روانی و مشکلات عصبی پت هرگز به حد و مرزی نمی رسند که تماشاگر را از فضای کمدی فیلم خارج کنند. در بخش ابتدایی فیلم اُ.راسل شخصیت پت را نامتوازن و پریشان نشان می دهد اما در ادامه با اضافه شدن شخصیت عجیب و غریب تیفانی به فیلم، موقعیت های کمدی بیشتری به صحنه می آید که می توانم بگویم تقریباً همگی آنها بامزه هستند.


http://www.picoup.ir/images/65205817733017192250.jpg

اُ.راسل در پرداخت شخصیت پت و تیفانی ، وسواس بسیاری به خرج داده و این را می توان از دیالوگ های ریز و رفتارهای نامطمئن این دو شخصیت در جریان ارتباطشان با یکدیگر مشاهده کرد. تیفانی دختر بی حوصله ای است که تند صحبت می کند و به همان نسبت هم انتظار واکنش سریع اطرافیان در قبال صحبت هایش را دارد. رابطه پت و تیفانی که هر دو نامتعادل هستند - در وهله اول برای تماشاگر دیوانه کننده به نظر می رسد اما خوشبختانه اُ.راسل به خوبی تقابل این دو شخصیت را رهبری کرده و به مدت کوتاهی پس از این آشنایی، تماشاگر خیلی راحت این دو را در کنار یکدیگر قبول می کند و به رفتارهای عجیب و غریب اما بامزه شان علاقه مند می شود.


http://www.picoup.ir/images/42637470997501983788.jpg

« نمایشنامه امید » علاوه بر دو شخصیت اصلی پرداخت شده و بامزه ای که دارد، چندتایی هم شخصیت مکمل دوست داشتنی دارد که اینبار اصلاً حضورشان تنها به جهت پر کردن مدت زمان فیلم نبوده بلکه بخشی از روایت داستان و هویدا شدن زوایای مختلف زندگی شخصیت های اصلی داستان، توسط آنها شکل میگیرد. از جمله این شخصیت های مکمل تاثیرگذار در فیلم، پدر و مادر پت( با بازی رابرت دنیرو و جکی ویور ) می باشند که ارزش حضورشان در فیلم پر رنگ است.
رابرت دنیرو در یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیرش، بهترین حضور را در جلوی دوربین تجربه کرده است و ما شاهد یک رابطه پدر و پسری جذاب در جریان فیلم هستیم که مطابق معمول با اختلافات خاص دو نسل همراه است. شخصیت پدر و مادر در « نمایشنامه امید » به حدی خوب و درست پرداخته شده اند که به سرعت می توان با آنها ارتباط برقرار کرد و آنها را دوست داشت، خیلی کم پیش می آید که شما در حال تماشای یک کمدی رمانتیک باشید و در آن به جز شخصیت های اصلی داستان، به شخصیت های مکمل هم بها داده شود که خوشبختانه « نمایشنامه امید » این مشکل را برطرف کرده است.


http://www.picoup.ir/images/09503820075027899049.jpg

با اینحال ، با تمام نکات مثبتی که « نمایشنامه امید » در خود دارد، نمی توان گفت که این فیلم کاملاً خارج از کلیشه و قرارداد ساخته شده است. این فیلم اگرچه شخصیت های پرداخت و قابل احترامی دارد و دیالوگ هایش هم شنیدنی و بامزه است ، با اینحال پایبند به قوانین کلاسیک ژانر رمانتیک است و این به معنای آن هست که شما می توانید از اواسط فیلم به بعد، داستان را به راحتی پیش بینی کنید و کار سختی هم پیش روی خودتان نخواهید داشت. شاید تنها اشکالی که بتوان به کارگردانی اُ.راسل گرفت این باشد که در 30 دقیقه پایانی، بیش از حد معمول به کلیشه ها پایبند می شود و مسیری کاملاً قابل پیش بینی را برای پایان یافتن داستانش بر می گزیند. البته نکته ای که همیشه درباره ژانر " رمانتیک " عنوان شده این است که بسیار کم می توان انعطاف در بدنه اصلی این نوع فیلمها ایجاد کرد و با توجه به این تعریف، شاید اصلاٌ بتوان این نقص را درباره « دفترچه ای با خطوط نقره ای » کم اهمیت تلقی کرد.


http://www.picoup.ir/images/63323420943995861803.png
با اینحال بازی بازیگران فیلم به حدی خوب هست که این نقیصه هرچند کم اهمیت را بتوان تا حدودی فراموش کرد. بردلی کوپر که اینروزها در حال تثبیت جایگاهش به عنوان بازیگر نقش اصلی است، حضور بسیار موفقی را در این فیلم تجربه کرده است. وی در نقش مردی که ذهن آشفته ای دارد و اصلاً نمی تواند رفتار معقول و یکدستی داشته باشد، بهترین بازی ممکن را انجام داده است. جنیفر لارنس محبوب هم اینبار در یک نقش کمدی جذاب، بهترین فرم ممکن را دارد. لارنس در چند سال اخیر نشان داده که بازیگر بسیار با انعطافی است و به راحتی می تواند هم در یک نقش جدی و هم در کمدی بر تصویر بدرخشد. کرکتر تیفانی که لارنس آن را ایفا می کند، بسیار دوست داشتنی 1است و مطمئنا شیمی مناسب وی با بردلی کوپر حداقل می تواند در « گلدن گلاب » امسال ، توجه ها را به خود جلب کند. نکته خوشحال کننده دیگر فیلم حضور موفق رابرت دنیرو در نقشی است که بسیار خوب نوشته و پرداخته شده است. دنیرو که در سالهای اخیر در فستیوالی از نقش های معمولی و بعضاً سطحی دیده شده، در « دفترچه ای با خطوط نقره ای » درخشان است و بخشی از قدرت ستاره ای خودش را به رخ تماشاگر کشیده است. در فیلم شخصیت بامزه ای هم به نام دنی حضور دارد که کریس تاکر آن را ایفا می کند. جالب اینجاست که این نقش هرچند کوتاه، اولین نقش تاکر بعد از بازی در سه قسمت « ساعت شلوغی » از سال 1998 می باشد!

اگر یک انتقاد بتوان به فیلم دفترچه ای با خطوط نقره ای کرد، این است که موارد مربوط به بیماری روانی در نیم ساعت پایانی فیلم کنار می رود و اجازه می دهد تا فیلم بیشتر به عنوان یک کمدی رمانتیک با قواعد مرسوم این ژانر خود را نشان دهد. این تغییر موضع در فیلم٬ ناهنجار یا ناخوشایند نیست، به خصوص وقتی که مخاطب متوجه ارتباط عاطفی قوی بین جنیفر لارنس و بردلی کوپر می شود که انرژی بینشان به نقطه انفجار می رسد

« دنمایشنامه امید » یک اثر رمانتیک تماشایی است که تماشایش را به هر تماشاگری توصیه می کنم. در این فیلم موقعیت های کمدی بسیاری شکل می گیرد ولی هرگز این موقعیت ها به لودگی کشیده نمی شوند. چندتایی هم پیام اخلاقی در فیلم گنجانده شده که خوشبختانه در پس زمینه داستان و با تصویر به تماشاگر ارائه شده است و نه از زبان شخصیت های داستان. « دفترچه ای با خطوط نقره ای » بهترین فیلم کلیشه ای سال در ژانر " رمانتیک "است!








