Irag
12-15-2013, 10:41 PM
http://picoup.ir/images/51192057695728370948.jpg
جف نيكولز،برادر كوچك بن (گيتاريست گروه لوكرنو) و متيو (وكيل دادگستري در آستين تگزاس) در هفتم دسامبر سال 1978 در شهر ليتلراك، بزرگترين شهر ايالت آركانزاس در جنوب آمريكا متولد شد. براي تحصيل در رشتهي فيلمسازي، به دانشگاه هنر كاليفرنيايشمالي رفت و به گفتهي خودش در آنجا براي اولين مرتبه درك كرد كه تعلق داشتن به "ادبياتجنوبي" و "داستانگوييجنوبي" چه معنايي دارد و فهميد كه خودش ذاتا نوع نگاهي خاص جنوب آمريكا را دارد. گري هاوكينز،فيلمساز مستقل آمريكايي كه يكي از استادهاي جفنيكولز در دوران دانشگاه بود، دربارهي نيكولز گفته است كه او "در زمينهي روايت از اغلب دانشجوها جلوتر بود. در ميان تمام دانشجوهايي كه در اين ده سال ديدهام، او در پيشبردن يك داستان از ابتدا و رساندنش به ميانه و انتها، احتمالا از همه بهتر بوده است. به قول ما جنوبيها، خوب بار آمده است. او در شرايطي وارد دانشگاه شد كه تقريبا تمام آثار فاكنر و تمام كتابهاي كورمكمككارتي را خوانده بود."
http://picoup.ir/images/28602060295582671231.jpg http://picoup.ir/images/33547072301201742396.jpg http://picoup.ir/images/10755939111214390137.jpg
»» [Shotgun Stories 2007 (http://www.imdb.com/title/tt0952682/)] نيكولز پس از فارغالتحصيلي،فيلمنامهي "داستانهاي شاتگان" را نوشت و براي نقش اول آن، مايكلشنون را در نظر گرفت. شنون كه سال 1993 بازيگري در سينما را آغاز كرده و زمان ساخته شدن داستانهاي شاتگان،تقريبا شناخته شده بود، با بيرغبتي سراغ فيلمنامهي نيكولز رفت اما در نهايت به شدت از آن خوشش آمد و حالا آن را يكي از بهترين فيلمنامههايي ميداند كه تاكنون خوانده است. اين فيلم به ماجراهاي دعوايي مي پردازد كه پس از مرگ پدري در آركانزاس،بين پسران دو همسر او شكل ميگيرد. در اين نزاع است كه شخصيت اين پسرها و كارهايي كه حاضرند براي حفظ خانوادهشان انجام دهند، آشكار شود.
فيلمبرداري داستانشاتگان با بودجهاي بسيار ناچيز و در نزديكي شهر ليتلراك آغاز شد. طبق گفتهي مايكل شنون "عوامل فيلم در يك خانهي متروك ميخوابيدند،هر روز هم به خانهي پدر و مادر جف نيكولز ميرفتيم و مادرش برايمان شام درست ميكرد!" عليرغم اين بودجهي كم،جفنيكولز با قرض گرفتن از تعدادي آشناها،فيلم را به شكل سيوپنجميليمتري فيلمبرداري كرد. داستانهاي شاتگان در سال 2007 ابتدا در جشنوارهي برلين بهنمايش درآمد و سپس در تعداد زيادي جشنوارهي برلين بهنمايش درآمد و سپس در تعداد زيادي جشنوارهي بينالمللي شركت كرد و چندين جايزه هم بهدست آورد كه مهمترين آنها، جايزهي فيپرشي از جشنوارهي وين سال 2007 بود. راجر ايبرت هم اين فيلم را در ليست بهترين فيلمهاي سال 2008 خود قرار داده بود.
»» [Take Shelter 2011 (http://www.imdb.com/title/tt1675192/)] جف نيكولز پس از موفقيت فيلم داستانهاي شاتگان نزد منتقدها، و در سال اول ازدواجش، نوشتن فيلمنامهي "پناهبگير" را آغاز كرد. اين فيلم دربارهي مردي است كه خوابهاي آخرالزماني عجيبي ميبيند و كمكم اعتقاد پيدا ميكند كه اين خوابها قرار است به واقعيت بپيوندد و در نتيجه براي نجات خود و خانوادهاش، دست به ساختن پناهگاهي در حياط خانهاش ميزند؛ كاري كه باعث ميشود درگيريهاي شغلي و خانوادگي جدياي پيدا كند.
نيكولز در مصاحبهاي گفته كه تازه بودن ازدواجش در نوشتن فيلمنامهاي با مضمون ترس و نگراني موثر بوده است: "داشتيم زندگي باهم را آغاز ميكرديم و همهچيز داشت به هموصل ميشد؛داستانهايشاتگا ن با استقبال خوبي روبهرو شده بود و من اين ترس را داشتم كه ممكن است اين خوب بودن اوضاع، برهمبخورد." فيلم پناهبگير ابتدا در جشنوارهي ساندس بهنمايش درآمد و سپس در جشنوارهي كن موفق شد جايزهي بزرگ هفتهي منتقدان را از اين جشنواره دريافت كند.
»» [Mud 2012 (http://www.imdb.com/title/tt1935179/)] نيكولز همزمان با نوشتن فيلمنامهي پناهبگير،فيلمنامهي "ماد" را هم نوشت؛داستاني كه از زمان دانشگاه به آن فكر كرده بود: دو پسر نوجوان كه در جزيرهاي متروك، به يك متهم فراري برميخورند و به او اعتماد ميكنند و ابزار لازم را براي فرارش مهيا ميكنند. نيكولز براي نقش اين متهم فراري، از مدتها قبل "متكانهي" را در نظر داشت. در نهايت جيمتاث، مدير برنامههاي متكانهي آنها را بههم مرتبط كرد. "مت كانهي" فيلمنامه را خواند و به اين اعتقاد رسيد كه "ماد" فيلمنامهاي "ارژينال،خاص و انساني است نوي رازآميزي دارد كه به آن حسي جادويي ميدهد."
اگر چه دو فيلم پيشين جفنيكولز در گيشه فروش خوبي نداشت،اما اسمش آنقدر شناخته شده بود كه بتواند براي فيلم "ماد" بودجهاي دوازده ميليوندلاري كسب كند. ماد در بخش مسابقهي جشنوارهي كن سال 2012 پذيرفته شد و با استقبال بسيار خوب منتقدان مواجه شد و شرايط ساخت فيلمهايي جاهطلبانهتر را براي اين فيلمساز مستقل مهيا كرد. جف نيكولز به تازگي پيش توليد فيلم جديد خود را با نام "مخصوصنيمهشب" آغاز كرده است؛ فيلمي علمي – خيالي كه قرار است مايكل شنون و كرستندانست بازيگران اصلي آن باشند. ظاهرا اين بار داستان نيكولز در جنوب آمريكا نميگذرد! (و چقدر حيف كه نميگذرد!)
جف نيكولز،برادر كوچك بن (گيتاريست گروه لوكرنو) و متيو (وكيل دادگستري در آستين تگزاس) در هفتم دسامبر سال 1978 در شهر ليتلراك، بزرگترين شهر ايالت آركانزاس در جنوب آمريكا متولد شد. براي تحصيل در رشتهي فيلمسازي، به دانشگاه هنر كاليفرنيايشمالي رفت و به گفتهي خودش در آنجا براي اولين مرتبه درك كرد كه تعلق داشتن به "ادبياتجنوبي" و "داستانگوييجنوبي" چه معنايي دارد و فهميد كه خودش ذاتا نوع نگاهي خاص جنوب آمريكا را دارد. گري هاوكينز،فيلمساز مستقل آمريكايي كه يكي از استادهاي جفنيكولز در دوران دانشگاه بود، دربارهي نيكولز گفته است كه او "در زمينهي روايت از اغلب دانشجوها جلوتر بود. در ميان تمام دانشجوهايي كه در اين ده سال ديدهام، او در پيشبردن يك داستان از ابتدا و رساندنش به ميانه و انتها، احتمالا از همه بهتر بوده است. به قول ما جنوبيها، خوب بار آمده است. او در شرايطي وارد دانشگاه شد كه تقريبا تمام آثار فاكنر و تمام كتابهاي كورمكمككارتي را خوانده بود."
http://picoup.ir/images/28602060295582671231.jpg http://picoup.ir/images/33547072301201742396.jpg http://picoup.ir/images/10755939111214390137.jpg
»» [Shotgun Stories 2007 (http://www.imdb.com/title/tt0952682/)] نيكولز پس از فارغالتحصيلي،فيلمنامهي "داستانهاي شاتگان" را نوشت و براي نقش اول آن، مايكلشنون را در نظر گرفت. شنون كه سال 1993 بازيگري در سينما را آغاز كرده و زمان ساخته شدن داستانهاي شاتگان،تقريبا شناخته شده بود، با بيرغبتي سراغ فيلمنامهي نيكولز رفت اما در نهايت به شدت از آن خوشش آمد و حالا آن را يكي از بهترين فيلمنامههايي ميداند كه تاكنون خوانده است. اين فيلم به ماجراهاي دعوايي مي پردازد كه پس از مرگ پدري در آركانزاس،بين پسران دو همسر او شكل ميگيرد. در اين نزاع است كه شخصيت اين پسرها و كارهايي كه حاضرند براي حفظ خانوادهشان انجام دهند، آشكار شود.
فيلمبرداري داستانشاتگان با بودجهاي بسيار ناچيز و در نزديكي شهر ليتلراك آغاز شد. طبق گفتهي مايكل شنون "عوامل فيلم در يك خانهي متروك ميخوابيدند،هر روز هم به خانهي پدر و مادر جف نيكولز ميرفتيم و مادرش برايمان شام درست ميكرد!" عليرغم اين بودجهي كم،جفنيكولز با قرض گرفتن از تعدادي آشناها،فيلم را به شكل سيوپنجميليمتري فيلمبرداري كرد. داستانهاي شاتگان در سال 2007 ابتدا در جشنوارهي برلين بهنمايش درآمد و سپس در تعداد زيادي جشنوارهي برلين بهنمايش درآمد و سپس در تعداد زيادي جشنوارهي بينالمللي شركت كرد و چندين جايزه هم بهدست آورد كه مهمترين آنها، جايزهي فيپرشي از جشنوارهي وين سال 2007 بود. راجر ايبرت هم اين فيلم را در ليست بهترين فيلمهاي سال 2008 خود قرار داده بود.
»» [Take Shelter 2011 (http://www.imdb.com/title/tt1675192/)] جف نيكولز پس از موفقيت فيلم داستانهاي شاتگان نزد منتقدها، و در سال اول ازدواجش، نوشتن فيلمنامهي "پناهبگير" را آغاز كرد. اين فيلم دربارهي مردي است كه خوابهاي آخرالزماني عجيبي ميبيند و كمكم اعتقاد پيدا ميكند كه اين خوابها قرار است به واقعيت بپيوندد و در نتيجه براي نجات خود و خانوادهاش، دست به ساختن پناهگاهي در حياط خانهاش ميزند؛ كاري كه باعث ميشود درگيريهاي شغلي و خانوادگي جدياي پيدا كند.
نيكولز در مصاحبهاي گفته كه تازه بودن ازدواجش در نوشتن فيلمنامهاي با مضمون ترس و نگراني موثر بوده است: "داشتيم زندگي باهم را آغاز ميكرديم و همهچيز داشت به هموصل ميشد؛داستانهايشاتگا ن با استقبال خوبي روبهرو شده بود و من اين ترس را داشتم كه ممكن است اين خوب بودن اوضاع، برهمبخورد." فيلم پناهبگير ابتدا در جشنوارهي ساندس بهنمايش درآمد و سپس در جشنوارهي كن موفق شد جايزهي بزرگ هفتهي منتقدان را از اين جشنواره دريافت كند.
»» [Mud 2012 (http://www.imdb.com/title/tt1935179/)] نيكولز همزمان با نوشتن فيلمنامهي پناهبگير،فيلمنامهي "ماد" را هم نوشت؛داستاني كه از زمان دانشگاه به آن فكر كرده بود: دو پسر نوجوان كه در جزيرهاي متروك، به يك متهم فراري برميخورند و به او اعتماد ميكنند و ابزار لازم را براي فرارش مهيا ميكنند. نيكولز براي نقش اين متهم فراري، از مدتها قبل "متكانهي" را در نظر داشت. در نهايت جيمتاث، مدير برنامههاي متكانهي آنها را بههم مرتبط كرد. "مت كانهي" فيلمنامه را خواند و به اين اعتقاد رسيد كه "ماد" فيلمنامهاي "ارژينال،خاص و انساني است نوي رازآميزي دارد كه به آن حسي جادويي ميدهد."
اگر چه دو فيلم پيشين جفنيكولز در گيشه فروش خوبي نداشت،اما اسمش آنقدر شناخته شده بود كه بتواند براي فيلم "ماد" بودجهاي دوازده ميليوندلاري كسب كند. ماد در بخش مسابقهي جشنوارهي كن سال 2012 پذيرفته شد و با استقبال بسيار خوب منتقدان مواجه شد و شرايط ساخت فيلمهايي جاهطلبانهتر را براي اين فيلمساز مستقل مهيا كرد. جف نيكولز به تازگي پيش توليد فيلم جديد خود را با نام "مخصوصنيمهشب" آغاز كرده است؛ فيلمي علمي – خيالي كه قرار است مايكل شنون و كرستندانست بازيگران اصلي آن باشند. ظاهرا اين بار داستان نيكولز در جنوب آمريكا نميگذرد! (و چقدر حيف كه نميگذرد!)