ارائه‌ی 324 تی‌وی‌وُرلد | زیرنویس فیلم Wild Tales

[lastshepherd]

http://picoup.ir/images/65169440230704631642.jpg


•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦� �♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•� ��•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦ •♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦� �♦•♦•♦•♦•♦•♦•♦•





IMDB (http://www.imdb.com/title/tt3011894/)| YOUTUBE (https://www.youtube.com/watch?v=QUnXv6R2HI8)| Rotten Tomatoes (http://www.rottentomatoes.com/m/wild_tales/?search=Relatos%20salvajes) | Metacritic (http://www.metacritic.com/movie/wild-tales)| Download (http://tvworld.info/showthread.php?t=2294&p=178631&viewfull=1#post178631)









» سخن مترجم:وقتی که دنبال کارای جدید با ریت بالا میگشتم، تصادفی به این کار بر خوردم. با اینکه فوق العاده بود، اما بخاطر "آمریکایی" نبودن مورد توجه مترجمین قرار نگرفته و ساب فارسی نداشت. من هم با صادق صحبت کردم و قرار شد این کارو باهم ترجمه کنیم و در اختیار شما عزیزان قرار بدیم. اگر خدا بخواد ساب تا فردا شب آماده میشه. امیدوارم که از همراهی دوباره با ما لذت ببرید.

پ.ن: برای اینکار یک زیرنویس فارسی اومده، اما کیفیت مناسبی نداره. امیدوارم منتظر بمونید و کار رو با ترجمه ی ما ببینید.










» سخن مترجم:افسانه های وحشی فیلم بلک درام-کمدی اسپانیایی با 6 قسمت مجزا از هم است. داستان هایی واقعی که در مسیری باورنکردنی قرار می گیرند. فیلم داستان انسان هایی را روایت می کند که در مرز بین انسانیت و بربریت در حرکتند. افرادی که برای راسخ شدن در تصمیمشان، فقط به یک تلنگر نیاز دارند...










» امتیاز و افتخارات:
نامزد یک اسکار، برنده 23 جایزه و 42 نامزدی. + (http://www.imdb.com/title/tt3011894/awards?ref_=tt_awd)


http://up.vbiran.ir/uploads/933143508433627531_eee.JPG

















.:subscene:. (http://subscene.com/subtitles/wild-tales/farsi_persian/1077334)
هماهنگ با بلوری

[AdibTE]

فیلمی با ژانر "ایرج"ـی .:Smiley36:
حتما با زیرنویس شما میبینم.
تشکر و خسته نباشید.:Smiley17:

[Chandler Bing]

بعد از لوایاتان، صادق سراغ یکی دیگه از بهترین فیلم های غیر انگلیسی زبان سال گذشته رفت. این کارها ارزشمندـه. به جفت تون خسته نباشید میگیم:Smiley17:
خنده داره که چطور فیلم های روز آمریکایی براشون 8تا ترجمه مختلف میاد، اما فیلم مثل Wild Tales، Winter Sleep و خیلی های دیگه بدون ترجمه میمونند. winter sleep ـی که جایزه نخل طلا سال گذشته رو برد. فیلم رو به لطف ستایش گذاشتم دانلود و حتما با زیرنویس خوب تون تماشا میکنم.

[anzalichi]

اما بخاطر "آمریکایی" نبودن مورد توجه مترجمین قرار نگرفته و ساب فارسی نداشت.
:|

------------------------------------

زیرنویس که بدون شک بی نقصِ ؛ امیدوارم فیلمِ خوبی باشه :) از هردوی شما گل پسرهای دوست داشتنیه تیم ترجمه تشکر میکنم و خسته نباشید میگم :) :Smiley41:

[Clay Morrow]

بعد از لوایاتان، صادق سراغ یکی دیگه از بهترین فیلم های غیر انگلیسی زبان سال گذشته رفت. این کارها ارزشمندـه. به جفت تون خسته نباشید میگیم:Smiley17:
خنده داره که چطور فیلم های روز آمریکایی براشون 8تا ترجمه مختلف میاد، اما فیلم مثل Wild Tales، Winter Sleep و خیلی های دیگه بدون ترجمه میمونند. winter sleep ـی که جایزه نخل طلا سال گذشته رو برد.

همینه که به جــــــــــــرات میگیم بهترین تیم ترجمه پارســــــی زبان رو در تیوی ورلد داریــــــــــــــم
با متـــرجمایی که فـــــهـــم بالایی از فیلم و سریال ها دارن .
ممنون بابت زحماتتون :Smiley30:

[Amirhossein17]

بسم الله الرحمن الرحیم

[BIG FELLAH]

نسخه هماهنگ با بلوری به پست اول اضافه شد:Smiley17:

[Red Hood]

یه خسته نباشید خاص به آقایون خاص تیم ترجمه میگم
گل کاشتین:Smiley17:

[amingeneral]

از سینمای آرژانتین تاحالا 5-6 تایی فیلم دیدم و توی 3 تاشون این آقای "ریکاردو دارین" بازی کرده! بازیگر خیلی خوبیه. بازیش توی "راز چشم‌هایشان" عالی بود + (http://tvworld.info/showthread.php?t=10338&page=122&p=175356&viewfull=1#post175356)
از شما دو عزیز هم تشکر میکنم. همین امشب فیلم رو با زیرنویس خوبتون می‌بینم. :Smiley41:

[AdibTE]

درود بر صادق و امینِ همه چی تموم :Smiley30::Smiley41: خسته نباشین دمتون گرم. 100% با ساب شما لذت خواهم برد:Smiley35:
بریم فیلمو ببینیم...

[anzalichi]

از سینمای آرژانتین تاحالا 5-6 تایی فیلم دیدم و توی 3 تاشون این آقای "ریکاردو دارین" بازی کرده! بازیگر خیلی خوبیه. بازیش توی "راز چشم‌هایشان" عالی بود + (http://tvworld.info/showthread.php?t=10338&page=122&p=175356&viewfull=1#post175356)
از شما دو عزیز هم تشکر میکنم. همین امشب فیلم رو با زیرنویس خوبتون می‌بینم. :Smiley41:


درود بر صادق و امینِ همه چی تموم :Smiley30::Smiley41: خسته نباشین دمتون گرم. 100% با ساب شما لذت خواهم برد:Smiley35:
بریم فیلمو ببینیم...

فقط صرف دیدن نباشه؛ :| بیاین یه چهار خط هم درموردش توضیح بدین :| الان دانلودشبانه رو برداشتن هرچیزی نمیشه دانلود کرد:Smiley19: نظرتون حیاتیه !!

قبلاً از دومترجم تشکر کردم دیگه ؛‌بسته :d :Smiley41:

[Irag]

زنده باد و خسته نباشید. بیست از ده! :Smiley17:

وقتی جزو بهترین های (شما بخونید بولدترین) امسال (از نظر متفقین!) فیلمی وجود داره که "رشد و نمو" و چادر زدن توی طبیعت رو به "قصه تعریف کردن" (سخت ترین کار ممکن) ترجیح میده یا حجمی از فیلم های سطحی و خسته کننده ی "بیوگرافی" دنیا رو پر کرده. تماشا کردن یه فیلمی با این کیفیت خوده معجزه است نزدیک یا شبیه به اون نیست خوده معجزه است. اونم نه یه دونه بلکه 6بار معجزه میکنه. 6تا قصه یا بهتره بگم 6 فیلم با یک بلیط. من از بین این 6تا قصه یا 6تا فیلم قصه های اول و سوم رو انتخاب میکنم. عالی بودن همین که یه فیلمی تماشا کنم که "روح استاد Q.T" در اون فیلم حلول کرده واسم کافیه.

[Irag]

http://picoup.ir/images/22927959215935087755.jpg

خوده فیلمو 3 بار تا حالا تماشا کردم از الانم مطمئنم که این باره سوم آخریش نیست! بالاخره موفق شدم امسال نیمه ی گمشده ی خودمو پیدا کنم. بعد اینکه اپیزود آخر (عروسی) رو 5 بار زدم از اول دوباره تماشا کردم. از بس این اپیزود انرژیک شروع میشه اونم به لطف انتخاب همچین موسیقی:

DL & PLAY »» David Guetta ft. Sia - Titanium (http://pleer.com/search?q=David+Guetta+ft.+Sia+-+Titanium)

[Red Hood]

خسته نباشید دوباره البته:دی
فیلم رو تازه دیدم گفتم بیام دوباره عرض ادب کنم :دی

[Léon]

ابتدا تشكر ويژه از صادق و لست شپرد عزيز بابت اين ترجمه ي فوق العاده زيبا ، روون و كاملشون ، اينكه در روزگاري هستيم كه اثار تجاري كه فقط به درد ١بار ديدن ميخورند از طرف بسياري استقبال ميشن براي ترجمه و اينگونه أثار مطرح همينطور بي زيرنويس ميمونن تا بعد مدتي از يادها برن واقعا جاي تاسف داره ، البته در عين حال كار صادق و لست شپرد جاي ستايش داره علاوه براي اينكه زحمت ترجمه رو كشيدن "انتخاب ـِشون يه انتخابِ ايده آل" اين اثر اگر زيرنويس نميشد قطع به يقين مورد توجه قرار نميگرفت!

تو زندگي حقايقي هست كه ميشه فهميد ، نميشه فهموند! بنظرم اين بهترين عنوانيِ كه ميشه براي اين اثر در نظر گرفت...
Wild Tales سر شار از حقايقي كه تو زندگي ميفهمي به هرجون كندني كه شده باهاش كنار مياي اما! نميتوني به دورو اطرافيانت بفهموني! و اينجاست كه زندگي برات سخت ميشه! تا حدي كه ميشي يه انبار باروت و فقط يه كبريت لازمه كه منفجر شي...

سبك فيلمسازي كارگردان(بخصوص تو روايت داستان و ديالوگ نويسي) خيلي وام گرفته از تارانتينو هست! البته تارانتينويِ pulp fiction! ديالوگ هاي بسيار منطقي و حساب شده كه براش هيچ جوابي نداري اونم تو موقعيت هاي بسيار حساس كه هر ثانيش اندازه ي ١عمر ميگذره! اتفاقاتي كه رُخ دادنشون احتمال داره اما تو كُل عمرت شايد ١بار ، اونم با درصد احتمال ١در١٠٠٠٠٠٠...اما تو حساس ترين وضع ممكن كه انتظارش رو نداري ، رُخ ميده! اينا همگي اِلِمان هاي شاخص تارانتينويي هست كه به شكلي فوق العاده تو اين اثر ازشون استفاده شده

تدوين فيلم با توجه به غير خطي بودنش(از اين لحاظ كه چند داستان بصورت موازي روايت ميشد) فوق العاده بود ، مخصوصا كات هاي تدوين زماني كه ميخواست وارد اپيزود جديدي بشه...
ديالوگ هاي فيلم هم كه ديگه هيچي در حد شاهكار بود! به قدري حساب شده و بجا بود كه موقع اَدا شدنشون تماشاگر لذت ميبرد از شنيدنشون...

در كُل مطمئن باشيد از ديدن فيلم لذت خواهيد برد ، و براي ديدنش ذره اي شك نكنيد:Smiley17:

[hadi2006mi]

یک فیلم درجه یک از سینمای خوب ارژانتین
فیلم چندین اپیزود مختلف دارد با ایدهای بکر درباره خشمهای انی ،سیستمهای معیوب شهری ،طمع و مکافات اعمال انسانها و.....
فیلم به خوبی در اپیزودهای مختلف به بررسی و توسعه ایدهای خودش میپردازد ایدهای که هر کدام یک فیلم کوتاه عالی هست و کارگردان طمع نکرده که هر کدوم یک فیلم مستقل کشدار بسازد (مئل تمام فیلمسازان ایرانی )
بعد از مدتها مزه جادویی سینما رو در کنار زیرنویس عالی دوستمون چشیدم ممنون دیدن این فیلم از دست ندهید

[86471181]

البته تارانتينويِ pulp fiction
من هر چی فیلم رو از اول به آخر و از آخر به اول و حتی از وسط به دو طرف نگاه کردم، به این نتیجه نرسیدم :Smiley36:
نمیدونم چرا تو و ایرج میگین شبیه تارانتینو، ولی حداقل تو پالپ فیکشن، تهش داستانهای روایت شده به هم گره زده میشدن، این فیلم 6 تا فیلم کوتاه بود، که به هم چپونده شده بودن تا تایمش بره بالا و اسمش رو بذارن فیلم :d
به نظر من وقتی تو یه فیلم چن تا داستان موازی روایت میشند، یا باید تهش به هم گره زده بشند و یا یه ربطی به هم جداقل از لحاظ موضوعی پیدا کنند، نمونه ی زندش و صد البته شکیل ترش میشه این فیلم + (http://tvworld.info/showthread.php?t=42177&highlight=disconnect)
دو تا از داستانهاش لذت بخش بود، یکی اون مردی که تو کار انفجار بود و یکی هم داستان باغبان
داستان باغبان حرف واسه گفتن زیاد داره، به دلیل عدم حوصله استفاده از تگ اسپویل مختصر میگم، این داستان و شوکی که قراره به مخاطب بده لازمش همون زمان کوتاه روایت داستان ـه ، جز اون قصه های این فیلم بود که اصلا نباید کش دار باشه و تو همین تایم مختصر جمع و جور شه، اگه دست من بود من این تیکه از فیلم رو جدا میکردم، یه فیلم کوتاه میدادم بیرون و اسمش رو میذاشتم طمع
در کل به نظر وقتش رو میذاشت این ایده ها رو سریالش می کرد یا اصلا 6 تا فیلم کوتاه میداد بیرون نتیجه بهتر از این میشد
مرسی از زیرنویس، خسته نباشید امین و صادق عزیز :Smiley17:

[Léon]

من هر چی فیلم رو از اول به آخر و از آخر به اول و حتی از وسط به دو طرف نگاه کردم، به این نتیجه نرسیدم
نمیدونم چرا تو و ایرج میگین شبیه تارانتینو، ولی حداقل تو پالپ فیکشن، تهش داستانهای روایت شده به هم گره زده میشدن، این فیلم 6 تا فیلم کوتاه بود، که به هم چپونده شده بودن

پُست حاوی اسپویل است! اگر این اثر یا PulP Fiction را ندیده اید نخوانید!



ببین نامبر تو عالم سینما دو جور کارگردان "نامی" داریم
کسائی که فیلمای خفن خفن(!) میسازن :ریدلی اسکات / مارتین اسکورسیزی / استیون اسپلبرگ / فوردکاپولا...

کسائی که فیلمای خفن خفن میسازن "اما با اِلِمان های خاص خودشون" , چطور هیچکاک کبیر با حضور تو هرکدوم از فیلماش حتی به اندازه ی 1 پلان برای خودش "امضای هیچکاکی" درست کرده بود
این کارگردان ها هم یه امضا واسه خودشون دارن! واسه همینه که اگر اثری رو از اینها ببینی بدون اینکه اسمی از کارگردان آورده شه میگی این حتما باید مال فلانی باشه!
آنجلو آنتونیونی / تارانتینو / هیچکاک / کروننبرگ / دیوید لینچ /... از این دسته هستن

حالا چرا من گفتم "تارنتینو PulP Fiction" چرا نگفتم "تارانتینو" ؟
بنظرم این کارگردان بعد از قصه های عامه پسند دیگه نتونست اثری رو بسازه که ذره ای تو موفقیت و "نبوغ تارانتینو ـئی" به گَردِ پاش برسه! بهمین خاطر بود که تاکید داشتم رو تارانتینو دهه ی 90 بخصوص قصه های عامه پسند!

چرا میگم شبیه تارانتینو؟
یه مثال برات میزنم : تو قصه های عامه پسند یادت زمانی که زن رئیس جان ترآولتا اوردوز کرده بود و ترآولتا بردتش خونه ی ساقیِ که ازش مواد گرفته بود تا یه کاری کنه زنه از شوک در بیاد
چه بحث احمقانه و بانمکی بینشون شکل گرفت؟ زنِ اون وسط داشت جون میداد این 2تا بحث میکردن که حق با کدومشونه! اینکه ترآولتا زنه ـَرو آورده خونه ی ساقی! یا نه ساقیِ هیچ مسئولیتی در قبال موادی که به ترآولتا داده نداره! حالا نمونه ی مُشابه : اپیزود 5 همین اثر پسره زده یه زن و بچه ـَرو کُشته پدرش داره به هرجون کندنی که هست به این و اون رشوه میشده تا پسرش جون سالم به در ببره! اما وقتی مُرده خوری اطرافیان رو میبینه ورق بر میگرده! حالا اینجاس که باباهِ راضی نمیشه این دورو وری ها هستن که میخوان راضیش کنن که آره بیا بما رشوه بده تا پسرت جون سالم به در ببره!
روایت داستان این شکلی از یه سوژه ی کلیشه ای از دید من یعنی نبوغ! حالا اگر آثار دیگه ای بود طرف به هر قیمتی بود راضی می شد و در آخر اپیزود تموم میشه(روایت و سوژه عین هم کلیشه ای)

[86471181]

یه مثال برات میزنم : تو قصه های عامه پسند یادت زمانی که زن رئیس جان ترآولتا اوردوز کرده بود و ترآولتا بردتش خونه ی ساقیِ که ازش مواد گرفته بود تا یه کاری کنه زنه از شوک در بیاد
چه بحث احمقانه و بانمکی بینشون شکل گرفت؟ زنِ اون وسط داشت جون میداد این 2تا بحث میکردن که حق با کدومشونه! اینکه ترآولتا زنه ـَرو آورده خونه ی ساقی! یا نه ساقیِ هیچ مسئولیتی در قبال موادی که به ترآولتا داده نداره! حالا نمونه ی مُشابه : اپیزود 5 همین اثر پسره زده یه زن و بچه ـَرو کُشته پدرش داره به هرجون کندنی که هست به این و اون رشوه میشده تا پسرش جون سالم به در ببره! اما وقتی مُرده خوری اطرافیان رو میبینه ورق بر میگرده! حالا اینجاس که باباهِ راضی نمیشه این دورو وری ها هستن که میخوان راضیش کنن که آره بیا بما رشوه بده تا پسرت جون سالم به در ببره!
روایت داستان این شکلی از یه سوژه ی کلیشه ای از دید من یعنی نبوغ! حالا اگر آثار دیگه ای بود طرف به هر قیمتی بود راضی می شد و در آخر اپیزود تموم میشه(روایت و سوژه عین هم کلیشه ای)
خدایی از نظر من خیلی متفاوت هستند این دو تا :)
ببین یه بار هست کلیت فیلم رو در نظر میگیری یه یار هم هست داری دو تا تیکه از فیلم رو با هم مقایسه میکنی
الان یه تیکه از فیلم تارانتینو کندی یه تیکه هم از این فیلم همین دو قسمت رو با هم مقایسه کردی میگی شبیه هم هستن در نتیجه یاد تارانتینو افتادی
خوب من شاید این طوری قبول کنم ( که نمیکنم مثالت اشتباهه توضیح میدم) ، ولی کلیت اثر هیچ شباهتی به هم ندارن، اومده 6 تا داستان مجزا از هم رو تعریف کرده که هیچ سنخیتی با هم ندارند، الان تو هر کدوم از داستانها رو خواستی کات کن، بذار کنار ببین کلیت اثر آسیبی میبینه یا نه، واسه همینه که میگم به هم چپونده شدند
در مورد مثالت:
فرقش اینه که تارانتینو یه روانی به تمام معناست، میاد یه سکانس جدی رو به مضحکه میکشونه واسه همین دل چسب ـه، کم هم از این کارا نکرده، همین مثالی که تو زدی، ولی واسه این فیلم اصلا این طوری نیست، موقعیت جدی رو به مسخره بازی نکشونده اصلا، تو فیلم تارانتینو، طرف داره جون میده اینا شر و ور میگن تو اون موقعیت، ولی تو این فیلم، پدره اول کار راضی میشه پول رو بده، ولی بعد اینکه دید میخوان از این شرایط سواستفاده کنن، زد زیرش، تازه نگفت نمیدم پول رو که بی خیال پسرش بشه، گفت من بیشتر از این نمیدم، اونم بعد اینکه دید وکیلش هم میخواد تیغش بزنه با این که این همه پول به قول خودش سالانه میریزه تو حلقومش و پول اینا رو از مالیاتی که از مردم میگیرن، پرداخت میکنن حالا دو قورت و نیم وکیله هم باقیه :|، یهو آب روغن قاطی کرد، وگرنه تا قبل اون که مشکلی نداشت، تهش هم گفت من یه میلیون میدم نه به مسخره کشیدن بود نه خیلی خاص قصه رو برگردوند به نظرم هر کی تو این موقعیت قرار بگیره همین کار رو میکنه، بر خلاف اون چیزی که از فیلم pulp fiction تعریف کردی، هیچ آدم عاقلی تو اون شرایط این طوری شر و ور نمیگه ، خلاصه طمع رو خیلی خوب نشون داده بود که اتفاقا همینش به دلم نشست، اعدام و این بحث ها هم اصلا تو کار نبود که بخواد جون سالم به در ببره، نهایت یه زندان بود که به قول خودشون یک سال و نیمه :|

[Léon]

خدایی از نظر من خیلی متفاوت هستند این دو تا :)
ببین یه بار هست کلیت فیلم رو در نظر میگیری یه یار هم هست داری دو تا تیکه از فیلم رو با هم مقایسه میکنی
الان یه تیکه از فیلم تارانتینو کندی یه تیکه هم از این فیلم همین دو قسمت رو با هم مقایسه کردی میگی شبیه هم هستن در نتیجه یاد تارانتینو افتادی
خوب من شاید این طوری قبول کنم ( که نمیکنم مثالت اشتباهه توضیح میدم) ، ولی کلیت اثر هیچ شباهتی به هم ندارن، اومده 6 تا داستان مجزا از هم رو تعریف کرده که هیچ سنخیتی با هم ندارند، الان تو هر کدوم از داستانها رو خواستی کات کن، بذار کنار ببین کلیت اثر آسیبی میبینه یا نه، واسه همینه که میگم به هم چپونده شدند
در مورد مثالت:
فرقش اینه که تارانتینو یه روانی به تمام معناست، میاد یه سکانس جدی رو به مضحکه میکشونه واسه همین دل چسب ـه، کم هم از این کارا نکرده، همین مثالی که تو زدی، ولی واسه این فیلم اصلا این طوری نیست، موقعیت جدی رو به مسخره بازی نکشونده اصلا، تو فیلم تارانتینو، طرف داره جون میده اینا شر و ور میگن تو اون موقعیت، ولی تو این فیلم، پدره اول کار راضی میشه پول رو بده، ولی بعد اینکه دید میخوان از این شرایط سواستفاده کنن، زد زیرش، تازه نگفت نمیدم پول رو که بی خیال پسرش بشه، گفت من بیشتر از این نمیدم، اونم بعد اینکه دید وکیلش هم میخواد تیغش بزنه با این که این همه پول به قول خودش سالانه میریزه تو حلقومش و پول اینا رو از مالیاتی که از مردم میگیرن، پرداخت میکنن حالا دو قورت و نیم وکیله هم باقیه :|، یهو آب روغن قاطی کرد، وگرنه تا قبل اون که مشکلی نداشت، تهش هم گفت من یه میلیون میدم نه به مسخره کشیدن بود نه خیلی خاص قصه رو برگردوند به نظرم هر کی تو این موقعیت قرار بگیره همین کار رو میکنه، بر خلاف اون چیزی که از فیلم pulp fiction تعریف کردی، هیچ آدم عاقلی تو اون شرایط این طوری شر و ور نمیگه ، خلاصه طمع رو خیلی خوب نشون داده بود که اتفاقا همینش به دلم نشست، اعدام و این بحث ها هم اصلا تو کار نبود که بخواد جون سالم به در ببره، نهایت یه زندان بود که به قول خودشون یک سال و نیمه :|


ببين نامبر يه سِري كارگردان ها تو آثارشون 'ساختار شكني' ميكنن ، اين مورد تاثير اصليش رو ، رو داستان ميزاره معمولا(بر خلاف كسايي مثل برتون و لينچ كه از بُعد فني هم ساختار شكنن) مثل : inception نولان ، شما در انتها متوجه نميشي اون اتفاقات تو رويا بود يا واقعيت! يه نمونه ي ديگه شاتر آيلند اسكورسيزي در انتها آدم ميمونه همه ي اون اتفاقات حاصل توهم شخصيت اصلي بود يا واقعي... اما ٩٠٪ آثار مُشابه در انتها همه ي پرده ها كنار ميره و مُشخص ميشه چي شد كي بود و...
حالا اينكه كارگردان اثر تو ساخت يه اثر غير خطي اومده چند اپيزود رو كه بهم هيچ ربطي ندارن(و نخواهند داشت) رو انتخاب كرده براي روايت دليل نميشه كه بشه نقطه ي ضعف! مهم اينكه هر كدوم از اپيزود ها حتي با كوتاه بودنشون اندازه ي ديدن يه اثر بلند سينمايي لذت بخش بودن انقدري كه محتوا داشتن! كارگردان بر خلاف أثار مشابهي مثل ٢١گرم يا چه ميدونم بابل و مگنوليا اومده يه ساختار شكني كرده اونم به شكلي نبوغانه!

حالا ميرسيم به اون قسمت 'تارانتينويي'
ببين تو پُستِ اولم اشاره اي كردم به اِلِمان هاي تارانتينويي ، گفتم گاهي اين بشر سوژه هايي رو تو روايت داستانش بكار ميگيره كه نميگم محال اما احتمال اتفاق افتادتنش ١در١٠٠٠ اونم تو حساس ترين موقعيت زندگيت ، مثال : زماني كه ويليس تو ماشين پشت چراغ قرمز بود كُلي استرس داشت تا زودتر سبز شه و بره دنبال دوسدخدرش(!) يهو زرتي رئيسش رو وسط خيابون ميبينه! هموني كه مث اب خوردن از دستش فرار كرده ، طرف شانسي از جايي غذا خريده بود كه ويليس تو خيابونش پشت يه چراغ قرمز بوده! حالا ميريم سراغ اين اثر ، چندبار پيش مياد كه يه پسر با ماشين بزنه ٢نفرو بكشه! باباه اولش راضي شه به همه چي! بد يهو أمپر بسوزونه و بگه نه نميخوام اين بچه باس بره زندان!! حالا به جايي برسيم كه دورو اطرافيان بيان بگن باشه آقا هرچي تو بگي!! سوژه پردازي رو ميبيني... من با ديدن اين سكانس قشنك ياد تارانتينو افتادم نميگم اينا ورداشتن كُپي كردن ها! نه!!! ميگم از ديد من يه سكانس تارانتينويي بود! مثل زماني كه لايب نيتز و نيوتن داشتن رو حساب ديفرانسيل و انتگرال كار ميكردن ، يكي اين سر دنيا يكي اون سر دنيا اصن هم خبر نداشتن جفتشون روچيزي كه كار ميكنن يكيه و بعد ها بهش ميگن علم حسابان
شايد كارگردان اصن پالپ فيكشن رو نديده باشه! اما جوري اين اپيزود رو ساخته كه رنگ ن بوي تارانتينو رو ميده!

[Chandler Bing]

منم مثل نامبر معتقدم اگه داستانک های فیلم به همدیگه یه جوری مربوط بود خیلی جالب تر، بهتر و برای کارگردان سخت تر میشد، البته از نظر مفهومی مربوطه، اما خب روایت هیچکدوم باهمدیگه تداخل نداشت. دقیقا انگار 6تا فیلم کوتاه رو بهم چسبوندن تا فیلم بلند بشه. سه چهارتا داستان اول خوب بود، مشتاقانه دنبال میکردم فیلم رو، اما اپیزود 5 و بخصوص 6 واقعا خسته کننده بود. یکی از بزرگ ترین ضعف های فیلم هم به نظرم بی منطق بودنشه، نه تو داستان، بلکه تو روایت، خیلی اتفاق های تصادفی و کوچیک میافته (که لازم نیست بیافته) تا کارگردان به نتیجه ای که میخواد برسه.این ایراد رو تو تک تک اپیزود ها من دیدم. تو اپیزود اول موزیسین ناموفق داستان برای تمام دشمن هاش بلیط هواپیما میخره تا دخلشون رو بیاره. آشپز بداس اپیزود دوم سر 20 ثانیه از حرف های پیشخدمت پیشنهاد قتل گنگستر داستان رو میده و با چاقو به جونش میافته، تو اپیزود سوم تمام جاده خالیه، راننده به جای اینکه خیلی راحت سبقت بگیره، 5 دقیقه پشت ماشین جلویی چراغ میزنه. تو اپیزود چهارم همسر به خاطر دیر رسیدن شوهرش و تکرار این رفتارش تصمیم به طلاق میگیره. از اپیزود ششم هم بهتر چیزی نگم. تارانتینو از این مسخره بازی ها تو فیلمش درمیاره، اما خب همچین بی منطقی هایی تو روایت داستانش نیست، نویسنده بزرگیه. شخصا ترجیح میدم فیلمی درباره ی رشد و نمو ببینم تا یه فیلم با همچین ایرادهایی.

بابت زیرنویس هم تشکر:Smiley17:

[lastshepherd]

منم مثل نامبر معتقدم اگه داستانک های فیلم به همدیگه یه جوری مربوط بود خیلی جالب تر، بهتر و برای کارگردان سخت تر میشد، البته از نظر مفهومی مربوطه، اما خب روایت هیچکدوم باهمدیگه تداخل نداشت. دقیقا انگار 6تا فیلم کوتاه رو بهم چسبوندن تا فیلم بلند بشه. سه چهارتا داستان اول خوب بود، مشتاقانه دنبال میکردم فیلم رو، اما اپیزود 5 و بخصوص 6 واقعا خسته کننده بود. یکی از بزرگ ترین ضعف های فیلم هم به نظرم بی منطق بودنشه، نه تو داستان، بلکه تو روایت، خیلی اتفاق های تصادفی و کوچیک میافته (که لازم نیست بیافته) تا کارگردان به نتیجه ای که میخواد برسه.این ایراد رو تو تک تک اپیزود ها من دیدم. تو اپیزود اول موزیسین ناموفق داستان برای تمام دشمن هاش بلیط هواپیما میخره تا دخلشون رو بیاره. آشپز بداس اپیزود دوم سر 20 ثانیه از حرف های پیشخدمت پیشنهاد قتل گنگستر داستان رو میده و با چاقو به جونش میافته، تو اپیزود سوم تمام جاده خالیه، راننده به جای اینکه خیلی راحت سبقت بگیره، 5 دقیقه پشت ماشین جلویی چراغ میزنه. تو اپیزود چهارم همسر به خاطر دیر رسیدن شوهرش و تکرار این رفتارش تصمیم به طلاق میگیره. از اپیزود ششم هم بهتر چیزی نگم. تارانتینو از این مسخره بازی ها تو فیلمش درمیاره، اما خب همچین بی منطقی هایی تو روایت داستانش نیست، نویسنده بزرگیه. شخصا ترجیح میدم فیلمی درباره ی رشد و نمو ببینم تا یه فیلم با همچین ایرادهایی.

بابت زیرنویس هم تشکر:Smiley17:
اشکان چند تا از موردایی که اشاره کردی در مورد گذشته است. معمول فیلم ها برای ضربه هاشون مقدمه چینی می کنن. یعنی میان یه ساختاری می سازن و روی اون ساختار ضربه میزنن. این فیلم اساسا روی ضربه ها میچرخه. بقول خودت یه سواریه بین دو تا چهار راهه. تماما روی زمان حال میچرخه. هیچ فلش بکی نداره. هیچ گذشته ای نیست. انسان ها هستند و انتخاب های که در "حال" میگیرن.

مشکل اپیزود اول دقیقا چی بود؟ معرکه ترین و خلاقانه ترین ایده ای بود که باهاش مشه حال یه جمع رو گرفت! آشپز بد اس، یه طرز تفکر داشت. اون یه حرفایی داشت که دلش می خواست بزنه ولی وقت مناسبش پیش نیومده بود. از اون حرفایی که هممون تو دلمون داریم و دوست داریم بقیه نسبت بهش توجیه بشن، اما چون فرصت مناسب و خوب نیست مطرح نمی کنیم. این ها همه انفجارات اون "درون" آدم هاست، خورد خورد و در 6 پاره. میگم پاره چون واقعا یک برشه. در مورد قسمت سه واقعا این ایرادی بود که گرفتی؟؟؟ چرا سبقت نگرفت؟ این منطق به نکشی افتادن زوجه ی محترمه واقعا قابل قبول نبود؟ یو گاتا بی کیدینگ می دود! چی بگم دیگه..

فیلم رو اساسا ایده ها پیش میبره. یعنی ایده هایی که شاید پرداختن جداگانه بهشون امکان پذیر نبوده یا از لذت و حس ماجرا کم می کرده. بنظرم کار بدی نبوده که اومده اینا رو برش برش در یک نگاه توی یک فیلم جمع کرده...

[Chandler Bing]

اشکان چند تا از موردایی که اشاره کردی در مورد گذشته است. معمول فیلم ها برای ضربه هاشون مقدمه چینی می کنن. یعنی میان یه ساختاری می سازن و روی اون ساختار ضربه میزنن. این فیلم اساسا روی ضربه ها میچرخه. بقول خودت یه سواریه بین دو تا چهار راهه. تماما روی زمان حال میچرخه. هیچ فلش بکی نداره. هیچ گذشته ای نیست. انسان ها هستند و انتخاب های که در "حال" میگیرن.

یه بار دیگه پستم رو خوندم، یه بار هم ماله تو رو خوندم، بازم نفهمیدم چرا موردهایی که گفتم مربوط به گذشته است:Smiley39: اصن این ربطی به حرفی که من گفتم نداشت. من میگم فیلم یه سری اتفاق غیرمنطقی توش میافته تا به قول تو بتونه ضربه اش رو بزنه، برعکس تو من اون مقدمه چینی ها برام مهمه، همین مقدمه هاست که فیلم رو میسازه، نه یه پایان خوب برای یه اپیزود 4 دقیقه ای.


مشکل اپیزود اول دقیقا چی بود؟ معرکه ترین و خلاقانه ترین ایده ای بود که باهاش مشه حال یه جمع رو گرفت!
مشکلش اینکه یه موزیسین ناموفق که همه ردش کردند، میره برای 20-30 نفر بلیط هواپیما میگیره. خیلی اتفاقی همه چی باهم جفت و جور میشه


آشپز بد اس، یه طرز تفکر داشت. اون یه حرفایی داشت که دلش می خواست بزنه ولی وقت مناسبش پیش نیومده بود.
اینکه سر 20 ثانیه پیشنهاد قتل یه نفر بدی اونم با مرگ موش که گیر نیافتی (که گیر میافتی) و بعدش با چاقو طرف رو تکه تکه کنی برای من غیر قابل قبوله، حالا هرچقدر هم که میخواد طرز تفکر داشته باشه.


در مورد قسمت سه واقعا این ایرادی بود که گرفتی؟؟؟ چرا سبقت نگرفت؟
:Smiley14: با عقل جور درمیاد خدایی امین، یه جاده کاملا باز جلوته، بعد به یه ماشین میرسی، هیچ راننده ای سرعتش رو کم نمیکنه و پشت اون ماشین منتظر نمیمونه، فرمون رو 30 درجه میچرخونه تا از کنارش رد بشه. همین نکات ریزه که فیلم خراب میکنه، نامبر این چیزها رو خوب میدونه، سر سانز مارو سرویس کرده سر اتفاق های تصادفی

پ.ن فکر میکنم بعد از دیدن بوی‌هود دیدم نسبت به فیلم ها عوض شده، به یه چشم دیگه فیلم میبینم، دنبال یه چیزهای دیگه ای هستم:Smiley41:

[Léon]

اگر سريال sons of anarchy و فيلم whiplash را نديده ايد اين پست را نخوانيد






آقا اصن يه موضوعي

آيا منكر اين هستين كه فيلم و سريال هايي كه مرتبط با موضوع انتقام گيرين خيلي جذابن!؟ مثلا همين سريال Sons Of Anarchy يا پيكي بلايندرز ، ايا توجه كردين وقتي اين سكانس ها يا يه نبوغ خاصي شكل ميگيرن و اتفاق ميوفتن ديدنشون خيلي دلچسب تر ميشه تا اينكه بخوان خيلي كليشه اي روايت بشن...

مثلا زماني كه تو سانز ، سم كرو بهمراه اون گروه آريايي زدن همه ي اون اكيپ تيم پشتيبان آگوست ماركس رو كُشتن
يا تو Whiplash , زماني كه سيمونز اون پسره رو دعوت كرد به مراسم ، اما حين اجرا يهو گفت اجراي ما فلان چيزِ نه اوني كه از قبل گفته بود و به اين شكل انتقامي از پسره گرفت كه به مغز ادمم خطور نميكرد...

ميبينيد تو هر ٢ سكانس ايده هايي وجود داره كه اين كليشه ي قديمي رو به معناي واقعي كلمه جذاب ميكنه واسه تماشاگر!!
Wild Tales هم همينطور... تو اپيزود ١ زماني كه ميبينيم همه ي افراد حاضر تو هواپيما بنوعي حق اون پسر رو ضايع كردن و حالا بدون اينكه بدونن همگي دور هم جمع شدن تا بميرن، يا تو اون اپيزود مربوط به تصادف يه لوكيشن ازاد و ٢تا ماشين و ٢تا بازيگر ، ايده ي انتقام گيري تو اين اپيزود شاهكار بود با كمترين عوامل بهترين سكانس رقم خورد و زماني به عالي بودنش پي ميبريم كه ميبينيم پليس ميگه جناب سروان اين يه خودكشي عشقي نبوده بنظرتون و ميبينيم هر ٢ مرده تو بغل هم مث يه زوج عاشق فوت كردن...

همين ايده ها از ابتدا تا انتها wild Tales رو شاهكار ميكنن...

[Izavel]

بالاخره امروز فرصت شد و این فیلمو دیدم

اول تشکر کنم از زیرنویس که واقعا عالی و بی نقص بود ، خسته نباشید :Smiley17:
و تشکر کنم از انتخاب این فیلم :D اگه معرفیتون نبود فک نکنم حالاحالاها خودم میگشتم و آشنا میشدم باهاش

منم از اونایی بودم که تا وسطای فیلم دنبال این بودم داستانا یجوری بهم گره بخورن و بعدش دیدم نه انگار همه ی قصه ها از هم مجزان
قصه ی اول واسه شروع فیلم خیل یخوب بود ، اونقدی برات متفاوت و جالب بود که تا آخر فیلم رو همینطور دنبال کنی
فیلمای اینطوریو خیلی دوس دارم ، لحظه هایی که انسان ممکنه بشکنه و دلایل کوچیک و بزرگی که اونو به جایی میرسونه که میزنه به سیم آخر و بین تمام راههای جلوی روش اون افسارگسیختگیشو انتخاب کنه و یا چیزایی که اونو به مرز استیصال برسونه ، خوب به تصویر دراوردن این صحنه هارو واقعن لذت میبرم ازشون :D

بنظرم این داستانا خیلی هم افسانه نیستند ، شاید در مواجهه با خیلی از اتفاقای زندگیمون تو سرمون مرورشون کرده باشیم ، یه لحظه به جایی برسیم که دلمون میخواد همه چیو بترکونیم یا گردن یکیو بزنیم خرد کنیم (واسه خودم که زیاد پیش اومده :Smiley36: ) یکی از راههای پیش رومونه که معمولا ازش میگذریم ولی خب شاید قابلیت اینو داشته باشیم که ماهم بشیم از همین افسانه ها


داستان دوم رو خیلی ارتباط برقرار نکردم باهاش ولی بقیه عالی بودن ، هم شروع خیلی خوبی داشت هم انتخاب داستان پایانیش خیلی خوب بود
با اینکه زمان داستان ها کوتاه بود ولی استرس میگرفتم بعضی جاها ، هیجان لازم رو تزریق میکرد بهمون ، البته شاید چون من اینجور داستانارو دوس دارم واسم اینطوری بوده چون به یکی دو نفر دیگه فیلمو دادم ببینن خیلی پوکر فیسانه دوتا داستان دیدن و گفتن این چیه بابا و بیخیالش شدن:/

[Mani Vampire]

خسته نباشید بچه‌ها، زیرنویس روون و خوبی بود :Smiley17:
چندشب پیش این فیلم رو دیدم و دوس داشتم یه چندخطی درباره‌اش بنویسم...
تنها چیزی که باعث می‌شه این فیلم یه فیلم فوق‌العاده بشه اینه که شش تا داستان مختلف داره که از نظر من قطعاً کارگردان اون‌ها رو به ترتیبی چیده و مطمئناً به ترتیب حس صبوری و شکیبایی انسان‌های داخل فیلمه و زندگی‌هاشون...
به طور مثال داستانِ سورئالستیکِ اول زندگی گابریل پاسترناک رو روایت می‌کنه که این بشر تو تمام زندگیش بهش ظلم شده و از اطرافیانش ضربه دیده اما بعد از چندین سال همه‌شون رو جمع کرده و تصمیم به انتقام از طرفین ماجرا داره، یعنی مورد اول واقعاً صبر و شکیباییش بالا بوده، اما مورد دوم کمی از صبرش کم می‌شه، داستان کسی که پدرش رو به قتل رسونده رو تعریف می‌کنه و اون زنی که توی کافی‌شاپ‌رستوران کار می‌کنه واقعاً خونِش از وجود همچین آدمایی به جوش میاد و تصمیم می‌گیره اون رو به قتل برسونه (گرچه به نظرم بدترین داستان فیلم بود)، مورد سوم و داستان جاده که اون شخص با وجود اون همه بلائی که اون راننده‌ی عوضی سرش آورد می‌خواست بره و فقط با شنیدن اینکه "می‌کُشمت" تصمیم گرفت بره و کار طرف رو یه سره کنه، داستان مهندس هم کمی صبرش از قبلی کمتر بود و با اینکه اولین بار بود که ماشینش رو می‌بردند اما تصمیم نداشت که پول زور به کسی بده و بعدش هم با تکرار این ماجرا تصمیم گرفت بهشون خسارت بزنه... داستان پنجم و تصادف که تمش خیلی دارک‌تر بود نسبت به باقی داستان‌ها، چون پای جون بچه‌اش وسط بود اما انقدر از باج‌گیری‌ها و تصمیم‌های آنیِ همکارش و بقیه عصبانی شد و Rage تمام وجودش رو گرفت که خواست حتی بچه‌اش به زندان بره!!! و اما داستان ششم که واقعاً بی‌نظیر بود، طرف دیگه انقدر جونش به لبش رسیده بود و از دست دروغ‌های طرف خسته شده بود که با دیدن یه رابطه‌ای که مال قبل از ازدواج‌شون بوده تصمیم گرفت کل زندگی زناشوییش رو توی شب عروسیش بهم بزنه!! I mean wtf dude! :o
در کل فیلم محشری بود... تم دارک، موسیقی محشر، طرز روایت داستان‌ها، بهترین کمدی‌بلک عمرم! کارگردانی بی‌نظیر، بازیگری فوق محشر ریکاردو... اینا چیزایی بودن که از نظرم فیلم خیلــی خیلــی یونیک و عالی می‌شه
نظرات دوستان رو هم چندتاییش رو خوندم و نظرم خلاف نظرات ایشانه... چرا که به نظرم فیلمش "چارلی بروکر"ـی بود... فیلمش "لوئی‌"ای بود، فیلمش به طرز روایت‌کردن فینچر شباهت داشت اما چیزی از تارانتینو توی فیلم ندیدم که باعث بشه همچین فکری بکنم

در کل اگر این فیلم رو کسی ندیده به شرطی پیشنهاد می‌کنم ببینه که خودش رو حداقل یه مدعی تو زمینه‌ی سینما بدونه تا بتونه حسابی ازش لذت ببره و با فیلم ارتباط برقرار کنه، در غیر اینصورت مطمئناً فیلم رو با دیدن 10 دقیقه‌ی اول شیفت‌دیلیت می‌کنه چون اصلاً فیلم عام‌پسندی نیست و نخواهد بود

ببخشید طولانی شد، مرسی که خوندید :Smiley17:

[Amirhossein17]

بسم الله الرحمن الرحیم

[lastshepherd]

» پیوستن فیلم به 250 فیلم برتر سایت IMDB رو با خوشحالی اعلام می‌کنم. البته توی لیست بود ولی خب خودم الان دیدم! :d
در ضمن افتخارات فیلم از 20 جایزه و 36 نامزدی، به 23 جایزه و 42 نامزدی رسیده که بسی موجب مباهات است...





http://up.vbiran.ir/uploads/17107143507902433277_Capture.JPG

[Raylan Givens]

هم فیلم درجه یک بود هم زیرنویس ! :Smiley17::Smiley35:

[aramis2800]

خیلی وقت بود که یه فیلم به این خوبی ندیده بودم
چه مرز باریکی بین تمدن و توحش وجود داره

تشکر بابت زیرنویس...خسته نباشین :Smiley17: