Game Of Thrones | بحث اپیزودیک | فصل ششم , اپیزود دهم

[HMNN]

http://picoup.ir/images/02819396956913824254.jpg

Season 6, Episode 10, The Winds of Winter
فصل ششم, قسمت دهم, باد های زمستان

.:IMDB:. (http://www.imdb.com/title/tt4283094/?ref_=tt_eps_cu_n)

خلاصه داستان اين قسمت : سرسی به خاطر جرایمش محاکمه می شود، در حالی که جیمی همراه با والدر فری پیروزی را در دو قلو ها جشن می گیرند. داووس جان را با اقدامات ملیساندرا مواجه می کند، و لیتل فینگر اغراضش را برای ... برملا می کند.



.:dl-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=46523&goto=newpost) .:sub-topic:. (http://tvworld.info/showthread.php?t=46543&goto=newpost)

ویرایش مدیریت:
لطفا جهت احترام به حقوق سایر اعضای انجمن:
از بیان هرگونه مطلب اسپویلری مرتبط با قسمت های آتی سریال خود داری نموده و از بحث درباره محتوای اپیزودها در تاپیک های غیر مرتبط و چتباکس خود داری نمایید.
برای دانلود زیرنویس هم از قسمت بالا به تاپیک مربوطه مراجعه فرمائید.
باتشکر از همه دوستان گرامی.

[Sir Nikk]

با سلام، انشاا... طاعات و عبادت هاتون قبول خداوند بزرگ قرار گرفته باشه.
قسمت 10 رسما پوکوند منو،عالی بود
عالی بود، من اگه می تونستم یه 10 20 تا نمره عالی و 10 به کارگردان فوق العاده اش می دادم
من که هنگ کردم، درسته خیلی چیزها مثل ملکه دیوانه پیش بینی شد و حتی مرگ تامن، اما من میخکوب شدم
فقط از دوستان خواهش می کنم بحث نمره دادن الکی رو بیخیال بشن
به نظر من تو فصل 6 حتی از نبرد حرامزادگان هم بهتر بود و تو کل سریال جزو 5 اپیزود برتر من بود
آریا چیکار کرد
وایلد فایر ...
سبز بینی برن و عمه لیانا
شاه شمال
دورن و واریس و مادر بزرگ مارجری
خییییییییییییلییییی خوب بود
همه و همه استحقاق یه 10 داره، من خیلی راضی بودم

[shervin123]

از بینظیر فراتر بود
ار نظر من این قسمت بهترین قسمت این فصل بود شاید کل سریال بود!!!
عالییییی
20 از 10

[mamalma]

I love Cersei

:Smiley30:

I love Lady Mormont

این اپیزود واقعا فوق العاده بود از اون تعلیقی که اولش داشت معلوم بود که چه بلایی قرار سر ما میخواد بیاره :Smiley61:,موسیقی متن و تعلیقی که اول اپیزود داشت رو من تو هیچ سریالی ندیده بودم و به نظر من جزو پنج اپیزود برتری هست که تا به حال دیدم .

من تا پیش از این فصل از سرسی متنفر بودم ولی شخصیت ها در طول زمان تغییر میکنند با اعمالشون و سرسی با این کارش و از بین بردن مذهب به طور کل با هم جای بزرگی در قلب من پیدا کرد خدا خیرش بده فقط از مردن تامن خیلی ناراحت شدم ولی چاره دیگه ای هم نبود باید میمرد.
دلیل ناراحتی جیمی رو متوجه نشدم وقتی دید مذهب از بین رفته !!!

لیدی مورمونت فوق العاده بود یعنی وسط اون همه آدمی که اونجا بود فقط یه مرد بود اونم لیدی مورمونت بود خدایی عجب قدرت سخنوری داره.

خداروشکر برج شادی رو هم به ما نشون دادن و ما خیالمون در مورد جان راحت شد.:Smiley74:

اون نگاه مرموزی که بیلیش خدانشناس:Smiley107: به جان و سانسا کرد منو خیلی میترسونه که نکنه سانسا رو گول بزنه و جان عزیز ما یه بلایی سرش بیاد.

یه نکته دیگه اینکه وقتی لیدی مورمونت گفت که براش مهم نیست جان حرومزادس لبخند رو صورت سانساخشک شد فکر کنم انتظار داشت از سانسا طرفداری کنه

نکته آخر اینکه چرا این همه از وقت باارزش این اپیزود رو با اون سم مسخره چاق خیکی میگیرن چرا ؟چرا؟:Smiley104:

[тнor]

قسمت خیلی زیبایی بود فصل هم خیلی خوب تموم شد
یعنی سرسی یکی از قشنگ ترین انتقام گیری های سریال رو انجام داد
اول از همه پایسل رو ناک اوت کرد واقعا هم حقش بود اونطوری بره
لنسل بیچاره هم که اون مدلی رفت تا لحظه اخر فکر میکردم حداقل یکی از شمع ها رو خاموش میکنه :Smiley14:
اخر سرم که تاج گذاری کرد حالا ببینیم فصل بعد چطوری کشته خواهد شد :Smiley14:
تامن هم که ملتی رو خوشحال کرد با کارش
دم اریا هم گرم واقعا فکر نمیکردم اینطوری خطرناک ظاهر بشه
تو جشن هم بدجوری داشت جیمی رو بر انداز میکرد فک کنم فصل بعد تو کینگز لندینگ باشه
دم سانسا هم گرم که لیتل فینگر رو خوب شناخته خوب حالش رو گرفت
بازم لیانا مورمونت غوغا کرد
هویت واقعی جان هم فک کنم برای این تایید شد تا فصل بعد یه ادعایی پادشاهی براش بزارن تو برنامه شون
حرکت دنی به وستروس هم برای من که طرفدار شم خیلی خوب بود اما دلم نمیخواد به عنوان دشمن رو در روی هم قرار بگیرن
کشتی های دنی جونم که کل دریا رو به رنگ پرچمش مزین کرده بودن هرچند دلم برای داریو سوخت اما میترسم به دنی خیانت بکنه تو اینده
اما تا به حال شخصا به استوری لاین ها گیر نداده بودم که اینا یه لحظه اینجا هستن قسمت بعد طی الارض کردن اما واقعا واریس این قسمت طی الارض کرد وسط قسمت داشت
هم پیمان برای دنی جور میکرد اخر قسمت پشت سر دنی تو کشتی بود
هند ف دِ کویین هم که حرفی برای گفتن راجبش نیست
نگاه های بیلیش هم خیلی بد بودن مثل یه مار زخمی دنبال نیش زدنه
اما واقعا سکانس انفجار سپت عالی بود واقعا عالی کار شده بود دم سازنده ها گرم

---------------------------
اون سرباز که فصل قبل تو ارتش استنیس بود این قسمت به وفور دوربین نشونش داد
بابک هم که رفته مسافرت وگرنه الان داشت میگفت استنیس زنده است :Smiley14:

[AlirezAlirezA]

http://picoup.ir/images/52637174102376201489.jpg (http://picoup.ir/)

i do things because they feel good
I killed your high sparrow
and all his little sparrows
all his septons, all his septas
all his filthy soldiers
because it felt good to watch them burn
it felt good to imagine their shock and their pain


یکی از بهترین قسمتهای سریال، بدون شک!
همین!


اینم موزیک بسیار زیبای دقایق اول اپیزود، ترک سوم در ساندترک فصل 6:


Light of the Seven - Ramin Djawadi: Download (http://uplod.ir/8cq8icmjztoj/03._Light_of_the_Seven.mp3.htm)

[UntouChable]

واقعا برا تامن متاسفم هم واسه خاطر خودکشی هم واسه اینکه ظاهرا تصمیمش واسه اینکه مادرشو بزاره با 7 نکبت مبارزه کنه جدی بود, وات ذ *** ایز فيث یو ورثلس پیس آو شت :|
خیلی سخته تو این قسمت یه ماجرا رو انتخاب نی که از بقیه سرتر باشه الان خواستم بگم کشته شدن یارو پیر خرفته خیلی به دست بچه ها عالی بود چون این پیریه خیلی رو اعصاب بود بعدش یاد آریا افتادم الانم میگم که چ خوب که بلاخره فهمیدیم مادر جان سنو کیه ... کلا قسمت خوبی بود و 10 میدیم فقط حیف ثیون گریجوی کشته نشد ... نمیدونم چرا دوست دارم این بمیره :Smiley36:

[AR!@N]

زمان بندی سریال مشکل داره... . قبل تاج گزاری سرسی خبر رسید به اولنا بعدشم واریس با اون سرعت رسید توی کشتی؟
فاصله بین سکانس ها به خوبی نمایش داده نمیشه کلا ولی خوب برای گنجاندن این همه داستان توی یک قسمت راه دیگه ام فکر نمیکنم باشه...
پیشبینی میکردم آریا جیمی رو توی راه بکشه ، حداقل فری ها رو کشت.
فصل 3 وقتی برن و هودور اینا توی برج بودن جایی که جان از دست ایگریت و تورمند فرار میکنه ، داستان Rat Cook رو میگن که بچه شاه رو توی پای به خوردش داده بود
خدایان به خاطر کشتن مهمان اش زیر سقف خونه اش از دستش عصبانی شدن و تبدیل به یک موش کردنش که جز بچه های خودش هیچ چیز نمی تونه بخوره که بی ربط به کار والدر فری توی عروسی سرخ نبود...
در کل عالی بود این قسمت خیلی از اتفاقاتی که فصل ها منتظرش بودم بلاخره اتفاق افتاد . بازگشت استارک ها ، معلوم شدن پدر و مادر جان ، برگشتن دنی به وستروس و ...
10 کمتر نمیشه داد از قسمت قبل هم بهتر بود.
پ.ن : فکر کنم لیانا مورمونت پر طرفدار ترین شخصیت سریاله الان :Smiley14: نمیره فصل بعد فقط...
پ.ن 2 : منتظر رسیدن تیریون به کینگز لندینگ ام ...
I will hurt you for this. I don't know how yet, but give me time. A day will come when you think yourself safe and happy, and suddenly your joy will turn to ashes in your mouth, and you'll know the debt is paid

[wishtasp]

The King in The North

[KEVIN GARVEY]

برعکس قسمت‌های دیگه این فصل که بعضی ها میگفتن بده بده من از تمام قسمت های این فصل خوشم اومده بود. ولی این اپیزود با تمام هیجانی که داشت مثل فصل 3 حالمو گرفت. کشته شدن اینهمه شخصیت تو مسجد :Smiley36: و از همه خنده دارتر خود کشی تامن نمیدونم من که شخصا حال نکردم با سکانس. برعکس که تامن رو ثابت قدم دیده بودم خوکشی اش برعکس تمام چیزی بود که نشون داده بود.
ولی با بقیه سکانس ها داد و فریاد هام همراهم بود.
دشمنیه سرسی و جیمی هم خیلی خوب خواهد بود.
اریا هم که بالاخره انتقامش رو از منفورترین شخصیت سریال گرفت.
تو وینترفل همش منتظر بودم برن بیاد و جان رو از هویتش آگاه کنه.
هنوز با زیرنویس ندیدم این قسمت رو ولی بغیراز اوایل اپیزود در کل خیلی دوسش داشتم و کلی هیجان.
در کل فصل بعدی خیلی خیلی خوب خواهد بود و نبرد سر هفت پادشاهی جذاب تر از اوایل سریال.
این قسمت برعکس که همه فکر میکردن از شاه شب و مهمترین و جذاب ترین خط داستانی سریال کلی خبر خواهیم داشت هیچ اتفاقی نداشتیم و رسما همه تو امپاس ماندیم.
بازم یکسال باید تو کف سریال بمونیم.
تشکر از تاپیکهای شروع قسمتها از دوستان عزیزم، یاسر، محمد و یاسمین.
تشکر از ترجمه این فصل که خیلی زود ریلیز میشد و زحمت خیلی زیادی رو طلب میکرد از امین 03 عزیز و ارمینا و یه قسمت هم یوسف
و یه تشکر هم از دوستانی که تاپیکهای فرعی میزدن و تمام کسانی که پسپست میدادن و نمره میدادن. و خسته نباشید هم به دوستانی که اسپویل داشتن. البته اسپویلی نداشت این فصل بیشتر فرضیه ها امانمون رو بریده بود.

راز و نیاز همه قبول درگاه حق

[chanter]

10/10

کاش میشد الان پرومو فصل 7 دید:Smiley36:




عالی بود این قسمت.

از قسمت قبل بیشتر به من چسبید.

جنوب عالی بود سکانساش از پایتخت بگیر تا دورن و میرین اما چون ما عاشق شمالیم قسمتای شمال برام جالبتر بود.

لیانا مورمنت :Smiley17::Smiley17::Smiley17::Smiley17::Smiley17:

واقعا خوبه این دختر.فقظ نگران چشم تو چشم شدن سانسا و بیلیشم برای فصل بعد.سانسا وینترفیل رو برای خودش میخواست اما الان شده مال White Wolfجان استارک(فکر کنم از فصل بعد دیگه بهش بگن استارک) اما فصل بعد برن میاد میده بابا تو تارگرینی استارک نیستی که:Smiley14::Smiley14::Smiley14:

بعد از سه فصل خاری شمال شمال :



The King In The North

[iran9win]

د کنیگ این د نورث:))
د کنیگ این د نورث:))

د کنیگ این د نورث:))
د کنیگ این د نورث:))
د کنیگ این د نورث:))

[raymond]

یک اپیزود محشر بود واقعا حتی با این که مثل قسمت قبلی جنگی هم نداشت بازم یک کیفیت و سطح بالایی داشت . قسمت هایی خاصی از این قسمت هم مشخص نمیکنم تا دربارش صحبت کنم چون ریز به ریزش عالی بود. فقط اتحاد دنریس با دورن و تایرل ها میترکونه . لذت بخش ترین بخش این قسمت هم سکانس برج شادی و شمال بود.

[abbas stannis]

وای از سرسی
امان از سرسی
در طول فصل ششم سرسی رو با قیافه مظلومانه دیدیم و دلمون براش سوخت! ما دل نازک ها بزرگ ترین فریب خوردگان سریالیم!
بهترین شروع سریال : نحوه آماده شدن شخصیت ها برای دادگاه با تدوین بسیار جذاب و موسیقی فوق عالی کینگزلندینگ را دوباره به نقطه اوج سریال برد. آخر هیجان و تعلیق بود سینه خیز رفتن لنسل و تلاش مارجری برای فرار. لبخند انتهایی سرسی به ما نشون داد که باید رمزی رو فراموش کنیم چون محبوب ترین منفور سریال دوباره برخاست. ( پایسل، مارجری، کوان، لنسل، گنجشک اعظم، میس تایرل، لوراس، و همه گنجشک ها و تعدادی از مردم عوام رو سرسی کشت تا انتقام رو به همه یاد بده)
و تاج گذاری سرسی در فضای سنگین قلعه سرخ . چقدر با شکوه و غیر منتظره . نفسم بند اومد.
انقدر مجذوب آهنگ سکانس های کینگزلندینگ شدم که هی دارم گوش میدم و سیر نمیشم. بی نظیره این موسیقی.
به شدت هیجان زده ام از کار سرسی دیگه تایپم نمیاد واسه این اپیزود رویایی

[Winter]

Winter Is Here

***

اپیزود خوبی بود واقعا:Smiley88:

اول از همه مرگ والدر فری عوضی...
وقتی صورت غمگین آریا موقع دیدن جنازه ی راب با سر گرگش یادم میاد...
باید مجبورش می کرد کل کیکو بخوره.
فری ها هم مثل بولتون ها به درک واصل شدن.

سیتادل هم خیلی زیبا بود...
تنها جاییه که سم به خاطر جنگجو نبودن و علاقه اش به کتاب ها تحقیر نمیشه.

مرگ تامن برای من غم انگیز بود.
یه پسربچه ساده که اسیر یه مشت گرگ شده بود.
راحت شد.



***

Evil Queen Rises

سرسی هم که بالاخره به آرزوش رسید و بی رقیب در رأس قدرت قرار گرفت.

حرکت دنریس و لشگرش به سمت وستروس هم خیلی باشکوه بود.
امیدوارم زودتر بیاد سرسی رو از صحنه ی روزگار محو کنه.:d


***

زنده باد پادشاه شمال

اول داستان حرامزاده و الان پادشاه!!:Smiley88:

بیلیش هم که یکبار دیگه و اینبار توسط سانسا دست رد به سینش خورد.:d
محو شدن لبخند سانسا بعد از دیدن قیافه ی حرصی بیلیش هم نکته ی مهمی بود.
به نظرم کاملا متوجه شد که در حال حاضر چه خطری جان رو تهدید میکنه.
خدایان استارک ها رو از شر بیلیش در امان نگه دارن!!:d

["Ross Geller"]

تمام نکات فوق العاده رو که دوستان میگن و این اپیزود هم رفت جزء اپیزود های تاپ گات . نمره هم 10 / 10
فقط نگاه بیلیش به سانسا اخرش خطرناک بود و به نظرم اگه سانسا ببینه که همه جان رو قبول کردن ممکنه با هوش بی نظیر بیلیش باز هم کار احمقانه ای کنه .
تنها چیزی که بد بود توی این اپیزود کشته شدن مارجری و لوراس بود . دوس داشتم توی این جنگ هایی که قراره بشه توی ارتش تایرل ها باشن :Smiley116:
و یکی از مهم ترین نکات نگاه جیمی به سرسی بود که توش تاسف و تا حدودی نفرت دیده میشد نه خوشحالی و تایید کار سرسی ! باید دید جیمی سیزن بعد از سرسی حمایت میکنه یا نه ؟!

[chanter]

Winter Is Here

***

اپیزود خوبی بود واقعا:Smiley88:

اول از همه مرگ والدر فری عوضی...
وقتی صورت غمگین آریا موقع دیدن جنازه ی راب با سر گرگش یادم میاد...
باید مجبورش می کرد کل کیکو بخوره.
فری ها هم مثل بولتون ها به درک واصل شدن.

سیتادل هم خیلی زیبا بود...
تنها جاییه که سم به خاطر جنگجو نبودن و علاقه اش به کتاب ها تحقیر نمیشه.

مرگ تامن برای من غم انگیز بود.
یه پسربچه ساده که اسیر یه مشت گرگ شده بود.
راحت شد.



Evil Queen Rises
سرسی هم که بالاخره به آرزوش رسید و بی رقیب در رأس قدرت قرار گرفت.

حرکت دنریس و لشگرش به سمت وستروس هم خیلی باشکوه بود.
امیدوارم زودتر بیاد سرسی رو از صحنه ی روزگار محو کنه.:d


***

زنده باد پادشاه شمال

اول داستان حرامزاده و الان پادشاه!!:Smiley88:

بیلیش هم که یکبار دیگه و اینبار توسط سانسا دست رد به سینش خورد.:d
محو شدن لبخند سانسا بعد از دیدن قیافه ی حرصی بیلیش هم نکته ی مهمی بود.
به نظرم کاملا متوجه شد که در حال حاضر چه خطری جان رو تهدید میکنه.
خدایان استارک ها رو از شر بیلیش در امان نگه دارن!!:d

بیشتر نگران خود سانسام یه وقت حسودی نکنه

[Longmire]

بعنوان اپیزود پایانی فصل کیفیتش بالا بود. انفجار کلیسا و کشته شدن سپتون ها خیلی خوب کار شده بود. البته کلا همه کشته شدن. تامن هم که درد فراغ زنشو نتونست تحمل کنه رفت پیشش. اینجا هم پیشگویی ای که به سرسی شد بالاخره اتفاق افتاد و هر سه تا فرزندشو از دست داد. پایسل هم که کشته شد و دست آخر سرسی تاج و تخت رو گرفت.
از طرف دیگه دنریس بالاخره لشگر کشیش رو شروع کرد فقط حیف که داریو کنارش نیست. البته مشاور خوبی مثل تیریون پیششه. و این یعنی فصل بعد به احتمال زیاد شاهد رو در رو شدن دنریس و سرسی هستیم
لرد واریس با اینکه نقشش کوتاه بود ولی چه کرد. همون چند ثانیه حضورش خودش غوغا بود. حالا حمایت دورن رو هم دارن
و شمال. حالا که باز پادشاه داره و همه متحد شدن حضور بیلیش شدیدا نگران کنندس. من که از نگاه اون و سانسا بهم خوشم نیومد یه خبرایی میشه. هرچند فکر نمیکنم سانسا دیگه اینقدر احمق باشه که بخواد جلوی جان هم وایسه ولی طمع قدرت بد چیزیه و هم بیلیش که اونطور از پشت به ند خنجر زد ممکنه سانسا و جان رو به جون هم بندازه
برن هم که تازه رسید به دیوار و حقایق جان هم بالاخره مشخص شد. آریا هم یکی دیگه از افراد لیستشو خط زد. البته با تیکه انداختن جیمی به والدر فری اول فکر کردم این نقشه اونه.
و حالا بازم انتظار برای فصل بعدی

[iran9win]

دیدید آنکس که از اول سریال هر جا رفت و هرکی دیدش
حرامزاده بودن رو تو سرش کوبیدن ....

از تمام شخصیتهای سریال شجره نامه خفن تری داشت ؟!؟

در کل وستروس هیچ فردی از لحاظ نسبی به برجستگی جان اسنو وجود نداره
تنها پسر ریگان کبیر و وارث برحق ایرون ترونز دارای خون و اصالت ویزه استارک

کینگ اف د نورث

[FARMANDEH]

http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%288%29.gif:Smiley10:وااای عجب قسمتی بود :Smiley10:http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%288%29.gif
http://up.vbiran.ir/uploads/40564146701325331623_jgfdh.jpg
لیاقت این قسمت برای 10 گرفتن به شدت بیشتر از قسمت قبل بود



از چی بگم؟! از کجا بگبم؟!
شروع این قسمت فوق العاده بود، از لباس پوشیدن و آماده شدن همه برای روزی مهم و سرنوشت ساز تا سکانسهای مهم و تاثیرگذار بعدی با موسیقی بی نظیر Light of the Seven و اتفاقات پشت سر هم و حذف تک تک دشمنان سرسی که منو یاد فیلم پدرخوانده انداخت. http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2841%29.gif
جیمی هم داره پخته تر و محبوب تر میشه و با حرفهاش به والدرفری پر ادعا نشون داد که چه آدم بیخود و الکی هست و هر چی داره از لنیسترها داره! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2816%29.gif
بعضیها ممکنه از سم ایراد بگیرن و بخشهای مربوط به اون رو وقت تلف کردن بدونن! ولی قطعا فرد بزرگی خواهد شد و توی سیاست ممکنه از تیریون هم جلو بزنه و در آینده در کنار جان نقش مهمی خواهد داشت. http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2826%29.gif
بریم سراغ دیوس اعظم! لرد بیلیش! هر وقت میبینمش میترسم!http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2842%29.gifکاملا واضح گفت که تخت آهنین رو میخواد و ممکنه در آینده بازم شخصیتهای محبوب ما رو...http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2855%29.gif اون نگاه به جان اسنو http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2855%29.gif و باز هم http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2855%29.gif
یکی از جالبترین و باحالترین تیکه های این قسمت مربوط به دورن بود و مادربزرگ تایرل دوست داشتنی! چقدر قشنگ گند زد به هیکل 3 تا خواهر! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2821%29.gif و در نهایت ورود با شکوه لرد واریس! :Smiley35:
بریم میرین! خداحافظی با داریو ناهاریس سخت بود واقعا ولی لازم بود. کسی مثل اون برای ثبات صلح توی میرین باید میموند و کاراییش بیشتره تا وستروس و تیریون باز هم سیاست خوبی نشون داد و معاون اول هم شد! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2810%29.gif
با اینکه داریو ناهاریس خیلی دنریس رو دوست داره ولی یه جورایی عشق جوراه مورمونت بهش قویتره، امیدوارم بتونه درمان بیماریش رو پیدا کنه و برگرده پیش دنریس. http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2854%29.gif
جان اسنو هم که با شایستگی نسبی(!) لرد شمال شد و لیانا مورمونت هم براش سنگ تموم گذاشت! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%286%29.gif

اما مهمترین واژه این قسمت: انتقام
اول سرسی رو داریم که از عالم و آدم انتقام سختی میگیره و همه رو دود میکنه میفرسته هوا http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2838%29.gif
جالبترین انتقام هم مربوط به بانو shame بود! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2824%29.gif ولی از مردن مارجری ناراحت شدم! حیف بود http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%282%29.gif
انتقام بعدی هم آریا رو داریم که میزنه والدرفری و خانوادشو از صفحه روزگار محو میکنه! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%283%29.gif
حالا میفهمیم که نگاه همراه با لبخند ژاکن هاگار بی دلیل نبوده و آریا شده اونچه باید میشد! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2857%29.gif
خانومای قاتل دورن + مادربزرگ هم برای انتقام آماده شدن و پیش به سوی لنیسترها http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%2848%29.gif

سکانس پایانی هم که دیگه گفتنی نیست و بسیار زیبا و با شکوه ساخته شده با حرکت کشتی ها و اژدهایان و موسیقی محشر و... در نهایت پایانی خوب و به یاد ماندنی. http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%289%29.gif
بعد از اون همه انتظار بالاخره فصل بعد دنریس رو در وستروس خواهیم دید.http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20%285%29.gif

حالا همه با هم بریم تو کف تا سال آینده! :Smiley18:

[zilo]

آآآآآ تمام شد.

خیلی ناراحت کننده هست.

[Winter]

بیشتر نگران خود سانسام یه وقت حسودی نکنه


نگران نباش!!:d

جدی میگم...
لحظه ای که لیانا جان رو پادشاه اعلام کرد دوربین دقیقا چهره ی سانسارو نشون داد.
اگه واقعا ناراحت بود نمیتونست خودشو کنترل کنه و حالت چهرش احساسشو حتی برای یه لحظه لو میداد.
ولی لبخند زد... هم اون موقع هم وقتی شمالیها از جان حمایت کردن.

وقتی لبخندش محو شد که نگاهش به بیلیش افتاد.
چون فقط اون بود که میدونست اون لحظه تو ذهن بیلیش چی میگذره.

سانسا اگه واقعا طمع قدرت و مقام داشت از پیشنهاد بیلیش خوشش می اومد.
ولی دیدیم که درخواستشو بلافاصله رد کرد.


***


البته مطمئنم که بیلیش نهایت سعیشو برای تفرقه افکنی بینشون میکنه.
اصلا وجودش برای داستان لازمه.
اگه اون نباشه که ماجرای شمال تا اومدن آدرها دیگه تنش و بالا و پایینی نداره.
فصل بعد هم احتمالا جوری نشون میدن که انگار داره موفق میشه.
ولی خود من فکر میکنم که در نهایت شکست میخوره.

استارک ها با بقیه ی خاندان ها متفاوتن.
هر چقدر با هم اختلاف داشته باشن و بحث و دعوا کنن باز هم در نهایت کنار همن.

[Tha Real Nigga]

بهترین قسمت کل فصل با این که این فصل اپیزود خوب کم نداشت ولی این اپیزود یه چیز دیگه بود موسیقی که حرف نداشت یعنی عالی بود موسیقیشیو پیدا کردم دارم همینجور گوش میکنم .

قبل از پخش یه نفر پیشبینی کرده بود در مورد اینکه سرسی اتش وحشی رو پیدا کرده ولی حدس میزدم حد اقل مارجری مشکوک میشه و از اونجا بیرون میاد ولی نشد.

سرسی باز هم شد منفور اول سریال

برج شادی هم که بالاخره به ارزومون رسیدیم البته دوست داشتم بچه ها دو قلو باشن میرا و جان ولی بازم خوب بود.

و یکی دیگه هم از لیست اریا خط خورد جیگرم خنک شد.

و زمستان هم فرا رسید.

و یه شخصیت دیگه هم به شخصیت های محبوب من توی سریال اضافه صد لیانا مورمونت عالیه این بشر

کینگ این د نورث


Winter Is Here

[klax0n]

خدایا توفیق بده تا سال دیگه زنده باشیم بتونیم هشت اپیزود فصل بعد گات رو درک کنیم
الهی آمین

[KEVIN GARVEY]

موسیقی این قسمت یه چیز دیگرگون کننده بود. سکانسی که تو کینگز لندینگ بود. بابا این سازنده ها چکار میکنن با روح و روان ما.
کسی لینکی چیزی داره بده ماهم گوش کنیم.

[chanter]

این سکانسو یادتون هس؟

S03E06

http://8pic.ir/images/kqhdvbqhfdjk9ihta5bq.png

اینجا داره به اریا میگه:
((من درونت تاریکی میبینم و تو اون تاریکی چشمانی به من زل زدن قهوه ای ابی سبز چشایی که اونارو واسه همیشه میبندی . به زودی همدیگه رو میبینیم))

به نظرتون اشارس به همون کسایی نیس که اریا میکشه.شما یادتون هس تو لیست اریا کیا چششون سبز و ابیه؟

قهوه ای که والدر فری بود.

احتمالا فصل بعدم این دو تا باز همو ببینن.

[shahramz]

جزو بهترین قسمت های گات بود و البته بهترین قسمت 10 کل سریال تا به اینجا. خوب سرسی کار خودش رو کرد و دشمناش رو نابود کرد اریا هم به سرعتبه وستروس رسید و انتقاماش رو اغاز کرد فصل اینده اریا دو سه نفر از شخصیتا رو راحت ترور میکنه:Smiley35::Smiley35:
جریان شمال هم عالی بود بعد از اینکه فهمیدیم جان یه تارگرین هست حالا شاه شمال هم شد یعنی لایقش هم هست این بشر فقط فصل اینده باید مواظب بیلش باشه یه وقت کلش نکنه:Smiley10:
دنریس هم میاد به وستروس اما به نظرمن به این راحتیا نمیتونه ملکه بشه حتما یه مشکلاتی این وسط پیش میاد................:Smiley7:
در کل خیلی خوشحالم که طرفدار سریال گیم او ترون هستم و یکی از لذت های زندگیم دیدن این سریاله

the king of the north

[raymond]

موسیقی این قسمت یه چیز دیگرگون کننده بود. سکانسی که تو کینگز لندینگ بود. بابا این سازنده ها چکار میکنن با روح و روان ما.
کسی لینکی چیزی داره بده ماهم گوش کنیم.

توی تاپیک تریلرها اسپویل های فصل شش هست این دو تا موسیقی.

[KEVIN GARVEY]

توی تاپیک تریلرها اسپویل های فصل شش هست این دو تا موسیقی.

لینک ها واسه این آهنگ نیست.
منظورم قطعه پیانو کینکزلندینگه.

[wlh]

موسیقی این قسمت یه چیز دیگرگون کننده بود. سکانسی که تو کینگز لندینگ بود. بابا این سازنده ها چکار میکنن با روح و روان ما.
کسی لینکی چیزی داره بده ماهم گوش کنیم.
شرمنده به نظر میرسه جای موزیک و این لینک تو این بخش نبود
حذفش کردم

[No1]

یه اپیزود فوق العاده ...
انقد نکات مثبت داشت که نمیدونم به چی اشاره کنم .
انتقام سرسی وحشتناک عالی بود و کلا همه دشمناشو با یه حرکت Thug Life یی با خاک یکسان کرد :d موسیقی اول اپیزودم که فوق العاده بود .
تنها نکته منفی این قسمت طیر الارض واریس از دورن به مرین بود :| که با توجه به وقت کم سریال و هر اپیزود میشه ازش چشم پوشی کرد .
وستروس هم دیگه تقریبا باید واسه دنی بدونیم چون خودش خیلی قویه و متحدای قوی ای مثل مرین و تایرل ها و گریجوی ها داره و اگه اتفاق خاصی نیفته احتمالا فصل بعد میاد و با دراگوناش سرسیو با خاک یکسان میکنه ...
یارا هم کار خودشو کرد ( :d ) ....
آریا هم فوق العاه بود و انتقام عروسی سرخ رو از والدر فری **** گرفت ...
.
در کل این عکس باید به برترین Thug Life تاریخ تبدیل بشه :D :

http://8pic.ir/images/33n5nyyx1fyspkuoojhv.png

[MOHAMAD_TBAG]

آخ آخ آخ......
من پوکیدم..... چه موسیقی .... چه شروعی... چه پایانی
سرسی عالی بود عالی....
چقدر با این حرکتش حال کردم.... همرو به درک واصل کرد :Smiley22:
واقعا ترکوند...... دمش گرم
بلاخره انتقامش رو از اون زن راهبه گرفت.... کوه رو باهاش تنها گذاشت اوه اوه :d:d:d:d
اریا هم که بلاخره انتقامش رو از فری ها گرفت :Smiley30:
ملیساندرا هم که رفت دلم براش خیلی سوخت :-S
و در اخر قیافه لیتل فینگر وقتی همه میگفتن king of the north :Smiley19::Smiley10::Smiley18::Smiley12:~x(:((:((: ((:((:((:((:((

چطوری تا فصل بعد صبر کنم ~x(:(:((
10/10

[nemsis]

سلام

من همین اول کاربگم از دوستان عزیزی که منتظر نقدهای روشن گرایانه هستن معذرت میخوام. چون این فقط احساسات من است موقع دیدن فیلم/. بنابراین میتونن وقت با ارزششون را روی این پست تلف نکنن. با تشکر:Smiley17:


واووووو چه اپیزودی چه آهنگی چه انتقامی
یعنی اون دقایق کینگز لندینگ را باید گذاشت هر چند وقت یک بار نگاه کرد روح آدم تازه میشه

هیچ وقت فکر نمیکردم اینو بگم ولی دم سرسی گرم.

برای اولین بار از اینکه نقشه های این بشر درست پیش رفت راضی هستم به شدت.
ترکوندن سپت با همه اعوان و انصار عالی بود خیلی کیف داد.
ولی دوست نداشتم مارجری بمیرد.

و اینکه مارچری پشت پرده با های اسپارو دقیقا چه قراری گذاشته بود؟

و تامن..... ای خاک بر سر تامن. این بشر واقعا شوت بود. یعنی اگر امکانش بود میگفتم این بچه بچه سرسی و جیمی نبود.

و وقتی جناب زامبی به حساب خانم شیم رسید آیییی کیف کردم حقش بود
و قسمت مربوط به سم.

خیلی خوب بود ذقت کردین آن حلقه طلایی ها که بالای کتابخانه بود همون حلقه هایی است که تو تیتراژ میبینیم؟
دنریس با اینکه داستانش داره خوب پیش میره ولی اگر تیریون نبود اصلا حال نمیکردم استثنا یک کار مثبت کرد اونم اهدای مقام دست به تیریون. یعنی بعد از اژدها بزرگترین شانس دنی وجود یک عاقلی مثل تیریون و وریس کنارشه


و مادربزرگ تایرل. عالیه. نمیدونم به خاطر پیر بودنشه یا حاظر جوابیش من را به شدت یاد مادربزرگ تو داون تان ابی میندازه این بشر.


و در نهایت

جان تارگرین کینگ آف د تورث....
دست وجیغ و هورا.
کل اپیزود یک طرف این یک قسمت یک طرف.
خیلی عاقلانه است.

جلوی آدرها یکی بتونه وایسد یک لشکر قطعا به رهبری جان است.

و واقعا چی میشه این بیلیش سنگ بشه راحت بشیم.


و در آخرتر یکی از دلچسبتر ین انتقام های تاریخ دمت گرم آریا. عالی بود.
اولش که تو تالار بودن من داشتم با خودم میگفتم ای کوفتت بشه والدر کثیف کی بشه برای تو عروسی سرخ بگیرن. که زود به آروزم رسیدم.

در نهایت پایان این فصل عالی بود خدا را شکر مثل فصل پیش قلبمون نیومد تو دهنمون. و خیالمون حداقل به صورت نسبی راحته.

در پایان از همه تاپیک زنندگان یک دهندگان اسپویلرها و بروبچه های گل انجمن ممنونم.

[Sherlock]

خیلی قسمت خوبی بود. اگه از اون چندتا باگ و سوتیش بگذریم میشه تو لیست ده قسمت برتر کل سریال قرارش داد.

بخش‌های ابتدایی با اون پیانو و تم کاملاً متفاوت که تا حالا تو سریال ندیده بودیم خیلی چشم و گوش‌نواز بود. به هیچ‌وجه فکر نمی‌کردم مارجری بمیره ولی ظاهراً دیگه فرصتی برای دعواهای سرسی و مارجری نمونده و باید هر چه زودتر داستان رو به سمت ماجراهای نهایی ببرن.

والدر فری ملعون هم به سزای اعمالش رسید. فقط ای کاش آریا زجر کشش می‌کرد. پای فری خیلی خوب بود ولی حیف که خود والدر ازش نخورد. بی‌صبرانه منتظر دیدار آریا و جانم، ولی فکر نکنم به این زودی اتفاق بیوفته. احتمالاً آریا فعلاً به دنبال کوتاه کردن لیست خودش باشه.

جان اسنو/استارک/تارگرین. از همین می‌ترسیدم که دوباره یه نکته‌ی مبهم تو برج شادی باقی بذارن و گذاشتن. لیانا در گوش ند چی گفت؟! ولی خب بالاخره بعد از این همه سال والدین شاه شمال جدید مشخص شد. همین خودش جای شکر داره. لیانا مورمونت یه تنه داره می‌ترکونه. :d دمش گرم. سانسا هم اگرچه کنار درخت خدایان دست رد به سینه‌ی بیلیش زد و به جان هم گفت که هیچ‌کس به لیتل فینگر اعتماد نمی‌کنه، ولی همچنان نگاه‌هاش شک برانگیزه. بیلیش که تخت آهنین رو می‌خواد، خب شمال رو ول کنه واسه جان دیگه، ای بابا! :d

خوب شد که دنریس داریو رو تو میرین رها کرد. دیگه حوصله‌ی رابطه‌ی این دوتا رو نداشتم. مشخصاً این که فقط ۱۳ قسمت دیگه باقی مونده، ضرباهنگ سریال رو به شکل عجیبی تند کرده. فکر نمی‌کردم دنریس آخر همین فصل به سمت وستروس حرکت کنه ولی ظاهراً باید هر چه زودتر داستان تخت آهنین تموم بشه تا برای مواجهه با آدرها آماده بشیم.

و دوباره ما موندیم و ۹ ماه صبر عظیم! اونم ۹ ماهی که فقط به ۷ قسمت منتهی میشه. :Smiley19: هـــعـــی :Smiley116:

[farzinawsome12]

نمره 9/10...
اول از همه باید بگم که چقدر موسیقی بخش کینگز لندینگ زیبا بود و تقریبا سبک جدید...شخصیتای زیادی رو تقریبا از دست دادیم توی حادثه ی وایلد فایر ولی واقعا ارزش انتقام سرسی رو داشت...
میتونستن افکت های گرافیکی بهتری رو تو بخش وایلد فایر و خرابیاش درست کنند که البته نمیشه شکایت زیادی کرد...
رسما خودشو ملکه کرد سرسی(واقعا تو دنیای وستروس سرسی لیاقتشو داشت قلمرو رو بدست بگیره)و در آخر نفهمیدم که جیمی ناراحت شد یا خوشحال:Smiley39:
تامن هم قشنگ مصداق یک آدم احمق رو داشت...یک ذره خون لنیسترا تورگاش نبود،نه مثل عموش عاقل بود و نه مثل مادرش بیرحم:Smiley19:
این لیانا مورمنت حرف میزنه من عشق میکنم دمش گرم:Smiley17:پیتر قشنگ واسه کشتن جان اسنو نقشه کشیده،میگید نه فصل بعد میبینیم...آفرین سانسا که فریب نخورد...
والدر فری کثیفم توسط آریای عزیز:Smiley41: به درک واصل شد...
بخش برج شادی رو یه پیش زمینه ای نشون دادن،احتمالا اصلی رو نگه داشتن برای فصل آینده...
آخرین باری که این کلمات رو گفتم بدجور پشیمون شدم ولی بازم میگم:Smiley35:
The King In The North
بعد از فصل اول،بهترین فصل بود برای من،بچه ها دمتون گرم انصافاتو این 10 هفته ازتون یاد گرفتم:Smiley17:

[ali_k]

خدا رو شکر این اپیزود مثل قسمت آخر فصل5 نبود که خط های داستانی وسط راه قطع بشه، همگی به انتها رسیدن و برای شروعی تازه آماده شدن...

معبد بیلور تجسمی از جمع شدن تمام عقده های سرسی در یک محل بود که همه اونها در والدفایری سبز رنگ همراه با موسیقی-ای فوق العاده به نوازندگی سرسی!، سوختن... یه انتقام زیبا... و سپتا اولنا در دستان گرگور کلگین!

نحوه مرگی هم که برای تامن در نظر گرفتن، کاملا با شخصیتش تناسب داشت...

لیانا مورمونت عجب مردیه!

و عقده ای که در دل بیلیش بود، عمیق تر شد... الان میشه به خوبی این حرف واریس رو درک کرد: "اون حاضره حتی به قیمت خاکستر شدن این سرزمین هم شاه بشه"

و در آخر، از جمع شدن اشک تو چشمهای تیریون موقع دریافت نشان معاون ملکه، تا شنیدن فریادهای the king in the north، یعنی این دیالوگ تیریون:
"حرامزاده، بذار نصیحتی بهت بکنم. هرگز فراموش نکن چه کسی هستی، چون مطمئناً دنیا فراموش نمی کنه، اون رو نقطه قوت خودت بکن، اون وقت نمیتونه عامل ضعف تو باشه..."

[Farc0da3lx]

به افتخار شاه شمال ، گرگ سفید ، بزرگترین شمشیرزن تاریخ و شاه برحق وستروس ، جان
خیلی قسمت قشنگی بود
اول ازهمه باید دید جیمی چکار میکنه دیوانه رو بخاطر کاری کشت که الان سرسی انجام داده !
آریا یکی دیگه رو از لیستش حذف کرد
من تو سیاست اول تیریون رو قبول دارم بعد واریس ولی این لیتیل فینگر حتی از شاه شب خطرناک تره !
رمزی رفت سرسی جاشو گرفت !
نمیدونم چی بگم ولی فصل هفت به افتخار هر چی هفت هست مال جانِ .

[Davinci]

http://8pic.ir/images/7gs14wp7z226l0bryjd7.jpg

فصل ششم

این فصل نسبت به فصل قبلی یه سر و گردن بالاتر بود و جنگ های بیشتری توش دیدیم
استارک ها تا اینجا به حقشون رسیدن ولی فکر میکنم مارتین هنوز باهاشون کار داره
دوران لنیستر ها کم کم داره به پایان خودش نزدیک میشه و کالیسی هم ک مشخصه داره قدرت کامل رو میگیره.
فصل بعد باید منتظر نبرد کالیسی در وستروس و نبرد جان با شوالیه ی شب و احتمالا اتحاد کالیسی و جان اسنو باشیم.
موسیقی متن هم عالی بود
در کل فصل خیلی خوبی بود 10/10

[CH bing]

علاوه بر قسمت هایی که همه اشاره کردن نگاه آخر جیمی به سرسی(و بلعکس) خیلی بد بود اینکه میدید تو این مدت که اون نگران سرسی بوده اون برنامه میریخته همه رو کله پا کنه و خودش تاج گذاری کنه و درآخر هم باعث مرگ تامن شده بود قشنگ می شد نفرت رو تو چشاش دید از اونطرف نگاه سرد سرسی به جیمی و حرف هایی که سرسی به شیم زد و لحنش در مورد رابطش با برادرش و کشتن شوهرش جوری بود که انگار بود و نبود آدمای دور و برش فرقی براش نداره ... بار درام این قسمت خیلی بالا بود با این کارشون کیفیت این قسمت رو(علی رغم سوتی طی الارض که به خار کمبود وقت بود) رو چسبوندن به سقف

[soltanyesn]

اول فیلم یه حس ترس به من تلقین شد
سرسی....اتیش....بوم...یه دفه عاشقش شدم
هر صحنه یه لبخند با یه حس پیروزی به من دس میداد

[shahin9191]

زيباترين اپيزود همه دوران بود...در تاريخ و در كل سريال هايي كه ديدم و ميبينم و خواهم ديد...ارياااااااا دمت گرممممممممم...٣ فصل بود منتظر اين صحنه بودم...سرسي ملكه ديوانه واي كه چي بشه...نگاه سرسي و جيمي چقد سنگين بود..و پادشاه شمال يه تارگرينه.جان تارگرين...استارك نيست و اين نقطه ضعفش در مقابل بيليش ميشه اگر بيليش بفهمه شر به پا ميشه.اقا اين ليدي مورمونت رو بايد بوسيد.عاشقشم...دنريس جون و ليدي اولنا و افعي هاي سرخ هم پيمان بستن عليه لنيسترا...واي كه چقد خوب بود بخدا باور كنين زبونم نا توانه از توضيح.نمره من ١٠ هست و خوشحالم كه عمري بود و شانس اينو داشتم اين قسمت رو ببينم و اميدوارم همه باشيم تا سال اينده هم اين سريالو ببينيم با هم.من هنوز نظرات رو نخوندم چون نميخام انرژي منفي بعضي از دوستان رو جذب كنم و تو نظرم تاثير بزاره.خدا پشت و پناهتون.ممنون از همتون كه هستين و باعث شدين يه انجمن خوب فارسي زبان داشته باشيم

[mas5oud281]

آقا الان پادشاه بر حق وستروس جان اسنو/تارگرین/استارک هست دیگه!!
خدا فصل بعد رو بخیر کنه!!!!!!
یکی از شخصیتایه مورد علاقم توو این فصل سرسی کبیر بود...
10 از 10

[sohrab98]

خیلی خوب بود این قسمت
به غیر از بخش هایی که دوستان اشاره کردن
واکنش جان به رسیدن زمستان واقعا سکانس زیبایی بود

[.Ven0m.]

من مغزم رسما باز شد ، تدوین یه ربع اول این قسمت با اون موسیقی رامین جوادی (منو یاد کارای مکس ریچر واسه The Leftovers انداخت) نابودم کرد . سوپرایز این قسمت Varys بود ، فوق العاده است این بشر ، یا برادر دو قلو داره یا تلپورت میکنه در هر صورت عجیب بود این قسمت خیلی لِوِل کار بالا بود ، لباس سرسی خیلی خفن بود ، واقعا برنامه ریزی دقیقش و صبر زیادش باعث شد فعلا بازی بزرگ رو به دست بگیره تا ببینیم چی میشه بعدا .
آریا استارک هم که به به لذت بردیم ، جای سندورکلگان هم خالی : (
10/10

[fasol]

موزیک این اپیزود رو خیلی دوست داشتم
عاشق سرسی شدم
انتقام گرفتن آریا خیلی حال داد
جزو بهترین اپیزود ها بود
10/10

[reza_seazar]

خواهر و مادر قسمت!
یکی فقط ناموسا موسیقی متن کل این قسمتو بزاره که آدم با موسیقیش هم مست میشه!

[Yellow King]

یعنی عالی شگفت انگیز فوق العاده رویایی نمیدونم چه واژه ای رو براش بکار ببرم واقعا!
اول اینکه که امتیازم 10 ـه به اپیزود که صد البت لیاقتش خیلی بیشتر از اینه! دوم اینکه رقابت سختی داره با اپیزود قبلی یعنی اپیزود 9 سر بهترین اپیزود های سریال تا الان! همونطور که بازیگران و سازندگان گفته بودن چندجا واقعا آدم رو میخکوب میکرد واقعا خودم چندجا شوکه شدم! چندجا از صندلی پا شدم
دیگه فکر میکنم کم کم باید هانس زیمر رو بزاریم کنار جاش رامین جوادی رو بزاریم! چقدر خوبه این بشر! :X واقعا یکی از بهترین قطعه های موسیقی ـی بود که تو یه فیلم یا سریال میشنوم. تدوین بهترین از این اصن دیگه وجود نداشت رو عالم هستی! صحنه آماده شدن برای محاکمه یکی از بهترین سکانس های سریال تا الان بود بنظرم! (راستی واقعا این لباس هایی که تو سریال می پوشن هم فوق العاده ـن یه تشکری هم بنظرم باید بخاطر اون از عوامل سریال بکنیم!)
بالاخره تئوری ملکه دیوانه به حقیقت پیوست و چه خوبم به حقیقت پیوست صحنه منفجر شدن معبد و نظاره گری سرسی و نوشیدن شراب خیلی زیبا بود واقعا... البته من خودم فکر میکردم که کل شهر نابود شه که این اتفاق نیفتاد و دوم اینکه واقعا از مرگ مارجری ناراحت شدم کاش زنده میموند یکی از کرکتر های مورد علاقم تو سریال بود... :Smiley116: و آخرم صحنه مرگ تامن که خودش رو پرت کرد پایین اولین شوکه ام تو این اپیزود بود! :| مونده بودم چی بگم... فکر کنم فهمید که چقدر پادشاه مزخرفی بوده وقتی زنش و بسیاری از مردم دیگه رو منفجر میکنن و اون نمیتونه کاری بکنه پس یه نگاهی به تاجش میکنه و میگه که همون بدرد مردن میخورم! [-(
خدا بداده اون زن راهبه برسه (اسمش یادم نیست) http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20(4).gif حاظرم جای تیون باشم ولی جای اون نباشم! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20(4).gif یه جورایی حال کردم از شکنجش یه جورایی دلم براش سوخت... چه قیافه ترسناکی داره کلیگور کلیگین :Smiley19: بهترین کرکتر اپیزود بدون شک سرسی بود واقعا! آخرم که تخت رو ازان خودش میکنه. فصل بعد تقابلش با دنریس دیدنی میشه! یکی از دیدنی ترین صحنه های سریال هم تقابل نگاه های جیمی و سرسی ـه. احتمال میدم جیمی نسبت به سرسی سرد بشه و اون رو مقصر مرگ تامن بدونه! حالا باید صبر کنیم ببینیم چی میشه!

بران چقدر خوبه خدایی یکی دیگه از کرکتر های مورد علاقمه! با اینکه 1 دقیقه نشد حضورش تو اپیزود ولی بازم فوق العاده بود و چقدر بد رید جیمی به والدر فری واقعا قهوه ایش کرد! :))

شوکه بعدیم تو این اپیزود صحنه ورود واریس بود! دنریس چه کولاکی داره میکنه! نیومده داره وستروس رو برای خودش میکنه! دورن و تایرل!! :Smiley10: جایزه بعدی بهترین نقاش رو باید بدیم به لیدی اولنا که از قضا اینم یکی از کرکتر های مورد علاقمه! http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20(4).gif دلم برا اون 3 تا واقعا سوخت بد قهوه ایشون کرد! :))

این دنریس نمیشه 2 تا اپیزود پشت سرهم خوب باشه همش باید گند بزنه! من که امیدوارم داریو ناهاریس بهش خیانت کنه زنیکه لیاقت عشق و نداره! :\

شوکه بعدی آریا بود که اصن انقدر خوشحالم از اینکه والدر فری رو کشت اصن دیگه درگیر این نشدم که چجوری رسید به ریورران انقدر سریع! یکی از دیگه از کرکتر های مزخرف هم به درک واصل شد خداروشکر! دم آریا :Smiley17:گرم منتظرم بره خونه فقط...

لرد بیلیش هم دیگه گفت چی میخواد! تقابل اون و دنریس هم دیدنی ـه واقعا نمیتونم صبر کنم برا دیدنش! فقط خدا کنه زهری نریزه به استارک ها دوباره!

و شوکه آخر که ادامه سکانس برج شادی بود و بالاخره پرده از راز جان برداشته شد! دیگه اونجا زبونم بند اومد... پسر ریگار و لیانا! وارس برحق تخت پادشاهی! تقابل جان و دنریس مغزو منفجر میکنه یعنی! میدونستم همیشه ند شرافت استارکی ـشو زیر پا نمیزاره بره یا یکی دیگه بخوابه!


هر فصل که میاد عنوان بهترین فصل رو ازان خودش میکنه و فصل 6 هم بدون شک بهترین فصل سریال بوده تا الان! چجوری این 10 ماهو سر کنیم تا فصل 7 خدا میدونه!


...The King in the North http://tvworld.info/images/smilies/ym-generic/ymg%20(4).gif

[AR!@N]

یا برادر دو قلو داره یا تلپورت میکنه
کشتی هایی که نشون میده یک سری هاشون ارم سان اسپیر و خاندان مارتل رو دارن ، تنهایی نیومده پس با ناوگان مارتل ها اومده. فاصله زمانی بینشم وقت نمیشد دیگه بخوان نشون بدن.

[.Ven0m.]

کشتی هایی که نشون میده یک سری هاشون ارم سان اسپیر و خاندان مارتل رو دارن ، تنهایی نیومده پس با ناوگان مارتل ها اومده. فاصله زمانی بینشم وقت نمیشد دیگه بخوان نشون بدن.

اره درسته ، این لینک هم بهم ثابت کرد : https://www.reddit.com/r/gameofthrones/comments/4q19ay/main_spoilers_varyss_movement_explained_proof/

---

سرسی ملکه ای که از نردبان بالا رفت ، میریم که داشته باشیم ادامه پیشگویی رو واسه جزییات بیشتر برید این جا کامل گفته ‘Game of Thrones': Cersei’s Prophecy Is Not Finished Yet (https://www.yahoo.com/tv/game-thrones-cersei-prophecy-not-finished-yet-065111625.html) من نمیگم ممکنه اسپویل باشه .

[chanter]

فصل 7 قسمت یک تیتراژ یعنی رو پایتخت پرچم لنیستر ها رو میزنن به جای براتیون؟

[MATIAS7]

عالی عالی عالی
موسیقی موسیقی موسیقی
یعنی اولش با موسیقی شروع شد بعد یه آرامش موقتی آخرشم موسیقی.... دیوانه کننده بود
سفیدی در شمال ... سیاهی در کینگزلندینگ
وقتی مادر اژدهایان! داشت به تیریون میگفت من باید از این جدایی عشقم ناراحت میشدم اما حسی نداشتم و تازه عجله داشتم یکم نگران کننده بود!! الان دوتا ملکه دیوانه تشنه قدرت وجود داره
یه آدم درست حسابی که اونم جان اسنو هست
چه شود فصل بعد :Smiley10:

[Green Way]

Shame shame shame
این واسه اونایی که گفتن گات مسیرشو گم کرده. فقط کافیه به 2 تا اپیزود اخر نگاه کنین تا فرق این سریال رو با بقیه احساس کنین. چقدر خوشحالم که قراره کارگردان این 2 اپیزود اخر بازم همکاریشو ادامه بده. موسیقی توو این 2 اپیزود ماورایی بود. دست مریزاد! استاد اعظمم بدهیشو صاف نکرده از دنیا رفت:Smiley14:

[T-REX]

http://uupload.ir/files/m74b_hgytjtykityk.png


حتی جا داشت که سرسی به خود تامن هم اجازه شرکت تو مراسم رو می داد!!!
اپیزود ماهی بود.:Smiley17: ولی اینکه توش خبری از آدرها و واکرها نبود، یه کم ضد حال بود. سکانس های آریا و انتقام گیریش یه کم عجولانه بود و اون جذابیت کشته شدن مرین ترانت فصل قبل رو نداشت. دورنی ها مردمی نیستن که بخوان با کسی متحد بشن، عجیب بود!!:Smiley39:
حالا کی می خواد برن رو کول کنه و جا به جا کنه؟ سر جیمی چه قدر پیر به نظر می رسید.
از این متحد شدن های شمالی ها زیاد دیدیم. همش هم آخر به فروپاشی رسیده!!

10 از 10

[yaldakh]

واقعا پارت اول لذت بردم :Smiley22:باید یکی این حرکتو تو کشور خودمون بزنه یعنی راه بهتری واسه از بین بردن خرافات مذهب وجود نداره باید از ریشه نابود کرد با اینکه هممون از وایلد فایر خبر داشتیم ولی اینقد دیدن اینکه مذهب نابود شد برام لذت بخش بود نمیتونم حرفی بزنم اصلا راجبش:Smiley38:
اون سپتا هم انتظار داشتم سرسی لختش کنه بچرخونتش ولی خوب به همین هم راضیم(اینجور شکنجه ها ضد اون حقوق بشریه که بهش معتقدم ولی واقعا این مذهبیون با این وعده بهشتشون دنیا رو برامون جهنم ساختن که واقعا حقشونه):Smiley119:

دلم برای داداش مارجری سوخت به خاطر همنجسگراییش واقعا مذهب به حقوق انسانی هیچ احترامی نمیذاره:Smiley15:
سم به شدت قیافش منو یاده یکی از همکلاسیای دوران دانشجوییم میندازه اخلاقیاتم خیلی شبیهن خوب اینم داستانش بسته شد رفت کتاب خون بشه:Smiley35:
ملیساندرا هم که رفت احتمالا دیدار با آریا شاید همسففر شدنششون یا اینکه یه گروه از خودشون جمع بشن و یه حرکتی بزنن هست
سانسا هم که از یه طرف به نظر میاد با جان خوبه ولی ته دلش یه جور دیگس البته برن بیاد و حقیقت جان رو بگه(الان باید جای جان اسنو چی بگیم جان ریور ؟؟یکی بگه تایگریان ها اسم بسترد ها رو چی میذارن)دیگه کلا ملکه به حق این قسمت میشه سانسا و جان فک کنم حقش پادشاهی تخت آهنین باشه:Smiley30:
این واریس بازم خیلی مشکوکه تو دورن بود آخرین سکانس دوباره اومده بود پهلو دنریس این بشر از لیتل فینگر بیشتر موذی نباشه کمترم نیست:Smiley39:
دنریس (عمه دنریس)و تیریون هم سکانسشون جالب بود کلا با اینکه دنریس سیاستمدار خوبی نیست و نمیدونم الان جان نسبت بهش برتری داشته باشه یانه تو قضیه جانشینی فامیلی ولی اینکه تیریون کنارشه عالیه تیریون رسما با عقل و شعور ترین کرکتر سریاله البته اینکه به دنریس میگه باورت دارم زیاد جالب نیست به نظرم بهتره به جان باور داشته باشه:Smiley69:
جانم آتش نزدن ببینیم جنسش نسوزه بسوزه و اینکه رویاروییش با اژدها ها باید جالب بشه و فک کنم جان کسیه که رو ریگال میشینه:Smiley35:فک کنم بعد از ایگور ریورز جان دومین بسترد تایگرین هاس که مو مشکیه
آریا چه میکنه این آرییااااااااااااااا:Smiley30: یعنی اینقد من حال کردم باهاش آیا آریا در آینده با جان و سانسا دیدار میکنه:Smiley39:
جای گرگ جان به شدت خالیه کجاست این گوست:Smiley15:
لیتل فینگرم که قشنگ خودشو رو تخت آهنین میبینه از یه لحاظ دوسش دارم از یه لحاظم خطری بزرگ میبینمش واسه کارکترای دیگه که دوست دارم:Smiley104:
و سکانس ویژن برن یعنی شرافت ند استارک همیشه بالاترینه و عمرا این بشر به زنش خیانت میکرد خیلی سکانس احساسی زیبایی بود با اینکه بارها تو ذهن خودمون از قبل ساخته بودیمش:Smiley17:
حیف اینجا ریگاری برای دفاع از خودش نبود واقعا رسما از سازندگان میخوام فلش بک های ریگار رو تو سیزن بعد بیارن:Smiley35:
لیدی لیانا مورمونت که قلب همه رو تسخیر کرده :Smiley41:باید دید جان اگه جایگاه واقعیشو بفهمه چه حرکتی میزنه:Smiley39:
سکانس نهایی الان دیگه کلا جنگ زناست و قدرت پاور گرل بالاست نگاه سرسی یارا و دنریس اتحاد زن هورااااا گرل پاور:Smiley9:البته به جز یارا اون دوتا رو دوست ندارم و حق نهایی رو به جان میدم
و آخرین چیز اینقد تامن خودشو پرت کرد آی خندیدم:Smiley14: یعنی قشنگ از زندگی سیر شد دیگه:Smiley36:

[afshin2014]

خیلی قسمت قشنگی بود ، همه رو نشون داد جز وایت واکر ها (که اونم ایرادی نداره فقط کاش جای سم اونا رو نشون می داد !!)

چه قدر موسیقی اولش تاثیر گذار بود و مناسب با صحنه هایی که نشون می داد ، سرسی هم نگذاشت نبرداشت زد همه رو کشت یه جا :Smiley19: البته انتقامش از بانوی پاکدامن رو خیلی دوست داشتم !

اصلا فکرشم نمی کردم که پیشخدمتی که در مراسم بود اریا باشه ، خیلی جا خوردم انصافا ( چون همه یه جور دیگه پیش بینی می کردن ) :Smiley10:

دست برن هم دردنکنه که ما رو با مادر جان اسنو اشنا کرد بعد از 6 سال !!

