11.22.63:بحث و تبادل نظر پیرامون فصل نخست سریال

[yaser63]

http://picoup.ir/images/58815947311112295905.jpg (http://picoup.ir/)


.:inf-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=46218&p=198090&viewfull=1#post198090).:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt2879552/):RottenTomatoes: (http://www.rottentomatoes.com/tv/11-22-63/s01/):metacritic: (http://www.metacritic.com/tv/112263)
در این تاپیک می توانید پیرامون فصل نخست مجموعه 11.22.63 که پخش آن از بیست وششم بهمن 94 از سرویس Hulu آغاز گشته است بحث و گفتگو کنید.لطفا اگر میخواهید در مورد قسمت خاصی بحث کنیددر ابتدا عنوان اپیزود موردنظرتان را بیان کنید تا دیگران متوجه بحث شما بشوند و از اسپویل شدن مطلب برای دوستانی که هنوز قسمت مورد نظر را ندیده اندجلوگیری شود.در موارد ضروری استفاده از تگ اسپویلر را نیز مد نظر قرار دهید.


http://picoup.ir/images/40805262296658569076.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46229&p=198139&viewfull=1#post198139)

[AdibTE]

http://picoup.ir/images/15395818081715851741.jpg

شتتتتت -________________- عجب سریال خفنیه -_- دسته نویسنده رو باید بوسید.. فوق العاده بود قسمت اول, از داستان قشنگ سفر زمانیش و شیوه ی جدید و فرضیات جدیدشون که بگذریم، محیطی که ساختن واقعا دوست داشتنیه، بخصوص با ساندترک هایی که توی زمان گذشته، از آهنگای قدیمی استفاده شده. بعضی آثار ربطی به ژانر و بازیگر ندارن.. اونارو باید دید http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2822%29.gif ببینید.. از تیتراژ فوق العاده ش هم لذت خواهید برد چه برسه به فیلم:Smiley35: به شدت منتظر قسمت بعدیم. با اینکه فکر میکردم 1 ساعتو نیم واسش خیلی زیاده ولی بعد اینکه تمام مدت میخکوب بودم نظرم عوض شد. http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2821%29.gif

[KEVIN GARVEY]

تقریبا از دوماه پیش چند سریال مسخره و آبکی سوپر هیرویی و کومیکی که به پخش هفتگی اومد منکه به شخصه دیگه باخودم میگفتم هرچی سریال داره میاد ابکیه و دیگه امیدی نیست.
ولی تو این یه ماهه چندتا سریال درام قشنگی شروع شده و باب دل من و افرادیه که ذائقه سریالی شون مثل منه.
این سریال هم ازون سریالهای خوبيه که جاش تو پخش سریالها واقعا خالی بود.
یه سریال باکلاس و تروتمیز با یه داستان تقریبا ماورایی.
خداکنه تا آخر همینجوری خوب بمونه.

[dazraf]

خطر اسپویلِ خیلی کم!!
به عنوان قسمت اول اگر از اینجوری رفتن به گذشته (نارنیایی!!) که منطق آدم رو زیاد راضی نمیکنه (بخصوص تو برگشتن به زمان حال) بگذریم، انصافا سریال خیلی خوب از آب دراومده. به شدت خوشحالم بعد از چند وقت دوباره یک سریال خوب شروع شده :) کتاب آقا استفان کینگ رو هم ازینجا (http://s7.picofile.com/file/8239568776/30_11_22_63_A_Nove.epub.html) میتونین دانلود کنین (فقط لازم به ذکرِ که کتاب با فرمت EPUB. هست یعنی اگر بخواین بخونین باید یه Ebook Reader رو کامپیوترتون یا گوشیتون داشته باشین)




» به نظرم تو فیلم About Time (http://www.imdb.com/title/tt2194499/) این قضیه ی کمد رو بهتر حل کردن.

[Samya]

خطر اسپویلِ خیلی کم!!
به عنوان قسمت اول اگر از اینجوری رفتن به گذشته (نارنیایی!!) که منطق آدم رو زیاد راضی نمیکنه (بخصوص تو برگشتن به زمان حال) بگذریم، انصافا سریال خیلی خوب از آب دراومده. به شدت خوشحالم بعد از چند وقت دوباره یک سریال خوب شروع شده :) کتاب آقا استفان کینگ رو هم ازینجا (http://s7.picofile.com/file/8239568776/30_11_22_63_A_Nove.epub.html) میتونین دانلود کنین (فقط لازم به ذکرِ که کتاب با فرمت EPUB. هست یعنی اگر بخواین بخونین باید یه Ebook Reader رو کامپیوترتون یا گوشیتون داشته باشین)




» به نظرم تو فیلم About Time (http://www.imdb.com/title/tt2194499/) این قضیه ی کمد رو بهتر حل کردن.

اتفاقاً منم خیلی در مورد About time و قضیۀ کمدش و ارتباطش به این سریال فک کردم. ولی خب نهایتاً به این نتیجه رسیدم که تفاوت های زیادی بین این کمد و اون کمد هست :دی

اون کمد واقعاً فانتزی تر و تخیلی تر هست و خب هیچ رقمه نمیتونی براش هیچ دلیلی بیاری :) حالا حداقل این یکی که داخل 11.22.63 هست رو شاید بشه با تئوری های باحال علمی تخیلی توجیه کرد :دی مثلاً میشه گفت ته کمد یه سیاه چاله هست که با ورود به این سیاه چاله، وارد یه دنیای موازی میشی منتهی در یک زمان مشخص که کمی عقب تر از زمان حال هست. به نظرم کلیات قضیۀ این داستان 11.22.63 رو میشه یه جورایی با دلایلی که کمیک های DC برای فلش و امثالهم آورده توجیه کرد.

