PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود هفتم



mr67
06-06-2016, 11:13 AM
http://picoup.ir/images/22446697650575959734.jpg

Season 6, Episode 7, The Broken Man
فصل ششم, قسمت هفتم, مرد شکسته شده

http://tvworld.info/images/smilies/2015/source/IMDb6.png (http://www.imdb.com/title/tt4283060/?ref_=tt_ep_nx)

خلاصه داستان اين قسمت : اسپرو اعظم به دنبال هدف دیگری است. جیمی با یک قهرمان روبرو می‌شود. آریا نقشه‌ای می‌کشد. به شمال یادآوری می‌شود.

http://tvworld.info/images/smilies/2015/downloadtopic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46523&goto=newpost) http://tvworld.info/images/smilies/2015/sub-topic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46543&goto=newpost)
ویرایش مدیریت:
لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی

тнor
06-06-2016, 11:31 AM
والا نمیدونم راجب این قسمت خوشحال باشم بی تفاوت باشم ناراحت باشم
هاوند برگشت تو سریال برگشتش عالی بود اما احساس میکنم تو یه جای از سریال افتاده که نمیتونه تاثیر قشنگیتو روند داستان داشته باشه مگه اینکه به واسطه هاند لیدی استون هارت رو بیارن تو سریال وگرنه تا اونجا که دیدیم وسطه یه بیابون که به های اسپرو هم مثل اینکه رابطه ای نداره پس بعید میدونم تو این فصل به کینگزلندیک برگرده.
اریا که الان تو یکی بدترین شرایط موجود تو سریال قرار گرفت دختره عقده ای اخر زهرش رو ریخت:Smiley104:
:Smiley14:خدایش دل ادم برای تیون میسوزه
اما فکر کنم یه جورای اریا با تیون هم سفر میشه یعنی اگه قرار نبود به اریا ربط پیدا کنن چرا تو صحنه مربوط به اریا به گریجوری ها اشاره شد
اما انگار به شمال درست حسابی یاد اوری نشد نصف اون چیزی که انتظار داشتم به ندای استارک ها جواب دادن ترسو ها حالا به تعداد نیرو کاری ندارم ولی انتظار داشتم یه چندتا پرچم
دیگه هم بیاد زیر پرچم گرگ ها اینجوری هم که معلومه ارتش جان اگه به یه کولاک بخوره دیگه نیازی نیست مثل ارتش استنیس رمزی یکه اری بکنه از هم به پاشن چون همینجوریش هم با همدیگه مشکل دارن
اون نامه سانسا هم بدجور مشکوک میزد
اوندختر کوچلو هم خیلی دوست داشتنی بود و واقعا جربزه اش بیشتر از تامن هست از طرز حرف زندش میبارید که ملکه خوبی میشه امیدوارم از زمستان جون سالم به در ببره
امتیازی هم مثل اینکه نمیتونم به این قسمت بدن هنوز موندم که خوشم اومد از این قسمت یا نه

Sir Nikk
06-06-2016, 11:48 AM
قسمت خوبی بود.
دو تا از کاراکترهای دوست داشتنی سریال برگشتن
اول ورود سندور کلگان رو به تمام دوست دارانش تبریک می گم( از جمله خودم)
و بعد از اون حضور دوباره بران برام خیلی خوب بود
در کل نمی دونم چی بگم
جان تونست وحشی ها رو با خودش متحد کنه، سر داووس مورمانت ها رو آورد و سانسا به بیلیش نامه نوشت
تیون و خواهرش خیلی خوب بودن
یارا مردی واسه خودش خیلی باهاش حال می کنم
و آریا عزیز هم بدجوری رکب خورد و فکر می کنم همسفر تیون و یارا بشه
کینگز لندینگ خیلی خوب بود
مارجری نشون داد از هوش بسیار بالایی برخورداره و منم داره ازش خوشم میاد
بلک فیش بدجور جیمی رو قهوه ای کرد، ههههه

chanter
06-06-2016, 11:52 AM
بعد از اپیزود 5 تقریبا داره اروم میشه سریال تا دو قسمت پایانی .

اول فکر کردم ماجری واقعا عقلشو از دست داده اما خوب بود خیلی خوب بود پیامش به مادربزرگش

تیون اینا چرا میخوان برن پیش دنیریس بابا میومدین پیش جان دیگه اه مرسی.:)

از دنیریس خبری نبود این قسمت.

اریا خوب بود خیلی خوشمان امد قسمت بعد اتفاقای خوبی میفته به نظرم.

سرسی هم تنهایی نمیدونم چیکار میکنه منتظرم اون قسمتم بگه من خشونتو انتخاب میکنم

سر جیمی.....

اوایل ازش خوشم نمیومد اما از وقتی با برین تو حمام اون حرفا رو زد ازش خوشم اومده این قسمتم گفت ادمیور رو ببرن حموم یاد خودش افتاد احتمالا.

سانسا سانسا چرا به بیلیش نامه نوشتی نباید به اون اعتماد کرد خیلی.

پرومو 8 جالب بود


در اخر : شمال فراموش نمیکنه...
8/10

klax0n
06-06-2016, 12:03 PM
قسمت هفتم:
چیزی به پایان فصل و سریال نمونده و خوشحالم که سازندگان محترم یه قسمت دیگه رو هم به ... دادن و به جای پرداختن به موضوع اصلی همش توی حاشیه چرخیدن
دست خوش
سپاس گذارم برای یه دقیقه نشون دادن آریا و دو سه دقیقه مادربزرگ تایرل ...
درسته سریال نیاز به زمینه سازی داره ولی چقدر؟؟ چه زمینه‌ای؟ زمینه‌ای که تازه از صفر شروع میشه؟ فصل شش قسمت هفت؟
۶/۱۰

KEVIN GARVEY
06-06-2016, 12:13 PM
همه چیزهایی که من میخواستم بگم تو پستهای بالا بهش اشاره شد.
ولی یه حدسی افتاده بهم که با دیدن پرومو قسمت بعد احساس میکنم کاسه عمر سرسی پر شده و یکی دیگه از کاراکتر های محبوبم رو باید به ندیدنش عادت کنم. کاراهایی داره میکنه که بد جوری هوای مردن داره. حالا با روبرو شدن جیمی با بران و عشق دوطرفه اونها مرگ سرسی دوراز انتظار نیست.
دیالوگ بین بلک فیش و جیمی صحنه ای که بلک فیش بهش گفت کینگ اسلییر خیلی بهم چسبید.
تو یه جا خوندم امکان اینکه اریا و اون دختره در اصل یه نفر باشن و اون دختره تصورات اریا هستش بی ربط هم نیست. یه مقدار فکر کنید در رابطه اش.

chanter
06-06-2016, 12:36 PM
این فصل حضور تیریون خیلی کمه اصلا رو اعصابه. خیلی خوب شخصیت پردازی شد اما الان رفته تو حاشیه.

raymond
06-06-2016, 12:39 PM
سلام دوستان قسمت جالبی بود. به شخصه فکر میکردم خاندان های شمال به استارک ها بیشتر وفادار باشن ولی دیدیم خیلی هاشون فقط یک سری ترسو هستن.
اریا رو هم که زد ترکوند اون دختر عقده ای البته فکر نمیکنم اینجوری بخواد بمیره و احتمال زیاد جون سالم درمی بره ولی نمیدونم چجوری.
باز هم حماقت سانسا. معلوم بود نامه رو برای بیلیش مینوشت فقط امیدوارم گند نزنه به همه چی.از برن هم که خبری نبود این قسمت . گریجوی ها هم که دارن میرن سمت دنریس اگر میرفتن سمت جان خوش حال تر میشدم ولی خب بالاخره یکی باید دنریس رو بیاره این طرف با توجه به سرعتی که سریال گرفته.
تنها چیزی که یکم ازش میترسم سرنوشت جان هستش که امیدوارم با حماقت های سانسا باز شاهد یک مرگ دیگه نباشیم گرچه هر چی فکر میکنم الکی جان رو زنده نکردن که بیاد یک ارتش برداره شکست بخوره و بمیره دوباره.:Smiley19::Smiley19:
صحنه بلک فیش و جیمی هم عالی بود . برین هم که داره میره اونجا باید دید ملاقاتش با جیمی رو.

Atiyana
06-06-2016, 12:49 PM
این قسمت تنش خاصی نداشت ... همش منتظر یه اتفاق فوق العاده بودم که رخ نداد
این قسمت هم یجورایی همش تو حاشیه سیر میکنه معلوم نیست جمع بندیش چی میشه

srshtvworld
06-06-2016, 01:05 PM
به نظر من که اپیزود خوبی بود و مواد اولیه ی سه اپیزود نهایی کاملا آماده شد

nemsis
06-06-2016, 01:18 PM
سلام

اپیزود خوبی بود همین که جان اسنوش زیاد بود خوب بود.:Smiley36:

و سرسی سرسی یعنی رسما داره میره تو دهان مبارک شیر. یکجوری شده کلا. اون سرسی ای مه فصل اول بود مثل موش شده . با اینکه ازش متنفر بودم ولی واقعا اینجوری مردنش رو اعصابه. دلم میخواهد دقیقه نود یک نقشه ای از آستینش بکشد بیرون.

و این مادربزرگ تایرل ها. واییی چقدر خوبه این بشر کاش نره. اونجا که داشت با اون راهبه هه حرف میزدها عالی بود.:Smiley14:

و مارجری. خیلی خوب بود. به نظرم با انجام ندادن این به اصطلاح وظایف همسری میخواهد یکجورایی تامن را بدبین کند به هفت.

جیمی بازم دلم سوخت اگر بشه جیمی بیاد این طرف طرف جان یکی از غیر محتمل ترین اتحادهای سریال اتفاق میفتد. اونم به واسطه چیزی به اسم شرف که همه فکر میکنند جیمی اصلا ندارد.

و چرا این گریجوری های خنگ دارن میرن سمت دنریس؟ اهههه :Smiley104:یک کم از سرنوشت تریون که رفت تو حاشیه عبرت بگیرن.

ادامه داستان آریا هم که افتاد قسمت بعد و اینکه با این اوصافی که این دختر رو اعصابه آریا را کشت به نظرم این تئوری که هر دوتاشون یک نفر هستن رد میشه.

shahin9191
06-06-2016, 01:23 PM
من خودمو در حدی نمیبینم که بخام ایراد بگیرم به این سریال.اما ترجیح میدادم اون اتفاقات هاوند و اون روستا رو تو 5 مین خلاصه میکرد میرفت.جیمی رو خوشم اومده ازش.اگه جنگی بشه ترجیح میدم جیمی ببره با اینکه از لنیسترها خوشم نمیاد.سرسی بدجوری تک و تنها افتاده.مارجری خیلی باهوشه.اون گلی هم که به مادربزرگش داد نشان خانوادگیشون بود و یاداوری کرد که همه اینها نقش بازی کردنه و عوض نشده.من واسم توجیح نداره چرا هاوند باید زنده بمونه.اصلا کلا با اتفاقات جنوب حال نمیکنم و ترجیح میدم یا سریعتر به لشکرکشیه دنریس برسیم یا بیشتر به برن و رویاهاش و جنگ های شمال پرداخته بشه.اما خب 23 قسمت دیگه مونده و این زمان رو نمیشه همش با جنگ پر کرد.باید حق داد به سازنده های سریال هرچند که ترجیح میدادم این زمان باقی مونده تو دوران گذشته بیشتر سپری بشه تا حداقل یکم اطلاعات بدست بیاریم.اون افراد برادران بدون پرچم هم خیلی عجیب غریب بودن و فکر کنم در نقش ارتشی برای خدای نور خواهند بود.پروموی قسمت بعدی رو هم ببینید حتما.

MDZaRa
06-06-2016, 01:32 PM
تو یه جا خوندم امکان اینکه اریا و اون دختره در اصل یه نفر باشن و اون دختره تصورات اریا هستش بی ربط هم نیست. یه مقدار فکر کنید در رابطه اش.
این سندرم فایت کلاب آریا آخرین چیزیه که من امیدوارم اتفاق بیافته.. گات از بین این همه قاراشمیش بازاری که داره فقط همین یه مورد سایکوپاتولوژی رو کم داره!!

یه چیز بارز در مورد آریا توی این اپیزود حماقتش بود! طرف داره فرار می کنه ولی در عین حال وسط روز دستاشو زده پشتش اومده گردش! اینم جایزت:Smiley82:

خوش اومدی سندور، لیدی لیانا توی چن لحظه خودشو تبدیل به کاراکتر محبوب کرد (و البته درس خوبی به سانسا داد) دمش گرم

در مورد مارجری هم درسته فکر می کنم داره فیلم بازی می کنه ولی فعلاً کینگزلندینگ و آدماش و اتفاقاتش برام جذابیتی ندارن
جان و سانسا و سر داووس کلاً تونستن 62 نفر جذب کنن:Smiley14: وحشی ها هم که کار تورمونت بود
فمیلی ریونیون تیون و یارا عجب فضایی داشت

Tha Real Nigga
06-06-2016, 01:48 PM
اپیزود خیلی خوبی بود خیلی دسوت داشتم و صحنه اخر نوید اومدن بانوی سنگدل رو به طرفداران داد از روش کشته شدن سپتون مشخص بود.

و تا به اینجای کار هر کی ازش یاد شده به سریال برگشته مثلا hund در قسمت های گذشته ازش یاد شد و نشون داده شد و معلوم شد زنده است و از انجمن برادری بدون پرچم هم یاد شد که اون ها رو دیدیم و به احتمال 99% لیدی استون هارت توی سریال باشه:Smiley36:

naafas
06-06-2016, 02:08 PM
قسمت خوبی بود من کلا از همه اپیزودها لذت میبرم
دختره عقده ای آخر کار خودشو کرد مطمینم آریا زنده میمونه و بالاخره میکشش ولی اون تیکه آخر چرا هیچکس کمک آریا نمیکرد؟
سانسا هم به لرد بیلیش نامه نوشت، امیدوارم بیلیش این دفعه واقعا قصدش کمک باشه و خیانت نکنه.
لیدی لیانا هم خوب بود جرات و عرضه رو به سانسا نشون داد ولی همش 62 نفر :Smiley14:
جان رو هم که زیاد دیدیم چی از این بهتر
جیمی رو دوست دارم و دلم نمیخاد بمیره ولی سرسی رو تو این فصل خیلی درمونده و داغون دیدیم فکر کنم این آخرین فصلش باشه هر چند از مارجری بیشتر بدم میاد.
یارا هم شخصیت زن قوی هست و حالا هم میخاد بره پیش دنریس باید ببینم به میرین میرسه یا یورون پیداشون میکنه.
تیریون دوست داشتنی خیلی تو حاشیه قرار گرفته این فصل:Smiley39:
برگشتن هاند برام فرقی نداشت از برگشتن بران بیشتر خوشم اومد.

Yellow King
06-06-2016, 02:23 PM
همین که دنریس تو این قسمت نبود یه پوهن مثبت ـه واسه این اپیزود... !

Jon Stark
06-06-2016, 02:29 PM
قسمت فوق العاده ای بود .. واقعا لذت بردم :Smiley41:
اصلا کوه رو دیدم روحم شاد شد , خیلی خوبه این بشر

خوبه 62 نفر که هر کدوم میتونن 10 نفر روبکشن که کلا رو هم میتونن 620 نفر رو بکشن :|:|:d:d
ولی من همش احساس میکنم جان یه شکست بدی میخوره و همه ی وحشی ها از بین میرن و همچنان این رمزی زندس و آدم میکشه :-S:-S

سکانس اریا یه لحضه فکر کردم دختره بی پدر گلوش رو برید :Smiley19: داشتم سکته رو میزدم
چه شود قسمت بعد ای جاااااااااااااااااااان :X:X

10/10

lady snow
06-06-2016, 02:31 PM
داستان آریا شوکم کرد.:Smiley10: ممکنه با گریجوی ها بره سمت دنریس؟؟ حماقت ارا گریجوی بس نبود حالا آریام بره اونجا:Smiley7::Smiley7::Smiley7::Smiley7::Smi ley7:
الان اصلا نمیتونم نظری بدم. خوشم نیومد از این حرکت
7/10

farzinawsome12
06-06-2016, 04:29 PM
سندر برگشت،در ادامه داستان نمیدونم براش چه اتفاقی میفته و با اون انجمن برادری چی کار میخواد بکنه ولی سریال تو اون منطقه به شدت نیازمند لیدی استون هارته تا جون بگیره...
اول فکر کردم که مارجری عقلشو از دست داده ولی یه نقشه هایی داره،مارجری به نفعشه که با سرسی متحد شه تا این های اسپارو رو عقب بکشه
سرسی از فصل اول که منفورترین شخصیت برام بود به جذاب ترین و دوست داشتنی ترین شخصیت برام تبدیل شده و واقعا نمیتونم نبودشو تحمل کنم...
فکر میکنم با دور افتادن سندر از کینگز لندینگ و اتفاقاتش،محاکمه با نبرد سرسی،بین مانتین و لوراس برگزار شه و یک جورایی مسابقه نیزه زنی شون تو فصل اول رو یاد آور شه...
چقدر ابهت این دختره مورمنت خوب بود:Smiley104:میخوامت:Smiley41:
پیتر بیلیش نیروهاشو اضافه میکنه،بنجن هم میاد و شاید نیرو هایی از بلک فیش،کلا جنگ زیبایی در پیشه...
آریا:Smiley18:با هوش عمل کرد و خودشو سریع انداخت تو آب،قسمت بعدی آریا باید بترکونه ببینیم چیکار میکنه و اصلا نجات پیدا میکنه یا نه:Smiley19:
بلک فیش قشنگ یاد کتلین استارک رو برام زنده کرد:Smiley41:با ابهت،مغرور و اینکه به کسی باج نمیده
خلاصه که سرسی نباید بمیره،من به شخصه پدر کسی که به سرسی نزدیک بشه رو در میارم:Smiley104:

Sherlock
06-06-2016, 04:55 PM
فکر کنم بعد از قسمت اول از فصل چهارم این اولین قسمتی بود که اول یه صحنه پخش شد بعد تیتراژ شروع شد. اون قسمت سکانسی بود که تایوین آیس رو ذوب می‌کنه و ازش دو تا شمشیر درمیاره.

بالاخره سندور هم برگشت و من همچنان قویاً معتقدم برای محاکمه با مبارزه‌ی سرسی به نفع خدایان می‌جنگه. با حرفایی که شخصیت یان مک‌شین بهش زد که خدا هنوز برات برنامه داره هم غیر مستقیم داشت همین رو می‌گفت. احتمالاً یه رستگاری نصفه و نیمه شامل حالش شده.
اون سکانس آخر نفهمیدم کیا زدن اینا رو کشتن؟ برادران بدون پرچم؟ اون‌ها که به نفع مردم عادی مبارزه می‌کردن، تو سکانس والدر فری هم گفته شد که دارن مردم رو تهییج می‌کنن برای جنگ، نه این که قتل عامشون کنن. باید دید چه دلیلی برای این کار داشتن.

دم بانوی خارها گرم، تا جایی که تونست تیکه بار سرسی کرد. به هیچ وجه حتی تو این وضعیت مزخرف هم نمی‌تونم طرفدار سرسی باشم و امیدوارم زودتر کلکش کنده بشه تا کینگزلندینگ هم یه پیشرفت اساسی بکنه.

صحنه‌های جان رو که می‌دیدم ناخودآگاه یاد دنریس می‌افتادم. اگه دنریس به جای جان بود چپ و راست هر جا می‌رفت همه متحدش می‌شدن بعد این بدبخت که طرف حق رو داره هیچ‌کس که متحدش نمیشه هیچ، همون‌هایی هم که با هزار توضیح و دلیل باهاش کنار میان ۶۲ نفر سرباز دارن :|
هنوزم به سانسا شک دارم و فکر می‌کنم آخر میزنه تو کاسه کوزه‌ی جان! بابا بشین سر جات دیگه. البته با این نامه‌ای که به بیلیش نوشت احتمالاً داستان طبق پیش بینی‌ها پیش میره. ارتش جان جنگ رو با بولتون‌ها شروع می‌کنن ولی تو محاصره گیر می‌کنن و در حال شکست‌ان که ارتش ویل با بیلیش سر می‌رسه و نجاتشون میده. اون‌جاست که موازنه‌ی قدرت به هم می‌ریزه.

صحنه‌های آریا خیلی کم بود. علاوه بر این کم مصیبت داشت، حالا زخمی هم شده. ولی فکر کنم میره پیش همون لیدی کرین تا درمانش کنه. بعدم امیدوارم با همین یارو کشتی‌دارِ بره وستروس، فقط یه دنریس ملحق نشه. پلیزززز :Smiley48:

viper8000
06-06-2016, 05:20 PM
گویا بجز اهن زادگان . باید اریا هم به خدمت دنریس در بیاد/البته اگه اریا رو اهن زاده ها نجات بدن و باخودشون ببرن

خب/ یه لنستر داره .یه استارک هم گیرش بیاد . دنریس هنوز به وستروس نرفته کل خاندانها رو با خودش کره

prongz
06-06-2016, 05:33 PM
جدا از اینکه تو سه قسمت بعدی چه اتفاقی میوفته این فصل هم مثل فصل قبل نا امید کننده بود.شاید با دیدن سه قسمت خوب از نا امید کننده به متوسط ارتقا پیدا کنه ولی باز هم فاصله ی زیادی داشت با استاندارد هایی که از این سریال سراغ داشتیماینکه هفت هشت تا قسمت زمینی چینی کنی بعد تو یکی دو تا قسمت مخاطب رو شوکه کنی که نشد هنر.یه سریال موفق هر قسمتش باید مخاطبو تو خودش غرق کنه نه اینکه هی پاسش بده به قسمتای بعدی.کافیه یه مرور داشته باشید به فصل چهارم تا متوجه بشید دوساله گیم او ترونز واقعی رو ندیدیم.بعد از این قسمت دیگه از این فصل هم نا امید شدم

"Ross Geller"
06-06-2016, 06:00 PM
این 2 قسمت اخیر آروم بودن و زمینه چینی ولی بازم قابل قبول بودن . داستان داره خوب پیش میره ولی دلیلی که بعضیا ناراضی میمونن اینه که بعد از 1 سال صبر بعضی از قسمت ها اونجور که باید انتظار رو براورده نمی کنن . این فصل تا این جا از داستان کینگز لندینگ ناراضی بودم به نظرم خیلی در جا زد . باید توی این 3 قسمت اخر خوب جبران شه وگرنه ضعف این سیزن بوده . قسمت شمال خیلی خوب بوده و مطمئنن هم با جنگی که میشه هم سرنوشت برن بهتر هم میشه . اهن زاده ها هم همینطور , به سمت هدف مشخصی دارن میرن . و بخش های آریا و دنریس بعد از 3 قسمت آخر معلوم میشه که خوب بودن یا نه . چون اگه آریا باز هم همینجور سرگردان بمونه و دنریس همینجور بخواد سخنرانی کنه ... :Smiley15:
در کل من بازم راضیم . این سریال با استاندارد های خودش داره سنجیده میشه که به نظر میرسه مقداری افت کرده اما هنوزم فوق العادس .
پ.ن : یه سری هم خواهشن راه برگشت بذارن واسه خودشون . الان میان میگن این چیه و سریال ضعیف شده و همش حاشیه اس و .. بعد قسمت های 9 10 که میاد بگن Wow ,Best Series Ever !!

KEVIN GARVEY
06-06-2016, 06:46 PM
من فکر میکنم دلیل بیرون موندن و نقشه سپت اعظم واسه پیچوندن جیمی فقط میتونه سرکوب سرسی یاشه. با دیدن پرومو قسمت بعد بدجوری هوای مردن داره فکر میکنم.
و اینکه رویارویی جیمی با بران خوب میتونه باشه و اینکه جیمی میگه جنگ دیگه تموم شده و اینکه به گتلین قول داده واسه حفاظت دختراش واسه ارتش جان خیلی خوب میشه و به علیه رمزی بولتون به جان کمک میکنه شمال رو بگیره.
ازون طرف نامه ای که سانسا نوشته بود صددرصد میدتش به لیتل فینگر.

yaldakh
06-06-2016, 07:24 PM
تو یه روز پر مشغله جا باز کردن برا زمانی که بخوای سریال ببینی خیلی سخته
هوند که اومدنش اسپویل شده بود این سپتونی هم که باهاش بود یه جورایی نماد مذهبیون روشنفکر خودمون میموند اصلیت مذهب براش مهم نیست چون مذهب که خشونته ولی این عوام مردمو میخواست به خوبی دعوت کنه چنگ زده بود بهش و اما سکانس آخر نوید استون هارت میداد ولی گفتن نمیارنش که:Smiley15:
آریا طفلی:Smiley19:امیدوارم به خونه خودش برگرده نه همراه دنریس
لیدی لیانا عالی بود:Smiley30:شخص عالی دوم بلک فیش:Smiley17:
اینطور که پیش میره اسپویل ها درسته
الان هم عموی تیون یارا میخواد به دنریس بپونده هم اینا:Smiley15:
چقد دلم برای تیون سوخت در دوره خودش خیلی فعال بود کاملا اینکه چقد براش سخته معلوم بود

Jon Stark
06-06-2016, 08:32 PM
من واقعا بعضی از دوستان رو درک نمیکنم ...

شما از یک سریال چه خواسته هایی داری ؟ چی میخواید ؟

این که تو هر قسمت یکی کشته نمیشه و جنگی صورت نمیگیره به این معنی هست که سریاله بدی هست ؟
اصلا همچین سریالی داریم که تو هر قسمت جنگی صورت بگیره ؟ اتفاق مهمی بیوفته ؟ خونی ریخته بشه ؟
همچین چیزی اگر بخواد هم نمیتونه صورت بگیره

سریال به این عظمت , با این همه شخصیت مهم , خاندان های زیاد که هر کدوم برای خودشون داستانی دارند رو که نمیشه تو هر قسمت یکیشون رو نفله کرد
به نظر من این فصل یکی از بهترین فصل هایی بود که دیدم .

شما همین والکینگ دد رو ببین , سریالی که هر فصلش 16 قسمته کلا چند تا صجنه ی درگیری و حمله مرده ها درش هست ؟
درسته , خیلی کم .... بیشتر همه در حال حرکت هستند ..... ولی با این حال یکی از بهترین هاست . شما جای طرفداراش باشی چی میگی ؟!!!

در کل من از دیدن هر قسمت از این سریال لذت میبرم ... امیدوارم شما هم لذت ببرید
.
.
راستی دلم شوره اون یه نفری رو میزنه که میومد 1 میداد و میرفت ... خبری ازش نیست , هنوز نیومده 1 بده , نکنه بلایی سرش اومده باشه . خخخخ

cincinnatus
06-06-2016, 09:59 PM
شاهد بازگشت 3 تا از کاراکتر‌های جذاب سریال بودیم. سندور کلیگان و بلک‌فیش بعد از غیبتی طولانی که البته بازگشت هاوند حکم سورپرایز داشت و برگشت بران بعد از اینکه از ابتدای این فصل خبری ازش نبود. به نظرم جا داشت بلک‌فیش یه نهیب هم به سر جیمی میزد در مورد اینکه فری‌ها چگونه این قلعه رو بدست آوردن در عروسی خونین و با کثیف‌ترین شکل خیانت و جنایت تا چیزی در مورد حق و مالکیت فری‌ها و حکم پادشاه به زبون نیاره. اگه میخواست شبیه تیمی که سر جیمی طرفش قرار گرفته عمل کنه باید تو همون حالتی که برای مذاکره اومده بودن به افرادش میگفت یک تیر تو قلبش فرو کنند. منتظر مواجهه‌ی سر جیمی و برین از تارت هستیم. بخصوص بعد از نگاه معنی‌داری که در فصل پیش جیمی به جزیره یاقوت کبود در هنگام عبور از کنارش انداخت. ظاهرا خیلی‌ها نگران تحرکات سانسا شدن. منم همین‌طور! امیدوارم دچار شک و تردید بیجا به جان نشه!

Longmire
06-06-2016, 10:03 PM
یکی از بهترین اتفاقای این قسمت برگشتن سندور کلیگان بود که واقعا مشتاقش بودم و برگشت خوبی هم داشت
خب قضایای دیگه. حرفایی که تورموند در مورد جان به وحشیا زد رو دوست داشتم هنوزم میگم یکی از بهترین و وفادارترین آدماییه که جان میتونه بهش تکیه کنه. خوشبختانه وحشیا هم اهل ستیز نبودن و راحت قبولش کردن
سر داوس واقعا تو حرف زدن استاده. همون 62 تا سرباز مورمنت هم از هیچی بهتره. سانسا باز حماقت کرد و به بیلیش پیام فرستاد ولی تو این موقعیت هرکمکی لازمه. بیلیش هم صد در صد بدون منظور جلو نیومده همیشه یه نقشه ای داره. از شمالیا که ابی گرم نمیشه
تیریون متاسفانه نبود این قسمت و این آزار دهندس. همیشه نقش پررنگی داشت ولی این فصل برعکس شده. تئون هم بیچارس واقعا. ولی خوبه که هنوز خواهرش پیششه. همین که پیش دنریس برسن شانس خوبی آوردن
برگشتن بران هم یکی از اتفاقای خوب این قسمت بود و اون تیکه پرونیاش به جیمی عالی.همینطور بلک فیش که باز هم دیده شد و خیلی مقتدر جلوی جیمی در اومد
مارجری هم به مادربزرگش پیام خوبی داد. تیکه های اولنا به سرسی هم حسابی آبکشیده بود
موند آریا. یه لحظه گفتم شاید داره پیش خودش فکر میکنه ولی زهی خیال باطل. نکته مثبتش اینه نمیمیره ( اینو با اطمینان میشه گفت) ولی کی نجاتش میده تا هفته بعد مشخص میشه
و در آخر بازی کوتاه ولی فوق العاده ایان مکشین هم از دیگر نکات مثبت این قسمت بود و همین نقش کوتاهش هم عالی بود
به این قسمت 10 میدم و بیشتر بخاطر دیدن دوباره هاوند. خصوصا حالا که دوباره خوی سابقش زنده شد


در ضمن دوستان. هر سریالی افت و خیزای خودشو داره. دلیل نمیشه یه سریال حالا هرچقدر هم خوب کل قسمتاش هم عالی باشن و افت نکنه. این غیر منطقیه. سریالای خیلی معدودی اینطوری نشدن. گیم آف ترونز هم مثل بقیه سریالا افت داره همینطور پیشرفت هم داره
این اتفاق عجیبی نیست و باید هم انتظارشو داشت. این که بعضی وقتا به حاشیه کشیده بشه نکته مثبتیه اتفاقا. اگه همش رو موضوع اصلی طی بشه سوالاتی رو هم به جا میذاره که ممکنه هیچوقت جوابی پیدا نشه براشون

sohrab98
06-06-2016, 11:30 PM
قسمت خوبی بود و تقریبا همه چیز رو برای 3 قسمت آخر آماده کرد
ولی عدم حضور تیریون توی قسمت های 6 و 7 واقعا بد بوده باید یه نقش کلیدی توی 3 قسمت آخر داشته باشه
فکرنمیکردم خاندان های شمال انقدر راحت عهدشون با استارک هارو فراموش کنن !

Yellow King
06-06-2016, 11:31 PM
http://8pic.ir/images/e505wjp6qljb7sdguegw.jpg

lady snow
06-07-2016, 12:14 AM
جا داره مدال طلای فصل 6 رو بدم به لیدی لیانا مومونت که خیلی شیک و مجلسی اون سانسا لوس احمق رو شست پهنش کرد تو آفتاب جزیره خرس تا خشک شه:Smiley14: واقعا در طول این سریال منتظر بودم یکی بیاد این حرفا رو بهش بزنه. جدیدا هم که بدجوری دچار غرور شده دم به ساعت جلو جان میگه من استارکم استارکم. برو باووو

اگه جان بلد بود مثل دنریس خودشو لخت کنه الان کلی ارتش داشت:Smiley36:

من الان دارم به این فکر میکنم که آریا بتونه تیون و خواهرش رو راضی کنه سر کشتی رو کج کنن به سمت جان. آریا هر جا میخواد بره فقط پیش دنریس نره

abbas stannis
06-07-2016, 12:22 AM
این اپیزود خیلی خیلی بهم چسبید. فوق العاده بود. پر از نکات مهم و سکانس های جذاب.
اون لحظه ای که لیدی مورمونت کوچولو داشت صحبت می کرد یه لحظه رفت تو لیست کارکترهای محبوبم . اما سریع برگردونم آخه گیم آف ترونز سابقش با کاراکترهای محبوب خیلی بده! تو اپیزود هاردهوم اون زن وحشی که بالاخره با جان متحد شد رفت تو لیست محبوبانم اما تا آخر اپیزود نکشید که کشته شد.الان ترسیدم این لیدی مورمونت کوچولو هم همین بلا سرش بیاد یعنی شاید رمزی اینو بخوره اصلا!! لیدی مورمونت در مورد 62 جنگجوی قدرتمند مورمونت ها بیراه نمیگفت. نمونش همین سر جورای خودمون.

بعضی دوستان اشاره کردن که شاید آریا با تیون و یارا همسفر بشه.
لازمه که موقعیت فعلی اینا رو بررسی کنیم و متوجه بشیم که خیلی بعیده این نظر.
کشتی های گریجوی ها در ولانتیس پهلو گرفتن . ولانتیس یکی از شهرهای آزاده که فصل قبل واریس و تیریون بهش سفر میکنن.
این عکس ولانتیس در فصل قبل
http://s7.picofile.com/file/8254603126/%D8%AA%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%86.PNG

و این عکسی ولانتیس در این قسمت که گریجوی ها اینجان

http://s6.picofile.com/file/8254603342/%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D8%A7.PNG

آریا هم در برواوس هست و با توجه به نقشه ای که در ادامه میبینیم:
دایره قرمز شهر براووس محل آریا
دایره آبی شهر ولانتیس محل تیون و یارا. همچنین خط آبی رنگ مسیر حرکت تیون و یارا رو از جزیره آهن تا ولانتیس نشون میده (که چقدر سریع رسیدن!) . خط بنفش هم مسیر احتمالیشون تا میرین. پس به خاطر این فاصله دورشون بعیده همسفر بشن .
گفتم تا نقشه بازه از شمال گردی های سانسا و جان هم بگیم:
مستطیل نارنجی رنگ جزیره خرس رو نشون میده که 62 تا سرباز داد به اتحاد شمال. مستطیل صورتی قلعه دیپ وود مات رو نشون میده که متعلق به خاندان گلاور هست و هیچ سربازی نداد.

http://s7.picofile.com/file/8254611568/%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87.PNG

با اطلاعاتی که تا این اپیزود دریافت کردیم نقشه نبرد شمال و توزیع قدرت بین دو طرف تقریبا به این صورت هست:

http://s6.picofile.com/file/8254644950/%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D9%87%D8%A7.PNG


سکانس های زیبای ریورران:
حضور لنیسترها در ریورران باز هم این نکته رو به ما یادآوری کرد که کاش کتاب ها تموم میشد بعد سریال ساخته میشد. سکانس های دارزدن جعلی ادمور تالی، و مذاکره جیمی و بلک فیش دقیقا از کتاب چهارم برداشته شده بود و دیالوگ های جیمی و بلک فیش با اینکه کوتاه شده بود ولی بسیار قشنگ از آب دراومده بود. زره دو طرف هم خیلی قشنگ بودن مخصوصا زره جیمی :Smiley35:
همچنین یه چرخه تحقیر داشتیم: تحقیر تالی (ادمور) توسط فری ، تحقیر فری توسط لنیستر، تحقیر لنیستر توسط تالی ( بلک فیش)

کینگزلندینگ:
یه حس عجیب در مورد سرسی دارم. شخصیت سرسی کاملا مغرور و منفوره و ازخود راضیه که اصلا دوستش ندارم ولی بازیگرش انقد خوب بازی میکنه که اصلا دلم نمیخاد سرسی از بازی تاج و تخت حذف بشه.
مارجری موزمار هم هنوز خاندان خودش یعنی تایرل ها رو فراموش نکرده و خیال مادربزرگشو راحت کرد.

بازگشت هوند
زنده موندن هوند از اون زخم ها باعث خوشحالیه . رک و راست بودنش و بی خیالیش خیلی باحاله:Smiley69:
شخصیت سپتون انصافا جالب بود و متاسفانه خیلی زود کشته شد. حرفاش با هوند و مردم خیلی شنیدنی بود برعکس حرفای گنجشک اعظم که کاملا افراطی هست.

سانسا:
این سانسا آبروی استارک ها رو برده. دو کلمه بلد نیست حرف بزنه. حرفاش کاملا نپخته و بدون فکره. یه دختر ده ساله با خاک یکسانش کرد .
پشت سر استنیس هم حرف زد و تیکه انداخت :Smiley104::Smiley104: نفهم فکر نمیکنه که اگه همین استنیس نبود وحشی ها کل شمال و وینترفلش رو میگرفتن و الان انقدر ارتش ارتش نمیکرد! به سر داووس هم مشکوکه که این همه کمک کرده و باعث زنده شدن برادرشه اونوقت از اون طرف با بیلیش میپلکه! به خاطر احترام به پدر و برادراش این دفعه ازش میگذریم سری بعد پشت سر استنیس حرف بزنه و تیکه بندازه ، جوری جواب دندان شکن میدیم که دیگه نتونه سر بلند کنه :Smiley35::Smiley35:

lady snow
06-07-2016, 12:52 AM
بعضی دوستان اشاره کردن که شاید آریا با تیون و یارا همسفر بشه.
لازمه که موقعیت فعلی اینا رو بررسی کنیم و متوجه بشیم که خیلی بعیده این نظر.
کشتی های گریجوی ها در ولانتیس پهلو گرفتن . ولانتیس یکی از شهرهای آزاده که فصل قبل واریس و تیریون بهش سفر میکنن.
این عکس ولانتیس در فصل قبل
و این عکسی ولانتیس در این قسمت که گریجوی ها اینجان

آریا هم در برواوس هست و با توجه به نقشه ای که در ادامه میبینیم:
دایره قرمز شهر براووس محل آریا
دایره آبی شهر ولانتیس محل تیون و یارا. همچنین خط آبی رنگ مسیر حرکت تیون و یارا رو از جزیره آهن تا براووس نشون میده (که چقدر سریع رسیدن!) . خط بنفش هم مسیر احتمالیشون تا میرین. پس به خاطر این فاصله دورشون بعیده همسفر بشن .



چه خوب نقشه رو گذاشتین. امروز همش داشتم فکر میکردم چجوری گریجوی ها به براووس و آریا رسیدن.
قبل از اپیزود هفت پیش بینیم این بود که آریا با گروه نمایش لیدی کرین بیاد وستروس. ولی امروز شنیدن اسم گریجووی ها بدجوری فکرمو مشغول کرده بود

KING STANNIS
06-07-2016, 12:52 AM
پشت سر استنیس هم حرف زد و تیکه انداخت نفهم فکر نمیکنه که اگه همین استنیس نبود وحشی ها کل شمال و وینترفلش رو میگرفتن و الان انقدر ارتش ارتش نمیکرد! به سر داووس هم مشکوکه که این همه کمک کرده و باعث زنده شدن برادرشه اونوقت از اون طرف با بیلیش میپلکه! به خاطر احترام به پدر و برادراش این دفعه ازش میگذریم سری بعد پشت سر استنیس حرف بزنه و تیکه بندازه ، جوری جواب دندان شکن میدیم که دیگه نتونه سر بلند کنه

دقیقا حرفت صحیحه عباس جان ای استنیس کجایی ک هر ننه قمری پشت سرت ضر میزنه...
من نمره 7 دادم یعنی اینا نسبت ب دنریس خیلی برحق ترن اما تاکتیک ارتش جم کردن ندارن اما دنریس مث چی ارتش جم میکنه البته جای بسی خوشحالی ک این هفته سخرانی نداشتیم ازش....
و اما...
KING SLAYER ک ر.ی.د.ه شد بهش توسط این بازیکن حرفه ای

http://picoup.ir/images/46624959377131989123.jpg

as long as I'm standing the war is not over...
خیلی حال کردم با این جمله و واقعا زیبا کار شده بود جالبتر اینکه ب جیمی گفت
Do u have 2 years????
:Smiley14::Smiley14::Smiley14:
این سیزن ملیساندرا و تیریون در حاشیه کاملا...
منتظر وارگ برن بودم ک نشد راستی ادامه این برج شادی رو کی میخوان نشون بدن دهن ملت....شد دیگه...
اما عشق من اریا....
نزدیک بود دوباره ناراحت بشیم ک تقریبا ب خیر گذشت و امیدوارم سریعتر براووس ترک کنه برسه ب وینترفل.
جهت اشنایی دوستان با خاندان تالی هم این عکس رو میذارم...

http://picoup.ir/images/83102346632898444119.jpg
راستی کجاین کسانی ک میگفتن هاند مرده؟؟؟:Smiley39::Smiley39::Smiley39:
باشد ک ایمان بیاورید شاید ک Lord of light استنیس را هم برگرداند...

Sσнєiℓ
06-07-2016, 01:10 AM
سلام

اول از همه خوشحالم که شخصیت مورد علاقم یعنی جیمی لنیستر کبیر در این قسمت وقتشو بیشتر کردند. :d واقعا حال کردم که بعد از مدتها یه خودی نشون داد. :Smiley35: بسیار زیبا و با ابهت حرف میزد. :X

خیلی خوب بود دنریس را در این قسمت نشون ندادند. دمشون گرم. :Smiley6:

اگه اون نامه سانسا برای درخواست کمک از لیتل فینگر بوده باشه کارش عاقلانه بود هرچند کلا از رفتار سانسا با جان خوشم نیومد. شاید درست مثل نبرد بلک واتر این بار هم وقتی جان و ارتش وحشیها در آستانه شکست باشند نیروی کمکی ای بهشون ملحق بشه.

خیلیا از جمله خودم پیش بینی میکردیم که در این قسمت آریا اون دختر عقده ای رو میکشه ولی اینطور نشد و این مهر تائیدی بر قابل پیش بینی نبودن سریال هست.

هاوند هم داستانش خوبه ولی واقعا سریال از قبل شلوغ بود و اضافه کردن ماجراهای جدید یکم روی اعصابه.


و نکته آخر اینکه یارا گریجوی واقعا شخصیت واقعی خودشو نشون داد. یکم حجب و شرم و حیا هم خوبه. ما از مسئولین زحمتکش سریال میخواهیم همچین شخصیتهای پلیدی را هر چه زودتر حذف کنند، چون خیلی بدآموزی داره. :Smiley104:
حالا اگه بازم یارا بخواد ادامه بده سریال بخش بزرگی از طرفدارانش که مذهبی هستند رو از دست خواهد داد(بعد از اینکه سر لوراس محاکمه شد و گنجشک اعظم به پیروزیهای مهمی دست یافت روز بروز بر طرفداران مذهبی سریال افزوده شده بود). :Smiley17:

New_Sense
06-07-2016, 02:10 AM
نمیدونم چه حسی هست که فکر میکنم توی این جنگ پیش رو که جان اسنو با رمزی داره ؛ یه اتفاق عجیب میخواد بیوفته ؛ و فکر میکنم یک شخصیت که انتظارشو نداریم به جان اسنو میخواد اضافه بشه و کمکش کنه ؛ خودتون میدونید منظورم کیه ؛ استنیس باراتیون

چقدر این فصل توی هر اپیزود تاکید داره میشه استنیس مرده و این بسی جای سوال است که چرا اینقدر تاکید میشه ؟

برگشت هاوند امید زیادی داد به همه فکر میکنم و اینکه هاوند هم بخواد زیر پرچم استارک ها بجنگه دیگه معرکست .

صحنه ای که آریا چاقو خورد به شدت اعصابم ریخت بهم و گفتم بیا اینم تموم شد ولی خب جالب اینجاست که اصلا پیش بینی های دوستان در اپیزود قبل در مورد آریا درست در نیومد و این قدرت سریال هست که کاملا خلاف ذهن ما داستان پیش میره ؛ دقیقا اونجایی که فکرش نمیکنیم اتفاق میوفته .

خب رسما دنریس ناوگان هم پیدا کرد دیگه چی از این بهتر ؛ گریجوی ها قول جزیره آهنین رو بگیرن و در کنارش بجنگن برای فتح وستروس و حالا دنریس ؛ ارتش پاکان - ارتش دوتراکی ها - ارتش گریجوی ها و ناوگانش - 3 تا اژدها - تیریون لنیستر - لرد واریس - خدای نور و بانوی سرخ رو در اختیار داره ؛ عجب ارتش پر عظمتی

حالا بیایم جدا از کتاب و همه چیز یکم تخیل کنیم ؛ اگر دنریس برسه به وستروس و شروع کنه برای جنگ کیا میتونن در مقابلش وایسن ؟ خب جان اسنو که هدفش تخت پادشاهی نیست در کل همین که وینترفل رو بگیره و رمزی رو بکشه و دوباره انحاد استارک ها با شمال رو داشته باشه فکر کنم کافیش باشه ؛

و حتی اگر دنریس در تقابل جان اسنو قرار بگیره چه اتفاقی میوفته ؟ خب اول اینکه مطمنا دنریس میگه من پادشاه بر حق وستروس هستم به دلایلی که خودتون میدونید و اینجا جان اسنو از طریق عموی پدری دنریس شروع به مذاکره کنه و حتی اگر بحث فرزند چه کسی بودن جان اسنو هم مطرح نشه ؛

و اگر تخیل رو یکم بالاتر ببریم با این ارتش پر عظمت جان اسنو هم به ارتش دنریس بپیونده چه غوغایی میشه کینزلندینگ .


ولی بیاید یه تخیل دیگه بکنیم فکر کنید توی این بین وسط جنگ جان اسنو با رمزی که ارتش پر قدرتی هم داره سر و کله یه نقر پیدا شه به نام استنیس باراتیون ؛ و اینجاست که استنیس از پشت سر و یه جورایی به جان اسنو کمک کنه و شمال پس بگیره ؛ مطمنا جان اسنو و تمامی خاندان شمال میان زیر پرچم استنیس و اینجاست که دنریس از راه برسه و جنگ سر تخت پادشاهی استنیس باشه و دنریس ؛ و تقابل بین استنیس و دنریس چه دیدنی هست این وضع ؛ و حالا استنیس باراتیون ؛ دنریس تارگرین و نایت کینگ و کلاغ سه چشم


woooow چه تخیلی شد . :Smiley10:




پ.ن : من خیلی دقت کردم که دوستانی که یه چیزایی واسشون اسپویل شده میان و میگن که داستان دقیق مطابق همون چیزی که گفته شده و از این حرفا ؛ ملتمسانه ازتون خواهش میکنم به شعور مخاطبای سریال و بچه هایی که این سریال رو به شدت دوست دارن احترام بزارید ؛ هدف از دیدن این سریال غافلگیری هاش هست و اون اشک ها و لبخند هایی که از چشمای مخاطب میاد و لذت میبره ؛ و خواهشا هیچ اشاره ایی مستقیم و غیر مستقیم برای لو دادن داستان نکنید .

yaldakh
06-07-2016, 02:33 AM
یکی چیزی برام باعث تعجبه
چطور استنیس سریال اینقد طرفدار داره!!!استنیس کتابو نمیگم چون اونجا عظمت بیشتری داره و من خودم طرفدارشم
ولی تو سریال خیلی خوار و ذلیل بود بعضی جاها
دخترشم که به آتش کشید
فرزندکشی به خاطر سلطنت میخوام صد سال سیاه نباشه

New_Sense
06-07-2016, 02:49 AM
یکی چیزی برام باعث تعجبه
چطور استنیس سریال اینقد طرفدار داره!!!استنیس کتابو نمیگم چون اونجا عظمت بیشتری داره و من خودم طرفدارشم
ولی تو سریال خیلی خوار و ذلیل بود بعضی جاها
دخترشم که به آتش کشید
فرزندکشی به خاطر سلطنت میخوام صد سال سیاه نباشه



البته من طرفدار استنیس نیستم ولی خب اون مرگ پر از عجله بدون اینکه جسدش دیده بشه یه مقداری بی انصافی هست و خب یا عوامل سریال دارن مارو بازی میدن و یا خب این مرگ رو ترجیح دادن جوری نشون بدن که در جهل خودش در تنهایی و بی کسی اونم نه توسط دشمن بلکه توسط بادیگارد برادرش رنلی کشته شده . ولی خب چیزی که مشخصه توی این سریال اگر چیزی رو تو سایه بزارن یه زمانی از سایه درش میارن . مثل بنجن استارک که بعد از 6 فصل رو نمایی شد .

T-REX
06-07-2016, 02:55 AM
کلا اگر کسی این قسمت رو نبیه چیزی رو از دست نداده و می تونه مستقیما بره قسمت بعدی رو ببینه.

یکی از فانتزی های اینه که رمزی بیفته دست وان وان. تیریون در سفرش برای رفتن پیش دنریس همراه با جورا از یه شهر خرابه ای عبور کرد که مردمش بیماری سنگ شدگی داشتن. همون شهری که توش برای اولین بار اژدهای دنریس رو دید. دوست دارم دوباره این شهر رو اینبار با آهن زادگان نشون بدن.

وای که اگر آریا کشته بشه :Smiley19::Smiley19::Smiley19:


:Smiley104::Smiley104::Smiley104:

http://uupload.ir/files/z6ej_4d4dfdbfec5d4ff5be5402484cf66cb5.jpg

saeed_iri
06-07-2016, 03:48 AM
به نظر من این اپیزود بهتر از اپیزود قبل و ضعیف تر از پنج قسمت ابتدایی بود ، نمره من 8 هست.
نمیدونم با من هم عقیده هستین یا خیر، اما جان اسنو از وقتی برگشته ، از وقتی دیگه نگهبان دیوار نیست اون صلابت ، اون معصومیت ، اون دلنشینی رو دیگه نداره و جایگاهش تو سریال به شدت تنزل پیدا کرده نمی دونم با من هم عقیده هستین یا خیر؟
بعید میدونم آریا به این زودی بخواد غزل خداحافظی رو بخونه این همه مقدمه چینی برای آریا شده ، یکم غیر منطقی به نظر می آد که استارکی دیگر جوون مرگ بشه!

mahan birabt
06-07-2016, 04:04 AM
قسمت 7

نمره : 9

این قسمت با بازیگر محبوب من در سریال ددوود (همون سنجن بود فکر کنم اسمش که همش میگفت کاکساکر) شروع شد و با اون هم تموم شد! شخصیتی که نجات دهنده سگ بود (سوپرایز شروع قسمت)،یه سپتا باحال...دیالوگ های خوبی میگفت راجع به خدایان و هنچنین تاثیرش رو سگ را بعدا خواهیم دید....مارجری هم مشخص شد نقش بازی میکنه (منظورشو از اون نوشته نفهمیدم...ناخدا گاه یاد این افتادم که توی راهروها ماده اتیش سبز وجود داره و به طور اتفاقی یاد رویای کالیسی اقتادم که دیده بود سالن قصر پادشاه نابود شده و پر از برف شده) حرف های مادربزرگه به سرسی هم دوست داشتم........

نمای زیبایی از سرزمین خرس ها دیدیم...62 سرباز زحمت کشیدن محبت کردن!!دیالوگ های وحشی ها هم در مورد جان (او برای ما جانشو داده) عالی بود..اقای غول هم لطف کردن یه کلمه حرف زدن (اسنو) ..خلاصه که سانسا کماکان تو مخ هست.نفهمیدم به کی نامه نوشت و چی نوشت!! امیدوارم کسی فهمیده بگه ماهم بفهمیم..

مذاکره جیمی با بلک فیش ؛ و همچنین کل سکانس های مربوط به اون را دوست داشتم...یه نمای عالی هم از قلعه نشون داد عالی بود....من جای بلک فیش بودم از جیمی تقاضای نیرو میکردم واسه کمک به جان اسنو..البته معلوم نیست پیک سانسا رسیده بهش یا نه..شاید هنوز خبر نداره از لشکرکشی سانسا و جان!!

و اما مهمترین قسمت هم مربوط به چاقو خوردن آریا بود...قسمت پیش گفتم خدا کنه تقاص پس نده که داد!! چقدر احمقانه هم تقاص داد..بابا تو چرا تو شهر میچرخی..کشیتیتم که جور شد دیگه منظره دیدنت چی بود؟؟؟امیدوارم زنده بمونه خیلی دوسش داریم ولی بعیده!!! در ضمن قرار بود مرگش سریع باشه طبق قولی که به هاگار چاقار!!! داده بود ولی نامرد کلی چاقو زد و زجر کش خواست بکنه!!


به طور کلی این قسمت از قسمت قبلی بهتر بود به نظرم و ارامش قبل از طوفان 3 قسمت پایانی هست....دوست داشتم برن را ببینیم اما این قسمت فعلا نشونش نداد...خوب شد کالیسی هم ندیدیم ..همش این فصل شعار داده!!! سریال لز نداشت که گریجوری ها لطف کردن یه صحنه لزم دیدیم!! ولی در کل از این گریجوری ها خیلی بدم میاد.....امیدارم آریا نمیره..و برن بالاخره برج شادی رو بره بالا ببینه و در آخر جنگ شمال هم برنده اش استارک ها باشن نه رمزی و دارو دستش...
زمستون هم سال دیگه میاد!!فصل 7 و احتمالا دیوار خراب شه و کالیسی هم برسه وستروس بالاخره!!بعیده به این فصل برسه

iran9win
06-07-2016, 06:26 AM
من واقعا بعضی از دوستان رو درک نمیکنم ...

شما از یک سریال چه خواسته هایی داری ؟ چی میخواید ؟

این که تو هر قسمت یکی کشته نمیشه و جنگی صورت نمیگیره به این معنی هست که سریاله بدی هست ؟
اصلا همچین سریالی داریم که تو هر قسمت جنگی صورت بگیره ؟ اتفاق مهمی بیوفته ؟ خونی ریخته بشه ؟
همچین چیزی اگر بخواد هم نمیتونه صورت بگیره

سریال به این عظمت , با این همه شخصیت مهم , خاندان های زیاد که هر کدوم برای خودشون داستانی دارند رو که نمیشه تو هر قسمت یکیشون رو نفله کرد
به نظر من این فصل یکی از بهترین فصل هایی بود که دیدم .

شما همین والکینگ دد رو ببین , سریالی که هر فصلش 16 قسمته کلا چند تا صجنه ی درگیری و حمله مرده ها درش هست ؟
درسته , خیلی کم .... بیشتر همه در حال حرکت هستند ..... ولی با این حال یکی از بهترین هاست . شما جای طرفداراش باشی چی میگی ؟!!!

در کل من از دیدن هر قسمت از این سریال لذت میبرم ... امیدوارم شما هم لذت ببرید
.
.
راستی دلم شوره اون یه نفری رو میزنه که میومد 1 میداد و میرفت ... خبری ازش نیست , هنوز نیومده 1 بده , نکنه بلایی سرش اومده باشه . خخخخ

دوست عزیز این فصل این طور شده چون داستان دیگه پخته شده و تقریبا همه میدونن نبرد حرامزاده ها در پیشه ....کبنگزلندینگ و خط اریا رو
وچون اینا رو انتظار میکشن حوصله اضافجات رو ندارن ...مثلا همین لیانا اگر سکانسش تو فصل 2 بود الان وضعیتی بود ولی....

کلا هم حق دارن به نظرم هم نه یک جوری خاص شده

Star of GT
06-07-2016, 12:10 PM
من اول میخواستم به این اپیزود 9 بدم ولی دیدم خیلی از کاربرا از افت سریال صحبت کردن و فقط بخاطر لج اونا هم که شده 10 دادم
قرار نیست که هر قسمت سریال جنگ و کشت و کشتار باشه - از دیدن سریال در زمان حال لذت ببرین و براساس تئوری ها و فانتزی های خودتون سریال رو نسنجین.
در مورد نامه ی سانسا من دوتا تئوری دارم.
1 - نامه ی سانسا برای استنیس بوده باشه - برین از تارث به نظرم استنیس رو نکشته و یه سری قول وقرار بینشون رد وبدل شده باشه - توی قسمت اول که برین سانسا رو نجات داد تا موقعی که به دیوار برسن هیچ مکالمه ای از اونا پخش نشد . من احتمال میدم که برین به سانسا گفته باشه که با استنیس قول و قراری گذاشته و نباید به افراد دیوار گفته بشه که استنیس زنده است . و اون نامه رو هم برای استنیس نوشته سانسا.

2 - نامه سانسا برای جزایر آهن بوده باشه - احتمال میدم که نامه رو برای تیون بفرسته تا افراد خاندانش رو برای کمک به گرفتن وینترفل بیاره به جنگ - و از اونجایی که تیون اونجا نیست - نامه به دست عموش میرسه (احتمالا عموش هم تا الان فهمیده که یارا و تیون دارن به سمت دنریس میرن ) و میاد و به جان و سانسا کمک میکنه !

اینا تئوری های شخصی منه و اگر هم این اتفاقا نیافتاد دلیلی نمیبینم که بخوام به سریال 7یا پایین تر بدم - خود کارگردان ها مارو بهتر سورپرایز میکنن.

KING STANNIS
06-07-2016, 02:08 PM
یکی چیزی برام باعث تعجبه
چطور استنیس سریال اینقد طرفدار داره!!!استنیس کتابو نمیگم چون اونجا عظمت بیشتری داره و من خودم طرفدارشم
ولی تو سریال خیلی خوار و ذلیل بود بعضی جاها
دخترشم که به آتش کشید
فرزندکشی به خاطر سلطنت میخوام صد سال سیاه نباشه

دوست عزیز انسان جایزالخطاس و این داستان شامل همه میشه قطعا استنیس هم مبرا نیس اما اگه قرار بر بازگشتش باشه شاید با استنیس جدیدی روبرو بشیم ک اشتباهات گذشته رو تکرار نکنه با توجه ب اینکه HBO میخواد سروته Show رو ب هم بیاره دیگه فرصت اشتباه کردن نیست.


من اول میخواستم به این اپیزود 9 بدم ولی دیدم خیلی از کاربرا از افت سریال صحبت کردن و فقط بخاطر لج اونا هم که شده 10 دادم
قرار نیست که هر قسمت سریال جنگ و کشت و کشتار باشه - از دیدن سریال در زمان حال لذت ببرین و براساس تئوری ها و فانتزی های خودتون سریال رو نسنجین.
در مورد نامه ی سانسا من دوتا تئوری دارم.
1 - نامه ی سانسا برای استنیس بوده باشه - برین از تارث به نظرم استنیس رو نکشته و یه سری قول وقرار بینشون رد وبدل شده باشه - توی قسمت اول که برین سانسا رو نجات داد تا موقعی که به دیوار برسن هیچ مکالمه ای از اونا پخش نشد . من احتمال میدم که برین به سانسا گفته باشه که با استنیس قول و قراری گذاشته و نباید به افراد دیوار گفته بشه که استنیس زنده است . و اون نامه رو هم برای استنیس نوشته سانسا.

تئوری جالبیه خوشم اومد.
احتمال معامله بین برین و استنیس خیلی زیاد هست و بنظرم تنها دلیل منطقی برای زنده بودن استنیس میتونه باشه هرچند تجربه نشون داده نباید منطقی ب این Show نگاه کرد...

mkarimifard77
06-07-2016, 02:47 PM
یه سوالی که برای من پیش اومده اینه که ،مگه خاندان تالی جزو هفت خاندان اصلی پادشاهی نبودن پس چطور شد که یک دفعه اینقدر خوار و ذلیل شدن وحتی نیرو ندارن از سرزمین خودشون دفاع کنند. بعد هم مگه ادمور تالی وارث ریورران و خاندان تالی نیست پس چطور اینقدر راحت اسیر یکی از خاندانهای پرچمدار یعنی فری ها شده ؛علی القاعده بایستی خاندانهای اصلی نیروی نظامی شون چند برابر پرچمدارها باشه پس چطور اینها ملک آبا و اجدادی شون افتاده دست فری ها . ضمنا تا اونجا که یادمه پس از کشته شدن راب استارک کسی به ریورران حمله نکرد و هرچه بود فقط یک سری تاخت و تازهای کوچک بود که توسط مانتین انجام می شد.
اگه خاندانهای اصلی به همین راحتی قلع و قمع می شن پس چرا تا حالا لنیسترها بعد از اون همه جنگ از چند جبهه هنوز هم سرحال هستن و کلی تیرو دارن ولی استارکها و تولی ها به فلاکت افتادن و سرزمینشون توسط پرچمدارها از چنگشون در آمده ؟
اگه کسی می دونه لطفا پاسخ سوالات را بدین.

shahramz
06-07-2016, 03:08 PM
یه سوالی که برای من پیش اومده اینه که ،مگه خاندان تالی جزو هفت خاندان اصلی پادشاهی نبودن پس چطور شد که یک دفعه اینقدر خوار و ذلیل شدن وحتی نیرو ندارن از سرزمین خودشون دفاع کنند. بعد هم مگه ادمور تالی وارث ریورران و خاندان تالی نیست پس چطور اینقدر راحت اسیر یکی از خاندانهای پرچمدار یعنی فری ها شده ؛علی القاعده بایستی خاندانهای اصلی نیروی نظامی شون چند برابر پرچمدارها باشه پس چطور اینها ملک آبا و اجدادی شون افتاده دست فری ها . ضمنا تا اونجا که یادمه پس از کشته شدن راب استارک کسی به ریورران حمله نکرد و هرچه بود فقط یک سری تاخت و تازهای کوچک بود که توسط مانتین انجام می شد.
اگه خاندانهای اصلی به همین راحتی قلع و قمع می شن پس چرا تا حالا لنیسترها بعد از اون همه جنگ از چند جبهه هنوز هم سرحال هستن و کلی تیرو دارن ولی استارکها و تولی ها به فلاکت افتادن و سرزمینشون توسط پرچمدارها از چنگشون در آمده ؟
اگه کسی می دونه لطفا پاسخ سوالات را بدین.


خوب معلومه دیگه بیشتر نیروهای تالی توو عروسی خونین کشته شدن بیشتر که چه عرض کنم همشون بلک فیش هم که از روی شانس فرار کرد لرد ادمیور هم توو عروسی خونین زندانی شد جافری هم فری ها رو لرد ریوران اعلام کرد دوست عزیز مث اینکه فصل های قبل رو ندیدی ها:Smiley39:

farzinawsome12
06-07-2016, 05:01 PM
ولی بیاید یه تخیل دیگه بکنیم فکر کنید توی این بین وسط جنگ جان اسنو با رمزی که ارتش پر قدرتی هم داره سر و کله یه نقر پیدا شه به نام استنیس باراتیون ؛ و اینجاست که استنیس از پشت سر و یه جورایی به جان اسنو کمک کنه و شمال پس بگیره ؛ مطمنا جان اسنو و تمامی خاندان شمال میان زیر پرچم استنیس و اینجاست که دنریس از راه برسه و جنگ سر تخت پادشاهی استنیس باشه و دنریس ؛ و تقابل بین استنیس و دنریس چه دیدنی هست این وضع ؛ و حالا استنیس باراتیون ؛ دنریس تارگرین و نایت کینگ و کلاغ سه چشم
عالی بود این تخیلت:Smiley69:
واقعا منطقیم هستش الاان دنریس باهزاران کشتی و 3تا اژدها و ارتش دوتراکیو ارتش آنسالید و شاید هزاران برده ی آزاد شده میخواد به پایتخت حمله کنه،ولی به چه کسی؟؟؟
مذهبیون مگه چقدر قدرت دارن؟؟؟لنیسترهای تضعیف شده مگه چقدر قدرت دارن؟؟؟
واقعا جنگ قشنگی نخواهد شد چون ترازوی قدرت ها درست نیست و قابل پیش بینی...
اینجا 2 تا اتفاق انتظار میره،اول اینکه فرضیه های دوست خوبمون درستن و استنیسم به قدرت خواهی برمیخیزه و دوم اینکه جنگ دنریس با شاه شب خواهد بود و اصلا به کینگز لندینگ کشیده نمیشه...

mkarimifard77
06-07-2016, 05:01 PM
خوب معلومه دیگه بیشتر نیروهای تالی توو عروسی خونین کشته شدن بیشتر که چه عرض کنم همشون بلک فیش هم که از روی شانس فرار کرد لرد ادمیور هم توو عروسی خونین زندانی شد جافری هم فری ها رو لرد ریوران اعلام کرد دوست عزیز مث اینکه فصل های قبل رو ندیدی ها:Smiley39:

چرا اتفاقا فصلهای قبلی را کامل دیدم و حتی بعضی قسمتها را چند بار دیدم . پنج جلد از کتابها را هم خوندم. شما نکته سوال من رو نگرفتی !!
منظورم این بود که موضوع نابود شدن تولی ها که جزو خاندانهای قدیمی وستروس هستند ؛ اون هم به این سادگی یه مقدار غیرمنطقی بنظر می رسه . ضمن اینکه توی عروسی خون راب استارک کمتر از نیمی از نیروهاش را به همراه داشت یعنی کمتر از ده هزار نفر که طبیعتا اکثر اونها هم از شمال آورده بود. یعنی تمام نیرویی که تولی ها توی اونجا داشتن بهزحمت به دو سه هزار نفر می رسید. خوب در شرایطی که خاندان پرچمداری مثل بولتون ها این همه نیرو در جنگ با استنیس داشتن چطور میشه که یکی از هفت اقلیم فقط چند هزار نفر ناقابل نیرو داشته باشه ؟
ضمن اینکه توی عروسی خون هم حداقل در سریال ما ندیدیم که بیشتر از چند صد نفر کشته بشن.پس سوال من سرجاش هست که ارتش تولی ها کجاست ؟

FARID_S
06-07-2016, 06:27 PM
دوست گرام،من هم صددرصدموافق نظر شما هستم . این سیزن تا اینجا جدا"جفنگ بود ( البته این نظرشخصی منه).

rrio8
06-07-2016, 06:51 PM
جاکن هاکار یا آریا استارک؟

Untitled.jpg

دیدیم که آریا استارک از بچه سر راهی چاقو خورد یه دلیل هست که آیا آریا بوده یا چهره آریا (جاکن هاکار)؟

آریا تقریبا راه رفتنش عوض شده بود سوزن یا همون شمشیرش باهاش نبود!

پولی نداشت و شخصیتش بهش اجازه دزدی نمیداد!

جاکن هاکار به بچه سر راهی سپرد که آریا رو اذیت نکند و با مرگی آرام او را بکشد ولی بچه سر راهی به حرف هاکار گوش نکرد!

آیا کشتن زن در تئاتر و کشتن آریا فقط امتحان کردن آریا و بچه سر راهی بوده؟

با این که قسمت بعد به اسم no one هست پس باید قسمت بعد شاهد هیچکس شدن آریا باشیم!

raymond
06-07-2016, 07:18 PM
سلام دوستان . درباره نظریه هایی که در مورد استنیس می دید اولا من خودم احتمال میدم زنده باشه ولی اینکه بخواد با یک ارتش دیگه به وینترفل حمله بکنه و با ارتش به کمک جان بیاد یکم غیر معقوله . همونطور که میدونید ارتش استنیس به کل نابود شد و هیچ پول دیگه ای هم نداره برای استخدام دوباره مزدور ها . و من خاندان و کس دیگه ای نمیشناسم که بخواد بهش ارتشی بده و کمکش کنه. نامه سانسا هم یکجورایی صددرصد معتقدم به پیتر بیلیش مینویشت . در اخر اگر توضیح و نظریه دیگه ای داشتید بگید تا ما هم بهرهمند بشیم. مخلص همه دوستان و فن های got

shahin9191
06-07-2016, 08:42 PM
نکته آخر اینکه یارا گریجوی واقعا شخصیت واقعی خودشو نشون داد. یکم حجب و شرم و حیا هم خوبه. ما از مسئولین زحمتکش سریال میخواهیم همچین شخصیتهای پلیدی را هر چه زودتر حذف کنند، چون خیلی بدآموزی داره.
حالا اگه بازم یارا بخواد ادامه بده سریال بخش بزرگی از طرفدارانش که مذهبی هستند رو از دست خواهد داد(بعد از اینکه سر لوراس محاکمه شد و گنجشک اعظم به پیروزیهای مهمی دست یافت روز بروز بر طرفداران مذهبی سریال افزوده شده بود).
بنده شدیدا پیشنهاد میکنم به شما که برنامه زلال احکام نگاه کنی:Smiley35:.مسایل مذهبیش تکمیله. عزیز دل درجه صحنه های این فیلم در حد پ و ر ن ه و شما بعد دیدن این همه قسمت و داستان های جیمی و سرسی کاراکتر مورد علاقت جیمیه و اونوقت گیر دادی به یارا و لوراس تایرل :)))))))) خب میتونی کتابو بخونی اینجوری گناهم نمیکنی با دیدن این موضوعات:Smiley30: البته من فرض رو گذاشتم رو اینکه جدی میگفتی و اگه شوخی بود که هیچی

KING STANNIS
06-07-2016, 08:58 PM
سلام دوستان . درباره نظریه هایی که در مورد استنیس می دید اولا من خودم احتمال میدم زنده باشه ولی اینکه بخواد با یک ارتش دیگه به وینترفل حمله بکنه و با ارتش به کمک جان بیاد یکم غیر معقوله . همونطور که میدونید ارتش استنیس به کل نابود شد و هیچ پول دیگه ای هم نداره برای استخدام دوباره مزدور ها . و من خاندان و کس دیگه ای نمیشناسم که بخواد بهش ارتشی بده و کمکش کنه. نامه سانسا هم یکجورایی صددرصد معتقدم به پیتر بیلیش مینویشت . در اخر اگر توضیح و نظریه دیگه ای داشتید بگید تا ما هم بهرهمند بشیم. مخلص همه دوستان و فن های got

سوالاتی ک ب استنیس مربوط میشه پاس بدین بمن:Smiley14::Smiley14::Smiley14:
قبل از تمام این داستانا پدر سم متحد استنیس بوده بعید نیس ارتششو دراختیار بذاره درضمن رابطه استنیس با جان و خاندان استارک خوبه شاید کمکش کنن البته با وحشی ها...مساله بعدی
یکی از دوستان گفته بود استنیس تا خرخره ب بانک اهنین براووس بدهکاره...
دوست عزیز وقتی ارتش فرار کرده و رفته دیگه چ بدهکاریه؟؟؟میشه بگی؟؟؟:Smiley39::Smiley39:
بعدشم اگه قرار بر بازگشت باشه میاد ک تخت اهنین بگیره نه اینکه فقط نشون بدن زندس...
درواقع میاد ک تمام چیزایی ک از دست داده پس بگیره.

Sherlock
06-07-2016, 10:19 PM
یکی از دوستان گفته بود استنیس تا خرخره ب بانک اهنین براووس بدهکاره...
دوست عزیز وقتی ارتش فرار کرده و رفته دیگه چ بدهکاریه؟؟؟میشه بگی؟؟؟:Smiley39::Smiley39:


استنیس از بانک آهنین سرباز نگرفته بود که با فرارشون از زیر بدهی خارج بشه. بانک آهنین فقط به استنیس پول داده و استنیس با اون پول سرباز خریده پس به این چیزها کاری نداره. اون پولش رو می‌خواد.

Sent from my SM-G530F using Tapatalk

farzinawsome12
06-07-2016, 10:54 PM
http://8pic.ir/images/xqnf071mktfts1xd0pix.jpg (http://8pic.ir/)
منبع:کانال تلگرام world of thrones

iran9win
06-08-2016, 01:08 AM
سلام یک نظریه چالشی دارم

من فکر میکنم تو سکانس اریا ما در واقع شاهد یک no one بازی در no one بازی حاد بودیم :

بدین شکل که درواقع اون دختره چهره اریا رو زده بود بخودش ..همون که میخاد اریا رو بکشه چهره خودش رو کرده آریا ...

و آریا که فهمیده چهره پیرزن رو استفاده کرده ....

بزرگترین دلیلم هم استایل و نحوه راه رفتن آریا تو این سکانس هست که اصلا آریا نیست دقیقا اون دخترست از اول سریال تاکید زیادی بوذ رو استایل دختره ونوع راه رفتنش مخصوصا دستاش که همیشه مشت کرده بوذ.....یکبار چک کنید و عکسهای زیرم ببینید

https://twitter.com/It223906/status/740260501079330816

lady snow
06-08-2016, 01:39 AM
این تیوریهایی که میدیدن خیلی جذاب هست. ولی یه نکته. مگه نباید حتما اون طرف مرده باشه تا بتونن از چهرش استفاده کنن. بعدش چطوری اون دختره چهره آریا رو گذاشته و آریا چهره اون دخترو:Smiley39:

Ward
06-08-2016, 01:55 AM
ببخشید یکم نامربوطه
یکی میتونه فرق این زامبی قوی ها با زامبی ضعیفارو بگه؟:Smiley36:

Yellow King
06-08-2016, 02:12 AM
نقد بررسی سریال Game of Thrones اپیزود 7، فصل 6

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones.jpgfg-2.jpg (http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones.jpgfg-2.jpg)

قبل از اینکه به تماشای «مرد شکسته» بنشینم، می‌دانستم که احتمالا نباید انتظار یک اپیزود طوفانی را بکشم. «بازی تاج و تخت» همیشه به سه اپیزود پایانی هر فصلش مشهور بوده. در جریان اپیزود‌های هشت و نه و ده است که تمام موتورهای بخار سریال که قبل از آن به سوت زدن و لرزیدن افتاده بودند، یکی یکی شروع به منفجرشدن می‌کنند و زمین بازی و قواعد و اتمسفر سریال را برای همیشه تغییر می‌دهند. پس، طبیعی است که اپیزود هفتم همان آرامش قبل از طوفان معروف باشد. پُلی که ما را به مرحله‌ی بعدی سریال منتقل می‌کند. «مرد شکسته» با وجود اینکه بیشتر زمانش را در جایگذاری نهایی مهره‌ها سپری می‌کند، اما این وسط از آرامش کوتاه «بازی تاج و تخت» استفاده می‌کند تا به چیزهایی برسد که این سریال معمولا وقتی برای پرداختن به آنها ندارد و البته حاوی دوتا لحظه‌ی شوکه‌کننده هم است که اولی بهتر از دومی کار می‌کند.

منظورم از اولی بازگشت سندور کلیگین است که مساوی شد با تایید شدن یکی دیگر از تئوری‌های قوی و شناخته‌شده‌ی طرفداران «نغمه». این تئوری بیان می‌کرد که سندور بعد از نبرد با بریین کشته نشده و به عنوان گورکن به گروهی به رهبری یک مذهبی مهربان پیوسته است و زندگی تازه‌ای را به دور از هویت قبلی‌اش شروع کرده است. طبق معمول اگرچه مارتین مدارک زیادی در کتاب‌ها در رابطه با بازگشت سندور گذاشته بود، اما تا مدت‌ها بعد از خواندن کتاب‌ها نیز از وجود آنها خبر نداشتم. اما این تئوری متقاعدم کرد. چرا که نه تنها سرنخ‌ها منطقی هستند، بلکه بازگشت کاراکتری مثل سندور که از اوج زشتی و نفرت و سیاهی به جمع کاراکترهای تغییرکرده‌ی سریال بپیوندد خیلی با عقل جور درمی‌آید و حس شاعرانه‌ای دارد و اصلا چه کسی دوست ندارد این مرد تلخ مزاج اما آسیب‌دیده را دوباره نبیند؟ این وسط، همین که سریال نیز مرگ او را نشان نداد به اهمیت این تئوری افزود. اما با توجه به اسم و آغاز این اپیزود با یک سکانس پیش تیتراژ، همان مقدار شک و تردیدی که درباره‌ی این تئوری داشتیم هم از بین رفت: سندور کلیگین زنده و سرحال است. البته زنده که چه عرض کنم. کاملا مشخص است که شاید او از لحاظ جسمی جان سالم به در برده باشد، اما هنوز آشوب و طوفان روانی عجیبی در درونش تلاطم دارد که او را به آرامش واقعی نرسانده است.

نحوه‌ی بازگشت سندور را به این دلیل دوست دارم که در چند مرحله تاثیرگذار است. چنین رونمایی دیوانه‌واری طبیعتا برای کسانی که با تئوری گورکن آشنا نباشند، حاوی ضربه‌ی شوک‌آور قوی‌تری است. چون سریال هرگز وقت نداشته تا این موضوع را برای کسانی که کتاب‌ها را نخوانده‌اند زمینه‌چینی کند. در عوض، بازگشت سندور برای کسانی که از این تئوری خبر داشتند به جای اینکه شوکه‌کننده باشد، خوشحال‌کننده است. خوشحال از اینکه اتفاقی که باید می‌افتاد، افتاد. که آخ جون! انگار رویارویی برادران کلیگین در محاکمه‌ی آینده‌ی سرسی به حقیقت خواهد پیوست. اینجاست که به نکته‌‌ی هوشمندانه‌ی نحوه‌ی مدیریت بازگشت سندور می‌رسیم. اگر قرار بود خیلی زود مقصد بعدی سندور (محاکمه سرسی) مشخص شود، آن موقع هیچ عنصر غافلگیرکننده‌ای برای کتاب‌‌خوان‌ها باقی نمی‌ماند، اما سازندگان انگار حواس‌شان به این موضوع منحصربه‌فرد بوده است. چون برخلاف احیای جان اسنو که تمام زمین و زمان از آن خبر داشتند و برخلاف اینکه نه سریال‌بین‌ها و نه کتاب‌خوان‌ها نمی‌توانستند سرنوشتِ هودور را پیش‌بینی کنند، مسئله‌‌ی سندور از آنهایی است که عده‌ای از آن خبر دارند و عده‌ای ندارند. بنابراین سریال در بهترین حالت باید آن را طوری مدیریت کند که هر دو گروه را کنجکاو ادامه‌ی داستان نگه دارد. اگر مسیر داستان سندور خیلی زود در حرکت به سوی قدمگاه پادشاه قرار می‌گرفت، کتاب‌خوان‌ها هیچ نکته‌ای برای کنجکاوی نداشتند، اما نحوه‌ی پایا‌ن‌بندی خط داستانی او در این اپیزود باعث می‌شود تا هر دو گروه به یک اندازه برای آینده‌ی این شخصیت هیجان‌زده شوند و انتظار هر غافلگیری‌ای را بکشند.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones.jpgj_.jpg

خط داستانی سندور به این دلیل کار می‌کند که در آن واحد با بازگشت انسانی ضربه‌خورده در قالبی جدید خوشحال‌مان می‌کند و بلافاصله با آن پایان‌بندی غمناک تمام کاسه و کوزه‌های احساسات‌مان را به هم می‌ریزد. اول از همه، حضور ایان مک‌شین در نقش رِی که مثل سندور یک جنایتکارِ نفرت‌انگیز بوده که به یک سپتون تبدیل شده، سنگینی خاصی به متریال ساده‌ی این خط داستانی اضافه می‌کند، اما بخش‌های سندور در این اپیزود را به این دلیل دوست دارم که سریال از طریق او به نکته‌ی بزرگتر و جهان‌شمولی درباره‌ی دنیای «بازی تاج و تخت» اشاره می‌کند. اینکه دنیا طوری در خشونت و هرج‌و‌مرج و مرگ فرو رفته است که هیچ راهی برای فرار و دوری از آن وجود ندارد. می‌بینیم که «مرد شکسته» با موسیقی متفاوت و تصاویر غیرمعمول روشن و شادابی آغاز می‌شود که برای «بازی تاج و تخت» که تقریبا همیشه در رنگ‌آمیزی تاریک غرق شده منحصربه‌فرد است. سریال به خوبی از این طریق نشان می‌دهد که سندور از نصف کردن آدم‌ها به نصف کردن هیزم رسیده است و از این کار راضی است و دوست دارد بقیه‌ی عمرش را همین‌جا به به ساختن این سپتون بگذراند. این آرامش نسبتی و زیبایی بالاخره با حضور غریبه‌ها شکسته می‌شود و به اتفاق تراژیک پایانی ختم می‌شود. شاید کسی مثل سندور برای دوری از خودِ قدیمی‌اش به این گوشه از دنیا پناه برده باشد، اما آتش جنگ و درگیری در جای‌جای وستروس به حدی قوی است که دیر یا زود دامنت را می‌گیرد. حالا سندور مجبور می‌شود تا برخلاف میلش تبرش را برای نصف کردن انسان‌ها بردارد. خط داستانی سندور همچنین یک کارکرد دیگر هم دارد. درست مثل بازدید سم و گیلی از هورن هیل و جان اسنو و همراهانش از جزیره‌ی خرس در این اپیزود، سریال از این طریق نشان می‌دهد که حتی گوشه‌های دورافتاده‌‌ی وستروس هم که قبل از این دور از درگیری‌های دنیا زندگی کرده‌اند، کم‌کم باید وارد قصه شوند، تصمیم بگیرند و نقش‌شان را برای آینده برعهده بگیرند. راه فراری از شرایط این روزهای وستروس نیست. یا در درست کردن آن دست به کار می‌شوی، یا به اشتباه به نابودگران آن می‌پیوندی.

نکته‌ی دیگری که درباره‌ی این اپیزود دوست دارم، این است که «مرد شکسته» وقت زیادی روی کاراکترهای فرعی‌اش می‌گذارد. «بازی تاج و تخت» به دلیل تراکم خط‌های داستانی اصلی‌اش و وقت بسیاری کمی که دارد همیشه سعی می‌کند با سرعت تمام برود سر اصل مطلب. خیلی کم پیش می‌آید با اپیزودی روبه‌رو شویم که سریال روی کاراکترهایی مثل رِی سپتون و لیانا مورمونت تمرکز کند، اما «مرد شکسته» این کار را به خوبی انجام می‌دهد. مثلا به رِی نگاه کنید. نقش او فقط این است که به عنوان یک پیر درستکار راه مستقیم را به سندور نشان دهد و تبدیل به آدم خوبی در نگاه سندور شود تا در هنگام مرگش، سندور را برای عدالت‌خواهی به جنبش بیاندازد. اما تمرکز داستان بر روی او باعث می‌شود تا تماشاگران به‌طرز ناخودآگاهی خط مستقیمی بین او و گنجشک اعظم هم بکشند. ما گنجشک اعظم را به عنوان کسی می‌شناسیم که برخلاف سر و ظاهرش هیچ فرقی با دیگر آب‌زیرکاه‌های عوضی این دنیا ندارد. در عوض رِی به عنوان یک سپتون کسی است که از دین به عنوان وسیله‌ای برای شستشوی مغزی مردم، جنگ‌افروزی و رسیدن به قدرت استفاده نمی‌کند. همین که سریال برای این نقش کوتاه بازیگر توانایی مثل ایان مک‌شین را انتخاب کرده‌، نشان می‌دهد که او نقش مهمی به عنوان کسی که سندور را در مسیر جدیدش قرار می‌دهد بازی می‌کند و همچنین زاویه‌ی دیگری از نقش دین و مذهب را به نمایش می‌گذارد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones.jpgl_.jpg

از سویی دیگر لیانا مورمونت را داریم که نویسندگان این هفته در رابطه با او غوغا می‌کنند. چیزی که در مسیر اقتباس از کتاب‌ها به سریال جا مانده، توضیح حال‌و‌هوای شهر و روستاها و مردمان وستروس است. اما اینجا سازندگان از شخصیت لیانا استفاده می‌کنند که نشان دهند تنها بچه‌هایی که در جنگ‌ شمال زندگی‌شان دگرگون شده، آریا و سانسا و برن نیستند، بلکه در قالب لیانا می‌بینیم که انسان‌های ناشناخته‌ی بسیاری از این جنگ‌ها زخم خورده‌اند. لیانا فقط یک دختر کوچک ۹ ساله است که بعد از مرگ مادرش که برای راب استارک می‌جنگیده، وظیفه‌ی هدایت خاندان مورمونت به او سپرده شده. صحنه‌ای که با لیانا می‌گذاریم به خوبی نشان می‌دهد که چرا اکثر شمالی‌ها دل خوشی برای پشتیبانی از استارک‌ها ندارند. آنها تمام دار و ندارشان‌را بعد از شکست راب از دست داده‌اند. عروسی سرخ فقط اتفاق دردناکی برای خاندان استارک نیست. آن شب زندگی آدم‌های بسیاری را تغییر داد که هنوز عواقبش قابل‌ لمس است.

چگونگی راضی کردن لیانا را هم دوست داشتم. مثلا در این صحنه می‌بینیم که سانسا فکر می‌کند لیانا او را به عنوان یک زن که مسئولیت رهبری خاندانش را دارد درک می‌کند و جان اسنو هم فکر می‌کند که از آنجایی که او فرد مورعلاقه‌ی جوئر مورمونت بوده، شاید لیانا به چشم دیگری به او نگاه کند. هر دوی سانسا و جان به دنبال حیله‌ای برای راضی کردن لیانا هستند، اما چیزی که دخترک باهوش را سرعقل می‌آورد، داووس است. داووس به عنوان یک قاچاقچی معمولی کسی بوده که ناگهان خودش را وسط یک جنگ بزرگ پیدا کرده. درست مثل لیانا که به جای عروسک‌بازی باید مسئولیت‌های بزرگترها را به دوش بکشد. همین تجربه‌ی مشترک است که باعث می‌شود لیانا، شرایط استارک‌ها را درک کند. تمام اینها به صحنه‌ی پیچیده و طاقت‌فرسایی ختم می‌شود که به خوبی نشان می‌دهد چرا چنین مذاکراتی کار بسیار سختی هستند. در هردو موردِ لیانا و رِی با کاراکترهای طرفیم که نقش موتور محرکه‌ی دیگر شخصیت‌ها را بازی می‌کنند، اما هوشمندی سریال در پرداخت عمیق‌تر آنها باعث می‌شود تا تبدیل به شخصیت‌های به‌یادماندنی‌تر و غنی‌تری شوند و در چندین لایه کار کنند.

یکی از عناصر متزلزل این فصل «بازی تاج و تخت» که در این اپیزود شرایط بهتری دارد، خط داستانی قدمگاه پادشاه است. بعد از «هم‌خون من» پیش‌بینی اینکه مارجری واقعا به حرف‌های گنجشک اعظم ایمان نیاورده بود آسان بود و خوشبختانه سازندگان به جای کش دادن شکی که اصلا شک نبود، در جریان گفتگوی او و مادربزرگش و حضور سپتا اولنا که هر لحظه او را زیر نظر دارد، مشخص می‌کنند که مارجری چاره‌ای به جز همراه شدن با بازی گنجشک اعظم نداشته است و نمی‌توانسته از قبل نقشه‌اش را با خانواده‌اش در میان بگذارد. برخلاف اپیزود گذشته که ما مارجری را از دور نظاره می‌کردیم، در این اپیزود از نقطه نظرِ مارجری می‌بینیم که او چگونه مثلا در زمینه‌ی صحبت درباره‌ی زندگی زناشویی‌اش با گنجشک اعظم، خودش را علاقه‌مند نشان می‌دهد. در همین صحنه می‌توان حدس زد که گنجشک اعظم هم یک‌جورهایی می‌داند که مارجری واقعا به مذهب هفت ایمان نیاورده، اما خب، تا وقتی که او سرش را پایین بیاندازد و طبق دستورات الهی او حرکت کند مهم نیست. خلاصه علاوه‌بر اینکه شک‌مان تایید می‌شود، صحنه‌های مارجری نشان می‌دهند که او در حال بازی خطرناکی است که می‌تواند به قیمت جانش تمام شود. همان‌طور که در نقدهای گذشته هم گفته بودم، جنگ سرد لنیسترها و یاران مذهب فاقد حساسیت لازم است، اما نقشه‌ی مارجری همان چیزی است که فعلا باز دوباره ما را برای این خط داستانی کنجکاو می‌کند و مارجری تبدیل به همان قهرمانی می‌شود که این خط داستانی کم داشت.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones.jpgg_.jpg

بزرگترین گله‌ای که به «مرد شکسته» دارم، غافلگیر شدن آریا بود. به عنوان کسی که با ساز و کارِ آدمکش‌های بی‌چهره آشناست، او باید از دو کیلومتری حدس می‌زد که نباید گاردش را در مقابل آن پیرزن پایین می‌آورد. مسئله این است که شاید آریا بی‌خیال «هیچکس»شدن شده باشد و هویت قبلی‌اش را پس گرفته باشد، اما این آریا با آن آریای نادان گذشته فرق دارد. این یکی آریایی است که آموزش‌های جیگن هگار را پشت سر گذاشته. پس او باید پیش‌بینی می‌کرد که ممکن است جیگن کسی را برای کشتنش بفرستد. اما در عوض آریا با ساده‌لوحی و بی‌عقلی تمام روز روشن در میان مردم می‌چرخد (چیزی که زدن ردش را آسان می‌کند) و بعد هم به جای اینکه به آن پیرزن مشکوک شود، به او لبخند می‌زند. البته شاید هم آریا هرگز فکرش را نمی‌کرد که بعد از ترک آموزش‌هایش، حکم مرگش صادر شود؛ چیزی که منطقی نیست، اما هر چه هست، ظاهرا او از زخمش نخواهد مُرد، بلکه بعد از این اتفاق فهمیده که قبل از رسیدگی به اسم‌های فهرستش در وستروس، باید یکی-دوتا از اسم‌های جدید فهرستش را در همین براووس خط بزند.

«مرد شکسته» از لحاظ داشتن ویژگی‌های اصلی «بازی تاج و تخت»، اپیزود به‌یادماندنی و شگفت‌انگیزی نیست، اما همان‌طور که گفتم کارش را به عنوان پُلی که ما را به سوی سه قسمت نهایی مشهور سریال هدایت می‌کند به خوبی انجام می‌دهد. سازندگان جستجوی استارک‌ها برای نیرو و بازگشت سندور کلیگین را به‌طرز عمیقی به تصویر می‌کشند. همراهی جیمی و بران کاری می‌کند تا باری دیگر از خودمان بپرسیم: این بران لعنتی چرا این‌قدر باحال است؟! دیدن جیمی در لباس رزم و سروکله‌ زدن با بلک‌فیش که با دلایل قابل‌قبولی به او اعتماد ندارد عالی است و وان‌وان هم باری دیگر نشان می‌دهد که چرا این غول دوست‌داشتنی بیشتر از بقیه انسانیت سرش می‌شود. «مرد شکسته» به سادگی می‌توانست به یک اپیزود کسل‌کننده‌ی خالی از احساسِ زمینه‌چینِ معمولی تبدیل شود، اما سازندگان موفق می‌شوند با جزییات‌پردازی و توجه به لحظات آرام‌تر که در «بازی تاج و تخت» اندک هستند، آن را به اپیزود تاثیرگذاری سوق دهند.



منبع زومجی

rrio8
06-08-2016, 02:22 AM
در مورد نامه ی سانسا من دوتا تئوری دارم.
1 - نامه ی سانسا برای استنیس بوده باشه - برین از تارث به نظرم استنیس رو نکشته و یه سری قول وقرار بینشون رد وبدل شده باشه - توی قسمت اول که برین سانسا رو نجات داد تا موقعی که به دیوار برسن هیچ مکالمه ای از اونا پخش نشد . من احتمال میدم که برین به سانسا گفته باشه که با استنیس قول و قراری گذاشته و نباید به افراد دیوار گفته بشه که استنیس زنده است . و اون نامه رو هم برای استنیس نوشته سانسا.

2 - نامه سانسا برای جزایر آهن بوده باشه - احتمال میدم که نامه رو برای تیون بفرسته تا افراد خاندانش رو برای کمک به گرفتن وینترفل بیاره به جنگ - و از اونجایی که تیون اونجا نیست - نامه به دست عموش میرسه (احتمالا عموش هم تا الان فهمیده که یارا و تیون دارن به سمت دنریس میرن ) و میاد و به جان و سانسا کمک میکنه !



همونطور که میدونید سانسا در قسمت هفتم به یه نفر نامه زده، الآن مشخص شده که اون شخص کسی نبوده جز لرد بیلیش!

http://www.8pic.ir/images/hb9jyydkii2cus0fb3b9.png (http://www.8pic.ir/)

http://www.8pic.ir/images/uaemlbbrww285rmgcc4d.png (http://www.8pic.ir/)


[…] تو به من قول دادی که ازم محافظت کنی […] حالا شانسشو داری تا به قولت عمل کنی […] شوالیه‌های ویل تحت فرمان تو هستند. برای وینترفل به شمال بتاز. به ما کمک کن و منم مطمئن میشم تا بهت […] پاداش داده بشه.

Sherlock
06-08-2016, 02:35 AM
ببخشید یکم نامربوطه
یکی میتونه فرق این زامبی قوی ها با زامبی ضعیفارو بگه؟:Smiley36:

فرق‌های اساسی و مهمشون به این صورته:

زامبی قوی‌ها بهشون وایت واکر (White Walker) یا در کتاب آدر (Other) میگن که ریشه‌شون به انسان‌(هایی) برمی‌گرده که توسط فرزندان جنگل و به‌وسیله‌ی شیشه‌ی اژدها یا ابسیدین و احتمالاً جادو تبدیل به این موجودات شدن. البته در فصل چهارم در صحنه‌ی تبدیل اون نوزاد توسط شاه شب یه روش دیگه از این تبدیل رو هم دیدیم. این‌ها عقل و اراده دارن و توسط همون شیشه‌ی اژدها و فولاد والریایی نابود میشن. البته احتمال داره که توسط آتش اژدها هم از بین برن. جدیداً هم تئوری‌هایی در مورد امکان نابود کردنشون با آتش وحشی (Wild Fire) مطرح شده.

زامبی‌های ضعیف بهشون وایت (Wight) گفته میشه که در واقع مرده‌هایی هستن که توسط وایت واکر‌ها زنده میشن و به خدمت اون‌ها درمیان. این‌ها عقل و اراده ندارن و به فرمان وایت واکرها هستن. اصلی‌ترین و قطعی‌ترین راه کشتن این‌ها آتش زدنشون هست ولی ظاهراً تو سریال اون مدل‌های اسکلتی‌شون رو میشه با شمشیر خورد کرد و از بین برد.

Ward
06-08-2016, 03:06 AM
فرق‌های اساسی و مهمشون به این صورته:

زامبی قوی‌ها بهشون وایت واکر (White Walker) یا در کتاب آدر (Other) میگن که ریشه‌شون به انسان‌(هایی) برمی‌گرده که توسط فرزندان جنگل و به‌وسیله‌ی شیشه‌ی اژدها یا ابسیدین و احتمالاً جادو تبدیل به این موجودات شدن. البته در فصل چهارم در صحنه‌ی تبدیل اون نوزاد توسط شاه شب یه روش دیگه از این تبدیل رو هم دیدیم. این‌ها عقل و اراده دارن و توسط همون شیشه‌ی اژدها و فولاد والریایی نابود میشن. البته احتمال داره که توسط آتش اژدها هم از بین برن. جدیداً هم تئوری‌هایی در مورد امکان نابود کردنشون با آتش وحشی (Wild Fire) مطرح شده.

زامبی‌های ضعیف بهشون وایت (Wight) گفته میشه که در واقع مرده‌هایی هستن که توسط وایت واکر‌ها زنده میشن و به خدمت اون‌ها درمیان. این‌ها عقل و اراده ندارن و به فرمان وایت واکرها هستن. اصلی‌ترین و قطعی‌ترین راه کشتن این‌ها آتش زدنشون هست ولی ظاهراً تو سریال اون مدل‌های اسکلتی‌شون رو میشه با شمشیر خورد کرد و از بین برد.
ممنون
خیلی خوب بود دوست عزیز:Smiley17:

HMNN
06-08-2016, 10:48 AM
عالی مثل همیشه.

صحنه های سندور و سپتون واقعاً حس متفاوتی داشت. کاملاً راضی بودم از این حرکتشون بر خلاف بعضی از دوستان.
زنده بودنش هم این مک شین لو داده بود قبل از پخش سریال تقریباً.
شروع سریال به طور صلح آمیز،سخن رانی، دعوت به خوبی و قتل عام شدن همه در آخر. سندور هم زندگی آرومی رو داشت و متاسفانه مجبور شد دوباره به زندگی ناآروم برگرده. ناراحت کنندست.
"انجمن برادری" هم دیگه تا این حد عوضی نبودن. به نظر می رسه تو سریال تا این حد عوضی هستن :دی. رهبرشون کیه تو سریال؟ واقعاً فکر نمی کنم همون رهبرِ سه فصل پیش باشه چون رفتارشون یکم عوض شده بود. همش به "اون خانمی که تو کتاب هست ولی تو سریال نیست " فکر می کردم ولی دیدن اون فکر می کنم بعید باشه.




سرسی فشار عصبی خیلی زیادی روشِ. هر لحظه ممکنِ یه گندی بزنه و قتل عام راه بیوفته. یه انبار باروتِ. مطمئن نیستم جرقه چیه. ولی انفجار غیر قابل جلوگیریِ. خدایان به مردم گینگز لندینگ رحم کنن!!!
مارجری هم قطعاً ادا داره در میاره. جاه طلبی شدید و علاقه بسیار زیاد به " ملکه " شدن باعث می شه هر کاری کنه. های اسپرو هم احمق نیست و به نظرم می دونه مارجری کاملاً صادق نیست. النا هم کمی دیگه در کینگز لندینگ می مونه.



یارا گریجوری و برادرش خیلی سریع سفر کردن. ولی برای من خیلی هم آزار دهنده نبود. سریال تلویزیونیِ. نمی شد سفرشون سه فصل طول بکشه. همه شاکی می شدن :دی. سخت نگیرید.
حرف های یارا و رفتارش تو اون سکانس خیلی خفن و عالی بود. بی صبرانه منتظرِ ادامه ی داستانشون هستم. عموشون هم فعلاً سازنده ها تو آب نمک خوابوندن :دی (no pun intended) .



تلاش های جان برای ارتش جمع کردن هم " کمی ناموفق" نشون می دن که سریال جذاب تر باشه. ولی ما گول این کلک ها رو نمی خوریم :دی
لیدی مورمانت خیلی جالب بود. منظره ای که از یکی از قلعه های شمالی نشون دادن هم عالی بود.(آبشار و ... ) .
خاندان گلاور بزرگشون گفت : بولتن ها به ما کمک کردن که قلعمون رو از گریجوی ها پس بگیریم. در حالی که تا جایی که می دونم تو کتاب استنیس بهشون کمک کرده! طرفدارای استنیس کجان به سازنده ها فوش بدن :))
حالا جان و سانسا چطوری می خوان با بیلیش کنار بیان؟ فکر می کنم کار به خون ریزی کشیده بشه. امیدوارم سانسا بیلیش رو تو خواب خفه کنه یا از بالای وینترفل پرتش کنه پایین بعد از نبرد وینترفل :دی
فکر می کنم رهبری بشر در نبرد علیه نایت کینگ و دنریس سرنوشتِ جانِ. اینا همه موقتیِ.


جیمی و بلک فیش! جیمی یا بلک فیش؟!




فرضیه* های زیادی درباره آریا شنیدم. این که ویف و آریا یکی هستن. این که جکن هاگار همون آریا هست! و کلی چیز های عجیب غریب دیگه. با همشون مخالفم در کل. همیشه نظرم این بوده که آریا همون آریاست و ویف هم یکی از بی چهره هاست. ولی اشاره یکی از دوستان به دو مورد باعث شد یکم به شک بیوفتم : "نحوه حرکت کردن آریا و اعتماد به نفس بیش از حدش!"
هنوز هم نظرم اینِ : کسی که خنجر خورد واقعاً آریا بود. ولی فرضیه های دوستان فرضیه های خیلی خوبی هستن.
تلاش آریا حتی بعد از خنجر خوردن فوق العاده بود. بی چهره ها معمولاً بی سر و صدا کارشون رو انجام می دن.( با سم مثلاً) . ولی خنجر زدن به آریا زیاد تر و تمیز نبود. نمی دونم به خاطر جذاب تر شدنِ سریالِ یا معنی خاصی داره. (احتمالاً برای جذاب تر شدن سریال)



این قسمت به طور کلی جزو نفس گیر ترین قسمت های گات نبود ولی همونطور که قبلاً گفتم فکر می کنم قسمت هایی که توشون فقط جنگ و آدم کشی نیست جایگاه و ارزش سریال رو بسیار بالا بردن. سریال به این خوبی نبود اگه اینقدر شخصیت پردازی و صحنه های نه چندان هیجان انگیز نداشتیم. (نظر شخصیِ.)




یادی هم از تیریون کنم! شخصیت مورد علاقم که بعد از دوران اوجش (فصل دوم) هر فصل بیشتر به حاشیه رفت. تا جایی که الان نبودنش در دو قسمت احساس نمی شه!


چرا اتفاقا فصلهای قبلی را کامل دیدم و حتی بعضی قسمتها را چند بار دیدم . پنج جلد از کتابها را هم خوندم. شما نکته سوال من رو نگرفتی !!
منظورم این بود که موضوع نابود شدن تولی ها که جزو خاندانهای قدیمی وستروس هستند ؛ اون هم به این سادگی یه مقدار غیرمنطقی بنظر می رسه . ضمن اینکه توی عروسی خون راب استارک کمتر از نیمی از نیروهاش را به همراه داشت یعنی کمتر از ده هزار نفر که طبیعتا اکثر اونها هم از شمال آورده بود. یعنی تمام نیرویی که تولی ها توی اونجا داشتن بهزحمت به دو سه هزار نفر می رسید. خوب در شرایطی که خاندان پرچمداری مثل بولتون ها این همه نیرو در جنگ با استنیس داشتن چطور میشه که یکی از هفت اقلیم فقط چند هزار نفر ناقابل نیرو داشته باشه ؟
ضمن اینکه توی عروسی خون هم حداقل در سریال ما ندیدیم که بیشتر از چند صد نفر کشته بشن.پس سوال من سرجاش هست که ارتش تولی ها کجاست ؟


یه سوالی که برای من پیش اومده اینه که ،مگه خاندان تالی جزو هفت خاندان اصلی پادشاهی نبودن پس چطور شد که یک دفعه اینقدر خوار و ذلیل شدن وحتی نیرو ندارن از سرزمین خودشون دفاع کنند. بعد هم مگه ادمور تالی وارث ریورران و خاندان تالی نیست پس چطور اینقدر راحت اسیر یکی از خاندانهای پرچمدار یعنی فری ها شده ؛علی القاعده بایستی خاندانهای اصلی نیروی نظامی شون چند برابر پرچمدارها باشه پس چطور اینها ملک آبا و اجدادی شون افتاده دست فری ها . ضمنا تا اونجا که یادمه پس از کشته شدن راب استارک کسی به ریورران حمله نکرد و هرچه بود فقط یک سری تاخت و تازهای کوچک بود که توسط مانتین انجام می شد.
اگه خاندانهای اصلی به همین راحتی قلع و قمع می شن پس چرا تا حالا لنیسترها بعد از اون همه جنگ از چند جبهه هنوز هم سرحال هستن و کلی تیرو دارن ولی استارکها و تولی ها به فلاکت افتادن و سرزمینشون توسط پرچمدارها از چنگشون در آمده ؟
اگه کسی می دونه لطفا پاسخ سوالات را بدین.

هنوز مقداری نیرو دارن. در حدی هست که از قلعشون دفاع کنن.
تالی ها از اول هم خیلی قدرت مند نبودن. ادمور تالی هم تو عروسی خونین اسیر شد.
لنستر ها سر حال هستن چون جنگ رو بردن. استارک ها و تالی به فلاکت افتادن چون جنگ رو باختن و پرچمدارانشون از ترس به برگزیده های حکومت مرکزی پیوستند. ضمناً لنستر ها از همون اول هم ارتش بزرگ تری داشتن.
توجه بفرمایید : ارتش تالی ها مجموعی از ارتش پرچمدارانشون بود.



سوالاتی ک ب استنیس مربوط میشه پاس بدین بمن:Smiley14::Smiley14::Smiley14:
قبل از تمام این داستانا پدر سم متحد استنیس بوده بعید نیس ارتششو دراختیار بذاره درضمن رابطه استنیس با جان و خاندان استارک خوبه شاید کمکش کنن البته با وحشی ها...مساله بعدی
یکی از دوستان گفته بود استنیس تا خرخره ب بانک اهنین براووس بدهکاره...
دوست عزیز وقتی ارتش فرار کرده و رفته دیگه چ بدهکاریه؟؟؟میشه بگی؟؟؟:Smiley39::Smiley39:
بعدشم اگه قرار بر بازگشت باشه میاد ک تخت اهنین بگیره نه اینکه فقط نشون بدن زندس...
درواقع میاد ک تمام چیزایی ک از دست داده پس بگیره.

پدر سم متحد استنیس بوده؟!
پدر سم،رندل تارلی، یکی از افرادی بود که با رابرت جنگید. (در زمان شورش علیه تارگرین ها) . دشمن هم بودند. الان هم به هیچ عنوان متحد یا دوست نیستن. شاید احترام برای هم قائل باشن.
تارلی خاندان قدرتمندی هست ولی نه در حد این که ارتشش بتونه کل هفت پادشاهی رو تسلیم خودش کنه.
رابطه استنیس با خاندان استارک خوبه؟! استنیس از ند خوشش نمی اومد. به خاطر این که رابرت با ند به عنوان برادر برخورد می کرد و نه با استنیس. استنیس به ند احترام می زاشت به خاطر شرافتش ولی باهاش خیلی هم خوب نبود.
پول زیادی قرض گرفت از بانک براووس. بانک براووس هم شوخی نداره. اگه استنیس رو دوست دارید امیدوار باشید مرده باشه!

مردن در جنگ با بولتون ها خیلی از مرگ های رقیباش بهتره. (به مرگ های جافری،راب،رنلی و بیلون فکر کنید! )

عالی بود این تخیلت:Smiley69:
واقعا منطقیم هستش الاان دنریس باهزاران کشتی و 3تا اژدها و ارتش دوتراکیو ارتش آنسالید و شاید هزاران برده ی آزاد شده میخواد به پایتخت حمله کنه،ولی به چه کسی؟؟؟
مذهبیون مگه چقدر قدرت دارن؟؟؟لنیسترهای تضعیف شده مگه چقدر قدرت دارن؟؟؟
واقعا جنگ قشنگی نخواهد شد چون ترازوی قدرت ها درست نیست و قابل پیش بینی...
اینجا 2 تا اتفاق انتظار میره،اول اینکه فرضیه های دوست خوبمون درستن و استنیسم به قدرت خواهی برمیخیزه و دوم اینکه جنگ دنریس با شاه شب خواهد بود و اصلا به کینگز لندینگ کشیده نمیشه...
مذهبیون: دنریس ادم بدست. سربازاش غذاهاتون رو خوردن برای همین از گشنگی دارین می میرین. می خواد با دین دروغینش و جادوگرانش بیاد و حکومت رو از فرد انتخاب شده ی خدایان بگیره.
این قدرت مذهبیونِ.
به نظر من وستروس رو دیگه خیلی دست کم گرفتید. لنستر ها و تایرل ها بسیار قدرت مند هستن. با وجود بحران ها و مشکلاتشون.
ارتش های بسیار بزرگی دارن. همیشه هم سرباز های جدید رو دارن آموزش می دن در پایتخت هاشون.
و در برابر مهاجم خارجی می تونن مسخره بازی رو جمع کنن و به خوبی با هم متحد شن.
دنریس فعلاً یه دونه کشتی هم نداره. البته بسیار قدرت مندِ. ولی نمی شه گفت همه خاندان های کوچیک و بزرگ وستروس کوچک ترین مقاومتی نمی تونن کنن در برابر ارتشش.


پ.ن: دوستان خیلی از کلمه "نظریه" استفاده می کنن. شاید بهتر باشه به حدس و گمان هامون فرضیه بگیم.

AdibTE
06-08-2016, 03:36 PM
همه چیز بکنار، چرا سکانس آریا انقد بچگونه بود؟ :| احساس کردم دارم برنامه کودک میبینم :/
کم کم داره از ماونتین خوشم میاد، ابهت خاصی داره. جیمی هم که.. :/ چرا انقد بی عرضس -__ اعصاب آدمو خورد میکنن :|
سانسا هم که میدونم یه بلایی سر جان میاره میدونم :/ خواهر تیون هم که گ.ی شد :| همینو کم داشتیم :/

msh73
06-08-2016, 03:40 PM
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Miguel_Sapochnik


دوستان به این لینک برید
این برای کارگران قسمت نه و ده هست نام دو قسمت آخر فصل توش هست
قسمت ۹جنگ حرومزادگان
و قسمت ۱۰ the winds of winter
بادهای زمستان

Sent from my C5303 using Tapatalk

FARID_S
06-08-2016, 10:11 PM
این سیزن تا اینجا جدا"جفنگ بوده.

KING STANNIS
06-09-2016, 12:57 AM
همین الان داشتم یکی از تریلرای اول فصل میدیم با نام
Game of Thrones Season 6- Hall of Faces Tease

http://picoup.ir/images/99166185069197666465.png

اگه دقت کنین حتی صورت زنده هارو هم نشون میده و با این دلیل ک فقط صورت مردگان در این تالار قرار میگیره چطوریه داستان...

HAMID13
06-09-2016, 01:31 AM
هیچوقت از سانسا خوشم نمیومد همچین زر زد انگار ملت نوکرشونن اون گلاوره خوب قهوه ایش کرد حیفه اون پدر با ی همچین دختری(دارن دنبال متحد میگردن تا قسمت 9 از راه برسه)

بلک فیش خوب بود خوشم اومد جیمی اولین مکالمه رو باخت ولی بهتر میشه بهش امیدوارممحاصره رو بر میداره احتمالا(حال فری ها رو خوب گرفت اینو حال کردم)

آریا ... چیزی ندارم بگم

مارجری خوب داره نقش بازی می کنه راضیم ازش های اسپارو هم همه چیو گرفته دسش حالا تا ببینیم چی میشه

تیون و خواهرش هم نقششون معلوم شد کشتی های دنریس هم ظاهرا داره واسش آماده میشه

مطمعن بودم هاوند زندس و خوشحال شدم دوباره دیدمش

درکل این قسمت ها ظاهرا آماده سازیه 9 و 10

امتیاز 7

AdibTE
06-09-2016, 02:14 AM
همین الان داشتم یکی از تریلرای اول فصل میدیم با نام
Game of Thrones Season 6- Hall of Faces Tease

http://picoup.ir/images/99166185069197666465.png

اگه دقت کنین حتی صورت زنده هارو هم نشون میده و با این دلیل ک فقط صورت مردگان در این تالار قرار میگیره چطوریه داستان...





All Men Must Die

kntu
06-09-2016, 02:17 AM
فوق العاده است این سریال
برای من به شخصه تک تک اپیزودهای این سریال جذابه و خیلی هم آموزنده است:Smiley35:
البته به استثنای بخش های دنریس که اصلا وصله ناجور این سریاله و کاش ای کاش که دنریس اصلا نبود تو سریال یا حداقل یه ذره باورپذیرتر بود
اما چه کنیم که گل بی عیب خداست:Smiley15:

اتفاقا اگه سریال همش پشت سر هم جنگ و کشت و کشتار و صحنه های نفس گیر بود خیلی خسته کننده و یکنواخت میشد
سریالی که توی روایتش بالا و پایین نداشته باشه که جذابیت نداره
شما فرض کنید هر اپیزود جنگ بشه یه طرف شکست بخوره و هی شخصیت ها بمیرن وکسای جدید بیان، مسخره نیست؟
چیزی که دیدن یه نبرد رو جذاب میکنه اون پیشینه و مقدماتشه، اون شخصیت پردازی های پشتشه

قسمت های مربوط به هاوند عالی بود و نشون دادنش لازم و ضروری، برای اینکه سیر شخصیت رو باورپذیر میکنه


قسمت های پایتخت هم خوب بود، چون ویژگی ها و توانمندی ها و هوش و ذکاوت مارجری عزیز رو به ما داره نشون میده و تقابل شخصیت شون با سرسی رو
اگه دقت کنید سرسی و مارجری تعداد زیادی چالش مشترک و یکسان داشتند و عملکردشون قابل مقایسه است، اگه حوصله داشته باشم یه مطلب جدا در مورد سرسی و مارجری مینویسم


بخش های مربوط به جان اسنو هم خوب بود و چالش های لشکر درست کردن و تبدیل به یه رهبر شدن رو نشون میداد که خیلی هم باورپذیره، یه ادم یه شبه که به موفقیت نمیرسه، سوت بزنه همه صف بکشن براش جون بدن، این شخصیت های سریال که میبینیم الان جایگاه خوبی دارن و مثلا فرمانده یه لشکر یا یه هاوس هستن زحمت ها کشیدن و خون دل ها خوردن
و اینجاست که میفهمیم داستان دنریس چقدر مسخره است و اصلا با منطق سریال هماهنگ نیست


قسمت های جیمی و بلک فیش هم که عالی بود و پس از مدت ها یه اسطوره رو ملاقات کردیم در شرایط آمپاس و سخت
رفتار جیمی و یاداوری اسارت خودش هم عالی بود، بی شخصیت و بی کلاس و تازه به دوران رسیده بودن فری ها هم نمایان بود

بخش اریا هم که نصفه است و باید ببینیم در ادامه چه خواهد شد، ولی تا همین جاش هم هنر سریال اینه که جوری داستان رو روایت کرده که تا حالا هوادارها n تا فرضیه عجیب و غریب براش درست کردن

.Ven0m.
06-09-2016, 02:21 AM
فقط اومدم مگه سندور کلگان ، مرسی که برگشتی مهربون.
یه عظمتی توی نگاهش ـه منو قشنگ میکشه لامصب

Winter
06-09-2016, 05:00 AM
هیچوقت از سانسا خوشم نمیومد همچین زر زد انگار ملت نوکرشونن اون گلاوره خوب قهوه ایش کرد حیفه اون پدر با ی همچین دختری(دارن دنبال متحد میگردن تا قسمت 9 از راه برسه)7

به نظرم اینکه سانسا مغروره عجیب نیست.
لیانا مورمونت 10 ساله غرور و تکبر داره... اونهم در حالیکه خاندانش از خاندان های کوچیک شمال با کلا 62 تا (:d)سربازه.
اونوقت سانسا استارک که دختر ارشد لرد وینترفل و محافظ شمال(لرد بالا دست گلاور) بوده و خاندان مادریش هم از بزرگترین خاندان های وستروس غرور نداشته باشه؟
در همچین دوره ای ارزش و مقام هرکس به خاندانش بوده... این غرورو میشه تو همه ی اشراف زاده ها دید.
جان هم غرور نداره چون حرامزادس... حرامزاده ها هم تو همچین سیستمی نه اسمی دارن نه مقامی و نه احترامی.
اگر اون هم استارک بود و با اون احترام و ابهت بزرگ میشد فکر نمیکنم غرورش کمتر از راب و سانسا بود.

اینکه لرد گلاور هم اینطور با تحقیر با سانسا صحبت کرد دلیلش راب بود که با اشتباه بزرگش خودشو لشگرشو به کشتن داد و متعاقبش ابهت و احترام هزارساله ی استارک ها هم از بین رفت.
اگه گذشته بود فکر می کنی هرچقدر هم سانسا مغرورانه با گلاور حرف می زد اون جرأت داشت اینطور به خودش و خاندانش توهین کنه؟ در حال حاضر استارک ها اوضاع خوبی ندارن وگرنه رتبه ی سانسا از گلاور بیشتر نباشه کمتر نیست.(تو این رتبه بندی ها هم فکر نمیکنم سن و سال اهمیتی داشته باشه، خاندان حرف اولو می زنه)

اشتباه سانسا این بود که غرورشو تو موقعیت اشتباه نشون داد ولی دلیلش یکی بی تجربگیش بود و هم اینکه فکر می کرد شاید با یادآوری عهدشون با استارک ها بتونه غیرت گلاورو جریحه دار و تصمیمشونو عوض کنه و البته دیدیم که نتیجه ی عکس داد چون تصور نمی کرد ابعاد فضاحتی که راب با تصمیم اشتباهش به بارآورده اینقدر وسیع باشه که خاندان های شمال که همیشه به وفاداری و شرافت معروف بودن اینطور به استارک ها پشت کنن و تو همچین شرایط سختی اونهم در مقابل بولتون های خیانتکار و عوضی تنهاشون بذارن.

***

در مورد ند استارک هم که خودم خیلی دوستش دارم یه نقل قول از لیتل فینگر میذارم:

Lord Eddard was a brave man, honest and loyal... but quite a hopeless player

لرد ادارد مرد شجاع، راستگو و وفاداری بود.... ولی واقعا بازیکن مآیوس کننده ای بود.


متأسفانه اگه ند نصف شرافتش هوش سیاسی هم داشت احتمالا هم خودش در حال حاضر زنده بود، هم راب و هم کتلین... بچه های دیگه هم اینطور آواره و درمونده نبودن.:Smiley96:


***

در مورد متحد جمع کردن هم تفاوت عملکرد استارک ها و دنریس خیلی قابل تأمله:d:d:d

کلا این استارک ها جلوه ی بدبختین... شانس که ندارن، گرگاشونم که یکی بعد از دیگری دارن تلف میشن، هر لحظه هم که یه بلا و مصیبت به سرشون میاد:Smiley107:

HAMID13
06-09-2016, 01:10 PM
کسی نمیگه سانسا نباید غرور داشته باشه ولی مثه همیشه احمق بودنشو نشون داد با حرفای بیخود و بی موقعش سانسا ی احمقه کلا سانسا شخصیت قابل دفاعی نیست سخت نگیر
ی شخصیت افتضاح قابل دفاع نیست فقط ی پروسه ی به فنا دادن همه رو باید طی کنه تا شاید ی چیزایی یاد بگیره
در رابطه با ند الان نقل قول لیتل فینگر چه چیزی رو میخواست برسونه؟اینکه سانسا الان هوش سیاسی داره؟شرافت استارک ها رو داره؟من نمیدونم دقیقا سانسا الان چه چیزی از خودش نشون داد جز احمق بودنش مثه همیشه:Smiley35:

Winter
06-09-2016, 01:37 PM
کسی نمیگه سانسا نباید غرور داشته باشه ولی مثه همیشه احمق بودنشو نشون داد با حرفای بیخود و بی موقعش سانسا ی احمقه کلا سانسا شخصیت قابل دفاعی نیست سخت نگیر
ی شخصیت افتضاح قابل دفاع نیست فقط ی پروسه ی به فنا دادن همه رو باید طی کنه تا شاید ی چیزایی یاد بگیره
در رابطه با ند الان نقل قول لیتل فینگر چه چیزی رو میخواست برسونه؟اینکه سانسا الان هوش سیاسی داره؟شرافت استارک ها رو داره؟من نمیدونم دقیقا سانسا الان چه چیزی از خودش نشون داد جز احمق بودنش مثه همیشه:Smiley35:

سخت نمیگیرم
داریم صحبت می کنیم و من هم دارم نظرمو میگم.:Smiley69:
خودم هم گفتم که غرورشو جای اشتباهی نشون داد...
ولی کسی که با اشتباهاتش این پروسه ی فنارو راه انداخت سانسا نبود... اول ند بود و بعد هم راب که البته هر دو هم از سانسا بزرگتر و به نسبت با تجربه تر بودن.
سانسا باهوش نیست ولی اشتباهاتش در مقایسه با خیلی ها اونقدرها هم بزرگ و غیرقابل جبران نیست.

نقل قول لیتل فینگرو آوردم چون تو یک جمله کاراکتر ند رو خیلی خوب توصیف کرده...
لیتل فینگر هرچقدر هم منفورباشه باهوشه و البته یه آدم شناس عالی...
نظرش در رابطه با ند هم توهین نیست... واقعیته.
شرافت خوب چیزیه ولی زیادیش اونم تو همچین دنیای کثیفی سرتو به باد میده.
سانسا هوش سیاسی نداره... ولی ازین نظر مثل بقیه ی استارک هاس.

البته هر کسی میتونه از هر کاراکتری بدش بیاد:Smiley35:
ولی خود من معمولا از یه کاراکتر خیلی بدم نمیاد مگه اینکه خیلی عوضی باشه... مثل سرسی، رمزی، والدر فری.
اگه سن و شرایط کاراکترها رو در نظر بگیریم خیلی از رفتارهاشون قابل درک میشه... لااقل برای من اینطوره:Smiley35:

.Ven0m.
06-09-2016, 03:16 PM
کسی نمیگه سانسا نباید غرور داشته باشه ولی مثه همیشه احمق بودنشو نشون داد با حرفای بیخود و بی موقعش سانسا ی احمقه کلا سانسا شخصیت قابل دفاعی نیست سخت نگیر
ی شخصیت افتضاح قابل دفاع نیست فقط ی پروسه ی به فنا دادن همه رو باید طی کنه تا شاید ی چیزایی یاد بگیره
در رابطه با ند الان نقل قول لیتل فینگر چه چیزی رو میخواست برسونه؟اینکه سانسا الان هوش سیاسی داره؟شرافت استارک ها رو داره؟من نمیدونم دقیقا سانسا الان چه چیزی از خودش نشون داد جز احمق بودنش مثه همیشه:Smiley35:

مطمئن باش به احمقیه کرکتر آواتار شما نیست :Smiley36: تو این قسمت خوب اون لرد ـه راب رو توصیف کرد ...
سانسا بهترین کار ممکن رو کرد با فرستادن نامه الان اولویت پس گرفتن وینترفله ، بولتون ها هم آمادن خوب باید اینکارو میکرد.

KING STANNIS
06-09-2016, 03:31 PM
مطمئن باش به احمقیه کرکتر آواتار شما نیست :Smiley36: تو این قسمت خوب اون لرد ـه راب رو توصیف کرد ...
سانسا بهترین کار ممکن رو کرد با فرستادن نامه الان اولویت پس گرفتن وینترفله ، بولتون ها هم آمادن خوب باید اینکارو میکرد.

شما ک عشق Metal gear solid ی ازت بعید مرد مومن King of the north با سانسا مقایسه میکنی؟؟؟
درضمن سلیقه هرکس برای خودش محترمه بجای توهین بهم احترام برای هم قایل بشین ک دعوا چیزی ازش درنمیاد.

"Ross Geller"
06-09-2016, 04:23 PM
شما ک عشق Metal gear solid ی ازت بعید مرد مومن King of the north با سانسا مقایسه میکنی؟؟؟
درضمن سلیقه هرکس برای خودش محترمه بجای توهین بهم احترام برای هم قایل بشین ک دعوا چیزی ازش درنمیاد.
کاری به سانسا ندارم اما فاکتور از شجاعت و شهامت و جنگ هایی که راب پیروز شد , شمال رو راب با احمق بودنش و حواس پرتی هاش ( !! ) بازنده کرد :Smiley69:

HAMID13
06-09-2016, 10:41 PM
لیتل فینگر تا جاییکه یادمه اگه اون سکانس مربوط به فا/ح/شه خونش که کتلین رو اونجا برده بود رو میگی کلا استارک ها رو توصیف کرد نه شخص خاصی(تا جاییکه یادمه دادا)
سانسا رو ازش بدم میاد چون بخاطر جعفر آریا رو فروخت(سر داستان کتک خوردن جعفر از آریا) و هنوز هم احمقه چون فک میکنه لیتل فینگر اونو بخاطر خودش دوست داره اگه لیتل فینگر میگه میخواد کمک کنه فقط به این دلیله که میخواد از طریق سانسا به وینترفل برسه ویل رو هم که داره کم کم خودشو برای نشستن به تخت آماده کنه
ی کار مثبت که نشان از هوش سانسا داشته باشه رو میخوام بدونم واقعا

(راب به حمایت از پدرش بلند شد جیمی رو اسیر کرد لردهاش اونو به عنوان پادشاه شمال قبول کردن پس نمیشه اسم این آدم رو احمق گذاشت اگه قرار باشه ما به همه بخاطر اشتباهاتشون بگیم احمق پس کلا همه ی این کرکترا احمقن از فرزندان جنگل بگیر تا پایین)
ند استارک(احمق بود که نمیتونست بفهمه بچه های رابرت حرومزاده ان میتونست؟)حالا تو بازیه سیاست بهش خیانت شد و باخت
یکی از مشکلات اصلی ند و راب هم کتلین بودن هم اونسری که ایمپ رو اسیر کرد بعد گذاشتن فرار کنه
هم سری بعد که جیمی رو آزاد کرد

همه ی شخصیت ها احمق بازیاشون رو داشتن و اشتباه کردن ولی سانسا ی احمقه کامله

دوستون دارم بکس

همیشه عقیده دارم تکست کردن نمیتونه نوع حرف زدن آدم رو برسونه اگه ی موقع این نوشته ها حس کل کل...کلا حس خوبی به بقیه عزیزان خواننده نمیده بدونید که اصلا ی همچین چیزی نیست فقط ی سری نظر هستش که با هم مبادله میکنیم بدون کوچکترین حس کل کلی یا اینکه من درست میگم بقیه نمیگن و.... :Smiley17::Smiley17::Smiley41::Smiley41:

zilo
06-09-2016, 11:30 PM
قسمت خوبی بود من کلا از همه اپیزودها لذت میبرم
دختره عقده ای آخر کار خودشو کرد مطمینم آریا زنده میمونه و بالاخره میکشش ولی اون تیکه آخر چرا هیچکس کمک آریا نمیکرد؟
سانسا هم به لرد بیلیش نامه نوشت، امیدوارم بیلیش این دفعه واقعا قصدش کمک باشه و خیانت نکنه.
لیدی لیانا هم خوب بود جرات و عرضه رو به سانسا نشون داد ولی همش 62 نفر :Smiley14:
جان رو هم که زیاد دیدیم چی از این بهتر
جیمی رو دوست دارم و دلم نمیخاد بمیره ولی سرسی رو تو این فصل خیلی درمونده و داغون دیدیم فکر کنم این آخرین فصلش باشه هر چند از مارجری بیشتر بدم میاد.
یارا هم شخصیت زن قوی هست و حالا هم میخاد بره پیش دنریس باید ببینم به میرین میرسه یا یورون پیداشون میکنه.
تیریون دوست داشتنی خیلی تو حاشیه قرار گرفته این فصل:Smiley39:
برگشتن هاند برام فرقی نداشت از برگشتن بران بیشتر خوشم اومد.

چون آریا اصلا زخمی نیست و تصورات خودت هست. اون دو تا دختر به احتمال قوی یکی هستن.

mkarimifard77
06-10-2016, 12:14 AM
با توجه به نامه نگاری سانسا با بیلیش ، بی مناسبت نیست که یکی از بهترین سکانسهای دیالوگ محور سریال مربوط به گفتگوی پیتر بیلیش و لرد واریس را در مقابل تخت آهنین دوباره ببینیم. این سکانس مربوط به اپیزود ششم از فصل سوم سریال است. حالا بعد از گذشت حدود 30 قسمت از آن زمان و آشکار شدن ذات واقعی بیلیش ، شنیدن صحبتهای او خوف انگیز مینماید.

http://s6.picofile.com/file/8255100568/Game_of_Thrones_S03E06.mkv.html

Winter
06-10-2016, 04:13 AM
لیتل فینگر تا جاییکه یادمه اگه اون سکانس مربوط به فا/ح/شه خونش که کتلین رو اونجا برده بود رو میگی کلا استارک ها رو توصیف کرد نه شخص خاصی(تا جاییکه یادمه دادا)
سانسا رو ازش بدم میاد چون بخاطر جعفر آریا رو فروخت(سر داستان کتک خوردن جعفر از آریا) و هنوز هم احمقه چون فک میکنه لیتل فینگر اونو بخاطر خودش دوست داره اگه لیتل فینگر میگه میخواد کمک کنه فقط به این دلیله که میخواد از طریق سانسا به وینترفل برسه ویل رو هم که داره کم کم خودشو برای نشستن به تخت آماده کنه


تو سکانس فا/ح/شه خونه بعد از اینکه ند یقه شو می چسبه میگه:

Starks...Quick tempers, slow minds:d

نقل قولی که آوردم مربوط به کتاب سومه (یادم نیست تو سریال هم همچین چیزی گفته یا نه):
داره به سانسا میگه که پدرش مرد با شرافتی بوده ولی سیاستمدار خوبی نبوده.

***

ند فقط به خاطر اینکه پشت سرش بهش خیانت شد نمرد... پاشد بعد از فهمیدن قضیه یکراست رفت پیش سرسی و شخص ملکه رو تهدید کرد.
همونجا بود که سرسی بهش گفت: "When you play the game of thrones, you win or you die."
راب شجاع و استراتژیست خوبی تو جنگها بود ولی به خاطر شرافت سر لرد کاراستارک رو قطع کرد و یه بخش بزرگی از ارتشش رو همینجوری از دست داد...
اصلا کاراستارک ها چرا الان متحد بولتون ها هستن؟ لرد کاراستارک به رمزی گفت استارک ها لحظه ای که راب سر پدرمو قطع کرد حمایت مارو از دست دادن.
بعد هم که به خاطر یه دختر عوام عهدشو با فری ها بهم زد... همچین عهد شکنی ای اون زمان توهین خیلی بزرگی به یه لرد بلند پایه بوده... عاقبتشم که عروسی خونین بود.
راب و ند آدمای احمقی نبودن ولی هوش سیاسی هم نداشتن...
بعد هم مثال ند و راب برای این بود که پدر و برادر سانسا بودن وگرنه همه ی کاراکترهای مهم تا حالا اشتباهات بزرگ داشتن و نتیجشو هم دیدن.

***

سر قضیه ی جافری و آریا میفهمم چی میگی ولی بهتره یه ذره بی طرفانه تر به قضیه نگاه کنیم.
همه ی ما آریارو دوست داریم... شجاعه و سرنترس داره ولی این ویژگی همیشه هم عاقبت خوبی نداره.
میگی سانسا در مقابل لرد گلاور حماقت کرد و اینکه آدم باید بدونه کجا و جلو کی چی بگه و چطور رفتار کنه.
حالا یه سوال دارم کاری که آریا با جافری کرد(صرف نظر از باحال بودنش) واقعا کار عاقلانه ای بود؟ اینکه شاهزاده ی مملکتو کتک بزنی و تحقیر کنی منظورمه.
جافری یه موجود حال به هم زن و عوضی بود... ولی ولیعهد بود...زدن و مسخره کردن ولیعهد اشتباه بزرگیه... حالا هر چقدر هم که طرف مزخرف باشه.
آریا شانس آورد که تونست از کینزلندینگ فرار کنه و مثل سانسا گیر جافری روانی که بعد از مرگ ند و پدرش افسار پاره کرده بود نیفتاد وگرنه با اون کینه ای که ازش داشت بعید نبود عاقبتی مشابه رز بیچاره نصیبش بشه.

برگریدیم به قضیه ی آریا و جافری...
از اونور سانسارو آوردن برای شهادت...
باید جلوی شاه و ملکه اعتراف می کرد که شاهزاده داره دروغ میگه...
کار آسونیه واقعا؟ اونم برای یه دختربچه ی 13 ساله(11 ساله تو کتاب) که برعکس آریا که بی پروا و کله خره خیلی محتاطه و سلسله مراتبم خیلی خوب حالیشه.
حتی اگه اعتراف می کرد می شد حرف سانسا و آریا در مقابل حرف ولیعهد... واقعا سرسی میومد حقو به آریا می داد و پسرشو تنبیه می کرد؟

در مورد جریان های اخیرم...
سانسا قبلا فکر می کرد لیتل فینگر دوسش داره... طبیعی هم بود چون بین اونهمه دشمن تنها کسی بود که بهش ابراز علاقه می کرد و دوبار هم جونشو نجات داده بود... یکبار از کینگزلندینگ فراریش داد و یکبار هم از چنگ لایسا در آوردش.
ولی الان؟ اونهم بعد از اینکه تحویل رمزیش داد؟ فکر نکنم... دیدیم هم که وقتی لیتل فینگر برای کمک اومده بود جلوش وایساد و دست رد به سینه اش زد.

اگه به لیتل فینگر نامه نوشت به خاطر این نبود که بهش اعتماد داره با فکر میکنه اون دوستش داره... دلیلش این بود که چاره ی دیگه ای نداشت.
بلک فیش نمیتونه کمکشون کنه، خاندان های شمال برعکس تصورش تنهاشون گذاشتن... جان هم میخواد کلا با دوهزار تا سرباز جلوی رمزی و متحداش حرکت انتحاری بزنه.
چه انتخاب دیگه ای داشت به جز اینکه از لیتل فینگر کمک بخواد؟ انتخابش بین مرگ همشون و کمک گرفتن از لیتل فینگر بود.
البته مرگ در صورتیکه خوش شانس باشن وگرنه چه خودش چه جان زنده دست رمزی بیفتن مرگ براشون میشه آرزو.

من نمیدونم از سانسا با توجه به شرایطش و اینکه هنوز 16-17 ساله س انتظار چه کارهای هوشمندانه ای داشتی ولی همونطور که گفتم اشتباهاتی که داشت به نسبت بقیه(منظورم فقط استارکها نیست) نه بزرگ بودن نه نتایج فاجعه باری داشتن و اینکه هنوز سرشو به باد ندادن.
بعد هم این سانسا بوده که جرقه ی پس گرفتن وینترفل از بولتون هارو زد وگرنه جان که قبل از اومدن سانسا قصد داشت بازنشسته بشه و بره تو یه شهر جنوبی آفتاب بگیره!!:d
اگه ویل هم به کمک استارک ها بیاد و بتونن نبردو پیروز بشن و وینترفلو پس بگیرن باز هم بخش بزرگی ازین پیروزی به خاطر سانسا خواهد بود.. چون لشگر ویل اگه بیاد برای سانسا میاد نه به خاطر استارک ها...
و این یعنی سانسا نقش مهمی در احیای خاندان استارک و پس گرفتن ویترفل و شمال قراره داشته باشه... همچین هم بی خاصیت نیست پس.:d


لیتل فینگر هم موافقم... سالهاس که برای تصاحب شمال داره نقشه می کشه و متأسفانه با شرایطی که پیش اومده تبدیل شده به تنها راه نجات استارک ها :Smiley18:
خودش زده متلاشیشون کرده... حالا هم دست خودشه که جمع و جورشون کنه یا نه... گیم او ترونزه دیگه!!:Smiley36:

***
طولانی شد دوباره... کلا دستم به پست کوتاه نمیره:d
من هم خوشحالم در مورد سریال مورد علاقم با افراد دیگه صحبت می کنم و نظراشونو میخونم.:Smiley35:

naafas
06-10-2016, 11:51 AM
مهمترین ویژگی استارکها شرافت ه، نمیشه هم شریف بود هم با سیاست دست به انجام خیلی کارها زد و چشم روی خیلی مسایل بست، ند استارک وقتی فهمید بچه های سرسی حرامزاده ن و خواست که همه بفهمن سرش رو به باد داد، در صورتی که مطمینا این موضوع رو از قبل بیلیش و واریس میدونستن و ازش چشم پوشی کردن و برا همینه که زنده موندن، قبول دارم استارک ها احمقن، سیاست بازی بلد نیستن ولی در عوض شریف و جنگجون همین باعث شده محبوب ترین خاندان بین طرفدارا باشن، ولی اینطوری نیست که بگیم فقط این ها حماقت میکنن، خیلی های دیگه چوب حماقت و اشتباهاتشون رو خوردن از تایوین لنیستر گرفته تا سرسی، روس بولتون، استنیس، در ادامه شاید ببینیم رمزی، والدر فری، مارجری... فقط این وسط لرد بیلیش و واریس هنوز کاملا سرپا هستن.

New_Sense
06-10-2016, 11:54 AM
بالاخره معلوم شد بیماری گری اسکیل (مردان سنگی) هم توی دنیای واقعی وجود داره ؛ سر جوراه مورمنت بنده خدا فقط به این بیماری دچار نیست ؛

عکس زیر یه بچه نپالی هست که به این بیماری دچار هست و راه درمانی نداره ؛ فکر کنم باید دست به دامان استنیس باراتیون میشدن خانوادش .



http://www.uplooder.net/img/image/73/d1815c84404fd727496e364ecad263f2/photo-2016-06-10-10-48-41.jpg

blue fairy
06-10-2016, 12:46 PM
بالاخره معلوم شد بیماری گری اسکیل (مردان سنگی) هم توی دنیای واقعی وجود داره ؛ سر جوراه مورمنت بنده خدا فقط به این بیماری دچار نیست ؛

یک مطلب جالب درباره این بیماری greyscale در دنیای وستروس و معادل های اون در دنیای واقعی .

لینک:
http://www.ibtimes.co.uk/game-thrones-season-6-what-greyscale-its-real-life-equivalent-illness-1505845

Winter
06-10-2016, 01:48 PM
مهمترین ویژگی استارکها شرافت ه

البته این ویژگی باشرافت بودن بیشتر مختص ند بود تا باقی استارک ها.
مثلا برادر بزرگتر ند، برندون استارک که قبل از مرگش نامزد کتلین بوده دخترباز قدری بوده:d
حتی در دوران نامزدیش با کتلین هم با دختر یکی از لردهای شمالی به اسم لیدی داستین رابطه داشته.(تازه معلوم نیست فقط اون بوده باشه).

از طرف دیگه یه نگاهی به تاریخچه ی استارک ها بندازی میبینی بین شاه های شمال تعداد زیادیشون به شدت خشن و قصی القلب بودن که البته به خاطر شرایط اون دوران هم بوده..
چون مدام در حال جنگ با آهن زاده ها و وحشی ها و بقیه بودن... مثلا یکی از شاه های معروف شمال تئون استارکه که به گرگ گرسنه معروف بوده.
تو جنگ با اندال ها با کشتی به ساحلشون حمله می کنه تعدادی از دهکده هاشونو آتیش میزنه و با این کار صدها نفرو(که خیلیهاشون مردم عادی بودن نه جنگجو) می کشه و سرهاشونو به نیزه می زنه تا همه ببینن.

اینکه ند اینقدر باشرافت شده دلیلش میتونه این باشه که پیش جان ارین بزرگ شده و اونهم به شرافت معروف بوده.

kntu
06-10-2016, 05:27 PM
ظاهرا اکثر شعارهایی که توی سریال وجود داره مزخرفی بیش نیست
مثلا همین north remembers که دیدیم تو این قسمت شوخی بود
یا شعار a lannister always pays his debt که همه میدونیم دروغه یا خیلی شعارهای دیگه

mkarimifard77
06-10-2016, 06:27 PM
البته این ویژگی باشرافت بودن بیشتر مختص ند بود تا باقی استارک ها.
مثلا برادر بزرگتر ند، برندون استارک که قبل از مرگش نامزد کتلین بوده دخترباز قدری بوده:d
حتی در دوران نامزدیش با کتلین هم با دختر یکی از لردهای شمالی به اسم لیدی داستین رابطه داشته.(تازه معلوم نیست فقط اون بوده باشه).

از طرف دیگه یه نگاهی به تاریخچه ی استارک ها بندازی میبینی بین شاه های شمال تعداد زیادیشون به شدت خشن و قصی القلب بودن که البته به خاطر شرایط اون دوران هم بوده..
چون مدام در حال جنگ با آهن زاده ها و وحشی ها و بقیه بودن... مثلا یکی از شاه های معروف شمال تئون استارکه که به گرگ گرسنه معروف بوده.
تو جنگ با اندال ها با کشتی به ساحلشون حمله می کنه تعدادی از دهکده هاشونو آتیش میزنه و با این کار صدها نفرو(که خیلیهاشون مردم عادی بودن نه جنگجو) می کشه و سرهاشونو به نیزه می زنه تا همه ببینن.

اینکه ند اینقدر باشرافت شده دلیلش میتونه این باشه که پیش جان ارین بزرگ شده و اونهم به شرافت معروف بوده.

بنظرمن که ند همچین هم آدم با شرافتی نبود. یادتون نره که به خواست همسرش ،چطور بین جان اسنو و بقیه بچه ها فرق گذاشت و بعد هم اون را فرستادش نایت واچ که تا آخر عمرش توی اونجا نگهبانی بده و همون جا هم بمیره . واقعا یک پدر شریف حاضر می شه با پسرش چنین رفتاری انجام بده . حتی روس بولتون با اون همه کثافت کاریهاش ، درحق پسر نامشروعش چنین کاری انجام نداد که ند استارک با جان اسنو کرد.
بعد بازهم یادتون بیاد اون بخش اول سریال که ند ، بدون تحقیق کافی گردن یک نگهبان را که از چنگ واکرها فرار کرده بود زد.
تلاش ند برای پادشاه کردن استنیس هم بخاطر شرافت اون نبود بلکه بخاطر این بود که مطابق قانون عمل کرده باشه وگرنه کدوم آدم عاقل و باشرافتی میاد و استنیس خشن و بی رحم را به رنلی براتیون ترجیح بده . تازه در شرایطی که هنوز فرزندان اریس تارگارین زنده هستند و یه جورایی پادشاهی حق اونهاست و نه استنیس .

chanter
06-10-2016, 07:20 PM
بنظرمن که ند همچین هم آدم با شرافتی نبود. یادتون نره که به خواست همسرش ،چطور بین جان اسنو و بقیه بچه ها فرق گذاشت و بعد هم اون را فرستادش نایت واچ که تا آخر عمرش توی اونجا نگهبانی بده و همون جا هم بمیره . واقعا یک پدر شریف حاضر می شه با پسرش چنین رفتاری انجام بده . حتی روس بولتون با اون همه کثافت کاریهاش ، درحق پسر نامشروعش چنین کاری انجام نداد که ند استارک با جان اسنو کرد.
بعد بازهم یادتون بیاد اون بخش اول سریال که ند ، بدون تحقیق کافی گردن یک نگهبان را که از چنگ واکرها فرار کرده بود زد.
تلاش ند برای پادشاه کردن استنیس هم بخاطر شرافت اون نبود بلکه بخاطر این بود که مطابق قانون عمل کرده باشه وگرنه کدوم آدم عاقل و باشرافتی میاد و استنیس خشن و بی رحم را به رنلی براتیون ترجیح بده . تازه در شرایطی که هنوز فرزندان اریس تارگارین زنده هستند و یه جورایی پادشاهی حق اونهاست و نه استنیس .

شما کلا پرتی از ماجرا.
این یه قانونه که کسی از نگهبانا فرار کرد محکوم به مرگه. اون یارو حرفشو زد بعد ند گردنشو زد.تازه ند در مورد وایت واکر ها با برادرش بنجن حرف زد و شما از کجا میدونی بنجنو نفرستاده باشه برای واکر ها.
در مورد جان.کی ند اصرار کرد جان بره دیوار؟ این علاقه خود جان بود بره و در ضمن یه جور رسم تو وستروس تا برادر بر حق تر دردسر درست نشه مثل استاد ایمون که اومد دیوار .روس بولتون هم اصلا بچه نداشت به خاطر همون به رمزی فرصت داد و تا بچش به دنیا اومد رمزی اون بلا رو سرش آورد.

این تقصیر ند بود که استنیس به خدای نور ایمان اورد؟
تازه بعد مردن ند بود که استنیس به آتش زدن مردم رو آورد
شرافت یعنی چی دوست عزیز؟
شرافت یعنی عمل کردن به قانون.چطور ند میتونست بزاره رنلی پادشاه بشه وقتی استنیس هس

New_Sense
06-10-2016, 07:34 PM
بنظرمن که ند همچین هم آدم با شرافتی نبود. یادتون نره که به خواست همسرش ،چطور بین جان اسنو و بقیه بچه ها فرق گذاشت و بعد هم اون را فرستادش نایت واچ که تا آخر عمرش توی اونجا نگهبانی بده و همون جا هم بمیره . واقعا یک پدر شریف حاضر می شه با پسرش چنین رفتاری انجام بده . حتی روس بولتون با اون همه کثافت کاریهاش ، درحق پسر نامشروعش چنین کاری انجام نداد که ند استارک با جان اسنو کرد .







با اینکه شخصیت ند در کل دیگه فوت شده و نمیخواستم صحبتی در موردش بکنم ولی خب مثل اینکه شما یه طرفه به قاضی رفتی و همینطور بی منطق و دلیل ایراد گرفتی و ند رو بی شرافت دونستی و این به نظر من اشتباه شما هست در مورد شخصیت ند استارک .

یادمون نره سریال هوشمندی بالایی که داره شخصیت ها رو نه کامل بد در نظر میگیره نه کامل خوب فقط معنای خوب و بد رو تغییر میده و شاید شخصیتی که اول بد بوده تبدیل بشه به خوب و برعکس .

شخصیت ند استارک چرا بین ند و بچه هاش فرق گذاشت به دلیل نفرت کتیلن همسرش اگه یادت باشه دوست عزیز و خب توی دنیای وینترفل که منطق منطق پادشاهی هست و نه دموکراسی ( اینو دقت کنید زمان قرون وسطایی تصویر کشیده شده ) مثلما یک حرومزاده یک با مقام عالی رتبه در کنار هم نمیگیره ؛ نمونش حرومزاده رابرت باراتیون که پادشاه ولش کرده بود توی اهنگری کار میکرد و در پایین ترین قسمت کینز لندینگ بود ؛ حالا مقایسه شما با روس بولتون هم باز دقت نکردی ؛ روس بولتون فرزند ذکور که همسن رمزی باشه و از خون خودش باشه نداشت و در ضمن از رمزی استفاده کرد واسه قوی شدن حکومت خودش ؛ و در اصل روس بولتون اگر وینترفل رو گرفته و تونست شمال رو تا اینجا در دست داشته باشه به واسه رمزی هست و حتی در اپیزودی که رمزی پدرش رو کشت ؛ دقت کرده باشی رمزی پیش دستی کرد وگرنه روس بولتون نوزادش هم به دنیا اومده بود . پس خیلی بی دلیل هست مثالتون و منطبق کردن ند استارک با امثال روس بولتون .





بعد بازهم یادتون بیاد اون بخش اول سریال که ند ، بدون تحقیق کافی گردن یک نگهبان را که از چنگ واکرها فرار کرده بود زد.








این که بحثش حل شدست حالا من نمیدونم این چه ربطی به شرافت داره ؛ یارو که برگشت جزو برادران نایت واچ بود و قسمش این بود که تا زمان مرگ باید اونجا بمونه ؛ خب قسمش رو شکست و این مجازاتش مرگ هست این دیگه دلیل نمیشه بر شرافت ند استارک ؛ ند استارک هم وظیفش انجام داد .
هرکسی دیگه ای هم جای ند بود چنین کاری میکرد .
مگه جان اسنو نبود که گردن اون فرمانده رو زد به دلیل اینکه سرپیجی کرد از دستور .







تلاش ند برای پادشاه کردن استنیس هم بخاطر شرافت اون نبود بلکه بخاطر این بود که مطابق قانون عمل کرده باشه وگرنه کدوم آدم عاقل و باشرافتی میاد و استنیس خشن و بی رحم را به رنلی براتیون ترجیح بده . تازه در شرایطی که هنوز فرزندان اریس تارگارین زنده هستند و یه جورایی پادشاهی حق اونهاست و نه استنیس .





اول اینکه ند استارک از شخصیت استنیس و این حالا من میگم خریت و خرافاتی بودن استنیس خبر نداشت ؛ استنیس برادر دوم رابرت باراتیون هست و خب ند استارک اومد فهمید که دلیلی کشته شدن دست پادشاه اگه اشتباه نگفته باشم این بوده که فهمیده که پسر رابرت باراتیون در اصل نه جافری هست و تامن ( چون هر دوشون تخم جیمی و سرسی هستن) و به واسطه همین قیام کرد ولی نداشتن هوشمندی و سیاست و درک کافی از مسائل داخلی کینزلندینگ باعث شد که بهش خیانت کنن و کشته بشه ؛ ند استارک یراساس قانونی که بهش محول کرد رابرت باراتیون و دست پادشاه شد ؛ پادشاه بر حق وستروس رو استنیس باراتیون اعلام کرد ؛ و خب رنلی باراتیون هم سو استفاده کرد و زودی اومد خودش رو پادشاه جا زد چون توی دم دستگاه داداشش توی کینزلندیگ بود .

باز یادمون نره ند استارک رفیق پایه رابرت بارتیون بود و خب رابرت هم که پادشاه هست مگه میشه دلیلی داشته باشه و بخواد بگه تارکرین ها پادشاه هستن .


این مسائل خیلی ساده هست نمیدونم چرا دوباره از فصل اول کشیدینش وسط . و اصلا ربطی به شرافت نداره .

من با شرف ترین و درست کار ترین شخصیت گات رو تا به امروز ند استارک میدونم و بس . و هرکاری هم کرد تا زمان مرگش چوب اشتباهات و بی سیاست و ساده بودنش رو خورد .

mkarimifard77
06-10-2016, 07:49 PM
شما کلا پرتی از ماجرا.
این یه قانونه که کسی از نگهبانا فرار کرد محکوم به مرگه. اون یارو حرفشو زد بعد ند گردنشو زد.تازه ند در مورد وایت واکر ها با برادرش بنجن حرف زد و شما از کجا میدونی بنجنو نفرستاده باشه برای واکر ها.
در مورد جان.کی ند اصرار کرد جان بره دیوار؟ این علاقه خود جان بود بره و در ضمن یه جور رسم تو وستروس تا برادر بر حق تر دردسر درست نشه مثل استاد ایمون که اومد دیوار .روس بولتون هم اصلا بچه نداشت به خاطر همون به رمزی فرصت داد و تا بچش به دنیا اومد رمزی اون بلا رو سرش آورد.

این تقصیر ند بود که استنیس به خدای نور ایمان اورد؟
تازه بعد مردن ند بود که استنیس به آتش زدن مردم رو آورد
شرافت یعنی چی دوست عزیز؟
شرافت یعنی عمل کردن به قانون.چطور ند میتونست بزاره رنلی پادشاه بشه وقتی استنیس هس

به شما پیشنهاد می کنم سه جلد اول کتاب را که چاب شده مطالعه بفرمایید. متوجه می شید که اتفاقا ند استارک کاملا علاقه داشت که جان را به دیوار بفرسته تا کاتلین خیالش راحت بشه. درخصوص استانیس هم اتفاقا خیلی شخصیتها به ند استارک اخطار میدن که استانیس شخصیت مناسبی برای پادشاهی نیست و یک آدم خشک و غیرقابل انعطافه و ند هم می گه که خودش می دونه استانیس بادشاه خوبی نمی شه ولی این قانونه !!!

شما کتاب را هم اگر حوصله داشتید مطالعه کنید و اینجوری پرت بشید توی ماجرا دوست عزیز.

اضافه شده در : 11 minutes




با اینکه شخصیت ند در کل دیگه فوت شده و نمیخواستم صحبتی در موردش بکنم ولی خب مثل اینکه شما یه طرفه به قاضی رفتی و همینطور بی منطق و دلیل ایراد گرفتی و ند رو بی شرافت دونستی و این به نظر من اشتباه شما هست در مورد شخصیت ند استارک .

یادمون نره سریال هوشمندی بالایی که داره شخصیت ها رو نه کامل بد در نظر میگیره نه کامل خوب فقط معنای خوب و بد رو تغییر میده و شاید شخصیتی که اول بد بوده تبدیل بشه به خوب و برعکس .

شخصیت ند استارک چرا بین ند و بچه هاش فرق گذاشت به دلیل نفرت کتیلن همسرش اگه یادت باشه دوست عزیز و خب توی دنیای وینترفل که منطق منطق پادشاهی هست و نه دموکراسی ( اینو دقت کنید زمان قرون وسطایی تصویر کشیده شده ) مثلما یک حرومزاده یک با مقام عالی رتبه در کنار هم نمیگیره ؛ نمونش حرومزاده رابرت باراتیون که پادشاه ولش کرده بود توی اهنگری کار میکرد و در پایین ترین قسمت کینز لندینگ بود ؛ حالا مقایسه شما با روس بولتون هم باز دقت نکردی ؛ روس بولتون فرزند ذکور که همسن رمزی باشه و از خون خودش باشه نداشت و در ضمن از رمزی استفاده کرد واسه قوی شدن حکومت خودش ؛ و در اصل روس بولتون اگر وینترفل رو گرفته و تونست شمال رو تا اینجا در دست داشته باشه به واسه رمزی هست و حتی در اپیزودی که رمزی پدرش رو کشت ؛ دقت کرده باشی رمزی پیش دستی کرد وگرنه روس بولتون نوزادش هم به دنیا اومده بود . پس خیلی بی دلیل هست مثالتون و منطبق کردن ند استارک با امثال روس بولتون .













این که بحثش حل شدست حالا من نمیدونم این چه ربطی به شرافت داره ؛ یارو که برگشت جزو برادران نایت واچ بود و قسمش این بود که تا زمان مرگ باید اونجا بمونه ؛ خب قسمش رو شکست و این مجازاتش مرگ هست این دیگه دلیل نمیشه بر شرافت ند استارک ؛ ند استارک هم وظیفش انجام داد .
هرکسی دیگه ای هم جای ند بود چنین کاری میکرد .
مگه جان اسنو نبود که گردن اون فرمانده رو زد به دلیل اینکه سرپیجی کرد از دستور .












اول اینکه ند استارک از شخصیت استنیس و این حالا من میگم خریت و خرافاتی بودن استنیس خبر نداشت ؛ استنیس برادر دوم رابرت باراتیون هست و خب ند استارک اومد فهمید که دلیلی کشته شدن دست پادشاه اگه اشتباه نگفته باشم این بوده که فهمیده که پسر رابرت باراتیون در اصل نه جافری هست و تامن ( چون هر دوشون تخم جیمی و سرسی هستن) و به واسطه همین قیام کرد ولی نداشتن هوشمندی و سیاست و درک کافی از مسائل داخلی کینزلندینگ باعث شد که بهش خیانت کنن و کشته بشه ؛ ند استارک یراساس قانونی که بهش محول کرد رابرت باراتیون و دست پادشاه شد ؛ پادشاه بر حق وستروس رو استنیس باراتیون اعلام کرد ؛ و خب رنلی باراتیون هم سو استفاده کرد و زودی اومد خودش رو پادشاه جا زد چون توی دم دستگاه داداشش توی کینزلندیگ بود .

باز یادمون نره ند استارک رفیق پایه رابرت بارتیون بود و خب رابرت هم که پادشاه هست مگه میشه دلیلی داشته باشه و بخواد بگه تارکرین ها پادشاه هستن .


این مسائل خیلی ساده هست نمیدونم چرا دوباره از فصل اول کشیدینش وسط . و اصلا ربطی به شرافت نداره .

من با شرف ترین و درست کار ترین شخصیت گات رو تا به امروز ند استارک میدونم و بس . و هرکاری هم کرد تا زمان مرگش چوب اشتباهات و بی سیاست و ساده بودنش رو خورد .





به شما هم دوست عزیز بیشنهاد می دم کتاب را مطالعه بفرمایید . البته من هم نگفتم ند استارک آدم بی شرفی بود بلکه گفتم آنچنان آدم با شرفی هم نبود . این دو تا با هم فرق داره. من هم معتقدم که شخصیتهای سریال و کتاب خاکستری هستند و ند هم یکی از شخصیتهای داستان هست. یعنی هم خوب و هم بد و هم باشرافت دربعضی زمینه ها و هم بی وجدان در برخی زمینه ها.:Smiley17:

Winter
06-10-2016, 08:11 PM
من کتابو خوندم..
جان خودش علاقه داشت بره عضو نگهبانان شب بشه.
میخواست جایی بره که حرامزاده بودنش مهم نباشه و بتونه ترقی کنه.
اگه تو وینترفل میموند همیشه حرامزاده ی ند استارک باقی می موند، بدونه هیچ حقی و احترامی... ولی اونجا تونست Lord commander بشه.
ند هم با رفتن جان به دیوار موافقت کرد چون میدونست وقتی خودش بره جنوب کتلین همین یه ذره ی ملاحظه ای هم که به خاطر حضور ند داره کنار میذاره و بیشتر جانو تحت فشار میذاره.
موندن جان تو وینترفل بیشتر از کتلین خود جان و آزار می داد...از اونور نمیتونست جان رو با خودش به دربار ببره چون حرامزاده بود و حضورش تو دربار یه جور توهین.

رفتن جان به دیوار بهترین تصمیم ممکن بود.

Yellow King
06-10-2016, 08:12 PM
تئوری داغ Game of Thrones: آیا سرسی ملکه‌ دیوانه خواهد شد؟

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/Cersei-Lannister-Season-4-cersei-lannister.jpg

وقتی ند استارک در فصل اول «بازی تاج و تخت» راز مربوط به پدر واقعی بچه‌های سرسی لنیستر را برای او فاش کرد و به او فرصت داد که بچه‌هایش را زیر بغلش بزند و هرچه زودتر از قدمگاه پادشاه دور شود، سرسی در اوج اعتمادبه‌نفس معروف‌ترین دیالوگش را در واکنش به ند استارک به زبان آورد: «در بازی تاج و تخت یا می‌بری یا می‌میری. هیچ حد وسطی وجود نداره.» این اتفاق به‌طرز شوک‌آوری همان‌طور که قولش داده شده بود به وقوع پیوست. ند استارک شکست خورد و سرش را از دست داد. اکنون در میانه‌ی فصل ششم سریال به سر می‌بریم، وقتی به آن جمله‌ نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم این جمله بیشتر از یک دیالوگ خوشگل و عمیق، در واقع تعریف‌کننده‌ی شخصیت سرسی نیز هست. سرسی از کسانی است که شاید خیلی خوب معنای این جمله را می‌داند. چون بالاخره همان کسی است که بارها در طرفِ برنده‌ی بازی تاج و تخت قرار گرفته است. اما در همیشه روی یک لنگه نمی‌چرخد و نهایتا زمان این رسید تا سرسی در طرف بازنده هم قرار بگیرد. این را به‌علاوه‌ی فروپاشی عظمت و شکوه خاندان لنیستر و پیش‌گویی جادوگر جنگلی که سقوط ترسناک او را برایش توضیح داده بود کنید تا متوجه شوید چرا سرسی در روزهای پسا-پیاده‌روی شرمساری‌اش در درون خودش فرو رفته است و دیگر به سادگی نمی‌توان نقشه‌هایش برای مقابله با گنجشک اعظم که روز به روز در حال چیرگی بر تمام قدمگاه پادشاه است را پیش‌بینی کرد.

سرسی همان‌طور که طعم برنده بودن در بازی تاج و تخت را چشیده، می‌داند اگر شکستش کامل شود بی‌برو برگرد مرگ انتظارش را می‌کشد. این آغازی است تا سرسی برای انتقام و نجات خودش دست به هرکاری بزند و اینجا دقیقا همان جایی است که تئوری مشهور «سرسی ملکه‌ی دیوانه» به میان کشیده می‌شود. این تئوری اگرچه بعد از پایان فصل پنجم ایجاد شد و بین طرفداران مورد توجه قرار گرفت. اما این روزها با قدرت گرفتن بیش از پیش گنجشک اعظم و باز شدن پای اریس تارگرین، شاه دیوانه و شیشه‌های مربای پر از مایع وایلدفایرش به سریال، این نظریه باز به یکی از موضوعات اصلی بحث و گفتگوهای طرفداران تبدیل شده است. تئوری «سرسی ملکه‌ی دیوانه» به این موضوع اشاره می‌کند که در آینده‌ ملکه سرسی حسابی به سیم آخر می‌زند و با استفاده از وایلدفایر قدمگاه پادشاه را با خاک یکسان می‌کند و دوست و دشمن و گناهکار و بی‌گناه و زن و بچه و مردم عادی را در خشم انتقامش خاکستر می‌‌کند. اما حتما می‌پرسید، چرا؟ به چه دلیلی؟ و اصلا چه مدارکی باعث شده به چنین نتیجه‌ای برسیم؟




یکی از اولین مدارکی که برای اثبات این تئوری داریم، این است که تاریخ خودش را تکرار می‌کند. تقریبا در طول سریال ما بارها به اتفاقات و رویدادها و شخصیت‌هایی برمی‌خوریم که رابطه‌ و الگوی خیلی نزدیکی با گذشته دارند. اصلا یکی از دلایلی که مارتین برای طراحی خط‌‌های داستانی‌اش از اتفاقات و اشخاص تاریخ دنیای واقعی استفاده کرده، این است که یکی از تم‌های مهم «نغمه‌ی یخ و آتش» به موضوع عدم درس گرفتن انسان‌ها از تاریخ و تکرار چندباره‌‌ی آن مربوط می‌شود. مسئله‌ی تکرار تاریخ طوری در کتاب‌ها و سریال گسترده است که تقریبا اکثر کاراکترها شباهت‌های غیرقابل‌انکاری با پیش‌گویی‌ها و افسانه‌ها و اشخاص تاریخی دارند. از جان اسنو و دنریس تارگرین که هم‌اکنون مهم‌ترین کاندیداهای آزور آهای هستند گرفته تا برن که قرار است تبدیل به کلاغ سه‌چشم بعدی شود و بازگشت دوران شب طولانی که بعد از هزاران سال دوباره قرار است اتفاق بیافتد. یا کمپین آتش‌بازی‌های دنی در ایسوس که یادآور فتوحاتِ نیاکان اوست.
http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones-season-6-cersei-lannister.jpg




یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ وستروس در روزهای پایانی شورش رابرت در شرف وقوع بود. منظورم ترکاندن قدمگاه پادشاه به‌دست شاه دیوانه است. اگر طرفدار موضوع تکرار تاریخ باشید، این یکی از رویدادهایی است که امکان وقوعش خیلی بالاست. مخصوصا با توجه به اینکه دفعه‌ی اول شهروندان قدمگاه پادشاه سر بزنگاه نجات پیدا کردند و تاریخ‌نویسان دستشان از توصیف یک فاجعه‌ی مرگبار خالی ماند. اما نگران نباشید! برای پیدا کردن شهری که در وستروس توسط آتش به خرابه‌ای ویران تبدیل شده، کافی است کمی در تاریخ به عقب برویم. یعنی حدود ۳۰۰ سال قبل از اتفاقات سریال. زمانی که اگان فاتح سوار بر اژدهایش بلاریون همراه با بقیه‌ی تارگرین‌ها در سواحل خلیج بلک‌واتر فرود آمد. جایی که او بعدها آن را قدمگاه پادشاه نامید. در همان روز در ریورران قلعه‌ی هرن‌هال تازه کار ساخت و سازش را به پایان رسانده بود. قلعه‌ای که تا آن لحظه بزرگترین سازه‌ی وستروس لقب گرفته بود. اما پادشاه هرنِ سیاه که ظلم و ستم‌گری‌هایش معروف بود، قرار نبود برای مدت زیادی بر تخت قلعه‌اش تکیه بزند و پز بدهد. چون خیلی زود اگان تارگرین سوار بر بلاریون در پشت دیوارهای قلعه فرود آمد و از هرنِ سیاه خواست که بدون درگیری تسلیم شده و جلوی او زانو بزند. حتی اگان به او این فرصت را داد تا در صورت تسلیم شدن او را به عنوان لرد جزایر آهن به رسمیت بشناسد. اما هرن سیاه به دلیل غرور زیادش این پیشنهاد را قبول نکرد. چون باور داشت دیوارهای بلند قلعه‌اش می‌تواند او را در مقابل تارگرین‌ها در امان نگه دارد. او همچنین به لردهای ریورران پیغام فرستاد که پاداش هرکسی که بتواند بلاریون، اژدهای اگان را بکشد، طلا و جواهر و دخترانش خواهد بود. نهایتا همان شب اگان سوار بر بلاریون بر هرن‌هال فرود آمد و آنجا را به آتش کشید. طبق گفته‌ی شاهدان، آتش اژدها طوری دیوارهای سنگی هرن‌هال را دربر گرفت که برج‌های سنگی همچون شمع آب شدند و ساکنانش که شامل هرن و پسرانش می‌شدند را کشتند. به‌طوری که امروزه از هرن‌هال به عنوان خانه‌ی ارواح یاد می‌کنند.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/Fall_of_harrenhal_by_reneaigner.jpg

نقشه‌ی شاه دیوانه اگرچه در لحظه‌ی آخر متوقف شد، اما طبق تئوری «ملکه‌ی دیوانه» آرزوی اریس در دیدن سوختن دشمنانش به دست سرسی به حقیقت تبدیل می‌شود. اما حتما می‌پرسید، سرسی چه دلیلی برای انجام چنین کار فوق‌العاده وحشتناکی دارد؟ باید جواب بدهم که فکر کنم سریال را با دقت ندیده‌اید که چنین سوالی می‌پرسید. در حال حاضر سرسی طوری بعد از ماجرای پیاده‌روی شرمساری و قدرت گرفتن گنجشک اعظم و از دست دادن تامن به عنوان آخرین فرزندش به گوشه رانده شده و ناتوان مانده که مطمئنا هرکسی جای او بود، به این سادگی‌ها نمی‌توانست آنها را تحمل کند. مخصوصا زن مغرور و خطرناکی مثل سرسی. برای مرور اولین مدرکی که از شجاعت سرسی داریم باید به جنگ بلک‌واتر برگردیم. زمانی که استنیس هر لحظه ممکن بود به داخل شهر وارد شود، ما سرسی و تامن را می‌بینیم که بر روی تخت آهنین نشسته‌اند و او حاضر است خودش و تامن را با سم بکشد. در کتاب «یورش شمشیرها» از زبان سرسی می‌خوانیم که: «استنیس شاید این شهر رو بگیره و شاید این تخت رو تصاحب کنه. اما من نمی‌تونم زجر مورد قضاوت قرار گرفتن توسط اون رو تحمل کنم. من نمی‌ذارم اون ما رو زنده نگه داره.» بعد از پیاده‌روی شرمساری سرسی تمام شکوه و عظمتی که به عنوان یک ملکه داشت را از دست داد. مثلا در آغاز فصل ششم می‌بینیم که مردم شهر در کوچه‌پس‌کوچه‌ها او را مسخره می‌کنند. در اپیزود پنجم فصل ششم هم دیدیم که آخرین فرزند او نیز از لای انگشتانش درمی‌رود و به گنجشک اعظم می‌پیوندد. سرسی در حال حاضر به جز زامبی مانتین چیزی برای نگه داشتن ظاهر ملکه‌بودن و نشان دادن قدرتش ندارد. به نظرتان سرسی چگونه می‌تواند در یک حرکت خودش را از شرِ دشمنانی که مثل مور و ملخ تمام شهر و اتاق‌های قلعه را تصاحب کرده‌اند نجات دهد؟ وایلدفایر.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/Wildfire.png

خب، اینجا این سوال مطرح می‌شود که آیا سرسی به وایلدفایر دسترسی دارد؟ معلوم است که دارد! قبل از شب حمله‌ی استنیس، تیریون دربه‌در به دنبال برنامه‌ای دفاعی می‌گردد. خلاصه او متوجه می‌شود که وایلدفایر می‌تواند تاکتیک خوبی برای ترکاندن کشتی‌های استنیس باشد. در جریان صحبت‌های او با استاد پایرومنسر، این شیمیدان پیر فاش می‌کند که سرسی در خفا به او دستور داده که بی‌وقفه وایلدفایر تولید کنند. به‌طوری که در زمان گفتگوی آنها، سرسی حدود ۷ هزار و هشتصد شیشه وایلدفایر در انبارهای زیرزمینی قلعه‌ی سرخ دارد. بالاخره تیریون به او دستور می‌دهد که از این به بعد برای او وایلدفایر تولید کند. خب، اینجا به یکی از نقاط اختلاف این تئوری می‌رسیم. عده‌ای باور دارند تیریون از وایلدفایرهای سرسی در جنگ بلک‌واتر استفاده کرده، اما عده‌ای دیگر می‌گویند همین که تیریون به پایرومنسرها دستور داده که از این به بعد برای او تولید کنند، یعنی او از تولیدات شخصی خودش در جنگ استفاده کرده است و ۷ هزار و هشتصد شیشه‌ی سرسی دست‌نخورده باقی مانده است. این چیزی است که خود من هم آن را قبول دارم. چون حتی اگر تیریون وایلدفایرهای سرسی را هم قرض گرفته باشد، با توجه به اندازه‌ی قایقی که به وسط کشتی‌های استنیس فرستاده می‌شود، او نمی‌توانسته از تمام آنها استفاده کرده باشد. بنابراین به نظر می‌رسد سرسی هم‌اکنون یک انبار اختصاصی پر از شیشه‌های وایلدفایر دارد.

این در حالی است که وایلدفایرهایی هم که برای اریس تارگرین تولید و در شهر جاسازی شده بودند نیز گم‌شده‌اند و بعد از تمام این سال‌ها کسی از جای آنها خبر ندارد. فقط در کتاب «یورش شمشیرها»، یکی از پایرومنسرها به این نکته اشاره می‌کند که: «اکثر منابعی که برای اریس تولید شده بود گم شده‌‌اند. فقط سال گذشته ۲۰۰تا شیشه در انباری زیر سپت جامع بیلور کشف شد.» کاملا مشخص است که مارتین به‌طرز نامحسوسی دارد به میدان مین‌های عمل‌نکرده‌ای که در زیر قدمگاه پادشاه وجود دارد اشاره می‌کند. درست همان‌گونه که در اپیزود پنجم فصل ششم نیز سریال از طریق فلش‌بک‌های تند و سریع برن پایرومنسرهای اریس را در حال تولید وایلدفایر نشان می‌دهد. اگر تاکنون متوجه نشده‌اید، باید بگویم که مارتین به روشنی از طریق علاقه‌ی مشترک اریس و سرسی به جمع‌آوری وایلدفایر دارد خط مستقیمی بین آنها می‌کشد. البته این تنها تشابه‌ای نیست که مارتین بین شاه دیوانه و سرسی ترسیم کرده است. مثلا برخلاف شاه دیوانه که به خاطر بدگمانی‌اش به بقیه اجازه‌ی ورود هیچ شی تیز و برنده‌ای را به نزدیکی‌اش نمی‌داد و به همین دلیل ریش و موهایش بلند شده و این نشانه‌ای از سقوط روانی‌اش بود. یاران مذهب هم سر سرسی را قبل از پیاده‌روی شرمساری‌اش ماشین می‌کنند! چیزی که به نشانه‌ای از شروع قاراشمیش‌شدن اوضاع روانی سرسی تبدیل می‌شود.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/Cersei-Lannister-Season-4-cersei-lannisterg.jpg

یا در آغاز کتاب چهارم، سرسی در نیمه‌شب با خبر قتل تایوین لنیستر و فرار تیریون بیدار می‌شود. سرسی همان لحظه دستور جستجو در قلعه‌ی سرخ برای یافتن تیریون را می‌دهد، اما بعد از گذشت روزها گروه جستجو به نتیجه‌ای نمی‌رسد. سرسی که هنوز احساس می‌کند تیریون جایی در قلعه حضور دارد و دارد به ریش‌اش می‌خندد، به دوست پایرومنسرش دستور می‌دهد که ۵۰ شیشه‌ی وایلدفایر در برج دست شاه جاسازی کرده و آن را منفجر کند تا خیالش از سوختن تیریون راحت شود. در حالی که او اعضای دربار را برای تماشای تخریب برج جمع کرده است، مارتین در این صحنه که از سریال حذف شده، باز دوباره به دو نکته‌ی موازی بین سرسی و شاه دیوانه اشاره می‌کند. در اولی سرسی می‌گوید: «بگذار تمام قدمگاه پادشاه شعله‌ها رو ببینه. این درسی برای دشمنان‌مون می‌شه.» و جیمی جواب می‌دهد: «الان دیگه داری شبیه اریس حرف می‌زنی.» و در دومی در افکار جیمی که سرسی را توصیف می‌کند، می‌خوانیم: «او داشت گریه می‌کرد. اما او نمی‌دانست آیا این اشک شوق است یا اندوه. این تصویر او را مضطرب کرده بود و اریس تارگرین را به یادش آورد که تماشای سوختن ارضایش می‌کرد.»

در هردوی این تشابهات شوق و جنون سرسی از دیدن سوختن آتش سبز طوری توصیف می‌شود که انگار با نسخه‌ی مشابه‌ی اریس تارگرین طرفیم. یکی دیگر از ارتباط‌هایی که مارتین بین سرسی و آتش و سوختن ترسیم می‌کند، کشتی کوچکی به اسم «ملکه سرسی» است. در کتاب تیریون اجازه می‌دهد تا کشتی‌های کوچک هم در جنگ علیه کشتی‌های استنیس وارد عمل شوند. یکی از آنها کشتی «ملکه سرسی» است که وقتی وایلدفایر منفجر می‌شود، در آتش آن می‌سوزد و بعد از آن نیز هرگز خبری از آن نمی‌شود. همچنین در کتاب بعد از جنگ کشتی قدرتمند و بزرگ دیگری به اسم «سرسی شیرین» ساخته می‌شود. کشتی‌ای که بعد از زندانی شدن سرسی توسط گنجشک اعظم، لرد واترز توسط آن فرار می‌کند و دیگر خبری از آن نمی‌شود. آیا ناپدید شدن این کشتی استعاره‌‌ای از از بین رفتنِ شیرینی و قدرت سرسی است؟ خب، اگر سرسی و علاقه‌اش به سوزاندن کافی نبود، مارتین بارها رنگ و حالت چشمانش را به وایلدفایر تشبیه می‌کند. مثلا در بخش‌هایی از «یورش شمشیرها» می‌خوانیم: «چشمانش همچون آتش سبز در غروب می‌سوخت». «نور شمع به سبزی وایلدفایر در چشمان سرسی سوسو می‌زد». «سانسا اندیشید، چشمانش روشن و حرارت تب‌آلودی داشت، چشمان وایلدفایر». و در جایی از «ضیافتی برای کلاغ‌ها» می‌خوانیم: «سرسی کاملا تبدیل به وایلدفایر می‌شد. مخصوصا وقتی که در رسیدن به هدفش شکست می‌خورد».

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/maggy-the-frog-maggy-a-ra-game-of-thrones.jpg

از اینجا به بعد وارد قلب تپنده‌ی این تئوری می‌شویم. همان‌طور که توضیح دادیم در حال حاضر سرسی دلایل زیادی برای قاطی کردن دارد، اما بزرگترین چیزی که می‌تواند او را به لبه‌ی عقلانیتش برساند، پیش‌گویی‌های مگی قورباغه است. در اپیزود افتتاحیه فصل پنجم، ما می‌بینیم که سرسی در کودکی به دیدار جادوگری جنگلی می‌رود. او به اصرار سرسی سقوط او و مرگ فرزندانش را پیش‌گویی می‌کند. این صحنه در کتاب دارای نکته‌ی دیگری است که از سریال حذف شده است. مگی فاش می‌کند که بعد از اینکه او تمام عزیزانش را از دست داد، توسط «ولنکار» کشته خواهد شد. «ولنکار» در زبان والریایی به معنی «برادر کوچکتر» است. در بررسی شخصیت سرسی، یکی از بزرگترین عناصری که سوخت حرکت بی‌وقفه‌ی او برای حضور پررنگ در عرصه‌ی سیاست و کنترل قدرت را تامین می‌کند به این پیش‌گویی برمی‌گردد. این موضوع بعد از مرگ جافری و تایوین قوی‌تر هم شد. سرسی به این نتیجه می‌رسد که این پیش‌گویی واقعا حقیقت دارد و با وجود مرگ میرسلا و از دست دادن تمام نفوذش بعد از پیاده‌روی شرمساری، سرسی کاملا باور دارد که سقوط او دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. بنابراین طبیعتا او هرچه در توان دارد را می‌گذارد تا جلوی تکمیل شدن این پیش‌گویی را بگیرد.

این موضوع همچنین دلیل بدگمانی شدید سرسی در رابطه با مخفی شدن تیریون در برج دست را هم توضیح می‌دهد. بدگمانی یکی از بزرگ‌ترین نیروهای محرکه‌ای بود که به دیوانگی اریس ختم شد و در هنگام خواندن بخش‌های سرسی می‌توان حس کرد که او نیز کاملا باور دارد تیریون دلیل مرگ جافری بوده و خودش هم طبق پیش‌گویی مگی توسط برادر کوچک‌ترش (تیریون) کشته می‌شود. این روزها تنها چیزی که سرسی برای زندگی به آن امید دارد، محافظت از تامن است. خب، در اپیزود پنجم دیدیم که تامن جذب گنجشک اعظم شد. اکنون سرسی تنها و تنها باید از خودش مراقبت کند و در زمانی که تمام مراحل پیش‌گویی به حقیقت پیوسته است، به نظرتان سرسی دست روی دست می‌گذارد تا او هم به راحتی نابود شود، یا از شدت ترس و وحشت دست به کار می‌شود تا یا به‌طرز ناامیدانه‌ای برای جلوگیری از عملی‌شدن پیش‌گویی تلاش کند یا حداقل دشمنانش را هم با خودش به جهنم ببرد؟ این عزم راسخ برای نابودی را در کنار علاقه‌ی سرسی به جمع‌آوری شیشه‌های وایلدفایر و تصویر انفجاری سبزی که در اپیزود پنجم در رویای برن از آینده دیدیم بگذارید تا متوجه شوید چرا باید این تئوری را جدی بگیریم. اینجا به قسمت دوم بررسی‌مان می‌رسیم. تئوری «سرسی ملکه‌ی دیوانه» به این نکته اشاره می‌کرد که در زمان انفجار قدمگاه پادشاه جیمی نیز در کنار او خواهد بود. چــی شد؟

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/jaime-and-cersei-season-6-official-630x419.jpg

همه‌ی ما می‌دانیم که سرسی و جیمی چه رابطه‌ی عجیب‌و‌غریبی دارند. در طول کتاب و سریال بارها به این موضوع اشاره می‌شود که جیمی و سرسی همچون یک روح در دو بدن جدا هستند. یکی از مشهورترین نقل‌قول‌های سرسی در این مورد جایی است که او در کتاب «بازی تاج و تخت» درباره‌ی جیمی می‌گوید: «استاد پیرمون گفت که اون در حالی که پای منو گرفته بود به دنیا اومد». براساس همین جمله، بسیاری از طرفداران باور دارند، همان‌طور که جیمی و سرسی با هم به دنیا آمده‌اند، ممکن است با هم نیز بمیرند. یا حداقل جیمی در زمان مرگ سرسی حضور دارد و قاتل او خواهد بود و این‌گونه پیش‌گویی جادوگر جنگلی درباره‌ی کشته شدن او توسط «ولنکار» (برادر کوچک‌تر) کامل می‌شود. حتما می‌پرسید، مگه ولنکار تیریون نبود؟ هم بله و هم نه. مسئله این است که این چیزی است که سرسی فکر می‌کند. در حقیقت کتاب این موضوع را مشخص می‌کند که جیمی بعد از سرسی به دنیا آمده و بنابراین کوچک‌تر محسوب می‌شود. پس، اگرچه خودِ سرسی فکر می‌کند منظور از ولنکار، تیریون است، اما از لحاظ فنی جیمی هم برادر کوچک‌تر او محسوب می‌شود.

در این میان باید به این نکته هم اشاره کرد که حرفی در رابطه با اینکه ولنکار باید عضوی از خانواده‌ی سرسی باشد زده نشده و همین پای اشخاص دیگری را هم به این تئوری باز کرده، اما فکر کنم همه‌ی ما قبول داریم که جیمی بهتر از هرکس دیگری تمام خصوصیات ولنکار را دارد. نه تنها حضور او در زمان مرگ سرسی به خاطر رابطه‌ی آنها می‌تواند به یک صحنه‌ی تماما دردناک و تراژیک ختم شود، بلکه حضور جیمی با تم «تکرار تاریخ» که بالاتر درباره‌اش گفتم هم برابری می‌کند. جیمی یک بار با زیر پا گذاشتنِ عهد شوالیه‌گری‌اش، شاهش را برای جلوگیری از سوزاندن شهر کشته است و در صورت تکرار تاریخ با وجود سرسی، این اتفاق می‌تواند دوباره برای جیمی بیچاره بیافتد. مثلا به این تکه از «ضیافتی برای کلاغ‌ها» که صحنه‌ی سوزاندن برج دست را توصیف می‌کند توجه کنید: «نور سبز وایلدفایر طوری صورت تماشاگران را در خود غرق کرده بود که آنها شبیه جنازه‌هایی در حال پوسیدن، دسته‌ای از ارواح خندان به نظر می‌رسیدند، اما بعضی از جنازه‌ها زیباتر از بقیه بودند. حتی در آن نور کم، سرسی زیبا به نظر می‌رسید. او با یک دست بر سینه، لبانی باز و درحالی که چشمان سبزش می‌درخشیدند، ایستاده بود». در این تکه متن، سه نکته‌ی مهم وجود دارد: اول اینکه مارتین انگار دارد سعی می‌کند تا آتش وایلدفایر را به عنوان چیزی که همه‌ی تماشاگران را سوزانده و به جنازه تبدیل کرده نشان دهد. دوم اینکه اگرچه همه ترسناک به نظر می‌رسند، اما سرسی حتی در ظاهر یک شبح، از نگاه جیمی زیباست و سوم اینکه شاید مارتین دارد برای آینده زمینه‌چینی می‌کند؛ در هنگام سوختنِ قدمگاه پادشاه به‌دست سرسی، جیمی نیز آنجا حضور دارد و شاهد جنازه‌های مردم و چشمانِ سبز و دیوانه‌ی سرسی خواهد بود.

بنابراین این تئوری بیان می‌کند که اگر جیمی در زمانی که سرسی قصد سوزاندن قدمگاه پادشاه را دارد، آنجا حاضر باشد و در دقیقه‌ی ۹۰ متوجه‌ی نقشه‌ی مخفیانه‌ی سرسی شود، او به محض اینکه متوجه انفجار وایلدفایرها شود، تنها کاری که می‌تواند کند، حلقه زدن دستانش دور گردن سرسی و خفه کردن اوست. این‌طوری سه اتفاق بزرگ می‌افتد: (۱) سرسی در تکمیل کردن انتقامش و همچنین جلوگیری از وقوعِ پیش‌گویی، خود و انسان‌های زیادی را در آتش خشمش می‌سوزاند. (۲) آرزوی اریس تارگرین در تماشای دنیایی شعله‌ور به حقیقت می‌پیوندد و (۳)‌ جیمی بعد از کشتنِ شاه دیوانه در اتاق تخت آهنین، باز دوباره مجبور می‌شود در همان نقطه تصمیم سختی بگیرد که پایان سوزناکی برای جیمی خواهد بود. کسی که با هدف نجات مردم به «شاه‌کش» مشهور شد و حالا مجبور می‌شود «خویشاوندکش»‌ شود. در حالی که این‌دفعه از نجات مردم باز می‌ماند.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/Wildfire_Blood_of_My_Blood.png

خب، تا اینجا اگر حتی به این تئوری بدبین بوده‌اید باید به وقوع آن ایمان آورده‌ باشید، یا حداقل هوشمندی و پیچیدگی آن را درک کنید، اما برای اینکه بیشتر از پیش متوجه‌ی عمق این تئوری شویم، مدارک دیگری نیز داریم. مثلا یکی از آنها تمرکز سریال به نمایش عشق بی‌حد‌ومرز سرسی به بچه‌هایش است. یکی از نکات جالب سریال، این است که سرسی تا کتاب چهارم جزو شخصیت‌هایی که فصل‌های منحصربه‌فرد خودشان را دارند نیست، بنابراین بسیاری از صحنه‌های او در فصل‌های ابتدایی سریال اورژینال هستند و تنها برای سریال نوشته شده‌اند. صحنه‌هایی که از داخل آنها می‌توان به نکات مهمی درباره‌ی او دست پیدا کرد. صحنه‌هایی که اکثرشان روی شخصیت سرسی به عنوان یک مادر تمرکز می‌کنند. مشهورترین‌شان نشستنِ او و تامن بر روی تخت آهنین در زمان جنگ بلک‌واتر است، اما دیالوگ‌های گذرایی هم در این صحنه‌ها پیدا می‌شود که سرسی را در حال تهدید کردن و خاکستر کردن شهرها نشان می‌دهد. مثلا در اپیزود دهم فصل چهارم، یکی از دیالوگ‌های مهم سرسی این است: «من قبل از اینکه بذارم این اتفاق بیفته، خونه‌مون رو با خاکستر یکسان می‌کنم». یا در اپیزود دوم فصل پنجم می‌‌گوید: «اگه اونا بهش (میرسلا) دست بزنن، تموم شهرها رو به آتیش می‌کشم». یا در اپیزود هفتم فصل پنجم به تامن می‌گوید: «هر کاری که لازم باشه برای تو و دور نگه داشتن تو از خطر می‌کنم. حتی اگه لازم باشه شهر رو به آتیش بکشم. تو و خواهرت تموم چیزایی هستن که اهمیت دارن».

اما جذاب‌ترین دیالوگ سرسی در رابطه‌ی با این تئوری را در صحنه‌ای در اپیزود دهم فصل سوم می‌شنویم. در این صحنه تیریون به سرسی چیزی در این مایه‌ها می‌گوید که بدون بچه‌هات چی کار می‌کنی؟ و اولین چیزی که به ذهن سرسی می‌رسد خودکشی است: «اگر به خاطر بچه‌هام نبود، خودم رو از بالاترین پنجره‌ی قلعه‌ی سرخ پایین می‌انداختم. اونا دلیل زنده موندنم هستن». همان‌طور که گفتم مرگ میرسلا و از دست دادن کنترل تامن به گنجشک اعظم، مقدار بدگمانی و فروپاشی روانی سرسی را به بالاترین درجه‌ی خودش رسانده است. بنابراین حالا که سرسی دلیلی برای زنده ماندن ندارد، طبیعی است که او فقط و فقط به انتقام فکر کند. و به جز سوزاندن شهری که زندگی‌اش را نابود کرده و خاکستر کردن تمام دشمنانش، چه راه بهتری را برای انتقام می‌شناسید؟ این نکته‌ی مهم را هم فراموش نکنید که با نزدیک شدن سریال به جمع‌بندی نهایی‌اش، ما در حال آماده شدن برای جنگ واقعی انسان‌ها علیه وایت‌واکرها هستیم. اکنون بیشتر از همیشه برای همه‌ی ما روشن است که آن‌قدر مسائل مهم‌تری در دنیا وجود دارد که رسیدن به تخت آهنین به رده‌ی آخر اهمیت سقوط کرده است. ترکیدن قدمگاه پادشاه علاوه‌بر اینکه می‌تواند تبدیل به پایان فوق‌العاده‌ای برای خط داستانی سرسی و جیمی شود، به دنیا هم اعلام می‌کند که تخت آهنین سوخت و رفت. خودتان را برای جنگ واقعی با آدرها جمع کنید.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/Cersei-Lannister-Season-4-cersei-lannistergh.png

یکی از آخرین و محکم‌ترین مدارک دیگری که برای اثبات این تئوری داریم، رویاهای کاراکترهاست. برخلاف رویاهای دنی در خانه‌ی نامردگان و تصاویری که ملیساندرا در شعله‌های آتش می‌بیند، سبزبینی چیزی است که هرگز دروغ نمی‌گوید. بماند که اگر یادتان باشد، دنی در بخشی از فصلی که در خانه‌ی نامردگان سپری می‌کند، قدم در تالار تخت آهنین می‌گذارد که سقفش فروریخته و دیوارهایش سیاه شده است و برف زمین را سفیدپوش کرده است. عده‌ای فکر می‌‌کنند، این صحنه اشاره‌ای به سوختن قدمگاه پادشاه در آتش وایلدفایرهای سرسی و آمدن زمستان است. اما از آنجایی که رویاهای دنی در خانه‌ی نامردگان بیشتر از تصاویری از آینده، حالت استعاری دارند، نمی‌توان در این زمینه زیاد روی آنها حساب باز کرد. اما در عوض در اپیزود پنجم فصل ششم برن در جریان یکی از مونتاژ‌های سریعش شاه دیوانه و پایرومنسرهای او که در دستانشان شیشه‌های وایلدفایر دیده می‌شود را می‌بیند. اینها تصاویری است که مربوط به گذشته می‌شوند، اما نمایی هم وجود دارد که پیشروی آتش را در راهروهای زیرزمینی قلعه‌ی سرخ نشان می‌دهد. خیلی‌ها فکر می‌کنند این مربوط به انفجار شیشه‌های وایلدفایر شاه دیوانه به‌دست سرسی است. از آنجایی که سبزبینی‌ها همیشه در مورد نمایش گذشته‌ها دقیق بوده است، پس درباره‌ی آینده هم درست هستند و به این ترتیب، احتمالا باید در آینده انتظار انفجار سبزرنگی را در قدمگاه پادشاه بکشیم.

تازه، یکی از جالب‌ترین جملاتی که می‌توانیم به این تئوری ربط دهیم را در اپیزود هفتم فصل ششم و در جریان گفتگوی سرسی و اولنا تایرل می‌شنویم. در ابتدا سرسی سعی می‌کند اولنا را راضی کند که در شهر بماند و به او برای شکست دادن گنجشک اعظم کمک کند. اولنا قبول نمی‌کند و بعد از اینکه هرچه از دهنش درمی‌آید را نثار سرسی می‌کند، به او پیشنهاد می‌دهد که او هم قبل از اینکه دیر شود کاسه کوزه‌اش را جمع کند و فرار کند. اما وقتی سرسی برای ماندن و نجات تامن پافشاری می‌کند، اولنا می‌گوید: «تو با هزاران نفر از دشمنات محاصره ‌شدی. تنهایی می‌خوای همه‌شون رو بکشی؟» سرسی حرفی نمی‌زند، اما ملکه‌ی خارها جدأ باید سری به این تئوری بزند!


منبع زومجی

New_Sense
06-10-2016, 08:20 PM
به شما هم دوست عزیز بیشنهاد می دم کتاب را مطالعه بفرمایید . البته من هم نگفتم ند استارک آدم بی شرفی بود بلکه گفتم آنچنان آدم با شرفی هم نبود . این دو تا با هم فرق داره. من هم معتقدم که شخصیتهای سریال و کتاب خاکستری هستند و ند هم یکی از شخصیتهای داستان هست. یعنی هم خوب و هم بد و هم باشرافت دربعضی زمینه ها و هم بی وجدان در برخی زمینه ها.


ما در مورد سریال صحبت میکنیم نه در مورد کتاب ؛ و توی سریال ند رو انسان با شرافت و درستکاری نشون داده .

توی کتاب استنیس باراتیون انسانی به مراتب بهتر و خوبی نشون میده و هنوز زندست ولی توی سریال مرده ؛ پس ما هدف و بیس صحبت هامون چیزی هست که به ما نشون میده ؛ نه چیزی که کتاب میگه .

و در ضمن خیلی خوشحالم که کتاب رو نخوندم چون باعث شده سریال بیشتر بهم هیجان بده .

mkarimifard77
06-10-2016, 11:43 PM
ما در مورد سریال صحبت میکنیم نه در مورد کتاب ؛ و توی سریال ند رو انسان با شرافت و درستکاری نشون داده .

توی کتاب استنیس باراتیون انسانی به مراتب بهتر و خوبی نشون میده و هنوز زندست ولی توی سریال مرده ؛ پس ما هدف و بیس صحبت هامون چیزی هست که به ما نشون میده ؛ نه چیزی که کتاب میگه .

و در ضمن خیلی خوشحالم که کتاب رو نخوندم چون باعث شده سریال بیشتر بهم هیجان بده .

راستش من در درجه اول got را یک داستان می دونم و البته بنظر من بهترین داستان و فیلمی هست که تا حالا ساخته شده و برتر از تمامی آثار تاریخ سینما و تلویزیون . هرگز در هیچ فیلم و سریال دیگری تا این اندازه شخصیت پرداخت شده ندیده بودم . داستان این سریال همه چیز را درخودش داره ، هم واقعیت و هم فانتزی ، هم اسطوره و داستانهای قرون وسطایی و هم نمادهای مذهبی . ضمنا شخصیتهایش همگی به درستی پرداخت شده اند. ولی در هر حال این هم یک داستان دیگر است و هر خواننده یا تماشاگری می تواند از دیدگاه خود شخصیتها را تحلیل کند ، به آنها علاقمند شود و یا از آنها بدش بیاید و در نهایت برداشت مخاطبان از هر شخصیت متفاوت است که این هم به تفاوت دیدگاه آدمها بر می گردد. بنابراین به اعتقاد من تمام نظریات افراد ، سلیقه ای بوده و یک اصل کلی نخواهد بود . مثلا از نظر شما ند استارک شریف ترین آدم فیلم است و از نظر من تیریون لنیستر واجد این خصوصیت است .
بنابراین برداشت همگی مخاطبان به نوع دیدگاه و افکار خود ایشان برمی گردد. با ارادت

Sσнєiℓ
06-11-2016, 01:51 AM
کاری به سانسا ندارم اما فاکتور از شجاعت و شهامت و جنگ هایی که راب پیروز شد , شمال رو راب با احمق بودنش و حواس پرتی هاش ( !! ) بازنده کرد :Smiley69:


مطمئن باش به احمقیه کرکتر آواتار شما نیست :Smiley36: تو این قسمت خوب اون لرد ـه راب رو توصیف کرد ...
سانسا بهترین کار ممکن رو کرد با فرستادن نامه الان اولویت پس گرفتن وینترفله ، بولتون ها هم آمادن خوب باید اینکارو میکرد.

سلام

من از راب اصلا خوشم نمیاد ولی واقعا سانسا با راب غیرقابل مقایسه ان. شرایط راب بیچاره رو در نظر بگیرید که شمال رو باید فرماندهی و هدایت میکرد تا کینگزلندینگ یعنی پادشاه جفری و لنیسترها و همه متحدانشون رو شکست بده. و مجبور هم بود که این کارو بکنه. چرا؟ چون اونا پدر بیگناهشو کشتن، خواهراشو گرفته بودن و ...
یعنی راب باید با کل هفت پادشاهی نبرد میکرد و پیروز میشد. واقعا شرایط وحشتناک سختی بود خب. شکست خوردنش خیلی عجیب نبود و تا همونجا هم خیلی خوب پیش رفت.
حالا من نمیدونم اگه بگیم راب احمقه پس نود و نه درصد مردم دنیا احمقن.

من البته به عنوان نمونه درخواست کمک از لیتل فینگر رو کاملا عاقلانه میدونم ولی باز هم میگم که سانسا اصلا قابل مقایسه با راب نیست.

حالا یکی میاد میگه سانسا سن و تجربه اش خیلی کمتر از راب بود، باشه ولی شرایط و موقعیتهاشون هم زمین تا آسمون متفاوت بود.
یه لحظه، فقط یه لحظه خودتونو جای راب بذارید ببینید چقد موقعیت وحشتناکی داشت. همین که جا نزد و شجاعانه جلو رفت و به پیروزهای مهمی دست یافت خودش خیلیه.

Sσнєiℓ
06-11-2016, 02:17 AM
با توجه به روند اتفاقات قبل، من هم برگشتن استانیس رو محتمل میدونم.
یکی دیگر از دلایل محتمل بودن بازگشت استانیس اینه که با بازگشت او برخی از گرههای سریال گشوده میشه. به عنوان نمونه اگر فرض کنیم شمال دوباره به دست استارکها بیافته در ادامه سریال اونها چکار خواهند کرد؟
آیا با کینگزلندیگ متحد میشن؟ آیا ادعای پادشاهی میکنند و به کینگزلندینگ حمله میکنند؟ فکر نمیکنم هیچیک اتفاق بیافته.
ولی اگه یه مدعی پادشاهی دارای مشروعیت بالا پیدا بشه که استارکها باهاش مشکلی نداشته باشند اون موقع داستان متفاوت میشه.

جیمی لنیستر و ملاقات احتمالیش با برین تارث هم میتونه خیلی تعیین کننده باشه. سِر جیمی خیلی برین رو دوست داره. اینم یادمون باشه که جیمی میدونه جونشو مدیون استارکهاست و قرار هم بود در ازای آزادیش سانسا و آریا رو به خونوادشون برگردونه که متاسفانه موفق نشد. حالا دوباره استارکها نیاز به کمک دارن، به خصوص اینکه ریکان استارک در اسارت به سر میبره و جونش در خطره. اگه شرایط فراهم بشه شاید جیمی بدش نیاد دینش رو به استارکها ادا کنه و برین رو هم خوشحال کنه.

هر چند اینها به تنهائی نمیتونن جیمی رو از اون طرف دعوا به طرف مقابل بکشونن. کمک کردن جیمی به استارکها چیزی نیست که بشه در شرایط فعلی از جیمی توقع داشت. شاید در ادامه اتفاقات دیگری هم بیافته که باعث بشه جیمی به استارکها کمک کنه، شاید هم نه.
به عنوان نمونه حذف سرسی میتونه احتمال این مساله رو خیلی بالاتر ببره. در این صورت احتمال ازدواج جیمی با برین ِ عزیزش هم وجود داره. <:-p
هرچند دلم برای سرسی سوخت و نمیخوام بمیره یا بیشتر از این حقارت بکشه. 8->

در هر صورت بازگشت استانیس و حذف سرسی رو محتمل میدونم.

Winter
06-11-2016, 01:39 PM
فکر نمی کنم استنیس برگرده... لااقل تو سریال استنیس یه مهره ی سوخته اس.
سپاهش از بین رفته... دخترشو قربانی کرده... برگشتنش چه فایده ای داره؟
اگه استارک ها شمال رو بگیرن پادشاهی خودشونو راه می ندازن... همونطور که قبل از تارگرین ها برای چند هزار سال مستقل بودن.
راب هم که پادشاه شمال شد و قصد نداشت چه برای استنیس، چه رنلی تعظیم کنه.

در مورد جیمی هم...
تو کتاب بعد از فهمیدن خیانت های سرسی ازش دل می کنه و دیگه خام حرفاش نمیشه.
ولی تو سریال نه تنها ازش دل نکنده بلکه بدتر از قبل بهش چسبیده.
امیدوارم جیمی رو به مسیری که توی کتاب داره میره برگردونن و دوباره شاهد جیمی اول داستان نباشیم که اصلا تحملشو ندارم :d

در حال حاضر حسی که بهش دارم همون حسیه که بلک فیش بهش داره: I'm disappointed

kntu
06-11-2016, 09:29 PM
http://uupload.ir/files/4f80_photo_2016-06-11_20-24-30.jpg

.Ven0m.
06-11-2016, 09:44 PM
سلام

من از راب اصلا خوشم نمیاد ولی واقعا سانسا با راب غیرقابل مقایسه ان. شرایط راب بیچاره رو در نظر بگیرید که شمال رو باید فرماندهی و هدایت میکرد تا کینگزلندینگ یعنی پادشاه جفری و لنیسترها و همه متحدانشون رو شکست بده. و مجبور هم بود که این کارو بکنه. چرا؟ چون اونا پدر بیگناهشو کشتن، خواهراشو گرفته بودن و ...
یعنی راب باید با کل هفت پادشاهی نبرد میکرد و پیروز میشد. واقعا شرایط وحشتناک سختی بود خب. شکست خوردنش خیلی عجیب نبود و تا همونجا هم خیلی خوب پیش رفت.
حالا من نمیدونم اگه بگیم راب احمقه پس نود و نه درصد مردم دنیا احمقن.

من البته به عنوان نمونه درخواست کمک از لیتل فینگر رو کاملا عاقلانه میدونم ولی باز هم میگم که سانسا اصلا قابل مقایسه با راب نیست.

حالا یکی میاد میگه سانسا سن و تجربه اش خیلی کمتر از راب بود، باشه ولی شرایط و موقعیتهاشون هم زمین تا آسمون متفاوت بود.
یه لحظه، فقط یه لحظه خودتونو جای راب بذارید ببینید چقد موقعیت وحشتناکی داشت. همین که جا نزد و شجاعانه جلو رفت و به پیروزهای مهمی دست یافت خودش خیلیه.

راب اگر یکم باهوشی به خرج میداد و کمتر به فکر کمر به پایینش بود الان شمال دستش بود چه بسا تا کینگزلندینگ هم لشکرکشی کرده بود . اما دیگه چه میشه کرد استارک ها ـنو حماقت هاشون d :
حالا سانسا این جا مجبور بود درخواست بفرسته واسه فینگر ، با چِندِرغاز سرباز که نمیشه وینترفل رو گرفت .

yaldakh
06-11-2016, 10:33 PM
راب اگر یکم باهوشی به خرج میداد و کمتر به فکر کمر به پایینش بود الان شمال دستش بود چه بسا تا کینگزلندینگ هم لشکرکشی کرده بود . اما دیگه چه میشه کرد استارک ها ـنو حماقت هاشون d :
حالا سانسا این جا مجبور بود درخواست بفرسته واسه فینگر ، با چِندِرغاز سرباز که نمیشه وینترفل رو گرفت .
البته شما باید درنظر بگیرید که ازدواج راب در کتاب به خاطر قضیه عشق عاشقی نبود و بیشتر مسئله شرافت بود

Winter
06-11-2016, 11:19 PM
البته شما باید درنظر بگیرید که ازدواج راب در کتاب به خاطر قضیه عشق عاشقی نبود و بیشتر مسئله شرافت بود

شرافت رو فقط نمیشه ازدواج با دختری که باکرگیش رو گرفته دونست.
راب عهدشو با فری ها شکست... شکستن همچین عهد بزرگی شرافتمندانه نبود.
به خاطر یه دختر عوام یه خاندانو تحقیر کرد.

kntu
06-11-2016, 11:36 PM
شرافت رو فقط نمیشه ازدواج با دختری که باکرگیش رو گرفته دونست.
راب عهدشو با فری ها شکست... شکستن همچین عهد بزرگی شرافتمندانه نبود.
به خاطر یه دختر عوام یه خاندانو تحقیر کرد.

هم بکارت یه دختر رو گرفته
هم عهدش رو شکسته
هم باعث تحقیر خاندانش شده
هم باعث تحقیر شدن و کشته شدن افراد تمام خاندان های شمال شده، تمام ارتش های شمال از بین رفته، یعنی اکثر خانواده های شمال داغدارن

KING STANNIS
06-12-2016, 12:04 AM
شما رو ب دیدن این عکسها دعوت میکنم

http://picoup.ir/images/87694572801168418790.jpg

http://picoup.ir/images/24191009022750773932.jpg

http://picoup.ir/images/51620872927094400907.jpg

http://picoup.ir/images/09450201513798615458.jpg

http://picoup.ir/images/02584370000481039775.jpg

http://picoup.ir/images/98878494542075400209.jpg

http://picoup.ir/images/26748322155567525630.jpg

http://picoup.ir/images/99655727260427596937.jpg

http://picoup.ir/images/56372767137410640482.jpg

http://picoup.ir/images/01222825657593202462.jpg

http://picoup.ir/images/19327069565708767290.jpg

http://picoup.ir/images/06743595277890850448.jpg

http://picoup.ir/images/86166370554391571946.jpg

http://picoup.ir/images/82075348014501881023.jpg

http://picoup.ir/images/03110868264696671788.jpg

http://picoup.ir/images/71686762433344400452.jpg

http://picoup.ir/images/19939258425046545455.jpg

http://picoup.ir/images/10554998772397223162.jpg

http://picoup.ir/images/46283465037613162250.jpg

http://picoup.ir/images/19547898416047645565.jpg

http://picoup.ir/images/00977263259061882712.jpg

Winter
06-12-2016, 12:18 AM
عکس ها عالی بود
نقاشی بچه های استارک و دایرولف هاشون ناراحت کننده بود.
راب مرده... هینطور لیدی، گری ویند، شگی و سامر.:-<
ریکان هم که دست رمزیه.:Smiley96:

klax0n
06-12-2016, 12:21 AM
یه جوری در مورد ند و راب صحبت میکنید که اصلا انگار هیچ دستاوردی نداشتن و هیچ خیانتی هم در کار نبوده و فقط احمق به تمام معنا بودن!

Sσнєiℓ
06-12-2016, 12:29 AM
راب اگر یکم باهوشی به خرج میداد و کمتر به فکر کمر به پایینش بود الان شمال دستش بود چه بسا تا کینگزلندینگ هم لشکرکشی کرده بود . اما دیگه چه میشه کرد استارک ها ـنو حماقت هاشون d :
حالا سانسا این جا مجبور بود درخواست بفرسته واسه فینگر ، با چِندِرغاز سرباز که نمیشه وینترفل رو گرفت .

راب اگه زنده مونده بود خیلی وقت پیش به کینگزلندینگ حمله کرده بود و در صورت پیروزی هم احتمالا الآن هفت پادشاهی دستش بود. گفتم که. انتخاب دومی نداشت گرامی، باید به کینگزلندینگ حمله میکرد. امکان آشتی و سازش با پادشاهی نبود.


راب اگر یکم باهوشی به خرج میداد و کمتر به فکر کمر به پایینش بود
خیلی جالبه که تصمیم راب رو در ازدواج نکردن با دختر والدر فری به مسائل جنسی ربط میدی و راب رو هوس باز معرفی میکنی. لابد والدر فری هم از نظر شما یوسف پیامبره. :Smiley14:
مرد مومن راب اگه هوس باز بود میتونست خیلی راحت هم دختر والدر فری رو بگیره هم اون دختر پرستاره رو.

kntu
06-12-2016, 12:36 AM
یه جوری در مورد ند و راب صحبت میکنید که اصلا انگار هیچ دستاوردی نداشتن و هیچ خیانتی هم در کار نبوده و فقط احمق به تمام معنا بودن!


In game of Thrones, you win or you die

هیچ حالت وسطی هم نیست
مگه به تیریون خیانت نشد؟
مگه به مارجری خیانت نشد؟
پس چرا هنوز سرپا هستن؟

Winter
06-12-2016, 12:48 AM
یه جوری در مورد ند و راب صحبت میکنید که اصلا انگار هیچ دستاوردی نداشتن و هیچ خیانتی هم در کار نبوده و فقط احمق به تمام معنا بودن!

آخه صحبت در مورد اشتباه ها بود نه دست آوردها.
دست آوردهارو که همه میدونن، توشون شکی نیست... ولی در حال حاضر چیزی ازشون باقی نمونده.
ند استارک، رابرت باراتیون و جان ارن، سه ستون اصلی قیام علیه تارگرین ها مردن... هر سه نفر هم با دسیسه ی افراد زیرک تر از خودشون.
راب استارک هم نبردها رو پیروز شد ولی جنگ اصلی رو باخت و خودش و ارتشش کشته شدن.

AR!@N
06-12-2016, 03:18 PM
از همون اولشم از راب خوشم نمی اومد.
The King Who Lost The North

Ward
06-12-2016, 03:59 PM
یه قسمت فرندز هست همه گوشاشونو چسبوندن به دیوار گوش وایسادن
راس میاد میگه چکار میکنید میگن داریم با هتل خداحافظی میکنیم
بعد راسم میاد دیوارو بغل میکنه و خداحافظی...

حالا این تامن هم باورش شده:Smiley14:

kntu
06-13-2016, 03:33 AM
امشب شبه عملیاته (پخش سریال دی:) گفتم براتون چند تا عکس بذارم شاید بعضی هاش تکراری باشه
اولیه خیلی خاطره انگیزه، ببینید کیا تو بالکن وایسادن

http://uupload.ir/files/drw4_photo_2016-06-09_01-57-21.jpg

http://uupload.ir/files/q4bm_photo_2016-06-03_13-39-14.jpg

http://uupload.ir/files/vqss_photo_2016-06-03_13-39-34.jpg

http://uupload.ir/files/g1vt_photo_2016-06-03_13-39-49.jpg

http://uupload.ir/files/x3ry_photo_2016-06-09_02-35-49.jpg

http://uupload.ir/files/o3td_photo_2016-06-09_19-48-05.jpg

http://uupload.ir/files/0mem_photo_2016-06-11_20-24-22.jpg

http://uupload.ir/files/d2vi_photo_2016-06-12_04-08-00.jpg

http://uupload.ir/files/njfe_photo_2016-06-13_01-49-25.jpg

http://uupload.ir/files/8v46_photo_2016-06-13_01-49-29.jpg

http://uupload.ir/files/zsn7_photo_2016-06-13_01-49-32.jpg

http://uupload.ir/files/u8cx_photo_2016-06-13_01-49-39.jpg

http://uupload.ir/files/hvcf_photo_2016-06-13_02-16-35_-_copy.jpg

HAMID13
06-13-2016, 10:54 AM
In game of Thrones, you win or you die

هیچ حالت وسطی هم نیست
مگه به تیریون خیانت نشد؟ (شد و شانس آورده نویسنده (مارتین)دوسش داشت چون یکبار نصف دماغش از بین رفت یکبار هم جیمی از زندان فراریش داد وگرنه تا الان سرش رفته بود واسه خودش)
مگه به مارجری خیانت نشد؟(مارجری خودش ماره سرسی بهش خیانت کرد و رفت اونجاییکه نباید میرفت ولی خوب هنوز سرش سر جاشه چون قدرت دست خانوادشه و بدون خانواده مارجری 7اقلیم از هم میپاشه)
پس چرا هنوز سرپا هستن؟

ببین اینجا همه بهشون یا خیانت شده یا خیانت کردن کمتر کساییی هستن که این کارها رو نکرده باشن واسه همین اون کمترا خیلی عزیزن
مارتین آدم های داغون رو بیشتر دوست داره مثل تیریون که کوتوله اس-جان که که با لقب حرومزادگی بزرگ شد - سانسا که ی دختر احمق و خنگ زجر کشیده است - دنریس که ی دختر بی کس و تنها حتی برادرش هم ازش استفاده کرد تا ارتش بدست بیاره-سمول که چاقه و خانوادش طردش کردن و...برن که فلج شده و ...(اینا همه مارتین براشون برنامه های خاص خودشون رو چیده و مطمعنن آخر سریال این شخصیت ها با هم باید کار بزرگی انجام بدن)

اضافه شده در : 12 minutes


تو سکانس فا/ح/شه خونه بعد از اینکه ند یقه شو می چسبه میگه:

Starks...Quick tempers, slow minds:d

نقل قولی که آوردم مربوط به کتاب سومه (یادم نیست تو سریال هم همچین چیزی گفته یا نه):
داره به سانسا میگه که پدرش مرد با شرافتی بوده ولی سیاستمدار خوبی نبوده.

***

ند فقط به خاطر اینکه پشت سرش بهش خیانت شد نمرد... پاشد بعد از فهمیدن قضیه یکراست رفت پیش سرسی و شخص ملکه رو تهدید کرد.
همونجا بود که سرسی بهش گفت: "When you play the game of thrones, you win or you die."
راب شجاع و استراتژیست خوبی تو جنگها بود ولی به خاطر شرافت سر لرد کاراستارک رو قطع کرد و یه بخش بزرگی از ارتشش رو همینجوری از دست داد...
اصلا کاراستارک ها چرا الان متحد بولتون ها هستن؟ لرد کاراستارک به رمزی گفت استارک ها لحظه ای که راب سر پدرمو قطع کرد حمایت مارو از دست دادن.
بعد هم که به خاطر یه دختر عوام عهدشو با فری ها بهم زد... همچین عهد شکنی ای اون زمان توهین خیلی بزرگی به یه لرد بلند پایه بوده... عاقبتشم که عروسی خونین بود.
راب و ند آدمای احمقی نبودن ولی هوش سیاسی هم نداشتن...
بعد هم مثال ند و راب برای این بود که پدر و برادر سانسا بودن وگرنه همه ی کاراکترهای مهم تا حالا اشتباهات بزرگ داشتن و نتیجشو هم دیدن.

***

سر قضیه ی جافری و آریا میفهمم چی میگی ولی بهتره یه ذره بی طرفانه تر به قضیه نگاه کنیم.
همه ی ما آریارو دوست داریم... شجاعه و سرنترس داره ولی این ویژگی همیشه هم عاقبت خوبی نداره.
میگی سانسا در مقابل لرد گلاور حماقت کرد و اینکه آدم باید بدونه کجا و جلو کی چی بگه و چطور رفتار کنه.
حالا یه سوال دارم کاری که آریا با جافری کرد(صرف نظر از باحال بودنش) واقعا کار عاقلانه ای بود؟ اینکه شاهزاده ی مملکتو کتک بزنی و تحقیر کنی منظورمه.
(نمیشه ی جا از شرایط سنی سانسا بگیم و اینجا از شرایط سنی آریا نگیم آریا هم سنش خیلی کمه و میشه اینکار رو با توجه به شرایط سنیش و اخلاقش کاملا قابل درک توصیف کرد)


برگریدیم به قضیه ی آریا و جافری...
از اونور سانسارو آوردن برای شهادت...
باید جلوی شاه و ملکه اعتراف می کرد که شاهزاده داره دروغ میگه...
کار آسونیه واقعا؟ اونم برای یه دختربچه ی 13 ساله(11 ساله تو کتاب) که برعکس آریا که بی پروا و کله خره خیلی محتاطه و سلسله مراتبم خیلی خوب حالیشه.
حتی اگه اعتراف می کرد می شد حرف سانسا و آریا در مقابل حرف ولیعهد... واقعا سرسی میومد حقو به آریا می داد و پسرشو تنبیه می کرد؟(بحث سر باور کردن یا نکردن سرسی و ...نیست بحث سر اینه که خواهرشو فروخت و حرف خواهرشو تایید نکرد یعنی چی این حرکت یعنی خانوادشو حاضر شد بزاره کنار واسه جافری و ی همچین شخصیتی برای من ارزششو از دست داده ولی ایشالا که بتونه کارهای مثبتی انجام بده تا روند تغییر شخصیتش انجام شه)

در مورد جریان های اخیرم...
سانسا قبلا فکر می کرد لیتل فینگر دوسش داره... طبیعی هم بود چون بین اونهمه دشمن تنها کسی بود که بهش ابراز علاقه می کرد و دوبار هم جونشو نجات داده بود... یکبار از کینگزلندینگ فراریش داد و یکبار هم از چنگ لایسا در آوردش.
ولی الان؟ اونهم بعد از اینکه تحویل رمزیش داد؟ فکر نکنم... دیدیم هم که وقتی لیتل فینگر برای کمک اومده بود جلوش وایساد و دست رد به سینه اش زد. (شما کتاب ها رو خوندی میدونیم سانسا کسی نبود که تحویل رمزی شد یکی دیگه بود تا جاییکه یادمه ولی خوب اینکه میگیم چاره دیگه نداشت درسته ولی ایکاش اینجا بازهم صداقت به خرج میداد و به جان میگفت که باز هم عدم صداقتش با خانوادش آزار دهندس واسه من)

بلک فیش نمیتونه کمکشون کنه، خاندان های شمال برعکس تصورش تنهاشون گذاشتن... جان هم میخواد کلا با دوهزار تا سرباز جلوی رمزی و متحداش حرکت انتحاری بزنه.
چه انتخاب دیگه ای داشت به جز اینکه از لیتل فینگر کمک بخواد؟ انتخابش بین مرگ همشون و کمک گرفتن از لیتل فینگر بود.
البته مرگ در صورتیکه خوش شانس باشن وگرنه چه خودش چه جان زنده دست رمزی بیفتن مرگ براشون میشه آرزو.(ی سری خاندان دیگه هستن میتونن کمک کنن مثل مندرلی ها ولی خوب وقت کافی نیست و سریاله دیگه...)


بعد هم این سانسا بوده که جرقه ی پس گرفتن وینترفل از بولتون هارو زد وگرنه جان که قبل از اومدن سانسا قصد داشت بازنشسته بشه و بره تو یه شهر جنوبی آفتاب بگیره!!:d
اگه ویل هم به کمک استارک ها بیاد و بتونن نبردو پیروز بشن و وینترفلو پس بگیرن باز هم بخش بزرگی ازین پیروزی به خاطر سانسا خواهد بود.. چون لشگر ویل اگه بیاد برای سانسا میاد نه به خاطر استارک ها...
و این یعنی سانسا نقش مهمی در احیای خاندان استارک و پس گرفتن ویترفل و شمال قراره داشته باشه... همچین هم بی خاصیت نیست پس.:d(در احیا کردن خاندان استارک نه در احیا کردن خاندان جدیدی به نام بیلیش )


لطولانی شد دوباره... کلا دستم به پست کوتاه نمیره:d
من هم خوشحالم در مورد سریال مورد علاقم با افراد دیگه صحبت می کنم و نظراشونو میخونم.:Smiley35:


کلا هدف من مقایسه شخصیت های مختلف سریال و میزان حماقت هاشون نبود ولی اینطوری شد
من شخصا از شخصیت سانسا خوشم نمیاد مگه اینکه مثل کتاب یکم بتونه عوض شه و شخصیت جالبرتر زیرک تر و قوی تری پیدا کنه که با اینحال بازم ازش خوشم نمیاد چون احمقه:Smiley69::Smiley17::Smiley17::Smiley17:

Winter
06-13-2016, 11:57 AM
کارش درست نه ولی قابل درک بود.
سانسا یه دختربچه بود که باید در مقابل شاه و ملکه اعتراف می کرد شاهزاده که نامزدش هم هست داره دروغ میگه.
ترسیده بود و برای همین گفت یادم نیست چی شده... قصدش خیانت به خانواده نبود.
خیانت به خانواده کاریه که رمزی با روس و برادر نوزادش کرد نه دروغ یه بچه از سر ترس.

اگه قرار بود به خاطر یه کار اشتباه(یه دروغ) که یه کاراکتر(اونم یه بچه) تو اپیزودای اول یه سریال بلند منفور بشه، شخصیت هایی مثل جیمی باید تا آخر مورد تنفر می موندن. اگه یادتون باشه اول سریال یه بچه ی ده ساله رو از بالای برج پرت کرد پایین... ولی با گذشت چند سیزن الان شخصیت محبوب خیلی هاست.

***

کاراکتری که سانسا جایگزینش شده جین پوله... دوست سانسا که بیلیش به عنوان آریا به روس بوتون میده.(البته خود روس بولتون هم میدونه این قضیه رو)
تهیه کننده های سریال سانسا رو جای اون گذاشتن چون میخواستن قضیه رو دراماتیک تر بکنن...
وگرنه سانسا در داستان اصلی هنوز 13 سالشه و در حال حاضر تو ویله و هنوز حرکتی نزده و مثل آریا که پیش بی چهره ها و برن که پیش بلاد ریون در حال آموزشه اون هم پیش لیتل فینگر تعلیم میبینه.
در مورد اینکه حرکت سانسا در نهایت به نفع استارک ها میشه یا نه باید منتظر موند و دید و نمیشه زود قضاوت کرد.
فقط میشه مطمئن بود که اگه لیتل فینگر برای کمک نیاد کل ارتششون از بین میره و سانسا و جان اگه خوش شانس باشن میمیرن و گیر رمزی نمی افتن.

***

من فقط اون توضیحات طولانیو دادم چون میخواستم نشون بدم همه چیز یه بعدی نیست... یکی کاملا بی اشتباه و یکی مقصر همه ی بدبختی ها نیست.
خود مارتین هم گفته که سعی کرده کاراکترهارو خاکستری در بیاره(کاراکترهای اصلی منظورمه نه یکی مثل رمزی بولتون)

این هم قسمتی از صحبت خود مارتین(نویسنده ی کتاب) در مورد کاراکتر سانسا هستش:


She's not a warrior like Robb, Jon Snow. She's not even a wild child like Arya. she can't fight with swords,axes. she can't raise armies
But she has her wits, the same as littlefinger has

ولی همونطور که گفتم هر کسی میتونه از هر کاراکتری بدش بیاد... چه دلیل منطقی براش داشته باشه چه نه :Smiley35: :Smiley97: