Irag
05-18-2015, 12:41 AM
http://picoup.ir/images/09460778023005729361.jpg
پدرو آلمودوار متولد 24 سپتامبر 1949 در شهر كوچك كالزادا دكالاتراوا استان سیوداد رئال در قلب لامانچا است. همان سرزمين سراسر دشت كه شهرتاش مديون دونكيشوت است. او يكي از چهار بچه – يك برادر و دو خواهر – آنتونيو آلمودوار است. مردي كه به سختي قادر به خواندن و نوشتن بود و اغلب عمرش به شغل حمل شيشه های مشروب با قاطر مشغول بود. مادرش، فرانسيسكا كابالرو كه هوش پسرش را ديده بود او را معلم ادبيات، نامهخوان و نامهنويس همسايههاي شهر كوچكشان كرد. در هشتسالگي والدينش او را به استرمادورا فرستادند تا در مدرسهاي مذهبي درس بخواند به اين اميد كه روزي كشيش شود. پس از مدتي خانواده نيز به او پيوستند، پدرش پمپ بنزين باز كرد و مادرش مغازهاي باز كرد و نوشيدنيهاي خانگي ميفروخت. شهر جديد برخلاف زادگاه پدرو، نه تنها مدرسه بلكه سالن سينمايي هم داشت. در گفتگو با مجله دلوگو گفته است: "سينما مدرسه واقعيام بود و بيشتر از اينكه از كشيشها بياموزم از سينما درس ميگرفتم." تحصيلات ابتدايي را در سيلسين فادرز – مدرسهاي به شدت مذهبي كاتوليكي – پشت سر گذاشت و ديپلم متوسطهاش را از فرنسيسكن – دبيرستان مذهبي كاتوليكي – گرفت.
در هفده سالگي برخلاف ميل والديناش خانه را ترك گفت و به مادريد رفت، بدون پولي در جيب و شغلي در انتظارش، اما هدفي بسيار مشخص در ذهن داشت: سينما بخواند و فيلم بسازد. به شغلهاي موقت بسياري روي آورد، از جمله فروشنده لوازم دستهدوم در الراسترو، بازار معروف كهنهفروشهاي مادريد، اما نتوانست اولين دوربين هشت ميليمتريش را بخرد تا اينكه در سال 1971 "كاري جديد" در "تلفونيكا" شركت تلفنسازي ملي اسپانيا بهدست آورد. دوازده سال در اين شركت،دستيار اداري بود، او صبحهايش را در كنار اين كار با فعاليتهاي گوناگوني آغاز ميكرد كه در شكلگيري شخصيت فردي و سينماييش تاثيرگذار بود.
او كه شیفتهي سينما و تئاتر تجربي بود براي گروه نمايش لسگولياردوس بازي ميكرد و فيلم هشت ميليمتري ميساخت. با مجلات زيرزميني مختلفي همكاري ميكرد و برايشان داستان مينوشت كه برخي از آنها چاپ ميشدند، داستانهاي مصور مينوشت و گاه مقاله. او عضو گروه موسيقي پانك راك آلمودوار و مك نامارا بود و به همراه فابيومكنامارا آواز ميخواند. در همين سالها رماني به نام "آتش در تن" را چاپ كرد. او به نوشتن داستان ادامه داد و مجموع آنها را در كتابي با نام "روياي حقيقت" به چاپ رساند. پس از يك دهه پركار فيلمسازي با دوربين شانزده ميليمتري، سال 1980 كار روي فيلم "پپي، لوسي، بوم" را آغاز كرد. فيلمي بدون بودجه كه حاصل همكاري عوامل پشت و جلوي صحنه برد، همگي تازهكار بودند به جز كارمنمائورا.
