Irag
01-23-2016, 08:13 PM
http://picoup.ir/images/21059507041736711508.jpg
علمي – خیالی در طبقهبندي ژانرهاي سينمايي از يكسو با ژانرهاي فانتزي پيوند ميخورد و از سوي ديگر به ژانر وحشت منتهي ميشود. در تعريفي ساده و اوليه ميتوان گفت فيلمهاي علمي – خیالی آثاري هستند كه داستانشان در جهاني پيشرفته و غيرواقعي ميگذرد و اكتشافات و فناوريهاي مدرن از عناصر اصلي آنها بهشمار مي روند. اين جهان پيشرفته تفاوتهاي آشكاري با جهان مخاطبان فيلم دارد و ابداعات تكنيكي و خيالي بودن از اجزاء اصليش هستند. به همين دليل، فيلمهايي مانند قضيهي بنجامين باتن را كه در جهاني غيرواقعي و خيالي ميگذرند، اما پيشرفتهاي علمي و توضيحات تكنيكي در آنها موضوعيت ندارند، نميتوان جزء آثار علمي – تخیلی بهشمار آورد. در سوي ديگر فيلمهاي علمي – خیالی، آثار فانتزي مانند مجموعهي ارباب حلقهها جاي گرفتهاند كه داستان خود را در يك جهان غيرواقعي، اما قراردادي و افسانهاي تعريف ميكنند، به نحوي كه در آنها هيچ تلاشي براي توضيح منشا حوادث غيرعادي صورت نميگيرد و تماشاگر، طبق يك قرارداد از پيش تعيين شده، اصول اوليهي فانتزي را ميپذيرد، در حالي كه فيلمهاي علمي – خیالی براي باورپذير نشان دادن وقايع و تبيين دلايل علمي رويدادهاي داستاني اهميت زيادي قايل ميشوند و بدون آنها نميتوانند كار خود را پيش برند. به همين ترتيب، فيلمهاي ژانر وحشت كه با هدف ترساندن مخاطب ساخته ميشوند الزاما با ابداعات نوين تكنيكي مرتبط نيستند، اما مواردي پيش ميآيد كه مانند فرانكشتاين، به دلايل مضموني و داستاني، با فيلمهاي علمي – خیالی پيوند ميخورند. البته هستند كساني مانند استيون كينگ كه معتقدند:
"هيچ بحث آكادميكي كسالتبارتر و بيهودهتر از تفكيك ژانر وحشت و علمي – خیالی نيست.
»» خاستگاه ژانر:
» نخستين عامل قصههاي فولكور و محلي موجود در فرهنگ كشورهاي اروپايي و ارتباط نزديك فضاي ذهني ساكنان اين كشورها با قواعد غيرواقعي و خيالي اينگونه قصهها و افسانههاست. اين عامل باعث شد تماشاگران نخستين فيلمهاي علمي – خيالي بهراحتي با رويكردهاي داستاني و حس و حال بصري اين گونه فيلمها ارتباط برقرار كنند و به سراغ موضعگيري منفي نروند.
» عامل دوم اوجگيري نگارش داستانهاي علمي – خيالي در فضاي ادبي قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم است. آثار اچ.جي.ولز و ژولورن، كه از سرآمدان اين گونهي ادبي هستند از محبوبيت زيادي ميان عامهي مردم برخوردار بودند و در سالهاي بعد، باعث رواج فراگير اين گونهي ادبي در اشكال جديدتري مثل كتابهاي ارزانقيمت و مجلههاي علمي – خيالي شدند. ورن و ولز در آن سالها با عنوان نويسندگي رمانسهاي علمي شناخته ميشدند كه داستانهاي معمولا آيندهنگر خود را با تكيه بر جهانهاي ناشناخته و جذاب روايت ميكردند. ادبيات علمي – خيالي، بعد از پشتسر گذاشتن دوران كلاسيكش، وارد دوران طلايي خود در سالهاي 1930 تا 1960 شد كه نويسندگاني مانند آيزاك آسيموف، آرتور سي.كلارك، جك ويليامسن و تئودور استروجن از سرآمدان اين دوران طلايي بودند.
» عامل سوم انقلاب تكنولوژيك و صنعتي قرن نوزدهم است كه مردم آن زمان را يكباره با قواعد و مصايب زندگي مدرن آشنا كرد و باعث شد مباحث مرتبط با نوآوريهاي تكنيكي به شكلي فراگير در بطن زندگي آنها وارد شود. اين مباحث، همواره در سالهاي اوليهِ قرن بيستم، بهخصوص در سالهاي 1900 تا 1940، كه به عصر ماشين معروف است، مورد توجه طبقهي متوسط جامعه بوده است.
http://picoup.ir/images/87276017793609729906.jpg http://picoup.ir/images/55802580930458319906.jpg http://picoup.ir/images/53863521037663209222.jpg
»» مؤلفههاي ژانر علمي – خيالي :
»» سفر به فضا : نخستين مؤلفهاي كه در فيلمهاي علمي – خيالي مورد توجه قرار گرفت ايدهي سفر به سيارات و كهكشانهاي دوردست و سير در فضايي خارج از جو زمين بود. ژرژ ملييس، فيلمساز و شعبدهباز مشهور فرانسوي، با فيلم سفر به ماه (A Trip to the Moon 1902)، كه اولين فيلم علمي – خيالي تاريخ سينما هم محسوب ميشود، از پيشگامان و مبدعان اين ايده به شمار ميرود. مؤلفهي سفر به فضا در شكل ابتدايي خود و مشخصا در سفر به ماه و پيروان آن، از جمله زني در ماه، واجد عناصر كميك فانتزي بود، اما در دهههاي بعد با فيلمهايي مانند مقصد ماه با رويكردهاي جدي و به لحاظ علمي قابل اثبات همراه شد. در دههي 1960، با فيلم جريانساز 2001: يك اديسهي فضايي (A Space Odyssey 1968) مضامين فلسفي هم به اين مؤلفه اضافه شد و در دههي 1970 هم با مجموعههاي دنبالهداري مانند جنگهاي ستارهاي و سفر ستارهاي به فرم قالبي عامهپسند و محبوب دست يافت. با فراهم شدن زمينههاي سفر بشر به كرهي ماه در اواخر دههي 1960 و شكستن طلسم سفر فضايي، فيلمهاي اين ژانر علمي – خيالي هم افق ديد خود را گسترش دادند و علاوه بر عادي جلوهدادن سفرهاي فضايي، مسافرت به اعماق كهكشانها و كشف قلمروهاي جديد فضايي را مورد توجه قرار دادند.
»» سفر در زمان : ايدهي سفر در زمان هم از همان سالهاي آغازين پيدايش به ذهن سينماگراني مثل رابرت پاول انگليسي رسيده و فيلمهاي متعددي هم با محوريت اين ايده روانهي سينماها شده بود. نمونههاي اوليهي اينگونه فيلمها طبيعتا به لحاظ جلوههاي ويژه كاستيهاي آشكاري داشتند و فاقد خلاقيتهاي چشمگيري روايي و تكنيكي بودند. تا سالهاي، سال فيلمهاي سفر در زمان به شكل يكساني ساخته ميشدند و در اكثر آنها، يك مخترع ثروتمند از خانوادهاي اشرافي و يا يك مخترع خلوضع و آس و پاس موفق به ساخت دستگاهي براي سفر به آينده ميشد و ميتوانست خود يا قهرمان فيلم را به يك سفر زماني كوتاه بفرستد. روند تحول اينگونه فيلمها در دههي 1960 با فيلم ماشين زمان (The Time Machine 1960) و در دههي 1980 با مجموعهِ موفق بازگشت به آينده (Back to the Future 1985) قابلرديابي است. قبل از دههي 1980، فيلمهاي مرتبط با اين موضوع اغلب به دنبال سفر به آينده بودند، اما از اين تاريخ به بعد، آثار آيندهنگري مثل ترميناتور (The Terminator 1984) و دوازده ميمون (Twelve Monkeys 1996) ظهور كردند كه بحث سفر بهگذشته را پيش كشيدند. در قرن بيستويكم، با ظهور فيلمهايي مثل تاثير پروانهاي (The Butterfly Effect 2004) توجيهات تكنيكي براي سفر به زمان در اينگونه فيلمها جاي خود را به نيروهاي دروني و متافيزيكي داد.
http://picoup.ir/images/49360877241299512812.jpg http://picoup.ir/images/00891432038440669048.jpg http://picoup.ir/images/76154740895958659802.jpg
»» ربـــاتهـــا : هيچكدام از مؤلفههاي ژانر علمي – خيالي در گذر زمان به اندازهي رباتها1 در اشكال مختلف به تصوير كشيده نشدهاند. رباتهاي اوليه بيشتر موجوداتي فلزي بودند كه نقش خدمتكار انسان را بازي ميكردند و گهگاه در برابر اربابان خود دست به شورش ميزدند. اين رباتها، قبل از ساخت متروپليس (Metropolis 1927) اغلب ظاهري مردانه داشتند و بعد از اين فيلم بود كه آدمآهنيهايي با ظاهر زنانه هم به فيلمهاي سينمايي راه يافتند. در دههي 1950، رباتهاي خدمتكاري كه آشپزي و رانندگي ميكردند در فيلمهاي علمي – خيالي زياد شدند، مثلا ربات فيلم سيارهي ممنوع. در دههي 1970 با ساخت مجموعهي جنگهاي ستارهاي و همزمان با رواج فراگير محصولات الكترونيك خانگي، جاي خود را به رباتهاي فانتزي و همهفنحريفي مثل R2-D2 دادند. نمونهي پيشرفتهتر اين رباتهاي دوستداشتني در فيلم وال- اي (WALL·E 2008)، قابل مشاهده است. از تنديس مكانيكي و مستخدم هوشمند، محصول سال 1907، گرفته تا جنگهاي ستارهاي و ترميناتور، همواره رباتهايي وجود داشتهاند كه به خدمت نيروهاي شر درآمدهاند و موجوديت بشر را تهديد كردهاند. البته اين رباتهاي تهديدگر، كه در اشكال متفاوتي (سربازان فلزي زرهپوش، هيولاي آهني غولپيكر، ...) به تصوير كشيده شدهاند، اغلب در پايان فيلمها به طريقي شكست خوردهاند تا برتري هميشگي انسانها بر رباتها خدشهدار نشود.
» تفاوت ربات، اندرويد و سايبورگ: كلمهي ربات در اصل برگرفته از نمايشنامهي آر.يو.آر، به قلم كارل چاپك است. رباتها همان آدمآهنيهاي مكانيكي هستند كه بهدست انسانها ساخته ميشوند و در فيلمهاي علمي – خيالي به شكلهاي متفاوت قابل مشاهده هستند. آيزاك آسيموف، نويسندهي معروف داستانهاي علمي – خيالي، سه قانون اوليه براي رباتها تدوين كرده كه تخطي از آن مشكلاتي را براي بشر به همراه ميآورد:
1. رباتها حق ندارند به صورت مستقيم يا غيرمستقيم زمينهساز آسيب به انسانها شوند.
2. رباتها ملزم هستند از فرمانهاي انساني تبعيت كنند، مگر جايي كه اين فرمانها با قانون اول منافات داشته باشد.
3. رباتها بايد از وجود خود محافظت كنند، مادام كه اين كار منافاتي با دو قانون پيشين نداشته باشد.
اندرويد همنوعي ربات پيشرفته است كه ظاهري كاملا انساني دارد و بهراحتي نميتوان آن را از انسان تشخيص داد. تعدادي از معروفترين اندرويدهاي انساننما در فيلم بليدرانر قابل مشاهده هستند. در مقابل، سايبورگ به انساني گفته ميشود كه به دلايل بيولوژيكي مثل اقدامات پزشكي پيشرفته، تغييرات متافيزيكي يا دلايل به لحاظ علمي توجيهناپذير داراي قابليتهاي خاص ماشيني شدهاست. سايبورگها در شمايلشناسي فيلمهاي علمي – خيالي، اغلب مثل دارثويدر در جنگهاي ستارهاي، موجوداتي شرور هستند كه در مقابل خير موضعگيري ميكنند. البته سايبورگهايي هم مثل آدمآهني مجموعه فيلم پليسآهني (RoboCop 1987) و قهرمان مجموعهي مرد آهنين (Iron Man 2008) با بازي رابرت داوني جونيور وجود دارند كه به دنبال صلح و آشتي در جوامع انساني هستند.
http://picoup.ir/images/48092752184048455361.jpg http://picoup.ir/images/52180082812191715538.jpg http://picoup.ir/images/98179538036434138146.jpg
»» فاجعههاي آخرالزماني: اولين فيلمهاي فاجعهمحور علمي – خيالي مانند كشتينوح (Noah's Ark 1928)، تا حد زيادي با مضامين مذهبي پيوند خورده بودند، اما در سالهاي بعد آثار ديگري همپا به ميدان گذاشتند كه در كنار تفسيرهاي مذهبي، مضامين سياسي و اجتماعي و زيستمحيطي را هم به اينگونه فيلمها اضافه كردند. دستهاي از اين فيلمها، مانند هجوم ربايندگان جسد (Invasion of the Body Snatchers 1956)، بيگانگان را دليل نابودي تمدن بشر معرفي ميكنند. دستهاي ديگر، مانند دنياي آب (Waterworld 1995) و فيلم 2012، به سراغ فجايع طبيعي و زيستمحيطي ميروند. فيلمهايي هم هستند كه مانند دكتر استرنجلاو: يا چگونه ياد گرفتم دست از نگراني بردارم و به بمب عشق بورزم (Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb 1964) و مكس ديوانه (Mad Max 1979)، جنگهاي هستهاي دليل نابودي جهان معرفي ميكنند. در آخر، فيلمهاي ديگري نيز وجود دارند كه مانند امگامن (The Omega Man 1971) توجه مخاطب را به ظهور يك بيماري مسري و كشنده جلب ميكنند. معمولا هر چند سال يكبار، همزمان با پيشرفتهاي چشمگير تكنيكي، فيلمهاي اين زيرژانر در اشكال متفاوت و بهروزتر و البته با همان پيرنگهاي داستاني تكراري بازسازي ميشوند و مخاطبان زيادي را هم به سينماها ميكشانند. سازندگان اين فيلمها اغلب به سراغ كليشههاي تثبيت شده ميروند و سعي ميكنند انهدام نهايي كرهي زمين را به زيباترين شكل ممكن به تصوير بكشند.
»» بيــــگانهها : فيلمهاي علمي – خيالي بيگانهمحور، تقريبا از اوايل دههي 1950 و در دوران جنگ سرد پس از جنگجهانيدوم، به ژانر علمي – خيالي افزوده شدند. هر چند چنين فيلمهايي به صورت معدود قبل از جنگ جهاني دوم هم ساخته ميشدند، اما رواج فراگيرشان را بايد از دههي 1950 به بعد پيگيري كرد. بيگانههاي اوليه، مشابه آنچه در فيلمهايي مثل چيزي از جهاني ديگر و جنگدنياها ميبينيم، رويكردي تهاجمي عليه بشر دارند و به بهانههاي مختلف موجوديت انسانها را تهديد ميكنند. اينگونه بيگانههاي ترسناك، كه اغلب چهرهي كريهي هم دارند، از نقطهضعفي رنج ميبرند كه در نهايت باعث نابوديشان ميشود. شكل تكامل يافتهي اين بيگانهها در دههي 1970 با مجموعه فيلمهاي بيگانه وارد مرحلهي جديدي شد و فيلمهاي علمي – خيالي بيش از گذشته با ژانر وحشت گره خورد. با اينحال، برخي بيگانههاي فيلمهاي علمي – خيالي، از اوايل دههي 1980 به بعد و مشخصا با فيلمهاي كليدي اي.تي (E.T.: The Extra-Terrestrial 1982) موجود ماوراي زميني، ظاهري دوستداشتني پيدا كردند و به عنوان موجوداتي صلحطلب كه ضرري براي انسانها ندارند به تصوير كشيده شدند. در كنار دو نوع بيگانهي مهاجم و بيگانههاي صلحطلب، بيگانههاي هوشمندي هم در برخي فيلمهاي علمي – خيالي مانند سولاريس (نسخهي 1972) به تصوير كشيده شدهاند كه با اسلاف خود تفاوتهاي آشكاري دارند.
http://picoup.ir/images/30666008512351974786.jpg http://picoup.ir/images/78904201753517601467.jpg http://picoup.ir/images/20403154022252552945.jpg
»» كامپيوتر و ماشينها : شبكهي سي.بي.اس، در سال 1952 در يك برنامهي زنده تلويزيوني، از ابر كامپيوتري ابتدايي براي پيشبيني نتيجهي رقابت انتخاباتي آيزنهاور و استيونسن استفاده كرد. به نمايش گذاشتن اين ابر كامپويوتر نقطهي عطفي در آشنايي عامهي مردم با كارايي شگفتانگيز كامپيوترها و ماشينهاي الكترونيكي پيشرفتهاي شد كه روزبهروز، سر و شكل پيشرفتهتري پيدا ميكردند. با ساخت فيلم گوگ، پاي اين كامپيوترها به فيلمهاي علمي – خيالي هم باز شد. اين ماشينهاي غولپيكر و نظاممند در فيلمهاي اوليه اغلب به دست افراد نابهكار و شروري ميافتادند كه قصد داشتند، با دستكاري ماشين، انسانها را به تسلط خود درآورند. رفتهرفته خود اين ابر كامپيوترها، در فيلمهايي مثل غولپيكر: پروژهي فاربين و البته فيلم 2001: يك اديسهي فضايي، به موجوداتي هوشمند تبديل شدند كه از برخي ويژگيهايي انساني برخوردار بودند و بدون حضور افراد شرور هم ميتوانستند بر موجوديت بشر تاثير بگذارند، اما كماكان حضوري نسبتا تهديدگر داشتند. اواخر دههي 1990، با توليد فيلم ماتريكس (The Matrix 1999) و به نمايش گذاشتن يك نظام كامپيوتري، كه كنترل تمامي جهان را به دست گرفته بود، نقطهي عطف ديگري در روند تحول اين مؤلفه ايجاد شد.
» منبع: کتاب مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی و کتاب راهنمای ژانر
» پیشنهاد: سینمای وحشت (http://tvworld.info/showthread.php?t=44022)
علمي – خیالی در طبقهبندي ژانرهاي سينمايي از يكسو با ژانرهاي فانتزي پيوند ميخورد و از سوي ديگر به ژانر وحشت منتهي ميشود. در تعريفي ساده و اوليه ميتوان گفت فيلمهاي علمي – خیالی آثاري هستند كه داستانشان در جهاني پيشرفته و غيرواقعي ميگذرد و اكتشافات و فناوريهاي مدرن از عناصر اصلي آنها بهشمار مي روند. اين جهان پيشرفته تفاوتهاي آشكاري با جهان مخاطبان فيلم دارد و ابداعات تكنيكي و خيالي بودن از اجزاء اصليش هستند. به همين دليل، فيلمهايي مانند قضيهي بنجامين باتن را كه در جهاني غيرواقعي و خيالي ميگذرند، اما پيشرفتهاي علمي و توضيحات تكنيكي در آنها موضوعيت ندارند، نميتوان جزء آثار علمي – تخیلی بهشمار آورد. در سوي ديگر فيلمهاي علمي – خیالی، آثار فانتزي مانند مجموعهي ارباب حلقهها جاي گرفتهاند كه داستان خود را در يك جهان غيرواقعي، اما قراردادي و افسانهاي تعريف ميكنند، به نحوي كه در آنها هيچ تلاشي براي توضيح منشا حوادث غيرعادي صورت نميگيرد و تماشاگر، طبق يك قرارداد از پيش تعيين شده، اصول اوليهي فانتزي را ميپذيرد، در حالي كه فيلمهاي علمي – خیالی براي باورپذير نشان دادن وقايع و تبيين دلايل علمي رويدادهاي داستاني اهميت زيادي قايل ميشوند و بدون آنها نميتوانند كار خود را پيش برند. به همين ترتيب، فيلمهاي ژانر وحشت كه با هدف ترساندن مخاطب ساخته ميشوند الزاما با ابداعات نوين تكنيكي مرتبط نيستند، اما مواردي پيش ميآيد كه مانند فرانكشتاين، به دلايل مضموني و داستاني، با فيلمهاي علمي – خیالی پيوند ميخورند. البته هستند كساني مانند استيون كينگ كه معتقدند:
"هيچ بحث آكادميكي كسالتبارتر و بيهودهتر از تفكيك ژانر وحشت و علمي – خیالی نيست.
»» خاستگاه ژانر:
» نخستين عامل قصههاي فولكور و محلي موجود در فرهنگ كشورهاي اروپايي و ارتباط نزديك فضاي ذهني ساكنان اين كشورها با قواعد غيرواقعي و خيالي اينگونه قصهها و افسانههاست. اين عامل باعث شد تماشاگران نخستين فيلمهاي علمي – خيالي بهراحتي با رويكردهاي داستاني و حس و حال بصري اين گونه فيلمها ارتباط برقرار كنند و به سراغ موضعگيري منفي نروند.
» عامل دوم اوجگيري نگارش داستانهاي علمي – خيالي در فضاي ادبي قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم است. آثار اچ.جي.ولز و ژولورن، كه از سرآمدان اين گونهي ادبي هستند از محبوبيت زيادي ميان عامهي مردم برخوردار بودند و در سالهاي بعد، باعث رواج فراگير اين گونهي ادبي در اشكال جديدتري مثل كتابهاي ارزانقيمت و مجلههاي علمي – خيالي شدند. ورن و ولز در آن سالها با عنوان نويسندگي رمانسهاي علمي شناخته ميشدند كه داستانهاي معمولا آيندهنگر خود را با تكيه بر جهانهاي ناشناخته و جذاب روايت ميكردند. ادبيات علمي – خيالي، بعد از پشتسر گذاشتن دوران كلاسيكش، وارد دوران طلايي خود در سالهاي 1930 تا 1960 شد كه نويسندگاني مانند آيزاك آسيموف، آرتور سي.كلارك، جك ويليامسن و تئودور استروجن از سرآمدان اين دوران طلايي بودند.
» عامل سوم انقلاب تكنولوژيك و صنعتي قرن نوزدهم است كه مردم آن زمان را يكباره با قواعد و مصايب زندگي مدرن آشنا كرد و باعث شد مباحث مرتبط با نوآوريهاي تكنيكي به شكلي فراگير در بطن زندگي آنها وارد شود. اين مباحث، همواره در سالهاي اوليهِ قرن بيستم، بهخصوص در سالهاي 1900 تا 1940، كه به عصر ماشين معروف است، مورد توجه طبقهي متوسط جامعه بوده است.
http://picoup.ir/images/87276017793609729906.jpg http://picoup.ir/images/55802580930458319906.jpg http://picoup.ir/images/53863521037663209222.jpg
»» مؤلفههاي ژانر علمي – خيالي :
»» سفر به فضا : نخستين مؤلفهاي كه در فيلمهاي علمي – خيالي مورد توجه قرار گرفت ايدهي سفر به سيارات و كهكشانهاي دوردست و سير در فضايي خارج از جو زمين بود. ژرژ ملييس، فيلمساز و شعبدهباز مشهور فرانسوي، با فيلم سفر به ماه (A Trip to the Moon 1902)، كه اولين فيلم علمي – خيالي تاريخ سينما هم محسوب ميشود، از پيشگامان و مبدعان اين ايده به شمار ميرود. مؤلفهي سفر به فضا در شكل ابتدايي خود و مشخصا در سفر به ماه و پيروان آن، از جمله زني در ماه، واجد عناصر كميك فانتزي بود، اما در دهههاي بعد با فيلمهايي مانند مقصد ماه با رويكردهاي جدي و به لحاظ علمي قابل اثبات همراه شد. در دههي 1960، با فيلم جريانساز 2001: يك اديسهي فضايي (A Space Odyssey 1968) مضامين فلسفي هم به اين مؤلفه اضافه شد و در دههي 1970 هم با مجموعههاي دنبالهداري مانند جنگهاي ستارهاي و سفر ستارهاي به فرم قالبي عامهپسند و محبوب دست يافت. با فراهم شدن زمينههاي سفر بشر به كرهي ماه در اواخر دههي 1960 و شكستن طلسم سفر فضايي، فيلمهاي اين ژانر علمي – خيالي هم افق ديد خود را گسترش دادند و علاوه بر عادي جلوهدادن سفرهاي فضايي، مسافرت به اعماق كهكشانها و كشف قلمروهاي جديد فضايي را مورد توجه قرار دادند.
»» سفر در زمان : ايدهي سفر در زمان هم از همان سالهاي آغازين پيدايش به ذهن سينماگراني مثل رابرت پاول انگليسي رسيده و فيلمهاي متعددي هم با محوريت اين ايده روانهي سينماها شده بود. نمونههاي اوليهي اينگونه فيلمها طبيعتا به لحاظ جلوههاي ويژه كاستيهاي آشكاري داشتند و فاقد خلاقيتهاي چشمگيري روايي و تكنيكي بودند. تا سالهاي، سال فيلمهاي سفر در زمان به شكل يكساني ساخته ميشدند و در اكثر آنها، يك مخترع ثروتمند از خانوادهاي اشرافي و يا يك مخترع خلوضع و آس و پاس موفق به ساخت دستگاهي براي سفر به آينده ميشد و ميتوانست خود يا قهرمان فيلم را به يك سفر زماني كوتاه بفرستد. روند تحول اينگونه فيلمها در دههي 1960 با فيلم ماشين زمان (The Time Machine 1960) و در دههي 1980 با مجموعهِ موفق بازگشت به آينده (Back to the Future 1985) قابلرديابي است. قبل از دههي 1980، فيلمهاي مرتبط با اين موضوع اغلب به دنبال سفر به آينده بودند، اما از اين تاريخ به بعد، آثار آيندهنگري مثل ترميناتور (The Terminator 1984) و دوازده ميمون (Twelve Monkeys 1996) ظهور كردند كه بحث سفر بهگذشته را پيش كشيدند. در قرن بيستويكم، با ظهور فيلمهايي مثل تاثير پروانهاي (The Butterfly Effect 2004) توجيهات تكنيكي براي سفر به زمان در اينگونه فيلمها جاي خود را به نيروهاي دروني و متافيزيكي داد.
http://picoup.ir/images/49360877241299512812.jpg http://picoup.ir/images/00891432038440669048.jpg http://picoup.ir/images/76154740895958659802.jpg
»» ربـــاتهـــا : هيچكدام از مؤلفههاي ژانر علمي – خيالي در گذر زمان به اندازهي رباتها1 در اشكال مختلف به تصوير كشيده نشدهاند. رباتهاي اوليه بيشتر موجوداتي فلزي بودند كه نقش خدمتكار انسان را بازي ميكردند و گهگاه در برابر اربابان خود دست به شورش ميزدند. اين رباتها، قبل از ساخت متروپليس (Metropolis 1927) اغلب ظاهري مردانه داشتند و بعد از اين فيلم بود كه آدمآهنيهايي با ظاهر زنانه هم به فيلمهاي سينمايي راه يافتند. در دههي 1950، رباتهاي خدمتكاري كه آشپزي و رانندگي ميكردند در فيلمهاي علمي – خيالي زياد شدند، مثلا ربات فيلم سيارهي ممنوع. در دههي 1970 با ساخت مجموعهي جنگهاي ستارهاي و همزمان با رواج فراگير محصولات الكترونيك خانگي، جاي خود را به رباتهاي فانتزي و همهفنحريفي مثل R2-D2 دادند. نمونهي پيشرفتهتر اين رباتهاي دوستداشتني در فيلم وال- اي (WALL·E 2008)، قابل مشاهده است. از تنديس مكانيكي و مستخدم هوشمند، محصول سال 1907، گرفته تا جنگهاي ستارهاي و ترميناتور، همواره رباتهايي وجود داشتهاند كه به خدمت نيروهاي شر درآمدهاند و موجوديت بشر را تهديد كردهاند. البته اين رباتهاي تهديدگر، كه در اشكال متفاوتي (سربازان فلزي زرهپوش، هيولاي آهني غولپيكر، ...) به تصوير كشيده شدهاند، اغلب در پايان فيلمها به طريقي شكست خوردهاند تا برتري هميشگي انسانها بر رباتها خدشهدار نشود.
» تفاوت ربات، اندرويد و سايبورگ: كلمهي ربات در اصل برگرفته از نمايشنامهي آر.يو.آر، به قلم كارل چاپك است. رباتها همان آدمآهنيهاي مكانيكي هستند كه بهدست انسانها ساخته ميشوند و در فيلمهاي علمي – خيالي به شكلهاي متفاوت قابل مشاهده هستند. آيزاك آسيموف، نويسندهي معروف داستانهاي علمي – خيالي، سه قانون اوليه براي رباتها تدوين كرده كه تخطي از آن مشكلاتي را براي بشر به همراه ميآورد:
1. رباتها حق ندارند به صورت مستقيم يا غيرمستقيم زمينهساز آسيب به انسانها شوند.
2. رباتها ملزم هستند از فرمانهاي انساني تبعيت كنند، مگر جايي كه اين فرمانها با قانون اول منافات داشته باشد.
3. رباتها بايد از وجود خود محافظت كنند، مادام كه اين كار منافاتي با دو قانون پيشين نداشته باشد.
اندرويد همنوعي ربات پيشرفته است كه ظاهري كاملا انساني دارد و بهراحتي نميتوان آن را از انسان تشخيص داد. تعدادي از معروفترين اندرويدهاي انساننما در فيلم بليدرانر قابل مشاهده هستند. در مقابل، سايبورگ به انساني گفته ميشود كه به دلايل بيولوژيكي مثل اقدامات پزشكي پيشرفته، تغييرات متافيزيكي يا دلايل به لحاظ علمي توجيهناپذير داراي قابليتهاي خاص ماشيني شدهاست. سايبورگها در شمايلشناسي فيلمهاي علمي – خيالي، اغلب مثل دارثويدر در جنگهاي ستارهاي، موجوداتي شرور هستند كه در مقابل خير موضعگيري ميكنند. البته سايبورگهايي هم مثل آدمآهني مجموعه فيلم پليسآهني (RoboCop 1987) و قهرمان مجموعهي مرد آهنين (Iron Man 2008) با بازي رابرت داوني جونيور وجود دارند كه به دنبال صلح و آشتي در جوامع انساني هستند.
http://picoup.ir/images/48092752184048455361.jpg http://picoup.ir/images/52180082812191715538.jpg http://picoup.ir/images/98179538036434138146.jpg
»» فاجعههاي آخرالزماني: اولين فيلمهاي فاجعهمحور علمي – خيالي مانند كشتينوح (Noah's Ark 1928)، تا حد زيادي با مضامين مذهبي پيوند خورده بودند، اما در سالهاي بعد آثار ديگري همپا به ميدان گذاشتند كه در كنار تفسيرهاي مذهبي، مضامين سياسي و اجتماعي و زيستمحيطي را هم به اينگونه فيلمها اضافه كردند. دستهاي از اين فيلمها، مانند هجوم ربايندگان جسد (Invasion of the Body Snatchers 1956)، بيگانگان را دليل نابودي تمدن بشر معرفي ميكنند. دستهاي ديگر، مانند دنياي آب (Waterworld 1995) و فيلم 2012، به سراغ فجايع طبيعي و زيستمحيطي ميروند. فيلمهايي هم هستند كه مانند دكتر استرنجلاو: يا چگونه ياد گرفتم دست از نگراني بردارم و به بمب عشق بورزم (Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb 1964) و مكس ديوانه (Mad Max 1979)، جنگهاي هستهاي دليل نابودي جهان معرفي ميكنند. در آخر، فيلمهاي ديگري نيز وجود دارند كه مانند امگامن (The Omega Man 1971) توجه مخاطب را به ظهور يك بيماري مسري و كشنده جلب ميكنند. معمولا هر چند سال يكبار، همزمان با پيشرفتهاي چشمگير تكنيكي، فيلمهاي اين زيرژانر در اشكال متفاوت و بهروزتر و البته با همان پيرنگهاي داستاني تكراري بازسازي ميشوند و مخاطبان زيادي را هم به سينماها ميكشانند. سازندگان اين فيلمها اغلب به سراغ كليشههاي تثبيت شده ميروند و سعي ميكنند انهدام نهايي كرهي زمين را به زيباترين شكل ممكن به تصوير بكشند.
»» بيــــگانهها : فيلمهاي علمي – خيالي بيگانهمحور، تقريبا از اوايل دههي 1950 و در دوران جنگ سرد پس از جنگجهانيدوم، به ژانر علمي – خيالي افزوده شدند. هر چند چنين فيلمهايي به صورت معدود قبل از جنگ جهاني دوم هم ساخته ميشدند، اما رواج فراگيرشان را بايد از دههي 1950 به بعد پيگيري كرد. بيگانههاي اوليه، مشابه آنچه در فيلمهايي مثل چيزي از جهاني ديگر و جنگدنياها ميبينيم، رويكردي تهاجمي عليه بشر دارند و به بهانههاي مختلف موجوديت انسانها را تهديد ميكنند. اينگونه بيگانههاي ترسناك، كه اغلب چهرهي كريهي هم دارند، از نقطهضعفي رنج ميبرند كه در نهايت باعث نابوديشان ميشود. شكل تكامل يافتهي اين بيگانهها در دههي 1970 با مجموعه فيلمهاي بيگانه وارد مرحلهي جديدي شد و فيلمهاي علمي – خيالي بيش از گذشته با ژانر وحشت گره خورد. با اينحال، برخي بيگانههاي فيلمهاي علمي – خيالي، از اوايل دههي 1980 به بعد و مشخصا با فيلمهاي كليدي اي.تي (E.T.: The Extra-Terrestrial 1982) موجود ماوراي زميني، ظاهري دوستداشتني پيدا كردند و به عنوان موجوداتي صلحطلب كه ضرري براي انسانها ندارند به تصوير كشيده شدند. در كنار دو نوع بيگانهي مهاجم و بيگانههاي صلحطلب، بيگانههاي هوشمندي هم در برخي فيلمهاي علمي – خيالي مانند سولاريس (نسخهي 1972) به تصوير كشيده شدهاند كه با اسلاف خود تفاوتهاي آشكاري دارند.
http://picoup.ir/images/30666008512351974786.jpg http://picoup.ir/images/78904201753517601467.jpg http://picoup.ir/images/20403154022252552945.jpg
»» كامپيوتر و ماشينها : شبكهي سي.بي.اس، در سال 1952 در يك برنامهي زنده تلويزيوني، از ابر كامپيوتري ابتدايي براي پيشبيني نتيجهي رقابت انتخاباتي آيزنهاور و استيونسن استفاده كرد. به نمايش گذاشتن اين ابر كامپويوتر نقطهي عطفي در آشنايي عامهي مردم با كارايي شگفتانگيز كامپيوترها و ماشينهاي الكترونيكي پيشرفتهاي شد كه روزبهروز، سر و شكل پيشرفتهتري پيدا ميكردند. با ساخت فيلم گوگ، پاي اين كامپيوترها به فيلمهاي علمي – خيالي هم باز شد. اين ماشينهاي غولپيكر و نظاممند در فيلمهاي اوليه اغلب به دست افراد نابهكار و شروري ميافتادند كه قصد داشتند، با دستكاري ماشين، انسانها را به تسلط خود درآورند. رفتهرفته خود اين ابر كامپيوترها، در فيلمهايي مثل غولپيكر: پروژهي فاربين و البته فيلم 2001: يك اديسهي فضايي، به موجوداتي هوشمند تبديل شدند كه از برخي ويژگيهايي انساني برخوردار بودند و بدون حضور افراد شرور هم ميتوانستند بر موجوديت بشر تاثير بگذارند، اما كماكان حضوري نسبتا تهديدگر داشتند. اواخر دههي 1990، با توليد فيلم ماتريكس (The Matrix 1999) و به نمايش گذاشتن يك نظام كامپيوتري، كه كنترل تمامي جهان را به دست گرفته بود، نقطهي عطف ديگري در روند تحول اين مؤلفه ايجاد شد.
» منبع: کتاب مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمایی و کتاب راهنمای ژانر
» پیشنهاد: سینمای وحشت (http://tvworld.info/showthread.php?t=44022)