البته ناگفته نماند که در واقعیت هر کسی بتونه بر فرض محال وارد سیاه چاله بشه، مثل ماکارونی کِش میاد :))

با همۀ این تفاسیر، این مینی سریال شروع بسیار خوبی داشت؛ اشتباه کردم که قسمت اول رو دیدم، چون الان شدیداً چشم انتظار قسمت دوم هستم. اینطور سریالا رو باید بذاریم کل فصل بیاد بعد بشینیم ببینیم. این Hulu باید این یه مورد رو هم از نت فلیکس یاد بگیره دیگه :)) یهو همه ش رو با هم بده بیرون.
قسمت اول 1 ساعت و 20 دقیقه بود، و از نظر من که کاملاً مناسب بود. دلم میخواست بیشترم باشه :دی

این مینی سریال همه جوره نوید خوب بودن رو میده؛ وقتی اسم J.J. Abrams و استفن کینگ رو کنار هم می بینیم وسوسه میشیم. اما نمیشه از بازی خوب جیمز فرانکو هم گذشت که واقعاً لذت تماشای این یه قسمت رو برام دو چندان کرد. اخیراً چند تا نقش آفرینی جدی ازش دیدم، و خب پتانسیلش رو واقعاً داره که درام هم بازی کنه. شاید از نظر بعضیا بازیگر خوبی به نظر نیاد، ولی خب من چه در نقش های کمدی و چه در نقش های جدی، ازش خیلی خوشم میاد و فیلماش رو دوس دارم :)

[MaMaLoM]

» به نظرم تو فیلم About Time این قضیه ی کمد رو بهتر حل کردن.

اتفاقاً منم خیلی در مورد About time و قضیۀ کمدش و ارتباطش به این سریال فک کردم. ولی خب نهایتاً به این نتیجه رسیدم که تفاوت های زیادی بین این کمد و اون کمد هست :دی

واقعیت امر اینه که کمد و درو دریچه و پنجره و غیره ... تنها ابزاری برای نشون دادن اون چیزیه‌یِ که فعلا به درک درستی ازش نرسیدیم!
مثلِ تعریفِ "زامبی" در فیلم‌ها و سریال‌های مختلف‌ـه ... با اینکه برای "زامبی" یه تعریف کلی وجود داره اما یه کارگردان میاد زامبی‌هاشو نسبت به نور حساس میکنه اما کارگردان دیگه نــه
تو فیلم about time هر جایی طرف تنها میشد و به زمان مورد نظر فکر میکرد میرفت اونجا، اما بنظر من از لحاظ علمی داخل کمد رفتن توجیح قشنگ‌تری داره و اینکه توانایی کنترل زمان با ما نیست. یه جورایی میشه گفت شاید نقاط خاصی از زمین که ما اونارو نمیشناسیم، انرژی‌های خاصی دارند که مثالشو تویِ لاست قبلا دیدیم اما اینکه بطور ارثی قابلیتی داشته باشیم که در زمان سفر کنیم و هرجا که خواستیم دستامون رو مشت کنیم، نسبت به این کمدِ کذایی یه جُک‌ــه! ولی با تمام این صحبت‌ها میشه گفت به هیچکدوم از این دو اثر خُرده‌ای وارد نیست چون، چیزی که هنوز به دستاورد علمی‌ای نرسیده نمیتونه واقع‌گرایانه‌تر از اینی که میبینیم تعریف بشه و بهتره ما هم سفر در زمانو برای خودمون با دسته‌ی "ماورایی" تقسیم بندی کنیم، تا "علمی" و در نهایت از موزیک و فضایِ دهه شصتی لذت ببریم :d
با اینکه دوست ندارم سریال جدید استارت کنم اما نمیتونم هیچ‌جوره از این فضا بگذرم! پایلوت خوبی بود.

[Julie]

http://picoup.ir/images/39045185361824713704.jpg


»» شروع خوبی بود، هر چند طولانی بود ولی اصلا خسته کننده نبود، جیمز فرانکوئم که عشقه، امیدوارم در کنار داستان اصلی که چون تم سیاسی داره من خیلی علاقه ای ندارم، خورده داستانای جذابی مثله همین عکس باشه که بتونم سریال رو ادامه بدم.

دانلود آهنگ های این قسمت :

Don't You Evah by Spoon (http://securl.ink/mSK)
High Hopes by Frank Sinatra
(http://securl.ink/J3h)

[dazraf]

اتفاقاً منم خیلی در مورد About time و قضیۀ کمدش و ارتباطش به این سریال فک کردم. ولی خب نهایتاً به این نتیجه رسیدم که تفاوت های زیادی بین این کمد و اون کمد هست :دی


تو فیلم about time هر جایی طرف تنها میشد و به زمان مورد نظر فکر میکرد میرفت اونجا، اما بنظر من از لحاظ علمی داخل کمد رفتن توجیح قشنگ‌تری داره و اینکه توانایی کنترل زمان با ما نیست. یه جورایی میشه گفت شاید نقاط خاصی از زمین که ما اونارو نمیشناسیم، انرژی‌های خاصی دارند که مثالشو تویِ لاست قبلا دیدیم اما اینکه بطور ارثی قابلیتی داشته باشیم که در زمان سفر کنیم و هرجا که خواستیم دستامون رو مشت کنیم، نسبت به این کمدِ کذایی یه جُک‌ــه!



کاملا با هر دو حرف موافقم!! من منظورم بیشتر رو این موضوع بود که مثل فیلم مذکور :Smiley36: وقتی داخل کمد رفتن از یه جایی مثل همونجا بیان بیرون، بخصوص موقع برگشتن که اصلا معلوم نیست یهو چی میشه؟ یعنی این که بقیه هم اگر پشت سرش راه بیفتن میان به زمان حال و از این حرفا . . .. :Smiley39: ولی ای کاش واقعا مثل سریال های نتفلیکس یهو کل فصل می اومد :Smiley109:

[.Ven0m.]

فیلم ها و سریال هایی با موضوع سفر در زمان نقطه ضعف من هستن .
یعنی کافیه افتضاح هم باشه ولی من همچنان لذت میبرم ، از این سریال انتظار خوبی داشتم اما نمیدونستم انقدر قوی کار شده ، واقعا لذت ناب ـی رو بردم . خیلی خوب بود همه چیش میزون بود بیسته بیست :Smiley10: .

[KEVIN GARVEY]

تو خوش ساختیه سریال هیچ شکی نیست و فضا سازی و شخصیت ها و لباس ها عالیه..

ولی یه بدی ای این جور کارها دارن اینه که آخرش معلومه و طرف به یه نتیجه ای میرسه که گذشته رو تغییر نده.
خداکنه این سریال اینجوری نباشه

[Tha Real Nigga]

کارای استفن کینگ رو نمیشه حدس زد

[hamed224]

چند وقتی میشد یه سریال درست درمون ندیده بودم ، سریالی که شما برای دیدن قسمت بعد دچار عذاب انتظار یک هفته ایی کنه

روند سریال خیلی عالی و پر جاذبه است ، داستان تا اینجا(قسمت سوم) خیلی واسم جالب بوده ، کاش میذاشتم 9 قسمت میومد بعد میدیدم

اینجوری واقعا اعصاب خورد کنه.......قسمت سوم بینهایت جالبه ......این سریال رو از دست ندید....

[AdibTE]

عملکرد من بعد از تموم شدن هر قسمت: وای گاد وای:(( چرا تموم شد :((
این سریال یه چیزی فراتر از فوق العادس هر قسمت بهتر از قسمت قبل.:Smiley19: جی جی آبرامز.. الحق که نویسندس :Smiley19:

[Samya]

شاید این سریال اونطور که باید و شاید مخاطبان زیادی پیدا نکنه، و مقصر اصلی به نظرم Hulu، مسئول پخش این سریال فوق العاده ست. متأسفانه این شبکۀ آنلاین سابقۀ خوبی نداشته قبلاً و سریال هایی که به صورت اختصاصی پخش کرده، خیلی سریال های محبوب و معروفی نبودند. البته این نظر شخصی من هست و قصد این رو ندارم که این شبکۀ آنلاین رو زیر سؤال ببرم یا در موردش پیش داوری کنم. ما که آینده رو نمی دونیم! شاید همین 11.22.63 دوست داشتنی تونست آیندۀ این شبکه رو زیر و رو کنه و کلی محبوبیت براش به ارمغان بیاره. ولی مسائلی که شخصاً نگرانم می کنه اینه که این شبکه محدودیت پخش زیادی داره (فقط برای 3 یا حداکثر 4 کشور پخش می کنه) که در مقابل یه شبکه ای مثل نت فلیکس اصلاً حرفی برای گفتن نداره. 6 میلیون کاربر داره که در مقابل نت فلیکس حتی یک دهم هم نمیشه. بماند که ساعت پخش و روز پخش عجیب غریبی رو هم انتخاب کردن برای پخش این سریال. درسته دوشنبه روز خوبی هست، ولی خیلی از سریال های پربیننده دوشنبه ها پخش میشن و به طور کلی قضیۀ جالبی نیست که این هم با اونا همزمانی داشته باشه.
از اونطرف بعضی از منتقدان و کاربران دارن رو اعصاب میرن شدیداً :Smiley36: طرف کتاب استفن کینگ رو خونده، حالا هی به زمین و زمون فحش و ناسزا میده که چرا سریالش عیناً مشابه و مطابق کتاب نیس! :| خب مرد حسابی میخوای به جای سریال، اصن مورگان فریمن رو بیارن جلوی دوربین روی صندلی برات بشینه رمان استفن کینگ رو کلمه به کلمه بخونه؟ یکی از نویسنده های این سریال خود حضرت استفن کینگ هست و میدونه که داره چه کار می کنه.
تا الان اگه واقعاً ضعف خیلی بزرگی در این سریال دیده شده، یکی بیاد به من بگه منم در جریان باشم :| رو اعصاب راه نرین :| الکی بهونه نتراشین دیگه :Smiley15: سریال به این زیبایی. با هنرمندی جیمز فرانکوی دوست داشتنی.

الان همۀ این حرفا رو یه جا گفتم، که یهو یکی در آینده ای نزدیک حتی به این قضایا اشاره هم نکنه :Smiley35: حداقل بذارین فصل اول تموم بشه، بعد کلیات سریال رو زیر سؤال ببریم. تا الان که خیلی هم عالی بوده و حسابی شخص حقیر رو شیفتۀ خودش کرده :)) فقط مشکل شبکه ش هست که امیدوارم حداقل اسمش رو عوض کنه دیگه. نه باهاش میشه Chill کرد نه Jill.

پ.ن 1: من کلاً با این شبکه خصومت شخصی دارم.
پ.ن 2: معنی لغوی هیولو یا هولو یا هلو (اسم این شبکۀ آنلاین تلویزیونی) دو تا چیز هست. اولاً لازمه بدونین که این کلمه اصالتاً چینی هست. دوماً دو تا معنی داره. معنی اول "کدو" یا "کدو قلیانی" هست. معنی دومش "ضبط تعاملی یا Interactive Recording" هست که همین این معنی خودش باید بیشتر معنی بشه.
پ.ن 3: واقعیت اینه که نمیخواستم همه ش با نت فلیکس مقایسه ش کنم. یعنی میخوام بگم میتونستم با آمازون مقایسه ش کنم، ولی آخه در مقابل آمازون هم حرفی واسه گفتن نداره. شبکۀ بدبختی هست کلاً. حیفِ این سریال.

نکته: AdibTE عزیز هم یه مسأله ای رو بهش اشاره کردند، که گفتم اینجا به نوعی با دخل و تصرف نقل قول کنم :دی ایشون فرمودند در واقع این سریال، یک مینی سریال هست و کلاً هم همینه و بعدش دیگه کلاً تمومه. خواستم تأیید کنم که دقیقاً درست فرمودند؛ فقط اینکه اگه من جایی گفتم فصل اول تموم بشه، منظورم این بوده که منتظر باشید این فصل کامل پخش بشه و تموم بشه. منظور من این نبود که فصل دیگه ای هم در کار هست :دی ای کاش بود، ولی واقعاً نیست. متأسفانه همینه که هست :دی بعدشم به جای اینکه 11.22.63 را در چندین فصل ببینید، همین تک فصل رو چندین بار ببینید.

[Alireza-cRm]

سریال قشنگیه،اینجور داستانها هم که همیشه جذاب بودن و خیلی وسوسه کننده برای دیدن

جیمز فرانکو هم که عالیه من از فیلم "127 ساعت" به بعد به قدرت بازیش پی بردم ولی این لامصب یه فیلم هایی رو انتخاب میکنه که آدم شاخ در میاره ولی خدارو شکر این انتخابش خیلی خوب بود.

حالا خود سریال ، استفن کینگ و ابرامز به کنار، من عاشق آهنگ هایی ـم که تو هر قسمت انتخاب و پخش میشه از هموناییه که مجبوری بری دنبالشون
اهان یادم رفت تیتراژشم خیلی جالبه هر قسمت باید دید :Smiley35:

[Julie]

یکی دو اپیزود از دوستان عقب افتادم.

E02
http://picoup.ir/images/05091709585315371440.jpg

Elvis Presley - It's Now Or Never
(http://www.123savemp3.info/mp3/Elvis+Presley+It's+Now+or+Never)
E03
http://picoup.ir/images/60241075319779232248.jpg

Frank Fafara - Only in My Dreams (http://www.123savemp3.info/mp3/Frank+Fafara+*+Only+in+My+Dreams)

[Julie]

http://picoup.ir/images/18408984172334774300.jpg

»» قسمت چهارم : روند سریال خوبه، ولی شخصا به اندازه دوستان دیگه سریال رو دوست ندارم (مخصوصا ادیب :) )، این قسمت زیادی عشق و عاشقی داشت و تا حدود زیادی داستان تعقیب مامور cia و «لی» رفته تو حاشیه که اگه همین روند ادامه پیدا کنه سریال خراب میشه، انقدرم از این «Sarah Gadon» اسکرین می ذارم تا عاشقش بشید :d این قسمتم آهنگ خوب نداشت وگرنه براتون می ذاشتم :)

[hamed224]

»» قسمت چهارم : روند سریال خوبه، ولی شخصا به اندازه دوستان دیگه سریال رو دوست ندارم (مخصوصا ادیب :) )، این قسمت زیادی عشق و عاشقی داشت و تا حدود زیادی داستان تعقیب مامور cia و «لی» رفته تو حاشیه که اگه همین روند ادامه پیدا کنه سریال خراب میشه، ا[/TD]



موافقم .منم با این قسمت اصلا حال نکردم ،در قسمت 4 سریال رفت به حاشیه ، تو همچین سریالی تریپ احساسی و عاشقی اینقدر پر رنگ زیاد جالب نیست.......................

[jackbauer2012]

قسمت 1 رو دیدم عاشق سریال شدم:Smiley35:
خیلی وقت بود منتظر همچین سریالی بودم! با اینکه 80 دیگه بود ولی اصلا خسته کننده نبود:Smiley10:

[dazraf]

»» قسمت چهارم




در قسمت 4 سریال رفت به حاشیه ، تو همچین سریالی تریپ احساسی و عاشقی اینقدر پر رنگ زیاد جالب نیست.......................







منم اعلام موافقت می کنم، آخه یکی نیست بگه برادر من داستان انقدر نقاط قوت و تعلیق و جا برای درگیر کردن ذهن مخاطب داره،چرا مثل سازندگان وطنی رفتار میکنین؟:Smiley104::Smiley36:
از تو داستانش سریال ایرانی درآوردن (البته نه در این حد، دارم جو میدم)!:Smiley88: به نظرم از دلایل اینکه فعلا سریال داره جواب می گیره اینه که خیلی خوش ساخته، نوستالژی داخلی مخاطب رو قلقلک میده و در آخر این که رقیب جدی در حال حاظر نداره! حالا بد عادتی ما به خوردن سریال (دیدن کل فصل در چند روز) ! هم مزید بر علت شده که ببینیم آخر قراره از اتفاقاتی که در حال نیفتادن هست، چی در بیاد؟


با این حال هنوزم میگم در حال حاظر یکی از بهترین سریال های در حال پخشه :Smiley35:

[AdibTE]

http://picoup.ir/images/18408984172334774300.jpg

»» قسمت چهارم : روند سریال خوبه، ولی شخصا به اندازه دوستان دیگه سریال رو دوست ندارم (مخصوصا ادیب :) )، این قسمت زیادی عشق و عاشقی داشت و تا حدود زیادی داستان تعقیب مامور cia و «لی» رفته تو حاشیه که اگه همین روند ادامه پیدا کنه سریال خراب میشه، انقدرم از این «Sarah Gadon» اسکرین می ذارم تا عاشقش بشید :d این قسمتم آهنگ خوب نداشت وگرنه براتون می ذاشتم :)




برادر نمیبینی راجبه قسمت 4ـم هیچ نظری ندادم؟ :d ینی دوس نداشتم منم و کاملا با حرفت موافقم.. شاید ضعیف ترین قسمت تا این قسمت بوده باشه. بنظرم زیادی بار اول(توی کمد رفتن) رو کش دادن.. باید حداکثر توی قسمت سوم یا حداقل این قسمت یه مشکلی براش پیش می اومد و برمیگشت از نو... :d اینطوری شاید خیلی جذاب تر بود. البته تو بزرگ بودن نویسنده هاش شکی نیست، حتما هیجان بزرگتری پشت این آرامش دارن:Smiley35:

[Julie]

برادر نمیبینی راجبه قسمت 4ـم هیچ نظری ندادم؟ ینی دوس نداشتم منم و کاملا با حرفت موافقم.. شاید ضعیف ترین قسمت تا این قسمت بوده باشه. بنظرم زیادی بار اول(توی کمد رفتن) رو کش دادن.. باید حداکثر توی قسمت سوم یا حداقل این قسمت یه مشکلی براش پیش می اومد و برمیگشت از نو... اینطوری شاید خیلی جذاب تر بود. البته تو بزرگ بودن نویسنده هاش شکی نیست، حتما هیجان بزرگتری پشت این آرامش دارن

ادیب جون قصد جسارت نبود، کلی عرض کردم، از همون اولشم خیلی هایپ بودی واسه سریال من اونارو گفتم :) فهمیدم یه چیزی شده که نمیای تعریف کنی از سریال :d این ایده برگشتن از نو هم تو ذهن منم بود ولی خب به نظرم یکم لیم میاد و عمرا این حرکت رو نمی زنن و امیداورم نزنن، من یکی دیگه حوصله این مدتی رو که گذشته ندارم :) ولی خب من جای این پسره بودم کلی کارای دیگه اول انجام میدادم بعد می رفتم سراغ قضیه جی فاکینگ کندی :d بنده خدا عشق و حال رو با موضوع اصلی داستانی که اومده قاطی کرده، خب برادر من می رفتی یکم عشق و حالتو می کردی، خانم بازیت رو می کردی بعدی میومدی سر مسئله به این مهمی، فقط امیدوارم این دختر رو بیارن تو قضیه و یه استفاده درست حسابی ای ازش بکنن :) وگرنه یه ساید استوری بدرد نخور به حساب میاد، نه به اون ساید استوری کشت و کشتار که هم یه کاراکتر از توش کشیدن بیرون هم اون صحنه عالی بکش بکش تو خونه، نه این ساید استوری که اینطوری شد، خدارو شکر مینی سریاله :Smiley35:

[Julie]

http://picoup.ir/images/89687871713653840600.jpg

»» قسمت پنجم : چی بگم که دلم خونه، هر چند از اپیزود قبلی قابل تحمل تر بود ولی همچنان فوکوس "جیک" روی "سیدی" مونده و "لی" هم خیلی متزلزل نشون داده و فکر "ماریانا" از سرش بیرون نمی آد، رسما هر دو کاراکتر اصلی ماجرا دارن از قصه جان اف کندی عقب می مونن، که چی؟ میخواین روز کشتن همه چی نامعلوم باشه و خیلی خفن بازی در بیارین؟ الآن این مثلا ته تعلیق و هیجانیه که میخوان تو اون اپیزود به مخاطب بدن. یه جورایی حس می کنم این یکی دو قسمت اخیر نویسنده به شدت سر کارم گذاشته. بعضی اوقاتم دیالوگای اینکه قبلا تکنولوژی نبوده و فلان کلمه اختراع نشده بوده واقعا رو اعصاب آدم راه میره، اونجاست که تو دلم می گم خب بابا ... فهمیدیم پنجاه سال پیش اینا نبوده. همه اینارو جمع بزنید با سکانس پایانیه حالم بهم زن، تینیج طور و چیپ سریال، ولی دیگه *** ایت من که پنج تاشو دیدم، این سه تای آخرم روش، هیچی نباشه دیگه مطمئنن سیدی رو بیشتر می بینیم. :)

[Samya]

دو قسمت اخیر شدیداً نا امید شدم. اصلاً انگار این آخریا یه چیز دیگه دارم می بینم.

منتظر بودم بعد از ضعف قسمت 4، قسمت 5 رو ببینم که جبران کرده باشه قضیه رو. ولی خب اینطور نشد. امیدوارم برای 3 قسمت باقیمونده حسابی تلافی کنن. من قسمت اول که 1 ساعت و 20 دقیقه بود رو وقتی دیدم، اولاً احساس کردم که چقدر کم بود! بعد هم بی حد و حساب در انتظار قسمت بعدی بودم که ببینم چی میشه. یعنی انقدر برام جذابیت داشت :) اما این یکی دو قسمت اخیر، با اینکه هر قسمت زیر 50 دقیقه بود، احساس می کردم که چقدر طولانی شده و قضیه رو دارن کِــش میدن :دی

مثل هر فیلم و سریال دیگه ای، این سریال هم به هر حال گاف هایی داره که بد نیست بهشون اشاره بشه. برای مثال داخل IMDb یکی از کاربرا گفته بود که بزرگراه ها و اتوبان هایی که نشون داده شده داخل سریال، به شکل مدرن با رنگ زرد خط کشی شدند و علائم و نشان هایی داخل این اتوبان ها هست که تا قبل از سال 1971 وجود نداشته. قبل از سال 1971 خط کشی های اتوبان ها و بزرگراه های آمریکا به رنگ سفید بودند.

من همچنان به 3 قسمت آیندۀ این مینی سریال، امیدوارم و فکر می کنم راضی کننده تموم بشه. امیدوارم که همینطور باشه، و ما رو دیگه اینطوری نا امید نکنه.

[AdibTE]

این چی بود آقا دلم گرفت آخره کاری :Smiley36: دو اپیزود آخر واقعا سیر نزولیه طوفانیی داشتن نسبت به چند قسمت قبل تر و اون داستانا. نمیدونم چی بگم، ولی واقعا از این مینی سریال لذت بردم. اپیزود آخر رو هم که تا موقع ترور آب تو دلم نبود :)) هی میگفتم الان میمیره، الان ماشین میزنه بش، الان میندازنش زندان 10 سال دیگه برمیگرده :دی ولی خب، برگشت و اینجا بود که من انتظاراتم ناامید شد. چه خبره دیگه خیلی تخیلیش کردن، میبایست جالب تر میبود، اون همه زحمت کشید:Smiley104: -_- بعدش هم که سیدی :( واقعا روم اثر داشت. :| سکانس رقص آخر هم زیبا بود. :-) 7.2 از 10 برای کل سریال.

[Katy Perry]

به نظرم روی قسمت آخر و این که بعد ترور نشدن کندی دقیقا چه اتفاقایی افتاد خیلی کار نکردن . الان کی بمبارون کرد . چرا؟
به نطرم حتی می شد یه فصل دیگه روی همین واقعه ها بره .
ولی در کل سریال قشنگی بود ولی بهنظرم قسمت آخر بعد از دستگیری الپر/جیک امبرسنو/جیمز فرانکو خیلی آبکی و ضایع شد

[MaMaLoM]

http://8pic.ir/images/j8yvykh36b6n5dv3jw5a.png



چِنجبل بودن و اینرسی‌ای که بعضی بیننده‌ها در برابر یه سریال از خودشون نشون میدن گاهی اوقات وصف ناپذیره! صد در صد اونطوری که ما میخوایم پیش نمیره. یک نویسنده یا سازنده اثری رو میسازه که میلیون‌ها نفر ببیند و همزادپنداری کنند نه اثری که، مصابقِ میلیون‌ها سلیقه‌ی متفاوت باشه!
نقاطِ ضعف برای هر اثری اجتناب ناپذیره ولی هنر اینه، کار رو طوری از آب در بیاد که کاستی ها تو ذوق نزنه. یکی از بهترین ویژگی‌های این سریال این بود که رو چیزی قفل نمیشد و خیلی راحت و بعضی اوقات بدونِ دلیل منطقی از یک سری حوادث میگذشت و اجازه میداد داستان بدونِ اتفاقِ غیر منتظره‌ای پیش بره، این دقیقا همون چیزیه که منو اذیت میکنه! مثلا این که یه روز بیاد خونه ببینه پلیس ریخته خونه‌اش و شنودهارو پیدا کرده و بیل دستگیر شده! مثلا اینکه بعد از نجات اف‌.کندی داخلِ زندان بمونه! مثلا اینکه هویتِ تقلبیش خیلی جاها گریبان گیرش بشه! مثلا اینکه چند قتلی که انجام داد واسه‌اش دردسر ساز بشه و خیلی مثلا های دیگه که ممکن بود مطابق سلیقه‌ی بیننده نباشه ... مشکلاتی که سر راه جیک قرار میگرفت همگی حل شدنی بودند و قرار نبود خیلی درگیرِ نجاتِ اف.کندی بشیم که نکته‌اش هم همینجاست! خط داستانیِ سریال روابط جیک و سیدی و مشکلاتی که سفر در زمان در این بین قرار داشت، بــود که در موازاتِ اون نجاتِ اف.کندی بعنوانِ چاشنیِ هیجان اضافه شد. اگر چاشنی رو بعنوان طعم اصلی در نظر بگیریم هیچ وقت سیر نمیشیم.
تویِ شات بالا لبخند جیک به سیدی و اون آرامشی که تو صورتش دیده میشه اولین ، آخرین و اصلی‌ترین پیامِ سریاله ... با اینکه این سیدی هیچ شباهتی با سیدی‌ای که جیک عاشقش شده بود نداره ولی احساسی که جیک هنگام رقصیدن با سیدیِ آینده داره هیچ تفاوتی نکرده. اگر جیک توی این سریال عاشق نمیشد شاید ممکن بود ایده‌های جالبی برای ترور و اتفاقاتِ بعد و قبل از ترور تعریف کرد اما شخصا از روند سریال راضی بودم و ترجیه میدم اف.کندی رو، روی نیمکت ذخیره‌ها نگه دارم.
کستینگ سریال، موسیقی متن و طراحی صحنه و لباس واقعا فوق‌العاده بودند، بشدت از انتخاب بازیگرا راضی بودم.
مینی سریال خوبی بود و به دل من نشست و فکر میکنم کاری که میخواست بکنه رو به نحو احسن انجام داد اما خب همیشه کار اونطوری که سازنده میخواد پیش میره نه اونطوری که سلیقه‌ی مخاطب میگه! اتفاقا این دفعه منو سازنده رایِ موافق داشتیم:دی

[Samya]

دقیقاً همینطوره MaMaLoM عزیز؛ شخص خودم اواسط این مینی سریال بود که نظرم در موردش تغییر پیدا کرد. البته برام جالب بود که چرا تا این حد نظرم در موردش عوض شد؟

البته که این مینی سریال بسیار خوش ساخت بود، بازیگرها عالی بودن، موسیقی متن هم زیبا بود.

داستان با یه فرض منطقی شروع میشه. میگه چی میشه اگه بتونیم زمان رو برگردونیم به عقب و جلوی ترور جی اف کندی رو بگیریم؟ پس این اصل قضیه بوده. محور داستان بوده.

اما در ادامه، این مسأله، تبدیل میشه به یه قضیۀ فرعی. تمرکز داستان میره روی روابط احساسی و رمانتیک جیک و سیدی. خب مشخصه که این قضیه غیر منتظره ست. خود داستان یه فرض اولیه ارائه داده، بعد کلاً یهو سمت و جهتش رو عوض می کنه. من نمیخوام مطابق میل من و فلانی کارو ببرن جلو؛ اما انتظار دارم که حداقل به فرض اصلی داستان که توسط خودشون در قسمت اول مطرح شده، بیشتر وفادار باشن. من فکر می کردم اون داستان رومانتیک جیک و سیدی، یکی از داستان های فرعی قضیه ست. اما همین مسأله شد کل داستان و تا آخر هم در همین مورد بود که البته اگه بخوایم از دید یه مینی سریالِ رومانتیک به قضیه نگاه کنیم، ایرادی بهش وارد نیست. خیلی هم عالی بود، خصوصاً پایان زیبایی که داشت. گرچه کلیشه بود، ولی زیبا بود.

برای اینکه بتونیم با شخصیت های یه مجموعه همزادپنداری کنیم، اول باید روی اون شخصیت ها به خوبی کار بشه. وگرنه چطوری میتونیم یه شخصیت رو درک کنیم؟ نمیشد روی شخصیت "میز میمی" بیشتر کار بشه؟ من کتاب استفن کینگ رو به صورت کامل نخوندم، ولی خب با توجه به اون کلیاتی که در مورد خط اصلی داستانش میدونم، در جریان هستم که "میز میمی" نقش خیلی پر رنگ تری داخل این کتاب داشته. در مقابل شخصیت "بیل" که دستیار "جیک" هست، نقشش به مراتب کمرنگ تر هست داخل این کتاب. اصلاً مهم نیست که این داستان مطابق کتاب بره جلو یا نره. مسأله اینه که اگه خواسته شون این بوده که نقش "بیل" رو نسبت به "میز میمی" داخل این مجموعه پر رنگ تر کنن، حداقل باید روی شخصیتش هم بیشتر کار می کردن، تا ما بهتر بتونیم با شخصیتش ارتباط برقرار کنیم و درکش کنیم. فرقی نداره، بقیۀ شخصیت ها هم همینطور! :d

خیلی ها براشون سؤال پیش اومده بود که اون آخر چی شد؟ جنگ بود؟ بمباران شده بود؟

به نظر من برای اینکه بتونیم به این سؤال جواب بدیم، بهتره بعضی از سکانس های قسمت آخر رو یه بار دیگه با دقت ببینیم. این تصاویر رو ببینید:


http://s7.picofile.com/file/8247180568/11_22_63.png

http://s6.picofile.com/file/8247180650/11_22_63_2.png

توی تصاویر، روی اون دیواری که مشخص کردم، اگه دقت کنید، نوشته شده "Captain Trips". اگه کتاب The Stand استفن کینگ رو خونده باشید، میدونید که یه ویروسی به اسم Captain Trips باعث نابودی جمعیت کثیری از کل جهان میشه. فقط یه درصد خیلی کمی هستن که نسبت به این ویروس به نوعی مصونیت دارن و بیمار نمیشن. در همین قسمت آخر، وقتی جیک، "هری" رو می بینه، هری در مورد "بمباران" و "شورش" و "اردوگاه جی اف کندی" صحبت می کنه. همینطور که خودش میگه، یه جور "آنفولانزا" باعث کشتن مادرش میشه. من فکر می کنم منظورش همون ویروس باشه. همون ویروس هست که باعث میشه تا جی اف کندی اردوگاه هایی رو ایجاد کنه. ولی از اونجایی که درصد زیادی مردم جهان دارن نابود میشن، یه جور آخرالزمانی به وجود میاد که باعث شورش و بمباران میشه. به نظرم داستان اینطوری بوده. البته همینطور که گفتم، این نظر من هست.

ممکنه واقعاً نابودی، به خاطر جنگ هسته ای بوده باشه و اون کلمۀ Captain Trips هم صرفاً یه Easter Egg از سمت سریال بوده باشه برای طرفداران استفن کینگ.

خب قاعدتاً انتظار داشتیم این موارد هم داخل این مینی سریال به تصویر کشیده می شدند یا حداقل توضیحات بیشتری در موردشون ارائه میشد. حداقل من یکی که این انتظارو داشتم. ولی همۀ این موارد، بیشتر جنبۀ فرعی قضیه بودند. محور داستان، عشق جیک و سیدی بود.

یکی دیگه از نکات جالب، تیتراژ اولیۀ سریال بود که هر قسمت، با توجه به تغییراتی که در اون قسمت ایجاد میشد، یه سری تغییرات کوچک در اون تیتراژ داده میشد و در واقع تیتراژ با توجه به موارد جدیدی که داخل قسمت های قبلی اتفاق می افتاد، به روز رسانی میشد. احتمالاً خیلیا متوجه این قضیه شدن. اونایی که حواسشون نبوده، حواسا رو جمع کنن :d

مثلاً تیتراژ اولیۀ قسمت آخر که کلاً بیشترش تغییر پیدا کرده بود... یه چند تاییش رو میذارم که ببینید تفاوتش رو با قسمت های قبلی:


http://s6.picofile.com/file/8247184584/11_22_63_3C.png

http://s7.picofile.com/file/8247184592/11_22_63_4C.png

http://s7.picofile.com/file/8247184600/11_22_63_6C.png

یه چیز جالب دیگه اون ساعت بود که توی هر تیتراژ نشون داده میشد:


http://s7.picofile.com/file/8247184618/11_22_63_5.png

قسمت اول حدوداً دور و بر 12 بود، هر قسمت هی 5 دقیقه اینا بهش اضافه میشد و نهایتاً در قسمت آخر کلاً ساعته نبود! :d تصویر بالا، از قسمت هفتم هست که داره نزدیک میشه به 12:30 - ساعت ترور جی اف کندی.

سریال لذیذی بود خلاصه. لذت بردیم :d

[MaMaLoM]

برای اینکه بتونیم با شخصیت های یه مجموعه همزادپنداری کنیم، اول باید روی اون شخصیت ها به خوبی کار بشه. وگرنه چطوری میتونیم یه شخصیت رو درک کنیم؟

اون همزادپنداری‌ای که من بهش اشاره کردم منظورم درکِ جو اصلی و مسیری که سریال درش قرار داره بود ... مثلا زمانی که ما یه دارک کمدی میبینیم و همش بدنبال خندیدن باشیم یعنی عملا راه رو اشتباه اومدیم .. سریال رو اشتباه انتخاب کردیم و در آخر میشه گفت عرضه و تقاضا باهم تناسب ندارند. بنظر من اگر در مورد این سریال تا قسمت سوم ببینیم و متوجه بشیم که عرضه و تقاضایِ ما تناسب نداره چه کاریه که ادامه سریال رو ببینیم؟
همزادپنداری با شخصیت توی یه مینی‌سریال هشت قسمتی اون طوری که شما اشاره کردید تقریبا یه کار غیرممکنه! توی هشت قسمت هیچ جوره نمیشه حتی "یک" کارکتر سریال رو شرح داد چه برسه به بیشتر از "یک" کارکتر! این کار تویِ یه سریال چند فصله کاملا در دسترسه بنظر من:Smiley35: دکستر میتونه مثال خوبی باشه

در کل پست مفید و تمیزی بود لذت بردم ... یکی دوتا نکته رو نمیدونستم، فهمیدم:)

[Samya]

اون همزادپنداری‌ای که من بهش اشاره کردم منظورم درکِ جو اصلی و مسیری که سریال درش قرار داره بود ... مثلا زمانی که ما یه دارک کمدی میبینیم و همش بدنبال خندیدن باشیم یعنی عملا راه رو اشتباه اومدیم .. سریال رو اشتباه انتخاب کردیم و در آخر میشه گفت عرضه و تقاضا باهم تناسب ندارند. بنظر من اگر در مورد این سریال تا قسمت سوم ببینیم و متوجه بشیم که عرضه و تقاضایِ ما تناسب نداره چه کاریه که ادامه سریال رو ببینیم؟
همزادپنداری با شخصیت توی یه مینی‌سریال هشت قسمتی اون طوری که شما اشاره کردید تقریبا یه کار غیرممکنه! توی هشت قسمت هیچ جوره نمیشه حتی "یک" کارکتر سریال رو شرح داد چه برسه به بیشتر از "یک" کارکتر! این کار تویِ یه سریال چند فصله کاملا در دسترسه بنظر من:Smiley35: دکستر میتونه مثال خوبی باشه


حق با شماست و با بخشی از گفته هاتون کاملاً موافقم.

اما اجازه بدین منظورم رو با چند تا مثال خدمتتون بیان کنم؛ برای مثال Fargo و True Detective هر دو مینی سریال هستن. هر فصل هم بازیگرها و داستان هایی که داشته کاملاً متفاوت بوده، گرچه ارتباط داستانی خیلی کمی هم بین فصل اول و دوم وجود داشته که میشه ازشون چشم پوشی کرد. نکته ای که میخوام بهش اشاره کنم اینه که ما در هر فصل تونستیم حداقل شخصیت های اصلی رو بشناسیم و باهاشون همزاد پنداری کنیم. اینطور نیست؟

من اخیراً مینی سریال 8 قسمتی Flesh & Bones رو دیدم و در موردش یه سری صحبت هم داشتم داخل تاپیکش. این مینی سریال خیلی قوی نیست، ولی تنها نقطۀ قوتش شخصیت پردازیشه. بعد از 4-5 قسمت شخصیت ها رو می شناسید، میتونید درکشون کنید، میتونید باهاشون همزاد پنداری کنید.

به نظرم خیلی درست نیست که بگیم یه چنین مسأله ای غیر ممکن هست، چون خلافش رو در مینی سریال های دیگه ای دیدیم و تونستیم با شخصیت هاشون ارتباط برقرار کنیم. تونستیم کاراکترهاشون رو بشناسیم و خودمون رو جای اونا بذاریم.

البته سریال با سریال متفاوت هست؛ بستگی به میزان پیچیدگی کاراکتر هم داره. اما در این مینی سریال، کاراکترها خیلی پیچیده نبودن. پس میشد بهتر روشون مانور داد. برای مثال، سریال Hannibal شخصیت های پیچیده ای داشت. واقعاً طول می کشید تا بتونیم درکشون کنیم. در مورد Dexter هم نسبتاً یه چنین پیچیدگی ای در شخصیت Dexter میدیدیم.
برای مثال خیلی از طرفدارای سریال Hannibal به شدت از کنسل شدن این سریال عصبانی هستن. چون واقعاً طول کشید تا بتونن با شخصیت های این سریال ارتباط برقرار کنن، همزادپنداری کنن و زمانی که تونستن این شخصیت ها رو بهتر بشناسن، شبکه تصمیم گرفت که سریال رو کنسل کنه. یعنی بعضی اوقات پیچیدگی شخصیت در حدی هست که حتی 2-3 فصل هم نمیتونه جوابگوی یه چنین قضیه ای باشه؛

اما از نظر من شخصیت های این مینی سریال، در حد Hannibal و Dexter و امثالهم پیچیدگی نداشتند. پس امکان مانور دادن روی این ها وجود داشت.

[bayani]

واقعا این سریال منو درگیرخودش کرد وخیلی لذت بردم. بازی عالی جیمز فرانکو و موضوع سفر در زمان و نویسندگی ابرامز دلایل کافی هستند برای لذت بردن از این مینی سریال.یه سری ایرادات از نظر من هم داشت ولی قابل چشم پوشی بود.

[hgot]

سریالی بسیار درجه یک و فوق العاده و بازی بی نظیر جیمز فرانکو و دیگر بازیگران، افسوس که فقط هشت قسمته، کاش مقل سریال واکینگ دد تا فصل خدا میدونه چند ادامه داشت.

[sarkhail]

والا قبل از شروع بگم که قصدم تحلیل و نقد سریال نیست و بیشتر اومدم یخورده غرغر کنم که راحت شم
از دیشب که سریال رو تموم کردم هی با خودم میگم چرا اینقدر از این سریال تعریف کرده بودن؟؟؟ گفتم تاپیکش پیدا کنم بخونم بلکه جواب این سوال و یه سری سوالات دیگه مشخص بشه، ولی خوب نشد. واسه همین مجبور شدم بیام بنویسم

نمیدونم سریال تا چه حد به کتاب وفادار بود، اما تو داستانی که ما دیدیم خیلی از چیزا اتفاقی بودن و اصلا منطق درست درمونی براشون نبود. شما تصور کن یه روز تو رستوران دوستت نشستی و دوستت سرفه کنان میاد بیرون و شما میگی حاجی چته؟؟؟ حاجی هم میگه بیا بریم تو کمد تا ماشین زمانم بهت نشون بدم. یعنی بدون اغراق شروع سریال همین شکلیه. بعدش هم که حاجی طرف رو مجاب میکنه که بابا بیکار چرا نشستی، بیا برو کندی رو نجات بده که دعای خیر یه ملت پشت سرت باشه.

نه نشون دادن ماشین زمان و نه قانع کردن جیک اصلا منو قانع نکرد. حداقلش میشد جیک رو به عنوان یه معلم تاریخ نشون داد که علاقه منده به اینجور مسائل. در حالی که اینم نبود. در هر صورت، سریال تا سه چهار قسمت خوبه و هیجان مناسبی داره، تا این که سر و کله سیدی پیدا میشه. بازم تصور کنید پنجاه سال برگشتید عقب و اتفاقی با یه دختر خوش بر و رو برخورد میکنید و چند سال بعد که کیلومترها اونورتر مشغول به کار تو یه مدرسه میشید، باز هم اون دختر رو میبینید و ...

مقاومت گذشته در برابر تغییر هم خیلی ازاردهنده بود. یعنی اگه مثلا فقط منحصر به توهم دیدن یه سری افراد میشد، خیلی عالی بود، اما این که عملا یکی بیاد ماشین سوار شه بخواد زیرت کنه دیگه خیلی مسخرست. تو قسمت اخر چند دقیقه مونده به ترور کندی و وقت هم خیلی تنگه، اما جیک محکم دست سیدی رو گرفته و کشون کشون داره با خودش میبره. خوب لامصب تو این همه سال اومدی اینور زندگی کردی حالا اون لامصب ول کن برو به ماموریتت برس دیگه. بعد هم که برمیگرده میاد اصلا معلوم نیست چی شده. یکی از دوستان با اشاره به یکی از کتاب های کینگ گفته بود که انفلوانزا شیوع پیدا کرده و اون کمپ ها هم به همین موضوع برمیگرده. خوب مگه منشا شیوع انفلوانزا کندی بوده که بعد از ترورش تاریخ جور دیگه ای شده؟؟؟ حداقلش اینجا هم میتونستن سر اقدام به ترور کندی بگن که جنگ جهانی سوم راه افتاده.

در هر صورت، از این دست مسائل تو سریال زیاد بود و روی هم رفته باید بگم اصلا با این سریال حال نکردم. شبیه شعرهایی بود که به زور واسش قافیه پیدا میکنن و شعر از دل شاعر بیرون نمیاد. یه چیزم بگم که باز تو دلم نمونه، با این که از فرانکو خوشم میاد، اما از اکتش تو این سریال خوشم نیومد. انگار یخورده بیش از حد اغراق امیز بود.