Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود هشتم

[Katy Perry]

http://picoup.ir/images/92709012510814913354.jpg

Season 6, Episode 8, No One
فصل ششم, قسمت هشتم, هیچ کس

http://tvworld.info/images/smilies/2015/source/IMDb6.png (http://www.imdb.com/title/tt4283074/?ref_=ttep_ep8)

خلاصه داستان اين قسمت : درحالیکه جیمی انتخاب‌هایش را می‌سنجد، سرسی به درخواستی پاسخ می‌دهد. نقشه تیریون به بار می‌نشیند. آریا با آزمایشی جدید روبرو می‌شود.

http://tvworld.info/images/smilies/2015/downloadtopic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46523&p=206674&viewfull=1#post206674) http://tvworld.info/images/smilies/2015/sub-topic.png (http://tvworld.info/showthread.php?t=46543&p=206683&viewfull=1#post206683)
ویرایش مدیریت:
لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی

[.Ven0m.]

خیلی خوب بود ، این وقت شب خیلی چسبید این قسمت ، چقدر این بخش بلک فیش رو قشنگ در اورده بودن ، چه موسیقی های زیبایی به به .
کوه چقدر ملس سر یارو رو از جا کند جیگرم همچین حال اومد انگار نه انگار دو فصل قبل جمجمه وایپر رو خرد کرد ، الان دوسش دارم : |
آریا هم که عشقه
10/10 میدم قسمت بعد هم گویا قراره 11/10 بدم از تایتل ـش مشخصه چی داریم : battle of bastards

[тнor]

چقد قشنگ بود
البته اول لازمه دوتا ده چرخ خاک سفارش بدیم که یکی طبق معمول میره برای تامن عزیز
اون یکی هم برای ادمیور
البته احتمال میدم با برگشتن جیمی به کینگز لندینگ خیلی چیزا عوض بشه
جیمی الان برای خودش یه ارتش داره :Smiley14: راحت میتونه های اسپارو رو کله پا کنه
اریا هم که واقعا دمش گرم البته دلم برای اون خانومه سوخت حیف شد
دنی جونم که با اژدهاش برگشت و احتمالا یه گوشه ای از قسمت بعد برای جنگ پیش روی دنی باشه فکر کنم اژدها هاش رو بیاره بیرون یه دلی از عذا دربیارن
هاند هم که نمیشه راجبش حرف زد کلا عالی ظاهر میشه اما امید وارمن با برادری بره سمت شمال حالا که اریا هم داره برمیگرده اونجا احتمالا دوباره با هم تیم بشن:Smiley14:
بازم خاک تو سر ادمیور تامن
جا داره حر فهای ملیساندرا به اریا هم یاد اوری بشه که گفت دوباره هم دیگه رو میبینن

[chanter]

من هنوز ندیدم. اما ساعت 7:46 صبح الان و زیر نویس اومده:Smiley10:

[Sir Nikk]

اپیزود فوق العاده ای بود، من که باهاش خیلی حال کردم
آریا هیچکس شد اما برگشتن به درون خودش عالی تر بود.
ورود دنریس هم عالی بود، خوب درستش کردن.
هفته بعد کلی جنگ داریم، عالیه
چقدر دلم برای تیریون تنگ شده بود، اپیزودهایی که هست محشره، مخصوصا خندیدن به جک میساندی
هاند هم بخشش خوب بود و ما دریک رو دوباره دیدیم پس هنوز بانوی سنگ دل اومدش منتفیه
چقدر حرکت خاموش کردن شمع آریا قشنگ بود
و در آخر بیشترین چیزی که باهاش حال کردم این بود که باز هم گات پیش بینی ناپذیره، سرسی و لوراس مجازات میشن نه با مبارزه، چقدر خوب بود این بخش
تند تند دیدم باز دیدم میام ادامه میدم

[armina90]

برای اولین بار تو زندگیم دلم برای سرسی سوخت. این تامن چقد خرهههههه.:Smiley19: . بابا مادرته نفهم. واسه توی بی شعور این کارا رو کرده.
ادمور که از اولشم معلوم بود په په است. یعنی واسه اون توله سگش یه ارتش و به باد داد. تو آخه چه گلی به سر ملت زدی که توله ت بزنه.
چقدر جیمی دوست داشتنیه.:Smiley125:
سکانس آریا خیلی قشنگ بود. البته دلم میخواست مبارزه شو با ویف میدیدم. سکانس صحبتاش با جیکن و عکس العمل جیکن خیلی خوب بود.
کالیسی خیلییییییی خوب وارد شد. یعنی عالی بود. قشنگ قدرتشو به رخ کشید. حالت صورتش وقتی داشت به اینا نگاه می کرد این طوری بود که «دو ماه تنهاتون گذاشتم. شهرو به گند کشیدین!». بخصوص رو به تیریون. یعنی واقعا فک نمی کردم تیریون همچین گند بزرگی بزنه.
سکان بدی نبود در کل میخواستم 7 بدم ولی به افتخار آریا و کالیسی 8 میدم.

[naafas]

اپیزود خوبی بود با آریا کلی حال کردم بلاخره اون دختره عقده ای رو کشت و هیچکس شد ولی خوشحالم که داره برمیگرده خونه، کاش جاکن هگار هم باهاش میومد.
جایی که هاند اون چهار نفر کشت خشونتش خیلی زیاد بود ولی در کل شخصیت خوبیه امیدوارم دوباره آریا رو ببینه.
صحنه های جیمی و برین احساسی بود مخصوصا اونجا که برا هم دست تکون دادن، یعنی دیگه ارتش تالی به جان اضافه نمیشه؟
فکر نمیکردم تیریون تو نقشه ش شکست بخوره باید ببینیم عکس العمل دنریس چیه، واریس کجا رفت؟
سرسی حقشه این بلاها سرش بیاد.
قیمت 9 جنگ حرامزاده ها، امیدوارم بلایی سر جان نیاد.

[Winter]

قیمت 9 جنگ حرامزاده ها، امیدوارم بلایی سر جان نیاد.

نگرانش نباشین بابا...
جانو کشتن که از قسم نگهبانان شب خلاص شه...
مسلما نمیان 7 اپیزود بعد ازینکه برش گردوندن دوباره بکشنش... ازین مسخره تر مگه داریم؟:d

بعدم رمزیو باید یه شخصیت مهم و محبوب شکست بده...
اگه جانم نتونه رمزیو نابود کنه(بکشه) دیگه کی میمونه؟ شاه شب؟
فرض کنین شاه شب گیر رمزی بیفته... اختش می کنه اسمشو میذاره سوفیا:d

[m-dx]

سلام.
اين اولين پستي كه من تو اين انجمن ميدم بيشتر نظرات بقيه دوستان رو خوندم و استفاده كردم.
مثل هميشه قسمت خوبي بود !
ليدي كريين رو ديديم كه تو نمايشش و ديالوگ هاي پايانيش، تاثير حرفهاي آريا ديده ميشد و يه جورايي حس نفرت رو هم در حين ناراحتي به بيننده هاش نشون ميداد و ديديم كه آريا هم اون رو قابل اعتمادتر از همه براي كمك به خودش ديد و رفت پيشش... درواقع كس ديگه اي رو هم نداشت !!
انتقام هاند هم خيلي خوب بود و به روزاي اوجش برگشت !!
بعد ديديم صلح كه شهر ميرين هم حاكم شده و رفتن واريس ... به نظر من بيشتر بخاطر ترس از بانوي سرخ رفت تا آوردن كمك !!
كوه آپديت شده رو دوباره ديديم !!! حس وحشت رو قشنگ ميشد حين كنده شدن كله ي يكي از سربازان دين ، تو بقيه شون ديد !! هاي اسپارو هم مثل يه شطرنج باز قهار حركت سرسي رو توي دادگاه پيش بيني كرد و محاكمه با مبارزه رو ممنوع كرد!! تامن هم كه كاملا بي اعتماد شده به مادرش ... كايبرن در مورد كدوم شايعه قديمي صحبت ميكرد ؟؟ من كه احتمال ميدم درمورد حروم زاده رابرت براتيون باشه :Smiley10: يعني احتمالش هست سرسي به تامن خيانت كنه و اونو درمقابلش علم كنه ؟؟؟ :Smiley10::Smiley10:
صحنه روبرو شدن بران و پاد هم جالب بود و ديالوگ هاي رد و بدل شده بينشون :Smiley36:
جيمي و برين هم كه دوباره هم ديگه رو ديدن اينبار توي شرايطي متفاوت تر و اختلاف نظر هاي بيشتر! ولي تو صحبتاشون ميشد علاقه رو هم ديد نسبت به همديگه :Smiley69: ! فكر كنم در آينده دوباره باهم روبرو ميشن ولي اينبار رو به روي هم !!
حمله اربابا به ميرين هم كه غيرقابل پيش بيني بود !! شايد گريجوي ها به دادشون برسن ...
نقشه جيمي براي گرفتن قلعه از بلك فيش هم خوب پيش رفت! اولش ميخواست با وعده و وعيد ادميور رو خر كنه ولي سنگش به تير خورد و با تهديد نقشه شو عملي كرد ... و حماقت سربازان تالي رو ديديم ... بااينكه ميدونستن ادمور تالي از طرف دشمنشون داره حرف ميزنه ولي بازم فرمانشو اطاعت كردن !!
با نشون دادن ارتش برادران بدون پرچم ديگه بنظرم بازگشت ليدي استون هارت نميتونه منطقي باشه ! چونه زدن هاند باهاشون سر اعدام خائنا هم جالب بود :Smiley36: و اينكه سرغذا دوباره جوجه ميخواست :دي فكر كنم بعد از آشناييش با اون سپتون الان ميتونه جزو برادران بدون پرچم هم بشه !!
و اما رسيديم به آريا استارك ! يه سوال برام پيش اومد كه ليدي كريين چي برميداشت از رو كمدش ؟؟ و اينكه اون دختره نميتونست قضيه رو دزد و پليسي نكنه و سر يه فرصت بهتر كلك آريا رو بكنه ؟؟؟ به هر حال آريا هر جوري كه بود دختره رو به اتاق تاريك كشوند و با نيدل حالشو گرفت :Smiley36: ولي اينكه آريا استارك قبول كرد كه تا آخر عمر آريا استارك ميمونه !!! ولي لبخند جاكن هم برام جاي سوال داشت ...
فكر كنم آريا دوباره دير ميرسه !! اينبار به وينترفل و اينبار بعد جنگ حرومزاده گان :(

[Sherlock]

قسمت بدی نبود ولی برای یه قسمت ۸ جالب نبود. توقع یه چیز بهتر و چالشی‌تر رو داشتم.

همون طوری که حدس می‌زدم آریا رفت پیش لیدی کرین و مداوا شد ولی ویف ول کن نبود. کشوندن ویف به لونه‌ی آریا و شکست دادنش با استفاده از چیزهایی که در زمان کور شدن یاد گرفته بود ایده‌ی خوبی بود. حداقل بین این همه وقت تلف کردن از یکی از تجاربش به نحو احسنت استفاده کرد. ولی درک نکردم چرا برگشت به تالار چهره‌ها؟ می‌خواست برای جیکن شاخ و شونه بکشه؟ ریسک این‌که دستگیرش کنن یا بکشنش بیشتر نبود؟ این حرکتش منطقی به نظر نمیاد. نگاه جیکن هم بعد از این که آریا گفت به وستروس می‌گردم عجیب بود. یعنی نقشه‌ی دیگه‌ای کشید؟
نکته‌ی جالب این‌که همه‌ی تئوری‌های متوهمانه و محیر العقول دوستان هم اشتباه دراومد و ثابت کرد که حداقل باید چه چیزی گفت که بگنجه :| والا :|

بازگشت بریک و توروس خوب بود :Smiley35: با پایان بازی که آخر این قسمت برای سندور گذاشتن حس می‌کنم خیلی دور از انتظار هم نباشه اگه به برادران بدون پرچم بپیونده. با توجه به این که محاکمه از طریق مبارزه هم برداشته شد می‌تونه نقش خودش رو در برنامه‌ی خدایان به این شکل ایفا کنه.

سرسی الان تبدیل شده به تلِّ خاکِ سرشار از نفرت. تامن هم همچنان با قدرت به پروسه‌ی تبدیل شدن به سیب زمینی ادامه میده و اگه مارجری دستی تو این ماجرا داشته باشه یعنی داداش خودش رو فدای نابودی سرسی کرده؟ پیش بینی سرنوشت لوراس و سرسی دیگه خیلی مشکل شده. فکر نکنم تا انتهای این فصل هم اتفاق خاصی برای این دو شخص بیوفته.

سیب زمینی که چه عرض کنم، ابله بعدی ادمیوره. البته این‌جا هم داستان یه خورده ایراد داره. آخه وارث ریورران که این قدر رو اسم کتلین و خانواده‌اش تعصب داره میاد به خاطر یه بچه‌ی نصف-فری قلعه و بلکفیش رو فدا کنه؟ درسته که از همون اول هم بی عرضه‌تر از بقیه‌ی اعضای خاندان بود ولی نه تا این حد که شرافتش رو به خاطر چنین بچه‌ای نابود کنه. تازه اصلاً معلوم نیست جیمی در مورد بچه راست گفته باشه. هدف خاصی رو هم از این وقایع نگرفتم. ریورران دست فری‌ها بود، تالی‌ها میان پسش می‌گیرن، بعد به این شکل دوباره منطقه میوفته دست تالی‌ها! فقط این وسط می‌خواستن بلکفیش رو بکشن؟ جیمی الان کجا میره؟


حضور بران و تیریون در این قسمت لبخندی به لب ما آورد ولی به نظرم بخش‌های تیریون تو این فصل زیادی تو ذوق می‌زنه. یعنی همه‌ی این اضافات رو حذف می‌کردن راحت می‌شد به چیزهای مهم دیگه‌ای مثل لیدی استون هارت بپردازن.

دنریس هم که بهتره دهنم باز نشه :Smiley15:

پ.ن:

عشق است قسمت بعدی. فقط امیدوارم مثل نبرد دیوار و بلک واتر کلاً در مورد یه خط داستانی یعنی جان و رمزی باشه و هی روی بقیه‌ی داستان شاخه به شاخه نشه تا هیجان جنگ حفظ بشه.

[sohrab98]

خیلی خوب بود این قسمت
اون تئوری ملکه دیوانه هم با توجه به حرف های کابرین و سرسی که گفت بیشتر از چیزییه که توی شایعه ها هست
و جیمی به سوزوندن شهر اشاره کرد احتمالش خیلی زیاد شد
فقط 2 قسمت مونده باز باید 1 سال صبر کنیم :|

[Winter]

عشق است قسمت بعدی. فقط امیدوارم مثل نبرد دیوار و بلک واتر کلاً در مورد یه خط داستانی یعنی جان و رمزی باشه و هی روی بقیه‌ی داستان شاخه به شاخه نشه تا هیجان جنگ حفظ بشه.

مثل اینکه قراره میرین هم تو اپیزود 9 باشه...
البته احتمالا مثل هاردهوم نیمه ی پایانی مختص به نبرد حرامزاده هاس.:Smiley69:
چه نبردی بشه نبرد حرامزاده ها... امیدوارم جان اون لبخند حال به هم زن رمزی رو از صورتش پاک کنه:Smiley88:

[raymond]

سلام دوستان اپیزود جالبی بود . سرسی به نظرم چیزی نمونده به مرگش ولی احتمال زیادی میدم یک کاری بکنه این وسط. بلک فیش هم که پروندش بسته شد . اریا هم بالاخره کشت اون دختره عقده ای رو:Smiley35:
قسمت بعدی چه شود نتونستم جلوی خودمو بگیرم و پرومو رو نگاه کردم دیوانه کنندست اصلا :Smiley10::Smiley10:

[T-REX]

قسمت هشت فصل قبل کجا و این کجا. کاملا نا امید کننده و خسته کننده بود:Smiley15:. پروموش از خودش قشنگتر بود.:Smiley35:

این همه لشکرکشی به ریوران برای هیچی. حتی حاضر نشدن مبارزه و مردن بلک فیش رو نشون بدن. این فصل چرا این طوری شده؟!!!!
کی این همه تئوری های تخیلی رو برای آریا مطرح کرده بود؟ تنها نکته مثبت این قسمت برگشتن جیمی به همون شخصیت فصل اولش بودن. جیمی دلرحم جذابیتی نداره. امیدوارم بار آخری نبوده باشه که جاکان هاکار رو می دیدیم.
تو اولین قسمت یه چند ثاتیه دورنی ها رو نشون دادن، هشت قسمته ازشون خبری نیست!!! :Smiley108:
6 از 10



Melisandre [to Arya]: I see darkness in you. In that darkness, eyes staring back at me. Brown eyes, blue eyes, green eyes. Eyes you’ll shut forever. We will meet again.

[Rick_Grimes13]

اپیزود 8 :
بنظرم بقیه اپیزود 8 های Got قشنگ یه سر و گردن بالاتر از این اپیزود 8 بودن... مخصوصا اپیزود 8 فصل قبل که جز بهترینای کل سریال بود...
ولی خب بازم بد نبود کلا بنظرم این فصل تا اینجا با وجود روند سریعی ک پیش گرفته ضعیف ترین فصل سریاله...
اما دو تا اتفاق خوب تو این اپیزود افتاد :
1- ((من آریا استارک هستم و خونه م وینترفله و قراره برگردم اونجا)) عاالی بوود. :Smiley35:
2- اون دیالوگ بین سرسی و Qyburn که یجورایی باعث شد از اون تئوری وایلدفایر و سرسی ملکه دیوانه مطمئن بشم...

این اپیزود: 7.5/10

[shahin9191]

اول از همه از تیم مترجم و thor عزیز تشکر میکنم که به سرعت نتیجه زحمتشون رو در اختیار ما میزارن.واقعا دمتون گرم هر 3 تایی تون حرف ندارین. راجبه این قسمت باید بگم اصلا نباید با قسمت 8 فصل های پیش مقایسش کنیم.جریان سریال طوری بوده که تو اپیزودای اولیه این فصل به اندازه مناسبی هیجان و درگیری بوده.سوال سرسی از اون دانشمندش راجبه وایلد فایر بود آیا؟ از شخصیت ادمیور تالی چیز دیگه ای انتظار نداشتم اما با توجه به اینکه میدونست شکست میخورن و میدونست جیمی رو حرفش وایمیسه بهترین تصمیم بود کارش و البته شاید بزدلانه.پیغام سلطنتی هم جالب بود.دیگه خبری از دادگاه با مبارزه نیست فقط منتظر بودن اوبرایان جون کشته بشه :(( حرفای جیمی به ادمیور تالی از نظر من نقطه اوج این قسمت بود که چقد سرسی رو دوس داره و حاضر واسه بهش رسیدن همه ی تالی ها رو بکشه.خوشم اومد از جنمش.دوس دارم ببینم اینبار که به سرسی میرسه دیگه کی جرات داره جداشون کنه از هم. تیریون عزیز هم واسه دفعه اول گند زد :)) خشم دنریس هم باحال بود با اون قیافش.با اینکه قسمت مورد علاقم شمال و اتفاقای آدر هاست اما 10 دادم.در مورد آریا انتظار داشتم نیدل رو فرو کنه تو قلب جاکان و بره.یعنی اینجوری بیشتر سوپرایز میشدم.یه موضوع دیگه اینم که من در طی این سریال به یه دید و جنبه ی خاصی رسیدم که دیگه طرفدار خاندان خاصی نیستم.مثلا اولش از لنیسترا بدم میومد و استارک و مارتل رو دوس داشتم.اما الان واسم فرق نمیکنه زیاد.بیشتر دارم سعی میکنم درس یاد بگیرم و کمتر حرص میخورم.اونقدرا هم دیگه کاراکتر محوری برام مهم نیس شاید تنها کسی که میخام مرگشو ببینم والدر فریه.

[farzinawsome12]

اول از همه نمرم 9/10
هاند چندتا سلاخی کردش که واقعا خشونت توش موج میزد!!!بعد مواجه با انجمن برادری و احتمالا پیوستن به انجمن برادری؟؟؟ای خدا چی میشه لیدی استون هارتم برگرده؟؟؟
به خدای هفتشون قسم،به بیلورشون قسم،با سرسی کاری کنند جلوی دروازه های کینگز لندینگ تجمع میکنیم:Smiley104:این تامن یک ذره شعور و مهر و عاطفه نسبت به مادرش نداره؟؟؟احتمالا وایلدفایر های مدکینگ پیدا شده...خیلیم بیشتر!!!
سرسی بسوزونه همه رو یا خودش یا هیچکس...
چقدر اون تیکه ی جک گفتنای تیریون و میساندی قشنگ بود!!!بالاخره میرینم یک ذره داستانش قسمت بعد با دنریس قشنگ میشه...
ادمورم که قشنگ ب فا.... داد رفت،متاسفم واسش،به خاطر زن و پسری که اصلا ندیده(که اصلا معلوم نیست قولشون قول باشه)بلک فیش و ریوران رو دودستی تقدیم کرد...
آریا سکانس های تعقیب و گریزش واقعا هیجانی بود و با موسیقی همخوانی کامل داشتش و در آخر دوست داشتم مرگ وایف رو میدیدم که متاسفانه مبارزشو نشون نداد...جکن هاگار به همین راحتی ولش کرد آریارو؟؟؟چرا آخه؟؟؟

[hamidreza272]

دوستان دوستان!!! اریا گفت میرم غرب وستروس که معلوم نیست چیه!!! یعنی واقعا میره؟! بنظرم غرب وستروس میرسه به شرق اسوس.یا شاید ی چیزای دیگه.امیدوارم به جای شمال بره همون غرب وستروس ببینیم چه خبره اونجا

[omid_cr10]

مگه سرسی نباید به دست تیریون کشته بشه؟ :d پس چرا همش از مرگ سرسی صحبت میکنید :d
احتمالش بنظر من کمه که کشته بشه :d

[siamak5561]

قسمت خیلی خوبی بود ولی برای قسمت 8 اصلا خوب نبود! شما فقط قسمت 8 سال قبل که میشه کفت بهترین اپیزود سریال تا الان بوده رو با این قسمت مقایسه کنید!

[lady snow]

8/10
جیمی نشون داد پسر تایوین لنیستر لعنتیه
این استارکها خودشون که احمق بودن هیچی. رفتن با احمقترین خاندان وصلت کردن. اون از خاله احمقشون. اون از کتلین احمق. اینم از دایی احمقترشون
کاش لااقل یه کم مبارزه بلک فیش رو نشون میدادن و یه کم حماسی تر کشته میشد. آخه آدم به این مهمی اینجوری حذف میشه. این چه وضعشه آخه:Smiley15:
سرسی درباره وایلدفایر حرف میزد. ماچ موووور:Smiley36:

[Yellow King]

دو تا سوال
اول اینکه سر چی به میرین حمله کردن؟!
دوم اینکه اون شایعه قدیمی که اون یارو استاده به سرسی میگفت چیه؟

پ.ن: اپیزود بعد چی بشه....

[Dexter_171]

این قسمت برخلاف پرموی عالیش خیلیم عالی نبود ولی احتمالا قسمت 9 جبران میکنن :Smiley36:
خیلی دوست داشتم مبارزه ی آریا و اون دختره رو نشون بدن ولی بازم طریقه ی کشتنش عالی بود و سریال یه بار دیگه ثابت کرد که سکانسای قسمت های قبل این شخصیت الکی نبوده ...

تیریون هم اشتباه بزرگی کرد فقط امیدوارم کالیسی نره رو مخ و با ملایمت با تریون برخورد کنه :Smiley104:

احساس میکنم تامن داره مثله مارجری گنجشک اعظم رو بازی میده، بعیده انقدر بی رحم باشه که مادرشو به کشتن بده (احتمالا با مارجری یه نقشه ای کشیدن) البته از این پسر احمق انتظار باهوش بازی ندارم امیدم به مارجریه :Smiley36:
با ملحق نشدن بلک فیش به ارتش جان ، احتمال اینکه رمزی پیروز نبرد حرومزاده ها بشه خیلی زیاده:Smiley19:ولی ممکنه در آستانه ی شکست لرد بیلیش به ارتش جان ملحق بشه یا یه سوپرایز دیگه رقم بخوره و شرایط کاملا برعکس بشه .

["Ross Geller"]

خنده ای که جاکن روی لب داشت نشان از شکست نبود . فک میکنم از همون اول همین هدف رو داشت واسه ی اریا و بهش رسید وگرنه میتونست اریا رو بکشه .
این قسمت هم عالی بود 9/10 .:)
پ.ن : توی تاپیک ها که نگاه میکردم قبلا میگفتن چرا سریال از کتاب فاصله گرفته . حالا اینجا خط داستان جیمی باز مثل کتاب شد باز میگن چقد الکی بود وقت تلف کردن بود :)) بعضیا خیلی خوبن :d

[wlh]

واریس داره برمیگرده به وستروس احتمالا بحث اون پرنده های کوچیک پیش میاد ولی با این خداحافظی که من دیدم حدس میزنم واریس به دست اون پرنده های کوچیکش کشته شه
ارباب ها هم که بالاخره اومدن تیریون بیچاره هم که خراب کرد
اریا هم داستانش به مسخرگی داستان ریورران بود فقط جمع شد
تکلیف هاند هم مشخص شد
اما این تامن احمق احتمالا تو روز اول فستیوال مادر با تمام افراد مذهب و اینا کشته شه اونم با اتش وحشی مارجری هم بینشون باشه بهتره
بلک فیش حقش از اینا بیش تر بود تو این سریال
کاش تصمیم نمی گرفتن تو 8 فصل تمومش کنن الان دیگه فقط می خوان پایان بندی ها رو بزنن دیگه کیفیت براشون مهم نیست

[ali_k]

اپیزود خوبی بود اما توقع بیشتری داشتم...

جیمی دوباره شد همون جیمی سابق... می تونم بگم تمام داستان ریوران(تو سریال)، مقدمه ای بود برای دیالوگ فوق العاده ای که جیمی با ادمیور داشت... و انقدر تاثیرگذار بود که نتیجه اش بلافاصله از دهن ادمیور در بالای قلعه بیرون میاد...

دیالوگهای بانو کرین هم در شروع اپیزود خوب بود... میشد به خوبی تجسم کرد که خود سرسی داره این حرفها رو میزنه... به هر حال تئوری مطرح شده در مورد سرسی هم به حقیقت پیوست... به نظرم قراره تو قسمت 10 شاهد اتفاقات داغی در کینگزلندینگ باشیم...

داستان آریا تو براووس هم تموم شد!... وقتی صورت ویف رو توی تالار دیدم، چشمام رو بستم و یه نفس عمیق کشیدم... گرچه دوست داشتم مبارزه آریا و ویف رو نشون میدادن... به هر حال امیدوارم باز هم جکن هاگار رو ببینیم!

هاند فوق العاده ست... یه کاراکتر بینظیر که از لحظه لحظه تماشا کردنش لذت می برم...

در پایان هم به احترام Sherlock عزیز، نشان سیب زمینی شماره 1 رو به تامن و سیب زمینی شماره 2 رو به ادمیور اهداء میکنم

[New_Sense]

دوستانی که لطف میکنن نظرات زیباشون رو میزارن ؛ اگه لطف کنن در مورد پرومو قسمت بعد صحبت نکنن چقدر خوب میشه ؛ تایپیک اسپویلر و پرومو ها هست باور کنید میتونید برید اونجا هرچی دوست داشته باشید بگید ؛ کلا براساس پرومو قسمت بعدی و کل داستان رو پیش بینی کنید :Smiley69:

من و شاید امثال من که پرومو رو نیگاه نمیکنیم ترجیح میدیم نظرات در مورد همین اپیزود باشه نه پرومو قسمت بعد .

[MATIAS7]

خب قسمت جالبی شد همه چیز برای دو قسمت طوفانی آماده سازی شد.. برای من یه سوال شد که اون شایعه چی میتونه باشه و سرسی باهاش میخواد چکار کنه که یه سرچ زدم که به نتایجی رسیدم و نیز یک نظریه از خودم به وجود آوردم که در زیر میخونین:
طبق نظرات کاربران در بعضی سایت ها ممکنه اون شایعه در مورد آتش وحشی wildfire باشه و اینکه سرسی بخواد شهر رو بخاطر بچه هاش با اون به آتش بکشه!! و یادتون میاد دفعه قبلی که کسی خواست همه رو بسوزونه چی به سرش اومد؟؟؟نظریه من : بله جیمی وارد می شود و ... اون پیش گویی هم که سرسی توسط برادر کوچکترش کشته میشه هم به واقعیت می پیونده... و شاید هم اینجوری نشه

[iran9win]

A girl is Arya Stark of winter fell....
And i m Going Home
جونم عزیزم آخه 4 فصل منتظر این دیالوگت بودم..برو برو صافشون کن عزیزم برو...

[.Ven0m.]

دوستانی که لطف میکنن نظرات زیباشون رو میزارن ؛ اگه لطف کنن در مورد پرومو قسمت بعد صحبت نکنن چقدر خوب میشه ؛ تایپیک اسپویلر و پرومو ها هست باور کنید میتونید برید اونجا هرچی دوست داشته باشید بگید ؛ کلا براساس پرومو قسمت بعدی و کل داستان رو پیش بینی کنید :smiley69:

من و شاید امثال من که پرومو رو نیگاه نمیکنیم ترجیح میدیم نظرات در مورد همین اپیزود باشه نه پرومو قسمت بعد .


دقیقا
باید یه تاپیک واسه بحث تبادل نظر پیرامون پرومو ها هم بزنن واسه این دوستان عزیز d :

[Winter]

من و شاید امثال من که پرومو رو نیگاه نمیکنیم ترجیح میدیم نظرات در مورد همین اپیزود باشه نه پرومو قسمت بعد .

خوش به حالتون که اینقدر بر نفس عمارتون تسلط دارین که حتی پرومورو هم نمیبینید!!:Smiley10:

امکان نداره اسپویلری باشه و من پیداش نکنم و روش کلیک نکنم!!:Smiley36:

[New_Sense]

خوش به حالتون که اینقدر بر نفس عمارتون تسلط دارین که حتی پرومورو هم نمیبینید!!

امکان نداره اسپویلری باشه و من پیداش نکنم و روش کلیک نکنم!!





حالا جالبه اینو گفتم ؛ چند دقیقه پیش توی اینستاگرام داشتم میچرخیدم این پیج اصلی گات پرومو رو گذاشته بود و یهو بهش برخوردم ؛ بدبختی هستا اومدم این پیجشون فالو کردم :Smiley19:




در کل به نظرم این فصل به شدت فصل خوبی هست و قطعا تا اینجا با همه بالا و پایین شدن هاش باز هم روی روال اصلی خودش داره میره جلو ؛ قبل از اینکه بخوام بگم این قسمت چطور شد و چطور نشد ؛ خدارو هزار مرتبه شکر که با اینکه ما توی جهان سوم هستیم و سریال هایی به قدرتمندی هالیوود نمیتونیم بسازیم ولی اینقدر پیگیر و علاقه مند هستیم که همه جوره هر سریال و فیلمی رو که بخوایم گیر میاریم و میبینم و از این نظر واقعا خوشحال کننده هست که سلیقه های خوبی داریم همگی ؛ یعنی اگر بخوام مقایسه کنم با سلیقه مردم هند توی فیلم و سریال و حتی سینمای اعراب و ترکیه ؛ میبینیم که ایرانی جماعت هم خوش سلیقه هم شعور و درک از هنر نمایشی از سریال تا فیلم های سینمایی رو داره ؛ و قطعا این افتخاری هست واسه هر ایرانی .


چقدر داستان و روایت پردازی توی سریال دقیق هست یعنی به هیج وجه تخیل من اینطور نمیتونست در مورد آریا کار کنه ؛ دقیقا اون زن هنرپیشه تنها نجات دهنده آریا بود ؛ آریا اگر اون رو کشته بود در قسمت قبل مطمنا شاید اگر اینطور زخمی میشد کسی نبود نجاتش بده ولی جالب تر اینکه ؛ روش برخورد آریا با شخصیت بی چهره دوم (همون دختره) چقدر پر از التهاب و فرار بود ؛ قطعا ما انتظار داشتیم اریا به راحتی بیاد تو سینه این دختره و بکشتش ولی یادمون نره همین دختره ؛ قبل از اینکه اریا بیاد یک بی چهره شده و اموزش دیده و مطمنا حرفه ای تر از آریا عمل میکنه ؛ ولی خب نکته اساسی زمانی هست که اریا از هوشش استفاده میکنه و وارد اون اتاق میشه و توی تاریکی میکشتش ؛ و خب اینجا باز هم تعلیق درست کردن که بیننده تخیل کنه مخصوصا زمانی که جاکان هاکار وارد تالار شد و اون خونریزی رو دید و به سمت چهره ها رفت ؛ و اون غافلگیری که توسط اریا داشت عالی بود ؛ جاکان هاکار که خودش یک بی چهره بود دقیقا توسط آریا غافلگیر شد و خب اریا راحت میتونست بکشتش و تنها مساله این بود ؛ که به جاکان هاکار با او جراحتی که داشت ثابت کرد ؛ و این جذابیتی هست که به داستان اریا داده شد ؛ و اریا در اصل الان یک قاتل بی چهره هست که خیلی راحت میتونه بجنگه و شخصیت هارو بکشه ( البته عمرا هاوند رو بتونه بکشه)

در مورد اینکه جیمی لنیستر چقدر موفق هست توی کارش و یا نه بحثی نیست ولی مساله اساسی دوباره برخورد برین تارث با جیمی هست ؛ این خوبه که سریال به غیر از داستان های استارک ( جان اسنو در فصل قبل ؛ کتلین و ند و راب و البته هودور ) ؛ وارد سانتی مالیسم نمیشه و حد رو در مورد شخصیت ها نگه میداره ؛ باید این نکته رو بگم که جیمی لنیستر هرکاری کنه باز هم یک لنیستر هست ؛ و پسر بزرگ تایوین لنیستر ؛ تایوین لنیستر که من او رو یک قصاب جنگی میدونستم ؛ و خب در کنار این که حاضره واسه رسیدن به سرسی ؛ از بچه ادمور تالی هم نگذره و راحت منجنیقش کنه ولی خب هوش اساسی که از بلک فیش بیشتر داشت ؛ چیزی که مشخصا جیمی در فصل های قبل نداشت و توی سریال ما تیریون رو به هوش برتر میشناختیم ؛ بریندن تالی یا بلک فیش هم این بین با مواجه با اشتباهش به سوی مرگ رفت ؛ و اینجا جیمی خیلی راحت بدون اینکه 2 سال در محاصره ریوران بمونه و سرسی رو نبینه ؛ با یک هوشمندی همه چیز به نفع خودش کرد .


تیریون لنیستر شخصیت دوست داشتنی بنده ؛ شخصیتی که از همون اولین فصل تا الان نمیتونم هیچوقت ازش دل بکنم ؛ چیزی که مشخصه تیریون اینبار توی هوشمندی همیشگی که داشت شکست خورد و البته باید این رو ذکر کنیم هوشمندی تیریون در مورد کینزلندینگ کار ساز بود و مطمنا تیریون هیچوقت به این فکر نمیکرد این اربابان خیانت کنند ؛ چه قدر شوخی های تیریون توی این همه درگیری و جنگ ؛ عالی و به جا هست ؛ این نیمچه کمدی یا طنز تیریون واقعا لازمه این سریال هست ؛ اون احساس سرخوشی توی هر موقعیت بسیار ستودنی هست توی هر موقعیت شراب مینوشه و جالبه ارزوی بلند بالای تیریون فقط و فقط یه باغ تاکستان هست که ازش شراب خودش رو بگیره ؛ اینو مقایسه کنید با همه خاندان ها چقدر ارزوی تیریون هم کوچیک هم جالب توجه هست . خب حالا که اربابان با کشتی به شهر حمله کردن ؛ اومدن گریجوی ها و نابود کردن اربابان از پشت سر به شدت حس میشه و خب همین امر شاید باعث بیعت (فارسی پاس بدارید پیمان) با دنریس بشه ولی الله علم .


سندور کلگین خیلی راحت با تبر قصابی میکنه ؛ و با مواجه با اون مسخره بازی های اون افراد چقدر صحنه خشونت سریع و غافلگیر کننده بود ؛ شوخی های اون اشخاص چندش وار و مرگشون هم چندش وار بود ؛ و بازگشت بعد از چند فصل انجمن برادران و دانداریون هم لازم بود ؛ چیزی که مشخصه شخصیتی تا زمانی که نمیره به وضوح از سریال خارج نمیشه ( به استثنا استنیس باراتیون) ؛ و خب جالب شد که انجمن برادری در اصل شرفشون رو حفظ کردن مرگ سپت مذهب هفت رو یک اشتباه میدونن و خب مجازات کردن اون 3 نفر ؛ شخصیت وسطی که اعدام شد با ریشش ؛ چقدر چهرش منو یاد کارگردان بزرگ سینما ( اورسن ولز ) انداخت ؛ و سندور کلگین هم شاید به این انجمن برادری بپیونده .


سرسی لنیستر ؛ ملکه بی دفاع و تا جایی که در فصل ها قبل و در زمانی که سانسا اسیر جافری بود همگی ما از این شخصیت متنفر بودیم و جالب اینجاست این اپیزود نشون به ما داده شد که همیشه شخصیت بدتر از بد هم هست ؛ و اون بی لیاقتی تامن که کینزلندینگ و تخت سلطنت رو به فاجعه ای به نام مذهب کشیده و خب به دنبال فاجعه و خونریزی عظیمی در کنیز لندینگ باید باشیم .


( راستی من از اون 2 دوستی که همیشه میان و نمره 1 رو میدن ؛ ولی توی خلوت خودشون هر هفته منتظر قسمت جدید میشینن و از سریال لذت میبرن باید بگم ؛ خدا قوت )

[zilo]

خیلی آبکی بود! انگار یک برگه از کتاب بود!:Smiley104:

[ＳｈＩｎＯｄＡ]

" شکننده تئوری ها / نابود کننده تز ها / ضایع کننده دانانماها "
تیتریه که من برای این ایپزود میزنم ... همه منتظر یه ایپزود طوفانی بودن نسبتا ، همینطور کشته شدن سرسی ، بازگشت استاد اریا و ... // ولی باز در اخر فرزاد یه بسته زرشک را به بینندگان اهدا کرد
کلی سر اون سکانس فرار اریا خندیدم الخصوص صحنه ای که دختره رو پله می ایسته و اون ادمه که پشتش میاد :Smiley14:یاد همه اون عکس ها و تئوری ها افتادم
سرسی هم که خیال نکنم بمیره لا اقل تو این فصل پیش بینی یه امر غیرعادی براش دارم / فقط امیدوارم تامن یک مرگ دردناک داشته باشه نه بخاطر سرسی بخاطر شخصیت تهوع اورش
تریون هم تا داشت یخ جمع رو باز میکرد یهو چی شد !!! بازگشت دنریس خوب بود
فکر میکردم پیروزی اریا تو پازل جاکان قرار بگیره ولی وقتی خون رو دید تعجب کرد ! از اونور یه لبخند ژکوند و رضایت بخش زد ! الله اعلم
سندرو هم داره چه خشونتی بخرچ داد ادرنالینم زد بالا :Smiley35:
# این هنر داستان و سازندگان سریال که شخصیت های منفور گذشته رو داره کم کم محبوب میکنه ستودنیه
قسمت معقولی بود / 9 از 10

[alimori]

گفتنی ها رو دوستان گفتند فقط واسه تامن اینو میزارم :Smiley101:

[HAMID13]

وای که چقد ازین آدما مثه ادمیور و تامن آدمبدش میاد(البته اگه بحث سن پادشاه رو درنظر نگیریم :دی:Smiley69:)
بلک فیش بدبخ رو چقد مزخرف حذف کردن از سریال
آآآآآخیش بالاخره آریا کاراش تموم شد دیگه خستم کرده بود
جیمی خوب بود کارشو خوب انجام داد برین
دنریس که ...چیزی برای گفتن ندارم راجع بهش
8 میدم

بهترین صحنه هاش شوخی های نیریون و میساندی و گری ورم+برخورد سرسی و لنسل و ترکوندن سر طرف توسط کوه و همچین اعلام رسمی به پایان رسیدن محاکمه با مبارزه و قیافه سرسی+صحنه آخر مربوط به آریا+محاصره ریورران کلا همش خوب بود+

[New_Sense]

تعلیق یه چیزیه، از زیر کار در رفتن یه چیز دیگه. اینکه نه مبارزه بلک فیش رو نشون بدن، نه مبارزه آریا رو، نه محاکمه با نبردی! هیچی!

برعکس من نقل قول میکنم از شما ؛ یا شما معنی تعلیق نمیدونید یا خیلی به دنبال تعلیق هیچکاکی هستید ؛ این سریال تعلیق هیچکاک رو بهتون نمیده ولی تعلیقی که واسه یه سریال تلویزیونی نیاز باشه رو تا الان به اندازه کافی داده .
بلک فیش در کل سریال و این 6 فصل اصلا نشونش داده ؟ خیلی خیلی کم بهش پرداخت شده ؛ شخصیتی هم نیست که خیلی دوست داشتنی باشه ؛ خواهر زادش لرد ادمیر که واسش مهم نبود ؛ نوه خواهرزادش سانسا هم واسش اهمیت نداشت ؛ وقتی یک چیدمان به وجود میاد دیگه لازم نیست نبرد تن به تن نشون بدن ؛ این مشخص یه پیرمرد 60 ساله نمیتونه جلو این همه لشکر وایسه ؛ پس ضرورتی نداره که شخصیتی که نه بیننده باهاش همزادپنداری میکنه و نه اعتبار خیلی زیادی داره ؛ نبرد تن به تن واسش ایجاد کنن ؛ دلیل منطقی نداره .

در مورد آریا هم خب نبردشون توی یک اتاق تاریک ایجاد شد ؛ چی فیلمبرداری کنن ؟ باید میزانسن با روشنایی باشه یا نه ؟ یکم کافیه سریال رو با منطق نیگاه کنید نه صرفا برای لذت بردن تمام.





من خودم البته 3 دادم، ولی در جواب این پست هم خواستم بگم شاید این عزیزان ( که خداوند قوتشان باد) با امید همون لذتی که فرمودید به پای سریال میشینن و هر اپیزود ناامید تر میشن.

میدونید خدا رو شکر شما حداقل براساس منطقی که دارید میاید و میگید 3 دادید ؛ ولی ترجیحا نمره 1 دادن اونم هر اپیزود ؛ یعنی شاهکارترین اپیزود هم بسازن اون عده میان نمره یک میدن ؛ و این نشون میده اون عده نه نقد میدونن که بیان بگن دلیلش چیه و نه در مورد هر اپیزود اظهار نظری دارن ؛ منم اصلا نمیگم چرا 1 میدن ؛ هرچقدر دوست دارن 1 بدن ؛ خدا رو شکر توی کامنت قبلی گفتم ما ایرانی ها هم سلیقمون خوبه توی سریال و فیلم و هم درکمون ؛ اینم از نمرات 8 و 9 و 10 مشخصه که سریال روند رو به رشد و خوبی رو داشته .

[Chandler Bing]

با سلام
اون سه نفری که نمره یک داده بودن به سریال و هیچ توجیهی برای این کارشون نیاوردن برای دو هفته تا اخر این فصل اخراج شدن (هر هفته همین بساط بود)
جا داشت نمره دو و سه هم اخراج بشن، اما خب دوستی که نمره 2 دادن برای این کارشون توجیه نسبتا خوبی دارن

البته همون قدر که نمره های 1 و 2 بی منطق دوستان اعصاب آدم رو بهم میریزه، نمره های 9 و 10 دوستان متعصبی که به یه قسمت متوسط (نه لزوما قسمت 8) میدن هم واقعا اعصاب آدم رو بهم میریزه، شاید بهتر بود با این امتیازهای بی منطق هم یک جوری برخورد میشد

دوستانی که 10 میدن: سعی کنید متعصب نباشید
دوستانی که 1 میدن: سعی کنید منصف باشید




من خودم البته 3 دادم
دو دادید

[KING STANNIS]

با سلام
اون سه نفری که نمره یک داده بودن به سریال و هیچ توجیهی برای این کارشون نیاوردن برای دو هفته تا اخر این فصل اخراج شدن (هر هفته همین بساط بود)
جا داشت نمره دو و سه هم اخراج بشن، اما خب دوستی که نمره 2 دادن برای این کارشون توجیه نسبتا خوبی دارن

البته همون قدر که نمره های 1 و 2 بی منطق دوستان اعصاب آدم رو بهم میریزه، نمره های 9 و 10 دوستان متعصبی که به یه قسمت متوسط (نه لزوما قسمت 8) میدن هم واقعا اعصاب آدم رو بهم میریزه، شاید بهتر بود با این امتیازهای بی منطق هم یک جوری برخورد میشد

دوستانی که 10 میدن: سعی کنید متعصب نباشید
دوستانی که 1 میدن: سعی کنید منصف باشید



دو دادید



خشم اژدها...

[Ever_3313]

با سلام
اون سه نفری که نمره یک داده بودن به سریال و هیچ توجیهی برای این کارشون نیاوردن برای دو هفته تا اخر این فصل اخراج شدن (هر هفته همین بساط بود)
جا داشت نمره دو و سه هم اخراج بشن، اما خب دوستی که نمره 2 دادن برای این کارشون توجیه نسبتا خوبی دارن

البته همون قدر که نمره های 1 و 2 بی منطق دوستان اعصاب آدم رو بهم میریزه، نمره های 9 و 10 دوستان متعصبی که به یه قسمت متوسط (نه لزوما قسمت 8) میدن هم واقعا اعصاب آدم رو بهم میریزه، شاید بهتر بود با این امتیازهای بی منطق هم یک جوری برخورد میشد

دوستانی که 10 میدن: سعی کنید متعصب نباشید
دوستانی که 1 میدن: سعی کنید منصف باشید



دو دادید

سلام و عرض ادب..خسته نباشید..تبریک به دوستان بابت ماه آمرزش و مغفرت..بزرگوار بنده سوالی به ذهنم رسید اونم اینه که جسارتا مگه نظرسنجی نیست؟! و لزوما نظرسنجی هم بالطبع آزادانه باید باشه وگرنه اگه جهت دار باشه یا محدود یقینا نظرسنجی نمیشه که..بلکه نظر خاص از زبان عام..تشکر از شما و دیگر دوستان..پرروزی باشید سایتون پاینده.

["Ross Geller"]

سریالی که خیلی معروف میشه و روی زبون ها میچرخه بدیش همینه که هر کسی (!!) با هر رده سنی میشینه پاش . یه عده که سریال رو با یه سریالی مثل vampire diaries یا چمیدونم سریال های سوپر هیرویی اشتباه گرفتن . اکشن و جادو و .. رو هر قسمت میخوان . یه عده که کلا میان واسه کوبیدن . کتاب رو نخونده ها ولی میاد میگه ای بابا این که تو کتاب بهتر بود , اه چرا از کتاب فاصله گرفتن , چرا کاراکتر x اضافه یا حذف شد ..
ثبات شخصیتی خیلی مهمه . کسی که میاد توی همین سیزن تا اپیزود 5 میگه وای عالیه این سریال , دیگه با 2 3 تا اپیزود اروم ( که واقعا ضعفی من توشون ندیدم والا ! ) نمیاد بگه افت کرده , بدرد نمیخوره و .. .
خلاصه که اونایی که از سریال لذت میبرن مثل من خوش بحالشون . اونا هم که 6 صبح بلند میشن سریال رو بدون زیر نویس حتی نگاه نمیکنن میزنن جلو تموم شه که سریع بیان بگن اه اه چرت بود 1 میدم هم .. I'd rather say no more :d

[wishtasp]

درود
به نظرم اپیزود بدی نبود ینی اپیزود بعدی مشخص میشه خوب بوده یا نه
وقتی به این نکته توجه میکنیم که این کیمیا نیست، این گیم او ترونسه و سازنده هاش استاد غافلگیر کردن مخاطبن، بعضی سکانسای این اپیزود با عقل جور در نمیان مثل قضیه ادمیور تالی!
از مرگ عجیب و غریب بلکفیش که فقط یه سرباز خبرشو اورد بگذریم تو سکانس گفتگوی ادمیور و جیمی دیدیم که ادمیور چقدر متعصبانه درباره خاندانش حرف میزد و حتی به جیمی گفت اسم خواهر منو نیار.
خوب چی شد که تو یه لحظه نظرش برگشت ؟ ایا جیمی بهش اجازه میده ارتششو به سمت شمال ببره؟
تو قسمت بعدی این احتمال قویا وجود داره که یه گروهی به کمک جان اسنو بیان خوب کیا احتمال داره این کارو بکنن؟
1-پیتر بیلیش و شوالیه های ویل که اگه این اتفاق بیفته واقعا به خاطر قابل پیش بینی بودنش این فصلو گند زدن سازندگان محترم و وجهه سریالو به شدت خراب کردن.
2-استنیس باراتیون که ممکنه در زمان غیبتش نیرو برای خودش جمع کرده و اماده شده. استنیس به خاطر وجهه و مقبولیتی که داره در صورت زنده بودن به راحتی میتونسته ارتششو بازسازی کنه.
3- ارتش تالی ها و ادمیور و شایدم با حضور بلکفیش!!! مرگش واقعا عجیب بود و حتی صحنه مبارزش رو هم ندیدیم چه برسه به کشته شدنش.
هفته بعد من به این فصل نمره خواهم داد :Smiley36:
البته یه احتمال هم میتونیم اضافه کنیم و اون برندونه! گفته میشه برتدون استارک بزرگترین شانس وستروس در برابر شاه شبه، خوب این کار رو چه جوری انجام میده معلوم نیست شاید با تغییر گذشته و اگه به این توانایی برسه قعطا در برابر هر کسی میتونه از اون استفاده کنه.

[yaldakh]

من از اون دسته آدمایی بودم که اپیزود قبل فک میکردم آریا توهم زده
آخه اگه واقعا زخمی بود چرا آدمای تو خیابون برخوردشون اینطور نبود که یه آدم زخمی رو میبینند
از پارت هوند خیلی خوشم اومد وهمچنین تیریون
ولی کلا اپیزود متوسطی بود

[mo30_joker]

درود بر دوستان...قسمت نسبتا خوبی بود...تکلیف آریا و جیمی مشخص شد و اتفاقات دیگه ای که دوستان صحبتشو کردن... چی میشد بجا تامن ,لیانا مورمانت روی تخت مینشست...یا hbo قسمت 9,10 رو با هم پخش میکرد...:Smiley15:

[erfan1st]

دوستان انقدر ناله نکنید خواهشن!! برید خدا رو شکر کنید تو این دوره ی زمانی زنده اید که می تونید یکی از شاهکارترین اثر های تلویزیونی دنیا ببینید و لذت ببرید..یه پیشنهاد هم اینکه برای این که لذت کامل رو ببرید کلن تو این یه هفته نه پرومو و نه نظریه های ابدوغ خیاری بعضی دوستان و کلن اسپویلر هارو نرید سراغش..!!(من که همینکارو می کنم)

صحنه ها ی هاند و مانتین که عالی اصن خشونت این سریال عجیب می چسبه عجیییب!!لبخندی که سرسی زد و ترسی که توی چشمای گنجشک ها موج میزد هم قابل توجه بود!!

داستان اریا به بهترین حالت تموم شد و البته خیلی هم خفن!!یه بار دیگه ببینید تا به قدرت نویسندگی و فیلمبرداری و تعلیق سریال پی ببرید!!

ریورران هم باید اینجور تموم میشد چون در غیر این صورت داستان جیمی روی یه پاز شدیدی می رفت و اصن قضیش با سرسی به هم میخورد.پس یکم به ارتباط این چیزا هم فکر کنید.

چقدر خوب بود این قسمت سانسا نداشت و تیریون و بران دویت داشتنی رو بیشتر دیدیم.. : دی


به شخصه دیگه برام مهم نیست کی میمیره یا زنده می مونه یا روی تخت میشینه و ان چنان سرمایه گذاری عاطفی روی شخصیتا نکردم و بیشتر روی همشون این علاقه رو پخش کردم...
فقط با فاز سرسی خیلی حال میکنم (چقدر هم که این لنا هدی دوست داشتنیه با اون میمیک صورتش واقعن که بازیگر خوبیه.. لبخندای انتقام گیرانش ^____^ )

و در اخر ین که بعد از فصل سه و چهار تا به این جا بهترین فصل سریال بوده..با توجه به اینکه فصل قبلی ضعیفترین فصل بود..

[No One]

سلام دوستان این اولین کامنت من تو این سایته و امیدوارم بابت اینکه نظری مخالف با اکثریت دارم پیشاپیش منو ببخشید.
من خودم یکی از طرفداران سرسخت نغمه یخ و آتش هستم ولی این فصل ضعف هایی داره که برای سریالی که یکی از بهترین هاست واقعا غیر قابل چشم پوشیه و من در ادامه در حد درک و توانم چند تا از این نقاط ضعف رو میگم تا فن های تعصبی سریال خودشون قضاوت کنند.

به نظر من مهمترین نقطه ضعف این فصل منتشر نشدن کتاب ششم نغمه توسط مارتینه چون فیلمنامه فصل های قبلی این سریال بر اساس کتاب های مارتین ساخنه شدن ولی این فصل از این نعمت محرومه و متاسفانه میشه گفت داستانی که تو این فصل روایت میشه دیگه محصول قوه ی تخیل آقای مارتین نیست و همین کیفیت کار رو به شدت پایین اورده البته قضیه همین جا تموم نمیشه وتغییرات بیش از حدی هم که سازندگان سریال از فصل قبل تو سریال ایجاد کردن تو اکثر مواقع نتیجه عکس داده به عنوان مثال واقعا برای من سواله که به چه دلیلی لیتل فینگر سانسا رو تحویل بولتن ها داد و هر سودی که از این حرکتش برد آیا با نگه داشتن سانسا پیش خودش چندین برابر بیشتر سود نمیکرد؟ یا تغییراتی که تو خط داستانی استنیس دادند. استتیس در فصل قبل دچار چندین اشتباه پشت سر هم شد که نه تنها همگی مخالف کتابه بلکه با شخصیت پردازی که از خودش در سریال شده هم مغایرت داشت. اون موقع اکثر فن ها گفتن علت این کار اینه که در نهایت توی کتاب هم استنیس به همین سرنوشت دچار میشه ولی من فکر میکنم با توجه به اینکه توی این فصل خط های داستانی برن و گریجوی ها و ریورران و انجمن برادری بدون پرچم به داستان اضافه شده سازندگان سریال مجبور بودن یکی از خط های داستانی فصل قبل رو تموم کنن و اون ها هم دیواری کوتاهتر از استنیس پیدا نکردن و در واقع استنیس اون اشتباهات رو مرتکب میشه تا به کم خرجترین شکل ممکن از داستان حذف بشه.

یکی دیگه از نقاط ضعف دیگه ی این فصل به نظر من پسرفتیه که تو روند شخصیت پردازی کارکترها ایجاد شده مثلا جیمی رو در نظر بگیرید من فکر میکردم تجربیاتی که اون در این چند فصل کسب کرده باعت تغییر در شخصیتش شده و اون رو به آدم بهتری تبدیل کرده (اتفاقی که تو کتاب میفته) ولی تو این این اپیزود وقتی داره ادمیور رو تهدید میکنه در آخر بهش میگه کارهایی که به خاطر عشق انجام میدم که اشاره به قسمت اول قبل از پرت کردن برن داره و این برداشت به بیننده الغا میشه که جیمی همون جیمیه قسمت اوله. یا تیریون که کارش کلا تو این فصل این بود که با واریس توی شهر قدم بزنه , با گری ورم و میساندی شوخی کنه و در آخر 4 تا جمله ی قصار بگه یا لیتل فینگر یا جان یا ... همگی سایه هایی از شخصیت های قدیمشون بودن .

یکی دیگه از نقاط ضعف این فصل کم شدن منطق تو روایت داستانه مثلا در وستروس بزرگترین گناهی که یک شخص میتونه مرتکب بشه خویشاوند کشیه که به هیچ عنوان قابل بخشش نیست ولی ما توی این فصل سه شخصیت دوران مارتل,بیلون گریجوی و روس بولتن رو داریم که به وسیله خویشاوندانشون به قتل میرسن و نکته ی جالب قضیه اینه که نه تنها قاتلین این افراد هیچ تلاشی برای مخفی کردن جنایتشون نمیکنند بلکه با افتخار اعلام میکنن که مرتکب این قتل ها شدن و اکثریت هم این جنایات رو تایید میکنند!! یا در ابتدای همین اپیزود هوند 4 تا از اعضای انجمن برادری رو به طرز وحشیانه ای سلاخی میکنه ولی وقتی با بقیه اعضای انجمن رو به رو میشه نه تنها به خاطر اون جنایتش مورد بازخواست قرار نمیگیره بلکه مثل یک رفیق قدیمی ازش استقبالم میکنن!! یا اتحاد آمبر ها با بولتن ها که با توجه به این نکته که خاندان های شمالی به شرافت و وفاداری معروفن و اینکه امبرها یکی از خاندانی بودن که در عروسی سرخ از بولتن ها زخم خوردن بازم غیر منطقیه.

یکی دیگه از نقاط ضعف طی العرضیه که بعضی از شخصیت های داستان مخصوصا لیتل فینگر انجام میدن مثلا لیتل فینگر در عرض یک اپیزود از ایری خودشو به کسل بلک میرسونه که این وسط فقط خدا میدونه چطور از بین نیروهای بولتن ها گذشته یا تیون در عرض یک اپیزود از وینترفل به جزایر آهن میره که برای این کار باید کل وستروس رو دور بزنه یا تیون و یارا که وقتی از جزایر آهن فرار میکنن در عرض یک اپیزود به ولانتیس میرسن که این یکی یه مسیر بین قاره ای محسوب میشه و طی کردن همچین مسیری حداقل چندین ماه طول میکشه.

به نظر من این مسایل شاید به تنهایی چندان اهمیت نداشته باشه ولی وقتی با هم جمع میشن با سادگی هم نمیشه ازشون گذشت.

[Star of GT]

البته همون قدر که نمره های 1 و 2 بی منطق دوستان اعصاب آدم رو بهم میریزه، نمره های 9 و 10 دوستان متعصبی که به یه قسمت متوسط (نه لزوما قسمت 8) میدن هم واقعا اعصاب آدم رو بهم میریزه، شاید بهتر بود با این امتیازهای بی منطق هم یک جوری برخورد میشد

دوستانی که 10 میدن: سعی کنید متعصب نباشید

قضیه تعصب داشتن نیست دوست عزیز - من یه بار 9 دادم و یه بار هم 8 - ولی این قسمت رو 10 دادم چون از دیدن سریال واقعا لذت میبرم
تئوری ها رو میخونم و خودم هم یک سری تئوری توی ذهنم میسازم ولی وقتی سریال رو میبینم باز هم سورپرایز میشم - و نظرم رو براساس تماشای اپیزود میگم نه براساس تئوری هایی که اشتباه بودن!!!!
دیدن هر قسمت از سریال برای من لذت بخشه و واقعا حظ کامل رو میبرم از تماشای سریال و نمره رو براساس برداشت خودم میام و میدم
این که هر هفته 10 میدم دلیلش تعصبی بودنم نیست :Smiley17:

توی همین اپیزود : داستان آریا غیرقابل پیش بینی بود - نقشه ی جیمی برای گرفتن ریورران غیرقابل پیش بینی بود - حمله ارباب ها به میرین غیرقابل پیش بینی بود - دست خالی برگشتن برین غیرقابل پیش بینی بود
من کتاب هارو نخوندم و خبری هم ندارم ازشون و فقط دارم سریال رو تماشا میکنم و لذت میبرم هرهفته و براساس لذتی که بردم میام نمره ام رو میدم.

موفق باشید.

[hashem_stark]

A girl is Arya Stark of winter fell....
And i m Going Home
جونم عزیزم آخه 4 فصل منتظر این دیالوگت بودم..برو برو صافشون کن عزیزم برو...

این قسمت فقط همین یه تیکه رو حال کردم و دیگر هیچ :Smiley17:

[m-dx]

بنظر من ديدگاه ها براي نمره دادن به يه قسمت از سريال فرق ميكنه !! شايد يه قسمت از ديد يكي ارزش امتياز 9 يا 10 رد داشته درحالي كه اكثرا روي متوسط بودن قسمت نظر داشته باشن يا برعكس اين قضيه هم امكانش هست !!
تنها ايرادي كه ميشه به اين فصل و فصلاي آينده گرفت اينه كه خواستن زودتر سريال رو به نتيجه برسونن و توي 8 فصل تمومش كنن درحالي كه اين سريال حداقل بايد 10 فصل ميبود !!!
مثلا الان 7 قسمته دورن نديديم !! 4 قسمته رمزي نيست (درحالي كه بايد حداقل يه كم هم از آماده سازي اونا براي جنگ نشونمون ميدادن )!! كلا بدليل كمبود زمان توي هر قسمت باعث ميشه كه به بيشتر اتفاقات و جزئيات نرسن !!!
اي كاش توي فصول بعد حداقل يا 75 دقيقه كنن هرقسمت رو ( كه يه ركورد محسوب ميشه تو تاريخ سريال ها ) يا 15 قسمت بسازن كه بشه به جزئيات هم پرداخت ... درسته پرهزينه و وقت گير هست ولي براي يه همچين سريال و داستاني بايد سنگ تموم گذاشت !!

[shahramz]

قسمت خیلی خوبی بود ما که لذت بردیم :Smiley17:
خط داستان اریا هم تموم شد فک نمیکنم توو فصل شش دیگه ببینیمش مگر اینکه سوپرایزی چیزی باشه
یه نکته جالب اینه توو تریلر فصل شش دیدیم که یه قسمت والدر فری یه جاشنی گرفته به خاطر پس گرفتن ریورران با حضور لنیستر ها!!!فک می کنم توو اون جشن هم همه رو کله پا کنن یعنی فری ها و لنیستر ها با هم به درک واصل خواهند شد احتمالا به دست........:Smiley69:

[Longmire]

امتیازم به این اپیزود 9
اول از همه باید خاک عالم رو بریزن رو سر تامن. واقعا کودنه. این رویه ای که داره پیش میره آخرش یه بلایی سر خودش و مارجری میاد. ادمور که واقعا حماقت کرد با این کارش. بلک فیش هم که متاسفانه ....
بعد از چند قسمت هم واریس از تیریون جدا شد. جک گفتنای تیریون هم با میساندی و کرم خاکستری جالب بود. فقط اون لحظه اومدن دنریس واقعا بیمزه بود من که خوشم نیومد. مگه ترمیناتوره ؟ :|
کشتاری که هاوند راه انداخت خوب کار شده بود و اینکه به انجمن برادری هم ملحق بشه عالیه. بازم شاهد تیکه انداختنای بران بودیم و اینبار به پاتریک و برین. نقشه ای هم که جیمی کشید واقعا خوب براش عمل کرد
میمونه آریا که هیچکس شد و ویف رو هم کشت. ولی اینکه چطور جاکن ولش کرد عجیبه. اصلا چرا گذاشت بره ؟

[lady snow]

1- نمیدونم چرا دوستان از تامن متنفر هستن. یادمون نره این گندی که به پایتخت خورده محصول حماقت و حسادت سرسی هست. پس فقط و فقط سرسی مقصره. همونطور هم که مادربزرگ گفت داره باعث نابودی دو تا خاندان میشه و اگه تامن رو باراتیون حساب کنیم سه تا خاندان.
و دوباره یادمون باشه از ابتدای سریال کاراکتر تامن به صورت یک آدم مهربان و صلح طلب معرفی شده. پس چه انتظاری از همچین کارکتری دارین به جز جلوگیری از جنگ و کشتار و خونریزی.

2- در مورد جیمی و دوستانی که از نحوه رفتارش تو این اپیزود ناراضی بودن. به نظر شما شخصیت یک آدم چقدر ممکنه تغییر کنه. 90 درجه. 180 درجه. چقدر آخه. این جیمی همون جیمی که برن رو پرت کرد به خاطر عشق و همون جیمی که ند زخمی رو نکشت بدلیل شرافت. ما اگه احساسمون نسبت بهش خوب شد به خاطر تعریف کردن ماجرای کشتن مدکینگ و همینطور تغییر رفتار برین با اون بود. وگرنه جیمی که شخصیتش عوض نشده. به نظر من تو این اپیزود خیلی خوب نشون دادن که آدمها عوض نمیشن فقط تو شرایط متفاوت تصمیم های متفاوتی میگیرن. تو این داستان همه کارکترها خاکستری هستن.

3- و دنریس وارد میشود. نمیدونم چرا یاد بروسلی افتادم یهو:Smiley14:

[Winter]

1- نمیدونم چرا دوستان از تامن متنفر هستن. یادمون نره این گندی که به پایتخت خورده محصول حماقت و حسادت سرسی هست. پس فقط و فقط سرسی مقصره. همونطور هم که مادربزرگ گفت داره باعث نابودی دو تا خاندان میشه و اگه تامن رو باراتیون حساب کنیم سه تا خاندان.
و دوباره یادمون باشه از ابتدای سریال کاراکتر تامن به صورت یک آدم مهربان و صلح طلب معرفی شده. پس چه انتظاری از همچین کارکتری دارین به جز جلوگیری از جنگ و کشتار و خونریزی. :Smiley14:

منم در مورد تامن موافقم.
یادتون باشه یه صحنه ای بود سرسی، تامن، میرسلا و سانسا داشتن شام میخوردن.
تامن از سرسی پرسید جافری قراره برادر سانسا(راب) رو بکشه؟ سرسی جواب داد اگه بکشه خوشت میاد؟ تامن جواب داد: نه فکر نمیکنم.
با اینکه میدونست راب خیانتکار و دشمن برادرشه باز هم به خاطر سانسا راضی به مرگش نبود.

همونجا کاملا مشخص شد ذات تامن چقدر با جافری فرق داره.
هنوز هم ذاتش همونه و سنش هم برای حکومت واقعا کمه.
و بدشانسی بزرگش هم اینه که گیر یه مشت گرگ افتاده... سرسی، مارجری، پایسل، های اسپارو... همه طماع و قدرت طلب.
به نظر من اگه دور و برش آدم های خوب و با شرافتی مثل تیریون، ند استارک و جان ارن بودن پادشاه خوبی میشد و میتونست مملکتو تو صلح و آرامش نگه داره.

[mahan birabt]

قسمت 8 نمره : 7

به نظرم ضعیف ترین اپیزود کل این فصل بود....ضعف اصلیش برمیگرده به قسمت آریا...اولا طرف 3 4 تا ضربه چاقو خورده هیچیش نشد..من خودم 1 چاقو خوردم کارم به اطاق عمل کشید داشتم میرفتم اون دنیا..بعدش این خانم 13 14 ساله 4 تا چاقو خورده اون جوری میپرید و میدویید؟؟؟؟ واقعا مسخره بود..از این سریال بعید بود..من تاحالا زیر 9 به هیچ قسمتی نداده بودم ولی این واقعا مسخره بود...البته شمع و خاموش کرد و تو تاریکی شکستش داد معقول بود..چون مدتی کور بوده آریا و تمرین داشت ولی اون قسمت های فرارش با اون چاقو هایی که خورده مسخره در حد فیلم های دفاع مقدس بود!!!

قسمت سرسی خوب بود و قابل قبول بود..قسمت سگ هم همینطور ...بلک فیش هم خیلی مسخره بود...بلک فیش قلعه را پس گرفته بعد این دایی اسکله که اسیر بوده چند سال میاد همه هم حرفشو گوش میدن؟؟؟ خیلی مسخره!!! نمیدونم چرا این قسمت و این جوری کردن...یعنی فاجعه به نظرم.....این سریال هیچوقت با شعور مخاطب بازی نکرده بود ولی تو این قسمت گند زد..اتفاق ها رو آبکی دربیاری هنر نیست....واقعا خیلی مسخره بود...

قسمت مرینم قابل قبول بود..البته صحبت های تریون خیلی جالب بود با اون دوتا کرم خاکی و اون زنه....سر جکش کلی خندیدم! فقط میگم قسمت آریارو خیلی مسخره و چرت ساختن....

[EGALE]

خیلی اپیزود مسخره ای بود، واقعا وقت تلف کنی به تمام معنا بود. خیلی به مسائل حاشیه ای میپرداختن و از مسئله اصلی سریال دور شدند.

باید این سریال رو میدادن Vince Gilligan میساخت.

[yaldakh]

ضعف اصلیش برمیگرده به قسمت آریا...اولا طرف 3 4 تا ضربه چاقو خورده هیچیش نشد
دقیقا اونم شکم یه دختر مگه میتونه راه بره:Smiley15:

[roham120]

دقیقا اونم شکم یه دختر مگه میتونه راه بره:Smiley15:
مرده زنده میشه تو این داستان حالا با چندتا زخم چاقو کسی نباید بمیره :)

Sent from my SM-N910C using Tapatalk

[ali_k]

1- نمیدونم چرا دوستان از تامن متنفر هستن...


حرفهای شما در این مورد رو قبول دارم... اما مسئله من اینه که همون پیاده روی برای مجازات سرسی کافی بود...
و دیگه نیازی به محاکمه نیست... تامن هم باید تمام تلاشش رو می کرد تا جلوی این محاکمه رو بگیره...
به هر حال نمیدونم دقیقا های اسپارو از این محاکمه می خواد به چه نتیجه ای برسه؟

[raymond]

به هر حال نمیدونم دقیقا های اسپارو از این محاکمه می خواد به چه نتیجه ای برسه؟

سلام به نظر من محاکمه برای حذف کردن سرسی هستش چون اینجور که من های اسپارو رو میشناسم میخواد بر پادشاه و کل مملکت مسلط بشه و سرسی و حتی جیمی این وسط مشکل ساز هستند. البته شایدم حذف کردنش نباشه و کلا میخوان تمام قدرتشو ازش بگیرن (که میشه گفت تا الان گرفتن) و بفرستنش برگرده کستلی راک .

[Ever_3313]

سلام به نظر من محاکمه برای حذف کردن سرسی هستش چون اینجور که من های اسپارو رو میشناسم میخواد بر پادشاه و کل مملکت مسلط بشه و سرسی و حتی جیمی این وسط مشکل ساز هستند. البته شایدم حذف کردنش نباشه و کلا میخوان تمام قدرتشو ازش بگیرن (که میشه گفت تا الان گرفتن) و بفرستنش برگرده کستلی راک .

سلام دوست عزیز..نظرت بسیار منطقیه و عقلانی..منتها بنظرم تهش های اسپارو با حذف سرسی خودش رو بد نشون نمیده..بلکه اون رو محکوم میکنه فرضا و آخرش میگه بخشیده میشی اگه کینگزلندینگ رو ترک کنی..اینجوری با یه تیر دو نشون میزنه که هم باز بیشتر مقبولیت و محبوبیت عام بدست میاره و هم از شر سرسی خلاص..تشکر.

[kntu]

منم بالاخره دیدم این قسمت رو
ولی بر خلاف خیلی از دوستان من از تک تک اپیزودها لذت میبرم، چون دنبال پیدا کردن ایراد و اشکال نیستم و دنبال نقد کردن هم نیستم
مگر اینکه یه چیزی خیلی ازار دهنده باشه که دیگه نشه نادیده گرفتش (مثل دنریس :) )

تو این قسمت کلی اتفاق مهم افتاد

محاصره ریوران (که یکی از موضوعات مهم کتابه) به سرانجام رسید

داستان آریا ( که یکی از مهم ترین شخصیت های داستانه بعد از چند فصل) به سرانجام رسید

هاوند هم با اقتدار ظاهر شد

سرسی هم به لبه پرتگاه رسید

در مورد ادمیور تالی، به نظر من کاملا عاقلانه عمل کرد، دو تا راه پیش رو داشت،


یکی اینکه خودش تو اسارت بمونه (یا شاید هم کشته بشه)، بچه اش هم کشته بشه، کل ارتش تالی از بین بره و در واقع کل خاندان تالی (با توجه به اینکه شخصیت دیگه ای از این خاندان نمونده) محو بشه و ریوران به دست فری ها بیفته

راه دیگه اینکه خودش آزاد بشه، به پسرش برسه، ارتش تالی و خاندان تالی رو حفظ کنه و ریوران به دست فری ها بیفته

خودتون هم قبول دارین که هیچ راهی وجود نداشت که تالی ها پیروز بشن و ریوران به هر حال دست تالی ها نمیموند، لجاجت بلک فیش هم فقط به خاطر سنش بود و میخواست مثل یه اسطوره بمیره و برای رسیدن به این خواستش میخواست کل خاندان و ارتش رو نابود کنه که کاملا احمقانه بود

ادمیور تا اینجای کار خاندان رو در این شرایط بغرنج نجات داد و اگه خودش رو به سانسا و جان برسونه ممکنه بتونن هم وینترفل رو پس بگیرن هم ریوران رو (که با توجه به تعداد اپیزود های باقی مانده داستان به اونجا نخواهد رسید)


من دوست داشتم تو این فصل از برن و ملیساندر بیشتر ببینم، عاشق ملیساندرم

[viper8000]

دلمان برای حرام زاده پادشاه و تنها گوزن باقیمانده تنگ شده.ایا قرار نیست سر و کلش پیدا بشه؟
اگه های اسپارو دنبال این باشه سرسی محاکمه و اثبات بشه. بچه هاش فرزند پادشاه نیستن.باحال میشد

[soheyl64]

یکی دیگه از نقاط ضعف طی العرضیه که بعضی از شخصیت های داستان مخصوصا لیتل فینگر انجام میدن مثلا لیتل فینگر در عرض یک اپیزود از ایری خودشو به کسل بلک میرسونه که این وسط فقط خدا میدونه چطور از بین نیروهای بولتن ها گذشته یا تیون در عرض یک اپیزود از وینترفل به جزایر آهن میره که برای این کار باید کل وستروس رو دور بزنه یا تیون و یارا که وقتی از جزایر آهن فرار میکنن در عرض یک اپیزود به ولانتیس میرسن که این یکی یه مسیر بین قاره ای محسوب میشه و طی کردن همچین مسیری حداقل چندین ماه طول میکشه.




بخشید من فقط یه سوال داشتم ؛ تو استاندارد سریالیه شما هر اپیزود چقدر زمان و مسافت رو میتونه پوشش بده ؟!

ممنون میشم تا محدوده ورود به طی العرض را برای هر اپیزود مشخص و برای آگاهی ما و کارگردان اعلام فرمائید که تا چه مقدار طی مسافت توسط بازیگران در هر اپیزود طبیعی بوده و ایرادی

ندارد؟!!


با تشکر از نقد منطقیه شما...

[Winter]

یکی دیگه از نقاط ضعف طی العرضیه که بعضی از شخصیت های داستان مخصوصا لیتل فینگر انجام میدن مثلا لیتل فینگر در عرض یک اپیزود از ایری خودشو به کسل بلک میرسونه که این وسط فقط خدا میدونه چطور از بین نیروهای بولتن ها گذشته یا تیون در عرض یک اپیزود از وینترفل به جزایر آهن میره که برای این کار باید کل وستروس رو دور بزنه یا تیون و یارا که وقتی از جزایر آهن فرار میکنن در عرض یک اپیزود به ولانتیس میرسن که این یکی یه مسیر بین قاره ای محسوب میشه و طی کردن همچین مسیری حداقل چندین ماه طول میکشه.

ِd&d در این مورد یه توضیحی دادن، اونم این بود که خودشونو درگیر این نمی کنن که خطوط داستانی مختلف رو همزمان جلو ببرن چون اینطوری خیلی کارشون سخت می شه. یعنی یه خط داستانی ممکنه تو 2 هفته اتفاق بیفته یکی دیگه تو 2 ماه.

به هر حال به نظر من با وجود این تعداد خط داستانی و این تعداد شخصیت نباید خیلی سخت گرفت. مارتین حدودا 5 سال وقت صرف نوشتن هر کتاب میکنه و برای همینه که هنوز نتونسته مجموعه رو تموم کنه، چون میخواد بی نقص باشه... در صورتیکه فیلمنامه نویس ها تو چند ماه باید فیلمنامه ی یه سیزن و آماده کنن و الان هم که دیگه کتاب رو به عنوان ریفرنس ندارن تا بهشون کمک کنه... طبیعیه اگه اشکالات و ضعف هایی تو کارشون باشه.

[New_Sense]

یکی دیگه از نقاط ضعف طی العرضیه که بعضی از شخصیت های داستان مخصوصا لیتل فینگر انجام میدن مثلا لیتل فینگر در عرض یک اپیزود از ایری خودشو به کسل بلک میرسونه که این وسط فقط خدا میدونه چطور از بین نیروهای بولتن ها گذشته یا تیون در عرض یک اپیزود از وینترفل به جزایر آهن میره که برای این کار باید کل وستروس رو دور بزنه یا تیون و یارا که وقتی از جزایر آهن فرار میکنن در عرض یک اپیزود به ولانتیس میرسن که این یکی یه مسیر بین قاره ای محسوب میشه و طی کردن همچین مسیری حداقل چندین ماه طول میکشه.



این دیگه از اون ایرادات ملا نقطه ای هستااا ؛ خب مشخصه که داستان و فرضیه بر اساس منطق زمانی واقعی و رئال پیش نمیره ؛ توی هیچ فیلم سینمایی تاریخ جهان به غیر از چند استثنا که واستون میگم این فرضیه همزمانی داستان و زمان بندی یک طور پیش نمیره ؛ مثلا توی فیلم سینمایی « صلات ظهر » کل فیلم در عرض 1 تا 2 ساعت روایت میشه و بعد خود فیلم هم براساس زمانبندی داستان تقریبا همین مقدار پیش میره ؛ حالا این یعنی چی ؟ یعنی اینکه زمانی که ما فیلم رو میبینیم که 2 ساعت باشه خود فیلم هم زمانبندی داستانش 2 ساعت هست ؛ و یه مثال دیگه که بهتر متوجه بشید : فیلم « ادیسه 2001» از کوبریک ؛ داستان فیلم واسه ما که ببیننده هستیم توی 2/45 تا 3 ساعت نشون داده میشه ولی خط زمانی داستان از میلیون ها سال قبل شروع میشه ( گذشته) و میره به چند 10 سال بعد ( آینده‌) زمانی که مثلا فضانوردا وارد ماه و مریخ شدن و روش زندگی آینده ؛ خب این مدت زمان داستانی ملیون ها سال به طول کشیده شده ولی ما در عرض 3 ساعت فیلم رو میبینم ؛ این مثالی که زدم مصداق این زمانبندی داخل فیلم هست که یک شخصیت مثل لرد بیلیش میرسه به اونجایی که میخواد در اپیزود بعد و یک شخصیت 2 اپیزود دیگه میرسه .


یه مثال دیگه میزنم ؛ شما میخواید یه فیلم بسازید که یک شخصیت از نقطه a که مثلا جنوب شهر هست برسه به نقطه b که مثلا شمال شهر هست ؛ مطمنا با این وضع ترافیک مثل تهران شاید چند ساعت طول بکشه ولی خب فیلمساز به جای اینکه این چند ساعت رئال رو در فیلم لحاظ کنه که هیچ ارزشی نداره در عرض 1 دقیقه این چند ساعت رو به تصویر میکشه ؛ نمایی از تاکسی که شخصیت در جنوب شهر سوار میشه و کات و بعد نمایی از تاکسی که شخصیت در شمال شهر پیاده میشه و کات ( البته ناگفته نماند یک فیلمساز از المان های شهری توی این وضع استفاده میکنه مثلا توی مدیوم شات اول که طرف سوار تاکسی میشه اسم خیابان نوشته شده و در مدیوم شات بعدی که پیاده میشه المان شهری دیگه ای نمایان میشه که نشون میده بالاشهر هست )؛ تمام .

[mkarimifard77]

بنظر من توی قسمت هشتم باید روی سه تا موضوع دقت بیشتری کنیم :

1- توی بخش آریا اگه دقت کرده باشید جدال نهایی آریا و وایف نشان داده نشد ، چرا ؟ در قسمتی که لیدی کرین کشته شد بازهم صحنه کشته شدن اون را ندیدیم و آریا هم ظاهرا خواب بود و بعد از صحنه سر رسید ،چرا ؟ زمانی که آریا اومد توی معبد و جگن هاگر را دید ، جگن دیگه این بار بهش گفت یک دختر بالاخره هیچکس شد ، باز هم چرا حالا ؟
به اعتقاد من تءوری یکی بودن آریا و وایف کماکان پابرجاست و حتی به واقعیت نزدیک است. اگر دقت کرده باشید در صحنه ای که وایف آریا را تعقیب می کرد ، مردمی که توی کوچه وبازار بودن انگار که اصلا وایف را نمی دیدن ، هیچ حالت تعجب یا کنجکاوی از اینکه یک دختر می خواد دختر دیگری را بکشد در مردم دیده نمی شود انگار که اصلا وایف وجود ندارد و مردم فقط دختری را می دیدن که دیوانه وار در حال دویدن بود. دوباره این سکانس را ببینید تا متوجه منظور من بشوید.
سکانس کشته شدن وایف بدست آریا هم دیده نشد چون اصولا قتل وایف تنها در ذهن آریا رخ داده بود.
بنظر می رسد که آریا از زمان حضور در معبد خدای بدون چهره دارای دوشخصیت بود که حالا سرانجام یکی از شخصیتها بر دیگری غلبه کرد.
اگر بازهم به یکی بودن آریا و وایف شک دارید ،شما را به همین قسمت ارجاع می دهم. آریا در سکانس گفتگو با لیدی کرین اشاره می کند که قصد دارد با سرزمین آنسوی وستروس برود ولی در پایان و زمانی که به نزد جگن هگر بر می گردد می گوید که قصد رفتن به خانه یعنی وینترفل را دارد. چطور یک شخصیت می تواند در زمان کوتاهی مقصد خود را عوض کند آن هم زمانی که حالا به قول استادش سرانجام تبدیل به هیچکس شده است. پاسخ اینجاست که آریا دارای دو شخصیت بود که اکنون یکی از آنها از بین رفته است.
شاید بپرسید پس آن صورت خون آلودی که آریا آورده متعلق به کیست ؟ بدون شک صورت لیدی کرین است که چشمانش خون آلود است و قابل تشخیص از وایف نخواهد بود. این تشابه فقط برای به اشتباه انداختن تماشاگر ایجاد شده و دلیل آن هم این است که هنوز زمانش نرسیده تا ما و البته آریا درک کنیم که آریا و وایف دو شخصیت در یک بدن بوده اند.
یقینا رفتن آریا به وینترفل هم به خواست جاگن است .لبخند پایانی ا و این را نشان می دهد.
البته نشانه های دیگری هم از یکی بودن آریا و وایف در قسمتهای قبلی وجود دارد که بدلیل طولانی شدن مبحث از آنها چشم پوشی می کنم.

2- موضوع دوم این قسمت به آنچه که بین جیمی و لرد ادمیور گذشت بر می گردد .شاید تعجب کرده باشید که چرا ادمیور به این راحتی قلعه را تسلین جیمی کرد. به اعتقاد من ، موضوع فقط بخاطر حفظ جان ادمور و خانواده اش نبود بلکه جیمی قولی به ادمیور داد که این قول بعدا آشکار می گردد . شاید قول حکومت دوباره در ریورران و یا هرچیز دیگری که مهمتر از حفظ جان بچه اش خواهد بود.

3- سرسی درخصوص صحت یک شایعه از مشاورش می پرسد و او می گوید که این چیزی بیشتر از این حرفهاست. موضوع به یقین مربوط است به وجود انبار پر از وایلدفایر در زیر معبد مقدس. بایستی منتظر انفجار بزرگ معبد باشیم .

[shahramz]

بنظر من توی قسمت هشتم باید روی سه تا موضوع دقت بیشتری کنیم :

1- توی بخش آریا اگه دقت کرده باشید جدال نهایی آریا و وایف نشان داده نشد ، چرا ؟ در قسمتی که لیدی کرین کشته شد بازهم صحنه کشته شدن اون را ندیدیم و آریا هم ظاهرا خواب بود و بعد از صحنه سر رسید ،چرا ؟ زمانی که آریا اومد توی معبد و جگن هاگر را دید ، جگن دیگه این بار بهش گفت یک دختر بالاخره هیچکس شد ، باز هم چرا حالا ؟
به اعتقاد من تءوری یکی بودن آریا و وایف کماکان پابرجاست و حتی به واقعیت نزدیک است. اگر دقت کرده باشید در صحنه ای که وایف آریا را تعقیب می کرد ، مردمی که توی کوچه وبازار بودن انگار که اصلا وایف را نمی دیدن ، هیچ حالت تعجب یا کنجکاوی از اینکه یک دختر می خواد دختر دیگری را بکشد در مردم دیده نمی شود انگار که اصلا وایف وجود ندارد و مردم فقط دختری را می دیدن که دیوانه وار در حال دویدن بود. دوباره این سکانس را ببینید تا متوجه منظور من بشوید.
سکانس کشته شدن وایف بدست آریا هم دیده نشد چون اصولا قتل وایف تنها در ذهن آریا رخ داده بود.
بنظر می رسد که آریا از زمان حضور در معبد خدای بدون چهره دارای دوشخصیت بود که حالا سرانجام یکی از شخصیتها بر دیگری غلبه کرد.
اگر بازهم به یکی بودن آریا و وایف شک دارید ،شما را به همین قسمت ارجاع می دهم. آریا در سکانس گفتگو با لیدی کرین اشاره می کند که قصد دارد با سرزمین آنسوی وستروس برود ولی در پایان و زمانی که به نزد جگن هگر بر می گردد می گوید که قصد رفتن به خانه یعنی وینترفل را دارد. چطور یک شخصیت می تواند در زمان کوتاهی مقصد خود را عوض کند آن هم زمانی که حالا به قول استادش سرانجام تبدیل به هیچکس شده است. پاسخ اینجاست که آریا دارای دو شخصیت بود که اکنون یکی از آنها از بین رفته است.
شاید بپرسید پس آن صورت خون آلودی که آریا آورده متعلق به کیست ؟ بدون شک صورت لیدی کرین است که چشمانش خون آلود است و قابل تشخیص از وایف نخواهد بود. این تشابه فقط برای به اشتباه انداختن تماشاگر ایجاد شده و دلیل آن هم این است که هنوز زمانش نرسیده تا ما و البته آریا درک کنیم که آریا و وایف دو شخصیت در یک بدن بوده اند.
یقینا رفتن آریا به وینترفل هم به خواست جاگن است .لبخند پایانی ا و این را نشان می دهد.
البته نشانه های دیگری هم از یکی بودن آریا و وایف در قسمتهای قبلی وجود دارد که بدلیل طولانی شدن مبحث از آنها چشم پوشی می کنم.

2- موضوع دوم این قسمت به آنچه که بین جیمی و لرد ادمیور گذشت بر می گردد .شاید تعجب کرده باشید که چرا ادمیور به این راحتی قلعه را تسلین جیمی کرد. به اعتقاد من ، موضوع فقط بخاطر حفظ جان ادمور و خانواده اش نبود بلکه جیمی قولی به ادمیور داد که این قول بعدا آشکار می گردد . شاید قول حکومت دوباره در ریورران و یا هرچیز دیگری که مهمتر از حفظ جان بچه اش خواهد بود.

3- سرسی درخصوص صحت یک شایعه از مشاورش می پرسد و او می گوید که این چیزی بیشتر از این حرفهاست. موضوع به یقین مربوط است به وجود انبار پر از وایلدفایر در زیر معبد مقدس. بایستی منتظر انفجار بزرگ معبد باشیم .


به جز قسمت سوم بقیه نوشته هاتون اشتباس چون اگه یه بار دیگه صحنه فرار رو ببینید واضحه که ویف با مردم برخورد میکنه توو یه قسمت هم دو نفر سد راهش میشن نمیتونه تندتر به اریا برسه پس اریا بدون هیچ بیماری روانی دو شخصیتی بر میگرده به وستروس...... لرد ادمیور هم ریوران رو تسلیم کرد تئوری سازی تمومه....:Smiley69:

[Artin_PM]

عالی بود این اپیزود
فقط خاک‌ بر سر تامن احمق که انگار نه انگار مادری داره
ادمور هم که گول جیمی رو خورد و ریوران رو تقدیم کرد البته ادمور راهی به غیر از این نداشت
آریا هم که داره برمیگرده وستروس...خوب جمع و جور کردن داستان آریا رو
راستی اربابا چرا به مرین حمله کردن؟ تیریون بیچاره خخخ
اون صحبت دوستمون که میگه آریا و‌ وایف یکی هستن خیلی بعید بنظر میرسه اصلا با عقل جور در نمیاد...در ضمن آریا به جکن‌ نگفت که میخواد بره وینترفل فقط گفت من هیچکس نیستم من آریا هستم از وینترفل
قسمت بعد بنطرم بهترین اپیزود تاریخ سریال میشه مطمئنم
نمره من به این قسمت 9/10

[meysam93]

اقا منم با این قضیه زخمی شدن آریا مشکل داشتم یارو چاقو رو تو شکمش پیچ داد خب!! ب نظر مدت زمان زیادی هم نگذشته بود ک وایف امد و آریا شروع کرد ب فرار یعنی انقدر زود هم خوب شد؟ خونریزی داخلی پارگی عضلات اینا هیچی نداشت؟؟

اگه های اسپارو دنبال این باشه سرسی محاکمه و اثبات بشه. بچه هاش فرزند پادشاه نیستن.باحال میشد
خیلی خوب میشه اگ این قضیه بچه های سرسی رو بکشن وسط

[mkarimifard77]

به جز قسمت سوم بقیه نوشته هاتون اشتباس چون اگه یه بار دیگه صحنه فرار رو ببینید واضحه که ویف با مردم برخورد میکنه توو یه قسمت هم دو نفر سد راهش میشن نمیتونه تندتر به اریا برسه پس اریا بدون هیچ بیماری روانی دو شخصیتی بر میگرده به وستروس...... لرد ادمیور هم ریوران رو تسلیم کرد تئوری سازی تمومه....:Smiley69:

من بسیار محتمل می بینم که وایف جزیی از وجود آریا بوده باشه. علاوه بر مواردی که اشاره کردم توجه داشته باشید که در این داستان هیچ چیزی بی دلیل نیست و هر چیزی که ما می بینیم یا نمی بینیم بعدا ازش استفاده می شه برای پیشبرد قصه ، اگر فلسفه آمدن آریا به براووس فقط این باشه که اون بعد از قستهای طولانی دوباره به وینترفل برگرده پس کمابیش با یک بخش بی هدف روبرو هستیم. ولی می دانیم که در داستان آتش و یخ اینگونا نیست . آریا نیمی از وجود خودش را قربانی کردتا تبدیل به هیچ کس شود.آریا تمام این مسیر را طی کرد تا سرانجام به همین جا برسد. اگر دقت کرده باشید من عرض کردم که انگار وایف به چشم مردم نمی آید ، بدیهی است برخورد وایف با آن دونفری که اشاره کردید هم در ذهن آریا رخ می دهد.
برای اطمینان بیشتر از اینکه آریا و وایف یک نفر هستند به یکی از قسمتهای قبلی رجوع می کنم ، آریا در آن اپیزود همچنان کور است و در حال گدایی ؛ در نمای نزدیک وایف به او حمله کرده و با چوب با هم مبارزه می کنند و آریا کتک می خورد. در آن صحنه گدایان دیگری که روی زمین نشسته اند هیچ توجهی به دعوای آن دونفر ندارند ؛ سپس در لانگ شات صحنه ما فقط آریا را می بینیم که در حال نبرد با یک مبارز خیالی است و بعد جاکن هاگاردست آریا را می گیرد.در آن سکانس وایف ناگهان چطور غیب می شود ؟ پاسخ این است که از آغاز هم این مبارزه فقط در ذهن آریا می گذشته و جاکن متوجه می شود که آریا به اوج درگیری درونی خود رسیده و نزدیک به هیچ کس شده است . بعد از آن است که جاکن هاگار بینایی آریا را بر می گرداند.البته در دنیای نغمه هر چیزی ممکن است و شاید هم واقعا آریا و وایف دونفر باشند ولی با نشانه هایی که تا امروز دیده ام بعید می دانم که چنین باشد.

دردرخ

اضافه شده در : 9 minutes

اگر خاطرتان باشد ، چند قسمت قبل برخی دوستان از تغییر شخصیت ناگهانی مارجری و علاقمند شدن او به عقاید های ااسپارو متعجب شده واین موضوع را غیر منطقی می دانستند که بعدا دیدیم مارجری درواقع داشته نقش بازی می کرده. این بارهم برخی ها معتقدند که تسلیم ناگهانی ادمیور اندکی غیر منطقیی بوده ،حال با توجه به اینکه داستان آتش و یخ همواره منطق و دلایل عقلانی برای اتفاقات دارد لذا بدیهی بنظر می رسد که ادمیور در ادامه گفتگویش با جیمی ؛ قولهایی را برای احیای خاندان تالی گرفته باشد که بعدا آشکار می شود . حتی شاید روی والدرفری با جیمی به توافق رسیده باشد.

[m-dx]

داشتم قسمت ششم از فصل 5 رو بصورت كاملا اتفاقي نگاه ميكردم كه به يه نكته كاملا "ظريف" برخوردم :Smiley36:
نقشه سرسي براي مارجري و برادرش خيلي تميز و توسط "هاي اسپارو" داشت اجرا ميشد كه ناگهان يه شخص خيلي خيلي مهم وارد كينگزلندينگ شد!
و اون شخص كسي نيست جز "" پيـــــــــــــتر بيـــــــــــــــليش "" :Smiley10:
و دقيقا پس از ترك ايشون هست كه سرسي رو ميندازن سياه چال و بقيه ماجرا !!
بنظر من كه اين ليتل فينگر بوده كه "هاي اسپارو" رو عليه سرسي ترغيب كرده و احتمالا هيچ بعيد نيست كه "هاي اسپارو" هنوزم ازش دستور ميگيره! چون تو اون برهه زماني اصلا دليل قانع كننده اي نداشت كه به اون سرعت خودشو برسونه به كينگز لندينگ!!
احتمالا الان جوري به تامن تسلط داره كه به لرد آرن احمق تلسط داره :D
و يه ديالوگ رد و بدل شده بين او و سرسي::
بيليش : شما من رو مسئول پيدا كردن آريا كرده بودين ولي متاسفانه نااميدتون كردم !ولي درعوض سانسا استارك رو پيدا كردم! زنده ست و به خونه ش برگشته و توي وينترفل زندگي ميكنه.
سرسي : امكان نداره!!!!
بيليش : منابعم معتبرن و بهم ميگن كه روس بولتون ميخواد كه پسرش رمزي با سانسا ازدواج كنه
سرسي : روس بولتون با حمايت پدر من نگهبان شمال شده!!
.
(خلاصه)
.
بيليش : من بهتون توصيه ميكنم صبور باشين، عليا حضرت! سرسي : صبور باشم؟! سانسا تو قتل پسرم نقش داشته و روس بولتون يه خائنه ! بيليش : استنيس هم يه قاتله !! و بزودي به وينترفل حمله ميكنه !!! بذارين استنيس و بولتون ها باهم بجنگن بذارين دشمنان پادشاهي همديگه رو نابود كنن و وقتي كارشون تموم شد وينترفل رو از دست اوني كه مونده بگيرين !!!
سرسي : وينترفل فاصله زيادي با اينجا داره و زمستون هم كه شروع شده! بيليش : براي همين مهمه تا قبل از اينكه پيروز نبرد هنوز تجديد قوا نكرده بهش حمله كنيم ! مطمئنا عمو "كوان تون"ميتونه يه ارتش بفرسته !!! سرسي : عموي من عرضه همچين كارايي رو نداره !! ... بيليش : شايد من بتونم كمك كنم! شواليه هاي ويل جزو بهترين ها در 7 پادشاهي اند! تعليم ديدن كه در برف بجنگن !! سرسي : من رو ببخشين لرد بيليش ولي شهرت شما در پول قرض دادن و ... هست نه امور نظامي! بيليش : اينطوري نه سربازاي لنستر به خطر ميفتن نه حتي يه سكه هزينه جنگ ميكنين ! چه چيزي براي از دست دادن دارين؟؟ مدير يه ..خونه ؟؟ سرسي: و اگه موفق شدين؟ بيليش : منو نگهبان شمال كنين! سرسي : امشب درموردش باشاه صحبت ميكنم و حكم سلطنتي ش صادر ميشه !!!...

الان تنها فرقي كه مسئله بالا با اونموقع كرده اينه كه جاي استنيس با جان اسنو تغيير كرده !!! ولي هدف بيليش بعيده تغييري كرده باشه !!!
بنظرم پيتر بيليش پيش بيني كرده بود كه استنيس نميتونه حتي ذره اي موفقيت كسب كنه !! بهمين دليل سانسا رو به شمال برد و ميدونست كه سانسا هم اونجا نميمونه و ميره پيش جان !!! الانم منتظره كه جان و رمزي بيفتن به جون هم و با يه حمله ناگهاني به برنده كارش رو يكسره كنه !!!!

هميشه پاي پيتر بيليش در ميان است :Smiley69::Smiley69:

[shahramz]

من بسیار محتمل می بینم که وایف جزیی از وجود آریا بوده باشه. علاوه بر مواردی که اشاره کردم توجه داشته باشید که در این داستان هیچ چیزی بی دلیل نیست و هر چیزی که ما می بینیم یا نمی بینیم بعدا ازش استفاده می شه برای پیشبرد قصه ، اگر فلسفه آمدن آریا به براووس فقط این باشه که اون بعد از قستهای طولانی دوباره به وینترفل برگرده پس کمابیش با یک بخش بی هدف روبرو هستیم. ولی می دانیم که در داستان آتش و یخ اینگونا نیست . آریا نیمی از وجود خودش را قربانی کردتا تبدیل به هیچ کس شود.آریا تمام این مسیر را طی کرد تا سرانجام به همین جا برسد. اگر دقت کرده باشید من عرض کردم که انگار وایف به چشم مردم نمی آید ، بدیهی است برخورد وایف با آن دونفری که اشاره کردید هم در ذهن آریا رخ می دهد.
برای اطمینان بیشتر از اینکه آریا و وایف یک نفر هستند به یکی از قسمتهای قبلی رجوع می کنم ، آریا در آن اپیزود همچنان کور است و در حال گدایی ؛ در نمای نزدیک وایف به او حمله کرده و با چوب با هم مبارزه می کنند و آریا کتک می خورد. در آن صحنه گدایان دیگری که روی زمین نشسته اند هیچ توجهی به دعوای آن دونفر ندارند ؛ سپس در لانگ شات صحنه ما فقط آریا را می بینیم که در حال نبرد با یک مبارز خیالی است و بعد جاکن هاگاردست آریا را می گیرد.در آن سکانس وایف ناگهان چطور غیب می شود ؟ پاسخ این است که از آغاز هم این مبارزه فقط در ذهن آریا می گذشته و جاکن متوجه می شود که آریا به اوج درگیری درونی خود رسیده و نزدیک به هیچ کس شده است . بعد از آن است که جاکن هاگار بینایی آریا را بر می گرداند.البته در دنیای نغمه هر چیزی ممکن است و شاید هم واقعا آریا و وایف دونفر باشند ولی با نشانه هایی که تا امروز دیده ام بعید می دانم که چنین باشد.

دردرخ

اضافه شده در : 9 minutes

اگر خاطرتان باشد ، چند قسمت قبل برخی دوستان از تغییر شخصیت ناگهانی مارجری و علاقمند شدن او به عقاید های ااسپارو متعجب شده واین موضوع را غیر منطقی می دانستند که بعدا دیدیم مارجری درواقع داشته نقش بازی می کرده. این بارهم برخی ها معتقدند که تسلیم ناگهانی ادمیور اندکی غیر منطقیی بوده ،حال با توجه به اینکه داستان آتش و یخ همواره منطق و دلایل عقلانی برای اتفاقات دارد لذا بدیهی بنظر می رسد که ادمیور در ادامه گفتگویش با جیمی ؛ قولهایی را برای احیای خاندان تالی گرفته باشد که بعدا آشکار می شود . حتی شاید روی والدرفری با جیمی به توافق رسیده باشد.

خوب صحنه گداها رو کاملا به خاطر میارم اصلا نگاه نمیکردن درست می فرمایید خوب احساس من اینه که سندروم فایت کالاپی اگه قرار بود به واقعیت بپیونده توو همین اپیزد هیچکس باید مشخص می شد چون به پایان فصل نزدیکیم بیایم امیدوار باشیم اپیزد نهم با صحنه ای از سرنوشت اریا همراه باشه در همین مورد.
ولی در مورد لرد ادمیور مطمئنا اون چیزی که بوده رو نشون دادن منتظر چیز دیگه ای نیستم توو این خط داستان
ممنون.......:Smiley41:

[alidm4]

یه سوال
بعد اینکه تامن بیانیه اش رو داد سرسی از دکتره پرسید شایعه فقط شایعه بود یا بیشتر .
که اون گفت بیشتر
کسی میدونی داشت در مورد کدوم شایعه حرف میزدن؟

Sent from my HUAWEI G700-U10 using Tapatalk

[Star of GT]

یه سوال
بعد اینکه تامن بیانیه اش رو داد سرسی از دکتره پرسید شایعه فقط شایعه بود یا بیشتر .
که اون گفت بیشتر
کسی میدونی داشت در مورد کدوم شایعه حرف میزدن؟

Sent from my HUAWEI G700-U10 using Tapatalk

شایعه این بود که در سرداب های قدیمی مقر پادشاهی که متعلق به ایریس تارگرین بوده مقداری از وایلدفایر یا آتش وحشی وجود داره
و انگار شایعه واقعیت داشته ولی مقدار وایلدفایر بیشتر از اون چیزی بوده که توی شایعه ها میگفتن
و احتمال این هست که اگر سرسی نتونه از مذهبیون جان سالم به در ببره بخواد که با اون وایلد فایرها کل کینگزلندینگ رو بسوزونه

چه حالی میده حالا سرسی همش فریاد بزنه : burn them all :))

[ali_74]

این خبر صحت داره؟؟؟

اما در تازه ترین خبر در مورد قسمتهای پایانی سریال ، شاهد زمان طولانی تری در این اپیزودها خواهیم بود و گفته شده قسمت آخر در ۶۹ دقیقه و قسما ما قبل آخر یک ساعت خواهد بود که شاهد نبردی رویایی خواهیم بود و اسم قسمتها نیز ، به ترتیت در قسمت نهم The Battle of the Bastards و دهم The Winds of Winter خواهد بود.
+ (http://ariamovie.ir/%D8%B7%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-game-of-thrones-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%D8%B3/)

[New_Sense]

این خبر صحت داره؟؟؟

اما در تازه ترین خبر در مورد قسمتهای پایانی سریال ، شاهد زمان طولانی تری در این اپیزودها خواهیم بود و گفته شده قسمت آخر در ۶۹ دقیقه و قسما ما قبل آخر یک ساعت خواهد بود که شاهد نبردی رویایی خواهیم بود و اسم قسمتها نیز ، به ترتیت در قسمت نهم The Battle of the Bastards و دهم The Winds of Winter خواهد بود.



آره قسمت آخر 69 دقیقه هست و اسم اپیزود ها همینه .

[HMNN]

بعد اینکه تامن بیانیه اش رو داد سرسی از دکتره پرسید شایعه فقط شایعه بود یا بیشتر .
که اون گفت بیشتر
کسی میدونی داشت در مورد کدوم شایعه حرف میزدن؟
حدس و گمان هست. شخصاً حدس می زنم درباره آتش وحشی/Wildfire حرف می زدن. در این باره هر چی کمتر بدونید سریال لذت بخش تر می شه.


برخی ها معتقدند که تسلیم ناگهانی ادمیور اندکی غیر منطقیی بوده ،حال با توجه به اینکه داستان آتش و یخ همواره منطق و دلایل عقلانی برای اتفاقات دارد لذا بدیهی بنظر می رسد که ادمیور در ادامه گفتگویش با جیمی ؛ قولهایی را برای احیای خاندان تالی گرفته باشد که بعدا آشکار می شود . حتی شاید روی والدرفری با جیمی به توافق رسیده باشد.
ادمیور فرد بسیار ضعیفی بود. نابود هم شده بود تو زندان. عقل و منطقش هم بهش می گفت که جون سربازاش رو می تونه نجات بده.
جیمی موقعیت خیلی خوبی داشت. چرا قولی داده باشه؟ چرا به توافقی برسه؟
این فرضیه با توجه به موقعیت جیمی و موقعیت ادمور، بسیار غیر منطقی به نظر می رسه.


بيليش : من بهتون توصيه ميكنم صبور باشين، عليا حضرت! سرسي : صبور باشم؟! سانسا تو قتل پسرم نقش داشته و روس بولتون يه خائنه ! بيليش : استنيس هم يه قاتله !! و بزودي به وينترفل حمله ميكنه !!! بذارين استنيس و بولتون ها باهم بجنگن بذارين دشمنان پادشاهي همديگه رو نابود كنن و وقتي كارشون تموم شد وينترفل رو از دست اوني كه مونده بگيرين !!!
سرسي : وينترفل فاصله زيادي با اينجا داره و زمستون هم كه شروع شده! بيليش : براي همين مهمه تا قبل از اينكه پيروز نبرد هنوز تجديد قوا نكرده بهش حمله كنيم ! مطمئنا عمو "كوان تون"ميتونه يه ارتش بفرسته !!! سرسي : عموي من عرضه همچين كارايي رو نداره !! ... بيليش : شايد من بتونم كمك كنم! شواليه هاي ويل جزو بهترين ها در 7 پادشاهي اند! تعليم ديدن كه در برف بجنگن !! سرسي : من رو ببخشين لرد بيليش ولي شهرت شما در پول قرض دادن و ... هست نه امور نظامي! بيليش : اينطوري نه سربازاي لنستر به خطر ميفتن نه حتي يه سكه هزينه جنگ ميكنين ! چه چيزي براي از دست دادن دارين؟؟ مدير يه ..خونه ؟؟ سرسي: و اگه موفق شدين؟ بيليش : منو نگهبان شمال كنين! سرسي : امشب درموردش باشاه صحبت ميكنم و حكم سلطنتي ش صادر ميشه !!!...
قطعاً بیلیش قصد داره به شمال حکومت کنه ولی این کار رو می خواد از طریق استارک ها انجام بده. خیلی صلح آمیز تر از این حرفا.
بعید می دونم بیلیش واقعاً به گرفتن وینترفل برای خودش فکر کنه! احمق نیست.
حرف هایی که بیلیش به سرسی زده کاملاً صادقانه یا دقیق نبوده. یه چیزی بهش گفته که سرسی مزاحمش نشه.


من بسیار محتمل می بینم که وایف جزیی از وجود آریا بوده باشه. علاوه بر مواردی که اشاره کردم توجه داشته باشید که در این داستان هیچ چیزی بی دلیل نیست و هر چیزی که ما می بینیم یا نمی بینیم بعدا ازش استفاده می شه برای پیشبرد قصه ، اگر فلسفه آمدن آریا به براووس فقط این باشه که اون بعد از قستهای طولانی دوباره به وینترفل برگرده پس کمابیش با یک بخش بی هدف روبرو هستیم.

وقتی یاد گرفته فاتل بی چهره باشه. چطوری بخشِ بی هدفِ؟
بی چهره ها در آینده داستان ممکنه نقش داشته باشند ( در کتاب به نظر می رسه به نابود کردن اژدهایان دنریس فکر می کنن). باهاشون آشنا هم شدیم.
فرضیه خیلی خیلی خوبی رو مطرح می کنید. ولی درست نیست. ویف جزی از آریا نیست.
ویف می تونه نمادِ بخشی در درونِ آریا باشه! و با شکست خوردن ویف اون بخش در آریا هم شکست خورد.
به طورِ نمادین اگه بهش نگاه کنید منطقیِ. اما این که ویف واقعاً آریا باشه تو کتم نمی ره.

[mkarimifard77]

یه نظریه جدید درباره نبرد حرامزاده ها
احتمال داره نیروی کمکی که قراره به جان اسنو در طول جنگ برسه نه از طرف ویل و بیلیش و نه از طرف ادمیور تالی باشه ؛ اگه به یاد داشته باشید یکی از شخصیتهایی که تا حالا چندبار ازش اسم برده شده وفقط توی یک سکانس فلاش بک اون را دیدیم هاولند رید نام داره که پدر میرا و جوجن هست. این شخصیت هنوز زنده است و توی داستان وارد نشده ، ما فقط می دونیم که اون از دوستان نزدیک ند استارک بود و جان ند را در برج شادی نجات داد . هرچند کمی دور از ذهن است ولی بنظرم جنگ وینترفل محل مناسبیه که هاولند رید یک بار دیگر برای کمک به استارکها وارد داستان شود.

[modern_gesprach]

براي قسمت 8 همچين سريالي چنگي به دل نمي‌زد نمره حدود 8 بود بخاطر ورود قهرمانانه جهان پهلوان دنريس 9 دادم
اگه 9 و 10 عالي نباشه فصل قبل خيلي بهتر از اين فصل ميشه
راستي جناب چندلر بينگ دو تا مشتري ديگه تو سطح 1 داري بنظرم يه شقه از 10 رو هم مورد عنايت قرار بده كه منصفانه باشه
يا اون چند تا بنده خدا رو بخاطر من بهشون فرصت دوباره بده براي هفته آينده بعنوان اوتيماتوم ....

[No One]

سلام از دوستانی که در جواب قسمتی از کامنت من توضیحاتی دادند تشکر میکنم اما اجازه بدید برای اینکه منظورمو بهتر بتونم بیان کنم اول یک عکس بذارم.

http://uupload.ir/files/cl15_photo_2016-06-16_00-31-17.jpg
مسیر صورتی رنگ مسیری هست که تیان گریجوی پس از جدا شدن از سانسا خودش رو به چزایر آهن میرسونه
مسیر آبی در خصوص مسیر حرکت لیتل فینگر از ایری به سمت دیوار هست
مسیر قرمز مسیر حرکت ناوگان آهن که پس از کینگزموت از جزایر آهن فرار کرد و خودشو به ولانتیس رسوند

خب همون طور که میبینید ما الان در مورد دو نقطه در دو قسمت مختلف یک شهر صحبت نمیکنیم بلکه صحبت از چندین هزار کیلومتره و با اینکه خیلی بدیهیه که هیچ سریالی براساس منطق زمانی واقعی پیش نمیره (میشه گفت به جز سریال 24) اما هر سریالی بر اساس یک نسبت روند اتفاقات داستان رو روایت میکنه و به نظر من برای اینکه ما این نسبت رو توی این سریال تشخیص بدیم باید ببینیم شخصیت های دیگه داستان در شرایطی مشابه توی فصل های قبل همچین مسیری رو در چه مدت طی کردند مثلا تریون در قسمت آخر فصل 4 از کینگز لندینگ به سمت میرین فرار میکنه و بعد یک نیم فصل و کلی ماجرا میتونه در قسمت 6 فصل 5 به میرین برسه پس به من حق بدید که برای توضیح رسیدن تئون و یارا در طی یک اپیزود از جزایر آهن به ولانتیس که حدود دو برابر مسیر از کینگز لندینگ تا میرین محسوب میشه عبارتی بهتر از طی العرض پیدا نکنم! یا الان با منطق شما به طور مثال اگه قسمت بعد ما اریا رو در شمال هم ببینیم نباید زیاد تعجب کنیم!

البته نکته ی دیگه ای که باعت میشه من این قضیه رو یه جور باگ ببینم اینه که هر سه موردی که مثال زدم و اون دو سه موردی هم که بهش اشاره نکردم مربوط به خط های داستانی میشه که نسبت به کتاب تغییر کرده و شاید اگه D&D کمی کمتر داستان سریال رو نسبت به کتاب تغییر میدادند این قضیه اینقدر به چشم نمیومد. هر چند من هم قبول دارم که با توجه به محدودیت های سریال سازی این قضیه نمیتونه ایراد بزرگی باشه اما برای سریالی در این سطح یک ایراد محسوب میشه!

[T-REX]

دیالوگ ملیساندر به آریا (قسمت ششم از فصل سوم)، زمانی که بانوی سرخ در جست و جوی گندری حرام زاده رابرت بود:


"من در تو تاریکی می بینم. توی اون تاریکی سه چشم به من خیره شدند٬ چشم هایی سبز، آبی وقهوه ای.
چشمهایی که تو برای همیشه می بندیشون. ما باز هم همدیگر را خواهیم دید."

“I see darkness in you. In that darkness, eyes staring back at me. Brown eyes, blue eyes, green eyes.
".Eyes you’ll shut forever. We will meet again

ممکنه؟

http://uupload.ir/files/dqty_ser_meryn.png

[Winter]

جالب بود...
والدر فری چشاش چه رنگیه؟:d
سرسی تو کتاب سبزه ولی تو سریال آبی..:-?

[No1]

بنظر من توی قسمت هشتم باید روی سه تا موضوع دقت بیشتری کنیم :

1- توی بخش آریا اگه دقت کرده باشید جدال نهایی آریا و وایف نشان داده نشد ، چرا ؟ در قسمتی که لیدی کرین کشته شد بازهم صحنه کشته شدن اون را ندیدیم و آریا هم ظاهرا خواب بود و بعد از صحنه سر رسید ،چرا ؟ زمانی که آریا اومد توی معبد و جگن هاگر را دید ، جگن دیگه این بار بهش گفت یک دختر بالاخره هیچکس شد ، باز هم چرا حالا ؟
به اعتقاد من تءوری یکی بودن آریا و وایف کماکان پابرجاست و حتی به واقعیت نزدیک است. اگر دقت کرده باشید در صحنه ای که وایف آریا را تعقیب می کرد ، مردمی که توی کوچه وبازار بودن انگار که اصلا وایف را نمی دیدن ، هیچ حالت تعجب یا کنجکاوی از اینکه یک دختر می خواد دختر دیگری را بکشد در مردم دیده نمی شود انگار که اصلا وایف وجود ندارد و مردم فقط دختری را می دیدن که دیوانه وار در حال دویدن بود. دوباره این سکانس را ببینید تا متوجه منظور من بشوید.
سکانس کشته شدن وایف بدست آریا هم دیده نشد چون اصولا قتل وایف تنها در ذهن آریا رخ داده بود.
بنظر می رسد که آریا از زمان حضور در معبد خدای بدون چهره دارای دوشخصیت بود که حالا سرانجام یکی از شخصیتها بر دیگری غلبه کرد.
اگر بازهم به یکی بودن آریا و وایف شک دارید ،شما را به همین قسمت ارجاع می دهم. آریا در سکانس گفتگو با لیدی کرین اشاره می کند که قصد دارد با سرزمین آنسوی وستروس برود ولی در پایان و زمانی که به نزد جگن هگر بر می گردد می گوید که قصد رفتن به خانه یعنی وینترفل را دارد. چطور یک شخصیت می تواند در زمان کوتاهی مقصد خود را عوض کند آن هم زمانی که حالا به قول استادش سرانجام تبدیل به هیچکس شده است. پاسخ اینجاست که آریا دارای دو شخصیت بود که اکنون یکی از آنها از بین رفته است.
شاید بپرسید پس آن صورت خون آلودی که آریا آورده متعلق به کیست ؟ بدون شک صورت لیدی کرین است که چشمانش خون آلود است و قابل تشخیص از وایف نخواهد بود. این تشابه فقط برای به اشتباه انداختن تماشاگر ایجاد شده و دلیل آن هم این است که هنوز زمانش نرسیده تا ما و البته آریا درک کنیم که آریا و وایف دو شخصیت در یک بدن بوده اند.
یقینا رفتن آریا به وینترفل هم به خواست جاگن است .لبخند پایانی ا و این را نشان می دهد.
البته نشانه های دیگری هم از یکی بودن آریا و وایف در قسمتهای قبلی وجود دارد که بدلیل طولانی شدن مبحث از آنها چشم پوشی می کنم.

2- موضوع دوم این قسمت به آنچه که بین جیمی و لرد ادمیور گذشت بر می گردد .شاید تعجب کرده باشید که چرا ادمیور به این راحتی قلعه را تسلین جیمی کرد. به اعتقاد من ، موضوع فقط بخاطر حفظ جان ادمور و خانواده اش نبود بلکه جیمی قولی به ادمیور داد که این قول بعدا آشکار می گردد . شاید قول حکومت دوباره در ریورران و یا هرچیز دیگری که مهمتر از حفظ جان بچه اش خواهد بود.

3- سرسی درخصوص صحت یک شایعه از مشاورش می پرسد و او می گوید که این چیزی بیشتر از این حرفهاست. موضوع به یقین مربوط است به وجود انبار پر از وایلدفایر در زیر معبد مقدس. بایستی منتظر انفجار بزرگ معبد باشیم .

دوست عزیز این تئوری شما که میگه وایف کلا تو ذهن آریا بوده به راحتی توسط یه نکته نقض میشه ! اگه وایف تو ذهن آریا بوده چیجوری ازش چاقو میخوره؟اگه باز اینم فرض کنیم ک زاده ذهنش بوده چیجوری اون بازیگره ک یه آدم سالمه میاد و زخماشو درمان میکنه؟؟پس یعنی این زخم و جراحت واقعی بوده و توسط یه شخص واقعی روی بدنش ایجاد شده نه یک توهم و خیال !!!

[mkarimifard77]

رمزی اسنو اگه دوباره یه کلکی سوار نکنه فکر نکنم بتونه با ارتشش از پس غول جان اسنو بر بیاد. من که بشدت استرس و هیجان دارم برای قسمت بعدی .
یعنی چه بلایی سر جان اسنو و سانسا و سرداووس و ملیساندرا و لیدی مورمونت و غول عزیزم و وحشی ها میاد. من که اصلا دوست ندارم حتی یکیشون کشته بشه. امیدوارم رمزی بترکه تو این قسمت.:Smiley39:

[m3hrdad]

دوست عزیز این تئوری شما که میگه وایف کلا تو ذهن آریا بوده به راحتی توسط یه نکته نقض میشه ! اگه وایف تو ذهن آریا بوده چیجوری ازش چاقو میخوره؟اگه باز اینم فرض کنیم ک زاده ذهنش بوده چیجوری اون بازیگره ک یه آدم سالمه میاد و زخماشو درمان میکنه؟؟پس یعنی این زخم و جراحت واقعی بوده و توسط یه شخص واقعی روی بدنش ایجاد شده نه یک توهم و خیال !!!

شگفتااااا !!! به نظرم شما اول فیلم Fight Club رو ببینید تا بعد ببینیم چی میشه...

[yaldakh]

دوست عزیز این تئوری شما که میگه وایف کلا تو ذهن آریا بوده به راحتی توسط یه نکته نقض میشه ! اگه وایف تو ذهن آریا بوده چیجوری ازش چاقو میخوره؟اگه باز اینم فرض کنیم ک زاده ذهنش بوده چیجوری اون بازیگره ک یه آدم سالمه میاد و زخماشو درمان میکنه؟؟پس یعنی این زخم و جراحت واقعی بوده و توسط یه شخص واقعی روی بدنش ایجاد شده نه یک توهم و خیال !!!
یه پارت بود تو سریال مستر روبات که پدرش داشت الیوت رو خفه میکرد ولی مردم تو رستوران یا کافی شاپ دقیق یادم نیست میدیدند الیوت خودش داره خودشو خفه میکنه شایدم اینم وضعیتی مثل اونه

[Winter]

شگفتااااا !!! به نظرم شما اول فیلم Fight Club رو ببینید تا بعد ببینیم چی میشه...


یه پارت بود تو سریال مستر روبات که پدرش داشت الیوت رو خفه میکرد ولی مردم تو رستوران یا کافی شاپ دقیق یادم نیست میدیدند الیوت خودش داره خودشو خفه میکنه شایدم اینم وضعیتی مثل اونه

GOT با فایت کلاب و مستر روبات متفاوته.
تو این دو تا سریال راوی اول شخص داریم.
طرف برای ما بیننده ها حرف می زنه و ما از طریق ذهن داغون اون ماجرارو ببینیم.

تو این سریال راوی دانای کله...
تا جاییکه یادمه نمیریم تو ذهن کاراکترها و ماجرا رو از بیرون تماشا می کنیم.
توهیم اگه باشه تو اینجور سبک ها اینطوریه که مثلا طرف خوابی میبینه یا به خاطر مستی چند لحظه توهم میزنه.
فقط این موقع هاست که خیلی کوتاه میریم تو ذهن کاراکتر.

فکر نمیکنم بیان دو تا سیزنو کلا به درگیری آریا با یه خود دیگش اختصاص بدن... چرا باید اینکارو بکنن؟
از اونجاییکه مواد نمیزنه و مستم نیست تنها دلیل دیگش اینه که مبتلا به اسکیزوفرنیه!!:d

بعید میدونم GOT بخواد رو این مسائل روانشناسانه مانور بده... به سبکش نمیخوره.
البته این هم نظر منه...به هر حال تئوری زیاده و نظرها متفاوت.

[New_Sense]

کاربری بنام truede حدود یه ماه پیش اینجا کل فصل 6 رو اسپویل کرد و تا اینجا هم هر چی پیش بینی [یا بهتره بگیم اسپویل] کرده بود درست از آب درومده! اسپویلهاش از اپیزود 9 و برندۀ نبرد ح/ر/ام زاده ها :


یعنی شعور هم خوب چیزیه ؛ فرهنگ هم خوب چیزیه که متاسفانه شما هنوز هیچکدومش بهتون نرسیده . اینجا تایپیک اسپویل و پرومو نیست که گذاشتید اینو ؛ اینجا تایپیک بحث اپیزودها هست .

مدیرای محترم هم فقط نظاره گر باشید ؛ کار نکنیدااا .

[yaser63]

یعنی شعور هم خوب چیزیه ؛ فرهنگ هم خوب چیزیه که متاسفانه شما هنوز هیچکدومش بهتون نرسیده . اینجا تایپیک اسپویل و پرومو نیست که گذاشتید اینو ؛ اینجا تایپیک بحث اپیزودها هست .

مدیرای محترم هم فقط نظاره گر باشید ؛ کار نکنیدااا .
سلام و صبحتون بخیر.
منظورم بخش انتقاد به مدیریت نیست در هر حال هیچکس عاری از خطا نیست:Smiley17:. ولی اون بخش اول پستتون لحنتون یه مقدار تند نیست؟
والاماهم این موقع روز سرکاریم و گرفتاری زندگی.با این حال اگه ساعت پست خودتون رو نگاه کنید و باساعت پیاما پروفایلم مقایسه کنید می بینید قبل پیام شما داشتیم با یه نفر از دوستان درباره اینکه پست رو چیکار کنیم و کجا بفرستیم صحبت می کردیم.درهرحال پست با دوتگ اسپویلر و هشدار رفت به تاپیک مربوطش.اونجا دیگه لطفا اگه تمایل ندارید بازش نکنید.

[New_Sense]

سلام و صبحتون بخیر.
منظورم بخش انتقاد به مدیریت نیست در هر حال هیچکس عاری از خطا نیست. ولی اون بخش اول پستتون لحنتون یه مقدار تند نیست؟
والاماهم این موقع روز سرکاریم و گرفتاری زندگی.با این حال اگه ساعت پست خودتون رو نگاه کنید و باساعت پیاما پروفایلم مقایسه کنید می بینید قبل پیام شما داشتیم با یه نفر از دوستان درباره اینکه پست رو چیکار کنیم و کجا بفرستیم صحبت می کردیم.درهرحال پست با دوتگ اسپویلر و هشدار رفت به تاپیک مربوطش.اونجا دیگه لطفا اگه تمایل ندارید بازش نکنید.


من جسارت نمیکنم خدمت شما یاسر عزیز ؛ اره لحنم تند هست امیدوارم کاربر محترم ناراحت نشه از لحن من : عذرخواهی میکنم از ایشون ؛ ولی در عین حال یه صحبت به همین کاربر محترم و عزیز و دوست داشتنی و همیشه فعال و گل و هرچی شما بگید دارم ؛ تایپیک این سریال مخصوصا توی زمان پخش هر فصل به شدت همه گیر هست و دقت کرده باشید ؛ اینقدر تایپیک مختلف واسه بحث و گفتگو در مورد گات گذاشته میشه و این رونق این انجمن واقعا محسوب میشه ؛ نه اینکه بگم بقیه سریال ها اینطور نیست ولی گات از بیشتر تایپیک ها دقت کرده باشید بحث میشه و ما نظرات رو میخونیم .

نکته اول : توی وضعیت فصل قبل که 4 قسمت زودی اومده بود و واقعا نمیشد بیایم انجمن از بس همه اسپویل میکردن و این واقعا بده که بهم احترام نمیزاریم .

نکته دوم : این فصل یک شخصیت کاربر و یا هرچیزی برمبنا هر اساس درست و یا غلطی اومده پیشبینی کرده و جالب همشم درست در اومده ؛ ماها به جای اینکه بیام جلوگیری کنیم از این اسپویل بزرگ و احترام بزاریم به هم دیگه میام دامن میزنیم به این مساله و اسپویل از عمد میایم میزاریم توی تایپیک ها ؛ خب خود به خود همه کنجکاو میشن و نیگاه میکنن و از لذت سریال کاسته میشه و همه ناراحت میشن و در ضمن اون کسی که میاد و میبینه چون فهمیده اون هم دوباره میاد اسپویل میکنه جاهای دیگه و این همه گیر میشه ؛ ببخشید ببخشید ولی خواهشا مرض و بیماری اسپویل کردن توی دنیای قصه و نمایش و سینما و سریال از خودتون دور کنید ؛ من درک نمیکنم واقعا چرا باید اینطور باشیم ؟ یه مثال واستون میزنم : امیدوارم با گفتن این مثال کسی ترغیب نشه ولی مجبورم شدم .



همین امروز که فیلم کوچه بی نام روی پرده سینماها هست ؛ متاسفانه نسخه با کیفیت خوبش هم توی بازار اومده و خب اینو حساب کنید اگر همین موضوع هرکسی بره به دوستش بگه و دامن بزنه به این مساله چی اتفاقی میوفته ؟ و اون کارگردان چه ضرری میکنه .

واسه گات و امثالش هم همین هست احترام متقابل به شعور مخاطب و نگاه تماشاچی .

نکته سوم : دوست عزیز که اومدی تایپیک رو گذاشتی اول که به نظر من نباید دامن میزدی ؛ حالا که دامن زدی چرا توی تایپیک خودش نزاشتی آخه ؟ حالا این دیگه خودتون قضاوت کنید شعور و فرهنگ و عقل در کجا قرار میگیره


و اما در مورد یاسر عزیز مدیر محترم انجمن ؛ اول اینکه من اینو گفتم زودتر تایپیک انتقال داده بشه که بقیه نیان بخونن و دوم اینکه نه اینکه بنده هم بیکار باشم و گرفتاری نداشته باشم ؛ مثلما همه گرفتاریم ولی مهم مدیریت و زمانبندی واسه کارامون و لذتامون و سریال و فیلم دیدنامون هست .

[Sir Nikk]

اپیزود هشتم این فصل «بازی تاج و تخت» اگرچه برخلاف انتظاری که از سه قسمت پایانی فصل‌های این سریال داریم، آتشین و بزرگ نبود، اما پایان‌بندی داستان آریا استارک، صحبت‌های مخفیانه سرسی و کایبرن و حمله‌ی برده‌داران به میرین باعث شد با اپیزود بحث‌برانگیزی طرف باشیم که به بحث و جدل‌های بسیاری بین موافقان و مخالفان منجر شد. بعد از نقد و بررسی این اپیزود، در این مطلب برخی از مهم‌ترین سوالات این روزهای سریال را فهرست کرده و جواب می‌‌دهیم:



آیا فلش‌بک «برج لذت» را فراموش کردیم؟

از شما می‌پرسم: آیا فراموش کرده‌اید؟ یا حداقل هیجان‌تان برای دیدن ادامه‌ی آن فروکش کرده؟ راستش را بخواهید باید سازندگان را در این زمینه تحسین کنم که کاری کردند ما به جای گیر دادن به این فلش‌بک، سرمان گرم حرف زدن درباره‌ی اتفاقات دیگری باشد. اما نه، هیچکس برج لذت را فراموش نکرده است، اما فکر می‌کنم از آنجایی که اپیزود بعد کاملا به نبرد جان اسنو و رمزی بولتون اختصاص دارد، باید در اپیزود آخر انتظار دیدن آن را بکشیم. نکته‌ی دوم این است که اگر یادتان باشد در نقد اپیزودی که حاوی سکانس برج لذت بود، از تصمیم سازندگان برای نیمه‌کاره گذاشتن آن صحنه استقبال کردم. چون شاید کتاب‌خوان‌ها و خوره‌های سریال از اهمیت اتفاقی که در بالای برج می‌افتد اطلاع داشته باشند، اما برای خیلی‌ها این صحنه گیج‌کننده خواهد بود. بنابراین سازندگان قبل از هرچیز باید در چارچوب سریال این موضوع را توضیح دهند که مثلا چرا تارگرین‌بودن جان اسنو می‌تواند اتفاق بزرگی باشد. فکرش را کنید: بعد از اینکه جان اسنو وینترفل را پس می‌گیرد و آماده می‌شود تا بعد از مدت‌ها در جای گرم و نرمی یک چُرت جانانه بزند، خبر می‌رسد که شما آدم خیلی خیلی مهمی در تعیین سرنوشت بشریت هستید. باید ما را علیه وایت‌واکرها هدایت کنید! (بخشکه این شانس!)

کایبرن چه شایعه‌هایی را تایید کرد؟

اگرچه اپیزود هشتم تئوری‌هایی مثل بازگشت بانو استون‌هارت و نبرد برادران کلیگین را نابود کرد، اما در عوض ما را یک قدم به محقق شدن یکی از خفن‌ترین تئوری‌های طرفداران نزدیک‌تر کرد. منظورم تئوری «ملکه دیوانه» است که قبلا به‌طور مفصل درباره‌اش حرف زدیم. اگر این تئوری را مطالعه کرده باشید، می‌دانید که اریس تارگرین شیشه‌های وایلدفایر زیادی را در سرتاسر قدمگاه پادشاه مخفی کرده است که بعد از سال‌ها هنوز کسی از جای آن خبر ندارد. اما به نظر می‌رسد پرنده‌های کوچولوی کایبرن موفق شده‌اند مقداری از آنها را پیدا کنند. سرسی رسما در موقعیتی قرار گرفته که فقط با سوزاندن دسته‌جمعی دشمنانش می‌تواند قسر در برود. بنابراین شاید برخلاف چیزی که تئوری «ملکه دیوانه» می‌گوید، کل قدمگاه پادشاه به هوا فرستاده نشود، اما فکر می‌کنم سپت جامع بیلور (محل برقراری محاکمه) همراه با گنجشک اعظم و متعلقاتش در آتش سبز خواهند سوخت و این وسط تامن و بسیاری از مردم عادی هم از خسارات جانبی این رویداد خواهند بود.

اینجا به بخش دوم این تئوری می‌رسیم: اینکه سرسی بعد از آتش زدن قدمگاه پادشاه و کشته شدن تامن در این میان، به‌دست جیمی کشته می‌شود. اگرچه این بخش از این نظریه، حداقل قبل از اپیزود هشتم دور از ذهن به نظر می‌رسید؛ چون عده‌ای فکر می‌کردند فعلا که آنها از هم دور هستند، اما بعد از ابزار عشق سفت و سخت جیمی در اپیزود هشتم به سرسی و تمام شدن کار تصاحبِ قلعه‌ی ریورران، به نظر می‌رسد او سر موقع به قدمگاه پادشاه برگردد. سر موقع یعنی لحظه‌ای که سرسی از روی جنازه‌های سوخته قدم برمی‌دارد و با جیمی روبه‌رو می‌شود. (اوووف!) یکی از تم‌های این فصل شکسته شدن باورها و اعتقادات کاراکترهاست. مثلا ببینید برن چگونه در فلش‌بک برج لذت متوجه می‌شود تمام حرف‌هایی که درباره‌ی شکست آرتور دِین به دست پدرش دهان به دهان می‌شده، دروغ بوده. در چند اپیزود اخیر هم جیمی در اعتقادش به سرسی خیلی مصمم به نظر می‌رسید. پس می‌توان انتظار داشت او هم با چنین ضدحالی روبه‌رو شود.




منظور آریا از رفتن به غرب وستروس چیست؟

خب، اول اینکه جهان مارتین خیلی بزرگتر و وسیع‌تر از چیزی است که در نقشه‌ها می‌بینیم. چیزی که در نقشه می‌بینیم «دنیای شناخته‌شده» است، اما سرزمین‌های متعددی هم هستند که بیرون از مرز نقشه‌ها قرار دارند و ما چیزی درباره‌شان نمی‌دانیم. شاید منظور آریا از رفتن به غرب وستروس، سفر کردن به این سرزمین‌های مرموز و ناشناخته است. اما آیا غرب وستروس جای ناشناخته‌ای است؟ خودِ مارتین گفته است که کسی تاکنون از «دریای غروب» عبور نکرده تا از چیزی در آنسو قرار دارد اطلاع پیدا کند. در غربی‌ترین نقطه‌ی دنیای شناخته‌شده مجموعه‌ای از ۱۳ جزیره قرار دارد که ما آنها را به عنوان جزایر آهن می‌شناسیم. غربی‌ترین خشکی، جزیره‌‌ی کوچکی به اسم «نور تنها» است. تنها کسی که تاکنون تلاش کرده از دریای غروب عبور کند، برندون کشتی‌ساز است که البته هرگز از او خبری نشد. از آنجایی که دنیای مارتین گرد است، عده‌ای فکر می‌کنند اگر به اندازه‌ی کافی در دریای غروب دریانوردی کنیم بالاخره به شرقی‌ترین نقاط اِسوس که شامل سرزمین‌‌های سایه و آشای می‌شود می‌رسیم که خب، بر حسب اتفاق به عنوان مرموزترین نقاط دنیای مارتین شناخته می‌شوند. پس آریا جای مناسبی را برای کشف کردن انتخاب کرده است. حالا تنها سوالی که باقی می‌ماند، این است که آیا آریا فرصت پیدا می‌کند تا قبل از پایان سریال دریای غروب را پشت سر بگذارد، یا این جزو برنامه‌های توریستی‌اش برای بعد از اتمام سریال است؟


آیا آریا بالاخره به «هیچکس» تبدیل شد یا نه؟

هدف سازندگان از پایا‌ن‌بندی داستان آریا در اپیزود هشتم فقط و فقط ایجاد بحث و جدل‌های هیجان‌انگیز بین طرفداران بود و اتفاقا در این کار موفق هم شدند. بعد از این اپیزود داد و فریاد بسیاری بلند شد که بعد از دو سال تماشای تلاش‌های آریا چرا او بی‌خیال «هیچکس» شدن شد؟ و عده‌ای دیگر (که من هم جزوشان بودم) جواب دادیم که اتفاقا بازگشت آریا به هویت‌ قبلی‌اش انتخاب درستی بود. اما هیچکدام از اینها باعث نشد تا جواب مطلقی برای سوال بالا پیدا کنیم؛ تمام اینها هم زیر سر لبخند آخر جگن هگار است. چرا وقتی آریا هیچکس‌شدن را رد کرد، جگن به جای ضدحال خوردن، لبخند زد؟ جواب خیلی‌ها را خوشحال می‌کند: آریا هیچکس است و خودش خبر ندارد!

بله، در ظاهرا این‌طور به نظر می‌رسد که آریا پس از کشتنِ ویف هویت استارکی‌اش را پس می‌گیرد، اما حقیقت همان چیزی است که جگن به او می‌گوید. قضیه از این قرار است که کسانی که به مرحله‌ی هیچکس‌شدن می‌رسند، می‌توانند هویت هرکسی را انتخاب کنند و آریا هم هویت آریا استارک از وینترفل را انتخاب می‌کند. او نه تنها هیچکس است، بلکه یکی از بهترین افراد خدای چندچهره هم محسوب می‌شود. چگونه به این نتیجه رسیدی؟ خب، ما در طول دو فصل گذشته از طریق ویف با ظاهر اشتباهی از مردان بی‌چهره آشنا شدیم. یعنی ما با دیدن ویف، این تصور به‌مان دست داد که مردان بی‌چهره همه یک مشت قاتلِ انتقام‌جوی روانی هستند و آریا هم در پایان باید تبدیل به کسی مثل او شود. به خاطر همین بود که در پایان اپیزود هشتم، از بازگشت آریا استارک دل‌رحم خوشحال شدیم.

اما حقیقت این است که ویف مثال افتضاحی از یک مرد بی‌چهره بود. او از کشتن و تعقیب‌و‌گریز و ترساندن لذت می‌برد و حتی با اینکه به ما گفته شده مردان بی‌چهره نباید هیچ احساسی داشته باشند، اما او کسی بود که نسبت به آریا حسودی می‌کرد. مردان بی‌چهره خدمتکاران مرگ هستند. کسانی که از کشتن هدفشان لذت نمی‌برند و فقط به آن به عنوان کاری که باید انجام شود نگاه می‌کنند. اما ویف کسی بود که به‌طور مداوم می‌خواست اجازه‌ی کشتن آریا را از جگن بگیرد. بنابراین ما نباید به ویف به عنوان نماینده‌ی مردان بی‌چهره نگاه کنیم. او در واقع مایه‌ی ننگ آنهاست. به قول مردان بی‌چهره: «بهای زندگی، مرگ است». مرگ ویف به تولد دوباره‌ی آریا منجر شد. برخلاف ویف، آریا پس از زجر کشیدن در طی آموزش‌هایش، حالا زجر قربانیانش را بهتر متوجه می‌شود. او حالا معنای بخشش و ارزش زندگی را فهمیده است. بنابراین وقتی جگن می‌‌گوید: «بالاخره آن دختر هیچکس است»، او به این نکته اشاره می‌کند که حالا آن دختر می‌تواند هویت هرکسی را که می‌خواهد انتخاب کند و آن دختر آریا استارک وینترفلی را انتخاب می‌کند. پس، بله براساس این برداشت، آریا استارک، هیچکس است و هیچکس، آریا استارک. فقط یک نظریه دیگر: آیا امکان دارد آن دختر فقط چهره آریا استارک را به صورت زده باشد و در اپیزودهای پایانی سریال مشخص شود آن دختر چهره‌ی متفاوت دیگری دارد؟!



جان اسنو چگونه می‌خواهد رمزی را شکست دهد؟

این سوالی است که جان اسنو هم برای جواب دادن به آن مثل دایروولف (بخوانید خر) در گل گیر کرده، چه برسد به ما! با توجه به چیزهایی که در تریلرها دیده و از زبان کاراکترها شنیده‌ایم، ما می‌دانیم که ارتش بولتون‌ها چه از لحاظ تعداد نیرو بیشتر هستند و چه از لحاظ تجهیزات مجهزتر. بنابراین با اینکه خیلی از شما از حضور لیتل‌فینگر در این جنگ مخالف هستید، به نظر می‌رسد جان اسنو برای پیروزی به شوالیه‌های ویل نیاز دارد. این در حالی است که ما می‌دانیم که رمزی با پوست کندن و سوزاندن عده‌ای در میدان نبرد، از لحاظ روانی هم افراد جان اسنو را تحت فشار قرار می‌دهد. این درحالی است که هیچ‌رقمه انتظار نداشته باشید رمزی باشرافت و براساس قوانین بجنگد. اولین چیزی که جان اسنو باید برای پیروزی در نظر داشته باشد، این است که انتظار غیرمنتظره‌ها را بکشد. او شاید با ارتش وایت‌واکرها جنگیده باشد، اما مسئله این است که وایت‌واکرها از سیستم نظامی و تهاجمی خیلی ساده و شرافتمندانه‌ای (!) استفاده می‌کنند و رمزی اصلا با آنها قابل‌مقایسه نیست. اینجا سانسا به عنوان کسی که رمزی را بهتر می‌شناسد و باید چنین چیزی را به جان اسنو بفهماند اهمیت پیدا می‌کند. او بهتر از هر کسی می‌داند که رمزی قادر به انجام چه اعمال شنیعی است.

در پیش‌نمایش اپیزود بعد چیزی شبیه به این را از زبان جان اسنو می‌شنویم که می‌گوید: «بهتره به جای به جان هم انداختن هزاران نفر، سرنوشت جنگ با نبرد ما دوتا مشخص بشه». این دیالوگ این سوال را مطرح می‌کند که آیا باید انتظار یک دوئل را بین جان و رمزی بکشیم؟ یک نبرد تن به تن بین جان و رمزی که اوج هیجان و تنش خواهد بود، اما این احتمال هم وجود دارد که به محض جدا شدن جان از بقیه، رمزی دستور تیراندازی به او را بدهد! این در حالی است که رمزی نیروهای به مراتب بزرگ‌تری نسبت به دشمن دارد، پس چرا او باید جان خودش را در نبرد تن به تن به خطر بیاندازد. به نظرم اگر هم خبری از نبرد تن‌به‌تن باشد، به احتمال زیاد بعد از شکست بولتون‌ها و زمانی که کسی به جز رمزی باقی نمانده، خواهد بود.

حالا چرا کسی از زنده شدن جان اسنو شوکه نمی‌شود؟

یکی از چیزهایی که در سطح اینترنت طرفداران را متعجب کرده، این است که چرا بعد از اینکه جان اسنو زنده شد، کسی به این اتفاق باورنکردنی واکنش نشان نمی‌دهد و همه خیلی راحت از روی بحث «زنده شدن فرمانده‌ی کل نگهبانان شب» عبور می‌کنند. از آنجایی که سریال به صورت دقیق به این موضوع اشاره نمی‌کند، طرفداران طبق معمول راه افتاده‌اند تا دلیل منطقی آن را پیدا کنند و چه جایی بهتر از کتاب به عنوان منبع پاسخگوی سوالات‌مان. در یکی از فصل‌های آریا در «یورش شمشیرها» بعد از اینکه بریک دانداریون پس از کشته شدن توسط تازی زنده می‌شود، از آریا می‌پرسد که: «آیا من می‌ترسونمت، بچه؟» آریا جواب می‌دهد: «نه، فقط خب، فکر کردم تازی تو رو کشت، ولی…» لِم ردا لیمویی می‌گوید: «یه زخم. یه زخم شدید، ولی توروس درمانش کرد. تا حالا درمانگری بهتر از اون وجود نداشته». بریک ادامه می‌دهد: «حتی مردان شجاع هم بعضی‌وقت‌‌‌ها وقتی از دیدن وحشت دارن، چشماشونو می‌بندن». در این صحنه متوجه می‌شویم که حتی لم که ۶ بار از نزدیک شاهد زنده شدن بریک بوده نیز نمی‌‌تواند آن را باور کند و آنها را فقط حاصل توانایی درمانگری توروس در درمان زخم‌های شدید بریک می‌داند. بنابراین حالا خیلی بهتر می‌توان درک کرد که چرا مردم عادی دنیا فکر نمی‌کنند جان اسنو از مرگ برگشته است. اصلا فکر کنید در همین دنیای خودمان به شما خبر بدهند که همسایه‌تان از مرگ بازگشته. به احتمال زیاد یا شما آن را با قدرت رد می‌کنید، یا بهش فکر نمی‌کنید و دلیل می‌آورید که حتما به جز زنده شدن مرده، توضیح دیگری وجود دارد.



آیا دست وریس با اربابان در یک کاسه است؟

به محض اینکه وریس با تیریون خداحافظی می‌‌کند، سروکله‌ی کشتی‌های اربابان برده‌دار هم پیدا می‌شود. این موضوع طرفداران را به شک انداخته که نکند دست وریس با اربابان در یک کاسه باشد و او همان کسی باشد که به دنی نارو می‌زند. اگرچه وریس پتانسیل چنین حرکتی را دارد، اما در این زمینه‌ی خاص به نظر نمی‌رسد او پشت حمله‌ی اربابان باشد. بلکه ظاهرا او واقعا دارد به وستروس سفر می‌کند تا خبر حمله‌ی دنی را به خاندان‌های مختلف بدهد و از آنها بخواهد که سر موقع به حمایت از تارگرین‌ها بلند شوند. کسانی که کتاب‌ها را خوانده‌اند می‌دانند که وریس در پایان یکی از کتاب‌ها صحنه‌ی ویژه‌ای دارد. اما با توجه به اینکه وریس فراری است، به نظر نمی‌رسد این صحنه در سریال وارد شود یا حداقل توسط فرد دیگری اجرا می‌شود. بنابراین فکر می‌کنم نه تنها وریس کاری برای ضربه زدن به دنی نمی‌کند، بلکه او فکر می‌کند در هرج‌و‌مرج وستروس تنها کسی است که می‌تواند به سرزمین کمک کند، دنی است.

آیا تیریون سوتی داد؟

اگرچه این روزها همه‌چیز به بحث درباره‌ی آریا ختم می‌شود، اما راستش یکی از جذاب‌ترین بحث و گفتگوهای طرفداران به این سوال برمی‌گردد که آیا حمله‌ی اربابان به میرین تقصیر تیریون است یا اربابان دیر یا زود حمله می‌کردند و هیچ کدام از اینها ربطی به تیریون ندارد. گروه اول باور دارند که تیریون قوانین و اصول شهرهای برده‌دار را درک نمی‌کرده و سر صلح کردن با اربابان سوتی داده و گروه دوم فکر می‌کنند اصلا مگر تیریون، این کوتوله‌ی دانا سوتی هم می‌دهد؟ تازه او با این کارش جلوی یک جنگ داخلی را در میرین گرفت. طرفداران تیریون فکر می‌کنند اگرچه حمله‌ی اربابان اجتناب‌ناپذیر بود، اما تیریون با مذاکراتش با آنها باعث شد تا عملیات‌های تروریستی پسران هارپی در داخل میرین برای مدتی متوقف شود و این‌طوری او تا بازگشت دنی، جلوی یک جنگ داخلی را گرفت. در واقع این حمله تقصیر دنی است که سوار بر دروگون بی‌خیال مردمش شد و سر به بیابان گذاشت. تیریون فقط موفق شد با هزار دنگ و فنگ بهترین نتیجه‌ی ممکن را از بدترین شرایط بگیرد.

اما مخالفان فکر می‌کنند که تیریون پس از جلسه‌ای که با اربابان داشت، وضعیت را خراب‌تر کرد. پیشنهاد تیریون این بود که برده‌داری برای هفت سال به روال عادی‌اش برمی‌گردد. در این زمان بود که اربابان متوجه شدند بعد از ناپدید شدن قوی‌ترین عنصر میرین (دنی)، شهر دست یک کوتولو و دوتا برده افتاده است و وضعیت آنها آن‌قدر خراب است که مجبور به مذاکره شده‌اند. آن هم چه مذاکره‌ای! مذاکره‌ای که در آن یک کوتولو برای ما تعیین و تکلیف می‌کند که هفت سال بیشتر نمی‌توانیم برده‌داری کنیم. می‌توان تصور کرد که بعد از این جلسه، اربابان با خودشان فکر می‌کنند بهتر است قبل از اینکه سروکله‌ی مادر اژدهایان پیدا شوند حمله کنیم. اربابان با قطع کردن فعالیت‌های تروریستی پسران هارپی، میرین را برای مدتی وارد حالت امنیت دروغین کرده و سپس وارد عمل می‌شوند. شما در کدام جبهه قرار می‌گیرد: تیریون با مذاکراتش برای میرین زمان خرید یا ضعفشان را برای اربابان نمایان کرد؟


گنجشک اعظم عجب حقه‌ای زد!

گنجشک اعظم شاید در اپیزود هشتم غایب بود، اما حضور ترفندهایش برای شلیک گلوله‌ی آخر به سرسی در همه‌جا احساس می‌شد. وقتی لنس و دار و دسته‌اش برای بردن سرسی به پیشگاه گنجشک اعظم جلوی او را گرفتند، سرسی به آنها گفت که او را تا روز محاکمه‌اش تنها بگذارند، اما لنس پافشاری می‌کند. تمام اینها به این دلیل است که گنجشک اعظم می‌داند سرسی در وضعیت بدی به سر می‌برد و مثل فلان حیوان (!) از او می‌ترسد و راضی به همراه شدن با آنها نمی‌شود. در واقع گنجشک اعظم حاضر بود چندتا از اعضای گروهش را فدا کند تا به همه و به‌خصوص تامن ثابت کند که زامبی مانتین قدرت ترسناکی دارد که حتی خدایان هم شانسی برای مقابله با او در محاکمه به وسیله‌ی مبارزه ندارند. این‌طوری گنجشک اعظم، سرسی را مجبور می‌کند تا زودتر از موعد از زامبی مانتین استفاده کند. وقتی خبر چگونگی مرگ آن سرباز مذهب به گنجشک اعظم و تامن می‌رسد، می‌توان تصور کرد که آنها بهانه‌ی خوبی برای برداشتن قانون محاکمه از طریق مبارزه دارند. به همین سادگی گنجشک اعظم کاری می‌کند تا سرسی زودتر از موعد و در جای غیرلازمی از قابلیت زامبی مانتین استفاده کند و آن را هدر بدهد. این‌طوری ما اگرچه او را در طول اپیزود نمی‌بینیم، اما قدرت سیاسی و بازی‌های ذهنی‌اش در همه‌جا قابل احساس است.

اما می‌دانید حرکت تحسین‌برانگیز نهایی گنجشک اعظم چیست؟ همه‌ی ما قبول داریم که سرسی بدون‌شک در محاکمه‌اش به خاطر هم‌بسترشدن با جیمی و قرار دادن حرامزاده‌هایش بر تخت آهنین محکوم می‌شود. بله، درست حدس زدید! وقتی این موضوع ثابت شود، تامن به عنوان یک حرامزاده دیگر نمی‌تواند پادشاه باشد. و بله، دوباره درست حدس زدید. هدف اصلی گنجشک اعظم از همان ابتدا حذف کردن پادشاه و نشاندن خودش به عنوان فرمانروای سرزمین بر تخت آهنین بوده است. شاید سرسی با انفجار سپت جامع بیلور با وایلدفایر جلوی رسیدن او به هدفش را بگیرد و شاید شما بدجوری از گنجشک اعظم متنفر باشید، اما انصافا نمی‌توان هوش فوق‌‌العاده‌ی او را ستایش نکرد.

تهیه شده در زومجی

[lady snow]

من حاضرم همه چیمو بدم تا تارگرین شدن جان اسنو رو پایان این فصل ببینم.:Smiley36:
به نظر من واریس به دورن رفته تا اونا رو با دنریس متحد کنه.

[modern_gesprach]

من حاضرم همه چیمو بدم تا تارگرین شدن جان اسنو رو پایان این فصل ببینم.:Smiley36:
به نظر من واریس به دورن رفته تا اونا رو با دنریس متحد کنه.

اگه تارگرين هم بشه باز هم يه اسنو باقي مي‌مونه كه فرقي به حالش نميكنه تارگرين‌ها كه توي خودشون ازدواج ميكردن
وضعيتشون بهتر از اينه كه اسنو باشن اين چرخ قراره شكسته بشه خود دنريس علاقه زيادي به خاندان بازي نداره

[Winter]

من حاضرم همه چیمو بدم تا تارگرین شدن جان اسنو رو پایان این فصل ببینم.:Smiley36:

تارگرین ها اژدهاهاشون باحالن ولی خودشون خیلی هم شاخ نیستنا!!:d

به خاطر وصلتهای خواهر برادریشون نصفشون دیوانه از آب در میومدن و کلا این جنون تو ژنشون هست.



اين چرخ قراره شكسته بشه خود دنريس علاقه زيادي به خاندان بازي نداره

این وعده ی شکستن چرخ جالبه ولی باید ببینیم در عمل چطور اجرا میشه.
چون حرف زدن و شعار دادن یه چیزه... عمل کردن یه چیزه دیگه.

مثلا راه حلش چیه؟
کل خاندان هارو از بین ببره و فقط خودش بمونه تو کینگزلندینگ به عنوان ملکه؟
اینجوری که شعار شکستن چرخ و این حرفا خود به خود نقض میشه... چون دنریس خودش هم از یکی از همین خاندان ها میاد.


اینجورکارها الکی نیست...
وقتی سیستم چندهزار ساله ی یه سرزمینو عوض میکنی باید براش یه جایگزین فکر شده و درست حسابی داشته باشی.
این سیستم ارباب رعیتی هر چقدر هم ایراد داشته باشه این همه سال مملکتو سر پا نگه داشته.
با کنار رفتن ناگهانی خاندان ها از سر قدرت اوضاع مملکت بهتر نمیشه که هیچ، آشوب و هرج و مرج کل وستروسو میگیره.

[P!NK]

خیلی قسمت قشنگ و پرباری بود... حرف برای گفتن زیاده، ولی ماشالا دوستان به همه چیز اشاره کردن...
تقابل "برین" و "جیمی" در آینده احتمالا خیلی جذاب خواهد بود...
تامن هم که ساده لوح ترین شخصیت سریاله... و الانم که مذهبی ها دورش رو گرفتن و هم خودشون کلی قدرت گرفتن هم هوای تامن رو دارن...

[raymond]

تامن هم که ساده لوح ترین شخصیت سریاله... و الانم که مذهبی ها دورش رو گرفتن و هم خودشون کلی قدرت گرفتن هم هوای تامن رو دارن...

به نظر من این یک اشتباه بزرگه که فکر کنید مذهبی ها هوای تامن رو خواهند داشت اونا فعلا برای گرقتن قدرت بیشتر و هم برای اینکه توسط بقیه خاندان ها با ارتش های بزرگشون تار و مار نشن نیاز به حمایت پادشاه دارن بهتون قول میدم وقتی به یک جایی برسن که کاملا رو مردم نفوذ داشته باشن و قدرت خودشون رو تثبیت کنن تامن رو هم کنار میزنن و خودشون امور رو به دست میگیرن . یا اینکه اینقدر قدرتمند میشن که تامن فقط به عنوان یک شاه تزئینی میشه و امور اصلی بدست های اسپارو و مردان مذهب میفته . با اینکه از تایوین لنیستر و جفری خیلی نفرت داشتم ولی دوست داشتم زنده بودن تا قشنگ با خاک یکسان کنند این مذهبی هارو.

[P!NK]

به نظر من این یک اشتباه بزرگه که فکر کنید مذهبی ها هوای تامن رو خواهند داشت اونا فعلا برای گرقتن قدرت بیشتر و هم برای اینکه توسط بقیه خاندان ها با ارتش های بزرگشون تار و مار نشن نیاز به حمایت پادشاه دارن بهتون قول میدم وقتی به یک جایی برسن که کاملا رو مردم نفوذ داشته باشن و قدرت خودشون رو تثبیت کنن تامن رو هم کنار میزنن و خودشون امور رو به دست میگیرن . یا اینکه اینقدر قدرتمند میشن که تامن فقط به عنوان یک شاه تزئینی میشه و امور اصلی بدست های اسپارو و مردان مذهب میفته . با اینکه از تایوین لنیستر و جفری خیلی نفرت داشتم ولی دوست داشتم زنده بودن تا قشنگ با خاک یکسان کنند این مذهبی هارو.

درسته، منظورم این بود که تا وقتی که منافعشون به تامن گره خورده باشه هواشو دارن... :Smiley69:
ولی من این وضعیت رو خیلی بیشتر دوست دارم تا اینکه سرسی بخواد قدرت داشته باشه و شاخ بازی دربیاره :Smiley36:
البته بعید میدونم این وضعیت زیاد پایدار بمونه و احتمالا توی همین فصل یه بلایی سرشون میاد

[lady snow]

به نظر من این یک اشتباه بزرگه که فکر کنید مذهبی ها هوای تامن رو خواهند داشت اونا فعلا برای گرقتن قدرت بیشتر و هم برای اینکه توسط بقیه خاندان ها با ارتش های بزرگشون تار و مار نشن نیاز به حمایت پادشاه دارن بهتون قول میدم وقتی به یک جایی برسن که کاملا رو مردم نفوذ داشته باشن و قدرت خودشون رو تثبیت کنن تامن رو هم کنار میزنن و خودشون امور رو به دست میگیرن . یا اینکه اینقدر قدرتمند میشن که تامن فقط به عنوان یک شاه تزئینی میشه و امور اصلی بدست های اسپارو و مردان مذهب میفته . با اینکه از تایوین لنیستر و جفری خیلی نفرت داشتم ولی دوست داشتم زنده بودن تا قشنگ با خاک یکسان کنند این مذهبی هارو.

منم موافقم. های اسپارو فقط صندلی رو میخواد. اگه سرسی رو محکوم کنه تامن هم خودبخود صلاحیت پادشاهی رو نخواهد داشت. اگه تامن پادشاه نباشه مارجری هم ملکه نیست. مردم هم که از خاندان ها بیزارن. پس فقط میمونه های اسپارو و صندلی و ملت احمق.

[lady snow]

اتفاقا اگه بفهمه که ریگار به چه دلیل لیانا رو دزدید و جنگ و کشته شدن خودش رو به جون خرید، خیلی هم افتخار میکنه.:Smiley35:
شما که فکر نمیکنید ریگار از سر هوا هوس یهویی تصمیم گرفت همچین کاری کنه و سر آرتور دین کبیر هم شرافتش رو زیر پا گذاشته و بهش کمک کرده. ؟؟!!

[Winter]

چه به خاطر هوس بود چه عشق چه پیشگویی باز هم راهی که انتخاب کرد اشتباه بود...
میتونست طور دیگه ای عمل کنه... جوری که جنگ راه نیفته و اینهمه آدم کشته نشن.
ریگار میدونست پدرش دیوانس ولی چند ماه با لیانا ناپدید شد و مملکتو ول کرد دست مدکینگ.
هدفش درست و متعالی هم اگه بود همونطور که گفتم راه اشتباهی رو انتخاب کرد.

شاید جان درکش کنه ولی افتخار؟
این جان اسنویی که ما میشناسیم زیادی شریفه... امکان اینکه شرمنده بشه و عذاب وجدان بگیره بیشتره!!:d
به هر حال باید منتظر موند و دید.


***

در ضمن یه تئوری هست که میگه:
ریگار لیانارو ندزدیده و لینا با میل خودش با اون همراه شده.
که اگه درست باشه اونوقت هر دوشون مقصرن.
هنوز مشخص نیست واقعا چه اتفاقی افتاده.

[behnamm30]

داشتم یه تئوری میخوندم که به نظرم خیلی منطقی اومدم در مورد آریا و ویف!!! تیوری میگه که در حقیقت ویف آریا رو کشته و صورتشو برداشته!!! و در حقیقت این ویف که بلاخره به هیچ کس تبدیل شده و آموزششو تموم کرده و از الان به بعد قراره با هویت آریا ادامه بده. جزییات کاملش رو میتونین تو لینک زیر بخونین
http://us.blastingnews.com/showbiz-tv/2016/06/game-of-thrones-season-6-why-the-arya-is-dead-theory-isn-t-that-crazy-00972679.html

[eminemkamy]

تنها ایرادی که میتونم به این قسمت عالی بگیرم حذف خیلی راحتِ بلک فیش بود که ای کاش سریال هر فصل 10 قسمت نبود و بیشتر بود تا این صحنه های زیبا رو بیشتر میدیدیم نمیدونم چرا ده قسمته آخه اگه زیادش کنن مردم هم بازم پول میدن براش پس چرا اینقدر کمه؟!؟!؟!؟!
دوستانی هم که 1 یا 2 یا 3 میدن به هر قسمت باید اخراج شن از رای این مسخره بازیا چیه؟!؟! مثلا خیلی میفهمی اینقدر نمره میدی!!!

[pooya]

در مورد قسمت هفتم از این بهتر چی میخواین خدا وکیلی ستاره ددود رو براتون آوردن با کلی دیالوگ توپ کلی هم حال میداد ، مارجری برای من مشخص بود داره نقش بازی میکنه ولی مطمئن نبودم، عکس رز هم داد کاملا مطمئن شدم دیالوگ مادربزگش با سرسی هم واقعا عالی بود . لیدی مورمنت و بر ایلند و دیالوگهایی که درد بدل شدن هم واقعا خوب بود ، بلک فیش و کینگ اسلیر هم که فوق العاده . اصلا این اپیزود کلا دیلوگ محور و هول بازیه بازیگر ها میچرخید ، اخرین دیلوگی که بلک فیش به جیمی گفت هیچ وقت یادم نیمیره " میخواستم شخصا ببینم و ببینم چجور آدمی هستی (بر اندازیت کنم)، الان کردم ، واقعا نامیدم شدم " به شخصه به این قسمت 9 میدم


-------------------

قسمت هشتم : قسمت کش دهنده ای بود اولا آریا که ظاهرا مهارت های پارکور، جهش ، self improve اینها همه رو پیدا کرده والا سرعت ترمیم ولورین هم اینقدر نبود تو ایکس من ها! من این رو میذارم پای باگ بعد هم خود اریا میدونست سیستم این خدای بی چهره چیه چرا اینقدر اصرار داشت بهش به پیونده اول دید سیستم چیه بیخیال میشد ، همون بعد طرف گفت اسمت چیه چشاش درست میکنم به سلامت، بعد باز میخواست بهشون بپیونده، یه تئاتر دید یاد گذشته اش افتاد
تسخیر اون ریوران هم از این مسخره تر نمیشد! خوب شد مرگ بلک فیش رو ندیدیم و برین هم تونست فرار کنه، تنها سکانس های خوب سریال سکانس برین و جیمی بود. بازگشت دانداریون و دار و دسته اش و همراه شدنش با هاند شاید در اینده نکته مثبتی باشه با ارقاق 7 ولی اشتباهی دستم خورد هشت دادم :D




----------------------------------------


یه موضوع کلی ذهنم زو مشغول کرده، روند سریال اول خیلی تند بود بکش بکش ، رمزی لرد بولتون رو کش ، برادره اومد پادشاه ایرون زاده هت رو کشت و هیچکس هم هیچ کاریش نداشت! و یه نکته دیگه هیچکی اشاره نکرد آقا داستان دورن و سرزمین رد وایپر چی شد ؟ زنش زد پادشاه رو کشت به همراه بچش و عملا حکومت رو بدست گرفت شاید منتظر خمله اونا به وستروس هم باشیم ، چون بالاخره بی دلیل نبود که گفته شد تو سریال و زنه هم همش دنبال انتقام بود