Breaking Bad | بحث اپیزودیک | فصل پنجم، اپیزود نهم

[Joey]

http://picoup.ir/images/22985934206829940760.jpg

Season 5, Episode 9: "Blood Money"
فصل پنجم، قسمت نهم: "خون بها"

تاریخ پخش: 11 آگوست 2013

خلاصه ی داستان:

در شروع اپیزود والتر را در فلش فورواردی با همان قیافه ی متفاوت که در ابتدای فصل پنج دیدیم، در حالی می بینیم که به خانه ش که حالا متروکه و حصارکشی شده، وارد می شود و سم رایسن ی که مخفی کرده بود را بر می دارد.

هنک که با دیدن کتاب اهدایی گیل به والتر و نوشته های ابتدای آن حسابی شوکه شده،‌ کتاب را بر می دارد و همراه با ماری خانه ی والتر را ترک می کنند. هنک نوشته ها و دست خط ابتدای کتاب گیل و کتابی که در خانه ی والتر پیدا کرده را با هم مقایسه می کند و تصمیم می گیرد به طور انفرادی در گاراژ خانه ش تمام پرونده های پیشین مربوط به گیل، گاس فرینگ و شیشه ی آبی را برای پیدا کردن سر نخی از والتر بررسی کند. لیدیا به کارواش والتر می آید و در حالی که از خلوص شیشه ی تولیدی در غیاب والتر ناراضی است، تقاضای بازگشت موقتی والتر به کار را دارد، ولی جواب والتر منفی است.

در سوی دیگر جسی دو کیف پولی را که والتر به او داده بود را پیش ساول می برد تا او پول ها را برای خانواده ی پسری که در کنار خط راه آهن کشته شد و برای نوه ی مایک ارسال کند. ساول که مخالف این کار است، موضوع را با والتر در میان می گذارد. والتر به خانه ی جسی می رود و کیف های پول را بر می گرداند و سعی می کند جسی را از عذاب وجدان کارهای گذشته خارج کند. جسی فکر می کند مایک کشته شده و والتر از ماجرا خبر دارد، اما والتر همه چیز را انکار می کند و به جسی می گوید فکر می کند حال مایک خوب است.

سرطان والتر دوباره برگشته است. والتر متوجه گم شدن کتاب می شود و به هنک شک می کند. والتر ردیابی را که هنک در زیر ماشینش جاسازی کرده پیدا می کند. در حالی که هنک مشغول بررسی پرونده هاست، والتر به سراغ او می آید. والتر و هنک ابتدا هیچکدام چیزی به روی هم نمی آورند، اما والتر تصمیمش عوض می شود و ردیابی را که پیدا کرده به هنک نشان می دهد. هنک درِ گاراژ را می بندد و ...



.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=24716&p=126577&viewfull=1#post126577) .:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt2301471/)

[Ho3!En]

اولش فکر کردم قصد کش دادن داستان رو دارن ولی breaking bad واقعا سریال متفاوتی هستش فکر نمیکردم به این زودی همه چی تو یه قسمت لو بره فکر کنم قبلا تو یکی از نظر سنجی ها پیش بینی کرده بودم که این جوری بشه:Smiley36:
فقط هنگ کرده بودم بعد از اینکه جی پی اس رو پیدا کرد خیلی باحال بود:Smiley10:
پس والتر میمیره و قراره بد تموم بشه فقط اخرش خیلی قراره بد بشه خوشم اومد بعد از این همه انتظار یه چیز قشنگ دیدیم:Smiley17:
10 تمام

[AmiR RezA]

خوب بود خوشم امد :Smiley35:
با خودم فکر میکردم بعد از یه مدت وقفه ممکنه نحوه بازیه بازیگرا افت کرده باشه ولی , نه اشتباه میگردم بازی ها عالی بود.

به نظرم پایان Breaking bad یه چیزی تو مایه های قسمت 9 فصل سوم سریال GOT میشه.

10 میدم

[JenabPargaar]

5 دقیقه ی اول و 5 دقیقه ی آخر این قسمت رو خیلی دوست داشتم.
اولش واقعاً شوکه شدم وقتی خونه ی والتر رو اونجوری دیدم، ایده ی اسکیت بازی کردن پسرا تو استخر والت رو خیلی دوست داشتم. وقتی هم که همسایشون کارول اونجوری با دیدن والت وحشت کرد معلوم شد که دیگه کل شهر هایزنبرگ رو شناختن. فقط موندم با این وضعیت و اون اسلحه ای که خریده رایسن رو دیگه می خواست چیکار کنه. فکر کنم قضیه ی رایسن هم باید داستانش جالب باشه.
5 دقیقه ی آخر هم که عالی بود، خوشم اومد والت تا آخرین لحظه که هنک بهش مشت زد خودش رو از تک و تا ننداخت، خیلی طلبکارانه باهاش برخورد کرد، اولش که شاکی بود ازینکه چرا واسش ردیاب گذاشته، بعدش هم بهش میگه از طرز نگاه کردنت خوشم نمیاد، عالی بود یعنی این دیالوگ :Smiley14:
بازی هنک هم فوق العادس، اصلاً نمی شه با بازیش توی under the dome مقایسه اش کرد، اونجا واقعاً دوست ندارم بازیش رو.
با اینکه از بقیه ی قسمت های این اپیزود خیلی راضی نیستم، با این حال همین دوتا 5 دقیقه ارزشش رو داشت تا بهش 9 بدم. البته اگه بخوام با بقیه سریالا مقایسه کنم که باید بهش 20 بدم اصلاً، ولی نسبت به خود سریال برکینگ بد بهش نمره دادم. عالی بود آقا عالی!

[om3ga]

ارزش صبر کردن رو داشت!!!
خونه داغون شده...والتر رایسن رو ورمیداره...باز میخواد پریز رو پیچ کنه سرجاش...بعد یادش میوفته همه چی رو شده ، دیگه احتیاجی به دروغ گفتن و لاپوشونی نیست...خونه داغونه یه پریز در اومده هم روش...
همه صحنه هاش یه داستانی داره این سریال!!! :Smiley35:

[WalTer WhiTe]

روز درجه یکی داشته باشید!


واقعا عالی شروع شد و عالی تر تموم شد.میشه گفت چند دقیقه ی ابتدایی ادامه همون چند دقیقه ای بود که در اوایل قسمت اول از فصل پنجم دیدیم که در اون جا والتر در حال فرار بود و به دنبال اسلحه بود و در یک رستوران با کسی قرار داشت.وقتی خونه والتر رو با اون وضعیت نشون داد و کلمه هایزنبرگ رو روی دیوار داخل خونه دیدم دیگه برای من سریال تا حدی رو شد.
همه خواهند مرد غیر از والتر که سرنوشتش با مریضی گره خورده است
آیا میشه اینطوری حدس زد ؟
یعنی میشه اسکایلر و بچه هایش بمیرند ؟
یعنی در ادامه شاهد مرگ جسی عزیز خواهیم بود؟
یعنی والتر میزنه به سیم آخر و هنگ رو هم میکشه ؟
اینها سوالاتی بود که در اون لحظه به ذهن من خطور کرد!


http://picoup.ir/images/02735388710732356118.jpg
http://picoup.ir/images/06536727298620800946.jpg


از این چند سکانسی که عکسش رو گذاشتم واقعا خوشم اومد.از یک طرف هنگ موضوع رو فهمید و از طرف دیگه والتر با بچه هاش داره با هنگ خداحافظی میکنه و متوجه داغون بودن هنگ نیست.صحنه جوش آوردن هنگ به اون شکل رو می تونم بگم از بهترین صحنه های این قسمت بود که واقعا فرو رفتن یک نفر در نقشش رو به زیبایی نشون داد.



http://picoup.ir/images/56018773024411713378.jpg

می رسیم به جسی :
جسی عذاب وجدانش عود کرده.چرا خوب نمیشه این عذاب وجدان ؟
یعنی کلمه خون بها اینقدر سنگین بوده که روی جسی تاثیر گذاشته و می خواد جبران کنه؟
نه
جسی دلش پره.چون زندگی خودش و خیلی های دیگه رو به *** کشیده.
میخواد جبران کنه ولی بلد نیست چطوری جبران کنه. بلد نیست درست فکر کنه. در نتیجه پیش کسی میره که اصلا معنی و مفهموم جبران کردن رو نمی فهمه و شخص ترسویی هست.
اون شخص کیه ؟
ساول گودمن افسانه ای!
کسی که همیشه حللال مشکلات هست.ولی تو این مورد اون کاری ازش بر نمی یاد .
چرا کاری ازش بر نمی یاد.چون از والتر می ترسه!

جسی در ادامه دوباره یکی از بهترین اشک هایش رو در مقابل پیرمرد فقیر می ریزد و با این اشک ها بی فکری های خودش رو بعد از این صحنه ادامه میدهد و می خواهد خودش رو تطهیر کند.
بی فکری و عذاب وجدان تا حدی ادامه پیدا میکند که جسی تصمیم می گیرد همه پول ها رو در خیابان در جلوی خانه های مردم بریزد.شاید هم جلوی خانه های افراد فقیر می ریخت.
ولی هیچ کدوم از این کار ها نمی تواند تسکین دهنده درد جسی باشد.


http://picoup.ir/images/83718639981183451896.jpg

می رسیم به دقایق طوفانی و زیبای آخر این قسمت.
هنگ فهمیده چی شده ولی فشار روانی اینقدر رویش غلبه کرده که قادر نیست فکر کنه پس وقتی والتر موضوع ردیاب رو به هنگ میگه همه چی رو میشه. هنگ هم درون این بقز و نفرت کنترلش رو از دست میدهد و همه چی رو می گوید و ادامه ماجرا ...
دیالوگ های زیبای دقایق پایانی نشان از قدرت نویسنده دارد که در چنین قسمتی همه چیز رو علنی میکند.



والتر : هنک، سرطانم عود کرده
هنگ :خوبه، بپوس و بمير مرتيکه ي حرومزاده


والتر : من يه مرد در حال مرگ هستم که يه کارواش رو مي چرخونه
خدا منو بکشه اگه چيزي که گفتم دروغ باشه !


هنگ : من نمي دونم تو کي هستي. حتي نمي دونم ديگه با کي دارم حرف مي زنم
والتر: اگه نمیدونی من کی هستم، پس شاید بهتر باشه که قدم هات رو آروم برداری!

دیالوگ آخر بی نظیر بود چون والتر علنا هنگ رو تهدید کرد



امتیاز :9
در واقع این 9 من سگش می ارزه به اون 9 هایی که به سریال های دیگه میدهم و ارزشش خیلی بیشتر هست

[alizade]

همین که تو این اپیزود تکلیفو معلوم کرد(تقابل علنی والتر و مایک)خیالمو راحت کرد که از لاپوشونی مایک دیگه خبری نیست.از همین الان خودمو واسه یه پایان درام واقعی آماده کردم.
:Smiley24:

[mas5oud281]

یک قسمت کاملا رو حساب همه چیش مو ب مو دقیق از کاره جسی خوشم اومد که پولارو میریخت جلو در مردم یاد رابین هود افتادم
سرطان والترم از دوباره برگشته یعنی چی میخواد بشه از سرطان بمیره بدست هنگ بمیره یا کسه دیگهای ولی فک کنم حتما بمیره

[hypetrak]

بلاخره انتظار ها به پایان رسید و والتر دوباره برگشت.
لحظات اول فیلم کاملا من رو به این فکر فرو برد که چطور آدمی که این همه بریز و بپاش کرد (والتر) از اون بالا،پایین اومد و همه چیزش رو از دست داد.همه چیزش نابود شده بود.
فوق العاده شروع شد و فوق العاده تموم شد.خوشم میاد از کارگردان که توی صحنه های بحرانی فیلم و نقطه اوج ها مثل بو بردن هنک از قضیه و درگیری آخره این قسمت،هیچ آهنگی نه توی اون صحنه نه بعدش پخش نمیشه.
بازی آرون پل و نقش جسی پینکمن منو میکشه.عالیه این بازیگر.آخرش یه روزی از دستش کلمو میکوبم دیوار:Smiley107:
به نظرم آخر کار شاهد مرگ هنک باشیم.سکانس بای بای کردن والتر با هنک خیلی طعنه آمیز بود

[coco]

اونجای که والتر داشت به جسی راجب مایک دروغ میگفت به نظر من داستان پشت این صحنه هست..جسی از والتر بیزار میشه وقتی میفهمه که والتر دروغ بهش گفته

هنک هم میزاره تا والتر با مرگ طبیعی بمیره فقط 6 ماه مونده

جسی روز های آخر زندگی والتر یه تیر حرومش میکنه و ما رو توی بهت میزاره...

امید وارم اینطوری بشه چون خیلی قشنگه

به این قسمت 9 میدم فقط بخاطراینکه اونجا ردیاب رو پیداکرد زیاد جالب نبود ...[/center][/center]

[coco]

اونجایی که والتر داشت به جسی دروغ میگفت راجب قتل مایک به نظر من داستان تموم شدن زندگی والتر پشت همین قضیه است

جسی وقتی که میفهمه داستان چی بوده توی آخرین روزهای زندگی والتر تیر خلاصو خالی میکنه.. امیدوارم که اینطوری تموم بشه

به این قسمت 9 میدم..چرا؟ففط به خاطر اینکه والتر ردیاب رو پیدا کرد زیاد جور در نمیاد

[Achillies]

شروع خوبی برای نیم فصل دوم بود. همیشه تو دقایق اولیه باید گیج و مبهوت سریال رو نگاه کنم:Smiley36: ولی خوبیش اینه که اون آخرها که مفهوم این سکانس ها رو میفهمم میگم آهــــــــان! پس اینطوری بوده!:Smiley36:بعدش هم به علاقه‌ام به کارگردان و نویسنده های سریال افزوده میشه.
یعنی این سریال تمام سکانس هاش حساب شده است. وقتی سریال رو میبینم مطمئنم که هر ثانیه اش یه مقدمه ای برای ثانیه بعده!
تو این قسمت هم بیشتر بازی خوب بازیگرها تو چشم بود.
اون قسمتی که والتر هنک رو تهدید میکنه واقعا عالی بود! یعنی مو به تن من سیخ شد!
خود برایان کرانستون(والتر) کارگردان این قسمت بود.
تو تاکینگ بد هم وینس گیلیگان گفت که قسمت بعدی مربوط به حرف های لیدیا درمورد اون 68 درصده:Smiley39:
به این قسمت 9 دادم، به امید اینکه به قسمت آخر 10 بدم.گیلیگان که میگفت خود من و نویسنده ها رو راضی کرده آخر قسمت و بیشتر بیننده ها رو هم راضی خواهد کرد.

[MaMaLoM]

وای این 5 دقیقه اول چی بود؟؟؟
میخاد خود کشی کنی یا هنک ـو بکشه ؟؟
چه قیافه داغونی چه سرو وضعی !
چه لیاسایی!
خونه نابود شده ـو خاونواده از دست رفته!؟
از فصل اخر دکسترم یه همچین اپیزودایی انتظار میرفت که متاسفانه ندیدیم هنوز
همه چی تو یه قسمت تموم شد / خیال مردمم راحت / بعد یه سال باید یه همچین اپیزود عالی ببینیم / واقعا محشر بود / مخصوصا بازی هنک شریدر!
این سکانس ـو که دیدم یه لحضه افتادم یاد گاس فرینگ که اینقدر ریلکس تو رستورانش پول شویی میکرد

http://upcity.ir/images2/04963891440745180262_thumb.jpg (http://upcity.ir/viewer.php?file=04963891440745180262.jpg)
والتر حتی از گاس هم ریلکس تر بود.
این اپیزود 10 داره ولی 9.5 میدم
10 رو میذارم واسه بعد / مطمئنم از این بهترم داره:Smiley35:

[Joey]

دیدن سقوط والت با اینکه خبلی سخته، در عین حال خیلی هم جالبه. کسی که همزمان وقتی داره میگه 6 ماه دیگه بیشتر زنده نیست، توی چشمای هنک زل میزنه و بهش میگه بهتره مواظب قدم هایی که بر می داری باشی. چقدر این سکانس پایانی فوق العاده بود و چقدر عالی بازی شده بود. لحظه ای که هنک گفت دیگه حتی نمیدوونم دارم با کی حرف می زنم تمام حس متضاد و غریبی رو که هنک در مورد والتری که تا قبل از اون می شناخت و به یک باره برایش به یک اهریمن تمام عیار تبدیل شده بود رو می شد در نگاه هایش دید و لمس کرد. مثل همیشه توجه به جزئیات کوچیک سریال رو به بهترین اثر در نوع خودش تبدیل میکنه، جایی که باید خیلی فکر کنی تا بتونی ایرادی پیدا کنی،‌ و اون موقع است که پس از پایان اپیزود با خودت میگی دلم برای این سریال تنگ میشه.

9.5 از 10

[D O R D I]

همه چیز رو دوستان گفتن چیزی نموند واسه من:Smiley17:
میخواستم نبینم مثل دکستر کلا بیاد فصل تموم شه ببینم نشد هرچی سعی کردم منم 10 میدم نوش جونش:Smiley30:

[Bill The Butcher]

watch and learn you idiot Dexter crew!

[justUnited]

حرفی نمونده جز اینکه بهترین سریالی که به عمرم دیدم!

یه توصیه به دوستان کنم اینکه چون اکثر سریالهای خوب دوشنبه میاد این بریکینگ بد رو بزارید آخر از همه ببینید چون در غیر اینصورت هیچکدوم از اون سریالها به چشمتون نمیاد از بس که این سریال خداست!!!!! :Smiley19:

[saeedbahari]

از عالی بودن این قسمت چیزی نمیگم..از شاهکار بودن سریال حرفی نمیزنم..فقط از بازی این سرکار خانم "لیدیا" خیلی خوشم میاد...راستش جوری با چشم و صورتش بازی میکنه که من کیفور میشم...برای مرور خاطرات برگشتم به قسمت 4 و 5 همین فصل اخر..

[Irag]

یه توصیه به دوستان کنم اینکه چون اکثر سریالهای خوب دوشنبه میاد این بریکینگ بد رو بزارید آخر از همه ببینید چون در غیر اینصورت هیچکدوم از اون سریالها به چشمتون نمیاد از بس که این سریال خداست!!!!!

این سریال یه کلاس اموزشی رایگان برای تمامی تولیدکنندگان سریال‌های خارجی و داخلی.
بدون سقوط داره به کارش ادامه میده.
نکته‌ی مهم در سکانس افتتاحیه به نظرم اتفاق اتفاد زمانی که همسایه از دیدنش شوک همراه با ترس داشت.

[jacket]

زنده نموندن والتر بیشتر از ۶ ماه فقط باعث قاطی کردنش میشه . واسه والت فقط خوانوادش و آبروش مونده که هر کسی سعی کنه ازش بگیره من واسش مرگ دردناکی پیش بینی میکنم . حالا چه می خواد هنک باشه یا شریک های سابقش .

[VIVA THE ROCK]

در مقایسه با سریالهای دیگه 100 از 10 اما در مقایسه با خود سریال 9 از 10 .عالی بود ...

[erfanxxx]

ابتدای فیلم خیلی عالیه ... چون به مخاطب می گه قراره روند سریال چطور پیش بره ( همونطور که در همه فیلم های درام می بینیم ، سعی می کنه با مخاطب بیشتر منطقی برخورد کنه تا غافل گیری )

این عذاب وجدان ها و افسردگی های جسی یه جورایی تکراری شده اما با شخصیتی که توی فیلم براش ساخته شده قابل باوره - ولی زیادی روی این قضیه داره مانور می ده ( حتی اسم این اپیزود رو هم "پول ِ خونی " گذاشته بود ) ... ** سکانس عالیه جسی دو تاس ... یکی سیگار ( یا علف ) کشیدنش توی اتاق انتظار ... دومی پرتاب کردن پول ها **

در مورد سکانس آخر حرف زیاده ... یکی از نکات مربوط به فیلم برداری این سکانسه .... دقت کنین دوربین توی گاراژ هنگ قرار داده شده ** در صورتی که می تونست از بیرون و همراه با والتر بیاد و ما والتر رو ببینیم که به سمت گاراژ می ره ** اما در واقع این هنکه که منتظر والتر توی گاراژ می مونه ( البته از نظر فیلم برداری وگرنه خوده هنک هم فکر نمی کرد بیاد ) .... که این خودش برای مخاطب می تونه راه گشای سکانس و حتی فیلم باشه
و خوب ادامه قسمت های بعد هم در اخرین صحنه قرار داده شد ( وقتی هنگ و والتر رو در روی هم قرار گرفتن و بهت می گه قراره در قسمت های بعدی چی ببینی ) ** البته از گفته ها و چیزای دیگه هم می شه فهمید ... خر که نیستیم:Smiley35: ... ولی می خوام بگم بسیار زیرکانه و با فکر همه چی انتخاب شده .... کاش یه ذره فیلم سازای ایرانم عقلشون کار می کرد **

من 9 می دم

یه صحنه ای که خیلی خوشم اومد ... اونجایی بود که هنگ داره با نفرت و انزجار از خونه والتر می ره ( بعد از این که کتاب شعرو پیدا کرد ) ... والتر هم همراه بچه اش می آد و حال هنگ رو می پرسه ... که یه جورایی هنگ در مقابل این حقیقت قرار می گیره که باید از این مرد ِ " خوانواده دوست " متنفر باشه؟ آیا؟ ... یه جورایی این قسمت مارو هم در مقابل این چالش قرار می ده .... هنگ این گیجی و مبهوت شدن و اینکه فقط دلش می خواد فرار کنه رو خوب بازی کرد ** البته اون نفرت آخر فیلم از هنگ هم قشنگه **

[jacket]

تو سایت metacritic 99 گرفته !!!!!!

[om3ga]

کسی که همزمان وقتی داره میگه 6 ماه دیگه بیشتر زنده نیست، توی چشمای هنک زل میزنه و بهش میگه بهتره مواظب قدم هایی که بر می داری باشی

نمیدونم چرا ولی یه حسی میگه جریان برگشت سرطان الکیه...والتر برا "کاور" کردن خودش اینو میگه!!! :Smiley39:
چون وقتی والتر واردِ خونه میشه یه سرفه کوچیک میکنه...هرچقدر هم زمان گذشته باشه اگه سرطان برگشته باید وضعیت والتر حاد بشه نه مث دورانی که رو به بهبودی بود...جور در نمیاد!!! :Smiley39:

[Barkeep]

اول از همه میخواستم یادی از تیتراژ کنم که من یکی رو برد پارسال همین موقع ها.. یعنی نوستالژی فوران کرد سر تیتراژ ! حس خیلی خوبی بود.

خوب کاری کردن که داستان هنک و والتر رو تو همین قسمت اول معلوم کردن و موش و گربه بازی رو کنار گذاشتن. همین ویژگی ـه که با همه سریالها متفاوتش کرده.
دلمون تنگ شده بود واسه محکم حرف زدن و عمل کردن والتر. تو این قسمت خیلی خوب بازی کرد. هنوز هم ستاره ی اصلی باقی مونده.

جسی هم خوب بازی کرد اما همین قسمت اولی تریپ جالبی برنداشته بود زیاد خوشم نیومد. اما اینا به کنار، این بشر خیلی خوب بازی میکنه. دمش گرم.
بامزه بازی ها و دیالوگ های Saul هم دوست میداریم بسیار.

نکته ی دیگه اینکه....... آنا گان چه خوشگل شده !


دیالوگ برتر هم آخرین حرف والتر بود که با پررویی تمام به هنک گفت: حالا که نمیدونی داری با کی حرف میزنی و این شخص رو نمیشناسی... مراقب قدمهایی که برمیداری باش.


8/10

[anderson20888]

باید به این قسمت 10 داد...

صحنه خونه والتر در آینده خیره کننده بود

عمق فاجعه رو میتونستم تو چهره جسی ببینم . عالی بازی کرد .

دقیقا همون چیزی بود که از breaking bad انتظار داشتم .

[AR!@N]

کاشکی میومد محل ما دلار هارو پرت میکرد بیرون :Smiley36:

[EMINENT]

بالاخره پرده ها کنار رفت ! خوبیه این قسمت این بود که سریع رفت جلو و هنک با والتر روبرو شد، فکر نمیکردم به این زودی اتفاق بیوفته، والتر با اون دیالوگ آخرش به هنگ حالی کرد که هایزنبرگ ینی چی!!!


if you dont know who i am then maybe your best course would be to tread lightly


http://picoup.ir/images/93893716961201914505_thumb.jpg (http://picoup.ir/viewer.php?file=93893716961201914505.jpg)

[NOjAN]

رسما اوردوز کردیم با تماشای این اپیزود :Smiley19:بازی "دین نوریس" تو نقش هنک فوق العاده بود. خصوصا سکانسی که از خونه ی والتر بیرون اومده بود و رانندگی می کرد.
تیکه ی معرکه ی دیگه ی این قسمت صحبتای والتر با جسی بود. نحوه ی حرف زدنش و اطمینان دادنش به جسی (در حالی که بیننده می دونه داره دروغ میگه) حس خیلی تلخی رو به وجود میاورد. انگار نویسنده می خواد این رو القا کنه که این آدم دیگه واقعا "بد" شده و هیچ راه برگشتی توش نیست!

همیشه یکی از بهترین سریالهایی بوده که دیدم. 10 می دم به این قمست.

[arzhang]

فقط سکانس آخر ؛ فقط جمله آخرش!

[micro]

هر چقدر بریکینگ بد فصل آخری داره خوب جلو میره در عوض دکستر آبکی شده شدییید
فقط 6 قسمت داستان افسردگی دبرا طول کشید
انتظارمون از دکستر خیلی بیشتر بود
از این بحثا بگذریم یکی از بهترین سکانس هایی که تو عمرم دیدم تو این قسمت بود
هنگ و والتر ترکوندن تو این قسمت
فقط این افسردگی و عذاب وجدان جسی یخورده دیگه داره کش پیدا میکنه.... با اینکه خیلی خوب بازی میکنه ولی دیگه کم کم داره لوس میشه...
فصل آخر بریکینگ بد خیلی عالی بوده تا اینجا
امتیازم به این قسمت 10....

[WalTer WhiTe]

چرا هیشکی در مورد این سم رایسن که والتر از تو خونه اش برداشت نظری نداره ؟
آیا والتر به نظرتون چنین آدمی هست که قلب سیاهش دچار تحول دراماتیک شود و مثل جسی دچار عذاب وجدان شدید شود و
در انتها به سراغ خوردن سم و خود کشی برود تا ما رو ناراحت کند؟
چون گیلیگان همیشه از این جور صحنه های ابتدایی در سریال زیاد نشون داده مثلا اون چشم عروسک و از این جور چیزها رو که یادتون هست
پس شاید هم والتر سم رو برداشته تا کسی یا گروهی رو از پای در بیاورد چون در قسمت اول در دقایق اولیه دنبال اسلحه بود
به هر حال به نظرم ممکنه این برداشتن سم رایسن که دیدیم، تکلیف والتر و قسمت اخر و کلا بریکینگ بد رو روشن کند
امیدوارم والتر با سرنوشتش بمیرد که همانا مرگ با سرطان هست نه با سم رایسن !

[Achillies]

چرا هیشکی در مورد این سم رایسن که والتر از تو خونه اش برداشت نظری نداره ؟
آیا والتر به نظرتون چنین آدمی هست که قلب سیاهش دچار تحول دراماتیک شود و مثل جسی دچار عذاب وجدان شدید شود و
در انتها به سراغ خوردن سم و خود کشی برود تا ما رو ناراحت کند؟
چون گیلیگان همیشه از این جور صحنه های ابتدایی در سریال زیاد نشون داده مثلا اون چشم عروسک و از این جور چیزها رو که یادتون هست
پس شاید هم والتر سم رو برداشته تا کسی یا گروهی رو از پای در بیاورد چون در قسمت اول در دقایق اولیه دنبال اسلحه بود
به هر حال به نظرم ممکنه این برداشتن سم رایسن که دیدیم، تکلیف والتر و قسمت اخر و کلا بریکینگ بد رو روشن کند
امیدوارم والتر با سرنوشتش بمیرد که همانا مرگ با سرطان هست نه با سم رایسن !
گیلیگان تو برنامه تاکینگ بد گفت که این سم لازمش میشه و وقتی اون زنه پرسید چند نفر با اون سم میمیرن گفت که میتونه سه یا چهار نفر رو بکشه!
این والتری که من میبینم عمرا خودکشی کنه! احتمالا میخواد چند نف رو بکشه. امیدوارم آخر سریال خودکشی نکنه و من هم ضایع نشم:Smiley36:

[Joey]

به نظرم والتر داره خدایی میکنه، حتی الان که هنک از قضیه با خبر شده، و اصلا هم تو فکر و خیال پایان دادن به این روند نیست، چه برسه بخواد خودکشی کنه. کسی که با تمام وجودش میگه میخواد جلوی سرطان بایسته و ثانیه ی بعد اونطور برای هنک خط و نشون میکشه، بیشتر از این ها برای امپراطوری ش ارزش قائله. والتر خودش رو خدایی میدونه که به هیچ کس اجازه نمیده کوچکترین گزندی به امپراطوری ش وارد کنه و اگه شرایط ایجاب کنه حتی برای جسی هم هیچ رحمی قائل نمیشه، چه برسه به هنک. تنها چیزی که میتونه چنین موجودی رو از پا در بیاره اینه که یک جوری به این فلسفه ی خدایی کردنش شک کنه و اونجاست که آقای اسکارفیس قصه ی ما با اون آتشبار جنگی ش حتی دیگه همون مستر چیپس اپیزود یک هم نخواهد بود ...

[JenabPargaar]

چرا هیشکی در مورد این سم رایسن که والتر از تو خونه اش برداشت نظری نداره ؟
آیا والتر به نظرتون چنین آدمی هست که قلب سیاهش دچار تحول دراماتیک شود و مثل جسی دچار عذاب وجدان شدید شود و
در انتها به سراغ خوردن سم و خود کشی برود تا ما رو ناراحت کند؟
منم تنها فکری که به نظرم رسید اولش واسه این قضیه، خودکشی والت بود. ولی به نظرم قضیه ی رایسن خیلی پیچیده تر از این حرفاس. مسخرست اگه قصد والت خودکشی باشه، مخصوصاً اینکه همین اول کاری با نشون دادن این صحنه ها پیش زمینه اش رو تو ذهن بیننده ایجاد کردن. به نظرم غیر قابل پیش بینی تر از این حرفاست قضیه رایسن. اینو به این خاطر میگم که هر وقت تو سریال فلش فوروارد داشتیم، مربوط به یه اتفاق غیر قابل پیش بینی بوده که حتی با دیدن فلش فوروارد هم نمی تونستی حدس نزدیکی بهش بزنی

[erfanxxx]

تیکه ی معرکه ی دیگه ی این قسمت صحبتای والتر با جسی بود. نحوه ی حرف زدنش و اطمینان دادنش به جسی (در حالی که بیننده می دونه داره دروغ میگه) حس خیلی تلخی رو به وجود میاورد. انگار نویسنده می خواد این رو القا کنه که این آدم دیگه واقعا "بد" شده و هیچ راه برگشتی توش نیست!

همیشه یکی از بهترین سریالهایی بوده که دیدم. 10 می دم به این قمست.

خفن باهات موافقم

[bahador-usefie]

پس شاید هم والتر سم رو برداشته تا کسی یا گروهی رو از پای در بیاورد
چشم بسته غیب گفتی :|
معلومه که میخواد یکی رو بکشه :d
خودکشی هم بخواد بکنه هزار تا راه هست مگه مرض داره رایسین بخوره ؟! :| نه برا کشتن کس دیگه برداشته :d

اضافه شده در : 1


تیکه ی معرکه ی دیگه ی این قسمت صحبتای والتر با جسی بود. نحوه ی حرف زدنش و اطمینان دادنش به جسی (در حالی که بیننده می دونه داره دروغ میگه) حس خیلی تلخی رو به وجود میاورد. انگار نویسنده می خواد این رو القا کنه که این آدم دیگه واقعا "بد" شده و هیچ راه برگشتی توش نیست!
اونجا که میگفت نیاز دارم تا حرفم رو باور کنی برا اینبود که اگه جسی حرفش رو باور نکنه ممکنه مجبور بشه جسی رو بکشه برا همین میگفت که نیاز دارم تا باورم کنی

[Chandler Bing]

بدم میاد وقتی بحث شلوغ میشه. ادم حوصله اش نمیگیره بخونه. اپیزود خوبی بود! برکینگ بد بود واقعا. پر از سکانس های ناب. فقط یه چیز میگم! چون فکر کنم همه حرف های گفتنی رو زدن. برعکس دکستر که فصل اخر هم مثل بقیه فصل هاشه و اصلا به پایان نمیپردازه تو برکینگ بد قشنگ میشه فهمید که والتر به اخر کار رسیده. این خیلی خوبه. مشخص که نویسنده ها کاملا فکر کردن به داستان.
این اپیزود 8 در مقیاس با بقیه اپیزود های همین سریال این نمره رو دادم

سکانس اخر خیلی خوب بود! تو گاراژ. مثل دوتا سگ پیر خشن بودن. مخصوصا هنک با اون چشم هاش. واقعا حال کردم

[beckham]

جسی تو این قسمت واقعا بی نظیـــــــــــــر بود...فقط جــسی!

[shlp]

عالی عالی عالی!
این که هایزنبرگ رو دیوار خونش نوشته شده بود بنظر میاد یک گروهی از والتر میخوان انتقام بگیرن .. رایسن و خودکشی راحتترین حدسه که خیلی هم بعیده چنین آدمی با اون همه مقاومتی که کرده و اون همه اسلحه تو ماشینش بخواد حالا خودکشی کنه!... سکانس رودرویی والت و هنک هم که بینظیر بود نگاه ها و دیالوگ ها عالی بودن قطعا 10 میدم به این اپیزود :Smiley35: