Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود پنجم

[Katy Perry]

http://picoup.ir/images/12585061784674588967.jpg

Season 6, Episode 5, The Door
فصل ششم, قسمت پنجم, در

http://tvworld.info/images/smilies/2015/source/IMDb6.png (http://www.imdb.com/title/tt4283028/?ref_=ttep_ep5)

خلاصه داستان اين قسمت : تیریون به دنبال متحدی عجیب است. برن بسیار می‌آموزد. برین به ماموریتی می‌رود. به آریا شانسی داده می‌شود تا خودش را اثبات کند. و هودور ...

http://tvworld.info/images/smilies/2015/downloadtopic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46523&goto=newpost) http://tvworld.info/images/smilies/2015/sub-topic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46543&goto=newpost)
ویرایش مدیریت:
لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی

[hamidreza272]

یکی بیاد این قسمت 5 نقد کنه.خیلی اپیزود سنگینی بود!!!!!!

[farzinawsome12]

دوستان لطفا در رابطه با قسمت پنجم تا فردا صبر کنید و چیزی رو از داستان حتی اشاره غیر مستقیم ننویسید:Smiley104:
یکی از دوستان دیده بود خیلی تعریف میکرد،تا فردا صبر کنید با کیفیت خوب و زیرنویس میبینیم و لذت میبریم

[hamidreza272]

من دانلود کردم دیدم.اما کیفیت پایین بود بعضی جاهاش متوجه نشدم.اما بدون شک بهترین اپیزود سریال بود از اول تا الان

نمره این قسمت نمیشه 10 داد باید 15 داد از 10 خیلی عالی بود

[AR!@N]

انقدر خوب بود که میتونست به راحتی یک "قسمت 9" باشه.

Hold the door

[Hound]

مخم جر خورد سر این اپیزود:Smiley10: خدایا این چی بود دیگه! هنوز لذتشو می تونم حس کنم بعد از گذشت چندین ساعت از دیدن اپیزود. فقط کیفیت نسخه لو رفته خیلی پایینه. اینو باید
دوباره با کیفیت web-dl 10bit 1080p ببینم.

[hamidreza272]

اون تیکه ک فرزندان جنگل شمشیر رد کردن من متوجه نشدم.قصدشون از تبدیل کردن اون ادم به وایت واکر چی بود؟! اگه هدف کشتنش بود خوب راحت میکشتن.بعدشم اینجا برای اسپویل کردنه فکر کنم!! کسی اسپویل دوست نداره خب نیاد!!

[тнor]

اون تیکه ک فرزندان جنگل شمشیر رد کردن من متوجه نشدم.قصدشون از تبدیل کردن اون ادم به وایت واکر چی بود؟! اگه هدف کشتنش بود خوب راحت میکشتن.بعدشم اینجا برای اسپویل کردنه فکر کنم!! کسی اسپویل دوست نداره خب نیاد!!
به بران گفت که چون انسان ها داشتن جنگل ها رو از بین میبردن و اونا رو نابود میکردن برای مقابله با انسان ها اینا رو ساختن

[abbas stannis]

http://s7.picofile.com/file/8252507934/%D9%87%D9%88%D9%88%D9%88%D9%88%D8%AF%D9%88%D9%88%D 9%88%D8%B1jpg.jpg

[klax0n]

دلم کباب شد
گلوم رو بغض گرفته
نفسم بالا نمیاد

[Hound]

10/10
چی بگم ؟!

[.Ven0m.]

خیلی خوب بود .
اون سکانس های بخش آهن زاده ها فوق العاده اپیک بودن . کف و خون قاطی کردم ، تاجگذاری به این مشتی ـی ندیده بودم ، خیلی خوب بازی میکنه شاه جدید Iron Born ها واقعا مشتی ـه. کلا گریجوی ها بد اومدن رو دورر:Smiley30:...
کلا قوی بود اپیزود ، و جزو مهم ترین اپیزود های تاریخ سریال .
اون آخر هم هودور ، علیت معکوس؟! یعنی کارای که در آینده میکنیم رو گذشته تاثیر میزاره؟:Smiley39: به هر حال 11/10

[тнor]

فقط میتونم بگم از این قسمت یکی از بهترین قسمت ها و در عین حال ناراحت کننده ترین قسمت های سریال برای من بوده
واقعا زیبا بود
فقط من در عجبم هودور عزیز فدا شد تا اینا بتونن در برن اما تا کی میتونه در رو نگه داره و اینکه برن به هوش هم باشه پا نداره که راه بره
چطوری میخواد از اونا فرار کنه
حتی اگه یه روز هم از اونا جلوتر باشن باز این موجودات خستگی ندارن که راحت میتونن بهشون برسن
در کل منظورم اینکه منتظرم ببینم چطوری نجات پیدا میکنه







:Smiley24::Smiley24: r.i.p hodor :Smiley24::Smiley24:

[.Ven0m.]

خیلی خوب بود .
اون سکانس های بخش آهن زاده ها فوق العاده اپیک بودن . کف و خون قاطی کردم ، تاجگذاری به این مشتی ـی ندیده بودم ، خیلی خوب بازی میکنه شاه جدید Iron Born ها واقعا مشتی ـه. کلا گریجوی ها بد اومدن رو دورر:Smiley30:...
کلا قوی بود اپیزود ، و جزو مهم ترین اپیزود های تاریخ سریال .
اون آخر هم هودور ، علیت معکوس؟! یعنی کارای که در آینده میکنیم رو گذشته تاثیر میزاره؟:Smiley39: به هر حال 11/10

[hamidreza272]

ولی یکم پیچیده شد.چطوری اینده ی فرد رو گذشتش تاثیر میزاره!! و اینکه کلاغ سه چشم میدونست وایت واکرها وارد شدند اما برن رو برنگردوند!.و خیلی راحت مرد.حداقل ی چیزی میگفت به اون رهبر وایت واکر ها! و اون کسی که کشتنش فرزندای جنگل کی بود؟! فکر نمیکنم ی ادم رندوم بوده باشه.

[.Ven0m.]

خیلی خوب بود .
اون سکانس های بخش آهن زاده ها فوق العاده اپیک بودن . کف و خون قاطی کردم ، تاجگذاری به این مشتی ـی ندیده بودم ، خیلی خوب بازی میکنه شاه جدید Iron Born ها واقعا مشتی ـه. کلا گریجوی ها بد اومدن رو دورر:Smiley30:...
کلا قوی بود اپیزود ، و جزو مهم ترین اپیزود های تاریخ سریال .
اون آخر هم هودور ، علیت معکوس؟! یعنی کارای که در آینده میکنیم رو گذشته تاثیر میزاره؟:Smiley39: به هر حال 11/10

[тнor]

خوشم اومد کل ناوگان به حرف ملکه شون عمل کردن و از جزایر اهن رفت




:(r.i.p hodor:(

[Jon Stark]

http://s7.picofile.com/file/8252507934/%D9%87%D9%88%D9%88%D9%88%D9%88%D8%AF%D9%88%D9%88%D 9%88%D8%B1jpg.jpg

عباس جون حداقل مخفیش میکردی :Smiley19:

میگم برای استنیس هم باید یه دونه از اینا درست کنی :d:d

[iran9win]

چندتا سوال :

1- چرا سانسا به جان راجع به بیلیش دروغ گفت؟؟؟ سر اون تیکه اخر بیلیش که گغت برادر ناتنی ؟؟؟

2-منظور از سکانس هودور چی بود؟؟؟؟ یعنی بازم ممکنه بفهمیم خیلی از واقعیتهای فعلی سریال نتیجه دخالت برندون تو گذشته است؟؟

3- چنتا دایرولف دیگه زنده مونده؟؟؟؟

[Sherlock]

چرک و خون قاطی کردم، این دیگه چی بود؟ :Smiley10:
یعنی قشنگ سر هر تیکه هنگ می‌کردم پاز می‌زدم یه خورده فکر و تحلیل می‌کردم بعد ادامه می‌دادم. خیلی سنگین و عالی بود.
خب ظاهراً پیچش‌های زمانی و مقوله‌ی شکست زمان و دست بردن توی اون هم به سریال اضافه شد. حالا به قول یکی از دوستان برن چطوری می‌تونه نجات پیدا کنه؟ این جوری که اینا مصمم داشتن تعقیبش می‌کردن امیدی نیست. آخرشم نفهمیدم توی اون ویژن دوم برن که رفت پیش نایت کینگ و مارکش کرد، اون‌جا آینده بود یا گذشته؟ چجوری تصادفاً همه همون‌جا بودن؟
هودور و البته سامر نازنین کشته شدند. دایرولف‌ها برخلاف کتاب که به نظرم نقش خیلی مهمی دارن تو سریال راحت دارن می‌میرن!
الان با شرایط فعلی که برن هنوز نمی‌دونه برای مبارزه با اینا چه غلطی باید بکنه به نظرم دو تئوری می‌رسه:
۱- یه جوری همه‌ی اینا سر کاری باشه که خیلی بعیده و همه رو شاکی می‌کنه.
۲- کلد هندز وارد داستان بشه و برن رو نجات بده. احتمالاً بعداً هم خودش اطلاعات لازم رو به برن بده.

صحنه‌های پایک هم خیلی خوب کار شده بود.
فعلاً در همین حد...مغزم هنوز هنگه.


کلاغ سه چشم میدونست وایت واکرها وارد شدند اما برن رو برنگردوند!.و خیلی راحت مرد.حداقل ی چیزی میگفت به اون رهبر وایت واکر ها! و اون کسی که کشتنش فرزندای جنگل کی بود؟! فکر نمیکنم ی ادم رندوم بوده باشه.
شاید می‌دونست، شایدم نمی‌دونست ولی برن باید توی اون ویژن می‌بود تا اثر خودش رو روی هودور بذاره.


3- چنتا دایرولف دیگه زنده مونده؟؟؟؟
۲ تا :Smiley24: گوست (دایرولف جان) و نایمریا (دایرولف آریا)

[mehrdad_dvd]

عالی بود ...بعد از اپیزود سوم که یکمی آروم و معمولی بود و اپیزود چهار که چند تا صحنه خوب داشت این قسمت ترکوند...همه چیش سورپرایزبود ...از زود اومدنش تا خودش....زنرنویس ای خوووووودا مشه امشب بیاد؟

[lady snow]

1- من با همه وجودم با همه وجودم سکانس آخر گریه کردم. اصن تا یه ساعت هنگ بودم
کی فکرشو میکرد معنی هودور این باشه؟؟ کی فکرشو میکرد

2- این اپیزود عالی بود عالی. کلی گره داستان رو باز کرد و در عین حال کلی گره به داستان اضافه کرد
یعنی هوردور از سن بچگی تربیت شده بود واسه این لحظه؟ یا اینکه برن میتونه روی گذشته تاثیر بزاره؟ واسه همین تو سکانس برج لذت ند صدای برن رو شنید؟ بچه های جنگل پادشاه زمستان رو بوجود آوردن؟ اون یارو همون استارکه بود که آدر شده؟ آیا پادشاه فقط واسه کلاغ سه چشم اومد و برن رو ول میکنه؟ یا اینکه میرن دنبالش بکشنش بعد یه شخص جدید وارد داستان میشه و برن رو نجات میده؟
مخم هنگه توش پر از سواله:Smiley14:

3- من از سکانس اولی که خواهر تیون وارد سریال شد عاشقش شدم. امروز با این حرکتش دیوونه وارتر عاشقش شدم. ای ول دختر حقته پادشاهه آهن زادگان باشی:Smiley41:

4- سانسا میخواد چیکار کنه؟؟؟؟ لرد بیلیش میخواد جان اسنو رو از دور خارج کنه. سانسا احمق امیدوارم با ندونمکاری گور این نصفه برادرت رو هم نکنی مث بقیه:Smiley104::Smiley18:

5- آریا وارد میشود. :Smiley35:بینم چیکار میکنی دختر. لرد فری و لرد بیلیش رو گذاشتم واسه تو. بزن بترکونشون:Smiley36:

6- درست زمانی که برای رفتن جان از کسل بلک خوشحال بودم لبخندم خشکید. خعلی برای هودور گریه کردم. گوله گوله اشک ریختم. اون آهنگ لعنتی شمال رو آدم وسط عروسی بشنوه گریش میگیره وای به اینکه روی همچین سکانسی بشنوی. سامر هم به خاطرات پیوست. :Smiley96:
10/9

[KEVIN GARVEY]

یکی از فرضیه هایی که در مورد هودور اومده بود همین جریانی بود که اتفاق افتاد . یعنی با مغز بری تو شیشه . کی بوده همچین فرضیه ای رو داده .


تمام این اپیزود سزشار از هیجان بود . خوبیه این فصل اینه که اسپویلی در کار نیست و راحت میشه به هیجان اکمل رسید . بزم عجببب اپیزودی بود. زیرنویس بیاد بهتر میشه درک کرد .

ویژنی که برن داشت میدید آخر اپیزود و چرا باید اونجا میرفت و استاد اونو اونجا برده بود سر این بود که میخواست جریان هودور رو بهش یاداوری کنه حتما.


پ ن . هنوز تو کف اون فرضیه ام در مورد هودورم. و فرضیه ای که میگفت شاه شب همون برادر ند استارکه . البته هموز زیرنویسشو ندیدم ولی فکر میکنم خودش باشه .
الان بیچاره مارتین واسه کتابش ایده کم نمیاره به نظرتون . این همه تحلیل و فرضیه که لا اقل یکی درسته . چجوری مارتین میخواد بقیه رو بنویسه خدا عالمه .

[klax0n]

سکانس دنریس خیلی احساسی بود، راحت میتونستی باهاش اشک بریزی! میخواستم به عنوان بهترین سکانس این قسمت معرفیش کنم

ولی هودور تهش بود
خیلی خوب از آب در اومده بود
اصلا اون موقع به این فکر نمیکردم که کلاغ سه چشم که میدونست پادشاه شب میاد چرا برن رو برد وینترفل گردی
یا اینکه برن چطوری صدای میرا رو شنید
یا اینکه چطور دوتا هودور به هم متصل شدن
یا اینکه چرا اون وایت واکر با نیزه اون دختره کشته نشد ولی نیزه میرا پودرش کرد (هر دو هم فکر کنم درگون گلس بود)
و چراهای دیگه‌ای که هیچ کدوم برام مهم نبود
خیلی خوب بود

اولش هر لحظه آرزو میکردم سانسا بده سر بیلیش رو قطع کنن ولی میدونستم هنوز نمیتونه از این کارا کنه
بازم خوب شد که زیاد محلش نزاشت
ولی بیلیش آخر هم حرفش رو زد و به نظرم یه نقشه‌ای داشت و با همون یه جمله به هدفش میرسه به زودی
اصلا نفهمیدم چطوری به این سرعت اومد کسل بلک!

تورمند که دیگه تو این قسمت عقل و هوش از سرش پریده بود فقط داشت تو رویاهاش با بریین سیر میکرد!

جزایر آهن خوب بود ولی با بازیگر یورن زیاد حال نمیکنم به نظرم صداش برای این کار مناسب نیست
رجز رو انصافا فقط سر الیسر خوب میخوند، خیلی با تن صداش حال میکردم
ولی این بازیگر یورن اصلا نمیتونست محکم و کوبنده رجز بخونه

آریا هم از چند قسمت میخواستم یه حرف بزنم یادم میرفت این قسمت دیگه واقعا باید بگم!
اون دختره چرا انقدر عقده‌ای‌ هست؟ یعنی عقده‌ای ترین شخصیتی که تو فیلم دیدم خودشه
دلم میخواد آخرش به دست آریا پوست صورتش کنده بشه!

تیریون هم خوب بود ولی معمولی بود

از نکات خوب دیگه هم نبودن کینگزلندیگ، دورن و سم بود
از نکات منفی هم نبود رمزی

فردا خیلی کار داشتم خیلی خوب شد لیک شد!

۹/۱۰

[abbas stannis]

فعلا چن تا نکته کنکوری در مورد صحنه های آخر این اپیزود تا زیرنویس بیاد :دی

اون چیزی که پشت شاه شب بود ، شیپور زمستان نبود. در واقع تو تریلر ها جوری میدیدیم که انگار شیپوره. ولی دیدیم که سلاح مخصوصشه که شبیه تبره !

وقتی آدرها میان هوا به شدت سرد میشه. میرا داشت با هودور صحبت میکرد و وقتی متوجه شد که بخار از دهنشون داره بیرون میاد و هوا سرد شده، فهمید که بیرون خبرایی هست و دوید سمت در غار.

شاه شب یه حرکت خفن زد و زمین رو لمس کرد. مشخصه که طلسم غار فرزندان جنگل رو شکوند. چون در اپیزود آخر فصل چهار دیدیم که وایت ها نمیتونستن وارد غار بشن و متلاشی میشدن.

نحوه از بین رفتن وایت واکرها ( آدرها) و وایت ها(لشگر مردگان) رو دوباره دیدیم: آتش روی آدرها تاثیری نداره. اما باعث از بین رفتن مردگان میشه. آدرها فقط با دراگون گلس(شیشه اژدها) و فولاد والریایی نابود میشن. اما لشگر مردگان با شمشیر معمولی و آتش از بین میرن.

[1919]

درباره اپیزود:
1. بیلیش احتمالا داره به سانسا دروغ میگه و قضیه اصلی یه چیز دیگست
2. حالا چرا سانسا به جان دروغ گفت هم جالبه
3.بازسازی داستان ند و رابرت هم فوق العاده بود که تحت الشعاع رفت
4.اولین اسپویل بزرگ هم این بود که children اولین وایت واکر رو برای مقابله با first man از انسانها ایجاد کردن که احتمالا نایت کینگ بوده همین فرد و بعدا برعلیه خودشون شدن
5.قضیه گریجویها هم خوب و زیبا و سریع پیش رفت
6. نکته منفی باز هم دست جورا بود.....ول کن دیگه هر قسمت....
7.باز هم یک شمه ی دیگه از توان کشیشان خدای اتش رو دیدیم
8.دست برندون ابی شد.... حالا همین طور می مونه ایا؟......ضرری نداره؟
9.اد هم فرمانده دیواری شد که محافظ نداره دیگه...
10. نایت کینگ جادو ورود به غار رو شکوند
11.وایت واکره محافظ داشت که با دراگون گلاس نمرد که میرا زد تو سرش
12.hold the door
برن در گذشته یه ماموریت به هودور داد نه اینکه از اینده بره . در گذشته گذشته رو نوشت .
حالا یک نکته اخلاقی میمونه اگه هودور رو داشت در الان کنترل می کرد اون رو برای خودش فدا کرد یعنی یک انسان رو؟
و اینکه 50 سال از عمر یه فرد رو تباه کرد که بعدا خودش فرار کنه؟ اون هم به علت اشتباهی که خودش کرده بود....

اضافه شده در : 4 minutes

یه چیز خیلی مهم :
لطفا با دقت بخونید:
توی بعضی سایتهای معتبر سریال از جمله winteriscoming به هیچ وجه کامنت ها رو نخونید چون گویا خلاصه ای از کل سیزن لو رفته و راجع به اون بحث می کنن ( خصوصا تو تاپیک این قسمت )
من خودم در بعضی اتفاقات قربانی شدم
به هیچ وجه نخونین نظرات رو

[yaldakh]

بچه ها این لینکی که اومده کیفیت خوبی داره ؟؟؟

[.Ven0m.]

بچه ها این لینکی که اومده کیفیت خوبی داره ؟؟؟

یه 6 7 ساعت دیگه کیفیت عالی میاد صبر کن به نظرم

---

بهترین سکانس تاجگذاریی که تا حالا تو سینما یا تلویزیون دیده بودم ، یعنی انقدر اپیک در اورده بودنش کف و خون قاطی کردم سیستمم بهم ریخت ، بخش آهن زاده های خیلی خیلی جذاب شده همشون قشنگ بازی میکنن اتمسفر محیط و اینا هم عالیه ، بین خدا های وستروس ـو ایسوس ـو اینا ، خدای اینارو خیلی دوس دارم

[hamidreza272]

ی چیزی دقت کردید؟! summer is gone.winter is come!!!!!
یعنی رو انتخاب اسم این دایرولف ها هم از روز اول فکر شده.من فکر میکردم این وایت واکرها فقط جاهای یخبندان هستن.اما اینا هر جا میرن یخبندان میشه.الان دیگه این احتمال وجود داره نصف خرابکاریای موجود کار برن باشه تو گذشته و حال و اینده.

[Maa vampire]

سلام علیکم. من این سریال چند سال پیش تا فصل سه دیدم البته همچین یادم نیست نمیدونم شاه رو کشتن اون دختره آریا فرار کرد جان اسنو رفت به پشت یخبندان و اینجور داستانا
ادامه ش رو بینم ارزش داره؟
البته اگه لطف کنین بگین تا آخر فصل سه چی شد ممنون میشم چون همونطور که گفتم یادم نیست زیاد

[T-REX]

بالاخره یه قسمت که بشه بهش 10 داد پیدا شد. دیدن این قسمت با کیفیت کثیف هم جذابیت های خودش رو داشت.

نمایشنامه خیابونی که تو وستروس راه انداخته بودن یکی از جذاب ترین بخش های این قسمت بود. یه نمایشنامه شاد و خنده دار در کنار صورت بغض کرده آریا.

با این سرعتی که سریال در پیش گرفته احتمالا باید به زودی شاهد حضور دنریس وسط کینگز لندینگ باشیم. بهترین قسمت جزایر آهن هم بود. باید دید یارا با ناوگانش کجا می خواد بره. آیا احتمال داره با جان برخورد کنه یا نه! کاراکتر یارا حرف نداره ولی عموش اون کاریزمای لازم رو برای این بازیگر نداره .

وارگ تو وارگ شده بود. مثل فیلم inception که از یه لایه می رفتن به لایه دیگه. قسمت اخر فصل قبل بود که کلاغ سه چشم به بران گفت: .You will never walk again, but you will fly فکر کنم الان دیگه وقتش باشه.

باید نشون بدن که چه طوری موجود ساخته دست فرزاندن جنگل از کنترلشون بیرون اومده؟

[naafas]

لینک باکیفیت و اصلی رو قرار نمیدید؟هر هفته تا این ساعت گذاشته بودید

[Sir Nikk]

اپیزود طوفانی و محشری بود
همونجور که فکرش رو میکردم،فصل شش خیلی خوب شده خیلی. با اینکه دیگه از کتاب مستقیم پیروی نیمی کنه d&d کارشون رو فوق العاده انجام دادن.
این اپیزود به شخصه غم انگیز ترین اپیزود برای من بود، حتی از مرگ ند استارک و راب هم مرگ کاراکتر دوست داشتنی خودم هودور زجر آور تر بود
خوبی های این اپیزود خیلی زیاد هستن خیلی دوستان هم کامل توضیح دادن اما به تفکیک می خوام نمره بدم
ملاقات بیلیش و سانسا خوب بود و نشون داد سانسا داره پخته میشه و با دادن ردا استارک ها مثل پدرش به جان زیاد با حرف های بیلیش تأثیر نگرفته اما دروغش ...
بخش آریا و فهمیدن اینکه خدای بی چهره و یارانش چجوری به وجود اومدن و اینکه آریا برای اینکه به اونها تبدیل بشه باید دست رو دلش بزاره خوب بود
بخش برن و کودکان جنگل عالی بود و نشون دهنده کلی راز بود
بخش تاج گذاری تخت نمک هم عالی بود و باید ببینیم یارا و تیون به کجا می رن، آیا اونها هم به سانسا متصل میشن؟؟؟
بخش احساسی دنریس و جوراه هم خوب بود و بعد از چند قسمت باز هم میگم به شخصه یه بخش خوب و جالب از دنیرس و دوستان دیدیم
بخش سوپر عالی من ملاقات تیریون و بانوی سرخ کیناوارا بود، و اینکه چند راز دیگه به داستان اضافه شد از جمله با بریدن آل... واریس چه اتفاقی افتاد؟؟؟(نمی خوام اسپویل کنم چون اینجا جاش نیست)
شاه شب برن رو هم لمس کرد و باید ببینیم در آینده چه اتفاقی میوفته
بخش کسل بلک خوب بود و نشون داد که جان وسانسا دارن یار جمع میکنن، حرکتای تورموند عالیه عالی، ردای استارک ها هم به جان عزیز که مثل پدر بزرگش موهاشو درست کرده خیلی میومد
و بخش آخر
واقعا تیکه جادویی این اپیزود و چقدر انتهای دردناکی بود، من هودور رو خیلی دوست داشتم، اونجا که میرا بهش سوسیس خوردن رو یادآوردی کرد چه ذوقی می کرد
و اینکه هودور دوست داشتنی هم مثل سامر رفت و بر می گردن اما اینبار به صورت واکر
باز هم یه دایروولف مرد
اپیزود محشری بود
اگر کل اپیزود افتضاح بود و فقط تیکه آخر رو داشت من 10/10 رو می دادم
اما باید بگیم کل اپیزود محشر بود
10/10

اضافه شده در : 7 minutes


سلام علیکم. من این سریال چند سال پیش تا فصل سه دیدم البته همچین یادم نیست نمیدونم شاه رو کشتن اون دختره آریا فرار کرد جان اسنو رفت به پشت یخبندان و اینجور داستانا
ادامه ش رو بینم ارزش داره؟
البته اگه لطف کنین بگین تا آخر فصل سه چی شد ممنون میشم چون همونطور که گفتم یادم نیست زیاد
دوست من اگر می خوای یه سریال خیلی خوب ببینی حتما شروع کن ببینی
و از اول ببین
من خودم یه بار با بی میلی دیدم
اما از اول به صورت کامل ببینی خیلی جذابیت داره واست
در فصل سوم جان اسنو پیش وحشی هاست و خیلی اتفاقای دیگه که خیلی جالبن
دوست من از اپیزود اول ببین

[viper8000]

كدوم نسخه كيفيتش خوبه؟

[Sir Nikk]

HDTV 720p x265
بهترین کیفیت با حجم مناسب

[viper8000]

720 نديدم. تو لينك شده ها

[lady snow]

به نظر شما ممکنه تیون برای جبران خیانتش به راب ارتش خواهرش رو به جان و سانسا ملحق کنه؟:Smiley39:

[mr67]

http://picoup.ir/images/15062741537454914417.jpg

[Sir Nikk]

...

https://scontent.cdninstagram.com/t51.2885-15/s640x640/sh0.08/e35/13256993_1695099834082847_1859465351_n.jpg?ig_cach e_key=MTI1NjAxNTMxMjc2NDc3NDI5Nw%3D%3D.2

[Yellow King]

واقعا نامردی امتیازی زیر 10 به این اپیزود داد.

نمیدونم چه کلمه ای رو براش بکار ببرم... اون صحنه آخر هودور هم که.... :Smiley24::Smiley116::(:((






این دنریس هم که از زمین و آسمون براش سرباز و نیرو میباره!:Smiley104: خدا شانس بده... !

[abbas stannis]

با پایان اپیزود شروع کنیم:
حمله خطرناکترین موجودات داستان کاملا واقع گرانه چند تا قربانی داشت ( منظورم اینه که خیلی ها حتی شخصیت های مهم نتونستن فرار کنن و مردن). کلاغ سه چشم، سامر، هودور، فرزندان جنگل همه مردن و فقط برن و میرا فرار کردن. اما برن و میرا به کجا فرار میکنن؟ دیگه کسی پشت دیوار نیست که حامیشون باشه. فقط یه نفر که البته مدت هاست ازش خبری نیس. یعنی بنجن استارک. تو فلش بک ها کودکی های بنجن رو نشون میدادن شاید خواستن ما بنجن رو به یاد بیاریم!

وقتی بانو کیناوارا داشت انقدر قاطعانه و تاثیر گذار در مورد خدای روشنایی با تیریون و واریس صحبت می کرد، ناخودآگاه یاد ملیساندر خودمون افتادم. فصول قبل چقدر محکم و بااقتدار بود اما حالا به همون اندازه شکسته و غمگین شده :Smiley96: تو جلسات فقط سایه ای ازش حضور داره و اصلا هیچ صحبتی نمیکنه.

همچنین واریس و بیلیش دو تا از شخصیت ها که هیچ وقت از لحاظ حرف زدن و حاضر جوابی کم نمیوردن ، تو این اپیزود مقابل کاهنه سرخ و سانسا رسما لال شده بودن.
واریس که بنده خدا تا حالا ترسش رو ندیده بودیم. بیلیش هم که انصافا هیچ حرفی برای گفتن نداشت ( یحتمل اینم جزو نقشش هست!)

آریا : در تکاپوی بی چهره شدن، تئاتر بامزه براووس باعث شد که هنوز تاثیر گذشته رو در درون آریا حس کنیم. غمی که ظاهرا فراموش نشدنیه. و این در تضاد با ماهیت بی چهره ها هست. همچنین جکن هگار صحبت هایی از در مورد خاستگاه بی چهره ها در والریا کرد . و آیا باید این رو همون نشونه تئوری ماموریت خاص آریا بدونیم؟؟ یه ماموریت عجیب و شوکه کننده! که در تاپیک اسپویلر ها راجع بهش میشه صحبت کرد.

راجع به دنریس:
سر جورا چقدر غمگینه. همیشه میبینمش ناآخودگاه ناراحت میشم!
البته دنریس فعلا نمیدونه که علاوه بر دوتراکی هایی که کسب کرد، به نظر از دو جای دیگه بهش امداد میرسه. کاهنه سرخ ولانتیس و واعظانش. یورون گریجوی و کشتی ها و لشکرش.

راجع به گریجوی ها:
یه شواری پادشاهی خفن و پر از کل کل. تاج گذاری حماسی و آهن زاده ای اصیل. در مورد صحبت های یورون و کمکش به دنریس مواردی شبه اسپویل هست که در تاپیک اسپویلر ها راجع بهش میگیم.

غم چهره برن در لحظات آخر، وفاداری بی نظیر هودور. هیجان غیر قابل وصف تماشای شاه شب و لشگرش.
در کل انتظار چنین اپیزود عالی ای رو نداشتم. بیش از حد عالی بود. پر از اتفاقات تعیین کننده. 10/10

[KingYeeZUs]

هیچی نمی تونم بگم زبونم بند اومده
فقط هودور :Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24:

[abbas stannis]

راجع به فرزندان جنگل: فلش بک برن از تعیین کننده ترین سکانس های سریال بود. این که اینا آدرها رو برای محافظت از خودشون به وجود اوردن رو اصلا پیش بینی نکرده بودیم. طبق این سکانس و تاریخچه وستروس( از کتاب تاریخچه ی یخ و آتش) من فعلا اینطور نتیجه گیری میکنم:
فرزندان جنگل ساکنان بومی وستروس بودن. دوازده هزار سال پیش نخستین انسان ها از اسوس وارد وستروس میشن و چون مجهزتر بودن و نیاز به محلی برای زندگی داشتن، با فرزندان میجنگن. ** طبق سکانس، فرزندان ، وایت واکر ها رو به وجود میارن تا برای مقابله با نخستین انسان ها از خودشون دفاع کنن( تو تاریخ وستروس حتی اشاره ای هم به این مورد نشده) ** پس از جنگ های بسیار هیچ طرفی پیروز نمیشه و با هم پیمان صلح میبندنن. چهار هزار سال بعدش، یعنی هشت هزار سال پیش در شب طولانی آدرها از شمال میان و با خودشون مرگ و نابودی میارن؛ فرزندان جنگل و نخستین انسان ها با هم متحد میشن و اونا رو عقب میرونن و دیوار رو میسازند( یعنی باید این نتیجه گیری رو کرد که هشت هزار سال پیش آدرهایی که فرزندان با جادوشون ساختن از کنترلشون خارج شدن تا به امروز).
چن تا نکته در مورد این تاریخچه: ممکنه کتاب خونا بگن چند تا مورد نقض پیش میاد. اگه این شخصی که فرزندان تبدیلش کردن شاه شب باشه چی؟ چون شاه شب سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب بوده و اگه اون اولین آدر بوده پس قبلا که آدرها حمله کردن چی؟ یعنی این شاه شب تاریخچش به بعد از ساخت دیوار میرسه یعنی هشت هزار سال پیش ولی این طور به نظر میرسه که فرزندان اولین آدر رو در عصر طلوع یعنی 12 هزار سال پیش به وجود اوردن. در چواب میشه گفت که ممکنه سریال این مورد رو تغییر داده. چون در سریال هیچ اشاره ای به تاریخچه شاه شب نشده و اصلا گفته نشده که کیه . پس حداقل در این مورد دست سریال بازه که با تاریخ بازی کنه! اما تو کتاب چی؟ خب ما مارتین رو داریم و کتاب عظیم بادهای زمستانی که دیر یا زود منتشر میشه. به نظرم تو اون کتاب مارتین میتونه هم گذشته آدرهای متفاوت با سریال رو داشته باشه هم همین که سریال نشون داد. چون فک نکنم سازندگان قسمت به این مهمی رو از روند کتاب خارج کردن باشن و آدرها منشایی غیر از فرزندان داشته باشن.


و اینکه جواب معمای هودور مدت ها مخفیانه روبه رومون بود! اسم اپیزود 5 ، the door بود.

[Little Ghost]

مطمئنا يكي از مهمترين اپيزوداي كل سريال بود.مشخص كردن ريشه وايت واكرها،اينكه هودور چطور هودور شد كه يكي از بهترين پايانبندي هاي سريال بود،مشخص شدن هدف يورون گريجوي،خروج جان اسنو بعد از مدت ها از كسل بلك،صحبت راهبه سرخ با تيريون و واريس هم يكي از نقاط عطف اين قسمت بود.مطمئنا اين حجم از حوادث براي تبديل اين قسمت به يكي از بهترين و مهمترين قسمت هاي كل سريال كافيه

[.Ven0m.]

آقا امکان داره شاه شب برن باشه؟
با توجه به این تایم ترَوِل ـو اینا که پاش به داستان باز شده هر چیزی امکان داره ، خیلی هم خوب d :

[cincinnatus]

مارتین و سازنده های سریال دارن مرزهای داستان و سریال و سینما رو جابجا می کنن! ما با اثری روبرو هستیم که از جهان اسطوره ها و شوالیه ها تا دنیای سیاست, زامبی مووی ها و ایده های آخرالزمانی تا ساینس فیکشن, همه رو در بر میگیره! اونم در بهترین کیفیت ممکن که هر جنبه اون از اثرات قبلی که فقط روی یکی از این ایده ها کار کردن بالاتره!
با این سرعتی که سریال گرفته معلوم نیست به کجاها برسیم! 10 فقط 10

[naafas]

واقعا هنگ کردم و خیلی سوالا تو ذهنم هست در کل یکی از بهترین قسمتهای سریال بود.
وقتی سانسا لرد بیلیش رو ضایع کرد خیلی حال کردم ولی با توجه به اون چه از بیلیش سراغ داریم به نظرم یه نقشه درست و حسابی داره و احتمالا در مورد بنجن دروغ گفته، حالا چرا سانسا به جان دروغ گفت؟ و یه حسی بهم میگه سانسا این فصل نفله میشه. اونجایی هم که گفت جان استارک نیست ناراحت کننده بود ولی عوضش لباسی که به جان داد جبرانش کرد.
سکانسهای جزایر آهنین عالی عالی بود. یارا خیلی خوب بازی میکنه و معلوم نیست با تیون کجا میخان برن. یورون هم میخاد به سپاه دنریس ملحق بشه.
تیکه های مربوط به جوراه و دنریس خیلی خوب و احساسی بود. من همیشه از جوراه خوشم میومده و مطمینا برمیگرده.
صحنه های تمرین بین آریا و اون دختر عقده ای قشنگ بود که کسی در موردش حرف نزد و اون بغض و چهره غمگینی که موقع تماشای تئاتر داشت نشون میده هنوز آماده نیست هیچکس بشه.
واریس وقتی داشت با بانوی سرخ حرف میزد خیلی ترسیده بود منظورش از اون صدا کی بود؟
و صحنه های مربوط به برن فوق العاده بود همه چیز رو دوستان گفتن، چرا دایرولفش فرار نکرد؟ الان فقط دایرولف جان زنده هست؟ و هودور بیچاره کی فکرشو میکرد صحنه مرگش با آهنگ استارکها و چهره غمگین برن اشک منو درآورد. الان میرا و برن کجا میرن؟
مطمینا هفته بعد بیشتر به کینزلندینگ و رمزی میپردازن.

[mlu7]

با پایان اپیزود شروع کنیم:
حمله خطرناکترین موجودات داستان کاملا واقع گرانه چند تا قربانی داشت ( منظورم اینه که خیلی ها حتی شخصیت های مهم نتونستن فرار کنن و مردن). کلاغ سه چشم، سامر، هودور، فرزندان جنگل همه مردن و فقط برن و میرا فرار کردن. اما برن و میرا به کجا فرار میکنن؟ دیگه کسی پشت دیوار نیست که حامیشون باشه. فقط یه نفر که البته مدت هاست ازش خبری نیس. یعنی بنجن استارک. تو فلش بک ها کودکی های بنجن رو نشون میدادن شاید خواستن ما بنجن رو به یاد بیاریم!

وقتی بانو کیناوارا داشت انقدر قاطعانه و تاثیر گذار در مورد خدای روشنایی با تیریون و واریس صحبت می کرد، ناخودآگاه یاد ملیساندر خودمون افتادم. فصول قبل چقدر محکم و بااقتدار بود اما حالا به همون اندازه شکسته و غمگین شده :Smiley96: تو جلسات فقط سایه ای ازش حضور داره و اصلا هیچ صحبتی نمیکنه.

همچنین واریس و بیلیش دو تا از شخصیت ها که هیچ وقت از لحاظ حرف زدن و حاضر جوابی کم نمیوردن ، تو این اپیزود مقابل کاهنه سرخ و سانسا رسما لال شده بودن.
واریس که بنده خدا تا حالا ترسش رو ندیده بودیم. بیلیش هم که انصافا هیچ حرفی برای گفتن نداشت ( یحتمل اینم جزو نقشش هست!)

آریا : در تکاپوی بی چهره شدن، تئاتر بامزه براووس باعث شد که هنوز تاثیر گذشته رو در درون آریا حس کنیم. غمی که ظاهرا فراموش نشدنیه. و این در تضاد با ماهیت بی چهره ها هست. همچنین جکن هگار صحبت هایی از در مورد خاستگاه بی چهره ها در والریا کرد . و آیا باید این رو همون نشونه تئوری ماموریت خاص آریا بدونیم؟؟ یه ماموریت عجیب و شوکه کننده! که در تاپیک اسپویلر ها راجع بهش میشه صحبت کرد.

راجع به دنریس:
سر جورا چقدر غمگینه. همیشه میبینمش ناآخودگاه ناراحت میشم!
البته دنریس فعلا نمیدونه که علاوه بر دوتراکی هایی که کسب کرد، به نظر از دو جای دیگه بهش امداد میرسه. کاهنه سرخ ولانتیس و واعظانش. یورون گریجوی و کشتی ها و لشکرش.

راجع به گریجوی ها:
یه شواری پادشاهی خفن و پر از کل کل. تاج گذاری حماسی و آهن زاده ای اصیل. در مورد صحبت های یورون و کمکش به دنریس مواردی شبه اسپویل هست که در تاپیک اسپویلر ها راجع بهش میگیم.

غم چهره برن در لحظات آخر، وفاداری بی نظیر هودور. هیجان غیر قابل وصف تماشای شاه شب و لشگرش.
در کل انتظار چنین اپیزود عالی ای رو نداشتم. بیش از حد عالی بود. پر از اتفاقات تعیین کننده. 10/10
داستان اریا چیه؟

[weldman]

راجع به فرزندان جنگل: فلش بک برن از تعیین کننده ترین سکانس های سریال بود. این که اینا آدرها رو برای محافظت از خودشون به وجود اوردن رو اصلا پیش بینی نکرده بودیم. طبق این سکانس و تاریخچه وستروس( از کتاب تاریخچه ی یخ و آتش) من فعلا اینطور نتیجه گیری میکنم:
فرزندان جنگل ساکنان بومی وستروس بودن. دوازده هزار سال پیش نخستین انسان ها از اسوس وارد وستروس میشن و چون مجهزتر بودن و نیاز به محلی برای زندگی داشتن، با فرزندان میجنگن. ** طبق سکانس، فرزندان ، وایت واکر ها رو به وجود میارن تا برای مقابله با نخستین انسان ها از خودشون دفاع کنن( تو تاریخ وستروس حتی اشاره ای هم به این مورد نشده) ** پس از جنگ های بسیار هیچ طرفی پیروز نمیشه و با هم پیمان صلح میبندنن. چهار هزار سال بعدش، یعنی هشت هزار سال پیش در شب طولانی آدرها از شمال میان و با خودشون مرگ و نابودی میارن؛ فرزندان جنگل و نخستین انسان ها با هم متحد میشن و اونا رو عقب میرونن و دیوار رو میسازند( یعنی باید این نتیجه گیری رو کرد که هشت هزار سال پیش آدرهایی که فرزندان با جادوشون ساختن از کنترلشون خارج شدن تا به امروز).
چن تا نکته در مورد این تاریخچه: ممکنه کتاب خونا بگن چند تا مورد نقض پیش میاد. اگه این شخصی که فرزندان تبدیلش کردن شاه شب باشه چی؟ چون شاه شب سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب بوده و اگه اون اولین آدر بوده پس قبلا که آدرها حمله کردن چی؟ یعنی این شاه شب تاریخچش به بعد از ساخت دیوار میرسه یعنی هشت هزار سال پیش ولی این طور به نظر میرسه که فرزندان اولین آدر رو در عصر طلوع یعنی 12 هزار سال پیش به وجود اوردن. در چواب میشه گفت که ممکنه سریال این مورد رو تغییر داده. چون در سریال هیچ اشاره ای به تاریخچه شاه شب نشده و اصلا گفته نشده که کیه . پس حداقل در این مورد دست سریال بازه که با تاریخ بازی کنه! اما تو کتاب چی؟ خب ما مارتین رو داریم و کتاب عظیم بادهای زمستانی که دیر یا زود منتشر میشه. به نظرم تو اون کتاب مارتین میتونه هم گذشته آدرهای متفاوت با سریال رو داشته باشه هم همین که سریال نشون داد. چون فک نکنم سازندگان قسمت به این مهمی رو از روند کتاب خارج کردن باشن و آدرها منشایی غیر از فرزندان داشته باشن.


و اینکه جواب معمای هودور مدت ها مخفیانه روبه رومون بود! اسم اپیزود 5 ، the door بود.

اون قسمت هم فراموش نشه که یکی از اون فرزندان با نیزه اش زد یکی از اون چهارتا اصلی رو نابود کنه....پس چجوری دیگه نتونستن قبلا جلوشونو بگیرن......راستی اون گلوله هم قبل منفجر شدن ابی شد

[Toxic Fighter]

نظر شخصی

مرگ هودور با اختلاف حماسی ترین مرگ سریال بود.اشکم در اومد.سر مرگ ند و راب تا این حد ناراحت نشدم :Smiley24:

[Hound]

این عزیز دلی که میاد 1 میده با خودش چند چنده ؟ این زوری که یه عده می زنن این سریالو بکوبن و نمی شه اگه جای بهتری می زدن زندگیشون زیر و رو می شد.

[klax0n]

الان که با زیرنویس دیدم چندتا نکته دیگه:
اولیش: دوباره قراره دنریس مفت و مسلم بزنه یه جای دیگه(جزایر آهن) رو نابود کنه و ۱۰۰۰تا کشتی در اختیارش قرار بگیره
خدایی آدم شانس بیاره این امدادهای غیبی بهش برسه چی میشه
بعد میگین از دنریس بدتون میاد ... نه خدایی من بیشتر سکانس‌هاش رو مشکلی ندارم باهاش ولی اینکه معلوم نیست از کجا داره شانس میاره و این همه امداد غیبی بهش میرسه رو نمیتونم کنار بیام باهاش
تا الان بدون هیچ چیزی چندین ارتش به خدمتش در اومدن، چندین جا رو گرفته و در آینده هم ۱۰۰۰کشتی تقدیمش میشه و احتمالا اژدهاش هم یورن گرجوی رو میخوره

۲- تیون و یارا قراره کجا برن؟ احتمالش هست با شمال متحد بشن؟

۳- حرف سانسا که اگه جان استارک نیست من هستم خیلی بد بود و فکر کنم در ادامه دوباره شاهد سانسای از خود راضی فصل یک که سر ند استارک رو به باد داد باشیم!
سانسا به فکر حکومت خودشه و شاید حتی جان رو فدا کنه یا بپیچونه! به هر حال فکر نمیکنم شرافت استارک‌ها رو داشته باشه و فکر نمیکنم به سادگی با بقیه کنار بیاد

۴- وقتی واکرها اومدن همه جا داشت یخ میزد
اون دختراها خودشون پادشاه شب رو درست کردن پس احتمالا خیلی چیزها ازش میدونستن ولی حیف که زنده نموندن
برن به قول یکی از دوستان مثل اینسپشن شد، که توی سطح‌های بیشتری کار میکردن
یکی دیگه از فرمانده‌هانشون هم که کشته شد و اگه اشتباه نکنم دوتا دیگه مونده
دوست داشتم چند جمله‌ای بین کلاغ سه چشم و پادشاه شب رد و بدل بشه ولی اتفاقی نیافتاد
کلاغ سه چشم به برن گفت اون روت نشونه گذاشته و میتونه پیدات کنه، پس کجا میره برن؟ این که زنده میمونه رو مطمئنم ولی نمیدونم چطوری

برن توی وینترفل کنار هودر و بنجن بود، هودر رو که تسخیر کرد ...
آیا باید شاهد تسخیر شدن بنجن هم باشیم؟؟ کسی که میتونه برن رو از اون مخمصه نجات بده ...

[srshtvworld]

یک نکته.اگه برن با رفتن به گذشته بتونه روی آینده تاثیر بگذاره(مثل ماجرای هودور) میتونه به گذشته بره و مانع از به وجود آمدن واکرها توسط فرزندان جنگل بشه؟

[fasol]

اصلا فکر نمیکردم با مرگ هودور انقدر ناراحت شم!!
فجیع بود فجیع...

[yaldakh]

اپیزود فوق العاده آخرش اینقد ناراحت کننده بود که:((
اون نمایشنامه که آریا میدید خیلی جالب بود داستان سراییش یه بستر واقعی داشت ولی واقعی نبود مثل تاریخ و تناقضاتی که از گذشته خودمون داریم میبینیم و میخونیم هر کسی تاریخی با فکر خودش میسازه:Smiley104:
سامر هم که مرد الان فقط دوتا گرگ موندن گرگ آریا که خبری ازش نیست و گرگ جان:(
فک کنم حس سانسا به جان یه جوراییlove hate هستش
پارت آهن زاده ها هم که بینظیر بود
تیریونم که نشون داد مثل همیشه مرد سیاسته و برا دوهفته آرامش برقرار کرد کاهن سرخ جدید هم که مرموزیت خاص خودشو داره
و درنهایت hold the door:Smiley19:
R.I.P:(:((:((:((

[farzinawsome12]

یه نکته اینکه لباس خزدار جدید جان اسنو همون لباسیه که تو پوستر فصل ششم توش کور بودش،بچه ها اینجا گیم آوترونزه شاد نباشید قراره بد جور بخوره تو ذوقمون
با فرستاده شدن برین به ریوران شاید احتمال حضور لیدی استون هارت قوت گرفتش...

خب دوستان اکثر نکات رو گفتن...
سکانس آخرو عالی درآوردن،جوری که برای هودور و فرزندان جنگل واقعا ناراحت شدم و سرنوشت غم انگیز هودور که به خاطر برن اینطوری شد
استارکها همیشه کم فکر میکنند:Smiley104:
الان تکلیف برج شادی و بقیه ماجراها چی میشه،دیگه وقتی اونجا رو گرفتن برن نمیتونه سبز بینی کنه؟؟؟
جزیره ی آهن زادگان واقعا جون گرفته،ولی مارتین قشنگ هوای دنریسو داره کشتیاشم براش یورن میزنه،واقعا شورشو درآوردن
پیتر بیلیش باز یه حقه داره مطمئن باشید اصلا اصلا اصلا قابل اطمینان نیستش...
پروموی قسمت بعد رو ببینید،اتفاقات مهمی تو پایتخت رخ میده

[Jon Stark]

قسمت عالی بود
10/10

اعصابم خورد شد سر هودور :Smiley18::Smiley18: اصن داغونم کرد ... حالا تا یک هفته به فکرشم :((
اصلا این وایت واکر ها برن رو میخوان چه کار ؟!

دلم برای جان میسوزه ... نمیدونم چرا ... ولی احساس میکنم قراره تحقیر بشه و یه بلایی سرش بیاد

در کل خیلی دوست دارم ببینم رمزی رو کی میکشه .....

[F.U.S.E]

اون قسمت هم فراموش نشه که یکی از اون فرزندان با نیزه اش زد یکی از اون چهارتا اصلی رو نابود کنه....پس چجوری دیگه نتونستن قبلا جلوشونو بگیرن......راستی اون گلوله هم قبل منفجر شدن ابی شد
دقیقا سواله منم همینه مگه فقط با یه شمشیر خاصی نمیمردن؟

Sent from my D6603 using Tapatalk

[KING STANNIS]

تراوشات ذهنهای مختلف با ایده های مختلف...با تىوری های عجیب...
خب ب عنوان یک اپیزود پنجمی کاملا قابل قبول بود و من نمره 9 دادم این دنریس هم ک همش ...میاره
یعنی دیگه فقط مونده خواجه حافظ هم شیراز رو با دنریس متحد کنه...
پارت جزایر اهنین ک رسما ترکوند و بالاخره ی چیزی از یورون دیدیم....نیومده شاه شد خدا بخیر کنه
پارت برن هم ک غیر قابل توصیف این شاه شب دست از سر استارکها بر نمیداره البته برن همون طور ک گفته شد هنوز اماده نیس و بخاطر همینه هی گند میزنه منتظرم وارگهاشو موقع کامل شدنش ببینم در کل روند سرعتی این سیزن چیز خوبیه اما تجربه ثابت کرده در وستروس همیشه باید منتظر اتفاقات ناگوار بود...
ی سوال ذهن منو مشغول کرده و اون این هست از بین بانوان سرخ(کینوارا-ملیساندرا)و کلاغ سه چشم و خدای بی نهایت چهره کی از همه قوی تره و چرا؟ایا با هم ارتباطی دارن؟؟؟ایا قراره باز هم مرده ای زنده بشه؟؟؟

[shahin9191]

چه قسمت سنگینی بود...مثل این بود که ادم تو تاریخ سفر کنه و خیلی از خرافات و شایعاتی که امروزه از قدیم مونده رو بتونه از نزدیک لمس کنه و حقیقتش رو بفهمه...قسمت مرگ هودور غم انگیز بود ولی به اندازه مرگ راب واسم شکه کننده نبود...البته کم مونده بود بغض کنم وقتی اون اهنگ استارکا پخش شد و هودور رو سلاخی کردن...هیچوقت فکر نمیکردم هودور میتونه همچین معنایی داشته باشه اما حدس میزدم اتفاق یا اسم مهمی بوده باشه...با احتساب اینکه برن دیگه فراتر از رویا میبینه و درواقع خودش در اون رویا تاثیر گذار میتونه بشه باید ببینیم چه اتفاقای دیگه ای ثمره سفرهای برن هست..من شخصا دوس دارم برن یجورایی با وایت واکرها ارتباط برقرار کنه.از شخصیت سانسا متنفرم...همیشه وقتی یکم به قدرت میرسه غرور برش میداره و حقشه که همیشه حالشو بگیرن.به نظرم با وجود وایت واکرها دیگه جنگ های وستروس همشون در درجه دوم و سوم قرار میگیرن و هدف اصلی باید اتحاد در مقابل وایت ها باشه...خیلی دوس دارم راجبه وایت واکرها و علت اصلی درگیریشون با چیلدرن و اینکه اون چندهزار سال پیش چطوری به عقب رونده شدن رو بدونم.صحنه های دنریس و قسمت تیریون هم ساده و خوب بود.نمیدونم پیتر بیلیش دقیقا قصدش چیه اما حدس میزنم بسیار بیشتر از این در اتفاقات پایین دیوار تاثیر میزاره...10/10

[DUCHESS]

دقیقا سواله منم همینه مگه فقط با یه شمشیر خاصی نمیمردن؟

Sent from my D6603 using Tapatalk

دلیلش فکر کنم اینه که اون سر اون نیزه ها احتمالا از شیشه اژدها بوده(احتمالا مجهز کردن نیزه هاشون رو به شیشه اژدها که اگه موقعی با همچین اتفاقی روبرو شدن شانس مقابله با آدرهارو داشته باشن) ، البته یکی از چیلدرن با همین نیزه ها ضربه رو زد تو زرهش اثر نکرد ولی ضربه میرا باعث کشته شدن اون آدر شد و فکر کنم چون به جایی زد که زره نداشت ، تاثیر گذار و باعث نابودی اون آدر شد...
یادتون باشه تو فصل سوم هم سم یکی از آدرها رو با شیشه اژدها از بین برد...

[farzinawsome12]

https://igcdn-photos-d-a.akamaihd.net/hphotos-ak-xfa1/t51.2885-15/s750x750/sh0.08/e35/13260957_952225998224843_49350075_n.jpg

[hasssan]

واریس وقتی چیزش رو انداختن تو آتیش صدای کی رو شنیده؟ اسم کی رو گفته؟ دنریس تارگرین مثلا؟

[iran9win]

سلام علیکم. من این سریال چند سال پیش تا فصل سه دیدم البته همچین یادم نیست نمیدونم شاه رو کشتن اون دختره آریا فرار کرد جان اسنو رفت به پشت یخبندان و اینجور داستانا
ادامه ش رو بینم ارزش داره؟
البته اگه لطف کنین بگین تا آخر فصل سه چی شد ممنون میشم چون همونطور که گفتم یادم نیست زیاد

عزیزم این چه سوالیه اخه

شما الان جز خوشبخت ترین ادمای دنیایی که اینهمه قسمت ندیده از این سریال داری...

برو از اول ببین و حالشو ببر

[om3ga]

نامردا هودور دیگه چرا؟! :Smiley24: جان رو کشتین زنده کردین بس نبود؟! :Smiley24:
ایپیزود عالی بود....در حد ایپیزود 9 بود اصن!!!

------
برن هم فک کنم جریانش مث اینسپشن شد...در "گذشته" یه ایده ای رو توی ذهن هودور کاشت که در آینده استفاده بشه...چیزی غیر این باشه دچار همون تناقض معروف سفر در زمان میشه (جای علت و معلول عوض میشه) که توی همه فیلما و سریالا نمیتونن بسطش بدن!!!

[tasha]

این عزیز دلی که میاد 1 میده با خودش چند چنده ؟ این زوری که یه عده می زنن این سریالو بکوبن و نمی شه اگه جای بهتری می زدن زندگیشون زیر و رو می شد.

دقیقا این برای منم سواله...
خیلی اپیزود عالی بود.
هودور و مرگش عااااالی ترین و تاثیرگذارترین مرگ سریال بودن...

[Sherlock]

خب، برای بار دوم اپیزود رو با کیفیت خوب نگاه کردم و نظر قبلیم رو کامل می‌کنم.

صحنه‌ی کشته شدن هودور خیلی غم انگیز بود. فکر کنم اون قدری که واسه مردن هودور ناراحت شدم واسه ند و راب نشدم. :( اون‌جاها بیشتر بهت زده بودم.

چرا حس می‌کنم سانسا می‌خواد به جان نارو بزنه؟ این طوری که از همین اول اتحادشون داره دروغ و دغل می‌بافه وای به حال آخراش.

داستان آریا بد نبود ولی هنوز تا وارد ماجرای اصلی نشه نمی‌تونم ازش رضایت صد درصدی داشته باشم. ولی صحنه‌ی مبارزه‌اش با ویف رو دوست داشتم.

اما واریس و کینوارا! اون‌جایی که راهب سرخ میگه زنان و مردان اشتباه می‌کنن فکر کنم منظورش همون تفسیرهای غلط ملیساندر بود. ولی این که گفت در کودکی صدایی از درون آتش با واریس حرف زده منظورش این بود که خدای نور باهاش حرف زده؟ جالب شد. امیدوارم بعداً بگن چی بهش گفته! شاید همه‌ی اهداف واریس بر اساس همون چیزی باشه که بهش گفته شده.

یه نکته‌ای در مورد شاه شب و اون کسی که نشون دادن (احتمالاً) برای اولین بار به وایت واکر تبدیل شد.
از اون‌جایی که بازیگر شاه شب مشخصه و توی اپیزودهای صفر این سیزن هم خیلی باهاش مصاحبه کردن چرا از همون برای نقش این انسان استفاده نکردن؟! بر همین اساس فکر می‌کنم اولین کسی که تبدیل شد با شاه شب فرق می‌کنه و اینا دو نفر جدا هستن. این شاه شبی که الان توی سریاله احتمالاً همون استارکیه که فرمانده‌ی نگهبانان شب بود و این طوری نگاه عجیبش به جان و ضرب العجلش برای دستگیری (!) یا کشتن برن هم بهتر توجیه می‌شه.

پ.ن:
الان دیگه تقریباً مطمئنم که یا سر و کله‌ی بنجن پیدا میشه یا کلد هندز یا بنجنی که کلد هندزه :d

10/10

[hashem_stark]

وای چه قسمتی بود مثل یه داستان عالی مثل کتاب خوندن بودش اخرش خیلی بد تمام شد دوباره اشکم در امد البته خودمو کنترل کردم وگرنه حسابی گریه میکردم لحظه مرگ هودو رو هم خیلی قشنگ درست کردن عالی بودش فقط نفهمیدم گذشته رو دست کاری کردن یا آینده رو چی شد یهور اینده رو دید گفت هولد د دور مگه میشه تو گذشته دست کاری کرد بازم یه گرگ دیگه مرد اعصابم خورد شد

من خیلی از سانسا استارک بدم شخصیت منفور من تو این سریاله نمیدونم به کی رفته انقدر خنگه همیشه هم تو دام لرد بلیش می افته حالا کجا دارن میرن خدا میدونه خدا کنه کلک نباشه

[shahin9191]

بچه ها اگه مثلا برن خود نايت كينگ باشه چي؟ اصن نميشه نه؟ لعنتي از صبح فكرش درگيرم كرده

[hamidreza272]

برن خود کلاغ سه چشم باشه چی؟! این من حدس میزنم
بچه ها اگه مثلا برن خود نايت كينگ باشه چي؟ اصن نميشه نه؟ لعنتي از صبح فكرش درگيرم كرده

["Ross Geller"]

حالا میفهمم کارگردان ها چرا گفتن سیزن 6 یک قسمت ضعبف هم نداره !! قسمت 5 اینجوری بود قسمت 8 تا 10 چی بشه :Smiley19:
عالی بود .. 10/10
Hold The Door ...
پ.ن : به نظر منم Benjen Stark برن رو نجات میده . وقتشه برگرده به سریال .

[MHD-KHZ]

بنظرتون احتمالش هست میرا خواهر جان اسنو یکی از دوقلو های لیانا استارک باشه؟

[CH bing]

این قسمت خیلی خوب بود فقط این سانسا اصلا تو کت من نمیره که ملکه باشه! تو قسمت بعدی احتمالا سرسی نشون میده یه ملکه باید چجوری باشه
امتیاز من 10/10

http://uupload.ir/files/tg1b_25648.jpg

[lady snow]

خب من دوباره امروز کیفیت خوبش با زیرنویس دیدم. و دوباره سکانس آخر گوله گوله اشک ریختم. :Smiley24:
1- یه چیزی ذهنمو بدجور درگیر گرده. چی میشه هوردو به واکر تبدیل بشه ولی همچنان برن بتونه کنترلش کنه. اینطوری برن میتونه توسط هوردور آدرها رو بکشه:Smiley35:
2- یه حس بدی دارم لامصب. حس میکنم قربانی بزرگ این فصل جان اسنو باشه. حماقت این دختره به کشتنش بده:Smiley18::Smiley18:
3- من همیشه فکر میکردم قدرت کلاغ سه چشم از آدرها بیشتره و واسه همین برن رو برده پیش خودش که با کمکش یه کار بزرگی کنن. ولی عملا کلاغ سه چشم مث پشه بود در برابر آدرها. پس قدرت کلاغ سه چشم در چی بوده؟ فقط تو گذشته رفتن که فایده ای نداره؟ برن چی بدست اورد اینجا؟:Smiley39:

[Benix]

http://shiaupload.ir/images/46523279343990075400.png

شاید مرگـ نِد و راب برای همه ما بیننده ها شوکه کننده و عجیب بود! اما مرگـ هودور واقعا دردناکـ بود! اصلا فک نمیکردم برای
شخصی توی سریال گِریه ـم بگیره! به هرحال عادت کرده بودیم که به یک کاراکتر دل نبندیم اما کاراکتر هودور واقعا دوست داشتنی بود


نمیدونم چرا استارکـ های کوچک نمیخوان کمی عاقل بشن! فقط دارن به ضرر خودشون کار میکنن! سیاست مدار نیستن واقعا
به برن میگن از دیوار بالا نرو! میره و پاش رو از دست میده! بهش میگن تنها تو ویژن نرو! بازهم تنها میره تا مارک بشه و همه رو به فنا بده
سانسا واقعا احمق ترین شخص بوده! تمام بلاهایی که سرش اومده بخاطر خودش بوده! آلان هم دروغ گفت! دلیلش هم واقعا نامعلومه
اما میتونه دروغش به قیمت جون یه لشکر و جان اسنو تمام بشه! کی میخواد بزرگـ بشه و کمی عاقلانه و سیاست مندانه تر تصمیم بگیره

فِلش بکـ هم بزنیم, کلاغ سه چشم به برن میگه تو " هیچ وقت دیگه نمیتونی راه بری, ولی میتونی پرواز کنی " حالا سوال اینه چطور! سوار اژدها میشه یا ... ؟
با توجه به این جمله " Summer Is Gone, Winter Is Comming " یه سوال پیش میاد! سامر هم این قسمت از دست رفت و اینکه ادرها هم بدنبال برن هستن
آیا شاهد این (http://shiaupload.ir/images/59905491575404872372.jpg) صحنه خواهیم بود؟ ادرها به دیوار یا رِد کیپ میرسن یا هیچکدام ؟! برن کجا میتونه بره که اینا با سرعت عجیبشون بهش نرسن!

پ.ن: اینکه نمیشه دنریس هر گروه خفنی رو میبینه با 4 تا جمله مال خودش بکنه! حداقل یکی هم باید پیدا بشه جلوش بایسته یا وارد جنگ بزرگی بشه!

[MHD-KHZ]

من هنوز درگیر اینم که نیزه ای که میرا پرتاپ کرد سمت واکر هیچ فرقی با نیزه اون زنه نداشت اما چرا واکر با نیزه میرا نابود شد؟ شاید چون خون اژده ها تو رگ هاشه مثل چان اسنو

[Sherlock]

من هنوز درگیر اینم که نیزه ای که میرا پرتاپ کرد سمت واکر هیچ فرقی با نیزه اون زنه نداشت اما چرا واکر با نیزه میرا نابود شد؟ شاید چون خون اژده ها تو رگ هاشه مثل چان اسنو

اگه دقت کرده باشید اون فرزند جنگل نیزه رو زد رو زره وایت واکر ولی میرا پرت کرد تو گردنش، جایی که محافظ نداشت. واسه همین کشته شد. در صورتی که نیزه‌ی اون فرزند جنگل اصلاً از زرهش رد نشد.

[lady snow]

من هنوز درگیر اینم که نیزه ای که میرا پرتاپ کرد سمت واکر هیچ فرقی با نیزه اون زنه نداشت اما چرا واکر با نیزه میرا نابود شد؟ شاید چون خون اژده ها تو رگ هاشه مثل چان اسنو

جنگلیه نیزه رو فرو کرد تو زره آدر. ولی میرا چون باهوشتر بوده و اهل جنگیدن میدونسته که نیزه تو زره نمیره و اونو پرت کرد سمت گلو. به همین راحتی:Smiley69:
و جواب اینکه دوستان گفتن چرا بچه های جنگل با اینکه شیشه اژده ها داشتن چرا در برابر آدرها موفق نشدن همینه. بچه های جنگل قدرت جنگیدن ندارن و نمیتونستن از این نیزه ها و شمشیرهای شیشه اژدها به درستی استفاده کنن. و همینطور قدرت بدنی کمی هم داشتن. و شاید به همین خاطر در جنگ قبلی مجبور شدن با انسانهای نخستین در برابر پادشاه زمستان متحد بشن.
و یه تشکری هم کنیم از استارکها که یکیشون با حماقتش تونست نسل بچه های جنگل رو منقرض کنه:Smiley14::Smiley14:

[naafas]

Summer Is Gone, Winter Is Comming "
این جمله قضیه ش چیه؟

[klax0n]

و یه تشکری هم کنیم از استارکها که یکیشون با حماقتش تونست نسل بچه های جنگل رو منقرض کنه:Smiley14::Smiley14:

برن رو نباید مقصر دونست، مقصر اصلی کلاغ سه چشم بود که آموزشش رو انقدر طول داد و زورش میگرفت چیزایی که میدونه رو آموزش بده
فقط یه سری حرف مبهم و مرموز میزد
هیچ وقت درست و حسابی چیزی رو توضیح نداد

برن چندین بار پرسید که اونا میتونن من رو ببینین؟ ولی کلاغ سه چشم متقاعدش کرد که نمیتونن
در آخر هم همین نامرئی بودن بهش شجاعت داد وسط ارتش زامبی‌ها بدون ترس قدم بزنه!

پس مقصر اصلی کلاغ سه چشمه

[mohsen111]

قسمت خوبی بود. داشت گریه ام می گرفت

[Jimmy Darmody]

خیلی کم پیش میاد که راجع به یک قسمت؛ از هرسریالی نظر بدم. اما خب بعضی از قسمت‌های گات بوده که از کامل تماشا کردنش واقعا لذت بردم. منظورم از کامل تماشا کردنش حتی شامل تیتراژ پایانی هم میشه تا جایی که دیگه خودِ پلیر متوقف بشه. این قسمت هم جز همون قسمت‌ها بود و حتی دیدن تیتراژ پایانی با اون موزیک فوق العاده ـش هم برام جذاب بود. بیصبرانه منتظر منتشر شدنِ OST کامل این فصل هستم. فقط دوقسمت دیگه بوده که کامل تونستم سریال رو با تیتراژ پایانی ببینم و لذت ببرم. Red Wedding که تیتراژ پایانیش کار گروه The National بود و قسمت دیگه هم Blackwater بود.

هرچند من از استارک‌ها توی این سریال خیلی زیاد متنفرم اما تازه داره از وقایع شمال خوشم میاد و خوب هم دارن بهش میپردازن. فقط یه مقدار در حال حاضر مریض نشون دادن رمزی رواعصاب هست. من علاقه‌ی زیادی به رُز بولتون داشتم و از این رمزی خیلی خوشم نمیومد از همون اول و به نظرم خیلی الکی رُز بولتون رو حذف کردند. به حذف شدن الکی دوران مارتل هم باید اشاره کنم.

[anzalichi]

بیشتر میدونید از چیه سریال میترسم؟؟ فکر کنید 15-20 سال بعد که دیگه صحبتی ازش نیست یک روز از زبون یه پسربچه یا یه نفری بشنویم یه لحظه میگه HODOR ....!! اون لحظه کافیه که کل سریال مثل یک فلش بیاد تو ذهنش بعد بچه ازت بپرسه چرا تعجب کردی بهش بگی 15-20 سال پیش یه شخصی بود تو یه سریال اسمش هودور بود و همونجا بشینی یه دل سیر بابت این مظلومیتش گریه کنی...خیلی تاثیرگذار بود.. موهای تنم سیخ سکانس آخر بود..

این جرج مارتین و عوامل سازنده اگر دهنمون رو سرویس نکنن اینو مطمئنیم که رامین جوادی و تیم موسیقی متن سریال یک تنه بااین آهنگهاشون شکنجه مون کردن.

نمره اپیزود : 10

هنوز گریه نکردم واسه کسی از شخصیتهای سریال :d چقدر بی روحم :Smiley14:

[abbas stannis]

یادتونه درباره ی هودور تو همین جا چند تا تئوری ارائه شده بود؟!
هشت سال پیش یکی از کاربرای فروم وستروس(مرتبط با مجموعه کتاب نغمه ای از یخ و آتش) راز هودور رو کشف کرده بود و دربارش تو پست خودش در تاریخ 20 فوریه 2008 نوشته بود :Smiley35::Smiley35::Smiley35:
آفرین بهش :Smiley35:

http://s7.picofile.com/file/8252676268/hod.PNG

این هم لینک همون صفحه فروم وستروس ، با عنوان : هودور به چه معناست

http://asoiaf.westeros.org/index.php?/topic/26325-what-does-hodor-mean/&page=2


http://s7.picofile.com/file/8252676842/45.jpg

[ＳｈＩｎＯｄＡ]

هــــــ10ــــــــودور :Smiley116:

یک ایپزود گیم اف ترونی خالص ... .. .
میشه گفت واکرها هر قسمتی بودن اون قسمت رو اوج بوده هم از نظر داستانی هم از نظر فنی و فرمی و کیفیت ... .. .
# دلم برا اریا سوخت موقع دیدن تئاتر ... جاکان قشنگ میدونه کجا اریا رو بفرسته هم فال هم امتحان !
# من از دنریس متنفر نیستم از نحوه پیروزی هاش متنفرم و اون کلی القاب مادر آزدهایان و شکننده زنجیرها و بقول تریون و همه اونا ! ولی این دنریس این قسمت رو دوست داشتم خدایی خیلی انسانی تر و ملموس تر شده بود امیدوارم همین و پیش ببرن اونم از موضع قدرت ... // جورا امیدوارم که راه درمانی پیدا کنه چون شخصیته کارا و دوست داشتنی ای داره ... .. .
# بازم معما در این ایپزود ، واریس در اون لحظه رویایی :Smiley36:چـی در اتش دیده ؟
پ.ن : جالب شد جان و دنریس ، دو کاهن سرخ ، هردو معتقد یه شاهزاده وعده داده شده ...
# سانسا درست بشو نیست ... یه احمق زاده شده و مثل اینکه احمقانه از دنیا میره ، کاری ندارم به بی اعتمادیش به بیلیش چون بیلیش خدای مکره و اصلا قصد و نیتش معلوم نیست ولی فکر کنم عشقش به سانسا حقیقی باشه ، اونجا که گفت ارتش من ! و کنایه هاش به جان و صورت جان و بی اعتمادی که بهش اشاره شد ... .. .
# اهن زادگان هم فکر کنم سر و شکل پیدا کرد و روند داستانیش تازه راه افتاد و جالب شد ... کجا رفتن ؟؟؟ کمک دنریس یا کمک سانسا ؟؟؟
# منم باید بگم که زجر اور ترین مرگ های سریال برای من تا قبل از این مرگ جان بود و الان سرنوشت دردناک هودور ... همه چی تراژدی شد موسیقی استثنایی و نماهای عالی و پل ب گذشته ...

[saeed_iri]

مگه از عالی چیزی بالاتر داریم؟! این سریال استاندارد های فیلم و سریال بینی رو در بیننده هاش کیلومترها جا به جا کرده! وای به حال فیلم و سریال هایی که قراره با این دنیا مقایسه بشن.
خدایا از بینهایت بالاتر چیزی داری ؟! برای نمره دادن به این سریال میخوام!:Smiley35:

[mkarimifard77]

فقط میتونم بگم از این قسمت یکی از بهترین قسمت ها و در عین حال ناراحت کننده ترین قسمت های سریال برای من بوده
واقعا زیبا بود
فقط من در عجبم هودور عزیز فدا شد تا اینا بتونن در برن اما تا کی میتونه در رو نگه داره و اینکه برن به هوش هم باشه پا نداره که راه بره
چطوری میخواد از اونا فرار کنه
حتی اگه یه روز هم از اونا جلوتر باشن باز این موجودات خستگی ندارن که راحت میتونن بهشون برسن
در کل منظورم اینکه منتظرم ببینم چطوری نجات پیدا میکنه



عمو بنجن استارک را فراموش نکنید.به احتمال زیاد سرو کله اش بالاخره بیدا می شه و به نجات بران کمک می کنه . البته حدس می زنم که اینجوری بشه چون هنوز سرنوشتش مشخص نشده و قطعا دیگه وقتشه که بیاد توی قصه. مخصوصا با اون فلاش بکهایی که از رویاهای برن دیدیم و بچگی بنجن و ند استارک را نشون می ده قطعا نقش اون در قصه مهمه .







:Smiley24::Smiley24: r.i.p hodor :Smiley24::Smiley24:

اضافه شده در : 19 minutes


یکی از فرضیه هایی که در مورد هودور اومده بود همین جریانی بود که اتفاق افتاد . یعنی با مغز بری تو شیشه . کی بوده همچین فرضیه ای رو داده .


تمام این اپیزود سزشار از هیجان بود . خوبیه این فصل اینه که اسپویلی در کار نیست و راحت میشه به هیجان اکمل رسید . بزم عجببب اپیزودی بود. زیرنویس بیاد بهتر میشه درک کرد .

ویژنی که برن داشت میدید آخر اپیزود و چرا باید اونجا میرفت و استاد اونو اونجا برده بود سر این بود که میخواست جریان هودور رو بهش یاداوری کنه حتما.


پ ن . هنوز تو کف اون فرضیه ام در مورد هودورم. و فرضیه ای که میگفت شاه شب همون برادر ند استارکه . البته هموز زیرنویسشو ندیدم ولی فکر میکنم خودش باشه .
الان بیچاره مارتین واسه کتابش ایده کم نمیاره به نظرتون . این همه تحلیل و فرضیه که لا اقل یکی درسته . چجوری مارتین میخواد بقیه رو بنویسه خدا عالمه .



بادشاه شب برادر ند استارک نیست. اون اتفاقی را که فرزندان جنگل باعث بوجود آمدن واکرها شدن مربوط به هزارسال قبل بود البته احتمال زیاد از خانواده استارک باشه چون درباره اش توی شمال کلی داستانسرایی شده و توی افسانه های شمال گفته شده بود که یکی از بادشاهان دلاور شمال از خاندان استارک تبدیل به بادشاه شب شده است که البته حالا کل قضیه اش یادم نمیاد . اگه دوستان می دونن لطفا موضوع را با جزییات بنویسند که ممنون می شم. هرچند بالاخره حالا واقعیت امر معلوم شد که بنظرم تاحدودی متفاوت با افسانه ها است چون برن هم از فهمیدن حقیقت موضوع جا خورد.

[chanter]

خب من دوباره امروز کیفیت خوبش با زیرنویس دیدم. و دوباره سکانس آخر گوله گوله اشک ریختم. :Smiley24:
1- یه چیزی ذهنمو بدجور درگیر گرده. چی میشه هوردو به واکر تبدیل بشه ولی همچنان برن بتونه کنترلش کنه. اینطوری برن میتونه توسط هوردور آدرها رو بکشه:Smiley35:
2- یه حس بدی دارم لامصب. حس میکنم قربانی بزرگ این فصل جان اسنو باشه. حماقت این دختره به کشتنش بده:Smiley18::Smiley18:
3- من همیشه فکر میکردم قدرت کلاغ سه چشم از آدرها بیشتره و واسه همین برن رو برده پیش خودش که با کمکش یه کار بزرگی کنن. ولی عملا کلاغ سه چشم مث پشه بود در برابر آدرها. پس قدرت کلاغ سه چشم در چی بوده؟ فقط تو گذشته رفتن که فایده ای نداره؟ برن چی بدست اورد اینجا؟:Smiley39:
دوست عزیز برن چون علامت گذاری شده بود ادر ها تونستن برن تو غار والا تا وقتی لمسش نمیکردند نمیتونستن وارد غار شن

[klax0n]

[CENTER]یادتونه درباره ی هودور تو همین جا چند تا تئوری ارائه شده بود؟!
هشت سال پیش یکی از کاربرای فروم وستروس(مرتبط با مجموعه کتاب نغمه ای از یخ و آتش) راز هودور رو کشف کرده بود و دربارش تو پست خودش در تاریخ 20 فوریه 2008 نوشته بود :Smiley35::Smiley35::Smiley35:


از دوحالت خارج نیست:
یا نویسنده‌ها از این پست ایده گرفتن
یا این بنده خدا با مارتین نسبتی داشته! شاید خود مارتین با این اکاونت پست میزاشته!

اینکه شخصی بتونه همچین حدسی بزنه به نظرم بعیده!

ولی سوال اصلی چیزه دیگه‌ایه: آیا از اون فصلی که با هودور آشنا شدیم معنی هودور همین بوده؟ از همون ابتدا این اتفاق نوشته شده بوده؟!
برام عجیبه که از چندین سال پیش بتونی برای آخر داستان اینجوری برنامه ریزی کنی!
مغزم کشش نداره درک کنه!

مخصوصا که روند داستان نسبت به اون نامه‌ای که مارتین توش کارکترها رو توضیح داده بود تغییر کرده، هم در کتاب و هم در سریال

[mkarimifard77]

ابیزود بسیار عالی ای بود . چند تا از معماهای داستان را حل کرد و چند تا معما هم اضافه کرد .
معماهای حل شده : قضیه هودور و کلمه تکراری اش حل شد و البته کاملا غیر محتمل و غیر قابل حدس بود و سکانس فوق العاده تاثیرگذاری هم از آب درآمده بود.
/قضیه چگونگی بوجود آمدن آدرها هم حل شد که اون هم خوب و تقریبا دور از ذهن کار شده بود .
/ اینجور که از قراین برمیاد دلیل آمدن واریس به میرین و نزد دنریس هم همون صدایی است که سالها قبل از درون آتش شنیده و نام دنریس را برایش صدا زده است . این هم معمایی بود که بانوی سرخ جدید برایمان حل کرد.

معماهای جدید : اینکه آدرها چه می خوان و قصدشون چی هست هنوز یکی از معماهای بزرگ داستان محسوب می شه و بنظرم با از بین رفتن کلاغ سه چشم و فرزندان جنگل که این دومی باعث ایجاد آدرها بود بنظرم این معما بعد تازه ای بیدا کرد چون اگه قصدشون انتقام از فرزندان جنگل باشه که این کار انجام شد ولی بازهم داشتن برن را تعقیب می کردن.
/معمای بعدی اینکه برن چه نقش خاصی را قراره توی آینده دنیا بازی کنه که بخاطرش کلاغ سه چشم و فرزندان جنگل خودشون را به کشتن دادند.حتما بایستی نقش بسیار بسیار مهمی باشه و شاید حتی مهم تر از نقش آینده جان اسنو و دنریس تارگرین.

یک افسوس و ناراحتی بزرگ هم دارم. اینکه فرزندان جنگل تازه وارد قصه شدن و بعد از اون همه چیزی که ازشون شنیده بودیم خیلی دوست داشتم که در ادامه قصه نقش مهم تری داشته باشند ولی ظاهرا همشون کشته شدند.

چند سوال که برام بیش اومد اینه که 1- فرزندان جنگل ِ آدرها را با چه جور خنجری بوجود آوردن و چرا موجود خلق شده توسط خودشون را نمی تونن از بین ببرن؟ 2- دیگه اینکه اگه آدرها را بوجود آوردن برای اینکه بتونن خودشون زندگیشون را ادامه بدهند ِ خوب چرا اکثرشون بازهم از بین رفته بودن و فقط همین چهار نفر باقی مونده بودن ؟ 3- و چرا باوجود اونکه بدست آدمها نابود شده بودن ولی حالا بازهم می خوان به آدمها کمک کنن ؟

بیش بینی ام هم اینه که توی قسمت بعدی بالاخره سروکله عمو بنجن استارک بیدا بشه و برن را برای فرار از دست آدرها کمک کنه.

اضافه شده در : 21 minutes

[lady snow]

[CENTER]یادتونه درباره ی هودور تو همین جا چند تا تئوری ارائه شده بود؟!
هشت سال پیش یکی از کاربرای فروم وستروس(مرتبط با مجموعه کتاب نغمه ای از یخ و آتش) راز هودور رو کشف کرده بود و دربارش تو پست خودش در تاریخ 20 فوریه 2008 نوشته بود :Smiley35::Smiley35::Smiley35:
آفرین بهش :Smiley35:


باور کن این همون مارتین دیوونه خودمونه رفته اینجا نوشته. والا به عقل جنم نمیرسید این. :Smiley10::Smiley10:

یه چیزیم چن بار خواستم بگم همش یادم رفته. انتخاب بازیگر نقش نوجوونی هودور خیلی عالی بود. هم از نظر ظاهر کاملا باهم مچ بودن. هم اینکه چقدر خوب اون سکانس رو بازی کرد. خیلی خوب بود

اضافه شده در : 2 minutes


دوست عزیز برن چون علامت گذاری شده بود ادر ها تونستن برن تو غار والا تا وقتی لمسش نمیکردند نمیتونستن وارد غار شن

اونو میدونم. سوالم این بود قدرت کلاغ سه چشم در چی بود پس؟ حتما یه چیزی داشته که آدرها خواستن از بین ببرنش. به برن چی یاد داده به جز رفتن به گذشته؟ باید یه چیز مهمی باشه این وسط

یه چیز دیگه. عنوان اپیزود بعد منو یاد آنکل بنجن میندازه

[Mahdi Razor]

در یک کلام این اپیزود فوق العاده بود ، واقعا بیننده میخکوب میشد پاش ، من گیم اف ترونز رو دوست دارم ولی خب یه سری چیزاش برام جذاب نیست و خسته کنندس اما یه سری شخصیتا باعث میشن که من این سریالو با شوق دنبال کنم ولی دلیل اصلی ای که من این سریال رو قبول دارم اتفاقات ناحیه The Wall و بعد از اون هست که کل داستان اصلی تقریبا میشه گفت مال اونجاست و پیچیدگی و جذابیت های خاص خودشو داره فصلای اول رو زیاد دوست نداشتم ولی هر چی گذشت بهتر و بهتر شد و داستان اصلی پررنگ تر شد اگه همینطوری ادامه پیدا کنه تا اخرش مطمئنم تو لیست بهترین سریالام سوم میشه!:Smiley35:

[iran9win]

تو یک فروم انگلیسی فصل 5 رو تا اخرش اسپویل شدم
همه چی رو میدونم دیگه!
نمیدونم ناراحتم یا نه

ولی لامصب اینقدر دقیق گفته بود داستانهای این قسمت رو معلومه تا اخرش 100 در 100 درسته لعنتی

[afshin vatan]

موقعی که برن در هودور نفوذ کرد قبل از رسیدن به در و تشنج هودور گذشته بود به نظرم برن نمی تونه در گذشته دخلی کنه

[HMNN]

قسمت بسیار سنگینی بود. شاید بهترین قسمت سریال تا الان. باعث شد از بعضی مسائلی که می دونستم مطمئن شم و به بعضی از مسائل شک کنم.
قدرت های زمان شورش رابرت دارن کم کم دوباره به هم ملحق می شن! (خاندان های استارک، ارن و تالی)
سرعت سریال دیوانه کننده هست/خواهد بود تو این فصل. کم کم داریم به پایان نزدیک می شیم. همه شخصیت پردازی ها و صحنه های نه چندان نفس گیر گذشته برای چند قسمت آینده بوده. خوب باید لذت ببریم :دی



یک نکته.اگه برن با رفتن به گذشته بتونه روی آینده تاثیر بگذاره(مثل ماجرای هودور) میتونه به گذشته بره و مانع از به وجود آمدن واکرها توسط فرزندان جنگل بشه؟

سفر های برن اینطوری ه :" فلان اتفاق که افتاده به خاطر برن بوده. "
اینطوری نیست : " برن بره گذشته جلوی فلان اتفاق رو بگیره "
خیلی گیج کنندست البته.

راجع به فرزندان جنگل: فلش بک برن از تعیین کننده ترین سکانس های سریال بود. این که اینا آدرها رو برای محافظت از خودشون به وجود اوردن رو اصلا پیش بینی نکرده بودیم. طبق این سکانس و تاریخچه وستروس( از کتاب تاریخچه ی یخ و آتش) من فعلا اینطور نتیجه گیری میکنم:
فرزندان جنگل ساکنان بومی وستروس بودن. دوازده هزار سال پیش نخستین انسان ها از اسوس وارد وستروس میشن و چون مجهزتر بودن و نیاز به محلی برای زندگی داشتن، با فرزندان میجنگن. ** طبق سکانس، فرزندان ، وایت واکر ها رو به وجود میارن تا برای مقابله با نخستین انسان ها از خودشون دفاع کنن( تو تاریخ وستروس حتی اشاره ای هم به این مورد نشده) ** پس از جنگ های بسیار هیچ طرفی پیروز نمیشه و با هم پیمان صلح میبندنن. چهار هزار سال بعدش، یعنی هشت هزار سال پیش در شب طولانی آدرها از شمال میان و با خودشون مرگ و نابودی میارن؛ فرزندان جنگل و نخستین انسان ها با هم متحد میشن و اونا رو عقب میرونن و دیوار رو میسازند( یعنی باید این نتیجه گیری رو کرد که هشت هزار سال پیش آدرهایی که فرزندان با جادوشون ساختن از کنترلشون خارج شدن تا به امروز).
چن تا نکته در مورد این تاریخچه: ممکنه کتاب خونا بگن چند تا مورد نقض پیش میاد. اگه این شخصی که فرزندان تبدیلش کردن شاه شب باشه چی؟ چون شاه شب سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب بوده و اگه اون اولین آدر بوده پس قبلا که آدرها حمله کردن چی؟ یعنی این شاه شب تاریخچش به بعد از ساخت دیوار میرسه یعنی هشت هزار سال پیش ولی این طور به نظر میرسه که فرزندان اولین آدر رو در عصر طلوع یعنی 12 هزار سال پیش به وجود اوردن. در چواب میشه گفت که ممکنه سریال این مورد رو تغییر داده. چون در سریال هیچ اشاره ای به تاریخچه شاه شب نشده و اصلا گفته نشده که کیه . پس حداقل در این مورد دست سریال بازه که با تاریخ بازی کنه! اما تو کتاب چی؟ خب ما مارتین رو داریم و کتاب عظیم بادهای زمستانی که دیر یا زود منتشر میشه. به نظرم تو اون کتاب مارتین میتونه هم گذشته آدرهای متفاوت با سریال رو داشته باشه هم همین که سریال نشون داد. چون فک نکنم سازندگان قسمت به این مهمی رو از روند کتاب خارج کردن باشن و آدرها منشایی غیر از فرزندان داشته باشن.


و اینکه جواب معمای هودور مدت ها مخفیانه روبه رومون بود! اسم اپیزود 5 ، the door بود.
ممنون از توضیحاتتون.
این فرضیه که آدرها رو فرزندان درست کردند برای محافظت از خودشون قبلا مطرح شده بود مدت ها پیش تو اینترنت خونده بودم. ( با تشکر از اینترنت :| )
جریان سیزدهمین فرمانده باید با احتیاط بهش پرداخت. در حد داستان و افسانه هست (تو دنیای وستروس) . و طبق داستان فرمانده سیزدهم با یک آدر عشق بازی می کنه و روحشو تسلیمش می کنه. پس فرمانده سیزدهم ( Night's King) قطعاً اولین آدر نبوده.
چند تا فرض و حدس و گمان داریم، به هم وصل می کنیم و به یه نتایجی می رسیم. ولی مطمئن نیستیم فرض ها رو درست به هم وصل می کنیم و مطمئن نیستیم فرض های اولیه ما چقدر درست هستند!
گذشته آدر ها در سریال و کتاب خیلی بعیده تفاوت داشته باشه.
و این که پادشاه آدر ها تو سریال (فصل 6) معلوم نیست همون Night's King کتاب باشه.

ابیزود بسیار عالی ای بود . چند تا از معماهای داستان را حل کرد و چند تا معما هم اضافه کرد .
معماهای حل شده : قضیه هودور و کلمه تکراری اش حل شد و البته کاملا غیر محتمل و غیر قابل حدس بود و سکانس فوق العاده تاثیرگذاری هم از آب درآمده بود.
/قضیه چگونگی بوجود آمدن آدرها هم حل شد که اون هم خوب و تقریبا دور از ذهن کار شده بود .
/ اینجور که از قراین برمیاد دلیل آمدن واریس به میرین و نزد دنریس هم همون صدایی است که سالها قبل از درون آتش شنیده و نام دنریس را برایش صدا زده است . این هم معمایی بود که بانوی سرخ جدید برایمان حل کرد.

معماهای جدید : اینکه آدرها چه می خوان و قصدشون چی هست هنوز یکی از معماهای بزرگ داستان محسوب می شه و بنظرم با از بین رفتن کلاغ سه چشم و فرزندان جنگل که این دومی باعث ایجاد آدرها بود بنظرم این معما بعد تازه ای بیدا کرد چون اگه قصدشون انتقام از فرزندان جنگل باشه که این کار انجام شد ولی بازهم داشتن برن را تعقیب می کردن.
/معمای بعدی اینکه برن چه نقش خاصی را قراره توی آینده دنیا بازی کنه که بخاطرش کلاغ سه چشم و فرزندان جنگل خودشون را به کشتن دادند.حتما بایستی نقش بسیار بسیار مهمی باشه و شاید حتی مهم تر از نقش آینده جان اسنو و دنریس تارگرین.

یک افسوس و ناراحتی بزرگ هم دارم. اینکه فرزندان جنگل تازه وارد قصه شدن و بعد از اون همه چیزی که ازشون شنیده بودیم خیلی دوست داشتم که در ادامه قصه نقش مهم تری داشته باشند ولی ظاهرا همشون کشته شدند.

چند سوال که برام بیش اومد اینه که 1- فرزندان جنگل ِ آدرها را با چه جور خنجری بوجود آوردن و چرا موجود خلق شده توسط خودشون را نمی تونن از بین ببرن؟ 2- دیگه اینکه اگه آدرها را بوجود آوردن برای اینکه بتونن خودشون زندگیشون را ادامه بدهند ِ خوب چرا اکثرشون بازهم از بین رفته بودن و فقط همین چهار نفر باقی مونده بودن ؟ 3- و چرا باوجود اونکه بدست آدمها نابود شده بودن ولی حالا بازهم می خوان به آدمها کمک کنن ؟

بیش بینی ام هم اینه که توی قسمت بعدی بالاخره سروکله عمو بنجن استارک بیدا بشه و برن را برای فرار از دست آدرها کمک کنه.

اضافه شده در : 21 minutes

فرزندان جنگل شیشه اژدها رو تو قلب آدم فرو کردن تا تبدیل به آدر بشه.
احتمالاً به خاطر همین می شه با شیشه اژدها از بین بردشون.
کنترل آدر ها از دستشون خارج شده (شاید دست کم گرفتنشون).
هزاران سال پیش با آدم ها مشکل داشتن. الان بزرگ ترین تهدید آدر ها هستن.

[mahan birabt]

قسمت 5

نمره 10

بدون شک بهترین قسمت این فصل سریال..در ابتدا سانسا(استارک اول) داره برا جان (استارک دیگه) لباس میبافه که نامه لرد بیلیش را دریافت میکنه...سکانس تقابل این دو عالی بود..بازی ها زیبا و همه چیش عالی...مبارزه آریا (استارک بعدی )خوب بود..و از همه بهتر و عالی تر سکانس تئاتره...خدا بود یعنی...شهر آزاد هست و دارن وقایع اون وستروسی ها را به سخره میگیرن..عالی بود این سکانس..واکنش های آریا....تصور آن ها از ماجرا و البته تریون (کوتوله ) عالی بود....و البته مهم ترین قسمت برن(استارک بعدی) ....اول از همه معلوم شد آدر ها رو کیا ساختن؟!! و بعد اشتباه برن و دیده شدنش...و در نهایت فرارش که همه عالی بود..هودور هم فصه اش خیلی خوب بود...هولد د دور هودور!!!! و دو شخصیت مهم در قصه هم اومدن اولی بریون گریجری آهن زاده و پادشاه جدید پایک و صندلی نمک!! و هدفش که ساختن ناو برای کالیسی است.. و دومی شخصیت مهم تریون و کالیسی هم نماینده ای مثل ملیساندرا پیدا کردن....اون زن قرمزه که حتی خواجه هم به خوبی بهش گفت تو چه فرفی با اون داری که استنیس دو بار شکست خورد؟؟؟؟؟؟؟در هر صورت این قسمت خیلی خیلی خوب بود ...جان هم که داره متحد پیدا میکنه ..کاش سانسا دروغ نمیگفت و امیدوارم بعدا این دروغ براش گرون تموم نشه!گرگ برن هم مرد بیچاره...
خنده دار ترین سکانس هم نگاه اون وحشی به بریان (این زن گنده هه) بود!!! مردم از خنده.

[persp000000lis]

راجع به فرزندان جنگل: فلش بک برن از تعیین کننده ترین سکانس های سریال بود. این که اینا آدرها رو برای محافظت از خودشون به وجود اوردن رو اصلا پیش بینی نکرده بودیم. طبق این سکانس و تاریخچه وستروس( از کتاب تاریخچه ی یخ و آتش) من فعلا اینطور نتیجه گیری میکنم:
فرزندان جنگل ساکنان بومی وستروس بودن. دوازده هزار سال پیش نخستین انسان ها از اسوس وارد وستروس میشن و چون مجهزتر بودن و نیاز به محلی برای زندگی داشتن، با فرزندان میجنگن. ** طبق سکانس، فرزندان ، وایت واکر ها رو به وجود میارن تا برای مقابله با نخستین انسان ها از خودشون دفاع کنن( تو تاریخ وستروس حتی اشاره ای هم به این مورد نشده) ** پس از جنگ های بسیار هیچ طرفی پیروز نمیشه و با هم پیمان صلح میبندنن. چهار هزار سال بعدش، یعنی هشت هزار سال پیش در شب طولانی آدرها از شمال میان و با خودشون مرگ و نابودی میارن؛ فرزندان جنگل و نخستین انسان ها با هم متحد میشن و اونا رو عقب میرونن و دیوار رو میسازند( یعنی باید این نتیجه گیری رو کرد که هشت هزار سال پیش آدرهایی که فرزندان با جادوشون ساختن از کنترلشون خارج شدن تا به امروز).
چن تا نکته در مورد این تاریخچه: ممکنه کتاب خونا بگن چند تا مورد نقض پیش میاد. اگه این شخصی که فرزندان تبدیلش کردن شاه شب باشه چی؟ چون شاه شب سیزدهمین فرمانده نگهبانان شب بوده و اگه اون اولین آدر بوده پس قبلا که آدرها حمله کردن چی؟ یعنی این شاه شب تاریخچش به بعد از ساخت دیوار میرسه یعنی هشت هزار سال پیش ولی این طور به نظر میرسه که فرزندان اولین آدر رو در عصر طلوع یعنی 12 هزار سال پیش به وجود اوردن. در چواب میشه گفت که ممکنه سریال این مورد رو تغییر داده. چون در سریال هیچ اشاره ای به تاریخچه شاه شب نشده و اصلا گفته نشده که کیه . پس حداقل در این مورد دست سریال بازه که با تاریخ بازی کنه! اما تو کتاب چی؟ خب ما مارتین رو داریم و کتاب عظیم بادهای زمستانی که دیر یا زود منتشر میشه. به نظرم تو اون کتاب مارتین میتونه هم گذشته آدرهای متفاوت با سریال رو داشته باشه هم همین که سریال نشون داد. چون فک نکنم سازندگان قسمت به این مهمی رو از روند کتاب خارج کردن باشن و آدرها منشایی غیر از فرزندان داشته باشن.
و اینکه جواب معمای هودور مدت ها مخفیانه روبه رومون بود! اسم اپیزود 5 ، the door بود.
شما هم قبل از اینکه پستهای (abbas stannis) رو بخونین اول ازش تشکر میکنین یا فقط من اینجوریم ؟ :Smiley17:

پست اکثر کاربرا :
1-یا اسپمه (هر قسمت مینویسن بدون شک این بهترین اپیزود بود ، یه عده هم مینویسن مطمئنا آشغال ترین اپیزود بود) که خوندن این مزخرفات واسه ما هیچ فایده ای نداره!
2-یا از احساسات مسخرشون مینویسن (مثلا گریه کردمو فلان...)
3-یا چیزایی که خودمون توسریال دیدیم رو عینا بازگو میکنن
اما آقا عباس راجع به نکته های ریز و بخشهای جا افتاده ی سریال حرف میزنه و بدون اینکه وقت رو هدر بده،یک راست میره سر اصل مطلب :Smiley17:


در کل به این قسمت 9/10 میدم
اون 1 نمره هم بخاطر بخشهای iron born بود

[mkarimifard77]

این فرزندان جنگل که همشون دختر هستن. کسی می دونه چجوری زاد و ولد می کنن ؟ :Smiley39::Smiley39::Smiley39:

[King Jon snow]

بعد از دیدن قسمت پنجم می تونم بگم بیشتر از همیشه به ارزش و زیبایی این سریال پی بردیم.چقدر خوبه این سریال

و اینکه به نظرم دو سکانس در این قسمت ویژه بود برای من

یکی سکانس آخر این قسمت که موشکافی راز هودور بود واقعا عالی بود و دیگری که منو خیلی تحت تاثیر گذاشت قسمت دنریس (حاکم بالحق وستروس) و سر جوراه بود:Smiley24:

http://8pic.ir/images/r11sbkx2dh7j039cnb11.jpg

بازم لذت بردم وقتی دنی اشاره کرد که به زودی 7 پادشاهی رو تصاحب میکنه :Smiley35:

" وقتی هفت پادشاهی رو تسخیر کنم میخوام کنارم باشی "

و بازم من در این تاپیک شاهد نفرت ریختن بیشتر بعضی از دوستان از دنریس بودم:Smiley104: آقا بی خیال شین اوکی؟ هر کاری هم بکنید دنریس ، عزیز دل مارتین و ماهاس آخر سر هم تاج برای خودشه مطمئن باشید:Smiley30:

[persp000000lis]

تو یک فروم انگلیسی فصل 5 رو تا اخرش اسپویل شدم
همه چی رو میدونم دیگه!
نمیدونم ناراحتم یا نه

ولی لامصب اینقدر دقیق گفته بود داستانهای این قسمت رو معلومه تا اخرش 100 در 100 درسته لعنتی


یه چیز خیلی مهم :
لطفا با دقت بخونید:
توی بعضی سایتهای معتبر سریال از جمله winteriscoming به هیچ وجه کامنت ها رو نخونید چون گویا خلاصه ای از کل سیزن لو رفته و راجع به اون بحث می کنن ( خصوصا تو تاپیک این قسمت )
من خودم در بعضی اتفاقات قربانی شدم
به هیچ وجه نخونین نظرات رو
خوب شد گفتی
خیلیارو میشناسم وقتی اول اسپویل ها رو میخونن بعد سریال رو میبینن ، بیشتر هایپ میشن ^_^
خودمم بعضی وقتا اینطوریم ، ترجیح میدم اول اسپویل ها رو بخونم
میشه بگین خلاصه ای که از فصل شیش game of thrones لو رفته رو کجا گذاشتن ؟
کسی ترجمه اش نکرده ؟

[Sir Nikk]

https://pbs.twimg.com/media/CjM9P06VEAEWhKH.jpg

[persp000000lis]

باحال ترین عکسهارو جمع آوری کردم ، امیدوارم لذت ببرین
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1577742/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1576622/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1576114/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1579027/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1574421/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1576222/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1571518/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1576327/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1528492/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1580858/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1521482/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1545250/medium-clean.jpg
https://d12qk6n9ersps4.cloudfront.net/1569781/medium-clean.jpg
http://media.riffsy.com/images/38708bb8de9bc190fb47df0daacb3442/raw

وقتی برای بار اول hold the door رو شنیدم
و و قتی برای بار دوم hold the door رو شنیدم
http://media.riffsy.com/images/d8c1cf6551f13b309304ad1522c4b1dd/raw

[HlHCC]

یکی بیاد این قسمت 5 نقد کنه.خیلی اپیزود سنگینی بود!!!!!!

این اپیزودو تازه الان دیدم.
فکر میکنم این اپیزود پخته ترین اپیزود تا این جای سریال بود،. البته بعضی از قسمت هاش مثل فرار یارا گریجوی هم به نظرم ماستمالی کرده بودن و نمیخاستن بیشتر از این روی این بحث تاکید کنن. بله ،،، واقعا قبول دارم که اپیزود سنگینی بود و آدم واقعا نمی دونه چی بنویسه
کلن قشنگ بود....9.3:Smiley36::Smiley35:

[shahin9191]

پست اکثر کاربرا :
1-یا اسپمه (هر قسمت مینویسن بدون شک این بهترین اپیزود بود ، یه عده هم مینویسن مطمئنا آشغال ترین اپیزود بود) که خوندن این مزخرفات واسه ما هیچ فایده ای نداره!
2-یا از احساسات مسخرشون مینویسن (مثلا گریه کردمو فلان...)
3-یا چیزایی که خودمون توسریال دیدیم رو عینا بازگو میکنن



دوست عزیز اینجا محل بحث و تبادل نظر و صحبت طرفدارای سریاله بزرگیه که تو این سریال هر نوع حسی از خنده و عشق تا خشم و گریه واسه بیننده ها پیش میاد و توهین و مسخره خوندن نظر افراد کار قشنگی نیست.خوبه ادم یاد بگیره نظر مخالفش رو هم با ادب بگه

[lady snow]

شما هم قبل از اینکه پستهای (abbas stannis) رو بخونین اول ازش تشکر میکنین یا فقط من اینجوریم ؟ :Smiley17:

پست اکثر کاربرا :
1-یا اسپمه (هر قسمت مینویسن بدون شک این بهترین اپیزود بود ، یه عده هم مینویسن مطمئنا آشغال ترین اپیزود بود) که خوندن این مزخرفات واسه ما هیچ فایده ای نداره!
2-یا از احساسات مسخرشون مینویسن (مثلا گریه کردمو فلان...)
3-یا چیزایی که خودمون توسریال دیدیم رو عینا بازگو میکنن
اما آقا عباس راجع به نکته های ریز و بخشهای جا افتاده ی سریال حرف میزنه و بدون اینکه وقت رو هدر بده،یک راست میره سر اصل مطلب :Smiley17:


مزخرف، احساسات مسخره:Smiley10:

دوست من عزیز من برادر خواهر نمیدونم چه سنی هستین
اینجا که کلاس درس نیست بیایم نکات کنکوری بنویسیم. اینجا یه جمع دوستانه هست. جمعی از کسانی که عاشق این سریال هستن. جایی هست که میای و از خوندن احساسات کسانی که با تو یک علاقه مشترک دارن لذت میبری. از اینکه فلان جا اشک ریختن و فلان جا خندیدن. از فلانی متنفرن و عاشق فلانی هستن. از کل کل بین کسایی که دنریس رو دوست دارن یا ندارن. از خوندن سوالایی که اصلا به فکر خودت نرسیده متعجب میشی. و از اینکه جواب سوال کسی رو میدونی و براش مینویسی شاد میشی. و نقدایی میخونی که تو رو شگفت زده میکنه. من از پیدا کردن اینجا خیلی خوشحالم. و از اینکه دوستان اینجا احساساتشون رو با من به عنوان یکی از اعضای این فروم درمیون میزارن و همینطور احساسات من رو میخونن خیلی لذت میبرم.
اینجا که دنیای مجازی هست هیچی. ولی قویا به شما پیشنهاد میکنم توی دنیای واقعی به احساسات آدمها احترام بگذارید.

اضافه شده در : 4 minutes


این فرزندان جنگل که همشون دختر هستن. کسی می دونه چجوری زاد و ولد می کنن ؟ :Smiley39::Smiley39::Smiley39:

در مورد فرزندان جنگل فکر نکردم هیچوقت.
ولی در مورد آدرها فک میکنم تفاوت جنسیتی نباید داشته باشند. چون نوزادان پسر بهشون تقدیم میشده و اونها رو به آدر تبدیل میکردن. و اینکه میگن اون استارک عاشق یه آدر شد برام جالبه. یعنی آدر جنس مونث هم دارن؟

[KEVIN GARVEY]

یه نکته.
آدرهای بزرگ مثل اونیکه با شمشیر والریان میمیرن اولش هشت تا اینا بودن. تا الان سه تاشان مرده. از در غار که اومدن تو 4 تا بودن که الان ۳ تا میمونه. کسی میدونه چند تا ازونا هست. یا تو کتاب اشاره شده به اینا. مثل طلایه داران لشکر وایت واکرها هستن اینا.
میدونیم که اینا همون بچه هایی هستن که اون یارو بهشون میداد.

[New_Sense]

http://www.uplooder.net/img/image/4/16a02d923a92db9b3c755816944698f8/666.jpg



تراژدی هودور



با اینکه نوشتن نقد واسه سریالی با این عظمت و پر از محتوا و نکات ریز و درشت بسیار کار سختی هست ولی خب به رسم و عشق و علاقه ای که به سریال گیم آف ترونز و همچنین قسمتی که پرده برداری میکند از تراژدی هودور ؛ بنده تلاشم رو کردم نقدی در خور و قابل توجه ای را برای این اپیزود و طرفدارهای این سریال بنویسم .

نکته اول برمیگردد به اپیزود قبل ؛ رویارویی سه خواهر با برادارانشان را به خوبی نشون داده شد که جنگ و قدرت طلبی نه تنها از مردان فقط سرچشمه نمیگیرد ؛ بلکه این زنان هستند که سرنوشت یک خاندان را میتوانند در دست بگیرند و به خوبی شاهد لحظه دیدار خواهر و برادر در استارک ها و گریجوی ها و تایرل ها بودیم و مطمنا سرنوشت وستروس و جنگ و پادشاهی با وجود دنریس تارگرین و سرسی لنیستر ؛ مهر محکمی بر قدرت زنها در این فصل سریال می باشد . چیزی که به ندرت در فصل 1 شاهدش بودیم و به مرور و رفته رفته قدرتمندی زنها را در جایگاه های مختلف ؛ مشاهده کردیم .

زمانی که در فصل های 2 یا 3 ؛ از قدرت دنریس پرده برداری شد چیزی که به مرور در وجود هر شخصیت از خاندان های مختلف نمود پیدا کرد ؛ مثلا وجود کتلین در کنار راب استارک یا وجود ملیساندرا در کنار استنیس باراتیون و وجود یارا گریجوی در کنار پدرش و سرسی لنیستر در کنار جافری ؛ همگی به نوعی نشان از وجود وجه دیگری از سیاستمداری و تفکر هوشمندانه زنان در سریال می باشد .

با اینکه در جای جای سریال شاهد در هم تنیده شدن شخصیت های زن بوده ایم و شخصیت های زن همانطور که در جایگاه مشاور و حتی قدرت قرار میگرفتن ولی باز دچار آزمون و سختی قرار گرفته اند ؛ همانطور که دنریس تارگرین توسط برادرش به کال دروگو هدیه داده شد و در 2 اپیزود قبل تر توسط دوتراکی ها اسیر شد و از بین رفتن جایگاه سرسی در فصل قبل و نابود کردن شرف و عزت او بعد از چالش لخت پیمایی در شهر توسط مذهب هفت و همچنین نابود کردن روح لطیف سانسا بعد از ازدواج با جافری و بدتر از اون ؛ قسمت فجیع عروسی اجباری رمزی با سانسا و صحنه به شدت ناراحت کننده گرفتن دخترانگی سانسا توسط رمزی و ... همه و همه نشان از قدرت نمایی شخصیت هایی که در اول در حاشیه و به مرور در بطن و حتی در قدرت قرار گرفته اند ؛ می باشد .

با اینکه نام نقد « تراژدی هودور » می باشد ولی خب ترجیحا لازم دانستم به هر خاندانی سری بزنم و چیزی را بیان کنم .

ما با خاندانی از دریا طرف شده ایم به نام گریجوی ؛ خاندانی که در این اپیزود به شدت کاملتر و دقیق تر ساخت و پرداخت شده است که حتی در این 5 فصل اخیر سریال اینطور نشان داده نشده بود ؛ و انتخاب پادشاه بر حق در گریجوی صحنه های به شدت دیدنی دارد مثلا قرارگیری در کنار دریا برای انتخاب پادشاه و همزمان استفاده از موسیقی خاندان گریجوی و صحنه های شعار گونه تیون گریجوی برای حفظ و قدرت خواهرش یارا و پیدا شدن عمو آنها یورون برای تصاحب قدرت ؛ و در نهایت آن تاجگذاری پر از التهاب گریجوی ها و فرار یارا و تیون با همه ناوگان ؛ همه چیز در اصل نشان از نحوه نگارش داستان دقیق و لحظه های مهم می باشد ؛ چیزی که یورون به دنبال آن بود ( بردن ناوگان به سمت میرین و ملحق شدن با دنریس و ...) و اتفاقی که باعث شد یارا و تیون را به سمت و سوی دنریس هدایت کند ؛ هرچند هنوز نمیتوان احتمالی بر جایگاه لنگر اندازی ناوگان گریجوی ها داد .

و نکته دیگر داستان آریا استارک می باشد داستانی که گمانه هم به خدای بی چهره میزند و هم آریا را در جایگاه بین بی چهره بودن و یا اصل نسب داشتن قرار میدهد ؛ صحنه های تئاتر مضحک در شهر و رویارویی آریا با این صحنه ها و اون بغض و فروخوردگی آریا ؛ هنوز این ذهنیت را برای بیننده به تصویر میکشد که آریا هنوز یک استارک هست یا یک بی چهره ؟

صحنه های تئاتر مضحک که در خیابان اجرا شد همگی و همگی داستان واقعی یک وجه از باراتیون و استارک و لنیستر ها رو به تصویر کشید ؛ با اینکه همگی نقدی تمسخر آمیز به وضعیت پادشاهی همه خاندان ها را گوشزد میکرد .

دنریس تارگرین همانطور که در ابتدا نقد تاکید شد ؛ نقطه عطف داستان می باشد ؛ شخصیتی که در این اپیزود هم ارتش قدرتمند دوتراکی ها با او هم پیمان شده اند و هم عشقی که در قلبش به سر جوراه مورمنت دارد را به وضوح نشان داد و هم اینکه تیریون لنیستر و لرد واریس توانسته اند با چینش سیاسی و هوشمندی برای ورود دنریس به میرین ؛ مقدمه چینی کنند در اصل این هوش بالای دنریس و واریس این وضعیت را سرو سامان داد ولی مساله مهم و اساسی در این اپیزود وجود قدرت خدای نور و بانوی قرمزی دیگر به جمع مشاوران دنریس می باشد ؛ بانوی قرمزی که زمانی ملیساندرا را به سمت استنیس فرستاده بود ( و شکست استنیس ) پر از خرافات و توهماتی که نامشخص می باشد و شاید این وجه مشکلات جدیدی را برای دنریس به وجود بیاورد .

و اما سانسا و جان ؛ دو شخصیت دوست داشتنی ولی بدون نگرش و تاکتیک سیاسی و جنگ حداقل نسبت به خاندان های دیگر ؛ هوشمندی لرد بیلیش بسیار ستودنی هست و آن چهره حق به جانب گرفته او و مطمنا در این وهله زمانی بسیار هوشمندانه ؛ شاید به ارتش جان ملحق شود و چیزی که در حد تصورات بنده می باشد که لرد بیلیش به دنبال گرفتن سانسا از جان می باشد و این چهره مظلومیت و دیدار او قبل از هرجنگی برای نشان دادن اهمیت خود نسبت به سانسا دارد ؛ چیزی که احتمال داده میشود این است که لرد بیلیش واقعیت وجود برندن عمو سانسا را دروغ گفته است و چیز پر اهمیت دیگری در ذهن دارد ( زبان قاصر است از فهمیدن درک و هوشمندی لرد بیلیش ) . و مطمنا در اپیزود بعد شاهد جنگی تمام عیار باید بود .

چیزی که این فصل را به شدت هم پر از هیجان و هم پراز توهمات میکند ؛ ناشی از اینکه شخصیت برن استارک و کلاغ سه چشم و کلا تاریخچه وستروس دستخوش چه تحولاتی قرار گرفت که امروز باید وستروس شاهد آدرها و نایت کینگ و کلاغ سه چشم و مذهب هفت و خدای نور و خدای بی چهره باشد ؟ و همگی در اصل خداهایی با قانون های مخصوص خود پیش بروند و همگی ادعای بزرگ بودن و حق بودن را نشان بدهند !

نقب زدن به گذشته توسط برن و هم ردیف شدن با کلاغ سه چشم و برگشتن به گذشته های دور که از اپیزود اول ما شاهدش بودیم چیزی بود که یواش یواش ما را همراهی کرد برای این اپیزود و چیزی که هودور را هودور کرده بود ؛ و مطمنا این وجه داستان گویی از بچگی ند و بنجن و لیا و وینترفل در گذشته اینقدر جذابیت داشت که فکر میکنم همه طرفداران متفق القول از برگشت به گذشته لذت برده اند .

در این وضعیت جی آر آر مارتین و تیم سازنده به هوشمندی بسیار بالا توانسته اند مقدمه ای برای این فرضیه درست کنند ؛ که آیا دخالت هایی که برن استارک در برگشت به گذشته انجام داده است باعث تغییر رویه و جنگ هایی در وستروس شده است ؟ و آیا تاثیرات برگشت به زمان قبل و قرارگیری اون در این وضعیت باعث مرگ شخصیت ها می شود ؟ چیزی که به هیچ وجه نمیتوان نتیجه مطلوبی از آن گرفت و نمیتوان پیش بینی کرد ؛ این که در این اپیزود به واسطه برن ؛ تاریخچه به وجود آمدن آدرها رونمایی شد ؛ بسیار قابل اهمیت است ولی خب سوالای اساسی که ذهن همه مارا درگیر کرد این بود که چرا آدرها وفادار نماندند به فرزندان جنگل ؟ و چرا نایت کینگ ؛ کلاغ سه چشم را کشت ؟ و اینکه برن قرار بر این شد در جایگاه کلاغ سه چشم قرار بگیرد ولی با این وضع فرار از آدرها و همچنین فلج بودن او ؛ چطور باید در این جایگاه قرار بگیرد ؟ و ...

و اما « تراژدی هودور» یا بهتر بگوییم « hold the door » چیزی که از همان فصل های اول شخصیت هودور را هودور میکرد ولی مساله ای که همه بینندگان و طرفداران سریال را به چالش کشید و اینقدر به شدت تراژدیک بود که میتوان جزو بهترین اپیزودها و یا سکانس در تاریخ سریال و تلویزیون نام برد ؛ در اصل برن استارک در مرحله اول با قرارگیری خودش در گذشته به واسطه کلاغ سه چشم و در مرحله دوم در وینترفل دوران قدیم و قرارگیری در جسم هودور این محاسبات و تفکرات هر بیننده را در هم ریخت( چیزی که در فیلم اینسپشن ؛ کریستوفر نولان کامل به آن پرداخته شده است ) و در این وجه داستانی کاملا همه را درگیر خود کرد ؛ و این هوشمندی جی آر آر مارتین و بقیه نویسنده های در کنار اون که چطور از اولین فصل این سریال به این نکته رسیده اند که هودور به معنای hold the door می باشد ؟ و چطور باید در اپیزود 5 فصل 6 از آن استفاده کرد ؟ ( چیزی که همیشه در سریال لاست قابل اهمیت بود و این طرز فکر نویسنده ها که به مراتب داستان را به فصل های پایانی ارتباط داده بودند از همان اوایل فصل ) و خب صحنه به شدت قدرتمند و دیدنی تلفظ hold the door و تغییر به هودور و صحنه مرگ هودور خیلی خیلی تراژدی عظیمی را نشان داد ؛ مطمنا شما هم به اندازه من از این صحنه پر از التهاب و غمگین؛ ناراحت شده اید و حتی اشک هایی نیز در چشمانتان جمع شده است .

داستان گویی به شدت بالا پیش می رود و هر اپیزود اینقدر چالش بر انگیز و مهم می باشد که نمیتوان اپیزود 9 و 10 این فصل را پیش بینی کرد و حتی نمیتوان تصور کرد چه کسی و چه شخصیت پر اهمیتی باید شاهد مرگش در اپیزود های آخر باشیم و اینکه چطور باید این معادلات را در کنار هم بچینیم و از همه مهمتر جی آر آر مارتین مارا به کجا میخواهد ببرد ؟ هنوز راه درازی مانده است برای همه تعملات و تفکرات و فهم و قدرت این همه رویارویی با دنیایی به وسعت یک دنیای وستروسی و مغز جی آر آر مارتینی و صحنه پردازی و کارگردانی دیوید بینوفی .

و همچنان به انتظار مینشینیم .

[iran9win]

خوب شد گفتی
خیلیارو میشناسم وقتی اول اسپویل ها رو میخونن بعد سریال رو میبینن ، بیشتر هایپ میشن ^_^
خودمم بعضی وقتا اینطوریم ، ترجیح میدم اول اسپویل ها رو بخونم
میشه بگین خلاصه ای که از فصل شیش game of thrones لو رفته رو کجا گذاشتن ؟
کسی ترجمه اش نکرده ؟

متاسفانه اصلا خلاصه نیست

طرف کل فصل رو دیده تا اخر و کامل گفته

حتی سوالام جواب داده

با ریزترین جزییات مثلا جزییات کاما جنگ حرامزاده ها !!!!!

[HMNN]

مزخرف، احساسات مسخره:Smiley10:

دوست من عزیز من برادر خواهر نمیدونم چه سنی هستین
اینجا که کلاس درس نیست بیایم نکات کنکوری بنویسیم. اینجا یه جمع دوستانه هست. جمعی از کسانی که عاشق این سریال هستن. جایی هست که میای و از خوندن احساسات کسانی که با تو یک علاقه مشترک دارن لذت میبری. از اینکه فلان جا اشک ریختن و فلان جا خندیدن. از فلانی متنفرن و عاشق فلانی هستن. از کل کل بین کسایی که دنریس رو دوست دارن یا ندارن. از خوندن سوالایی که اصلا به فکر خودت نرسیده متعجب میشی. و از اینکه جواب سوال کسی رو میدونی و براش مینویسی شاد میشی. و نقدایی میخونی که تو رو شگفت زده میکنه. من از پیدا کردن اینجا خیلی خوشحالم. و از اینکه دوستان اینجا احساساتشون رو با من به عنوان یکی از اعضای این فروم درمیون میزارن و همینطور احساسات من رو میخونن خیلی لذت میبرم.
اینجا که دنیای مجازی هست هیچی. ولی قویا به شما پیشنهاد میکنم توی دنیای واقعی به احساسات آدمها احترام بگذارید.

اضافه شده در : 4 minutes



در مورد فرزندان جنگل فکر نکردم هیچوقت.
ولی در مورد آدرها فک میکنم تفاوت جنسیتی نباید داشته باشند. چون نوزادان پسر بهشون تقدیم میشده و اونها رو به آدر تبدیل میکردن. و اینکه میگن اون استارک عاشق یه آدر شد برام جالبه. یعنی آدر جنس مونث هم دارن؟

شاید اگه نوزاد دختر داشته باشن اون نوزاد تبدیل به آدر مونث بشه.
شاید فرزندان جنگل زن یا زن هایی هم تبدیل کرده باشن به آدر ها.
شاید هم اون داستان واقعی نیست و هیچ آدر مونثی وجود نداره و نداشته.
واقعیت این ه که ما نه چیز زیادی از آدر ها می دونیم و نه آدر های زیادی دیدیم. باید همه احتمالات رو در نظر بگیریم.

[sornay]

یه نکته.
آدرهای بزرگ مثل اونیکه با شمشیر والریان میمیرن اولش هشت تا اینا بودن. تا الان سه تاشان مرده. از در غار که اومدن تو 4 تا بودن که الان ۳ تا میمونه. کسی میدونه چند تا ازونا هست. یا تو کتاب اشاره شده به اینا. مثل طلایه داران لشکر وایت واکرها هستن اینا.
میدونیم که اینا همون بچه هایی هستن که اون یارو بهشون میداد.


http://www.8pic.ir/images/nwxk1mg91iwarkycfnak.pnghttp://www.8pic.ir/images/ez665rc5qsy1qcl3dkpk.png

[ali_k]

بچه ها اگه مثلا برن خود نايت كينگ باشه چي؟ اصن نميشه نه؟ لعنتي از صبح فكرش درگيرم كرده

به نظر من اگه قراره برن آدم/موجود دیگه ای باشه، نزدیکترین گزینه خود کلاغ سه چشمه...
شاید اگه شما هم رویایی که برن تو قسمت2 فصل3 میبینه رو دوباره ببینید، با من موافق بشید...

[KEVIN GARVEY]

اونجا که شاه نصفه شب برن رو مارک کرد و لمسش کرد صد درصد آینده بوده و درخت زندگی هم از بین رفته بود و تا بسته بود. این نشون دادش که برن رفته بوده به آینده و نتیجه جنگ رو دیده.

[abbas stannis]

از همه بهتر و عالی تر سکانس تئاتره...خدا بود یعنی...شهر آزاد هست و دارن وقایع اون وستروسی ها را به سخره میگیرن..

تو این تئاتر که وقایع بارانداز پادشاه رو نشون میدادن وقتی به سکانس گردن زدن ند رسیدن آریا داشت نقش خودش رو بازی میکرد (چه یادآوری غم انگیزی) :Smiley24::Smiley24:


شما هم قبل از اینکه پستهای (abbas stannis) رو بخونین اول ازش تشکر میکنین یا فقط من اینجوریم ؟

پست اکثر کاربرا :
1-یا اسپمه (هر قسمت مینویسن بدون شک این بهترین اپیزود بود ، یه عده هم مینویسن مطمئنا آشغال ترین اپیزود بود) که خوندن این مزخرفات واسه ما هیچ فایده ای نداره!
2-یا از احساسات مسخرشون مینویسن (مثلا گریه کردمو فلان...)
3-یا چیزایی که خودمون توسریال دیدیم رو عینا بازگو میکنن
اما آقا عباس راجع به نکته های ریز و بخشهای جا افتاده ی سریال حرف میزنه و بدون اینکه وقت رو هدر بده،یک راست میره سر اصل مطلب


در کل به این قسمت 9/10 میدم
اون 1 نمره هم بخاطر بخشهای iron born بود

دوست عزیز راجع به تشکرت ، خواهش میکنم.
اما
بقیه صحبت هات واقعا بی انصافی هست. اسم تاپیک بحث اپیزودیک هست و همه حق دارن در مورد سریال هر چیزی که دوست دارن بگن، ابراز احساسات راجع به سکانس های مختلف سریال هم شامل این بحث ها میشه. به شخصه از خوندن تک تک نظرات دوستان لذت میبرم واینکه راجع به اتفاقات سریال این همه نظرات و ایده ها و احساسات مختلف میاد بیرون، کاملا خواندنی و جذابه .
شما هم لطفا از الفاظی مثل "مزخرف" و "احساسات مسخره" تو این تاپیک نسبت به بقیه کاربران استفاده نکنید . چون رسما توهینی به کلیه بینندگان سریال هست.


------------------------------------------------
تو فصول قبل هر وقت هودور میگفت هودرو طنز خاصی برای ما داشت و لبخند کوچیکی میزدیم ولی الان این کلمه تبدیل به شد به غم انگیزترین کلمه :Smiley24:
این هم به نظرم بهترین هودوری هست که هودرو گفت. در فصل سوم.
دانلود (http://s7.picofile.com/file/8252817150/%D9%87%D9%88%D8%AF%D9%88%D8%B1.mp4.html)

[alisoltani87]

اونجا که شاه نصفه شب برن رو مارک کرد و لمسش کرد صد درصد آینده بوده و درخت زندگی هم از بین رفته بود و تا بسته بود. این نشون دادش که برن رفته بوده به آینده و نتیجه جنگ رو دیده.
اگرم آینده بوده، قبل از جنگ بوده، چون هنوز چارتا آدر زنده ن، ولی درخت زندگی هم از بین رفته بود که شاید جای دیگه ای بوده. نمی دونم

[saman2esm]

درود بر همه دوستان

جمع بندی چند تا نکته:

این درختی که برن دید بسیار شبیه کلاغ سه چشم بود، ممکنه از این بعد شبیه برن بشن؟!

http://picoup.ir/images/77172118479228193969.jpg

همون طور که دوست عزیز عباس استنیس اشاره کرد آریا در حال بازی کردن نقش خودش:

http://picoup.ir/images/70426228293396395955.jpg

بعضی چیزا عوض نمیشن! اما میشه به خوبی ازشون استفاده کرد!

http://picoup.ir/images/20669844740568046028.jpg

در لحظه ساخت اولین وایت واکر همون پترنی رو می بینیم که در فصل یک وایت واکر ها مرده ها رو می چیدن!:

http://picoup.ir/images/77015081427820046022.jpg

[farzinawsome12]

اين نظر منه رفيق
همينه كه هست
----
از پستم خوب نردبونى ساختى ها...
ببين چه ريز تشكر همون گروهى كه گفتمو جلب كردى.
خيلى حرفه اى اول يك خط ازم تشكر كردى
بعد شروع كردى بيست خط تخريبو داستان سرايى
----
خودتم خوب ميدونى تك تك حرفهاى پست قبليم درسته
فقط روت نميشه دلشونو بشكنى بگى كاملا حق با منه
دوست گرامی،اینجا شاید درست نیست و جاشم نیست که این صحبتا مطرح بشه،ولی شما تو بحث اپیزودیک سریال big bang هم با یه ادبیات نادرست با بنده صحبت کردی ولی گفتم شاید اشتباهی شده و ... کلا فراموشش کردم...لطف کنید قوانین انجمنو بخونید،دررابطه با هر سریال میتونید نظرتونو بدید و هرجور دوست دارید بکوبونیدش(میبینی که دوستانی میان یک میدن و حقشونه که نظر خودشونو داشته باشن در رابطه با سریال)،ولی بیای بگی نظرات بقیه مضخرفه و... با این کارت داری به کاربرای دیگه بی احترامی میکنی...
درضمن عوض جمع کردن تشکرای بی معنی که حاصل یک کلیک ساده با دسته،بهتره احترام همو نگه داریم...

[klax0n]

اين نظر منه رفيق
همينه كه هست
----
از پستم خوب نردبونى ساختى ها...
ببين چه ريز تشكر همون گروهى كه گفتمو جلب كردى.
خيلى حرفه اى اول يك خط ازم تشكر كردى
بعد شروع كردى بيست خط تخريبو داستان سرايى
----
خودتم خوب ميدونى تك تك حرفهاى پست قبليم درسته
فقط روت نميشه دلشونو بشكنى بگى كاملا حق با منه

بدون توجه به ادبیاتی که استفاده کردی، فقط در مورد مطلبی که گفتی نظرم رو میگم

اگه هدفتون از اینجا اومدن خوندن نقدهای حرفه‌ای و حرف‌های خفن باشه آره درست میگی شاید در کل هر اپیزد ۱۰تا پست اینجوری بیشتر نداشته باشیم
ولی هدف این انجمن این چیزا نیست
اینجا فقط یه محیط غیر رسمی و نسبتا دوستانه برای تبادل نظره
کی گفته اینجا همه منتقد حرفه‌ای هستن؟

احتمالا از اون مزخرفاتی که گفتی پست‌های من هم منظورت باشه
بنده منتقد حرفه‌ای که هیچی، اصلا منتقد هم نیستم!
فقط به عنوان شخصی که از تفریح‌های اصلیش فیلم دیدنه دوست دارم بتونم حرفه‌ای تر فیلم ببینم
به نظرم وقتی میتونی حرفه‌ای تر فیلم ببینی که با بقیه در مورد فیلم‌ها صحبت کنی و نظر بدی
به شخصه هر دفعه سعی میکنم پست‌های بهتری نسبت به قبل بدم و میدونم الان نسبت به اولین پستم خیلی پیشرفت داشتم!
و از نظرات بقیه هم درس میگیرم که چطوری نظر میدن و نقد میکنن (انصافا بعضی از دوستان نظرات خیلی جالبی میدن و نکات ریزی رو مطرح میکنن)
به نظرم اگه همینجور ادامه بدم تا آخر این سریال منتقد هم بشم! و برام مهم نیست که از مزخرف شروع کردم یا از جای دیگه فقط به جایی که میخوام برسم فکر میکنم

شما هم به جای اینکه از بقیه ایراد بگیری ببین خودت چی هستی
مشکل بزرگ ما اینه که فقط نگاهمون به بقیست ببینم چکار میکنن و چی میگن
اگه هر کسی سعی میکرد خودش بهتر باشه مطمئنن وضع مملکت اینجوری نبود

به هر حال بنده تمام نظرات رو با دقت میخونم و از بیشترشون هم لذت میبرم

[Mohammad Tz]

دوستان من فقط یه چیزیرو میتوجه نشدم:Smiley39: آدر ها دقیقا از برن جی میخوان که دنبالشن؟

[HMNN]

دوستان من فقط یه چیزیرو میتوجه نشدم:Smiley39: آدر ها دقیقا از برن جی میخوان که دنبالشن؟

برن یکی از معدود کسایی هست که ممکنه بتونه جلوی آدر ها مقاومت کنه و پیشرفتشون به طرف جنوب رو کند کنه. شاید بزرگ ترین امید آدم ها.
و هنوز هم آموزشش کامل نشده و قدرت مند نیست.
منطقی ه تلاش کنن نابودش کنن هر چه سریع تر.
شما خودت رو بزار جای آدر ها :دی

[klax0n]

دوستان من فقط یه چیزیرو میتوجه نشدم:Smiley39: آدر ها دقیقا از برن جی میخوان که دنبالشن؟

فکر کنم برای رد شدن از دیوار هم بتونن از برن استفاده کنن
مثل همین که تونستن طلسم غار رو بشکنن
برن با این علامتی که داره دیگه نباید از دیوار رد بشه!
نمیدونم قابل پاک شدن هست یا نه!

[lady snow]

اومدم یه چیزی بگم لال از دنیا نرم. :Smiley14: با اجازه طرفداران دنریس:Smiley36:
ما تو اپیزود 5 دیدیم آتش روی آدرها هیچ تاثیری نداری. خب این چی رو یادمون میاره؟ بله اژدها
پس دنریس با آتش اژدها از آسمون فقط میتونه ارتش دیوونه واکرها رو بسوزونه و از بین ببره. پس در واقع واسه از بین بردن آدرها هیچ سلاحی نداره:Smiley35:
حالا کی باید آدرها رو از بین ببره؟؟ خودتون میدونین منظورم کیه:Smiley36:

[farzinawsome12]

دوستان من فقط یه چیزیرو میتوجه نشدم:Smiley39: آدر ها دقیقا از برن جی میخوان که دنبالشن؟

برن نقش خیلی کلیدی تو آینده و اتفاقات زمستون داره،تو کتابه اولم بعد از اینکه توسط جیمی از برج سقوط کرد،وقتی بی هوش بود توی اولین دیدارش با کلاغ سه چشم نکات جالبی داشت،وقتی تو رویاهاش بود اتفاقاتی که تو فصل اول رخ داد راجب ند و سانسا و مادرشو تو ویژن هاش دید،حتی یک جا دید که جان تنها تو بستر سردی در حالی که رنگ پوستش پریده خوابیده(که شاید اشاره به مرگش تو آینده بوده)
بعد از دیدن این ویژن ها کلاغ 3 چشم بهش گفت تو باید زنده بمونی،برن پرسید دلیلش چیه که کلاغ 3 چشم تو جوابش گفت چون زمستون توراهه
درواقع کلاغ 3 چشم برن رو به زندگی برگردوند برای هدفی که این هدف جانشین خودش بودنه،ولی این کلاغ 3 چشم بودن چه فایده و هدفی داره مطمئنا تو این فصل خواهیم فهمید

[hamidreza272]

دوستان ی نکته هست و ی احتمال ک هیچکس راجعبش حرف نمیزنه.اونجا ک برن از فرزندان جنگل میپرسه برای محافظت از چی این ادر ها رو ساختید؟! میگن from you
حالا این میتونه به معنی این باشه در مقابله از شما ها که همه این ترجمه کردند. میتونه منظور محافظت در مقابل تو (شخص برن)باشه!!!! هیچ دلیلی وجود نداره احتمال دوم رد کنیم.مشکلی تو ترجمه این مدلی نیست

[klax0n]

دوستان ی نکته هست و ی احتمال ک هیچکس راجعبش حرف نمیزنه.اونجا ک برن از فرزندان جنگل میپرسه برای محافظت از چی این ادر ها رو ساختید؟! میگن from you
حالا این میتونه به معنی این باشه در مقابله از شما ها که همه این ترجمه کردند. میتونه منظور محافظت در مقابل تو (شخص برن)باشه!!!! هیچ دلیلی وجود نداره احتمال دوم رد کنیم.مشکلی تو ترجمه این مدلی نیست

اتفاقا من اول بدون زیرنویس دیدم همین فکر رو کردم ولی توی جمله بعدش میگه: from men ...

[hamidreza272]

منظورش ممکن در مقابل تو و بقیه انسان ها باشه.احتمال داره برن بره تو گذشته بخواد با این فرزندان بجنگه!!!!
اتفاقا من اول بدون زیرنویس دیدم همین فکر رو کردم ولی توی جمله بعدش میگه: from men ...

[setare12]

درباره جاهکن هاکار که روی ایم موضوع The price was paid خیلی تاکید داره

ند استارک به سریول فورل پول داده بود که به اریا یاد باده یک شمشیر باز حرفه ایی بشه شاید سریول فول همون جاکن هاکار باشه که داره به کاری رو که هزینه اش پرداخت شده رو انجام میده و برای همین خیلی جلوی اریا کوتاه اومده خدای بینهات چهره

[тнor]

درباره جاهکن هاکار که روی ایم موضوع The price was paid خیلی تاکید داره

ند استارک به سریول فورل پول داده بود که به اریا یاد باده یک شمشیر باز حرفه ایی بشه شاید سریول فول همون جاکن هاکار باشه که داره به کاری رو که هزینه اش پرداخت شده رو انجام میده و برای همین خیلی جلوی اریا کوتاه اومده خدای بینهات چهره
همچین تئوری هست که سیریو و جاکان هاکار یه نفر باشن
اما تو این قسمت کاملا مطمعنم داشتن راجب کشتن اون زنه که نقش سرس رو بازی میکرد حرف میزدن

[modern_gesprach]

بنظرم اين فصل 3 اپيزود عالي داره كه يكيش اين بود...

اين قسمت بمباران اطلاعاتي شديم و يه سري نكات و پيچيدگي هم به داستان اضافه شد .....
ديديم كه دوباره دنريس قراره مشكل اسب‌هاي چوبيش هم حل بشه و يه خاندان قدرتمند و ارتشي كار كشته ‌تر از ناوگان
دريايي استنيس بهش ملحق بشه همينطور با وارد شدن يه راهبه‌ي خداي نور ديگه در كنار دنريس باعث ميشه طرفداران
خداي نور هم به اين ارتش ملحق بشن و قدرت بيشتري پيدا كنه

قسمت آخر اين فرزندان جنگل چجور جونواريي هستن و از كجا اومدن و چه نقشي در گذشته داشتن معلوم نيست اگر كسي توي كتاب
كل داستان اينا رو ميدونه بياد توضيح بده ... تكنولوژي پيشرفته‌اي هم داشتن نارنجك دستي پرت ميكردن .... زامبي‌ها هم رو دست
زامبيهاي واكينگ دد بلند شده بود

10/10

[KEVIN GARVEY]

دوستان با پخش شدن نصف این فصل برید یه بار دیگه تریلرهای این فصل رو ببینید چیزهای خوبی گیرتون میاد.

[iran9win]

دوستان ی نکته هست و ی احتمال ک هیچکس راجعبش حرف نمیزنه.اونجا ک برن از فرزندان جنگل میپرسه برای محافظت از چی این ادر ها رو ساختید؟! میگن from you
حالا این میتونه به معنی این باشه در مقابله از شما ها که همه این ترجمه کردند. میتونه منظور محافظت در مقابل تو (شخص برن)باشه!!!! هیچ دلیلی وجود نداره احتمال دوم رد کنیم.مشکلی تو ترجمه این مدلی نیست



you = منظورش شما ها هست انسانها نه شخص تو

[alisoltani87]

قسمت آخر اين فرزندان جنگل چجور جونواريي هستن و از كجا اومدن و چه نقشي در گذشته داشتن معلوم نيست اگر كسي توي كتاب
كل داستان اينا رو ميدونه بياد توضيح بده ... تكنولوژي پيشرفته‌اي هم داشتن نارنجك دستي پرت ميكردن .... زامبي‌ها هم رو دست
زامبيهاي واكينگ دد بلند شده بود

ابتدا اهالی وستروس، فرزندان جنگل و غول ها بودن، دوازده هزار سال پیش انسان های اولیه از اسوس میان و تو وستروس سکونت می کنن، که با فرزندان جنگل و غول ها درگیر میشن، و جنگل ها رو برای خونه سازی نابود می کنن، تعدادی شون هم شمال مستقر میشن و باقی تو کل وستروس پخش میشن، شش هزار سال پیش اندال ها از آنسوتر از آشای ینی الثوس میان و با انسان های اولیه درگیر میشن و در نهایت چون هر دو انسان بودن با هم زاد و ولد می کنن، فقط اون بخشی شون که بالای وستروس بودن با اندال ها زاد و ولد نمی کنن که الان وحشی ها از نسل همونان.

تو این قسمت معلوم شد که وایت واکرها هم ساخته دست فرزندان جنگل بودن و قبل از اون نبودن.

منم یه سوال داشتم، اون کسی که داره با خونه خدافزی می کنه ند استارکه یا براندون استارک برادر بزرگه ند؟ و داره کجا میره؟
اگه ند باشه اون کوچیکه میشه بنجن، اگه براندون باشه اون کوچیکه میشه ند..

[HMNN]

ابتدا اهالی وستروس، فرزندان جنگل و غول ها بودن، دوازده هزار سال پیش انسان های اولیه از اسوس میان و تو وستروس سکونت می کنن، که با فرزندان جنگل و غول ها درگیر میشن، و جنگل ها رو برای خونه سازی نابود می کنن، تعدادی شون هم شمال مستقر میشن و باقی تو کل وستروس پخش میشن، شش هزار سال پیش اندال ها از آنسوتر از آشای ینی الثوس میان و با انسان های اولیه درگیر میشن و در نهایت چون هر دو انسان بودن با هم زاد و ولد می کنن، فقط اون بخشی شون که بالای وستروس بودن با اندال ها زاد و ولد نمی کنن که الان وحشی ها از نسل همونان.

تو این قسمت معلوم شد که وایت واکرها هم ساخته دست فرزندان جنگل بودن و قبل از اون نبودن.

منم یه سوال داشتم، اون کسی که داره با خونه خدافزی می کنه ند استارکه یا براندون استارک برادر بزرگه ند؟ و داره کجا میره؟
اگه ند باشه اون کوچیکه میشه بنجن، اگه براندون باشه اون کوچیکه میشه ند..

به نظر می رسه ند استارک داره می ره پیش جان ارن. The Eyrie.
کوچیک هم بنجن استارک.

[persp000000lis]

قسمت آخر اين فرزندان جنگل چجور جونواريي هستن و از كجا اومدن و چه نقشي در گذشته داشتن معلوم نيست اگر كسي توي كتاب
كل داستان اينا رو ميدونه بياد توضيح بده ... تكنولوژي پيشرفته‌اي هم داشتن نارنجك دستي پرت ميكردن .... زامبي‌ها هم رو دست
زامبيهاي واكينگ دد بلند شده بود
10/10

واقعا اين سوال منم هست!
يكى از دوستانى كه كتاب خونده بياد راهنمايى كنه
اين جنگليا از كجا اومدن
چرا با كلاغ سه چشم رابطه خوبى داشتن ؟
----
----
پ ن : با تشكر از مديريت انجمن كه بالاخره به گزارش تخلفهايى كه ارسال كرده بودم رسيدگى كردن و پستهاى بى ارتباط با موضوع اصلى تاپيك رو پاك كردن (پستهاى خودمم ريپورت كردم كه پاك شه) چون بعد ازپست اصليم در صفحه ى قبل،بقيه درجواب اسپمِ اسپمرا بود و بهتر بود پاك بشن

[abbas stannis]

واقعا اين سوال منم هست!
يكى از دوستانى كه كتاب خونده بياد راهنمايى كنه
اين جنگليا از كجا اومدن

دوستمون alisoltani87 به صورت زیبایی خلاصه و مفید توضیح دادن
ولی اگه توضحیات بیشتر میخاید این مطلب کاملی هست از فرزندان جنگل در ویکی وستروس نوشته شده. یعنی کل مطالبی که در پنج کتاب اورده شده در مورد فرزندان گردآوری شده. درسته به نظر زیاده اما خوندنش به شناخت فرزندان جنگل خیلی کمک میکنه:Smiley35:

گاهی به اختصار آنان را «فرزندان» می‌خوانند . کسی بطور قطع نمی‌داند منشاء آنها از کجا بوده اما حدس زده می‌شود که از ساکنان بومی وستروس باشند و البته برخی نیز معتقد به این هستند که آنها از قاره شرقی به آنجا کوچ کرده‌اند. گفته می‌شود آنها نژادی از موجودات جاودیی و بسیار شبیه به انسان بوده اند . تا قبل از ورود نخستین انسانها در عصر طلوع بیش از 12000 سال پیش ، فرزندان حاکمان مطلق وستروس بودند . غول‌ها آنها را «مردم فسقلی» خطاب می‌کنند . آنان در زبانشان که به "زبان حقیقی" معروف است ، خود را «کسانی که نغمه‌های زمین را می‌سرایند» می‌نامند.

در مورد فرزندان جنگل اطلاعات کمی در دست است . آنها مردمی مرموز و جادویی بودند که هزاران سال است کسی آنها را ندیده. افسانه‌ها آنها را موجوداتی شبیه به انسان با جثه‌ای کوچک‌تر ، با پوستی تیره و زیبا توصیف می‌کنند که بلند قد ترین آنها از بچه‌ها بزرگتر نبوده‌اند.

فرزندان از فلز استفاده نمی‌کردند ، پارچه‌ای نمی‌بافتند و شهری نمی‌ساختند . در عوض آنها از ابزارهای سنگی و چوبی استفاده می‌کردند . پوست درخت و برگ بافته شده را برای پوشش بکار می‌بردند و در غارها ، مرداب‌ها و دهکده‌های درختی مخفی زندگی می‌کردند. مردان و زنان در کنار هم به شکار می‌پرداختند. فرزندان نه کتابی دارند ، نه جوهر ، نه پوست یا کاغذ و نه زبان نوشتاری. آنها مردمانی بودند که ارتباط عمیقی با طبیعت داشتند . ایشان از اُبسیدن یا همان شیشه اژدها و تیر و کمان در نبرد استفاده می‌کردند و علاوه بر آن مجهز به جادوهای قدرتمندی بودند .

بر طبق افسانه‌ها فرزندان جنگل توان و استعداد جادویی فراوانی داشتند . آنها می‌توانستند بر حیوانات جنگل کنترل داشته و وارد جلد آنها شوند و می‌توانستند نوعی موسیقی بنوازند که اشک از چشم هر موجودی جاری می‌کرد . همچنین آنها دارای «بینش سبز» بودند (گرچه اساتید معتقدند که توانایی دیدن خواب سبز ربطی به جادو ندارد و بیشتر یک مهارت و دانش محسوب می‌شود) . این فرزندان جنگل بودند که صورت‌هایی را برروی درختان نیایش تراشیدند تا مراقب جنگل باشند . آنها معتقد بودند خرد آنها ارتباط مستقیمی با چهره‌های حکاکی شده روی تنه درختان دارد . فرزندان باور داشتند که درختان نیایش ، همان خدایان هستند و وقتی که می‌میرند ، بخشی از وجود آن درختان می‌شوند.

آنها مردمی کوچک جثه با پوستی گردویی رنگ بودند و همانند گوزن‌ها دارای خال‌هایی بر روی پوست (البته کم رنگتر). آنها گوش‌های بزرگی داشتند و شنواییشان از تمام انسان‌ها قوی‌تر بوده است . بطور معمول‌ دارای چشمانی بزرگ به رنگ طلایی و شبیه به چشمان گربه بودند و می‌توانستند در تاریکی شب به خوبی ببینند. چشمان آنها مردمکی عمودی و باریک داشته و همین خصلت باعث می‌شد که آنها به زندگی شبانه بپردازند مانند گربه سانان و گونه هایی از مارها به خصوص افعی ها . تعدادی از آنها نیز چشمان سبز یا قرمز داشتند که اینها همان پیشگوهای سبز بودند. دستانشان تنها سه انگشت و یک شصت به همراه ناخن‌های تیز و سیاه داشته‌ است . فرزندان لاغر، چابگ و خوش‌اندام بودند.

اضافه شده در : 1

مشخص نیست که فرزندان از کجا آمده و تا چه مدت به تنهایی در وستروس می‌زیسته‌اند . تنها می‌دانیم که در حدود 12000 هزار سال پیش با نخستین انسانها برخورد کردند. مهاجمانی که مسلح به برنز، سپرهای چرمی و سوار بر اسب بودند و خدایی متفاوت داشتند . این مهاجمین به محض ورود شروع به سوزاندن درختان نیایش کردند و نبرد با فرزندان جنگل را آغاز نمودند. فرزندان از جادویشان استفاده کردند تا بازوی دورن ، مکانی که نخستین انسانها از آن طریق وارد وستروس شده بودند ، را نابود سازند ، تلاشی بیهوده برای پایان دادن به جنگ مانند کاری که بعدها با نک انجام دادند . در افسانه ها آمده که فرزندان در برج فرزندان از خدایشان در خواست کردند تا با ارسال چکشی آبیبه نک ضربه وارد کنند و آنجا را متلاشی سازند ، همان طور که بازوی دورن را متلاشی ساختند ، اما برای متوقف سازی نخستین انسانها کافی نبود . در تاریخ آمده است که برخی از نخستین انسانها «مردان مرداب» ، زمانی که پیشگوهای سبز در تلاش بودند تا با چکش آبی به نک ضربه وارد کنند ، به صورت مسالمت آمیز در کنار فرزندان زندگی میکردند . در نهایت ، نخستین انسانها و فرزندان به جنگ پایان دادند . هر دو جناح بر سر همزیستی مسالمت آمیز توافق کردند و در جزیره چهره ها با یکدیگر پیمان بستند ، تا دشت ها به انسانها و جنگل ها به فرزندان واگذار شود.

صلح به مدت چهار هزار سال تدوام داشت ، تا اینکه آدرها از شمال آمدند و با خودشان مرگ و نابودی را برای آنان به ارمغان آوردند . در طول دوره زمستانی بلند با نام شب طولانی ، فرزندان جنگل و نخستین انسانها به یکدیگر پیوستند تا در نبرد برای طلوع با آدرها مبارزه کنند . در نهایت آدرها عقب نشینی کردند و به سرزمین همیشه زمستان بازگشتند . پس از نبرد برای طلوع ، نخستین انسانها و فرزندان جنگل در آرامشی نسبی به زندگی ادامه دادند ، اما در همان سالها ، فرزندان شروع کردند به پس روی از اراضی انسانها و بیشتر به عمق جنگل هایشان و همچنین آنسوی دیوار رفتند . نگهبانان شب در طول عصر قهرمانان ثبت کرده اند که فرزندان هر ساله صد خنجر اُبسیدن ) به برادران سیاه پوش تحویل میداده اند.

نخستین انسانها پرستش خدایان کهن را از فرزندان جنگل آموختند ، با این حال پس از تهاجم اندال در جنوب اعتقاد به مذهب هفت جایگزین خدایان قدیمی شد . تپه ، وستروسیان آن را با نام قلب مرتفع میشناسند ، مکانی مقدس برای فرزندان بود . پادشاه آندالها به نام اِرِگ خویشاوند کش سی و یک درخت نیایش را در این بیشه فرزندان قطع کرد . گفته شده که قلب مرتفع توسط ارواح فرزندان کشته شده تسخیر و خالی از سکنه شد ، احتمالاً برای حفاظت از بیشه خود در برابر اِرِگ . همچنین گفته شده که جادوی فرزندان هنوز هم در قلب مرتفع وجود دارد . فرزندان و انسانها در خلال آن سالها بیشتر به هم نزدیک شدند تا زمانی که آنها از یکدیگر جدا شدند . در زمان ورود اگان ، هزاران سال بود که فرزندان توسط انسانها دیده نشده بودند.

اگرچه مردم وستروس فکر میکنند که فرزندان جنگل منقرض شده اند ، اما هنوز تعداد اندکی از آنان در میان انسانها زندگی میکنند . جامعه کم جمعیت آنان در نقاط دور دست شمال دیوار ، درون شبکه ای از غارها در زیر یک تپه ، که ورودی آن شکافی در دامنه کوه است ، به حیات خود ادامه میدهد .

غار های آنان بی انتها ، وسیع و ساکت است . این غارها خانه ی بیش از شصت فرزند زنده و استخوان های هزاران مرده است ، و تا اعماق پایین تر حفره امتداد دارد . فرزندان جنگل همراه با ، شخصی به نام آخرین پیشگوی سبز زندگی میکنند . در غارها معابری برای رفتن به اعماق وجود دارد ، حفره های بی انتها و دالان های غیر منتظره ، مسیرهای فراموش شده‌ای که به مرکز زمین ختم میشود . لیف به برن استارک گفته است که حتی فرزندان جنگل هم همه ی آن معابر را بررسی نکرده اند ، گرچه که آنان هزاران هزار سال است که در آنجا زندگی میکنند . برن نغمه های آنان را میشنود و متوجه میشود که آنان به راستی خوانندگان نغمه‌های زمین اند . آنان نغمه غمگینی را به زبان حقیقی میخواندن که برن نمیتوانست متوجه معنی آن بشود ، اما به نظر او صدایشان خالص همانند هوای زمستان است .

[mkarimifard77]

پیش بینی مرگ سانسا استارک

با دیدن این قسمت اخیر ، برخی دوستان نگران شده اند که جان اسنو در این فصل براثر کارهای احمقانه سانسا کشته شده و یا آسیب جدی ببیند ولی اطمینان می دهم که چنین اتفاقی به هیچ وجه رخ نخواهد داد ، چرا که اولا جان اسنو به تازگی زندگی مجدد یافته و بی شک بازگشت مجدد او به زندگی ، بی دلیل نبوده و او قطعا در آینده نقشی مهم و تاثیر گذار در روند داستان داشته و تا به احتمال زیاد تا پایان سریال با ما همراه خواهد بود. کما اینکه ملیساندرا در گفتگو با سرداووس ، جان اسنو را فرد برگزیده خدای روشنایی معرفی می کند.

برعکس این دوستان ؛ اتفاقا من معتقد هستم که به سه دلیل ما بزودی و شاید در همین فصل شاهد مرگ سانسا استارک خواهیم بود:

دلیل اول - از بین استارکهای موجود ، سه نفر از آنها دارای ویژگی خاص یا موهبت هستند . جان اسنو که یکبار از مرگ بازگشته و بنابر ادعای ملیساندرا او فرد برگزیده است ، آریا استارک با تلاش فراوان می رود که تبدیل به یکی از افراد خدای بی چهره یا چند چهره شود و براندون استارک هم که روشن بین بوده و قرار است تبدیل به کلاغ سه چشم شود و نقش مهمی را در آینده ایفا نماید . بنایراین فقط دو استارک داریم که فاقد ویژگی یا موهبت خاصی هستند یعنی سانسا و ریکون ، که به احتمال فراوان هردوی آنها بخاطر آنکه نقشی در آینده دنیای آتش و یخ ندارند محکوم به فنا خواهند بود.

دلیل دوم - برین به نوعی برای افرادی که قسم به محافظت از آنها خورده بدبیاری به بار می آورد. فراموش نمی کنیم که هر دونفر قبلی که او برایشان قسم خورده بود کشته شده اند ، نفر اول رنلی براتیون بود و دومی هم کاتلین استارک و حالا هم سومین نفر سانسا استارک است.

دلیل سوم - بنابر گفته ملیساندرا ، برای موفق شدن فرد برگزیده خدای روشنایی ، نیاز به قربانی شدن تعدادی از افراد همخون او است. حالا هم که ملیساندرا ، جان اسنو را به عنوان فرد برگزیده معرفی کرده است و به احتمال خیلی زیاد ؛ آن قربانیهای همخون سانسا و ریکون خواهند بود. برای یادآوری درخصوص دلیل سوم ، تکه فیلم زیر را تماشا کنید ( زیرنویس فارسی هم دارد)که مربوط است به اپیزود سوم فصل سوم و گفتگوی ملیساندرا با استانیس براتیون ، با این توضیح که ملیساندرا در آن زمان گمان می کرد که استانیس همان برگزیده خدای روشنایی است.


http://s6.picofile.com/file/8252970500/Game_of_Thrones_S03E03.mkv.html

اضافه شده در : 9 minutes

دلیل پیوستن لرد واریس به اردوی دنریس

در اپیزود اخیر این فصل شاهد بودیم که لرد واریس از دیدن کاهنه سرخپوش برآشفته شده و به گونه ای با او جروبحث می کند. کاهنه سرخپوش نیز با بیان کردن دلیل اصلی پیوستن واریس به دنریس یعنی شنیدن صدایی از درون آتش ؛ او و تیریان را متعجب می کند. شاید برای برخی عجیب بود که چرا واریس با کاهنه جرو بحث می کند و آن صدایی که کاهنه از آن صحبت می کند چه بوده است.

حال برای یادآوری از گذشته و بازتر شدن موضوع ، توصیه می کنم تکه فیلم زیر را که مربوط به اپیزود چهارم از فصل سوم است تماشا کنید. در این تکه فیلم ، واریس چگونگی خواجه شدن و همچنین شنیدن صدایی از درون آتش و نیز دلیل اصلی او برای نفرتش از کاهنان و ساحرها را را برای تیریان بیان می کند.


http://s7.picofile.com/file/8252970968/Game_of_Thrones_S03E04_1.mkv.html

اضافه شده در : 7 minutes

دلیل علاقه لرد بیلیش به سانسا استارک

در این قسمت شاهد روبرویی مجدد پیتر بیلیش و سانسا بودیم . برخی از دوستان احتمالا تصور کرده اند که بیلیش ، سانسا را دوست دارد و یا بخاطر عشقی که به مادر سانسا داشته به او کمک خواهد کرد ولی این دوستان اشتباه می کنند. دلیل علاقه لرد بیلیش به سانسا ، چیزی نیست جز حس جاه طلبی فراوان او و امیدش به تصاحب تخت آهنین و در این راستا ، سانسا وسیله ای است که می تواند لرد بیلیش را به خواسته اش نزدیک کند.
در این خصوص دیدن تکه فیلمی مربوط به اپیزود چهارم فصل سوم توصیه می شود . در این بخش از سریال ، واریس با لیدی اولنا گفتگو کرده و شخصیت واقعی پیتر بیلیش و همچنین علت علاقه او به سانسا را به شفافیت تمام بازگو می کند .


http://s6.picofile.com/file/8252971126/Game_of_Thrones_S03E04_2.mkv.html

اضافه شده در : 6 minutes

توضیح اینکه : هرسه فایل فیلمی که گذاشتم دارای زیرنویس فارسی هستند. با ارادت تمام

[Sir Nikk]

دوستان یه عکس جالب تو نت دیدم زیاد ربطی به اپیزود نداره اما دیدنش خالی از لطف نیست
همینجا از تمام کسانی که دنباله مطلب نقد گونه و اطلاعات کتاب هستن هم پوزش می خوام
اسکریپت یکی از قسمت های سریاله
جالب بود که با این متن چقدر تو دل هوادارای سریال این کاراکتر جا باز کرده



HODOR

http://uploads.tapatalk-cdn.com/20160525/17cc0104925ae23375ed4af9bc66e641.jpg

[abbas stannis]

نقشی که میرا از هودور دوست داشتنی انتظار داشت

http://s6.picofile.com/file/8252986118/6363.PNG


یادی کنیم از سریال خاطره انگیز لاست:Smiley69:

http://s7.picofile.com/file/8252986400/63634.PNG

و خداحافظ هودور عزیز:Smiley41:

http://s7.picofile.com/file/8252986542/photo_2016_05_25_02_11_36.jpg

[alisoltani87]

آنها مردمی کوچک جثه با پوستی گردویی رنگ بودند و همانند گوزن‌ها دارای خال‌هایی بر روی پوست (البته کم رنگتر). آنها گوش‌های بزرگی داشتند و شنواییشان از تمام انسان‌ها قوی‌تر بوده است . بطور معمول‌ دارای چشمانی بزرگ به رنگ طلایی و شبیه به چشمان گربه بودند و می‌توانستند در تاریکی شب به خوبی ببینند. چشمان آنها مردمکی عمودی و باریک داشته و همین خصلت باعث می‌شد که آنها به زندگی شبانه بپردازند مانند گربه سانان و گونه هایی از مارها به خصوص افعی ها . تعدادی از آنها نیز چشمان سبز یا قرمز داشتند که اینها همان پیشگوهای سبز بودند. دستانشان تنها سه انگشت و یک شصت به همراه ناخن‌های تیز و سیاه داشته‌ است . فرزندان لاغر، چابگ و خوش‌اندام بودند.

آقا ظاهر فرزندان جنگل و کلاغ سه چشم توی فصل چهار قسمت آخر که اولین بار دیدیمشون و فصل شش عوض شد، دلیلش چی بود؟

[New_Sense]

دوستان گرانقدر آیا هنوز تئوری دارید که استنیس زنده هست یا نه ؟ و به چه دلیل ؟ دوست دارم نظرتون رو بدونم .

[HMNN]

آقا ظاهر فرزندان جنگل و کلاغ سه چشم توی فصل چهار قسمت آخر که اولین بار دیدیمشون و فصل شش عوض شد، دلیلش چی بود؟

فقط و فقط مسائل فنی.
کلاغ سه چشم بازیگرش عوض شد.
فرزندان جنگل هم بعد از 2 سال دوباره باهاشون ملاقات داشتیم. وقت زیادی داشتن که بهترشون کنن و ظاهرشون رو بیشتر به توصیفات کتاب نزدیک کنن. که همین کار رو کردن.




دوستان گرانقدر آیا هنوز تئوری دارید که استنیس زنده هست یا نه ؟ و به چه دلیل ؟ دوست دارم نظرتون رو بدونم .

به نظر من (تو سریال البته) قطعاً مرده.
مردنشو دیدیم، نقش هایی که می خواست ایفا کنه هم (گرفتن وینترفل، جنگ بر علیه آدر ها ) به کسای دیگه ای دادن (جان!).
ملیساندرا و داوس هم که دارن با جان کار می کنن!
زنده باشه که چی بشه؟
و اگه زنده بود حتما یه خبری، عکسی چیزی لو می رفت. ( مثلا بازیگر جان اسنو در شهر فیلمبرداری دیده شد. عکسی از فیلمبرداریش هم لو رفت (قبل از شروع فصل 6) )

من هم استنیس رو دوست داشتم. ولی تو سریال مرده.

[abbas stannis]

آقا ظاهر فرزندان جنگل و کلاغ سه چشم توی فصل چهار قسمت آخر که اولین بار دیدیمشون و فصل شش عوض شد، دلیلش چی بود؟

قبلا از بازیگرای کودک برای نقش فرزندان جنگل استفاده می کردند که واقعا اشتباه بود. چون فرزندان جنگل "بچه" نیستن و سن زیادی دارن. اما پس از دو سال و این بار در فصل شیش یه بازطراحی خیلی خوب در ظاهر فرزندان جنگل انجام شده که بسیار اونا رو شبیه به توصیفات کتاب کرده. همچنین فرزندان جنگل، انسان نیستند و نژاد خاص خودشون رو دارن ، در صورتی که بازیگر کودک قبلی فصل چهار اشتباها این رو به بیننده نشون میداد که انگار فرزندان جنگل هم به نوعی انسان هستند. و اینکه نباید نقش افزایش بودجه این فصل رو نادیده بگیریم.

این تصویری از یک فرزند جنگله که در کتاب The Word of Ice & Fire اورده شده

http://s6.picofile.com/file/8252994768/9856985.PNG

که اگه مقایسه کنیم با فرزندان جنگل سریال میبنیم که خیلی خوب تو سریال طراحی شدن

http://s7.picofile.com/file/8252994918/photo_2016_05_26_00_33_25.jpg


دوستان گرانقدر آیا هنوز تئوری دارید که استنیس زنده هست یا نه ؟ و به چه دلیل ؟ دوست دارم نظرتون رو بدونم
وای . داغ دلمو تازه کردی:Smiley96:
قبل از شروع فصل داشتم اما الان متاسفانه با دیدن یه سری سکانس نه....


:Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24: :Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24: :Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24: :Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24: :Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24: :Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24::Smiley24:

دنیای گیم آف ترونز لیاقت حضور همچین مردی رو نداشت


من هم استنیس رو دوست داشتم
:Smiley41::Smiley41::Smiley41::Smiley41:

[KING STANNIS]

دوستان گرانقدر آیا هنوز تئوری دارید که استنیس زنده هست یا نه ؟ و به چه دلیل ؟ دوست دارم نظرتون رو بدونم .


اگه اشتباه نکنم در کتاب هنوز زندس...دقیق نمیدونم
من چندتا دلیل دارم اول اینکه در این شو هیچی بعید نیس و همیشه احتمال برگشت هر شخصیتی هست.
دوم اینکه بی فایده ترین شخصیت ها در این سریال صحنه مرگشون کامل نشون داده شده اما استنیس نه؟؟؟؟
یادمه ی جا خوندم اخر سیزن قبل مارتین ی مصاحبه کرده بود و گفته بود با عوامل سازنده بخاطر عدم هماهنگی مرگ دوتا از شخصیت ها جروبحثش شده بود شاید یکیشون استنیس باشه و بخاطر همین گنگ نشون داد تا اگه خواستن دوباره برش گردونن
سوم اینکه بنظر بعید هست ک اینا خاندان با عظمت باراتیون رو بخوان کلا از دنیای وستروس پاک کنن.
من احتمال میدم یا اخر فصل سروکلش پیدا بشه یا سیزن بعد...
خودم هروقت اپیزود جدید میاد ب امید دیدن اسمش استفن دیلان ده بار تیتراژ عقب جلو میکنم...
واقعا حیف این مرد ک بنظرم وارث بر حق تخت اهنین هستش.

[threeFX]

روانی مون کرد این سکانس آخر این همه آدم رو سر به نیست کرد هیچکدوم رو اینقدر احساسی رد نکرد برن ... :Smiley19::Smiley19::Smiley19::Smiley19:


HOLD THE DOOR
HOLD THE DOO
HOLD THE DO
HOLD THE D
HOLD THE
HOLD TH
HOLD T
HOLD
HOL
HO
H
HO
HO
HOD
HODO
HODOR

[AdibTE]

روانی مون کرد این سکانس آخر این همه آدم رو سر به نیست کرد هیچکدوم رو اینقدر احساسی رد نکرد برن ... :Smiley19::Smiley19::Smiley19::Smiley19:


HOLD THE DOOR
HOLD THE DOO
HOLD THE DO
HOLD THE D
HOLD THE
HOLD TH
HOLD T
HOLD
HOL
HO
H
HO
HO
HOD
HODO
HODOR



نه آقا ترتیبشو اشتبا نوشتی :))




HOLD THE DOOR
HOLD De DOOR
HOLD D DOOR
HOD D DOOR
HOD D DOR
HODDOR
HODOR

:Smiley36:

حالا میگم نمیشه مثلا برن زمستون رو بیاره؟ ینی کارای اون باعث بشه؟ چون دیگه ظاهرا مشخصه که وایت واکرا هستن که زمستون رو منتقل میکنن انگار چون هر جایی میرن سرما میشه. در نتیجه حتما برن از دیوار رد میشه و با وجود نشانش از شاه شب اونم میتونه از دیوار عبور کنه و بعدش زمستون میشه.. فاکینگ وینتر از کامینگ :|

[lady snow]

من نظرم اینه که استنیس قطعا مرده. چون باتوجه به شرایط داستان کارکترش دیگه کاربردی تو پیشبرد داستان نداره.
و نظرم اینه که ملیساندر در خوندن آتش اشتباه نکرده. خدای آتش از ملیساندر برای از بین بردن رقبای آزورآهای استفاده کرده.
منم از استنیس خوشم میومد.

["Ross Geller"]

یادمه ی جا خوندم اخر سیزن قبل مارتین ی مصاحبه کرده بود و گفته بود با عوامل سازنده بخاطر عدم هماهنگی مرگ دوتا از شخصیت ها جروبحثش شده بود شاید یکیشون استنیس باشه و بخاطر همین گنگ نشون داد تا اگه خواستن دوباره برش گردونن
من بعید میدونم کاری بدون نظر نویسنده انجام شه . سریال هرچقدرم تفاوت های جزئی داشته باشه با کتاب پایان یکسانی دارن . احتمالا استنیس توی کتاب ها هم دیر با زود کشته بشه .

[Tha Real Nigga]

من کل صفحات رو نخوندم شاید کسی این نکته رو گرفته باشه اونجایی که میرا زد یه آدر رو کشت سر نیزه مگه فولاد والریایی بود؟

بعد خودشم تعجب کرد این میتونه دوقلو بودن بچه های لیانا رو ثابت کنه یعنی جان و میرا خواهر و برادرن هر دو هم وقتی یه آدر رو کشتن تعجب کردن:Smiley10: :Smiley35: و اینا با هم آزور آهای هستن و اژدها هم سه سر داره :Smiley69:

نظرتون؟

[HMNN]

من کل صفحات رو نخوندم شاید کسی این نکته رو گرفته باشه اونجایی که میرا زد یه آدر رو کشت سر نیزه مگه فولاد والریایی بود؟

بعد خودشم تعجب کرد این میتونه دوقلو بودن بچه های لیانا رو ثابت کنه یعنی جان و میرا خواهر و برادرن هر دو هم وقتی یه آدر رو کشتن تعجب کردن:Smiley10: :Smiley35: و اینا با هم آزور آهای هستن و اژدها هم سه سر داره :Smiley69:

نظرتون؟

سر نیزه شیشه اژدها بود دوست عزیز.
سمول تارلی هم یک آدر رو نابود کرده. حتماً اونم سر دیگه ی اژدهاست؟ :دی

با مفهوم های "سر های اژدها" و " آزور آهای " با احتیاط برخورد کنید لطفاً
مثلاً بعضی ها اعتقاد دارن منظور از آزور آهای یک شخص نیست. کل نگاهبانان شب ه.

[Tha Real Nigga]

سر نیزه شیشه اژدها بود دوست عزیز.
سمول تارلی هم یک آدر رو نابود کرده. حتماً اونم سر دیگه ی اژدهاست؟ :دی

دیدید که نوشته من اول سوالی بود و نمیدونستم که سر نیزه شیشه آزدهاست یا چیزه دیگه و من ندیدم اشاره بشه که سر نیزه ها از شیشه اژدها یا فولاد والریایی باشه

چهره میرا هم یه چوری بود که تعجب کرده از کشتن آدر و اگه یه ذره به عقب برگردید میبینید که یکی از فررزندان جنگل با نیزه به آدر حمله میکنه ولی اتفاقی نمیفته :Smiley36:

[HMNN]

دیدید که نوشته من اول سوالی بود و نمیدونستم که سر نیزه شیشه آزدهاست یا چیزه دیگه و من ندیدم اشاره بشه که سر نیزه ها از شیشه اژدها یا فولاد والریایی باشه

چهره میرا هم یه چوری بود که تعجب کرده از کشتن آدر و اگه یه ذره به عقب برگردید میبینید که یکی از فررزندان جنگل با نیزه به آدر حمله میکنه ولی اتفاقی نمیفته :Smiley36:


فرزندان جنگل سابقه طولانی در استفاده از شیشه اژدها داشتن. (چند هزار سال!) اصلاً نمی دونستن فولاد و برنز و... چی هست.
به نظر من منطقی که نیزه هایی که برای مبارزه با آدر ها می خواستن استفاده کنن از جنس شیشه اژدها باشه. البته نظر همه محترم :)
اون فرزند جنگل به زره ادر می زنه. اما میرا بین شکاف های زره نیزه می زنه (یکی از دوستان اشاره کرده بودن به این نکته)

تعجب کردن و شکه شدن هم طبیعی ه. یه آدر رو نابود کرد! شما بودی شکه نمی شدی؟ :Smiley36:

:Smiley17:

[maani]

خودم هروقت اپیزود جدید میاد ب امید دیدن اسمش استفن دیلان ده بار تیتراژ عقب جلو میکنم...
واقعا حیف این مرد ک بنظرم وارث بر حق تخت اهنین هستش.
:Smiley24:

http://s7.picofile.com/file/8253057892/5.jpg

استنیس براتیون و اوبرین مارتل جز معدود کاراکترهای این سریال بودن که دوست داشتم
بعد از مرگ استنیس ، سریال واسه من تموم شده فقط اسپویلر میخونم!!
سرنوشت یه سری کاراکتر مسخره و سطحی مث سانسا و دنریس و اینا برام مهم نیست:Smiley15:

سوفی ترنر سلبریتیه احتمالا تا قسمت اخر زنده میمونه ( به خاطر جذب مخاطب) همونطور که جان زنده شد واسه اینکه تینیجرها دوستش دارن..اگه بمیره دپرس میشن:Smiley15:
ایشالا رمزی بولتون و به خصوص نایت کینگ... همه شونو مورد عنایت قرار بدن و دنریس ارزوی فتح وستروس رو به گور ببره

[gla021]

با توجه به توانایی های برن داستان پیچیده شد و احتمالات زیاد هرچند که خیلی بعیده که برن به غیر از قضیه هودور جایه دیگه ای از داستان تاثیر گذار بوده( در نهایت در آینده بتونه اژدها رو کنترل کنه)
به نظرتون برن نمیتونه به عقب برگرده و از پیدایش آدرها توسط فرزندان جنگل جلوگیری کنه!?
یه نکته ی دیگه ای هم که این قسمت داشت مربوط به واریس بود اگر یادتون باشه زمانی که داشت اخته شدنش رو تعریف میکرد گفت بعد از اینکه تکه ای که از بدن من جدا شده بود رو تو آتش انداختن اتش آبی شد و ندایی آمد...
این آبی شدنه هم خودش جریان داره که احتمالا به آدرها مربوط میشه!
این دیواری هم که جان اسنو به سختی نگهش داشت بی نگهبان موند و 99 درصد تو این فصل شاهد سقوطش هستیمژ

[тнor]

نشستم دوباره این قسمت رو با کیفیت خوب دیدم
راجب مارک دار شدن برن به نظرم برم به زمان گذشته رفته بود یه چیزی تو مایه های اولین جنگ بزرگ بین ادر ها و انسان ها
به نظرم دروغ گفتن سانسا هم کاملا طبیعی بود
خلاصه هرچی نباشه جان بردار بزرگه شه و با گفتن اینکه بدون هماهنگی با اون رفته به دیدن بیلیش ممکن بود جان ناراحت بشه از دستش
یعنی یه جورای نخواست جان رو ناراحت کنه
نمیدونم چرا تو ملاقات سانسا با بیلیش حس کردم که بیلیش یه سری چیز ها رو از ته دلش میگفت
یعنی سوای از اینکه میخواد از طریق سانسا به قدرت برسه به نظرم یه ذره حس هم نسبت بهش داره
تا به حال تو سریال نشنیده بودم که کسی اسم نایت کیگ رو به زبون بیاره اگه برن راجبش اطلاعت دیگه ای نداره پس از کجا اسمش رو گفت یا فهمید اونی که لمسش کرد نایت کینگه؟

[farzinawsome12]

نمیدونم چرا تو ملاقات سانسا با بیلیش حس کردم که بیلیش یه سری چیز ها رو از ته دلش میگفت
یعنی سوای از اینکه میخواد از طریق سانسا به قدرت برسه به نظرم یه ذره حس هم نسبت بهش داره
شماام به راحتی گول انگشت کوچیکه رو خوردی:Smiley14:بعد این همه اتفاق هنوز میتونید بهش اعتماد کنید؟؟؟این بشر نابغست...



استنیس براتیون و اوبرین مارتل جز معدود کاراکترهای این سریال بودن که دوست داشتم
بعد از مرگ استنیس ، سریال واسه من تموم شده فقط اسپویلر میخونم!!
سرنوشت یه سری کاراکتر مسخره و سطحی مث سانسا و دنریس و اینا برام مهم نیست

سوفی ترنر سلبریتیه احتمالا تا قسمت اخر زنده میمونه ( به خاطر جذب مخاطب) همونطور که جان زنده شد واسه اینکه تینیجرها دوستش دارن..اگه بمیره دپرس میشن
ایشالا رمزی بولتون و به خصوص نایت کینگ... همه شونو مورد عنایت قرار بدن و دنریس ارزوی فتح وستروس رو به گور ببره
خیلی قشنگ توضیح دادی واقعا الان سریال یه شخصیت با ابهت و ترسناک نداره،رمزی مونده که تقریبا حذف شدست و نسبت به تاج و تخت ادعایی نداره

[HMNN]

لیتل فینگر فقط به لیتل فینگر حس داره.

فکر می کنم سانسا سعی کرد جان رو از لیتل فینگر دور نگه داره.
اگه می گفت : "بیلیش و ارتشش اومدن به ما کمک کن " ممکن بود بقیه وسوسه شن و باهاش همکاری کنن.
سانسا شناخت خوبی از بیلیش پیدا کرده. می دونه نزدیک شدن بهش چه نتیجه ای داره.

[ali_k]

با توجه به توانایی های برن داستان پیچیده شد و احتمالات زیاد هرچند که خیلی بعیده که برن به غیر از قضیه هودور جایه دیگه ای از داستان تاثیر گذار بوده( در نهایت در آینده بتونه اژدها رو کنترل کنه)
به نظرتون برن نمیتونه به عقب برگرده و از پیدایش آدرها توسط فرزندان جنگل جلوگیری کنه!?
یه نکته ی دیگه ای هم که این قسمت داشت مربوط به واریس بود اگر یادتون باشه زمانی که داشت اخته شدنش رو تعریف میکرد گفت بعد از اینکه تکه ای که از بدن من جدا شده بود رو تو آتش انداختن اتش آبی شد و ندایی آمد...
این آبی شدنه هم خودش جریان داره که احتمالا به آدرها مربوط میشه!
این دیواری هم که جان اسنو به سختی نگهش داشت بی نگهبان موند و 99 درصد تو این فصل شاهد سقوطش هستیمژ


به نظر من توانایی برن فقط توی وارگ کردنه... و از ویژن هایی که میبینه فقط می تونه اطلاعات بدست بیاره و از این اطلاعات در زمان حال استفاده کنه...
در گذشته نمی تونه تغییری ایجاد کنه... و اتفاقی که تو این اپیزود افتاد مثل اینه که برن قبلا یه کاری رو انجام داده اما یادش رفته...

[lady snow]

منم این چن روز همش درباره منطق کارای کلاغ سه چشم فکر کردم. وقتی که دیدم کلاغ سه چشم جلو نایت کینگ هیچ قدرتی نداشت مث پشه کشتش بیشتر برام سوال شد. آخه چرا؟؟ واقعا چه لزومی داشت هی بشینن تو غار برن گذشته بیان.
به این نتیجه رسیدم کلاغ سه چشم قدرت این رو که گذشته رو تغییر بده نداشت. ولی برن این قدرت داره. یعنی بعد از هزار سال بالاخره یه کسی بوجود اومد که این قدرت رو داره. برای همین کلاغ برن رو پیش خودش آورد که بهش آموزش بده. فعلا داشت آروم آروم اتفاقات گذشته رو براش توضیح میداد که آمادش کنه. ولی برن شیطنت کرد و مارک شد.
احتمالا برن میتونه بره به گذشته و طلسمی که فرزندان جنگل از طریق اون آدر رو بوجود آوردن باطل کنه. شاید در ادامه کلاغ از طریق لمس درخت توسط برن بتونه باز باهاش ارتباط برقرار کنه و راهنماییش کنه.

عاقو میگن این سریال خداست واقعا حق دارن. ببین چن روز از پخش اپیزود گذشته ما هنوز ذهنمون درگیرشه. این مطلب دیشب قبل از خواب به ذهنم رسید:Smiley14:

[HMNN]

منم این چن روز همش درباره منطق کارای کلاغ سه چشم فکر کردم. وقتی که دیدم کلاغ سه چشم جلو نایت کینگ هیچ قدرتی نداشت مث پشه کشتش بیشتر برام سوال شد. آخه چرا؟؟ واقعا چه لزومی داشت هی بشینن تو غار برن گذشته بیان.
به این نتیجه رسیدم کلاغ سه چشم قدرت این رو که گذشته رو تغییر بده نداشت. ولی برن این قدرت داره. یعنی بعد از هزار سال بالاخره یه کسی بوجود اومد که این قدرت رو داره. برای همین کلاغ برن رو پیش خودش آورد که بهش آموزش بده. فعلا داشت آروم آروم اتفاقات گذشته رو براش توضیح میداد که آمادش کنه. ولی برن شیطنت کرد و مارک شد.
احتمالا برن میتونه بره به گذشته و طلسمی که فرزندان جنگل از طریق اون آدر رو بوجود آوردن باطل کنه. شاید در ادامه کلاغ از طریق لمس درخت توسط برن بتونه باز باهاش ارتباط برقرار کنه و راهنماییش کنه.

عاقو میگن این سریال خداست واقعا حق دارن. ببین چن روز از پخش اپیزود گذشته ما هنوز ذهنمون درگیرشه. این مطلب دیشب قبل از خواب به ذهنم رسید:Smiley14:



لطفاٌ کمی به این فکر کنید :

اگه برن می تونست گذشته رو طوری تغییر بده که وایت واکری نباشه، الان دیگه وایت واکری وجود نداشت که برن بخواد گذشته رو تغییر بده به خاطرشون.

هر تغییری می تونسته بده قبلاٌ داده.

در اولین تیزری که از فصل 6 منتشر شد کلاغ سه چشم این حرف ها رو زد :

The Past is already written
The ink is dry

[lady snow]

لطفاٌ کمی به این فکر کنید :

اگه برن می تونست گذشته رو طوری تغییر بده که وایت واکری نباشه، الان دیگه وایت واکری وجود نداشت که برن بخواد گذشته رو تغییر بده به خاطرشون.

هر تغییری می تونسته بده قبلاٌ داده.

در اولین تیزری که از فصل 6 منتشر شد کلاغ سه چشم این حرف ها رو زد :

The Past is already written
The ink is dry

اخه سیرو سیاحت در گذشته هیچ منطق دیگه ای نداره:Smiley39:
از اون طرفم به این توجه کنید کلاغ سه چشم هیچ قدرتی در برابر آدرها نداشت. پس چطور قرار بود آدرها رو از بین ببرن

[New_Sense]

در مورد استنیس باراتیون که نظرخواهی کردم میخواستم ببینم شما نظرتون چیه و خب جالب بود نظراتتون ؛ توی یک سایت خارجی مصاحبه ای که جدیدا کرده بودن باهاش در مورد اینکه استنیس برمیگرده یا نه ؟ مثل اینکه خودش گفته بوده از نظر من نه ؛ ولی قبل از این در مورد بحثای مالی و این چیزا نظر داده بود و من فکر میکنم البته باز در حد اما و اگر که استنیس باراتیون به دلیل مشکلات مالی که حالا یا تهیه کنندگان یا سرمایه گذاران از سریال کنار رفته و خب شاید دلیل اینکه اینطور هم مرگش رو نامشخص کردن همین بوده ؛ مطمنا شاید داستانش ادامه پیدا میکرده و مرگش جور دیگه ای بوده . ولی خب با حرفای برین از تارث هممون مطمن شدیم که استنیس مرده . بلکه ساحره های قرمز و یا انجمن برادری مرده اش رو پیدا کنه و دوباره زندش کنن که بعید میدونم .



در مورد برن نکته ای که هست اینه ؛ برن به واسطه کلاغ سه چشم رفت گذشته و بعد در همون دوره گذشته صدای آینده (برای ما میشه زمان حال) رو شنید که صدای همین دختره میرا بود که میگفت برگرد و بعد از همون گذشته که جوونی هودور رو دید ولی چون جسمش در آینده بود ( زمان حال ) وارد جسم هودور در زمان حال شد ؛ تا جایی که هودور پشت در قرار گرفت و خب هنوز ذهن برن توی گذشته بود و داشت هودور گذشته هم کنترل میکرد واسه همین هودور توی 2 خط زمانی موازی گذشته و آینده ( زمان حال ) قرار میگیره و هودور در گذشته دچار تشنج میشه و شروع میکنه به گفتن hold the door و از همون زمان هودور فقط همین کلمه رو به لفظ هودور میگه و جالب اینجاست که هودور از همون گذشته مرگ خودش رو دیده و میدونسته چه زمان و به چه صورت میمیره . ولی خب چون کلمه جز هودور نمیتونسته بگه کسی هم نمیفهمیده مشکل چی هست .


و نکته بعد نکته کلاغ سه چشم هست ؛ کلاغ سه چشم از همون فصل اول روی برن دست گذاشت از همون قسمت اول و دوم فصل اول دقت کرده باشید همش با برن در ارتباطه یا تو خاطرات یا تو واقعیت ؛ و خب کلاغ سه چشم در اصل همون درخت زندگی معنا پیدا میکنه که در ریشش قرار گرفته و براساس حرفای خودش برن میخواد بشه کلاغ سه چشم آینده ولی مساله اینجاست که دیگه براساس همون دیالوگ های خودشون توی ریشه درخت قرار نمیگیره و فکر میکنم میخواد به واسطه دیوار این مساله رو حل کنه ؛ و شاید حالا که نیرویی داره که به واسطه کلاغ سه چشم بهش داده شده یعنی برگشت به گذشته و این توانمندی که اول کامل ببینه و اتفاقات رو بدونه و بعد تصمیم بگیره به واسطه وارک بودنش و قدرتش کاری کنه در گذشته که در آینده تاثیر گذار بشه ؛ شاید دوباره به گذشته برگرده و همین مارک شدنش هم توسط به گذشته برگشتن و حالا تمهیداتی درست شه .

یه نکته دیگه هم تا یادم نرفته بگم اگر یادتون باشه توی اینسپشن دیکاپریو توی لایه های مختلف ذهن میرفت و کنترل میکرد یه چیزایی رو و دوباره توی لاست 2 دنیای موازی و یک راستا باهم پیش میرفتن مخصوصا صحنه بمب نیتروژنی که منفجر شد توی گذشته بود ولی در آینده تاثیرش جوری دیگه ای بود ؛ پیشنهاد میکنم اون سکانس های سریال لاست یادتون بیاد . در مورد برن هم یک چنین نکته های شاید صدق کنه .


نکته ای که دوست دارم بگم که شاید در آینده استارک ها رو در مقابل هم قرار بده مساله آریا استارک هم هست ؛ آریا اگر واقعا به مرحله بی چهره شدن برسه یعنی همه جوره تابع دستور باشه و اون شخص که بهش دستور میدن رو بکشه ؛ اگر بهش به هر دلیلی دستور مرگ جان اسنو و یا خواهرش سانسا استارک رو بدن انجام میده یا نه ؟ و شاید همین نقاط غافلگیری باشه که نویسنده ها برای ما دارن آماده میکنن و حتی اگر خیلی خیلی خیالپردازی بخوام بکنم مساله برن و مساله آریا و رو درو هم قرار گرفتن این دو .

[iran9win]

:Smiley24:

http://s7.picofile.com/file/8253057892/5.jpg

استنیس براتیون و اوبرین مارتل جز معدود کاراکترهای این سریال بودن که دوست داشتم
بعد از مرگ استنیس ، سریال واسه من تموم شده فقط اسپویلر میخونم!!
سرنوشت یه سری کاراکتر مسخره و سطحی مث سانسا و دنریس و اینا برام مهم نیست:Smiley15:

سوفی ترنر سلبریتیه احتمالا تا قسمت اخر زنده میمونه ( به خاطر جذب مخاطب) همونطور که جان زنده شد واسه اینکه تینیجرها دوستش دارن..اگه بمیره دپرس میشن:Smiley15:
ایشالا رمزی بولتون و به خصوص نایت کینگ... همه شونو مورد عنایت قرار بدن و دنریس ارزوی فتح وستروس رو به گور ببره
شما کلا پرتی از داستان با همین یک خط که جان اسنو واسه تینیجرا زنده شد رو میگی پیشنهادم اینه همین اسپویلم نخونی برو بانشی ببین .....

از خط اول داستان داره راجع به زمستان و ازار و اهوی پیش میره و اولین نشانش هم برگشت از مرگه ...اونوقت شما بازگشت جان رو از این رو میدونی

دوست عزیز اتفاقا اون جماعتی که دنبال زنده شدن جان بودن اصلا تینیج نبودن اونایی بودن که عکس شما مطالعه زیاد دارن و دوست داشتن جان اون شاه وعده دا ده شده باشه که با بازگشتش 90 درصد مطمن شدن

[abbas stannis]

راجب مارک دار شدن برن به نظرم برم به زمان گذشته رفته بود یه چیزی تو مایه های اولین جنگ بزرگ بین ادر ها و انسان ها

ولی به نظر من برن تو همین زمان حاضر جا به جا شد و رفت همون مکانی که در وارگ شدن قبلیش همراه کلاغ سه چشم رفته بود. به همین خاطر چون در زمان حاضر بود شاه شب تونست لشکرش رو بیاره پیش غار.

به نظرم یه ذره حس هم نسبت بهش داره
تنها زنی که لیتل فینگر خالصانه دوستش داشت کتلین بود. حتی به خاطرش مبارزه کرد و از عموی همین سانسا شکست خورد. به نظرم یه عقده ی قدیمی در وجود پیتر بیلیش باقی مونده. لیتل فینگر از ند استارک خوشش نمیومد چون با کتلین (عشق بیلیش) ازدواج کرده بود. در نهایت باعث دستگیری ند شد. بیلیش سانسا رو سپرد دست رمزی. قساوت های رمزی در شمال شناخته شده هست . عوام هم از ذات پلید رمزی آگاهند چه برسه به شخصی مثل لیتل فینگر! به نظرم بیلیش به صورت خیلی هوشمندانه ای داره هم بازی سیاسی ای خودشو جلو میبره و هم یه انتقام شخصی لذت بخش میگیره ( دستگیری ند استارک و مرگش ، سپردن دخترش به یک هیولا صفت). پیتر بیلیش خیلی کتلین رو دوس داشت و کیه که اگه عشقش با یکی دیگه ازدواج کنه ؛ اون شخص که باعث این کار شده ( ند) براش منفور نباشه.


نکته ای که دوست دارم بگم که شاید در آینده استارک ها رو در مقابل هم قرار بده مساله آریا استارک هم هست ؛ آریا اگر واقعا به مرحله بی چهره شدن برسه یعنی همه جوره تابع دستور باشه و اون شخص که بهش دستور میدن رو بکشه ؛ اگر بهش به هر دلیلی دستور مرگ جان اسنو و یا خواهرش سانسا استارک رو بدن انجام میده یا نه ؟ و شاید همین نقاط غافلگیری باشه که نویسنده ها برای ما دارن آماده میکنن و حتی اگر خیلی خیلی خیالپردازی بخوام بکنم مساله برن و مساله آریا و رو درو هم قرار گرفتن این دو .

امیدوارم همین قسمت بعد تکلیف بی چهره شدن یا نشدن آریا مشخص بشه تا راجع به ماموریتش که میتونه خیلی هیجان انگیز باشه صحبت کرد. من قبلا قاطعانه فکر میکردم آریا هیچکس خواهد شد اما با دیدن آریا هنگام تماشای تئاتر متوجه شدم که هنوز آریا استارک قبلی در وجودش حضور فعالی داره. به شخصه دوس دارم آریا هیچکس بشه و به واسطه بی چهره ها تاثیره خودشو تو داستان بزاره نه اینکه صرفا به انتقام شخصی خودش فکر کنه و اون لیست کذایی .

[hamidreza272]

من جواب این دو سوال نفهمیدم.اونجایی ک تو برج شادی برن داد زد . پدرش صداش نشینید یا شنید بالاخره؟!!؟!

2-چطور شاه وایت واکرها برن رو دید!!؟؟ مگه نامریی نبود این همیشه.خود کلاغ سه چشم هم همیشه میگفت تو نامریی و هیچ تاثیری نداری تو گذشته.

[тнor]

من جواب این دو سوال نفهمیدم.اونجایی ک تو برج شادی برن داد زد . پدرش صداش نشینید یا شنید بالاخره؟!!؟!

2-چطور شاه وایت واکرها برن رو دید!!؟؟ مگه نامریی نبود این همیشه.خود کلاغ سه چشم هم همیشه میگفت تو نامریی و هیچ تاثیری نداری تو گذشته.
ند صداش رو شنید
و بزرگ ترین دلیلی که میشه برای تاثیر گذاشتن برن تو گذشته نشون داده همون قضیه هودور هست
شاید کاملا از دید ادم های معمولی نامرئی باشه اما نایت کینگ یه موجود جادویی هستش و به احتمال زیاد به واسطه این جادو حتی اگه به وضوح هم ندیده باشدش تونست وجودش رو توی اونجا حس کنه
(شاید مثل این فیلم های علمی تخیلی یا جاسوسی قابلیت دید حرارتی داشته باشه :Smiley14:)

[yaldakh]

شاید برن هم کلاغ سه چشم باشه هم نایت کینگ یعنی هر سه تا باشه و خودش بتونه خودشو ببینه:Smiley39::Smiley10:

[Sir Nikk]

ند صداش رو شنید
و بزرگ ترین دلیلی که میشه برای تاثیر گذاشتن برن تو گذشته نشون داده همون قضیه هودور هست
شاید کاملا از دید ادم های معمولی نامرئی باشه اما نایت کینگ یه موجود جادویی هستش و به احتمال زیاد به واسطه این جادو حتی اگه به وضوح هم ندیده باشدش تونست وجودش رو توی اونجا حس کنه
(شاید مثل این فیلم های علمی تخیلی یا جاسوسی قابلیت دید حرارتی داشته باشه :Smiley14:)
من هم فکر نمی کنم ند صداش رو شنیده باشه
چون ما از جزییات برج شادی خبر نداریم که چرا ند برگشت!!
تأثیر بر روی هودور رو کلاغ سه چشم گذاشته، وگرنه دلیلی وجود نداشت برن رو ببره اونجا تا شاهد این قضیه باشه می تونست یه جایی ببره که حداقل یه چیزی یادش بده
ویلیس از دیدن این قضیه که خودش جلوی در هست و میرا جمله معروف Hold The Door رو میگه به اون حالت در میاد
کلاغ سه چشم به برن گفت گذشته نوشته شده و تغییری توش نمی شه داد
وگرنه خود کلاغ سه چشم تو سبز بینیش گذشته رو تغییر می داد و نمی گذاشت کودکان جنگل شیشه اژدها رو تو قلب اون آدمه فرو کنن
کلاً داستان رو از بیخ و بن تموم می کرد
اون لحظه ای که برن تاچ شد هم زمان حال بود
به این دیالوگ ها توجه کنین( با زمان):
این دیالوگ ها زمانیه که برن تاچ میشه و به کلاغ سه چشم میگه
00:39:41,220 --> 00:39:44,121
کلاغ سه چشم- The time has come.
برن- The time for what?

00:39:44,223 --> 00:39:47,258
کلاغ سه چشم-For you to become me.

00:39:47,360 --> 00:39:51,462
برن-But am I ready?

00:39:51,564 --> 00:39:53,464
کلاغ سه چشم-No.



شاید برن هم کلاغ سه چشم باشه هم نایت کینگ یعنی هر سه تا باشه و خودش بتونه خودشو ببینه:Smiley39::Smiley10:
کلاغ سه چشم که چند صد سالشه(یا صد یا دویست ... یا هزار)
نایت کینگ هم معلوم نیست از نوادگان همین کسی که شیشه اژدها تو قلبش رفت یا بچه هست مثل بچه های کرستر

[reza_gh]

لطفاٌ کمی به این فکر کنید :

اگه برن می تونست گذشته رو طوری تغییر بده که وایت واکری نباشه، الان دیگه وایت واکری وجود نداشت که برن بخواد گذشته رو تغییر بده به خاطرشون.

هر تغییری می تونسته بده قبلاٌ داده.

در اولین تیزری که از فصل 6 منتشر شد کلاغ سه چشم این حرف ها رو زد :

The Past is already written
The ink is dry


اگه بره به گذسته و وایت واکرها رو تغییر بده تایم لاین زمانی بدون وایت واکرها درست میشه

[reza_gh]

شما کلا پرتی از داستان با همین یک خط که جان اسنو واسه تینیجرا زنده شد رو میگی پیشنهادم اینه همین اسپویلم نخونی برو بانشی ببین .....

از خط اول داستان داره راجع به زمستان و ازار و اهوی پیش میره و اولین نشانش هم برگشت از مرگه ...اونوقت شما بازگشت جان رو از این رو میدونی

دوست عزیز اتفاقا اون جماعتی که دنبال زنده شدن جان بودن اصلا تینیج نبودن اونایی بودن که عکس شما مطالعه زیاد دارن و دوست داشتن جان اون شاه وعده دا ده شده باشه که با بازگشتش 90 درصد مطمن شدن


اتفاقا دوست عزیز بنظر من کشتن جان اسنو و برگردوندنش هیچ جذابیتی نداشت چون یکی از نقات قوت سریال غیر قابل پیشبینی بودنش بود و وقتی جان مرد همه میدونستن زنده میشه
یا میکشتنش یا زنده میزاشتنش این حرکت کاملا بیخود بود

[shahin9191]

در مورد بعضي اختلاف نظرات دوستان:
راجبه استنيس-من خودم خيلي خوشم مياد از استنيس.اما فكر نميكنم زنده باشه چون ديگه علتي نداره زنده بودنش و برين شخصيتي نيست كه كل وستروس رو بكوبه بره تا ديوار كه استنيس رو بكشه بعد بهو بيخيال بشه..
راجبه آدر ها- به نظرم سريال و كتاب با مشخص نكردن اطلاعات بيشتر سعي ميكنن يه حجمي از هيجان و اطلاعات جالب رو به بيننده وارد كنن در موقع لازم(مثل اخرين قسمت)..
تا اينجا خيلي چيزا فهميديم اما خيلي چيزارم مثل سواران اژدها-ازور اهاي-علت جنگ ادرها با چيلدرن و... نميدونيم.با فرض اينكه بيست و پنج قسمت ديگه از سريال مونده تا تموم بشه(متاسفانه) به نظر ميرسه خيلي از راز هارو فعلا نميفهميم.برن هم در زمان حال لمس شد.چون اگر در گذشته بود ادرها تا الان كلاغ رو كشته بودن
مطلب اخر اينكه تاحالا قسمت اخر رو تجسم كردين تو ذهنتون؟حس كنيد فردا قراره اخرين قسمت سريال بياد...چه شبي بشه اونشب :d تو ذهن من دنريس و اژدهاش.جان اسنو و پادشاه شب وارد جنگ نهايي ميشن.اما متاسفانه حتي قسمت بعدي رو هم از پيش بينيش عاجزيم چه برسه به قسمت اخر :(

[kntu]

این است قدرت گیم آف ترونز
از یکشنبه تا جمعه این همه آدم این سر دنیا اومدن راجع به فقط یه اپیزود 17 صفحه مطلب نوشتن!!!!!!!!
کدوم فیلم یا سریالی همچین قدرتی داشته واقعا؟


نکته جالب برا من اینه که سریال با کلیف هنگر ( قلاب ) تموم شد، یعنی وسط یه تعقیب و گریز بسیار مهم
اما همه انقدر تو کف اتفاقات قبلی هستن و انقدر سنگین بوده که بیشتر ذهن همه معطوف گذشته است و کمتر کسی داره به این فکر میکنه که خب الان واکر ها با فاصله کمی پشت سر برن هستن و هودور تا کی میتونه در رو نگه داره (شبیه پتروس که دستش رو کرد تو سوراخ سد:Smiley36:)
فکرش رو بکنید اول این قسمت واکر ها سریع به برن برسن و عین خیار بکشنش، از مازتین بعید نیست، آی میخندیم

[lady snow]

مطلب اخر اينكه تاحالا قسمت اخر رو تجسم كردين تو ذهنتون؟حس كنيد فردا قراره اخرين قسمت سريال بياد...چه شبي بشه اونشب :d تو ذهن من دنريس و اژدهاش.جان اسنو و پادشاه شب وارد جنگ نهايي ميشن.اما متاسفانه حتي قسمت بعدي رو هم از پيش بينيش عاجزيم چه برسه به قسمت اخر :(

منم قسمت آخرو تصویرسازی کردم:Smiley14:
به نظرم در آخر شاهد یه جور جنگ آخر الزمانی خوایم بود. اژدهایان از آسمان بر سر واکرها آتش میریزند. و روی زمین هم ارتش بزرگی از انسانها که حاصل اتحاد همه هست( همه خاندانها. غولها. وحشی ها. اهالی آنسوی دریا...) به سمت آدرها حمله ور خواهند شد. و در این جنگ فداکاریهای بسیاری خواهیم دید. و شخصیتهای دوست داشتنی زیادی کشته خواهند شد.:Smiley36:

[nemsis]

منم قسمت آخرو تصویرسازی کردم:Smiley14:
به نظرم در آخر شاهد یه جور جنگ آخر الزمانی خوایم بود. اژدهایان از آسمان بر سر واکرها آتش میریزند. و روی زمین هم ارتش بزرگی از انسانها که حاصل اتحاد همه هست( همه خاندانها. غولها. وحشی ها. اهالی آنسوی دریا...) به سمت آدرها حمله ور خواهند شد. و در این جنگ فداکاریهای بسیاری خواهیم دید. و شخصیتهای دوست داشتنی زیادی کشته خواهند شد.:Smiley36:
سلام
اینجوری خیلی شبیه ارباب خلقه ها میشه. یکجوریه.
ولی خوب جزو محتملترین پایان هاست.
و اینکه من تو کف اینم واکرها تا کجا میان جلو.
نمیدونم همین تاپیک بود یا فروم همسایه خوندم اگر اون رویایی که دنریس دبد یک جور وقایع اینده باشد. پس واکرها به کینگز لندینگ هم میرسن.
که خوب که اگر نبرد نهایی اونجا باشد خیلی باحاله.

[iran9win]

اتفاقا دوست عزیز بنظر من کشتن جان اسنو و برگردوندنش هیچ جذابیتی نداشت چون یکی از نقات قوت سریال غیر قابل پیشبینی بودنش بود و وقتی جان مرد همه میدونستن زنده میشه
یا میکشتنش یا زنده میزاشتنش این حرکت کاملا بیخود بود

استاد نظر شما واسه خودتون محترمه متاسفانه

همچین استدلالتون رو با به نظر من شروع کردید من فکر کردم حضرت شکسپیر دارن پست میزارن

شرمنده من اهل تعارف نیستم و رک هستم

ولی اعتماد به نفست تو حلقم !!!

شما تو بحثی که اصلا به نظر افراد ربط نداره و همش بر اساس استدلال واقعی هست وارد شدی و خیلی شیک و مجلسی با رجوع به این جمله به نظر من

بحث رو بستید ها ؟؟؟

اصلی ترین خط داستانیه بزرگترین شاهکار فانتزی عصر حاظر که تو گینس ثبت شده و.......رو با رجوع به جمله از نظر من ...

بستید رفت و بر همه ما ثابت شد که نتیجه 30 سال زحمت مارتین و 20 سال اینده عمرش همچنین سرمایه و 8 سال وقت اچ بی او
همه و همه فنا شد رفت ؟؟

با این استدلال که نظر شما حجته؟؟؟؟

دوستم بحثی که وارد شدی بحث شخصی نیست همش مستنده من نظر خودمو نگفتم

نمیدونم به قران ما مشکل داریم جدی میگیریم یا شما خیلی راحتید ؟؟

همین جوری داشتی رد میشدی گفتی برم با استدلال به نظر من پر سر وصداترین و حاشیه سازترین اتفاق مدیا سال گذشته جهان رو نفی کنم بعد برم ؟؟!! خدایی تا این حد راحتید شماها؟!؟!؟

[mkarimifard77]

نکته ای که دوست دارم بگم که شاید در آینده استارک ها رو در مقابل هم قرار بده مساله آریا استارک هم هست ؛ آریا اگر واقعا به مرحله بی چهره شدن برسه یعنی همه جوره تابع دستور باشه و اون شخص که بهش دستور میدن رو بکشه ؛ اگر بهش به هر دلیلی دستور مرگ جان اسنو و یا خواهرش سانسا استارک رو بدن انجام میده یا نه ؟ و شاید همین نقاط غافلگیری باشه که نویسنده ها برای ما دارن آماده میکنن و حتی اگر خیلی خیلی خیالپردازی بخوام بکنم مساله برن و مساله آریا و رو درو هم قرار گرفتن این دو .[/quote]

بله . اتفاقا من هم به همین نکته فکر کردم و خیلی زیاد احتمال می دم که در آینده ، آریا با ماموریت کشتن یکی از اعضای خانواده اش روبرو بشه . چالش بزرگی خواهد بود.

[koresh92]

1- در مورد مرگ جان اصلا بی علت نبود چون باعث شد به قولش که نگهبانی تا مرگ باشه عمل کنه و الان دیگه جز نگهبانان شب نیست و خارج شدنش باعث اعدام نمیشه
2- علت مهم شدن برن واسه ادرها اینه که لمسش کردن و اگه از دیوار ردش کنن اونا هم میتونن رد بشن
3- چون تموم جنگها و مرگ همه تارگرین ها به خاطر اینه که برادر دنیس لیانا رو دزدید پس حتما بچه ی که قراره ازشون به وجود بیاد اهمیت داشته و تنها فرد سریال که اون زمان به دنیا اومده جان پس احتمالا همون قهرمانی هست که منتظرشن همه
4- ترانه ای از یخ و اتش: شخص اصلی از ترکیب دو خاندان تارگرین (آتش) و استارک(سرما)
5- دنیس آخرین تارگرین که نازا هم هست پس ملکه نمیشه احتمالا توی نبرد با آدرها خودش رو فدا میکنه

[stifler.k]

طبق نظريه superfans و روندي كه سريال پيش گرفته بر اساس اسم مجموعه كتاب(song of ice and fire) جان اتفاقي براش نميوفته چون به عنوان نماد يخ در كنار دنريس باياد قرار بگيره،از از طرفي بايد انتظار يك trial by combat براي محاكمه ي سرسي باشيم روي اين حساب احتمال حضور hound هست در مقابل برادرش mountain,از طرفي برن تازه كلاغ سه چشم شده و بايد نقش مهمي رو ايفا بكنه پس انتظار ميره كه اتفاقي براش نيفته،بر اساس عكس ها و استوري لايني كه hbo منتشر كرده high sparrow اتفاقي براش نميوفته حداقل تا قسمت ٧،اون چيزي كه يكم نامشخصه اتفاقايي كه قراره تو شمال بيفته،و تسميمه مرموزه آرياست چون تو براووس همه چيز فرق داره(اشاره به نمايش خياباني و نشون دادن سرسي به عنوان شخصيت مثبت)از طرفي احتمال فرار كردن آريا هم زياده چون اولاً تعليماتش كامل شد تقريباً و دوماً استوري لاينش تو معبد خداي چندين چهره به بن بست رسيده سوم اينكه براي خط زدن اسمهاي تو ليستش نميتونه تا آخره عمرش به خداي چندين چهره خدمت كنهو چهارم اينكه تو آخرين پروموي رسمي hbo قبل شروع فصل آريا رو تو يك صحنه
در حاله فرار ديديم
از طرفه ديگه اشاره به اسم كتاب بعدي(wind of winter) تو يك قسمت نمايش موزيكال به وسيله بازيگري كه نقش سرسي رو بازي ميكرد خيلي جالب بود اين ميتونه يك اشاره به رسيدن زمستان به وستروس باشه با توجه به اينكه الان سريال از كتاب جلو زده
و موضوع ديگه كه كمتر بهش توجه شد تو اين قسمت نماد بچه هاي جنگل بود كه تو يه صحنه نشون داده شد كه ما قبلا تو فصل ٣ قسمت walk of punishment جان اسنو ديديم كه اسبها و ادم ها سلاخي شده بودن و به شكل نماد بچه هاي جنگل تيكه هاي بدنشون چيده شده بود اون موقع چيز خاصي نبود اما الان بعد اين صحنه واقعا سوال برنگيز شده


Sent from my iPhone using Tapatalk

[HMNN]

طبق نظريه superfans و روندي كه سريال پيش گرفته بر اساس اسم مجموعه كتاب(song of ice and fire) جان اتفاقي براش نميوفته چون به عنوان نماد يخ در كنار دنريس باياد قرار بگيره،از از طرفي بايد انتظار يك trial by combat براي محاكمه ي سرسي باشيم روي اين حساب احتمال حضور hound هست در مقابل برادرش mountain,از طرفي برن تازه كلاغ سه چشم شده و بايد نقش مهمي رو ايفا بكنه پس انتظار ميره كه اتفاقي براش نيفته،بر اساس عكس ها و استوري لايني كه hbo منتشر كرده high sparrow اتفاقي براش نميوفته حداقل تا قسمت ٧،اون چيزي كه يكم نامشخصه اتفاقايي كه قراره تو شمال بيفته،و تسميمه مرموزه آرياست چون تو براووس همه چيز فرق داره(اشاره به نمايش خياباني و نشون دادن سرسي به عنوان شخصيت مثبت)از طرفي احتمال فرار كردن آريا هم زياده چون اولاً تعليماتش كامل شد تقريباً و دوماً استوري لاينش تو معبد خداي چندين چهره به بن بست رسيده سوم اينكه براي خط زدن اسمهاي تو ليستش نميتونه تا آخره عمرش به خداي چندين چهره خدمت كنهو چهارم اينكه تو آخرين پروموي رسمي hbo قبل شروع فصل آريا رو تو يك صحنه
در حاله فرار ديديم
از طرفه ديگه اشاره به اسم كتاب بعدي(wind of winter) تو يك قسمت نمايش موزيكال به وسيله بازيگري كه نقش سرسي رو بازي ميكرد خيلي جالب بود اين ميتونه يك اشاره به رسيدن زمستان به وستروس باشه با توجه به اينكه الان سريال از كتاب جلو زده
و موضوع ديگه كه كمتر بهش توجه شد تو اين قسمت نماد بچه هاي جنگل بود كه تو يه صحنه نشون داده شد كه ما قبلا تو فصل ٣ قسمت walk of punishment جان اسنو ديديم كه اسبها و ادم ها سلاخي شده بودن و به شكل نماد بچه هاي جنگل تيكه هاي بدنشون چيده شده بود اون موقع چيز خاصي نبود اما الان بعد اين صحنه واقعا سوال برنگيز شده


Sent from my iPhone using Tapatalk

طبق R+L=J جان نیازی به دنریس نداره برای این که پیشگویی درست بشه.
خودش نغمه آتش و یخ ه.

در رابطه با آریا کاملاً باهاتون موافقم.
در رابطه با شیوه ای که اسب ها و آدم ها چیده شده بودن هم دو تا احتمال به نظر من می رسه:
ممکنه آدر ها این کار رو برای کج دهنی به فرزندان جنگل و به عمد انجام بدن.

ممکنه آدر ها این کار رو همیشه انجام داده باشن بدون این که بدونن چرا! در ضمیر ناخودآگاهشون باشه.
__________

هوش آدر ها و self awareness شون یک علامت سوال بزرگ ه
قبل از این که بفهمم توسط گروهی ساخته شدن و یک ابزار بودن فکر می کردم خیلی باهوش باشن و self awareness داشته باشن. ولی الان خیلی هم مطمئن نیستم.

[Yellow King]

یه مطلب خیلی خوب راجع به این اپیزود تو نت دیدم گفتم تو این تاپیک هم بزارم دوستان بخونن:





اپیزود پنجم این فصل «بازی تاج و تخت» به معنای واقعی کلمه یک اپیزود دگرگون‌کننده بود که نه تنها با معرفی عنصر سفر در زمان، درک‌مان از دنیای سریال را به‌طور کلی زیر سوال برد، بلکه کلاً آن سکانس پایان‌بندی، تاریخ وستروس را به‌هم ریخت. بعد از نقد و بررسی این اپیزود، سری به مهمترین سوالاتی که بعد از این اپیزود ایجاد شد می‌زنیم و سعی می‌کنیم جوابی برای آنها پیدا کنیم.

آیا دوباره هودور را خواهیم دید؟

یکی از جالب‌ترین سوالاتی که بلافاصله بعد از اپیزود پنجم مطرح شد، این بود که آیا ما نسخه‌ی زامبی‌واری از هودور را خواهیم دید؟ ما می‌دانیم که شاه شب هرچه جنازه گیر می‌آورد را با بالا آوردن ساده‌ی دستانش به ارتش‌اش اضافه می‌کند. این درحالی است که در اپیزود پنجم او تعدادی تقریبا زیادی از زامبی‌هایش را سر عملیاتِ شهادت‌طلبانه‌ی فرزندان جنگل و سامر از دست داد. این وسط، ما می‌دانیم که هودور هم مرد قوی و تنومندی است. پس به نظرتان اگر شما جای شاه شب بودید، او را احیا نمی‌کردید؟ شاه شب علاوه‌بر اینکه از این طریق می‌تواند عضو مهمی را به نیروهایش اضافه کند، بلکه فکرش را کنید برن و میرا و تماشاگران چند اپیزود بعد با جنازه‌ی متحرکِ هودور خوش‌قلب‌مان روبه‌رو شوند که دیگر شبیه گذشته نیست. این یعنی احتمالاً باید انتظار یک لحظه‌ی عصبی‌کننده‌ی دیگر با حضور هودور را نیز داشته باشیم.

چرا دایروولف‌ها چپ و راست می‌میرند؟

اولین جوابی که برای این سوال داریم، این است که شبکه طبق معمول بودجه‌ی کافی برای به تصویر کشیدن این همه دایروولف را ندارد (البته بماند که اگر بلایی سر نایمریا و گوست بیاید، ما چنین بهانه‌ای را قبول نخواهیم کرد و شورش خواهیم کرد). اما یک تئوری منطقی است که می‌گوید دایروولف‌ها فقط در صورتی می‌میرند که صاحبانشان اشتباهی مرتکب شوند. اولین مثالی که داریم سانسا است. در فصل اول سریال وقتی سانسا درباره‌ی کاری که جافری کرده بود، دروغ می‌گوید، لیدی کشته می‌شود. راب استارک عهدش برای وصلت با خاندان فری را شکست. در نتیجه گری ویند کشته شد. در اپیزود قبل هم برن خودسرانه وارد شبکه‌ی ویروود شد و با شاه شب روبه‌رو شد. عاقبت این کار به مرگ سامر ختم شد. خلاصه اینکه فرزندان استارکی هروقت اشتباهی ازشان سر زده، اول دایروولفشان کشته شده. انگار آنها نقش سپر محافظی را برای آنها ایفا می‌کنند که گلوله‌ی اول را دفع می‌کند.

ادامه‌ی فلش‌بک برج شادی چه می‌شود؟

بعد از اپیزود سوم این فصل «بازی تاج و تخت» علاوه‌بر اینکه در کف اتفاقات آینده‌ی سریال ماندیم، یک در کف ماندن دیگر هم به بدبختی‌هایمان اضافه شد: ادامه‌ی فلش‌بک برج شادی بالاخره چه می‌شود. این سوال مخصوصاً بعد از اپیزود اخیر که غار کلاغ سه‌چشم به تسخیر افراد شاه شب درآمد، اهمیت بیشتری پیدا کرد. خب، لازم نیست نگران باشید. بسیاری کماکان فکر می‌کنند برن برای سفر به گذشته به کلاغ‌ سه‌چشم نیاز دارد، اما در اپیزود پنجم دیدیم که او تنهایی به دیدارِ شاه شب رفت. سوال بعدی این است که درخت چه می‌شود؟ ما می‌دانیم برن برای رفتن به گذشته باید ریشه‌های درخت را لمس کند. خب، از این به بعد برن بدون این پیش‌نیاز هم می‌تواند به گذشته برود. چگونه؟ اگر یادتان باشد در لحظات پایانی اپیزود پنجم، در حالی که میرا برن را از غار دور می‌کند، ما دیدیم که او هنوز در رویا به سر می‌برد و حتی با اینکه از درخت دور شده بود، هنوز ارتباطش با وینترفل قطع نشده بود. تمام اینها به خاطر این است که (۱) برن به اندازه‌ی کلاغ سه‌چشم قوی است و (۲) کلاغ سه‌چشم در آن لحظات آخر تمام دانش و اطلاعاتش را به ذهن برن آپلود کرد. عده‌ای بعد از اپیزود قبل ایراد می‌گرفتند که چرا کلاغ سه‌چشم در زمان حمله‌ی وایت‌واکرها برن را برای تعطیلات به وینترفل برده بود؟ جواب این است که اگرچه ما این را از زبان کاراکترها نمی‌شنویم، اما در واقع کلاغ سه‌چشم از آنجایی که می‌داند شانسی برای زنده ماندن ندارد، در آن لحظات دارد سعی می‌کند تا تمام دانسته‌هایش را به برن منتقل کند. بنابراین برن در حال حاضر توانایی استفاده از قابلیت‌های کلاغ سه‌چشم را دارد، اما فقط مسئله این است که او هنوز نتوانسته کنترل آنها را به‌طور کامل به‌دست بگیرد و در واقع همین ناتوانی در کنترل این حجم از قدرت است که باعث می‌شود اشتباهی جلوی شاه شب ظاهر شود و کار دست خودش و بقیه بدهد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones-4.jpg

آیا این دلیل غیبت بنجن استارک است؟

در اپیزود پنجم کلاغ سه‌چشم به برن می‌گوید که از آنجایی که تو توسط شاه شب نشانه‌گذاری شده‌ای، شاه شب می‌تواند از سد جادویی غار عبور کرده و به آنجا حمله کند. این در حالی است که ما می‌دانیم یکی از دلایلی که شاه شب تاکنون به وستروس حمله نکرده، به خاطر چنین سد جادویی‌ای است که بر دیوار حکمفرماست و نمی‌گذارد وایت‌واکرها از آن رد شوند و در واقع شاید وایت‌واکرها تمام این مدت درگیر این هستند تا با پیدا کردن شیپور زمستان که توانایی فروپاشی دیوار را دارد، راهی برای از میان بردن سد جادویی دیوار پیدا کنند. خب، سوال این است که آیا سد جادویی غار کلاغ سه‌چشم از جنس همان سد جادویی دیوار است؟ اگر این‌طور باشد، پس اگر برن به جنوب دیوار برود، وایت‌واکرها می‌توانند به راحتی از دیوار عبور کنند؟ خب، این تئوری جالب‌تر هم می‌شود: سوال بعدی این است که آیا بنجن استارک هم به خاطر نشانه‌گذاری‌شدن توسط شاه شب به کسل‌بک بازنگشته و در شمال دیوار گم و گور شده است؟ اگرچه سرنخ قدرتمندی برای اثابت این تئوری نداریم، اما این می‌تواند یکی از چند دلیل غیب شدن بنجن استارک باشد. اینجا این سوال مطرح می‌شود که شاید بنجن نتواند به جنوب دیوار بیاید، اما چرا تاکنون با کسی از نگهبانان شب ارتباط برقرار نکرده؟ با توجه به چیزی که از زبان کلاغ سه‌چشم می‌شنویم، وقتی شاه شب شما را نشانه‌گذاری کند، او به‌طرز دقیقی می‌تواند مکان شما را ردیابی کند. پس شاید بنجن نخواسته با نزدیک شدن به دیوار و ارتباط با بقیه جان کسی را به خطر بیاندازد.

آیا این شاه شب، همان شاه شب قدیمی است؟

از قرار معلوم تایید شده است که نقش کسی که به درخت بسته شده و توسط فرزندان جنگل به اولین وایت‌واکر تبدیل می‌شود و نقش شاه شب این روزهای سریال را یک نفر بازی می‌کند. این می‌تواند به این معنی باشد که حداقل در سریال شاه شب همان شاه شب گذشته است و در طول هزاران سالی که از زمان پدیدار شدن آنها گذشته، کسی جایگزین او نشده است. این از این لحاظ اهمیت دارد که شاید ما هرگز داستان سیزدهمین فرمانده‌ی کل نگهبانان شب را در سریال نبینیم. جهت اطلاع، افسانه‌ها می‌گویند سیزدهمین فرمانده‌ی کل نگهبانان شب با زنی که خصوصیاتش به وایت‌واکرها می‌خورد هم‌بستر شد و بعد از این اتفاق او خودش را شاه شب نامید. در حالی که داستانی که سریال درباره‌ی ریشه‌ی وایت‌واکرها به ما گفته، چیز دیگری است. برداشت دیگری که از زنده ماندن شاه شب از ابتدا تاکنون داریم، این است که شاید آدرها در جنگ سپیده‌دم واقعا نابوده نشده بودند. این خبر جدیدی نیست، اما اتفاقات اپیزود پنجم یک‌جورهایی تایید می‌کند که رهبر اصلی آنها در جنگ سپیده‌دم کشته نشده بود، بلکه تمام این سال‌ها مشغول بازسازی ارتشش بوده است. این موضوع دلیل ساخته شدن دیوار را هم تایید می‌کند؛ آخر چرا بعد از شکست دادن دشمن، به خودتان زحمت ساختن دیوار را می‌دهید؟ به خاطر اینکه شاید فرزندان جنگل می‌دانستند که آنها به‌طور کلی نابود نشده‌اند و امکان بازگشتشان وجود دارد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/Quaithe-1.jpg

آیا درمانی برای گری‌اسکیل وجود دارد؟

تنها فرد شناخته‌‌شده‌ی سریال و کتاب که از شر گری‌اسکیل نجات پیدا کرده، شیرین (دختر استنیس) است. این به این معنی است که ظاهرا آن بیرون درمان جادویی و ناشناخته‌ای برای بزرگترین بیماری دنیای مارتین وجود دارد، اما فقط مشکل این است که کسی از آن خبر ندارد. در اپیزود پنجم دنی طی حرکت جالبی به جورا دستور می‌دهد که برود و این درمان را پیدا کند! فارغ از احساساتی که در این صحنه جریان دارد، دستور دنی مثل این می‌ماند که رفیق‌تان به شما می‌گوید سرطان دارد و شما بگویید خب، برو و درمانش را پیدا کن! با این حال، این حرکت دنی را دوست داشتم. به خاطر اینکه شاید از طریق خط داستانی جورا اطلاعات بیشتری درباره‌ی این بیماری پیدا کنیم. عده‌ای فکر می‌کنند جورا شاید برای پیدا کردن درمان به آشای سفر کند. این خبر خوبی است، اما مشکل این است که مارتین مدت‌ها پیش گفته بود که ما هیچ‌وقت آشای را به جز خاطرات و فلش‌بک‌ها و رویاها نخواهیم دید. پس گزینه‌ی بعدی جورا چیست؟ شما اگر به جای جورا بودید سراغ چه کسی از گذشته‌تان می‌رفتید که احتمالا توانایی درمان این بیماری را دارد؟ کمی بیشتر فکر کنید؟ بله، کوایث! این روزها شخصیت کوایث دوباره روی بورس آمده. از آنجایی که او در کارث زندگی می‌کند، باید دید آیا سازندگان از طریق جورا، او را دوباره به سریال بازمی‌گردانند یا نه.

«چرا» بریین، استنیس را نکشته؟

می‌دانم که بریین اعتراف کرد که استنیس را کشته است، اما این باعث نشده تا ما امیدمان را است بدهیم. سوالی که اینجا مطرح می‌شود، این است که بریین به چه دلیلی نباید استنیس را بکشد؟ خب، ما می‌دانیم که هدف اصلی بریین، محافظت از سانساست. طرفداران فکر می‌کنند در دنیایی که لنیسترها تخت آهنین را در کنترل دارند و رمزی بولتون بر شمال فرمانروایی می‌کند، اگر کسی مثل استنیس (پادشاه به‌حق سرزمین) زنده باشد، محاسبات و نقشه‌های بقیه خراب می‌شود. بنابراین منطقی به نظر می‌رسد، اگر بریین آینده‌بینی کرده باشد و استنیس را به‌طور مخفیانه زنده نگه داشته باشد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/hodor-wylis-old-nan-game-of-thrones-.jpg

آیا سریال واقعا وارد قلمروی داستان‌های سفر در زمانی شد؟

اگرچه بسیاری قبل از این اپیزود، با ورود «بازی تاج و تخت» به دنیای پیچیده‌ی داستان‌های سفر در زمانی و عناصر و پارادوکس‌هایش مخالف بودند، اما به‌شخصه خیلی منتظر بودم تا چنین اتفاقی بیفتد. چرا؟ خب، اول از همه مارتین قبلا چندتا کتاب علمی‌-تخیلی در این باره نوشته و کارش را بلد است. دوم او کسی است که سعی می‌کند داستان‌های سفر در زمانی‌اش را به‌ علمی‌ترین و قابل‌باورترین شکل ممکن روایت کند و سوم اینکه فکرش را کنید اضافه‌شدن سفر در زمان به یک داستان فانتزیِ قرون وسطایی چه تحول‌های فوق‌العاد‌ه‌ای که در سریال ایجاد نمی‌کند. یادتان می‌آید چند سال پیش سریال «لاست» چگونه سر ماجراهای سفر در زمان غوغا به پا کرده بود؟ خب، الان دقیقا «بازی تاج و تخت» به «لاست» جدید تلویزیون تبدیل شده است. قبول دارم. خیلی‌ها به این دلیل با اضافه شدن عناصر سفر در زمانی به سریال مخالف بودند که سر درآوردن از آنها دیوانه‌کننده است. اما جواب من این است که جذابیت اتفاقی که افتاده همین است. سفر در زمان طوری قوانین و چیزهایی که درباره‌ی دنیای «نغمه» می‌دانستیم را دگرگون می‌کند که کنجکاوی‌مان از اتفاقات آینده را به سقف می‌چسباند. البته بماند که در حال حاضر نسخه‌ی سفر در زمانی که «بازی تاج و تخت» ارائه می‌کند، چندان پیچیده نیست.بزرگترین سوالی که بعد از اپیزود پنجم اینترنت را فرا گرفت این بود: چگونه برن به گذشته سفر می‌کند و هودور را مجبور به هودور گفتن می‌کند، درحالی که هودور قبل از این تمام زندگی‌اش را به هودور گفتن سپری کرده بود؟ در ظاهر این سوال ساخته شده تا محدودیت‌های هوش و مغز ما را به چالش بکشد، اما با سر زدن به انواع سفرهای زمانی می‌توانیم جوابی «تقریبا» قانع‌کننده برای آن پیدا کنیم. قبل از هرچیز ما باید دیدگاه‌مان درباره‌ی مفهوم «زمان» را تغییر بدهیم. ما به‌طور طبیعی فکر می‌کنیم که همه‌چیز حالت علت و معلولی دارد و هر اتفاقی منبعی در گذشته دارد. اما به قول فیزیکدانان، وقتی شما اجازه‌ی ورود توانایی سفر در زمان را به دنیایتان می‌دهید، باید بدانید که همه‌چیز به جای اینکه منبع داشته باشد، شبیه یک چرخه‌‌ی پیوسته‌ از اطلاعات است. یعنی اطلاعات بدون منبع به دور خود می‌چرخند. این یعنی انسان‌ها از آینده می‌آیند تا گذشته را تغییر دهند، اما گذشته‌ی تغییرکرده در راستای همان اتفاقاتی است که به آینده‌ای که مسافران زمان را ایجاد می‌کند منجر می‌شود. یعنی چیزی نمی‌توانست جلوی هودور شدن ویلیس را بگیرد. این اتفاق افتاده بود و برای همیشه خواهند افتاد. خلاصه اینکه «بازی تاج و تخت» سفر در زمانی را معرفی کرده که در آن هر اتفاقی که افتاده، قبلا اتفاق افتاده بوده است. (یک نفـــس عمــیق!) خب، اگرچه این توضیح کمی موضوع را روشن می‌کند، اما باز این سوال ایجاد می‌شود که چه کسی دفعه‌ی اول این چرخه‌ی پیوسته‌ی اطلاعات را ایجاد کرده است؟ به خدا اگر بدانم! این «سفر در زمان» است. خودتان را هم بکشید، نمی‌توانید از آن یک توضیح درست‌و‌حسابی بیرون بکشید.اگر این تئوری درست باشد، یعنی سرنوشت تمام شخصیت‌ها و اتفاقات دنیای سریال از قبل «نوشته» شده است و آنها بدون اینکه کنترلی بر آن داشته باشند، در آن حرکت می‌کنند. هودور باید در را نگه می‌داشت. او نمی‌توانست در سفرش با برن به شمال دیوار کشته می‌شد. او باید در را نگه می‌داشت. اینجا یک سوال دیگر مطرح می‌شود: اگر سرنوشت از قبل نوشته شده باشد، این به این معنی است که انتخاب‌هایمان هم کشک و دوغ است؟ نه تا وقتی که ما از اتفاقی که قرار است بیفتد اطلاع نداشته باشیم. مثلا برن قدرت تصمیم‌گیری بین حرکتِ A و B را دارد، اما نمی‌داند که سرنوشت طوری نوشته شده که باید A را انتخاب کند. پس وقتی A‌ را انتخاب می‌کند، براساس آزادی عمل خودش آن را انجام می‌دهد. خلاصه اینکه بیایید به خدایان قدیم دعا کنیم که قدرت سردرآوردن از تمام این پیچیدگی‌ها را به ما بدهند!

دروازه‌ی سیاه در قلعه‌ی بلک‌فورت و سفر در زمان؟

یکی از تئوری‌های سفر در زمانی طرفداران که بعد از اپیزود اخیر سریال شکل گرفت، این است که برن در آینده به فرد قوی‌تری تبدیل شده و به درون چهره‌ی درخت ویروود دروازه‌ی سیاه وارد می‌شود. در کتاب برن، جوجن، میرا و هودور از طریق دروازه‌ی سیاه قلعه‌ی بلک‌فورت به شمال دیوار می‌روند. این دروازه‌ی جادویی‌ای که از یک درخت ویروود ساخته شده و توانایی حرف زدن دارد و فقط به نگهبانان شب اجازه‌ی عبور می‌دهد. خب، ماجرا از این قرار است که برن در آینده به درون دروازه‌ی سیاه وارد می‌شود و می‌بیند که نسخه‌ی کوچکتر او به همراه جوجن، میرا و هودور در حال رفتن به شمال دیوار هستند و به آنها اجازه‌ی عبور می‌دهد و اینجاست که یاد مرگ جوجن، سامر و هودور می‌افتد و یک حس غمناک او را به گریه می‌اندازد و این همان اشکی است که بر روی صورت نسخه‌ی نوجوان برن می‌افتد. متن کتاب را بخوانید:
در گفت: «عبور کنید». لب‌هایش آن‌قدر باز و باز شد که دیگر چیزی جز یک دهان کاملا باز در حلقه‌ای از چین و چروک باقی نمانده بود. سم کنار ایستاد و جوجن را جلوتر از خودش فرستاد. سامر در حال بو کشیدن او را دنبال کرد و بعد نوبت برن شد. هودور خم شد، اما نه به اندازه‌ی کافی. لب بالایی در به آرامی به پیشانی برن برخورد کرد و قطره‌ی آبی بر صورتش چکید و به آرامی از بینی‌اش پایین رفت. قطره به‌طرز عجیبی گرم و همچون اشک شور بود.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-throness.jpg

برن و میرا چگونه دوام می‌آورند؟

در حال حاضر برن و میرا در عمیق‌ترین مکان‌های منجمدکننده‌ی سرزمین‌های همیشه زمستان در حال فرار از دست وایت‌واکرها به سر می‌برند و میرا هم در حد هودور قوی نیست که بتواند برای مدت زیادی برن را به دنبال خودش بکشد. سوال این است که آنها چگونه دو ساعت بعد از فرارشان نخواهد مُرد؟ در تریلری که از فصل ششم منتشر شد، ما در یک نما تصویری از اسب‌سواری را می‌بینیم که بحث‌های زیادی درباره‌ی هویتش وجود دارد. اما بعد از اپیزود قبل، طرفداران به دو گزینه رسیدند. (۱) بنجن استارک و (۲) کولدهندز. شاید اکنون بهترین فرصت برای بازگشت بنجن به داستان باشد. اما کولدهندز کیست؟ در کتاب کولدهندز فرد ناشناسی است صورتش را نمی‌بینیم و او سوار بر گوزن بزرگی به برن و گروهش کمک می‌کند تا به غار کلاغ سه‌چشم برسند. سازندگان سریال اما کولدهندز را از سفر برن حذف کردند. اما هنوز سریال این فرصت را دارد تا این شخصیت را در اپیزود بعد معرفی کند.

رابطه‌ی شیشه‌‌ی اژدها با اژدهایان چیست؟

در بخش کامنت‌های نقد زومجی، بحثی سر این موضوع پیش آمده بود که آیا شیشه‌ی اژدها به خاطر اسمشان به اژدهایان مربوط می‌شوند یا نه؟ اسم اصلی شیشه‌ی اژدها، آبسیدین است. نوعی از شیشه‌ی آتشفشانی که در همین دنیای واقعی خودمان هم نمونه‌اش وجود دارد. پس چون نام دوم آبسیدین، شیشه‌ی اژدهاست، به این معنا نیست که آنها به اژدهایان مربوط می‌شوند. فقط منبع به وجود آمدن اژدهایان و آبسیدین (آتشفشان‌ها) یکسان است. منبع زومجی​

[lady snow]

نکته ای که دوست دارم بگم که شاید در آینده استارک ها رو در مقابل هم قرار بده مساله آریا استارک هم هست ؛ آریا اگر واقعا به مرحله بی چهره شدن برسه یعنی همه جوره تابع دستور باشه و اون شخص که بهش دستور میدن رو بکشه ؛ اگر بهش به هر دلیلی دستور مرگ جان اسنو و یا خواهرش سانسا استارک رو بدن انجام میده یا نه ؟ و شاید همین نقاط غافلگیری باشه که نویسنده ها برای ما دارن آماده میکنن و حتی اگر خیلی خیلی خیالپردازی بخوام بکنم مساله برن و مساله آریا و رو درو هم قرار گرفتن این دو .


منم به این موضوع فکر کردم. حالا یا خانوادش یا یک شخصی که آدم خوب و نجیبی هست. و کشتنش برای آریا سخت.
با توجه به حرفای جاکان که به آریا گفت ایا فکر میکنی آدمهای نجیب نباید بمیرن

[New_Sense]

«چرا» بریین، استنیس را نکشته؟

می‌دانم که بریین اعتراف کرد که استنیس را کشته است، اما این باعث نشده تا ما امیدمان را است بدهیم. سوالی که اینجا مطرح می‌شود، این است که بریین به چه دلیلی نباید استنیس را بکشد؟ خب، ما می‌دانیم که هدف اصلی بریین، محافظت از سانساست. طرفداران فکر می‌کنند در دنیایی که لنیسترها تخت آهنین را در کنترل دارند و رمزی بولتون بر شمال فرمانروایی می‌کند، اگر کسی مثل استنیس (پادشاه به‌حق سرزمین) زنده باشد، محاسبات و نقشه‌های بقیه خراب می‌شود. بنابراین منطقی به نظر می‌رسد، اگر بریین آینده‌بینی کرده باشد و استنیس را به‌طور مخفیانه زنده نگه داشته باشد.




بعید میدونم برین استنیس رو زنده نگه داشته باشه ؛ نگارنده به دلیل علاقه به استنیس اینطور فرضیه چیده که برای کمک به سانسا استیس رو زنده نیگه میداره مخصوصا وقتی استنیس دیگه هیچکس در کنار خودش نداشته باشه ؛ ولی خب فرضیه این که برین اینده بینی کرده هم باز جور در نمیاد ؛ برین شخصیت جنگجو هست نه شخصیت هوشمند برای جنگ و سیاستمداری که به فکر آینده باشه .


شاید اگر فرضیه این مقاله هم به فال نیک بگیریم ؛ استنیس خودش رو قایم کرده جایی تا خودش رو درمان کنه و دوباره سرپا بشه و بعد مزدور بخره ( البته با چه پولی ؟ ) یه دفعه وارد مهلکه بشه ؛ ولی خب بازم بعید میدونم .




چرا دایروولف‌ها چپ و راست می‌میرند؟

اولین جوابی که برای این سوال داریم، این است که شبکه طبق معمول بودجه‌ی کافی برای به تصویر کشیدن این همه دایروولف را ندارد (البته بماند که اگر بلایی سر نایمریا و گوست بیاید، ما چنین بهانه‌ای را قبول نخواهیم کرد و شورش خواهیم کرد). اما یک تئوری منطقی است که می‌گوید دایروولف‌ها فقط در صورتی می‌میرند که صاحبانشان اشتباهی مرتکب شوند. اولین مثالی که داریم سانسا است. در فصل اول سریال وقتی سانسا درباره‌ی کاری که جافری کرده بود، دروغ می‌گوید، لیدی کشته می‌شود. راب استارک عهدش برای وصلت با خاندان فری را شکست. در نتیجه گری ویند کشته شد. در اپیزود قبل هم برن خودسرانه وارد شبکه‌ی ویروود شد و با شاه شب روبه‌رو شد. عاقبت این کار به مرگ سامر ختم شد. خلاصه اینکه فرزندان استارکی هروقت اشتباهی ازشان سر زده، اول دایروولفشان کشته شده. انگار آنها نقش سپر محافظی را برای آنها ایفا می‌کنند که گلوله‌ی اول را دفع می‌کند.


این تیکه رو خیلی خوشم اومد جالب بود .البته نگارنده فراموش کرده داداش کوچیکه استارک ها هم گرگش کشته شد و دلیلش شاید همین اشتباهش که آمبرها گرفتنش .



آیا دوباره هودور را خواهیم دید؟

یکی از جالب‌ترین سوالاتی که بلافاصله بعد از اپیزود پنجم مطرح شد، این بود که آیا ما نسخه‌ی زامبی‌واری از هودور را خواهیم دید؟ ما می‌دانیم که شاه شب هرچه جنازه گیر می‌آورد را با بالا آوردن ساده‌ی دستانش به ارتش‌اش اضافه می‌کند. این درحالی است که در اپیزود پنجم او تعدادی تقریبا زیادی از زامبی‌هایش را سر عملیاتِ شهادت‌طلبانه‌ی فرزندان جنگل و سامر از دست داد. این وسط، ما می‌دانیم که هودور هم مرد قوی و تنومندی است. پس به نظرتان اگر شما جای شاه شب بودید، او را احیا نمی‌کردید؟ شاه شب علاوه‌بر اینکه از این طریق می‌تواند عضو مهمی را به نیروهایش اضافه کند، بلکه فکرش را کنید برن و میرا و تماشاگران چند اپیزود بعد با جنازه‌ی متحرکِ هودور خوش‌قلب‌مان روبه‌رو شوند که دیگر شبیه گذشته نیست. این یعنی احتمالاً باید انتظار یک لحظه‌ی عصبی‌کننده‌ی دیگر با حضور هودور را نیز داشته باشیم.



من احتمال نمیدم هودور دیگه ببینیم مخصوصا توی حالت واکر شده ؛ چون ذهنیتی که الان ما ازین شخصیت مظلوم و خوش قلب پیدا کردیم رو خراب میکنه ؛ همین که با خاطره حالت مرگ هودور رو تو ذهنمون باشه همیشه این شخضیت واسمون دوست داشتنی میمونه

[Yellow King]

این تیکه رو خیلی خوشم اومد جالب بود .البته نگارنده فراموش کرده داداش کوچیکه استارک ها هم گرگش کشته شد و دلیلش شاید همین اشتباهش که آمبرها گرفتنش .

منم یاد این نکته که گفتی افتادم ولی احتمال دادم که شاید آمبر ها نقششون ـه که ریکان رو به رمزی دادن و اون گرگه هم یه گرگ دیگه بوده

[mr_robot]

یکی از سربازان زیر برج لذت و بازیگر اولین کسی که وایت واکر شد یکی هستن اتفاقی هست یا منظوری وجود داره از این کار!؟ http://tvworld.info/images/smilies/Smiley39.gifhttp://tvworld.info/images/smilies/Smiley39.gif
یارا و تئون به کجا خواهند رفت؟!http://tvworld.info/images/smilies/Smiley35.gif

[Sherlock]

یکی از سربازان زیر برج لذت و بازیگر اولین کسی که وایت واکر شد یکی هستن اتفاقی هست یا منظوری وجود داره از این کار!؟ http://tvworld.info/images/smilies/Smiley39.gifhttp://tvworld.info/images/smilies/Smiley39.gif
یارا و تئون به کجا خواهند رفت؟!http://tvworld.info/images/smilies/Smiley35.gif

متاسفانه یه نفر یه اطلاعات غلط میده و بعد هم کسی نمیره ببینه چیزی که گفته شده درسته یا نه. این تصویر اشتباهاً بعد از قسمت پنج تو کل اینترنت دست به دست شده.
بازیگر نقش سر جرالد های‌تاور Eddie Eyre هست که با بازیگر نقش شاه شب یعنی Vladimír Furdík متفاوته.
25652566

[alisoltani87]

یکی از سربازان زیر برج لذت و بازیگر اولین کسی که وایت واکر شد یکی هستن اتفاقی هست یا منظوری وجود داره از این کار!؟ http://tvworld.info/images/smilies/S...s/Smiley39.gif
یارا و تئون به کجا خواهند رفت؟!http://tvworld.info/images/smilies/Smiley35.gif

بازیگر یکی از اون دو پسربچه لنیستری که توسط کاراستارک به قتل رسید و باعث شد راب سرش رو بزنه، با بازیگر تامن باراثیون پسر دوم سرسی یکی بود. فک می کنم این هم می تونه دلیلی نداشته باشه

[kntu]

متاسفانه یه نفر یه اطلاعات غلط میده و بعد هم کسی نمیره ببینه چیزی که گفته شده درسته یا نه. این تصویر اشتباهاً بعد از قسمت پنج تو کل اینترنت دست به دست شده.
بازیگر نقش سر جرالد های‌تاور Eddie Eyre هست که با بازیگر نقش شاه شب یعنی Vladimír Furdík متفاوته.
25652566

چند تا اشتباه کردین شما هم
اولا اون کسیکه تو سریال پای برج شادی در کنار سر ارتور دین جنگید و مرد، سر جرالد های‌تاور نبود بلکه سر اوسول ونت بود
تو کتاب سه نفر در کنار هم با ند استارک و همراهانش میجنگن و کشته میشن ولی تو سریال دو نفر، سر ارتور دین و سر اوسول ونت (البته به نام اوسول ونت اشاره ای نمیشه ولی با توجه به سن شخصیت، نمیتونه جرالد های تاور باشه چون سن جرالد های تاور از ارتور دین خیلی بیشتر بوده، توی ویکی هم ظاهرا اشتباه نوشته های تاور)
بنابراین Eddie Eyre بازیگر نقش سر اوسول ونت تو سریاله
از طرفی Vladimír Furdík بازیگر نقش شاه شب ه که با جلوه های ویژه شکلش رو عوض کردن و پوستش آبی شده و رو سرش هم تاجه

اما اون کسیکه دوستمون داره اشاره میکنه، اون انسانیه که برن تو ویژن دید به درخت بسته بودن و فرزندان جنگل تو قلبش خنجری فرو کردن و تبدیل به اولین وایت واکر شد، که این بازیگر همونطور که دیدیم Vladimír Furdík نبود

[Sherlock]

چند تا اشتباه کردین شما هم
اولا اون کسیکه تو سریال پای برج شادی در کنار سر ارتور دین جنگید و مرد، سر جرالد های‌تاور نبود بلکه سر اوسول ونت بود
تو کتاب سه نفر در کنار هم با ند استارک و همراهانش میجنگن و کشته میشن ولی تو سریال دو نفر، سر ارتور دین و سر اوسول ونت (البته به نام اوسول ونت اشاره ای نمیشه ولی با توجه به سن شخصیت، نمیتونه جرالد های تاور باشه چون سن جرالد های تاور از ارتور دین خیلی بیشتر بوده، توی ویکی هم ظاهرا اشتباه نوشته های تاور)
بنابراین Eddie Eyre بازیگر نقش سر اوسول ونت تو سریاله
از طرفی Vladimír Furdík بازیگر نقش شاه شب ه که با جلوه های ویژه شکلش رو عوض کردن و پوستش آبی شده و رو سرش هم تاجه

اما اون کسیکه دوستمون داره اشاره میکنه، اون انسانیه که برن تو ویژن دید به درخت بسته بودن و فرزندان جنگل تو قلبش خنجری فرو کردن و تبدیل به اولین وایت واکر شد، که این بازیگر همونطور که دیدیم Vladimír Furdík نبود

۱- تا اون‌جایی که من می‌دونم هیچ جا به طور رسمی گفته نشده که مبارز همراه آرتور دین سر اوسول ونت بود. منم با استناد به awoiaf که نسبتاً معتبره گفتم. پس خیلی هم اشتباه نبود.
۲- این‌جا رو شما بلاشک اشتباه می‌کنید. بنده متوجه شدم منظور دوستمون کسیه که توسط فرزندان تبدیل شد، ولی نمی‌دونم شما چه جوری این یک شخص رو دو بازیگر متفاوت می‌بینید:

25682569

ضمناً در برنامه‌ی Inside the Episode که توسط HBO پخش میشه هم بنیوف و وایس (شورانرهای سریال) رسماً اعلام کردند که اولین انسانی که توسط فرزندان تبدیل به وایت واکر شد همون نایت کینگه.

[kntu]

۱- تا اون‌جایی که من می‌دونم هیچ جا به طور رسمی گفته نشده که مبارز همراه آرتور دین سر اوسول ونت بود. منم با استناد به awoiaf که نسبتاً معتبره گفتم. پس خیلی هم اشتباه نبود.
۲- این‌جا رو شما بلاشک اشتباه می‌کنید. بنده متوجه شدم منظور دوستمون کسیه که توسط فرزندان تبدیل شد، ولی نمی‌دونم شما چه جوری این یک شخص رو دو بازیگر متفاوت می‌بینید:

25682569

ضمناً در برنامه‌ی Inside the Episode که توسط HBO پخش میشه هم بنیوف و وایس (شورانرهای سریال) رسماً اعلام کردند که اولین انسانی که توسط فرزندان تبدیل به وایت واکر شد همون نایت کینگه.

دومی رو ظاهرا من اشتباه کردم الان که عکس گذاشتین کاملا متوجه اشتباهم شدم ممنون
من رو حساب کتاب انتظار نداشتم این همون باشه

اما اون کسیکه کنار دین جنگید نمیشه جرالد های تاور باشه، اگرچه اوسول ونت بودنش هم محل اشکاله

[koresh92]

بعدها در جنگ این قلعه باز توسط ارتش قدرتمند میس تایرل (Mace Tyrell) به محاصره در آمد ، اما این محاصره تنها چند هفته طول کشید و او محاصره را شکست و به سمت کینگز لندینگ (King's Landing) پس از بازداشت دخترش مارجری (Margaery) توسط مذهب هفت (Faith of the Seven) باز گشت.میس یک نیروی نمادین برای ادامه‌ی محاصره‌ی قلعه باقی گذاشت ، اما قلعه باز هم از اداعای استنیس براتیون برای تخت آهنین حمایت می کند.
میدونم استنیس مرده ولی اونجور که میگین بی سر پناه نبود کافیه خودش رو به قلعه اش برسونه که توسط برن معمار ساخته شده و هیچ جادویی ازش رد نمیشه.

[P!NK]

میدونم همه ی گفتنی ها رو راجع به این قسمت دوستان گفتن... ولی دلم نمیاد برای این قسمت چیزی ننویسم...
یکی از تاثیرگذارترین قسمت های این سریال بود... خیلی عالی بود... آخرش هرچی زور زدم که اشکم درنیاد نشد:Smiley24:
این قسمت در حد قسمت آخر یک سیزن بود...
10/10



پ.ن: در حال حاضر تنها کسی که داستانش زیاد برام جذاب نیست آریا استارکه... حس میکنم هیچ ربطی با داستان نداره