The Walking Dead | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود دهم

[yaser63]

http://picoup.ir/images/12486341948141644723.jpg (http://picoup.ir/)

Season 6, Episode 10, The Next World

.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt4776068/?ref_=tt_eps_cu_n)

خلاصه داستان اين قسمت : ...

.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=45959&page=2&p=198411&viewfull=1#post198411)

[тнor]

باز هم طبق معمول یه قسمت انواع اقسام حرکت ها رو زدن قسمت بعدی ..........
شل کن صفت کنه
کارگردان یه قسمت محکم میگره طناب و میکشه بعد قسمت بعدی ولش میکنه تا دردش نیاد


البته نه اینکه بگم قسمت بدی بود خوب بود ولی کاریش نمیشه کرد
فقط منتظرم ببینم پاول چیکار ها میکنه
برای تیکه اخر هم فقط میتونم بگم ریک :Smiley19: میشون :Smiley19: از شما دوتا بعید بود :Smiley19:
من که بعد زندان این احساس بهم دست داده بود که ممکنه همیچین بشه

["Ross Geller"]

این که بگم بد بود و دیالوگ های مسخره همیشیگی و ... اینا میشه 50 درصذ این قسمت .
از قسمت های این Jesusu ( عجب اسمی داره :d ) خوشم اومد . واکینگ دد به یه شخصیت اینجوری نیاز داره البته اگه نزنن خرابش کنن

[.Ven0m.]

خیلی خوب بود
از این نیم فصل تا الان راضیم ، دیالوگ ها بهتر شدن و به نظرم سریال یکمکی روح گرفته ، شوخی های عمدی گذاشتن توی داستان و دیالوگا بهبود پیدا کردن ، کمی هم عشق و عاشقی وارد شد و اینا خلاصه خوب بود
این که یه چند روز بردن جلو خیلی خوب بود .
7/10

[abbas stannis]

اپیزود آرومی بود
دوباره زامبی شدن یکی از اعضای خونواده ( مادر) و کشتنش توسط پسرش. این جور صحنه ها واقعا ناراحت کنندس:Smiley95: . البته بهترینشون چن فصل پیش بود که برادر دریل زامبی شد و واکنش احساسی دریل خیلی زیبا بود:Smiley116:
اینکه ریک و دریل با هم میرن بیرون خیللللی خوبه . ماجراجویی هاشون جالب از آب درمیاد.:Smiley35:
باید ببینم هفته بعد این یارو جدیده چی چی میخاد بگه ب ریک

[r-stark]

کاش حداقل ریک با همون خانوم زیبا ادامه میداد نه با این لب ژله ای با اون موهاش :Smiley15: بیچاره اون شخصیت که ریک شوهرش رو کشت بعد نیم فصل گفته بود که دوست داره بیشتر واکر بکشه تفلک نمیدونست قرارِ الکی نفله بشه بچه هاش رو حذف میکردن بهتر بود که ... :Smiley104:

این مسیح هم یه چیز تو مایه های کریس انجل میمونه با اینکه دست و پاش بسته بود رفت رو سقف ماشین ، از تو اتاق هم راحت اومد پایتخت ریک (نه اون پایتخت :Smiley36:)

زامبی و جنگل اصلا با هم جور درنمیاد تا زمانی که لوکیشن ها نرن توی محیط شهری و خیابون ، نمیشه حس ترس رو انتقال داد نمونش تو همین سریال زیاده چه از دو فصل اول و چه فیلم های دیگه یا موقعی که چند اپیزود در مورد نوح و خواهر مگی بود توی بیمارستان داشتن فرار میکردن .

وقتی یه واکر یا زامبی از یه اتاق یا یه جای تاریک که فکرش رو نکنی بیاد بیرون خیلی جذاب تره تا اینکه تو یه جنگل باشن میتونی باهاش بازی کنی اصن حس ترس دیگه منتقل نمیشه تو یه محیط روشن و سر سبز .

[AdibTE]

http://picoup.ir/images/01620515548830647512.jpg

اصن اون آخرا که تگ TV LSV رو دیدم دیگه فهمیدم یه خبراییه... گفتم حالا یا ریکه یا پسرش :d
این شد یه قسمت خوب. بدون اغراق، خیلی جذاب تر و واقعی تر. امیدوارم همینجوری ادامه بدن. اینکه کارل، دیانا(بود دیگه اسمش؟ :|) رو نکشت رو نفهمیدم :| خب نکشتی ولشم نکردی خواستی باش بازی کنی؟ :/ ازین شخصیت جدید هم خوشم اومد، فقط امیدوارم ازش فلش بک نسازن :| ولی میتونن چیزه خوبی ازش بسازن ک بیننده رو جذب کنه. انگاری جادوگر ایناس اصن چطور آخه.. :|

[C4NOPUS]

درود
قسمت آروم ولی مهمی بود
اینکه وضعیت تو الکساندریا یکم داره از نظر تغذیه نگران کننده میشه
شخصیت به شدت مهمی تو سریال وارد شده به اسم جیزز یا همون عیسی
وقتی دریل و ریک تو ماشین بودن موزیک به شدت خوبی متناسب با فضا پخش شد که منو از فاز آپوکالیپسی سریال خارج کرد
صحنه فرار عیسی و افتادن دریل دنبالش خیلی فان و جذاب بود
مهم ترین اتفاق هم غرق شدن ون بود که همه ی ما حدس میزدیم قرار نیست به این سادگیا برش گردونن خونه :Smiley14:
ریک و میشون که اصن من حرفی ندارم ، میشد حدس زد البته این اتفاق بیوفته یه روزی ولی نه انقدر ناگهانی :Smiley14:
ابتدای قسمت هم دیدیم انگار کارل هم با چشمش کنار اومده ، الکساندریا هم خیلی خیلی آرومه که قطعا آرامش قبل طوفانیه که نیگن قراره راه بندازه
دوستان این که همش از این سریال توقع هیجان دارید درست نیست ، دیگه گذشت زمانی که دغدغه سریال فقط زامبی بود
الان شده روابط شخصیت ها و تغیر و رفتارشون ، یه جورایی انسان شناسی
واقعا شخصیت ها عالی نقششون رو اجرا میکنن و شما کاملا حس میکنید اون احساس رو در اون لحظه
در کل نمره رو میدم
ممنون

[C4NOPUS]

درباره بازی با واکر هم فکر میکنم کارل اون رو مخصوصا سمت میشون و اسپنسر کشید تا کارشو یه سره کنه اسپنسر چون مادرشه به هر حال
همونطور که کارل خوب درک کرده کشته شدن مادرش جلوی چشمش رو
و خواست این کارو بکنه تا اسپنسر آرامش بگیره :Smiley69:

[Alireza-cRm]

شاید بهترین قسمت این فصل بود از نظر من البته با اینکه قسمت نسبتا آرومی بود ولی نه مثل بیشتر قسمتای نیم فصل اول دیالوگای بیخود نداشت در اون حد نه مثل بعضی قسمتا با کشت و کشتار و شلوغ بازی نمیخواست ضعف سریال رو پوشش بده نه بدون کمترین چیزی که با عقل جور نیاد و خیلی واقع گرایانه تر بود، امیدوارم در ادامه از این جور قسمت ها زیاد باشه. در کل امیدوار کننده بود

این جلو رفتن زمان هم که بعد اون اتفاقات قسمت قبل خیلی بجا بود به نظرم

ریک و دریل که زدن به جاده خیلی جالب بودو یاد قدیم برام زنده شد(دوستای قدیمی و کارای صمیمی :Smiley35:)

از شخصیت جدید هم تو همین یک قسمت خیلی خوشم اومد بر خلاف چندین شخصیت جدیدی که اخیرا اضافه شدن بعدشم کشته شدن بعضیاشون، خیلی امیدوارم کرد این جیزز ایشالا رو این بیشتر کار کنن

صحنه های روبرو شدن اسپنسر با مادرش خیلی قشنگ بود و میتونم بگم تنها زمانی بود که اتفاقات بین این خانواده برام قابل تحمل بود

تنها ضد حالی که خوردم این بود که ریک و میشون ریختن رو هم. خدایی من همون رابطه دوستی خواهر برادری رو بیشتر دوست داشتم. حالا ببینیم در ادامه چی پیش میاد

[mohammad1992]

فقط میتونم بگم اوج هیجان که ما تو کف میمونیم قسمت 16 که گروه نیگن وارد ماجرا میشه حالا ببینم روش اونا چجوریه که یکی از بچه های گروه ریک رو بگیرن چیکارمی کنند هر دو اپیزود با هم دیدم حالا هم نمیشه گفت سریال خوب بود یا بد باید صبر کنیم تا نیم فصل تموم شه خیلی خوشحال شدم که دریل با ریک رفتند بیرون نه با اون همجنسگرای ...:Smiley69:همیشه فک میکردم که روزی میشون و ریک با هم قاطی بشن:Smiley69:حالا عیسی به نظرم شخصیت جالبی هست شاید با گروه نیگن باش خیلی دوس دارم بدونم که چی میخواد به ریک بگه امتیاز به هر دو قسمت 10/10

[sky-boy]

به نظرم واکینگ دد دیگه به هیچ وجه ترسناک نیست و سریال به نوعی ماهیت خودشو که القای ترس به بینندس رو از دست داده! من تو فصل های یک و دو واقعا ترسو حس کردم. خودمم نمیدونم چرا این سریالو نگاه میکنم! شاید به خاطر همزادپنداری باشه که طی فصول ابتدایی با شخصیت ها شکل گرفته اما اونچه که الان میبینم با احترام به همه طرفدارا چیزی نیست جز a Piece of a Shit

[C4NOPUS]

دوست عزیز واکینگ دد از اول هم هدفش سریال horror نبوده و نخواهد بود
این سریال بر اساس شخصیت پردازی ساخته شده ، کافیه تفاوت شخصیت هارو از اول سریال ببینی ، متوجه میشی که چقدر خوب عمل شده تو این بخش
اینکه ریک هدفش نکشتن آدم های عادی بود الان کوچکترین خطری احساس کنه ماشه رو میکشه رو هرکسی
شخصیت کارول یکی از ضعیف ترین شخصیت های سریال بود از نظر قدرت و تصمیم گیری !
دیدی که با گفتن چندتا جمله به سم تو این فصل چجوری باعث شد کل خانواده از بین برن ، دیدی که کل گروه رو تو ترمینوس نجات داد ! و کلی مثال دیگه درباره تک تک شخصیت ها
توقع هیجان و کشت و کشتار و قصابی کردن واکر هارو نداشته باشید از سریال
همونطور که سازنده ها گفتن به دیالوگ ها و جزئیات سریال خیلی دقت کنید ، دقیقا مثل عدم کشته شدن کارل تو اون صحنه تیر خوردن به چشمش که تو تاپیک قسمت 9 لینک توضیحشو گذاشتم براتون
تو همون لینک بگردید دوستامون خیلی دقیق و قشنگ به جزئیات سریال پرداختن و خیلی دید رو نسبت به سریال باز میکنه مطالبشون
شما شاید نیاز باشه دیدتو عوض کنی نسبت به سریال و بدونی با یه سریال به اصطلاح ترسناک طرف نیستی

[sky-boy]

کافیه یه نگاهی توی سایت IMDb بندازید تا متوجه بشین سبک Horror جزو سبک های این سریاله! حالا شما چه طور میگین هدف سریال ترسوندن نیست الله اعلم!
من اگه نقد کردم سریالو نظر خودمو گفتم چرا که به نظرم سریال به شدت دچار سردرگمی شده! حالا شما مختارین نظر مخالفی داشته باشین
موفق باشید

[New_Sense]

http://az801229.vo.msecnd.net/wetpaint/2016/02/Jesus-Looks-Up-in-The-Walking-Dead-Season-6-Episode-10.jpg




سلام و عرض ادب خدمت دوستان عزیز تی ورلد

نقد کوچیکی از اپیزود 10 فصل 6 در خدمتتون هستم

پس از تمام شدن اپیزود 9 رسیدیم به اپیزود 10 این فصل که یه چرخش 180 درجه رو شاهدش هستیم با اینکه بحث مقایسه کردن دو اپیزود پشت سرهم یک بحث خیلی بی خود هست ولی خب اپیزود 9 با اوج هیجان و اپیزود 10 با ماجراجویی و مرموز بودن روبرو هستیم .

و نویسنده ها ترجیح دادن به جای قرار دادن 2 قسمت پر هیجان پشت سرهم یک قسمت ماجراجویی رو نشون بدن .

سکانس اول که برای از بین بردن اتلاف زمان و چیزهای اضافی ؛ اومدن از صحنه بهتر شدن کارل و جمع کردن واکرها و بهتر شدن حال و هوای مردم الکساندریا فاکتور گرفتن و حذف کردن که روند داستانی زودتر پیش بره که به نظر بنده خوبه و داستان رو از خانه ریک و سرپا شدن کارل و میشون شروع میکنه و این حس رو میده که همه چی خوبه . بعد یک لانگ شات از بالا برای دیدن کل الکساندریا و یه مدیوم شات از تعمیر الکساندریا (همین کافیه برای نشون دادن وضع موجود الکساندریا) دیالوگ های بین دکتر و دریل خیلی اهمیت خاصی نداره که توضیحی نیاز نیست .

و دیالوگ های یوجین با ریک و دریل که بهشون میگه ذرت خوشه ای بیارید و بعد شروع ماجراجویی ریک و دریل ( در اینجا بوچ کسیدی و ساندنس کید رو ما شاهدش هستیم اشاره به فیلم Butch Cassidy and the Sundance Kid) و قانون میانگین که ریک بهش تاکید داره و در حال حاضر نظری در مورد این قانون میانگین نمیشه داد . پیدا کردن ونی پر از آذوقه و خوشحالی ریک و تاکید بر قانون میانگین. وارد شدن شخصیت جدید و مرموزی به نام مسیح (پاول رویا) که جالبه چهره و موهای و ریش های تمیز این احساس مسیح رو به بیننده القا میکنه ولی عین حال مرموز بودن هم .

احساس میشه ریک برعکس 8 قسمت نیم فصل اول که به مرور به شخصیتی دهشتناک که به هیچ کس اعتماد نمیکرد به سادگی و خیلی راحت به شخصیتی تبدیل شده که امید زیادی داره و به خودش قبولونده که میتونیم آدمهای دیگه ای هم به الکساندریا بیاریم و بهشون اعتماد کنیم ( این تغییر حس و حال رو در قسمت قبل ریک بهش تاکید داشت که مردم همگی اومدن برای نجات الکساندریا و ریک ازین بابت به شدت امیدوار شد به ساخت دوباره این شهر) و بعد از اون گول خوردن ریک و دریل و دزدین ون توسط مسیح و کات به محور بعدی میشون و پسر دیانا و کارل و اینرید احساس میشه که دیالوگ های بینشون خیلی بی اهمیت باشه و به نظر من یه مقدار اضافی هست مخصوصا نشستن کارل و اینرید در جنگل و هر 2 شون دارن کتاب و یه نوشته ای رو میخونن و هیچ دیالوگی رد و بدل نمیشه و به این به شدت بد هست هیچ احساس ملودرامی شاهد نیستیم و همه این مقدمه چینی برای اینه که کارل به دیانا واکر شده برخورد کنه و نکشتنش و سوقش بده به سمت پسر دیانا و میشون که اونا بکشنش به نظر من که در اینجا نویسنده ها سکانس های بی خود و بی جهتی رو به وجود آوردن . و بعد کات به دریل و ریک و پیدا کردن مسیح و یه ضد و خورد اینطور که مشخصه کاراکتر مسیح رزمی هم بلده . در این سکانس در عرض 20 ثانیه از بسته شدن دست کاراکتر مسیح تا حرکت ون طول میکشه که این کاراکتر باید در عرض 20 ثانیه دستاشو باز کرده باشه و روی سقف ون بیاد بدون سرو صدا که بازهم جنبه مرموز بودن اون رو نویسنده ها به بیننده ها تاکید میکنن .

جاهایی که برای من لذت بخش بود عاجز کردن ریک و دریل توسط شخصیت مسیح بود. دریل هر کاری میکرد نمیتونست بگیرتش ولی نکته ای که نمیدونم از عمد بود یا نویسنده ها بهش دقت نکردن این بود که مسیح وارد ون شد و مستقیم تفنگ دریل رو برداشت انگار از قبل جای تفنگ رو میدونسته که این هم نامشخصه . چیزی که کارگردان و نویسنده ها دارن تاکید میکنن به بیننده ها اینه که شخصیت مسیح نه قاتل هست نه وحشی و نه شخصیتی که دنبال آزار و اذیت باشه بیشتر دارن به جنبه مرموز بودنش تاکید میکنن و سوال پشت سوال در ذهن بیننده تزریق میکنن . و مسیح از عمد ترمز دستی رو میزنه که ون حرکت کنه و به در دریاچه غرق شه . بازهم سوالی که ذهنم من رو درگیر کرد این هست که آیا شخصیت مسیح واقعا بیهوش شد و یا خودش رو به بیهوشی زد که به الکساندریا برسه ؟

صحنه ای قرار گرفتن ماشین که ریک به شوخی فرمان ماشین رو چپ و راست میکنه که مسیح بیوفته روی شونه های دریل کاملا شخصیت ریک و دریل برعکس شده ( دریل در اوایل فصل به دنبال یارگیری بود و ریک متنفر بود از اینکار) قرار دادن مسیح در اتاق در بسته با دست بسته که دیگه ما مطمن باشیم که این شخصیت مثل ولف دیگه نمیتونه هیچ کاری کنه ولی ...
بعد از مدت ها از اخرین باری که ریک با همسرش ارتباط جنسی داشت میگذره و بالاخره میشون میشه نفر دوم برای به وجود اوردن یه ارتباط دیگه هرچند تاکید نویسنده و کارگردان بر دراماتیک بودن نیست تاکید بر وارد شدن مسیح با دستان باز در اتاق این دو هست که کاملا بیننده رو غافلگیر میکنه .


امیدوارم از این نقد لذت برده باشید
یا حق.

[C4NOPUS]

من فراموش کردم بگم که در دید عموم این سریال در ظاهر horror هست ! شما درست میگی ، گفته میشه سریال horror هست ولی شما با یه 2 2 تا 4 تای ساده متوجه میشی این سریال هدفش از اول چیز دیگه ای بوده
واقعا اگه نقد قسمت های مختلف رو بخونی و ببینی چه جزئیاتی تو این سریال از دید ما در رفته متوجه میشی با چی طرفی
من هیچ وقت فن بوی بازی در نیاوردم نسبت به سریال ، هم بدی رو گفتم هم خوبی
ولی این درست نیست که بیای بگی این سریال آشغاله ، شما میگی سریال دچار سردرگمی شده ! خب شما توقع چه چیزی رو داری ؟
اینکه همه بریزن همدیگه رو بخورن سریال تموم شه ؟
فضای آخرالزمانی سریال ، دیالوگ ها و ری اکشن های کاراکتر ها نسبت به اتفاقای اطرافشون خیلی زیبا داره نشون داده میشه
همین ، من فقط میخوام بدونم دوستانی که اشاره میکنن سریال سردرگم شده و دیگه شده به قول شما piece of shit دقیقا چه توقعی دارید از سریال ؟!
اینکه کسی بیاد یه سریالی مثل BB یا GOT یا ... رو با این سریال مقایسه کنه اصلا درست نیست
شاید منی که پیگیر کامیک بوک و ریز به ریز اخبار سریال هستم درک کردم چی میگه رابرت کرکمن ، بی احترامی به دوستان نشه
ممنون

[mamali vd]

حالا نظر من میدونید چیه؟؟؟؟؟
هرکی دیگه از این سریال خوشش نمیاد دیگه نگاه نکه
والاااااا

[sky-boy]

من قصد توهین به طرفدارای کامیک رو نداشتم اینجا هم یه انجمن عمومیه واسه طرفدارای فیلم و سریال واسه تبادل اطلاعاتشون و فکر میکنم به همون اندازه که موافقین یه اثر اجازه ثبت اطلاعاتشون رو دارم این حق واسه منتقدین
اون هم وجود داره. اما استفاده از اون واژه
شاید زیاده روی بود! چون وقتی دیدم سریال به اون خوبی این جوری تو سراشیبی افتاده
نتونستم جلوی خودمو بگیرم! آدم توقعش رو از هر سریال با توجه به مختصات اون تعریف میکنه و مقایسه این سریال با got یا bb
کار اشتباهیه. اگه نظراتمو بخونی متوجه میشی که من هم نگاهم به بدی های صرف سریال نبوده و به نکات مثبت هم اشاره کردم اشکال که زیاد داره سریال اما به نظرم بزرگ ترین عیبش نداشتن پلات درست حسابیه یا به عبارتی هر چه پیش آید خوش آید!

[reza_seazar]

تو کمیک ها از شخصیت مسیح صحبتی نشده؟
به نظر شما این با دار و دسته نگان در ارتباطه؟

[saeed988]

جالبه تا زمانی که نظرا مثبته همه نظرای پشتش مثبته تا یکی نظر منفی میده همه نظرا منفی میشه
عزیزان کسی دوست نداره این سریالو نگاه نکنه , همه نگاه میکنن بعدم میان هزار جور نقد میکنن , کارگردان و نویسنده نمیدونن بعد یه سری از ما بهترون میدونن خوب اگر اینطوریه خودتون برید یه سریال بهتر بسازید شاید شما کارتون بهتر از عوامل این سریاله , خسته شدیم انقدر نظرات منفی خوندیم

[C4NOPUS]

شخصیت مثبتیه :Smiley35: