PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : [اکران اختصاصی انجمن] فیلم اول: غلاف تمام فلزی



Gallow
10-25-2013, 10:20 PM
http://picoup.ir/images/80817480695402384150.jpg


این فیلم، تصویری گویا و فراموش نشدنی از جنگ و فرهنگ نظامی گری ارائه می دهد و اگر چه بسیاری از منتقدان، آن را فیلمی درباره جنگ ویتنام قلمداد کردند، اما فیلم هرگز مستقیما به سیاست های دوره ویتنام نمی پردازد. بلکه درباره آدم هایی است که در چنبره فرهنگ نظامی گری گرفتار می آیند و به تدریج متلاشی می شوند.

در این فیلم نگاه "کوبریک" پا به سن گذاشته را به مقوله نظام گری که پیش از این به طور مستقیم در فیلم
"راه های افتخار" شاهد بودیم، با برداشتی دیگر به تماشا می نشینیم. هر چند اینبار مقوله نظامی گری به طور مشخص با مفهوم بحران هویت عجین می شود، چرا را که فرآیند تبدیل جوانان ساده و بی خبر را به آدم های ماشینی بی روح و دیگر آزار مرور می کند.

آدم هایی که برچسب روی کلاهشان، بیانگر هویت وجودیشان است. "زاده شده برای کُشتن"... این فیلم، در میان آثار "کوبریک"، آن گونه که شایسته بود، مورد توجه قرار نگرفت و شاید عمده ترین دلیل آن، تاکید "کوبریک" بر روند ضد انسانی کردن سربازان، طی تعالیم نظامی در یکی از پادگان های آمریکاست که نیمه ابتدایی این فیلم را شامل می شود.

به هر حال این فیلم با خلق شخصیت هایی چون "دونوفریو" در نقش سرباز چاقی که قادر به انجام تعلیمات نظامی نیست، و در نهایت توسط رفتار دیکتاتورمنشانه گروهبانش به جنون کشیده می شود، برای همیشه دراذهان باقی می ماند و بار دیگر دیدگاه منفی و بیزای "کوبریک" را از جنگ و فرهنگ نظام گری به تصویر می کشد.

خلاصه داستان : در هنگامه جنگ ویتنام، شاهد دو بخش مرتبط از یک داستان هستیم. در بخش اول نحوه آماده سازی سربازان در یکی از واحدهای نیروی دریایی آمریکا که در آنجا سرباز جوکر "متیو مودین" به همراه عده ای دیگر و یک سرباز چاق و دست و پا چلفتی به نام سرباز پایل "وینسنت دآنوفریو" زیر نظر مامور آموزش نظامی سختگیری به نام سرگرد هارتمن "لی ارمی" آموزش می بینند. در بخش دوم همراه با سربازان آمریکایی به درون جنگ ویتنام می رویم...

امیدواریم از دیدن این اثر در کنار ما لذت ببرید.



http://www.picoup.ir/images/23423472445132953874.png (http://www.imdb.com/title/tt0093058/)http://www.picoup.ir/images/46038445451646621273.png (http://tvworld.info/showthread.php?849-%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-e-f-g-h&p=134086&viewfull=1#post134086)

Mikado
10-26-2013, 12:45 AM
شب قبل از اینکه به سربازی بروم، به توصیه برادرم که قبل از من به سربازی رفته بود، این فیلم را دیدم... سال ها پیش.
خاطرم هست تاثیر این فیلم آنقدر بر من زیاد بود که تا صبح نخوابیدم و صبح از اتوبوس جاماندم و به علت دیر رسیدن به پادگان همان اول به گروهان تبعیدی ها، تبعید شدم و هر موقع که فرمانده سرم داد میزد که بدو تنبل، بدو، یاد شخصیت "پایل" (همان فرد چاق) می افتادم، خاطرم هست که موقع اعزام به سربازی صد و بیست کیلو بودم و بعد از دو ماه که برگشتم به هشتاد کیلو رسیدم. درست در هشت هفته، به مانند همین فیلم، به مانند بازیگر نقش "پایل" که سی کیلو به وزنش اضافه کرد تا کوبریک او را برای این نقش قبول کند.(1) (http://www.imdb.com/title/tt0093058/trivia?item=tr0786255)
صحبت در مورد فیلم "غلاف تمام فلزی" برای آنانی که سربازی سختی داشته اند راحت ـتر است، شاید به همین خاطر در ابتدا خاطره ای این چنینی نقل کردم.

"کوبریک" کارگردانی است که به شدت او را ستایش میکنم، در طول پنجاه سال فعالیت فقط سیزده فیلم بلند ساخت و به شدت گزیده کار و وسواسی بود، تمام ژانرها را آزمایش کرد و به جز "اسپارتاکوس" که در بیشتر موارد از ساخت آن ناراضی بود، وسواسی بیمارگونه در تمام جزئیات فیلم هایش، از نورپردازی، بازی بازیگران و دکوپاژ و تمام جزئیات صحنه داشت، بازیگران گاهی از او به ستوه می آمدن و پشت سر او میگفتن که او بعضی سکانس ها را تا صد بار برداشت مجدد میکند. "کوبریک" به شدت به نورپردازی و جزئیات صحنه توجه داشت و با توجه به تجربه و دانشی که در فیلم برداری داشت، حتی لنزهای به خصوصی برای فیلم هایش دُرست میکرد.

"غلاف تمام فلزی" یک اثر کاملاً ضد جنگ و به روزتر نسبت به "راه های افتخار" بود. اما نمیتوان آنرا فقط یک اثر ضدجنگ دانست، اشاراتی که او به انسان ها و رفتارهایشان در موقعیت های سخت و نظامی داشت چیزی از فراتر از مخالفت با جنگ بود. "کوبریک" از خشونت بر علیه خشونت استفاده میکرد، همان گونه که این استفاده از خشونت بسیار، در "پرتقال کوکی" کار دستش داد و مجبور شد جلوی اکران آنرا بگیرد.

چیزی که در نیمه ابتدایی فیلم هیچگاه از ذهن سینما دوستان فراموش نمیشود، بازی "رونالد اِرمی" در نقش گروهبان "هارتمن" بود، فردی که مسئول آموزش به سربازان تازه واردی است که قرار است در هشت هفته آماده جنگیدن در ویتنام شوند، "ارمی" خودش در زندگی واقعی از افسران نظامی و مسئول آموزش های نظامی بود و جالب است که کوبریک سعی میکرد در حین فیلم برداری او را از بازیگران نقش سرباز جدا نگه دارد تا موقع فیلم برداری واکنش های طبیعی تری از بازیگران داشته باشد. (2) (http://www.imdb.com/title/tt0093058/trivia?item=tr0785775)

نکته جالب تری که درباره "ارمی" وجود دارد این است که او دیالوگ های خود را فی البداهه گفت و کوبریک آنقدر از کار او خوشش آمد که نوشتن دیالوگ برای او را فراموش کرد و در کمترین تعداد برداشت کار خود را با گروهبان "هارتمن" به اتمام رساند، چیزی که در فیلم های کوبریک به ندرت شاهد آن هستید. (3) (http://www.imdb.com/title/tt0093058/trivia?item=tr0786418)

"غلاف تمام فلزی" برای من فیلمی است در توصیف پوچی جنگ، خشونت، شعارهای حماسی نظامی و تلنگری بر رفتارهای جمعی و بدون تفکر.
آنچه در دیدن این فیلم به دست خواهید آورد، نگاهی است دوباره و تازه تر، بدور از شعار، بدور از خشونت، بدور از خواسته هایی غیرانسانی. دیدن این فیلم را به همه سینما دوستان خوبم در "تی وـی وُرلد" به شدت توصیه میکنم.

Irag
10-26-2013, 09:46 PM
http://picoup.ir/images/10195436476823978430.jpg


تجربه‌ي خواندن فيلمنامه‌ي "غلاف تمام فلزي" :

»» خواندن يه فيلمنامه‌ي 79 صفحه‌ايي خوش قلم و خوش ترجمه براي حالا كه دانلود كردنش يه كمي وقت‌گيره و فعلا دم‌دست نيست واقعا لذت‌بخش بود. اين فيلمنامه به همت "شهرزاد بارفروشي" ترجمه شده و از مجموعه كتب "100 سال سينما ... 100 فيلمنامه" چاپ شده. كه يك مقدمه‌ي زيبايي هم به قلم آقاي "گلمكاني" داره كه در جايي از آن نوشته:
"براي خيلي‌ها، خواندن فيلمنامه لذت خواندن قصه و رمان را ندارد، اما براي تماشاگر جدي سينما، فيلمنامه وسيله‌ايي است براي درك بهتر فيلم. شايد بتوان آن را نوعي "وسيله‌ي كمك آموزشي" توصيف كرد؛ هرچند خواندن برخي از فيلمنامه‌ها هم به اندازه‌ي يك رمان خوب، لذت‌بخش است."

»» اگه اجازه داشتم من قسمت اول فيلمنامه و قسمت پاياني رو بهم وصل مي‌كردم. يعني بخش ابتدايي كه تحت عنوان "سلماني پايگاه نيروي دريايي در جزيره‌ي پريس. روز. داخلي" كليد ميخوره رو با بخش پاياني "ويرانه‌هاي شهر هيو.روز.خارجي" پيوند مي‌زدم. چون واقعا هيچ چيزي از ميانه‌ي فيلمنامه دوست‌داشتني نيست و بيشتر وقت خواننده صرف خواندن جملات قصار و ديوانه‌بازي‌ها اغراق‌آميز شخصيت‌ها ميشه كه سهم "كابوي" از همه در اين جور قضايا بيشتره. البته اين فقط روي برگه‌ي كاغذ جواب ميده و شايد تصوير نتيجه چيز ديگه‌ايي بشه!

»» اون چيزي كه در همين ميانه خيلي آزاردهنده است توصيفات و جملات ديوانه‌وار شخصيت‌هاي كوچك و بزرگه كه هيچ فرقي با اون توصيفات آماتوري فيلم‌هاي ضدجنگ نداره مثل اين چندتا:

*تيرانداز: هركي فراركنه ويت كنگه. اما ويت‌‌كنگ منظم اونه كه وايسه]مي‌خندد[ يه وقت داستان منو مي‌نويسيد.
جوكر: چرا بايد داستان تو رو بنويسيم؟
تيرانداز: چون من عوضي‌ خيلي خوبم!

*جوكر: من مي‌خواستم ويتنام مرموز رو ببينم، جواهر آسياي باستاني رو ببينم ... و بكشمشون. مي‌خواستم اولين بچه‌ي خونواده‌ام باشم كه يه قتل واقعي انجام داده.
يه جوري همه ساده ديوانه شدن يه جوري همه ديوانه نه بهتر بگم "خيلي" ديوانه هستن.
به غير از اين "ميانه" و تاكيدات كوبريكي كه اصلا دركش نمي‌كنم فيلمنامه اينقدر روان و خوش‌بيان و سرگرم‌كننده است كه حد نداره. يعني در فاصله‌ي كمتر از 30دقيقه ميشه تمامش رو از حفظ كرد. بخصوص بخش ابتدايي كه اتفاقات مثل يه پازل كنار هم چيده شدن تا سرنوشت كوتاه "پايل" و "سرگروهبان هارتمن" رقم بخوره.

بخشي از گفت‌وگوي كوتاه بين "سرهنگ" و "جوكر" به عنوان حرف آخر:

*سرهنگ: روي كلاهت چي نوشتي؟
جوكر: "زاده شده براي كشتن"، قربان.
سرهنگ: روي كلاهت مي‌نويسي "زاده شده براي كشتن"، اما روي لباست نشان صلح داري. اين يه شوخي احمقانه‌اش؟!
جوكر: نه، قربان!

*متاسفانه از این کتاب تصویری پیدا نکردم حتی در سایت "نشر نی" هم نبود!

Gallow
10-31-2013, 04:10 PM
کوبریک انسان را می شناسد و به دلیل احترامش برای انسان، در تمام آثارش به دغدغه وجودی انسان در زندگی می پردازد. از این جهت، کوبریک را استاد روایت تصویری ذهنیات آدمی می دانند.


تنها کارگردان های معدودی، صاحب این استعداد خاص هستند که هر آثر آنها به یک مفهوم سینمایی ماندگار نامیده شود. این مهارتی است که فراتر از مصور کردن مفاهیم قرار می گیرد و نیاز به انتخاب مضامین مناسب، داستانی پرکشش و جوهره ای فوق العاده دارد. از ویژگی های سینمای کوبریک، استقلال هر اثر و غیر قابل پیش بینی بودن آن است. هیچ یک از فیلم های او در ابتدا به نظر نمی آیند که از کار های کوبریک باشند، اما در عین حال هر موضوعی به فراخور زمان خود مهارت و حساسیت و کنجکاوی کوبریک را در ارتباط با مسائل مختلف به نمایش می گذارد.
کوبریک هرگز دست نیافتنی و قابل پیش بینی نبوده است به همین دلیل تماشاگران و منتقدان، با هر فیلم تازه او به این نتیجه می رسیدند که کوبریک را نمی شناسند.

کوبریک 4 فیلم ضد جنگ کارگردانی کرد: ترس و هوس ، راه های افتخار ، دکتر استرنج لاو و غلاف تمام فلزی. ترس و هوس با بودجه ده هزار دلاری ساخته شد و امروزه کمتر کسی این فیلم را دیده. راه های افتخار، با بازی کریک داگلاس که بر پایه ماجرایی واقعی ساخته شده نشان می دهد که چگونه سربازان به دلیل جاه طلبی و غرور مافوق هایشان کشته می شوند. دکتر استرنج لاو توصیف بی همتایی است از حماقت جنگ طلبی. غلاف تمام فلزی سربازانی را نشان می دهد که ابتدا احساست بشری آن ها گرفته شده، سپس در موقعیتی قرار گرفته می شوند که چاره جز کشتن ندارند.

این فیلم درباره کشتن و از دست رفتن انسانیت است. قسمت اول فیلم درباره این است که چگونه سربازان تربیت می شوند تا آدم بکشند، در طی این اتفاقات و تمرینات سخت فرمانده باعث می شود که پایل اقدام به خودکشی کند به خاطر این که قادر نیست این زندگی را تحمل کند. قسمت دوم قسمت دوم جوکر به عنوان یک خبرنگار جنگی ظاهر می شود که وقایعی که در ویتنام اتفاق می افتد را گزارش می دهد. جوکر با وقایع بد روبه رو می شود ولی قادر به اقدام هیچ کاری نیست به خاط این که تا بحال جنگ را از نزدیک ندیده است. قسمت آخر نشان می دهد که افراد چگونه به آدم کش تبدیل می شوند. جوکر می بیند آدم هایی که کشته می شوند چه حالتی دارند اما وقتی خود به جبهه می رود با وجود آن همه تعلیمات نظامی از کشتن دیگران جلوگیری می کند به خاطر اینکه هنوز انسانیت در او وجود دارد و از روی انسانیت تک تیرانداز زن را می کشد.

در ابتدای فیلم با به نمایش گذاشتن خشونت بصری و کلامی با بازی بسیار زیبا و چشمگیر "لی ارمی" و ختم اتفاقات به وسیله خودکشی پایل به پایان می رسد. و با شروع قسمت ویتنام و کشتن تک تیر انداز توسط جوکر داستان جلب توجه می کند و مخاطب را مشتاق برای ادامه فیلم می سازد. رفتار خود مختارانه جوکر که علی رغم شست و شوی مغزی و جسمی در ارتش، انسانیتش را حفظ می کند باعث سرگشتگی او می شود.

pooya
11-03-2013, 12:16 AM
فیلم های زیادی در نکوهش و تقبیح جنگ ساخته شده که میشه سر آغاز این دسته از فیلم ها بعد از فیلم "خیال بزرگ" (http://www.imdb.com/title/tt0028950/) ساخته ژان رونوار و آثار روسلینی (http://www.imdb.com/name/nm0744023/?ref_=tt_ov_dr) و حتی آمدن طنز به صورت جدی در فیلمی مثل بازداشتگاه 17 (www.imdb.com/title/tt0046359/‎) ساخته بیلی وایلدر و در ادامه در راه‌های افتخار خود کوبریک جستجو کرد. که در آن موقع خیلی از طرف مخاطبین و یا حتی منتقدین جدی گرفته نشد و به مرور زمان تونست جایگاه خودشون رو بدست بیارن.

این فیلم از دو بخش تشکیل شده ، قسمت اول سرباز‌گیری و تبدیل سربازها به ماشین های کشتار و قسمت دوم نگاهی به گوشه‌ای از خود جنگ ـه . در قسمت اول شاهد حضور تک ستاره فیلم به نام گروهبان هارتمن هستیم که به هر وسیله ممکن سعی در ایجاد ارزش و باور جدید در افراد تازه به خدمت آماده و چگونگی تغییر تفکر و دیدگاه آنها رو میبینیم . مراحل آماده‌سازی ، شعارها ،دعاها همه و همه به دنبال ساخت ربات‌های بی احساس برای کشتن هستن.

دو سکانس در فیلم بسیار برجسته و با ظرافت خاصی ساخته شده ، یکی مصاحبه سوری که در داخل فیلم از سربازان گرفته میشه و به مهترین سوال که علت حضور در جنگ چیه هیچ کس جوابی نداره بده . به عنوان مثال شخصیت جوکر میگه برای این اومدم جنگ که اولین نفری باشم تو محله‌امون رسما آدم کشته ! حتی اون کسی که از همه خونسردتر و بی احساس تر نشون داده میشه (Animal Mother) جواب قابل قبولتری به این پرسش میده که این کار ما برای آزادی و صلح نیست این کار ما کشتار و سلاخی کردنه و دوم نوشته کلاه جوکر و علامت صلحی که بر سینه زده!

آهنگ هایی هم که تو فیلم پخش میشه ، تناسب زیادی با فیلم داره از شروع فیلم و Hello Vietnam (http://www.uploadscenter.com/4671ofgfka2n) انتها فیلم که آهنگ Paint It Black (http://www.uploadscenter.com/m5kzoimdc96r) از گروه رولینگ استونز پخش شد. جایی هم به ضرب آهنگ تندتر نیاز بود پخش آهنگ Surfin' Bird (http://www.uploadscenter.com/sxeeljtodh1y) بسیار کار آمد بود و حتی در این بین پخش یک آهنگ از نانسی سیناترا (http://www.uploadscenter.com/3rvcr8si1ylr) هم به زیبایی و جذابیت فیلم اضافه کرد.
در سکانس آخر و شب‌هنگام وقتی سربازان خسته از جنگ و در پس زمینه آتش بجا مانده از جنگ درحال خواندن سرود میکی ماوس کلاب بودن نشانگر تبدیل سربازها به ماشین کشتار بی احساسی بود که در اول فیلم هم هارتمن به دنبال همین هدف میگشت .


"غلاف تمام فلزی" یک اثر کاملاً ضد جنگ و به روزتر نسبت به "راه های افتخار" بود.
به روزتر رو قبول دارم ولی معتقدم بدون دیدن راه‌های افتخار نمیشه معنی واقعی "جنگ" رو فهمید. داستان ساده، ریتم کند و عامه پسندتر و همچنین نقش سیاست در جنگ و دروغ هایی که پشت یک ظاهر به اصطلاح "افتخار آمیز" وجود داره رو به نمایش میکشه ، راهای افتخار به مراتب تلخ‌تر و تاثیرگذار از غلاف تمام فلزی ـه ، حضور کشیش پیش سه متهم ، سان دیدن مقامات عالی رتبه از مراسم اعدام و همچنین آواز خواندن دختر آلمانی برای سربازان فرانسوی، تلاش زیاد کیرک داگلاس برای نجات محکومین ، بردن یکی از محکومین با برنکارد به پای جوخه اعدام ! همه و همه نشانگر پوچی جنگ و دروغ و تظاهری که پشت آنچه افتخار و شکوه میپنداریم .
یکی از نکاتی که هر دوتا فیلم وجود داره ، تمام داستان در جبهه یک طرف نشون داده شده ( و حتی در فیلم راه‌های افتخار یک سرباز غیر خودی هم نمیبینم) میشه گفت همه‌چیز جنگ در سنگرهای خودی اتفاق میوفته تا در میدان واقعی !

به این نکته هم اشاره کنم فیلم های زیادی منجمله تایگرلند (http://www.imdb.com/title/tt0170691/?ref_=fn_al_tt_1) ساخته جوئل شوماخر هم شاید تلاشی داشتند از همین شیوه برای بیان جنگ استفاده کنن ولی در مقابل فیلمی مثل غلاف تمام فلزی هیچ حرفی برای گفتن ندارن.

پ.ن: عنوان فیلم هم اشاره به نوعی فشنگ (http://en.wikipedia.org/wiki/Full_metal_jacket_bullet) داره ، که تو خود فیلم هم پایل میگه: Seven-six-two millimeter. Full metal jacket. ترجمه دقیقش هم شاید بشه روکش تمام فلزی.

kingmiladkh
11-03-2013, 07:09 PM
آثار با محوریت جنگ عموما ضعیف ترین آثار سازندگان بزرگشان هستند، از پیانیست رومن پولانسکی بگیرید تا گل های جنگ ژانگ ییمو، فیلم بی نهایت بد نجات سرباز رایان و همین غلاف تمام فلزی.
البته این قیاس نسبی رو در نظر داشته باشید که ضعیف ترین اثر سازندگانشان؛ غلاف تمام فلزی از بعضی جنبه ها فیلم درخشان و خیره کننده ای به حساب می آید اما وقتی پای کوبریک در میان باشد، ما داریم با آثاری مثل پرتقال کوکی، اودیسه، ایز واید شات و ... این فیلم را قیاس میکنیم.
اهمیتی به اقبال جهانی و تعریف های همگانی این نوع آثار که از ویژگی های ذاتی‌یشان هست نباید داد، این عناوین ساخته میشند و باید براشان هورا کشید، اگر نه بُعد انسانی آدمی زیر سوال میرود و جامعه جهانی اگر این فیلم ها رو بولد نکند، صرفا آن طعم زندگی در دنیایی پر از کثافت که در فیلم غلاف تمام فلزی هم به صورت واضحی به آن اشاره میشود بیشتر زیر دندان مخاطبین گیر میکند. اشاره من به این فیلم خاص نیست بلکه کل فیلم های از این دست را در نظر دارم، که البته ممکن است در میان آنها استثناهایی نیز پیدا شود.
وقتی در مورد غلاف تمام فلزی صحبت میکنیم باید نسبت به اینکه آیا محوریت این فیلم بر روی جنگ میگردد تردید کنیم، این سوال باید برای ما پیش بیاید که آیا جنگ صرفا موقعیتیست برای اینکه کوبریک شخصیت های خودش را محک بزند، یا نه جنگ پایش را از یک موقعیت فراتر گذاشته و تبدیل به موضوع اثر شده است. این تردید از جایی به وجود میاید که جنگ را به عنوان یک کل مورد بررسی قرار نداده بلکه از زاویه دید هر شخص به جنگ پرداخته. بگذارید مثال های جزیی تری بزنم، فیلم با یک فصل شروع خوش ساخت آغاز میشود. جایی که بازی درخشان هارتمن حسابی مخاطب را سر حال میاورد، جایی که تحول شخصیتی پاول علامت سوال های زیادی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند، این سوال اصلی که، نقطه آغاز تحول شخصیتی پاول از کجا بود؟! آیا سخت گیری های هارتمن؟! آیا ترس از جنگ؟! خیر هیچ کدام از اینها نبود، نقطه ی تحول شخصیت پاول از جایی شکل گرفت که کسانی که دوست خود میپنداشت به او پشت کردند، این ارتباطی به جنگ و عوارض آن مطلقا ندارد، بلکه وارد حوزه نقد شخصیتی افراد میشود. آنگاه که پاول اسلحه را تنها دوست خود میبیند، چرا که در آخرین سنگر هم تنها گذاشته شده، بیش از اینکه نقد جنگ باشد نقد اجتماع است، که چه بسا پیشینه ای این چنینی عزم این افراد را برای اعزام راسخ کرده است.
اما اشاره ای کنیم به شب خودکشی پاول، پاول خودکشی میکند و این یعنی ترسی از مرگ در خود ندارد، پاول قربانی ترس از اعزام یا عوارض جنگ نشده است، بلکه طعم این دنیای کثافت را در تنهایی خود چسیده است.
نیمه دوم فیلم که به اعزام نیرو ها، به پست های مشخص شده میپردازد، عملا یک داستان کلی رو دنبال نمیکند، دلیل دیگریست که بر تردیدی که از ابتدا ذهن ما را مشغول خود کرده صحه بگذاریم، که این جنگ صرفا موقعیتیست برای تحلیل رفتار انسانی نه نقد جنگ، در فیلم هیچ اشاره ی کلانی به چرایی جنگ ویتنام نمیشود و فقط به برداشت های شخصی افراد میپردازد، شاید پر رنگ ترین اشارات سیاست زده فیلم، اشاره به این نکته باشد که ما برای خودشان میکشیم، اما آنها از ما تشکر نمیکنند.
نکته ی دیگر صحنه ایست که تک تیر انداز ویتنامی سربازان را هدف قرار میدهد، این عجیب نیست که تمایل عجیبی به زجر کش کردن آنها دارد؟! حتی اگر قصد آن داشت با زنده نگه داشتنشان به عنوان تله از آنها سود ببرد، اگر درست یادم باشد زدن چهار تیر به سرباز سیاه پوست، افراط به نظر نمیرسد؟! آیا این کوبریک نیست که میخواهد این روح وحشی و حیوانی انسان را که در بند تمدن و قانون اسیر شده است را به تصور بکشد و آزادی این وحشی گری از این بند را خطرناک نشان دهد؟! در فیلم شاهد انسان هایی هستیم عاشق کشتن. این نقد جنگ نیست این نقد انسان هاست، انسان هایی که با کشتن ارضا میشوند، هر چند ابزاری در دست دیگران هستند اما خود نیز این وضع را غنیمت میشمرند.
اما برسیم به شخصیت جوکر، یک شخصیت کاملا خنثی نسبت به خشونتی که در اطرافش موج میزند.این شخص به هیچ عنوان قهرمان یا انسان دوست نیست، همانطور که در زدن گروهی پاول مشارکت میکند، قتل ویتنامی ها را در هلیکوپتر فقط تماشا میکند و حوصله اش از آتش بس سر میرود، یک تناقض عمل و گفتار در وجود او موج میزند، این تمایل به قتل و خشونت در او وجود دارد اما آموزه های اجتماعی سدی به نام وجدان ساخته که او را از ارتکاب به آنها منع میکند، حالا هارتمن کلنگی به دست گرفته و دست به تخریب این سد میزند.
اون روزنامه نگار است، به ظاهر معترض به شرایط وجود، اما در عمل علاقه مند به رسوخ بیشتر در لایه های جنگ، و از طرفی ترسو، هیچ پیشنهادی برای نجات قربای های تک تیر اندازی نمیدهد، هنگامی که به دختر ویتنامی که دوستانش را آنگونه سلاخی کرده است میرسد، انسان دوستی در حدی نزول پیدا کرده که با کشتن کسی به مهربانی شهره میشویم. به نظرم کوبریک در پی آن است که ارزشها اجتماعی آن دوران را زیر سوال ببرد.
به طور کلی فیلم در عین اینکه، دارای مضامین این چنینیست، اما نمیتوان منکر این شد که نیمه دوم به نسبت نیمه اول فیلم افت ریتم و داستان دارد و مجموع اینها به فیلم ضربه زننده بوده است.

pooya
11-03-2013, 10:48 PM
آثار با محوریت جنگ عموما ضعیف ترین آثار سازندگان بزرگشان هستند، از پیانیست رومن پولانسکی بگیرید تا گل های جنگ ژانگ ییمو، فیلم بی نهایت بد نجات سرباز رایان و همین غلاف تمام فلزی.
به هیچ عنوان این حرف رو قبول ندارم، The Pianist روایتی کاملا متفاوت و کاملا شخص داره و سبک فیلم کلا با فیلم هایی که با ژانر جنگی شناخته میشن فرق داره، هیچ کس هم ژانگ ییمو را با "گل های جنگ" نمیشناسه و عموما با فیلم hero و یا house of flying dagger و سبکی که در این فیلم‌ها بکاربرده شناخته میشه. بی نهایت بد بودن نجات سرباز رایان و همین غلاف تمام فلزی رو نمیدونم از چه لحاظ میگی ولی تو سبک فیلم های جنگی من این دوتا رو فوق العاده طبقه بندی نمیکنم ولی بینهایت بد هم نیستن .(در مورد سرباز ریان تو تاپیک جدید بهتره صحبت کنیم)


البته این قیاس نسبی رو در نظر داشته باشید که ضعیف ترین اثر سازندگانشان؛ غلاف تمام فلزی از بعضی جنبه ها فیلم درخشان و خیره کننده ای به حساب می آید اما وقتی پای کوبریک در میان باشد، ما داریم با آثاری مثل پرتقال کوکی، اودیسه، ایز واید شات و ... این فیلم را قیاس میکنیم.
در مورد این خود من هم معتقدم کوبریک فیلم های قوی‌تری هم داره که در این کیس خاص کوبریک هرچی میخواست بگه رو توی را‌ه‌های افتخار گفت و توی این فیلم فقط شکل و ظاهر موضوع رو بروز کرده بود و حتی در محتوا هم شاید ضعیفتر باشه و با یه مقدار شلوغ کاری زیاد تونسته به این جایگاه برسه .
البته نمیشه برای تمام فیلم های ایندست یک نسخه پیچید و تعدادی رو مستثنا کرد . فیلم پل ، رم شهر بی دفاع ، یا فیلم هایی مثل Come and See که حتی شاید اسمشان کمتر شنیده شده جز شاهکارهای بی ادعا این ژانر به حساب میان و حتی اندکی بعدتر جوخه الیور استون و یا فیلم تلفات جنگ هم جز فیلم های خوب این دسته به نظر من حساب میشن و حتی در بین فیلمسازان جدید از فیلم سرزمین هیچکس به کارگردانی دنیس تانویچ هم نمیشه گذشت .

البته توی این فیلم نمیشه منکر افت داستانی و چرخش ناگهانی و حتی خوب متصل نشدن قسمت دوم فیلم به قسمت اول شد ولی کلیت فیلم رضایت بخش بود . البته خود شخصیت جوکر هم به نظر من یک شخصیت گم شده و بی هویتی بود و خودش تکلیفش رو با خودش نمیدونست.

kingmiladkh
11-04-2013, 04:34 PM
اصل کلام من در این بود که کارگردان های بزرگ هر گاه به سراغ موضوع جنگ رفتند، اثر تبدیل به یکی از ضعیف ترین آثار کارنامه اشان شده، طبیعتا ژانگ ییمو رو کسی با گل های جنگ نمیشناسد، اما مثالی است که مهر تایید به حرف من میزند، پولانسکی فیلمساز نابغه ایست اما اگر قرار به دسته بندی در آثارش باشد قطعا پیانیست جایگاه والایی نخواهد داشت، کما اینکه، با دیدگاه مطلقا متفاوت فیلم به جنگ نیز موافق نیستم پویا جان، تک تک خصیصه های این ژانر شعار زده را رعایت کرده، جلب ترجم مخاطب، نمایش بی رحمی ظالم به مظلوم، به رقت افتادن کارکتر اصلی و .. و ...
دیدگاه متفاوت به جنگ را میشود در آثاری مثل مالنای تورناتوره، جستجو کرد، میشود در فیلم به شدت خوش ساخت زندگی زیباست روبرتو ببینی جستجو کرد، در مورد این مثال آخری فقط کافیست عنوان فیلم را با مضمون آن کنار هم بچینید تا ببینید بنینی چطور این آموزه را در تک تک سکانس های فیلم اش جاری ساخته. این ها فیلم هایی هستند که به جنگ به عنوان یک آنتاگونیست در حاشیه پرداخته اند و در دل داستان اصلی آن را حل کرده اند، همین باعث شده که به جای فیلمی با موضوع جنگ، صرفا با جنگ به عنوان یک موقعیت برخورد کنند.
مثلا رم شهر بی دفاع که شما در لیست شاهکار بی ادعای این ژانر مثال زدی، به شدت روایت خام، شعاری و نا پخته ای دارد، البته که باید سن این فیلم که نزدیک 70 سال از تولیدش میگذرد رو در نظر گرفت، اما واژه ی شاهکار به شدت بر روی اثر سنگینی میکند، کاملا یک فیلم افراطی ملی گرایانه است، کافیست به جای شخصیت های نظیر افسر مستی که به رذالت نازی ها پی برده و دیالوگ های او که همان پیام های سازنده ی اثر نیز هستند، به خام ترین صورت ممکن از دهانش خارج میشود، به جای ایتالیایی جسور که تاب و تحمل هر گونه شکنجه ای را دارد و به جای کشیش، نمونه های وطنی جایگزین کنیم تا تشابه این اثر به ساخته های مناسبتی تلویزیون رسمی کشور را آشکار کنیم، فیلم به شدت دارای شخصیت پردازی ضعیف و روایت لکنت داریست، هر چند احترام روسلینی که 70 سال پیش دست به ساخت چنین فیلمی زده است را نباید از یاد برد، اما فیلم به هیچ عنوان حتی در رده فیلم های خوب روسلینی هم قرار نمیگیرد.
این نکته رو هم لازمه روشن کنم که من واژه بی نهایت بد رو فقط برای فیلم سرباز رایان به کار بردم، که در تاپیک مربوط به خود فیلم قطعا در موردش به بحث و گفتگو خواهیم نشست.
در کل فیلم هایی که به موضوع جنگ پرداخته اند، هر اندازه تلطیف شده و خوش ساخت هم که باشند مانند فهرست شیندلر، در نهایت همگی خصیصه منفی این ژانر را یدک میکشند و در این میان تنها اثاری موفق بوده اند که از جنگ صرفا به عنوان یک موقعیت سود جسته اند.

Gallow
11-04-2013, 05:08 PM
هر چند احترام روسلینی که 70 سال پیش دست به ساخت چنین فیلمی زده است را نباید از یاد برد، اما فیلم به هیچ عنوان حتی در رده فیلم های خوب روسلینی هم قرار نمیگیرد.

میلاد جان بنده قصد جسارت ندارم و قطعا اطلاعات من با اون چه که شما در ذهن داری قابل مقایسه نیست اما من همیشه سر این موضوع برام سوال بوده که آیا قضاوت ما برای فیلمی که به عنوان مثال روسلینی که به گفته خود شما در 70 سال پیش ساخته شده با دیدی که ما الان نسبت به سینما داریم و آثار برگزیده سینمایی زیادی رو تماشا کردیم که موجب شده انتضار ما از دیدن فیلم ها به کلی تغییر کنه، مقایسش با زمان حال باعث نمیشه که اون اثر رو ضعیف خطاب کنیم؟!
اگر این فیلم رو شما به فرض در همون سالی که ساخته شده بود تماشا می کردی این رو یه شاهکار سینمایی خطاب می کردی یا نه ؟

Ehsan-M
11-04-2013, 05:24 PM
آثار با محوریت جنگ عموما ضعیف ترین آثار سازندگان بزرگشان هستند، از پیانیست رومن پولانسکی بگیرید تا گل های جنگ ژانگ ییمو، فیلم بی نهایت بد نجات سرباز رایان و همین غلاف تمام فلزی.
البته این قیاس نسبی رو در نظر داشته باشید که ضعیف ترین اثر سازندگانشان؛ غلاف تمام فلزی از بعضی جنبه ها فیلم درخشان و خیره کننده ای به حساب می آید اما وقتی پای کوبریک در میان باشد، ما داریم با آثاری مثل پرتقال کوکی، اودیسه، ایز واید شات و ... این فیلم را قیاس میکنیم.
اهمیتی به اقبال جهانی و تعریف های همگانی این نوع آثار که از ویژگی های ذاتی‌یشان هست نباید داد، این عناوین ساخته میشند و باید براشان هورا کشید، اگر نه بُعد انسانی آدمی زیر سوال میرود و جامعه جهانی اگر این فیلم ها رو بولد نکند، صرفا آن طعم زندگی در دنیایی پر از کثافت که در فیلم غلاف تمام فلزی هم به صورت واضحی به آن اشاره میشود بیشتر زیر دندان مخاطبین گیر میکند. اشاره من به این فیلم خاص نیست بلکه کل فیلم های از این دست را در نظر دارم، که البته ممکن است در میان آنها استثناهایی نیز پیدا شود.
..............................



http://tvworld.info/showthread.php?10338-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D9%85-%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%B3%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84&p=134045&viewfull=1#post134045


چقدر تو این انجمن پروفسور داریم .خوب شد این صفحه رو باز کردم این مطالب رو خوندم و با پروفسور های این سایت آشنا شدم .قبلش هم اون یکی مطلب رو که لینکش رو گذاشتم خونده بودم برای همین مجبور شدم این رو بنویسم.
یک مطلبی رو خدمت دوستان دانشمند و سینما دوست عرض کنم که با این نوع نوشتن های کتابی و مجله ای و با این نگاه های تنگ و بدور از دور اندیشی شما نمی توانید به 4 نفر دیگه که مطالب عالمانه ی شما رو می خونند بفهمانید که شما از جنس روشنفکر و متفاوت هستید. شما با این طور نوشتن ها تون بیشتر باعث خنده مخاطب عادی می شوید . شما عالمید و دانشمند ولی عالمی که بلد نباشه حرفش رو زیر دیپلم بیان کنه ، طوری که همه متوجه حرفش بشوند هیچ ارزشی نداره چون نتونسته از علمش استفاده کنه و فقط اومده یک سری جملات قلمبه سلمبه زده و هیشکی هم از این صحبت هاش استفاده ای نبرده است.
تحقیقات شما درباره سینما عالیست و از نوشته ها تون معلوم هست و همچنین رگه هایی از ترجمه در اکثر پست های این تاپیک به چشم می خوره البته منکر اینکه زیاد فیلم دیدید نمی شوم ولی به نظر من نمی تونید با این روشه نوشتن به مخاطب عادی علمی اضافه کنید شاید هم از قصد طوری می نویسید که هیچ علمی منتقل نشوند این رو نمی دانم ولی اگر سعی کنید یکمی عادی تر و با لحن زیر دیپلم تر به نقد و بررسی بپردازید بهتر خواهد بود. بنده پرچمم پایین هست و این مطلب رو به باب انتقاد سازنده فرض کنید و سعی نکنید جواب بدهید. موفق باشید.

pooya
11-04-2013, 06:53 PM
میلاد جان من با همون خط اول شما مخالفم نمیشه گفت هر کس سراغ ژانر جنگی رفته ، ضعیفترین کار کارنامه‌اش بوده . همونجور هم نمیشه گلهای جنگ رو با پیانیست مقایسه کرد یا ژانگ ییمو رو با رومن پولانسکی . و قطعا هم نه به دیدگاه من بلکه از نظر اکثر بینندگان و منتقدین پیانیست ضعیفترین کار رومن پولانسکی نیست.
بله در جنگ شعار هست ، نمایش کشتار هست ، ظلم ِظالم هست . ولی تلاش برای نمایش واقعیت و آنچه واقعا رخ داده را نمیشه نادیده گرفت . فیلمی که در روزهای آخر اشغال ایتالیا و در خرابی های ناشی از جنگ فیلمبرداری شده و در زمان ویرانی صنعت سینما اون کشور ساخته شده و یکی از نویسنده های آن هم فدریکو فلینی (http://en.wikipedia.org/wiki/Federico_Fellini) هست و به گفت همگان آغازگر سبک جدید در سینما ایتالیا و جهان به حساب میاد رو قطعا نمیشه خیلی راحت خط قرمزی روش کشید و گفت حتی در رده های فیلم خوب کارگردان هم قرار نمیگیره . بله روسلینی 70 سال پیش برای اینکه فیلم و سبک نورآلیسم به سرعت به بایگانی تاریخ فرستاده نشه مجبور شد یک مقدار فیلم رو به درام نزدیک کنه ولی به هیچ وجه زیبایی و تاثیرگذاری فیلم از بین نرفت و نمیره . come and see هم مثال زدم که با توجه به دیدگاهی داری به هبچ عنوان توصیه نمبکنم ببینی، یا مثال دیگه از کارگردان جدید دنیس تانویچ زدم که کلا 6تا فیلم داره و قشنگترین ساخته اش همونی هست که در مورد جنگه .
بله بسته به دیدگه موجود در فیلم اینکه به جنگ به عنوان موضوع اصلی نگاه کنه یا جنگ به صورت حاشیه ای وجود داشته باشه ، فیلم‌های مختلفی وجود داره که با زندگی زیباست بنینی کاملا موافقم ولی مالنا خیلی نه ، البته دیدگاه های متفاو‌ت‌تری به جنگ هم وجود داره که دیگه از حوصله بحث خارجه . در اینجا هم بحث ما از اینکه X بهتره یا Y گذشته و سر یک مسائل خیلی عمیق‌تر اختلاف نظر داریم و بهتره دیگه به این تاپیک و غلاف تمام فلزی مرحوم کوبریک مرتبطش نکنیم.


----------------------------------------------------------

احسان جان هر کس طرز تفکر و نحوه بیان و نگارش متفاوتی داره و قطعا هر نوشته که براش وقت صرف شده و فکر و تامل هم در موردش شده مخاطب های خاص خودش رو داره یا بالاخره پیدا میکنه و مطمئن باشید انتقاد سازنده روشی داره که بنده با دیدن سطر اول نوشته شما احساس نمیکنم این نوشته بتونه سازنده باشه و چه بهتر بود اینجور مسائل به صورت پیام خصوصی به شخص مخاطب منتقل بشه . به هر صورت نوشته شما به صورت عمومی توی تاپیک بود و چون ارتباط مناسبی با محتوا تاپیک نداره و برای اینکه تاپیک از مسیرش منحرف نشه و جنبه شخصی پیدا نکنه ، چند ساعت بعد این قسمت از پست خودم و پست شما رو پاک میکنم و انتقادتون هم میتونید به صورت پیام خصوصی یا در پیغام پروفایل به گوش میلاد برسونید :Smiley17:

Gallow
11-04-2013, 08:58 PM
چقدر تو این انجمن پروفسور داریم .خوب شد این صفحه رو باز کردم این مطالب رو خوندم و با پروفسور های این سایت آشنا شدم .قبلش هم اون یکی مطلب رو که لینکش رو گذاشتم خونده بودم برای همین مجبور شدم این رو بنویسم.

دوست عزیز اول از این که سعی کنید از الفاظ درست استفاده کنید و کنایه نزنید.
دوم این که این انجمن عمومی ـه و اگر دوستان مسئله ای رو عنوان می کنند می خواین با یکدیگر بحث کنیم و اطلاعاتمون رو در اختیار بزاریم و اگر میلاد عزیز به این سبک می نویسند به خاطر اینکه تسلط زیادی در نوشتن دارند و اگر کسی متوجه نمیشه و یا درکش براش سخته، یکی از راحت ترین و آسان ترین کار برای این مشکل کتاب خوندن هستش. سعی کنید مطالعه کنید هم مطالب رو متوجه میشید و هم به جمع پروفسوران می پیوندید.:Smiley17:

kingmiladkh
11-04-2013, 09:02 PM
یک مطلبی رو خدمت دوستان دانشمند و سینما دوست عرض کنم که با این نوع نوشتن های کتابی و مجله ای و با این نگاه های تنگ و بدور از دور اندیشی شما نمی توانید به 4 نفر دیگه که مطالب عالمانه ی شما رو می خونند بفهمانید که شما از جنس روشنفکر و متفاوت هستید.

کاربر عزیز مسلما مطلبی در نوشته های من این چنین شما رو آزرده کرده، که بنده رو به تنگ نظری محکوم میکنید، در صورت تمایل این موضوعی که در موردش با من موافق نیستید رو مطرح کنید تا در موردش به بحث بپردازیم، صد البته لازم به تکرار نیست که برای بر هم نخوردن جو عمومی این تاپیک، موضوع مورد بحثتون رو در جایگاه مناسبش ارسال کنید، اگر تاپیک مناسبی براش وجود داره و یا اگر نداره برای بنده پیام شخصی بفرستید.
در صورتی که مطلب جدیدی چه در انجمن به صورت عمومی و چه در پیام به صورت خصوصی مطرح کردید، احترام به طرف مقابل و ادب را فراموش نکنید، در غیر این صورت پاسخی از طرف من دریافت نخواهید کرد.


میلاد جان بنده قصد جسارت ندارم و قطعا اطلاعات من با اون چه که شما در ذهن داری قابل مقایسه نیست اما من همیشه سر این موضوع برام سوال بوده که آیا قضاوت ما برای فیلمی که به عنوان مثال روسلینی که به گفته خود شما در 70 سال پیش ساخته شده با دیدی که ما الان نسبت به سینما داریم و آثار برگزیده سینمایی زیادی رو تماشا کردیم که موجب شده انتضار ما از دیدن فیلم ها به کلی تغییر کنه، مقایسش با زمان حال باعث نمیشه که اون اثر رو ضعیف خطاب کنیم؟!
اگر این فیلم رو شما به فرض در همون سالی که ساخته شده بود تماشا می کردی این رو یه شاهکار سینمایی خطاب می کردی یا نه ؟

زمان مانند یک صافی عمل میکنه، در خودش اولین ها و بهترین ها رو نگه میداره (بعضی مواقع بدترین ها) و بقیه آثار رو محو میکنه. پر واضحه که برای اولین ها صرفا احترام و برای بهترین ها ستایش به جا میگذاره. در مورد این اثر، قطعا جزو بهترین ها نیست و جزو یکی از اولین هاست.
مخاطب امروز وقتی با اثری مواجه میشود، به هیچ عنوان نباید اثر رو با دید زمان ساخت آن نگاه کند، ما اگر به اثری نگاه میکنیم و قرار است که لذت ببریم و سرگرم شویم، نمیتوانیم با خیال اینکه که در سال تولید این اثر چه اتفاقاتی افتاده به صورت مجازی احساسات و یا منطق خود نسبت به اثر را عوض کنیم، اما میتوانیم درک کنیم، میتوانیم درک کنیم که در آن سالها چنین اثری موجه و قابل قبول بوده است و حرکت سازنده قابل احترام، اما گذر زمان نسخه های بروز تر و بهتری از این اثر را به معرض دید گذاشته و یا با تغییر اصول و منطق بشریت، فیلم دیگر ارزش های خود را از دست داده، امیدوارم فیلم متروپلیس فریتز لانگ را دیده باشی و یا اگر ندیده ای ببینی، این فیلم به قدری در ساخت خلاقانه و در محتوا قویست که برای مخاطب امروز، همچنان ستایش بر انگیز است، یادم می آید در زمان اکران فیلم بیلد رانر در انجمن مقایسه ای بین این دو اثر داشتم که اگر بخواهی میتوانی به آن رجوع کنی و دیدگاهم را در باره آن بخوانی، حالا این سوال پیش می آید که فیلمی که علی رغم اینکه تولید سال 1926 است، همچنان میدرخشد قابل قیاس با فیلمی است که دیگر جز ارزشهای تاریخی و ویترینی، چیز بیشتری از آن باقی نمانده؟!
من فیلمی مانند رم شهر بی دفاع رو درک میکنم و بهش احترام میگذارم، اما ستایش نمیکنم.


فیلمی که در روزهای آخر اشغال ایتالیا و در خرابی های ناشی از جنگ فیلمبرداری شده و در زمان ویرانی صنعت سینما اون کشور ساخته شده و یکی از نویسنده های آن هم فدریکو فلینی هست و به گفت همگان آغازگر سبک جدید در سینما ایتالیا و جهان به حساب میاد رو قطعا نمیشه خیلی راحت خط قرمزی روش کشید

پویا جان به صرف نیت خوب سازنده نمیشود نخ نما شدن یک اثر بعد از گذشت سالها از روزگار تولید آن را نادیده گرفت، همین پشتوانه ای که برای ساخت فیلم وجود داشته موجب شده این اثر به طور افراطی خودش رو وقف ملی گرایی کنه، این فیلم آغاز گر راهی نو بوده و در ویترین تاریخ سینما خواهد درخشید، اما مخاطب امروز با هیچ متر و معیاری نمیتونه این اثر را شاهکار بنامه، چون نسخه های بسیار بهتر و با کیفیت تری از موضوعی که در موردش صحبت کرده ساخته شده. دعوت میکنم جوابی که به سوال حامد هم دادم بخونی، تا با ذهنیات من بیشتر آشنا بشی و در آخر ذکر این نکته الزامیست که یکی از دلایلی که از سینمای جنگ بیزارم همین موضوع‌ه که فاکتور های خارجی روی ذهن مخاطب برای تشخیص خوبی یا بدی فیلم اثر میگذارد.

pooya
11-05-2013, 12:06 AM
اول یک نکته بگم به فرض اینکه یک فیلم، کارگردان یا نویسنده اش یک فرد خاص هست و یا بسته به موقعیتی که توش ساخته شده و یا حتی بازیگری خاص توش قرار داره، به صرف این موضوعات براش ارزش قائل نمیشم و اول محتوا فیلم برام مهمه ولی نکته ای که هست بعضی فیلم ها چه بخوایم چه نخوایم اگه در رابطه با تاریخ زمانی خاصی باشن نمی‌تونیم بدون توجه به اتفاقات تاریخی اون زمان درک درستی داشته باشیم . بله موضوعات کلانی مثل بحث خالق و مخلوق و در حوزه عقیده و حکومت ها بحث آرمان و یا بحث توتالیتاریسم و اینگونه موارد هیچ گاه هیچ تاریخ مصرفی ندارن و نخواهد داشت . میلاد جان از بحث که هیچی داریم از ریل هم خارج میشیم و بهتره بیخیال این شهر بی دفاع بشیم، کل صحبت های من مخالفت و نقد این دو جمله بود .

آثار با محوریت جنگ عموما ضعیف ترین آثار سازندگان بزرگشان هستن
اصل کلام من در این بود که کارگردان های بزرگ هر گاه به سراغ موضوع جنگ رفتند، اثر تبدیل به یکی از ضعیف ترین آثار کارنامه اشان شده

86471181
12-19-2013, 05:08 PM
من این فیلم رو تازه دیشب دیدم بعد تموم شدن هم به زباله دانی لپ تاپم انتقال دادم تا بتونم از 800 مگ فضای خالی شده به نحو احسن دوباره استفاده کنم ( موضع هجومی :Smiley36: )
برخلاف معرفی که تو این تاپیک دیدم ، به نظر من این فیلم عملا هیچ ربطی به جنگ ویتانم نداشت ، یه مقداری فرهنگ نظامی گری رو نشون میده
یه مثال بزنم ، شما فرض کنین ، حرفی زده نمیشد تو این فیلم که این جنگ تو ویتنام انجام شده ، فرض کنین عراق بود یا افغانستان ، اصلا جنگ جهانی ، واقعا واسه بیننده فرقی میکرد؟(متوجه میشد؟)تنها ربطی که این فیلم با ویتنام داشت ، حضور بازیگران ویتنامی بود که به شدت هم افتضاح بودن
فیلم به نظر من به شدت شعاری بود در حالی که چیزی نداشت و در بعضی مواقع هم تناقض های بزرگی رو از نظر من داشت
مثلا همین نوشته ی رو کلاه جوکر ، واسه بقیه ی سربازها تقریبا وجود نداشت ، من خودم به عنوان یه بیننده عوام وقتی این رو دیدم ، گفتم حتما میخواد الان یه دیالوگ باهاش سر هم کنه تا جایی که دیالوگ بحث تناقض نشان صلح و نوشته ی رو کلاه پیش اومد :|
نمیدونم اسم این رو چی باید بذارم ، واسه من شبیه این بود که انگار یه چیزی رو کرده باشن تو چشم بگن این رو ببین زود باش ببین بهش هم دقت کن میخوام ازش استفاده کنم
هیچ بحران هویتی تو این فیلم من ندیدم ، مثلا همون سربازی که خود کشی کرد ""پایل""، اوایل فیلم نیشش تا بناگوش باز بود ، دقیقا تغییرش از جایی شروع شد که دوستاش بهش حمله کردن و تحت تاثیر حرفهای گروهبان که داشت از مهارت قاتل کندی صحبت میکرد به نظر من خواست خودی نشون بده و شروع به تغییر کرد ( یعنی اگه این آدم سر کوچه هم با هم محله ایهاش بازی میکرد و دعواش میشد و دوستاش میزدنش تو اصل موضوع فرقی نمیکرد و هیچ صنمی با آموزشهای نظامی و شرایط جنگ نداشت بحث خودکشی و عوض شدن شخصیت پایل )
ای کاش این فیلم بعد خود کشی همین سرباز چاق (( پایل )) تموم می شد.
از این قسمت به بعد این فیلم من واقعا چیزی نفهمیدم ، تنها جایی که میتونه یه مقدار اعتبار به بخش دوم ببخشه ، شاید شاید ، اون قسمتیه که میان با سربازها و دلیل اومدنشون به جنگ مصاحبه میگیرن هست
شخصیت جوکر اصلا واسم هضم نشد ، باز شخصیت پایل رو به نظر من کوبریک میخواست بگه تو این شرایط به جنون کشیده شده ( که اشتباه آدرس داده تو فیلم ) ، من نفهمیدم دقیقا این شخصیت جز اون دیالوگ ربط بین نوشته ی رو کلاهش و نشان صلحش و اون حرکت بی معنیش ( همون بحث تناقضات این فیلم ) و حس محبتش به اون دختر ویتنامی دقیقا چی رو میخواست بگه؟
فک کنم این قسمت نوشته ی kingmiladkh بهترین تحلیل این کاراکتر هست

ما برسیم به شخصیت جوکر، یک شخصیت کاملا خنثی نسبت به خشونتی که در اطرافش موج میزند.این شخص به هیچ عنوان قهرمان یا انسان دوست نیست، همانطور که در زدن گروهی پاول مشارکت میکند، قتل ویتنامی ها را در هلیکوپتر فقط تماشا میکند و حوصله اش از آتش بس سر میرود، یک تناقض عمل و گفتار در وجود او موج میزند، این تمایل به قتل و خشونت در او وجود دارد اما آموزه های اجتماعی سدی به نام وجدان ساخته که او را از ارتکاب به آنها منع میکند، حالا هارتمن کلنگی به دست گرفته و دست به تخریب این سد میزند.
اون روزنامه نگار است، به ظاهر معترض به شرایط وجود، اما در عمل علاقه مند به رسوخ بیشتر در لایه های جنگ، و از طرفی ترسو، هیچ پیشنهادی برای نجات قربای های تک تیر اندازی نمیدهد، هنگامی که به دختر ویتنامی که دوستانش را آنگونه سلاخی کرده است میرسد، انسان دوستی در حدی نزول پیدا کرده که با کشتن کسی به مهربانی شهره میشویم.
حالا دیگه از بحث سکانس هاس مرگ و کشتار که به شدت مسخره از آب در اومده بودن به دلیل اینکه فیلم واسه سال 1987 هست میگذریم ، ولی هر کاری میکنم نمیتونم از مسخره بودن قسمتی که دختر ویتنامی میزنه اول سیاه پوسته رو میکشه و حماقت سیاه پوسته با حضور تو فضای باز ، ایضا صحنه ی مرگ سرجوخه کابوی.
شرمنده دایره ی لغات و ادبیات بنده نمیتونه پاش رو از این فراتر بذاره :Smiley17:

Headache
12-19-2013, 05:52 PM
http://picoup.ir/images/95782807160398342596.jpeg


دوستان دیگه واقعا هر چی کلمه و جمله بوده رو استفاده کردن، من موندم چی بگم اصن!
اگه بخوام فیلم رو تو یه جمله توصیف کنم:

فیلم غلاف تمام فلزی نمود واضحی از نیمه خالی و پر یک لیوانه

نیمه پر لیوان فقط دربرگیرنده قسمت آموزشی سربازان و بازی این شکلی (:Smiley10:) کننده سرباز پایل، ارشد گروهان و باقی سربازاست و نیمه خالی هم از اعزام به منطقه شروع میشه، بنظر من فیلم باید بعد از خودکشی پایل تموم میشد.

Léon
03-23-2015, 04:52 PM
واقعا حیفِ همچین تایپیک های پُرمحتوائی که پُتانسیل جلو رفتن تا حداقل 10صفحه رو داره تو حداکثر 2صفحه خلاصه شه و بعد به زیرخاکی ها بپیونده...:Smiley69:

کُلا تو سینما بعضی کارگردان ها , صرفا کارگردان خالی نبودن(و نیستن) همونطور که "آلفرد هیچکاک" یه روانشناس بود تو لباس یه کارگردان
جوزف تورناتوره یه جامعه شناسِ تو لباس یه کارگردان , استنلی کوبریک فقید هم یه فیلسوف بود تو لباس یه کارگردان! کوبریک از ابتدا تا انتها
13 اثر رو بیشتر نساخت , آثاری که همگی اقتباسی بودن , با توجه به حدودا 50 سال زندگی سینمائی و ساخت تنها 13 اثر , به خودیِ خود
این فرصت براش پیش میومد که قبل ساخت آثار وقت کافی برای پرداخت به تک تک جزئیاتِ رو تو آثارش داشته باشه! بهمین خاطر آثار اقتباسیِ
کوبریک ناب هستن بدون اینکه بخوان با داستان های حاشیه ای کلیشه ای که معمولا نشئت گرفته از ذهن کارگردان یا نویسنده ی اثرِ به ... برن


و اما کوبریک و غلاف تمام فلزی!
کوبریک از خیلی سال قبل با ساخت "پُرتقال کوکی" نشون داد تو فرم و محتوی از نشون دادن حقیقت(هر چند غیرقابل تحمل) ابائی نداره
با اینکه تو دهه ی 70 کوبریک به شدت مورد انتقاد قرار گرفت برای ساخت این اثر , اما این روحیه ی کوبریک سالها بعد تو غلاف تمام فلزی
و حتی تو آخرین سالهای عمرش(فیلم Eyes Wide Shut) بازهم تو پرده ی سینما نمایان شد!

جنگ و آثار مرتبط با آن
کُلا آثاری که با محوریت جنگ ساخته میشن دو حالت دارن :
میخوان حقیقت ـی رو که طی بازه ی از زمان به شکل جنگ
رُخ داده ـَرو نشون بدن
میخوان حقیقت ـی رو که طی بازه ای از زمان به شکل جنگ
رُخ داده اونطور که میخوان نشون بدن
آثاری مثل : پیانیست , فهرست شیندلر , از شاخص ترین آثار
دسته ی دوم هستن در حالی که غلاف تمام فلزی جزء معدود
آثاریِ که متعلق به دسته ی اولِ , این اثر زمانی "فوق العاده"
میشه که میبینیم کوبریک به عنوان راوی داستان میخواد باشه

جنگ ویتنام
دوستان میدونن , تنها دلیلی که ایالات متحده رو مجبور(!) کرد وارد جنگ با ویتنام بشه
تئوری دومینو بود! این کشور برای جلوگیری از رواج کمونیسم تو ویتنام جنگی رو شروع
کرد که با کُلی هزینه و تلفات انسانیِ جز شکستی فضاحت بار هیچ نتیجه ی دیگه ای
رو در بر نداشت... و اینجا بود که کوبریک با بهانه ی این جنگ اثری رو ساخت که انتقادی
باشه برای کُلیه ی جنگها!

بازهم کوبریک و غلاف تمام فلزی
کوبریک در این اثر سرگذشت سربازهایِ معصومی رو به تصویر میکشه که تقدیرشون
تبدیل شدن یه حیواناتی درنده است که جز تفنگ و کُشتن هیچ چیز دیگه ای براشون
معنا نداره! کوبریک با مبنا قرار دادن این موضوع از ابتدا تا انتها داستانی رو روایت میکنه
که نتیجش رو در انتهای اپیزود 1 این داستان میبینیم زمانی که پایل گروهبان هارتمن رو
به ضرب گلوگه از پا درمیاره! البته تاثیرات جنگ فقط محدود به پایگاه نظامی و میدون جنگ
نیست! همونطور که تو راننده تاکسی اسکورسیزی میبینیم این جنگ خارج از محدوده ی
خودش "تروایس بیکل" هائی رو خلق میکنه که نه فقط برای خودشون بلکه برای جامعه هم
خطر بزرگی محصوب میشن , چون جنگ "معنی ازش و انسانیت" رو برای اونا خیلی وقته که
عوض کرده...


پ.ن:استیون اسپیلبرگ میاد با کُلی هزینه اثری جنگی رو میسازه که در اون علاوه بر توجیه جنگ آمریکائی ها در جنگه جهانی دوم
بنوعی ازشون ستایش و تقدیر کنه و کوبریک میاد با هزینه ای کمتر , اثری ضدجنگی رو خلق میکنه که چهره ی واقعی جنگ رو به
تصویر میکشه! این تفاوت کارگردان های بزرگ در آثار مُشابه!:Smiley69:

Léon
07-11-2015, 05:32 PM
http://picoup.ir/images/03755167938773474915.jpg (http://picoup.ir/)
به یاد کوبریک به یاد علاف تمام فلزی:Smiley69:

anzalichi
08-23-2015, 01:17 PM
http://picoup.ir/images/46304140832102687473.jpg


شب قبل از اینکه به سربازی بروم، به توصیه برادرم که قبل از من به سربازی رفته بود، این فیلم را دیدم... سال ها پیش.

من که سربازی ندارم :) دیروز با دایی کچل خودم که امروز عازم ویتنام شد :) به تماشای اثر نشستیم.

بدون در نظر گرفتن اسم کوبریک به تماشای فیلم نشستم..برای من فیلم یک نگاه مستندگونه به تبدیل شدن انسان به حیوان در پروسه ای 2 قسمتی قبل و هنگام جنگ بود. فیلم برخلاف جنگی بودنش ریتم فوق العاده آرومی داره.انگار هدفش اصلاً تعریف جنگ از نوع خشن نیست بلکه اصلاً دوست نداره جنگی رو به تصویر بکشه و با یک نگاه تحقیر آمیز از ابتدا تا انتها دوربین رو به حرکت در میاره...هرچی فیلم جلوتر میرفت و درعین اینکه اکشنش بیشتر میشد ، مانعی بین بیننده و خودش که دقیق نمیدونم اسمش رو چی باید گذاشت شکل میگرفت..فیلم طوری پیش میره که از شات اول کارگردان دوست داره فیلم رو تموم کنه..خیلی سریع انزجارش رو از جنگ وارد فیلم میکنه ولی درعین حال اثری خلق میکنه که درعین سادگی دربرابر اثر مشابه در ژانر متفاوت در معنا به اسم Saving Private Ryan کم نمیاره و در خیلی موارد استانداردهای ژانر جنگ رو از نو مینویسه و دراین راه با کمک فیلم برداری عالی و نورپردازی و البته طراحی صحنه شاهکار و موسیقی متنی فراخور به کمک کارگردان میان..

اوج فریاد فیلم زمانیه که سرباز آمریکایی با کشتن دختر بچه ای با خوشحالی ، ورودش به ورطه ی حیوانیت رو جشن میگیره : حالا منم یه وحشی ام؟؟منم به جمع بی رحم ها پیوستم؟؟

نتیجه گیری : غلاف تمام فلزی یکی از هزاران روایات تلخ ژانر جنگی بود که کل ماهیت انسانیت رو زیر رادیکال برد...!!

نمره فیلم : 7 از10

Léon
08-23-2015, 02:27 PM
فیلم برخلاف جنگی بودنش ریتم فوق العاده آرومی داره.انگار هدفش اصلاً تعریف جنگ از نوع خشن نیست

انزلیچی عزیز
نمیدونم تا چه اندازه با "کوبریک" آشنائی داری
اما تفاوت این بشر تو فیلمسازی با خیلی های دیگه همین" نوع نگاه متفاوتش نسبت به سوژه" ها و "روایت کوبریک گونه ـش" بود!
کوبریک کلا تو عمر 48 ساله ی فیلمسازیش 13تا فیلم بیشتر نساخت , همه ی آثارش هم اقتباسی بود همین فاصله ی طولانی بین آثار(حدود 3سال) وسواس کوبریک رو کاملا مشخص میکنه تو فیلم سازی و توجه فراونش به جزئیات تو تک تک فیلمهاش
بهمین خاطر که آثار این کارگردان رو با 1 بار دیدن نمیشه نظری قطعی من باب ـشون داد!:Smiley69:

از طرفی کوبریک یه نگاه فلسفی رو نسبت به سوژه هاش داره(با چاشنی توجه فراون به جزئیات) این 2مورد تو روایت داستان نمود پیدا میکنن
زمانی که میبینیم فیلم با یک ریتم خیلی آروم پیش میره...(بهت توصیه میکنم حتما "اودیسه ی فضائی" رو ببینی تا قشنگ متوجه این جمله ی من بشی)
تو غلاف تمام فلزی کوبریک "جنگ" رو زیر سوآل میبره , نگاه انتقادیش رو نسبت به "سوژه ی جنگ" بیان میکنه , والی هدف کوبریک ساختن یه فیلم جنگی مثل
"نجات سرباز رایان" , "سقوط شاهین سیاه" , "تنها بازمانده" و ... نبود! و با هدف گرفتن جنگ بیخود و بی جهت ویتنام "نگاه" خودش رو در قالب فیلمنامه جلوی دوربین میبره!

+به کاراکتر "R. Lee Ermey" توی اپیزود اول توجه کن بعد خودت به یه جواب میرسی من باب این جملت که میگی "انگار هدفش اصلاً تعریف جنگ از نوع خشن نیست":Smiley69:

anzalichi
08-23-2015, 02:38 PM
انزلیچی عزیز
نمیدونم تا چه اندازه با "کوبریک" آشنائی داری
اما تفاوت این بشر تو فیلمسازی با خیلی های دیگه همین" نوع نگاه متفاوتش نسبت به سوژه" ها و "روایت کوبریک گونه ـش" بود!
کوبریک کلا تو عمر 48 ساله ی فیلمسازیش 13تا فیلم بیشتر نساخت , همه ی آثارش هم اقتباسی بود همین فاصله ی طولانی بین آثار(حدود 3سال) وسواس کوبریک رو کاملا مشخص میکنه تو فیلم سازی و توجه فراونش به جزئیات تو تک تک فیلمهاش
بهمین خاطر که آثار این کارگردان رو با 1 بار دیدن نمیشه نظری قطعی من باب ـشون داد!:Smiley69:

از طرفی کوبریک یه نگاه فلسفی رو نسبت به سوژه هاش داره(با چاشنی توجه فراون به جزئیات) این 2مورد تو روایت داستان نمود پیدا میکنن
زمانی که میبینیم فیلم با یک ریتم خیلی آروم پیش میره...(بهت توصیه میکنم حتما "اودیسه ی فضائی" رو ببینی تا قشنگ متوجه این جمله ی من بشی)
تو غلاف تمام فلزی کوبریک "جنگ" رو زیر سوآل میبره , نگاه انتقادیش رو نسبت به "سوژه ی جنگ" بیان میکنه , والی هدف کوبریک ساختن یه فیلم جنگی مثل
"نجات سرباز رایان" , "سقوط شاهین سیاه" , "تنها بازمانده" و ... نبود! و با هدف گرفتن جنگ بیخود و بی جهت ویتنام "نگاه" خودش رو در قالب فیلمنامه جلوی دوربین میبره!

+به کاراکتر "R. Lee Ermey" توی اپیزود اول توجه کن بعد خودت به یه جواب میرسی من باب این جملت که میگی "انگار هدفش اصلاً تعریف جنگ از نوع خشن نیست":Smiley69:

منم همه نظرم همین بود که شما گفتی...!! اگر میخواست اثری مشابه اسپیلبرگ بسازه که با کمترین زحمت میتونست نابودش کنه..فیلم رو من بشدت تحسین میکنم..کاملاً با شما موافقم...شاید بد توضیح دادم ولی نظرم پیرامون شما میچرخه:Smiley17:

anzalichi
04-17-2018, 12:35 PM
http://picoup.ir/images/80817480695402384150.jpg

شخصیت سمت راست تصویر (گروهبان هارتمن)، جناب R.Lee در سن 74 سالگی از دنیا رفت. (https://screenrant.com/r-lee-ermey-obituary/) مطمئناً کسانی که این فیلم رو یکبار ببینن این شخصیت هیچوقت از یادشون نمیره.

ESR
04-17-2018, 02:14 PM
چرا دیگه همچین پروژه ایی( اکران اختصاصی انجمن) توی انجمن پیگیری نمیشه؟؟
حیفه واقعا