The Walking Dead | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود سيزدهم

[yaser63]

http://picoup.ir/images/81761915373284994455.jpg (http://picoup.ir/)

Season 6, Episode 13, The Same Boat

.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt4776078/?ref_=tt_eps_cu_n)

خلاصه داستان اين قسمت : ...

.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=46121&p=199387&viewfull=1#post199387)

[C4NOPUS]

:Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10: :Smiley10::Smiley10::Smiley10:
از اون اپیزودا بود که من کلا shit میگفتم و در حال دهن باز موندن بودم !
چیکار دارن میکنن با این سریال ؟
کرول خیلی شخصیتش پیچیدس دوستان ، چقدرم خوب بازی میکنه نقششو
واقعا حرفی ندارم بزنم درباره این قسمت ، ببینید متوجه میشید چی بود
چرا اینا دارن همه رو میکشن؟ کرول کلا قاطی کرده
صحنه ی آتیش زدن خیلی سنگین بود ، توقع هر چیزی رو داشتم جز این کار ! ضجه میزدن آدما :/
من تازه داشتم آشنا میشدم با شخصیت های جدید که بوم ! تیر خلاص ...
این قضیه نیگن بودن همه ی آدما چندتا نکته داره ، اینکه در ساده ترین حالت برا پیدا نشدن نیگن واقعی هست
در حالت بعدی اینکه این آدما همشون شست و شوی مغزی شدن
در حالت سوم باعث میشه هرکسی که میخواد به نیگن برسه بیشتر علاقه پیدا کنه به پیدا کردن نیگن
که با شناختی که ازش دارم روانی ترین شخصیت سریاله ، با این وضعی که ریک و دوستان دارن پیش میرن
باید چندین برابر بدترشو از نیگن ببینیم طبق کامیک
یا که کلا داستان سریال تغییر کنه نسبت به کامیک که بعید میدونم
یه جا میخوندم میگفت خود ریک میشه نیگن ! ولی خب چون بازیگر کاراکتر نیگن معرفی شده این قضیه رد میشه (Jeffrey Dean Morgan)
دیالوگ خفن :
-ریک : I'm sorry it had to come to this
(GUN SHOT)
:Smiley104:
واقعا نمره 10 حقشه

[fasol]

یکی از بهترین اپیزودایی که از این سریال دیدم...

[AmiR RezA]

اپیزود به شدت زیبایی بود فضای این قسمت یه جورایی مثل فیلم اره بود , البته نظر منه
کارل به شدت اب روغن و دوغ قاطی کرده , البته گروه ریک خیلی داره وحشی میشه و خودشون هم متوجه نمیشن , با تلنگر مورگان به کارل , کارل از همین اتفاق داره زجر میکشه
بچه ها با زبون ساده توضیح میدین این داستان هویج و تخم مرغ و قهوه - آب جوش چه ربطی به کارل داشت؟ منظورش چی بود کلا؟

[T-REX]

بچه ها با زبون ساده توضیح میدین این داستان هویج و تخم مرغ و قهوه - آب جوش چه ربطی به کارل داشت؟ منظورش چی بود کلا؟

چه قدر جالب که بین این همه اتفاق ریز و درشت به این جمله توجه کردید. هویج و تخم مرغ تحت تاثیر آب داغ شل و سفت میشن. ولی بر خلاف این دو تا، این قهوه است که آب رو تحت تاثیر میزاره. یعنی کارول هم این قابلیت رو داره که رو افراد دور و برش اثر بزاره، البته این برداشت منه.

از هر ثانیه از این اپیزود آدرنالین ترشح می شد. عالی و پرفکت بود.

[.Ven0m.]

من دهنم باز مونده ، درسته عاشق twd هستم اما واقعا چند ساله انتظار همچین قسمت غلیظ و کلفتی رو از سریال نداشتم ، گروه ریک کاملا وحشی ـه و من دارم لذت میبرم ، یاد سیر تحول والتر وایت میافتم وقتی میشینم سیر تغییر گروه ریک رو میبنیم !
اتمسفر این قسمت خدا بود ، بازی ها کلا انگار چند لول بالاتر قبلا بودن به خصوص مگی که اصن این یکی دو فصل اخیر درست و درمون بهش میدون نداده بودن ! کارول هم که لامصب عجب جونوریه : |
فک کنم با وجود ریک نیازی به شخصیت منفی نداریم ، اینا باید بیان یه مثبت وارد داستان کنن : )))

10/10 نوش جونش

[mohammadgamer]

نظرات همه دوستان رو خوندم . واقعا ینی خوشتون اومد؟؟ نه جدی قشنگ بود ینی ؟؟ کلا نظر هر کس محترمه و شاید سلیقتون اینحوریه . سریال بعد از 6 فصل هنوز نمیدونه چی میخواد و کجاس . هنوز از قسمت 13 فصل 2 به بعد هیچ هیجانی نداشتم واسه سریال . این قسمت هم 40 دقیقه دیالوگ تو یه اتاق 12 متری بود که 5 دقیقه هم اکشن گزاشته بودن اونایی که 40 دقیقه خوابشون برده اخرش بیدار شن

3

[AdibTE]

و باز هم بدعس بازیه کارول :|
موضوع اون عدد ها هم که مشخص شد..
مگی چقد وحشی شده :Smiley10:
امیدوارم تموم شده باشه بحث نیگان دیگه :| ولی در کل آسون تر از چیزی بودن که فکرشو میکردم :/

[Alex Vause]

فوق العاده بود :Smiley10: ... یکی از " اینتنس " ترین قسمت هایی بود که دیده بودم

[abbas stannis]

چقدر گروه ریک خشن شدن:Smiley10::Smiley10::Smiley10:
همینجوری دارن آدم میکشن :|
اسم گروه نیگان بد در رفته وگرنه همین گروه ریک تبدیل به بی رحم ترین گروه شده:Smiley35:

اون جایی که اون زنه داشت درباره ی گذشته ش که منشی بوده صحبت میکرد به ذهنم رسید که کاش سریال مثل لاست فلش بک میزد و گذشته شخصیت ها رو نشون میداد:Smiley35:

[New_Sense]

خب این قسمت هم تموم شد . اول چقدر خوبه که همه دوستان مشارکت میکنن و نظراتشون میگن . ممنون ازتون . چون واقعا در بعضی از انجمن های دیگه این مشارکت ها نیست .


و دوم اینکه احساس میکنم این قسمت هم یک لول سطحش پایین تر بود از اپیزود های قبل . با اینکه در 8 قسمت اول فصل 6 من تاکید داشتم به روابط انسانی و ایمان ولی انگار رفته رفته گروه داره به روابط شیطانی و ایمان برای به قتل رسوندن افراد میرسه و چیزی که همینطور به منجلاب کشیده شدن ریک و گروهش رو به نمایش میزاره . و در این بین چند نفر دارن مقابله میکنن به احساس جمعی بین گروه که آیا باید همرنگ جماعت شد و با گروه ایمان آورد که کشتن همه افراد راه چاره هست و یا اینکه با احساس خود درگیر شد که کار ما کشتن ادمها نیست . که در این بین کارول بیشتر از همه درگیر این 2 حس شده که در ادامه اگر لازم باشه توضیح میدم .

و سوم اینکه اون دفترچه کارول هم مشخص شد و دوستی که عرض کرد تعداد کشته ها هست رو من ازش عذرمیخوام و من اشتباه کردم .

با اینکه در این اپیزود بازهم مقدمه چینی هست برای نشان دادن وسعت فکری که مارو بخواد در بر بگیره که ایا نیگان یک شخصیت هست یا یک جمعیت ؟ ولی با اون ترسیم دقیق مناطق که در بیسیم رد بدل میشد و مناطقی که به نام آلفا و امگا و گروه بندی هایی که خودشون روی خودشون قرار داده بودن مارو درگیر یه چیز وسیع تر میکنه که این اشخاص (نیگان یا افراد نیگان) آدمهای شروری هستن که برای کشتن و غارت از آدمهای دیگه هرکاری میکنن و یا نه انسانهای معمولی هستن که مثل بقیه وارد این دنیای واکرخیز قرار گرفتن و برای حفظ و زندگشیون دست به کشتار میزنن همانطور که ذکر شد ما از اپیزود 9 که دیدیم و این اپیزود فهمیدیم گروه موتور سوار به نام گروه t نام گذاری شدن و گروهیی که در خواب کشته شدن به نام گروه منجی ها و گروه زنی که در این اپیزود قتل عام شدن هم گروه دیگه ای انگار هستن .

چیزی که در این اپیزود به من داره میگه اینکه خیلی راحت انسان بودن به معنای واقعی تغییر میکنه و تبدیل به حیوان شدن میشه در جایی که مگی با اینکه انسان دیگه ای رو در شکمش میپرورانه خیلی راحت به کارول میگه که نه باید همشون رو بکشیم و خیلی راحت مجوز مرگ این افراد رو میده و در طبقه کشتار ما با وحشیانه ترین قتل مواجه ایم کشیدن اون افراد در طبقه کشتار و زنده زنده سوزاندن این افراد ؛ سکانس هایی که به شدت وحشتناک و حرص دهنده و ناراحت کننده هست . حداقل برای ریک و گروهی که در اوایل فصل 6 وارد الکساندریایی شدن که همگی اون افراد انگار برای نجات جون خودشون وارد الکساندریایی شدن که به بهشت در اولین برخورد شباهت داشت و افرادی که ریک و گروهش رو پیدا کردن و مساله یارگیری مطرح شد . ولی از اپیزود 11 به بعد همه چیز به یک باره تغییر کرد و نویسندگان سوال اساسی رو به بینندگان اینطور مطرح کردن که ریک آیا میتونه در عین حال که یک شخصیت قهرمان هست یک شخصیت ضد قهرمان هم باشه و به نوعی بدمن جدیدی باشه ؟

این احساس به ادم میده که ریک داره تبدیل به گاورنر جدیدی میشه که فقط و فقط به گروهش و الکساندریا اهمیت میده (همانطور که گاورنر در فصل های قبل به بهشت خودش و ادماش اهمیت میداد) و در این بین در جنگی که اصلا میتونست جنگ ریک نباشه دخالت میکنه و شروع میکنه به قتل عام کردن افراد بدون هیچ ترحمی که در سکانس اخر همین فصل با خالی کردن یک تیر در مغز نفر اخر مهر محکمی بر این صحبت ها زد .

کارول شخصیتی که در اپیزود های اول یعنی 9 و 10 و 11 در حاشیه قرار گرفته بود در این اپیزود انگار دچار یک احساس دوگانه که ذکر کردم قرار میگیره با اینکه فیلم بازی میکنه و خودش رو همچون قهوه در آب جوش تطبیق میده با اون افراد و گولشون میزنه ولی در عین حال کشتن اون افراد رو نمیتونه بپذیره که در دیالوگی میگه « امیدوارم که نکشمت» ولی در نهایت در سکانسی که تیر به مغز اون زن خالی میکنه .

هنوز باید منتظر چیزهای جدیدی بود که مارو درگیر این میکنه که ریک به کجا کشیده شده و این همه فداکاری و رسیدن به الکساندریا و نجات گروه چی شد ؟ و ریک تا کجا این قتل عام رو ادامه میده .

[Yellow King]

یعنی 1 هفته مارو معطل خودش نگه داشت واسه این؟!! بیننده رو واقعا گوسفند فرض میکنن هر قسمت 4 تا بازیگر اضافه میکنه 800 تا دیالوگ بهشون میده میگن تموم میشه آخر میکشه همشون رو! بدون اینکه هیچ پیشرفتی تو داستان داشته باشه فقط دارن کش میدن بیخود! نه تنها هیچ چیزی از نیگان نشون نداد بلکه اصن نزدیکش هم نشدن! من نمیدونم واقعا فازشون چیه... تنها نکته مثبت سریال همون 5 دقیقه اکشن بود که خوب کار شده بود وگرنه بقیه...

[.Ven0m.]

و باز هم بدعس بازیه کارول :|
موضوع اون عدد ها هم که مشخص شد..
مگی چقد وحشی شده :smiley10:
امیدوارم تموم شده باشه بحث نیگان دیگه :| ولی در کل آسون تر از چیزی بودن که فکرشو میکردم :/

چرا ادیب؟
به نظرم سریال یه شخصیت منفی(حداقل یک رقیب قابل برای ریک ، خود ریک که یه پا بدمن ـه d : ) خیلی وقته کم داره که ، شخصا دلم واسه گاورنر خیلی تنگ شده : |
نیگان تازه پتانسیل بالایی داره اونجور که من شنیدم...

[saeed_iri]

تا اینجا ما از نیگن و گروهش چیز بخصوصی ندیدیم. اگر یک بیننده که با واکینگ دد و سابقه کارکترها آشنایی نداشت این قسمت رو میدید، مسلما از ریک و گروهش متنفر میشد!
این قسمت هم اونجوری که اکثر دوستان رو تحت تاثیر قرار داده ، رو من اثر نگذاشت ، البته منکر این نیستم که هیجان بالایی داشت اما .، 7.5 نمره من به این قسمت هست.