سال 1986 آلمودوار به همراه برادرش، آگوستين كمپاني S.A El Deseo را بنا نهاد. اولين پروژه آنها فيلم "قانون هوس" نام داشت. از آن پس تاكنون اين كمپاني تهيهكننده تمام فيلمهايي بوده كه پدرو نوشته و كارگرداني كرده، و نيز فيلمهاي كارگرداناني جوان ديگري كه پدرو تهيهكنندهشان بوده. پدرو آلمودوار القاب بسياري دارد: هنرمند، اومانيست، كارآگاه مخفي ... او سعي ميكند از تهوتوي مناسبات فرهنگ اسپانيا سر دربياورد. آدم حس ميكند اگر او به دنيا نيامده بود، اسپانيا بايستي خود، او را خلق ميكرد!
http://picoup.ir/images/48390254054930665293.jpg
Women on The Verge of a Nervous Breakdown 1988 : موفقيتي بينالمللي، اين اولين فيلميست كه سينماگران آمريكايي را متوجه آلمودوار ميكند و چه شروع شكوهمندي. كارمن مائورا در آخرين بازيش براي آلمودوار تا فيلم بازگشت در نقش "پاپا" بازي ميكند، بازيگري دچار هيستري كه مرد مورد علاقهش او را ترك گفته. كمدي شگفتانگيز و به نسبت آرامي كه دل هر بينندهي ناآشنا با آلمودوار را به دست ميآورد. نگاهي دقيق به شيوهي فيلمهاي رمانس و عاشقانه در دور كردن ما از ناخوشاينديها و آشفتگيهاي عشق دنياي واقعي. رنگآميزي متنوع كه يادآور داگلاس سيرك (+ (http://fa.wikipedia.org/wiki/داگلاس_سیرک)) است و ضرباهنگ سرسامآور فيلم يك لحظه رهايتان نميكند.
http://picoup.ir/images/26776549844778497339.jpg
All About My Mother 1999 : دلپذيرترين فيلم آلمودوار و جز سه فيلم برتر او. همه چيز دربارهي مادرم نشات گرفته از صحنهتي كوچك در "گل راز من" است و نيز اداي احترام و تعظيميست فروتنانه به تمامي زنان بزرگ و قدرتمند. نقشآفريني سيسيليا راث در نقش مانوئلا فراتر از صفتهاي خيرهكننده و درخشان است. مادر مجرد ميانسالي كه تنها پسرش به شكلي ناگهاني در تصادف كشته ميشود، ديگر دليلي براي زندگي هست؟ او به اميد پيدا كردن پدر فرزندش كه سالها پيش او را ترك گفته – تنها آرزوي پسرش كه ديدن پدرش بوده – به زندگي ادامه ميدهد. فيلمي سرشار از احترام، وقار، عشق به انسان و سينما (مثلن). او با اين فيلم اولين اسكار خودش را در رشته بهترين فيلم خارجي زبان به دست آورد، همچنين برنده يك جايزه گلدنگلوب، يك جايزه سزار، 3 جايزه از جوايز فيلم اروپايي، جايزه ديويد دوناتلو، دو جايزه بفتا، هفت جايزه گويا و چهل و پنچ جايزه ديگر شد.
http://picoup.ir/images/73460091812948471221.jpg
Talk To Her 2002 : اسكار فيلمنامه اريژينال به حق براي اين فيلم به آلمودوار رسيد. حتي اسكار بهترين كارگرداني هم حقش بود كه به نامزدي در اين رشته قناعت كرد. يكي از درخشانترين و درگيركنندهترين فيلمهاي آلمودوار. داستان پيچيده از دست دادن عشق و زندگي با خاطرات آن و در نهايت شكوفايي عشقي ديگر. در فيلم رقص مدرن در كنار فيلم صامت مينشيند، همنشيني كه اينك در بلوغ فيلمساز كاملن منسجم و باورپذير است. با روايتي كه به دليل در آغوش گرفتن رخدادهاي تصادفي و تقديري يادآور رمانهاي قرن نوزدهمي است. البته اين فيلم علاوه بر اسكار برندهي 5 جايزه معتبر اروپايي نيز شد: دو بفتا، جايزه نسترو دي آرجنتو، يك جايزه سزار و ...
http://picoup.ir/images/75876223414757387786.jpg
Bad Education 2004 : آلمودوار در فيلمهاي پيشيناش نيز الهمانهاي فيلم نوآر را به كار گرفته بود، به طور ويژه در "گاوباز" و "تنافروخته"، اما در اين فيلم مسير نوآر تا به انتها ميرود و اداي ديني به تمامي "زنان مرگبار" آن فيلمها ميكند، هر چند در اين فيلم زنمرگبار او يك مرد است! داستان رخدادي سياه در مدرسه كشيشها، كه نتايج آن در بزرگسالي قهرمان فيلم ويرانكننده است. فيلم يكي از شخصيترين آثار آلمودوار است. اين فيلم براي افتتاحيهي جشنوارهي كن انتخاب شد. اين فيلم نقدهاي فوقالعادهاي دريافت كرد و نامزد دريافت جوايز متعددي شد و برندهي جايزه افتخارآميز بهترين فيلم خارجي زبان از مجمع منتقدين نيويورك و نسترو دي آرجنتو شد.
http://picoup.ir/images/21083203881948138613.jpg
Volver 2006 : شانزدهمين فيلم آلمودوار كه بخشي از آن در لامانچا – زادگاهش – ميگذرد. فيلم با تصوير مويه و سوگواري زناني بر خاك عزيزي از دست رفته آغاز ميشود و مضمون تاثير مردگان بر زندگان را از همان ابتدا تاكيد ميكند. پيرنگ فيلم روايت داستان سه نسل از زنان خانوادهاي است كه از گزند باد، آتش و حتي مرگ در امان ميمانند. بسياري از نشانههاي آلمودوار در فيلم ديده ميشود: ارجاع به برنامههاي تلويزيوني، ارجاع و اداي دين به سينماي كلاسيك و زنان قدرتمند و ... فيلم "بازگشت" در بخش رقابتي جشنوارهي كن شركت كرد و هم برندهي جايزه بهترين فيلمنامه شد و هم شش بازيگر زن فيلم جايزه بهترين بازيگر زن را دريافت كردند! "پنهلوپه كروز" براي اين فيلم نامزد اسكار بهترين بازيگر زن در نقش اصلي شد و اين اولين بار بود كه بازيگري اسپانيايي براي فيلمي به زبان اسپانيايي نامزد اين جايزه ميشد.
پدرو آلمودوار متولد 24 سپتامبر 1949 در شهر كوچك كالزادا دكالاتراوا استان سیوداد رئال در قلب لامانچا است. همان سرزمين سراسر دشت كه شهرتاش مديون دونكيشوت است. او يكي از چهار بچه – يك برادر و دو خواهر – آنتونيو آلمودوار است. مردي كه به سختي قادر به خواندن و نوشتن بود و اغلب عمرش به شغل حمل شيشه های مشروب با قاطر مشغول بود. مادرش، فرانسيسكا كابالرو كه هوش پسرش را ديده بود او را معلم ادبيات، نامهخوان و نامهنويس همسايههاي شهر كوچكشان كرد. در هشتسالگي والدينش او را به استرمادورا فرستادند تا در مدرسهاي مذهبي درس بخواند به اين اميد كه روزي كشيش شود. پس از مدتي خانواده نيز به او پيوستند، پدرش پمپ بنزين باز كرد و مادرش مغازهاي باز كرد و نوشيدنيهاي خانگي ميفروخت. شهر جديد برخلاف زادگاه پدرو، نه تنها مدرسه بلكه سالن سينمايي هم داشت. در گفتگو با مجله دلوگو گفته است: "سينما مدرسه واقعيام بود و بيشتر از اينكه از كشيشها بياموزم از سينما درس ميگرفتم." تحصيلات ابتدايي را در سيلسين فادرز – مدرسهاي به شدت مذهبي كاتوليكي – پشت سر گذاشت و ديپلم متوسطهاش را از فرنسيسكن – دبيرستان مذهبي كاتوليكي – گرفت.
در هفده سالگي برخلاف ميل والديناش خانه را ترك گفت و به مادريد رفت، بدون پولي در جيب و شغلي در انتظارش، اما هدفي بسيار مشخص در ذهن داشت: سينما بخواند و فيلم بسازد. به شغلهاي موقت بسياري روي آورد، از جمله فروشنده لوازم دستهدوم در الراسترو، بازار معروف كهنهفروشهاي مادريد، اما نتوانست اولين دوربين هشت ميليمتريش را بخرد تا اينكه در سال 1971 "كاري جديد" در "تلفونيكا" شركت تلفنسازي ملي اسپانيا بهدست آورد. دوازده سال در اين شركت،دستيار اداري بود، او صبحهايش را در كنار اين كار با فعاليتهاي گوناگوني آغاز ميكرد كه در شكلگيري شخصيت فردي و سينماييش تاثيرگذار بود.
او كه شیفتهي سينما و تئاتر تجربي بود براي گروه نمايش لسگولياردوس بازي ميكرد و فيلم هشت ميليمتري ميساخت. با مجلات زيرزميني مختلفي همكاري ميكرد و برايشان داستان مينوشت كه برخي از آنها چاپ ميشدند، داستانهاي مصور مينوشت و گاه مقاله. او عضو گروه موسيقي پانك راك آلمودوار و مك نامارا بود و به همراه فابيومكنامارا آواز ميخواند. در همين سالها رماني به نام "آتش در تن" را چاپ كرد. او به نوشتن داستان ادامه داد و مجموع آنها را در كتابي با نام "روياي حقيقت" به چاپ رساند. پس از يك دهه پركار فيلمسازي با دوربين شانزده ميليمتري، سال 1980 كار روي فيلم "پپي، لوسي، بوم" را آغاز كرد. فيلمي بدون بودجه كه حاصل همكاري عوامل پشت و جلوي صحنه برد، همگي تازهكار بودند به جز كارمنمائورا.
سال 1986 آلمودوار به همراه برادرش، آگوستين كمپاني S.A El Deseo را بنا نهاد. اولين پروژه آنها فيلم "قانون هوس" نام داشت. از آن پس تاكنون اين كمپاني تهيهكننده تمام فيلمهايي بوده كه پدرو نوشته و كارگرداني كرده، و نيز فيلمهاي كارگرداناني جوان ديگري كه پدرو تهيهكنندهشان بوده. پدرو آلمودوار القاب بسياري دارد: هنرمند، اومانيست، كارآگاه مخفي ... او سعي ميكند از تهوتوي مناسبات فرهنگ اسپانيا سر دربياورد. آدم حس ميكند اگر او به دنيا نيامده بود، اسپانيا بايستي خود، او را خلق ميكرد!
http://picoup.ir/images/48390254054930665293.jpg
Women on The Verge of a Nervous Breakdown 1988 : موفقيتي بينالمللي، اين اولين فيلميست كه سينماگران آمريكايي را متوجه آلمودوار ميكند و چه شروع شكوهمندي. كارمن مائورا در آخرين بازيش براي آلمودوار تا فيلم بازگشت در نقش "پاپا" بازي ميكند، بازيگري دچار هيستري كه مرد مورد علاقهش او را ترك گفته. كمدي شگفتانگيز و به نسبت آرامي كه دل هر بينندهي ناآشنا با آلمودوار را به دست ميآورد. نگاهي دقيق به شيوهي فيلمهاي رمانس و عاشقانه در دور كردن ما از ناخوشاينديها و آشفتگيهاي عشق دنياي واقعي. رنگآميزي متنوع كه يادآور داگلاس سيرك (+ (http://fa.wikipedia.org/wiki/داگلاس_سیرک)) است و ضرباهنگ سرسامآور فيلم يك لحظه رهايتان نميكند.
http://picoup.ir/images/26776549844778497339.jpg
All About My Mother 1999 : دلپذيرترين فيلم آلمودوار و جز سه فيلم برتر او. همه چيز دربارهي مادرم نشات گرفته از صحنهتي كوچك در "گل راز من" است و نيز اداي احترام و تعظيميست فروتنانه به تمامي زنان بزرگ و قدرتمند. نقشآفريني سيسيليا راث در نقش مانوئلا فراتر از صفتهاي خيرهكننده و درخشان است. مادر مجرد ميانسالي كه تنها پسرش به شكلي ناگهاني در تصادف كشته ميشود، ديگر دليلي براي زندگي هست؟ او به اميد پيدا كردن پدر فرزندش كه سالها پيش او را ترك گفته – تنها آرزوي پسرش كه ديدن پدرش بوده – به زندگي ادامه ميدهد. فيلمي سرشار از احترام، وقار، عشق به انسان و سينما (مثلن). او با اين فيلم اولين اسكار خودش را در رشته بهترين فيلم خارجي زبان به دست آورد، همچنين برنده يك جايزه گلدنگلوب، يك جايزه سزار، 3 جايزه از جوايز فيلم اروپايي، جايزه ديويد دوناتلو، دو جايزه بفتا، هفت جايزه گويا و چهل و پنچ جايزه ديگر شد.
http://picoup.ir/images/73460091812948471221.jpg
Talk To Her 2002 : اسكار فيلمنامه اريژينال به حق براي اين فيلم به آلمودوار رسيد. حتي اسكار بهترين كارگرداني هم حقش بود كه به نامزدي در اين رشته قناعت كرد. يكي از درخشانترين و درگيركنندهترين فيلمهاي آلمودوار. داستان پيچيده از دست دادن عشق و زندگي با خاطرات آن و در نهايت شكوفايي عشقي ديگر. در فيلم رقص مدرن در كنار فيلم صامت مينشيند، همنشيني كه اينك در بلوغ فيلمساز كاملن منسجم و باورپذير است. با روايتي كه به دليل در آغوش گرفتن رخدادهاي تصادفي و تقديري يادآور رمانهاي قرن نوزدهمي است. البته اين فيلم علاوه بر اسكار برندهي 5 جايزه معتبر اروپايي نيز شد: دو بفتا، جايزه نسترو دي آرجنتو، يك جايزه سزار و ...
http://picoup.ir/images/75876223414757387786.jpg
Bad Education 2004 : آلمودوار در فيلمهاي پيشيناش نيز الهمانهاي فيلم نوآر را به كار گرفته بود، به طور ويژه در "گاوباز" و "تنافروخته"، اما در اين فيلم مسير نوآر تا به انتها ميرود و اداي ديني به تمامي "زنان مرگبار" آن فيلمها ميكند، هر چند در اين فيلم زنمرگبار او يك مرد است! داستان رخدادي سياه در مدرسه كشيشها، كه نتايج آن در بزرگسالي قهرمان فيلم ويرانكننده است. فيلم يكي از شخصيترين آثار آلمودوار است. اين فيلم براي افتتاحيهي جشنوارهي كن انتخاب شد. اين فيلم نقدهاي فوقالعادهاي دريافت كرد و نامزد دريافت جوايز متعددي شد و برندهي جايزه افتخارآميز بهترين فيلم خارجي زبان از مجمع منتقدين نيويورك و نسترو دي آرجنتو شد.
http://picoup.ir/images/21083203881948138613.jpg
Volver 2006 : شانزدهمين فيلم آلمودوار كه بخشي از آن در لامانچا – زادگاهش – ميگذرد. فيلم با تصوير مويه و سوگواري زناني بر خاك عزيزي از دست رفته آغاز ميشود و مضمون تاثير مردگان بر زندگان را از همان ابتدا تاكيد ميكند. پيرنگ فيلم روايت داستان سه نسل از زنان خانوادهاي است كه از گزند باد، آتش و حتي مرگ در امان ميمانند. بسياري از نشانههاي آلمودوار در فيلم ديده ميشود: ارجاع به برنامههاي تلويزيوني، ارجاع و اداي دين به سينماي كلاسيك و زنان قدرتمند و ... فيلم "بازگشت" در بخش رقابتي جشنوارهي كن شركت كرد و هم برندهي جايزه بهترين فيلمنامه شد و هم شش بازيگر زن فيلم جايزه بهترين بازيگر زن را دريافت كردند! "پنهلوپه كروز" براي اين فيلم نامزد اسكار بهترين بازيگر زن در نقش اصلي شد و اين اولين بار بود كه بازيگري اسپانيايي براي فيلمي به زبان اسپانيايي نامزد اين جايزه ميشد.