تاپیک زیرنویس فیلم

http://www.picoup.ir/images/16967969488117169627.jpg (http://tvworld.info/thread40588.html#post100290)







منبع : مووی مگ

scylla
01-17-2013, 02:58 AM
خیلی فیلم خوبی بود اصلا فکر نمیکردم اینجوری باشه.یه حس خوبی داشتم بعد تموم شدنش.بینوایانم دیدم و واقعا شاهکاره ولی من بین این دو تا قطعا سیلور لاینینگ پلیبوک و انتخاب میکنم.بازی بردلی کوپر و بخصوص جنیفر لارنس فوق العادست.بعد از دیدن فایتر و حالا هم این فیلم واقعا به نظرم دیوید اُ.راسل کارگردان خیلی خوبیه.

kingmiladkh
01-23-2013, 07:06 PM
این قیلم دقیقا از اون دسته فیلمایی بود که بعد از دیدنش، از خودت سوال میپرسی خوب که چی ؟! بعد تلویزیون روشن میکنی تا یادت بره دو ساعت از وقتتو چقدر افتضاخ پشت سر گذاشتی.
این فیلم به قدری درگیر فرم شده که دقیقا شده ماجرای اون تندیس زرنشان که داخلشو با کثافت پر کردند، هیچ خلاقیتی توی هیچ پلانی از فیلم نیست، شخصیت اصلی اصلا دغدغه اش برام مهم و جدی نیست. نه میتونه بخندونه، نه میتونه تاثیر گذاره باشه، این دیگه چه فیلم کثافتیه که او راسل ساخته؟! هالیوود همیشه به بازیگرانش نازیده، یک زمانی بود بوی خوش یک زن رو میدیدی و بعد از اینکه فیلم تموم میشد توی خلوت خودت برای پاچینو دست میزدی، الان هم میشنوی که برادلی کوپر بازی درخشانی از خودش ارایه داده، فیلم رو میبینی و بعد میفهمی که همه چی سطح استانداردش اومده پایین، باز خوب بود دنیرو بعضی جاها سرگرمم میکرد اگر نه که این فیلم به درد پر کردن جرز دیوارم نمیخوره..

prongz
01-23-2013, 10:05 PM
این قیلم دقیقا از اون دسته فیلمایی بود که بعد از دیدنش، از خودت سوال میپرسی خوب که چی ؟! بعد تلویزیون روشن میکنی تا یادت بره دو ساعت از وقتتو چقدر افتضاخ پشت سر گذاشتی.
این فیلم به قدری درگیر فرم شده که دقیقا شده ماجرای اون تندیس زرنشان که داخلشو با کثافت پر کردند، هیچ خلاقیتی توی هیچ پلانی از فیلم نیست، شخصیت اصلی اصلا دغدغه اش برام مهم و جدی نیست. نه میتونه بخندونه، نه میتونه تاثیر گذاره باشه، این دیگه چه فیلم کثافتیه که او راسل ساخته؟! هالیوود همیشه به بازیگرانش نازیده، یک زمانی بود بوی خوش یک زن رو میدیدی و بعد از اینکه فیلم تموم میشد توی خلوت خودت برای پاچینو دست میزدی، الان هم میشنوی که برادلی کوپر بازی درخشانی از خودش ارایه داده، فیلم رو میبینی و بعد میفهمی که همه چی سطح استانداردش اومده پایین، باز خوب بود دنیرو بعضی جاها سرگرمم میکرد اگر نه که این فیلم به درد پر کردن جرز دیوارم نمیخوره..

اوه اوه:Smiley36:

freeda
01-24-2013, 09:17 PM
تا یه جاییش خوب بود، کنش ها هوشمندانه بودن، مثلا اون صحنه ی شام که توی خونه ی خواهر جنیفر لورنسه، دیالوگاشون راجع به قرصایی که مصرف می کنن یا بعد از اون، مکالمه شون موقع برگشتن. ولی هرچی به پایان نزدیک میشه بیشتر آب بسته میشه توش تا جایی که تو سکانس پایانی دیگه هیچ چی از فیلم نمونده به جز یه پایان خوش به سبک فیلمای دبیرستانی!
شخصیت ها دوست داشتنی ان و همین نیمه ی اول فیلم امیدوار نگه ات می داره، بازی دنیرو و جنفر لورنس دلنشینه و روی نقشا نشسته اما بردلی کوپر یه جاهایی مصنوعی میشه بازیش، کلا به نظرم از جایی که شروع می کنن به تمرین رقص برای مسابقه فیلم به شدت افت می کنه.دیگه خبری از دیالوگ های حساب شده نیست (مکالمه های دو تا شخصیت اصلی رو تا قبل از اون خیلی دوست داشتم، همین طوردیالوگ های بین دنیرو و کوپر)و به جای لذت بردن فقط باید بشینی و دستت رو بزنی زیر چونت و منتظر بشی تا این دو تا بهم برسن و فیلم با یه بوسه تموم شه...
پ.ن: باشد که هپی اندینگ های هوشمندانه تر و امیدوارکننده تری ببینیم:Smiley35:

rezarbn
02-14-2013, 01:35 PM
منتقد: جیمز براردینلی (امتیاز 9 از10)------- دفترچه ای با خطوط نقره ای یک کمدی رمانتیک بزرگسالانه عجیب و غریب است که استاندارد های ریتم در این ژانر را زیر پا می گذارد. اگر چه که فیلم بامزه ای است، اما طنز موجود در آن دارای حد و مرز است و البته متفاوت با کارهایی که از الکساندر پین می شناسیم، نیست. کارگردان، دیوید اُ. راسل است که آن قدر فیلمساز متغیری است که احتمالاً دیگر نمونه اش پیدا نشود. فیلم های او به ذاته منحصر به فرد و خاص هستند. وقتی بخواهی دفترچه ای با خطوط نقره ای را با دیگر کارهای راسل مقایسه کنی بیشتر ویژگی های فیلم خوش و بش با بدبختی (Flirting with Disaster) به ذهن می آید تا فیلم جنگجو (Fighter) . در آخر٬ این فیلمی جذاب، نشاط آور و زندگی بخش است که به بینندگان یادآوری می کند که می شود در یک کمدی رمانتیک، کارهای جالب انجام داد و در عین حال هم به استانداردهای اصلی این ژانر وفادار باقی ماند. http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/silver-lining/Screen%20Shot%202012-11-18%20at%203.39.30%20PM.jpegهر چند که ممکن است بعید به نظر برسد، اما دفترچه ای با خطوط نقره ای، موضوع ابتلا به یک بیماری روانی را به عنوان شاکله اصلی رومانس در فیلم مورد استفاده قرار می دهد. در این فیلم، با اختلال شخصیتی کاراکتر اصلی، با احترام برخورد می شود. نه خیلی به آن بال و پر داده می شود و نه خیلی شوخی های سطحی و نوجوانانه با آن می شود. در حدود دو سوم از زمان فیلم دفترچه ای با خطوط نقره ای در مورد کاراکتری است که هر روز با این اختلال که به یک باره از حالت شادی به افسردگی می رسد، سر و کار دارد. از خوردن داروهایش امتناع می کند چرا که بدون آن ها احساس «روشنگری» بیشتری می کند. گاهی با روانشناس خود صحبت می کند اما گاهی هم به یک باره تصمیم می گیرد درون گرا باشد. تلاش می کند تا خیلی به سر حد بالای شادی یا به حد پایین افسردگی نرسد. وقتی فیلم آغاز می شود، پت سولیتانو (با بازی بردلی کوپر) تازه قرار است از بیمارستانی که برای هشت ماه در آن بستری بوده، مرخص شود. حالا باید راهی پیدا کند تا به شرایط گذشته بازنگردد و این کار اصلاً آسان نیست.
http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/silver-lining/Silver-Linings-Playbook-running.jpgبزرگترین آرزوی او این است که به همسرش نیکی (با بازی بری بی) بازگردد. زنی که با خیانت خود به شوهرش چنان تاثیری در زندگی او گذاشت که کارش را به بیمارستان روانی هم کشاند. نیکی از قرار منع استفاده کرده است که بر طبق آن شوهرش نمی تواند به دنبال او برود یا با او ارتباط برقرار کند. اما پت بلخره راهکاری پیدا می کند. و در اینجاست که تیفانی (جنیفر لارنس) وارد فیلم می شود. او هم مشکلات خاص خودش را دارد. (یک صحنه بامزه اتفاق می افتد که در آن در مورد مزایای مشترک داروهای مختلف با هم بحث می کنند). تیفانی می تواند برای پت یک مجرای ارتباطی به سوی نیکی باشد. تیفانی قبول می کند که نامه ای را به نیکی برساند، اما در ازایش یک تقاضا دارد و آن هم داشتن یک شریک برای شرکت در مسابقه رقص است. در همین حین پت در تلاش است تا با مادر مهربانش(جکی ویور) و پدر بداخلاقش (رابرت دنیرو) ارتباط برقرار کند. پدر طرفدار سرسخت تیم عقاب های فیلادلفیاست و می خواهد با تماشای بازی ها به همراه پسرش دوباره با او پیوند بخورد. کاری که پت کمترین علاقه ای به انجامش ندارد. وقتی پت در حال کار روی تنها هدف خود یعنی نیکی است، از پدر و مادرش و نگرانی آن ها برای فرزندشان و احساساتی که تیفانی نسبت به او پیدا کرده است، غافل می شود.
http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/silver-lining/Screen%20Shot%202012-11-18%20at%203.39.51%20PM.jpegاگر یک انتقاد بتوان به فیلم دفترچه ای با خطوط نقره ای کرد، این است که موارد مربوط به بیماری روانی در نیم ساعت پایانی فیلم کنار می رود و اجازه می دهد تا فیلم بیشتر به عنوان یک کمدی رمانتیک با قواعد مرسوم این ژانر خود را نشان دهد. این تغییر موضع در فیلم٬ ناهنجار یا ناخوشایند نیست، به خصوص وقتی که مخاطب متوجه ارتباط عاطفی قوی بین جنیفر لارنس و بردلی کوپر می شود که انرژی بینشان به نقطه انفجار می رسد.
http://www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/naghd/silver-lining/Screen%20Shot%202012-11-18%20at%203.39.41%20PM.jpegدر طول چند سال گذشته کوپر کارنامه خود را به خوبی پیشرفت داده است (که بخش اعظم این پیشرفت را هم مدیون «The hangover» است. این فیلم کمدی است٬ اما کاراکتر اصلی شکست خورده است. لارنس برخلاف این که همچنان مثل فیلم «hunger games» موهایش تیره رنگ است، اما لازم بود تا وقت بیشتری بگذارد تا ما شخصیت کتنیس را فراموش کنیم. او و کوپر آن قدر به عنوان یک زوج سینمایی به هم می آیند که دیگر بالاتر از این امکان نداشت. آن هایی که از دیدن ارتباط عجیب بین این دو نفر در این فیلم راضی هستند می توانند سال آینده هم آن ها را به عنوان زن و شوهر در فیلم Serena ببینند. شاید رابرت دنیرو هم بلخره فهمیده است که بازی کردن در فیلم کمدی بدون این که یک احمق از خودش بسازد هم امکان پذیر است و با بازی اش در این فیلم به ما یادآور می شود که چرا قبل از این که بیلی کریستال، بولوینکل و فیلم فوکرز، دنیرو را به عنصری خنده دار تبدیل کنند، او را در میان بزرگترین بازیگران نسل خودش می شناختیم.
من مثل مکنده ای شده ام که به دنبال کمدی رومانتیک خوب می گردد! و این بهترین فیلم در این ژانر است که اخیراً دیده ام. کاراکترها زمینی و احساساتی هستند و عناصر داستان گونه و خیال پردازانه را در خود جای داده اند. فیلم پایانی قابل پیش بینی دارد، اما راهی که قرار است ما را به آن پایان برساند، در بعضی مواقع اصلاً قابل پیشبینی نیست. شیوه روایت داستان از آن چیزی که از این ژانر انتظار داریم، بسیار مستحکم تر است و طنز موجود در آن تجربه گراست و به جک ها و شوخی های بی مایه متوسل نشده است. هر کمدی رومانتیک خوبی باید سه جزء داشته باشد: کاراکترهایی که خوب شخصیت پردازی شده اند، وجود ارتباط احساسی قوی بین بازیگران اصلی و یک داستان جذاب که بتواند ارتباط بین این دو شخصیت را جلو ببرد. دفترچه ای با خطوط نقره ای، تمام این عناصر را داراست و نتیجه ای که به دست آورده به احتمال زیاد نظر منتقدان، مخاطبان عام سینما و شاید آکادمی اسکار را به خود جلب کند.

نقد فارسی (http://www.naghdefarsi.com/world-movies-review/9077-silver-linings-playbook.html)

Shayea
04-04-2013, 03:47 AM
یه افتضاح به تمام معنا .

ببین حال و اوضاع هالیوود به کجا کشیده شده که یه همچین چرندی رو توی نامزدهای بهترین فیلم گذاشتند .:Smiley19:

کاملا با میلاد موافقم ,
هیچ حسی نسبت به داستان و بازیگرها و رابطه ی بینشون نداشتتم .
چه اول فیلم ,چه وسطش و چه پایان مسخره و قابل پیشبینی و هندی ـش ! کاملا مصنوعی بود .

تنها چیزی که یه ذره دلم رو خوش نگه داشت , بازی جنیفر لارنس و رابرت دنیرو بود .
فيلمبرداري هم بد نبود ، حركت سريع دوربين رو من دوست دارم !

البته جنیفر لارنس با همه ی خوبی و حرفه ای بودنش لیاقت جایزه ی اسکار رو نداشت !


نقش اول مرد هم که بدترین قسمت فیلم بود !
اصلا شخصیتش برام جالب نبود , خیلی پوچالی و تصنعی ...

حیف 2 ساعت از زندگی گران قدرم که با این " فیلم " گذشت و نفهمیدم !:Smiley19:

justUnited
04-04-2013, 10:54 AM
منم دیشب دیدم این فیلم رو و تنها نکته مثبت همین بازی بازیگراش بود البته نه در حد شاهکار.قبل از دیدن فیلم میدونستم خود کارگردان هم پسری با بیماری دو قطبی داره برای همین انتظار داشتم فیلم بیشتر درگیر این موضوع بشه
چقدر من رو یاد Fighter انداخت از هر نظر فیلم برداری بگیر تا تا بازی بازیگرها و لوکیشن ها ی فیلم. آخه یه ذره تنوع هم خوبه والا!!
نمی دونم شاید فیلمش خیلی امریکایی بود که باعث شده فقط ملت خودشون ارتباط بیشتری باهاش برقرار کنند.بخصوص اون قضیه فوتبال امریکایی که من فقط جلو میزدم اون سکانس ها رو.
در کل خیلی فیلم متعادلی بود که ندیدنش هیچ حسرتی به دلت نمیزاره و دیدنش هم چیزی نصیبت نمیکنه جز اینکه بله بیماری دو قطبی هم قابل کنترله!! همچین خنده ای هم رو لبت نمیاره:Smiley15:

دقت کردید کارگردان چقدر روی بدن جنیفر مانور میداد لامصب عجب خوش فرمه :Smiley36:

caviya
04-04-2013, 01:12 PM
یکی از بهترین فیلم هایی بود که تو یکسال اخیر دیدم
از اون فیلم هایی ست که اگر با دقت نگاه نکنید , از فیلم متنفر میشید!
کارگردانی دیوید اّ راسل کاملا استادانه ست .
برام خیلی عجیب نیست که خیلی ها از فیلم خوششون نیومده , چون بیشتر عادت داریم خط اصلی داستان رو دنبال کنیم و به عمق نریم
تو هر سکانس فیلم براحتی میشه چند نکته ی ظریف پیدا کرد که کارگردان با زیرکی هرچه تمام تر اون ها رو از چشم های بی حوصله دریغ کرده !
بنده به شخصه با همین ریزه کاری ها و نکات کوچک راجع به کاراکتر هاست که فیلم رو یک اثر برجسته میدونم و به نظرم از خیلی از جهات بهتر از آرگو بود!
آرگو فیلمی بود که در ظاهر زرق و برق داشت ولی من در باطن فیلم چیز خاصی (با دوبار دیدن) پیدا نکردم!
پس هر کی ندیده با دقت نگا کنه که از دستش نره !

kingmiladkh
04-04-2013, 02:10 PM
مخاطب بی حوصله میشه چون فیلم خوب نیست، موردی شما بیا جلو به جای پرداختن به کلیات که اگر اینگونست منم میام میگم در امریکن پای ( که به عقیده نگارنده بسیار شایسته تر از این کمدی او راسل هست) زوایای پنهایی وجود دارد که همگان از درکش عاجزند الا من که فاتحم، بیا بگو عزیز جان این نکات ظریف و ریزه کاری ها رو بیبینیم شما مد نظرت از ریزه کاری چی هست، قیاس شما هم مثل این است که بگوییم لجن بهتر است یا مخاط دماغ ...

caviya
04-04-2013, 03:42 PM
من لازم نمیدونم بیام که اینجا نقد بکنم
افراد خیلی با سواد تر از من این فیلم رو نقد کردن و با توجه به کاستی های فیلم , این فیلم رو ستودند و شما فکر نکن که الکی فیلمی بیاد جزو نامزد های بهترین فیلم در معتبر ترین جنشنواره سینمایی باشه
تمام حرف من اینه که فیلم رو بسار با دقت و موشکافانه نگا کردم و بسیار لذت بردم و ظرافت هایی رو مشاهده کردم که در نگاه اول معمولا از قلم میافته
و با توجه به همه ی این ها با سختگیری به فیلم 8.5 میدم

kingmiladkh
04-04-2013, 04:43 PM
اعتبار؟! معتبر ترین جشنواره سینمایی؟! اسکار (خصوصا در سالیان اخیر) یک جشنواره کاملا غرق در صنعت و سیاسته و چیزی که ندارد اعتباره، مشکل من هم با عموم کسانی که نادانسته از یک فیلم تمجید میکنند همینه، که بله مگر میشود یک فیلمی در اسکار باشد و فیلم بدی باشد؟! یا مگر میشود فلان منتقد از فیلمی خوب گفته باشد و فیلم بد باشد؟! هالیوود در حال حاضر از نظر هنری اعتبار ندارد، چه برسد اسکار برامده از آن.
اتفاقا باید نقد رو لازم بدونید، وقتی نظری داری باید دلیلی پشتش باشه، اگر نه نظرت برای خواننده ارزشی ندارد، شما میگی فیلم خوبه و با سخت گیری بهش هشت و نیم میدی؟! بیا و دلیل بیار که چرا خوبه؟! چی باعث شده از نظر شما هشت و نیم بگیره و چرا اصلا یک و نیم نمره کم میکنی؟!
من عموما به نظرات و امتیازاتی که دوستان به فیلم ها میدند حساس نمیشم، چون بحث سلیقه خیلی مطرحه، اما وقتی شما میای و میگی فیلم رو موشکافی کردی و بقیه نکاتی رو از قلم انداختند باید دلیل پشت حرفات باشه و به پرسش ها پاسخ بدی.
یک فیلم کلیشه ای فوق العاده بی در و پیکر، حتی اگر کارگردان نهایت قوه خلاقه اش رو هم به کار گرفته باشه، با این داستان ضعیف هیچ کاری از پیش نمیتونه ببره.

caviya
04-04-2013, 06:24 PM
من به غیر از Amour و Life Of Pi بقیه ی فیلم های منتخب امسال رو دیدم و به نظرم ساخته ی دیوید راسل بهترین اون ها بود و اگه اسکار سیاسی نبود این فیلم شانس بیشتری برای بهترین فیلم داشت
راجع به این گفته بودین که بیام نقد کنم و نظرم رو شفاف تر بگم
حقیقتا دارم میگم که زیاد حال و حوصله ی نوشتن وبحث رو ندارم (واقعا نمیخوام در برم)
داستان کلیشه ایه و با دیدن صحنه ای که پت دوباره نامه رو میخونه تقریبا معلوم میشه پایان چه جوری خواهد بود و برای کسایی که خیلی دنبال خط اصلی داستان هستند و میخوان ببینن که آخرش چی میشه , قبول دارم که کسل کننده جلوه میکنه !
ولی بنده به شخصه کمتر حودم رو درگیر داستان میکنم , چون تقریبا فیلمی پیدا نمیشه که داستانش شبیه به فیلم های دیگه نباشه
بیشتر سعی میکنم کاراکتر ها رو دنبال بکنم و مسیری که اون ها از ابتدا تا به انتهای فیلم طی میکنن برام جالبه
تقابل اون ها و اطلاعاتی که راجع به هر شخصیت کارگردان در طول فیلم میده !
اون نکته هایی رو هم که در پست های بالا میگفتم , اشاره به همین ریزه کاری هایی که در طی فیلم برای هر کدوم از شخصیت ها در نظر گرفته شده و تو هر سکانس فیلم پرداخته تر میشه
کاملا درک میکنم برای کسی که صرفا دنبال داستانه , این فیلم چیز های زیادی برای گفتن نداره چون قصد نداشته با پیچیده کردن داستان و حرص دادن بیننده برای این که در آخر چه اتفاقی میافته اون رو به ادامه ی فیلم ترغیب کنه!
این فیلم دیوانه وار به شخصیت ها پرداخته و تقابل و دیالوگ هایی که بین اون ها رد و بدل میشه نقاط قوت فیلم هستن , و چون اتفاق بزرگ یا عجیب غریبی تو فیلم نمی افته باعث شده فیلم به واقعیت نزدیک تر بشه . تو این فیلم اتفاقی نمی افته که دهن آدم باز بمونه ! و مانند زندگی عادی خیلی از آدم ها روتین و روزمره است !
حالا شاید بگین چه لذتی داره که آدم بشینه و 2 ساعت یه فیلم با داستان عادی رو نگاه بکنه که چیز خارق العاده ای هم توش اتفاق نمی افته؟
خوب اینجا دیگه به سلیقه و نگرش خیلی از ما ها بر میگرده که دوست داریم یک رویا رو ببینیم یا ترجیح میدیم اتفاقاتی که دورو برمون رخ میده رو تماشا کنیم
البته من جفتش رو میپسندم ولی خیلی ها اونقدر درگیر رویا پردازی و فانتزی خیلی از فیلم ها هستند که تحمل دیدن یک اثر رئال (همون Real) و واقعی رو ندارند !
حالا چند تا از نکته هایی که همه در فیلم دیدیم ولی براحتی از کنارش گذشتیم در حالی پشتشون یک عالمه حرف خوابیده و فیلم رو جذاب تر میکنه !
من فقط نام میبرم دیگه تحلیلش با خودتون
1- اون پلاستیک آشغال مسخره ای که پت موقع دویدن میپوشه و فقط یکبار هم تو فیلم بهش اشاره میشه که از دهن پدرش هم هست ! با اینکه بسیار تابلوئه مادرش و تیفانی چیزی نمیگن

2- با اینکه همه میدونن با اتفاقی که برای پت افتاده دیگه ازدواجش تموم شده , خودش فکر میکنه با کم کردن وزن و خوندن کتاب هایی که زنش درس میداده همه ی مشکلاتش حل میشه و زنش برمیگرده و تو فیلم بیش از 10 بار اینو میگه ولی هیچ کس به خودش این اجازه رو نمیده این Silver Lining بسیار پوچ رو ازش بگیره و به نوعی همه رعایت ش میکنن ولی تو چهره شون میبینی چه قدر بعد از هر دفعه که پت به این نکته اشاره میکنه راجب وضعیت ش نگران میشن !

3- بازی راگبی و علاقه ی بیش از حد پدر پت به این موضوع و در اینکه در تمام فیلم سعی میکنه با استفاده از علاقه خودش به پسرش نزدیک بشه - در حالت عادی آدم سعی میکنه با استفاده از علاقه ی طرف مقابل بهش نزدیک بشه نه علاقه ی خودش - که نشون میده واقعا میخواد به پسرش کمک بکنه ولی بلد نیست !
یه صحنه ی بسیار زیبا داره (دقیقه ی 73) که پدرش بابت اینکه پت خیلی با تیفانی وقتش رو میگذرونه , نگرانه و میخواد به پت بفهمونه که مواظب خودش باشه و میاد از خواب بیدارش میکنه و بهش میگه که موقعیت الان خیلی حساسه (برای یک لحظه هم پت و هم بیننده فکر میکنه که پدرش میخواد راجع تیفانی صحبت کنه) ولی میگه که بازی هفته بعد خیلی مهمه !!!

خوب معلومه که اگه صحنه های قبل رو با دقت نگا نکرده باشین نه تنها با این سکانس حال نمیکنین بلکه فکر میکنن چه قدر احمقانه بوده !

براحتی میتونم 4 ساعت راجع این فیلم صحبت بکنم و اینکه چه قدر استادانه ساخته شده , و فیلمی است که یک دنیا حرف برای گفتن داره و خیلی چیزها میشه ازش یاد گرفت !
اون 1.5 نمره هم به این دلیل کم کردم که یک فیلم خوب فیلمیه که هر کسی با نگرش سطحی یا عمقی بهش نگاه کنه لذت ببره ! چون همه نمیتونن فیلم رو از چند بعد نگاه کنن و فیلمی خوبه که بتونه نظر خیلی ها رو که به خودش جلب کنه!
که البته با تمجیدی که منتقدین داخلی و خارجی از این فیلم کردن و همچنین امتیاز 8/10 که سایت در IMDB با رای 150 هزار نفر بدست آورده میفهمیم که نظر خیلی ها رو به خودش جلب کرده

فقط خواهشا دوباره نیاین بزنین زیر همه ی آمار و ارقام و بگین که همش کشکه چون 52 تا جایزه دیگه برده !
مگه اینکه به نظرتون همه جا به درد نمیخوره و هیش کی به غیر از شما هالیش نیست

به عقیده منم آدم نباید کورکورانه عقاید دیگران رو قبول بکنه - بنده هم از آمار و ارقام صحبت کردم که بگم خیلی ها این فیلم رو پسندیدند نه اینکه چون اون ها گفتن خوبه منم میگم خوبه -

من فقط اومدم اینجا با احترام بگم که فیلم آشغالی نیست ولی اگه نظر شما رو جلب نکرده بنده به نظرتون احترام میزارم !!! :Smiley35:

تازه نمیخواستم حرف یزنم اینقدر شد :Smiley36:

kingmiladkh
04-04-2013, 08:24 PM
اول من تشکر میکنم که اومدی وقت گذاشتی این مطلب رو نوشتی، دوما قسمت آخر پستت رو نادیده میگیرم، چون نقد شخصیت و ... فقط بحث رو به حاشیه میکشه، آمار و ارقام هم کوچکترین اهمیتی برای من به شخصه ندارند، اینجا با دلیل حرف میزنیم، شما نقطه نظارتتو میگی منم نقطه نظراتمو قرار هم نیست کسی رو قانع کنیم، اومدیم در مورد فیلمی که براش وقت گذاشتیم گپ بزنیم.
ما به فیلمی میگیم خوب که همه چیز رو در کنار هم داشته باشه، کارگردانی خوب بازی خوب، داستان خوب و .. و.. اگر یکی از اینها بلنگه صفت خوب از فیلم گرفته میشه، این فیلم داستان خوبی نداره، پس خوب رو حذف میکنیم.
اصلا و ابدا بحث فیلم رئال و فانتزی نیست، و من مشکلی با فیلم هایی که برشی زندگی رو نشون میدند ندارم، اما اینکه ما چه قسمتی از زندگی چه کسی رو قراره نشون بدیم خیلی مهمه، الان بعد از حدود صد و خورده ای سال از گذشت عمر سینما و با این خیل عظیم آثار، اینقدر راه های رفته هست که صرفا نشان دادن برشی از زندگی دیگه مخاطب رو جذب نکنه، نکاتی رو که مطرح کردید من اسمش رو موشکافانه نمیذارم، چون قسمتی از داستان مستقیم اثره و منی هم که چندین بار خمیازه کشیدم بدون کوچکترین تلاشی باهاشون مواجه شدم، حتی این رو هم اضافه کنم که تحلیل شما از رفتار پدر و پسری، دنیرو و بردلی کوپر رو نمیپذیرم. پدرش یک آدم کاملا خرافی و عاشق فوتبال امریکایی بود که اعتقاد داشت وقتی پسرش کنارش میشینه شانس باهاش یاره و توی شرط بندی ها برنده میشه.
ما فقط با دوباره خوندن نامه ی جنیفر لارنس توسط کوپر به اصل ماجرا پی نمیبریم، این داستان اینقدر دستمالی شدست که قبل از اینکه فیلم رو اغاز به دیدن کنیم این رو میدونیم که در انتها بردلی و جنیفر به هم دیگه میرسند، و این وسط یک گره ای هم توی کار هست، به مثال همه ی کمدی رمانس ها، حالا کارگردانی دست روی این سوژه میذاره که چند تا ایده بکر داشته باشه، نه اینکه صرفا با کیسه اشغال به تن کارکتر رو دور شهر به گردش در بیاره، این فیلم اساسا تمام گره هاش، تمام تحول هاش از پیش مشخصه. امریکن پای شماره یک، که اتفاقا برای امثال شما که علاقه به ارقام و امار هم دارید، نظرات مثبتی گرفت، خیلی بهتر و موفق تر یه همچین اثری گره هایی رو مطرح میکنه با این خصوصیت که خیلی کاربردی تر در اجتماع هم هست، خیلی کاربردی تر از داستان عشق مردی که زنش بهش خیانت کرده و اون در پی عذر خواهیست نسبت به زنی که شوهرش فوت کرده و با عده زیادی برای فراموش کردن غمش *** داشته. این فیلم به خودی خود چیزی برای عرضه نداره، حالا اینکه با فرهنگ ایرانی هم هیچ سنخیتی ندارد رو بهش اضافه کنید.
خلاصه مطلب که نکاتی که گفتید رو مطمئن باشید تک تک کسانی که پوینت منفی به فیلم دادند از نظر گذروندند، این فیلم اساسا قابل موشکافی نیست چون حرفی برای زدن ندارد. ممنون

caviya
04-04-2013, 08:51 PM
منم از شما که میایی رو نظرت رک میگی تشکر میکنم
منم نکته ها رو فقط نام بردم و کمتر خواستم شرح بدم که برداشتم چی بوده
و گفتم که تحلیل به عهده ی خود بیننده چون باز کردن این نکته های کوچیک از حوصله ی من خارجه !
منم نگفتم این بهترین فیلم تمام دورانه و کم و کاستی نداره ! ولی با وجود این همه فیلمی که تا حالا دیدم به نظرم بازم این فیلم حرف هایی باسه ی گفتن داره !
و انگار نظر مون راجع به این فیلم 180 درجه تفاوت داره
به همون رفتار پدر و پسری که اشاره کردید
به نظرم شما همون لحظه رو (73) دوباره نگاه کن (اگه فیلم رو پاک نکردی) کاملا معلومه کاراکتر دنیرو سراسر فیلم دنبال اینه که به پسرش کمک بکنه که این شیوه ی Unorthodox بسیار زیبا روایت شده!
ولی من هنوز نمیدونم چه دلیلی داره که این فیلم رو با امریکن پای مقایسه می کنید و هنوز نمیدونم چرا این قدر از دست این فیلم عصبانی هستید و کلا هر نسبت بدی که به نظر تون میاد در بارش میگین
من هم خیلی از فیلم هایی رو دیدم که کاملا به نظرم وقتم رو تلف کردن و عقیده داشتم که بهتر بود که هیچوقت اون فیلم رو نگاه نمیکردم ولی هیچ وقت نشده که این طور دو آتیشه و در جهت مسخره کردن فیلمی که بهم نچسبیده بکوشم و بیام بگم که آشغاله (واقعا دلیلی برای ابراز تنفر به این شدت به یک فیلم سینمایی و کش دادن اون نمیبینم )
شما گفتی بده و من گفتم خوبه . به نظرم خیلی نیاز نیست بحث رو کش دار کنیم
بنده هم زیاد به آمار و ارقام اهمیت نمیدم چون فقط هدف اصلیم از دیدن فیلم لذت بردن خودمه و کاری به این ندارم که دیگری چی فکر می کنه
هیچوقت هم نگفتم که شما فیلم رو نفهمیدی و من فهمیدم
فقط گفتم با زاویه ی دیدی که من به فیلم داشتم بسیار ازش لذت بردم
و اون آماری هم که عرض کردم در جهت این بود که بگم خیلی های دیگه فیلم رو پسندیده اند و فقط عده ی خاصی نبودن
با اینکه به نظرم فیلم های کارگردان های صاحب سبک رو باید با دقت نگاه کرد , در کل خیلی نباید کار رو اینقدر جدی گرفت
من هم اگه به اصرار شما دوست عزیز نبود نمی اومدم تو این جا نظرم راجع به فیلم رو بگم و وقت خودم و شما رو تلف کنم و مثل خیلی های دیگه نظرم رو برای خودم نگه دارم
تو همین وقتی که گذاشتم میشد یه فیلم دید!!!
در کل باید با مسائل ساده تر برخورد کرد همون Take it Easy
موفق و پاینده باشید

Joey
04-04-2013, 09:16 PM
یک چیزی در این فیلم بود که باعث شد با وجود داستان کاملا معمولی که داشت، به دلم بشینه. نمیدونم شاید ترکیب کوپر-لارنس بود که نشون داد انتخاب خیلی مناسبی بوده و اگه با داستان کمی قوی تری روبرو بودیم، شاید می تونست به فیلمی قابل رجوع تبدیل بشه. از آن دوست داشتنی های عاشقانه با پس زمینه ی کمدی . ولی متاسفانه با وجود تمام نمایش خوبی که بازیگرا ارائه کردن، فیلمنامه کشش این رو نداشت که این بازی ها رو در ذهن ماندگار کنه و فیلم با همون چند دیالوگ خوب مخاطب رو ترک کرد.

Alireza 69
04-04-2013, 09:54 PM
عجب!!! چه حمله های تندی کردید به این فیلم ! :(
یکی (شاید تنهاترین) از لذتبخش ترین فیلمهایی بود که من امسال دیدم و احساس نکردم که وقتم تلف شده . مخصوصا فضای فیلم و بازی ها منو به وجد آورده بود . دیوید اراسل کارش قابل احترامه برام :|

10/9

caviya
04-04-2013, 10:02 PM
عجب!!! چه حمله های تندی کردید به این فیلم !
کاملا یک فضای خاصی داره که اگه واردش نشی , فیلم محکوم به فناست

prongz
04-05-2013, 01:06 AM
عجب!!! چه حمله های تندی کردید به این فیلم !تازه من بی خیال حمله شدم:Smiley14: این برادر میلاد خودش یه تنه همه رو حریفه.ولی جالبه فقط در مورد فیلم هایی بحث می کنه ازشون خوشش نیومده.کلا فیلمایی که دوست نداره رو بیشتر دوست داره:Smiley14:

Bill The Butcher
04-05-2013, 05:24 PM
منم بگم که شوکه شدم وقتی فیلمو دیدم. با تمام چیزایی که خونده بودمو شنیدم منتظر یه کار خوب بودم که فیلم بدجور جوابمو داد. منهای بد بودن داستان و روایت و کارگردانی و ...حداقل منتظر بازی خوب بازیگرا بودم که اونم چنگی دل نزد. نمیگم زحمت نکشیده بودن اما به نظرم مسیر رو اشتباه رفتن و به دام کلیشه افتاده بودن.
پایان فیلم هم هرگونه شانس من بیننده برای نظر متوسط رو به بالا دادن رو از بین برد. در واقع تا اخر کلنجار میری که بده یا معمولی اما انتهای فیلم بهت اجازه نمیده حتی معمولی حسابش کنی

Irag
04-06-2013, 03:57 PM
http://www.picoup.ir/images/65205817733017192250.jpg

ايده‌ي داستان همين كه دو تا بيمار رواني (دو قطبي بودن) "پت و تيفاني" عاشق هم ميشن خودش جذابيت به اندازه‌ي كافي داشت كه به نظرم هيچ احتياجي به اين همه حركت عصبي و ديوانه‌وار "دوربين" نبود! اصلا يه پژوهشگري بايد اين تكنيك و اين فرم "دوربين رو دست" لعنتي رو مطالعه كنه و ميزان تاثيرگذاريش رو در خسته كردن چشم و عصبي كردن مخاطب بسنجه و يه آمار دقيق به اين كارگردانان عزيز بده كه سر هر فيلم و هر موضوعي آويزون اين تكنيك نباشند! 30 دقيقه‌ي اول واقعا با اين وضع عذاب‌آور شده بود.

نكته‌ي بسيار جذاب و درست فيلم اينكه از موقعيت وحشتناك و كاملا عصبي و زجرآوري كه "پت" و خانوادش گرفتارش هستند يك فضاي دلچسب و آرام و جذاب ساخته كه مطمئن هستم اگر چنين فضا و موقعيتي گير يك كارگردان ايراني و يا اروپايي ميفتاد تا 1 هفته هر بيننده‌ي فيلم دچار افسردگي مي‌شد! پت كه دوقطبي است پدرش كه كارش را از دست داده و توي خونه با دوست هم‌سن و سال خودش در مسابقات شرط‌بندي شركت ميكنه و زن "پت" (نيكي) هم كه ازش جدا شده و هيچ‌وقت هم بهش علاقه نداشته و پليس محلي هم كه زير نظرش داره تازه تا يك فاصله‌ي معيني "پت" بدبخت ميتونه رفت‌وآمد بكنه! قرار مشاوره هفتگي هم كه بايد سر ساعت تكرار بشه و گرنه بايد برگرده به اون ديوونه خونه! (مثلا درمانگاه يا آسايشگاه ولي ديوونه خونست!)

اينكه فيلم از حوادث و اتفاقات شكل واقعي و ميزان برخورد طبيعي اون اتفاقات و حوادث رو انتخاب نكرده واقعا "نقطه‌ي اميد" فيلمه. مثل سكانس برخورد و ضرب و شتم بين پدر و مادر با "پت" و ضربه‌ايي كه اون به پدرش و مادرش وارد ميكنه اين سكانس و اين ضرب و شتم مي‌توانست خيلي بيشتر و شديدتر و عميق‌تر و طبيعي‌تر اتفاق بيفته ولي به چه قيمتي؟!

تم گرم و رنگ‌آميزي محيط فيلم دوست داشتني و عاشقانه است. كه چهره‌ي دو بازيگر اصلي "لارنس و كوپر" و رگباري حرف‌زدن اين دوتا موجود "وراج" به نظرم جزو جذابيت‌هاي بصري و صوتي اثر هستند.
در مقابل فيلم‌هاي خشن و سنگين و هراسناك و غيرانساني ( آخري براي عشق ميشايل هانكه مختص همين فيلمه) مثل 30دقيقه‌ي بامداد و مرشد و جانگو اين فيلم يه شاهكار بحساب مياد به قول خود فيلم يه روزنه‌ي اميد! حتي فيلم‌هاي خارجي كه امسال فقط وظيفه داشتن درد و رنج و گريه به بيننده‌هاشون هديه كنن مثل: "آناكارنينا" و "زنگار و استخوان" و "غيرممكن" و بينوايان" و ... اميد داشتن ولي به قيمت "ريزش چند قطره اشك گل‌درشت"! يا برخي آثار عقب‌مونده و دوقطبي (بيماري پت و تيفاني) مثل: "آرگو" و "هفت‌روان‌پريش" و ... كه بازي خوب و زوج موفق "خانم لارنس و آقاي كوپر" در مقابل اين آثار قرار ميگيره.


http://www.picoup.ir/images/25146703963906511659.jpg
ری اکشن های فوق العاده ی لارنس!

سكانس مورد علاقه‌ي من اولين ملاقات رسمي (قرار شام به صرف كشمش و شير!) بين "پت و تيفاني" بود و همچنين بازي خوب و حساب شده‌ و دسته‌جمعي بازيگران در سكانس شلوغ و پر سر و صداي بعد از مسابقه و شكست خوردن تيم عقاب‌ها در خانه‌ي پدر "پت" ...

با همه‌ي اين حرف‌ها بازهم فيلمي شايسته در حد و اندازه‌ي يك انتخاب تك و بينظير نديدم. و به نظرم دليل انتخابش در ميان نامزدين بيشتر شبيه حضور "حزب‌ها"ي سياسي در انتخابات بود يك نامزدي هم بايد از اين حزب ]سرخوش[ كانديد مي‌شد. بخصوص كه فيلم گاها ريتمش خسته‌كننده مي‌شد و روايتي پر از كلام و ديالوگ داشت. و باز هم قصه‌ي يك "عشق" خاكي – زميني ديگه به اون شصت‌هزارتا قصه‌ي عشقي قبلي اضافه شد.

اميتاز: 7

پ.ن: تنظيم كردن زيرنويس اين كار با اين سرعت در ديالوگ كه اكثر اوقات بين "پت و تيفاني" ديوانه‌وار و بلند مدت بود به نظر كار سختي است كه بچه‌هاي تيم زيرنويس (ترجمه و تنظيم) فوق‌العاده كار كرده بودن. دست تك تك رفقا درد نكنه.

saeedbahari
04-10-2013, 01:35 AM
خب من امشب ديدم فيلم رو..جز مورد انتظارترين فيلم 2012 بود برام كه خفه شدم تا كيفيت خوبش بياد..تمام نظرات دوستانم خوندم..نظر من مثبته در مورد فيلم..
سكانسي كه كتاب همينگوي رو از پنجره پرت كرد بيرون كسي بهش اشاره نكرد يا مثلا اينكه مادر پت با تيفاني هماهنگ كرده تا پسرشو ببينه ..جالب بود..
اما خب من ميخام بدونم تو گوش "نيكي" چي گفت؟بازي دنيرو خوب بود هرچند ما راگبي دوست نداريم و خيلي از تيكه هاشون نميفهميديم..بازي بردلي خوب بود و جنيفر هم عالي بود..در اخر ارزو دارم هيچ كس گرفتار خيانت نشه..

Fanom
04-10-2013, 11:58 AM
فلیم رو چند روز پیش دیدم فیلم زیبایی بود شروع خوبی داشت وتا نزدیکای آخرفیلم خوب پیش رفت بازی های دلچسبی داشت به خصوص بازی جنیفرلاورنس ولی فیلم پایان هالیوودی داشت و چندتانقش واتفاقات کلیشه ای مثلا برادر پت نقشش اضافی بود فقط بود که نشون بده خانواده به پت افتخار نمیکردن یا اون دوست سیاه پوست روانی پت.. وی در کل فیلم خوبی بود رابرت دنیرو هم مث همیشه خوب بود مخصوصا اون سکانس گریه اش..فیلم رو بخاطر بازیگرای نقش اول زن ومرد واول تا وسطش دوست دارم

pooya
04-10-2013, 03:47 PM
خب منم فیلم رو دیدم و البته دوبار ، بار اول واقعا جا خوردم و تا یک ساعت به خودم میگفتم : همین ! یعنی خدائیش همین بود!؟
شروع فیلم و روایت داستان خوب شروع شد ولی از همون سکانس های اولیه که دوست سیاه پوست کوپر قاچاقی از آسایشگاه فرار کرده بود نشون داد واقعا یه جاهای فیلم کلیشه ای و تکرار مکرراته ، بله اگر بتوانی یک داستانی/کاراکتری که قبلا 100بار نمونه مشابه اش تکرار شده به صورت هوشمندانه و استادانه تعریف کنی دیگه کلیشه نیست ( به عنوان مثال شخصیت شرلوک جدید که یک بُعد شخصیتی خاص داره).
شاید مهم ترین مشکلی تو فیلم بود ، دغدعه و مسئله اصلی شخصیت اول فیلم چیز مهمی نبود ، تماس با نیکی . یعنی با این سطح وسیع ارتباطات تماس گرفتم اینقدر سخت بود که نیازمند نامه نگاری و رد و بدل کردن نامه به صورت دست به دست و قبول شرط تیفانی و یاد گرفتن رقص بود ؟ بعضی از دوستان معتقد هستن فیلم رئال بود من هم همین عقیده رو دارم ولی از لحظه ای که پت تصمیم گرفت رقصیدن یاد بگیره و بعد اون قضیه شرط دو قسمته ( سیستم دقیقش رو نفهمیدم ، خلاصه اش این بود برای بردن شرط هم باید تیمشون میبرد و هم اینکه پت و تیفانی تو مسابقه رقص یک حداقل امتیاز رو بگیرن) فیلم عملا فانتزی شد و happy ending پایان داستان به حدی کلیشه ای بود شاید کل فیلم رو تحت تاثیر قرار داد .
به شخصه بازی رابرت دنیرو برام خیلی لذت بخش بود ، نقش یک پیرمردِ وسواسیِ خرافی رو عالی اجرا کرد شاید یکی از بهترین بازی های دنیرو تو این چند سال اخیر بود .
یکی از مسائلی که به نظرم یه خورده باعث میشد حس خوبی نداشته باشم این بود که جنیفر لورنس نسبت به نقشش خیلی بچه تر بود و این سوال تا پایان فیلم و حتی الان تو ذهنم هست ، البته این حرفی که میزنم بازی خوبش رو زیر سوال نمیبرم ( هر چند معتقدم بازی جنیفر لورنس تو فیلم winter bone به مراتب قشنگتر بود )
بعضی از سکانس ها خیلی خوب کار شده بود به عنوان مثال صحبت هایی که در مورد قرص هایی که میخورن هنگام شام عالی بود یا بیرون پرت کردن کتاب همینگوی ( تو همین سکانس پت با ذهنیتی که داره کلی انتظار و توقع از همینگوی براش شکل میگیره ولی بعد از خوندن کتاب ، اصلا براش راضی کننده نیست و میگه WTF و کتاب رو از پنجره میندازه بیرون، ما هم امکان داره از این فیلم کلی انتظار و توقع داشته باشیم و کلی نقد در موردشون خونده باشیم ولی در آخر و بعد از دیدن فیلم اصلا راضی نباشیم و بگیم WTF و عملا این فیلم رو مثل پت بندازیم بیرون)
فیلم با مشکل روانی یک فرد شروع شد و بعد با اضافه شدن تیفانی عملا مشکل روانی دو نفر رو مطرح کرد ولی در طول داستان به این مشکل اصلا پرداخته نشد ، شاید یه درس از بیماری های روانی از این قبیل میشه گرفت اینه : این بیماری ها شاید با روش هایی ( مثل قرص و دارو و رفتن یش روانپزشک) قابل کنترل باشن ولی درمان پذیر نیستن .

خلاصه کلام ، فیلم خوبیه و ارزش دیدن داره ولی به هیچ عنوان انتظار یک masterpiece رو نداشته باشین ، اگه بخوام منصفانه و با در نظر گرفتن همه عوامل یک امتیاز به فیلم بدم بین 7 تا 7.5 ـه


پ.ن1:یک سوال هم از بچه هایی که زبانشون خوبه دارم ترجمه دقیق عنوان فیلم چی میشه؟
پ.ن2: نظر سنجی به تاپیک اضافه شد .

Impish
04-12-2013, 05:45 PM
دفترچه ای با خطوط نقره ای...
فکر کنم عنوان بدی نباشه
یه سری از دوستان از فیلم خوش ـشون نیومده بود ، هرچی به ذهن ـشون رسید گفته بودن
من این تایپیک رو قبل از دیدن فیلم مطالعه کرده بودم و طبق نظرات دوستان منتظر یه افتضاح بودم ولی بعد از بیست دقیقه کاملا نظرم عوض شد
من از ده ، هفتو نیم میدم تو فیلم های مطرح امسال که نامزد خیلی از مراسم های معتبر بودند خیلی بهتر از آرگو و زندگی پای و اسکای فال (نظر شخصی)، یه کم بهتر از بینوایان بود،جانگو هم که اصلا حساب ـش جداست (بقیه رو ندیدم هنوز)
خلاصه ، به نظر من فیلم خوبی بود و نظرات بعضی از دوستان شدیدا سختگیرانه بود

Shayea
04-12-2013, 06:43 PM
یک سوال هم از بچه هایی که زبانشون خوبه دارم ترجمه دقیق عنوان فیلم چی میشه؟

Silver Lining اصطلاحه !

یه جورایی خوش بین بودن رو میرسونه .:Smiley35:
یا امید داشتن تو یه موقعیت بد .

مثلا من توی یه فیلم شنیدم که یارو به رفیقش گفت :

! Have Some Silver Lining For Christ's sake

این یکی رو مطمئن نیستم که کاملا درست باشه ولی یه جا شنیدم :

! Paint Some Silver Lining In Your F*cking Imagination

اگه کلمه ای ترجمه کنید خراب میشه , " دفترچه ای با خطوط نقره ای " درست نیست !

چون فیلمش هم مفهوم Silver Lining رو میرسونه !:Smiley69:

Mikado
04-12-2013, 07:17 PM
حرف آقای "امیرعلی" کاملاً دُرسته.

silver lining از اصطلاحی اصلی تر یعنی Every cloud has a silver lining اومده، به معنای " هر ابر نشانه ای از امید است" که بیشتر در کاربرد "هر اتفاق بدی می تونه وجه خوبی هم داشته باشه" به کار میره. منبع (http://www.phrases.org.uk/meanings/every-cloud-has-a-silver-lining.html)

Playbook هم اشاره داره به کتابی که کاراکتر "رابرت دنیرو" داشت و توی اون همه آمارهای بازی ها رو نگه می داشت.

به نظرم جالب است به ترجمه این عنوان به زبان های دیگه نگاه کنید:

به فرانسوی "Le Bon Côté des choses" یا "وجه خوب اتفاقات"
به ایتالیایی "Il lato positivo" به معنای "نیمه پُر لیوان"
به عربی "المعالجة بالسعادة" به معنای "درمان به طریقه شادی"
به لهستانی "Poradnik pozytywnego myślenia" به معنای "راهنمای مثبت فکر کردن"
به بلغارستانی "Наръчник на оптимиста " به معنای "دفترچه خوش بین ها"
به زبان چک "Terapie láskou" به معنای "عشق درمانی"

Achillies
05-12-2013, 02:01 AM
Silver Linings Playbook
http://www.picoup.ir/images/00632175936879217943.jpg
.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt1045658/)

فیلم زیبایی بود. به نظر من که حقش بود نامزد جایزه اسکار بشه. از داستان فیلم خوشم اومد. یه چیز جدیدی بود. تا حالا ندیده بودم درباره عشق دوتا بیماری که مشکل روانی داشتن فیلم بسازن. از بازی دو بازیگر اصلی فیلم(بردلی کوپر و جنیفر لارنس) خیلی خوشم اومد. مخصوصا جنیفر:Smiley30:
سکانس های محبوبم هم چند تا بودن: یکی وقتی پت میگه WTF و کتاب رو پرت میکنه بیرون! اصلا وقتی F-word رو میگه کلی حال میکنم. یکی هم وقتی تیفانی سر قضیه شرط بندی وقتی میخواد توضیح بده که باخت های بابای پت تقصیر اون نیست میگه "Not that i give a f*ck" خیلی قشنگ میگه!
دومی سکانسی که با هم تو خونه دوست پت سر میز شام درباره قرص ها حرف میزنن.
سوم وقتی تو رستوران شام میخورن و پت درباره نحوه اخراج شدن تیفانی میپرسه و قاتی کردن تیفانی و به هم ریختن میز شام!
چهارم سکانسی که با هم رقص رو شروع میکنن و یه آهنگ گوشنوازی هم پخش میشه. کلی حال کردم با اون سکانس.:Smiley19:
پنجم وقتی تو مسابقه رقص نمره 5 گرفتن و اون همه خوشحال شدن درحالی که بقیه مونده بودن که چرا خوشحالن!:Smiley14:
در کل نمره من به این فیلم 8.5

erfanxxx
06-27-2013, 04:10 AM
بلاخره وقت شد دیدمش
نکته اول اینکه وقتی فیلمو دیدم و رفتم به imdb که امتیاز بدم و وقتی دیدم ژانر نوشته : کمدی ... واقعا جاخوردم چون در تمام فیلم احساس کمدی بودن نداشتم ( عادت دارم فیلمارو بدون هیچ مطالعه ای درباره ژانر و موضوع و غیره ببینم )
فیلم نسبتا بدی نبود ... می تونست خیلی بهتر از این ها بسازه ... بازی ها بد نبود ... همه به نقش اول مرد ایراد گرفتن ولی به نظرم اونقدرام مستحق کوبیدن دوستان نبود
متاسفانه آخر فیلم همون کلیشه بود .. شاید بزرگترین نقطه های قوت : دیالوگ های بین دو کاراکتر اصلی و ازهمه مهمتر وقتی هردو توی حرفای همدیگه حرف می زدن و تورو با چالش بیماری خیلی خوب همراه می کرد بود ... کاراکترهای جانبی مثل اون بیمار روانی سیاه پوست هم خیلی خوب بود ... ورود و خروج هاشون به فیلم ( همون کاراکترهای جانبی ، به خصوص مرد سیاه پوست ) برام معنا داشت و به نظرم هوشمندانه بود
امتیاز من :
7/7