Sons of Anarchy | بحث اپیزودیک | فصل هفتم , اپیزود چهارم

[Mani Vampire]

http://8pic.ir/images/10knzk0yw3ttaffzw01n.jpg



.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt3898634/?ref_=tt_ep_nx)

Season 7, Episode 04 | Poor Little Lambs


خلاصه داستان اين قسمت : جکس با رون تالی توی زندان ملاقات می‌کنه و باهاش به صورت رمزی در مورد غذای سگ صحبت می‌کنه تا بتونه قضیه‌ی هروئین‌های دزدی چینی‌ها رو حل و فصل کنه...






​.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?43966).:sub-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?43933)

[DARK BOY]

این قسمت هم خوب بود چه پایانی داشت این قضیه هم تقصیر جما و جکسه فکر کنم دیگه جنگ در راهه حالا معلوم نیست جکس چیکار میخواد چیکار کنه از یه طرف با مارکس مشکل پیدا کرده از طرف دیگر هم با چینی ها دراوایل این قسمت هم هیچ اتفاقی نیوفتد کمی وقت کشی بود با این حال دیدن دوباره شخصیت های قدیمی هم خوب بود تیگ هم امیدوارم چیزیش نشه تنها شخصیه که سریال رو از حالت خشونت در میاره وست هم حیف شد گنده کلوپ بود چیبز هم بلاخره مخ کلانتر زد البته کلانتر واقعا سادست چطور کلانتر شده در کل اگر سکانس و اتفاقات اخر نبود 5 میدادم الان 7/10:Smiley17:

[gafaneh]

بی گف و گفت عشقم کشید به این قسمت 10 دادم!
چه کنیم که خاطره بازیم!
هرگز فکر نمیکردم این حرف رو بزنم ولی عاشق «مرلین منسون» شدم!!!
کورتنی لاو؟!! همیشه دیدنش مایه مسرت هست! (خدا غرق رحمت کنه کرت کوبین را)
و بازگشت «ونوس» توی تاپیک اخبار و اسپویلرهای فصل هفتم (http://tvworld.info/showthread.php?41201-Sons-of-Anarchy-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D9%88%DB%8C%D9%84%D8%B1%D9%87%D 8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85-(%D8%A2%D8%AE%D8%B1))گفته بودم که بازگشت ونوس بیشتر از همه تیگی را خوشحال میکنه ولی دیگه فکر نمیکردم اینقدر! (لینک (http://tvworld.info/showthread.php?41201-Sons-of-Anarchy-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D9%88%DB%8C%D9%84%D8%B1%D9%87%D 8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B5%D9%84-%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85-(%D8%A2%D8%AE%D8%B1)&p=154894&viewfull=1#post154894))

خشونت نمایشی سریال خیلی کمتر شده بود (که به نظر من نکته خوبی بود) ولی خشونت توی کل فیلم موج میزد (به جز نیمه ابتدایی که یادآور روزهای خوش سانز توی فصلهای اول و دوم و خلافهای کوچیک بود) روابط خیلی پیچیده تر از اونی شد که فکر میکردم! دیدن جکس که مثل ماشین بدون روح آدم بکشه زیاد بهم نمی چسبید وقتایی که اینجوری باید همزمان با چندین مشکل سروکله بزنه و دو دوزه بازی کنه خیلی جذابتره!

فکر کنم جکس رو رییس چارتر نوادا به چینی ها فروخته (کلا قضیه رابطه اش اون پسره که کشته شد مشکوک هست اگر اینقدر رابطه اش باهاش خوب بوده که اینجوری عزادارش بشه چرا عضو کلاب نبود طرف؟)

در آخر بهترین دیالوگ این قسمت از نظر من بین بابی و جکس:

Bobby: Remember when our biggestproblem was which Mayan to kill?
Jax: Simpler times
Bobby: Simpler men

[K.Gatsby]

این قسمت عالی بود
سانز هیچ وقت اونجوری که پیش بینی میشه پیش نمیره
فک کنم از قسمت بعدی اون جمله نیرو که گفت" کشتن از یک جایی به بعد برای انتقام نیست.ادم میکشی چون این کار برات خوشایند میشه" در مورد جک و رابطش با چینی ها صدق کنه
حیف شد که اون مامان بلوند هم کشته شد
10
:Smiley17::Smiley17:

[S I S]

من نمیدونم چرا هشت دادم فکر کنم بخاطر اینکه به شدت عصبانیت بود که بعد از تموم شدن این اپیزود بهم دست داد چقدر این جما رو فحش دادم :| اه اه چقدر میتونه یه نفر باعث بدبختی بشه.

[gollum]

فصل افتاد رو غلتک. از این به بعد دوباره شاهد سیر حوادث و بحران های پشت سر همیم. و این خیلی خوبه.
چیبز داره چیکار می کنه این وسط؟:Smiley36: کلاب یه عضو متین و شریف داشت که اونم داره به قهقرا می ره :Smiley36:

[MILANO]

قبلاً گفته بودم:

توقع دارم حالا که خودشون میدونن فصل آخره زمین و زمان رو به آتیش بکشن ولی با منطق!
فکر کنم این اپیزود شروعش باشه... :Smiley35:

این جما هم که با هر کی درباره جکس دیالوگ پیدا میکنه، دیر یا زود سر به نیست میشه! اون از تارا این هم از این خانم بلونده تو دیوسا!
وندی هم که ظاهراً قراره جای تارا رو برای صلاحدید و خیراندیشی بچه ها پر کنه، خدا خودش تا آخر سریال حفظش کنه!
این خانم کلانتر جدیده هم یه جورایی به دلم نشسته! نمیدونم یا خیلی باهوشه، یا خیلی ابله! ولی دوسش دارم...

[MaMaLoM]

بعد از سه قسمت جکس اومد اسلحه‌اش رو قلاف کنه، خودشون نذاشتن :d باز هم زنی که چشمش دنبالش بود رو کشتن! اصن خشم و نفرت توی لحضه آخر اپیزود تو چشماش شناور بود :d
البته انتظار همچین اتفاقی یا یه چیزی مشابه این رو داشتم چون اگه همه چیز طبقه برنامه جکس پیش میرفت سریال غیر عادی بنظر میرسید!
جوس هم که تا حالا تو سریال مونده دیگه عمرا فرار کنه اگه قرار بود فرار کنه باید قسمت اول این اتفاق می‌افتاد ... موندن جوس تو سریال یعنی مرگ جما توسط جکس! :(

تگی هم عشق منه! این همه دختر اونجا ریخته اون میره دنبال ... :Smiley14::Smiley14:

[Raylan Givens]

http://picoup.ir/images/15342663984827761805.jpgوای وای دیدید گفتم همه چیز خراب و خونین میشه ؟ این قسمت یه نمونه ـش :Smiley10: خیلی خوب بود این قسمت فکر کنم بهتررین قسمت تو این 4 قسمت بود . مرلین منسون خیلی خوبه ولی نمیشه از والتون گاگینز گذشت ، لعنتی چقدر خوب هنر نمایی میکنه :Smiley19: و در آخر این تیگ و رت چقدر خوب تیکه میندازن به هم :Smiley14:

Come on , Come on , Hole's not gonna fit itself
Yeah , That's what he said
That was funny , Honey

[Chandler Bing]

فکر میکنم جوری به چینی ها سانز رو لو داده. به خاطر اینکه جکس دزدی اسلحه هارو انداخت گردن اون دو نفر.
اپیزود معرکه ای بود، حال میکنم بهش 9 بدم:Smiley36: بدجور سانزی بود این قسمت، همه چیز داشت.
فصل باید اینجوری شروع میشد، با همچین اتفاق بزرگی. به نظر من تازه Final Ride شروع شده:Smiley19:

[YY11]

بعد من میگم کل اپیسودها رو با هم بذارن همه میگن نه !! له شدم رفت !

این جکس کم نکشید؟ بیخیالش بشین تو رو مرگ مادرش ! اصا بازیش رو میبینم مو به تنم سیخ میشه ! چه آشوبی بشه آینده !! بهش فکر میکنم دلم فاجعه 9/11 میشه میریزه پایین !

(چه موسیقیهایی میذاره آخر اپیسودها ! دمشون گرم)

[sami1428]

سانز بر خلاف این یکی دو سریالایی که این چندوقته تموم شدند.انتظار میره عالی تموم شه.
افتاد از این قسمت رو روند رو به رشد:Smiley17:

[VIVA THE ROCK]

من هنوز باورم نمی شه این پلیس جدیده آدم خنگ و فاسدی باشه ، مطمئنا نقشه هایی داره . اون 2 تا تفنگ آخر اپیزود هم که دست جما و جوس بود بدجوری منو می ترسونه .
اینم واکنش من به خشم جکس تو آخر اپیزود :Smiley48:

[colonel_panic]

این پلیس جدیده خیلی شبیه پلیس فصل قبل فکر کنم خواهرشه اومده انتقام بگیره, بعیده ساتر همچین پلیس ساده ای رو وارد سریال کنه



منظورم پلیس فصل سه بود

[Irag]

جناب کارگردان، یه ذره این غلظت "فانتزی ذهنی"ش از دنیای گنگستری رو کم‌رنگ‌ترش کنه شخصا ازش ممنون میشم. دیگه وضعیت این شهر داره به "امنیت ملی" گره می‌خوره!
البته در فصل‌های گذشته (به غیر از 3 فصل اول) میدون مین و آر.پی.جی! هم تجربه کردیم. :Smiley10:

[WalTer WhiTe]

جالبه برام که تا این لحظه 15 نفر نظر دادید ولی هیچ کدومتون نگفتید که بابا ،وقتی یک دونه نارنجک توی یک فضای 10 الی 20 متری مغازه منفجر میشه باید اکثره ادمها بمریند و یا حداقل چند تا زخمی بده ولی انگار نه انگار و هیچ کدومتون به این صحنه گیر ندادید و یا نخواستید گیر بدید. از نظر من صحنه منفجر شدن نارنجک توی اون فضای بسته و محدود یکی از ضعیف ترین صحنه های کل سریال بود که اصلا با عقل جور در نمی اومد. کارگردان حتی دلش نیومد یکی از بازیگراها رو زخمی کنه چه برسه به اینکه کسی رو بکشه !!!
بعد که به سریال توی هیچ مراسمی جایزه نمی دهند ما میایم اعتراض میکنیم که چرا سریال حتی توی هیچ رشته ای نامزدی نداشته :Smiley36:
خدایی اون سانز فصل های اولیه یک چیزه دیگه ای بود که من خودم با شروع این پروژه از بیش ازدو سال پیش شروع به دیدنش کردم و لذت می بردم ولی این سانز دیگه اون سانز نیست! :Smiley19:

پ ن : الان که اینها رو نوشتم دقیقا احساس میکنم یک نارنجک عمل نکرده توی دستم هست و ممکنه هر لحظه منفجر بشه! پس آماده هر گونه کتک خوردن هستم! :Smiley14:

[Chandler Bing]

از نظر من صحنه منفجر شدن نارنجک توی اون فضای بسته و محدود یکی از ضعیف ترین صحنه های کل سریال بود که اصلا با عقل جور در نمی اومد.

:Smiley15:بلاخره والتر تو 8 سال دفاع مقدس تو جبهه ها جنگیده و با نارنجک از نزدیک برخورد داشته. نارنجک انواع مختلف داره، از نارنجک معمولی بگیر تا ضدتانک! دوما یه مدل هاییش ترکش پرتاب میکنن، همه شون اینجوری نیست. اتفاقا اون صحنه خیلی هم طبیعی بود! شاید میشد چندتا زخمی هم بده، اما خب تصمیم نویسنده بوده دیگه.

خیلی ناراحتی میتونی دیگه نبینی:Smiley7::Smiley13:



--------------------------
صادق وقتی به همچین قسمتی یک میدی! حداقل به نظر بقیه احترام بذار و بیا بگو بر چه اساسی یک دادی:Smiley15:

[Irag]

جالبه برام که تا این لحظه 15 نفر نظر دادید ولی هیچ کدومتون نگفتید که بابا ،وقتی یک دونه نارنجک توی یک فضای 10 الی 20 متری مغازه منفجر میشه باید اکثره ادمها بمریند

آخه سریال یه جوری این چند وقته پیش رفته که نسبت به این "چیز"ها دیگه شخصا "بی حس" شدم. (حالا این قسمت جدید هم یه اتفاق باحال داره که خدای خنده ست.) ولی فکر کنم یکی اون انتهای تصویر از دماغش "خون" اومده بود :Smiley14:

[Jack Bauer]

اول از همه بگم هر سریال و فیلمی مطمئنا اشتباهاتی داره و برای همین زیاد به اشتباهات اهمیت نمیدم ولی این جا چون بحثش شد مجبور شدم عکس های زیر رو نشون بدم:Smiley36:


http://picoup.ir/images/25076854053549639416_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=25076854053549639416.png)
http://picoup.ir/images/96778242566305220974_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=96778242566305220974.png)
http://picoup.ir/images/54400764511612989937_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=54400764511612989937.png)
http://picoup.ir/images/79881092318846220606_thumb.png (http://picoup.ir/viewer.php?file=79881092318846220606.png)


حالا چون فرندز یا دکستر این همه اشتباه داره دلیل نمیشه ازش بدم بیاد یا طرفدارش نباشم و در ضمن سانز یکی از سریال هایی که تعداد اشتباهاتش خیلی کمه.

پ.ن:قسمت خیلی خوبی بود و بعد از 3 قسمت معمولی خیلی چسبید 9 میدم.

[Bis]

(حالا این قسمت جدید هم یه اتفاق باحال داره که خدای خنده ست.) :Smiley14:

قسمت جدید، کدوم قسمت منظورته؟

[WalTer WhiTe]

اول از همه بگم هر سریال و فیلمی مطمئنا اشتباهاتی داره و برای همین زیاد به اشتباهات اهمیت نمیدم ولی این جا چون بحثش شد مجبور شدم عکس های زیر رو نشون بدم:Smiley36:
حالا چون فرندز یا دکستر این همه اشتباه داره دلیل نمیشه ازش بدم بیاد یا طرفدارش نباشم و در ضمن سانز یکی از سریال هایی که تعداد اشتباهاتش خیلی کمه.

پ.ن:قسمت خیلی خوبی بود و بعد از 3 قسمت معمولی خیلی چسبید 9 میدم.


من هم اول بگم که این سریال رو بیش از دو ساله دارم دنبال می کنم و واقعا دوستش دارم و تا اخرش هم خواهم دید ولی چیزی رو که باید بگم رو همیشه میگم! :Smiley35:
بحث اشتباه یا سوتی توی سریال یا فیلم با بحث اغراق و تخیلی کردن سریال و فیلم خیلی فرق میکنه! منم با عکس برات مثال می زنم. این دو عکس زیر از سریال فرندز هست که در یکی از قسمت ها می بینیم که گلدان های چیده شده ابتدا از چپ به راست سبز و زرد و آبی هست و در عکس دوم می بینیم که گلدان ها از چپ به راست سبزو زرد و قرمز است

http://8pic.ir/images/uea972wa1zqpn656ptwx_thumb.png (http://8pic.ir/viewer.php?file=uea972wa1zqpn656ptwx.png) http://8pic.ir/images/v95anglz5xailbad1tzw_thumb.png (http://8pic.ir/viewer.php?file=v95anglz5xailbad1tzw.png)
خوب به این کار همان طور که خودت امار دادی سوتی و اشتباهات کار می گویند که توی اکثر مواقع به سریال هیچ ضربه ای وارد نمی کنه و میشه خیلی راحت ازش گذشت ولی اینکه بیان وسط یک جمعیت 10 نفری در یک مکان 10 یا 20 متری که هیچ راه فراری برای هیچ کس نیست یک نارنجک بترکونیم ( حالا چه نارنجکش زیاد ترکش داشته باشه و یا نداشته باشه ) و بعدش در سکانس بعد ببینیم که حتی به مورچه ای که از اونجا رد میشده هم هیچ آسیبی وارد نشده و حتی هیچ کسی زخمی هم نشده رو باید به حساب اغراق و تخیلی و فانتزی بودن اون سکانس نوشت نه اشتباهات عمومی یک سریال ! این عمل رو نباید یک اشتباه دونست بلکه باید یک عمل نسنجیده و غیر واقعی دونست. حتی اگر دقت کنید موقعی که نارنجک می ترکه فقط شیشه مغازه می شکنه و چند تا چیز فقط خورد میشه ولی بعد در سکانس بعدی که شب هست نشون میده کاملا مغازه متلاشی شده که باز این متلاشی شدن مغازه هم با اون سکانس قبلی نمی خونه که باید جز اغراق های نسنجیده کارگردان نوشت که تمایل به زخمی کردن بازیگرهاش توی اون سکانس نداشت !

[86471181]

مشکل سانز اینه که دیگه قریحه و ذوق نویسنده هاش و کارگردانش خوابیده کلا، خیلی وقته دیگه کلیشه شده
من تو دو تا بحث اپیزودیک اول یه گیری به این جریان چینی ها و حرف جما دادم، با این پیش فرض رفتم جلو که جکس این حرف رو قبول نداره، که الان مطمئن شدم که این دری وری جما رو باور کرده
سریال دیگه خیلی داره بر مبنای چیزای الا بختکی و اتفاقی میره جلو، چن تا مثال از همین فصل بزنم:
1 - جما بدون این که بدونه که سانز با چینی ها درگیری داشتن، یکی رو میاد به عنوان قاتل معرفی میکنه، اونم با این استدلال شاهکار که چون ماشینش رو مثلا بعد ازظهر دم در خونه جکس دیده و نرفته ببینه تازه تارا مرده یا نه، یعنی به صورت اتفاقی یه تیر در تاریکی جما میزنه، میگه کار چینی هاست، بعد جکس هم چون قبلش با اینا درگیره شده قبول میکنه ( حالا بماند که فصل قبل و تا همین قسمت دوم و سوم سریال داشت بال بال میزد که نشون بده قتل عام فصل قبل چینی ها رو تونستن اثبات کنن که کار سانز نبوده و رابطشون اوکی هست اینا)
2 - سانز دو تا از همراهانشون تو قتل عام چینی ها رو میکشنن، که به صورت اتفاقی یکیشون از آشنایان خفن و نزدیکه این پیرمرده هست یا با هم رابطه داشتن :Smiley36:، در نتیجه این پیرمرده قاطی میکنه و احتمالا اینا رو لو میده ( باز هم اتفاق)
3 - یه کشیش روانی رو میکشن، که به صورت کاملا رندوم این همونی بوده که با مارکس داشته قرارداد می بسته در نتیجه باز یه مشکل دیگه اونم بر حسب اتفاق
فصول قبل دیگه اینقد از این ترفند و این جور چیزا استفاده شده که دیگه تازگی خودش رو از دست داده، اتفاق هم حد و اندازه داره، اوج شاهکارشون بحث قتل زن "اپی" بود که اتفاقی "اپی" سوار ماشین نمیشه، ولی خوب اون موقع جرات حذف اون شخصیت و در افتادن با یکی از کاراکترهای محبوب باعث میشد اصلا به این که بیس کار اتفاق بوده اهمیت ندی، حتی 5 دقیقه ی آخر که خیلی از دوستان رو راضی نگهداشته، راضی کننده نبود، یه روند کند و بی منطق، یهویی با یه نارنجک ( که به قول ایرج و والتر خون هم از دماغ کسی نمیاد) و یه قتل عام میخوان مخاطب رو به سر ذوق بیارن
اینا به کنار
کلی مقدمه چینی کردن تو فصول قبل، که کلاب میخواد بکشه بیرون از این بحث های گنگستری و مواد و اسلحه، بعد "بابی" به عنوان یه شخص دلسوز جدا میشه از کلاب و میره نیرو جمع میکنه، به همراه چیبز کلی جکس رو همراهی میکنند،یهو این فصل همه آب روغن قاطی میکنه، فر خوردیم فصول قبل اینقد این دیالوگ رو شنیدیم ، "خون، خون رو میاره" یا یه چیز تو این مایه ها، کلی هم مثلا درایت از خودشون نشون میدادن که خون بیشتری ریخته نشه و اوضاع بدتر نشه، الان احتمالا به خاطر قتل "تارا" دارن با همه در میفتن ( که باز هم دلیل مسخره ای هست)، حتی میخوان جلو آگوست هم واستن، در صورتی که اصلا فلسفه ی حضور آگوست این بوده که، سانز از خلاف بکشه بیرون
کلا انرژی که تو این دو فصل اخیر رو تریلرا گذاشته شده رو خود سریال گذاشته میشد بهتر جواب میداد.

[Chandler Bing]

:Smiley10::Smiley14: عجب


1 - جما بدون این که بدونه که سانز با چینی ها درگیری داشتن، یکی رو میاد به عنوان قاتل معرفی میکنه، اونم با این استدلال شاهکار که چون ماشینش رو مثلا بعد ازظهر دم در خونه جکس دیده و نرفته ببینه تازه تارا مرده یا نه، یعنی به صورت اتفاقی یه تیر در تاریکی جما میزنه، میگه کار چینی هاست، بعد جکس هم چون قبلش با اینا درگیره شده قبول میکنه ( حالا بماند که فصل قبل و تا همین قسمت دوم و سوم سریال داشت بال بال میزد که نشون بده قتل عام فصل قبل چینی ها رو تونستن اثبات کنن که کار سانز نبوده و رابطشون اوکی هست اینا)

جما گفت من ماشین چینی ها رو دیدم، رفتم به کلاب خبر بدم که یکی بیاد خونه رو چک کنه، که بعدش هم میفهمه تارا مرده. چون میترسیده تنهایی به خونه بره. شما درست نگاه کن بعد بیا گیر بده، قضیه چینی ها هم جوس بهش گفته، باهم این نقشه رو کشیدن
تورو خدا درست سریال نگاه کنید


بعد جکس هم چون قبلش با اینا درگیره شده قبول میکنه ( حالا بماند که فصل قبل و تا همین قسمت دوم و سوم سریال داشت بال بال میزد که نشون بده قتل عام فصل قبل چینی ها رو تونستن اثبات کنن که کار سانز نبوده و رابطشون اوکی هست اینا)
:Smiley10: اصن این انتقاد اینقدر مسخره است که نمیدونم چطور جواب بدم، جکس تو قتل عام چینی ها دست داشت، اما تو این فصل "بال بال" میزد که چینی ها رو متقاعد کنه تا بهش اعتماد کنن. خیلی ساده، خیلی هم منطقیه، زدی عموی طرف رو کشتی، بعد زنت میمیره، اولین کسی که بهش شک میکنی چینی هاست، بعد مادرت که تنها کسیه که برات مونده میاد میگه من همچین چیزی رو دیدم، اون موقع است که دیگه خون جلو چشمات رو بگیره


2 - سانز دو تا از همراهانشون تو قتل عام چینی ها رو میکشنن، که به صورت اتفاقی یکیشون از آشنایان خفن و نزدیکه این پیرمرده هست یا با هم رابطه داشتن ، در نتیجه این پیرمرده قاطی میکنه و احتمالا اینا رو لو میده ( باز هم اتفاق)
یعنی چی؟؟؟:Smiley19: جکس نقشه کشیده بود، میخواست این حرکت شون رو بندازه گردن یکی، به جری گفته بود دو نفر از خارج کلاب رو با خودش برای این کار بیاره. جری هم دوتا از آشناهاش رو میاره. بعد جکس بدون اینکه بدونه طرف آشناست میره ترتیبش رو میده و اون داستان ها بوجود میاد. بسیار ساده


3 - یه کشیش روانی رو میکشن، که به صورت کاملا رندوم این همونی بوده که با مارکس داشته قرارداد می بسته در نتیجه باز یه مشکل دیگه اونم بر حسب اتفاق
این یه ذره اتفاقی بود، اما بازم نیاز داستانه، نمیشه گیر داد که چرا اتفاقی این با اون جور درامد! اینجوری باشه 90% فیلم ها اتفاقی هستن و.....


کلی مقدمه چینی کردن تو فصول قبل، که کلاب میخواد بکشه بیرون از این بحث های گنگستری و مواد و اسلحه، بعد "بابی" به عنوان یه شخص دلسوز جدا میشه از کلاب و میره نیرو جمع میکنه، به همراه چیبز کلی جکس رو همراهی میکنند،یهو این فصل همه آب روغن قاطی میکنه،
بابا رئیس کلاب زنش به اون صورت به قتل رسیده، مشخصه که کار چینی هاست! میخوای بابی بیاد دم از صلح بزنه؟ حالا خوبه جکس کلی هم تو این فصل گفته که ممنون که بهم اجازه دادید انتقامم رو بگیرم و چیبز هم میگه ما باهاتیم و عاشقتیم و....

[86471181]

جما گفت من ماشین چینی ها رو دیدم، رفتم به کلاب خبر بدم که یکی بیاد خونه رو چک کنه، که بعدش هم میفهمه تارا مرده. چون میترسیده تنهایی به خونه بره. شما درست نگاه کن بعد بیا گیر بده، قضیه چینی ها هم جوس بهش گفته، باهم این نقشه رو کشیدن
تورو خدا درست سریال نگاه کنید
آقا نقل به مضمونه، کلیت که همونه، بحث رو نحوه ی استدلاله و قانع شدن طرف مقابله، نه اینکه من میگم ، ماشین رو دیده و نرفته ببینه چه خبره، یا اصلا زنگ نزده به کسی، شما میگی رفته یکی رو بیاره؟

اصن این انتقاد اینقدر مسخره است که نمیدونم چطور جواب بدم، جکس تو قتل عام چینی ها دست داشت، اما تو این فصل "بال بال" میزد که چینی ها رو متقاعد کنه تا بهش اعتماد کنن. خیلی ساده، خیلی هم منطقیه، زدی عموی طرف رو کشتی، بعد زنت میمیره، اولین کسی که بهش شک میکنی چینی هاست، بعد مادرت که تنها کسیه که برات مونده میاد میگه من همچین چیزی رو دیدم، اون موقع است که دیگه خون جلو چشمات رو بگیره
حاجی رو این مورد با هم کنار نمیایم، من میگم شما چه از اول به آخر نگاه کنی چه از آخر به اول نگاه کنی، همه جوره میبینی که چینی ها متقاعد شدند کار جکس نبوده اون قتل عام (فصل قبل)، میندازه گردن ایرلندیه، در واقع چیزی که جکس خودش مقدمه چینی کرد که چینی ها به این نتیجه برسند، حالا ادامه استدلالت که میگی مادرت که تنها کسیه و ... که میشه همون حرف من، میشه شانسی، الابختکی، اتفاق، خدایی دیگه معادل دیگه ای هم واسش پیدا نکردم من :Smiley36:
که داستان هم داره بر مبنای همین میره جلو :|


یعنی چی؟؟؟ جکس نقشه کشیده بود، میخواست این حرکت شون رو بندازه گردن یکی، به جری گفته بود دو نفر از خارج کلاب رو با خودش برای این کار بیاره. جری هم دوتا از آشناهاش رو میاره. بعد جکس بدون اینکه بدونه طرف آشناست میره ترتیبش رو میده و اون داستان ها بوجود میاد. بسیار ساده
من حرفی ندارم خدایی بزنم، میگم مبنای این حوادثش همش شده اتفاقی ، میخوای سر همین اتفاقی بحث کنیم، فک کنم بیشتر رو این لغت تفاهم نداریم


این یه ذره اتفاقی بود، اما بازم نیاز داستانه، نمیشه گیر داد که چرا اتفاقی این با اون جور درامد! اینجوری باشه 90% فیلم ها اتفاقی هستن و.....
خوب الحمدلله این یکی رو قبول کردی :Smiley36:، ببین اتفاق حدی داره، میخوای چقد مثال بزنم واست از فصول اول تا الان؟ ( که من اونا رو دوست داشتم )اگه فیلمی هم داره کلا اتفاقی حوادث رخ میده، فرقی نمیکنه به اونم فحش
میدم :)


بابا رئیس کلاب زنش به اون صورت به قتل رسیده، مشخصه که کار چینی هاست! میخوای بابی بیاد دم از صلح بزنه؟ حالا خوبه جکس کلی هم تو این فصل گفته که ممنون که بهم اجازه دادید انتقامم رو بگیرم و چیبز هم میگه ما باهاتیم و عاشقتیم و....
این دیگه میشه مصداق این جمله " خدا انسان را آفرید و انسان هم توجیه را "
اول اینکه کلا رو این مشخصه کار چینی هاست با هم مشکل داریم ( احتمالا این "مشخصه" رو بر مبنای اطلاعات جکس گفتی دیگه )
یه مقدار مقدمه و موخره فصول قبل رو کنار هم بذار، اگه این طوره که سر جریان "اپی" که فقط یه زندانبان رو کشتن و با بقیشون کار نداشتن ( احتمالا چون اون موقع رئیس نبوده) این ور هم فقط "پوپ" رو کشتن، فصل دو، اون فیلم رو سر جما آوردن، تهش یکی رو کشتن و با بقیه کار نداشتن ( زن رئییس)
دیگه بحث یه انتقام و درگیری با n تا کلاب دیگه و زدن زیر میز مارکس و اینا هیچکدوم با حرفها و خلقیات و منطق موجود در فصول قبل جور در نمیاد

[ahmady45]

خدایی من بیش از 100 سریال تا حالا دیده م ولی هیچ سریالی رو به اندازه سانز دوس نداشتم!
هم کارگردانی هم نویسندگی هم بازیگراش همه چیش واقعا عالیه!
این قسمت هم نمیدونم چی بگم 10
بعدش خدایی یه بخشیو اختصاص بدین برا اینکه حدس بزنیم آخر سانز چی میشه!!!جکس میمیره؟کلاب نابود میشه؟ببینیم کسی میتونه درست حدس بزنه!:Smiley39: