Irag
03-01-2014, 09:23 PM
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
http://picoup.ir/images/59328175668171932875.jpg
كيمكيدوك كارگردان پرآوازهي كرهاي در بيستم دسامبر سال 1960 در روستايي كوهستاني و دورافتاده به نام "بونگوا" در شهر "كيونگسان" كرهجنوبي به دنيا آمد و دوران كودكي را همانجا سپري كرد. تا اينكه سال 1969 براي ادامه تحصيل عازم پايتخت شد. او دوران آموزش و كارش را با رشتههاي متفاوتي آزمود. از هنرستان كشاورزي مدرك گرفت، دو سال براي كشيش شدن در صومعه تلاش كرد. نقاشي آموخت و در دورههاي هنرهاي تجسمي در پاريس شركت كرد. پنج سال در نيروي دريايي خدمت كرد و حتي سالها براي امرار معاش كارگري كرد. نقطه قابل تعمق در زندگي وي صرف تمام دارايياش براي خريد پول بليط براي سفر به فرانسه و يادگيري هنرهاي زيبا در خلال سالهاي 90 تا 93 ميلادي است.
كيمكيدوك با ديدن فيلمهاي "سكوتبرهها" و "عشاق پننوف" به سينما علاقهمند شد. اين علاقه با آنجا كشيد كه بعد از بازگشت به كره نمايشنامهاي به نام "يك نقاش و يك جاني محكوم به مرگ" نوشت. اين نمايشنامه در سال 1993 جايزه منتقدين انجمن فيلمنامهنويسان را دريافت كرد و دو سال بعد اين موفقيت تكرار شد تا بالاخره در سال 1996 اولين فيلم رسمي خود را با نام "تمساح" استارت بزند. عشق و علاقه اين كارگردان به سينما از يك سو و هزينه بسيار پايين ساخت فيلم از سويي ديگر باعث شد تا او با سرعت مدارج ترقي را سپري كند. تا جايي كه حتي در يك سال دو فيلم بسازد! و براي هر دوي آنها در دو فستيوال مهم جايزه بهترين كارگرداني ببرد. در سال 2004 فيلم "سامري" از فستيوال برلين و "خانهخالي" از فستيوال ونيز جايزه بهترين كارگرداني را براي وي به ارمغان آوردند. به زعم بسياري از منتقدان سينما، كيمكيدوك عجيبترين كارگردان از حيث مقبوليت عمومي است، زيرا آثار او در داخل كره محبوبيت خاصي ندارند اما در بيرون از مرزهاي اين كشور عشاق سينهچاكي دارند، هرچند گاهي مؤسسات و انجمنهاي معتبر سينمايي نسبت به خشونتهاي جاري در فيلمهاي وي، چه نسبت به حيوانات و چه درباره انسانها اعتراضاتي ميكنند. (برن به جهنم!) - »» به قلم منصور ديانتي
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Crocodile 1996
»» اولين فيلم بلند كيمكيدوك كركوديل يا تمساح نام دارد كه در سال 1996 و به فاصله چند ماه با حيوانات وحشي ساخته شد. پسر جوان خشني ملقب به تمساح به همراه پيرمردي سالخورده و نوه خردسالش در كناره رودي در سئول كارتنخواب هستند. آنها هر كدام به طريقي پول درميآورند، از آدامسفروشي پسربچه گرفته تا تعميرات پدربزرگ. يك روز تمساح با نجات زني كه قصد خودكشي داشت، مهمان ديگري به جمعشان اضافه ميكند.
فيلمي كه اگر آشنا با راه و رسم كارگردان نباشي ممكن است تا حد زيادي آزارت دهد. آزاري كه در مسير فيلمبيني اين كارگردان بارها و با شدت بيشتر به سراغت ميآيد. بديهي است وقتي براي اولين كار سراغ اين فيلم ميروي شدت خودآزاري و خشم و ... ميخكوبت كند.
http://picoup.ir/images/76177534480739038598.jpg
Address Unknown 2001
»» نشانينامعلوم يكي از تلخترين فيلمهاي كيم است. فيلم كه در واقع مرثيهاي پر احساس در نكوهش جنگ است، دوران بعد از درگيري داخلي و خارجي كره را در دهكدهاي نزديك كمپ سربازان آمريكايي بررسي ميكند. سه نوجوان شخصيتهاي اصلي داستان هستند.
ابتدا دختر نوجواني كه بينايي يك چشم خود را بر اثر شليك تفنگ از دستساز برادرش از دست داده و براي بهبودياش به بيمارستان ارتش آمريكا اميد دارد و نوجوان دومي پسري است كه مادري كرهاي و پدري آمريكايي دارد، اما مدتهاست پدر خود را نديده است. پدرش در دوران جنگ در كره حضور داشته و براي ارضاي تمايلات خود رابطهاي را آغاز كرده و بعد از پايان ماموريتش به كشور خويش برگشته است. شخصيت سوم فيلم نيز نوجوان تنهايي است كه پدرش از قهرمانان جنگ كره بوده، اما براي فرزند هيچ آموزهاي ندارد و چيزي از مشكلات و مسائل پسرش در دوران بلوغ نميداند.
http://picoup.ir/images/69624416419447399893.jpg
Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003
»» شايد ستايش شدهترين فيلم كيم و محبوبترين اثر وي باشد. فيلم به غايت زيباست و تماشايش حضوري توامان در كنسرت موسيقي، نمايشگاه عكاسي و گالري فروش تابلوهاي گرانبهاي نقاشي است. داستاني آرام و سرراست، به دور از پيچيدگي و مملو از نماد و تمثيل، نماهاي بلند و جادويي و فيلمنامهاي سهل و ممتنع كه به گرههاي اصلياش وسواس ندارد، حاصلي مدرن برجاي ميگذارد كه منتقدان زيادي در وصف و ستايشاش قيلم زدهاند. فيلم ساختاري اپيزوديك دارد كه 5 فصل از زندگي قهرمانش را با فاصله 15 سال نمايش ميدهد. كري ويكي از منتقدان سينمايي جمله جالبي درباره اين فيلم دارد. او ميگويد: "بهار،تابستان و ... ثابت ميكند سادهترين داستان، پيچيدهترين داستان است."
http://picoup.ir/images/97495598954585775856.jpg
3Iron 2004
»» كيم، خانهي خالي را در شانزده روز فيلمبرداري و در ده روز تدوين كرد! او با علاقه به تصاوير بدون تروكاژ و عدم استفاده از دستگاههاي پيچيده و استفاده از ويژگيهاي ساده دوربين و ميكروفون، عملا زمان زيادي براي ساخت يك فيلم مصرف نميكند. او در يكي از مصاحبههايش گفته است حتي باران نيز مانع كار من شود چون فيلمنامه را براساس يك روز باراني تغيير ميدهم و فيلمبرداري ار از سر ميگيرم. خانه خالي نيز داستان سادهاي دارد. مرد ساكتي كه توانايي خاصي در ورود به خانههاي مردم دارد، او با زن جواني آشنا ميشود. آن دو زندگي دو نفره خود را در خانههاي مردم آغاز ميكنند و براي يادگاري از هم عكس ميگيرند.
او در اين فيلم از موسيقي خاص "ناتاشا اطلس" بهره برده است كه شايد در قضاوتي ابتدايي و ناسنجيده، استفاده از موسيقي عربي براي فيلمي از شرق آسيا كاري تباه باشد، اما كافي است به تماشاي فيلم نشست تا عجين شدن اين دو تكه جدانشدني از پازل سورئال كارگردان را نظاره كرد. فيلمي كه برخلاف فيلمهاي قبلي كارگردان، مرز رؤيا و واقعيت را برداشته و آنها را در هم آميخته است.
http://picoup.ir/images/36408665277269242350.jpg
Samaritan Girl 2004
»» اين فيلم كه در سال 2004 خرس طلايي برلين را براي كيم به ارمغان آورد، داستان زندگي دو دختر نوجوان است كه آرزوي سفر به اروپا دارند اما راه درستي براي تهيه پول سفر انتخاب نميكنند. اگر بخواهيم براي هر فيلم كيم مانيفست اخلاقي در نظر بگيريم، ميتوان شعار اصلي اين فيلم را ايثار و جانفشاني دانست. شعاري كه برآمده از نام فيلم است. فيلم با درامي تلخ و گزنده انحطاط اخلاقي قرن بيستم را در كره تصوير ميكند. ضعف و كمبود مذهب و اخلاق بين نوجوانان بيداد ميكند و تمامي افعالي كه از قهرمانان فيلم سر ميزند در مذهب نكوهش شدهاند. از جنابت و بدكارگي گرفته تا خودكشي كه بزرگترين گناه است.
http://picoup.ir/images/49535400948151565449.jpg
Pieta 2012
»» "پييتا" كه يكي از 18 رقيب جايزه شيرطلايي جشنواره ونيز امسال بود و در نهايت هم توانست آن را به دست بياورد، فيلم دربارهي يك نزولخور بيرحم با بازي "ليچانگ-جين" است كه در كوچههاي پشتي و كارگاههاي كوچيك مركز سئول كه در جاي نابودي هستند و به سرعت جاي خود را به آسمان خراشها ميدهند، در پي شكار است. كيمكي-دوك در نشست مطبوعاتي "پييتا" دربارهي فيلم جديدش ميگويد:
"دو بار به واتيكان رفتم تا شاهكار ميكلآنژ را تحسين كنم. تصوير اين در آغوش كشيدن سالهاست در ذهنم مانده است. به نظرم اين در آغوش كشيدن انسانيت است. به نظرم!"
پييتا به طور مشخص فيلمي است كه در بحبوحه يك بحران عميق و كاپيتاليسم افراطي به انسانيت تقديم شده است. در فيلم سه قهرمان داريم؛ دو بازيگر هستند و نفر سوم، پول است.
http://picoup.ir/images/02561421849224903366.jpg
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
http://picoup.ir/images/59328175668171932875.jpg
كيمكيدوك كارگردان پرآوازهي كرهاي در بيستم دسامبر سال 1960 در روستايي كوهستاني و دورافتاده به نام "بونگوا" در شهر "كيونگسان" كرهجنوبي به دنيا آمد و دوران كودكي را همانجا سپري كرد. تا اينكه سال 1969 براي ادامه تحصيل عازم پايتخت شد. او دوران آموزش و كارش را با رشتههاي متفاوتي آزمود. از هنرستان كشاورزي مدرك گرفت، دو سال براي كشيش شدن در صومعه تلاش كرد. نقاشي آموخت و در دورههاي هنرهاي تجسمي در پاريس شركت كرد. پنج سال در نيروي دريايي خدمت كرد و حتي سالها براي امرار معاش كارگري كرد. نقطه قابل تعمق در زندگي وي صرف تمام دارايياش براي خريد پول بليط براي سفر به فرانسه و يادگيري هنرهاي زيبا در خلال سالهاي 90 تا 93 ميلادي است.
كيمكيدوك با ديدن فيلمهاي "سكوتبرهها" و "عشاق پننوف" به سينما علاقهمند شد. اين علاقه با آنجا كشيد كه بعد از بازگشت به كره نمايشنامهاي به نام "يك نقاش و يك جاني محكوم به مرگ" نوشت. اين نمايشنامه در سال 1993 جايزه منتقدين انجمن فيلمنامهنويسان را دريافت كرد و دو سال بعد اين موفقيت تكرار شد تا بالاخره در سال 1996 اولين فيلم رسمي خود را با نام "تمساح" استارت بزند. عشق و علاقه اين كارگردان به سينما از يك سو و هزينه بسيار پايين ساخت فيلم از سويي ديگر باعث شد تا او با سرعت مدارج ترقي را سپري كند. تا جايي كه حتي در يك سال دو فيلم بسازد! و براي هر دوي آنها در دو فستيوال مهم جايزه بهترين كارگرداني ببرد. در سال 2004 فيلم "سامري" از فستيوال برلين و "خانهخالي" از فستيوال ونيز جايزه بهترين كارگرداني را براي وي به ارمغان آوردند. به زعم بسياري از منتقدان سينما، كيمكيدوك عجيبترين كارگردان از حيث مقبوليت عمومي است، زيرا آثار او در داخل كره محبوبيت خاصي ندارند اما در بيرون از مرزهاي اين كشور عشاق سينهچاكي دارند، هرچند گاهي مؤسسات و انجمنهاي معتبر سينمايي نسبت به خشونتهاي جاري در فيلمهاي وي، چه نسبت به حيوانات و چه درباره انسانها اعتراضاتي ميكنند. (برن به جهنم!) - »» به قلم منصور ديانتي
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Crocodile 1996
»» اولين فيلم بلند كيمكيدوك كركوديل يا تمساح نام دارد كه در سال 1996 و به فاصله چند ماه با حيوانات وحشي ساخته شد. پسر جوان خشني ملقب به تمساح به همراه پيرمردي سالخورده و نوه خردسالش در كناره رودي در سئول كارتنخواب هستند. آنها هر كدام به طريقي پول درميآورند، از آدامسفروشي پسربچه گرفته تا تعميرات پدربزرگ. يك روز تمساح با نجات زني كه قصد خودكشي داشت، مهمان ديگري به جمعشان اضافه ميكند.
فيلمي كه اگر آشنا با راه و رسم كارگردان نباشي ممكن است تا حد زيادي آزارت دهد. آزاري كه در مسير فيلمبيني اين كارگردان بارها و با شدت بيشتر به سراغت ميآيد. بديهي است وقتي براي اولين كار سراغ اين فيلم ميروي شدت خودآزاري و خشم و ... ميخكوبت كند.
http://picoup.ir/images/76177534480739038598.jpg
Address Unknown 2001
»» نشانينامعلوم يكي از تلخترين فيلمهاي كيم است. فيلم كه در واقع مرثيهاي پر احساس در نكوهش جنگ است، دوران بعد از درگيري داخلي و خارجي كره را در دهكدهاي نزديك كمپ سربازان آمريكايي بررسي ميكند. سه نوجوان شخصيتهاي اصلي داستان هستند.
ابتدا دختر نوجواني كه بينايي يك چشم خود را بر اثر شليك تفنگ از دستساز برادرش از دست داده و براي بهبودياش به بيمارستان ارتش آمريكا اميد دارد و نوجوان دومي پسري است كه مادري كرهاي و پدري آمريكايي دارد، اما مدتهاست پدر خود را نديده است. پدرش در دوران جنگ در كره حضور داشته و براي ارضاي تمايلات خود رابطهاي را آغاز كرده و بعد از پايان ماموريتش به كشور خويش برگشته است. شخصيت سوم فيلم نيز نوجوان تنهايي است كه پدرش از قهرمانان جنگ كره بوده، اما براي فرزند هيچ آموزهاي ندارد و چيزي از مشكلات و مسائل پسرش در دوران بلوغ نميداند.
http://picoup.ir/images/69624416419447399893.jpg
Spring, Summer, Fall, Winter... and Spring 2003
»» شايد ستايش شدهترين فيلم كيم و محبوبترين اثر وي باشد. فيلم به غايت زيباست و تماشايش حضوري توامان در كنسرت موسيقي، نمايشگاه عكاسي و گالري فروش تابلوهاي گرانبهاي نقاشي است. داستاني آرام و سرراست، به دور از پيچيدگي و مملو از نماد و تمثيل، نماهاي بلند و جادويي و فيلمنامهاي سهل و ممتنع كه به گرههاي اصلياش وسواس ندارد، حاصلي مدرن برجاي ميگذارد كه منتقدان زيادي در وصف و ستايشاش قيلم زدهاند. فيلم ساختاري اپيزوديك دارد كه 5 فصل از زندگي قهرمانش را با فاصله 15 سال نمايش ميدهد. كري ويكي از منتقدان سينمايي جمله جالبي درباره اين فيلم دارد. او ميگويد: "بهار،تابستان و ... ثابت ميكند سادهترين داستان، پيچيدهترين داستان است."
http://picoup.ir/images/97495598954585775856.jpg
3Iron 2004
»» كيم، خانهي خالي را در شانزده روز فيلمبرداري و در ده روز تدوين كرد! او با علاقه به تصاوير بدون تروكاژ و عدم استفاده از دستگاههاي پيچيده و استفاده از ويژگيهاي ساده دوربين و ميكروفون، عملا زمان زيادي براي ساخت يك فيلم مصرف نميكند. او در يكي از مصاحبههايش گفته است حتي باران نيز مانع كار من شود چون فيلمنامه را براساس يك روز باراني تغيير ميدهم و فيلمبرداري ار از سر ميگيرم. خانه خالي نيز داستان سادهاي دارد. مرد ساكتي كه توانايي خاصي در ورود به خانههاي مردم دارد، او با زن جواني آشنا ميشود. آن دو زندگي دو نفره خود را در خانههاي مردم آغاز ميكنند و براي يادگاري از هم عكس ميگيرند.
او در اين فيلم از موسيقي خاص "ناتاشا اطلس" بهره برده است كه شايد در قضاوتي ابتدايي و ناسنجيده، استفاده از موسيقي عربي براي فيلمي از شرق آسيا كاري تباه باشد، اما كافي است به تماشاي فيلم نشست تا عجين شدن اين دو تكه جدانشدني از پازل سورئال كارگردان را نظاره كرد. فيلمي كه برخلاف فيلمهاي قبلي كارگردان، مرز رؤيا و واقعيت را برداشته و آنها را در هم آميخته است.
http://picoup.ir/images/36408665277269242350.jpg
Samaritan Girl 2004
»» اين فيلم كه در سال 2004 خرس طلايي برلين را براي كيم به ارمغان آورد، داستان زندگي دو دختر نوجوان است كه آرزوي سفر به اروپا دارند اما راه درستي براي تهيه پول سفر انتخاب نميكنند. اگر بخواهيم براي هر فيلم كيم مانيفست اخلاقي در نظر بگيريم، ميتوان شعار اصلي اين فيلم را ايثار و جانفشاني دانست. شعاري كه برآمده از نام فيلم است. فيلم با درامي تلخ و گزنده انحطاط اخلاقي قرن بيستم را در كره تصوير ميكند. ضعف و كمبود مذهب و اخلاق بين نوجوانان بيداد ميكند و تمامي افعالي كه از قهرمانان فيلم سر ميزند در مذهب نكوهش شدهاند. از جنابت و بدكارگي گرفته تا خودكشي كه بزرگترين گناه است.
http://picoup.ir/images/49535400948151565449.jpg
Pieta 2012
»» "پييتا" كه يكي از 18 رقيب جايزه شيرطلايي جشنواره ونيز امسال بود و در نهايت هم توانست آن را به دست بياورد، فيلم دربارهي يك نزولخور بيرحم با بازي "ليچانگ-جين" است كه در كوچههاي پشتي و كارگاههاي كوچيك مركز سئول كه در جاي نابودي هستند و به سرعت جاي خود را به آسمان خراشها ميدهند، در پي شكار است. كيمكي-دوك در نشست مطبوعاتي "پييتا" دربارهي فيلم جديدش ميگويد:
"دو بار به واتيكان رفتم تا شاهكار ميكلآنژ را تحسين كنم. تصوير اين در آغوش كشيدن سالهاست در ذهنم مانده است. به نظرم اين در آغوش كشيدن انسانيت است. به نظرم!"
پييتا به طور مشخص فيلمي است كه در بحبوحه يك بحران عميق و كاپيتاليسم افراطي به انسانيت تقديم شده است. در فيلم سه قهرمان داريم؛ دو بازيگر هستند و نفر سوم، پول است.
http://picoup.ir/images/02561421849224903366.jpg