Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود ششم

[mr67]

http://picoup.ir/images/04846731802186548404.jpg

Season 6, Episode 6, Blood of My Blood
فصل ششم, قسمت ششم, خون ِ خون من

http://tvworld.info/images/smilies/2015/source/IMDb6.png (http://www.imdb.com/title/tt4283054/?ref_=tt_ep_nx)

خلاصه داستان اين قسمت : مبارزی قدیمی برمی‌گردد. گیلی با خانواده سم دیدار می‌کند. آریا با انتخابی سخت مواجه می‌شود. جیمی به مقابله با اسپرو اعظم می‌رود.

http://tvworld.info/images/smilies/2015/downloadtopic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46523&goto=newpost) http://tvworld.info/images/smilies/2015/sub-topic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46543&goto=newpost)
ویرایش مدیریت:
لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی

[klax0n]

اگه قرار بود آریا کشته بشه هیچ وقت حرفی در موردش نمیزدن و غیر منتظره میکشتنش، پس خیالتون راحت
احتمالا به آرزوم میرسم و دختر عقده‌ای به شکل فجیهی به دست آریا کشته میشه
سوال اصلی اینه آیا جیکن هگار هم کشه میشه؟
آهنگ خیلی جالبی هم پخش شد

این همه اطلاعات چطور رفت تو کله برن؟!
کل وقایعی که تو کل دنیا اتفاق افتاده بود رو الان میدونه
بدون اینکه به ریشه درخت متصل باشه این کار رو میکنه؟
فلش بک ها هم به جز پادشاه دیوانه همه رو دیده بودیم
ولی به هر حال مطمئن شدیم در آینده هم فلش بک‌های بیشتری داریم (قسمت قبل فکر کردم الان که درختی وجود نداره دیگه فلش بک نداریم)
این همه آدر و وایت واکر چرا نیومدن دنبالش؟ برن که مارک شده و راحت میتونن پیداش کنن
اگه فیلم هندی بود میگفتم میرا هم عاشق برن شد!
جالبه که دو جور زامبی نشون میدن، یه نوع گوشتی و یه نوع استخونی! گوشتی‌ها رو با آتیش میشه کشت ولی استخونی‌ها نه

تامن درسته یه احمقه ولی به نظرم با همین حماقت‌هاش میتونه آرامش رو به وستروس برگردونه
و همین حماقتش هست که باعث میشه ظرفیت تبدیل به یه تایوان لنیستر رو داشته باشه (از نظر آرامشی که داره و سیاستی که در آینده میتونه به دست بیاره)
و الان که یه دست سیاست مدار هم کنارشه قطعا و موقتا اوضاع بهتر میشه

اگه قرار باشه دنریس حمله کنه جنگ سنگینی اتفاق میافته که با وجود تیریون و قلب رئوف تامن و اداعای حقوق بشر دنریس فکر کنم به یه جور صلح کشیده بشه
فکر نمیکنم دنریس، تریون، تامن، سرسی و بقیه بتونن با هم کنار بیان!
قطعا چندتایشون باید خذف بشن
و باید منتظر ورود دورن هم به این درگیری باشیم

بازگشت آرمینا رو هم به تیم ترجمه تبریک میگم!
۸/۱۰

[afshin2014]

فعلا هیچ توضیحی نمیدم تا دوستان بیشتری سریال رو ببینن ، قسمت جالب و قشنگی بود

[KEVIN GARVEY]

یه قسمت کلیدی ای شاهد بودیم.
صحنه فلش بک شاه دیوانه راحت میتونست یه اپیزود رو داشته باشه. سرعت خیلی زیادی گرفته سریال و این نمیتونه واسه ما که پنج فصل رو در عین آهستگی در روایت داستان دیدیم خوب باشه ولی بدم نیست.
فلش بکی که برن دید اونجایی که اون زنه داشت مایع سبز رنگ میریخت همون اپیزود جنگ استنیس و تریون بود؟
قیافه بنجن چرا اونجوری شده بود.
تشکر از تاپیک از محمد و زیرنویس از امین و ارمینای عزیز

[Yellow King]

قیافه بنجن چرا اونجوری شده بود.

خب بدبخت ـو داشتنن وایت واکرا تبدیلش میکردن باید یکم عوض شه دیگه..

[chanter]

به به.
قسمت خوبی بود.اما فکر میکنم هنوز آرامش قبل طوفان تو این سریال وجود داره.با اینکه قسمتای اول داره سریع و هیجانی میره جلو اما وقتی به قسمت 9 و 10 با توجه به سابقه این سریال نگا میکنم تمام وجودمو استرس فرا میگیره.

صحنه ای که همه ی گذشته رو برن دید خیلی خوب بود .

مخصوصا شاه دیوانه .

همه رو بسوزونید همه رو بسوزونید

[hamidreza272]

تاج و تخت مال تامن و باقی میمونه.هیچکس نمیتونه تکونش بده..تمام اطلاعات مغز کلاغ هم ریخته شده توی سر برن.

["Ross Geller"]

اینقدر هر قسمتی که دیدم طوفانی بوده و پر از اتفاق این اپیزود یکم خورد تو ذوقم :d
اپیزود اروم و خوبی بود / از رندل تارلی خیلی خوشم اومد مشخصه جنگجوی فوق العاده ای و امیدوارم بیشتر ببینیمش .
همونطور که حدس میزدیم بنجن استارک برن رو نجات داد ولی حالا سوال اینه که میخوان چکار کنن . برگردن اون سمت دیوار ؟
بیشتر از همه خوشحال شدم تکلیف اریا بلاخره مشخص شد و تصمیم خودشو گرفت اما اگه نمیخواد No One بشه میخواد چکار کنه ؟ خیلی بعیده بتونه جاکن رو شکست بده اگه تصمیم داشته باشه باهاش بجنگه ! البته به نظرم خط داستانیش اگه No One میشد بهتر بود ..
و جیمی که قراره بره به ریوران و برین که به دستور سانسا داره میره اونجا :d احتمالا باز همدیگه رو ببینن .
تیکه ی ضعیف ان قسمتم صحبت های مارجری و تامن بود + تا حدودی سکانس دنریس ( من ازش بدم نمیاد ولی دیگه وقتشه یکم مشکل درست حسابی سر راهش بیاد ! ) ولی خوب شد اژدهاش رو باز دیدیم خیلی وقت بود ندیده بودیمش :d
9/10
پ.ن : پرومو قسمت بعد رو ببینین خیلی خوب بود :Smiley69:

[shahin9191]

سلام دوستان گلم
این قسمت پیش زمینه ای بود برای اتفاقات اینده. میدونیم که got هیچیو الکی نشون نمیده و اینکه وقتی رو یه خط داستانی یه مقدار فوکوس میکنه احتمالا در قسمت های بعدی قراره مهم بشه...
بنجن استارک یه جوری از دانسته های برن و اتفاقایی که افتاده صحبت میکرد که انگار خیلی چیزارو میدونه...خواسته ی قلبیه من اینه که ولدر فری حرومی رو به سیخ بکشن هر چه زودتر.هنوز داغ راب استارک تو جیگرم مونده. راستی اون کسی که گروگان والدر فری بود کیه؟ داییه راب استارک بود؟
امیدوارم بیشتر و بیشتر از برج شادی و پادشاه دیوانه ببینیم.این گنجشکه واقعا رفته تو مخم.اما سیاست مارجری هم خیلی جالب بود.حالا جای تامن و مارجری واقعا قرصه

[King Jon snow]

http://picoup.ir/images/40086588390618571921.jpg

داشتم نگران میشدم این قسمت دنریس نداره که سکانس آخر این قسمت و دیالوگ های بی نظیر دنریس ورق رو برگردوند و کم نشون دادن دنریس در این قسمت رو حسابی از دلم در آورد:Smiley35:
قسمت خیلی قشنگی بود بازم مثل همیشه سراسر هیجان و جذابیت.اینکه آریا No one نشد خیلی خوشحال شدم و آریا همون آریا استارک باقی موند
و اینکه تیون و خواهرش با کشتی هاش احتمالا به دنی می پیوندن و دنریس در قسمتهای بعد با قدرت به وستروس حمله میکنه:Smiley69:

نمره من به این قسمت 9/10

[anzalichi]

دیگه دنریس رو دارن زیادی خز میکنن داستانشو... فقط داد و هیاهو ... باو من یه دونه ازون اژدها داشتم تابحال کل وستروس رو آتیش زده بودم :)) :Smiley14: اون محافظ دنریس داریوناهاریس با اون قیافه ی فوق العاده ش فقط باعث میشه بتونم تحملش کنم وگرنه خیلی وقته مرده واسم :d

جدای از شوخی دیگه منتظرم دوسه تا شخصیت خوب تو این فصل کشته بشن..زیادی طول کشیده :d از اپیزود بعد دیگه قتل عام شروع میشه :d I hope so

[Fanom]

روند اتفاقات کند و قابل پیشبینی مشکل فعلی من با این فصل همینه و دنریس هم تکراری ترین وضع ممکن رسیده

[Ned Stark]

قسمت خوبی بود

حرکت آریا لایک داشت :Smiley122: ازین به بعدش دیدنی میشه داستان آریا

تامن :Smiley18:

گنجشگ :Smiley105:

جیمی :Smiley10::Smiley19:

برن عجب چیزایی دید... کلا همه چی آپلود شد سه سوته:Smiley58::Smiley58:

دنریس و اژدها جونش :Smiley34:


آقا همه چی ردیف بود

فقط نمیدونم دنریس اینقدر قدرتمنده واقعا میخواد رو تخت بشینه که چی... بابا برو بزن کل هفت اقلیم رو با خاک یکسان کن حال کنیم:Smiley20::Smiley54:

[far30film]

تامن بی شک داغون ترین داستان را در سریال داره
امیدوارم دنریس به حکومت برسه فقط برای ضایع شدن بعضی ها !!!!!!!!داستان آریا و برن جذاب شده سانسا و جان هم بی شک در قسمت بعد عالین
بازم داستان بی مزه پایتخت سری و جیمی داستان سم از این دوتا اسکول جذاب تر بود فقط کاش آخر این فصل سرسی و جیمی به درک واصل بشن
دنریس الان بی شک قوی ترین ارتش را داره از ارتش پاک تا اژدها و بزودی کشتی مغز متفکر تریون فقط باید دید با کی متحد می شه ؟
احتمال اتحاد با جان هست :/

[The Vaiper]

اپیزود 6


عالی بود انصافا! یعنی دیگه از این بهتر نمی شد http://tvcenter2.in/forum/images/smilies/group/Yahoo/hail.gif! برای اولین بار فلش بک هایی دیدیم از مد کینگ یا همون شاه دیوانه


بعد دو کارکتری که فرض می شد به کلی از سریال حذف شدن دوباره دیدیم! دایی راب استارک و برادر ند استارک بنجامین هر دو هم نوید اینده خوبی رو برای استارک ها می دن


یعنی انصافا خیلی هیجان زده ام برای 4 اپیزود اینده سریال! تصورش هم برام مهیجه ! جان و سانسا به همراه بقیه دارن میرن به تالی برای دیدن دایی سانسا که حاکم تالی هست بعد از بی کفایتی والدر فری تامن به دلایلی جیمی رو هم به تالی فرستاد تا ریورران رو بگیره ؛ حالا فقط تصور کنید جان اسنو در مقابل جیمی لنیستر

خط اول داستان مربوط به برن بود که خوشبختانه خوب پیش رفت و در لحظات اخر نجات پیدا کرد. خط دوم داستانی مربوط سم بود! اون هم خوب بود ؛ پدرش از اون چیزی که فکر می کردیم هم بدتر در اومد! من موندم تو وستروس چرا پدرها اینقدر بدن! پدر تیریون و پدر کالیسی و پدر سم و ... فقط یه ند استارک داشتیم که پدر خوبی بود! خوب در اخر هم سم همون کاری رو کرد که ازش توقع می رفت! شمشیر والرین که در اصل مال خودشه برداشت و همراه گیلی و پسر گیلی از خونه پدرش رفت

خط سوم داستان مربوط به ملکه مارجری و تامن بود. که این واقعا رو مخ بود و همچنان این داستان علکی گنجشک اعظم و ارتش ایمان رو دارن ادامه می دن. حالا ایمان و تاج در کنار هم قرار گرفتن! خدا چقدر بی کفایت هست این تامن! یه چوب می ذاشتن به جاش بیشتر اثر گذار بود. اخر هم جیمی رو فرستاد بره!

این پدر مارجی و لوراس چقدر خنگه! حالا فهمیدم چرا همه قدرت دست مادربزرگشونه! اومده میگه چه اتفاقی افتاد الان ؟


خط داستانی چهارم مربوط به اریا بود. خدا چقدر خوشحال شدم. بالاخره داره میاد بیرون از کاخ خدای چهره ! تو این اپیزود قرار بود بازیگر نقش سرسی رو بکشه که احساساتش رو دید و قبل از اینکه سم رو بخوره نجاتش داد ! و حالا مربی اش دستور قتلش رو صادر کرد. از فصل قبل منتظرم اریا بزنه این دختره از خود راضی رو بکشه! الان شمشیرشو اماده کرد. اپیزود بعد احتمالا وقتی دختره سعی کنه اریا رو بکشه ؛ اریا بالاخره خالصش کنه و فرار کنه از اونجا ! کاش دوباره برگرده به وستروس

خط داستانی پنجم مروبط به والدر فری بود. بی شرف بعد از اون عروسی خونین هنوز هم زنده است ! پیرمرد خرفت ، ببینید چه ادم کثیفی هست که هنوز چاقویی که با اون زن راب و راب رو کشتن هنوز نگه داشته! باید ببینیم حاک تالی به خاطر برادرش حاضر میشه ریورران رو بده به والدر فری یا نه؟

خط داستانی اخر که مربوط به کالیسی بود! بعد از اپیزود 9 فصل 5 دوباره دراگون رو دیدم! خدایی هر وقت می بینمش هیجان انگیزه ؛ متاسفانه به خاطر هزینه زیاد نشون دادن ولف ها و اژدهاها زیاد نمی تونیم اونا رو ببینیم اژدهای زرد و سبز کالیسی رو کلا هیچ ندیدیم به غیر از یه سکانس تو فصل های قبلترش هم که کوچیک بود اندازه اشون! امیدوارم سه اژدها رو دوباره باهم ببینیم!


اما در مورد پایان که بازهم در مورد کالیسی بود همیشه اون اخرین لحظات و بهترین لحظات سریال نصیب کالیسی میشه ! به خاطر پارتی که پیش مارتین داره ! خوب کالیسی باز هم اقتدار نشون داد و سوار بر اژدها برای دوتراکی ها از اینده خودش گفت! حالا به فرض هم بیاد و وستروس رو بگیره بعد می خواد چیکار کنه؟ می خواد بر یه عده دوتراکی وحشی حکومت کنه ! خوب تو همون مرین هم می تونه اینکار رو بکنه! با وجود کالیسی با دوتراکی هاش و سپاهش و شاه شب همراه وایت واکرها واقعا نباید در مورد پادشاه یا تخت اهنین صحبت کرد. چون با وجود این تهدیدات برای وستروس نه مردمی باقی می مونن و نه تختی تا کسی بیاد برش بشینه و پادشاهی کنه!

جان اسنو و شمال و تیریون و مرین رو هم این اپیزود ندیدیم ؛ اپیزود بعدی احتمالا در مورد این دو جا و دو نفر هست




نمره من 9.5 از 10 به این اپیزود

[naafas]

قسمت قشنگی بود، آریا چرا نخواست هیچکس بشه؟ مطمینم اون دختر عقده ای رو میکشه ولی جاکن هگار و آریا یه جورایی از هم خوشش میاد فکر نکنم به همدیگه کاری داشته باشن.
میشه یه کم اطلاعات در مورد خاندان تارلی بدید جز خاندانهای بزرگ هستن؟ اون تیکه ای که سم و گیلی خداحافظی میکردن خیلی احساسی بود.
کینز لندینگ هم نفهمیدم چرا اینطوری شد چرا تامن و مارجری اینکارو کردن دوست داشتم جیمی های اسپارو و طرفداراش رو شکست میداد حالا هم که داره میره ریوران و با برین ملاقات میکنه.
برن با فلش بک هایی که داشت کلا همه چیز رو دید ولی دوست داشتم بیشتر رو قسمتهای پادشاه دیوانه و لیانا تمرکز میکرد یه سوال بنجن چجوری این همه اطلاعات در مورد برن داشت؟
و بنجن که سراغ برن رفت پس چجوری ریوران رو گرفته

[CH bing]

دنریس تارگرین کم مونده 400 تانک آبرامز هم بگیره! منتظریم دنریس با یه چالش جدی محک بخوره
سرسی همچین میگه "Show them what Lannisters are, what we do to our enemies" یکی ندونه فکر می کنه لنیستر ها تا حالا چی کار کردن! اون تامن هم بی عرضگی رو به حد اعلا رسونده انتظار خیلی بیشتری از لنیسترها دارم امیدوارم جیمی لنیستر بالاخره یه حرکتی برای حفظ آبروی لنیسترها بزنه
از بخشی که آریا مسیرش رو جدا کرد خیلی خوشم اومد ولی اون داستان شمشیر و شمع و اتاق چی بود؟!
بهترین قسمت تا اینجا از نظر من برن هست بعد از مدت ها بنجن رو دیدیم و اون ویژن برن که احتمالا داستان رو جذاب تر می کنه
و در نهایت برای سم و گیلی هم آرزوی خوشبختی می کنیم


پ.ن: احتمالا قابل پیش بینی شدن داستان هم برمی گرده به نزدیک شده به انتهای سریال

[nemsis]

سلام

هیچ وقت هیچ وقت فکر نمیکردم این جمله را بگم ولی دلم برای جفری تنگ شده است.

اگر بود میگذاشت یکی مثل این گنجشک اعظم انقدر قد قد کند؟ عمرا.

خلاصه این تامن انقدر عصبیم کرده است که به جفری راضی شدم.

و این مادربزرگ مارجری چقدر خوبه. من خراب آن با بادبزن دستور دادنش شدم.

دلم رای جیمی هم سوخت کلا بعد قطع شدن دستش من خیلی دوستش دارم. و وقتی داشت با سرسی حرف میزد یا تامن. هم عصبانی بود هم مستاصل.

ووووو خوش برگشتی آریا. خوشحالم دارد از آن خراب شده میاد بیرون . این دختر عقده ای را هم بکشد من خیالم راحت میشه.
بنجی هم برگشت طبق حدس همه. و من به شدت منتظر بازم بینش های برن هستم.

و این والدرفری. ایییییی اصلا دیدمش ها اصلا چشمم به آن تالار کوفتی افتاد. اصلا روشم میشه اسم راب را به زبون بیارد. ای بزند به بدترین شکل ممکن بمیرد. یکی اینو از وسط زنده زنده نصف کند.

درکل به دلیل نبود جان رو اعصاب بودن دنریس به این قسمت نه دادم.

[farzinawsome12]

مد کیییییییییییییییییییییییی یییییییییینگ:Smiley10:آقا گذشته این داستان قشنگ خوراکه یه سریاله دیگست...
به این قسمت 7/10 دادم،قسمت خوبی بود ولی نسبت به قسمت های گذشته این فصل آروم بودش داستان...
سمول و گیلی داستانشو دوست داشتم باید دید شمشیر والریایی رو چرا برداشته؟؟؟
آریا کار بدی کردش که احتمالا فاتحشو خوند با این حرکتش(مارتین گفت شخصیتی تو این سریال نمیمیره مگر اینکه خودش حرکت اشتباهی بزنه که آریا این کاررو کرد)باید منتظر چهره ی آریا تو تالار چهره ها باشیم...
دنریس و اژدهاش...چقدر غول شده بود دروگون:Smiley10:داریو بهش گفت تو فاتحی و برای نشستن روی تخت ساخته نشدی...حمله دنریس صورت میگیره ولی اون آخرا احتمال زیاد یا خودشو قربانی میکنه یا تاج و تخت رو به شخص دیگه ای میده...
راستی گفتش چقدر تا میرین مونده گفت یک هفته،بعد رفت اژدهاش رو آورد،احتمالا خودش سریعتر با دروگون بره میرین...
خط داستانی برن عالیه و با توجه به صحبت های بنجن با برن تقریبا مطمئن شدم که کسی که جلوی نایت کینگ و ارتششو میگیره برن هست...
تامن که قشنگ آبروی هرچی شاه رو برده:Smiley18:جیمی هم رفت با فری ها تا بلک فیش رو سرکوب کنه...
باتوجه به غیبت جان و سانسا،قسمت بعدی فوکوس داستان رو شماله

[Farc0da3lx]

این قسمت آرامش قبل از طوفان بود ، اگه قراره اتفاقی بیوفته احتمالا در قسمت های پایانی فصل هست، ولی تو این قسمت کلی سکانس جالب داشتیم ، یکیش برگشت بنجامین ، سرپیچی آریا از هاگار و تصمیم غیر منتظره تامن ، بقیه اتفاقات در حد متوسط سریال های دیگه بود !
از اون چیزی که انتظار داشتم خیلی پایین تر بود .
سریال داره طرفدارشو تا آخر این فصل دنبال خودش میکشونه اگه همه ای اتفاقات مهم تو چند قسمت اول بود دیگه این قدر طرفدار نداشت .

[UntouChable]

این کینگ تامن چه ابله و خنگ و گوساله است ها:| به مولا حتی ریتارد ها هم اینقد خنگ نیستن ... خدابیامرز داداشش چقد خوب بود ... این دنریس هم کل کارش شده فقط سخنرانی 3 تا اژدها داری یه قالی بساز بزار لشگرت بشینن روش و اژدهاهات کار نقل و انتقال رو انجام بدن دیگه
کویین مارجوری شبیه مارمولک نیست قیافش عنصافا ؟ :Smiley14:

[Sherlock]

مطابق انتظار بعد از قسمت هیجانی و نفس‌گیر قبلی این قسمت آرامش بعد از طوفان بود و چیز به جز داستان برن چیز دندون‌گیری نداشت. ولی بد هم نبود و داستان رو به‌درستی جلو برد.

خب همون جوری که حدس می‌زدم بنجن در قالب کلدهندز وارد شد و چه قدر هم حرفه‌ای اون وایت‌ها رو کشت. ولی نکته‌ی عجیب اینه که برای ساختن وایت واکر باید شیشه‌ی اژدها وارد قلب بشه برای جلوگیری از وایت (یا وایت واکر؟ نفهمیدم منظورش کدوم بود) هم همین طور؟!
اما صحنه‌هایی که برن دید به نظرم همون نظریه‌ی آپلود شدن اطلاعات کلاغ سه چشم به ذهن برن بود. چون برن به هیچ طریقی نمی‌تونست همه‌ی این‌ها رو دیده باشه. به درختی هم متصل نبود.
با این حال دیدن مد کینگ و تلاقی دیالوگ همشون رو بسوزون، نشون دادن واکرها و آتش وحشی نکته‌ی قابل توجهی بود. شاید یکی از روش‌های کشتن وایت واکرها وایلد فایر باشه.

سم رفت و یه شمشیر والریایی دیگه به داستان اضافه کرد. ولی نکته‌ی مهم‌تر اینه که کی می‌خواد ازش استفاده کنه؟ خودش که بعیده یهویی بتونه جنگجوی قهاری بشه پس باید تقدیمش کنه به یه جنگجوی ماهر دیگه. اما کی؟

یعنی آریا دلش به حال لیدی کرین سوخت؟ من اگه به جاش بودم به خاطر بر پا کردن همین نمایش مضحک هم که شده می‌کشتمش :d ولی خب مشخص بود که هیچ وقت نمی‌تونه یه بی‌چهره‌ی واقعی و خدمتکار بی چون و چرای خانه‌ی سیاه و سفید بشه. در عین حال باید عایدی خاصی از دو فصل سرگردونی ما تو این خط داستانی وجود داشته باشه، هوم؟

مارجری واقعاً به راه راست هدایت شد یا همه‌ی این‌ها فیلم بود تا از شر گنجشک‌ها راحت بشه؟ تامن هم که مثل جلبک...!

از همه چیز که بگذریم سخن دنریس خوش‌تر است! تازه قسمت قبلی که دو قطره اشک ریخت یه خورده قابل تحمل شده بودها، ولی دوباره گند زد به همه چیز. نفرت انگیز! خسته شدم از این همه تکرار مکررات.

[d@vid]

از اونجایی که دنریس اینجا بیشتریا ازش متنفر هستن منم اومدم بگم که از فصل اول فقط دنبال این هستم دنی به حکومت برسه:Smiley36: ولا هی میگین شانس میاره، باو این از همون اول گفته که میخواد با این جوجه اژدها هاش حمله کنه به وستروس و اونجا رو فتح کنه، هر ادم عاقلی که زیاد قدرت نداشته باشه باید از یکی حمایت کنه حالا این گرینجوی تصمیم گرفتن از این حمایت کنن، این که دیگه شانس نیست! جان از همون اول رفته توی نگهبانان کلی از خاندان های هم اصلاً جان رو نمیشناسن! دلیلی نداره که بیان سراغ جان، (شخصت جان هم کلی دوست داشتنی هست)
نمیدونم چرا از دنریس اینقدر الکی ایراد میگیرین،:Smiley36: من یکی که به شخصه هر هفته از این قسمت داستانش بیشتر لذت میبرم:Smiley36:

[Jon Stark]

اینم از قسمت ششم

قسمت خیلی خوبی بود , هیجان و استرس تو این قسمت هم بود ولی بدون خون ریزی و درگیری :Smiley35:

یعنی خاک بر سر تامن گلابی ... من جای جیمی بودم همونجا قهوه ایش میکردم :Smiley106:

سکانس آریا هم عالی بود به احتمال زیاد با اون شمشیرش اون دختره رو میکشه و فرار میکنه

سکانس کالیسی رو هم خیلی دوست داشتم , کلا وقتی اژدهاش رو نشون میدن خیلی حال میکنم ( چقدر هم بزرگ شده )

در کل بشدت منتظر قسمت بعد هستم تا ببینم چه کسایی به سانسا کمک میکنن و با چه کسایی متحد میشه + نبرد جیمی برای پس گرفتن قلعه :Smiley79:
10/10

[prongz]

انگار رسم شده یه قسمت در میون دنریس بیاد با یه نطق قرا همه رو تحت تاثیر قرار بده و فضا رو حماسی کنه.یه فکری باید براش بکنن یه تنه داره سریالو نابود میکنه

[anzalichi]

تامن رو فکر کنم ادامه بدن برسن به جمهوری اسلامی :d

[.Ven0m.]

کامنت بالا عالیه : ))))

http://www.axgig.com/images/05635987925284104796.jpg

مد کینگ خیلی خوف بود:Smiley10:

[Jimmy Darmody]

Burn Them All
- - - - - - - - - -


روند سریال خیلی بالا پایین داره. من همیشه از دیوار و شمال بدم میومده ولی این فصل یک هیجان خاصی توی شمال هست. از طرفی کینگزلندینگ و لنیسترها رو همیشه دوست داشتم که این فصل هیچ حرفی برای گفتن نداشتن و کاملا تحت غلبه‌ی "های اسپاروو" هستن. البته از کینگز لندینگ به تنهایی نمیشه انتظار چیز دیگه‌ای داشت تا وقتی که بقیه یه حرکتی بزنن. بدونِ شک "دنریس" هم برای من داره وارد اون لیستِ "شخصیت‌های روی اعصاب" وارد میشه که البته صدر لیست در دستانِ لوری گرایمز است. البته سخنرانی پایان این قسمت یک نکته‌ داشت و اون هم "کشتی" بود و حالا این سوال پیش میاد که کدوم خاندان بیشتر از همه کشتی داره؟ جواب بدونِ شک گریجوری‌هاست و تیون و اوشا هم که فعلا سردرگم هستن.

اما از هرچیزی بگذریم به داستانِ برن میرسیم که این فصل بعنوان شخصیت اصلی فصل شناخته میشه. روند داستانش رو تا الان خیلی دوست داشتم و به نظرم ارزش این همه صبر رو داشت. کاملا برعکس روند داستانی آریا که دوفصل توی اون قصر موند و کور شد و کتک خورد تا به "نو وان" تبدیل بشه و درآخر که خودش داره یه کارایی میکنه. اما خب این قسمت یکی از شخصیت‌های خاص این سری وارد داستان شد. هرچند که خیلی از عناصر فانتزی ـش رو ازش گرفتن که اگه توی سریال به همراه داشت خیلی چیز خوف و ترسناکی میشد. [اینکه سوار گوزن هست و نفس نمیکشه و کلاغ‌ها رو به دنبال خودش راه میبره]

7/10

[yaldakh]

این قسمت متوسط بود
وجود مدکینگ خیلی خوب بود دوست دارم تو فلش بک های بیشتری ازش بیشتر ببینیم
بنجن هم جای کلد هندز وارد شد نمیدونم چرا سر این قسمت این حسو داشتم که قراره لیدی استون هارتم بیاد ولی نشد
ادمور تالی هم که اومد یادم رفته بود بازیگرش همون بلک جک رنداله
جان هم که ندیدیم:Smiley15:
سکانسای دنریس منو یاده سریال کره ایا میندازه یهو جو گیرانه حماسی
نسبت به بقیه پارت ها خیلی ضعیف تره
به شخصه دوست داشتم آریا تبدیل به نو وان بشه
تامن هم که نقش گلابی رو داره قشنگ مارجری مخشو میزنه ولی فک کنم کار مارجری از رو سیاسته
های اسپرو هم مثل تمام مذهبیون جهان به فکر منافع شخصیه تا جونش در خطر وا میده :Smiley104:

[iran9win]

برندون بدون استادش فعلا وارگ میزنه کراش میکنه
تصویر تو تصویر میافته
خدا کنه زودتر اکی شه که چیزای عالی هست اونجا !!!

خداییش حیفه اینهمه خط داستانی قوی مثل جان . اریا . کینگز لندینگ با خط مسخره دنریس تو یک سریال هستن

کاش این مارتین عاشق واسه دنی کلا یک داستان دیگه مینوشت به اسم بانوی رویایی یا دنی در سرزمین عجایب

بابا چیه اخه سطح سریال از ابر سریال میاد میرسه به انیمیشن با دنی

توجه کردید اگر کلا خط داستانیش حذف شه هیچ لطمه ای به باقی نمیخوره

داشتم فکر میکردم گیلی راست میگه حتی سم تارلی هم چلنج های سختری از دنی رو گزرونده تا الان وایت والکر کشته

دنی نهایت لخت شده هانی

[Ned Stark]

دوستان یجوری از دنریس میگن ک انگار تقصیر شخص شخیصه دنریسه... داستانش اینه دیگه باو:Smiley14:

بعدشم بعد حماسی سریال رو همین دنریس داره... و من خودم لذت میبرم از سخنرانی و اژدها سواری هاش...والا

[тнor]

این قسمت هم خیلی خوب بود
خیلی خوشم اومد سم شمشیر رو واسه خودش برداشت یه جورای حس کردم میخواد برگرده به شمال
اون پسره هم که کلا هیچ شباهتی به سم نداره چطوری اینا باور شون شد :Smiley14: اخرش سم هم راه تریون رو ادمه میده و پدرش رو میکشه:Smiley36:
فکر کنم اطلاعات بنجن به خاطر اینکه با جادوی بچه های جنگل در ارتباطه انقد زیاد شده باشه
اما راجب سد جادوی ادر ها که همون دیوار باشه
اگه دیوار نمیزاره که به جنوب برن پس جادو شون هم نباید عبور کنه چطور شد که فصل اول تو کسل بلک اون وایت واکر به لرد کامندر حمله کرد
دم اریا هم گرم که ثابت کرد درصد استارک بودن خونش بیشتره و نامردی نکرد نیدل رو برداشت رفت اونجا دراز کشید یه جورای انگار منتظر باشه یکی بیاد سراغش
دنریس هم که مثل همیشه طوفانیه (ترو کوین اف وستروس ) اینجور که پیش میره فکر کنم اون ملکه ای که تو فصل قبل به سرسی تو فلش بک گفته شد همین دنریس خودمون باشه
این تامن هم که ادم بشو نیست البته خودشم هیچی نمیفهمه فکر کنم چوب این کارش رو سرسی بخوره
فکر کنم این اسپارو همه اینا رو از قبل برنامه ریزی کرده بود تا به اون لحظه بیاد و قدرت قشنگ بی افته تو دستاش
فری ها هم که نیروی کمکی داره براشون میاد فکر نکنم که قتل عام بشن
امیدوارم سرسی بتونه با سیاست مداری این اسپارو ها رو از بین ببره اما فکر کنم این اسپارو ها تا اخر داستان با ما هستن


10/10 فقط به خاطر دنریس

[KEVIN GARVEY]

رویارویی جیمی با بران تو دو سمت لشگر میتونه جالب توجه باشه.

[Benix]

http://shiaupload.ir/images/99399925169794059181.png
چقدر این شخص دوست داشتنیه! واقعا زندگی و هدفش فقط حفظ خانوادشه!

دیدار جیمی و جان! جیمی لنستر در مقابل دو استارکـ! اگر بخوان با جیمی کنار بیان باید دید بعدش چی میشه, لشکر جیمی در کنار جان میجنگه یا ...
امیدوارم این پیر خرفت والدر فری به بدترین شکل بمیره یا حتی تیکه تیکه بشه, دیدن دوباره این آدم یاداور لحظه های تلخ و ناراحت کننده ی شد برام

آپدیت شدن برن هم میتونه اون رو به مهم ترین کاراکتر سریال برسونه ولی چطور میخواد مارک رو پاک کنه؟ شاید از همون راه حل بنجن استفاده میکنه
حفظ برن آلان خیلی مهمه چرا که تنها کسیه که میتونه اتفاقات واکرهارو ببینه و راه حلی برای از بین بردن این ارتش پیدا کنه و جواب خیلی از معماهای دیگرو

داشتم تو اینستا واکنش مردم رو نسبت به این قسمت میخوندم خیلی ها ناراضی بودن و حتی یه سریا این فصل رو بدترین دونستن! LoL!
دنیا گات خیلی بزرگه شما فقط 1 کاراکتر مهم نداری! توی یه قسمت نمیشه که واکرها حمله کنن, جان لشکر بکشه, دنریس بیاد پایتخت یا ...
همین قسمت میتونه آغاز چندتا اتفاق مهم بشه ( بخصوص برای آریا ) به طور کلی میشه گفت همچین قسمت های برای آماده کردن بیننده هست

پ.ن:
کماکان دنریس خودنمایی میکنه و همه براش غش و ضعف! داریوناهاریس, تنها کسی که باعث شده من سکانس های دنریس رو رد نکنم!
جمله محبوب هفته پیش " Hold The Door " بود و این هفته میشه گفت " Burn Them All " ! واقعا روانی و خفن بود!

[hasssan]

درباره آریا استارک گلایه نکنید دوستان.
در دو فصل به یک assassin زیرک تبدیل شده (و در ادامه بهتر میشه).
ضمنا شرافتشم با نکشتن زن بیگناه حفظ کرد.

آخر سکانس میبینیم به یه مکان تاریک رفت و شمع روشن کرد و منتظر دختره شد که برای کشتنش بیاد. توجه کنید مهارتی که در زمان کور شدنش پیدا کرده بهش کمک میکنه تو جاهای تاریک به دشمنش برتری داشته باشه.
از قدیم گفتن هیچ کار مارتین بی حکمت نیست :Smiley36:

[snr]

در مورد اریا به نظر من بعد کشتن دختره دوباره به قلعه هیچکس ها برمیگرده و ادامه ماجرای قبلی هیچکس شدن - محاله این روند داستانی را با فرار کردن اریا ول کنند

[hasssan]

در مورد اریا به نظر من بعد کشتن دختره دوباره به قلعه هیچکس ها برمیگرده و ادامه ماجرای قبلی هیچکس شدن - محاله این روند داستانی را با فرار کردن اریا ول کنند

به نظر من با توجه به اینکه دو فصل مونده، وقت خوبیه برای برگشتنش به وستروس.
احتمال میدم با مهارت هایی که به دست آورده، شخصیتهایی رو ترور کنه (مثلا سرسی) و تاثیر خودش رو روی داستان و جنگ قدرت بذاره، و قبل از رسیدن زمستان یکی از شخصیت هایی که از دست بدیم همین آریا باشه.

[cincinnatus]

برای پیش بردن داستان به این طور قسمت‌هایی هم نیازه که طبعا از لحاظ زیبایی و جذابیت به پای قسمت‌های پیشین نمیرسه ولی بد هم نیست. سر و کله‌ی یکی دیگه‌ از غایبین سریال (بنجن استارک) هم پیدا شد و به زودی بلک‌فیش رو هم خواهیم دید. یه توضیح کوچیک هم بدم چون ظاهرا بعضی از دوستان به دلیل گذشت چند فصل کمی گیج شدن. بلک‌فیش عموی کتلین استارک و برادرش ادمیور (که در حال حاضر لرد ریورران است و در اسارت فری‌هاست) است که در حال حاضر ریورران رو پس گرفته که البته در کتاب‌ها اساسا در ریورران موند و به عروسی خونین نرفته بود و همان جا مقاومت میکنه که الان در واقع کتاب و سریال به نقطه‌ی مشترکی رسیدن. بلک‌فیشی که در ریورران در مقابل محاصره مقاومت میکنه. بلک‌فیش هم در کتاب و هم در سریال فرمانده و جنگجوی سلحشور و قابلی‌ست که استارک‌ها می‌تونن روش حساب کنن.

[soltanyesn]

من دوس دارم اریا بیاد اون دختره رو بکشه ( چون تو معبد یاد گرفته چطور چهره مردم رو برداره و از اون استتفاده کنه) چهره ی دختره رو برداره و چن تا از این چهرهای داستان رو واسه انتقام لازم داره با خودش ببره و بشه یه ادمکش ناشناس

قبلا هم دیدیم که با تغییر چهره انتقام خودشو گرفته

[lady snow]

خب خب.
1- میدونستم آریا هیچکس نمیشه. و خیلی از این بابت خوشحالم که دوباره نیدل رو دیدم. :Smiley35:آریا استارک به شمال برمیگرده. ملیساندر بهش گفته بود ما دوباره همو خواهیم دید.

2- معلوم شد بنجن هم یه دوره ای در غار با کلاغ اینا زندگی کرده. ولی داستانش کمی بیمزه بود. اینکه وایت واکر بهش ضربه زد بعدش اجازه داد خودش بمیره با روند داستانی که در فصول قبل دیدیم جور درنمیاد. ندیدم اونا اینجوری با هوش و درایت عمل کنن. اونا میزنن میترکونن میرن جلو:Smiley39: ولی از برگشتش خوشحالم.

3- قسمت خانواده تارلی ها هم خوب بود. شخصیت پدر سم خیلی خوب درومد. یه شمشیر دیگه. با این یکی ارتش جان سه تا شمشیر والرین خواهد داشت در جنگ با آدرها. حالا باید دید چه کسی با این شمشیرها آدر میکشه:Smiley35: اگه یه وقت در فصل آخر دیدین یکیش دست جیمی لنیستر هست تعجب نکنید:Smiley36:

4- بخش پایتخت هم خوب داره پیش میره. درسته بکش بکش و اون هیجان قبل رو نداره ولی غیرمنتظره هست اتفاقاتش و این خوبه

5- تا حالا دو تا از عوامل عروسی خونین توسط پسرانشون کشته شدن. دوست دارم بدونم والدر فری توسط کی کشته میشه

6- یعنی امکانش هست که بلک فیش بی خیال ریوران بشه و بره به جان کمک کنه؟ اگر بخواد اونجا با ارتش لنیستر و فری بجنگه هیچ شانسی برای خودش نیست چه برسه که اونا رو شکست بده تازه بعدش بیاد پیش جان

7- خب من 7/10 دادم. سه نمره بدلیل بخش بیمزه و تکراری دنریس کم کردم. فقط کم مونده ارتش آمریکا همینطور یهویی بیاد به دنریس بپیونده. همش جیغ ویغ میکنه مثلا حماسی هست صحنه. برو باوووو. اصلا دلم نمیخواد آرا گریجوری بیاد جلو دنریس زانو بزنه.:Smiley101::Smiley101:

[naafas]

من فکر میکردم بلک فیش و بنجن یه نفرن:Smiley10:
ممنون که توضیح دادید

[1919]

یه نکته که کسی دقت نکرد:
برن دید که کینگز لندینگ با اتش وحشی داره می سوزه
و میدونیم مد کینگ یا کسی دیگه این کار رو نکرده
پس احتمالا در اینده باید کینگز لندینگ با اتش وحشی بسوزه
حالا کی ازش تو پایتخت خبر داره؟
سرسی.......

[gla021]

کلا قسمت خوبی نبود از نظر من....:Smiley104:
شما هم تا کلوزآپ والدر فری اومد بد و بیرا گفتین (من ناخودآگاه یه ف ح ش هایی دادم که تا حالا تو pes هم به بازیکنا نداده بودم!!!:Smiley35::Smiley36::Smiley19:)
به نظرم دقیقا همون اتفاقی که واسه کلاغ سه چشم تو آینده افتاد یعنی کشته شد و تو گذشته پودر شد رفت به دسته باد، میتونه واسه شاه شب بیوفته و تو گذشته توسط برن کشته بشه و در آینده (یعنی همین حال) پودر شه بره هوا!!:Smiley69:

[massam]

تامن رو فکر کنم ادامه بدن برسن به جمهوری اسلامی :d

عالی بود!!!!! اون اسپویلیم که از ماجرای کل فصل شده داره دونه دونه درست درمیاد پس ایمان بیاورید:Smiley36::Smiley36::Smiley36:

[viper8000]

دوستان زیاد به دنریس گیر ندید.تو واقعیت هم بعضی ها موهبتها و شانس های زیادی میارند
برای مثال در ایران
3 پی برای موفقیت هستش.نداشته باشی.غیر ممکن نیست.اما باید شاخ غول بشکنی:1-پول2-پدر-3پارتی

از همین ها ببینید کدومها رو شخصتها داشتن
دنریس پدر معروفی داشت.سه تا اژدها/ موجودی که نظیر ش نیست. و هر ادمی عادی ببیندشون مجبوره خواه نا خواه جلوی صاحبشون تعظیم کنه/
(ما که داریم فیلم رومیبینیم و میدونیم واقعی نیستن. از دیدنشون خر کیف میشیم)
در ضمن یه زن خوشگله یه عده رو هم با همین کار داره خر میکنه(از قدیم گفتن تمام جنگها تقصیر زنهاست)

اما اون طرف جان اسنو:پدر که نداره. مخ زدن هم که بلد نیست.تنها شانسی که تاحالا اورد همون اول رفتن به کسل بلک بود و حمایت رئیس (عملا نقش پارتی رو ایفا کرد)
خب معلومه باید جر بخوره تا به جایی برسه

[.Ven0m.]

آقا جان هرکی دوست دارید ، اشاره ای هم به اسپویل ـو اینا نکنید ، میدونم یکم حس بدیه میدونین داستانو و دوست دارید بقیه رو هم بدبخت کنید: )) ، اما ما یه سال صبر نکردیم که تو این انجمن ماجرایی واسمون لو بره ، خلاصه دیگه تقصیر خودتونه اسپویل میخونین! واسه خودتون نگه دارین : دی

[mkarimifard77]

تاج و تخت مال تامن و باقی میمونه.هیچکس نمیتونه تکونش بده..تمام اطلاعات مغز کلاغ هم ریخته شده توی سر برن.

برن الان تبدیل شده به یه فلش مموری 64 گیگ سیار . البته فعلا اطلاعاتش روی دور تند ضبط شده و باید به مرور ویرایش و تنظیم سرعت بشه :Smiley36::Smiley36::Smiley36:

اضافه شده در : 18 minutes


قسمت قشنگی بود، آریا چرا نخواست هیچکس بشه؟ مطمینم اون دختر عقده ای رو میکشه ولی جاکن هگار و آریا یه جورایی از هم خوشش میاد فکر نکنم به همدیگه کاری داشته باشن.
میشه یه کم اطلاعات در مورد خاندان تارلی بدید جز خاندانهای بزرگ هستن؟ اون تیکه ای که سم و گیلی خداحافظی میکردن خیلی احساسی بود.
کینز لندینگ هم نفهمیدم چرا اینطوری شد چرا تامن و مارجری اینکارو کردن دوست داشتم جیمی های اسپارو و طرفداراش رو شکست میداد حالا هم که داره میره ریوران و با برین ملاقات میکنه.
برن با فلش بک هایی که داشت کلا همه چیز رو دید ولی دوست داشتم بیشتر رو قسمتهای پادشاه دیوانه و لیانا تمرکز میکرد یه سوال بنجن چجوری این همه اطلاعات در مورد برن داشت؟
و بنجن که سراغ برن رفت پس چجوری ریوران رو گرفته

اون کسی که الان ریورران را گرفته عموی کاتلین استارک است که بهش میگن ماهی سیاه. درواقع میشه عموی مادر سانسا و بران و آریا استارک.
اون کسی هم که اسیر والدرفری شده ادمور تالی است که برادر کاتلین و درواقع لرد و وارث ریورران و خاندان تالی محسوب میشه. محض اطلاع دوستان اینکه ریورران یکی از هفت قلمرو بادشاهی است که ظاهرا بعد از عروسی خون و قلع و قمع راب استارک و خاندان تالی ُ اداره اون به والدر فری سبرده شده که قبلا جزو خاندانهای برچمدار شناخته می شد.

[saeed_iri]

این اپیزود نسبت به اپیزود های دیگه این فصل کمی افت کرد ، فاجعه بار ترین قسمت هم شاید در کل سریال این بازگشت آبکی بنجن عزیز بود که به شخصه خیلی منتظرش بودم اما....
خط داستان بنجن برای من مثل آبسردی بود روی آتش . این بازگشت عین این بود که بری یک رستوران عالی بعد هم با یک غذای سرد و بی کیفیت ازت پذیرایی بشه !:Smiley15:
چقدر بد بود مبارزه بنجن با آدرها و چه داستان مسخره ای برای این غیبت طولانی مدتش در نظر گرفتن ، قطعا میشد خیلی حماسی تر میشد.

7

[mahan birabt]

قسمت ششم
نمره : 9

قسمت قبلی خیلی عالی بود اما این قسمت طبیعتا به خوبی اون قسمت نبود اما بازهم قوی و قابل قبول بود...حماقت بزرگی به نظرم آریا کرد ولی از تروریست بودن بهتره!! کلا آریا و تریون و سم محبوب ترین شخصیت های من هستند ....عمو بنجن همونطور که حدس میزدیم اومد به کمک برن....برن وقتی داشت آبدیت میشد صجنه هایی از شاه دیوانه را دید..امیدوارم کاملشو تو قسمت های بعدی ببینیم...اوایل دوست داشتم رمزی زودتر بمیره ولی الان بیش از همه منتظر مرگ تامن و کنجشگ بزرگ هستم..دین و حکومت را قاطی کردن و مردم نادون هم هورا کشیدن (قصه ای آشنا برای ماها) قضیه بلک فیش هم جذاب شد..جیمی به حمایت والدر فری میرود و کلی قصه خوب و جذاب......از طرفی کالیسی هم سوار بر اژدها پایان قسمت را مثل همیشه با شعار های مسخره به پایان برد (نه این که ایراد باشه من خوشم نمیاد از این صحبت هاش) جان و سانسا رو ندیدیم این قسمت حتما درحال یارکشی هستند و تو قسمت بعدی خواهیم دیدشون..اما با سم خیلی بیشتر از همه حال کردم که دختررو با خودش برد و شمشیرم پیچوند...باباش رندل خیلی آدم عوضی و کثیفی بود. ( جالبه تو داوینجی هم بازیگر نقش پاپ بود که تنفر انگیز بود) ...تیکه خواهر سم به باباش هم که گفت کاش بابای ماهم شکار به من یاد میدادو باید پدری را از پدر تو یاد بگیره عالی بود..کلا از رندل تعریفی که استنیس ازش کرد توقع بیشتری داشتیم..البته اون از دلاوریش تو جنگ تعریف کرد و نه عقایده پوسیدش! نفهمیدیم اون آهن زاده ها که با کشتی ها در رفتن کجا رفتن این قسمت هم نشونشون نداد...گویا قرار نیست تا قسمت آخر جنگ شمال سر بکیره و نتیجش هم نتیجه ای شیرینی برای بیننده ها نیست!!
در کل این فصل عالی پیش میره و امیدوارم تا پایان همینگونه باشه.....یه سوال هم دارم اگه کسی لطف کنه جواب بده ممنون میشم..چه طور شاه شب رد برن رو زد تا اون غاره ولی الان نمیتونه ردشو بزنه ؟؟؟مگه آرمش پاک شده؟؟یا شایدم دیگه الان کلاغ سه چشم شده نمیتونه ردشو بزنه؟؟؟ شایدم بعدا بیاد سراغش باز؟؟

[shahramz]

اپیزود جالبی بود مثل اینکه برن دیگه کاری شمال دیوار نداره و باید برگرده حالا برگرده چی کارکنه و کجا بره چی بشه معلوم نیست و البته سام هم تصمیم گرفته نایت واچ رو بیخیال بشه که گیلی رو برداشت با خودش برد شمشیر رو هم که برداشت خوب یکی بگه می خوای چی کارشمشیر رو اونم یه داستانیه برای خودش:Smiley69:....

[CORTEX]

این اولین پستی هست که من دارم میذارم، چون میخوام از یه موضوع بسیار مهم صحبت کنم. خواهشاً دوستان بیان و در مورد مطلبی که میگم نظر بدن و صحبت کنن.
میدونیم برن به کلاغ سه چشم تبدیل شد، مفهوم چشم سوم هم درواقع همینه که اون میتونه توی زمان حرکت کنه و اتفاقای گذشته رو ببینه، همون طور که بازم دیدیم اتفاقی توی آینده افتاد که تاثیر در گذشته گذاشت (هودور) بنابر این من فکر میکنم برن با توجه به چیزایی که میبینه میاد تصمیماتی میگیره مثلاً الان (یعنی زمان حال) میدونه وایت واکرها خیلی خطرناک شدن و قدرت گرفتن پس احتمال این وجود داره که برن به گذشته بره و کاری کنه که دیوار ساخته شه! شایدم خودش ساخته باشه!!!! (Bran the Builder)
نکته دوم: شاه دیوانه یا همون مدکینگ چرا باید دیوانه باشه؟؟؟؟ هودور چرا یه دیوونه نصفه نیمه بود؟؟؟ فکر کنم میشه یه رابطه ای بین اینا پیدا کرد! احتمال داره برن با مدکینگ حرف زده باشه (حالا هر طریقی شاید مشابه هودودر) و اونو از اتفاقای آینده خبردارکرده باشه تا بتونه جلوشو بگیره و از اونجا به بعد شاه دیوونه میشه!! اصلا چرا باید شاه بگه همه رو بسوزونید؟؟؟؟ لشکر وایت واکرها مردگان هستند دیگه که به سوزاندن از بین میرن!!!! مدگینگ چرا میخواسته همه رو بکشه؟؟
فکر میکنم این صحبتهایی که کردم درست باشه! چون داره جور درمیاد

خوشحال میشم بقیه هم نظر بدن

[Sir Nikk]

اپيزود خوبي بود( در کل من از گات لذت مي برم)
دوستان دنريس، سم و خيلي چيزهايي که ميبينيم شايد به دلمون نچسبه به نظر من همه دارن مقدمه چيني ميشن
دليل اينکه سم بياد و شمشير والاريايي خاندانشو با خودش ببره خيلي مهمه چون اونم جزو معدود آدم هايي هست که وايت واکري رو کشته و تجربه داره
اما مثل هميشه بخش به بخش من نظرم رو ميدم
بخش اول مبارزه بنجن با آدرها جالب بود مخصوصا اون حرکتش که اون وسيله رو روشن کرد و يک بخش خوب براي من بود
بخش دوم حرکت سم به سمت محل تولدش جالب بود چون يه خاندان جديد به نام تارلي ها رو مي ديديم و يک بخش متوسط براي من بود
بخش سوم ملاقات تامن و مارجري براي من عجيب بود و نمي دونم چي تو کله اين دختر هست چون تو اپيزودهاي قبل به لوراس گفت تسليم نشه و يک بخش عجیب و خوب براي من بود
بخش چهارم و بردن شمشیر برای من معماگونه بود چون سم هم وایت واکر گشته و هم شمشیری رو با خودش میبره که والاریایی هست فقط این دیالوگ هایی که بین سم و گیلی رد و بدل میشه یه مقدار خسته کننده است ولی در کل یک بخش متوسط برای من بود
بخش پنجم و هیچکس نشدن آریا عالی بود، هم نمایش و هم برگشت شمشیر آریا نیدل که قتل های زیادی اون باهاش کرده و همچنین کمین کردن برای شکار اون دختره جالب بود در کل این بخش عالی بود
بخش شکست سخت جیمی و پیروزی های اسپارو خیلی خوب بود، این مرد همیشه یک قدم جلوتر از بقیه هست، و خیلی خطرناک داره میشه و کلا فکرش حکومته و بس این بخش عالی بود
دیدن دوباره لرد والدر فری هم جالب بود، و برادر کتلین استارک که بعد از عروسی خونی تو زندان بوده بخش خوبی بود
این بخش دنریس جز اژدهاش خیلی بد بود، آخه وقتی این همه دوتاراکی دارن باهات میان و باهات بیعت کردن این حرکت دیگه چیه، من یکی از فن های دنریس هستم ولی از کار کارگردانها واسه دنریس خوشم نمیاد
حرکت برگشت از آتیش خیلی خفن بود دیگه این چی بود
در کل من از این قسمت هم لذت بردم و لذت بیشتر به خاطر اینه که میدونم هر اپیزود آروم و کم هزینه ای تو گات پشتش یک اپیزود سراسر پر هزینه و جذاب داره

[Alex Vause]

یکی از ضعیف ترین اپیزودهایی بود که از این سریال دیدم . امتیاز 5 رو میدم

[New_Sense]

یکی از ضعیف ترین اپیزودهایی بود که از این سریال دیدم . امتیاز 5 رو میدم



شما که امتیاز 1 دادی داخل نظرسنجی :Smiley14:

تلورانس نظر سنجی بعضی از دوستان توی هر اپیزود چقدر بالا و پایین داره :Smiley36:

[HlHCC]

قسمت خوبی بود مخصوصا بنجن :Smiley69::Smiley69::Smiley36::Smiley36:
دنریسم که رو مخ بود....مثل همیشه

[Alex Vause]

نه یکی از بچه ها قبل اینکه کسی 1 بده گفت الانه که یکی بیاد 1 بده :Smiley36: منم رفتم اولین نفر 1 دادم :Smiley14: ... ولی خوب نمره ام همون 5ئه و به نظرم نمره 1 دادن منطق درستی نداره ... :Smiley17:

[T-REX]

اپیزود مالی نبود. فقط چند دقیقه اول و آخرش به درد بخور بود. رسیدن هم خون ها (Blood of my Blood) به هم خوب بود. بران و عمو بنجن استارک، آریای دوباره استارک شده، دنریس و فرزند اژدهاش، تجدید خاطره جیمی و سرسی و ملاقات سم و خانوادش.

چرا بنجن این همه مدت اون ور دیوار بوده و به سمت کسل بلک برنگشته؟ نکنه قضیه همون مارک دار شدن توسط آدرها باشه؟

همون چند صدم ثانیه مد کینگ چشم نواز بود. آتش وحشی (wildfire) که تیریون باهاش کشتی های استنیس رو فرستاد رو هوا یادتونه؟ خیلی دوست دارم مذهبیون بارانداز پادشاه با این ماده از دنریس و اژدهاهاش استقبال کنن. اگر یکی از اون سه تا اژدها از پا در بیاد، شاه شب می تونه زندش کنه و صاحب یه اژدها بشه!!! خیلی خوف میشه.


http://uupload.ir/files/cr9n_hjghfdgh.png

تریلر رو یادتونه که آریا داشت با سرعت از یه جا می پرید؟ مثل اینکه داره از دست وایف فرار می کنه و قدرت مبارزه باهاش رو نداره!

با ارفاق 7 از 10

[modern_gesprach]

عضله‌ي اژدها رو حال كردين خدايي به اين ميگن ابهت....
همچين بزنه تك تك خاندان‌ها رو جزغاله كنه كه لذت ببرين اين گريجوي فكر كرده خيلي زرنگه كمك دنريس كنه وستروس رو بگيرن
بعد خودش بشينه روي تاج و تخت زهي خيال باطل او‌نا هم منتظر جزغاله شدن باشن كسي از دست دنريس در نميره ....
فاتحه‌ي همه خوندس پادشاه شب دنده عقب بگير كه كارت دراومده كسي برازنده تر از دنريس براي تاج و تخت نيست
هنوز مونده بفهمن تارگرين يعني چي...........

[klax0n]

تریلر رو یادتونه که آریا داشت با سرعت از یه جا می پرید؟ مثل اینکه داره از دست وایف فرار می کنه و قدرت مبارزه باهاش رو نداره!
با ارفاق 7 از 10

از کجا فهمیدی اون آریاست؟
فکر کنم اون صحنه تو تریلر که یکی دست خونیش رو به دیوار میکشید آریا بود و خون وایف(دختر عقده‌ای)

به نظرتون وایف چه پدر کشتگی با آریا داره؟
اگه وایف رو بکشه احتمالش هست با جکین هگار خوب بشه؟ جکن از آریا خوشش میاد
یا اینکه چهره وایف رو بگیره و با اون بره سراغ جکین

[CORTEX]

این اولین پستی هست که من دارم میذارم، چون میخوام از یه موضوع بسیار مهم صحبت کنم. خواهشاً دوستان بیان و در مورد مطلبی که میگم نظر بدن و صحبت کنن.
میدونیم برن به کلاغ سه چشم تبدیل شد، مفهوم چشم سوم هم درواقع همینه که اون میتونه توی زمان حرکت کنه و اتفاقای گذشته رو ببینه، همون طور که بازم دیدیم اتفاقی توی آینده افتاد که تاثیر در گذشته گذاشت (هودور) بنابر این من فکر میکنم برن با توجه به چیزایی که میبینه میاد تصمیماتی میگیره مثلاً الان (یعنی زمان حال) میدونه وایت واکرها خیلی خطرناک شدن و قدرت گرفتن پس احتمال این وجود داره که برن به گذشته بره و کاری کنه که دیوار ساخته شه! شایدم خودش ساخته باشه!!!! (Bran the Builder)
نکته دوم: شاه دیوانه یا همون مدکینگ چرا باید دیوانه باشه؟؟؟؟ هودور چرا یه دیوونه نصفه نیمه بود؟؟؟ فکر کنم میشه یه رابطه ای بین اینا پیدا کرد! احتمال داره برن با مدکینگ حرف زده باشه (حالا هر طریقی شاید مشابه هودودر) و اونو از اتفاقای آینده خبردارکرده باشه تا بتونه جلوشو بگیره و از اونجا به بعد شاه دیوونه میشه!! اصلا چرا باید شاه بگه همه رو بسوزونید؟؟؟؟ لشکر وایت واکرها مردگان هستند دیگه که به سوزاندن از بین میرن!!!! مدگینگ چرا میخواسته همه رو بکشه؟؟
فکر میکنم این صحبتهایی که کردم درست باشه! چون داره جور درمیاد

خوشحال میشم بقیه هم نظر بدن

[T-REX]

از کجا فهمیدی اون آریاست؟
فکر کنم اون صحنه تو تریلر که یکی دست خونیش رو به دیوار میکشید آریا بود و خون وایف(دختر عقده‌ای)

تیزر March Madness ثانیه 21 درست بعد از سکانس تیریون

[HAMID13]

نکته دوم: شاه دیوانه یا همون مدکینگ چرا باید دیوانه باشه؟؟؟؟ هودور چرا یه دیوونه نصفه نیمه بود؟؟؟ فکر کنم میشه یه رابطه ای بین اینا پیدا کرد! احتمال داره برن با مدکینگ حرف زده باشه (حالا هر طریقی شاید مشابه هودودر) و اونو از اتفاقای آینده خبردارکرده باشه تا بتونه جلوشو بگیره و از اونجا به بعد شاه دیوونه میشه!! اصلا چرا باید شاه بگه همه رو بسوزونید؟؟؟؟ لشکر وایت واکرها مردگان هستند دیگه که به سوزاندن از بین میرن!!!! مدگینگ چرا میخواسته همه رو بکشه؟؟
فکر میکنم این صحبتهایی که کردم درست باشه! چون داره جور درمیاد

خوشحال میشم بقیه هم نظر بدن

راجع به اینکه مد کینگ چرا میگه همه رو بسوزونید باید قسمتی که جیمی لنیستر و برین تو حموم هستند رو ببینی
راجع به برن و قدرت هاش هنوز باید اطلاعات بیشتری تزریق شه به بینندگان و حتی خوانندگان کتاب ولی هرچی که هست برن یکی از کسانی هست که باید تو پازل مقابله کنندگان با آدرها قرارش داد و احتمالا مهمترین قسمت پازل باید باشه
بالاخره تئوری بنجن استارک همون کلد هندز هست هم درست ازآب درومد
جناب بلک فیش و جیمی لنیستر رو در روی هم ولی کسایی که کتاب رو خوندن میدونن چی میشه اگه سریال یهو نزنه تغییرش نده
آریا هم دیگه باید خط داستانیشو ی کاری کنن بدتر ازدنریس داره میشه دنریس که اصن هیچی دیگه فقط اژدهاش خیلی خوبه و حال میده
عاشق صحنه ایم که جیمی اسبشو حرکت میده و از پله ها میاد بالا و پشتش ی جمعیت عظیم رو نشون میده حرکت جیمی عالی بود و حالا 4تا محافظ برای تامن داریم با آرم ستاره ی هفت و تاج
جالب بود های اسپارو فعلا همه رو شکست داده شانس بیارن ارتش ها اسپارو مجهز به سلاح نشه
درکل اپیزود خوبی بود اذت کافی رو بردم8

[persp000000lis]

دختر عقده‌ای به شکل فجیهی به دست آریا کشته میشه
مگه اون دختر کی بود ؟

جیکن هگار هم کشه میشه؟
چرا باید کشته بشه ؟
به دست کی ؟ آریا ؟؟!!

اگه فیلم هندی بود میگفتم میرا هم عاشق برن شد!
:Smiley14::Smiley35:

عالی بود!!!!! اون اسپویلیم که از ماجرای کل فصل شده داره دونه دونه درست درمیاد پس ایمان بیاورید:Smiley36::Smiley36::Smiley36:
این اسپویل ها رو کجا نوشتن

[Hound]

- این که یه رونمایی دیگه از تئوری های موجود شد نکته جذابی بود برام توی این اپیزود. این که معلوم شد کلدهندز بنجن استارک هست. چه لذتی داره دیدن استارک ها. از اون ور شنیدم می گن مارتین
گفته الا و بلا کلدهنز بنجن نیست و نخواهد بود. چه لزومی داره که خود نویسنده یه کتاب به دست خودش بیاد یکی از معماهاشو کمک کنه به اسپویل شدنش ؟! مارتین نمیاد چنین کاری بکنه. جواب اینجور
سوالای طرفدارا برای افشای هویت افراد اینه : صبر کنید تا در اینده مشخص بشه. نمی شه که توی جلسات پرسش و پاسخ این مسائل با سوال مستقیم از نویسنده تایید یا رد بشه ! جاش تو کتاب یا سریاله.
اون ویژن های برن فوق العاده مهم هستن. الان دارن فریم به فریم بررسی می شن. اون صحنه های mad king نشون می ده سازنده ها چه اهمیتی به جزئیات می دن که برای صحنه هایی به این کوتاهی بازیگری رو میارن
که دقیقا می خوره به mad king و حتی شباهتهاش به دنریس.

http://watchersonthewall.com/wp-content/uploads/2016/05/GOT606_112315_HS__DSC16091.jpg

- سم رو دیگه مطمئن شدم مهمترین کاراکتر فرعی سریال هست. خیلی خوب بود ملاقات با خانوادش.جامع و کامل پدرش فوق العاده بازی می کرد. بقیشونم از پس نقش خوب بر اومدن. خود سم خیلی خوب بازی می کنه
و دوست داشتنیه. اون شمشیرم به نظر میاد برای بررسی بیشتر خواصش به سیتادل می بره. یه عده هم می گن پدرش به این راحتی ول کن معامله نمی شه. خب نشه. سمی که توی دیوار و اون ور دیوار دووم اورده
و توی اون شب درگیری با وحشیا زنده مونده از پس پدره هم بر میاد! ( چقدر این بچه گیلی شبیه کرستره. دیوانه کنندست این شباهت. چقدر خوب دارن کست می کنن حتی برای یه بچه. )

- مارجری که واضحه برام داره بازی خودش رو می کنه. از این توفیق اجباری که با حماقت سرسی گرفتارش شده در جهت تثبیت موقعیتش به عنوان نه که فقط Queen بلکه The Queen داره نهایت استفاده رو می بره.
تامن که ازش انتظاری نیست. من تا حالا فکر می کردم جافری تقاص جنایت های سرسی هست اما الان می بینم اتفاقا تامن رو باید خار چشم سرسی دونست. شخصیتی کاملا متضاد با جافری که رسما مادره رو داره به ...اک می ده ! سرسی یعنی سمبل زنده بلاهته. نگا کن سر اینکه هیچ بنی بشری رو بالاتر از خودش نمی تونه تحمل بکنه چه افتضاحی درست کرده. یه ادمی که هیچی ازش نمی دونست ( های اسپارو ) رو همه چیز رو
کامل در اختیارش گذاشت که به خیال خودش تایرل ها رو حذف کنه. شدت این حماقت اصلا قابل اینکه در کلمات بگنجه نیست !
اینجا می فهمم معنی جمله تایوین رو به سرسی : " بهت اعتماد ندارم چون اون اندازه ای که فکر می کنی باهوشی , نیستی. "

- های اسپارو رسما وارد بازی تاج و تخت شده. می بری یا می میری ؟! تا اینجا که به عنوان کسی که از هیچ بلند شده بد عمل نکرده برای منافع خودش. ما که تو این مملکت معرف حضورمون هست که چه طوری می شه
از مسجد و منبر به سلطنت رسید ! فک نکنم این بخش سریال رو هیچ جای دنیا به اندازه ایران امروز درست بتونن درک کنن و با گوشت و پوست حس کنن :Smiley35:

- جیمی بزرگترین ضعف زندگیش بودن در کنار این سرسیه. یکی اینو جدا کنه از این سرسی مسیر زندگیش عوض میشه. امیدوارم مثل تیریون به موقع بفهمه که لنیستر بودن و دنبال کردن لگسی تایوین و جنایت هاش
دردی ازش دوا نمی کنه. پدرش , بولتن ها و فری ها مرتکب جنایتی بسیار بزرگ و نابخشودنی شدن در حالی که جیمی بخشی از این حقه کثیف نبوده و نیست. امیدوارم خودشو الوده به فری ها نکنه. تیریونم همون موقع به
پدرش گوشزد کرد که اداره مملکت و سیاست داشتن یه چیزیه و اینجور از پشت خنجر زدن ها و اشوب به پا کردن ها یه چیز دیگه که قاعدتا تایوین مغرورتر از اونی بود که بتونه درک کنه و برای تیریونم ارزشی قائل نبود.

- والدرفری رو متاسفانه عاجزم از نوشتن در مورد خودش و اون بچه های lame اش ! الانم که دارم می نویسم به شدت عصبانیم از حتی فکر کردن بهشون. ( بس که این دیوید بردلی عالی بازی می کنه نقش والدرفری رو.
بی نظیره این بازیگر ). من تا نیست و نابود شدن این خاندان رو نبینم دلم خنک نمی شه. ( ترجیحا اریا هم دخیل باشه در این نیست و نابود کردن ! ). بدبخت اون ادمیور تالی. ولی در کل زنده نگه داشتنش به نظر من ارزش
تسلیم کردن ریورران رو نداره. با توجه به نابود شدن تایوین و شورش های محلی بر علیه فری ها و حضور بلکفیش نباید یکی از مهمترین شانس های انتقام گیری از فری ها و لنیسترها با تسلیم یا فتح ریورران به باد بره.

http://winteriscoming.net/wp-content/uploads/2016/05/Screen-Shot-2016-05-30-at-10.00.38-AM-630x351.jpg

http://winteriscoming.net/wp-content/uploads/2016/05/20160525_ep_606_Publicity_still_11_001460081-810x456.jpg

- اریا رو واقعا خوشحالم که هنوز اریا هست و اریا خواهد موند. هر چند من از اولش مطمئن بودم اریایی که من دیدم امکان نداره هویتش رو و پدرش رو و عزیزانش رو به خاطر حتی بزرگترین اهداف هم فراموش کنه.
رازهایی در ماجرای اریا هست که به تدریج نمایان میشه.
شنیدم که می گن یه فصل و نیم سر کار بودیم که اریا اخرشم هیچ کس نشد. قاعدتا کسی که اینطور به فکت ها متکی هست توی زندگی اصلا فضای داستان Fantasy مناسبش نیست.
همه چیزو با واقعیت اطراف خودش و هزینه وفایده دنیای واقعی می سنجه که حتما قابل احترامه اما فضای فانتزی مناسبش نیست. سریال و فیلم عالی غیر فانتزی هم کم نیست برای انتخاب خدا رو شکر.
هدف اریا اسسین شدن برای برنامه های خودش بود نه تبدیل شدن به یه ادم دیگه که خودش به خودش می گه من هیچ کس نیستم اما خودشم می دونه دروغ داره می گه ( مثل waif. همون دختری که گیر سه پیچ داده به اریا. تو اگه هیچ کس هستی چه گیر شخصی دادی به اریا ؟ ). برای معبد سیاه وسفید مهم نیست بین اریا و waif کی زنده می مونه. خلاصه هر طور که شده یه صورت به تالار چهره ها اضافه می شه. قرض پرداخت می شه. اسم این معبد , سیاه و سفید هست. حد وسطی ندارن. سیاهی و سفیدی رو دنبال می کنن و در مورد لیدی کرین هم همین جریان بود.

- دنریسم به فاصله یک روز مونده تا رسیدن به میرین حسابی سپاهش رو تهییج کرد. از دیدگاه خودش و با شناختی که از روحیه دوتراکی ها داشت می دونست اینارو چه طوری باید با انگیزه و روحیه بالا نگه داشت. اون صحبت ها
روی اسبم می شد انجام بشه ولی مطمئنا سوار بر دروگون و اون استایل به شدت badass ی که داره یه چیز دیگه بود.تیریون موقتا میرین رو تا برگشتن دنریس کنترل و اروم کرد ولی مطمئنا پسران هارپی و اربابانشون
در اولین فرصت و با ساده ترین بهانه ها برنامه هاشونو دوباره از سر می گیرن.اینجاست که زمان یه سری تصفیه های اساسی در خلیج برده داران و بعد پرواز به وستروش برای wars to come فرا می رسه!

برایند کلی من از این اپیزود یه چیزی در حد 8 تا 9 هست. دانه هایی که قبلا کاشته شد و در " The Door " محصول داد. از " blood of my blood " دوباره عملیات کاشتشون شروع شد تا به وقتش برداشت بشن.

[Yellow King]

نقد سریال Game of Thrones: قسمت ششم، فصل ششم


http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones.jpgjj_.jpg

«هم‌خون من» از آن دسته اپیزودهای مقدمه‌چین و دنباله‌داری است که نمی‌توان بلافاصله بررسی‌شان کرد و به‌شان نمره و امتیاز داد. بعضی اپیزودهای زمینه‌چین مثل «عهدشکن» در همین فصل هستند که میز را برای ضیافتی خوشمزه می‌چینند و تمام می‌شوند، اما بعضی اپیزودها مثل «هم‌خون من»، وقتی تمام می‌شوند، آدم را با احساس نارضایتی و تهی‌بودن روبه‌رو می‌کنند. این به خاطر این است که ما با داستانی طرف هستیم که آغاز و میانه‌اش را می‌بینیم، اما پایان‌بندی‌اش به اپیزود بعد منتقل می‌شود. از آنجایی که ما کل قوس خط‌های داستانی این اپیزود را ندیده‌ایم، نمی‌توان به سادگی آن را قضاوت کرد، اما خب، از این هم نمی‌توان گذشت که اینها اپیزودهای لازمی هستند که اگرچه در خاطره‌ی سریال باقی نمی‌مانند، اما ممکن است در نیمه‌ی دومشان به اتفاقات فوق‌العاده‌ای ختم شوند. فارغ از تمام این بحث‌های محاسباتی، «هم‌خون من» دارای چندتا ویژگی غیرمنتظره است که بحث و گفتگوهایمان را تا اپیزودهای بهتر بعدی گرم نگه می‌دارد. تازه این یکی از اپیزودهای منحصربه‌فرد «بازی تاج و تخت» است که اگر از آن سنجاب بیچاره فاکتور بگیریم، ما را بدون مرگ و کشتار سرگرم می‌کند.

اگرچه برای ما عاشقانِ خاندانِ ازهم‌پاشیده‌ی استارک، پیدا شدن یکی دیگر از اعضای گم‌شده‌ی آنها ممکن است بزرگترین اتفاق این اپیزود محسوب شود، اما به نظرم اتفاقی که در قدمگاه پادشاه افتاد، شوکه‌کننده‌تر از آب در آمد. چون بالاخره همان‌طور که در بخش پرسش و پاسخ اپیزود پنجم هم گفتم، یک‌جورهایی انتظار بازگشت عمو بنجن را داشتیم، اما به‌شخصه فکرش را هم نمی‌کردم که پیاده‌روی شرمساری مارجری که برایش پاپ‌کورن و تخمه آماده کرده بودم این‌طوری زهرمارمان شود! مسئله این است که شخصیت مارجری حداقل در سریال این فرصت را نداشته تا ویژگی‌هایش را واقعا به نمایش بگذارد و به بازیگر مهمی در حدواندازه‌ی دیگر زنانِ وستروس تبدیل شود. ما در ظاهر فقط او را به عنوان مهره‌ی تایرل‌ها برای نفوذ به قدمگاه پادشاه می‌شناسیم؛ همان دختری که برای اتصال خاندانی قدرتمند به خاندان قدرتمند دیگری با پسر جوان آنها وصلت می‌کند و بس. اما حقیقت این است که مارجری شخصیت پیچیده‌تری است و بالاخره در این اپیزود جرقه‌ی تمرکز سریال بر روی زاویه‌ی دیده‌نشده‌‌ی او زده می‌شود.

مارجری به سختی می‌تواند شخصیت موردعلاقه‌ی تماشاگران باشد، اما بعد از اتفاقاتی که در این اپیزود افتاد، به نظر می‌رسد اگر همه‌چیز طبق پیش‌بینی‌ها جلو برود، این موضوع تغییر می‌کند. مسئله این است که مارجری برخلاف نقش ظاهری‌اش، کسی نیست که به بازیچه‌ی دست خاندانش برای نزدیک شدن به بالاترین حلقه‌های قدرت وستروس تبدیل شود. حضور مارجری در سریال به‌قدری پررنگ بوده که به جنگ سرسی و او و بازشدن پای گنجشگ اعظم به قصه ختم شد اما سوال این است که آیا مارجری این فرصت را پیدا می‌کند تا به بازیگرِ فعال‌تر و تغییردهنده‌تری تبدیل شود؟ اینها را به خاطر این می‌گویم که «هم‌خون من» شاید بیشتر از هرکس دیگری روی مارجری تمرکز می‌کند. در این اپیزود دو اتفاق مهم در رابطه با مارجری می‌افتد که اولی مثبت است و دومی با توجه به ساختار این قسمت فعلا قابل‌نتیجه‌گیری نیست و باید صبر کنیم تا ببینیم به کجا ختم می‌شود.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones.jpgfsds.jpg

اتفاق مثبت اول این است که مارجری نقش فعال‌تری در قصه پیدا می‌کند. او پادشاه تامن را راضی می‌کند که: «این یارو گنجشک اعظم همچین حر‌ف‌های بدی هم نمی‌زنه. بیا قدرت‌مون رو باهاش تقسیم کنیم.» تامن هم که گول حس پدرانه‌ی گنجشک اعظم را خورده بود و فقط به دنبال کسی می‌گشت تا آن حس را تایید کند، قبول می‌کند تا از جنگ جلوگیری شود. نکته‌ی دوم که هم‌اکنون منفی است، اما در آینده می‌تواند تغییر کند، این سوال است که مارجری دقیقا کی به حرف‌های گنجشک اعظم ایمان آورد؟ چون شاید شما هم مثل من گفتگوی مارجری و تامن را متقاعدکننده پیدا نکرده باشید. آخرین باری که ما مارجری را دیدیم، او بعد از شنیدن داستان و پند و اندرزهای گنجشک اعظم، اجازه پیدا می‌کند تا برادرش را ببیند. آنجا متوجه می‌شویم که این نصیحت‌ها هیچ تاثیری نداشته و او تلاش می‌کند تا لوراس را مجبور به طاقت آوردن و مبارزه کند. در این لحظات است که او متوجه می‌شود، لوراس زیر شکنجه‌های یاران مذهب شکسته و حاضر است برای رهایی هر کاری بکند. چیزی که بدجوری مارجری را کفری و ناراحت می‌کند. سپس در این اپیزود ما به جایی کات می‌زنیم که مارجری کاملا به دوستدار و هوادارِ فلسفه‌ی گنجشک اعظم تبدیل شده است. در این بین هیچ اتفاقی نیافتاده که من را حتی کمی در رابطه با تغییر مارجری متقاعد کند. چیزی که مارجری در رابطه با کمک به فقیر بیچاره‌ها برای خوب ظاهر شدن می‌گوید، با عقل جور در می‌آید، اما اینکه او کاملا جبهه‌اش را عوض کرده باشد کمی بودار به نظر می‌رسد. مارجری همان کسی است که همیشه با استراتژی و هوش حرکت کرده است. به ازدواجش با رنلی نگاه کنید. بنابراین من دلایل کافی برای اینکه هم‌پیمانی او را با گنجشک اعظم باور کنم، ندارم. خب، اگر این هم‌پیمانی واقعا حقیقت داشته باشد، با نقطه‌ی ضعف بزرگی از سوی سریال طرف هستیم، اما شاید شک و تردیدی که در این زمینه داریم نشانه‌ای از این باشد که مارجری برای گنجشک اعظم برنامه‌ی بلندمدتی دارد و دارد فیلم بازی می‌کند.

فارق از این موضوع اما خط داستانی قدمگاه پادشاه در حال حاضر یکی از بی‌هیجان‌ترین‌های سریال است. مشکل همان چیزی است که چند هفته پیش گفتم: جنگ قدرت یاران مذهب و لنیسترها در مقایسه با اتفاقات بزرگ‌تر دیگر نقاط دنیا و شخصیت‌ها در رده‌ی پایین‌تری قرار می‌گیرد و مشکل دوم این است که ما کسی را برای طرفداری نداریم. در کتاب ما اتفاقات قدمگاه پادشاه را فقط و فقط از زاویه‌ی دید سرسی می‌بینیم. این فرصت فوق‌العاده‌ای برای بررسی و کندوکاوی در ذهن و افکار آشفته، پیچیده و جذاب این زن است. اما در سریال خط داستانی قدمگاه پادشاه از یک «مطالعه‌ی شخصیتی» به نبردی بین دو گروه برای پازپس‌گیری قدرت تبدیل شده است. بنابراین به‌شخصه نمی‌دانم باید طرفدار کدامیک باشم. گنجشک اعظم شاید درباره‌ی فروتن‌ بودن راست بگوید، اما او همزمان یک افراطی مذهبی نیز هست که حداقل تا اینجا کاری برای مردمی که مدام از آنها دم می‌زند نکرده است؛ چیزی که تصمیم مارجری را بیش از پیش احمقانه و فکرنشده جلوه می‌دهد. از سویی دیگر به سختی می‌توان برای پیروزی لنیسترها هم خوشحال شد. چون انگیزه‌های آنها به جای آینده‌ی بهتر وستروس و آرامش در قدمگاه پادشاه، درباره‌ی انتقام و رو کم کردن حریف است. چیزی که من را بیشتر برای قدمگاه پادشاه نگران می‌کند، این است که ما در آیند‌ه‌ی نزدیک حتما باید انتظار یک محاکمه به‌وسیله‌ی مبارزه را داشته باشیم. سوال این است که در این مبارزه ما باید از چه کسی طرفداری کنیم؟ اگر تئوری‌ها درست از آب درآید و سندور کلیگین به عنوان مبارزِ کلیسا برگردد، آیا ما باید برای موفقیت او دعا کنیم؟ چون در حال حاضر من نمی‌دانم چه کسی از بین لنیسترها و گنجشک اعظم باید برنده‌ی این درگیری شود. این موضوع می‌تواند هیجان و جذابیت این نبرد احتمالی را تحت تاثیر منفی‌اش قرار دهد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones.jpggg_.jpg

بازگشت کوتاه سم به محل تولدش در هورن‌هیل حامل یک نکته‌ی شخصیتی برای پیشرفت کاراکترش و یک نکته‌ برای جهان‌سازی این روزهای وستروس است. سم بعد از اینکه به‌طرز ظالمانه‌ای مورد اهانت پدرش که نسخه‌ی دیگری از تاوین لنیستر است قرار می‌گیرد و همچنین بخاطر تمایلش برای محافظت از گیلی تصمیم می‌گیرد تا آنها را با خودش ببرد و سر راه شمشیر والریایی خاندانش را هم کش برود. این لحظه‌ی خوبی را برای کاراکترش رقم می‌زند. به‌شخصه وقتی گیلی و سم کوچولو برای چند ثانیه تنها شدند، ناگهان بدجوری نگران سرنوشتشان شدم. انگار کارگردان هم می‌خواست این موضوع را القا کند که اگر سم آنها را ترک می‌کرد، مرگ روی شاخشان بود. اما خط داستانی هورن‌هیل نقش نیم‌نگاهی به درون قلعه‌ها و شهرهای جنوبی وستروس را هم بازی می‌کند. مکان‌هایی که دور از درگیری‌های مختلف سرزمین بوده‌اند و هنوز حس‌و‌حال آرام و بی‌غم گذشته را دارند. هورن‌هیلی‌ها نه برای خاندان دیگری می‌جنگند و نه آماده‌ی رسیدن زمستان هستند. حتی برگ‌های سبز درختان نیز هنوز چیزی از زرد و قرمز شدن نشان نداده‌اند. در حالی که مردم دربه‌در دنبال درمان گری‌اسکیل و دستکاری گذشته‌های دور هستند، ارباب و پسرش به شکار می‌روند. انگار هورن‌هیل در همان فصل اول سریال باقی مانده است. می‌توان تصور کرد هورن‌هیل فقط نمونه‌ای از دنیای بسیاری از مردمان و لردهای بیرون است که فکر می‌کنند هنوز چیزی تغییر نکرده و در خواب تابستانی‌شان به سر می‌برند. اما حضور سم و گیلی این ریتم پیوسته را می‌شکند. گیلی یک وحشی از شمال دیوار است. سم او را از دست یک وایت‌واکر نجات داده است و آنها قرار است در جبهه‌ی مشترکی علیه نیرویی بزرگ‌تر مبارزه کنند. ما در هورن‌هیل نمی‌مانیم تا واکنش پدرش و بقیه را به این حرف‌ها ببینیم، اما از سر همان میز شام مشخص بود که کسی به آنها توجه نمی‌کند. نشانه‌ی دیگری از این حقیقت که قهرمانان‌مان برای فهماندنِ جنگ اصلی به مردم چالش خیلی خیلی بزرگی در پیش دارند. شاید هم آنها تا وایت‌واکرها را پشت دروازه‌هایشان نبینند راضی نشوند.

بعد از دو فصل آزگار صبر و مقدمه‌چینی، به نظر می‌رسد خط داستانی آریا دارد به نقطه‌ی اوجش می‌رسد. چیزی که جیگن هگار از آریا می‌خواهد، این است که انگیزه‌ای که او را به اینجا کشیده و تمام احساساتی که در قالب آریا استارک داشته و بازگشت به وستروس را فراموش کند. همان‌طور که در نقد هفته‌ی گذشته هم گفتم، امتحانی که جیگن هگار برای سنجنش توانایی آریا برای تبدیل شدن به «هیچکس» انتخاب کرده، بهتر از این نمی‌شود. نمایشی که آریا در اپیزود قبل تماشا کرد، در آن واحد، هم او را از بازیگران تئاتر عصبانی می‌کرد و هم به او یادآور می‌شد که انگیزه‌ی ابتدایی‌اش برای پیوستن به آدمکش‌های خدای چندچهره چه بوده است. در این اپیزود او با انتخاب بسیار شاعرانه و زیبایی روبه‌رو می‌شود؛ آریا آماده‌ی کشتنِ بازیگر نقش سرسی است، اما در جریان نمایش عروسی بنفش اتفاقی ‌می‌افتد. در لحظه‌ای که بازیگر سرسی قسم می‌خورد که قاتل جافری را خواهد کشت، آریا به یاد می‌آورد که او و بزرگترین دشمنش، سرسی یک نکته‌ی مشترک دارند: آنها کسانی نیستند که وقتی چیزی ازشان گرفته شد، بی‌خیال شوند و دست روی دست بگذارند، بلکه برای انتقام هر کاری می‌کنند. خطی که سریال بین آریا و سرسی می‌کشد را فوق‌العاده دوست دارم. حالا برخلاف چیزی که فکر می‌کردیم، تلاش آریا برای تبدیل شدن به هیچکس، نه تنها از جنبش و حرکت و آتشِ او برای انتقام‌گیری نکاسته است، بلکه باعث شده تا بفهمد برای رسیدن به هدف همیشگی‌اش باید هر کاری که لازم است را انجام دهد. شاید این موضوع در ادامه تغییر کند، اما در حال حاضر دختر ند استارک با نیدل و عزمی راسخ‌تر از همیشه برای خون‌خواهی در راه است. این وسط، اگرچه دیدن نحوه‌ی رها کردن ماموریت، نجات جان بانو کرین و بیرون کشیدن نیدل از زیر سنگ‌ها لذت‌بخش است، اما این خط داستانی بیشترین ضربه را از همان چیزی می‌خورد که در ابتدای نقد گفتم: نیمه‌تمام ماندن. حالا ما فقط باید منتظر رویارویی آریا و ویف باشیم تا این خط داستانی را به سرانجام برساند.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones-5.jpg

خط داستانی برن هم مثل دیگر داستان‌های «‌هم‌خون من» نیمه‌تمام باقی می‌ماند، اما حداقل طوری طراحی شده است که کمبود نتیجه‌گیری را با چیزهای دیگری مثل رونمایی از یک کاراکتر مهم برای کتاب‌خوان‌ها و ایجاد یک‌عالمه سرنخ برای مشغول کردن طرفداران برای نظریه‌پردازی و خیال‌پردازی جایگزین کند. از لحظه‌ای که سروکله‌ی آن سوارکار پیدا شد، من در صورتش به دنبال شباهتی با بنجن استارک می‌گشتم. رونمایی از بنجن اگرچه به خاطر تئوری‌های قوی طرفداران و این حقیقت که نسخه‌ی کودکی او را در یکی از فلش‌بک‌های برن در این فصل دیدیم، اتفاق چندان غیرمنتظره‌ای نبود، اما کماکان ما داریم از پیدا شدن کاراکتری حرف می‌زنیم که چهار-پنج سال غیبش زده بود. با این حال، اگرچه دیدن نسخه‌ی نیمه‌وایت‌واکری بنجن که از آتش گردانِ قلیان (!) سلاحی برای مبارزه با زامبی‌ها درست کرده، خفن است، اما رونمایی شگفت‌انگیزتر داستان برن، این است که سریال در راستای ماجرای هودور در اپیزود قبل، در این اپیزود او را به عنوان قلب وستروس و نگهدارنده‌ی خاطرات گذشته و آینده‌ی دنیا معرفی می‌کند. مونتاژ صدم‌ثانیه‌ای و سریعی که تاریخ رویدادهای وستروس از جمله روزهای آخر فرمانروایی اریس تارگرین را به تصویر می‌کشد، نشان می‌دهد که داستان برن از این به بعد درباره‌ی چه خواهد بود. در حالی که سم برای فهماندن حقیقت دنیا به پدرش مشکل دارد، برن تنها کاراکتری است که در لحظه به تاریخ وستروس و رابطه‌ی انسان‌ها با همدیگر دسترسی دارد. مطمئنا این قدرت مثل اتفاقی که برای هودور افتاد، بدون خسارت جانبی نخواهد بود، اما برن تنها ابزاری است که وستروس برای متحد شدن به آن نیاز دارد.

بزرگترین نقطه‌ی ضعف «هم‌خون من» اما داستان دنریس بود که حتی اسمش را هم نمی‌توان داستان گذاشت. اول از همه، بخشی از آن خیلی به سخنرانی یورون گریجوی از اپیزود قبل نزدیک بود. داریو جان برای عبور از دریای باریک چندتا کشتی لازم داریم؟ هزارتا. یورون در حال ساختن چندتا کشتی است؟ هزارتا. اگرچه ساختن هزارتا کشتی در یک دنیای قرون وسطایی خیلی خیلی زمان می‌برد، اما باید دید وقتی دنی برای حمله صبرش را از دست داده، کشتی‌های یورون سر موقع آماده می‌شوند یا تا فصل بعد خبری از او نخواهد شد. کلا این هفته سریال فقط می‌خواست به این نکته اشاره کند که چرا دنی سوار بر اژدها هفته‌ی بعد زودتر از بقیه به میرین برخواهد گشت و همچنین می‌خواستِ این اپیزود نه چندان طوفانی را با نمایی نزدیک از محتویاتِ حلقِ یک اژدها به پایان برساند! باشه، حالا که این‌طور شد برای اپیزود هفته‌ی بعد برمی‌گردیم!


منبع: زومجی

[gla021]

یه چیز جالبی که این قسمت داشت همزمانی نمایش پادشاه دیوانه و سخنرانی آتشین دخترش دنریس بود....
هیچ وقت دنریس این قدر در مورد دشمناش با غضب نطق نکرده بود...
شاید داستان میخواد به ما بگه دنریس هم میتونه مثل پدرش از قدرت سو استفاده کنه و همه رو به فنا بده و اون منجی که میلیون ها بیننده ازش ساختن نشه و حتی برعکس یه ظالم بزرگ بشه...

نکته دیگه هم اینکه مسلما یورون با 1000 تا کشتی به سراغ معامله با دنریس نمیاد و یه چیز خیلی با ارزش تری واسه معامله داره یادمون نره که یورون قصد ازدواج با دنریس رو داره و مسلما از برده داران و اربابان پولدار تر نیست !....:Smiley69:


تامن هم زیاد نگرانش نیستم، این قدر شخصیتش متزلزل هست که قریب الوقوع طبق پیشبینی جادوگر به سرسی، بمیره و حرصمون کمتر بده.:Smiley35:

[AR!@N]

به نظر من اون دست خونی دست ند توی ToJ هست.
شبیه دست دختر نیست...
http://picoup.ir/images/42395584033525171579.jpg

[gla021]

به نظر من اون دست خونی دست ند توی ToJ هست.
شبیه دست دختر نیست...
http://picoup.ir/images/42395584033525171579.jpg
آره دسته ند هست و خواهرش که غرق در خون هست و بچه ای که به ند میسپاره و در گوشش یه چیزی زمزمه میکنه.....

[AR!@N]

آره دسته ند هست و خواهرش که غرق در خون هست و بچه ای که به ند میسپاره و در گوشش یه چیزی زمزمه میکنه.....
promise me ned :Smiley24:

[farzinawsome12]

این اریس تارگرین که همه رو میسوزونده و اون آخریام مردم قلمروش و حتی اطرافیانش به خاطر جنونش و البته جنایاتش(مثل کشتن فجیعانه برندون استارک با خفه کردنش و همزمان آتش زدن پدرش جلوش)ازش دل خوشی نداشتن،از اون ور پسرش ریگار اون کاررو با لیانا کرده بوده...
من الان موندم دنی چطور هی میگه مردم تو وستروس منتظر قیام من هستن تا به من ملحق بشن؟؟؟
در ضمن دنریس وقتی به قدرت برسه مطمئن باشید مثل پدرش ظالم میشه و این تو خون تارگرین هاست

[ＳｈＩｎＯｄＡ]

از دید خیلی ها یک قسمت معمولی برای پیش زمینه سازی _ از دید جمعی قسمتی ضعیف _ از دید عده ای دیگر قسمتی قوی ( همین که این قسمت بینندگان به سه طبف تقسیم کرده یعنی میباید این کار رو میکرده و بلد بوده پس برای منم در زمرهِ یک قسمت قوی قرار میگیره ) / 8 از 10

- پیش بینی ها درست از اب درومد و عمو بنجن برنامه ریزی شده به کمک اومد حالا این توانایی هارو کجا میخواد بکار بگیره باید منتظر موند ...
- بالاخره سکانس های سم و گیلی به یک جایی رسید ، همین که با خانواده و سرزمین تارلی ها اشنا شدیم و خلق خوی اونها الخصوص پدر و برادر مضخرفش خوب بود که مسلما با فرارشون داستانشون بیشتر خودتمایی خواهد کرد
- کینگزلندینگ و کلی ماجرا،از همون قسمت قبلی معلوم بود که تامن شست و شو مغزی شده توسط اسپارو ! البته از ماجری زیاد مطمئن نیستم فکر میکنم شرایط و سنجید و فعلا اقدامی نکنه تا وقتش برسه ! ممکن هم هست مخ اونم زده باشن ! سکانس درد اوری برای جیمی بود بنوعی جلوی مردم ذلیل شد،و اینجا بود که ارزو کردم تامن زیر دست رمزی بیوفته و پوستشو زنده زنده بکنه!:Smiley12:
الانم که باید به ریورران و بلک فیش و والدفری رسیدگی کنه ... .. .
- اریا که یهو نمیدونم چی شد داشت قهقه میزد برا مرگ جافری یهو منقلب شد و دست کشید از کارش و الان باید منتظر مرگ خودش باشه که احتمالش کمه بیوفته چون شخصیتی نبوده که کار اساسی و انچنانی در سریال کرده باشه و هنوز شکل نگرفته نمیزنن بکشنش ( این احتمال که اینم توی نقشه خدای چهره باشه هم هست)
- و بخش مفید و عالی و معرکه دنریس :Smiley14::Smiley47:که یهو از روی ریگ و خاک صحرا پرید رو دوش اژدهاش و بعد از نطقی حکیمانه باعث خشتک دریدن و عربده کشیدن دوتراکی هاشد ...

# از گندم ملک وستروس نخواهی خورد :Smiley40:

[lady snow]

عاقو طبق معمول امروز نشستم برای بار دوم اپیزود رو دیدم.
یه نظری قبلا داده بودم که امروز به این نتیجه رسیدم که احساساتی شده بودم . کلا نظر اشتباهی بود. از دست سانسا عصبانی بودم. گفتم فکر میکنم قربانی بزرگ این فصل جان هست. جان به خاطر حماقت سانسا کشته میشه
اما الان مطمن شدم مرگ بزرگ فصل شیش مرگ سرسی هست. مارجری نقشه بزرگی در سرش داره که به مرگ سرسی می انجامد. آخی سرسی و جیمی برای همیشه خداحافظی کردن. تسلیت به دوستدارانش:Smiley24:


راستی یه چیز دیگه. چرا سر میز شام خانوادگی سم درباره دختران لرد آمبر شنیدیدم؟ یعنی ممکنه قسمت بعد دختران آمبر رو ببینیم که به ارتش جان ملحق بشن؟؟! :)

[HMNN]

عالی مثل همیشه.
به نفس گیریِ قسمت قبل نبود، ولی بدونِ این قسمت های "کمی آروم تر" ، سریال به این جایگاه نمی رسید و اینقدر جذابیت نداشت.


رویا های برن بسیار جالب بود. نشان دادن "پادشاه دیوانه" در ابتدای این قسمت و سخنرانی دنریس در انتها ( که از قصدش برای کشتن وستروسی ها و خراب کردن قلعه هاشون گفت و دتراکی ها رو همخون خودش نامید ) می تونه تلنگری به بینندگانی از سریال که هنوز دنریس رو " آدم خوبه " می دونن باشه.


صحنه خیلی مهم دیگه ای، که خیلی هم توجه ام رو جلب نکرد موقع دیدن این قسمت برای اولین بار، اون انفجار بزرگِ سبزرنگ بود. ممکنه خبری از آینده باشه. دیوانگی سرسی؟ مبارزه با آدر ها در پایتخت؟ ممکنه هم "آینده" نباشه.


حضور بنجن هم خیلی خوب بود. واقعاً فکر می کردم هیچوقت نمی بینیمش دیگه. حرکت بعدیِ برن چی می تونه باشه؟


یکی کردن دین و حکومت هم برام سوپرایز بود. هر چند حدس می زدیم تامن تا حدی شستشوی مغزی شده باشه.
سرسی حالا که جیمی نیست خیلی خطرناک شده. هر لحظه ممکنِ یه کار احمقانه و مرگبار کنه.


خارج شدن آریا از این فرقه کاملاً قابل پیشبینی بود. ولی یکم سریع اتفاق افتاد. احتمالاً کشتن اون کسی که دنبالشِ و رفتنش به وستروس رو یکم کش می دن. امیدوارم تو وستروس خوب "آدم بکشه" :دی. دو فصل بودنش تو این معبد وقت حدر کردن نبود. آدم کشی و تغییر شکل دادن رو یاد گرفت.


رندل تارلی از چیزی که انتظار داشتم هم مزخرف تر بود :دی سمول کار باحالی کرد شمشیر رو دزدید.


این که معلوم شد کلدهندز بنجن استارک هست. چه لذتی داره دیدن استارک ها. از اون ور شنیدم می گن مارتین
گفته الا و بلا کلدهنز بنجن نیست و نخواهد بود. چه لزومی داره که خود نویسنده یه کتاب به دست خودش بیاد یکی از معماهاشو کمک کنه به اسپویل شدنش ؟! مارتین نمیاد چنین کاری بکنه. جواب اینجور
سوالای طرفدارا برای افشای هویت افراد اینه : صبر کنید تا در اینده مشخص بشه. نمی شه که توی جلسات پرسش و پاسخ این مسائل با سوال مستقیم از نویسنده تایید یا رد بشه ! جاش تو کتاب یا سریاله.

مارتین اگه گفته بنجن کلدهندز نیست مطمئن باشین بنجن کلد هندز نیست. می پیچونه در این مواقع. دروغ نمی گه.
ممکنه سریال و کتاب با هم تفاوت داشته باشن. (بنجن و کلد هندز)

[CH bing]

http://uupload.ir/files/dgft_got1.jpg

http://uupload.ir/files/hudb_got2.jpg

یه تزی به نظرم رسید اونم اینکه شاید به جای اینکه تیان و خواهرش برن پیش دنریس شاید عموشون بره و با دنریس دنیا رو بگیرن! اگه یادتون باشه این ایده اتحاد با دنی رو هم عموشون داد حالا تیان کجا می خواد بره خدا داند و بس!

[Hound]

عالی
مارتین اگه گفته بنجن کلدهندز نیست مطمئن باشین بنجن کلد هندز نیست. می پیچونه در این مواقع. دروغ نمی گه.
ممکنه سریال و کتاب با هم تفاوت داشته باشن. (بنجن و کلد هندز)
اتفاقا همینم می تونه خودش پیچوندن باشه نه اینکه بگم مارتین دروغ گفته باشه. احتمالش کم نیست که بنجن توی کتاب خیلی بیشتر از نسخه سریالیش
تغییر کرده باشه در حدی که دیگه بهش نشه گفت بنجن. توی سریالم الان یه نیمه ادمه انگار. فقط کامل ذهنش سر جاشه. بیشتر حس می کنم اینقدر توی کتاب تغییر کرده ( نه که بد شده باشه )
که مارتین اینجا می پیچونه و می گه بنجن نیست. چون انسان در اصل همون روح و روانشه. اگه روح و روانش عوض بشه دیگه در اصل اون شخص قبلی نیست. انگار هویت جدیدی پیدا می کنه.
اینجوری اگه گفته باشه این اسپویل نیست اما اگه واقعا منظور اینکه روحی و جسمی کلا بنجن نیست واقعا عجیبه از اینکه نباید اینجور تئوری ها اینطوری و در این جور مواقع تایید یا رد بشن.

یا اینکه شنیدم ازش پرسیدن استنیس زندست یا نه که گفته توی کتابا که زنده هست. قاعدتا ذهن من می ره به سمتی که هنوز به قسمت مرگ استنیس در کتاب نرسیدیم.
ولی غیر قابل تصوره که که اگه استنیس که یک کاراکتر اصلی بود در سریال کشته بشه , بخواد در کتاب زنده بمونه و به ادعای تاج و تختشم ادامه بده. با توجه به اینکه خود مارتین می گه استنیس ,
شیرین رو به نحوی قربانی می کنه پس این می شه همون تکمیل کننده مهلک اشتباهاتش که در نهایت نسخشو می پیچه. مثل راب که با گردن زدن ریکارد کارستارک لشگرش متلاشی شد
و درنهایت ختم شد به عروسی سرخ.

[Longmire]

کاملا خوب بود این قسمت. بیشتر مشتاق رویارویی جیمی و سپتون بودم که برخلاف فکرم رخ داد و جیمی جلوی اون جمعیت نابود شد. تامن و مارجری هم با سپتون همکار شدن
والدر فری بالاخره باز دیده شد و مشخص شد چه کارایی داره میکنه. در مورد آریا نفهمیدم چرا یهو به سرش زد بیخیال هیچکس شدن بشه و حالا باید درگیر بشه برای جونش
بنجن هم پیداش شد و به موقع هم سر رسید. سکانس سم و گیلی هم بیشتر از قبل پخش شد و یه جورایی با خانوادش بیشتر آشنا شدیم. چه پدر کوفتی هم داره
سکانس آخر هم که فقط داد کشیدن دنریس بود که از ناکجا آباد با دروگون پیداش شد و فعلا همش شعار داره میده
موند سرسی که محاکمش نزدیکه و میخواد با مبارزه پیش ببرتش. برگ برندش که مانتینه ولی حریف مانتین کی میتونه باشه خدا میدونه
9 میدم به این قسمت

[lady snow]

نمایش- بازیگرنقش تیریون بعد از کشتن پدرش:
باید فرار کنم. از دریای تاریک عبور کنم. تا بی وفایی های بیشتری کنم. از زمستان نترسین. از من بترسین
این نشون میده مردم عادی درباره دنریس چی فکر میکنن. درواقع این یه دیالوگ درباره دنریس بود

پایان اپیزود دنریس:
دشمنان من رو در لباسهای آهنینشون خواهید کشت. و خانه های سنگیشون رو خراب خواهید کرد. هفت پادشاهی را به من خواهید داد.
اینم نشون میده ما در وستروس چه دنریسی رو خواهیم دید.

سریال داره یه کدهایی درباره عاقبت دنریس میده

[mkarimifard77]

برای میرا

با دیدن دوباره سکانس ابتدایی این قسمت ، احساس می کنم که باید درباره یکی از شخصیتهای دوست داشتنی سریال که عمدتا توسط علاقمندان به او بی توجهی می شود مطلب کوتاهی بنویسم. درباره دختر نوجوان و ازخودگذشته ای بنام میرا رید.

وقتی سکانس ابتدایی را دیدم ،بیش از هرچیز احساس اندوه و دلسوزی عمیقی نسبت به شخصیت میرا رید داشتم ، در شرایطی که همه نگران سرنوشت بران استارک بودند کسی به میرا فکر نمی کرد ، انگار که سرنوشت این دخترک معصوم برای کسی اهمیت نداشت. دلم سوخت برای این دختر بیچاره که با نهایت فداکاری برای نجات بران ، جانش را کف دستش گذاشت و ناامیدانه و با آخرین قوای باقیمانده اش او را روی زمین یخ زده می کشید . دلم سوخت وقتی آخرین زورش را زد و دیگر نتوانست بران را تکان بدهد و بعد با صدایی شبیه شیون از اعماق وجودش به او گفت که متاسف است . لحظه بسیارغم انگیزی بود زمانی که براندون استارک نهایتا چشمانش را باز کرد و به میرا گفت که هیولاها پیدایشان کرده اند وبعد میرا را در آغوش گرفت. بی شک می دانست که میرا برای نجات جان او چه ایثار و ازخودگذشتگی ای انجام داده .

هنوز صدای فریادهای میرا رید در سکانس پایانی قسمت قبل توی گوشم زنگ می زند Hold the Door ، شاید حالا بعضی از ما بهتر درک کنیم که چرا آن صحنه پایانی قسمت قبل چنین تاثیرگذار از کار درآمده بود ، دلیلش شاید گره خوردن سرنوشت سه شخصیت معصوم و دوست داشتنی سریال به یکدیگر بود و دلیلش شاید درک کردن عمق فداکاری هودور و میرا رید برای نجات جان بران و هدف والایش بود.

واقعیت را بگویم ، بیش از آنکه نگران جان بران استارک شوم برای زندگی میرای دوست داشتنی و معصوم نگران بودم ، چرا که می دانستم بران نقش مهمی در آینده داستان دارد و قطعا در این قسمت حذف نمی شود ولی میرا چه ؟!!! حتی تا زمانی که هنوز سوار بر اسب بنجن استارک نشده بود بازهم قلبم از ترس آنکه این بار میرا را هم از دست بدهیم بشدت می طپید.

فقط می خواستم از این قهرمان کمتر یاد شده هم یادی کرده باشم. خدا کند که او جزو کشته شدگان آتی نباشد چرا که یکی از معدود شخصیتهای دوست داشتنی و به واقع معصوم و نجیب داستان است.

[shifter]

فلش بکی که برن دید اونجایی که اون زنه داشت مایع سبز رنگ میریخت همون اپیزود جنگ استنیس و تریون بود؟
یز
فک کنم مال زمان حمله رابرت و شرکا به کینگز لندینگ بود که مد کینگ هم میخواست شهر رو به اتیش بکشه :Smiley35:
Burn them all

[Sir Nikk]

دیالوگی که باعث شد آریا از هدفش که هیچکس شده بگذره
لیدی کرین یک دیالوگی به آریا میگه:

Do you like pretending
to be other people?
آریا جواب میده:

I have to go. My
father's waiting for me.
ترجمه:
لیدی کرین:از ايني که تظاهر کني يکي ديگه هستي خوشت مياد؟
آریا:بايد برم. پدرم منتظرمه
دیالوگی که آریا رو یه استارکی خوب نگه داشت

پ.ن: ای کاش مدیران پیش بینی اپیزود بعدی رو همون روزی که سریال میاد بیرون تاپیکشو بزنن
چون اشتیاق تو همون روز برای دوستان زیاده که بخوان در رابطه با اپیزود بعدی نظر بدن

[mkarimifard77]

کاملا خوب بود این قسمت. بیشتر مشتاق رویارویی جیمی و سپتون بودم که برخلاف فکرم رخ داد و جیمی جلوی اون جمعیت نابود شد. تامن و مارجری هم با سپتون همکار شدن
والدر فری بالاخره باز دیده شد و مشخص شد چه کارایی داره میکنه. در مورد آریا نفهمیدم چرا یهو به سرش زد بیخیال هیچکس شدن بشه و حالا باید درگیر بشه برای جونش
بنجن هم پیداش شد و به موقع هم سر رسید. سکانس سم و گیلی هم بیشتر از قبل پخش شد و یه جورایی با خانوادش بیشتر آشنا شدیم. چه پدر کوفتی هم داره
سکانس آخر هم که فقط داد کشیدن دنریس بود که از ناکجا آباد با دروگون پیداش شد و فعلا همش شعار داره میده
موند سرسی که محاکمش نزدیکه و میخواد با مبارزه پیش ببرتش. برگ برندش که مانتینه ولی حریف مانتین کی میتونه باشه خدا میدونه
9 میدم به این قسمت

تقریبا اطمینان دارم که حریف مانتین در مبارزه کسی نخواهد بود جز سر لوراس تایرل بخت برگشته . بنابه دلایلی می تونیم مطمئن باشیم که این اتفاق رخ می دهد.

دلیل اول - لوراس از زندانی شدن در معبد بشدت کلافه شده و توی گفتگو با خواهرش هم اشاره می کنه که دیگه چیزی برایش مهم نیست و فقط می خواهد از سیاهچال معبد رها شود.

دلیل دوم - های اسپارو هیچ فردی را آماده برای مبارزه ندارد و لوراس هم که توی زندان او به سر می برد.قطعا به لوراس پیشنهاد خواهد شد که برای پاک شدنش مبارزه کند. اگر که پیروز شود که آزاد است و اگر هم کشته شد که پاک و منزه به دیدار خدایانشان می رود.

دلیل سوم - محاکمه سرسی موضوعی است که کمابیش به آن زیاد پرداخت شده است ، بنابراین باید شاهد یک سکانس محاکمه و مبارزه طوفانی و دراماتیک باشیم و چه مبارزه ای دراماتیک تر از نبرد دوباره مانتین و سرلوراس البته این بار نبرد مرگ و زندگی خواهد بود. (محض یادآوری اینکه در قسمتهای اول سریال ، این دونفر در تورنمنتی که بصورت نمادین بمناسبت انتصاب ند استارک بعنوان دست پادشاه برگزار شد روبروی هم قرار گرفتند که سرلوراس موفق شد با نیزه اش مانتین را از روی اسب به زمین بیاندازد و فاتح تورنمنت شود و اگر خاطرتان باشد مانتین هم عصبانی شد و چیزی نمانده بود که لوراس را واقعا به قتل برساند.)

به هرحال مبارزه دراماتیکی خواهد بود و خدایان به سرلوراس تایرل رحم کنند.

["Ross Geller"]

یا اینکه شنیدم ازش پرسیدن استنیس زندست یا نه که گفته توی کتابا که زنده هست. قاعدتا ذهن من می ره به سمتی که هنوز به قسمت مرگ استنیس در کتاب نرسیدیم.
ولی غیر قابل تصوره که که اگه استنیس که یک کاراکتر اصلی بود در سریال کشته بشه , بخواد در کتاب زنده بمونه و به ادعای تاج و تختشم ادامه بده. با توجه به اینکه خود مارتین می گه استنیس ,
شیرین رو به نحوی قربانی می کنه پس این می شه همون تکمیل کننده مهلک اشتباهاتش که در نهایت نسخشو می پیچه. مثل راب که با گردن زدن ریکارد کارستارک لشگرش متلاشی شد
و درنهایت ختم شد به عروسی سرخ.
دقیقا منم همین رو میگم / استنیس توی کتاب هم دیر با زود کشته میشه چون امکان نداره یک نقش کلیدی رو کارگردان ها خود به خود و بدون نظر مارتین حذف کنند . توی کتاب جان فعلا مرده پس استنیس بودنش نیازه تا لشکر ها رو جمع کنه و خاندان های شمال رو متحد کنه . احتمالا پس از زنده شدن جان و با تایید این که استنیس توی کتاب هم شیرین رو قربانی میکنه , باید منتظر مرگ استنیس بود

[naafas]

به نظر من بین مارجری و سرسی یکیشون کلکش این فصل کنده میشه و به احتمال زیاد سرسی میمیره، هر چند شخصیت منفوریه ولی خیلی قشنگ بازی میکنه

[shifter]

این اریس تارگرین که همه رو میسوزونده و اون آخریام مردم قلمروش و حتی اطرافیانش به خاطر جنونش و البته جنایاتش(مثل کشتن فجیعانه برندون استارک با خفه کردنش و همزمان آتش زدن پدرش جلوش)ازش دل خوشی نداشتن،از اون ور پسرش ریگار اون کاررو با لیانا کرده بوده...
من الان موندم دنی چطور هی میگه مردم تو وستروس منتظر قیام من هستن تا به من ملحق بشن؟؟؟
در ضمن دنریس وقتی به قدرت برسه مطمئن باشید مثل پدرش ظالم میشه و این تو خون تارگرین هاست
از ایریس متنفر بودن ولی ریگار محبوب بود بین مردم...
فقط دزدیدن لیانا باعث شورش رابرت و شرکا شد که اخرش هم سلطنتشون سقوط کرد...
توی فلش بک های برن صحنه هایی از اژدها ها رو هم نشون داد:Smiley10:
این های اسپارو هم چون فقط ما ایرانیا با پوست و گوشت و استخونمون حس کردیم چقدر ویران کننده هستن برای کشور هممون متفق القول متنفریم ازش:Smiley36:
و همچنین راحت میتونیم حدس بزنیم کار هاشو.:Smiley36:

[mahan birabt]

اقا این قولی که ند استارک به لیانا داده و انقدر براش داستان درست کردند!! که همون اول مشخص شد چیه!!! این که تو همون وینترفیل تو اون معبده جنازشو ببرند..دیگه این قصه هایی تازگی ها براش دروآوردن چیه؟؟؟ اسم مادر جان اسنو هم که وایلا هست دیگه !! تو قسمت 2 فصل 1 به رابرت گفت... یعنی دروغ گفته..یا وایلا مثلا آدم مهمی بوده؟؟؟

[MDZaRa]

هاند پس از دیدن این اپیزود:


http://picoup.ir/images/40271430132261038572.jpg (http://picoup.ir/)

[ali_k]

والدر فـــــــــــــــــــری! مرتیکۀ ... !! خــدا ازت نگذره... :Smiley104:
امیدوارم هرچه زودتر آریا خراب بشه رو سرت... و به بدترین شکل کارت رو یه سره کنه...
اینجائه که آرزو داشتم آریا پیش رمزی دوره میدید... :Smiley40:

اگه اشتباه نکنم، تو این قسمت برای سومین بار زمینه جدایی موقت سرسی و جیمی بوجود اومد...
دومین بار به کشته شدن میرسلا ختم شد... امیدوارم سومین بار به مردن تامن ختم بشه... :Smiley35:

ممنون از همگی که همه خط های داستانی رو به خوبی پوشش دادین...

[gla021]

تقریبا اطمینان دارم که حریف مانتین در مبارزه کسی نخواهد بود جز سر لوراس تایرل بخت برگشته . بنابه دلایلی می تونیم مطمئن باشیم که این اتفاق رخ می دهد.

دلیل اول - لوراس از زندانی شدن در معبد بشدت کلافه شده و توی گفتگو با خواهرش هم اشاره می کنه که دیگه چیزی برایش مهم نیست و فقط می خواهد از سیاهچال معبد رها شود.

دلیل دوم - های اسپارو هیچ فردی را آماده برای مبارزه ندارد و لوراس هم که توی زندان او به سر می برد.قطعا به لوراس پیشنهاد خواهد شد که برای پاک شدنش مبارزه کند. اگر که پیروز شود که آزاد است و اگر هم کشته شد که پاک و منزه به دیدار خدایانشان می رود.

دلیل سوم - محاکمه سرسی موضوعی است که کمابیش به آن زیاد پرداخت شده است ، بنابراین باید شاهد یک سکانس محاکمه و مبارزه طوفانی و دراماتیک باشیم و چه مبارزه ای دراماتیک تر از نبرد دوباره مانتین و سرلوراس البته این بار نبرد مرگ و زندگی خواهد بود. (محض یادآوری اینکه در قسمتهای اول سریال ، این دونفر در تورنمنتی که بصورت نمادین بمناسبت انتصاب ند استارک بعنوان دست پادشاه برگزار شد روبروی هم قرار گرفتند که سرلوراس موفق شد با نیزه اش مانتین را از روی اسب به زمین بیاندازد و فاتح تورنمنت شود و اگر خاطرتان باشد مانتین هم عصبانی شد و چیزی نمانده بود که لوراس را واقعا به قتل برساند.)

به هرحال مبارزه دراماتیکی خواهد بود و خدایان به سرلوراس تایرل رحم کنند.
بعید میدونم ، به نظر من نظریه مبارزه هاند و مانتن قوی تره، تایرل یه مهره سوختس تو سریال .
یه چیزه دیگه اینبار در مورد گیلی و فرزندش .... ممکنه از فرزنده گیلی با توجه به جریاناتی که اونور دیوار دیدیم و همخونیش با آدرها ❤️ برای مبارزه با آدرها و نایت کینگ استفاده بشه مخصوصا اگر بحث جادوگری پیش بیاد، اونموقع عکس العمل سم جالبه و حتی ممکنه مقابل جان قرار بگیره :d

[alisoltani87]

اینطور که به نظر میاد، فروم، داره آرامش قبل از طوفان رو سپری می کنه، همه منتظر اومدن قسمت بعدی و تو شوک اطلاعات قسمت قبل هستن..


داشتم قسمت ویژن های برن رو فریم با فریم می دیدم، امکان پذیره که شاه دیوانه هم ویژن هایی داشته، و دیده که همه اطرافیانش وقتی زمستون میاد به وایت تبدیل میشن، و این که میگفته همه شون رو بسوزونید، منظورش سوزوندن همه وایت های آحتمالی در آینده بوده؛ که اگه اینطور باشه، برن از وایلدفایر های شاه دیوانه برای سوزوندن وایت ها استفاده خواهد کرد.

[lady snow]

من الان تو اینستا یه کم پیجهای خارجی رو دید زدم کامنتا رو خوندم. جالب بود برام که بیشترشون منتظر برگشت آریا استارک به وستروس هستن. مثل خودم.
و جالب تر اینکه چند تا جمله I dont like her دیدم. درباره دنریس. اولین بار بود. تعجب کردم چون اونا مث ما ایرانیا سختگیر نیستن و همه رو دوست دارن.

[Yellow King]

پرسش و پاسخ قسمت ششم فصل ششم سریال Game of Thrones


http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/got606110515hsdsc01871jpg-6dac07_765w.jpg

اپیزود ششم این فصل «بازی تاج و تخت» اگرچه در حد دو-سه اپیزود اخیر بی‌نقص نبود، اما با دوری از مرگ‌های شوک‌آور که امضای همیشگی این سریال بوده است، جلوه‌ی آرام‌تری از سریال را به‌مان نشان داد و برای اتفاقات زیادی از جمله رویارویی آریا و ویف و جیمی و بریین زمینه‌چینی کرد و جنگ سردِ قدمگاه پادشاه را هم وارد مرحله‌ی دیگری کرد.

قضیه‌ی برن و پادشاه دیوانه به کجا رسید؟

حتی قبل از اینکه در اپیزود پنجم از توانایی برن در تغییر گذشته اطلاع پیدا کنیم، طرفداران حدس زده بودند که شاید دلیل دیوانه‌شدنِ اریس تارگرین، برن بوده است. او به گذشته سفر کرده و آن‌قدر توی گوش اریس پچ‌پچ کرده که او را روانی کرده است. این تئوری بعد از اتفاقی که برای هودور افتاد، قوت گرفت و حتی بعد از اپیزود اخیر که شامل نماهای سریعی از اریس و جمله‌ی پایانی مشهورش (همه‌شون رو بسوزونین) بود، جدی‌تر هم شد. حالا تقریبا مطمئنیم که احتمالا کار برن با اریس تمام نشده. پس سوال این است که آیا همان‌طور که انتظار داریم برن مسبب دیوانگی اریس است؟ چون ما می‌دانیم که این برن بود که ویلیس را تبدیل به کسی کرد که فقط یک هدف در زندگی داشت: نگه داشتن در. خب، با توجه به تکرار جمله‌ی «همه‌شون رو بسوزونین» در این اپیزود، شاید برن همان کسی باشد که این جمله را در دهانِ اریس انداخته باشد.

طبق معمول نمی‌توانیم این تئوری را با قدرت اثبات کنیم. چون از یک طرف به نظر نمی‌رسد مارتین قصد داشته باشد از پیچش‌های سفر در زمانی برای تمام نقطه‌‌های عطف داستانش استفاده کند. مخصوصا بعد از اینکه ما یک نمونه از آن را این اواخر داشتیم. این درحالی است که کسانی که کتاب‌ها را خوانده باشند، می‌دانند که اریس یک‌دفعه به سرش نزده بود، بلکه به مرور زمان عقلش را دست داده بود. این وسط، منظور از دیوانه به عنوان کسی نیست که باید هرچه سریع‌تر به تیمارستان منتقل شود. مسئله این است که اریس اگرچه از ستم‌گری‌هایش لذت می‌برده و کارهای دیوانه‌واری انجام می‌داده، اما در آن واحد قابلیت فکر کردن هم داشته است. حتی باریستان سلمی هم می‌گوید که جنونِ اریس در طول زمان مشخص شد و این‌طوری نبوده که یک روز صبح از خواب بیدار شود و شروع به گیر دادن به زمین و زمان کند.

خب، تا اینجا به نظر نمی‌رسد برن نقشی در سرنوشتِ پادشاه دیوانه داشته باشد. اما از سویی دیگر، طرفداران دلیل می‌آورند که این توضیح شاید درباره‌ی کتاب‌ها صدق کند، اما ممکن است در سریال با اتفاقات دیگری روبه‌رو شویم. مارتین در کتاب‌ها بارها به این موضوع اشاره می‌کند که مشکل روانی در خانواده‌ی تارگرین وجود داشته است و اخلاق و رفتار اریس را به‌طور مفصل توضیح داده است، اما سریال به اندازه‌ی کتاب‌ها این کار را نکرده است. شاید در کتاب مشخص شدن اینکه برن دلیل دیوانگی اریس بوده غیرمتقاعدکننده به نظر برسد، اما از آنجایی که ما در سریال چیز زیادی درباره‌ی اریس نمی‌دانیم، ممکن است سازندگان با هدف ساده‌سازی و مختصر کردن داستان، برن را دلیل دیوانگی او معرفی کنند که خب، فکر نمی‌کنم نتیجه‌ی قابل‌قبولی در پی داشته باشد.

ناگفته نماند که نمای دیگر که در رویاهای برن در اپیزود ششم خیلی اهمیت دارد، جایی است که پایرومنسرهای قدمگاه پادشاه را با شیشه‌های آتش سبز یا وایلدفایر می‌بینیم و در نمای دیگری آتش سبز را می‌بینیم که در حال پیشروی در راهروهای زیرزمینِ قلعه‌ی سرخ است. در زمانِ شورش رابرت، وقتی نیروهای رابرت قدمگاه پادشاه را محاصره کرده بودند، اریس دستور داد تا در سرتاسر شهر وایلدفایر جاسازی کنند تا در صورت ورود شورشی‌ها به داخل شهر همه‌جا را به هوا بفرستد. نقشه‌‌ی ترسناکی که با کشته شدن او به دست جیمی ناتمام ماند. خب، رویای برن به یادمان می‌آورد که هنوز شیشه‌های زیادی از وایلدفایر در قدمگاه پادشاه وجود دارد که یک جرقه می‌تواند تمام شهر را به هوا بفرستد. چندتا تئوری درباره‌ی اینکه چه کسی این جرقه را می‌زند وجود دارد: آیا آتش اژدهایان دنی به انفجاری نابودگر بزرگی می‌انجامد یا سرسی برای نابودی گنجشک اعظم و دارودسته‌اش تمام قدمگاه پادشاه را خاکستر می‌کند؟ هرچه هست، ما می‌دانیم نمایی که برن از پیشروی آتش سبز دید، مربوط به گذشته نمی‌شود. بلکه اتفاقی که به احتمال زیاد در آینده می‌افتد. سوال این است که آیا می‌توان جلوی وقوع آن را گرفت؟

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/screen-shot-2016-05-31-at-1-54-34-pm-1.png

آیا آریا و ویف یک نفر هستند؟

در اپیزود اخیر سریال مشخص شد که باید به زودی انتظار یک نبرد جانانه‌ بین آریا و ویف را داشته باشیم. خب، عده‌ای از طرفداران این تئوری جالب را پیش کشیده‌اند که آریا و ویف در واقع یک نفر هستند. چگونه؟ برای اثبات این نظریه چندتا دلیل داریم؛ اول از همه، ما ویف را هرگز به تنهایی نمی‌بینیم. او یا در کنار آریا دیده می‌شود، یا در کنار جیگن هگار. دوم اینکه ما می‌دانیم ویف دختر یک ارباب وستروسی بوده که نامادری‌اش قصد کشتن او از طریق زهر را داشته و او این موضوع را فهمیده و فرار کرده و به مردان بی‌چهره پیوسته است. این داستان تاحدودی شبیه به اتفاقی است که برای آریا افتاده است: دختر لرد شمال که غریبه‌ها زندگی‌اش را از هم می‌پاشند و او را سرگردان می‌کنند. سوم اینکه ویف همیشه می‌داند آریا در حال چه کاری است و می‌تواند دروغ‌های او را حدس بزند. چهارم اینکه ویف از همان ابتدا علاقه‌ای به آریا نداشت. حضور او را نمی‌تواند تحمل کند. او را به خاطر نجیب‌زاده بودنش مسخره می‌کند و کلا به دنبال بهانه‌ای برای خلاص شدن از دستش می‌گردد.

تمام اینها به خاطر این است که ویف همان آریا است. آریا از زمانی که به مردان بی‌چهره پیوسته مبتلا به بیماری روانی اختلال دو شخصیتی شده است. یک لحظه فکرش را کنید: آریا هویت واقعی این دختر است. کسی که برای یاد گرفتن هنر کشتن به براووس آمده تا برای انتقام گرفتن از دشمنانش به وستروس برگردد. اما ویف دختری است که او قرار است به آن تبدیل شود. یک دختر بی‌نام و نشان و بی‌احساس. کاملا عاقلانه به نظر می‌رسد که این دو بخواهند یکدیگر را حذف می‌کند. با توجه به این تئوری، مارتین به مبارزه‌ی درونی آریا بین تبدیل شدن به هیچکس یا نگه داشتنِ هویت قبلی‌اش، جلوه‌ای تصویری داده است. بنابراین براساس این تئوری اگر در اپیزود بعد، آریا ویف را بکشد، جسم آریا از بین نمی‌رود، بلکه ذهن و تمام خصوصیات آریا از بین می‌رود و اختلال دو شخصیتی او به پایان می‌رسد و دوباره اگر ویف توسط آریا کشته شود، آریا شخصیت دوم ذهنش را از بین می‌برد. مثلا به سکانسی که ویف از جیگن هگار اجازه‌ی کشتنِ آریا را می‌گیرد نگاه کنید. در این سکانس این در واقع آریا است که از جیگن اجازه می‌گیرد تا برای همیشه شخصیت درونی‌اش را بکشد و به هیچکس تبدیل شود. می‌بینیم که جیگن نیز بعد از رفتن ریف لبخند می‌زند. او به عنوان استاد آریا از اینکه آریا به این مرحله از آموزش‌هایش رسیده، خوشحال است. همه‌ی ما می‌دانیم که ویف با دست خالی هم آریا را حریف است. این درحالی است که ما در اپیزود قبل خوشحال شدیم که آریا نیدل را برای بازگشت به وستروس برداشت. حالا فکرش را کنید چه شوکی به‌مان وارد می‌شود، اگر در اپیزود بعد آریا توسط ویف کشته شود. ما حداقل برای چند دقیقه میخکوب می‌شویم. تا اینکه ویف را می‌بینیم که به جیگن می‌گوید که کار آریا استارک را ساخته است. ویف صورتش را برمی‌دارد و مشخص می‌شود، او در تمام این مدت آریا بوده است. جیگن سوال تکراری‌اش را می‌پرسد: «این دختر چه کسی است؟» دختر این بار به راستی جواب می‌دهد: «هیچکس».

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/gotmp091015ep606-16441jpg-653449_765w.jpg

چرا هنوز کار گنجشک اعظم با سرسی تمام نشده؟

قبول دارید که «بازی تاج و تخت» غیرقابل‌پیش‌بینی است. خب، در همین رابطه شما را به اپیزود اخیر سریال و سکانسی ارجاع می‌دهم که سرسی به جیمی می‌گوید که نگران من نباش. من مانتین را به عنوان قهرمانم دارم. اگر با فرمول «بازی تاج و تخت» آشنا باشید، باید با شنیدن این جمله شاخک‌هایتان تکان بخورند. امکان ندارد شخصیتی در این سریال خیالش راحت باشد. مطمئنا اعتمادبه‌نفس بالای سرسی به ضررش تمام می‌شود. چرا؟ ببینید، الان گنجشک اعظم کنترل همه‌چیز و همه‌کس را در دست دارد. علاوه‌بر سرسی که کسی برای دستوراتش ارزشی قائل نیست، تامن، مارجری (سر این یکی شک داریم!) و لوراس مثل مومی در دستان گنجشک اعظم هستند. از سویی دیگر کوان، عموی سرسی را داریم که به نظر می‌رسد با تصمیم تامن مشکلی ندارد. اولنا تایرل هم که در حال حاضر کاری از دستش برنمی‌آید. در خلاصه‌ی داستانی اپیزود هفتم آمده است که :«گنجشک اعظم هدف دیگری را نشانه می‌گیرد». به نظرتان این هدف چه کسی می‌تواند باشد؟ درحال حاضر گرگور کلیگینِ زامبی تنها چیزی است که جلوی نابودی تمام‌عیار سرسی را گرفته است. بنابراین گنجشک اعظم فقط باید با استفاده از یکی از ترفندهایش کاری کند تا مانتین نتواند به جای قهرمان سرسی حاضر شود. بالاخره هم‌اکنون نشان نگهبانان پادشاه به ستاره‌ی هفت گوشه تغییر کرده، در حالی که نشان زامبی مانتین هنوز همان نشان قبلی است. این در حالی است که گنجشک اعظم می‌تواند مانیتن را حاصل یک «عمل شنیع» بخواند و کاری کند تا او اجازه‌ی شرکت در محاکمه به وسیله‌ی مبارزه را نداشته باشد. تا اینجا به نظر می‌رسد هدف بعدی گنجشک اعظم، زامبی مانتین است، اما یک گزینه جالب‌تر هم داریم. اگر یادتان باشد در تریلر فصل ششم سریال صحنه‌ای داشتیم که سرسی و مانتین در مقابل یاران مذهب قرار می‌گرفتند و سرسی «خشونت» را انتخاب می‌کرد. خب، با توجه به این صحنه به نظر می‌رسد هدف بعدی گنجشک اعظم نه مانتین، بلکه خالق او باشد: کایبرن. تنها وفادار سرسی در تمام قدمگاه پادشاه.

آیا تازه کار سرسی با گنجشک اعظم شروع شده؟

در نقد اپیزود پنجم گفته شد که مسلمان شدن ناگهانی مارجری توی ذوق می‌زند. چرا کسی که تا اپیزود قبل از بلایی که گنجشک اعظم سر برادرش آورده بود، عصبانی شده بود، یکدفعه به طرفداران او بپیوندد؟ شاید تمام اینها حیله‌ی بزرگی از سوی مارجری است تا سربزنگاه انتقامش را از گنجشک اعظم بگیرد. اما ممکن است سرسی هم در این حیله دست داشته باشد. طبق نظریه‌ی برخی طرفداران، سرسی و تامن در پشت صحنه نقشه کشیده‌اند تا آنجا که می‌توانند به دشمنشان نزدیک شده و آن موقع ضربه را وارد کنند. به صحنه‌ای که جیمی خبر انتقالش به ریورران را به سرسی می‌دهد نگاه کنید. اگرچه جیمی نگران اوست، اما سرسی مدام می‌گوید که مشکلی برایش پیش نمی‌آید و آرام به نظر می‌رسد و حتی جیمی را ترغیب می‌کند تا به ریورران رفته و ماموریتش را انجام دهد. در سوال قبلی گفتم که شاید این اعتمادبه‌نفس کورکورانه‌ای است که به ضرر او تمام می‌شود، اما شاید هم سرسی واقعا از برنامه‌ای که در پشت پرده ریخته است اطمینان دارد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/20160525ep606publicitystill11001460081jpg-d49404_765w.jpg

تقابل دوباره‌ی جیمی و بریین به چه می‌انجامد؟

منتظر یکی از جذاب‌ترین رویارویی‌های اخیر سریال باشید. قبل از پخش فصل ششم با توجه به تریلرها پیش‌بینی می‌کردیم که این دوستان قدیمی ممکن است در مقابل هم قرار بگیرند و این‌طوری که به نظر می‌رسد این اتفاق به زودی خواهد افتاد؛ جیمی و بریین دوباره در جبهه‌‌های مخالف جنگ قرار می‌گیرند. از طرفی بریین به عنوان مامور سانسا قصد جذب نیروهای بلک‌فیش و اضافه کردن آن به ارتش سانسا را دارد و از طرفی دیگر جیمی هم به عنوان مامور قدمگاه پادشاه برای بازگرداندنِ ریورران به فری‌ها به آنجا سفر می‌کند. آخرین باری که این دو در کنار هم بودند، جیمی سوگندی که به کتلین برای پیدا کردن بچه‌هایش خورده بود را به بریین منتقل کرد و شمشیر «نگهدارنده‌ی عهد» را به او داد. این موقعیت فوق‌العاده‌ی حساسی است که این دو شخصیت (مخصوصا جیمی) را در موقعیت تصمیم‌گیری دشواری قرار می‌دهد. آیا بریین هنوز به جیمی علاقه دارد؟ جیمی چطور؟ چون در حال حاضر تا آنجایی که ما می‌دانیم رابطه‌ی عاشقانه‌ی جیمی و سرسی به حالت اولش بازگشته است. این در حالی است که جیمی برای نشان دادن غرور و قدرت لنیستری به ریورران می‌آید. درست بعد از اینکه توسط تامن و گنجشک اعظم انگشت‌نمای خاص و عام شده بود. بنابراین او مطمئنا قصد دارد با موفقیت در این ماموریت کمی از غرور لگدمان شده‌اش را بازپس بگیرد و بریین هم طبق معمول نمی‌گذارد چیزی جلوی انجام سوگندی که خورده است را بگیرد. البته جیمی هم سوگند یاد کرده بود که بچه‌های کتلین را پیدا می‌کند و الان نمی‌تواند از لحاظ اخلاقی آسیبی به آنها بزند. بلک‌فیش از لنیسترها متنفر است و فری‌ها هم از سانسا و دارودسته‌ی استارکی‌اش. خب، تنها سوالی که در بحبوحه‌ی این آشوب روانی می‌ماند، این است که چه کسی عهدشکن خواهد بود؟

بانو استون‌هارت و والدر فری؟

اپیزود پنجم از بازگشت کاراکترهای زیادی خبر داد. از والدر فری خرفت که بعد از عروسی سرخ پول و ثروت خوبی به جیب زده گرفته تا بلک‌‌فیش، عموی کتلین، لایسا و ادمور تالی که بعد از جان سالم به در بردن از عروسی سرخ موفق شده ریورران را از فری‌ها پس بگیرد. ادمور تالی هم که برادر کوچک‌تر کتلین است و در واقع عروسی او بود که به کشتار استارک‌ها ختم شد. در این اپیزود متوجه می‌شویم که فری‌ها او را برای روز مبادا زنده نگه داشته بودند. حالا با بازپس‌گیری ریورران توسط بلک‌فیش، روز مبادا از راه رسیده و والدر فری می‌تواند از او به عنوان اهرم فشار استفاده کند.

اما بزرگ‌ترین سوالی که داریم، این است که حالا که داستان دارد وارد ریورران می‌شود، آیا خبری از بانو استون‌هارت هم می‌شود؟ این سوال به این دلیل به یکی از بحث‌های اصلی طرفداران تبدیل شد که در اپیزود پنجم به‌طور گذرایی از زبان والدر فری می‌شنویم که «برادران بدون پرچم» در حال اذیت کردن آنها هستند و از طرفی دیگر بریین هم که به عنوان مامور سانسا عازم ریورران است. ما می‌دانیم که در کتاب‌ها بانو استون‌هارت رهبر برادران بدون پرچم می‌شود و در ریورران با بریین برخورد می‌کند. اما زیاد خوشحال نباشید. چرا؟ خب، همین چند روز پیش مارتین در گردهمایی‌ای که با طرفدارانش داشت، در جواب سوالی گفت که بانو استون‌هارت از سریال حذف شده است. هرچند طبق معمول این باعث نشد تا طرفداران امیدشان را به‌طور کامل از دست بدهند. عده‌ای فکر می‌کنند شاید بانو استون‌هارت واقعی از سریال حذف شده باشد، اما شاید فرد دیگری بتواند با ظاهر او دست به انتقام‌ بزند. بله، شاید در آینده که آریا به یک آدمکش بی‌چهره تبدیل شد، او با سروظاهرِ مادرش قاتلان خانواده‌اش را زهر ترک کند!

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones-2.jpgf_-2.jpg

بنجن چه چیزی است؟

در اپیزود ششم با پیدا شدن سروکله‌ی بنجن استارک در قالب نجات‌دهنده‌ی برن و میرا از دست زامبی‌های شاه شب، دو اتفاق افتاد. اول از همه، ما با یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و موردانتظارترین کاراکترهای کل سریال که برای همیشه غیبش زده بود روبه‌رو شدیم. دوم اینکه کتاب‌‌خوان‌ها متوجه شدند که هویت شخصیت مرموز «کولدهندز» که در کتاب‌ها به گروه برن کمک می‌کند، چه کسی است. اما سوال‌هایی که با حضور بنجن پاسخ گرفتند، با چندتا سوال دیگر جایگزین شدند. بنجن استارک هم‌اکنون دقیقا چه چیزی است؟ در حال حاضر تنها توضیحی که داریم، این است که بنجن چیزی بین یک انسان و زامبی است. مرده‌ای که زنده شده، اما به جای اینکه کنترلش در دست شاه شب باشد، اراده‌ی خودش را از دست نداده است. تمام اینها از صدقه سری فرزندان جنگل است که با فرو کردنِ یک خنجر آبسیدین در قلب بنجن، جلوی تبدیل شدن او را گرفته‌اند. سوال بعدی این است که آبسیدین دقیقا چگونه کار می‌کند؟ ما می‌دانیم که فرزندان جنگل وایت‌واکرها را با فرو کردن آبسیدین در قلب یک انسان نخستین خلق کرده‌اند. همچنین با آبسیدین می‌توان وایت‌واکرها را کشت و حالا می‌دانیم که با استفاده از آبسیدین می‌توان جلوی زامبی‌شدن انسان‌ها را هم گرفت. قضیه چیه؟ در حال حاضر واقعا به یک راهنمای جدی آبسیدین نیاز داریم! این وسط، ما می‌دانیم که بنجن با کلاغ سه‌چشم ارتباط داشته است، اما چرا آنها ارتباط‌شان را از برن مخفی نگه داشته بودند؟ هرچه است، خوشبختانه در حال حاضر بنجن تنها کسی است که می‌تواند برن را درباره‌ی آینده‌ و جایگاهش در دنیا راهنمایی کند و بسیاری از جاهای خالی را پر کند.

دنی و اژدهایانش؟

صحنه‌ی دنریس در پایان‌بندی اپیزود اخیر سریال، از لحاظ داستان‌گویی یکی از بدترین حرکاتِ نویسندگان تا این جای فصل بود که شامل یک سخنرانی تکراری دیگر اما این‌بار از پشت دروگون می‌شد. اما فارغ از این موضوع، این صحنه دارای نکته‌ای است که شاید در میان انتقادات نادیده گرفته شده است. اینکه دنی بالاخره موفق به کنترل دروگون شده است. از زمانی که اژدهایان دنی به سه‌تا تین‌ایجرِ اعصاب‌خردکن و نافرمان تبدیل شدند، او دیگر توانایی کنترل آنها را از دست داد. آنها به انسان‌ها و گله‌های گوسفند حمله می‌کردند و حتی دنی هم هروقت در مقابل آنها قرار می‌گرفت، انتظار این را داشت که هرلحظه ممکن است خودش را در میان آرواره‌ی آنها پیدا کند. اما در سکانس پایانی اپیزود ششم می‌بینیم که دنی کنترل او را مثل یک اسب در دست دارد. اما خب، حتی اگر از این زاویه به این ماجرا نگاه کنیم، باز با مشکل روبه‌رو می‌شویم. مسئله این است که صحنه‌ی رام کردن دروگون به دست دنی، باید تبدیل به صحنه‌ی جسورانه‌ای می‌شد که در آن دنی هیولای وحشی‌اش را تحت فرمان خودش در می‌آورد. اما نویسندگان با حذف این صحنه‌ی مهم و پریدن ناگهانی به نتیجه کاری می‌کنند تا سخنرانی او در پشت اژدها حس‌و‌حال حماسی‌اش را کم داشته باشد. نمی‌دانم آیا این تصمیم به خاطر نداشتن بودجه برای نمایش طولانی‌تر دروگون گرفته شده بوده یا نه، اما هرچه است ظاهرا ما باید همین‌طوری قبول کنیم که دنی دارد کم‌کم قلق استفاده از اژدهایانش را یاد می‌گیرد.


تهیه شده در زومجی

[chanter]

پرسش و پاسخ قسمت ششم فصل ششم سریال Game of Thrones


http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/got606110515hsdsc01871jpg-6dac07_765w.jpg

اپیزود ششم این فصل «بازی تاج و تخت» اگرچه در حد دو-سه اپیزود اخیر بی‌نقص نبود، اما با دوری از مرگ‌های شوک‌آور که امضای همیشگی این سریال بوده است، جلوه‌ی آرام‌تری از سریال را به‌مان نشان داد و برای اتفاقات زیادی از جمله رویارویی آریا و ویف و جیمی و بریین زمینه‌چینی کرد و جنگ سردِ قدمگاه پادشاه را هم وارد مرحله‌ی دیگری کرد.

قضیه‌ی برن و پادشاه دیوانه به کجا رسید؟

حتی قبل از اینکه در اپیزود پنجم از توانایی برن در تغییر گذشته اطلاع پیدا کنیم، طرفداران حدس زده بودند که شاید دلیل دیوانه‌شدنِ اریس تارگرین، برن بوده است. او به گذشته سفر کرده و آن‌قدر توی گوش اریس پچ‌پچ کرده که او را روانی کرده است. این تئوری بعد از اتفاقی که برای هودور افتاد، قوت گرفت و حتی بعد از اپیزود اخیر که شامل نماهای سریعی از اریس و جمله‌ی پایانی مشهورش (همه‌شون رو بسوزونین) بود، جدی‌تر هم شد. حالا تقریبا مطمئنیم که احتمالا کار برن با اریس تمام نشده. پس سوال این است که آیا همان‌طور که انتظار داریم برن مسبب دیوانگی اریس است؟ چون ما می‌دانیم که این برن بود که ویلیس را تبدیل به کسی کرد که فقط یک هدف در زندگی داشت: نگه داشتن در. خب، با توجه به تکرار جمله‌ی «همه‌شون رو بسوزونین» در این اپیزود، شاید برن همان کسی باشد که این جمله را در دهانِ اریس انداخته باشد.

طبق معمول نمی‌توانیم این تئوری را با قدرت اثبات کنیم. چون از یک طرف به نظر نمی‌رسد مارتین قصد داشته باشد از پیچش‌های سفر در زمانی برای تمام نقطه‌‌های عطف داستانش استفاده کند. مخصوصا بعد از اینکه ما یک نمونه از آن را این اواخر داشتیم. این درحالی است که کسانی که کتاب‌ها را خوانده باشند، می‌دانند که اریس یک‌دفعه به سرش نزده بود، بلکه به مرور زمان عقلش را دست داده بود. این وسط، منظور از دیوانه به عنوان کسی نیست که باید هرچه سریع‌تر به تیمارستان منتقل شود. مسئله این است که اریس اگرچه از ستم‌گری‌هایش لذت می‌برده و کارهای دیوانه‌واری انجام می‌داده، اما در آن واحد قابلیت فکر کردن هم داشته است. حتی باریستان سلمی هم می‌گوید که جنونِ اریس در طول زمان مشخص شد و این‌طوری نبوده که یک روز صبح از خواب بیدار شود و شروع به گیر دادن به زمین و زمان کند.

خب، تا اینجا به نظر نمی‌رسد برن نقشی در سرنوشتِ پادشاه دیوانه داشته باشد. اما از سویی دیگر، طرفداران دلیل می‌آورند که این توضیح شاید درباره‌ی کتاب‌ها صدق کند، اما ممکن است در سریال با اتفاقات دیگری روبه‌رو شویم. مارتین در کتاب‌ها بارها به این موضوع اشاره می‌کند که مشکل روانی در خانواده‌ی تارگرین وجود داشته است و اخلاق و رفتار اریس را به‌طور مفصل توضیح داده است، اما سریال به اندازه‌ی کتاب‌ها این کار را نکرده است. شاید در کتاب مشخص شدن اینکه برن دلیل دیوانگی اریس بوده غیرمتقاعدکننده به نظر برسد، اما از آنجایی که ما در سریال چیز زیادی درباره‌ی اریس نمی‌دانیم، ممکن است سازندگان با هدف ساده‌سازی و مختصر کردن داستان، برن را دلیل دیوانگی او معرفی کنند که خب، فکر نمی‌کنم نتیجه‌ی قابل‌قبولی در پی داشته باشد.

ناگفته نماند که نمای دیگر که در رویاهای برن در اپیزود ششم خیلی اهمیت دارد، جایی است که پایرومنسرهای قدمگاه پادشاه را با شیشه‌های آتش سبز یا وایلدفایر می‌بینیم و در نمای دیگری آتش سبز را می‌بینیم که در حال پیشروی در راهروهای زیرزمینِ قلعه‌ی سرخ است. در زمانِ شورش رابرت، وقتی نیروهای رابرت قدمگاه پادشاه را محاصره کرده بودند، اریس دستور داد تا در سرتاسر شهر وایلدفایر جاسازی کنند تا در صورت ورود شورشی‌ها به داخل شهر همه‌جا را به هوا بفرستد. نقشه‌‌ی ترسناکی که با کشته شدن او به دست جیمی ناتمام ماند. خب، رویای برن به یادمان می‌آورد که هنوز شیشه‌های زیادی از وایلدفایر در قدمگاه پادشاه وجود دارد که یک جرقه می‌تواند تمام شهر را به هوا بفرستد. چندتا تئوری درباره‌ی اینکه چه کسی این جرقه را می‌زند وجود دارد: آیا آتش اژدهایان دنی به انفجاری نابودگر بزرگی می‌انجامد یا سرسی برای نابودی گنجشک اعظم و دارودسته‌اش تمام قدمگاه پادشاه را خاکستر می‌کند؟ هرچه هست، ما می‌دانیم نمایی که برن از پیشروی آتش سبز دید، مربوط به گذشته نمی‌شود. بلکه اتفاقی که به احتمال زیاد در آینده می‌افتد. سوال این است که آیا می‌توان جلوی وقوع آن را گرفت؟

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/screen-shot-2016-05-31-at-1-54-34-pm-1.png

آیا آریا و ویف یک نفر هستند؟

در اپیزود اخیر سریال مشخص شد که باید به زودی انتظار یک نبرد جانانه‌ بین آریا و ویف را داشته باشیم. خب، عده‌ای از طرفداران این تئوری جالب را پیش کشیده‌اند که آریا و ویف در واقع یک نفر هستند. چگونه؟ برای اثبات این نظریه چندتا دلیل داریم؛ اول از همه، ما ویف را هرگز به تنهایی نمی‌بینیم. او یا در کنار آریا دیده می‌شود، یا در کنار جیگن هگار. دوم اینکه ما می‌دانیم ویف دختر یک ارباب وستروسی بوده که نامادری‌اش قصد کشتن او از طریق زهر را داشته و او این موضوع را فهمیده و فرار کرده و به مردان بی‌چهره پیوسته است. این داستان تاحدودی شبیه به اتفاقی است که برای آریا افتاده است: دختر لرد شمال که غریبه‌ها زندگی‌اش را از هم می‌پاشند و او را سرگردان می‌کنند. سوم اینکه ویف همیشه می‌داند آریا در حال چه کاری است و می‌تواند دروغ‌های او را حدس بزند. چهارم اینکه ویف از همان ابتدا علاقه‌ای به آریا نداشت. حضور او را نمی‌تواند تحمل کند. او را به خاطر نجیب‌زاده بودنش مسخره می‌کند و کلا به دنبال بهانه‌ای برای خلاص شدن از دستش می‌گردد.

تمام اینها به خاطر این است که ویف همان آریا است. آریا از زمانی که به مردان بی‌چهره پیوسته مبتلا به بیماری روانی اختلال دو شخصیتی شده است. یک لحظه فکرش را کنید: آریا هویت واقعی این دختر است. کسی که برای یاد گرفتن هنر کشتن به براووس آمده تا برای انتقام گرفتن از دشمنانش به وستروس برگردد. اما ویف دختری است که او قرار است به آن تبدیل شود. یک دختر بی‌نام و نشان و بی‌احساس. کاملا عاقلانه به نظر می‌رسد که این دو بخواهند یکدیگر را حذف می‌کند. با توجه به این تئوری، مارتین به مبارزه‌ی درونی آریا بین تبدیل شدن به هیچکس یا نگه داشتنِ هویت قبلی‌اش، جلوه‌ای تصویری داده است. بنابراین براساس این تئوری اگر در اپیزود بعد، آریا ویف را بکشد، جسم آریا از بین نمی‌رود، بلکه ذهن و تمام خصوصیات آریا از بین می‌رود و اختلال دو شخصیتی او به پایان می‌رسد و دوباره اگر ویف توسط آریا کشته شود، آریا شخصیت دوم ذهنش را از بین می‌برد. مثلا به سکانسی که ویف از جیگن هگار اجازه‌ی کشتنِ آریا را می‌گیرد نگاه کنید. در این سکانس این در واقع آریا است که از جیگن اجازه می‌گیرد تا برای همیشه شخصیت درونی‌اش را بکشد و به هیچکس تبدیل شود. می‌بینیم که جیگن نیز بعد از رفتن ریف لبخند می‌زند. او به عنوان استاد آریا از اینکه آریا به این مرحله از آموزش‌هایش رسیده، خوشحال است. همه‌ی ما می‌دانیم که ویف با دست خالی هم آریا را حریف است. این درحالی است که ما در اپیزود قبل خوشحال شدیم که آریا نیدل را برای بازگشت به وستروس برداشت. حالا فکرش را کنید چه شوکی به‌مان وارد می‌شود، اگر در اپیزود بعد آریا توسط ویف کشته شود. ما حداقل برای چند دقیقه میخکوب می‌شویم. تا اینکه ویف را می‌بینیم که به جیگن می‌گوید که کار آریا استارک را ساخته است. ویف صورتش را برمی‌دارد و مشخص می‌شود، او در تمام این مدت آریا بوده است. جیگن سوال تکراری‌اش را می‌پرسد: «این دختر چه کسی است؟» دختر این بار به راستی جواب می‌دهد: «هیچکس».

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/gotmp091015ep606-16441jpg-653449_765w.jpg

چرا هنوز کار گنجشک اعظم با سرسی تمام نشده؟

قبول دارید که «بازی تاج و تخت» غیرقابل‌پیش‌بینی است. خب، در همین رابطه شما را به اپیزود اخیر سریال و سکانسی ارجاع می‌دهم که سرسی به جیمی می‌گوید که نگران من نباش. من مانتین را به عنوان قهرمانم دارم. اگر با فرمول «بازی تاج و تخت» آشنا باشید، باید با شنیدن این جمله شاخک‌هایتان تکان بخورند. امکان ندارد شخصیتی در این سریال خیالش راحت باشد. مطمئنا اعتمادبه‌نفس بالای سرسی به ضررش تمام می‌شود. چرا؟ ببینید، الان گنجشک اعظم کنترل همه‌چیز و همه‌کس را در دست دارد. علاوه‌بر سرسی که کسی برای دستوراتش ارزشی قائل نیست، تامن، مارجری (سر این یکی شک داریم!) و لوراس مثل مومی در دستان گنجشک اعظم هستند. از سویی دیگر کوان، عموی سرسی را داریم که به نظر می‌رسد با تصمیم تامن مشکلی ندارد. اولنا تایرل هم که در حال حاضر کاری از دستش برنمی‌آید. در خلاصه‌ی داستانی اپیزود هفتم آمده است که :«گنجشک اعظم هدف دیگری را نشانه می‌گیرد». به نظرتان این هدف چه کسی می‌تواند باشد؟ درحال حاضر گرگور کلیگینِ زامبی تنها چیزی است که جلوی نابودی تمام‌عیار سرسی را گرفته است. بنابراین گنجشک اعظم فقط باید با استفاده از یکی از ترفندهایش کاری کند تا مانتین نتواند به جای قهرمان سرسی حاضر شود. بالاخره هم‌اکنون نشان نگهبانان پادشاه به ستاره‌ی هفت گوشه تغییر کرده، در حالی که نشان زامبی مانتین هنوز همان نشان قبلی است. این در حالی است که گنجشک اعظم می‌تواند مانیتن را حاصل یک «عمل شنیع» بخواند و کاری کند تا او اجازه‌ی شرکت در محاکمه به وسیله‌ی مبارزه را نداشته باشد. تا اینجا به نظر می‌رسد هدف بعدی گنجشک اعظم، زامبی مانتین است، اما یک گزینه جالب‌تر هم داریم. اگر یادتان باشد در تریلر فصل ششم سریال صحنه‌ای داشتیم که سرسی و مانتین در مقابل یاران مذهب قرار می‌گرفتند و سرسی «خشونت» را انتخاب می‌کرد. خب، با توجه به این صحنه به نظر می‌رسد هدف بعدی گنجشک اعظم نه مانتین، بلکه خالق او باشد: کایبرن. تنها وفادار سرسی در تمام قدمگاه پادشاه.

آیا تازه کار سرسی با گنجشک اعظم شروع شده؟

در نقد اپیزود پنجم گفته شد که مسلمان شدن ناگهانی مارجری توی ذوق می‌زند. چرا کسی که تا اپیزود قبل از بلایی که گنجشک اعظم سر برادرش آورده بود، عصبانی شده بود، یکدفعه به طرفداران او بپیوندد؟ شاید تمام اینها حیله‌ی بزرگی از سوی مارجری است تا سربزنگاه انتقامش را از گنجشک اعظم بگیرد. اما ممکن است سرسی هم در این حیله دست داشته باشد. طبق نظریه‌ی برخی طرفداران، سرسی و تامن در پشت صحنه نقشه کشیده‌اند تا آنجا که می‌توانند به دشمنشان نزدیک شده و آن موقع ضربه را وارد کنند. به صحنه‌ای که جیمی خبر انتقالش به ریورران را به سرسی می‌دهد نگاه کنید. اگرچه جیمی نگران اوست، اما سرسی مدام می‌گوید که مشکلی برایش پیش نمی‌آید و آرام به نظر می‌رسد و حتی جیمی را ترغیب می‌کند تا به ریورران رفته و ماموریتش را انجام دهد. در سوال قبلی گفتم که شاید این اعتمادبه‌نفس کورکورانه‌ای است که به ضرر او تمام می‌شود، اما شاید هم سرسی واقعا از برنامه‌ای که در پشت پرده ریخته است اطمینان دارد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/20160525ep606publicitystill11001460081jpg-d49404_765w.jpg

تقابل دوباره‌ی جیمی و بریین به چه می‌انجامد؟

منتظر یکی از جذاب‌ترین رویارویی‌های اخیر سریال باشید. قبل از پخش فصل ششم با توجه به تریلرها پیش‌بینی می‌کردیم که این دوستان قدیمی ممکن است در مقابل هم قرار بگیرند و این‌طوری که به نظر می‌رسد این اتفاق به زودی خواهد افتاد؛ جیمی و بریین دوباره در جبهه‌‌های مخالف جنگ قرار می‌گیرند. از طرفی بریین به عنوان مامور سانسا قصد جذب نیروهای بلک‌فیش و اضافه کردن آن به ارتش سانسا را دارد و از طرفی دیگر جیمی هم به عنوان مامور قدمگاه پادشاه برای بازگرداندنِ ریورران به فری‌ها به آنجا سفر می‌کند. آخرین باری که این دو در کنار هم بودند، جیمی سوگندی که به کتلین برای پیدا کردن بچه‌هایش خورده بود را به بریین منتقل کرد و شمشیر «نگهدارنده‌ی عهد» را به او داد. این موقعیت فوق‌العاده‌ی حساسی است که این دو شخصیت (مخصوصا جیمی) را در موقعیت تصمیم‌گیری دشواری قرار می‌دهد. آیا بریین هنوز به جیمی علاقه دارد؟ جیمی چطور؟ چون در حال حاضر تا آنجایی که ما می‌دانیم رابطه‌ی عاشقانه‌ی جیمی و سرسی به حالت اولش بازگشته است. این در حالی است که جیمی برای نشان دادن غرور و قدرت لنیستری به ریورران می‌آید. درست بعد از اینکه توسط تامن و گنجشک اعظم انگشت‌نمای خاص و عام شده بود. بنابراین او مطمئنا قصد دارد با موفقیت در این ماموریت کمی از غرور لگدمان شده‌اش را بازپس بگیرد و بریین هم طبق معمول نمی‌گذارد چیزی جلوی انجام سوگندی که خورده است را بگیرد. البته جیمی هم سوگند یاد کرده بود که بچه‌های کتلین را پیدا می‌کند و الان نمی‌تواند از لحاظ اخلاقی آسیبی به آنها بزند. بلک‌فیش از لنیسترها متنفر است و فری‌ها هم از سانسا و دارودسته‌ی استارکی‌اش. خب، تنها سوالی که در بحبوحه‌ی این آشوب روانی می‌ماند، این است که چه کسی عهدشکن خواهد بود؟

بانو استون‌هارت و والدر فری؟

اپیزود پنجم از بازگشت کاراکترهای زیادی خبر داد. از والدر فری خرفت که بعد از عروسی سرخ پول و ثروت خوبی به جیب زده گرفته تا بلک‌‌فیش، عموی کتلین، لایسا و ادمور تالی که بعد از جان سالم به در بردن از عروسی سرخ موفق شده ریورران را از فری‌ها پس بگیرد. ادمور تالی هم که برادر کوچک‌تر کتلین است و در واقع عروسی او بود که به کشتار استارک‌ها ختم شد. در این اپیزود متوجه می‌شویم که فری‌ها او را برای روز مبادا زنده نگه داشته بودند. حالا با بازپس‌گیری ریورران توسط بلک‌فیش، روز مبادا از راه رسیده و والدر فری می‌تواند از او به عنوان اهرم فشار استفاده کند.

اما بزرگ‌ترین سوالی که داریم، این است که حالا که داستان دارد وارد ریورران می‌شود، آیا خبری از بانو استون‌هارت هم می‌شود؟ این سوال به این دلیل به یکی از بحث‌های اصلی طرفداران تبدیل شد که در اپیزود پنجم به‌طور گذرایی از زبان والدر فری می‌شنویم که «برادران بدون پرچم» در حال اذیت کردن آنها هستند و از طرفی دیگر بریین هم که به عنوان مامور سانسا عازم ریورران است. ما می‌دانیم که در کتاب‌ها بانو استون‌هارت رهبر برادران بدون پرچم می‌شود و در ریورران با بریین برخورد می‌کند. اما زیاد خوشحال نباشید. چرا؟ خب، همین چند روز پیش مارتین در گردهمایی‌ای که با طرفدارانش داشت، در جواب سوالی گفت که بانو استون‌هارت از سریال حذف شده است. هرچند طبق معمول این باعث نشد تا طرفداران امیدشان را به‌طور کامل از دست بدهند. عده‌ای فکر می‌کنند شاید بانو استون‌هارت واقعی از سریال حذف شده باشد، اما شاید فرد دیگری بتواند با ظاهر او دست به انتقام‌ بزند. بله، شاید در آینده که آریا به یک آدمکش بی‌چهره تبدیل شد، او با سروظاهرِ مادرش قاتلان خانواده‌اش را زهر ترک کند!

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/05/game-of-thrones-2.jpgf_-2.jpg

بنجن چه چیزی است؟

در اپیزود ششم با پیدا شدن سروکله‌ی بنجن استارک در قالب نجات‌دهنده‌ی برن و میرا از دست زامبی‌های شاه شب، دو اتفاق افتاد. اول از همه، ما با یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و موردانتظارترین کاراکترهای کل سریال که برای همیشه غیبش زده بود روبه‌رو شدیم. دوم اینکه کتاب‌‌خوان‌ها متوجه شدند که هویت شخصیت مرموز «کولدهندز» که در کتاب‌ها به گروه برن کمک می‌کند، چه کسی است. اما سوال‌هایی که با حضور بنجن پاسخ گرفتند، با چندتا سوال دیگر جایگزین شدند. بنجن استارک هم‌اکنون دقیقا چه چیزی است؟ در حال حاضر تنها توضیحی که داریم، این است که بنجن چیزی بین یک انسان و زامبی است. مرده‌ای که زنده شده، اما به جای اینکه کنترلش در دست شاه شب باشد، اراده‌ی خودش را از دست نداده است. تمام اینها از صدقه سری فرزندان جنگل است که با فرو کردنِ یک خنجر آبسیدین در قلب بنجن، جلوی تبدیل شدن او را گرفته‌اند. سوال بعدی این است که آبسیدین دقیقا چگونه کار می‌کند؟ ما می‌دانیم که فرزندان جنگل وایت‌واکرها را با فرو کردن آبسیدین در قلب یک انسان نخستین خلق کرده‌اند. همچنین با آبسیدین می‌توان وایت‌واکرها را کشت و حالا می‌دانیم که با استفاده از آبسیدین می‌توان جلوی زامبی‌شدن انسان‌ها را هم گرفت. قضیه چیه؟ در حال حاضر واقعا به یک راهنمای جدی آبسیدین نیاز داریم! این وسط، ما می‌دانیم که بنجن با کلاغ سه‌چشم ارتباط داشته است، اما چرا آنها ارتباط‌شان را از برن مخفی نگه داشته بودند؟ هرچه است، خوشبختانه در حال حاضر بنجن تنها کسی است که می‌تواند برن را درباره‌ی آینده‌ و جایگاهش در دنیا راهنمایی کند و بسیاری از جاهای خالی را پر کند.

دنی و اژدهایانش؟

صحنه‌ی دنریس در پایان‌بندی اپیزود اخیر سریال، از لحاظ داستان‌گویی یکی از بدترین حرکاتِ نویسندگان تا این جای فصل بود که شامل یک سخنرانی تکراری دیگر اما این‌بار از پشت دروگون می‌شد. اما فارغ از این موضوع، این صحنه دارای نکته‌ای است که شاید در میان انتقادات نادیده گرفته شده است. اینکه دنی بالاخره موفق به کنترل دروگون شده است. از زمانی که اژدهایان دنی به سه‌تا تین‌ایجرِ اعصاب‌خردکن و نافرمان تبدیل شدند، او دیگر توانایی کنترل آنها را از دست داد. آنها به انسان‌ها و گله‌های گوسفند حمله می‌کردند و حتی دنی هم هروقت در مقابل آنها قرار می‌گرفت، انتظار این را داشت که هرلحظه ممکن است خودش را در میان آرواره‌ی آنها پیدا کند. اما در سکانس پایانی اپیزود ششم می‌بینیم که دنی کنترل او را مثل یک اسب در دست دارد. اما خب، حتی اگر از این زاویه به این ماجرا نگاه کنیم، باز با مشکل روبه‌رو می‌شویم. مسئله این است که صحنه‌ی رام کردن دروگون به دست دنی، باید تبدیل به صحنه‌ی جسورانه‌ای می‌شد که در آن دنی هیولای وحشی‌اش را تحت فرمان خودش در می‌آورد. اما نویسندگان با حذف این صحنه‌ی مهم و پریدن ناگهانی به نتیجه کاری می‌کنند تا سخنرانی او در پشت اژدها حس‌و‌حال حماسی‌اش را کم داشته باشد. نمی‌دانم آیا این تصمیم به خاطر نداشتن بودجه برای نمایش طولانی‌تر دروگون گرفته شده بوده یا نه، اما هرچه است ظاهرا ما باید همین‌طوری قبول کنیم که دنی دارد کم‌کم قلق استفاده از اژدهایانش را یاد می‌گیرد.


تهیه شده در زومجی





بحث دراگون و دنریس فکر کنم قسمت 9 فصل 5 دنی وقتی نزدیک دراگون شد و اون سر دنی داد زد و دنی نترسید دراگون فهمید که مادرشون ازشون نمیترسه و مطیع دنی شد

[koresh92]

فکر کنم این اولین قسمتی از سریال بود که هیچ انسانی در زمان حال کشته نشد فقط چند تا والکر رو کشتن و صحنه مرگ شاه دیوانه هم برن دید

[mkarimifard77]

بعید میدونم ، به نظر من نظریه مبارزه هاند و مانتن قوی تره، تایرل یه مهره سوختس تو سریال .
یه چیزه دیگه اینبار در مورد گیلی و فرزندش .... ممکنه از فرزنده گیلی با توجه به جریاناتی که اونور دیوار دیدیم و همخونیش با آدرها ❤️ برای مبارزه با آدرها و نایت کینگ استفاده بشه مخصوصا اگر بحث جادوگری پیش بیاد، اونموقع عکس العمل سم جالبه و حتی ممکنه مقابل جان قرار بگیره :d


من متوجه نمی شم چرا بعضی دوستان هنوز نمی تونن بپذیرن که هوند (سگ شکاری) کشته شده ، آقا ما که صحنه مرگ هوند را بصورت شفاف و با آب و تاب کامل دیدیم دیگه چه شکی دارین درخصوص زنده بودن هوند. ضمن اینکه اگه قرار بود هرکس توی سریال کشته می شه ، بعدا دوباره زنده بشه که این سریال تبدیل به مضحکه می شه.
دوستان اگه دیدید که جان اسنو بعد از مرگ دوباره زنده شد بدلیل اونه که نقش حیاتی و مهمی توی سریال داره و به نوعی از طرف خداوند روشنایی برگزیده شده است. هوند قراره برگزیده کدام خدا باشه که دوباره زنده بشه ؟ ضمنا بعد از اون همه آدم کشی که انجام داده چطور می خواد نقش یک منجی را برای وستروس بازی کنه ؟ لطفا اگه دوستان دلیل منطقی دارند که هوند زنده بشه اون را بیان کنند وگرنه همینجور روی هوا از برگشتن و مبارزه کردن یه شخصیتی که مدتهاست کشته و از سریال حذف شده صحبت نکنید. این موضوع درخصوص دوستانی که منتظر برگشتن استنیس هستند هم صدق می کنه.

[KING STANNIS]

من متوجه نمی شم چرا بعضی دوستان هنوز نمی تونن بپذیرن که هوند (سگ شکاری) کشته شده ، آقا ما که صحنه مرگ هوند را بصورت شفاف و با آب و تاب کامل دیدیم دیگه چه شکی دارین درخصوص زنده بودن هوند. ضمن اینکه اگه قرار بود هرکس توی سریال کشته می شه ، بعدا دوباره زنده بشه که این سریال تبدیل به مضحکه می شه.
دوستان اگه دیدید که جان اسنو بعد از مرگ دوباره زنده شد بدلیل اونه که نقش حیاتی و مهمی توی سریال داره و به نوعی از طرف خداوند روشنایی برگزیده شده است. هوند قراره برگزیده کدام خدا باشه که دوباره زنده بشه ؟ ضمنا بعد از اون همه آدم کشی که انجام داده چطور می خواد نقش یک منجی را برای وستروس بازی کنه ؟ لطفا اگه دوستان دلیل منطقی دارند که هوند زنده بشه اون را بیان کنند وگرنه همینجور روی هوا از برگشتن و مبارزه کردن یه شخصیتی که مدتهاست کشته و از سریال حذف شده صحبت نکنید. این موضوع درخصوص دوستانی که منتظر برگشتن استنیس هستند هم صدق می کنه.

صحبت از استنیس شد منم حساس...
دوست عزیز هرشخصی با یک خط داستانی و شخصیت مورد علاقش در این سریال زندگی میکنه و بنده دلیلی نمیبینم که اگه خوشم نیومد به هر شکلی بی احترامی کنم و مسخره...درضمن بازگشت هاند اگه اشتب نکنم تایید شده...ولی روی صحبتم استنیس هست
اولا که در دنیای وستروس که پر از جادو و فانتزی و ...هست برگشتن ی شخصیت خیلی راحتر از اون چیزیه ک فکرشو کنی دوما جناب استنیس سکانس مرگشو ب قول شما کامل نشون نداد ک همین دلیل قوی هست بر بازگشتش...سوما استنیس کم کسی نیس که پادشاه بر حق بمیره مرگشو تو ی ثانیه خلاصه کنن اونم به دست ی شخصیت فرعی ک معلوم نیس از کجا اومده؟؟؟بعدشم خیلی شخصیتا ب مرز نابودی در سیزنهای مختلف سریال رسیدن اما دوباره خودشونو جم کردن از کجا معلوم ک استنیس مخفیانه با برین ب توافق نرسیده باشن سر اینکه مرگشو مخفی نگه داره تا الان با ارتشی قوی تر برگرده...
و هزاران دلیل دیگه ک فرصت نیس بنویسم...

[mkarimifard77]

صحبت از استنیس شد منم حساس...
دوست عزیز هرشخصی با یک خط داستانی و شخصیت مورد علاقش در این سریال زندگی میکنه و بنده دلیلی نمیبینم که اگه خوشم نیومد به هر شکلی بی احترامی کنم و مسخره...درضمن بازگشت هاند اگه اشتب نکنم تایید شده...ولی روی صحبتم استنیس هست
اولا که در دنیای وستروس که پر از جادو و فانتزی و ...هست برگشتن ی شخصیت خیلی راحتر از اون چیزیه ک فکرشو کنی دوما جناب استنیس سکانس مرگشو ب قول شما کامل نشون نداد ک همین دلیل قوی هست بر بازگشتش...سوما استنیس کم کسی نیس که پادشاه بر حق بمیره مرگشو تو ی ثانیه خلاصه کنن اونم به دست ی شخصیت فرعی ک معلوم نیس از کجا اومده؟؟؟بعدشم خیلی شخصیتا ب مرز نابودی در سیزنهای مختلف سریال رسیدن اما دوباره خودشونو جم کردن از کجا معلوم ک استنیس مخفیانه با برین ب توافق نرسیده باشن سر اینکه مرگشو مخفی نگه داره تا الان با ارتشی قوی تر برگرده...
و هزاران دلیل دیگه ک فرصت نیس بنویسم...

من هم بی احترامی نکردم ، فقط گفتم دلیل منطقی برای زنده شدن شخصیتی مثل هوند وجود نداره و ما هم مرگ قطعی اش را توی سریال دیدیم .
ضمنا درخصوص استنیس هم اونجوری که من توی آخرین اپیزود فصل قبل دیدم ، اون به آخر خط رسیده بود و خودش هم برای مردن آماده بود. دیدید که برین هم چند قسمت قبل در صحبت با سرداووس بر مرگ استنیس صحه گذاشت . طبیعتا شخصیتی مثل استنیس که همه نزدیکانش را از دست داده ، توی جنگ هم شکست خورده ، عملا به آخر خط داستانی اش رسیده بود ، کما اینکه دیدیم بانوی سرخپوش هم در آخر از اون روبرگرداند و استنیس را به سرنوشت محتومش یعنی مرگ واگذاشت. بنده دلیلی نمی بینم که استنیس دوباره در سریال زنده بشه هرچند که خودم هم به این شخصیت خیلی علاقه داشتم.
سریال و داستان بازی تخت و تاج درسته که در ژانر فانتزی طبقه بندی می شه ولی یک اصولی را از آغاز بنا کرده که بعید می دونم از اون عدول کنه ، یکی از این اصول هم مرگ و کشته شدن شخصیتهای اصلی داستانه که تا حالا دیدیم بغیر از جان اسنو هیچ کدام از شخصیتهای اصلی دوباره زنده نشده اند ولی داستان کماکان به راه خودش ادامه می ده. ضمن اینکه در نظر داشته باشید که داستان داره به فصول نهایی اش می رسه و اگه قرار باشه شخصیتهای مرده دوباره برگردند این داستان بی پایان خواهد بود . طبیعیه که اگه قرار باشه استنیس برگرده پس چه دلیلی داره که رنلی باراتیون و راب استارک و ند استارک و غیره برنگردن ؟ تنها دلیل اینه که منطق داستان حکم نمی کنه شخصیتهایی که به انتهای مسیرشان رسیده اند دوباره یک جایی از داستان سربلند کنند.

["Ross Geller"]

من متوجه نمی شم چرا بعضی دوستان هنوز نمی تونن بپذیرن که هوند (سگ شکاری) کشته شده ، آقا ما که صحنه مرگ هوند را بصورت شفاف و با آب و تاب کامل دیدیم دیگه چه شکی دارین درخصوص زنده بودن هوند. ضمن اینکه اگه قرار بود هرکس توی سریال کشته می شه ، بعدا دوباره زنده بشه که این سریال تبدیل به مضحکه می شه.
دوستان اگه دیدید که جان اسنو بعد از مرگ دوباره زنده شد بدلیل اونه که نقش حیاتی و مهمی توی سریال داره و به نوعی از طرف خداوند روشنایی برگزیده شده است. هوند قراره برگزیده کدام خدا باشه که دوباره زنده بشه ؟ ضمنا بعد از اون همه آدم کشی که انجام داده چطور می خواد نقش یک منجی را برای وستروس بازی کنه ؟ لطفا اگه دوستان دلیل منطقی دارند که هوند زنده بشه اون را بیان کنند وگرنه همینجور روی هوا از برگشتن و مبارزه کردن یه شخصیتی که مدتهاست کشته و از سریال حذف شده صحبت نکنید. این موضوع درخصوص دوستانی که منتظر برگشتن استنیس هستند هم صدق می کنه.
میشه بپرسم صحنه مرگ هاوند رو کجا نشون داده ؟!
دیالوگ هاوند توی اپیزود 10 فصل 4 :
آریا : میمیری ؟
هاوند : اگه یه میستر پشت این تپه ها نباشه آره .
حالا شما از کجا میدونی بعد از رفتن آریا کسی هاوند رو پیدا نکرده و بهش کمک نکرده باشه ؟!

[mkarimifard77]

میشه بپرسم صحنه مرگ هاوند رو کجا نشون داده ؟!
دیالوگ هاوند توی اپیزود 10 فصل 4 :
آریا : میمیری ؟
هاوند : اگه یه میستر پشت این تپه ها نباشه آره .
حالا شما از کجا میدونی بعد از رفتن آریا کسی هاوند رو پیدا نکرده و بهش کمک نکرده باشه ؟!

ای آقا اگه قرار باشه که همه صحنه ها را هلو بیا برو تو گلو بسازن که دیگه فیلمش به درد نمی خوره . به هرحال کارگردان بعضی صحنه ها را هم به قوه تخیل تماشاگر حواله می ده و این هم جزو اصول کارگردانی و فیلمنامه نویسی است ضمن اینکه با نشان ندادن تمام جزییات قدرت تاثیرگذاری برخی سکانسها در هر فیلم و سریالی بالاتر می ره .
اگه قرار باشه هر اتفاقی را به صرف آنکه کارگردان با تمام جزییات به ما نشان نداده ِ بهش شک کنیم بنابراین می تونیم بگیم که هودور هم نمرده و شاید زنده باشه > اون چهار نفری هم که به جان اسنو چاقو زدن چون آتیش زدنشونو ندیدیم ممکنه زنده باشن و....
اینجوری که نمی شه فیلم ساخت

[Yellow King]

ای آقا اگه قرار باشه که همه صحنه ها را هلو بیا برو تو گلو بسازن که دیگه فیلمش به درد نمی خوره . به هرحال کارگردان بعضی صحنه ها را هم به قوه تخیل تماشاگر حواله می ده و این هم جزو اصول کارگردانی و فیلمنامه نویسی است ضمن اینکه با نشان ندادن تمام جزییات قدرت تاثیرگذاری برخی سکانسها در هر فیلم و سریالی بالاتر می ره .
اگه قرار باشه هر اتفاقی را به صرف آنکه کارگردان با تمام جزییات به ما نشان نداده ِ بهش شک کنیم بنابراین می تونیم بگیم که هودور هم نمرده و شاید زنده باشه > اون چهار نفری هم که به جان اسنو چاقو زدن چون آتیش زدنشونو ندیدیم ممکنه زنده باشن و....
اینجوری که نمی شه فیلم ساخت
فکر میکنم (البته فکر که نه، یقین دارم) یه فرق خیلی بزرگی باشه بین مثال هایی که زدین و صحنه ی زخمی شدن هاوند! :|

[afshin vatan]

اگه میشه یکی از دوستان توضیح بدن چطوری برن در گذشته تاثیر میزاره و در مورد قضیه هودور اصلا برن کاری نکرد!

[hamidreza272]

همون صحنه برج شادی ک داد زد ند برگشت
اگه میشه یکی از دوستان توضیح بدن چطوری برن در گذشته تاثیر میزاره و در مورد قضیه هودور اصلا برن کاری نکرد!

[farzinawsome12]

صحبت از استنیس شد منم حساس...
دوست عزیز هرشخصی با یک خط داستانی و شخصیت مورد علاقش در این سریال زندگی میکنه و بنده دلیلی نمیبینم که اگه خوشم نیومد به هر شکلی بی احترامی کنم و مسخره...درضمن بازگشت هاند اگه اشتب نکنم تایید شده...ولی روی صحبتم استنیس هست
اولا که در دنیای وستروس که پر از جادو و فانتزی و ...هست برگشتن ی شخصیت خیلی راحتر از اون چیزیه ک فکرشو کنی دوما جناب استنیس سکانس مرگشو ب قول شما کامل نشون نداد ک همین دلیل قوی هست بر بازگشتش...سوما استنیس کم کسی نیس که پادشاه بر حق بمیره مرگشو تو ی ثانیه خلاصه کنن اونم به دست ی شخصیت فرعی ک معلوم نیس از کجا اومده؟؟؟بعدشم خیلی شخصیتا ب مرز نابودی در سیزنهای مختلف سریال رسیدن اما دوباره خودشونو جم کردن از کجا معلوم ک استنیس مخفیانه با برین ب توافق نرسیده باشن سر اینکه مرگشو مخفی نگه داره تا الان با ارتشی قوی تر برگرده...
و هزاران دلیل دیگه ک فرصت نیس بنویسم...
با این که دلیلی برای زنده موندن استنیس نمیبینم توی سریال(لااقل تا اینجای کار)،ولی این تاکید برین از تارث به کشتن استنیس و تکرارش،شاید یک دلیلی داشته باشه...
در کل استنیس شخصیت دوست داشتنی بود که به نظرم نباید حداقل اونطوری حذف میشد

[shahin9191]

راجبه استنیس صحبت زیاد میشه و من خودم استنیس رو جز 5 کاراکتر مورد علاقم میدونم حتی همین الان که مرده. اما چرا نظر من اینه که مرده؟ کسی یه خط داستانی معقول میتونه فرض کنه برای استنیس؟ خانوادش رو کشت با کاراش.از زن مو قرمز خیانت دید.ارتشش کشته شدن یا فرار کردن.به بانک براووس تا خرخره واسه پول خرید ارتشش بدهکاره.توی شمال هیچدوستی نداره و ضخمیه. حالا همه این حرفا به کنار...روس بولتون میگه به اون سربازی که استنیس رو کشت جایزه بدین که رمزی میگه دقیقا نمیدونیم کی کشته و کسی هم نیومده ادعایی کنه. دوم اینکه بریین از تارت ادم کینه شتری هست و شدیدا به عهدش وفادار.کل سریال دنبال استنیس میگشت که انتقام بگیره حالا یدفعه مثل فیلم هندی بیاد بگه استنیس رو نمیکشم شاید به راه راست هدایت بشه؟!!! بازم میگم من استنیس /جان اسنو /راب استارک /ند استارک /و تیریون از شخصیت های مورد علاقم بودن و هستن و از دیدن دوبارشون خوشحال میشم اما همون قدر که مطمعنم راب مرده مطمعنم استنیس هم مرده

[afshin vatan]

همون صحنه برج شادی ک داد زد ند برگشت

منظور من صحنه هودور بود که پیغام در را نگهدار بهش داده میشه و خیلی ها اعتقاد دارند کار برن بوده در صورتی که کار کلاغ سه چشم بود و تازه خیلی ها میگن دیوونگی شاه دیوانه هم تقصیر برن در صورتی که این فقط ورود اطلاعات از گذشته و اینده به برن هست و کلا با این موضوع مشکل دارم و اگر برن دارای چنین قدرتی بود کلاغ سه چشم بهش می گفت

[saeed0c]

من به شخصه اعتقاد دارم هاوند زنده باشه.
اون پسره هم که hodor رو به این روز درآورد دراگون ها رو کنترول میکنه والکر ها رو میکشن.

[ali_74]

عالی بود این اپیزود

[MDZaRa]

استنیس کم کسی نیس که پادشاه بر حق بمیره مرگشو تو ی ثانیه خلاصه کنن اونم به دست ی شخصیت فرعی ک معلوم نیس از کجا اومده؟؟؟

جالبه من تا همین اوایل فصل ششم(چون جدیداْ با این فروم آشنا شدم!) فکر نمی کردم کسی امیدوار به بازگشت استنیس باشه! یعنی اینقدر از مرگش مطمئن بودم مخصوصاْ به نظرم چنین مرگ سزاوارانه ای حتی بیشتر از حقش بود که سازندگان این لطف رو در حقش کردن.. (حماقت هاش خیلی رو اعصاب بود مخصوصاْ شریین بیچاره)


از کجا معلوم ک استنیس مخفیانه با برین ب توافق نرسیده باشن سر اینکه مرگشو مخفی نگه داره تا الان با ارتشی قوی تر برگرده...

توافق مخفیانه با بریین! اصلاْ تصورشم محاله چرا؟ چون اگه بخوایم فقط با یه کلمه بریین تارث رو توصیف کنیم اون یه کلمه "شرافته" حالا جنگجوی شریفی مثل بریین بیاد با قاتل رنلی توافق کنه! رنلی که برای بریین هم لرد بود هم لاور (نه خیلی دیپ البته!)

به شخصه امیدوارم اون کسی که برمیگرده هاند باشه تا استنیس
خط داستانی هاند میتونه بهتر از استنیس باشه

[HMNN]

منظور من صحنه هودور بود که پیغام در را نگهدار بهش داده میشه و خیلی ها اعتقاد دارند کار برن بوده در صورتی که کار کلاغ سه چشم بود و تازه خیلی ها میگن دیوونگی شاه دیوانه هم تقصیر برن در صورتی که این فقط ورود اطلاعات از گذشته و اینده به برن هست و کلا با این موضوع مشکل دارم و اگر برن دارای چنین قدرتی بود کلاغ سه چشم بهش می گفت

گذشته رو نمی شه تغییر داد
بعضی از اتقاقاتی که افتادن تا حالا به خاطر دخالت برن بوده.
ولی هر چیزی تا الان اتفاق افتاده دیگه نمی تونه تغییر کنه.
ما خودمون ديديم صحنه هودور رو. هیچ مشکلی نداشت. برن بهش وارگ کرد نه کلاغ سه چشم.
کلاغ سه چشم می دونست که این اتفاق باید بیوفته برای همین برن رو برد در گذشته هودور.
برن هم وارگش کرد که همه چیز همانطوری که همیشه قرار بود پیش بره پیش بره ( هودور اینطوری بشه).
این مسئله خیلی پیچیدست
با فکر کردن به این جملات می شه متوجه شد تا حدی :
" برن توانایی اثر گذاشتن در گذشته رو داره. برن باعث شده بعضی از اتفاق ها بیوفتن (هودور مثلاً) . ولی برن نمی تونه اتفاق هایی که قبلاً اتفاق افتادن رو تغییر بده. اگه می تونست تغییر بده تغییر پیدا کرده بودن الان و نیازی به تغییر دادنشون نبود "

[om3ga]

من ولی بازم فک میکنم یه چیزی تو مایه های "اینسپشن" شده اتفاق برن ( تاپیک قسمت قبلی گفتم البته)
رفت گذشته یه چیزی در ذهن هودور کاشت تا در آینده ازش استفاده کنه
شاید قضیه هایی هم که به برن ربط میدن اینجوری باشه

[afshin vatan]

گذشته رو نمی شه تغییر داد
بعضی از اتقاقاتی که افتادن تا حالا به خاطر دخالت برن بوده.
ولی هر چیزی تا الان اتفاق افتاده دیگه نمی تونه تغییر کنه.
ما خودمون ديديم صحنه هودور رو. هیچ مشکلی نداشت. برن بهش وارگ کرد نه کلاغ سه چشم.
کلاغ سه چشم می دونست که این اتفاق باید بیوفته برای همین برن رو برد در گذشته هودور.
برن هم وارگش کرد که همه چیز همانطوری که همیشه قرار بود پیش بره پیش بره ( هودور اینطوری بشه).
این مسئله خیلی پیچیدست
با فکر کردن به این جملات می شه متوجه شد تا حدی :
" برن توانایی اثر گذاشتن در گذشته رو داره. برن باعث شده بعضی از اتفاق ها بیوفتن (هودور مثلاً) . ولی برن نمی تونه اتفاق هایی که قبلاً اتفاق افتادن رو تغییر بده. اگه می تونست تغییر بده تغییر پیدا کرده بودن الان و نیازی به تغییر دادنشون نبود "

زمانی که برن هودور بزرگ وارگ میکنه با زمانی که هودور جوان از حال میره و جمله hold the door میگه یکی نیست اگر دلیل این ماموریت هودور وارگ کردن برن هست چرا صحنه وارگ شدن هودور کوچک با هودور بزرگ یکی نیست اگه یکی از دوستان دلیلی برای این بیاره عالی میشه

[saeed0c]

دوستان دقیقا چه ساعتی لینک دانلودش میاد؟

[hasssan]

دوستان دقیقا چه ساعتی لینک دانلودش میاد؟

فکر کنم تو این سایت زود تر از همه جا میاد که میشه آنلاین دید(حدود ساعت شش و نیم، معمولا با کیفیت پایین، کیفیت بالاتر رو دوستانمون تو انجمن به محض انشار میذارن):

http://thewatchseries.to/

در مورد هودور هم، در جواب دوستانی که میگن برن به گذشته میره و وارگ میکنه تو جلد شخصیت ها و آینده رو تغییر میده و ... یه جایی خوندم فقط میشه به حیون ها و انسانهای عقب مونده ذهنی وارگ کرد.
البته نمیدونم این نکته تو کتاب ذکر شده یا نظریه بیننده ها بوده

[saeed0c]

دیدی گفتم **** زندست :))))))))))) زیر ده لایک بخوره ناراحت میشم jk




ویرایش مدیریت: اسم کارکتر حذف شد

[pooya]

دیدی گفتم ***** زندست :))))))))))) زیر ده لایک بخوره ناراحت میشم jk


دوست عزیز اینجا کجاست ؟ اینجا جای مطرح کردن این حرفه ؟ اینجا مال قسمت ششه ، یعنی هر اتفاقی تو این قسمت یا به طور کلی از اول سریال تا پایان قسمت ششم افتاده هست.


درک این موضوع و استفاده صحیح از تاپیک اینقدر سخته ؟ در وهله اول لطفا به خودتون اخترام بگذارید و مطالب آینده و اسپویلر رو نگید و در وهله دوم و بسیار مهمتر از شما اینجا فرومه یک محیط اجتماعی بقیه حق دارند استفاده کنند و نظر ها رو بخونند و نظرشون رو ببند بدون ترس از اینکه کسی مطالب رو اسپویل کنه یا انتها داستان رو الان بگه ، متاسفانه بخاطر رفتاری از این دست جمع کثیری از این حق محروم میشن و نکته مهمتر حرکت شما به هیچ عنوان برای من قابل درک نیست ، مثلا که چی ؟ خیلی هنر کردید سریال رو چند ساعت زودتر دیدیدید و زودتر تو بحث قسمت قبلی سریال گفتید ؟ و حتی هیجان سوپرایز شدن هم از بقیه گرفتید ؟ اگه واقعا این تفکرو هنر میدونید بنده الان به یه سرچ ساده تو نت انتها قسمت هشت هم میدونم بفهمم چی میشه بیام اینجا بگم ؟

پ.ن: دوستان عزیز اگه میخواید سریال بهتون بچسبه تو سایت ها خارجی هم زیاد نرید، مخصوصا فن مید ها چون یهو اسپویل میکنن مزه سریال براتون از بین میره ، خود تون هم دیگه میدونید گات اوج قسمت هاش 8 و 9 هست .


نکته مهم: از این به بعد کسی اسپویل کنه ، یالا جلو جلو چیزی رو تو تاپیک نامربوط بگه تا پایان پخش سریال یعنی دوسه هفته دیگه بن میشه و اخرین اخطار بود، این حداقل کاری هست که ما میتونیم برای دوست داران و طرفداران واقعی انجام بدیم و به احترام اون ها انجام میدیم.