Sons of Anarchy | بحث اپیزودیک | فصل هفتم , اپیزود هشتم

[Mani Vampire]

http://8pic.ir/images/fg3w5hj6p2c3ff2fakfi.jpg



.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt3902192/?ref_=tt_ep_nx)

Season 7, Episode 08 | The Separation of Crows


خلاصه داستان اين قسمت : سم‌کرو واسه برگردوندن بابی باید چاره‌ای پیدا کنه، در همین حین مظنونی که در ذهن داره رو پیدا می‌کنه و...






​.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?43966).:sub-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?43933)

[DARK BOY]

این قسمت نسبت به قسمت قبل خیلی ضعیف بود بابی هم احتمالا مرگش نزدیکه دیگه کاری از دستش برنمیاد جکس هم تو اوج نا امیدی به سرمیبره بدون اینکه به حرفهای جوری گوش کنه زد کشتت با این حال جوری هم از حد خودش بیشتر رفت متاسفانه در حال حاضر سریال تو نا امیدی سم کرو پیش میره احتمال میره قسمت بعد هم جکس نتونه کاری کنه بهرحال امیدوارم حداقل جوس به گروه برگرده فعلا که برگ برنده دست اگوسته 7/10

[VIVA THE ROCK]

این قسمت با اینکه داستان زیاد جلو نرفت اما اپیزود دوست داشتنی بود. از 2 تا صحنه و دیالوگ این قسمت خیلی خوشم اومد. یکی اونجا که بابی به مامور مارکس می گه اگه منو بکشی یا امروز یا فردا یا ده سال دیگه یه نفر که "ریپر" پوشیده قلبتو از سینت می کشه بیرون . یکی هم صحبتهای جوری و جکس که جوری گفت تو داری راهی رو میری که پدرت ازش فراری بود و فلان و فلان .عالی بود . اون صحنه ی پایانی هم با اون موزیک محشرش خیلی چسبید، قشنگ درماندگی و استئصال رو تو چهره تک تک افراد گروه می شد دید.
یه چیزی هم درباره جکس بگم. واقعا چارلی هانام عالی نقششو بازی می کنه، بعد سانز نمی تونم اون رو تو هیبت یه نقش دیگه بپذیرم. من اوایل جکس رو دوست نداشتم، اون موقع ها که کلی رییس بود و جکس می خواست همه چیو با صلح و صفا حل کنه، خیلی مثبت بود. اما الان خیلی دوسش دارم، کاملا خاکستری شده، از یه طرف پیش چیبز درد و دل می کنه که من همه رو به کشتن دادم، از طرف دیگه یهو زرت می زنه قلب رییس چارترشون رو می ترکونه. جکس عالیه :Smiley17:
سانز کم کم داره تموم می شه و دل ما خونه :Smiley18: اما دلمون به پیش درآمدی خوشه که ساتر قول داده برامون بسازه. البته اگه نقش جان تلر بزرگ رو بده به تام هاردی هم که دیگه نور علی نور میشه :Smiley35:

[KEVIN GARVEY]

این قسمت رو چون هنوز با زیرنویس ندیدم نمیدونم دیالوگها چی بوده ولی صحنه داخل خونه جکس کار هابیل بوده و جکس هم تو اوج ناامیدیه به قول دوستان.ولی گره کارشو ائمه امریکایی باز میکنن.بازیگر نقش هابیل عوض میشه یا من اشتباه میکنم.اخر اپیزود تا حالا فکر کنم شیش نفر و با اسم ابیل نوشته.من 8 میدم

[sami1428]

سانز با این رویه که پیش گرفته بکش بکش و خون و جنازه داره این جور که بوش میاد.مگه اینکه جکس خودش فدا کنه.
هر قسمت یه قسمت از بدن بابی پست پیشتاز میاره:Smiley36:
از این به بعد پستچی اومد خونتون ممکنه یه قسمت از بدن بابی تو بسته باشه:Smiley36::Smiley14:
این موسی خودش اداره پستیه ها چه سریع تحویل میده بسته رو.
بازی هابیل همچنان رو مخمه.بی استعداد.فقط این اینجور در اومد تو این بازیگرا.تا آخر امیدوارم یه چی نشون بده از خودش.
این قسمت 8/5 . از قسمت دیگه کم کم طوفانی فک کنم بشه

[BIG FELLAH]

من به این قسمت 10 دادم. فوق العاده بود.
جکس با "جوری" هیچ کار دیگه ای نمی تونست بکنه. این تنها راه بود. البته فکر کنم جوری در مورد اینکه چیزی لو نداده بود داشت راستشو می گفت که دیگه وسط این همه حس های مخلوط شده که سانز داره به بیننده میده، این عذاب وجدان زیاد سنگین نباشه.
در مورد بابی هم واقعا زبونم بند اومده. فکر کنم یکی رو بفرستن کارتن بزرگتر برای بسته بندی بگیره.
یه دیالوگ خیلی خوبی هم داشتیم که ای کاش هابیل بهتر می گفتش.(خب بچس دیگه، احتمالا اصلا نمی دونه داستان چیه)
جما:می دونی حادثه چه معنی ای داره؟
هابیل: خودت چی؟(اشاره به چیزایی که شنیده)

[Irag]

http://picoup.ir/images/06489259557315226716.jpg

از این قسمت‌ها که قهرمان (نان) قصه شرایط رو درک نمی‌کنن بیشتر خوشم میاد! :Smiley35:

[sami1428]

عاشق سانزم.همه جوره هم طرفدارشم.حالا یکم شوخی کردم راجع به این قسمت.بعضی سکانسها و قسمتها فوق العاده در میاره ساتر.مثلا هنوز یاد قسمت یک فصل شش هستم که پسر مسلسل برمیداره میره تو مدرسه میکشه همه رو.فوق العاده رئال و جدی بود اون صحنه.بعد اون اتفاقایی که تو مدارس آمریکا افتاد اجازه پخش همچین صحنه ای دادن خیلی خوبه با اینکه تو سریال سیستم آمریکا نقد میکنه خیلی جاها جلو پخشش نمی گیرند.اما این قسمت صحنه های بابی دیگه یکم زیاد آب بسته بود.یه جور کارگردان اینگار دلش میخواست بابی با اون تیپ و شکل سیگار بدست دیالوگا رو بگه.آخه تو واقعیت فک نکنم طرف کتک بزنن چشمشم در بیارن هر چقدرم مسکن بهش بدن اینقدر راحت بشینه رو صندلی.ای کاش بابی داغون یه گوشه مینداختن با درد دوتا دیالوگ میگفت.همچنان هابیلم رو مخه.اینگار یکی پشت دوربین پر پر میزنه داره به هابیل یاد میده چی بگه چی نگه.تابلو بازی میکنه

[Irag]

اینگار یکی پشت دوربین پر پر میزنه داره به هابیل یاد میده چی بگه چی نگه.تابلو بازی میکنه

همینجوری با همین کیفیت ادامه بده میتونه جای شخصیت "هریسون" پسر دکستر رو بگیره. اونم خیلی رو مخ بود. :Smiley19:

[Chandler Bing]

هیج جوره نمیتونم پایان خوشی برای سریال تصور کنم، به قول دوست مون مهیار (ویک مکی) ساتر پایانی رو برای جکس درنظر میگیره که از مرگ هم بدتره! کلاب و خانواده اش رو از دست داده، مادرش رو خودش کشته، اعضای کلابش یکی یکی از دست رفتن، از خودش متنفره. حتی میتونم برای همچین شخصیتی خودکشی هم درنظر بگیرم
ظاهرا امروز فیلمبرداری آخرین قسمت هم تموم شده و ساتر این عکس رو از فیلمبرداری روی توئیتر گذاشته



http://picoup.ir/images/21598337723968967649.jpg

That's a wrap.
Thank you.
#soa (https://www.facebook.com/hashtag/soa) #finalride (https://www.facebook.com/hashtag/finalride)

[Davinci]

خیلی خوشحالم که با این سریال اشنا شدم و تونستم خودم رو به پخش برسونم
سریال زیبایی بود در بعضی جاها ضعف ها و ایراداتی هم داشت که تمام انها در زیبایی سریال محو میشدند
خشونت و انتقام هایی که توسط گروه گرفته میشد رو میشد با تمام وجود حس کرد
کشته شدن جیمی او توسط چیبز , کلی توسط جک یا پوپ توسط تیگ و اون نفرتی که از طرف مقابل داشتند همگیشون یه حس خوبی به بیننده میداد
دوگانگی جک هم قابل جالبه کسی که در ابتدا سعی میکرد هر مشکلی رو با راه حل منطقی حل کنه و در این اواخر هر چیزی رو با بیشترین خشونت جواب میده که به نظرم اخر خودشو به کشتن میده
در اخر هم جما موجودی که همیشه کلاب رو به خطر انداخته تا جون خودش رو نجات بده خیلی خوب میشه اگه جک از این جنگی که جما به پا کرده خبر دار بشه و بهترین انتقام سریال رو از جما بگیره

[Spasitel]

نمای ابتدایی و موسیقی پایانی این قسمت فوق العاده بود.
جکس به معنای واقعی درمونده شده،حتی نتونسته یه نقطه ضعف مثل خونواده از آگوست مارکس پیدا کنه و خودشم اعتراف کرد که مارکس رو دست کم گرفته و مارکس از اون باهوشتر بوده.
یکی از دیالوگهای ویژه و حساس اون قسمتیه که شخصیت موسی بعد از اینکه بهش خبر میدن که جکس میخواد معامله کنه میگه: متاسفانه اشتباه کرده که فکر کرده شرایط، قابل مذاکره ست..و بعدشم که بازم بابی رو...
تو این سریال تقریبا هیچ وقت قابل پیش بینی نبوده که چه اتفاقاتی ممکنه بیفته ولی طبیعیه که پایان خوشی نداشته باشه مخصوصا برای جکس با این راهی که در پیش گرفته...
9 دادم به این قسمت.

[Raylan Givens]

http://upir.ir/aban93/Untitled_08b2c.jpgبا همین سکانسِ بالا کلی حال کردم . به یادِ قدیما که جکس میرفت اون بالا ها مینشست و توی دفترچه ــش اتفاقات رو مینوشت و اون صدای خسته و لعنتی ــش پخش میشد ... یادش بخیر http://forum.tvsho.info/images/smilies/96.gif

http://upir.ir/aban93/Untitled2_e7730.jpg

چقدر دیالوگ داشتن جکس و چیبز این قسمت . هِی چیبز نصیحتش میکنه ولی انگار نه انگار کلا دیگه هیچی براش مهم نیست انگار ... کجاست اون جکس تلرِ فصل های اول ؟

http://upir.ir/aban93/Untitled3.jpg

جیزس http://forum.tvsho.info/images/smilies/yahoo/19.gif مثلِ خیار زد جوری رو کشت http://forum.tvsho.info/images/smilies/yahoo/19.gif قبلا یکم حرف میزد به یارو شانس میداد ، تا میتونست با صحبت حل میکرد ، الان میگه سلام زرتی شلیک میکنه ...

http://upir.ir/aban93/Untitled4.jpg

لعنتیا بابــــــــــــــی http://forum.tvsho.info/images/smilies/96.gif چقدر خوب مقاومت میکنه ولی اگه همینطوری پیش بره که دیگه چیزی نمیمونه براش . الان چطوری موتور سوار بشه ؟ http://forum.tvsho.info/images/smilies/96.gif


اونایی که واردِ خونه جما شدن کی بودن ؟ همین افرادِ مارکس ؟ پرنده رو هم همینا کشتن ؟ یا هابیل کشته ؟ این هابیل رو دلم میخواد بزنم پسِ گردنش http://forum.tvsho.info/images/smilies/yahoo/19.gif

اون مادره ، زنِ جوری هم همونیه که تو جاستیفاید بود دیگه ؟ که تو زندان بود و ایوا و ... http://forum.tvsho.info/images/smilies/yahoo/newd.gif

انتظار دارم جکس یه حرکتِ خفن بزنه . یعنی دیگه مهم نباشه چی سرِ خودشو کلاب و بقیه میاد بره تشکیلاتِ مارکس رو به خاکُ خون بکشه ، دیگه این وضع بسه ...

[farshi114]

کلا دیگه مثل اوایل با این سریال حال نمی کنم...
خیلی فیلم تهی شده...فقط منتظرم تموم شه.

[Chandler Bing]

موتوری که جوری تو صحبتش بهش اشاره کرد همچین چیزی باید میبوده! panhead، یه جور موتورِ موتورسیکلت بوده که هارلی دیویدسون ازش استفاده میکرده.
جونم موتور JT



http://picoup.ir/images/75662779334605897086.jpg

[tufan5601]

اون داستان اتاق هابیل کار نیرو بود اونجا که به وندی میگه با این قضیه امروز جما دیگه نمیمونه و با بچه ها میاد مزرعه

[Jack Bauer]

چه قدر عالی بود این اپیزود
دیالوگ های بابی خیلی خوب بود واقعا حیف ـه شخصیت به این خوبی بمیره.
سکانسی که جری و جکس حرف میزدند هم خوب بود,امیدوارم هر چه سریع تر اسپین آف رو بسازند چون به نظر میرسه خیلی خوب بشه.
در کل با اینکه این اپیزود اکشن زیادی نداشت و بعضی سکانس ها هم خسته کننده بود ولی خیلی چسبید.10 میدم.