[mohammad1992]

واقعا اپیزود فوق شاخی بود اون صحنه سوزاندن اون ادمها خیلی حالمو بد کرد مشخصه گروه نیگان یه جایی قایم شدن که دخل اینارو بیارن یا با کشتن چند نفرشون حقشونو کف دستشون بزارن این مو بلنده سیاه پوست اسمش بیفته نمیدونم چی بود اصلا زیاد نقشی نداره تا اون هست چرا شخصیتی مثل کارول .آبراهام.مگی حذف شه:Smiley35:ولی با اومدن عیسی همه چی بهم ریخت بعضی هاشون شکمشون گنده شده میرن کشتار میکنن راستی اون مرد که دستش زخمی بود بازیگر سریال بانشی حیف شد که حذف شد

[AdibTE]

چرا ادیب؟
به نظرم سریال یه شخصیت منفی(حداقل یک رقیب قابل برای ریک ، خود ریک که یه پا بدمن ـه d : ) خیلی وقته کم داره که ، شخصا دلم واسه گاورنر خیلی تنگ شده : |
نیگان تازه پتانسیل بالایی داره اونجور که من شنیدم...

نمیدونم، شایدم حق با تو باشه، ولی به قول دوستمون گروه ریک انقد خودشون منفی ـن که باید یه شصخیت مثبت اضافه کنن :|
در کل واسه این اون حرفو زدم چون بحث گاورنر رو خیلی طول دادن و واقعا کسل کننده شده بود.

[ali_n540]

رسما با دیدن این اپیزود و اپیزود قبل شخصیت های اصلی سریال تبدیل به شخصیت های منفی و منفور شدند و شاید الان تنها شخصیت مثبت سریال مورگان باشه یهر حال با وجود اینکه سریال کمی بهتر شده ولی فاصله زیادی با فصول 1 و 2 داره و به نظر می رسه هرگر این 2 فصل دیگر تکرار نمی شند. سریال کاملا از خوب به متوسط و معمولی تبدیل شده ولی خوب چون تو این ژانر رقیبی نداره باید باهاش سوخت و ساخت.

اضافه شده در : 9 minutes


گروه ریک کاملا وحشی ـه و من دارم لذت میبرم ، یاد سیر تحول والتر وایت میافتم وقتی میشینم سیر تغییر گروه ریک رو میبنیم !

به نظرم بین والتر وایت و سریال برکینگ بد با این سریال و شخصیت هاش فرسنگها فاصله هست البته اگر ژانر 2 سریال را فاکتور بگیریم. ولی بهر حال از نوع ضعیفش حرف شما صحیحه. فکر نکنم برکینگ بد به این زودیها تکرر بشه و بهترین سریال تاریخ tv چه از نظر بیینده ها و چه منتقد ها واقعا برازنده این سریاله.

[C4NOPUS]

والا من به شخصه تک تک دیالوگ هارو گوش دادم و کاملا هم لذت بردم ! همه ی دیالوگ ها هم با هدف و به جا و درست بود ، بازی ها هم عالی
خوش به حال شما که خوابت برد
اگه کلش هم اکشن باشه شما ایراد میگیری که چرا دیالوگ نداره همش اکشنه
یکم دیدتونو عوض کنید نسبت به سریال دیدن

[mamali vd]

ببخشید من قضیه دفترچه کارول متوجه نشدم
یکی بهم توضیح میده؟

[r-stark]

با اینکه دارن خیلی کشت و کشتار میکنن ولی مطمئنا بعداز اینکه با گروه نیگن رو برو بشن ببنده ها حق رو به گروه ریک میدن و اینکه هنوز شخصیت مثبتی هستن توی سریال چون این گروهی که از نیگن توی اون ساختمونی که ماهواره بالاش بود کشتن مشخص شد که چه ادم های سادیسمی و روانی هستن همون موقع که گلن میخواست طرف رو توی خواب بکشه بالای سرش عکس کسایی رو که کشته بود رو زده بود ادم یاد گروه داعش میافته من همون لحظه حس م نسبت به گروه ریک تغییر کرد اولش از کارشون بدم اومد ولی بعد که عکس ها رو دیدم بهشون حق دادم که این افراد رو اینجوری کشتن .

[A_TWD]

چرا میگید گروه ریک منفور شده؟؟؟ اونا کاریو کردن که باید میکردن ... همیشه همینه ... تلاش برای زنده موندن یعنی همین ... کارول رو مخ بود این قسمت و مگ جمعش کرد وگرنه الان هردوشون مرده بودن ... متوجه نمیشم تو یه قسمت چقدر شخصیت کارول تغییر کرد ، من که دلیل تغییرشو نفهمیدم

[New_Sense]

چرا میگید گروه ریک منفور شده؟؟؟ اونا کاریو کردن که باید میکردن ... همیشه همینه ... تلاش برای زنده موندن یعنی همین ... کارول رو مخ بود این قسمت و مگ جمعش کرد وگرنه الان هردوشون مرده بودن ... متوجه نمیشم تو یه قسمت چقدر شخصیت کارول تغییر کرد ، من که دلیل تغییرشو نفهمیدم


مساله منفور شدن به تغییر شیوه درگیری و جنگ ریک و گروهش برمیگرده ؛ اگر یادتون باشه ریک در تمامی فصلهای قبل و از اوایل فصل 6 که وارد الکساندریااا شد هدف تلاش برای زنده ماندن و انسان بودن در دنیایی که واکرها حرف اول رو میزنن و چیزی که بتونه اونااا رو زنده نگه داره بود / حتی اگر بخوام مثالی بزنم که بهتر متوجه بشید ارجاع میدم به فصلی که ریک زندان رو پیدا کرد و زندان شد اردوگاهش و بعد درگیر شد با گاورنر و منطقه ای که دست گاورنر بود ریک در اونجا چرا نرفت با گاورنر بجنگه ؟ و فقط رفت نیروهاشو ازاد کرد و برگشت ولی گاورنر رفت که زندان رو بگیره و زندان رو سر ریک خراب کنه و نکته جالب در اینجا بود که ریک به گاورنر که دشمن اصلیش بود پشت فنس پیشنهاد دوستی و مصالحت داد که بیایید همگی باهم زندگی میکنیم ولی در 2 لاین مختلف زندان . که گاورنر قبول نکرد و گفت باید بجنگیم چیزی که الان ریک احساس میشه دچارش شده .

رفته رفته این تغییر شخصیت ریک و گروهش رو ما داریم مشاهده میکنیم که چیزی که در فصل های قبل اساس بود یعنی ریک این قانون رو گذاشته بود تا زمانی که گروهی نخواد امنیت مارو به خطر بندازه و نخواد منطقه و اردوگاه مارو بگیره ما کاریش نداریم و نمیخوایم بجنگیم ولی میبیند در اینجا ریک دیگه به مساله جنگ در واقع یه مساله ساده نیگاه میکنه تا جایی که میگه ما راحت میتونید نیگان و گروهش رو بکشیم و برگردیم و حتی تاکید میکنه بر اینکه تمامی افراد رو بکشید بدون هیچ رحمی و این میشه نقطه عطف برای تغییر شخصیت یک قهرمان در ظاهر و یک ضد قهرمان در باطن . و چیزی که هشدار میده به واسطه کارول و مورگان و حتی گلن اینه که کشتن ادمها بدون هیچ ترحمی و فکری چقدر درست و یا غلط هست ؟

اینکه ما همگی ریک و تمامی گروهش رو دوست داریم شکی نیست ولی سوالی که پیش اومد در این اپیزود این بود که اون گروه خانمهااا خیلی راحت میتونستن یکی از 2 نفر یعنی مگی و یا کارول رو بکشن ولی اینکارو نکردن بازم ارجاع میدم به فصلی که نیروهای پلیس در ساختمون زندگی میکردن و بث و کارول رو گروگان گرفته بودن ولی ریک 3 نفر از پلیس هارو گروگان گرفته بود ولی به واسطه تفکر جمعی به حرف تایریس گوش داد و یکیشون رو نکشت (هرچند بالاخره با فرار یکیشون باعث شد ریک با ماشین بهش بزنه ) .

اینو دقت کن مگی تحت تاثیر فکر خودش اقدام به کشتن همه افراد نکرد و تاثیر حرفهای ریک باعث شد که مگی حتی به فکر فرزند داخل شکمش نباشه و خیلی راحت بگه خب بریم بکشیمشون .

[r-stark]

اینو دقت کن مگی تحت تاثیر فکر خودش اقدام به کشتن همه افراد نکرد و تاثیر حرفهای ریک باعث شد که مگی حتی به فکر فرزند داخل شکمش نباشه و خیلی راحت بگه خب بریم بکشیمشون .

شما هم داری همچین ریک رو میزنی زمین انگار باهاش خصومتی داری منم شما رو ارجاع میدم به اپیزودی که ریک با مسیح روبرو شد ، دوست عزیز اگه ریک اینقدر تغییر کرده چرا مسیح رو نکشت با اینکه ماشین پر از مواد غذایی رو فرستادن ته دریاچه ! چرا ریک امیدوار بود میتونه افرادی مثل مسیح رو بیاره پیش خودشون و گروهشون رو بزرگتر کنه ، چرا به گروه مسیح که این همه مواد غذایی در اختیار داشتن حمله نکرد و همه رو بکشه شما یه جوری میگی انگار ماشین ادم کشی شده این شخص !

تصمیم ریک از اینکه به گروه نیگن حمله کنه بخاطر تجربیات گذشته بود تجربیاتی که از گاورنر داشت تجربیاتی که از ترمینوس داشت به هرکی اعتماد کرد در اخر یا میخواستن مثل گاورنر بکشتشون یا مثل ترمینوس بخورنشون ، ریک هم وقتی دید نیگن بدتر از اون دو تجربه قبلی هستن چرا باید بزاره اول اونا دوباره بهشون حمله کنن و یه عده از افرادش رو بکشن ؟! خب ریک پیش دستی میکنه مگه بده ؟ وقتی رهبر گروه که نیگن باشه دنبال سر رهبر گروهی هست که بهشون اذوقه مفتی میده معلوم نیست که ادم خطرناکیه ؟

اینی هم که میگی مگی بخاطر حرف های ریک میخواست همه رو بکشه اصلا قبول ندارم اگه به این بود که باید همون شب با بقیه گروه میرفت و شروع به کشتار میکرد اما با کارول موند واسه نگهبانی ، اتفاقا مگی بخاط بچش و گلن و باقی گروه اونا رو کشت که تهدید واسشون نشن .

[New_Sense]

شما هم داری همچین ریک رو میزنی زمین انگار باهاش خصومتی داری منم شما رو ارجاع میدم به اپیزودی که ریک با مسیح روبرو شد ، دوست عزیز اگه ریک اینقدر تغییر کرده چرا مسیح رو نکشت با اینکه ماشین پر از مواد غذایی رو فرستادن ته دریاچه ! چرا ریک امیدوار بود میتونه افرادی مثل مسیح رو بیاره پیش خودشون و گروهشون رو بزرگتر کنه ، چرا به گروه مسیح که این همه مواد غذایی در اختیار داشتن حمله نکرد و همه رو بکشه شما یه جوری میگی انگار ماشین ادم کشی شده این شخص !

تصمیم ریک از اینکه به گروه نیگن حمله کنه بخاطر تجربیات گذشته بود تجربیاتی که از گاورنر داشت تجربیاتی که از ترمینوس داشت به هرکی اعتماد کرد در اخر یا میخواستن مثل گاورنر بکشتشون یا مثل ترمینوس بخورنشون ، ریک هم وقتی دید نیگن بدتر از اون دو تجربه قبلی هستن چرا باید بزاره اول اونا دوباره بهشون حمله کنن و یه عده از افرادش رو بکشن ؟! خب ریک پیش دستی میکنه مگه بده ؟ وقتی رهبر گروه که نیگن باشه دنبال سر رهبر گروهی هست که بهشون اذوقه مفتی میده معلوم نیست که ادم خطرناکیه ؟

اینی هم که میگی مگی بخاطر حرف های ریک میخواست همه رو بکشه اصلا قبول ندارم اگه به این بود که باید همون شب با بقیه گروه میرفت و شروع به کشتار میکرد اما با کارول موند واسه نگهبانی ، اتفاقا مگی بخاط بچش و گلن و باقی گروه اونا رو کشت که تهدید واسشون نشن .



با اینکه نظرتون رو خیلی خوشم اومد :Smiley36:

ولی باید بگم که من ریک رو زمین نزدم اگر دقت کرده باشید از فصل های قبل شاید جزو معدود کسایی بودم که میگفتم سریال داره پیشرفت میکنه و یه چیزی که واسم مهمه توی نقد جنبه طرفداری از یه شخصیت و یه فیلم و جربان رو میزارم کنار و جنبه های مثبت و منفی رو میبینم اینکه ریک شخصیتش تغییر کنه به نظر من برعکس میتونه واسه سریال جذاب باشه و شاید داستان رو بهتر هم کنه ولی خب با تمامی اشاراتی که کردم از فصل های قبل و قسمت های قبل نظرم این تغییر شخصیت و رویه ریک و گروهش بود ولی خب تا پایان فصل و نتیجه گیری همه چی در حد حدس و گمان هست شاید اپیزود بعدی همه دیدگاه ها رو تغییر بده .

در مورد اینکه مسیح رو نکشت باید بگم که من توضیحات کاملی در مورد اون اپیزود دادم توی تایپیک های قبل اول اینکه مسیح سرش آسیب دید شاید اگر آسیب نمیدید ریک دست پاش میبست و توی جنگل ولش میکرد و هزاران شاید دیگه ولی چیزی که نمود پیدا کرد از همین یکی دو اپیزود اخیر شروع شده . و اینکه ریک امیدوار نیست که مسیح رو بیاره پیش خودش تا الانم اشاره ای نکرده که مسیح رو میاره توی گروه خودش ؛ مسیح در اصل فقط ناظر بود که حالا خودش خواست بمونه و به ریک کمک کنه . (البته هنوزم شخصیت مسیح واسه من مرموزه) ریک توی منافع اکساندریا قرار گرفت که یا باید اذوقه برای الکساندریا بیاره یا بیخیال بشه در ضمن ریک خیلی راحت چاقو توی گلو یکی از همون ادمای مسیح هم فرو کرد و با خونسردی هم گفت مگه چیشده شما همون اپیزود رو نیگاه کنید کافی بود مسیح دخالت نمیکرد ریک و بقیه تمامی اون ادمای مسیح رو میکشتن .

و سوال من به شما اینه ؛ آره ریک میخواست پیش دستی کنه ولی آیا توی جنگ پیش دستی باید کرد ؟ ایا جون خودش و ادماش مهم نیست که بخواد پیش دستی کنه ؟ ایا برای جنگ باید پیش قدم شد ؟ جنگی که در مرحله اول تهدیدی واسه ریک هنوز مطرح نشده .

از کجا معلوم همین کشتار باعث یک اتفاق بسیار وحشتناکی واسه ریک و گروهش نشه ؟ پیش دستی در صورتی اهمیت پیدا میکنه که ریک نیگان رو پیدا کنه و نیروهاش رو بسنجه و به این برسه که خب اگر من مثلا 100 نفر رو کشتم پس نیگان و افرادش رو کشتم ولی ریک هنوز حتی به نیگان نزدیک نشده و همینجور ادم داره میکشه به امید اینکه خب نیگان پس داخلشون بوده و کشتتش و داستان تموم شده ؛ تا جایی که تمسخر امیز از اون یارو میپرسه نیگان توی خوابگاه بود که یارو میگه اره و نه و نیگان همینجا بود و همونجا و هنوز ریک مونده که این همه ادم کشته ولی نیگان رو نکشته ؛ خب توی این وضع احساس میکنم ریک جای پس پیش نداره پس باید بجنگه تا اخر ؛ شاید تا جایی که یا کامل نابود کنه نیگان رو یا خودش کامل نابود شه .

مساله من سر کشتن غیر انسانی بود که در 2 اپیزود بهش اشاره شده . یکی کشتن ادما در خواب و دوم اتیش زدن ادما در طبقه کشتار که به نظر شما چی رو به ما میخواد نشون بده ؟
به نظر من همین تغییر شخصیت ریک و گروهش رو نشون میده . همین کشتن و قتل در کمال خونسردی رو نشون میده و چیزی که کارگردان و نویسنده ها خیلی حرفه ای روش کار کردن اینه که خودشون رو کنار کشیدن و ما بیننده ها رو گذاشتن قاضی که قضاوت کنیم . در جایی یه کاری میکنن که ما حق بدیم به ریک و در جایی یه کاری میکنن که دلمون واسه نیگان و اون ادما بسوزه .

شما اپیزود 12 رو کامل دقت نکردید برعکس مگی میخواست بره کمک ریک و گلن اونارو بکشه توی خواب که کارول جلوش رو گرفت وگرنه مگی هم به گروه خواب مرگ میپیوست و ادما رو توی خواب میکشت.


* ببخشید من در بعضی موارد اصطلاحاتی رو خودم از خودم میسازم و میگم مثل خواب مرگ که گروه ریک رو توی اون اپیزود گروه خواب مرگ نامیدم .:Smiley69:

[r-stark]

در مورد اینکه مسیح رو نکشت باید بگم که من توضیحات کاملی در مورد اون اپیزود دادم توی تایپیک های قبل اول اینکه مسیح سرش آسیب دید شاید اگر آسیب نمیدید ریک دست پاش میبست و توی جنگل ولش میکرد

توی همون پمپ بنزینی که ریک و دریل با مسیح رو به رو شدن این ریک بود که اول تفنگش رو آورد پایین بعد هم ازش سوال معروفش رو پرسید که چندتا واکر و ادم کشتی که دریل باهاش مخالفت کرد .
شما دیالوگ دریل رو یادت هست گفت میتونیم بالای یه درخت بزاریمش تا خودش به هوش بیاد ؟ شخصی که میتونه اونجوری ماشین رو بدزده و با دست و پای بسته بره رو سقف ماشین نمیتون از خودش مراقبت کنه ؟ پس اصرار ریک واسه چیه که با خودش میبرتش ؟ یه امیدی بهش داره و اینکه ریک 8 قسمت اول این فصل خیلی تغییر کرده بود به هیچ کس دیگه اعتماد نداشت ولی رفته رفته دوباره داره میشه مثل قبل که به دیگران بی اعتماد نباشه اما نه مثل قبل اینکه به ترمینوس پا بزاره ( و اینکه حتما دیالوگ هایی که بین ریک و دریل توی ماشین رد و بدل شد موقعی که مسیح رو میبردن به الکساندریا رو دوباره بخون و ببین ) .



و سوال من به شما اینه ؛ آره ریک میخواست پیش دستی کنه ولی آیا توی جنگ پیش دستی باید کرد ؟ ایا جون خودش و ادماش مهم نیست که بخواد پیش دستی کنه ؟ ایا برای جنگ باید پیش قدم شد ؟ جنگی که در مرحله اول تهدیدی واسه ریک هنوز مطرح نشده .

از کجا معلوم همین کشتار باعث یک اتفاق بسیار وحشتناکی واسه ریک و گروهش نشه ؟

شما وقتی تو این دنیایی که داری زندگی میکنی وقتی گروه های دیگه با اینکه بهشون لطف میکنی جونشون رو نجات میدی با اینکه بهشون پیشنهاد صلح میدی (گاورنر) در آخرش چی گیرت میاد سر بریده شده هرشل چشم نابینا شده پسرت ، کشته شدن خواهر مگی ، کشته شدن نوح یه رهبر تا کجا میتونه جون خودش و دیگران رو به خطر بندازه اونم توی دنیایی که هیچ قانونی درش نیست باید بازم صبر کنه دیگران اول اسلحه رو از غلاف در بیارن اونم گروهی مثل نیگان ؟ که افرادی که دارن در حقش لطف میکنن رو گروگان بگیره تا یکی واسش سر رهبر رقیب رو بیاره آیا این خواسته منطقی ه ؟

توی گروه ریک همه به هم وابسته هستن و پیوند عاطفی و حس مسئولیت درشون موج میزنه مثل یه خانواده و ریک فکر نکنم هیچ وقت بخواد جون افرادش رو به خاطر هیچ و پوچ به خطر بندازه .
چه توی دنیای واقعی و چه توی دنیای کمیک اخرالزمانی ، تا زمانی که چیزی رو از دست ندی چیزی به دست نمیاری پس بالاخره بخاطر به دست اوردن مایحتاج خودشون باید توی کاری که تبحر دارن قدم بزارن اونم مبارزست نه با آدم خوبا بلکه آدم بدای دنیاشون ... .




مساله من سر کشتن غیر انسانی بود که در 2 اپیزود بهش اشاره شده . یکی کشتن ادما در خواب و دوم اتیش زدن ادما در طبقه کشتار که به نظر شما چی رو به ما میخواد نشون بده ؟

کدوم فردی که عقل سالمی داشته باشه همچین عکس هایی رو بالای تختش میزنه غیر اینکه بیمار باشه حالا بماند که رئیس شون دیگه باید چه فردی باشه ...

http://8pic.ir/images/elg7bzdo447pie5bz8sz_thumb.jpg (http://8pic.ir/viewer.php?file=elg7bzdo447pie5bz8sz.jpg)

http://8pic.ir/images/oykk5r248vtixdqryucd_thumb.jpg (http://8pic.ir/viewer.php?file=oykk5r248vtixdqryucd.jpg)



به نظر من همین تغییر شخصیت ریک و گروهش رو نشون میده . همین کشتن و قتل در کمال خونسردی

من که خونسردی توی شخصیت ها ندیدم همشون عذاب وجدان گرفته بودن و از خودشون متنفر شده بودن یا کارول که توی این اپیزود اصرار داشت اون زنه رو نکشه و بهش میگفت فرار کن این کجاش خونسردیه ؟