saman_pd09
10-26-2013, 11:18 PM
http://PicoUp.com/di/S3KD/url.jpg
آلفرد هیچکاک به عنوان یکی از اساتید مسلم سینمای جهان شناخته میشود. کارگردانی که به عنوان مبتکر سبکی جدید در جهان سینما به حساب میآید. بیشتر فعالیت هیچکاک در ژانر وحشت(Horror) و جنایت(Crime) بوده است اما او با شیوهی جدید تدوین فیلمهایش و همچنین تزریق عنصری به نام تعلیق، رنگی جدید به بیننده تقدیم کرد به گونهای که حتی امروز پس از گذشت سالیان متمادی از زمان ساخته شدن فیلمها هنوز هم مخاطبین بسیاری به دنبال این آثار هستند.
هیچکاک از طرفداران سینمای هنری نبود و بیشتر در پی آن بود که روایتی ساده و شفاف از یک جنایت را به بیننده تقدیم کند بطوری که خود او بیان میکند:
" من تمام سعی ام را به کار گرفتم تا از هر نوع سختی و پیچیدگی دور باشم.
میخواهم همه چیز دور و برم ساکت و به شفافیت بلور باشد. "
از طرف دیگر شیوههایی که هیچکاک برای ایجاد وحشت و تعلیق در فیلمهایش استفاده میکرد نیز همواره سینماگران را بر آن میدارد تا سینمای هیچکاک را بیشتر مطالعه کنند تا هر چه بیشتر به راز موفقیت او پی ببرند.
"اساسا دو نوع فیلمساز وجود دارد؛ آنهایی که در خیابان قدم میزنند و با چشمانشان به زمین نگاه میکنند و آنهایی که با سرهایی بالا قدم میزنند. کسانی که در مقوله اول جای میگیرند مجبور هستند سرشان را بالا بگیرند تا ببینند در اطرافشان چه میگذرد، اجازه بدهند چشمانشان به چپ و راست حرکت کند و مجموعه تصاویری از آنچه پیش رویشان است گرد آورند. آنها میبینند. اما گروه دوم که همواره سرشان بالاست و نگاه میکنند، نگاهشان را روی نکته ی خاصی ثابت میکنند که نظرشان را جلب کرده. فیلمسازان نوع اول وقتی فیلم میسازند، تصاویری تولید میکنند که خیالی و سیال هستند همچون برگمان و نوع دومی ها تصاویری دقیقا میلی متری تولید میکنند همچون هیچکاک".
ژان لوک گدار
شمال تا شمال غربی
خلاصه: مدیر یک شرکت تبلیغاتی در نیویورک به اشتباه به عنوان نیروی دولت توسط جاسوسان خارجی شناسایی میشود. جاسوسان در پی کشتن مرد هستند در حالی که او تلاش میکند راهی برای نجات خود بیابد...
بسیاری این اثر را (حداقل از نظر داستان) کاملترین کار هیچکاک میدانند. از آنجایی که داستان فیلم شباهت زیادی به پنجره عقبی و سرگیجه دارد، کارگردان به شکلی فیلمنامه را نوشته است که قهرمان داستان تنها فردی باشد که حقیقت را میداند. در واقع اتفاقاتی که برای این قهرمان افتاده است، آنقدر عجیب و غیر منطقی به نظر میرسند که هیچکس حرفهای او را باور نمیکند.
"جیمز استوارت" علاقه بسیاری به بازی در نقش "تورنهیل" داشت اما هیچکاک به او گفت که عدم موفقیت فیلم سرگیجه در گیشه به این دلیل بوده که استوارت پیر بنظر میرسیده. هیچکاک بطور طعنهآمیزی کری گرانت را که 4 سال از استوارت پیرتر بود برای نقش انتخاب کرد.
http://picoup.ir/images/03174535418396365319.jpg
سرگیجه
خلاصه:یک کاراگاه بازنشسته سن فرانسیسکو که از بیماری اکروفوبیا(ترس از ارتفاع) رنج میبرد فعالیت های مرموز همسر دوست خود را دنبال میکند که همین حین در عشق زن گرفتار میشود.
هیچ کدام از فیلمهای آلفرد هیچکاک همچون سرگیجه به موفقیت جهانی نرسیده است. این فیلم توسط بسیاری از منتقدین و مخاطبین به عنوان بهترین اثر هیچکاک عنوان میشود.
همیشه برای انتخاب بهترین فیلم سینما بین این اثر و همشهری کینِ اورسون ولز جدالی بوده است اما در سال 2012 این فیلم گوی سبقت را ربود و بهترین فیلم تاریخ سینما عنوان شد.
نوشتههای بسیاری در نقد و بررسی آثار هیچکاک وجود دارد. از جملهی آنها میتوان به «سرگیجه» نوشته دن اویلر که توسط پرویز شفا و ناصر زراعتی به فارسی برگردانده شده است اشاره کرد. دن اویلر مجموعهای از اطلاعات جذاب و خواندنی را درباره این شاهکار هیچکاک گردآوردی کرده و به مناسبت صدمین سالگرد تولد هیچکاک با مخاطبش قسمت کرده است.
http://picoup.ir/images/55929881809597353762.jpg
پنجره عقبی
خلاصه:یک عکاس که بر اثر حادثهای خانه نشین شده است با دوربین خود فعالیت همسایههای خود را تحت نظر میگیرد و پس از مدتی متقاعد میشود که یکی از آنها مرتکب قتل شده است.
«پنجره عقبی» در سال 2007 از سوی اتحادیه فیلم آمریکا در رتبه 47 بهترین فیلم تاریخ سینما قرار گرفته و در سال 2008 رتبه سوم بهترین فیلم رمز آلود تاریخ سینما را از آن خود کرد.
فیلم برای دههها در دسترس نبود. زیرا که هیچکاک حق نشر فیلم را خریده بود و آن را به عنوان میراثی از خود برای دخترش باقی گذاشته بود. چهار اثر دیگر نیز به همین شکل به عنوان میراث هیچکاک برای دخترش در دسترس نبودند که این پنج اثر به "پنج گمشده هیچکاک" مشهور شدند. "دردسر با هری 1955"، "مردی که زیاد میدانست 1956"، "طناب 1948"، "سرگیجه 1958" به همراه "پنجره عقبی" لیست پنج گمشده هیچکاک را تشکیل میدهند.
http://picoup.ir/images/73545678699863380278.jpg
مردی که زیاد میدانست
خلاصه: خانوادهای که راهی سفر به مراکش هستند با مردی آشنا میشوند. در ادامه مرد کشته میشود و اطلاعاتی امنیتی را در اختیار دکتر بنجامین مک کنا(با بازی جیمز استوارت) قرار میدهد که خانواده را با مشکلاتی روبرو میکند...
هیچکاک که از این اثر دو نسخه در کارنامه خود دارد میگوید: "نسخه اول فیلم توسط یک تازهکار با استعداد ساخته شد و دومین اثر توسط یک کارگردان حرفهای".
یکی از مشکلات هیچکاک در ساخت این فیلم آن بود که او میبایست کار فیلمبرداری را پیش از اتمام فیلمنامه آغاز میکرد.
فیلم جایزه اسکار بهترین موسیقی اورجینال را در سال 1957 دریافت کرد.
http://picoup.ir/images/45766713858398309376.jpg
روانی
خلاصه: منشی شرکت فنیکس مبلغ 40 هزار دلار را از رئیس خود میدزدد و دست به فرار میزند. در میان راه وارد مسافرخانه ای مرموز میشود. جایی که پسری جوان به همراه مادرش زندگی میکند...
یکی از دلایلی که هیچکاک فیلم را بصورت سیاه و سفید تهیه کرد این بود که تصور میکرد فیلم در حالت رنگی بسیار خونین میشود. اما مهترین دلیل سیاه و سفید بودن فیلم این است که هیچکاک قصد داشت فیلم را با کمترین بودجه(کمتر از یک میلیون دلار) تهیه کند.
یکی از نکات جالب فیلم این است که در سکانس ابتدایی "ماریون کرین" سینه بندی سفید پوشیده است و بعد از دزدیدن پول ها رنگ سینه بند به سیاه تغییر میکند. هدف هیچکاک در تغییر این رنگ به این دلیل بوده است که او در ابتدا میخواهد ماریون را فرشتهگونه نمایش دهد اما پس از دزدیدن پولها رنگ مشکی نشان از عمل شیطانی ماریون دارد.
فیلم تنها در 30 روز فیلمبرداری شد و با این حال موفق ترین اثر هیچکاک در گیشه بحساب میآید.
http://picoup.ir/images/99757912014760236614.jpg
آلفرد هیچکاک به عنوان یکی از اساتید مسلم سینمای جهان شناخته میشود. کارگردانی که به عنوان مبتکر سبکی جدید در جهان سینما به حساب میآید. بیشتر فعالیت هیچکاک در ژانر وحشت(Horror) و جنایت(Crime) بوده است اما او با شیوهی جدید تدوین فیلمهایش و همچنین تزریق عنصری به نام تعلیق، رنگی جدید به بیننده تقدیم کرد به گونهای که حتی امروز پس از گذشت سالیان متمادی از زمان ساخته شدن فیلمها هنوز هم مخاطبین بسیاری به دنبال این آثار هستند.
هیچکاک از طرفداران سینمای هنری نبود و بیشتر در پی آن بود که روایتی ساده و شفاف از یک جنایت را به بیننده تقدیم کند بطوری که خود او بیان میکند:
" من تمام سعی ام را به کار گرفتم تا از هر نوع سختی و پیچیدگی دور باشم.
میخواهم همه چیز دور و برم ساکت و به شفافیت بلور باشد. "
از طرف دیگر شیوههایی که هیچکاک برای ایجاد وحشت و تعلیق در فیلمهایش استفاده میکرد نیز همواره سینماگران را بر آن میدارد تا سینمای هیچکاک را بیشتر مطالعه کنند تا هر چه بیشتر به راز موفقیت او پی ببرند.
"اساسا دو نوع فیلمساز وجود دارد؛ آنهایی که در خیابان قدم میزنند و با چشمانشان به زمین نگاه میکنند و آنهایی که با سرهایی بالا قدم میزنند. کسانی که در مقوله اول جای میگیرند مجبور هستند سرشان را بالا بگیرند تا ببینند در اطرافشان چه میگذرد، اجازه بدهند چشمانشان به چپ و راست حرکت کند و مجموعه تصاویری از آنچه پیش رویشان است گرد آورند. آنها میبینند. اما گروه دوم که همواره سرشان بالاست و نگاه میکنند، نگاهشان را روی نکته ی خاصی ثابت میکنند که نظرشان را جلب کرده. فیلمسازان نوع اول وقتی فیلم میسازند، تصاویری تولید میکنند که خیالی و سیال هستند همچون برگمان و نوع دومی ها تصاویری دقیقا میلی متری تولید میکنند همچون هیچکاک".
ژان لوک گدار
شمال تا شمال غربی
خلاصه: مدیر یک شرکت تبلیغاتی در نیویورک به اشتباه به عنوان نیروی دولت توسط جاسوسان خارجی شناسایی میشود. جاسوسان در پی کشتن مرد هستند در حالی که او تلاش میکند راهی برای نجات خود بیابد...
بسیاری این اثر را (حداقل از نظر داستان) کاملترین کار هیچکاک میدانند. از آنجایی که داستان فیلم شباهت زیادی به پنجره عقبی و سرگیجه دارد، کارگردان به شکلی فیلمنامه را نوشته است که قهرمان داستان تنها فردی باشد که حقیقت را میداند. در واقع اتفاقاتی که برای این قهرمان افتاده است، آنقدر عجیب و غیر منطقی به نظر میرسند که هیچکس حرفهای او را باور نمیکند.
"جیمز استوارت" علاقه بسیاری به بازی در نقش "تورنهیل" داشت اما هیچکاک به او گفت که عدم موفقیت فیلم سرگیجه در گیشه به این دلیل بوده که استوارت پیر بنظر میرسیده. هیچکاک بطور طعنهآمیزی کری گرانت را که 4 سال از استوارت پیرتر بود برای نقش انتخاب کرد.
http://picoup.ir/images/03174535418396365319.jpg
سرگیجه
خلاصه:یک کاراگاه بازنشسته سن فرانسیسکو که از بیماری اکروفوبیا(ترس از ارتفاع) رنج میبرد فعالیت های مرموز همسر دوست خود را دنبال میکند که همین حین در عشق زن گرفتار میشود.
هیچ کدام از فیلمهای آلفرد هیچکاک همچون سرگیجه به موفقیت جهانی نرسیده است. این فیلم توسط بسیاری از منتقدین و مخاطبین به عنوان بهترین اثر هیچکاک عنوان میشود.
همیشه برای انتخاب بهترین فیلم سینما بین این اثر و همشهری کینِ اورسون ولز جدالی بوده است اما در سال 2012 این فیلم گوی سبقت را ربود و بهترین فیلم تاریخ سینما عنوان شد.
نوشتههای بسیاری در نقد و بررسی آثار هیچکاک وجود دارد. از جملهی آنها میتوان به «سرگیجه» نوشته دن اویلر که توسط پرویز شفا و ناصر زراعتی به فارسی برگردانده شده است اشاره کرد. دن اویلر مجموعهای از اطلاعات جذاب و خواندنی را درباره این شاهکار هیچکاک گردآوردی کرده و به مناسبت صدمین سالگرد تولد هیچکاک با مخاطبش قسمت کرده است.
http://picoup.ir/images/55929881809597353762.jpg
پنجره عقبی
خلاصه:یک عکاس که بر اثر حادثهای خانه نشین شده است با دوربین خود فعالیت همسایههای خود را تحت نظر میگیرد و پس از مدتی متقاعد میشود که یکی از آنها مرتکب قتل شده است.
«پنجره عقبی» در سال 2007 از سوی اتحادیه فیلم آمریکا در رتبه 47 بهترین فیلم تاریخ سینما قرار گرفته و در سال 2008 رتبه سوم بهترین فیلم رمز آلود تاریخ سینما را از آن خود کرد.
فیلم برای دههها در دسترس نبود. زیرا که هیچکاک حق نشر فیلم را خریده بود و آن را به عنوان میراثی از خود برای دخترش باقی گذاشته بود. چهار اثر دیگر نیز به همین شکل به عنوان میراث هیچکاک برای دخترش در دسترس نبودند که این پنج اثر به "پنج گمشده هیچکاک" مشهور شدند. "دردسر با هری 1955"، "مردی که زیاد میدانست 1956"، "طناب 1948"، "سرگیجه 1958" به همراه "پنجره عقبی" لیست پنج گمشده هیچکاک را تشکیل میدهند.
http://picoup.ir/images/73545678699863380278.jpg
مردی که زیاد میدانست
خلاصه: خانوادهای که راهی سفر به مراکش هستند با مردی آشنا میشوند. در ادامه مرد کشته میشود و اطلاعاتی امنیتی را در اختیار دکتر بنجامین مک کنا(با بازی جیمز استوارت) قرار میدهد که خانواده را با مشکلاتی روبرو میکند...
هیچکاک که از این اثر دو نسخه در کارنامه خود دارد میگوید: "نسخه اول فیلم توسط یک تازهکار با استعداد ساخته شد و دومین اثر توسط یک کارگردان حرفهای".
یکی از مشکلات هیچکاک در ساخت این فیلم آن بود که او میبایست کار فیلمبرداری را پیش از اتمام فیلمنامه آغاز میکرد.
فیلم جایزه اسکار بهترین موسیقی اورجینال را در سال 1957 دریافت کرد.
http://picoup.ir/images/45766713858398309376.jpg
روانی
خلاصه: منشی شرکت فنیکس مبلغ 40 هزار دلار را از رئیس خود میدزدد و دست به فرار میزند. در میان راه وارد مسافرخانه ای مرموز میشود. جایی که پسری جوان به همراه مادرش زندگی میکند...
یکی از دلایلی که هیچکاک فیلم را بصورت سیاه و سفید تهیه کرد این بود که تصور میکرد فیلم در حالت رنگی بسیار خونین میشود. اما مهترین دلیل سیاه و سفید بودن فیلم این است که هیچکاک قصد داشت فیلم را با کمترین بودجه(کمتر از یک میلیون دلار) تهیه کند.
یکی از نکات جالب فیلم این است که در سکانس ابتدایی "ماریون کرین" سینه بندی سفید پوشیده است و بعد از دزدیدن پول ها رنگ سینه بند به سیاه تغییر میکند. هدف هیچکاک در تغییر این رنگ به این دلیل بوده است که او در ابتدا میخواهد ماریون را فرشتهگونه نمایش دهد اما پس از دزدیدن پولها رنگ مشکی نشان از عمل شیطانی ماریون دارد.
فیلم تنها در 30 روز فیلمبرداری شد و با این حال موفق ترین اثر هیچکاک در گیشه بحساب میآید.
http://picoup.ir/images/99757912014760236614.jpg