هر چی از این اپیزود بگم بازم کم گفتم پس سخن کوتاه می کنم و از همه کاربرانی که با حدساشون و دعوا هاشون و اسپویل هاشون هیجان رو بیش از پیش کردن ، متشکرم :Smiley17:

[Yellow King]

دورنی ها مردمی نیستن که بخوان با کسی متحد بشن، عجیب بود!!:Smiley39:

مارتل ها قبل از هرکسی اول با خاندان تارگرین پیمان بستن! از طریق ازدواج الیا مارتل با ریگار تارگرین فرزند ارشد اریس دوم یا همون شاه دیوانه این پیمان بسته شد. الان دوباره یه تارگرین دیگه اومده که میخوان باش متحد بشن چیز عجیبی نیست. مارتل ها دشمن زیاد دارن ولی تارگرین ها جزوشون نیستن!

[yaldakh]

مارتل ها قبل از هرکسی اول با خاندان تارگرین پیمان بستن! از طریق ازدواج الیا مارتل با ریگار تارگرین فرزند ارشد اریس دوم یا همون شاه دیوانه این پیمان بسته شد. الان دوباره یه تارگرین دیگه اومده که میخوان باش متحد بشن چیز عجیبی نیست. مارتل ها دشمن زیاد دارن ولی تارگرین ها جزوشون نیستن!
البته این خانوان دل خونی از ریگار دارن با دید واریس چی گفته چون قبل از این هماهنگی هم نکرده بود با دنریس شاید با تیریون راجبش حرف زدن:Smiley39:

[rrio8]

اپیزود عالی بود و همه چی تموم بود!

الان تامن با کاری که کرد بازیگر کحبوب من شد:136:

واقعا شاهکار بود و لایق 10 از 10 هست و از همه مهمتر اریا رسما داره همرو نفله میکنه بعید نیست فصل بعد
جیمی هم بکشه با اون نگاهی که بهش میکرد!

چقدر سکانس شاه شمال جان خوب بود!

"شمال به یاد خواهد داشت"


سرسی اون اول بازیگر منفوری برای من بود طوری که ازش بدم میومد اون اوایل ولی وقت زد همرو نفله کرد و اون همه بازیگر حذق کرد:d

ناگهان یه لبخند امد رو لبم باهاش حال کردم شدید.


و البته تو شروع فصل بعد هیچی نشده باید جنگ بین دنریس و پایتخت ببینیم و احتمال خیلی زیاد نابودی پایتخت و گرفتن تخت آهنین.

تقابل دوباره تیریون با خواهر برادرش چیز خیلی جذابی میشه

[wishtasp]

الان باید جای جان اسنو چی بگیم جان ریور ؟؟یکی بگه تایگریان ها اسم بسترد ها رو چی میذارن
با مطالعه تاریخ قبل از سریال به نظر میرسه که لیانا استارک و ریگار تارگرین (پسر ایریس شاه دیوانه و برادر دنریس) واقعا عاشق هم بودن و لیانا تمایلی به سمت رابرت باراتیون نداشت
اگر این موضوع رو قبول کنیم پس این قضیه که جان تارگرین یه حرومزادست کلا منتفیه و اون دارای خون اصیل تارگرین و استارکه.

[yaldakh]

مید

با مطالعه تاریخ قبل از سریال به نظر میرسه که لیانا استارک و ریگار تارگرین (پسر ایریس شاه دیوانه و برادر دنریس) واقعا عاشق هم بودن و لیانا تمایلی به سمت رابرت باراتیون نداشت
اگر این موضوع رو قبول کنیم پس این قضیه که جان تارگرین یه حرومزادست کلا منتفیه و اون دارای خون اصیل تارگرین و استارکه.
منم حدس بینهایت زیادی میزنم عاشق و معشوق بوده باشند تو اکثر نظراتمم گفتم ولی این دلیلی برای حرامزاده نبودن جان نیست تنها در صورتی بچشون حرامزاده نبود که این دوشخص ازدواج کرده باشند که نکردند
چون ریگار و الیا مارتل باهم ازدواج کرده بودند
جان به هرحال حرامزادس
ولی مهم نیست:Smiley36:

[wishtasp]

مید

منم حدس بینهایت زیادی میزنم عاشق و معشوق بوده باشند تو اکثر نظراتمم گفتم ولی این دلیلی برای حرامزاده نبودن جان نیست تنها در صورتی بچشون حرامزاده نبود که این دوشخص ازدواج کرده باشند که نکردند
چون ریگار و الیا مارتل باهم ازدواج کرده بودند
جان به هرحال حرامزادس
ولی مهم نیست:Smiley36:

درسته ریگار و الیا مارتل درونی با هم ازدواج کرده بودن ولی وقتی جان به دنیا اومد الیا سر به دنیا اوردن اگان مرده بود و احتمالا مرگش قبل از تصمیم ریگار و لیانا برای بچه دار شدن بوده :Smiley36:

[Sσнєiℓ]

عالی نبود ولی خیلی خوب بود. نمره من 9/10 هست.

برای من که عاشق وقایع پایتخت هستم قسمت آغازین خیلی جذاب بود، به خصوص موسیقیش که هر چی بگم کم گفتم. دستشون درد نکنه. :Smiley30:
ولی این بخش حس افسردگی به آدم میداد به خصوص با توجه به موسیقی خاصش.
از منفجر شدن ساختمان سپت و یهوئی مردن اون همه شخصیت هم خوشم نیومد.
اون زنیکه داعشی هم خوب به سزای اعمالش رسید. دلستر بود اونی که سرسی میریخت روی صورتش؟ :Smiley15:
بدترین اتفاق اپیزود هم خودکشی تامن بود. به نظرم اگه گنجشک اعظم مخشو نخورده بود خیلی پادشاه خوبی بود. 8->
دلم برای جیمی سوخت که باید به پای سرسی بسوزه. بیچاره هنوز دو روز از مرگ دخترش نگذشته بود.
جیمی و سرسی دو تا ماموریت متفاوت داشتند و هر دو هم موفق شدند. جیمی بدون اینکه خون از دماغ کسی بریزه ریورران رو گرفت، سرسی دقیقا برعکس همه رو سوزوند.
این هم تفاوت جیمی و سرسی که عاشق هم هستند.

استاد اعظم، گنجشک اعظم و والدر فری سه پیرمرد منفور سریال که مدتها منتظر مرگشون بودیم در یک قسمت کشته شدند!! :Smiley36:
از آریا خوشم اومد. من احتمال میدادم جیمی بخواد فری ها رو نفله کنه به خصوص بعد از اون حرفاش به والدر فری.

کلا توی این اپیزود اتفاقات زیادی افتاد و گرههای زیادی گشوده شد. گفته میشد این سریال رو خیلی آروم میبرن جلو، اما این اپیزود برعکس بود. به نظرم به اندازه یک فصل اتفاق درش افتاد!!
انگار یه جور هدیه بود از طرف سازنده ها که به طرفداران کنجکاو و بی صبر داده شد.


فصل 6 خوب بود و خوشم اومد.

[WALKING DE4D]

9/10
قسمت پایانی خوبی بود قسمت 9 و 10 فصل 6 جز قسمت هایی بود که کامل تماشا کردم و جلو نزدم
کینگ اف د نورث کاملا انتظار اینو داشتم که بعد مدت ها شمال پادشاه خودشو انتخاب کنه درسته جان توی قسمت قبل نشونه ای از یه رهبر خوب نداشت ولی منتظر این اتفاق بودم
سانسا تا به اینجا تحت تاثیر بیلیش قرار نگرفت باید ببینیم عکس العمل بیلیش برای فصل بعد چیه برای رسیدن به خواسته هاش هر کاری میکنه
لیدی مورمنت که دیگه حرفی واسه گفتن نمیزاره :Smiley19:
سرسی انتقام خوبی گرفت البته اتفاق حول سرسی قابل پیش بینی بود ولی جالب درستش کردن
با کشتن مخالفین خودش راه برا قدرت باز کرد ولی باید منتظر عکس العمل جیمی باشیم
دنریس که کاملا مشخص بود چه اتفاقایی قرار بیوفته
تنها قسمتی که واسم غیر قابل پیش بینی بود کشنه شدن والدر فری اونم به دست اریا :Smiley10:
اما یه سوالی از قسمت برن واسم پیش اومده اونم اینه که وقتی پادشاه شب برن تاچ کرد تونست از طلسم عبور کنه و کلاغ 3 چشم بکشه ؟ برن از دیوار عبور کنه ممکنه راه واسه پادشاه شب باز کرده باشه؟:Smiley39:

[HAMID13]

گوست کجاست؟؟؟؟؟؟
جای شاه شب بشدت خالی بود

موزیک با روح و روان بازی میکرد چقد خوب بود هم موزیک هم دکوراسیون داخلی هایی که انجام میشه چقد سیتادل خوب بود چه فیلم برداری نازی چه کارگردانی بیستی واقعا مرسی

خوب حرکت سرسی واسه از بین بردن های اسپارو عالی بود ولی اتحادشون با تایرل هارو شکوند و حالا فقط فری ها رو درکنار خودشون دارن که بدرد بخور نیستن

تایرل+مارتل+گریجوی(نصفه نیمه)+تارگرین با هم دارن میان سمت وستروس و لنیسترا تنهان باراتیون ها هم که نابودن استارک ها هم که پادشاهیشونو دوباره را انداختن چه شود

سخت منتظر ملاقات دنریس و جان هستم اونم با حضور دست ملکه تیریون لنیستر :ذی چقد اون صحنه ای که تیریون هند آو کویین شد خوب بود

صحنه های خوب شو دوستان گفتن خودم عاشق صحنه ایم که تصویر از رو کودک دست ند میره رو چهره جان و بعدش جان میشه شاه شمال اصن اینقد خوب بود همه چی که باورم نمیشه گات ی همچی قسمتایی داشته باشه

ظرافت های خاصی تو کار سریاله مثل غذایی که والدر فری میخوره و بعد آریا میکتش ی داستانی بود نقل شده بود راجع کشتن مهمان ...اینجا نشون دادن و...زیاده

واقعا موزیک+دکور+طراحی لباس+فبلم برداری+کارگردانی این قسمت عالی بود این همه چیز تو ی قسمت نشون دادن دمشون گرم

اگه راه داشت حقش بود از 10 هم بیشتر بگیره

10عالی

اضافه شده در : 9 minutes




اما یه سوالی از قسمت برن واسم پیش اومده اونم اینه که وقتی پادشاه شب برن تاچ کرد تونست از طلسم عبور کنه و کلاغ 3 چشم بکشه ؟ برن از دیوار عبور کنه ممکنه راه واسه پادشاه شب باز کرده باشه؟:Smiley39:

شخصا حس میکنم شاه شب شیپور جورامون پیدا میکنه و دیوارو میروزنه پایین
این شاه شب غزیزمون مرد نیست اگه اینکارو نکنه:Smiley69:

[HamedMilan]

مید

منم حدس بینهایت زیادی میزنم عاشق و معشوق بوده باشند تو اکثر نظراتمم گفتم ولی این دلیلی برای حرامزاده نبودن جان نیست تنها در صورتی بچشون حرامزاده نبود که این دوشخص ازدواج کرده باشند که نکردند
چون ریگار و الیا مارتل باهم ازدواج کرده بودند
جان به هرحال حرامزادس
ولی مهم نیست:Smiley36:

تارگرین ها برخلاف بقیه خاندان ها میتونستن همزمان چند همسر داشته باشن،مث اگان فاتح که با هر دو خواهرش ازدواج کرد و ازدواجشونم مث بقیه آخوند (:Smiley36:) نمیخواد

با این تفاسیر جان 99% بلک فایر نیست و یه تارگرینه

[WALKING DE4D]

گوست کجاست؟؟؟؟؟؟

شخصا حس میکنم شاه شب شیپور جورامون پیدا میکنه و دیوارو میروزنه پایین
این شاه شب غزیزمون مرد نیست اگه اینکارو نکنه:Smiley69:

اگه قرار بود پیدا بشه تا حالا میشد شک ندارم برن راه پادشاه شبو باز میکنه حالا به هر نحوی

با کشته شدن والدر فری ممکنه فری دشمن جدید لینستر ها بشن کلا لینستر با از دست دادن متحدین خودش به شدت تحت فشار قرار میگیره از طرف استارک دنریس دورن تایرل ...

[Sσнєiℓ]

چند سئوال :

- مارجری و گنجشک اعظم چه قول و قراری گذاشته بودند؟ قرار بود بعد از دادگاه لوراس رو آزاد کنن که مثل قبل بتونه رهبر آینده خاندان تایرل بشه؟ بعد چرا گنجشک اعظم باید این کار رو انجام بده؟ ایا این یجور پارتی بازی بود؟

- اون دختره تو گوش استاد اعظم چی گفت که اونو کشوند زیرزمین؟ :Smiley36:

- پدر ِ جان کیه؟ الآن نسبت جان و دنریس چیه؟ پسرعمو و دختر عمو؟

- این تیکه خیلی کوتاه که عکسشو گذاشتم رو توی تریلر فصل ششم دیدم و بعد هم دوباره همین تیکه رو توی قسمت ششم و زمانی که وقایع زمانهای مختلف از جمله شاه دیوانه به ذهن برن میومد دیدمش. آخر هم مشخص نشد معنیش چیه و این سایه ها کی هستند. شاید در حد یک دهم ثانیه نشونش میده. منم اصلا متوجه نشده بودم و فکر میکردم این تیکه از تریلر رو توی قسمت اخر ببینیم. بعد رفتم دیدم قسمت ششم این رو یه لحظه نشون میده. زمان نشون دادن این صحنه هم حدود 2 دقیقه و 50 ثانیه هست اگه خواستید پیداش کنید.
فکر میکنم این مربوط به فصلهای آینده هست. حدس شما چیه درباره این سایه ها؟ :Smiley10:
از روی شباهت ظاهری و اینا شاید بشه حدس زد کی هستند این دو نفر.

http://picoup.ir/images/69880869151095563800.jpg

[yaldakh]

درسته ریگار و الیا مارتل درونی با هم ازدواج کرده بودن ولی وقتی جان به دنیا اومد الیا سر به دنیا اوردن اگان مرده بود و احتمالا مرگش قبل از تصمیم ریگار و لیانا برای بچه دار شدن بوده
نه اون موقع همسر ریگار زنده بود ریگار زودتر از همسرش کشته شد

در طول نبرد ترایدنت (Battle of the Trident)، ریگار در یک گدار، و در مبارزه‌ی تن به تن با رابرت روبه‌رو شد، جایی که هردوی آن‌ها در میان جریان‌های خشمگین ترایدنت، مبارزه‌ای افسانه‌ای داشتند. ریگار علیرغم زخمی کردن رابرت، با ضربه‌‌ی سنگین پتک جنگی او، از پا افتاد. ضربه ای که یاقوت‌هایی که زره ریگار را پوشانده بودند را خرد و در زیر آب پراکنده کرد. این مکان پس از آن «گدار یاقوت» نامیده شد.

بعده‌ها تایوین شوالیه های خود سر گرگور کلگان (Gregor clegane) و سر آموری لورچ (Amory lorch) را فرستاد تا دژ میگور را بگیرند و با باقی خانواده سلطنتی به مقابله بپردازند ، تا تخت آهنین را برای رابرت تضمین کنند و ثابت کنند که خاندان لنیستر برای همیشه خاندان تارگرین را ترک کرده اند. گرگور کلگان ولیعهد نوزاد , اگان تارگرین (Aegon targaryen) را در حالی که مادرش تماشا میکرد کشت و سپس به پرنسس الیا (Princess elia) همسر ریگار تجاوز کرد و بعد او را نیز به قتل رساند، آموری پرنسس رینیس (Princess Rhaenys) را از زیر تخت پدرش بیرون کشید و به او 50 ضربه ی چاقو وارد کرد.
سر گرگور یک نوزاد (infant) را با کوبیدن سرش به دیوار، به قتل رساند، (کسی که بسیاری باور داشتند اگان ششم بود، اما در واقع کودکی روستایی بود)
تایوین لنیستر جنازه همسر ریگار و کودکانش اگان و رینیس را به عنوان نشانه وفاداری پیچیده در رداهایی قرمز در پای تخت آهنین گذاشت


اضافه شده در : 3 minutes


ارگرین ها برخلاف بقیه خاندان ها میتونستن همزمان چند همسر داشته باشن،مث اگان فاتح که با هر دو خواهرش ازدواج کرد و ازدواجشونم مث بقیه آخوند () نمیخواد

با این تفاسیر جان 99% بلک فایر نیست و یه تارگرینه
ما به جز اگان فاتح این قضیه رو تو هی تایگرین دیگه ندیدیم دیگه اینم باید فصل بعد شخص بشه قضیش:Smiley36:
البته بلک فایر نمیتونه باشه فامیلی بسترد تایگرین ها چون اون یه خاندان جدا بود احتمالا همین ریورزه

[sornay]

چند سئوال :

- مارجری و گنجشک اعظم چه قول و قراری گذاشته بودند؟ قرار بود بعد از دادگاه لوراس رو آزاد کنن که مثل قبل بتونه رهبر آینده خاندان تایرل بشه؟ بعد چرا گنجشک اعظم باید این کار رو انجام بده؟ ایا این یجور پارتی بازی بود؟

- اون دختره تو گوش استاد اعظم چی گفت که اونو کشوند زیرزمین؟ :Smiley36:

- پدر ِ جان کیه؟ الآن نسبت جان و دنریس چیه؟ پسرعمو و دختر عمو؟

- این تیکه خیلی کوتاه که عکسشو گذاشتم رو توی تریلر فصل ششم دیدم و بعد هم دوباره همین تیکه رو توی قسمت ششم و زمانی که وقایع زمانهای مختلف از جمله شاه دیوانه به ذهن برن میومد دیدمش. آخر هم مشخص نشد معنیش چیه و این سایه ها کی هستند. شاید در حد یک دهم ثانیه نشونش میده. منم اصلا متوجه نشده بودم و فکر میکردم این تیکه از تریلر رو توی قسمت اخر ببینیم. بعد رفتم دیدم قسمت ششم این رو یه لحظه نشون میده. زمان نشون دادن این صحنه هم حدود 2 دقیقه و 50 ثانیه هست اگه خواستید پیداش کنید.
فکر میکنم این مربوط به فصلهای آینده هست. حدس شما چیه درباره این سایه ها؟ :Smiley10:
از روی شباهت ظاهری و اینا شاید بشه حدس زد کی هستند این دو نفر.




جیمیه که از پشت میزنه مدکینگ رو میکشه خیلی فشار نیار:Smiley19:

http://www.8pic.ir/images/t8hkjeojid8pslbk8pnt.jpg

[mkarimifard77]

غمگین ترین شخصیت سریال :

فکر کنم هیچکدام از شخصیتهای این قسمت و این فصل نمی تونن شرایط سرسی را داشته باشن. در عین حال اینکه تازه می خواست لذت انتقام را با تمام وجود حس کنه ، سومین و آخرین فرزندش را هم از دست داد. سرسی بدبخت ، سلطنت را برای خودش نمی خواست ، اون می خواست در کنار فرزندانش سلطنت کند ولی حالا این تخت لعنتی هر سه بچه اش را ازش گرفت و در پایان ؛ سرنوشت بصورتی دور از انتظار ؛تاج سلطنت را به مادر داغدیده هدیه داد . فکر نکنم در طول تاریخ وستروس هیچ پادشاه یا ملکه ای در زمان تاجگذاری اش چنین غمگین وجود داشته باشد.
سرسی حالا به مفهوم مطلق کلمه می تواند خطرناک باشد چون او دیگر چیزی را برای از دست دادن ندارد و حتی سلطنت هم برایش ارزشی ندارد. اوتاج و تخت را برای جافری و تامن می خواست نه برای خودش. شاید اگر کسی در فصول اولیه سریال می گفت سرانجام سرسی ، تاج سلطنت را برسر می گذارد به او می خندیدیم ولی داستان نغمه آتش و یخ بخاطر همین غافلگیری ها و چرخش هایش تبدیل به بهترین داستان عالم شده است.
سرسی فصل بعد دیدنی ترین شخصیت سریال است.

[Admini3trator]

- این تیکه خیلی کوتاه که عکسشو گذاشتم رو توی تریلر فصل ششم دیدم و بعد هم دوباره همین تیکه رو توی قسمت ششم و زمانی که وقایع زمانهای مختلف از جمله شاه دیوانه به ذهن برن میومد دیدمش. آخر هم مشخص نشد معنیش چیه و این سایه ها کی هستند. شاید در حد یک دهم ثانیه نشونش میده. منم اصلا متوجه نشده بودم و فکر میکردم این تیکه از تریلر رو توی قسمت اخر ببینیم. بعد رفتم دیدم قسمت ششم این رو یه لحظه نشون میده. زمان نشون دادن این صحنه هم حدود 2 دقیقه و 50 ثانیه هست اگه خواستید پیداش کنید.
فکر میکنم این مربوط به فصلهای آینده هست. حدس شما چیه درباره این سایه ها؟
از روی شباهت ظاهری و اینا شاید بشه حدس زد کی هستند این دو نفر.

تابلوهه دیگه ! این صحنه کشته شدن شاه دیوانه به دست جیمیه !

[mkarimifard77]

دوستان توی مطابشون بعضا به داستانی که برن استارک درباره خیانت و کشتن مهمان تعریف کرد اشاره کردن. برای اینکه موضوع شفاف بشه ، اون سکانس از سریال را که مربوط است به قسمت دهم فصل سوم براتون می ذارم. با دیدن اینسکانس متوجه سرنوشت محتوم والدر فری خواهید شد. زیرنویس فارسی هم دارد.

http://s7.picofile.com/file/8257698800/Game_of_Thrones_S03E10.mkv.html

[.Ven0m.]

http://www.axgig.com/images/07126684532647865033.jpg

جینیٍس D :

---

یه جورایی موسیقی متن کینگزلندینگ میخواست دوران جدید و مدرنی رو در وستروس نشون بده ، استفاده از پیانو (که یا استفاده نکرده بودن یا خیلی کم )یه جور حالت رنسانس ـی داده بود و نوید یه دوران جدید (در عین ظهور دوباره جادو و اژدها ها و .. ) رو میده...

[Ned Stark]

فوق العاده بود این قسمت
اما برای من لحظه ی خودکشی تامن خیلی تاثیر گذار بود
و تلخ ترین بخش این قسمت میدونم
وقتی دید گناه کار و بی گناه همه سوختن و خاکستر شدن
و دید نتونست کاری کنه..در حالی که پادشاهه
خیلی قلب پاکی داشت...نتونست تحمل کنه
خیلی صحنه ی قشنگی در اومده بود
اول تاج رو میذاره بعد میاد میپره پایین

.....


این والدر فری عجب صدای باحالی داشت...خوشم میومد... ینی رسما صداش به تنهایی خاصیت تنفرو داشت:Smiley14:

[tufan5601]

wooooooooooow:Smiley92:
چه قسمتی بود هر جاشو میخواستم تجزیه تحلیل کنم و هضمش کنم یه دفعه یه موضوع جدید دیگه میومد وسط
احساس میکنم این قسمت واسه مغزم زیادی سنگین بود
گنجایش این همه اتفاقو نداشت:Smiley59:

[Sσнєiℓ]

یه نکته جالب اینکه آریا احتمالا بدش نمیومد جیمی رو هم بکشه ولی وفاداری جیمی به سرسی و عدم توجه به آریا باعث نجات جونش شد.
چیزی که مشخصه آریا میخواست جیمی رو هم وسوسه کنه و بعد که با هم خلوت کردند نقشه خودشو عملی کنه ولی نجابت :d جیمی مانع شد.
این هم خیلی برام جالب بود. هر چند صددرصد هم مطمئن نیستم ولی ظاهرا آریا واقعا همچین قصدی داشت.

من این رابطه صادقانه خواهر برادری جیمی و سرسی رو به اون استاد اعظم هوس باز و ریاکار ترجیح میدم.
راستی پول اون دختره بدبخت که استاد اعظم گفت بعدا بهت میدم هم هاپولی شد. =))

[KING STANNIS]

بعد از طوفان season final فصل قبلی و سوالات فراوان بی جواب مانده حقیقتش خیلی باب میل من نبود.اون انتظاری که از ی اپیزود ده ی داشتم براورده نکرد با این حال نمره من 8 هستش اما چون داستان داره به انتها میرسه خیلی نباید خرده گرفت بالاخره استارکهای عزیز بعد از مدتها به قدرت رسیدن و این چیز خوبیه اما ذکر چند نکته الزامیه اول اینکه ترجیح میدادم های اسپارو و دارو دستش با ی زجر طولانی و با تحمل درد بمیرن نه اینکه یدفعه پودر بشن.البته خواهر شیم به دست مانتین بزرگوار بعد ار ت.ج.ا.و.ز شهد شیرین شهادت نوشید و بسی لذت بردم.از حرف لراس تایرل هم که رنلی باراتیون رو خائن قلمداد کرد بدم اومد البته من کلا رو خاندان باراتیون تعصب دارم:Smiley36:
سرسی رو واقعا باید مادر نیرنگ نامید با ی تیر چند نشون صد امتیازی زد و رسما اعلان جنگ داد.به قولی تمام عروسک های خیمه شب بازی جمع کرد.و هویج ابله هم به ف.ا.ک رفت.:Smiley14::Smiley14:
بازهم ملیساندرا قصر در رفت کاش دهنشو سرویس میکردن.

http://picoup.ir/images/67872056082496582627.png

در مورد این اتحاد هم باید بگم احتمالا هدفش قیچی کردن نیروی دنریس از پشت بعد از شکست نیروهای لنیستراس به رهبری 5تا زن و واریس.
و اما اریای عزیز که داره لیست مرگش رو جمع میکنه لذتی که در این سکانس بود تا حالا نچشیده بودم و انتقام مادر و برادرش رو گرفت.

http://picoup.ir/images/48371481230942517749.png

ادامه ناقص برج شادی که یکسال دیگه ملت تو کف گذاشت.

http://picoup.ir/images/32146327919476251910.png

کسی که هیچ کس قبولش نداشت فرزندی از دو خاندان بزرگ استارک و تارگرین که پادشاه شمال شد.

http://picoup.ir/images/99821254190632450537.png

به امید موفقیت روزافزون استارکها.:Smiley17::Smiley69::Smiley41::Sm iley30:

[Sσнєiℓ]

اول اینکه ترجیح میدادم های اسپارو و دارو دستش با ی زجر طولانی و با تحمل درد بمیرن نه اینکه یدفعه پودر بشن.البته خواهر شیم به دست مانتین بزرگوار بعد ار ت.ج.ا.و.ز شهد شیرین شهادت نوشید و بسی لذت بردم.
سلام
دقیقا. منم بدم اومد. حتی یک ثانیه هم طول نکشید. فوری راحت شد. :|


از حرف لراس تایرل هم که رنلی باراتیون رو خائن قلمداد کرد بدم اومد البته من کلا رو خاندان باراتیون تعصب دارم:Smiley36:
مطمئن باش لوراس بیشتر از همه روی رنلی تعصب داشت. این حرف رو به خاطر توصیه خواهرش گفت. راهی به جز نقش بازی کردن نداشتند.


بازهم ملیساندرا قصر در رفت کاش دهنشو سرویس میکردن.
من دلم براش سوخت با اون وضعیت بیرونش کردن. هرچند برای شیرین صدبرابر دلم سوخت. دلم برای داووس هم خیلی سوخت. :(
برین تارث هم نبود وگرنه نمیذاشت قصر در بره. :Smiley14:

[.Ven0m.]

http://www.axgig.com/images/04694157876262177082.jpg

منهدم شدم :Smiley14:

[Sσнєiℓ]

یادی بکنیم از گذشته سر لوراس و ابهتی که برای خودش داشت.
سرسی ملعون نباید گنجشک اعظم رو بدون زجر دادن میکشت. :Smiley104:

http://picoup.ir/images/63054099190034304194.jpg

[Rick_Grimes13]

اپیزود 10 در یک کلام : فوق العاده
همه چیز از اون ارامش قبل طوفان تا طوفانی که دنریس در سکانس آخر به راه انداخت.
درسته که همه تئوری هایی که از قبل راجب این فصل مطرح شد درست از آب در اومد از هویت واقعی جان گرفته تا سرسی ملکه دیوانه اما بازم کار سازنده ها حرف نداشت.
اون قسمت انفجار وایلد فایر با اون پیانوی فوق العاده (دم رامین جوادی گرم) یکی از بهترین سکانس های کل سریال بود.
بالاخره از شر والدر فری هم راحت شدیم :) آیا اریا میتونه انتقامشو از سرسی هم بگیره؟
اما درباره جان که بنظرم دیگه تو همین اپیزود رسما باید اعلام میکردن که اون بچه جان اسنو هه چون همه این قضیه رو از قبل میدونستن و چقدر دلم برای ند استارک تنگ شد :( کاش میشد توی فلش بک های فصل بد دوباره خود شان بین رو ببینیم.
حالا با خط داستانی که برای جان بوجود اومد اینده پادشاهی هفت اقلیم پیچیده تر شد سرانجام دنریس چی میشه؟ایا بعد شش فصل که همه طرفدارا با اطمینان از این حرف میزدن که دنریس یه روزی روی تخت اهنین میشینه سریال خلافشو ثابت میکنه؟چند وقت پیش جایی خوندم که یکی از عوامل سریال گفته بود جان اسنو کلیدی ترین کارکتر سریاله
و این رو هم اضافه کنم که مسلما قضیه پادشاشه شب به فصل آخر سریال کشیده میشه، جان ، دنریس مقابل ارتش مردگان یا یه اتفاق دیگه؟
بنظرم خیلی از اپیزودای این فصل به پای 2 اپیزود آخر سوختن ولی حالا که نگاه میکنم میفهمم کاملا ارزششو داشت

اپیزود 10 : 10/10

[wishtasp]

پدر ِ جان کیه؟ الآن نسبت جان و دنریس چیه؟ پسرعمو و دختر عمو؟

پدر جان ریگار تارگرین پسر ارشد ایریس (شاه دیوانه) و برادر دنریسه
یعنی دنریس میشه عمه جان :Smiley36:

اضافه شده در : 9 minutes


غمگین ترین شخصیت سریال :

فکر کنم هیچکدام از شخصیتهای این قسمت و این فصل نمی تونن شرایط سرسی را داشته باشن. در عین حال اینکه تازه می خواست لذت انتقام را با تمام وجود حس کنه ، سومین و آخرین فرزندش را هم از دست داد. سرسی بدبخت ، سلطنت را برای خودش نمی خواست ، اون می خواست در کنار فرزندانش سلطنت کند ولی حالا این تخت لعنتی هر سه بچه اش را ازش گرفت و در پایان ؛ سرنوشت بصورتی دور از انتظار ؛تاج سلطنت را به مادر داغدیده هدیه داد . فکر نکنم در طول تاریخ وستروس هیچ پادشاه یا ملکه ای در زمان تاجگذاری اش چنین غمگین وجود داشته باشد.
سرسی حالا به مفهوم مطلق کلمه می تواند خطرناک باشد چون او دیگر چیزی را برای از دست دادن ندارد و حتی سلطنت هم برایش ارزشی ندارد. اوتاج و تخت را برای جافری و تامن می خواست نه برای خودش. شاید اگر کسی در فصول اولیه سریال می گفت سرانجام سرسی ، تاج سلطنت را برسر می گذارد به او می خندیدیم ولی داستان نغمه آتش و یخ بخاطر همین غافلگیری ها و چرخش هایش تبدیل به بهترین داستان عالم شده است.
سرسی فصل بعد دیدنی ترین شخصیت سریال است.

واقعا دیگه چیزی برای از دست دادن نداره و میتونیم سرسی رو ملکه دیوانه خطاب کنیم
تقابل سرسی مجهز به وایلد فایر در حالی که جیمی نسبتا شرافتمند رو در کنار خودش داره با ارتش دنریس و بخصوص رویاروییش با تیریون میتونه نوید یه فصل هفت طوفانی رو بده
به همه اینها داستانهای شمال رو هم اضافه کنید :Smiley45:

[Ward]

پدر جان ریگار تارگرین پسر ارشد ایریس (شاه دیوانه) و برادر دنریسه
یعنی دنریس میشه عمه جان :Smiley36:

اضافه شده در : 9 minutes

واقعا دیگه چیزی برای از دست دادن نداره و میتونیم سرسی رو ملکه دیوانه خطاب کنیم
تقابل سرسی مجهز به وایلد فایر در حالی که جیمی نسبتا شرافتمند رو در کنار خودش داره با ارتش دنریس و بخصوص رویاروییش با تیریون میتونه نوید یه فصل هفت طوفانی رو بده
به همه اینها داستانهای شمال رو هم اضافه کنید :Smiley45:


دنریس میشه عمه ی جان:Smiley14:
از این زاویه نگاه نکرده بودم:))

[ＳｈＩｎＯｄＡ]

http://picoup.ir/images/73964061862468014612.jpg





_ 10/10 _
خوب این فصل هم با تمام فراز نشیب هاش به پایان رسید و ما ماندیم و تحمل 9 ماه دلتنگی که هر سال سخت تر میشود !

برسیم به ایپزود پایانی که رکورد ها رو شکست ! از نظر زمانی ! بیننده ! امتیاز و ...
شروع طوفانی و کارگردان محوری داشت ، انفجار معبد و پودر شدن اسپارو و پیروانش ! تیکه تیکه شدن استاد پایسل منفور ! خودکشی تامن و اسارت بانو "شیم" !!
اون لحظه ای که شمعا داشتن اب میشدن یاد شکنجه های فیلم های اره افتادم ! سرسی نشون داد هنوزم اول منفور سریالِ
ولی از زجر کش کردن اون راهبه سر کیف اومدم ، کوه چه بلاهایی سرش بیاره خدا میدونه ( ما هم میدونیم )
در اخر به تخت نشستن سرسی که با غرور و تکبر خاص خودش همراه بود و معلوم شد اون پیشگو جنگل درست گفته بود فقط مونده کشته شدن سرسی به دست برادر کوچکتر(با اون نگاه اخر جیمی به سرسی فکر میکنم جیمی باشه که کار ملکه دیوانه رو تموم کنه و چه صحنه ای میشه ...)

شمال همیشه جذاب که بدون نبرد هم خواستنی ترین خط روایی سریاله
معلوم شد جان بر خلاف میلش ملیساندر رو دیپورت کرد به نظر عاقلانه هم میومد چون اعتماد شخص باوفایی مثل داووس رو از دست نداد و شرافت خودشو به رخ کشید
محبوب ترین شخصیت فصل 6 لیدی مورمونت کوچک اما با روح و اراده ای بزرگ و اتحاد شمال با پادشاه تازشون
و مهم ترین پرسش این سالها در سریال جواب داده شد البته با ابهام های فراوان جان فرزند لیانا و پسر ؟(ند / رابرت / مد کینگ)

فری ها و اریا که اصلا انتظار انتقام اریا رو نداشتم اصـــــــلـا ، همش به فکر سلاخی شدنشون بدست جیمی بودم
اریا در نقش دکتر لکتر هانیبال ظاهر شد و یک اسم دیگرو از لیست خط زد / معلوم شد جاکان تمام کاراش رو حساب و کتاب بود

دنریس و اتحادی که بزرگ تر شد
با دخالت واریس و پیوستن دورن و تایرل به دنریس همراه با ناوگان دریایی گریجوی ها فکر کنم بزرگ ترین و بیشترین افراد رو در بین بقیه خاندان ها داره و با 3 اژدهایی که داره و مشاوره تریون و واریس فکر نمیکنم فتح پایتخت براش خیلی سخت باشه !
--------------------------------------------
+ منتظر واکرها و نایت کینگ بودم که نبودن با اینکه اسمشون تو کست این قسمت بود !
+ برین کو ؟ کجا رفت ؟ حتی برای نبرد هم خودشو نرسوند به سانسا !

در پایان به کل این فصل 9 میدم بنظرم فصل کارگردانان بود که بیش از بیش به چشم میخورد

[.Ven0m.]

فقط منم که سرسی ـو دوس دارم؟
با این که دنی ـو Crew ـشو دوس دارم اما واقعا سرسی عالیه من رسما روانیشم D :
انقدر تحت شعاع وقایق کنیگزلندینگ قرار گرفتم کلا شمال ـو آریا ـو اینارو تقریبا یادم رفت . جان رو که ماشالا تئوریست ها همشو اسپویل کردن ، یادم باشه دیگه تئوری هم هیچوقت نخونم .
امیدوارم فصل بعد نایت کینگ نیاد ، فعلا درگیر کویین های وستروسیمون باشیم انشالا فینال فصل 7 نایت کینگ بیاد بمونیم تو کف بعدشم فصل اخر
الان که سرسی بچه هاش نیستن و تنها عاملی که هنوز باعث میشد کمی Humanity درونش باشه از بین رفته ، الان کاملا رها شده و تو فصل بعد همه انرژی پتانسیلش جنبشی میشه ـو کف میکنیم :Smiley10: :Smiley17:

[The Vaiper]

شاهکار


و برترین اپیزودی که دیدم (من بالای 60 تا سریال خارجی دیدم)


و دیالوگ مورد علاقه ام برگشت به سریال


The King in The North

[Masoud_X360]

چه کاگردانیی!! کارگردانی این دو اپیزود واقعا تحسین برانگیز بود.تعلیق های زیبا در عین قابل پیش بینی بودن،کلوز آپ و لانگ شات های به جا.امیدوارم فصل بعد اپیزودای بیشتری از این کاگردان ببینیم.
اما در کل فصل خیلی بهتری رو نسبت به فصل قبل شاهد بودیم،شاید تعدد کاراکتر و شاخ و برگای داستان کمی اذیت میکرد و باعث شد زمان بندی داستان ها به هم بخوره (حتی بنظرم این روند تو فصل اینده هم ادامه داره مثل مستر شدن سم)،اما باز هم خیلی ایراد وارد نیست.
در اخر سریال ب پایان خودش داره تزدیک میشه..شاخ و برگای اضافی رو دارن میزنن یا به هم میرسونن تا میوه ی نهایی به ثمر برسه.فصل بعدی بنظرم فصل قویتر و منسجم تری خواهد بود
Winter is Here

[AAlireza]

آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ :Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10: :Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10: :Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10:
یعنی واقعا باید یک سال دیگه صبر کنیم؟؟؟؟؟
اونم بخاظر 8 قسمت؟؟:Smiley18::Smiley8::Smiley8::Smiley18: :Smiley18:
خیلی بده بد بد بَـــــــــــــــــــــــ د:Smiley104::Smiley104:

[DUCHESS]

فقط منم که سرسی ـو دوس دارم؟
واقعا سرسی عالیه من رسما روانیشم D :

نه ، نه تنها نیستی ، منم بدجور سرسی فن شدم :d از قبل ازش خوشم میومد ها ولی الان خیلی بیشتر شده .
کلا علاقم به سرسی از قسمت 9 فصل دو(بلک واتر) پس از اون مکالمه های بی نظیرش با سانسا و اون سکانس پایانی با تامن ، شروع و آخر این فصل به اوجش رسید ، این قسمت که سپتا ـه رو بسته بود و داشت باهاش حرف(!!) میزد به طرز غیرقابل باوری کیف میکردم... Confess
راستی یه چیزی هست که زیاد بهش اشاره نمیشه ، علاوه بر این که خود کاراکتر سرسی خیلی خیلی خوب ـه ، بازی لنا هدی محشره ، اون حس ، غم ، نفرت ، و ... رو قشنگ به من ـه بیننده وارد میکنه...فقط کافیه به سکانسی که داشت به آتیش کشیده شدن سپت بیلور رو تماشا می کرد و اون قسمتی تاج گذاری گذاری و نگاه پر از غم و نفرتش ، دقت کنین...

پ.ن:چقدر این 2 قطعه موسیقی Light Of The Seven و Hear Me Roar (تاج گذاری سرسی) خوب بودن ، هرچی گوش میدم خسته نمیشم...:Smiley19: دم رامین جوادی خیلی خیلی گرم :d

[persp000000lis]

وايريس اونجا چكار ميكرد ! كى رسيد ؟

انكل بنجن كجا رفت ! اصن چرا تركشون كرد ؟

ليانا بالاى قلعه چه غلطى ميكرد؟
ريگار تارگرين كيه چرا توى سريال نشون ندادن؟
چرا دروغ گفتن كه پسر نده؟
واسه چى رابرت بايد جان اسنو رو بكشه؟


Sent from my iPhone using Tapatalk

[hajili]

با سلام دوستان من تو تاپیک پیش بینی قسمت 10 گفتم که جان اسنو پادشاه بر حق و فرزند لیانا و پادشاه دیوانست. اما این قسمت یه جوری نشون داد که خیلیا فک میکنن جان اسنو فرزند رابرت باراتیون. اما اگه دقت کردید لیانا به ند استارک گفت که مواظب جان باشه اگه رابرت بفهمه که میدونی میفهمه. بهنظرم گفتش که اگه رابرت بفهمه که جان بچه پادشاه دیوانست میکشتش.هرچی نباشه رایرت باراتیون عاشق لیانا استارک بود. و خواستم بگم احتمالا پیش بینی من درست باشه. احتمالا دلیل نگاه های مرموز پادشاه شب به جان اسنو تو فصل پیش یا 2 فصل پیش این بود که تو پادشاه ادمای زنده ای اما من پادشاه تمام افراد زنده و مرده ام و در مقابل من قدرتی نداری.

[Sherlock]

یه چندتا نکته‌ی دیگه یادم اومد:

حیف شد که با وجود گرگ سفید خطاب کردن جان، گوست رو ندیدم. از نظر مفهومی خیلی چیز تمیزی در می‌اومد. ای کاش نصف که هیچی، یک سوم خرجی که واسه اژدهایان می‌کردن رو به گوست اختصاص می‌دادن. داره در حق این دایروولف‌ها اجحاف میشه.

برای داستان سم هیچ نکته‌ی مهمی نمی‌تونم متصور بشم مگر این که قرار باشه مطلب بسیار مهمی رو از کتابخانه‌های عظیم سیتادل پیدا کنه. شاید راهی برای نابودی وایت واکرها از طریق تولید فولاد والریایی، آتش وحشی یا هر چیز دیگه‌ای.

حضور واریس تو صحنه‌ی آخر در کنار دنریس اصلاً لازم نبود. نمی‌دونم چرا این‌کار رو کردن که چنین سوتی بزرگی بدن. امیدوارم یه توجیحی براش در نظر داشته باشن.

ملیساندر کجا می‌خواد بره؟ برادری بدون پرچم؟ یا شایدم بره دنریس رو راضی کنه تا بیاد شمال و با خطر اصلی روبرو بشه؟ مسئله‌ی اصلی اینه که رسیدن دنریس به کینگزلندینگ رو چقدر طولش بدن. تا قبل از این خیلی‌ها فکر می‌کردن تا زمانی که دنریس بیاد وستروس دیگه تخت وجود نداره و مستقیماً باید بیاد با وایت واکرها روبرو بشه ولی الان با سرعت بالای داستان احتمال این که اول تخت رو بگیره بعداً وارد نبرد نهایی بشیم بیشتر به نظر می‌رسه.


وايريس اونجا چكار ميكرد؟
رفته بود برای دنریس متحد جمع کنه


شوهر ليانا كيه بچه مال كيه؟
چرا دروغ گفتن كه پسر نده؟
شوهر که نه، چون ازدواج رسمی نداشتن ولی معشوقه‌ی (احتمالی) لیانا ریگار بوده. فرزند شاه ایریس.
ند دروغ گفت چون رابرت براتیون به طرز عجیبی از همه‌ی تارگرین‌ها متنفر بود و قسم خورده بود که هیچ تارگرینی رو زنده نذاره.

[yaldakh]

وايريس اونجا چكار ميكرد؟

انكل بنجن كجا رفت اصن چرا تركشون كرد؟

ليانا اون بالاى قلعه چكار ميكرد؟
شوهر ليانا كيه بچه مال كيه؟
چرا دروغ گفتن كه پسر نده؟
چرا رابرت بايد بكشش؟


Sent from my iPhone using Tapatalk

واریس احتمالا رفته حمایت دورن و لیدی اولنا رو با دنریس بر علیه لنیسرتر بدست بیاره
بنجن که خودش گفت
لیانا نامزد رابرت بود
توی مبارزه هارن هارل پسر بزرگ و بسیار محبوب مدکینگ که میشه برادر بزرگ دنریس ریگار تو مسابقه پیروز میشه و تاج رز زمستانی رو که برنده میشه به جای اینکه تقدیم همسرش الیا مارتل بکنه به لیانا میده حدود یک سال بعد به دلایل نامعلومی لیانا رو میدزده(احتمال زیاد باهم فرار میکنن به برج شادی) که این عامل باعث شورش رابرت و سقوط خاندان تایگرین میکنه
بعدش هم که رابرت ریگارو میکشه
وقتی هم ند میره خواهرشو پس بگیره تو برج شادی تو بستری از خون میبینتش و ادامه داستان

[persp000000lis]

یه چندتا نکته‌ی دیگه یادم اومد:

برای داستان سم هیچ نکته‌ی مهمی نمی‌تونم متصور بشم مگر این که قرار باشه مطلب بسیار مهمی رو از کتابخانه‌های عظیم سیتادل پیدا کنه. شاید راهی برای نابودی وایت واکرها از طریق تولید فولاد والریایی، آتش وحشی یا هر چیز دیگه‌ای

احسنت به اين نكته بينى شما

دوتا سوال

تا وقتى ديوار سالم باشه ، چرا انسان ها بايد از وايت واكرا بترسن ؟ مگه ميتونن از ديوار رد بشن ؟ مگه ديوار جادوى خاصى نداره

الان برن مارك شده ؟ ينى هرجا بره ، شاه شب با جى پى اس پيداش ميكنه ؟


لیانا نامزد رابرت بود
توی مبارزه هارن هارل پسر بزرگ و بسیار محبوب مدکینگ که میشه برادر بزرگ دنریس ریگار تو مسابقه پیروز میشه و تاج رز زمستانی رو که برنده میشه به جای اینکه تقدیم همسرش الیا مارتل بکنه به لیانا میده حدود یک سال بعد به دلایل نامعلومی لیانا رو میدزده(احتمال زیاد باهم فرار میکنن به برج شادی) که این عامل باعث شورش رابرت و سقوط خاندان تایگرین میکنه
بعدش هم که رابرت ریگارو میکشه
وقتی هم ند میره خواهرشو پس بگیره تو برج شادی تو بستری از خون میبینتش و ادامه داستان

ممنونم توضيحات شما انقدر خوبو كامل بود كه متوجه شدم قضيه چيه
پس جان برادرزاده دنريس ميشه ؟

[.Ven0m.]

نه ، نه تنها نیستی ، منم بدجور سرسی فن شدم :d از قبل ازش خوشم میومد ها ولی الان خیلی بیشتر شده .
کلا علاقم به سرسی از قسمت 9 فصل دو(بلک واتر) پس از اون مکالمه های بی نظیرش با سانسا و اون سکانس پایانی با تامن ، شروع و آخر این فصل به اوجش رسید ، این قسمت که سپتا ـه رو بسته بود و داشت باهاش حرف(!!) میزد به طرز غیرقابل باوری کیف میکردم... Confess
راستی یه چیزی هست که زیاد بهش اشاره نمیشه ، علاوه بر این که خود کاراکتر سرسی خیلی خیلی خوب ـه ، بازی لنا هدی محشره ، اون حس ، غم ، نفرت ، و ... رو قشنگ به من ـه بیننده وارد میکنه...فقط کافیه به سکانسی که داشت به آتیش کشیده شدن سپت بیلور رو تماشا می کرد و اون قسمتی تاج گذاری گذاری و نگاه پر از غم و نفرتش ، دقت کنین...

پ.ن:چقدر این 2 قطعه موسیقی Light Of The Seven و Hear Me Roar (تاج گذاری سرسی) خوب بودن ، هرچی گوش میدم خسته نمیشم...:Smiley19: دم رامین جوادی خیلی خیلی گرم :d

یکی لنا هدی یکی jonathan pryce (های اسپارو خودمون) با چشماشون جوری بازی میکنن که اصلا نیازی به دیالوگ نیست ، کافیه اون نگاه آخر اسپارو به مارجری رو ببینی ، یا نگاه سرسی به جیمی وقت تاج گذاری ، واقعا با روح و روانم بازی میکنن اینا ، اونوخت با این که دنریس رو خیلی دوست دارم بازیشو با اینا مقایسه میکنم واقعا ...
خیلی دوست دارم Clive Owen (که تو نیک ترکوند ) یا Ralph Fiennes رو یه جور بیارن تو سریال واقعا میترکونن این دوتا تو همچین سریالی.

[hajili]

الان با این اوضاع بازم جان پادشاه نیست چون فرزند ریگان تارگرین و قبل از قیام رابرت باراتیون مد کینگ پادشاه وستروس بوده و عملا تاج و تخت میرسه به پسرش و از اونجایی که ریگار مرده و اون پسر دیگه هم به دست دوتراکی مرده دنریس باید پادشاه بشه چون جان نوه ی مد کینگ و تا وقتی فرزند زنده باشه باید برسه به اون تاج و تخت مگه اینکه دنریس بمیره.

[iran9win]

اصل مطب اینه که :


حالا باید 9 ماه صبر کنیم عین زن حامله

:Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10::Smiley10: :Smiley13::Smiley13::Smiley13::Smiley13::Smiley13:

[The Vaiper]

نقد کلی


خوب من هم مثل خیلی های دیگه به این اپیزود 10 از 10 رو می دم! و وجدانن یکی از برترین اپیزودهایی بود که تو عمرم دیدم
و مثل خیلی ها به نظرم این اپیزود از اپیزود نبرد حرامزاده ها برتر بود!

این فصل کلا هنجار شکنی کرد ؛ چطور؟ خوب این فصل برخلاف فصل های قبل ویلن های اصلی سریال مثل رمزی جوری که دوست داشتیم کشته شدن! یکی دیگه از هنجارشکنی ها دقیقا چیزی که بیننده دوست داشت و ارزو داشت اتفاق بیافته ؛ رخ دادن ! مرگ رمزی ؛ مرگ والدر فری ؛ مرگ اسپارو اعظم و به قدرت رسیدن استارک ها

نقدهایی که به این اپیزود میشه رو نمی تونم بپذیرم خیلی بی نقص بود! یعنی جوری که بهتر از این نمی تونست ساخته بشه! بعضی ها اعتراض کردن به نحوه مرگ تایرل ها و اسپارو اعظم و اینا! اگر سریال می خواست به خواست بیننده ها پیش بره ما هیچ وقت اینقدر شوکه نمی شدیم! کی حتی حدث می زد تامن خودکشی کنه ؛ کی حدث می زد اریا به این سرعت به ملک خاندان فری ها برسه ؛ کی حدث می زد شمالی ها جان اسنو رو که قبول کنن هیچ اونو The King in The North صدا کنن

اول از کینگز لندینگ شروع کنیم! با اون سکانس های اولیه و اهنگ نوید یه حادثه یا سکانس شوک اور رو می داد که اتفاق هم افتاد! البته برعکس همه تصورات ؛ سرسی رو نشون دادن در حال اماده شدن ؛ من خودم گفتم قراره محاکمه بشه تامن هم هیچ کاری نکنه ؛ بعد تایرل ها نقش داشته باشن اسپارو و ارتش ایمان رو از بین ببرن ؛ که همه چی غلط از اب در اومد و همه در اتشی که سرسی اماده کرده بود سوخته اند!
واقعا مایه خرسندی و مباحات سرسی تبدیل به ملکه دیوانه شد! و حدثیات در موردش به واقعیت تبدیل شد! واقعا الان نیاز بود به این تغییر بزرگ در سرسی چرا که با حذف رمزی سریال ویلن یا همون بدمن اصلی خودش رو از دست داد! سرسی قطعا جانشین خلفی هست برای رمزی اسنو

یعنی اینقدر بدم می اومد از این استاد اعظم ؛ چه خوب شد که مرد! از همون فصل سوم و مخالف هاش با تیریون بیزار بودم ازش! بعد این کسی که جانشین واریس شد برای سرسی الان همه جانشین واریس شد و هم استاد اعظم ؛ کلا خیلی مفید بوده براشون! جیمی وقتی پیداش کرد یه دکتر معمولی بود؛ هم سر گلگور رو درمان کرد و هم کلی به سرسی کمک کرد

صحنه منفجر شدن معبد اعظم خیلی باشکوه بود! سرسی چه لذتی می برد! فکر کنم این ایده خنده اش رو از سزار گرفتن که بعد از ویران کردن روم تو یه برجی نشسته بود و سوختن اش رو تماشا می کرد! خودکشی تامن بعد این سکانس واقعا شوکه اور بود. این بچه که هیچ جراتی نداشت ؛ چطور خودکشی کرد! واقعا ملکه مارجری رو اینقدر دوست داشت

سرسی واقعا سنگ تموم گذاشت با کشتن عموش و مارجری و ارتش ایمان و تایرل پدر و پسر و مهم تر از همه اسپارو اعظم! با مردن اخرین بچه اش دیگه چیزی برای از دست دادن نداره! و دیوانه وار می چسبه به قدرت

کاری که با راهبهه کرد. اوج بد بودنش رو نشون داد. ولی در کل خوشم اومد ؛ راهبهه خیلی مغرور و غد بود. و سرسی به قولش عمل کرد بلایی بدتر از کاری که کرده بود سرش در اورد! مخصوصا اونجا که بهش گفت اون خدای تو از این به بعد

سم تالی هم بالاخره رسید به اون جایی که می خواست ، سیتادل! نمی دونم چرا داستان این کارکتر رو ادامه دادن! مگر اینکه در اینده در شکست دادن وایت واکرها کمک کنه به جان

اما اریا که در کمال ناباوری اومد و والدر فری رو کشت و یه ملت رو خوشحال کرد! جان انتقام عروسی خونین رو نگرفت ؛ اریا اینکار رو کرد!
نخوه قتل پسرهای والدر فری هم جالب بود. یعنی اریا اینقدر خشن و قاتل شده که بعد از کشتن اشون و تیکه تیکه کردنشون اونا رو به شکل کیک اورد پیش والدر فری! اون اریا معصوم دیگه از بین رفت! فصل اینده وقتی به وینترفل برسه باید ببینیم وقتی جان و سانسا بفهمن تبدیل به همچین ادمی شده چه رفتاری باهاش می کنن! اون خنده اش به جیمی برای چی بود :Smiley10: لیست اریا هم در حال تموم شدن بالاخره

زمستان هم از راه رسید بالاخره بعد از 6 فصل!

جادوگره رو هم جان به خاطر کاری که کرد نکشت و فرستاد بره! فصل های اینده احتمالا دوباره ببینیمش!

اتحاد 3 ملکه با کالیسی واقعا خیلی دور از انتظار بود. نامرد واریس همیشه یه چیزی تو چنته داره! تایرل ها و دورن ها و گریجوی ها و کالیسی! واقعا دیگه میشه برای لنیسترها شانسی رو قائل بود! قطعا سرسی و کل خاندان لنیستر فصل بعد از صحنه روزگار حذف میشه

تیریون بعد از چند فصل به چیزی که لیاقت اش رو داشت دست پیدا کرد. بعد از اون همه سختی و مشقت واقعا حق اش بود.

لیتل فینگر چقدر رویا پردازه! واقعا چشم اش دنبال تخت اهنین هست! حتی خاندان درست حسابی و اصل و نسب خوبی نداره ولی باز به خودش جرات می ده برای تخت اهنین نقش بکشه! در اخر هم خوب ضایع شد و تموم نقش هاش ؛ نقش بر اب شدن

اما برن و مهم ترین معمای سریال که بالاخره پاسخ داده شد! همونطور که پیش بینی می شد ادامه برج شادی رو دیدیم! و اون فرضیه اتش و یخ به حقیقت پیوست! جان اسنو حاکم بر حق وستروس و پسر ریگار و دیانا! واقعا بزرگ ترین ارزوم این بود این معما هرچه زودتر به حقیقت به پیونده! که اینطور شد ؛ ادامه سریال دیگه چندان مهم نیست

چقدر عالی از اون چهره نوزاد در دست ند استارک رسیدن به چهره جوانی جان! خیلی خوشم اومد از معرفی این گونه جان اسنو!

این دختره مورمنت چقدر عالی بود! رای همه رو برگردوند به سمت جان! یه نیمچه دختر ببین چه کارا که نمی کنه! راست میگن ها سانسا بی عرضه یاده بگیره
جان چقدر عالی در مورد زمستان و طوفانی که در راهه صحبت کرد

و دیالوگ مورد علاقه ام برگشت به سریال The King in The North ! عاشق این دیالوگ شاهکارم ؛ فصل دو و سه چه لذتی می بردم وقتی این دیالوگ رو می گفتن

حالا به جای راب گرگ جوان به جان میگن پادشاه شمال!

جیمی بنده خدا این اپیزود بیشتر از همه شوکه شده بود از اوضاع! وقتی رفت چی بود و وقتی برگشت چه شده بود!

و سکانس اخر لبخند مصنوعی کالیسی! کالیسی بالاخره به سمت وسترس حرکت کرد به همراه ارتش اش و اژدهاهاش!

در وصف موسیقی این اپیزود هم دیگه نمیشه چیزی گفت! رامین جوادی گل کاشته بود! گات رو بدون اهنگ های جوادی تصور کنید! اصلا خیلی از سکانس های حماسی بدون موسیقی جواد خلق نمی شد


اما در باب فصل اینده

به نظم دیگه پیچیدی سریال تقریبا تموم شده و همه معما ها حل شدن ؛ دو فصل اینده بیشتر شاهد داستان حماسی و هیجان انگیز هستیم مثل جان کالیسی برای تصاحب وستروس و جنگ شمالی ها با وایت واکرها

در فاز نهایی سریال به نظرم اول شمالی ها به تنهایی شکست می خورن از پادشاه شب ؛ بعد با متحد شدن همه وستروس از پس ارتش مردگان بر میان!

در فصل بعد رویارویی تیریون با جیمی و سرسی می تونه جالب باشه! رویارویی اریا و برن با جان و سانسا دیگر فرضیه جالب فصل بعده

خوب زیاد شد دیگه! واقعا دیگه الان که هویت جان مشخص شده ؛ هیچ چیزی نمی خوام دیگه از سریال و هر جوری پیش بره راضی هستم

ببخشید زیاد شد

[Masoud_X360]

حضور واریس تو صحنه‌ی آخر در کنار دنریس اصلاً لازم نبود. نمی‌دونم چرا این‌کار رو کردن که چنین سوتی بزرگی بدن. امیدوارم یه توجیحی براش در نظر داشته باشن.

ملیساندر کجا می‌خواد بره؟ برادری بدون پرچم؟ یا شایدم بره دنریس رو راضی کنه تا بیاد شمال و با خطر اصلی روبرو بشه؟


حضور واریس تو صحنه اخر نشون دهنده اتحاد دنریس با تایرل ها و دورنی هاست و همونطور که یه دوستی اشاره کرد تعدادی از کشتی ها پرچم خاندان تایرل داشتن

ملیساندرام همونطور که گفتی احتمالا بره سمت انجمن برادری..اریا هم فک کنم همونجا بره (چون ملیساندرا گفته بود همو دوباره میبینیم)

[alita34]

والا حرفی واسه گفتن نبود همرو دوستان گفتم فقط توی یک کلمه سریال شگفت انگیزه واقعا حقشه که پر بیننده ترین سریال باشه:Smiley41::Smiley41::Smiley41::Smiley35::S miley35:واقعا لحضه شاه شدن جان مو به تنم سیخ شد قسمت 9 و10 بهترین قسمت های این فصل بودن:Smiley17::Smiley17::Smiley17:

[Rezaraki]

سلام
آقا این سرسی گفت من شوهرم رو کشتم منظورش لوراس بود؟ یا رابرت؟

[bibak20]

سخن بزرگان ( لیانا مورمنت ): برام مهم نیست که یه حرامزاده س تا زمانی که خون ند استارک تو رگهاشه پادشاه من تا موق
جا داره یه تشکر ویژه از لیدی مورمنت کنیم که بهترین سکانس سریال رو افرید باشد که در فصلهای اتی بیشتر دیده شود از ایشان و زنده و پایدار باشد .

از نحوه کشته شدن فری خوشم نیومد اریا کی از براووس رسید به اینجا یهو . خیلی سر سری بود انصافا من انتظار بیشتری داشتم که سکانس انتقام بهترین قسمت سریال یعنی


Rains of Castamere ::: Red Wedding:::
بهتر از این حرفا باشه مثل انتقام سرسی از همه اون ادم های داخل سپتون که عالی بود مثل سکانس بلک واتر زیبا بود انفجارش .

سانزا هم با این حرفش که گفت احمقه کسی که به بیلیش اعتماد کنه خیال همه رو راحت کرد.

جان هم که شایعه ها به واقعیت پیوست پسر خلف ریگار هست چون شنیده بودم از قبل جذابیتی نداشت .

در کل سریال داره فمنیسمی جلو میره قدرت کلا افتاده دست زنا مردا دارن میمیرن زنا همه شدن فرمان روا از این خوشم نیومد ولی خوشحالم سرسی به خواستش رسید ایرون ترون.

[chanter]

درسته دنیریس قدرت گرفته و متحد خوبی داره اما مطمئن باشین هیچ وقت دستش به تخت آهنین نمیرسه.

یادتون باشه خودش این رویا رو تو خونه اون جادوگره دید.تا لب تخت رفت اما دستش بهش ندسید

[wishtasp]

دوستانی که از داستانهای پیش از سریال خبر ندارن و شخصیت ریگار رو نمیشناسن یا با شاه دیوانه اشتباه میگیرن این مطلب رو در ویکی وستروس بخونن :

http://westeros.ir/wiki/index.php?title=%D8%B1%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D8%B1_%D8 %AA%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D9%86

[T-REX]

تصویر زیر رو از دقیقه 17 ثانیه 18 همین اپیزود درست قبل از انفجار سپت بیلور کپچر کردم.


http://uupload.ir/files/zavg_s6e6-17.18.jpg

عکس بالا دقیقا (با مطابقت صد در صدی) مشابه با عکس سوم تصویر زیر هست که مربوط به میشه به vision breakdown بران (سبزبینی) در ابتدای قسمت پنجم (The Door).


http://uupload.ir/files/7v6q_s6e5-bran_39;s_vision_breakdown.png

حالا یا این سوتی سریال هستش که از همون سکانس ها برای این انفجار هم استفاده کردن که بعید می دونم، یا اینکه بران علاوه بر توانایی دیدن زمان گذشته (سکانس های برج شادی) و حال (تاچ شدن توسط شاه شب)، توانایی دیدن آینده رو هم داره که در این صورت این می تونه برتری خاصی براش به همراه داشته باشه.
من نمی دونم قبل از اینکه جیمی، شاه دیوانه رو بکشه انفجاری تو کینگز لندینگ رخ داده یا نه (که به نظرم رخ نداده و جیمی جلوش رو گرفته)، ولی نمیشه که دو تا انفجار مو به مو درست مشابه هم باشن.

[viper8000]

سخن بزرگان ( لیانا مورمنت ): برام مهم نیست که یه حرامزاده س تا زمانی که خون ند استارک تو رگهاشه پادشاه من تا موق
جا داره یه تشکر ویژه از لیدی مورمنت کنیم که بهترین سکانس سریال رو افرید باشد که در فصلهای اتی بیشتر دیده شود از ایشان و زنده و پایدار باشد .

از نحوه کشته شدن فری خوشم نیومد اریا کی از براووس رسید به اینجا یهو . خیلی سر سری بود انصافا من انتظار بیشتری داشتم که سکانس انتقام بهترین قسمت سریال یعنی


Rains of Castamere ::: Red Wedding:::
بهتر از این حرفا باشه مثل انتقام سرسی از همه اون ادم های داخل سپتون که عالی بود مثل سکانس بلک واتر زیبا بود انفجارش .

سانزا هم با این حرفش که گفت احمقه کسی که به بیلیش اعتماد کنه خیال همه رو راحت کرد.

جان هم که شایعه ها به واقعیت پیوست پسر خلف ریگار هست چون شنیده بودم از قبل جذابیتی نداشت .

در کل سریال داره فمنیسمی جلو میره قدرت کلا افتاده دست زنا مردا دارن میمیرن زنا همه شدن فرمان روا از این خوشم نیومد ولی خوشحالم سرسی به خواستش رسید ایرون ترون.



بحث فمینیستی .نیست.تاریخ رو هم اگه بخونیم .وقتی در کشوری یا مناطقی هرج و مرج میشه. این مردها هستن.که میمردن. زنها فقط تخت خوابشون عوض میشه. پس یه مدتی مردی نمیونه که حاکم بشه.نمونش مارجری

[naafas]

این قسمت فوق العاده بود. موسیقی عالی عالی
محبوب ترین شخصیت من آریا هست، دیدن انتقام گرفتنش از والدر فری خیلی لذت بخش بود، باید ببینیم نفر بعدی که میکشه کیه فکر نکنم جیمی باشه چون هیچ وقت اسم جیمی رو تو لیست مرگش نمیگفت، تو فصل سه ملیساندرا بهش گفت که ما دوباره همدیگه رو میبینیم احتمال زیاد این اتفاق میفته.
دومین بخشی که خیلی باهاش حال کردم برج شادی بود صورت بچه و صورت جان فوق العاده بود. ولی از اینکه به جان گفت پادشاه شمال خیلی خوشحال نشدم به راب هم میگفتن دیدیم آخر چه بلایی سرش اومد. لیتل فینگر راحتشون نمیذاره. جای گوست خالی بود.
بر عکس خیلی ها من شخصیت سم رو دوست دارم مطمینا نقش مهمی در آینده داره بیخودی روش مانور نمیدن.
ملکه دیوانه سرسی،دیگه همه چیز رو دوستان گفتن من بیشتر از هر چیزی انتقامش از اون زنه (shame) خوشم اومد. باید دید جیمی چکار میکنه، به شخصه دوس ندارم بلایی سرش بیاد جالبه جیمی مردم رو از آتش وحشی نجات داد و حالا سرسی برعکسش عمل کرد.
تیریون دست ملکه واقعا لیاقتشو داره،امیدوارم خودش سرسی رو بکشه، من نفهمیدم دلیل اصلی که داریو رو با خودش نبرد چی بود. جای جوراه مورمنت خالیه.
در آخر از انجمن و مترجمین عزیز تشکر میکنم خیلی زحمت کشیدن.

[hamed224]

این قسمت اخر خیلی عالی بود حتی از قسمت قبلیش. نمیدونم چرا از این سرسی خوشم میاد با اینکه شخصیت منفیه... با این کارش خیلی حال کردم

این فصل خیلی بهتر بود از سه فصل قبل ... امتیاز من به این فصل 10/10 باز کو تا فصل بعد ، ....:(

[shahin9191]

لرد بیلیش هم دیگه گفت چی میخواد! تقابل اون و دنریس هم دیدنی ـه واقعا نمیتونم صبر کنم برا دیدنش! فقط خدا کنه زهری نریزه به استارک ها دوباره!

من به این تئوری که بیلیش بخاد رو تخت بشینه فکر کردم و خب کلا دو حالت داره.یا با درگیری و خشونت و جنگ صاحب تخت بشه که مسلما ارتش ویل کافی نیست برای تسخیر پایتخت و یا از کل ارتش سرزمینهای شمالی بخاد استفاده کنه(حالا با هر حیله ای) که اونم باز بعید به نظر میرسه.(استارک ها کار استارکها و بولتونها نابود شده نیروشون تو جنگ حرامزاده ها). و راه دوم اینکه بیلیش از هرج و مرجی که ساخته دست خودشه یا به هر دلیلی پیش میاد با فریب و کارای مخصوص به خودش بره سمت پایتخت و پادشاهی رو در دست بگیره که باز هرجور فکر میکنم بدون داشتن یه نیروی پشتیبان نظامی نمیتونه. اما من شدیدا باور دارم که این بشر دستش به تخت قدرت میرسه یه روزی ولی اصلا تو مغزم نمیگنجه به چه روشی

[mkarimifard77]

ا
دایره ای از دروغ و نیرنگ

اونجوری که از گفتگوی مارجری و گنجشک اعظم بر میامد ، مارجری قبل از آزاد شدنش با گنجشک اعظم معامله کرده بود ؛ مارجری می دانست که تامن کاملا گوش به فرمانش است . او قرار گذاشته بود که تامن را در کنار و محافظ مذهب قرار دهد و از طرف دیگر روی آزادی لوراس و تحویل دادن سرسی و نابودی سرسی توسط مذهبیون توافق کرده بود و همه این نقشه ها دور از چشم سرسی و بواسطه تامن قرار بود اجرا شود. سرسی به نوعی قرار بود قربانی آزادی مارجری و لوراس و جاه طلبی گنجشک اعظم شود.
گنجشک اعظم اینقدر به موفقیت خود ایمان داشت که حتی زیر قول و قرارش با مارجری درخصوص آزادی لوراس زد. او می دانست که تنها مانعش در تصاحب کامل قدرت ؛ سرسی است بنابراین همه راهها را برای رهایی او بست ، حتی امکان مبارزه برای آزادی را.
پس حلقه نیرنگ شکل گرفته بود . مارجری با یک تیر دو نشان می زد. هم سرسی را از سر راه خود کنار می زد و کاملا سوار بر تامن و تخت سلطنت می شد و هم لوراس را نجات می داد . از سوی دیگر گنجشک که از طریق مارجری به هدف خود یعنی قدرت بلامنازع و سوار شدن بر سلطنت رسیده بود حالا می رفت که زیر قول خود با مارجری زده و لوراس را نابود کند. او حتی آنقدر به خود اطمینان داشت که اجازه خروج به ملکه مارجری از تالار را نداد. سرسی اما با نابود کردن یکجای همه آنها هم به این حلقه نیرنگ خاتمه داد و هم سلطنت را از حالت انفعال خود خارج نمود. ولی چیزی را که پیش بینی نکردا بود ؛ ضعف روحی فراوان تامن بود . تامن قرار نبود که در نقشه سرسی از معادله حذف شود ولی متاسفانه ناتوانی فراوانش کار دست او داد.
به تخت نشستن سرسی جزو نقشه او نبود ولی این نتیجه غیر قابل پیش بینی قایله پایتخت شد تا بدانیم که هنوز بازی تاج و تخت و نغمه خدایان تمام نشده است.

[ali_k]

با دیدن این دو تا عکس میشه یه نفس راحت کشید



http://uupload.ir/files/6wjl_001.jpg

http://uupload.ir/files/sfn8_002.jpg

[Sσнєiℓ]

سخن بزرگان ( لیانا مورمنت ): برام مهم نیست که یه حرامزاده س تا زمانی که خون ند استارک تو رگهاشه پادشاه من تا موق
جا داره یه تشکر ویژه از لیدی مورمنت کنیم که بهترین سکانس سریال رو افرید باشد که در فصلهای اتی بیشتر دیده شود از ایشان و زنده و پایدار باشد .

از نحوه کشته شدن فری خوشم نیومد اریا کی از براووس رسید به اینجا یهو . خیلی سر سری بود انصافا من انتظار بیشتری داشتم که سکانس انتقام بهترین قسمت سریال یعنی


Rains of Castamere ::: Red Wedding:::
بهتر از این حرفا باشه مثل انتقام سرسی از همه اون ادم های داخل سپتون که عالی بود مثل سکانس بلک واتر زیبا بود انفجارش .

سانزا هم با این حرفش که گفت احمقه کسی که به بیلیش اعتماد کنه خیال همه رو راحت کرد.

جان هم که شایعه ها به واقعیت پیوست پسر خلف ریگار هست چون شنیده بودم از قبل جذابیتی نداشت .

در کل سریال داره فمنیسمی جلو میره قدرت کلا افتاده دست زنا مردا دارن میمیرن زنا همه شدن فرمان روا از این خوشم نیومد ولی خوشحالم سرسی به خواستش رسید ایرون ترون.
سلام
اتفاقا من میخواستم به شوخی بگم فمینیستها برن بمیرن میگفتن همه جنگ و خونریزیهای تاریخ به دست مردها بوده ولی الان زنهای قدرتمند سریال چقدر خونریز و خشن هستند. سرسی یا حتی دنی که تیریون مانعش شد شهرها رو به آتیش نکشه. ملکه دورن و دختراش هم که معرف حضور همه هستند.
منظور اینکه این بد بودن زنها در سریال اتفاقا خلاف گفته های فمینیستهاست.

[modern_gesprach]

با اين دو اپيزود آخري كه عالي بودن سطح اين فصل خودش رو حفظ كرد اين سريال و حتي از قبل هم بالاتر برد...
توي قسمت آخر داستان خيلي به جلو رفت و سوالاتي هم جواب داده شدن ... ليانا خواهر ند استارك با ريگار تارگرين
پسر شاه ديوانه رابطه داشته و بچه حرامزاده‌شون ميشه جان اسنو كه خون ند در بدنش جريان نداره... ليانا به ند ميگه
رابرت نفهمه چون ميدونه هر تارگريني رو ميكشه.... فقط معلوم نشد چرا لينا زخمي بود و چه اتفاقي افتاده بود؟!
تيريون لنيستر هم جلوي دنريس استورم بورن زانو زد و بايد منتظر باشيم كه سرسي و جان اسنو هم جلوي دنريس
زانو بزنن و بعد هم پادشاه شب به زانو در بياد

[ssx25]

Winter Has Finally Come
great war is coming

[mahan birabt]

فصل 6 قسمت ده
نمره : ده

این قسمت درسته هیجان قسمت قبل را نداشت اما از لحاظ فنی باز هم عالی بود..به طور کلی سریال در این فصل به اوج خودش رسیده بود.از همه لحاظ..از لحاظ قصه که وافعا قویتر شده بود..دیالوگ ها بهتر و بهتر ...موسیقی متن و بازی ها و همه چی ...البته شاید خیلی ها بگن قابل پیش بینی که من با این هم مخالف هستم..کجاش قابل پیش بینی بود؟؟راجع به این سریال هزارتا حدس میزنیم یکیش دوتاش درست در میاد بعد میگین قابل پیش بینی؟؟کی فکر میکرد در این قسمت در اوج شادی والدر فری اریا ظاهر شود؟؟؟واقعا این قسمت عالی بود

اون قسمت که کتابخونه بزرگ را نشان داد مثل سموئل دهن منم وا مونده بود...چقدر شگفت انگیز بود..یه مقدار سرعت خواجه منو شگفت زده کرد..از دورن تا کشتی ها پیش کالیسی .....دست شدن تریون بازهم یه سکانس احساسی بود..موسیقی های این قسمت همه خدابود..درسته قبلا هم شنیده بودیمشون بیشترشو اما واقعا زیبا بود....صحبت های جان و سانسا هم دوست داشتم..سانسا گویا دیگه قرار نیست بازیچه ی لیتل فینگر شه و این خوبه..دست رد هم به سینش زد و این بار لیتل فینگر به هدفش نرسید (یا فعلا نرسید)

بیشتری ها فکر میکردیم سرسی کل شهرو نابود میکنه اما فقط معبد (به نظرم معقد بهتره) بزرگ را برد رو هوا...واقعا خوب بود..مارجری ؛شوالیه گل ها و از همه مهمتر اون مذهبی بزرگ ترکیدن خیلی خوب کار شده بود..به شخصه زیاد از مارجری بدم نمیومد اما به خاطر همکاریش با اون گنجشک (حیف کلمه گنجشک بیشتر به مار یا روباه میخورد) یا حداقل همکاری ظاهریش حقش بود..هرچند متوجه نقشه در لحظه اخر شد ولی دیگه زمانی برای فرار نبود..تامن هم مشخص شد تا چه حدی مخش شست و شو داده شده بود ..من چند دقیقه هنگ بودم بعد از این حرکت...خیل جالب هست اوایل از سرسی نفرت داشتم اما وقتی اون زنه را اسیر کرده بود ته دلم یه حس رضایت ؛یه احساس پیروزی یه چیزی تو همین مایع ها بهم دست داد..البته بعدش که مانتین امد باز نفرت نسبت به سرسی کمی زنده شد..

نشتن سرسی روی صندلی هفت پادشاهی یه مقدار بی حساب و کتاب بود...یعنی قاعدتا باید یه مردی وارثی (پسرعمو ؛خود عمو یا هرچیز شبیه به این شاه میشد از خاندان براتیون) ولی مگه کسی میتونه مخالفتی با سرسی کنه؟؟؟؟
شاه شمال هم جان اسنو شد اونم درحالی که معلوم شد مادرش کیه (همون r+l=j) .از کودکیش به زمان الانش خیلی خوب کار کرد..دیگه تابلو تر از اون نمیتونست بگه این کودکه جانه ..درسته من و شما که بیننده حرفه ای هستیم میدونستیم ولی بیننده عادی که وقت سرک کشیدن تو نت را خواندن مقاله های مختلف را نداره قطعا شکه شده....

و زمستان شد و کالیسی نیز به سمت وستروس لشگر کشید..گویا هدف اولش کسترلی راک هست.دمش گرم از جای خوبی هم میخواهد شروع کنه ..یعنی بالاخره ما کسترلی راگ هم خواهیم دید؟؟؟فکر کنید که در تیتراژ قسمت اول فصل هفت بعد از کینگز لندن بره اونجا...

درآخر امیدوارم کتاب پنجم هم ترجمش کامل شه بتونیم این یک سالو یه جوری با کتاب ها لاقل سر کنیم.هرچند دیدن کل سریال از قسمت اول فصل 1 به همه دوستان شدیدا توصیه میشود..به شخصه هربار از اول این سریالو نگاه میکنم بیشتر از قبل لذت میبرم

[MOHAMAD_TBAG]

با اين دو اپيزود آخري كه عالي بودن سطح اين فصل خودش رو حفظ كرد اين سريال و حتي از قبل هم بالاتر برد...
توي قسمت آخر داستان خيلي به جلو رفت و سوالاتي هم جواب داده شدن ... ليانا خواهر ند استارك با ريگار تارگرين
پسر شاه ديوانه رابطه داشته و بچه حرامزاده‌شون ميشه جان اسنو كه خون ند در بدنش جريان نداره... ليانا به ند ميگه
رابرت نفهمه چون ميدونه هر تارگريني رو ميكشه.... فقط معلوم نشد چرا لينا زخمي بود و چه اتفاقي افتاده بود؟!
تيريون لنيستر هم جلوي دنريس استورم بورن زانو زد و بايد منتظر باشيم كه سرسي و جان اسنو هم جلوي دنريس
زانو بزنن و بعد هم پادشاه شب به زانو در بياد

عمرا سرسی و جان جلوی دنریس زانو بزنن
جان به خاطره اینکه دنریس عمش هست شاید ولی سرسی تو خواب هم این کار رو نمیکنه
شاه شب هم که اصلا فکرشو نکن

[modern_gesprach]

عمرا سرسی و جان جلوی دنریس زانو بزنن
جان به خاطره اینکه دنریس عمش هست شاید ولی سرسی تو خواب هم این کار رو نمیکنه
شاه شب هم که اصلا فکرشو نکن

منظورم اينه كه تريون هم به ابهت و قدرت دنريس پي برد و زانو زد ... اوناي ديگه كه كار همه‌شون ساخته‌ست
حتي اسنو چون اين موضوع رو كسي نميدونه كه يه رگه حرومزادگي تارگريني داره بازم اگه سر راه تاج و تخت قرار بگيره
مثل بقيه ذغال ميشه

[Sσнєiℓ]

به نظرم دنریس بهتره با شاه شب ازدواج کنه خیلی به هم میان.
بعد هم با هم متحد شن و وستروس رو با خاک یکسان کنند.
این به نظرم فکر خوبیه وگرنه دنریس کارش مشکله بخواد لنیسترها، استارکها و خیلیای دیگه رو شکست بده.
به خصوص که الآن یه تارگرین دیگه هم پیدا شده.

:Smiley114:

[mkarimifard77]

فداکاری بزرگ جان اسنو برای تبدیل شدن به آزور آهای

همانطور که می دانیم تاریخ در وستروس در حال تکرار شدن است. در افسانه های قدیم وستروس گفته شده که روزگاری دور واکرها و شاه شب به سرزمین انسانها حمله کرده اند و زمستانی بسیار طولانی به همراه شب تاریک ؛ مملکت را در خود غرق کرده است . در آن دوران و در شرایطی که انسانها از شکست ارتش تاریکی ناامید شده اند ، با فرزندان جنگل متحد شده و نهایتا شاهزاده ای در قامت آزورآهای ظهور کرده و به وسیله شمشیر آتشین خود ارتش تاریکی و پادشاه آنها را شکست می دهد. در افسانه ها همینطور گفته شده که آن شاهزاده دلاور ؛ شمشیر خود را بارها ساخته ولی شمشیر ناکارامد بوده تا اینکه آن را در قلب عزیزترین شخص زندگی اش یعنی همسر زیبا و باوفایش فرو کرده و سرانجام شعله آتش از شمشیر بالا زده و او دانست که این همان شمشیر موعود است .

اما اکنون ؛ شواهدی نشان می دهد که تاریخ درحال تکرار است. شاه شب و ارتش مردگان دوباره برای نابودی انسانها برخواسته اند ، از طرف دیگر فرزندان جنگل بازهم برای نابودی آنها به پا خواستند و همانطور که دیدیم خود را برای نجات بران استارک و سایر انسانها قربانی کردند.
در قسمت آخر فصل ششم نهایتا دیدیم که زمستان هم فرا رسید.حال برای تکرار تاریخ تنها یک چیز باقی مانده و آن هم به پا خواستن شاهزاده موعود یا همان آزورآهای است تا او انسانها را در نبرد سرنوشت سازشان با ارتش تاریکی و پادشاه شب هدایت کند.
آنطور که تاکنون روند داستان به ما نشان داده به احتمال زیاد جان اسنو همان فرد برگزیده است. او یک بار با ارتش واکرها جنگیده و تجربیات ارزشمندی از این نبرد کسب کرده ؛ او از مرگ بازگشته و به روایت ملیساندرا همان فرد برگزیده است. از طرفی در تمام طول فصل ششم همه تلاش جان این بوده که وینترفل و شمال را در اختیار بگیرد تا آماده مقابله با پادشاه شب شود و دیدیم که در نهایت موفق هم شد و در شرا یطی دور از انتظار تمام خاندانهای شمالی او را بعنوان پادشاه شمال پذیرفتند.پس تقریبا می توانیم اطمینان داشته باشیم که جان اسنو در قامت همان آزورآهای افسانه ای قرار گرفته است.
حال می ماند دو چیز :

اول - شمشیر موعود کدام است ؟
در قسمتهای قبلی دیدیم که جان اسنو با شمشیر والرین خود یکی از آدرها را از پای درآورد . ضمنا می دانیم که شیشه اژدها نیز آدرها را نابود می کند ؛ درعین حال سم نیز شمشیر والرین پدرش را برداشته که به یقین این کار بی دلیل صورت نگرفت.درنهایت برین و اکنون سرسی نیز هرکدام یک شمشیر والرین دارند. پس شمشیر موعود کدام یک از اینهاست؟
به باور بنده ؛ شمشیر موعود شاید هنوز آماده نباشد ولی به احتمال فراوان که سه شمشیری که غیر از شمشیر جان از آنها نام بردیم هرکدام به یکی از شوالیه های بزرگ وستروس خواهد رسید تا در کنار جان اسنو با ارتش تاریکی بجنگند. و البته تعدادی نیز با خنجرهایی که از شیشه اژدها ساخته شده همراهشان خواهند بود.

دوم - قربانی شمشیر کیست ؟
برای آنکه شمشیر جان اسنو آماده برای نبرد بزرگ باشد ؛ او باید آنرا در قلب عزیزترین کس و احتمالا همسرش فرو کند. حالا و با آشکارشدن قضیه برج لذت می دانیم که جان اسنو برادرزاده دنریس است پس احتمال ازدواج او با دنریس وجود نخواهد داشت . پس همسر جان کیست ؟ به احتمال زیاد جان با کسی که این روزها بسیار به او نزدیک است ازدواج خواهد کرد. بله اشتباه نمی کنید ، منظور من سانسا است . حالا دیگر می دانیم که جان و سانسا خواهر و برادر نیستند پس با توجه به اینکه جان پادشاه شمال شده و سانسا هم استارک است ؛ چه گزینه ای بهتر از سانسا برای ازدواج با جان اسنو.

به هرحال بایستی منتظر ماند و دید که آیا جان اسنو با سانسا ازدواج می کند ؟ وآیا او را برای نجات نسل انسانها قربانی خواهد کرد یا خیر ؟
بی شک دو فصل داغ از سریال هنوز باقی مانده و سوالاتی بی شمار.

[yaldakh]

برای آنکه شمشیر جان اسنو آماده برای نبرد بزرگ باشد ؛ او باید آنرا در قلب عزیزترین کس و احتمالا همسرش فرو کند. حالا و با آشکارشدن قضیه برج لذت می دانیم که جان اسنو برادرزاده دنریس است پس احتمال ازدواج او با دنریس وجود نخواهد داشت . پس همسر جان کیست ؟ به احتمال زیاد جان با کسی که این روزها بسیار به او نزدیک است ازدواج خواهد کرد. بله اشتباه نمی کنید ، منظور من سانسا است . حالا دیگر می دانیم که جان و سانسا خواهر و برادر نیستند پس با توجه به اینکه جان پادشاه شمال شده و سانسا هم استارک است ؛ چه گزینه ای بهتر از سانسا برای ازدواج با جان اسنو
من هم خیلی به گرینه سانسا و جان فکر میکردم ولی اینکه جان برادرزاده دنریس صرفا دلیلی برای ازدواج نکردنشون نیست با توجه که ازدواج با همخون خیلی رایجه بین تایگرین ها و اصلا دلیلی که با غیر همخون ازدواج میکردند مثلا نبود خواهر یا چیزی بود(مثل همون دعوای دنریس و ویسریس که به دنریس میگفت اگه زودتر دنیا میومدی زن ریگار میشدی این اتفاقات پیش نمیومد اونم میگفت تقصیر خودته که دختر نشدی !!و دلایل دیگه خیلی کم بود)



از رو اسم کتاب a song of ice and fire نمیدونم چرا فکر میکنم شاید اسم واقعی جان اونی که ریگار روش گذاشته مثلا هست song یا aesong چون وقتی لیانا تو گوش ند داشت میگفت his name is بعدش قابل فهم نبود:Smiley39:ولی هرچی بود جان نبود ؟؟من هنوز درگیر اسم جانم :Smiley36:

[HMNN]

زیبا بود، زیبا!

این قسمت بسیار بهتر از قسمت نهم و یکی از سه قسمت برتر کل سریال بود.

یه جورایی نا امید شده بودم از سریال بعد از قسمت نهم. دوباره ایمان آوردم!

من حدس می زدم سرسی بخواد همه کینگزلندینگ رو نابود کنه! ولی خب از همون اولین لحظات فهمیدیم هدفش چیه دقیقاً.
نابودی کلِ کینگزلندینگ تو آینده انشالله می بینیم. :دی
قشنگیش اینِ که اگه سرسی به محاکمه با نبردش می رسید این اتفاقات لازم نبود بیوفته.

خودکشی تامن ناراحت کننده بود. ولی تامن هیچوقت قرار نبود جون سالم به در بیاره. سرسی هم این رو می دونست.

ملکه شدن سرسی هم بسیار جذاب بود. موسیقیِ فوق العاده ای هم داشت.

نگاه های جیمی! این دفعه نتونست جلوی دیوونه ای که می خواست از آتش وحشی استفاده کنه بگیره!




شمال :

پادشاه دونستن جان سوپرایز بود. من همیشه فکر می کردم سانسا رو ملکه شمال می کنن و جان می ره سراغِ نایت واچ. ولی اینطوری موقعی که دنریس اومد سراغشون داستان جذاب تر خواهد بود.
بیلیش چی کار می کنه؟
من به سانسا ایمانِ کامل دارم. روزگار حسابی پختش کرده. خودش بیلیش رو کنار می زنه.

تارگرین بودنِ جان فکر نمی کنم اهمیتِ خاصی تو داستان داشته باشه. هیچکس باور نمی کنه داستان رو. چون فقط یه داستانِ. خود جان هم بعد از فهمیدنش مدتی شکه می شه، ولی در نهایت سعی می کنه نادیده بگیره تارگرین بودنش رو. جان تو شمال بزرگ شده، تو فرهنگ شمالی. شاید اسماً تارگرین باشه ولی در نهایت یک استارکِ.

مرین :

پیوستن مارتل ها به دنریس کاملاً قابل پیشبینی بود، اما پیوستنِ تایرل ها به دنریس رو اصلاً پیشبینی نمی کردم. دنریس بسیار قدرت مندِ و حداقل بخش های جنوبی وستروس رو به راحتی نابود می کنه.

سمول:

نمی دونم دوستان به خاطرِ چی ناراضی هستن! صحنه های بسیار بسیار زیبایی بود و سیتادل پر از کتاب های مفید و با ارزشِ.
حتماً کتابی درباره نابود کردنِ آدر ها یا کتابی درباره نابود کردنِ اژدهایان!

اما:

من هنوز هم دنریس رو شخصیتی منفی می دونم. + (http://tvworld.info/showthread.php?t=46768) و مطمئن هستم با جان مشکلِ شدید خواهد داشت.
حضور تیریون در کنار دنریس هم نبوغِ سازنده های سریال. طرفداری کردن از جان برای من سخت خواهد بود چون تیریون دشمنشِ. طرفداری از تیریون، شخصیت مورد علاقم، هم برام سخت خواهد بود چون به دشمنِ بشر(از نظرِ من) خدمت می کنه! فکر می کنم در قسمت های آینده و در صورت دشمنی جان و دنریس این مسئله برای خیلی ها پیش خواهد اومد.

حمله به شمال اصلاً ساده نخواهد بود برای دنریس. اصلاً معلوم نیست اژدهایانش تو سرما چطوری باشن. سربازاش هم هیچ تجربه ای از زمستان ندارن. موت کلین، دروازه ورود از جنوب به شمال، مثل جهنمِ برای مهاجمینِ جنوبی. سازنده های سریال سعی کردن اژدهایان رو شکست ناپذیر نشون بدن، به نفعشونِ شما الان اینطوری فکر کنید. ولی اژدهایان اصلاً شکست ناپذیر نیستن. در طول تاریخ بار ها اژدهایان مختلف کشته شدن.
گفته شده تیر هایی که از درخت های Weirwood ساخته شدن برای کشتن اژدهایان بسیار مناسب هستن!
300 سال پیش در زمان حمله اگان به وستروس، شمالی ها قصد داشتن با این تیر ها اژدهایانش رو نابود کنن. حتی ارتشی رو آماده کردن برای حمله به اگان.
در آخرین لحظات برای نجات جون سربازان و ترس از اگان بیخیال شدن. اما اطمینان داشتن که می شه با اون تیر ها اژدهایان رو کشت. ( عده ای حدس می زنن که کلاغِ سه چشم تو خواب به برندن اسنو ( برادرِ شاهِ استارک، 300 سال پیش) کشتن اژدهایان با تیر های Weirwood رو الهام کرده باشه).

ابزاری دیگه برای مقابله با اژدهایان: برن!

روزگاری امپراطوری در اسوس وجود داشت به اسم والریا. این امپراطوری بسیار قدرت مند بود. اژدهایان زیادی هم داشتند. ولی هیچوقت به وستروس حمله نکردند! هیچوقت! عده ای فکر می کنن دلیل حمله نکردنشون به وستروس ترسشون از وارگ ها بوده.
(می ترسیدند کنترل اژدهایان رو به دست بگیرن!)

ارن ها و استارک ها متحد شدن. تالی ها هم می تونن بهشون به پیوندن چون والدر فری کشته شد!
تایرل ها، مارتل ها و تارگرین ها هم با هم متحد شدن.

یادتونه آخرین بار که اتحادِ استارک ها ارن ها و تالی ها با اتحاد تارگرین ها، مارتل ها و تایرل ها جنگیدن کدوم اتحاد پیروز شد؟!

بعضی از دوستان هم فکر می کنن شمال از آدر ها شکست می خوره، بعد همه با هم متحد می شن و با آدر ها می جنگن و پیروز می شن!

اگه شمال شکست بخوره، همه چی تمومِ!

امتیاز هم 10. بهترین قسمتِ فصل در کنار قسمت پنجم.

#تیم_استارک :دی #دنریس_ایز_ا_ردهرینگ (https://en.wikipedia.org/wiki/Red_herring)#کسایی_که_ده_ندادن_بن_ شن :))


فداکاری بزرگ جان اسنو برای تبدیل شدن به آزور آهای

همانطور که می دانیم تاریخ در وستروس در حال تکرار شدن است. در افسانه های قدیم وستروس گفته شده که روزگاری دور واکرها و شاه شب به سرزمین انسانها حمله کرده اند و زمستانی بسیار طولانی به همراه شب تاریک ؛ مملکت را در خود غرق کرده است . در آن دوران و در شرایطی که انسانها از شکست ارتش تاریکی ناامید شده اند ، با فرزندان جنگل متحد شده و نهایتا شاهزاده ای در قامت آزورآهای ظهور کرده و به وسیله شمشیر آتشین خود ارتش تاریکی و پادشاه آنها را شکست می دهد. در افسانه ها همینطور گفته شده که آن شاهزاده دلاور ؛ شمشیر خود را بارها ساخته ولی شمشیر ناکارامد بوده تا اینکه آن را در قلب عزیزترین شخص زندگی اش یعنی همسر زیبا و باوفایش فرو کرده و سرانجام شعله آتش از شمشیر بالا زده و او دانست که این همان شمشیر موعود است .

اما اکنون ؛ شواهدی نشان می دهد که تاریخ درحال تکرار است. شاه شب و ارتش مردگان دوباره برای نابودی انسانها برخواسته اند ، از طرف دیگر فرزندان جنگل بازهم برای نابودی آنها به پا خواستند و همانطور که دیدیم خود را برای نجات بران استارک و سایر انسانها قربانی کردند.
در قسمت آخر فصل ششم نهایتا دیدیم که زمستان هم فرا رسید.حال برای تکرار تاریخ تنها یک چیز باقی مانده و آن هم به پا خواستن شاهزاده موعود یا همان آزورآهای است تا او انسانها را در نبرد سرنوشت سازشان با ارتش تاریکی و پادشاه شب هدایت کند.
آنطور که تاکنون روند داستان به ما نشان داده به احتمال زیاد جان اسنو همان فرد برگزیده است. او یک بار با ارتش واکرها جنگیده و تجربیات ارزشمندی از این نبرد کسب کرده ؛ او از مرگ بازگشته و به روایت ملیساندرا همان فرد برگزیده است. از طرفی در تمام طول فصل ششم همه تلاش جان این بوده که وینترفل و شمال را در اختیار بگیرد تا آماده مقابله با پادشاه شب شود و دیدیم که در نهایت موفق هم شد و در شرا یطی دور از انتظار تمام خاندانهای شمالی او را بعنوان پادشاه شمال پذیرفتند.پس تقریبا می توانیم اطمینان داشته باشیم که جان اسنو در قامت همان آزورآهای افسانه ای قرار گرفته است.
حال می ماند دو چیز :

اول - شمشیر موعود کدام است ؟
در قسمتهای قبلی دیدیم که جان اسنو با شمشیر والرین خود یکی از آدرها را از پای درآورد . ضمنا می دانیم که شیشه اژدها نیز آدرها را نابود می کند ؛ درعین حال سم نیز شمشیر والرین پدرش را برداشته که به یقین این کار بی دلیل صورت نگرفت.درنهایت برین و اکنون سرسی نیز هرکدام یک شمشیر والرین دارند. پس شمشیر موعود کدام یک از اینهاست؟
به باور بنده ؛ شمشیر موعود شاید هنوز آماده نباشد ولی به احتمال فراوان که سه شمشیری که غیر از شمشیر جان از آنها نام بردیم هرکدام به یکی از شوالیه های بزرگ وستروس خواهد رسید تا در کنار جان اسنو با ارتش تاریکی بجنگند. و البته تعدادی نیز با خنجرهایی که از شیشه اژدها ساخته شده همراهشان خواهند بود.

دوم - برای آنکه شمشیر جان اسنو آماده برای نبرد بزرگ باشد ؛ او باید آنرا در قلب عزیزترین کس و احتمالا همسرش فرو کند. حالا و با آشکارشدن قضیه برج لذت می دانیم که جان اسنو برادرزاده دنریس است پس احتمال ازدواج او با دنریس وجود نخواهد داشت . پس همسر جان کیست ؟ به احتمال زیاد جان با کسی که این روزها بسیار به او نزدیک است ازدواج خواهد کرد. بله اشتباه نمی کنید ، منظور من سانسا است . حالا دیگر می دانیم که جان و سانسا خواهر و برادر نیستند پس با توجه به اینکه جان پادشاه شمال شده و سانسا هم استارک است ؛ چه گزینه ای بهتر از سانسا برای ازدواج با جان اسنو.

به هرحال بایستی منتظر ماند و دید که آیا جان اسنو با سانسا ازدواج می کند ؟ وآیا او را برای نجات نسل انسانها قربانی خواهد کرد یا خیر ؟
بی شک دو فصل داغ از سریال هنوز باقی مانده و سوالاتی بی شمار.

من با کلِ این متن شما مخالف هستم تقریباً.

یه افسانه قدیمی هست آزور آهای. اصلاً به این سادگی نیست که کلمه به کلمه پیشگویی دقیقاً درست باشه. از این افسانه ها و پیشگویی ها فقط نکات ریز می شه فهمید. اگه منتظرِ این هستید که یه نفر بیاد و بهش بگیم آزور آهای و یک شمشیر ناکار آمد داشته باشه که فرو کنه تو قلب همسرش و کارآمد بشه حالا حالا ها باید منتظر باشید!

به نظرِ من آزور آهای به یک شخص اشاره نداره. (البته من جان رو رهبر بشر در نبرد علیه دنریس و آدر ها می دونم)

آزور آهای، به نظرِ من، به نگهابانان شب اشاره داره. در سوگندشون، خودشون رو شمشیر می دونن، و قسم می خورند که هیچوقت ازدواج نکنن. این می تونه همون بخشِ کشتن همسر در پیشگویی/افسانه باشه.


از رو اسم کتاب a song of ice and fire نمیدونم چرا فکر میکنم شاید اسم واقعی جان اونی که ریگار روش گذاشته مثلا هست song یا aesong چون وقتی لیانا تو گوش ند داشت میگفت his name is بعدش قابل فهم نبودولی هرچی بود جان نبود ؟؟من هنوز درگیر اسم جانم

نغمه یخ و آتش یک پیشگویی ه! جان نغمه آتش و یخ هست چون مادرش استارک ه و پدرش تارگرین. نیازی نیست اسمش song/نغمه باشه :دی

[Alex Vause]

من که خیلی با این قسمت حال کردم خصوصا اون 10-15 دقیقه ابتداییش که بی نظیر بود واقعا :Smiley19:

فقط هنوز دغدغه این مادر اژدها رو درک نکردم ، یعنی چه مشکلی داره که میخواد وستروس رو به قول دوستان با خاک یکسان کنه رو نمی دونم :Smiley104: البته صرف اینکه میخواد بر تخت فرمانروایی بشینه به نظر من دلیل نمیشه .. من کتاب رو نخوندم و باتوجه به چیزهایی که تو سریال دیدم اصلا این مادر اژدها رو درک نمیکنم :Smiley36:

[.Ven0m.]

من که خیلی با این قسمت حال کردم خصوصا اون 10-15 دقیقه ابتداییش که بی نظیر بود واقعا :Smiley19:

فقط هنوز دغدغه این مادر اژدها رو درک نکردم ، یعنی چه مشکلی داره که میخواد وستروس رو به قول دوستان با خاک یکسان کنه رو نمی دونم :Smiley104: البته صرف اینکه میخواد بر تخت فرمانروایی بشینه به نظر من دلیل نمیشه .. من کتاب رو نخوندم و باتوجه به چیزهایی که تو سریال دیدم اصلا این مادر اژدها رو درک نمیکنم :Smiley36:

یک : ایشون تارگرین هست .
دو : کل فک و فامیلو خاندانشونو رابرت و رفقا به اف دادن .
سه : فک نکنم با خاک یکسان کنه ، ایشون مثل ما ملت غیور ـه که میگیم مرگ بر آمریکا اما منظورمون مسئولین آمریکا ـه : )))

[DUCHESS]

حالا یا این سوتی سریال هستش که از همون سکانس ها برای این انفجار هم استفاده کردن که بعید می دونم، یا اینکه بران علاوه بر توانایی دیدن زمان گذشته (سکانس های برج شادی) و حال (تاچ شدن توسط شاه شب)، توانایی دیدن آینده رو هم داره که در این صورت این می تونه برتری خاصی براش به همراه داشته باشه.
من نمی دونم قبل از اینکه جیمی، شاه دیوانه رو بکشه انفجاری تو کینگز لندینگ رخ داده یا نه (که به نظرم رخ نداده و جیمی جلوش رو گرفته)، ولی نمیشه که دو تا انفجار مو به مو درست مشابه هم باشن.

به احتمال خیلی زیاد همونی هست که قرمز کردی ، یعنی برن میتونه آینده رو ببینه و این به آتیش کشیدن شدن سپت بیلور رو دیده
نه دیگه انفجار رخ نداده و جیمی جلوش رو گرفته ، در مورد عکس ـی که بعد عکس مدکینگ گذاشتی ، به احتمال زیاده به همون دوران شورش برمیگرده که اریس دستور داده بود تو زیرزمین ها پایتخت و ردکیپ وایلدفایر رو برای زمانی که ارتش دشمن میرسن ، جاسازی کنه و ازش برای سوزوندن کل شهر استفاده کنه ، که هرگز همچین اتفاقی نمیفته و خودت میدونی چی میشه دیگه...

[shifter]

مارتل ها قبل از هرکسی اول با خاندان تارگرین پیمان بستن! از طریق ازدواج الیا مارتل با ریگار تارگرین فرزند ارشد اریس دوم یا همون شاه دیوانه این پیمان بسته شد. الان دوباره یه تارگرین دیگه اومده که میخوان باش متحد بشن چیز عجیبی نیست. مارتل ها دشمن زیاد دارن ولی تارگرین ها جزوشون نیستن!
درسته اما از ابتدا ایجوری نبود و برعکس بود و دورن دشمن تارگرین ها بود به طوری که اگان فاتح حتی با اژدها هم نتونست دورن رو بگیره و اونا خود مختار بودن و سال ها بعد با مذاکره جزو 7 پادشاهی شدن.

[Yellow King]

نقد سریال Game of Thrones: قسمت نهایی فصل ششم


http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones.jpgj_.png

«بادهای زمستان» اسم مناسبی برای اپیزود نهایی فصل ششم «بازی تاج و تخت» است. اول از همه، این اسمِ کتاب بعدی جورج آر.آر مارتین است که خوانندگان بعد از انتشار «رقصی با اژدهایان» در سال ۲۰۱۱ از آن موقع منتظرش هستند. اما نام‌گذاری این اپیزود بعد از کتاب آینده‌ی مارتین فقط به معنی ادای دینی به منبع سریال نیست، بلکه به ما یادآوری می‌کند که مهم نیست در طول ۹ قسمت گذشته چه اتفاقاتی افتاده و نیافتاده، در جریان «بادهای زمستان» تمام خط‌های داستانی به مرحله‌ی جدیدی وارد می‌شوند و کتاب قبلی را پشت سر می‌گذارند. «پیشرفت»، بزرگ‌ترین دستاورد اپیزود نهایی این فصل است. فصل ششم «بازی تاج و تخت» بعد از چند اپیزود با دو نکته‌ و بحث اساسی روبه‌رو شد؛ اولی عدم شوک‌آوربودن سریال در مقایسه با فصل‌های گذشته بود. از آنجایی که ما داریم به نتیجه‌گیری سریال نزدیک می‌شویم و قهرمانان‌مان در حال بازگشت به موضع قدرت هستند، چنین چیزی قابل‌درک است. اما با این حال، سریال در اپیزود «نبرد حرامزاده‌ها» نشان داد که چگونه می‌تواند در اوج منتظره‌بودن، کاری کند تا از شدت تنش و هیجان خردکننده‌ی سریال به جویدن ناخن‌هایمان بیافتیم.

دومین موضوع مورد بحث این فصل، این بود که خط‌های داستانی در حال درجا زدن هستند. به نظر می‌رسید این فصل قالبا در پشبرد روایت به جلو مشکل دارد. خب، ماموریت اپیزود نهایی این بود که تمام خط‌های داستانی را دگرگون کند و چه چیزی دگرگون‌کننده‌تر از بازگشت آریا به وستروس، انفجار سپت جامع بیلور و شعاری که دیگر «زمستان در راه است» نیست، بلکه به «زمستان آمده» تغییر کرده است. مثلا به آریا نگاه کنید. او برای مدت‌ نامعلومی است که در براووس مشغول آموزش بود تا روزی به وستروس برگردد و کاری که همیشه برایش برنامه‌ریزی کرده بود را شروع کند: خط زدن اسم‌های فهرستش. بازگشت او به وستروس، پیشرفت کلی روایت را به لذت‌بخش‌ترین و بهترین شکل ممکنش نشان می‌دهد. همان‌طور که در بخش پرسش و پاسخ هم حرف زدیم، ظاهرا آریا بعد از کشتن ویف به هیچکس تبدیل شده و بعد هویت آریا استارک را برای خودش انتخاب کرده است. یکی از موردانتظارترین چیزهایی که از سریال می‌خواستیم دیدن آریا در حال استفاده از مهارت‌های آدمکشی‌اش و انتقام بود که این اتفاق بالاخره می‌افتد. تازه، نویسندگان راهی برای غیرمنتظره ساختنِ قتل آریا نیز پیدا می‌کنند؛ ماجرا از این قرار است که او با حوصله‌ی تمام و خلاقیت پسران والدر فری را کشته و با جنازه‌ی آنها کیک گوشت درست کرده و قبل از کشتن والدر پیر آن را به او می‌خوراند. بله، آریا رسما به جایی بازگشته که فرصت‌های فراوانی برای درخشیدن در اختیارش قرار می‌دهد. اگرچه در رابطه با آریا با پیشرفت قابل‌انتظاری طرف بودیم، اما چه کسی است که در زمان تغییر چهره‌ی او هورا نکشیده باشد و برای ماجراهای آینده‌ی شاگرد جگن هگار هیجان‌زده نباشد.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones-3.png

دنی هم مثل آریا یکی دیگر از کسانی بود که در حرکت به سوی مقصد اصلی‌اش، در یک ایستگاه اشتباه گیر افتاده بود. این در حالی بود که نویسندگان هرگز موفق نشدند اهمیت و سنگینی لازم را به خط داستانی دنی و تحولات میرین در این فصل بدهند. بنابراین ما بیش از پیش برای حرکت او به سمت وستروس لحظه‌شماری می‌کردیم. نکته‌ی جالب ماجرا این است که زلزله‌ی حرکت دنی، بقیه‌ی خط‌های داستانی را هم تکان می‌دهد. یکی از جذاب‌ترین اتفاقات این اپیزود زمانی است که بعد از اپیزود اول این فصل بالاخره به دورن کات می‌زنیم. جایی که الاریا سند و دختران همراهش بعد از کشتن دوران مارتل به فرمانروایی رسیده‌اند. اولنا تایرل هم با لباس سیاه آنجا است. کسی که آن‌قدر بی‌قرار انتقام‌گیری از سرسی و لنیسترها است که حد ندارد. این دقیقا همان خواسته‌ی الاریا نیز است و این دقیقا همان چیزی است که دنی می‌خواهد. اینجاست که سروکله‌ی وریس پیدا می‌شود و فقط کافی است دو کلمه به زبان بیاورد تا ذکاوت او را تحسین کنیم: «آتش و خون».

وریس چند اپیزود قبل میرین را برای پیدا کردن خاندان‌های پشتیبان‌کننده به سمت وستروس ترک کرد و چه پشتیبانی بهتر از دوتا از خفن‌ترین خاندان‌های وستروس که دوست دارند سر به تن لنیسترها نباشد؟ پشتیبان‌هایی که دنی ممکن است اصلا به استفاده از آنها نیاز پیدا نکند. ناسلامتی او در حالی میرین را ترک می‌کند که کشتی‌های گریجوی‌ها دریا را تا افق پر کرده‌اند. کشتی‌هایی که سربازان آویژه و دوتراکی‌ها را با خودشان حمل می‌کنند و سه‌تا اژدهای خشن و آزاد هم که بالای سرشان می‌چرخند؛ اژدهایانی که همین اپیزود قبل فقط به ۵ دقیقه احتیاج داشتند تا کل کشتی‌های اربابان را خاکستر کنند. حالا علاوه‌بر اینها دو خاندان به تیم دنی اضافه شده‌اند که شعارهایشان (مارتل‌ها: تعظیم نکرده، سرخم‌نکرده، نشکسته و تایرل‌ها: قوی رشد کن) لرزه بر تن هر دشمنی می‌اندازد و هر دو بهانه و دلیل کافی برای اثبات اینکه چرا با این کلمات شناخته می‌شوند را نیز دارند.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones-4.jpg

اما بمب این اپیزود که از مدت‌ها قبل منتظر وقوع اجتناب‌ناپذیرش بودیم را باید در خط داستانی قدمگاه پادشاه جستجو کنیم. جایی که تعداد و شدت مرگ‌ها به حدی است که از زمان عروسی سرخ تاکنون نمونه‌اش را ندیده بودیم. جایی که سرسی، کسی که هرگز علاقه‌‌ای به موذی‌بازی مخفیانه و سیاست‌‌های پشت‌پرده نداشته، با منفجر کردن سپت بیلور، محل قدرت گنجشک اعظم و متعلاقاتش را به هوا می‌فرستند و قدرت را در عرض چند ثانیه به خودش منتقل می‌کند. اگرچه دیدن لنسل در حالی که به‌طرز ناامیدانه‌ای به سوختن شعله‌ی شمع نگاه می‌کند و غرق شدن در پیانو و ویولونسلِ خفه‌کننده‌ی رامین جوادی، لذت‌بخش است و دیدن به پرواز درآمدن ناقوس کلیسا در خیابان‌های شهر و بلعیده شدن گنجشک اعظم در آتش سبز یک پیروزی جانانه برای سرسی دوست‌داشتنی‌مان (!) به ارمغان می‌آورد، اما این به این معنی نیست که سرسی از این به بعد با خوبی و خوشی و بدون اینکه دیگر کسی در کارش دخالت کند به هدفش که تخت آهنین است رسیده است. سرسی شاید به‌طرز دیوانه‌واری خودش را از لبه‌ی پرتگاه نجات داده باشد، اما عواقب کارش به زودی به پرتگاهی جدید تبدیل خواهند شد.

اول از همه، در کنار گنجشک اعظم و یارانش، مارجری و برادر و پدرش و همه‌ی خانواده‌ی تایرل به جز اولنا وایلدفایری می‌شوند. مارجری کسی بود که قدرتمند شدن روزافزون مذهب را درک کرد و سعی کرد با قاطی شدن با آنها از این قدرت به نفع خودش استفاده کند. سرسی اما حوصله‌ی این مسخره‌بازی‌ها را نداشت. در عوض زد و کل زمین بازی را همراه با بازی‌کنندگانش به آتش کشید. او شاید درحالی که از پنجره به تبدیل شدن سپت بیلور به یک گلوله‌ی سبز لبخند می‌زد، بازگشت قدرت و احترام را به کف دستش حس کند، اما عواقب کارش نشان می‌دهد که او چندان آینده‌بین نبود. چون نه تنها تامن در صحنه‌ی غیرمنتظره‌ای خودکشی می‌کند، بلکه اولنا هم منابعش را به سمت دنریس چرخانده است. قدرت سرسی از ترس نشات می‌گیرد. درست مثل پادشاه دیوانه که از وحشت‌افکنی برای فرمانروایی استفاده می‌کرد. او نیز کسی بود که با استفاده از وایلدفایر آدم‌های زیادی را برای دلایل بی‌اهمیت خودش می‌کشت. زمانی شعار لنیسترها (یه لنیستر همیشه دین‌شو ادا می‌کنه) به این معنی بود که آنها همیشه انتقام حرکاتی که علیه‌شان صورت می‌گیرد را می‌گیرند. بعد از این کار سرسی، حالا بقیه برای انتقام‌گیری از کاری که آنها علیه‌شان انجام داده‌اند دست به کار خواهند شد. ولی خب، نه سرسی مثل تایوین سیاست‌مدار خوبی بود که بتواند به روش دیگری از سد گنجشک اعظم بگذرد و نه او این روزها به عواقب کارش فکر می‌کند. مخصوصا بعد از خودکشی تامن. وقتی جیمی صحنه‌ی تاج‌گذاری سرسی را می‌بیند، با زنی طرف می‌شود که چشمانِ سردش فریاد می‌زنند که او دیگر سرسی لنیستر نیست. او ملکه‌ی دیوانه است. کسی که شاید منفجر کردن سپت بیلور اولین حرکتِ دیوانه‌وارش باشد، اما مطمئنا آخرین‌شان نخواهد بود.

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones-2.jpgh_-2.jpg

در شمال اگرچه همه‌چیز به اندازه‌ی اپیزود قبل خشونت‌بار نیست، اما به همان اندازه شلوغ است. حالا که وینترفل به استارک‌ها بازگشته، وقت رسیدن به یک سری موضوعات است. قبل از هرچیز سروکله‌ی داووس پیدا می‌شود که با پرت کردن اسباب‌بازی سوخته‌ی شیرین به سمت ملیساندرا، از جان اسنو می‌خواهد تا اجازه‌ی اعدام زن سرخ را بدهد. اما ملیساندرا توضیح می‌دهد که در جنگ بزرگ به او احتیاج خواهند داشت. بدون شک جان می‌داند که چنین چیزی درست است، اما با این حال به او دستور می‌دهد تا به سمت جنوب بتازد و هرگز برنگردد. این صحنه شاید در ظاهر سرراست به نظر برسد، اما این ادامه‌ی تصمیماتِ شرافتمندانه‌ی جان در اپیزود قبل است. درست مثل وقتی که جان نمی‌توانست ریکان را تنها بگذارد و به سوی او تاخت، اینجا هم جان می‌داند که ملیساندرا یکی از مهم‌ترین نیروهایش علیه وایت‌واکرها خواهد بود. ناسلامتی جان توسط او از مرگ بازگشته است. شاید جان بچه‌ی ند استارک نباشد، اما تربیت و اخلاق و رفتار ند را می‌توان در او دید. او درست مثل پدر ناتنی‌اش اجازه نمی‌دهد کُدهای اخلاقی‌اش پایمال شوند. حالا مهم نیست این موضوع چه مشکلاتی در آینده برای او به همراه خواهد داشت. بله، عده‌ای ممکن است دلیل بیاورند که همین پایبند ماندن به اخلاق و راستی‌گری بود که ند استارک را به کشتن داد و جان اسنو هم با این وضعیت زیاد دوام نخواهد آورد، اما من هم دلیل می‌آورم که در دنیای بی‌قانون و به لجن‌کشیده‌شده‌ای مثل وستروس، اگر معدود آدم‌‌های خوب داستان هم به بهانه‌ی بقا، کارهای بدشان را توجیح کنند که دیگر واویلا!

اما خب، این «بازی تاج و تخت» است و ماجرا از آن چیزی که به زبان می‌آوریم، پیچیده‌تر است. مثلا اگر هفته‌ی پیش خبری از هم‌پیمانی سانسا و لیتل‌فینگر حیله‌گر نبود، جان اسنو در محاصره‌ی نیروهای رمزی نابود شده بود. پس، آیا کُد اخلاقی جان دوباره او را در محاصره‌ی دشمن قرار می‌دهد؟ آیا جان فقط به خاطر این نقش آدم‌خوب را بازی می‌کند که سانسا حاضر به انجام کارهای کثیف پشت‌پرده است؟ اصلا آیا می‌شود بین حفظِ شرافت و رسیدن به این نتیجه که موفقیت در هدفتان به این معنی است که شما دیگر نمی‌توانید آدم شرافتمند گذشته باشید، یکی را انتخاب کرد؟ شاید هم جان و سانسا برای فرمانروایی به قابلیت‌های همدیگر نیاز دارند. جان همان قهرمانی است که می‌تواند بقیه‌ی مردان را برای دنبال‌روی از خود و مبارزه در جنگ علیه هیولاهای یخی الهام ببخشد. بالاخره در جریان دیدار آنها با لردهای شمال ، این اوست که به لطف بانو لیانا مورمونتِ فسقلی توسط لردها به عنوان پادشاه شمال انتخاب می‌شود.

اما از سویی دیگر، سانسا کسی است که باید با واقعیت کثیفِ پشت‌پرده‌ و لیتل‌فینگر که نماینده‌ی فیزیکی سیاست و فریب‌کاری و بازی تاج و تخت است دست‌و‌پنجه نرم کند. لیتل‌فینگر ارتشی را دارد که جان نیاز دارد و سانسا هم یکی از دو چیزی است که لیتل‌فینگر می‌خواهد. او شاید فعلا به سینه‌ی لیتل‌فینگر دست رد زده باشد، اما سانسا چیزی را می‌داند که جان اسنو یا آن را هنوز درک نکرده یا توانایی قبول کردن آن را ندارد: جان شاید با هیولاهای واقعی جنگیده باشد، اما سانسا با کسانی دست‌و‌پنجه نرم کرده که در هیولابودن دست وایت‌واکرها را از پشت می‌بندند. طبق معمولِ همیشه‌ی «بازی تاج و تخت» جنگ و تلاش برای بقا فرصتی برای نفس کشیدن به آدم‌ها نمی‌دهد. اما خب، فعلا حداقل جان و سانسا یکدیگر را دارند. آنها کسی را دارند که با تمام وجود می‌توانند به او اعتماد کنند. چیزی که همچون فولاد والریایی کمیاب و باارزش است و به همان اندازه می‌تواند قدرتمند باشد. حداقل آنها با یکدیگر می‌توانند کمی خوشحال باشند. چه وقتی که لردهای شمال جان را حتی با حرامزاده‌بودنش به عنوان پادشاه شمال انتخاب می‌کنند و سانسا لبخند می‌زند و چه وقتی که سانسا رسیدن زاغ سفید و آمدن زمستان را به جان اسنو خبر می‌دهد و او فقط می‌خندد: «پدر همیشه قول‌شو داده بود، مگه نه؟» اگر در این صحنه‌ اشک‌تان جاری نشد، حتما سری به دکتر بزنید!

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thronesh.png

برای اینکه عیش طرفداران کامل شود، به خط داستانی برن کات می‌زنیم. عمو بنجن او و میرا را در کنار یک درخت ویروود رها می‌کند و برن هم بدون مقدمه به برج لذت می‌رود تا از ادامه‌ی ماجرا سر در بیاورد. اینجا با صحنه‌ای سروکار داریم که برخی از طرفداران «بازی تاج و تخت» از زمان انتشار کتاب اول منتظرش هستند. یعنی ما قرار است با آشکار شدن رازی تاریخی روبه‌رو شویم. ند در بالای برج با بستر خون‌آلود خواهرش لیانا برخورد می‌کند. ما کماکان تمام زمزمه‌های لیانا در گوش ند را نمی‌شنویم، اما چیزی که باید مشخص شود، مشخص می‌شود. «تو باید ازش مراقبت کنی، ند. بهم قول بده». یک قابله نوزادی را به دست ند می‌دهد و ند با ناباوری و کمی وحشت به چشم‌های در حال باز شدن بچه خیره می‌شود. به چهره‌ی مبهم جان اسنو کات می‌زنیم و این تنها چیزی است که برای تایید شدن تئوری R+L=J نیاز داریم. جان اسنو پسر ریگار تارگرین و لیانا استارک است و ند برای محافظت از هویت نیمه‌تارگرینی بچه در تمام این مدت او را حرامزاده‌ی خودش نامیده بود. چون رابرت براتیون در آن زمان هر تارگرینی که گیر می‌آورد را از لب تیغ می‌گذراند. تراژدی کامل می‌شود. جان اسنو اکنون یک استارک و یک تارگرین است. هم خون آتشین اژدهایان در رگ‌هایش جاری است و هم برف سرد زمستان. او فرزند آتش و یخ است و سرنوشت تمام بشریت در دستان اوست. البته همه‌چیز بدون پیچیدگی مرسوم سریال تمام نمی‌شود. بی‌دلیل نیست که مراسم انتخاب پادشاه شمال درست بعد از فاش شدن هویت واقعی جان اسنو از راه می‌رسد. بانو مورمونت و سپس لردهای شمال به این دلیل جان را به عنوان پادشاه شمال انتخاب می‌کنند که او در عین حرامزاده‌بودن، حاملِ خون ند استارک است. اما نویسندگان به‌طرز هوشمندانه‌ای تئوری R+L=J را برای پی‌ریزی درگیری‌های فصل بعد با این مراسم ترکیب می‌کنند. بله، لردهای شمال کسی را انتخاب کرده‌اند که خون ند استارک در رگ‌هایش جاری نیست.

«بادهای زمستان» دو رابطه‌ی هیجان‌انگیز هم برای فصل بعد زمینه‌چینی می‌کند. از طرفی لیتل‌فینگر را داریم که می‌خواهد با سانسا ازدواج کند و در کنار او بر وستروس فرمانروایی کند و از طرفی دیگر سرسی و جیمی که رابطه‌شان در پایان این فصل به نقطه‌ی داغی می‌رسد. دیدن اینکه سانسا چگونه لیتل‌فینگر را تحت کنترل می‌گیرد و استاد فریبکاری‌ را برای رسیدن به اهداف خودش فریب می‌دهد، جذاب خواهد بود. این درحالی است که او باید مواظب باشد هرگز به دشمن لیتل‌فینگر نیز تبدیل نشود. اما هیجان‌انگیزتر از آنها جیمی و سرسی هستند. کسانی که اگرچه داستانشان را با تلاش برای کشتن برن آغاز کردند، اما از آنجا به بعد در مسیر‌های جداگانه‌‌ای قرار گرفتند. جیمی به مرور زمان شرافتمند‌تر شد، در حالی که سرسی در موقعیت‌های خاکستری بیشتری قرار گرفت و نشان داد که اراده‌ی کشتن انسان‌ها را برای رسیدن به موفقیت دارد. حالا سرسی و جیمی دقیقا در نقطه‌ی متضادی از یکدیگر قرار دارند. از طرفی سرسی پس از نابودی آخرین باقی‌مانده‌های انسانیت و عشق و روحش، در اوج سیاهی بر تخت آهنین تکیه زده است و از طرفی دیگر جیمی با کسی روبه‌رو شده که یادآور پادشاه دیوانه است. کسی که هرکاری برای حفظ مقام و قدرتش می‌کند و آیا جیمی این اجازه را به خواهرش خواهد داد؟

http://zoomg.ir/wp-content/uploads/2016/06/game-of-thrones-2.jpg-2-2.jpg

اما بزرگ‌ترین شکایتی که از «بادهای زمستان» دارم مربوط به سم و گیلی می‌شود. این اپیزود خط‌های داستانی قدمگاه پادشاه، وینترفل و میرین را با رویدادهای بزرگی جمع‌بندی کرد. حتی دورن هم که تا حالا بی‌خاصیت‌ترین عنصر داستان به نظر می‌رسید، نقش مهمی برای خودش پیدا کرد. اما تنها اتفاقی که برای سم و گیلی می‌افتد رسیدن آنها به سیتادل و باز ماندن دهانِ سم از دیدن یک کتابخانه‌ی عظیم‌جثه است؛ جایی که او قرار است برای تبدیل شدن به استاد جدید دیوار آموزش ببیند. نمی‌دانم شاید ناامید شدن من از سم به خاطر این بود که خط‌های داستانی دیگر با پیشرفت‌های شخصیتی و داستانی بزرگی روبه‌رو شدند. اما به‌شخصه انتظار داشتم او زودتر به سیتادل می‌رسید و ما فصل را مثلا با اطلاعاتی که او درباره‌ی موضوع مهمی مثل چگونگی مقابله با وایت‌واکرها به دست می‌آورد به اتمام می‌رساندیم. ولی باز همین که قدم به درون مرکز دانش وستروس گذاشتیم، فوق‌العاده بود. نمی‌توانم بگویم من چقدر اولدتاون را دوست دارم. به‌طوری که شاید این شهر موردعلاقه‌ی من از بین تمام شهرهای دنیای «نغمه» باشد. چون ما در رابطه با اولدتاون با یک دانشگاه فانتزی در مایه‌های هاگوارتس طرفیم که هزارجور توطئه و وحشت‌های کیهانی و شخصیت‌های مرموز در تالارها و اتاق‌هایش جریان دارد. بنابراین در بهترین حالت خط داستانی سم در فصل بعد می‌تواند در حد بقیه‌ی شخصیت‌ها بزرگ و مهم شود.

اگر درست یادم باشد پارسال مهم‌ترین هیجان‌مان برای آغاز فصل ششم، احیای جان اسنو بود. اما امسال سریال طوری به تعطیلات می‌رود که رسما داستان وارد مرحله‌ی خارق‌العاده‌ای در تمامی جبهه‌ها شده است. نه تنها زمستان راستی‌راستی آمده است و خاندان استارک نقش مهمی را در جلوگیری از نابودی دنیا بازی می‌کند. بلکه جان اسنو به عنوان پادشاه شمال شناخته می‌شود و سانسا هم در کنارش برای خودش رهبری است که جان بدون او موفق نخواهد شد. درست همان‌طور که دنی به تیریون نیاز دارد. آریا قتل‌عام کسانی که به خاندان استارک بد کرده بودند را شروع کرده است. برن کلاغ‌سه‌چشم جدید است که هرچه نباشد، حداقل ما را در زمینه‌ی فلش‌بک‌ها تامین می‌کند و زمستان درحالی همراه با وایت‌واکرها از راه می‌رسد که برخلاف چیزی که فکر می‌کردیم بازی تاج و تخت در جنوب داغ‌تر و پرهرج‌و‌مرج‌تر از قبل شده است. برخورد طوفانِ یخ شاه شب، خون و آتشِ تارگرین‌ها و خشم سیاه ملکه‌‌ی دیوانه صبر کردن تا سال آینده را ناممکن می‌کند.


منبع زومجی

[mkarimifard77]

زیباترین دیالوگ این قسمت Shame Shame Shame
خیلی کیف کردم وقتی سرسی تقاصشو از اون زنیکه گرفت و دیالوگهای خودشو تحویل خودش داد.
Confese

[Orphée]

توجه کردید که جان اسنو الان 3 تابعیتی هست؟ مادر استارک ، پدر تارگرین و متولد دورن :دی [برج شادی در دورن هست]

[zilo]

سلام داشتم خبر های یاهو رو میدیدم این چی میگه؟:


Game of Thrones Bosses Confirm Bad News About The Show's Ending
Game of Thrones Bosses Confirm Bad News About The Show's Ending

https://uk.news.yahoo.com/game-of-thrones-bosses-confirm-bad-news-about-the-101502843.html

[AAlireza]

الان من نمیدونم چرا نفهمیدم!!!
پدر جان اسنو کیه؟؟
این قسمت چقد گیج کننده بود!!:Smiley10::Smiley10:

[saeed_iri]

چه قدر خوبه این got ! واقعا شگفت انگیره ،
چندین سوال برام پیش می آد که امیدوارم تا فهمیدن جوابش زنده بمونم !
-نقشه لیتل فیتگر چیه ؟
-سانسا تحت تاثیر وسوسه لیتل فینگر قرار میگیره یا وفادار به برادرش میمونه ، شاید هم مثل سرسری سودای تکیه زدن به تخت پادشاهی رو داره و نمیخواد با کسی تقسیمش کنه !
-جیمی ، بعد از دیدن سرسی روی تخت پادشاهی هر حسی که داشت ، مسلما خوشحالی نبود ، بین جیمی و سرسی چه اتفاقاتی قراره بیافته
- برن و آریا تو چه تقاطع داستانی به جان و سانسا قراره بپیوندن.

بدترین و نگران کننده ترین خبر هم برای من و طرفداران دنیای تاج و تخت فکر میکنم بحث دستمزد سنگین بازیگران و عوامل تهیه سریال پس از پایان قرار دادشون هست، بیم این میره که قسمت های باقی مانده سرعت و ریتم اتفاقات ، از منطق و روند طبیعی سریال جلو بزنه و به اون پایان ایده آل و مطلوب نرسیم .باید بود و دید......

[abbas stannis]

حضور واریس در سکانس دورن و بعد حضورش کنار دنریس به نحوی باعث اعتراض خیلی از بینندگان شده. عده زیادی این رو یک نقص میدونن و به طور کلی مسئله سفر شخصیت های سریال در این فصل و سرعت رسیدنشون رو مورد انتقاد قرار میدن.
خب بیایم ببینیم آیا این یه نقصه و اگه نقصه سازندگان سریال متوجهش نیستن و فقط ما میبینیم و با تکرار مداومش( سفر گریجوی ها، سفر آریا،سفر واریس، سفر بیلیش) انتقاد صحیحی انجام میدیم یا خیر؟

سازندگان سریال این مطلب رو قبلا گفتن که سکانس هایی که ما از هر یک از شخصیت ها میبینیم ممکنه چند روز و بلکه روزها و هفته ها از سکانس قبلی و بعدی فاصله زمانی داشته باشه. به طور مثال آخرین سکانس آریا در اپیزود هشتم در براووس بود و ما در قسمت دهم آریا رو در سرزمین های رودخانه و در قلعه دو برج دیدیم. پس بین این دو سکانس هفته ها فاصله بوده و ماجرای قابل ذکری در طی سفر آریا رخ نداده که سریال نشون بده. بیاین به آخر فصل چهارم برگردیم، زمانی که آریا سفرش رو از وستروس به براووس با کشتی آغاز میکنه. در ابتدای فصل پنجم ما آریا رو در براووس میبینیم. فاصله یک ساله بین دو فصل سریال بدین معنا نیس که آریا یک سال در سفر بوده و اول فصل ب براووس رسیده. در واقع زمان حرکت آریا از وستروس به براووس مشابه زمان حرکتش در برگشت بوده ولی چون این اتفاق در حدفاصل اپیزود هشتم و دهم بود، بیننده پیش خودش فکر میکنه آریا چطور اینقدر سریع رسیده.
در حالی ک بعد از 60 قسمت بیننده باید ب زمان سفر شخصیت ها و اون فاصله زمانی واقف باشه چون سریال از همون قسمت اول به ما میگه " ببین بیننده ما نمیتونیم مسئله زمان سفر شخصیت ها رو مثل دنیای واقعی نشون بدیم چون اگه بخایم این کار رو انجام بدیم اگه شخصی مثل آریا از وستروس به براووس بره از قسمت اول تا آخر طول میکشه، بنابراین ما سفرش رو اگه ماجرا نداشته باشه کات میکنیم تا بتونیم داستانمون رو تعریف کنیم"
اما چجوری سریال از قسمت اول ما رو با این نحو آشنا کرد؟ در اولین اپیزود سریال ما جیمی و سرسی رو میبینیم که در کینگزلندینگ حضور دارن، در اواسط همون قسمت مشاهده می کنیم که این دو نفر همراه با کاروان پادشاه رابرت به وینترفل رسیدن. خب بین کینگزلندینگ و وینترفل فاصله خیلی زیادیه. در یکی از سکانس ها ما متوجه میشیم که کاروان پادشاهی ماه ها در راه بودند.
بنابراین سریال در باقی سفرهای شخصیت ها نیومد هفته ها یا ماه هایی که در سفر بودن رو نشون بده. بلکه باید بعد 60 قسمت بیننده این رو متوجه شده باشه و فاصله زمانی بین سکانس ها رو درک کنه و این کمترین انتظاریه که سریال از بینندگان داره.
در کتاب هم همینطوره و مارتین خودش اعلام کرده که فصل های شخصیت‌ها لزوماً همزمان نیست و ممکنه با هم فاصله زمانی قابل توجهی داشته باشند.

[Ned Stark]

با شرافت ترین شخصیت سریال قطعا ند استارک کبیره

برای محافظت از جان.. کلی زخم زبون از کتلین خورد سالها و نگاه سنگینش ک تو همخواب فرد دیگه شدی !

حتی وقتی فهمید سرسی چیکار کرده...رفت بهش گفت و هشدار داد ک بچه هاشو برداره بره .. این پای حماقت نیست...شرافته


و حالا جان از مادر استارک..از پدر تارگرین... بزرگ شده ی دست ند استارک ...چه شود.... واسه همینه شرافتش مث ند هست

[Winter]

چندین سوال برام پیش می آد که امیدوارم تا فهمیدن جوابش زنده بمونم !
-نقشه لیتل فیتگر چیه ؟
-سانسا تحت تاثیر وسوسه لیتل فینگر قرار میگیره یا وفادار به برادرش میمونه ، شاید هم مثل سرسری سودای تکیه زدن به تخت پادشاهی رو داره و نمیخواد با کسی تقسیمش کنه !


الان بحث مثلث جان/سانسا/ لیتل فینگر خیلی داغ شده.

به نظر می رسه سیزن بعد کشمکش اصلی در داستان شمال همین قضیه باشه.
چون داستان شمال باید تا زمان ورود آدرها یه تنشی داشته باشه و یکنواخت دنبال نشه... چه دردسری بهتر از لیتل فینگر؟

بازیگرها و تهیه کننده ها هم به این موضوع یه اشاره ای کردن.


سیزن 7 فصل کنار رفتن باقی villain های داستانه یعنی سرسی، لیتل فینگر و یورون گریجوی.
فقط مسئله اینجاس تا قبل ازینکه حذف بشن چقدر میتونن خسارت بزنن.

خود من یورون گریجوی رو خیلی معضل مهمی نمیدونم... به هر حال دیدیم اژدهاهای دنریس با کشتی ها چکار میتونن بکنن.

سرسی قضیه اش فرق داره... میتونه قبل از مرگش کلی ویرانی به بار بیاره که یه نمونش هم دیدیم...
احتمالا اگه از سقوطش مطمئن بشه کل شهرو به آتیش می کشه. باید ببینیم موفق میشه یا مثلا جیمی همونظور که جلوی شاه دیوانه رو گرفت جلوی ملکه ی دیوانه رو هم میگیره.


و اما villain اصلی وستروس یعنی لیتل فینگر.
هر خونریزی و جنگی بار اومد تو این مدت سرش به این آدم ختم میشه.
این اپیزود هم که برای اولین بار هدف نهاییش رو برای یه نفر روشن کرد.

بیلیش روی ملکه شدن سانسا حساب باز کرده بود و میخواست با ازدواج با اون شمالو تصاحب کنه.
بعد هم میتونست با ارتش ویل ریوران رو از فری ها پس بگیره و در مرحله ی آخر هم سرسیو کنار بزنه.

با انتخاب جان به عنوان شاه شمال نقشه هاش بهم ریخت و در حال حاضر مثل یه مار زخمیه... خطرناک تر از همیشه.
تو این اوضاع هم شمالی ها سانسا و نقشش تو نابودی بولتون هارو به کل نادیده میگیرن و همین میتونه باعث یأس و حسادتش بشه.
همین موضوع هم میشه بهترین فرصت برای لیتل فینگر که بتونه بین سانسا و جان که تو گذشته هم به هم نزدیک نبودن فاصله بندازه و علیه هم تحریکشون کنه.

از بابت جان نگرانی ندارم چون حضورش تو نبرد نهایی قطعیه پس قرار نیست بلایی سرش بیاد.

و اما سانسا...
تنها ناجیش هم از دست لنیسترها و هم از دست لایسا لیتل فینگر بود.
همین باعث شد یه پیوندی بینشون برقرار شه.
هم بیلیش رو Mentor خودش می دید و مورد اعتمادش بود و هم بهش یه احساس رمانتیک پیدا کرده بود.
بعد از قضیه رمزی اعتمادش از دست رفت ولی احساسش... مشخص نیست.
مخصوصا اینکه لیتل فینگر یکبار دیگه به کمکش اومد و به خاطر اون بود که موفق شدن وینترفلو پس بگیرن.

کلا کاراکتر سانسا و ارتباطش با لیتل فینگر از همون اول هم پیچیده بود.
ساده ترین کاراکتر ابتدای داستان در کنار player اصلی بازی تاج و تخت.
مارتین حتما از کنار هم قرار دادن این دو نفر هدف مهمی داشته.

به نظر من اگه سانسا دوباره گرفتار بازی لیتل فینگر بشه و در نهایت هم همراه اون سقوط کنه، این خط داستانی پیچیده و پر تنش خیلی ضعیف و مأیوس کننده به پایان میرسه.
یعنی این راه طولانی ای که این کاراکتر اومده... سختی هایی که کشیده و تجربه هایی که به دست آورده همه پوچ میشه.
ولی برعکسش... یعنی نابودی لیتل فینگر به دست سانسا یه پایان قوی و دراماتیک برای این خط داستانیه.


باید منتظر موندو دید...
واقعا نمیشه با قاطعیت پیش بینی کرد...
ولی من که امیدوارم مورد دوم اتفاق بیفته.

[kntu]

تا الان 60 قسمت از سریال رو دیدیم و راهی تا پایان سریال باقی نمونده (13 قسمت)
توی این مدت کلی سوال ایجاد شده و پاسخ اکثرش رو هم گرفتیم، اما چند تا سوال حداقل برای من بی پاسخ مونده، با توجه به نزدیک شدن به پایان بندی سریال، این سوال ها فراموش شدن یا جواب شون رو خواهیم گرفت؟

http://uupload.ir/files/p7uo_01.jpg

1- اولین سکانسی که از سریال دیدیم، قبل از تیتراژ قسمت اول فصل اول، رویایی چند نفر از برادران نایتز واچ با وایت واکرها بود، اما حالا که بیشتر با وایت واکر ها آشنا شدیم، میبینیم که اونها با اون چیزایی که تو قسمت اول دیدیم فرق دارن، چون اونها با سرعت چشم به هم زدن میتونستن از جایی به جای دیگه برن و تمام چند نگهبان نایتز واچ رو شکار کردند، اما این وایت واکرهای اخیر (مثلا اونایی که تو هاردهوم دیدیم) فقط قدم میزنن. حالا سوال اینه که چند مدل وایت واکر داریم یا سازندگان اونا رو تغییر دادن؟

http://uupload.ir/files/trg0_1.jpg

2- تا الان میدونیم که جاکن هاکار رهبر یه فرقه از قاتلین در براووس هست و توانایی های استثنائی ای داره، اما در ابتدای فصل 2 این موضوع برای ما روشن نبود، اون موقع به عنوان یک اسیر توی یه قفس دیدیمش که به آریا استارک مدیون شد، اما حالا که هویت جاکن هاکار رو میدونیم، این سوال پیش میاد که همچین شخصی چگونه اسیر چند تا مزدور شده بود؟ اصلا تو وستروس چیکار داشت؟ آیا ماموریتی رو دنبال میکرد؟

http://uupload.ir/files/1s4u_3.jpg

3- در فصل دوم، دنریس سر از شهر اسرار آمیزی به نام کارث در آورد، در ابتدای ورودش زنی پیش جوراه اومد و بهش هشدار داد که مراقب دنریس باشه و خودش رو هیچکس (No One) معرفی کرد، این زنی کی بود؟ با توجه به اینکه دنریس ایسوس رو ترک کرد، یعنی همچین شخصیتی به همین راحتی فراموش شد؟ فقط قرار بود چند ثانیه دیالوگ داشته باشه؟ اصلا جوراه از جزیره خرس رو چه طور میشناخت؟

http://vignette2.wikia.nocookie.net/gameofthrones/images/f/fb/Profil-Varys-S3.jpg/revision/latest?cb=20131020125931&path-prefix=de

4- تا حالا دو بار در سریال به داستان اخته شدن وریس اشاره شده و گفته شده وریس بعد از کارهای جادوگری که اخته اش کرده صدایی از درون آتش شنیده، این صدا به وریس چی گفته؟

http://uupload.ir/files/ukuv_5.jpg

5- سوال آخر اینکه پدر جان اسنو کیه؟ فرضیه ها و تئوری ها رو همه میدونیم اما آیا این فرضیه ها درست هستند؟ تا حالا هیچ جای سریال مستقیما اشاره نشده که پدر جان اسنو ریگار تارگرین هست، اگه بخوایم با ما موضوع یه کم شکاکانه برخورد کنیم در واقع تا حالا حتی مستقیما اشاره نشده که مادر جان اسنو لیانا است، فقط تصویر نوزاد توی برج شادی کات خورده به چهره جان اسنو، با توجه به سابقه سریال در فریب دادن بیننده ها (مثل مورد رمزی و ...) ممکنه سازندگان به طرز شوک آوری فرضیه R + L = J رو نقض کنن؟

[raha_91]

این فصل سریال که شروع آرامی داشت ،در اپیزود های آخر باعث میخکوب شدن می گردید.

کشته شدن مارجری و برادرش در پیشگاه گنجشک اعظم در شعله های سبز حس خوبی را ایجاد می کرد.

و به تخت نشستن جان اسنو وسرسی یکی به عنوان حرامزاده و دیگری به عنوان ملکه دیوانه باعث می گردد امیدوارباشیم فصل بعدی زودتر از موعد بیاید.

[بردیا]

الان به جز جان و دنریس مدعی دیگه ای هم از لحاظ نسبی برای تاج و تخت هستش؟ (و همچنین به جز اون شخصی که ادعا میکنه ایگان تارگرین هستش و یه کودک روستایی به دست لنیسترها کشته شده در ماجرای غارت کینگز لندینگ نه اون)

توی صفحات اول دیدم که یکی از بچه ها اسم یه نفر دیگه رو اورده بود ولی الان پیداش نمی کنم

[mkarimifard77]

من فکر می کنم توی قضیه برج شادی هنوز یه چیزهایی پنهان هست که احتمالا در فصل بعدی تماشاگران را سورپرایز می کند. باتوجه به اینکه از مدتها قبل تیوری r+l=g توسط فن ها مطرح شده بود و قطعا سازندگان سریال هم در جریان این موضوع قرار داشتن بنابراین یک مقدار ساده انگارانه اس که فکر کنیم سازندگان؛ فاش شدن اینکه جان اسنو پسر ریگار هست را گذاشتن فصلهای بعد نشون بدن تا تماشاگر را دچار سورپرایز کنند.من برداشتم اینه که توی موضوع تولد جان اسنو هنوز یک معمای بزرگ وجود داره که خیلی مهمتراز اینه که بفهمیم جان پسر ریگار و لیانا است وصحبت درگوشی لیانا با ند هم برای پنهان نگه داشتن اسم پدر جان از تماشاگر نبوده است بلکه موضوع دیگری در کار است.
نمی دونم شاید با فاش شدن کامل اون راز ما حتی برداشتمان از نقش جان اسنو در آینده دنیا عوض شود. شاید حتی وجود جان اسنو درواقع یک عامل مهم برای ورود شاه شب به وستروس باشه یا هر چیز دیگری که کاملا ما را شگفت زده کند.
فقط یک لحظه به این فکر کنید که اگر ریگار و لیانا عاشق هم بوده اند و جان اسنو حاصل عشق آنهاست و یا اگر لیانا تا این حد برای ریگار اهمیت داشته که بخاطرش جنگ راه بیاندازد ؛ پس چرا ند استارک خواهرش را آغشته به خون و رو به موت پیدا کرد. یادتان باشد که ما هنوزاز کیفیت ارتباط لیانا با ریگار و حتی از دلیل مرگ او آگاه نیستیم. ضمن آنکه زمانی که در فلاش بک بران استارک ما برای اولین بار داخل برج شادی را دیدیم همه در و دیوار و تختخواب خون آلود بود .
من که فکر می کنم کاسه ای زیر نیم کاسه است .

[mrhn]

شبکه HBO ساعاتی پیش بطور رسمی تصویری را از روابط خانوادگی جان مشخص کرد.همانطور که می بینین در این تصویر جان پسر ریگار است http://winteriscoming.net/wp-content/uploads/2016/06/download.jpg

[kntu]

سه تا نکته:

1- با توجه به اینکه الان آریا تو سرزمین های رودخانه است ممکنه گرگش رو پیدا کنه

http://uupload.ir/files/i120_photo_2016-06-29_19-15-13.jpg


نکته دوم بسیار مهمه و یه جورایی اسپویلره
2-



http://winteriscoming.net/wp-content/uploads/2016/06/download.jpg

توی سایت makinggameofthrones.com که ظاهرا مال خود سازندگان سریال هست، این عکس قرار گرفته که به صورت رسمی فرضیه
R + L =J رو تایید میکنه
اینجا واقعا جا داره بگیم جان اسنو، عمتو ...







3- من واقعا دوس دارم سرسی رو تو فصل آینده دوباره با اون موهای قشنگ اول سریالش ببینم

http://uupload.ir/files/77wy_photo_2016-06-29_19-19-33.jpg

[yaldakh]

نکته دوم بسیار مهمه و یه جورایی اسپویلره
2-
چرا جان به رنیس و اگان نقطه چین خواهر برادری نداره:Smiley39:

[kntu]

چرا جان به رنیس و اگان نقطه چین خواهر برادری نداره:Smiley39:


چون نا تنی هستن، مادرشون یکی نیست
مادر اونها ایلیا مارتل هست و مادر جان لیانا استارک
(حالا ما که ایلیا مارتل رو ندیدم ولی خداییش لیانا اصلا خوشگل نبود، اصلا ارزش یه آشوب کشوندن یه کشور و از بین بردن یه خاندان و کشته شدن هزاران نفر رو نداشت، دی)

در هر صورت جان حرومزاده است و وارث هیچی نیست
نه تاج و تخت
نه هیچ زمینی
ولی شانس اورد که خودش پادشاه شمال شد (نه از طریق وراثت بلکه از طریق دموکراسی:Smiley14:)

[yaldakh]

میدونم مادراشون متفاوته ولی به هر حال برادرشون بود دیگه:Smiley39: باباشون یکی بود

[ESR]

دوستان فقط ی سوال..من متوجه نشدم پدر جان کیه؟؟

Sent from my CHM-U01 using Tapatalk

[بردیا]

چون نا تنی هستن، مادرشون یکی نیست
مادر اونها ایلیا مارتل هست و مادر جان لیانا استارک
(حالا ما که ایلیا مارتل رو ندیدم ولی خداییش لیانا اصلا خوشگل نبود، اصلا ارزش یه آشوب کشوندن یه کشور و از بین بردن یه خاندان و کشته شدن هزاران نفر رو نداشت، دی)

در هر صورت جان حرومزاده است و وارث هیچی نیست
نه تاج و تخت
نه هیچ زمینی
ولی شانس اورد که خودش پادشاه شمال شد (نه از طریق وراثت بلکه از طریق دموکراسی:Smiley14:)

مادر دنریس و برادرش، ایلیا مارتل نبوده.
مادرشون ریلا تارگرین، همسر-خواهر مدکینگ بوده.
دنریس هم عمه جان هستش نه خواهرش.


دوستان فقط ی سوال..من متوجه نشدم پدر جان کیه؟؟

Sent from my CHM-U01 using Tapatalk



ریگار تارگرین، پسر مدکینگ، ولیعهد تارگرین ها و برادر بزرگ تر دنریس که توی جریان شورش رابرت باراتیون و ند استارک علیه تارگرین ها تو نبرد ترایدنت به دست رابرت کشته شد.
شورش رابرت و ند هم سر همین دزدیده شده (فرار) لیانا توسط (با) ریگار شروع شد که منجر به پادشاهی رسیدن رابرت شد.

[yaldakh]

مادر دنریس و برادرش، ایلیا مارتل نبوده.
مادرشون ریلا تارگرین، همسر-خواهر مدکینگ بوده.
دنریس هم عمه جان هستش نه خواهرش.
بحث سر رنیس و اگان بچه های ریگار هستش که چرا با جان برادر خواهر حساب نشدند؟؟؟

[بردیا]

بحث سر رنیس و اگان بچه های ریگار هستش که چرا با جان برادر خواهر حساب نشدند؟؟؟

حله، من رنیس رو دنریس خونده بودم.

[gla021]

‏یه جوری تو گیم آف ترونز همه زن ها به قدرت رسیدن که الان جان اسنو بخواد به هر جایی حمله کنه باید اول یه یا الله بگه!:Smiley36:

[The Vaiper]

مادر دنریس و برادرش، ایلیا مارتل نبوده.
مادرشون ریلا تارگرین، همسر-خواهر مدکینگ بوده.
دنریس هم عمه جان هستش نه خواهرش.





ریگار تارگرین، پسر مدکینگ، ولیعهد تارگرین ها و برادر بزرگ تر دنریس که توی جریان شورش رابرت باراتیون و ند استارک علیه تارگرین ها تو نبرد ترایدنت به دست رابرت کشته شد.
شورش رابرت و ند هم سر همین دزدیده شده (فرار) لیانا توسط (با) ریگار شروع شد که منجر به پادشاهی رسیدن رابرت شد.



تو وستروس با این تفاسیر همه حرومزاده هستن!

دنریس پدرش با خواهرش ازدواج کرده پس حرومزاده میشه :Smiley14:

جان اسنو هم پدرش حرومزاده پس خودش هم همینطور حساب میشه

[zilo]

با شرافت ترین شخصیت سریال قطعا ند استارک کبیره

برای محافظت از جان.. کلی زخم زبون از کتلین خورد سالها و نگاه سنگینش ک تو همخواب فرد دیگه شدی !

حتی وقتی فهمید سرسی چیکار کرده...رفت بهش گفت و هشدار داد ک بچه هاشو برداره بره .. این پای حماقت نیست...شرافته


و حالا جان از مادر استارک..از پدر تارگرین... بزرگ شده ی دست ند استارک ...چه شود.... واسه همینه شرافتش مث ند هست

یک سوال داشتم من با زیر نویس ندیدم قسمت آخر رو.

الان جان اسنو پدر مادرش کی هست؟

با تشکر.

[kntu]

آیا جان اسنو باید تغییر نام دهد؟



با توجه به این نکته که:

بر اساس اینکه فرزند نامشروع در کدام بخش از هفت پادشاهی متولد شود، فامیلی خاصی به وی اختصاص می یابد.

اگر ملاک محل تولد باشه، باید اسمش بشه جان سند (مثل حاکم کنونی دورن، الاریا سند همسر اوبرین مارتل)
اگر ملاک خاندان پدری باشه، باید اسمش بشه جان وانرز (چون مقر تارگرین ها Crownlands هست و به حرامزادگان اونجا واترز میگن)



اضافه شده در : 9 minutes


یک سوال داشتم من با زیر نویس ندیدم قسمت آخر رو.

الان جان اسنو پدر مادرش کی هست؟

با تشکر.

پدرش ریگار تارگرین (برادر دنریس)
مادرش لیانا استارک (خواهر ند استارک)

ند استارک داییشه، دنریس عمشه، شاه دیوانه (مد کینگ) هم پدر بزرگش
ولی به هر حال حرامزاده است واز هیچکس هیچ چیز به ارث نمیبره، حتی نام و عنوان

[zilo]

آیا جان اسنو باید تغییر نام دهد؟



با توجه به این نکته که:

بر اساس اینکه فرزند نامشروع در کدام بخش از هفت پادشاهی متولد شود، فامیلی خاصی به وی اختصاص می یابد.

اگر ملاک محل تولد باشه، باید اسمش بشه جان سند (مثل حاکم کنونی دورن، الاریا سند همسر اوبرین مارتل)
اگر ملاک خاندان پدری باشه، باید اسمش بشه جان وانرز (چون مقر تارگرین ها Crownlands هست و به حرامزادگان اونجا واترز میگن)



اضافه شده در : 9 minutes



پدرش ریگار تارگرین (برادر دنریس)
مادرش لیانا استارک (خواهر ند استارک)

ند استارک داییشه، دنریس عمشه، شاه دیوانه (مد کینگ) هم پدر بزرگش


حالا متوجه شدم اون مجسمه سنگی که ازن اول زندگی پادشاه بود. گرفتم.

با تشکر.:Smiley17:

[alisoltani87]

تو وستروس با این تفاسیر همه حرومزاده هستن!

دنریس پدرش با خواهرش ازدواج کرده پس حرومزاده میشه

جان اسنو هم پدرش حرومزاده پس خودش هم همینطور حساب میشه

توی دنیای وستروس تعریف حرومزادگی فرق می کنه؛ حرومزاده به کسی می گن که حاصل ازدواج رسمی پدرش نباشه، آیریس با خواهرش ازدواج کرده و یه ازدواج رسمی بوده پس بچه هاش حرومزاده نیستن، ولی جان حاصل ازدواج و رابطه غیررسمیه پس همچنان حرومزاده س ولی حرومزاده ند نیس دیگه.

[AAlireza]

الان به چیزی اگه یه رگ جان از تارگرین هست ینی امکانشم هست ک بتونه اژدها رام کنه نه؟؟:Smiley39::Smiley39:

[Saeed.Crm7]

the king in the north

[rolan]

بر خلاف نظر اکثر دوستان معتقدم اگه یه پادشاه درست حسابی و منطقی (که میتونست حکم به بقای بیشتر این خاندان بده ) از تو این لنیستر های فاشیست میتونست دربیاد همین تامن بود که خودشو از دست عقد ه های بی حدو حصر ننش به دیار باقی شتافتوند ! :Smiley103:
8 امتیاز من !

[zodiac]

یک مساله ای در مورد این قسمت و مربوط به جان اسنو وجود داره که متاسفانه توی این تاپیک در موردش رعایت نشده و به نظرم بخشی از لذت داستان رو در اینده برای بیننده ها کم کنه
و اون اینه که توی سکانسی که در مورد به دنیا آمدن جان اسنو هستش ما میبینیم که خواهر ند استارک یعنی لیانا یک بچه به دنیا میاره که جان اسنو هستش و در این قسمت در گوش ند استارک یک چیزی میگه که تنها جمله ی قابل شنیدن و فهمیدن اینه : اگر رابرت بفهمه...
خب در اینجا بیننده ای که کتابا رو نخونده براش یک معما طرح میشه که پدرش کیه و از این سکانس بیننده ممکنه حدس بزنه که شاید رابرت پدرش باشه و لیانا برای محافظت از دست لنیسترها بچه رو به ند استارک میده همین.
از سیزن یک تا بدینجا تنها اطلاعاتی که بیننده داره اینه که ند استارک یک خواهر داره به اسم لیانا که توی زیر زمین وینترفل دفن شده و توی این قسمت هم میفهمیم که این بچه ی ند استارک نیست بلکه خواهر زاده اش هست . هیچ اطلاعاتی در مورد پدر بچه داده نمیشه جز اون دیالوگ که تنها حدس و گمان برای بیننده باقی میزاره.
پس مطمئنا فیلم نامه نویسا میخواستن برای بیننده یک معما طرح کنن و اونو توی سیزن بعدی رازگشایی کنن. تا سریال به لحاظ کشش داستانی برای بیننده جذابتر بشه
ولی اصل مطلب من اینجاست که چرا یک عده که مطمئنم کتابارو خوندن میان اینجا و لو میدن که جریان چیه . قرار نبود ما در این سیزن بفهمیم که پدرش کیه و کل داستان چیه بلکه فقط قرار بود بفهمیم که جان پسر ند استارک نیست و خواهرزادشه. و بعدا در سیزن اینده این مساله و داستان گسترش پیدا کنه (احتما توسط بازگشت به گذشته که توسط برن استارک انجام میشه) که مطمئنا خیلی جذابتر از اب درمیاد.
اگر بنده اشتباه میکنم لطفا دوستان بیان باذکر رفرنس بگن توی کدوم سیزن و اپیزودهای گذشته ربط لیانا و ریگار تاگرین و این داستانا ذکر شده.
متاسفانه دوستانی که داستانو لو دادن کار اشتباهی کردن و باید توی تاپیکی که مربوط به بیننده هایی که کتابارو خوندن بین خودشون در مورد این قسمت صحبت میکردن.
به هرحال اتفاقیه که افتاده و کاریش نمیشه که و هنوز هم دیدن همه ی داستان مربوط به جان اسنو و پدر و مادر واقعیش که احتمال میدم در سیزن اینده به تصویر کشیده میشه جذاب هست ولی دیگه فرصت حدس و گمان از بیننده گرفته شده و هیجانش کمتر از قبل خواهد شد.

[Yellow King]

یک مساله ای در مورد این قسمت و مربوط به جان اسنو وجود داره که متاسفانه توی این تاپیک در موردش رعایت نشده و به نظرم بخشی از لذت داستان رو در اینده برای بیننده ها کم کنه
و اون اینه که توی سکانسی که در مورد به دنیا آمدن جان اسنو هستش ما میبینیم که خواهر ند استارک یعنی لیانا یک بچه به دنیا میاره که جان اسنو هستش و در این قسمت در گوش ند استارک یک چیزی میگه که تنها جمله ی قابل شنیدن و فهمیدن اینه : اگر رابرت بفهمه...
خب در اینجا بیننده ای که کتابا رو نخونده براش یک معما طرح میشه که پدرش کیه و از این سکانس بیننده ممکنه حدس بزنه که شاید رابرت پدرش باشه و لیانا برای محافظت از دست لنیسترها بچه رو به ند استارک میده همین.
از سیزن یک تا بدینجا تنها اطلاعاتی که بیننده داره اینه که ند استارک یک خواهر داره به اسم لیانا که توی زیر زمین وینترفل دفن شده و توی این قسمت هم میفهمیم که این بچه ی ند استارک نیست بلکه خواهر زاده اش هست . هیچ اطلاعاتی در مورد پدر بچه داده نمیشه جز اون دیالوگ که تنها حدس و گمان برای بیننده باقی میزاره.
پس مطمئنا فیلم نامه نویسا میخواستن برای بیننده یک معما طرح کنن و اونو توی سیزن بعدی رازگشایی کنن. تا سریال به لحاظ کشش داستانی برای بیننده جذابتر بشه
ولی اصل مطلب من اینجاست که چرا یک عده که مطمئنم کتابارو خوندن میان اینجا و لو میدن که جریان چیه . قرار نبود ما در این سیزن بفهمیم که پدرش کیه و کل داستان چیه بلکه فقط قرار بود بفهمیم که جان پسر ند استارک نیست و خواهرزادشه. و بعدا در سیزن اینده این مساله و داستان گسترش پیدا کنه (احتما توسط بازگشت به آینده که توسط برن استارک انجام میشه) که مطمئنا خیلی جذابتر از اب درمیاد.
اگر بنده اشتباه میکنم لطفا دوستان بیان باذکر رفرنس بگن توی کدوم سیزن و اپیزودهای گذشته ربط لیانا و ریگار تاگرین و این داستانا ذکر شده.
متاسفانه دوستانی که داستانو لو دادن کار اشتباهی کردن و باید توی تاپیکی که مربوط به بیننده هایی که کتابارو خوندن بین خودشون در مورد این قسمت صحبت میکردن.
به هرحال اتفاقیه که افتاده و کاریش نمیشه که و هنوز هم دیدن همه ی داستان مربوط به جان اسنو و پدر و مادر واقعیش که احتمال میدم در سیزن اینده به تصویر کشیده میشه جذاب هست ولی دیگه فرصت حدس و گمان از بیننده گرفته شده و هیجانش کمتر از قبل خواهد شد.
اصلا خود شبکه hbo قضیه رو روشن کرد که پدر واقعی جان کیه...

[zodiac]

اصلا خود شبکه hbo قضیه رو روشن کرد که پدر واقعی جان کیه...

بله احتمالا اونجا هم توی فروم هاشون این مساله لو رفته بود مثل خیلی چیزای دیگه که توی این 6 سال لو رفته بود ولی به نظر شما این مسخره نیست که بدون این که اثری از این ماجرای ربط لینا و ریگار توی سریال وجود داشته باشه بیان همینجوری اینو اعلام کنن. من اطمینان دارم که در اپیزودهای اینده این مساله به تصویر کشیده خواهد شد و اعلام شدنش حالا از سوی شبکه به دلیل لو رفتن مساله بوده . نمیشه که داستانو خارج از سریال تعریف کنن باید داخل سریال به تصویر در بیاد .
بیننده هایی که کتابو نخوندن باید تا یکسال با این معما سر میکردن و یا کتابارو میخوندن .
و بیننده هایی که کتابارو خوندن باید دندون رو جیگر میزاشتن و مثل بقیه منتظر ادامه ی سریال میبودن.
حالا هممون میدونیم جریان چیه بدون اینکه اثری از این جریان در سریال به تصویر دراومده باشه و باید امیدوار باشیم فیلمنامه نویسا این ماجرا رو توی اپیزودهای اینده بازش کنن.

[rezash96]

برا من که هیجانش بیشتر شد که کمتر نشد

[kntu]

بله احتمالا اونجا هم توی فروم هاشون این مساله لو رفته بود مثل خیلی چیزای دیگه که توی این 6 سال لو رفته بود ولی به نظر شما این مسخره نیست که بدون این که اثری از این ماجرای ربط لینا و ریگار توی سریال وجود داشته باشه بیان همینجوری اینو اعلام کنن. من اطمینان دارم که در اپیزودهای اینده این مساله به تصویر کشیده خواهد شد و اعلام شدنش حالا از سوی شبکه به دلیل لو رفتن مساله بوده . نمیشه که داستانو خارج از سریال تعریف کنن باید داخل سریال به تصویر در بیاد .
بیننده هایی که کتابو نخوندن باید تا یکسال با این معما سر میکردن و یا کتابارو میخوندن .
و بیننده هایی که کتابارو خوندن باید دندون رو جیگر میزاشتن و مثل بقیه منتظر ادامه ی سریال میبودن.
حالا هممون میدونیم جریان چیه بدون اینکه اثری از این جریان در سریال به تصویر دراومده باشه و باید امیدوار باشیم فیلمنامه نویسا این ماجرا رو توی اپیزودهای اینده بازش کنن.

خوشگل من تو کتاب نوشته نشده که پدر جان اسنو کیه

اصلا وقایع کتاب خیلی عقب تر از این چیزیه که تو سریال داری میبینی، یعنی این اتفاقاتی که داره الان تو سریال میفته، کتابش کریسمس خواهد امد و سریال داره داستان رو برای کتاب خون ها لو میده (بر عکس سیزن های اول که کتاب از سریال جلوتر بود الان سریال از کتاب جلو افتاده )
هویت پدر جان معما نیست و سازندگان سریال (سریال!! خود سازندگان، خودشون!!!) منظورشون این بوده که وقتی شما فهمیدی که مادر جان لیانا است و لیانا مدتی طولانی با ریگار غیب شده بوده و یهو بچه دار میشه، شما باید با هوش سرشارتون حدس بزنید که بچه رو لک لک برا لیانا نیاورده، ریگار که دزدیده بودتش حامله اش کرده
اگه میخواستن این موضوع معما باشه اعلامش نمیکردن
ما صحبت های خود سازندگان سریال (نه کتاب) رو اینجا نقل کردیم
ماجرا هم کاملا باز شده است، لازم نیست کسی چیزیو باز کنه
کل قیام رابرت سر همین مسئله بوده
توی سریال هم کاملا به این مسائل اشاره شده و وقتی که ند استارک پای برج شادی میرسه از ارتور دین میپرسه تو اینجا میکنی، اون جواب میده ریگار به من دستور داده که اینجا باشم و نذارم کسی بره تو
ینی شما نمیتونی متوجه بشی که ریگار لیانا رو اورده اینحا؟

تنها معمایی که وجود داره اینه که لیانا با میل خودش با ریگار رفته یا ریگار لیانا رو به زور برده و اصلا هدف ریگار چی بوده، که این رو ما هم نمیدونیم، یعنی هیچکس نمیدونه چون تو سریال نمایش داده نشده و کتاب هم که اصلا خیلی داستانش عقب تره و نکته دیگه اینکه داستان کتاب و سریال با هم تفاوت های خیلی زیادی داره

[viper8000]

یک مساله ای در مورد این قسمت و مربوط به جان اسنو وجود داره که متاسفانه توی این تاپیک در موردش رعایت نشده و به نظرم بخشی از لذت داستان رو در اینده برای بیننده ها کم کنه
و اون اینه که توی سکانسی که در مورد به دنیا آمدن جان اسنو هستش ما میبینیم که خواهر ند استارک یعنی لیانا یک بچه به دنیا میاره که جان اسنو هستش و در این قسمت در گوش ند استارک یک چیزی میگه که تنها جمله ی قابل شنیدن و فهمیدن اینه : اگر رابرت بفهمه...
خب در اینجا بیننده ای که کتابا رو نخونده براش یک معما طرح میشه که پدرش کیه و از این سکانس بیننده ممکنه حدس بزنه که شاید رابرت پدرش باشه و لیانا برای محافظت از دست لنیسترها بچه رو به ند استارک میده همین.
از سیزن یک تا بدینجا تنها اطلاعاتی که بیننده داره اینه که ند استارک یک خواهر داره به اسم لیانا که توی زیر زمین وینترفل دفن شده و توی این قسمت هم میفهمیم که این بچه ی ند استارک نیست بلکه خواهر زاده اش هست . هیچ اطلاعاتی در مورد پدر بچه داده نمیشه جز اون دیالوگ که تنها حدس و گمان برای بیننده باقی میزاره.
پس مطمئنا فیلم نامه نویسا میخواستن برای بیننده یک معما طرح کنن و اونو توی سیزن بعدی رازگشایی کنن. تا سریال به لحاظ کشش داستانی برای بیننده جذابتر بشه
ولی اصل مطلب من اینجاست که چرا یک عده که مطمئنم کتابارو خوندن میان اینجا و لو میدن که جریان چیه . قرار نبود ما در این سیزن بفهمیم که پدرش کیه و کل داستان چیه بلکه فقط قرار بود بفهمیم که جان پسر ند استارک نیست و خواهرزادشه. و بعدا در سیزن اینده این مساله و داستان گسترش پیدا کنه (احتما توسط بازگشت به گذشته که توسط برن استارک انجام میشه) که مطمئنا خیلی جذابتر از اب درمیاد.
اگر بنده اشتباه میکنم لطفا دوستان بیان باذکر رفرنس بگن توی کدوم سیزن و اپیزودهای گذشته ربط لیانا و ریگار تاگرین و این داستانا ذکر شده.
متاسفانه دوستانی که داستانو لو دادن کار اشتباهی کردن و باید توی تاپیکی که مربوط به بیننده هایی که کتابارو خوندن بین خودشون در مورد این قسمت صحبت میکردن.
به هرحال اتفاقیه که افتاده و کاریش نمیشه که و هنوز هم دیدن همه ی داستان مربوط به جان اسنو و پدر و مادر واقعیش که احتمال میدم در سیزن اینده به تصویر کشیده میشه جذاب هست ولی دیگه فرصت حدس و گمان از بیننده گرفته شده و هیجانش کمتر از قبل خواهد شد.


خخخ/خب یه سوال چرا شوالیه های تارگرین از نوزاد رابرت محافظت کنند.اینو که نشون دادن.و گفته شد به دستور چه کسی اونجا بودن.بعدشم اگه بچه رابرت بود. مگه دیوانست که بعد پایان جنگ به باباش نگه که این بچه هستش. بدون خوندن هیچ مطلبی تنها با دیدن فیلم هم میشد فهمید پدرش کیه

[zodiac]

خوشگل من تو کتاب نوشته نشده که پدر جان اسنو کیه

اصلا وقایع کتاب خیلی عقب تر از این چیزیه که تو سریال داری میبینی، یعنی این اتفاقاتی که داره الان تو سریال میفته، کتابش کریسمس خواهد امد و سریال داره داستان رو برای کتاب خون ها لو میده (بر عکس سیزن های اول که کتاب از سریال جلوتر بود الان سریال از کتاب جلو افتاده )
هویت پدر جان معما نیست و سازندگان سریال (سریال!! خود سازندگان، خودشون!!!) منظورشون این بوده که وقتی شما فهمیدی که مادر جان لیانا است و لیانا مدتی طولانی با ریگار غیب شده بوده و یهو بچه دار میشه، شما باید با هوش سرشارتون حدس بزنید که بچه رو لک لک برا لیانا نیاورده، ریگار که دزدیده بودتش حامله اش کرده
اگه میخواستن این موضوع معما باشه اعلامش نمیکردن
ما صحبت های خود سازندگان سریال (نه کتاب) رو اینجا نقل کردیم
ماجرا هم کاملا باز شده است، لازم نیست کسی چیزیو باز کنه
کل قیام رابرت سر همین مسئله بوده
توی سریال هم کاملا به این مسائل اشاره شده و وقتی که ند استارک پای برج شادی میرسه از ارتور دین میپرسه تو اینجا میکنی، اون جواب میده ریگار به من دستور داده که اینجا باشم و نذارم کسی بره تو
ینی شما نمیتونی متوجه بشی که ریگار لیانا رو اورده اینحا؟

تنها معمایی که وجود داره اینه که لیانا با میل خودش با ریگار رفته یا ریگار لیانا رو به زور برده و اصلا هدف ریگار چی بوده، که این رو ما هم نمیدونیم، یعنی هیچکس نمیدونه چون تو سریال نمایش داده نشده و کتاب هم که اصلا خیلی داستانش عقب تره و نکته دیگه اینکه داستان کتاب و سریال با هم تفاوت های خیلی زیادی داره

من هم توی نوشته ام گفتم اگر اشتباه میگم و کسی رفرنسی داره بیاد بگه که شما این کارو کردی و ممنون از شما گرچه نیازی نبود طعنه آمیز بنویسی درست نیست.
من از شروع سیزن اول هر سال این سریالو نگاه کردم یعنی 6 ساله دارم میبینم و فقط یک بار سریال رو دیده ام بنابراین به من حق بدین بعضی چیزا رو از سیزن های گذشته فراموش کنم ضمنا کتابارو هم نخوندم.


خخخ/خب یه سوال چرا شوالیه های تارگرین از نوزاد رابرت محافظت کنند.اینو که نشون دادن.و گفته شد به دستور چه کسی اونجا بودن.بعدشم اگه بچه رابرت بود. مگه دیوانست که بعد پایان جنگ به باباش نگه که این بچه هستش. بدون خوندن هیچ مطلبی تنها با دیدن فیلم هم میشد فهمید پدرش کیه

فکر میکنم اگر رابرت پدر بچه بود به خاطر وجود لنیسترها نباید به رابرت چیزی میگفت چون جون بچه به خطر میوفتاد. به هر حال دیگه مهم نیست حالا همه میدونیم ماجرا چیه.

[тнor]

من هم توی نوشته ام گفتم اگر اشتباه میگم و کسی رفرنسی داره بیاد بگه که شما این کارو کردی و ممنون از شما گرچه نیازی نبود طعنه آمیز بنویسی درست نیست.
من از شروع سیزن اول هر سال این سریالو نگاه کردم یعنی 6 ساله دارم میبینم و فقط یک بار سریال رو دیده ام بنابراین به من حق بدین بعضی چیزا رو از سیزن های گذشته فراموش کنم ضمنا کتابارو هم نخوندم.



فکر میکنم اگر رابرت پدر بچه بود به خاطر وجود لنیسترها نباید به رابرت چیزی میگفت چون جون بچه به خطر میوفتاد. به هر حال دیگه مهم نیست حالا همه میدونیم ماجرا چیه.
چرا احساس میکنی لنیستر ها برای بچه رابرت خطر حساب می شدن؟
کنجکاوم چون مطمعنم یه پنج شیش بار دیگه هم این حرف رو اینجا خوندم که بچه ها ترس از لنیستر ها رو مطرح کردن که کاملا بی ربط هم هست

[raymond]

سلام منم واقعا برام جای تعجب داره لنیستر ها اصلا چرا براشون بچه رابرت یا ریگار مهم بوده باشه . به صراحت لیانا میگه که اگر رابرت بفهه بعد یک مکث کوتاه میگه باید ازش محافظت کنی اون زمان رابرت نسبت به تمام تارگاریان ها نفرت داشت و اگر میفهمید که دختری که بخاطر اون یکجورایی جنگ شروع کرد و قیام کرد از ریگار یک تارگاریان حاملست شک نکنید که میکشت بچه رو. تازه امکان جانشینی رو هم اگر در نظر نگیرید .

[kntu]

من هم توی نوشته ام گفتم اگر اشتباه میگم و کسی رفرنسی داره بیاد بگه که شما این کارو کردی و ممنون از شما گرچه نیازی نبود طعنه آمیز بنویسی درست نیست.
من از شروع سیزن اول هر سال این سریالو نگاه کردم یعنی 6 ساله دارم میبینم و فقط یک بار سریال رو دیده ام بنابراین به من حق بدین بعضی چیزا رو از سیزن های گذشته فراموش کنم ضمنا کتابارو هم نخوندم.

.

ببینید طبیعتا سریال خیلی خلاصه است
خیلی مواردی از دنیای داستان هست که تو سریال مفصل بیان نشده و خلاصه اشاره شده
برای همین منظور و باز تر کردن مواردی که به صورت خلاصه بیان شده (خصوصا در مورد تاریخ )
سازندگان در پک های بلوری که عرضه میشه، یه مجموعه ای به نام تاریخ به روایت تصویر عرضه میکنن
که شخصیت های سریال روی انیمیشن تاریخ رو به صورت نریشن روایت میکنن
شما باید اونا رو هم دانلود کنی و ببینی تا موضوع دستت بیاد، اونا ضمیمه سریاله
من هم کتاب رو نخوندم

اضافه شده در : 10 minutes


چرا احساس میکنی لنیستر ها برای بچه رابرت خطر حساب می شدن؟
کنجکاوم چون مطمعنم یه پنج شیش بار دیگه هم این حرف رو اینجا خوندم که بچه ها ترس از لنیستر ها رو مطرح کردن که کاملا بی ربط هم هست

استدلال دوستان اینه که چون رابرت بعدش با سرسی ازدواج کرده
اگه جان بچه رابرت بوده باشه (!) از بچه های سرسی بزرگتره و ادعای محکم تری نسبت به نوه های لنیسترها نسبت به تخت اهنین داره

کلا احتمال اشتباهیه، چون اصلا اون موقع رابرت با سرسی ازدواج نکرده بوده

[P!NK]

من الان وقت کردم این قسمت رو ببینم...
قسمت خوب و پر اتفاقی بود.
لذت بخش ترین اتفاق این قسمت کشته شدن دسته جمعی اون مذهبی ها بود... ولی دلم برای مارجری سوخت...
اونجا هم که آریا اومد مختصر ولی مفید بود و لذت بردیم:Smiley35:
دوس دارم زودتر این واکر ها بیان یکم روند داستان عوض بشه خسته شدیم.




---------------------

یه سوال... روی چه حساب و کتابی سرسی روی تخت نشست؟!

[KING STANNIS]

من الان وقت کردم این قسمت رو ببینم...
قسمت خوب و پر اتفاقی بود.
لذت بخش ترین اتفاق این قسمت کشته شدن دسته جمعی اون مذهبی ها بود... ولی دلم برای مارجری سوخت...
اونجا هم که آریا اومد مختصر ولی مفید بود و لذت بردیم:Smiley35:
دوس دارم زودتر این واکر ها بیان یکم روند داستان عوض بشه خسته شدیم.




---------------------

یه سوال... روی چه حساب و کتابی سرسی روی تخت نشست؟!

سرسی و حساب کتاب...
وستروس و حساب کتاب...
لنیستر و حساب کتاب...

[Star of GT]

یه سوال... روی چه حساب و کتابی سرسی روی تخت نشست؟!

مقاله زیر توی زومجی تهیه شده بود مدتی قبل - بخون تا بفهمی چطوری سرسی به تاج و تخت رسید.

بعد از مرگ تامن ، تاج و تخت وستروس به چه کسی می رسد؟ (http://zoomg.ir/2016/05/15/129786/who-is-tommen-heir/)

[P!NK]

مقاله زیر توی زومجی تهیه شده بود مدتی قبل - بخون تا بفهمی چطوری سرسی به تاج و تخت رسید.

بعد از مرگ تامن ، تاج و تخت وستروس به چه کسی می رسد؟

خیلی جالب بود، پس چندین نفر قبل از اون توی صف بودن...
سرسی هم آدمی نیست که بشه به این راحتی از تخت پادشاهی بلندش کرد... حدس میزنم فصل بعد از این فصل جذابتر باشه. این فصل رو تامن بی عرضه حروم کرد :Smiley15:

[eminemkamy]

قسمت 10 فوق العاده بود کلا سریال یه لول از هم هی سریال های تاریخ بالاتره به نظرم نمیشه نمیشه این سریال رو بزرگترنی قلمداد نکرد.فقط به آغاز اول قسمت 10 توجه کنید......از این سایت و همه ی بچه های گل که بارش تلاش کردن تا بتونیم کنار هم نظر بدیم و سریالو مرور مینم ممنونم خدا قوت فک کنم بهترین فروم ایرانی برای سریال ها باشه.بازم ممنون از مدیراش

[kntu]

مقاله زیر توی زومجی تهیه شده بود مدتی قبل - بخون تا بفهمی چطوری سرسی به تاج و تخت رسید.

بعد از مرگ تامن ، تاج و تخت وستروس به چه کسی می رسد؟ (http://zoomg.ir/2016/05/15/129786/who-is-tommen-heir/)


من فکر میکنم این مقاله زومجی چرته
شاه کشور هیچوقت بر اساس قانون و این حرفا تعیین نمیشه
به قول رنلی باراتیون:




"خط وراثت" معمولا یک داستان قانونی ست که نتیجه نهایی آن با شمشیر مشخص می شود



یاد اون موقعی افتادم که رابرت داشت میمرد و برای ند استارک داشت وصیت نامه اش رو میخوند و ند استارک مینوشت
رابرت گفت بنویس بعد از من سلطنت به پسرم جافری میرسد
اما ند که فهمیده بود جافری پسرش نیست نوشت:
سلطنت به وارث قانونی من میرسه
که منظور ند استنیس بود، که فورا به استنیس نامه هم نوشت
اما همه دیدیم که به وصیت نامه و این چیزا نبود و 5 تا پادشاه پیدا شد که همشون الان زیر خاک خوابیدن

[lady snow]

برام جالبه بعد از اتمام فصل هنوز این تایپیک بالا میاد. من نتونستم تو بحث شرکت کنم. ولی همه نظرات رو خوندم.
من به طور کلی این فصل رو دوست داشتم. و میانگین امتیازام برای این فصل 8/5 هست.
در نهایت این همه آدم کشته شدن فقط به خاطر اینکه تامن عاشق مارجری شده بود. :Smiley96:

[king92]

قسمت خیلی قشنگی بود . حتی قشنگ تر از نبر ح/رامزادگان
من نمره 10 رو به این قسمت میدم

[Ned Stark]

یه کلیپ فوق العاده از جان اسنو.. نبردها و اشک و لبخند و...

دیدنش لذت بخشه

کیفیت 720

Download (http://uploadboy.com/5226bsbc1ayl/1940/mp4)

[king92]

یه ویدئو میکس جدید و قشنگ با صدای جاودان موسیقی محسن چاوشی در مورد شخصیت های بازی تاج و تخت
لینک اختصاصی دانلود (http://iranmehrazdl.ir/d/4295268/1157665552/Game-Of-Thrones001.mov)

[Sσнєiℓ]

با توجه به رسیدن پست نخست وزیری بریتانیا به یک زن و چند ماه دیگر رییس جمهور شدن احتمالی خاله هیلاری در آمریکا؛
و همزمان، به قدرت رسیدن تعداد زیادی زن در سریال مانند دنریس، سرسی و غیره ؛
به دوستان آنتی فراماسونری و غیره ندا میدهیم که موجبات سرگرمی ما را فراهم فرمایند. :Smiley117:

[King Aria]

یه ویدئو میکس جدید و قشنگ با صدای جاودان موسیقی محسن چاوشی در مورد شخصیت های بازی تاج و تخت
لینک اختصاصی دانلود (http://iranmehrazdl.ir/d/4295268/1157665552/Game-Of-Thrones001.mov)

چه توهمی

[EYE]

با توجه به رسیدن پست نخست وزیری بریتانیا به یک زن و چند ماه دیگر رییس جمهور شدن احتمالی خاله هیلاری در آمریکا؛
و همزمان، به قدرت رسیدن تعداد زیادی زن در سریال مانند دنریس، سرسی و غیره ؛
به دوستان آنتی فراماسونری و غیره ندا میدهیم که موجبات سرگرمی ما را فراهم فرمایند. :Smiley117:
مطمئن باش رائفی پور همینجا یوزر داره...اینو نوشتی تازه یادش افتاد.فردا میره تو کارش:)):))

[pro_translator]

Game of Thrones توی IMDB از Breaking Bad جلو زد و الان اوله (http://www.imdb.com/search/title?num_votes=5000,&sort=user_rating,desc&title_type=tv_series)...

[KING STANNIS]

دوستان کسی اطلاع داره الان ارتش جان چندنفره؟
ارتش دنریس منهای Second sons چقدره؟
خود Second sons چندنفر هستن...
و اینکه ایا داریو ناهاریس دوباره میبینیم یا الکی پروندشو بستن....

[Ned Stark]

ریمیکس های Main Titles سریال !


EPIC Remix (http://www.rodfile.com/y2xkxmd43vew)


Noya Remix (http://www.rodfile.com/51tiwnwfwy5b)


mahmut Remix
(http://www.rodfile.com/6soiifajmnyj)

Progressive House Remix by Christian Q & Shokstix (http://www.rodfile.com/djiymwga3hmu)


Intro Remix Deep House Version
(http://www.rodfile.com/sn8dm6ei9hfe)

rameses Remix (http://www.rodfile.com/nhlf7b9ue3hl)






http://8pic.ir/images/xdyuqqtlyj02jndo3i65.jpgl